افغانستان در یکی از بحرانی ترین مراحل تاریخ خود قرار دارد  که مقدرات تاریخی کشورکماکان در کشمکش های کلان جیوپولتیک قدرتهای رقیب بین المللی و در دور جدید « بازیهای بزرگ » و رقابت قدرتهای رقیب و متخاصم منطقه وی رقم میخورد .

افغانستان نگونبخت که از قبل و در چهار دهه  جنگ با آفات بزرگ مواجه بوده ، در فرصت سوزی ها و کرنش و سازش فسادسالاران بخصوص  در دو دهه اخیرو سیاست های کجدار و مریز امریکا مقهورپاکستان گردید  دریک سال اخیر با بحران بزرگ حقوقی و فقدان مشروعیت ملی و بین المللی مواجه است که تداوم آن  ، کشور را به طرف باتلاق و در مسیر اهداف دشمنان تاریخی آن سوق مینماید . دیگر شکی وجود ندارد که افغانستان درسطح تحت الحمایه پاکستان تنزیل نموده است .

از دست بوس میل به پا بوس کرده ایم

واز لطف دوستان ترقی معکوس کرده ایم

پاشنه آشیل افغانستان ، فقدان دولت مقتدرملی منبعث از اراده آزاد مردم است . عملکرد قریب به یک سال اداره طالبان و ناکامی شان در ایجاد دولت و چسپیدن رهبران افراطی شان به تطبیق شریعت خاص ومنحصر بخودشان که بظواهر ریش و حجاب خلاصه میشود ، مبین این حقیقت تلخ است که :

افغانستان تا ایجاد دولت مقتدر ملی  منبعث از اراده واقعی مردم ،  صلح واقعی و پایدار فرسخ ها فاصله دارد !

بدینترتیب منافع ملی و مصالح علیای افغانستان وحفظ سلامت آن ، فدای خواست های صنفی ، گروهی ، ایدیولوژیک و استفاده ابزاری از مقدسات دینی مردم مظلوم میگردد .

در چنین احوال ناهنجاراست که رقبای منطقه وی و بین المللی و بویژه همسایه های حریص و طماع ، با عناوین « جمهوری اسلامی » و شعار« اخوت اسلامی»  بخاطر تاراج افغانستان دست و آستین برزده اند و تهدید جدی را برعلیه استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور بوجود آورده اند . بارزترین مثال ها در رابطه استفاده ازموضوع آب بحیث وجه المصالحه با طالبان توسط ایران ، و  چپاول معادن و ذعال سنگ توسط پاکستان می باشد که وقیحانه توسط صدراعظم آنکشور اعلام میگردد که :

«...برای مقابله با بحران اقتصادی ما از درک واردات ذغال سنگ افغانستان بیشتر از دو میلیارد دالر مفاد نموده ایم .»

چشمت نگران است ، که ملکت با دگران است !

( دراین ارتباط سکوت و سیاست عدم شفاف اداره طالبان ، صاف و ساده باج دهی و معامله  پشت پرده به پاکستان و قربان ساختن منافع ملی افغانستان پنداشته میشود . )

درروز های اخیر مطالب زیاد در رسانه های افغانی و بین المللی در رابطه به  واخان بدخشان بنشر رسیده است که در دو دهه اخیر دارای  سابقه داشته و  پرداختن به جوانب مختلف آن رسالت هر افغان و نهاد افغانی است که بوطن وآرمانهای مردم متعهد می باشند .

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بمثابه مدعی العموم و مدافع افغانستان « مارگزیده » موضوع را به صورت همجانبه مورد بررسی قرارداده است ودر پرتو مصالع علیای کشور و منافع مردم و با درنظرداشت مصایب تاریخی مردمان  منطقه واخان و ضرورت انکارناپذیر ارتقای سطح زنده گی آنان و تبدیل « بام دنیا » به پارک ملی ،  قله شگوفایی و افتخار افغانستان ، موارد آتی را مطرح مینماید :

هشدارو هوشدار ای هموطن عزیز :

دشمنان تاریخی ما از همان مسیری که بیشتر از چهاردهه جنگ اعلام ناشده را علیه کشور تان آغاز نموده است ، تلاش دارند تا نفشه کشور را تعدیل و « سر وگردن » تن افغانستان  را قطع  نمایند .

واخان زمونږ د مور د ماتیکی حیثیت لری !

