اوضاع پرخطر


از کین فتنه  وضع جهـان پر خطر شده
مـردم ز جنگ ناحق و حق در بدر شده
تر شد زمین ، به خون خلایق هزار بار
هر روز آمــده ، ز گذ شته بدتر شده
حاکم به قصدغارت قاضی در اختلاص
وعظ ملا ، زبی عملی بی اثر شده
باغ وفــاق و با همی و غنچـه امید
از سردی وخمودیی ما بی ثمر شده
زاغ زغن بدشت و دمن جا گرفته است
شهر و دهات غوطه به موج شرر شده
اوضاع خراب درهمه جا خون آتشست
زآندم که خارجی همه جا مستقر شده
از ضعف ره گشایی آن خفتگان راه
رهـزن ز کسب راهزنی راهبر شده
جلاد پیر،  ظالـم و راکت پران قرن
باز آمده به خون همه خیره سر شده
آن خادم وهابی و غربی و سندیان
بر طالبان خارج و داخل پدر شده
در انتقال قــدرت مطلـق بـه طالبان
ار گ از تمام فتنه گران پیشترشده
آنیک به خوش باشی و آرایش است شاد
این دیگرش به قاتل ما هـم نظـــر شــــده
با پنج هزار ساله تاریخ این وطن
تقد یر سر نوشت بدست قطر شده
برخیزهمسفرکه درین راه پیچ و تاب
معنای زندگی همه خون جگر شـــده
آتش بزن بقلب شب وشب پرست شوم
بنگر که آمــد آمــــد صبح سحــر شـده

( عبدالوکیل کوچی )

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۹۱۲

در کنگینه ای رنگین زبان

نگاه گذرا به وامواژه های غیرفارسی در برابر فارسی

 

داکتر حمیدالله مفید

زبان یک پدیده ی فرهنگی همبودگاهی است ، لاجرم مانند دیگر بخش های  فرهنگی  رشد ، تکامل وبالنده گی می یابد، تغییر می پذیرد ، واژه های جدید در آن افزود می شود ، واژه های آن نابود می شوند ، واژه های بیگانه وارد آن می شوند و این همه تغییرات وتحولات در زبان به گونه ی گیتایی پدیدار می گردد.

به گفتاورد  مارتین هایدگر :‌« زبان خانه ی وجود است ، وانسان در این خانه بسر می برد.» همانگونه که انسانها در تغییر وتکامل هستند ، زبان نیز مانند انسان تغییر وتکامل می یابد، زیرا انسان با زبانش ، خردش را بازتاب می دهد.زبان ایستایی وتوفق را نمی پذیرد، زبان های جهان مانند دیگر بخش های دانشی  طی صد سال اخیر بسیار رشد وتکامل پذیرفته اند ، می گویند ، که حتا در یکماه نزدیک به سیزده هزار واژه جدید به زبان انگلیسی افزود می شود وایدون تعداد واژه های انگلیسی به یک ملیون واژه می رسد، این درحالی است ، که مجموعه ای واژه های زبان فارسی که در فرهنگ ها جابجا شده است به هشتاد هزار واژه می رسد.  .زبان امروزی  انگلیسی برای نویسنده گان صد سال پیش قابل فهم نیست.اگر البرت انشتاین زنده شود ، زبان امروزی را فهیمده نمی تواند

این تغییر  ، تکامل ، رشد ، بالنده گی  ، نابودی تنها در نظام واژه گانی یا لغت های زبان نیست بلکه  در اغلب بخش ها وعرصه های زبان پدیدار است ، از ساختار فرازی ، یا جمله گرفته تا ساختار های حروف ربط یا ربطیه ها ، قید  ها فعل ها وغیره همه در حال تغییر وتکامل هستند.

زمانی نویسنده گان ما تنها با زبان عربی یا تازی تماس داشتند ، سبب شد تا قالب ها عبارتی یا عبارت های قالبی تازی ترجمه وار یا برگردانوار وارد زبان ما وسپس  همه گیر شوند ، ایدون که زبان در بست در گرو زبانهای اروپایی قرار دارد، واژه ها ، عبارت ها  وفراز های اروپایی  وارد زبان فارسی می شوند.زیرا بسیاری از مفاهیمی اند  ، که برای بیان قالب زبان  ویژه خود را می طلبد، این قالب ها یا چوکات ها ناگزیر از زبانی  به زبان دیگر  می کوچند .

