نفرین به کسانیکه گلوی ترا میفشارند!

 

مـاریا دارو

 

 با اظهارسپاس وحمایت از فراخوان آقای سلیمان کبیرنوری زیرعنوان« زنان، مادران و دختران وطنم، به پا خیزید! »

 

خطاب  به زنان افتخار آفرین  کشور!

 

هرگاه  تو نبودی جهانی هستی وجود نداشت…این تویی که  تسلسل بشریت را بوجود آوردی و این  تویی که از شیره  وجودت از خون رگهایت طفلی را تغذیه  و بدنیا میآوری  و او را بارور میسازی  و آن نهالی پروده  دامان  توست که علیه  آزادی ها و حقوق حقه تو دستور خفه شدنت را صادر مینماید.

آری ای  زن !

ای زیبایی جهان؛  و ای  درخشش  صفا و محبت ! بتو میگویم  که  حق  گرفته میشود. اگر  قامتت را راست  نسازی،  و برای  گرفتن حقوقت مبارزه  نکنی، دلیل بی تفاوتی ها برانست  که طرف ستمگران را انتخاب  نموده ای.

 آیا میدانی چه  کسانی  برستم و اذیت  تو حکمران  است؟

   همان کوردلان که  نه سویه  ونه سواد دارند و نه از قوانین  حقوقی و مدنی  جامعه آگاهی  . مگر بنابر جبر زمان  بالایت  حکم میرانند.

 صبر و حوصله مندی  و عاطفه  شما باعث بسته شدن بال های تان میگردد. بیا و به  پرواز  آ ! 

 سرزمین ما دارای  تاریخ  پر افتخار زنان بوده و میباشد. در همه عرصه های  زندگی  زنان  تکمیل  کننده  مردان  بوده اند. هرگاه  زن نبود عقل  خام  چطور پخته  میشد ؟... بلی  همین  زنان  اند که بخاطر ترحم  و لطافت  قلب  شان از خود گذری  مینماید که  کور دلان مغز بسته آنها را  به  متاع  ترجیع  میدهند.

 زنان کشور مان طی  چندین  دهه  جنگ،  بزرگترین  آسیب را دیده  و در کنار مردان  آتش  جنگ تحمیلی  را حس و لمس  کرده اند  و بیشترین  غم  ومصیبت  را با از دست  دادن جگر گوشه ها و پدران و شوهران  وهمه و همه ایشان  متحمل گردیده  اند.       

نظر به  شرایط  فعلی  جهان  که  افغانستان  تمثیل و تمرین  دموکراسی را در زیرچترحمایت  قوای بین المللی  مینماید، اما هنوزهم نتواسته است که حقوق  حقه  زنان سراسر کشور را اعاده  نماید.

قانون منع  خشونت  در تمام  کشورهای  جهانی  شدیداٌ از حمایت  و پیشتبانی  مردم  برخوردار است.  اما در کشور ما با آنکه  ازطرف دولت  توشیح  گردیده  است، اما عملی و نهادینه  نمیگردد. زیرا یک عده  کوردلان متعصب  و زن  ستیز بر ضد ارزشها و  خلاقیت  معیارهای  قبول  شده  انسانی  عمل  مینمایند.

  هرگاه  بازیگر زنده گی  خویش  نباشید، بازیچه  دیگران  خواهید شد. پس بهتر است که  بازیگر زنده گی خویش باشیم و بخاطر حفظ  کرامت انسانی و بخاطر احترام  بمقام  والای انسان  و بخاطر اعاده حیثیت مقام  زن  به  پا خیزیم و نگذاریم تا سرنوشت  زنان وطن ما دست خوش بازیگران زن ستیزمتحجر قرون میانه گردد. نگذاریم  تا بیشتر صدیقه ها و آمنه  ها  و ملالی ها، صفیه ها، شکیبا ها و ناهید ها جان های شیرین  شان را از دست بدهند.