ـ واخان هیچگاهی مورد منازعه نبوده وبخش جداناپذیراز وجود افغانستان عزیز،  واحد و لایتجزا  ماست که هر نوع چشمداشت به منابع طبیعی ، آب و خاک آن تجاوز بر تمامیت ارضی و تجاوز برحاکمیت ملی افغانستان پنداشته می شود.

ـ حفظ تمامیت ارضی بحیث وظیفه اساسی و رسالت تاریخی عدول ناپذیرتمام شهروندان افغانستان است . بزرگترین درس عبرت انگیز تاریخ افغانستان ، این واقعیت تلخ است که :

هرنوع سازش و کرنش نسبت به یک وجب خاک افغانستان فقط و فقط مایه شرمساری ابدی به خاک فروشان وطنفروش ، بیچاره ساختن و محروم ساختن کشور از امکانات ترقی و سعادت مردم حاصل دیگری ندارد . افغانستان محاط به خشکه و درمنازعه تاریخی با مخلوق و استعمار ، میراث همین زمانداران و تصامیم ذلیلانه شان است .

افغانستان عضو سازمان ملل متحد است و تمام کشورهای عضو آن سازمان مکلف اند تا از هر نوع تهدید علیه تمامیت ارضی افغانستان و بکار گیری تهدید بر ضد آن اجتناب نمایند . بند چهارم ماده دوم منشور سازمان ملل متحد در زمینه چنین صراحت دارد :

« همه اعضا در مناسبات بین المللی خود از هرگونه تهدید یا بکارگیری زورکه علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی یک کشور معطوف است با نحوی با اهداف سازمان ملل متحد مغایرت دارد ، خود داری میکنند »

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا این نامه را به جلالتمآب سرمنشی سازمان ملل متحد ارسال و از دفتر نماینده گی افغانستان در آن سازمان میخواهد که موضوع تهدید و دسایس پاکستان علیه تمامیت ارضی افغانستان را به شورای امنیت مطرح فرماید .

ـ  بزرگترین سرمایه افغانستان :

بزرگترین سرمایه و امتیازافغانستان یا قلب آسیا ، اهمیت جیوپولوتیک اقتصاد محور آن است که در طول تاریخ بحیث مرکز تلاقی تمدن ها ، چهار راه آسیا و نقطه اتصال جنوب آسیا با آسیای میانه و شرق المیانه شناخته شده است .

بدینرو :

دشمنان تاریخی افغانستان تلاش مینمایند تا کشورما را ازاین بزرگترین امتیازتاریخی محروم و خواب های هولناکتر از پلانهای ضیالخق و غلام اسحق خان بخاطر ایجاد عمق استراتیژیک و کنفدراسیون با نوکران شانرا تحقق بخشند .

ـ موضوع حیاتی اتصالات ، ایجاد بنادر و احداث سرک ها :

اظهر من الشمس است که این موضوع حیاتی باید در سرلوحه وظایف اساسی رشد و انکشاف ملی افغانستان قرارداشته باشد . اعمال دقیق این مامول بزرگ تاریخی و ملی  در وجود یک دولت مقتدر ملی ، مستلزم توجه اساسی به دو اصل آتی می باشد :

ـ  منافع کلان ملی و افغانستان شمول  باید در سر لوح کار قرار گیرد .

ـ منافع مجموع مردم ،  نیازهای مبرم مردم محل و ارتقای سطح زنده گی آنان و ضرورت اجتناب ناپذیرانکشاف آن مناطق باید مورد توجه اساسی قرارداشته باشد .

ـ بررسی تخصصی این مسایل توسط متخصصین و در بحث های همگانی و شفاف :

در چنین موارد با ابعاد بسیارپیچیده و کثیرالجوانب دارایی اهمیت ملی ، منطقه وی و بین المللی باید تصامیم سیاسی بر مبنای مطالعات گسترده کارشناسان اتخاذ گردد . مطالعات گسترده باید معطوف براین موضوع باشند که اهمیت و مصالح جیوپولیتیک اقتصاد محورافغانستان فدای اغراض اجنبی نگردد .