واما در بخش واژه سازی ونظام واژه گانی زبان فارسی:

در این بخش به سه پدیده بر می خوریم:

نخست :  باز کاربردی  واژه گان های قدیمی به جای واژه های بیگانه . مانند کاربرد واژه بستاخی که از پنجصد سال تا ایدون از کاربرد افتاده است به جای تصاعد وانبساط تازی ، کاربرد واژه ایدون واکنون به جای واژه حالا ،  کاربرد واژه نبیک اوستایی به جای واژه کتاب ،شیله به جای واژه مکر ،  واژه رزم به جای مخاصمه ، آزرم به جای حیآ ،پهنا به جای عرض ، درازا به جای طول ، بلندا به جای ارتفاع ،گود به جای عمیق ،پیماننامه به جای قرارداد، بزه به جای جرم  بزه کار به جای مجرم  گنهنما به جای اتهام ، چکیده به جای خلاصه ، کیش وآیین به جای مذهب ودین ( دین واژه فارسی قدیم است ) زادروز به جای میلاد ویا روز تولد. پیمان شکن به جای وعده خلاف ، ورجاوند(warjawand) به جای مقدس ومحترم .نیایش به جای عبادت ودعا . کمینه به جای حداقل وبیشینه به جای حداکثر ،  آبستن به جای حامله ، آرش وچم به جای معنی یا معنا ، تندیس به جای مجسمه ویا بت ، واژ ویا واج به جای حرف یا حروف ، سروده یا چامه به جای شعر ویا غزل ،وچامه سرا به جای شاعر. درود به جای سلام ، دبیره به جای رسم الخط ویا Font ، رایزنی به جای مشوره ، گرانیگاه به جای مرکز ثقل ، بخشودگی به جای معافیت ، درودگر به جای نجار ، پیاپی به جای متوالی ترکش ، یا پکیدن ویا پکش به جای انفجار ، شهروندی به جای تابعیت ، شناسنامه به جای تذکره ، گشایش به جای افتتاح ،زبانزد به جای ضرب المثل ویا متل ، ابگیر به جای برکه یا حوض ، بسامد به جای متواتر ، منش به جای شخصیت ، آتشدان به جای منقل ، استوار نامه به جای اعتبار نامه ، دستینه به جای امضآ ، راهبردی به جای سوق الجیشی، افشره به جای عصاره ، پرشمارگان به جای کثیر الانتشار، گیتی به جای دنیا ،زایش به جای تولد انگ به جای تهمت ، گوژ به جای قوز ،فرارود به جای ماوراالنهر ، اهریمن به جای  شیطان ، آرمانشهر به جای  مدینه فاضله ، پرستش به جای عبادت ،دلگیری به جای کدورت، آبخست به جای جزیره .بانو به جای خانم ترکی ،

دوم: کاربرد واژه های موجود به جای  واژه های که کاربرد آنها نظام واژه گانی را به دشواری روبرو می سازد ، مانند : صواب وثواب ، ویا هدیره ، حضیره  که اغلب نویسنده گان زبان فارسی ، در کاربرد آنها  به دشواری روبرو هستند ، اگر به جای صواب ، نیکو کاری ،به جای ثواب پاداش را به کار ببریم  ویا به جای هدیره ، یا حضیره ویا حتا بار بار دیده شده است حظیره نیز نوشته اند ،  واژه آرامگاه   را به کار ببریم ، خوانش ونوشتن زبان را ساده واسان می سازد. ویا دیده شده است ، که نام زلیخا را برخی ها حتا در کتابها ذلیخا نوشته اند واین دو گونه نویسی به دشواری زبان افزوده است.استادی در یکی از دانشکده ها درس می دهد ونامش زلیخا است ، او نامش را همیشه ذلیخا نوشته است وهنوز هم می نویسد.