 این  دولت  بی ماهیت و دست  نشانده  حدود پنجاه  کشور که به  دهل هرکشور تمام  کابینه آن میرقصد و روی  کدام صلاحیت به سرنوشت میلونها زن آن سرزمین  بازی  میکنند.

 زنان با شهامت  کشور !  شما  قوی تر از آن اید که  تصور میکنید. اگر تو، من  شوی  ومن  تو شوم  همه  گی  ما میشویم ...ما اگر دست  همبسته گی  باهم  بدهیم  زنجیر اسارت را کسی  بدستان ما بسته  نمیتواند.... این  حقیقت  تلخ را باید گفت  که  قانون  اساسی  را این  کوردلان  به  مسخره  گرفته اند و جز درج  جملات زیبا بنام  حقوق زن در مواد قانون  ویا تجلیل های تجملی و مسخره و اهدای چادر بنام تحفه از طرف  رییس جمهور کشور درد من و درد تو  و درد  مارا  دوا کرده  نمیتواند.

  پس به پا خیزید وبا مشت  کوبنده  به دهان  کوردلان  متعصب  بکوبیم و خونهای نخشکیده  شهیدان گلگون کفن راه آزادی  و دموکراسی را به  فراموشی نه  گذاریم.

 کور دلان  زن  ستیز به زخم های  مادران  داغدیده  وطن  نمک پاشی  مینمایند . برماست که صدای  خویش  را هرچه رسا تر بگوش  جنایت  کار برسانیم!

چنانچه  شاعر با احساس  وطن ما نذیر ظفر میگوید:

دراین  میهن  جفا را تازه  کردند        غم  و درد و بلا را تازه  کردند

بریدند و شکستند و ربودند              جفای  نا روا را تازه  کردند

به چشمان یتیمان  پریشان              سرشک  دیده هارا  تازه  کردند

گذشتند از پکول  و از قدیفه             به مود نو  قـــبا را تازه کردند

به فکر قصر  وشیادی  فتادند           در هرکوچه بنا را تازه  کردند

نخواندن مکتب و کرسی گرفتند         به هرمنصب  خطا را تازه  کردند

به  قتل یکدیگر خنجر  کشیدند           تمام عقـده  هارا تازه  کردند 

این  شعر قیافه  تمام کابینه  حامد کرزی  را به نمایش گذاشته  است و پس  برمن  تو و بر آن مادر عذا دار، به آن  بیوه یتیم دار ، به  آن  زن جوانی که بخاطر کسب علم و دانش  برویش  تیزاب  پاشیده  میشود و به آن  جوانانیکه  حق  انتخاب  شریک  زنده گی ی ایشان را ملا بدست  دارد و  امر حتمی  است  که بخاطر اعاده  حیثیت  و وقار زنان  و بخاطر جلوگیری از حق  تلفی ها قدعلم نماییم.

 همانطوریکه  زنجیر تسلسل  بشریت را از شیره  وجود خویش  بوجود آورده ایم. باخون خو یش بخاطر دفاع  از حقوق  حقه خویش  چون  زنجیر باهم  پیوست شویم  ونگذاریم  که زنجیر همبسته گی و یکصدایی ما از هم بپاشد و زن  ستیزان  سوگند خورده  اهداف  شوم  شان را  هویت  قانونی  ببخشند و دست  و پای  مان را بسته  و زنجیر پیچ  سازند.

خواهران هموطنم!

 بیایید از شعار های کلیشه یی و از تجلیل های  نمایشی  روز مادر و هشت مارچ و محو خشونت زنان  که هیچگونه جنبه عملی  ندارد، انرا درعمل  پیاده  و در کارزار زنده گی خویش  تحقق  بخشیم. این  دیوهای  آدم  نما را به  زباله دان تاریخ  بسپاریم. دیگر منتظرآن نباشیم که بنام زن رنجور و زن  قفس  نشین،  زن  بی چاره  ومظلوم  درج  اخبار و زبان زد رسانه های  جمعی  باشیم ، چرا  زنان  حماسه آفرین  قرن بیست ویک  جهان  نباشیم. تا از کارهای انقلابی ما جرقه ها از ندای جمعی ما صدای همبسته گی  بر خیزد و تا باشد که زن ستیزان رابسوزاند و آن های  که  ترا آتش  زده  و تیزاب  پاشیده  و ضد انسانیت  اعمال  خشونت  شان را عملی  کرده  اند با صفیر گلوله های  وحدت و همبسته گی نابود سازیم.