ـ رسالت تاریخی مردم در لحظات سرنوشت ساز تاریخ :

کشورها در طول تاریخ توسط ملت ها حفظ و حراست گردیده اند و تاریخ افغانستان نیز مشحون ازاین تجارب بزرگ می باشد . در احوال ناهنجار کنونی ودرعدم موجودیت دولت مقتدر ملی ،منبعث از اراده آزاد مردم  رسالت اصلی دفاع از استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی مردم عهده دار می باشند .

بدینرو :

کمال افتخار است که شخصیت ها و نهاد های متعهد ملی دراین راه پیشگام اند . انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ، با مراجعه به جامعه مدنی ، نیروهای ملی ، نهادهای اجتماعی و فرهنگی ، مدافعان حق و حقوق مردم ، صمیمانه تقاضا مینماید که :

در دفاع ازاین داعیه برحق ملی بدون هر نوع تبعیض و تمایز ، به مصالح علیای افغانستان چنگ بزنیم و از  :

ـ حق تجزیه ناپذیری افغانستان ،

ـ حق گذار افغانستان بشاهراه صلح و ترقی ،

ـ حق انکشاف متوازن تمام ولایات و مناطق کشور،

صادقانه و با شجاعت از منافع ملی افغانستان دفاع و به منافع مشروع همسایه ها احترام نماییم .

اکنون که بدخشان باستان و واخان آماج تروریزم و دسایس سوپر شیطانی پاکستان قرار دارد ، همه و یکصدا فریاد بزنیم که :

همه ما بدخشی و از واخان هستیم !

و بدینترتیب و در یک حرکت گسترده مدنی ، علاج واقعه را قبل از وقوع آن نماییم . افغانستان سرزمین حماسه و فاجعه است و دراین کسوف تاریخ ، قبل ازهمه باید امید ها را زنده نگهداشت و مشترکاْ باید :

از « انقلاب امید » پاسداری نماییم ، تا  به جهانیان ثابت نماییم که :

افغانستان حق دارد و مستحق  می باشد که :

حفظ گردد ، تداوم نماید و بشاهراه صلح و ترقی گزار نماید !

درین رستاخیز عظیم ملی برای مقابله با دسایس سوپرشیطانی پاکستان ،  تمام نیروهای سیاسی ، شخصیت های فرهنگی و علمی ، جامعه مدنی و فعالان دیاسپورای افغانستان ، صرفنظر از اینکه درنیم قرن اخیر درکدام «خانه شطرنج ، پر رنج »‌ افغانستان قرار داشته و یا بکدام اسم و رسم سیاسی تعلق داشته و یا دارند ، در معرض آزمون تاریخ قرار دارند که چگونه  با فکرکلان  ملی انسان محور و افغانستان شمول ، دردایره وسیع وفاق ملی  از مصالح علیای وطن مشترک دفاع مینمایند .

با حرمت

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

میر عبدالواحد سادات رییس انجمن

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۲ـ ۰۲۰۸

Copyright ©bamdaad 2022

 

نامه انجمن حقوق ‌دانان افغان در اروپا:

 

ترور و قتل څارنوالان و قضات افغانستان

در دفاع از حق حیات و حقوق حقه انسانی همسلکان مظلوم ما

 

تهدیدهای امنیتی برعلیه څارنوالان و قضات دولت قبلی افغانستان ، وکلای مدافع و اعضای خانواده‌های آنان کماکان دوام دارد و این بخش آسیب پذیر جامعه افغانستان اماج قتل‌های هدفمند از جانب گروپ‌های طالبان و ترور جنایت کاران حرفه وی، و انتقام گیری قاچاقچیان مواد مخدر و عاملین فسادهای بزرگ و سایر تروریستان قرار دارند .

بعد از سیطره طالبان بر ولایات و بخصوص شهر کابل و شهرهای بزرگ ( ۳۶ ) هزار زندانیان شامل جنایت کاران و قاتلین حرفه وی، تروریستان داعش و القاعده، مجرمین وابسته به مافیای زنجیری تولید و قاچاق موادمخدر، متجاوزین جنسی بر زنان و اطفال را از زندان ها رها گردیدند . این جنایت کاران میدانند که با اقامه دعوی از جانب کدام څارنوال و حکم محکمه توسط کدام قاضی صادر و محکوم به جزا شده اند و اکنون در جست وجوی این تطبیق کننده گان قانون اند تا آنها را ردیابی، اختطاف و به قتل برسانند .

