طنز کوتاهی از داکتر حمیدالله مفید

 

در تب وتاب های  جدیدی  سیاسی ، که تب آن بالای ۴۲ درجه رسیده واکنون زور پاراسیتامول نیز به پایین کردن آن نمی رسد وتاب آن که  چنان شخ گشته است ، و فلک کسی آن را قات کرده نمی تواند ، ده حزب ، انجمن وسازمان سیاسی پسمانده وباقیمانده امروز در سالون فاتحه خوانی زنانه شهری شهر نو کابل تشکیل جلسه دادند.

 در آغاز خلیفه عبدل، رییس انجمن سلمانی ها ودلاکهای افغانستان که  مبتکر این همایش بود ، ضرورت ایجاد یک ایتلاف جدید ومعرفی یک کاندید واحد را در انتخابات ریاست جمهوری یک امر دینی واسلامی پنداشته افزود:

« برادران وخواهران گرامی! اجازه بدهید تا قبل از همه تشریف اوری شما اعضای سازمانهای واحزاب شامل مجمع جدید را خوش آمدید بگویم، در این مجمع  نزدیک به ده حزب ، انجمن ، همایش وسازمان سیاسی اشتراک نموده اند که شامل  حزب سراسری دلاکان وسلمانی های افغانستان ، انجمن  ختنه گران وسنتگران افغانستان که مخفف آن (اخسا) می شود ، شورای گورکنان آزاد افغانستان ، اتحادیه کیسه مالان ،پایدوان، گلخندیان وحمامی های  افغانستان ، حزب سراسری گدایان وسادوان افغانستان، شورای سراسری حمالان وجوالیان افغانستان، انجمن مخفی کیسه بران وخس دزدان ، همایش موچی ها وکلوش دوزان شورای سراسری سقابان وآبکشان  ویک عده دیگر سازمانها واتحادیه ها که تعداد مجموعی آنها به ده سازمان وحزب می رسد اشتراک نموده اند ،

افتخار دارم که امروز به خاطر یک امر مهم وحیاتی سیاسی اینجا گرد هم آمده ایم،  تا  یک کاندید مشخص رادر انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنیم.

دوستان گرامی ! ما از کسی کم نیستیم ، بنگرید، شف شف نی شفتالو، شما را به خدا سوگند می دهم ، آیا ما از کسی کم هستیم؟

یکعده دزد ، رشوت خور ، اختلاس گر، قاچاقبر، آدمکش، گروانگیر ،بی وطن وبی هویت ، هآق پدر ومادر ، فراری وگریزی، که پولهای باده کرده را در بانکهای داخل وخارج ازکشور سرازیر وذخیره نموده اند.  گردهم جمع شده اند ومجمع می سازند وتلاش می کنند تا یک کاندید واحد را در انتخابات معرفی نمایند ، ما که فرزندان صدیق وبا هویت این وطن هستیم واز آبله کف دست خود نان می خوریم وزنده گی می کنیم ، این حق را نداریم ، تا یک کاندید ، واحد پیشکش کنیم ؟

 همه در یکصدا گفتند :بلی !!!

سپس خلیفه عبدل افزود:

« او برادران وخواهران ! ما از دولت موجود واز رییس صاحب جمهور چی کم داریم ؟ ما سر مردم  راهم تر می کنیم وهم می تراشیم وهم اصلاح می کنیم ، مگر جناب رییس جمهور فعلی صد سر را تر کردند وطی همین دوازده سال حتا یک سر  را هم کل  نکردند،میلیون ها دالر کمک های جهان را در راه خدمت به خانواده گرامی خود مصرف و میلیونها دالر دیگر را در بانکهای خارج برای روزهای مبادای خود ذخیره نمودند، در حالی که ما نه پول داریم ونه ذخیره ونه غم مبادا را می خوریم، زیرا ما مبادا نداریم.

ما موی سر جامعه را بدون رشوت و واسطه به نوبت اصلاح می کنیم ،ما هنر اصلاح کردن سر وزیر جامعه را بلد هستیم ، مگر کدام کاندید برابر ما بلد است و زحمت می کشد؟

ما گوش خود را مانند رییس جمهور صاحب فعلی در کوچه کری نمی زنیم ، ما شنوازی خواهیم بود نه کری ونه  کرزی

سپس خلیفه لشم الدین رییس انجمن اخسا پشت مکروفون قرار گرفته افزود:

« برادران وخواهران گرامی ! اجازه بدهید از نام انجمن (اخسا) یعنی انجمن ختنه گران وسنتگران افغانستان به مناسبت تدوبر موفقانه این همایش صمیمانه ترین تبریکات خود را به شما تقدیم بدارم !

بدون شک ، انجمن ما یک انجمن مهم وحیاتی در جامعه است ، ما جامعه را به شریعت غرای اسلامی  سنت می کنیم ، ما قانون شریعت را در جامعه بالای مردان وزور آور ترین آنها تطبیق می کنیم ، پیش ما کسی چلل کرده نمی تواند ، اگر چلل کرد باز سزای شان خات دادیم .