 آنانیکه بیچاره تراند و مارا مظلوم و رنجور و بیچاره  میخوانند ... ما بیچاره  نیستم که  فریب حرفها و شعارهای  میان  تهی را بخوریم.سرشک از رویم  پاک کردن چه سود - علاجی  کن  که از دیده  خون  نیاید.

زنان غیور و افتخار آفرین!

 شما خود سرشک را از روی  تان  پاک  کنید. این  شما اید که  نیم  نفوس جامعه را تشکیل  میدهید و نیم  دیگر را به دامان  تان تربیت  میدارید . پس  چرا انتظار دارید که  این  دشمنان  کینه توز بخاطر تصاحب  قدرت  با استفاده از نام  خدا و دین  مقدس  و سرانجام از نام جهاد وطن را به زندان و مرگ  تدریجی  مبدل ساختند و مادران ، خواهران و همسران  را بنام  مظلوم  و ضعیفه و سیاه سر و بیچاره،  پر و بال  بسته  اند و میخواهند تطبیق  اعمال  وحشیانه  و آدم کشی و سنگسار را قانونیت  بخشند.

 بیدار شوید و با شهامت و هم صدایی مشت کوبنده به دهان این  گروه بی  نام ونشانیکه  ملت  ما را به گروگان  گرفته  اند حواله  نمایید!

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۰۱۰۲

 

 

نقش شفافیت  در اعتماد سازی نهاد های مدنی و سیاسی   

نوشته : علی رستمی

نهاد های مدنی وسیاسی  جزو ارکانهای اصلی در فراشد تکامل و رشد جامعه درعرصه های تامین  وتحقق حقوق شهروندی واجتماعی میباشند. اگر در روند عملی شدن اهداف وخواستهای این نهادها حساسیت پاک برخاسته از صداقت ، وفاداری باشد.« شفافیت »  عمل میان اعضای جامعه وحلقات وسازمانهای اجتماعی وسیاسی  بازتاب  کرده وزمینه ساز اعتمادسازی میان هموندان وهمسوگرایان وسایر اعضای جامعه میشود.

شفافیت: فلسفه وجودی وهدف اعلام شده یا اعلام نشده ای سازمانهای غیر دولتی ، و شفاف سازی جامعه است.(۱)

واژه.« شفافیت » [ ترانس پارنس ویا ترانس پاریتس] از ترکیب دوکلمه لاتین یعنی :ترانس وپاریر، تشکیل شده است که « ترانس » بمعنی میان،ازمیان واز،و« پاریر» بمعنای درخشیدن، تابیدن ونشان دادن است ودرکل.« شفافیت » دراصل به معنی  « خودرا نشان دادن»است.

شفافیت را نمی توان مفهومی مطلق ویا ایستا فکر کرد ،بلکه نسبی بوده براساس همین موضوع به گونه ای در جوامع بشری مربوط میشود. در جوامع بشری بنابر اختلافات منافع افرادوگروهای اجتماعی  متداومأ مقاومت وجود داردوهمین مقاومت است که درجه ای شفافیت انها را تعین می کند .

بر بنیاد انچه گفته امدیم شفافیت درعرصه های سیاسی اقتصادی واجتماعی از الویتهای مبرم  سازمانها ونهادهای مدنی وسیاسی میباشد. یکی از رویکردهای شفاف بودن در عرصه های گوناگون ، اطلاع رسانی است؛ اطلاع رسانی زمینه ساز دسترسی مردم به مسایل عمده واساسی اجتماعی است؛ اگاهی شهروندان از چگونکی  رویکردهای سازمانهای مدنی ،سبب اعتماد سازی  میان مردم و رهبران نهادهای مدنی وسیاسی میگردد،اعتماد یکی از جمله ارزشهای عمده درمناسبات انسانی بوده که باعث تقویت ارزشها میشود.