حسب آخرین گذارش هیات معاونت سازمان ملل متحد، یوناما(چهارشنبه ۲۹ سرطان ۱۴۰۱ ) موارد کشتارهای فراقانونی، شکنجه و بدرفتاری، دستگیری‌ها و بازداشت‌های خودسرانه در افغانستان مستند شده است.

براساس یافته ‌های کلیدی یوناما از پانزده ام اگست (۲۰۲۱ م ) تا پانزده ام جون ( ۲۰۲۲ م ) طالبان مسوول ( ۱۶۰) قتل فراقانونی مقام های حکومت پیشین می باشند . که مطابق به گذارشات مستند رسانه ها ، ۲۶  تن آن څارنوالان دولت قبلی می باشند و در تازه ترین مورد و در همین هفته  ۱۷ جولای ممتاز شیرزی څارنوالان امنیت ملی ولایت خوست توسط افراد مسلح بشهادت رسید

تا اکنون حدود ۲۵۰۰  تن از څارنوالان و اکثریت قضات دولت قبلی برکنار شده اند و تهدید ، تخویف و تعقیب باعث گردیده است که ده ها تن از څارنوالان مخفی و از خانه های شان بیجا و آورده گردیده ، و روزها و شب های پر از وحشت وخوف را میگذرانند .

انجمن حقوق ‌دانان افغان در اروپا علاوه به گزارشات تازه و اخیر رسمی که در منابع رسانه یی وسیعاً منتشر و سازمان حقوق بشر ملل متحد آنها را تایید نموده است، به اسناد و شواهد و نام‌ های قاضیان و څارنوالان دست یافته است که از منازل شان اختطاف و سپس وحشیانه به قتل رسانیده شده اند.

در رابطه به تمام جنایات انجام یافته تا اکنون اداره طالبان راه انکار را در پیش گرفته و تا اکنون هیچ جنایتکار مورد محاکمه قرار نگرفته است .

تداوم بحران بزرگ حقوقی ، فقدان مشروعیت و نبود حاکمیت قانون از عوامل اساسی نقض حقوق مردم و منجمله کارمندان ارگان‌های حراست از قانون می باشد .

انجمن حقوق ‌دانان افغان در اروپا بحیث یک نهاد مستقل اجتماعی - مسلکی به تعقیب اقدامات و مراجعات قبلی ، بدین وسیله از کمیساری عالی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ، شورای عالی حقوق بشر سازماندملل متحد ، کمیساری عالی ملل متحد در امور مهاجران (UNHCR) ، یونوما، گزارشگر خاص ملل متحد در امور حقوق بشر و سازمان های جهانی حقوق بشر، اتحادیه اروپا و تمام کشورهای پناهنده ‌پذیر تقاضا می ‌نماید تا :

بخاطر تامین امنیت فزیکی این حقوق ‌دانان و اعضای خانواده‌های شان و دفاع از حق حیات و زنده ‌گی آنان توجه جدی را مبذول و تدابیر مقتضی را اتخاذ فرمایند .

بخاطر نجات جان این افراد تحصیل کرده، با تجربه ، مسلکی و مدافع حق و عدالت در افغانستان که عملاً زنده گی آنها و اعضای خانواده‌های آن مورد تهدید جدی قرار دارد و متقاضی دریافت حق پناهنده ‌گی و انتقال مصوون آنها و خانواده های شان به کشور های پناه دهنده می باشند ، در مطابقت با محتوای کنوانسیون سال ( ۱۹۵۱ م ) ملل متحد، کنوانسیون اروپایی سال ( ۱۹۵۳ م ) پیرامون حمایت و احترام به حقوق بشری، قوانین بشردوستانه دولت‌ها اقدام عاجل اتخاذ فرمایند تا از قربانی شدن بیشتر آسیب ‌پذیرترین گروه متخصصین مسلکی -  حقوق جلوگیری گردد .

انجمن حقوق ‌دانان افغان در اروپا بمثابه یک نهاد مسلکی و مدافع حقوق مشروع افغانان با ارسال این نامه به سازمان ملل متحد و سایر مراجع ذیربط بین المللی خواست مشروع و حق بسری شانرا با جامعه بین‌المللی، مقامات شریک ساخته و خواهان اقدامات عاجل در زمینه می باشد .

با احترام فایقه

 

شورای رهبری انجمن حقوق‌دانان افغان در اروپا

میرعبدالواحد سادات رییس انجمن

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۲ـ ۲۲۰۷

Copyright ©bamdaad 2022

 

اروپا به سمت اعتصابات بزرگ پیش می رود!