 سوم : واژه سازی در نظام واژه گانی زبان: واژه سازی مساله ی است موردی که نظام واژه گانی  زبان فارسی را به دشواری جدی روبرو ساخته است . در این بخش  حکم های کلی ویا دگماتیک وجود دارد

یکم: برخی ها به این باور اند ، که می توان وباید در برابر هر واژه خارجی  یک واژه فارسی پیدا کرد ، جابجا کرد ویا آفرید. که از دید من این حکمی است نادرست  وناشد.

دودیگر :  حکم دگم به هیچوجه نباید واژه ساخت وواژه های خارجی را به همان صورت پذیرفت ، نیز حکمی است نادرست وناشد ونه پذیرفتنی ، زیرا زبان را نابود می سازد . چنانی که زبان تازی یا عربی زبانهای فنیقی، قبطی ، سوریانی ، نستوری ودیگر زبانهای شرق میانه را نابود کرد.

سه دگر :‌تصور اینکه در برابر  هروامواژه بیگانه تلاش شود تا واژه های معادل فارسی آن را پیدا کرد وبکار برد.  واگر پیدانشد ونتوان ساخت همان وامواژه را جز نظام واژه گانی زبان پذیرفت وبکار برد وحتا می توان برای یک واژه بیگانه چند واژه هم معنی فارسی آن را پیداکرد . این راهیست پسندیده ، ساده ودرست ، که  این گفتمان به این بخش می پردازد. که اینک می پردازم به واژه های که در زبان ما وجود دارند ویا پذیرفته شده اند مگر کمتر ویا هیچ بکار نمی رومد:

نخست در برابر واژه های اروپایی : نماد ونمادین به جای سمبول و سمبولیک . مکنده به جای پمپ .  شگرد به جای تکنیک . حودکار به جای اتوماتیک . نامزد به جای کاندید. مهار به جای کنترول .رایانه به جای کمپیوتر. نماهنگ به جای کلپپ .بسامد به جای فرکانس .تارنگار به جای وبلاگ .ریزنگاری به جای میناتوری. مردمسالاری به جای دموکراتیک .دورنگار به جای فکس. بارانداز به جای اسکلیت. ایوان به جای بالکن وتراس .پالایه به جای فلتر .نورافگن به جای پروجکتور. هم اندیشی  به جای سمینار . آبشویه به جای سیفون . بخت به جای شانس  نوین وامروزین به جای مدرن .نگارخانه به جای گالری .همه پرسی به جای رفرندم . راهبردی به جای استراتیژی .آرمانگرا به جای ایدالیست .راز به جای سر. چند رسانه یی به جای مولتی میدیا . نرم افزار به جای سفتور.تراشه به جایChep  چپ. دنبالک ویا پیوند به جای لنک . پذیره به جای لایک ، گذرواژه به جای پاسورت . گپسرا به جای چات روم. بایگانی به جای آرشیف .تارنما به جای ویبسایت . رونوشت به جای کاپی .

دوم :دربرابر واژه های تازی یا عربی : نخست به جای اول  ونخستین به جای ابتدا ، آغازین به جای ابتدایی ، میانیگن به جای متوسطه . فرازین به جای عالی . آغاز به جای شروع .پیروزی به جای ظفر.بازگشت به جای مراجعت . پگاه به جای صبح زود. چاشت ویا پیشین به جای ظهر . دیگر ویا بیگاه به جای عصر. شام به جای مغرب ، خفتن به جای عشآ. نیم شب به جای نصف لیل. سرانجام به جای عاقبت.سخنران به جای خطیب .سازش وآشتی به جای صلح.دیدن به جای مشاهده .شست وشو به جای غسل .پیمان به جای عهد.پرسش به جای سوال پاسخ به جای جواب .رهسپار به جای عازم( زیرا عازم به معنی بازگشت است، نه رهسپار) پند واندرز به جای نصیحت . سترگ به جای عظیم .گزینش به جای انتخاب .پایداری به جای مقاومت .میان به جای بین . فراکرد ویا اروین به جای تجربه .بها ونرخ به جای قیمت .هماورد به جای رقیب ویا حریف .خاموش به جای ساکت. به تازگی به جای جدیدآ ویا اخیرآ..جهان به جای دنیا. سرانجام به جای بالاخره . بی گمان به جای بدون شک. پهنا به جای عرض .درازا به جای طول .بلندا به جای ارتفاع .گود به جای عمق. ‌آسیب به جای صدمه .ستمگر وستم به جای ظالم وظلم .جنبش به جای تحرک . رهایی به جای خلاصی. پیمان نامه به جای قرار داد.فرستادن به جای ارسال کردن .گریز به جای فرار . نشانه به جای علامت .پدافند. به جای دفاع .خشمگین به جای عصبانی .همگی ـ (گفتاری ) به جای عموم. برآورد به جای تخمین ، شادباش وشاباش به جای تبریک ، دشوار به جای مشکل .پیکر به جای جسد، آیین نیایش وفاتحه خوانی به جای فاتحه گیری ، گمان به جای حدس ، پایداری به جای مقاومت، چکیده به جای خلاصه ، گنجایش به جای ظرفیت، پیمان شکن به جای وعده خلاف، دلیری به جای شجاعت، پروا به جای توجه ، برابر به جای مساوات ، خوکردن به جای عادت ، ویژه گی به جای خاصیت، بینش به جای بصیرت،  ریزبین ویا ژرفنگر به جای دقیق ودقت ، آموزه به جای درس ،آموزه نخست به جای درس اول ، پیفته به جای مجذوب ، گمان به جای ظن ، ستیزه جو به جای لجباز.