پس از آن نوبت به غوری گل رییس اتحادیه کیسه مالان ، پایدوان، گلخندیان وحمامی ها رسید .که پشت مکروفون قرار گرفت وگفت:

برادران وخواهران گرامی !

مجمع ما یگانه مجمعی است که در آن زنان اشتراک دارند ، در این مجمع انسانسالاری حاکم  است نه مرد سالاری بنگرید در مجمع های شمال وجنوب  یکنفر زن اشتراک ندارد ، مجمع های شمال وجنوب بر اساس تشکل های تباری ساخته شده اند در حالی که در مجمع ما از هر تبار ، قوم  وملیت یکسان اشتراک دارند واز لحاظ زبانی نیز کیسه مال ، حمامی ، پایدو و گلخندی در زبانهای فارسی وپشتو مشترک اند و کدام تغییر نمی کنند ، از همینرو اتحادیه ما یک اتحادیه فراقومی  وفرا زبانی است.

کارما : ما چرک وکثافات جامعه را با کیسه های کرپ ومالایشی  پاک می  کنیم ، مرداری را با آب وصابون می شویم ، بدن جامعه را با آب گرم مساژ می دهیم ، در حالی که دولتمردان موجود هیچکدام تا حال نتوانسته اند بدانند ، که چرک چیست وپلته پلته چرک را چطور از جامعه با شقیدن وکیسه کردن بکشند وبشویند .اگر ما در انتخابات پیروز شویم ، کشور را از کثافات رشوت ، اختلاس ، قاچاق وترور پاک می کنیم و جامعه را اصلاح می سازیم.

سپس نوبت به قاشق علی رییس حزب سراسری سادوان وگدایان افغانستان رسید؛ موصوف پس از آنکه در مورد حزب سراسری گدایان معلومات داد پشتبانی خود را از ایجاد مجمع جدید اعلام داشته وافزود ، که در مجمع های شمال وجنوب به انتخاب یک کاندید مشخص توافق نکردند، مگر ما اینک بر خلاف آنها خلیفه عبدل دلاک را که  اسم کامل شان خلیفه عبدالله است کاندید می کنیم !

همه با یکصدا گفتند بلی ! قبول است .

 پیش از آنکه تعیین کاندید ریاست جمهوری به رای گیری گذاشته شود. سادو قاشقعلی  با یک نعتیه بیانیه اش را پایان داد وگفت :

الهی تــو آن کــن که  پـایـان  کــــار

خلیفه رییس جمهور شود ما شهردار

همایش پس از رآی گیری سری خلیفه عبدل دلاک را با اکثریت آرا به حیث کاندید ریاست جمهوری انتخاب کرد.

 

شهر هامبورگ ۹ماه سپتمبر سال ۲۰۱۳ ترسایی .

خاک گلاباتون سچه خبر نگار خنده روی

 

فرهنگی ـ بامداد۳/ ۱۳ـ ۱۳۰۹      

                          

                   غم نا مه

ز اشـک چـشم سحـر نـاله غمین شنوید    

چـرا زیــــارت دلـهای نــامــراد نکنــیم
                   
 و زان فـــرشـته کــه یــاد غمش زمانه بسوخت    

 چــرا به نـا له اش حـرمت بـه قـول وفـا نکنـیم

زمـان گذشت ولــی مــاوتــــونگشتیم بـاز      

چـرا به کیفـر اعـمـال خـود نگــاه نکنـیم

 تــو از مـن ومــن و از تـو ،تو ای صفای دلـم        

چــرا بـه حـر مــت دیـن وطــن صـلاح نکنــیم


زمـــان  زود گذرهســت ومــــا هـــم روان ز پی اش        

چـــــرا مــرمــت دلـهای شکسته یتیمــــا ن نکنـــیم

 روهـی بـنالـید از ایـن غــم شـب و روز در هجران
 چــرا بـه کیــفــر اعــمــال خــــود
نگـــــاه نکنـــیم

       

ح .کرنزی

اکتوبر۲۰۰۴

 

 فرهنگی ـ بامداد۱/ ۱۳ـ ۱۳۰۹

              عالیترین دموکراسی مشخصه عمده کنفرانس سرتاسری « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان» است

 

نوشته: داکترآرین

سازمان جوانان حزب مردم افغانستان بمثابه آینده سازان حزب و معماران فردای کشور، نخستین کنفرانس سرتا سری خویش را تدویرمی نماید، این سازمان که بخش عظیم و مهم از جنبش معاصر جوانان افغانستان را تشکیل می دهد با برافراشتن درفش مبارزه بخاطر دموکراسی، ترقی وعدالت اجتماعی بسوی پیروزی ها، بسوی آینده و بسوی پایه گذاری جنبش سرتا سری جوانان راه خواهد گشود، اهمیت این جنبش تا اندازه ای است که اگر از مبارزه بسوی تکامل و گسترش بازایستد نه تنها جنبش، بلکه جامعه و مردم نیزمحکوم به فنا و بازگشت خواهد شد، به این اساس مشخصه ای عمده این کنفرانس را باید عالیترین دموکراسی، علنیت، تنوع نظر، انتقاد و انتقاد از خود تشکیل بدهد و به باور نگارنده پیشنهادات ذیل  بخاطرغنای بیشتر کار تدویر کنفرانس سودمند خواهد بود:

۱-  در حالیکه نخستین کنفرانس سرتاسری « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان»  را به تمام جوانان پرافتخار و زحمتکش افغانستان تبریک و تهنیت می گویم، در صورت امکان زمان تدویرآن از یک روز به دو روز تمدید شود.