 

گفت و گوی روزنامه اومانیته با سرمنشی اتحادیه کارگری انگلستان

 

در ماه می ۲۰۲۱ ترسایی، میک لینچ  سرمنشی فدراسیون اتحادیه کارگری متشکل از اتحادیه ملی کارگران راه آهن، دریانوردی و حمل و نقل (RMT) شد که بیش از ۸۰ هزار عضو دارد. بخشی از امید چپ بریتانیا به او دوخته شده است. مصاحبه اومانیته با وی را می خوانید:

 

اومانیته : دو هفته پیش، کارگران راه آهن بریتانیا اعتصابی را در مقیاسی بی سابقه از دهه ۱۹۸۰ ترسایی آغازکردند. اعتصاباتی که تمام نشده است وهنوز ادامه دارد شما از « نبرد یک ـ عمرـ طولانی » صحبت می کنید. منظورتان چیست ؟

میک لینچ : ما قراردادهای در بخش راه آهن داریم که به سال‌ها قبل برمی ‌گردد و توافق‌های موفق و خوبی هستند. به عنوان مثال، در مورد شرایط شغلی و کاری، بسیاری از کارگران در بریتانیا دیگر چنین مزایا و شرایطی را ندارند. دولت و شرکت های خصوصی اکنون در تلاش هستند تا به بهانه بیماری کووید و هزینه های آن ما را از حقوق و دستاورد هایمان محروم کنند. به طور خلاصه، آنها می خواهند کارگران راه آهن بریتانیا حقوق کمتری دریافت کنند، در صورت بیماری پوشش کمتری داشته باشند، مرخصی با حقوق کمتری داشته باشند، حمایت اجتماعی و حقوق بازنشسته گی آنها کاهش یابد. برای ما، این کاملا غیرقابل تحمل است. ما دیدیم که چگونه سایر کارگران بریتانیایی حقوق خود را از دست داده اند. بنابراین، بله، برای ما، این نبرد یک نبرد طولانی است. اگر به توافق نرسیدیم، اعضای راه آهن ما چه در استخدام و چه در بازنشسته گی فقیرتر خواهند شد و همانطور که در بسیاری ازموارد دیده‌ایم و ما هم مانند دیگر مردم در معرض خطر خواهیم بود، همانطور که در بسیاری از خدمات عمومی در کشور شاهد هستیم. پرسونل بخش های عمومی به بخش خصوص رانده میشوند و همچنان تحت فشار کارفرمایان قرار میگیرند و حقوق، شغل و شرایط کاری آنها تغییر می کند. چاره ای نیست و کارگران راه آهن بریتانیا این را می دانند: ما باید در این مبارزه پیروز شویم!

اومانیته : آیا از قبل تاریخ های جدیدی برای بسیج در نظر گرفته شده است؟

میک لینچ : از زمان اعتصاب دو هفته پیش، ما درحال مذاکره با شرکت های این بخش بوده ایم. اما باید بگویم که نماینده گان کارفرمایان نسبت به قبل از اعتصاب حریص تراند. هفته آینده به لندن برمی گردیم و به کمیته اجرایی RMT گزارشی از این مذاکرات ارایه خواهد شد. من از قبل می توانم به شما بگویم که ما به سمت اعتصابی جدید پیش می رویم. دو اتحادیه دیگر که در راه آهن هستند در حال تکمیل مراحل مشاوره خود با هدف اعتصاب هستند. من انتظار دارم در سراسر صنعت راه آهن همگرایی ایجاد شود تا اتحادیه‌ های دیگر، در بخش‌های دیگر مانند هوانوردی یا مراکز ارتباطات به ما بپیوندند .