همچنان اعتماد اصل زرین وبنیاد زندگی اقتصادی، سیاسی واجتماعی  جوامع بشری را تشکیل میدهد. بدون اعتماد هیچگونه مناسبات انسانی نمی تواند که دوامدار وپایدار باقی بماند. عدم اعتماد باعث بحران وجدایی وازبین بردن  روند پیکار رزمی برای خوشبختی انسانهای جامعه وفاصله میان اقشار مختلفی اجتماع واز سوی دیگر  باعث تشت فکری وجدایی وپراگنده کی تشکیلاتی نهاد های سیاسی ومدنی خواهد گردید.

طوریکه در مناسبا ت جوامع مختلف درجماعتها وطایفهای قومی واتنیکی اعتمادمیان: شاگرد ومعلم، رعایا به خان وملک، جمعتهای دینی  به پاپ یا کشیش ها یا خلیفه ها یا روحانیون ، فرزندان به والدین ورهبران واعضای صفوف احزاب سیاسی وغیره وجود داشته است. اعتماد یک امر ذهنی است افراد وگروها بخواهند ویا نخواهند به گونه های استوار است. با فروپاشی جهان کهنه سنتی وارزشهای نوین عقلانی اعتمادهای موروثی دچار متلاشی شده وپدیده اعتماد از یک هنجاریک جانبه به امرمتقابل اجتماعی تبدیل گردید. علمای جامعه شناسی درمورد اعتماد وعدم اعتماد چنین گفته اند: «  هنگامی که یک طرف به مسوولیتهای وتعهد خود عمل نکند. به زبان ساده تر، هنگامی که یک فرد یا یک نهادسیاسی، اجتماعی یا اقتصادی دروغ بگوید. انسان ها به طور کلی بین خطاء یعنی اطلاعات اشتباه که سهوأعرضه میشود ودروغ تفاوت قایل هستند و خطاها، معمولأبخشیده میشود ولی دروغ بخشیده نمی شود. علت این واکنش هم طبیعی است، زیرا درخطا سهل انگاری ولی در دروغ، تعمد نهفته است. دراین جاست که بحران ، پدید میاید. شاید بتوان گفت که همه ای بحرانها ، بحران این اعتماداند.»(۲)

 اصل اعتماد سازی بر دوحوزه استوار است ،یکی فردی ودیگری اجتماعی ؛ در حوزه فردی ارتباط انسانها تنها به مرز خرد وعقل محدود نمی شود بلکه حوزه های عاطفی واحساسی را نیز در برمیگرد ، در حوزه اجتماعی ،روابط عقلانی براصل استدلال و گفتمان ازاداست .

چنانچه امروز ما شاهد بی اعتمادی میان مردم واسکان رهبری دولت در جمهوری اسلامی افغانستان میباشیم که نسبت عدم امضای پیمان امنیتی میان امریکا و دولت افغانستان ناهنجار های شدیدی بی اعتمادی  وبحران عمیق را سبب شده  است. عدم  امضای این پیمان باعث شده تا اگاهان سیاسی ونخبه گان ومردم عادی کشور نظریات خودر را پیرامون ان ابراز دارند. دراین نظر خواهی اکثریت مردم کشور تأکید بر امضای ان داشته و اسرار دارند که پیمان  در ثبات سیاسی کشور دراینده تاثیر گذاربوده وجلواقدامات تروریستی را در کشور که ازطریق سازمانهای استخباراتی منطقه سازماندهی میشود،میکرد،گرچه این نظریات عمددأتاکنون از طریق تلویزیونها ورادیوهای خصوصی پخش میشود ،مکر بانهم سبب  خشم رهبری دولت را بوجود اورده است. دولت برای جلوگیر ی ازاشکار شدن، اختلاف میان مردم ودولت به ارگانهای قضایی فرمان داده است که تا انعده رسانه های فرهنگی که ، اگاهانه ویا غیر اگاهانه در جهت پخش وتکثیر تبلیغات  خلاف رویکرد سیاسی ،اقدام مینمایند ،ممانعت نموده وعاملین انرا مورد پیکرد واستنطاق  قرار دهند. این عملکرد خلاف روحیه وارزشهای دموکراسی ونهادهای جامعه مدنی در جهان بوده که  صدمه بزرگی را بر« دموکراسی وارداتی ونیم بندجهان غرب» که در کشورما  در نطفه قرار دارد ،وارد خواهد کرد. کارل مارکس  میگفت که:«  درجامعه ای استوار به فردگرایی مالکانه گرایش به سوی برابری اجتماعی ناگزیر درنخستین مراحل به معنای گسترش ازادی ها نخواهدبود .»(۳)