۲-   کنفرانس باید بیانگر پختگی سیاسی، تدبیر، تجربه و دارای ماهیت کیفیتاً نوین باشد.

۳-   ضروراست تا برای تمام اشتراک کننده گان  زمینه های اظهار نظر آزاد، بحث و مباحثه را آماده ساخت، این شیوه از یک طرف باعث تحرک بیشتر اشتراک کننده گان و نماینده گان جوان شده و از جانب دیگرهرنماینده خود را مسوول در برابر آنچه در کنفرانس می گذرد دانسته، دلسوزانه تر، مسوولانه تر و فعال تر پیشنهادات و انتقادات و طرح های خویش را مطرح می نمایند.

۴-  مهم است که فضای کنفرانس بیانگر آن باشد، تا اشتراک کننده گان مطمین شوند که دیگر دموکراسی شعار نیست، بلکه یک اصل اساسی و مهم تشکیلاتی است، زیرا هنگامی جوانان ما می توانند رسالت تاریخی خود را ایفا کنند و به سازمان خویش باور داشته باشند، وقتیکه  یقین کامل حاصل نمایند که در خفا و پوشش چیزی دیگر وجود ندارد.

۵-   برازنده گی این کنفرانس را باید انتخابی بودن ارگانهای رهبری، تقسیم صلاحیت ها با رای جمعی تشکیل بدهد.

۶-  پیوند  وحدت حرف و عمل، دسیپلین و دموکراسی در نظر گرفته شود، زیرا باعث نظم عالی و آگاهانه در کنفرانس می گردد.

۷-   اصل اساسی تشکیلاتی را در کنفرانس، تصمیم گیری اکثریت و ابراز نظر آزاد جهت انتخاب کاندیدان تشکیل بدهد.

۸-   دوری از فورمالیزم و اجتناب از تشکیلات های از قبل تعیین شده و طرح های پشت پرده و تحمیلی، ارزش و اهمیت کنفرانس را بالا میبرد.

۹-   دوری از شیوه های کهنه، روش های دگم، مطلق نمودن مرکزیت، محدود ساختن دموکراسی، تعصب و ذهنی گری، سمپاتی و انتی پاتی ها، به اوتوریته کنفرانس می افزاید.

۱۰-  وداع با تردد و بی اعتمادی، دوری جستن از بی باوری و بی عدالتی نسبت به یکدیگر و بازنگری درشیوه های کهنه سازماندهی و طرز تفکرکهنه در رهبری، داشتن صراحت و برخورد رفقانه و شجاعانه  با پرابلمها و مشکلات، باید مضمون کار کنفرانس را تشکیل بدهد.

جوانان عزیز و سازماندهنده گان کنفرانس سرتاسری!

ضرور است تا مطالب بالا را در تدویر کنفرانس در نظر گرفته و به آسانی هضم نمود و آنچه بسیار مهم است گرفتن درسهای با اهمیت از گذشته می باشد، شنیدن حقیقت تلخ است، اما گفتن آن شجاعت میخواهد و کتمان آن به دسیسه های ارتجاع و دشمنان خوشبختی مردم یاری میرساند، من نمی خواهم سنگ اشتباهات گذشته را بر فرق یکدیگر بکوبیم، بلکه به منظور جلوگیری از اشتباهات در آینده ما مکلف هستیم از تمام نواقص گذشته درس عبرت آمیز بگیریم، اشتباهات قابل اصلاح و تلافی است، بر پایه تجارب تلخ نخستین « کنگره » و پیامد های آن هرچه بیشتر به ضرورت گرفتن چنین درسی پی میبریم، اگر چنین وضح در کنفرانس سرتاسری « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان » تکرار گردد نه تنها اتوریته سازمان جوانان و مبارزات افتخار آمیز گذشته شان را خدشه دار میسازد، بلکه ازنیرومندی و همبستگی آن کاسته و باعث هرج و مرج در سازمان میگردد، لازم است از گذشته و تجارب آن بیاموزیم، تا به پیش برویم و این حرکت به پیش را معیار های مانند: واقعی نگری، صداقت در حرف و عمل، برخورد های عادلانه، علنیت، تنوع نظر، بحث و مباحثه مفید باعث می گردد.

 گفتنی است در این جا منظور من از تلفیق اورگانیک دموکراسی با موازین سازمانی، استقلال و مسوولیت، حقوق و وظایف میباشد، احترام به عقاید آرا، اندیشه های گوناگون، نظریات و طرح های مختلف، رای آزاد  باید اساس کار کنفرانس را تشکیل بدهد، اما باید خاطرنشان ساخت که این دموکراسی هیچ وجه مشترک با بی بندباری، خود سری، بی مسوولیتی و انارشی ندارد و نگارنده مخالف آن است که جر و بحث ها از چوکات اجندا خارج و آرامش کنفرانس را برهم بزند، فضای جلسه را مسموم نموده و بلاخره وضع را به مناظره، جدل و ایجاد تشنج بکشاند و باعث تضعیف و صدمه رساندن به اتحاد و همبستگی جوانان ما گردد.