اومانیته : بسیج شما فراتر از چیزی است که در بریتانیا به عنوان «بحران هزینه زنده گی » شناخته می شود. چگونه مسایل را خلاصه می کنید؟

میک لینچ :  در واقع، همانطور که برخی در ویتنام گفتند، امریکایی ها آمدند تا تانک های خود را در باغ های ما پارک کنند. ما حمله نمی کنیم، ما مقابله می کنیم! همین می شود، آنها می آیند علیه ما که همه چیز را بدزدند! محافظه کاران و کارفرمایان خود را متقاعد کردند که کووید19 مردم را منفعل و نگران آینده کرده است و شورش نخواهند کرد. اما اشتباه آنها در اینجاست: کارگران راه آهن، مثل اکثریت جمعیت بریتانیا، دیگر نمی توانند این دولت، این فوق ثروتمندها، این نخبه گانی را که از سنین جوانی در مدارس انتخابی، در « ایتون، سپس در آکسفورد یا کمبریج » پرورش می یابند و رشد میکنند را تحمل کنند. این افراد که هرگز در تمام زنده گی خود شغل واقعی نداشته اند، دیگر تحمل نمی شوند. مردم از این سیاستمداران حرفه ای خسته شده اند. سیاستمدارانی که تصمیم می گیرند چه کسی چه چیزی را برنده شود، و این همیشه به نفع عده کمی و بدبختی اکثریت قریب به اتفاق و قاطع است.

این چیزی است که در حال ظهور است، این چیزی است که می تواند از شر این رهبرانی که ادعا می کنند شرایط زنده گی خود را به مردم دیکته می کنند خلاص شود. راه آهن بریتانیا امروز یک نمونه متضاد مطلق در اروپا است: بخش خصوصی سودی را که هست می گیرد و در صورت ناکامی صورتحساب را به جامعه و مردم ارایه می کند. از زمان خصوصی ‌سازی، شرکت‌ها حداقل ۱۲ میلیارد پوند (۱۴.۲ میلیارد یورو) از راه ‌آهن استخراج کرده‌اند و همه اینها مستقیماً به دست سهامداران و روسا رفته است. بدیهی است که این شرکت‌ها هیچ علاقه ‌ای به خدمت به مردم ندارند و وقتی دیگر هیچ چیز بدون سرمایه ‌گذاری یا مانند زمان همه‌ گیری بیماری کووید کار نمی‌ کند، هی! خوب، آنها کلیدها را به دولت پس می دهند. در واقع، این اتفاق در سراسر اروپا رخ می دهد، از المان گرفته تا اسپانیا، فرانسه و بلجیم، جایی که در ماه سپتامبر یک اعتصاب عمومی در این زمینه برگزار می شود…اتحادیه‌ها دیگر نمی ‌توانند به داشتن گزارش ‌های کارشناسان بسنده کنند، ما باید به قلب طبقه کارگر، در مناطق دورافتاده، در حومه شهر بازگردیم. « ما اتحادیه‌ها هستیم، ما آنها را رها نمی ‌کنیم و به مبارزه خود ادامه میدهیم ».

تکنوکرات‌هایی مانند امانویل مکرون که آینده‌ای را با ترازنامه‌ های متعادل، « قوانین طلایی » می ‌فروشند، طوری رفتار می ‌کنند که گویی فقط طبقه متوسط رو به رشد وجود دارد، اما هیچ چیز از آنچه ارایه می ‌دهند برای طبقه کارگر نیست.

آنچه در اینجا ( انگلستان ) اعمال می شود مطمین هستم می تواند در فرانسه نیز اعمال شود. شما می توانید یک شغل تمام وقت داشته باشید، اما هنوز کاملاً به کمک هزینه همبسته گی از طرف دولت نیاز دارید. ما باید این موضوع را به پایان برسانیم: ما به بسته های افزایش دستمزد، امنیت شغلی، معکوس کردن توازن قدرت در شرکت ها و جامعه نیاز داریم. من امیدوار هستم که واکنشی در سراسر اروپا وجود داشته باشد.

اومانیته :از زمان اعتصاب در پایان جون، که در طی آن شما در صحنه مبارزه حضور داشتید و مدافعان نیولیبرالیزم را مهار کردید، تا حدی قهرمان سندیکالیزم و چپ بریتانیا بودید: ما آن را در این جشن معدنچیان «دورهمی» می بینیم ، مردم با تی شرت هایی که تصویر شما را نشان می دهد. چگونه این لحظات را توصیف میکنید ؟