این کنش دولت یکبار دیگرعدم حقانیت ،صداقت وشفافیت رهبری دولتی در قبال سرنوشت زحمتکشان کشور را وانمود میسازد. در کشوری که  مناسبات سیاسی،اقتصادی واجتماعی مطابق قانونمدی های جامعه ، در بستر تاریخ رشد نکرده باشد دستاوردهای ان شکننده وتاثیر پذیراز حوادث زمانی  خواهدبود. اگر نظربه گفته "آبراهام لینکلن" : دموکراسی یعنی جکومت مردم بالای مردم وبرای مردم است"در افغانستان جود داشته باشد هیچ نو ع چالشهای حل ناشدنی باقی نمی ماند اگرباقی  بماندبه زودترین فرضت،برمبنای  فیصله و تصمیم گیری اکثریت  اعضای جامعه انرا حل مینماید. همچنان جان استوارت میل دانشمند انگلیسی قرن نزدهم  عقیده براینست:« یک دموکراسی بخردانه ان نیست که مردم در ان خود حکومت کنند، بل باید به انان تضمین وجود حکومتی خوب هم داده شود. » (۴)

 متاسفانه درکشور ما همچو تضمین وجود نداشته تنهاسکان رهبری دولت براصل اقتدارگرایی با پشتوانه «  زَر و زور» تحت نام دموکراسی وارداتی تشکیل شده است.  عدم رشد وتکامل مناسبات تولیدی جامعه مدرن برمبنای قانونمدی تاریخی درکشوردال براین است که نیروهای اقتدا رگرا،عمال خویشرا به اشکال مختلف از طریق عرف وعادات سنتی جامعه کهنه تأمین واز ان به نفع  خود استفاده می نمایند .

انتخاب حاکم در راس حکومت توسط شهروندان نمایانگر اراده وخواست انها برای اجرای ارزوهای ارمانشهری خود دروجود حاکمین بوده که در شکل و نوع حکومت دموکراتیک که یکی از اصلهای دوران  جامعه مدرن است ، بازتاب میابد.

 صداقت براساس شفافیت  در امور بنیادی زمینه هموندی وهمسویی وحدت نظرو عمل را رشد وتسریع نموده و چالشهای پیچیده وبغرنج که در فراشد اعتماد سازی بمیان میاید  انرا حل مینماید. شفافیت درامر اطلاع رسانی واجرات وتصامیم گیری قبلی واینده در خطوط اهداف دور ونزدیک چه بشکل ابزاری و چه هدفمند در نهادهای سیاسی واجتماعی ازجمله دولتها واحزاب سیاسی باهموندان ورعیتها میتواند که عمله اعتماد سازی را رشد داده وحدت وهماهنگی را بوجود بیاورد. ودر غیر ان فضای بی اعتمادی ،ناهنجاری ها ،چالشها وگریز ازهمکاری های رفقانه تشتت فکری واداری وتشکیلاتی را در یک نظام هدفمند مدنی وسیاسی کار ساز خواهد گردید.  شفافیت باعث جلوگیری بحران فکری وسازمانی و رشد وتکامل بیروکراسی  در نهادهای مدنی وسیاسی میشود.