رفقای جوان!

داشتن سازمانی که عالی ترین دموکراسی مشخصه آن باشد بخاطری مهم است که آینده حزب و آبادی میهن به شما وابسته و ارتباط مستقیم و ناگسستنی دارد و ارزش این دموکراسی بدان مربوط میشود که تا چه حد این دموکراسی بنفع وحدت و یکپارچگی سازمان و تا چه اندازه پایگاه اجتماعی و سیاسی سازمان را میان جوانان تحکیم نموده و چطور به حل پرابلم های داخل کنفرانس و سازمان کمک کرده، قانونیت و علنینت را تحکیم میبخشد.

به عنوان نیل به وظایف و شرط دست یافتن به یک سازمان رزمنده و توده یی، توجه اشتراک کننده گان کنفرانس را به نکات زیر جلب مینمایم و اگر شامل برنامه آینده کاری سازمان گردد باورمندم که در تحکیم و تثبیت      « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان » در تعمیق و ژرفش اهداف آن کمک نموده و با اهمیت خواهد بود :

۱-  بسیج توده های جوانان شهر و ده در « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان». برای اینکه جوانان به سازمان، برنامه و پیروزی های نهایی آن ذیعلاقه بمانند و حاضر باشند از آن دفاع کنند باید خدمت گذاری خویش را به آنها نشان داد در این جا از نوشته من تحت عنوان  « ضرورت تدویر کنگره جوانان حزب مردم افغانستان» استفاده بیشتر گردد.

۲-   اتحاد « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان» با همه نیروهای سیاسی و اجتماعی جوانان میهن ما، بدین منظور تشکیل « کمیسیون تفاهم» جوانان افغانستان را پیشنهاد مینمایم که محمل ها و زمینه های اتحاد جوانان را در « جبهه متحد » فراهم سازد همچنان تشکیل این کمیسیون ها در تمام ولایات افغانستان نیز تاکید میگردد تا آن عده از جوانانیکه خواستار عدالت و ترقی اجتماعی اند و به میهن و مردم خویش علاقمند میباشند آنها را تنظیم نموده و در کنار هم نگاه داشت.

۳-   تعین و نامگذاری یک روز از روز های تاریخی « جنبش جوانان افغانستان » به نام « روز جوانان» مانند: روز تاسیس « جنبش مشروطیت»، روز تاسیس « ویش زلمیان»  یا «جوانان بیدار» و یا تاریخ پایگذاری « سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان».

۴- نقش جوانان ما طی بیش از یک قرن اخیر در ایجاد رستاخیزهای فکری و معنوی، تشکل های سیاسی و اقتصادی و انقلابات مردمی و اجتماعی نقش برزگ و انکار ناپذیر است، به این سبب برنامه سازمان دارای ماهیت میهن پرستانه، اما کوتاه، واضح و با مفهوم باشد، بهتر است که معایب سرشتی نظام فساد، چور و چپاول را برملا ساخته و آشتی ناپذیری « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان» با تروریزم، بنیاد گرایی و عقب گرایی واضح سازد، تا جوانانی که به سازمان می پیوندند تصور روشن از کار و پیکار خویش داشته باشند.

۵-   میخواهم متذکر شوم که: کشورما از جهت سیر تاریخی در جمله ممالک « بسیار عقب مانده » جهان و دارای مختصات ویژه خود است که یکی از این مشخصات نقش وسیع « دوکانداران دین» در فریب مردم مسلمان ما است. در اینجا ضرور است تا یکی از بخشهای اصلی کار کنفرانس روشن ساختن سیاست سازمان در برخورد با دین و مذهب باشد، چون اکثریت مطلق مردم افغانستان مسلمان می باشد و دین اسلام در افغانستان جاویدانی است، من به این باورم، که سازمان جوانان نقش موثر روحانیت وطنپرست را در ترقی و پیشرفت جامعه ارزشمند دانسته و سهم آنان را بخاطر ساختمان یک جامه مستقل، آزاد و آباد و فارغ از بی عدالتی و نابرابری اجتماعی با اهمیت دانسته وارج زیاد قایل است.

چنانکه تجربه تاریخی جنبشهای سیاسی و اجتماعی و تاریخچه « جنبش جوانان افغانستان» نشان میدهد، اتخاذ تدابیر و پیاده نمودن این پیشنهادات برای « سازمان جوانان حزب مردم افغانستان» حیاتی و برای تداوم و پیروزی های بعدی آن که نیازمند مبارزات پیگیر و گذشت زمان است ضروری میباشد، زیرا تنها بسیج جوانان بطورآگاهانه در مبارزات عادلانه اجتماعی و گرفتن درس عبرت آمیز از تجارب گذشته، همچنان نیروی اتحاد و همبستگی جوانان را در مبارزه مشترک در یک « جبهه واحد»  به پیروزی نایل میسازد.