میک لینچ : ( باخنده) من خودم نمی خواهم قهرمان شوم. قهرمانان کارگران هستند. من همکاری همه رهبران اتحادیه‌ها را می‌خواهم، نه تنها در سطح ملی، بلکه در شاخه ‌ها، در محل کار، در همه بخش‌های اقتصاد. ما به رهبران جدید نیاز داریم. همه اعضای ما از جوانان امروز نیستند، بسیاری از آنها متعلق به دهه ۴۰ و ۵۰ میباشند. آنها عمدتاً به دلیل تخریب اجتماعی دوران  تاچر ، در یک محیط اتحادیه بزرگ نشده اند. ما شاهد نوعی احیای سندیکالیزم هستیم، اما باید مبارزه کنیم در غیر اینصورت، میدان برای بهره برداری، برای شرکت های بدون ایمان و قانون، مانند شرکت کشتی رانی P & O که در بهار، کارکنان خود را تحت قرار داد یکجانبه اخراج کرد و کارگران موقت بی تجربه را با دستمزد کم جایگزین آنها کرد مواجه هستیم .

اومانیته : استعفای بوریس جانسون نشان دهنده بحران در اردوگاه محافظه‌کاران است. وضعیت سیاسی کنونی را چگونه می بینید؟

میک لینچ : از دیدگاه قوی و مستحکم کارگران راه آهن استعفای او می تواند مذاکرات ما را حتا پیچیده تر کند. دشوار است بدانیم آیا کسی باقی مانده است که صلاحیت لازم را داشته باشد. این یک نگرانی است، البته ما می خواهیم به توافق خوبی برای اعضای خود برسیم. اگر این امکان وجود نداشته باشد، ما به کمپاین خود ادامه خواهیم داد اما بحران می تواند در سراسر جامعه گسترش یابد، درسیستم آموزش، بهداشت و همه جا!

این دولت هیچ علاقه ای به مسایل و سیاست های عمومی نشان نمی دهد. آنها فقط به شغل، مقام و جاه طلبی خود فکر می کنند. چه کسی در راس دولت خواهد بود؟ چه کسی سقوط خواهد کرد؟ اما این راهی برای اداره کشور نیست؟ من به نوبه خود، انتخابات زود هنگام قانونگذاری را ترجیح می دهم. این امکان تصمیم گیری روشن واضح را فراهم می کند. اما، در عین حال، واضح است که کیر استارمر، رهبر حزب کارگر و رهبری حزب کارگر باید با مسوولیت و واضح سیاست های خود را با مردم مطرح کنند و به خواست ها و انتظارات کارگران توجه کنند وپیام های خود را به انها منتقل کنند تا کارگران روی آنها برای مبارزه حساب کنند.

اومانیته : فعلاً که اصلاً اینطور نیست... حزب کارگر به رهبری کیر استارمر، پس از پایان پرانتز جناح چپ که جرمی کوربین ایجاد کرد، او به معاونان خود دستور داد خود را در کنار کارگران راه آهن معرفی نکنند؟ ودر صفوف کارگران نباشند ؟

میک لینچ : کاملا مضحک است. اتحادیه من، RMT، حزب کارگر را با دیگران تاسیس کرد. کیر استارمر، هر کاری که بکند یا بگوید، باید با جنبش کارگری و مبارزات اجتماعی بوضوح ماهیت خود را معرفی کند . مردم حتا دیگر نمی فهمند. اگر آن مرد استارمر  نتواند بگوید « من با شما هستم، شما نیاز به افزایش حقوق دارید، به حمایت های اجتماعی نیاز دارید، به خدمات عمومی نیاز دارید»، مانند بسیاری از افراد قبلی ناپدید می شود. حزب کارگر قبل از سیاست های مشخصی که میخواهد دنبال کند باید از حمایت مردم برخود دار باشد و در کنار آنها قرار گیرد تا قادر به اجرای سیاست های مشخص خود باشد.

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۲ـ ۱۳۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2022

 

 