منابع:

(۱ و۲ ) شکل گیری جامعه مدنی درتیوری وعمل اثر: ب. بی نیاز(داریوش)

(۳ و۴ ) مارکس وسیاست مدرن: اثراز بابک احمدی


 بامدادـ دیدگاه ـ۱۴/۲ـ ۲۹۰۱

 

تلاش برائت جستن ازحامد کرزی برای چیست؟

(تبصره سیاسی)

محمد عالم افتخار

 

میگویند این روزها جناب رابرت گیتس آخرین وزیرجنگ درکابینه جورج دبلیو بوش ولینعمت بلافصل حامدکرزی، کتاب خاطرات خویش را به نشر سپرده و درآن گویا فاش کرده است که ماموران باراک اوباما درانتخابات سال ۱۳۸۸ هـ ش افغانستان طور گسترده مداخله کردند تا حامدکرزی را ناکام و « سرنگون» سازند.

گفته میشود که در این کتابِ آقای گیتس که به حیث وزیردفاع کابینه باراک اوباما هم ابقا شده بود؛ با کاربرد واژه هایی نظیر « کودتای سنگین» برای ساقط کردن حامدکرزی ازقدرت درافغانستان؛ تصریحات درج گردیده تا به عوام الناس هرچه واضحتر فهمانده شود که بارک اوباما و اداره و حکومت دموکراتش درست بر خلاف دوره نیوکانزرواتیوها و جورج دبلیو بوش میل نداشتند؛ حامد کرزی همچنان در مقام دست نشانده گی امریکا برافغانستان جولان دهد و القصه درصدد تعویض مهره وچهره بودند.

اما جناب جنرال گیتس با در نظرداشت موضع نیومحافظه کاری خودش؛ یار نیوکانزرواتیو افغانی را «همکار ما» خوانده، تلاشها برای تعویض او را « توطئه خام و ناکام» توصیف میکند که گویا ایشان را بدنام و دستان امریکا را نیز آلوده ساخت.به جزاین تعارفات حاکی ازرقت قلب! هیچ چیز که جناب گیتس ازآن سخن گفته است؛ تازه نیست و به ویژه سِری و رازی نبوده است و نمیتواند باشد.

نه تنها بارک اوباما که اغلب دموکرات های امریکایی که اعضای کانگرس نیز بودند، حتا پیش از انتخابات امریکا و جابجایی قدرت در کاخ سفید؛ حین انتقاد ازسیاست و روش و منش حکومت جورج دبلیو بوش درافغانستان؛ ضرورت کنار گذاشتن حامد کرزی و یافتن شخص لایق « همکاری» امریکا در افغانستان را خاطر نشان میکردند.

بنده در نگارش قبلی ام با فرنام "محمود حکیمی و «صحبت های صادقانه رییس جمهور»"(۱) اطلاعات دقیق کافی در مورد تقدیم داشتم که آفتابی میساخت حتا روزی هم باراک اوباما و اداره اش با حامد کرزی و تیم مفسدان و جنایتکاران حاکم ساخته شده درافغانستان راحت نبودند و برعلاوه مجموع آنچه « جامعه جهانی»  خوانده میشود؛ مکرراً ازجناب کرزی مبارزه با فساد، تامین حکومتداری خوب و کاروتلاش برای جلب رضاییت مردمان افغانستان را میخواستند؛ تا اینهمه به تلاش های جهانی جهت مبارزه علیه تروریزم و چه و چه مدد رساند.

رفته رفته این خواست ها شدید ت و جدی تر وبی رو دربایستی ترگشت تا آنکه دراسناد کنفرانس های بین المللی متعدد پیرامون افغانستان؛ منحیث شرایط و قیود برای دوام مساعدت ها و مراودات با طرف افغانی توثیق و تسجیل شد.عرض کردم؛ هیچ چیز که جناب گیتس از آن سخن گفته است، تازه نیست و به ویژه سِری و رازی نبوده است و نمیتواند باشد.