چنین تحلیل به این خاطر ضرور بود که ما از اشتباهات گذشته درس گرفته و از تکرار آن در آینده جلوگیری نماییم، زیرا سرنوشت جامعه و مردم و آینده حزب و جنبش به جوانان مربوط میشود، باید متذکر شد که برای حاصل نمودن معلومات بیشتر در این موارد به نوشته های نگارنده در سایت وزین « بامداد» زیر عنوان «جنبش جوانان افغانستان» بخشهای اول، دوم، سوم و چهارم که هنوز ادامه دارد مراجعه شود.

 

زنده باد همبستگی جوانان، این سازندگان فردای میهن محبوب ما افغانستان.

 

اجتماعی ـ بامداد۱/ ۱۳ ـ ۱۰۰۹

Pluralism and Political Parties in Afghanistan

 

Written by Maryam Baryalay

Afghanistan is a country that has more than 50 officially registered parties and numerous more movements occupying its political landscape. Political parties are supposed to be domestic agents that shape and reflect the political will of a people. But in Afghanistan, there is a de facto connection and identification void between people and parties. Coming from a family background that places a lot of importance on political parties for political systems and having grown up in countries like India, Germany and Austria - strong and stable democracies -where the role of political parties in the course of their history and present day politics has been significant, I have often asked myself why is it that Afghans identify so little with political parties even though the spectrum of parties is so wide?

Political allegiances vary greatly in a country as divided as Afghanistan. The victor for one is the traitor for the other and given this turbulent and controversial history of political parties and groups one might easily understand these realities.This also explain why many afghans have entirely lost trust in political parties or their representatives then those who have not victor. But can and should this mentality be encouraged, when most stakeholders want long-term political development, stability, better ways of translating peoples demands (among other things through an effective legislature) and better ways of holding the government accountable to society's demands.

Compared to neighbouring countries like Iran or Pakistan, Afghanistan has a relatively short history of political parties and organizations. Movements like the Wesh Zalmian, Abdur Rahman Mahmoodi's Khalq Party and Mir Mohammad Ghobar's Watan Party inspired the urban youth of the 1940s towards nationalistic and anti-colonial notions. Nevertheless, the ruling elite in Afghanistan have always feared organized political movements.This could be seen as a characteristic of authoritarian monarchies.

In the 1960s, Zahir Shah's government permitted members of political parties to run for parliamentary elections. This was meant exclusively for the parliament or Shura and direct involvement in the executive branch was neither encouraged nor supported. However, the fact that the law permitting political parties was never signed by the king and the ban of certain radical political parties on the left and the right eventually meant that these parties went underground in the late 60's. This discouraged transparency, enabled secrecy and left no space for political discourse to flourish, in turn these features became fundamental part of political party structures in Afghanistan.

As the republic was proclaimed after Mohammad Doud Khan's 1973 coup d'état, Ghorzang-e-Milli was created. Although some leftist assumed top posts in this government, a zero tolerance for opposition groups, particularly radical Islamic parties, was predominant. This policy eventually set a precedent for one-party rule that was perpetuated in the People’s Democratic Party (PDPA) Khalq and later Parcham faction's politics and policies. Though, Najibullahs's government undertook some attempts towards power-sharing and policy changes in accordance with Soviet policy changes (Glasnost and Perestroika), which was felt all across the East/Soviet Bloc countries, nevertheless this was a" controlled" attempt, guaranteeing the leading role of PDPA/Watan Party.

The 1990's witnessed how the loss of a common cause and contest for political and military power quickly dissolved the already loose alliance of the Afghan Mujahidin groups, creating chaos and instability in unprecedented ways. The four year rule of the Mujahidin could be seen as the only multi-party coalition rule in Afghanistan but a multi-party rule that definitely went wrong. This was then followed by the totalitarian regime of the Taliban.

In 2003/04, Afghanistan adopted a new constitution, one largely based on the 1964 framework. But unlike the 1964 constitution, this one foresaw and guaranteed the creation and rights of political parties. Nevertheless, contemporary political parties in Afghanistan still face a lot of social and political challenges. Specially, with President Karzai showing no reluctance about his distaste for political parties and organizations – whether on TV, at public events or university graduation ceremonies. Although this could be seen as his genuine conviction, it also reflects his reliance on patronage networks rather than organized party structures. Exploring this quandary further, systemic and structural hinderances like the electoral system, a strong and influential executive branch and perpetual security challenges have brought about a halt in the development of political parties.

The Single Non-Transferable Voting system (SNTV), simplistic in terms of usage, understanding and counting, favors independent non-party candidates. For party members to even have a chance of getting elected, complex strategic planning becomes crucial. If voters are widely dispersed party candidates have even a lesser chance of getting elected. In turn, party fragmentization is fueled by SNTV. Another major disadvantage of SNTV is the rise of wasted votes in multi-candidate constituencies. The higher the percentage of wasted votes, the weaker the Voter-MP relationship.