روسیا الیوم

کارشناسان روسی معتقدند مشکلات اقتصادی گسترده می تواند پاکستان، لبنان، اوکرایین، لیبیا و ارجنتین را در آینده نزدیک به ورشکستگی ملی بکشاند. کشورهای جنوب اروپا نیز در معرض این خطر قرار دارند.
الکساندر ژوراکوف، تحلیلگر ارشد تحقیقات بازار اعتبار در Otkritie Investments می گوید ورشکستگی سریلانکا که قبلاً اعلام شده بود، آخرین ورشکستگی در آینده نزدیک نخواهد بود.
پاکستان، لیبیا، اوکرایین و ارجنتین می توانند بعدی باشند. کشورهای اروپای جنوبی مانند ایتالیا و یونان نیز در منطقه خطر قرار دارند.
این کارشناس توضیح می دهد که به عنوان یک قاعده، ورشکستگی یک کشور به طور ناگهانی رخ نمی دهد.
ژوراکوف به پرایم گفت که معمولاً پیش از رسیدن به مرحله ورشکستگی شاهد بدتر شدن قابل توجهی در شاخص های اقتصاد کلان، تراز پرداخت ها و سایر ارزش ها خواهیم بود.
چنین اتفاقاتی برای مثال در سریلانکا و سایر کشورهایی که به ویژه تحت تاثیر این بیماری همه گیر قرار گرفته اند مشاهده شده است.
اقتصادهایی که به شدت به گردشگری وابسته بودند، به دلیل بیماری همه گیر کرونا به شدت هم آسیب دیدند. به نوبه خود، افزایش قیمت انرژی و سایر کالاها کسری تراز پرداخت کشورهایی را که به واردات وابسته بودند تشدید کرد.
این کارشناس یادآور شد که در ماه جون وزیر مالیه پاکستان نسبت به احتمال نکول در صورت عدم لغو یارانه سوخت برای جمعیت هشدار داد.
همچنین مهم است که به یاد داشته باشیم که ارجنتین در جنوری به یک قرارداد جدید بازسازی بدهی ۴۴.۵ میلیارد دلاری با صندوق بین‌المللی پول دست یافت.
این کارشناس گفت: طبق قرارداد جدید، پرداخت بدهی چهار سال پس از امضای قرارداد آغاز و تا شش سال بعد ادامه می ‌یابد.
به گفته این تحلیلگر، لبنان نیز که از قبل اعلام کرده ورشکستگی قریب الوقوع خود را اعلام کرده است، در معرض خطر جدی ورشکستگی دولتی است. این کشور از نظر اقتصادی نیز برای مدت طولانی در آستانه ورشکستگی دست و پا میزد.
قرضداری خارجی اوکرایین نیز ناپایدار است. شوراکوف گفت که هنوز مشخص نیست که آیا این کشور بودجه برای بازپرداخت مجدد بدهی در سال جاری دریافت خواهد کرد یا اینکه طلبکاران با تجدید ساختار بدهی موافقت خواهند کرد.
برخی از کشورهای اتحادیه اروپا نیز ممکن است با مشکلاتی روبرو شوند. « وضعیت بدهی در کشورهای جنوب اروپا بسیار متشنج است.»
این کارشناس گفت:« تا اکنون وضعیت بدهی ایتالیا و یونان بسیار بهتر از ده سال پیش بوده است، در حالیکه بازده اوراق قرضه دولتی آنها رو به افزایش است اما در صورت ادامه افزایش نرخ بهره، این امر می تواند منجر به افزایش قابل توجهی هزینه های خدمات بدهی و … بزرگتر باعث تنش های داخلی شود.»

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۲۲ـ ۲۰۰۷

Copyright ©bamdaad 2022

 

 

 

 

عـیـد مبـارک

 

صـد بار گـریه ام گـفت عید ترا مبارک

با خنده نگفتی عید مـــــــــرا مبارک

در پیـکــرت مـبادا از چشم بد گـــزندی

بسیار جامــه زیبی نام خـــــدا مبـارک

عـیدم بعـید ازآن شد کــزوصل یار دورم

بر عـالـمی مبارک بر مـاست نا مـبارک

عید است هرکسی را طرز مبارکیهاست

از تـو جـفـا مـبارک از مــا وفــا مبـارک

از بسکه خو گـرفتم با درد و داغ گفتم

وصـل تـو با رقیبان هـجـرت بـما مبارک

گــر بد نمی نـمایـم بر دیدهء نکــویـان

با من چـرا ندارد یک خوشــنما مــبارک

از تو ستم شعاری از من فغان وزاری

دشــنام گـفـتن از تـو از من دعـا مـبارک

امروز روز عیــد است جانا مکن تغـافـل

بیـگانه دارد امــروز چون آشـنا مـبارک

بر اغـنـیای دنـیا دایـم مــبارکی هــاسـت

گــویید ای عـزیـزان بـر بیـــنوا مــــبارک

دستش چو بوسه کردم خندیده گفت یارم

ای عشقری نگفـتی بی مــدعـا مــــبارک

(  عشقری )

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۲ـ ۰۹۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2022