(مانده دار)

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳ /۱۶ ـ ۱۴۱۲

 

 

روزجهانی حقوق بشر

شصت و هشت سال قبل از امروز اعلامیه جهانی حقوق بشر، به حساب خردجمعی اعضای آن به تصویب موسسه ملل متحد رسید.  سی اصل به حیث مبانی حقوق بشر مندرج  این اعلامیه  جهانی گردید تا  به حیث مبانی جهانشمول ،سلب ناشدنی وغیرقابل انتقال برای تمام شهروندان جهان  توسط دولت ها احترام و رعایت گردند. مشخصه این سند جهانشمول در آن بوده است که دولت ها رعایت این اصول  را  بدون تبعیض و امتیاز و براساس کرامت انسانی بودن و احترام و رعایت ارزش های انسانی  بالای شهروندان خویش تطبیق نمایند و نباید آنرا بربنیاد  سلیقه و خواست حکومات  با تفاوت و تناقض ناشی از سیاست های دوگانه ، کجدار و مریز و غیر عدالت مندانه به خطر مواجه ساخت.

 در شرایط کنونی که جهان در نتیجه جبهه گیری های سیاسی و نظامی به قطب بندی های جدید نظامی و سیاسی، در یک انکشاف خطر ناک قرار دارد،  میزان تهدید ها در برابر رعایت و احترام اصول سی گانه اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های ناشی از آن ، ارزش ها ی بشری وخیم تر می گردد و حقوق بشری در ابعاد مختلف از جمله وقوع جرایم شدید جنگی و ضد بشری ، محرومیت مردمان از زنده گی با ثبات و با امنیت و نظم  ، سلب حقوق  سیاسی و اجتماعی  و صد ها مواردی دیگر تنها  در « جملات زیبا » محدود باقی می مانند و  پیوسته به خواسته های رویایی مبدل می گردند.

حوادث و جرایم سازمان یافته علیه حقوق انسانی و اهانت به ارزش های بشر ی در کشور ها ، حتا  در دموکراسی لیبرال، امید ها را به تشویش ها و بی باوری ها در برابر تطبیق اصول سی گانه مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط دولت های متعهد ، منجمله بنیانگزاران آن  به بالا ترین سطح آن رسانیده است.  این مساله در جو جدید بین المللی زمانی  متبارز گردید که قدرت های رقیب اعضای دایمی شورای امنیت از این اعلامیه به مثابه ابزار تحقق اهداف سیاست خارجی خود استفاده نموده وحتا امریکا آنرا به اصطلاح به حیث ابزار سیاست خارجی خویش قلمداد و به این بهانه رقبای جهانی را زیر فشار قرار داد.

در شرایط  ناهنجار و وخیم جاری جهان ، ریشه های مبنی بر  تهدیدات جدی در برابر حقوق بشر یعنی شدت گرفتن  افراطیت دینی و سونامی بنیادگرایی ، فقر و نابرابری اجتماعی و حرص سیر ناپذیر کارتل های جهانی و جهانکشایی بزرگترین قدرت نظامی جهان ( امریکا ) منشا گرفته و سیراب می گردند.