Political parties on the other hand, are in themselves one of the most undemocratic institutions in Afghanistan. They function according gerontocratic and inherently inflexible vertical structures. Gerontocratic and hereditary structures that are imbedded in the broader Afghan culture, dominate the political culture like an unwritten canon. Top-down hierarchies also apply to communication and consultation mechanism of parties between their national, regional and local levels. This is specially highlighted during policy-making, decision-making and party leader determination processes, which usually revolve around the elitist member's circle at the national level. "Parties are seen as the support networks for individual politicians rather than being the organization drivers of those individuals" is how "Political Parties in Afghanistan: A Review of the State of Political Parties after the 2009 and 2010 Elections" conducted by National Democratic Institute (June 2011) put it.

Compared to their western counterparts, parties in Afghanistan lack distinguishable platforms and concrete views on methods of achieving their aims. Exhibiting differing platforms and views is one of the main functions of political parties, the lack of which has led to the absence of political competition based on principles in Afghanistan. The political party landscape evolves primarily around personalities rather than principles. In addition, lack of a day-to-day political performance, election fixation and ethnic based party affiliation has tarnished the image of political parties making them unreliable institutions.

Political parties, as they have grown along social divides or cleavages (religious/secular, urban/rural, capital/labour) in established western democracies, are not constructs that can be found in Afghanistan, at least not at the present. Nonetheless, competitive pluralism is slowly but steadily taking shape. Whether pluralism can actually gain a lasting foothold, and political parties can fulfill their functions as translators of society's demands into political ideas and become bridges between people and government still remains to be seen, signs pointing towards these directions can vaguely be seen. Political actors are taking more pragmatic steps towards politics of consensus. While this is contradictory to the idea of competitive pluralism at the first glance, it seems to be a necessary pre-stage in the Afghan case. Most of the stakeholders and political actors, be it former leftists or Tanzim warlords have had to learn the hard way that politics of consensus and mediation is the only way to bring about some kind of stability and ensure security. This in turn, has led to coalitions, front or association formations. Yes, they are inconsistent and election fixated, but they have brought about some clarity in the congested space of political parties and engendered slight tendencies of social and political cleavage to take shape.

Here are some recent events indicating the growth consensus politics:

1) Calls for broad-based inclusive talks with the Taliban are heard from every direction. Key international facilitators, in this case the U.S. and Pakistani governments, regional actors like the banned Pakistani Tahrik-e-Taliban, the Afghan Taliban leader Mullah Omar and the Afghan Government on its own terms, have all signaled their willingness to meet at the negotiating table. Although stalled right now, it is just a matter of time before talks take place. Disagreements on Taliban-inclusion policies among some oppositional alliances, among others due to being broad-based multi-ethnic formations, indicate that whoever assumes power after President Hamid Karzai is likely going to continue this course.

2) Another sign of consensus politics with a positive effect is the alliance of cabinet members with opposition groups in order to ensure democratic principles are upheld according to the Constitution in the preparation for and execution of the elections. Many parties, being one-man parties, pursue personal ambitions in these alliances, which have often proven to be election-fixated, ineffective and unsustainable in post-election stages. Nonetheless, if personal ambitions lead to stronger emphasis on acting in accordance with the Constitution and the rule of law, this is definitely a positive sign in a country like Afghanistan.

3) Calls for a Ijma-i-Milli from non-oppositional groups (and President Karzai) or prominent independent figures equally indicates the importance placed on consensus. While the methods may differ, the goals are similar.

These changing trends, in turn, have multiple effects on parties and party coalitions. Firstly, more emphasis is put on principles rather than personalities as there are simply too many personalities in these coalitions for one to dominate. Secondly, joint and agreed upon platforms gain much more importance than in single parties. Thirdly, a spillover of values takes place from more internally democratic parties to less internally democratic parties. Finally, due to the inherent pressures of coalition politics, namely fear of member loss, leaders are forced to focus much more on inner party communication and consultation mechanisms as well as day-to-day politics, strengthening the base and giving a rise in accountably.

Thus political parties seem likely to take an increasingly pivotal role in Afghan politics. Yet caution is advised. While regulations that ensure broad-based multi-ethnic political parties to emerge are being taken, systemic and structural hinderances of the political system that limit the potential of political parties to take part in the power-sharing process could lead to history repeating itself.

 

 

‌Bamdaad-Social 1-13-1109

اجتماعی ـ بامداد۱/ ۱۳ ـ ۱۱۰۹

 

پاڅی ډیوی بلی کړی

 

 د زبیر شیرزاد لیکنه

 

 

 



ګوره اوس دا کوم سرونه چه تاسی دتنو دپاسه وینی له دوی څه نه جوړیږی او کومه تمه تری هم ونکړی دا سرونه ، سرونه نه دی؟
دوی د تخیل ،عیش او عشرت په د نیا کی غرق او مست دی ، او هسی ښکاری چه د اختر ټال وی
خو دزنګیدو دپاره یی بیا  هیڅوګ نه وی چه داختر په ټال کی وزانګی .
ګوره زمونږ په وطن کی هغه د سر، سړی چه سر یی په تنه ارزیدل باور وکړی ګرانه ، څوګ مړه شوی او چا هم تری کډه کړی.
اوس کوم سرونه چه تاسو وینی هسی بیچاره تنی یی ورباندی ستړی کړی، دوی غله دی، دوی قاچاقبران دی، څوګ غارتګر او څوګ بیا فاسدین او خاینین دی. دوی رڼا نه غواړی .
دوی ډیوی نه پیژنی دوی درڼا سره اشنا نه دی ، دوی نه ، ګوره چه د ډ یوی د بلیدو هیله هیڅکله تری نه ونه کړی، دوی ددی وطن نه دی د پردو نوکران دی.
ګوره کومی سترګی د دوی  په مخ چه وینی ، هغه یو هم رڼی نه دی . هغوی ټول وړانده او نا بیناً دی . دوی ډیوی څه کوی ، ډیوه خو درڼو سترګو خاوندان غواړی چه په رڼا کی ژوند وکړی.
ګوره ، رڼی سترګی خوبیا هغه سترګی وی چه بیوزلی ووینی او بیا خپل لاس ور باندی په سر یی کش کړی  ،او لاس نیوی یی وکړی چه هم الله  او هم خلق الله تری خوشحاله شی او دا بیوزلی ولس بیا ورته درناوی او احترام وکړی.
خو دوی دا غارتګر او مافیا بیا هیڅکله داسی ا نسانی کا ر نه کوی ، د وی چه کله بیوزلی ووینی بیا وهی یی ، رټی یی ، دوی د بیوزلو پرواه نه کوی، دوی بیوزلی وژنی، که څه بیوزلی ولری هغه هم تری اخلی، دا چپاولګران  دهمدی دپاره دلته راغلی چه هره ورځ یو غمیزه وزیږوی په کلو ، بانډو او ښارووکی مرګ او ژوبله وکړی  او خوشحالی له دی وطنه کډه وکړی.
 زورورو اوغارتګرو سره بیا یو لاس شی دبیوزلو دوژلو مشترک پلان سره ونیسی. دوی ډیوی نه پیژینی دوی رښتیا وړانده دی.
 ګوره هغه غټ خیټی ، کاڼه او وړانده چه تاسو وینی کوم چه چا سپین او چا بل رنګ کالی اغوستلی او په خپلو خیټو لاس وهی ، دچا په سر لونګی او دچا په سر پکول اود چا  په
غاړه کی دستمال دی، چا بیا چپنه او چا فرانسوی او انګلسی دریشی اغوستلی ، ګوری هغه یو هم د سرسړی نه دی ؟ دوی ټول په خدای لوی غله او داړه ماران دی دوی ددی وطن دښمنان دی، دوی څوګ له اطرافه
 او څوګ له بیرونه * خارجه * دلته دغلا او چور دپاره راغلی دی . دوی ګنګان هم دی، دوی خبری هیڅ نشی کولی . دوی دبیوزلو په ژبه نه پو هیږی ، خو نا روا او حرامی پیسی بیا په خپلو ناولو ګوتو نه،وروره
بلکه دوی په ماشین یی ښه حسابوی او بیا یی خارج ته لیږی، دوی دلته نه دی راغلی چه دا مړی ډیوی مونږ ته بلی کړی؟ دوی دبلو ډیوو خاموشی ته د آزاد  بازار تر شعار لاندی راغلی چه ټول ولس په تورو شپو کی ژوند وکړی . خو دوی اشتباه کړی دلته رڼا غوښتونکی لا مړه نه دی ژوندی دی او دیوی چیغی انتظار کوی ؟
هو دلته ددی وطن او بلو ډیوو دساتلو دپاره سرښندنه په کار دی پاڅی را ویښ شی او مړی ډیوی بیا بلی کړی ؟او تلپاتی شی.
ګوری دا کوم چه تاته ژوندی ښکاری ، دوی ژوندی نه دی، ژوندی خو هغوی وی چه دخپل قوم ، ولس او وطن نه ځان قربان کړی د وی ټول مړه دی  ، هو که کوم یو یی ژوندی وینی ، دوی هم په مړو حساب کړه، دوی لوی ګنهکاران دی ، دوی به ډیر ژر دخدای او ددی ولس په زور په سنګ چل او یا دخولی په لاړو مړه شی ، دوی رڼا نه پیژنی ، دوی د پردو نوکران دی دوی دتورو شپو اولادونه دی  دوی په تورو شپو کی زیږید لی، دوی توری شپی له خدایه غواړی دا ځکه غلا خو په تورو شپو کی کیږی دوی رڼا نه غواړی ، هو دا لا څه چه دوی اوس په رڼا ورځ هم له بیوزلو غلا کوی او ددی ولس په وینو شکلو خپله تنده ماتوی.
 دوی افغانستان خپل کور هیڅکله نه ګڼی څوګ دایران ، څوګ د پاکستان ، څوګ د انګلیس او څوګ بیا د امریکا مزدوران او نوکران دی دوی ددی وطن د بچو دپاره