حوادث خونین و ارتکاب شدید ترین جرایم جنگی و ضد حقوق بشر در کشور های مانند سوریه ، لیبیا ، عراق و افغانستان مصداق این ادعا است که هر روز به شکل و شیوه جدید خبر ساز رسانه ها می گردند.

وطن عزیز ما افغانستان که  به سرزمین فاجعه دوامدار حقوق بشر مبدل  مبدل ساخته شده است  از چند دهه بدین سو در بالا ترین سطح میزان نقض حقوق بشر و جرایم جنگی قرار دارد.

جرایم ضد بشری و جنایات جنگی و کشتار اهالی ملکی همه روزه انجام می یابد. افغانان کماکان بلندترین رقم مهاجرین جهان را تشکیل می دهند، افغانستان را بعضی از مراجع بین المللی بدترین مکان برای زنان و کودکان قلمداد کرده اند. رقم بالایی تا بیش تر از شصت فیصد بیکاری از عدم دسترس،  به خصوص جوانان  به حق کار ، مندرج ماده (23) اعلامیه جهانی حقوق بشر،  حکایه می نماید.

گروه های دهشت افگن بین المللی اعم از طالب ، داعش و شرکای القاعده و....آن به مثابه دشمنان سوگند خورده حقوق مردم ، همه روزه به کشتار اهالی بیگناه ملکی دوام می دهند و تراژیدی می آفرینند.

در یکسال گذشته افغانستان شاهد دلخراش ترین حوادث تروریستی  از جانب طالبان و داعشیان و شرکای شان بوده است. ده ها واقعه کشتار های دسته جمعی مردمان در مساجد و تکیه خانه ها و یا انفجارات در برابر کارمندان پایین رتبه دولتی ، اعدام های صحرائی در کشور رخ داده است که برای ارتکاب چنین جرایم شدید ضد بشری هیچ دلیل و توضیحی ، بر بنیاد حکم وجدان  و حتا  اهداف جنگی،   قابل توجیه نیستند.

از جانب دیگر دولت کنونی و بعض نهاد های حمایت از حقوق بشر  هنوز خود را از حالت پیچیده شده تنها  با شعار های «  زیبای » حقوق بشر،  نتوانسته اند بیرون کشند ودر  ادای تعهدات و مسوولیت های بزرگ شان قدم بردارند.

حتا دولت در برخورد با توجیحات و برآمد های خطرناک بعضی از افراد ،  از منبر مساجد ، موسسات تحصیلات متوسطه و عالی  و تا پارلمان افغانستان  بر علیه حقوق انسانی شهروندان کشور منجمله زنان  با خشونت و دهان باز می تازند و جرایم تروریستی را تبلیغ و مشروعیت می دهند.  این تاریک اندیشان اکنون با وقاحت ، در ضدیت با متحوای قانون اساسی کشور  زنان را  عملاٌ توهین نموده و به کرامت انسانی شان تجاوز می نمایند ، ولی دولت و ارگان های حراست حقوق آن  راه خموشی را بر می گزینند.

درواقعیت امر عدم استقرار حاکمیت قانون و ضعف ارگان های حراست حقوق و قوه قضاییه فاسد و شعاری  و همچنان انجویی شدن حقوق بشر، آب به آسیاب ناقضان شریر حقوق انسان افغان می ریزند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بهترین تجلیل شایسته از روز جهانی حقوق بشر را در بلند کردن صدای مشترک مدافعین راستین حقوق مردم و تطبیق بلاشرط مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های ناشی از آن می داند.

حقوق بشر باید  تعمیم و ترویج همگانی یابد. جامعه مدنی ، وزارت معارف و مطبوعات و رسانه ها باید مروج و مبلغ اصل جهانی احترام و رعایت حقوق بشر باشند.