بلی ډیوی هیڅکه نه غواړی، دوی مړی ډیوی غواړی ، دوی پرون په یو نوم اونن په بل نوم مکتب یی وسوازاوه او بیچاره معلم او ملازم یی وواژه ، روغتون ته بم کیښود او بیچاره داکتر یی وواژه، ددو ددی وطن تولیدات نه خوښیږی نو ځکه یی فابریکی ړنګی او لیلام کړی دوی دماشین غږ نه ده اوریدلی نوځکه  کارګر،  دهقان او زحمتکشان یی نه خوښیږی او دهغو د وژلو هڅی کوی ؟
ګوری سلام خو زمونږ دکلتور لویه نښه ده او د دی وطن او ولس له ویاړه ډک کلتوراو عالی دود، رسم او رواج ده . خو دوی دومره بد کاره او بد جنسه وحشی انسانان دی چه د سلام ورکولو وړ نه دی ، دوی وړانده دی تا نه وینی، دوی کاڼه دی.
ستا غږ نه اوری دوی د پردو نوکران  دی ، ستا په ژبه نه پوهیږی  دوی راغلی چه پردی کلتور دلته مروج کړی، ګوره که سلام ور کوی بیا بیوزلی ولس ته سلام وکړه چه ستا دکلتور او فرهنګ احترام کوی، کوم چه تاسوته ضرورت لری او تاسی ددی وطن بچی ګڼی ، او ژر ډیوی ورته بلی کړه ، چه زوی یی مکتب ته لاړ شی.
پا څی ډیوی بلی کړی ؟ تاسو زلمو ته او تاسو پیغلوته وایم لاس یو کړی هله نیمه رڼایی مه پریږدی چه دغلو او پردیو ، نوکرانو اودبد کارو او خرڅ شوو دلاسه بیخی مړی شی ، که داسی ونه کړی. بیا ګوره تا ته به هم  توره شپه در په برخه شی .او لار به بیا نه وینی او لوی ګړنګ به دی ځای شی بیا راوتل له لوی ګړنګه ډیر زیار او زحمت غواړی .
ګوره دوی نه تا ته ، نه دا بیوزلی او زوریدلی ولس ته، او نه ماته، هیڅکله رښتیا نه وایی . دوی دروغ وایی دوی درواغجن او فریبکاره دی ددوی زړه نه په وطن سوزیږی او نه په دا بیوزلی ولس نه په تا او نه په ما ، ددی وطن هر کور، هره ونه او هره تیګه شهیده شوی ، هر کور، بانډه، ښار او کلی را ته همدغو اوهم دهمدغو وحشی بادارانو د ځمکی او هوا له لاری ړنګ کړی، داسی سترګی نشته چه ونه ژاړی داسی کلی نشته چه هره ورځ تری جنازی جګی نشی او دمور غږ خدای پاک او دهغه رسول الله ته ونه رسیږی او وا یی نه وری ؟
اوس دا لاڅه چه ددیو بندی او قم علما کرام په منځ کی نن استخباراتی جاسوسان او شیطانان دعلمای کرام تر نامه لاندی ځای په ځای شوی او دوی سره یو شوی، ددو په ګټه ناروا فتوا ورکوی، دوی دروغ وایی دوی دکاذبینو نه ملاتړ کوی دوی هم ډیوی نه پیژنی،
پاڅی د بلو ډیووغوښتونکو او د رښتینی لاری سر ښندونکو یارانو ، پاڅی بیوزله ولسه ، پاڅی زیار کشانو، داسمان تندر شی، طوفان شی، اسما نی کړیکه شی اود بیوزلو ، کونډو او یتیما نو سوی چیغه شی، او ددی عصر شمشیر تر لاسه کړی، او دپرد یو نو کران پری په رښتیا ووژنی ، خو ستا سو شمشیر با ید دهچا وینه تویه نه کړی چه بیا تا سوته څوګ قاتل ونه وایی، عزیزا نو ستاسو شمشیر باید قلم وی ، کتاب او کتابچه وی علم او کمپیوتر وی  رښتیا ، صداقت او وطندوستی او خدمت وی .هو که دا د نن عصر منل شوی شمشیر مو تر لاسه کړ، پوه شی چه دوی به هم د رڼو سترګو څښتن شی ،  تا به ، ځان به، ما به ، دا ګران وطن او دا بیوزلی ولس به ووینی او و به یی پیژنی ، کوم  مالوچ یی چه په غوږو کی ایښی وه ، هغه به هم لری کړی بیا به ستا غږ ، زما غږ او د دغه بیوزلو ولسونو غږ واوری او دا خدای بښلی بیچاره ګان به د تا سو دشمشیر له برکته بیرته را ژوندی شی او ستاسو دعلم او رڼا یی شمشیر به دوی ته او وید و ته او مراچه ګویانوته داسرافیل شپیلی شی، دوی ته به دمحبت درس شی که دوی لږد اسانیت او محبت سره اشنا وی او وجدان ولری بیا به له تانه ، له ما نه او دی بیوزلی ولس نه چه کلونه کلونه دوی زورولی او وژلی یی دی اومال یی ورته غارت کړی او غنیمت یی ورته ویلی او له ټولونه به بښنه وغواړی، او مونږ به یی هم وبښوو دا ولس او دا وطن دبښنی او محبت په درس کی لوی شوی دا ولس با احساسه ده دوی زغم لیدلی او زغم یی زغملی خو محبت ښه پیژنی دوی دوینی تویول نه غواړی دا ولس سر لوړی ده او سر لوړی به پاته شی .


                                              ګوره پاڅی ډیوی بلی کړی؟

 


 فرهنگی ـ بامداد۱/ ۱۳ـ ۰۷۰۹