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوق دانان افغان در اروپا

۱۰ دسامبر ۲۰۱۶

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۰۱۲

 

 

 

 ای شادی
آزادی
 ای شادی آزادی
روزی که تو بازآیی
با این دل غم پرورد
من با تو چه خواهم کرد؟
غم هامان سنگین است
دل هایمان خونین است
از سرتا پامان خون می بارد
ما سر تا پا زخمی
ما سر تا پا خونین
 ما سر تا پا دردیم
 ما این دل عاشق را
در راه تو آماج بلا کردیم
وقتی که زبان از لب می ترسید
وقتی که قلم از کاغذ شک  داشت
حتی حتی حافظه از
وحشت در خواب سخن گفتن می آشفت
ما نام تو را در دل
 چون نقشی بر یاقوت
می کندیم
 وقتی که در آن کوچه تاریکی
شب از پی شب می رفت
 و هول سکوتش را
 بر پنجره فروبسته  فرو می ریخت
 ما بانگ تو را با فوران خون
چون سنگی در مرداب
 بر بام و در افکندیم
وقتی که فریب دیو
در رخت سلیمانی
 انگشتر را یکجا با انگشتان می برد
 ما رمز تو را چون اسم اعظم
در قول و غزل قافیه می بستیم
از می از گل از صبح
 از آینه از پرواز
از سیمرغ از خورشید
 می گفتیم
از روشنی از خوبی
 از دانایی از عشق
از ایمان از امید
می گفتیم
آن مرغ که در ابر سفر می کرد
آن بذر که در خاک چمن می شد
 آن نور که در آینه می رقصید
 در خلوت دل با ما نجوا داشت
 با هر نفسی مژده دیدار تو می آورد
در مدرسه در بازار
درمسجد در میدان
در زندان در زنجیر
ما نام تو را
زمزمه می کردیم
 آزادی آزادی آزادی
آن شب ها آن شب ها آن شب ها
آن شب های ظلمت وحشت زا
آن شب های کابوس
 آن شب های بیداد
 آن شب های ایمان
 آن شب های فریاد
آن شب های طاقت و بیداری
 در کوچه تو را جستیم
بر بام تو را خواندیم
 آزادی آزادی آزادی
 می گفتم
روزی که تو بازآیی
من قلب جوانم را
چون پرچم پیروزی
برخواهم داشت
وین بیرق خونین را
 بر بام بلند تو
 خواهم افراشت
 می گفتم
 روزی که تو بازآیی
این خون شکوفان را
چون دسته گل سرخی
در پای تو خواهم ریخت
وین حلقه بازو
را
 در گردن مغرورت
 خواهم آویخت
ای آزادی بنگر آزادی
این فرش که در پای تو گسترده ست
 از خون است
 این حلقه گل خون است
گل خون است
 ای آزادی
 از ره خون می آیی اما
 می آیی و من در دل می لرزم
 این چیست که در دست تو پنهان است ؟
 این چیست که در پای تو پیچیده ست ؟
ای آزادی آیا با زنجیر می آیی ؟

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۱۳۱۲

 

دو سروده تازه از شاعر شرین کلام زبیر واعظی 

 

 

نمـوشــه

از اين مـردم ، چيزى بور نموشه

بغير رنگ و جنگ و چور نموشه

عــلاج درد و رنج  و غصه ى ما

به چند تا خایین و مـزدور نموشه

به جـز كشتار و جنگ  و انتحـارى

به سنگين و فــراه و غـور نموشه

ميـان ع  و  غ اش جنگ و دعــوا

به اين دو مــردک منفــور نموشه

نــه اميــدى از اينست و نـه از آن

نــه با آن اتمــر و بـا نــور نموشه

نــه با جـــور و جـفـاى  داعشيــان

نــه با آن طـالـــب زنبـــور  نموشه

نيــاز اين وطــن مـــردان كــار است 

بــه مكــر "جانكرى" و زور نموشه

( زبير واعظى )

 

استخــاره 

اى حضرتا ! بيا و كمى استخاره كن

درد و غم مرا تو دمى راه چاره كن

اى حضـرتا ! بيا و به داد دلــم برس

تعويذ نو نويس و دعايى دو باره كن

اى حضرتا ! چو كرزى و اشرف غنى بگير

يك رهبرى دگر به سر مان سواره كن

با چاكر و غلام قسم خورده در وطن

فوران خون ملت مسكين همــاره كن

گر گفتن حقيقت و انصاف مشكل است !

با خواب و مكر و حيله، شبم پر ستاره(!) كن

( زبير واعظى )

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۸۱۲