به خاطر آنکه تقلب سرسام آوردرانتخابات یاد شده گویا با پیشدستی توسط تیم شخص جناب حامدکرزی صورت گرفت و به شهادت و تثبیت ناظران افغانی و اروپایی و فراتراضافه ازیک میلیون آرای جعلی به نفع ایشان درصندوق ها ریخته شده بود و در نتیجه ایشان؛ توسط آرای شفاف رأی دهندگان نه، بلکه به طریق یک سازش سیاسی ـ استخباراتی که ظاهراً توسط سناتورجان کیری رییس کمیته روابط خارجی کانگریس امریکا (حالا وزیر خارجه) مدیریت شد؛ اجباراً و مصلحتاً به دور دوم ریاست جمهوری افغانستان برداشته شدند.

در همانوقت رسانه های افغانی طور مستند افشا کردند که داوود علی نجفی رییس دارالانشای وقت کمیسیون مستقل! انتخابات افغانستان که به مقام وزارت ترانسپورت و هوانوردی ترقی یافته بود؛ اذعان داشت که با ارتکاب ۶۰ فیصد این تقلبات؛ او و همدستانش درین کمسیوون حامد کرزی را رییس جمهور ساختند.(۲)

بنابر تبصره بر همین اعتراف و اسناد مربوط، حتا قلمزن محترم پرتونادری را مورد بازجویی و استنطاق ... قرار دادند تا به وسیله ارعابِ امثال او؛ به اِسکات رسانه ها و قلمزنان بپردازند.(۳)

 ولی نسبتاً عجیب است که اینک آقای داوود علی نجفی؛ به رقص و بلبل زبانی آمده منجمله کشف کرده است که:

« ریچارد هولبروک نماینده ویژه امریکا برای افغانستان و پاکستان و پیترگالبریت معاون امریکایی نماینده سازمان ملل در امورافغانستان تلاش داشتند که مانع پیروزی رییس جمهوری کرزی در انتخابات شوند و برای این کار منجمله با عبدالله عبدالله در خانه او ملاقات کردند.»

 داوود علی نجفی می گوید که در انتخابات سال ۱۳۸۸ حتا از سوی نماینده گان امریکا تهدید شده است:
« پیتر گالبریت به من زنگ زد و گفت که من شنیده‎ام که شما فردا نتایج مقدماتی انتخابات را اعلام می‎کنید. گفتم بله٬ او گفت که نکن و من با این درخواست گالبریت مخالفت کردم. او به من گفت که برای تو خوب نیست. اگر تونتایج مقدماتی انتخابات را فردا اعلام کنی، گور خودت را می‌کَنی.»
در حالیکه ناظران اتحادیه اروپا که ازروند انتخابات افغانستان نظارت می‌کردند اعلام کرده بودند که در مورد سلامت حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار رای ریخته شده به صندق‌ها تردید وجود دارد٬ بیش از یک میلیون از این آرا، مربوط به حامد کرزی بود.

وانگهی شخص حامد کرزی بارها گفته است که امریکایی ها میخواستند و میخواهند اورا کناربزنند ولی البته پیوسته جانب امریکا روی نزاکت دیپلوماتیک این دعاوی را رد نموده اند؛ چنانکه اظهارات رابرت گیتس را نیز بیدرنگ رد کردند.

برخی از ناظران توجه داده اند که کتاب گیتس در زمان حساسی انتشار می یابد و افشاگری های او؛ گویا موقف حامدکرزی را در دوئیل قرارداد امنیتی تقویت میکند و « شیر افغان» را شیرژیان میسازد و بالمقابل امریکا و اداره بارک اوباما را به موجود ضعیف و درپچال مبدل میگرداند!

اینجانب وقتی این داوری هارا خواندم و شنیدم بی اختیار و بار بار این گزارش بخدی نیوز برایم تداعی شد که بر اساس آن:

« مقام ها در ولایت نورستان در شمال شرق کشور می گویند که بیش از ۶۰ در صد معلمان مکاتب این ولایت، افراد غیر مسلکی و ملا ها استند.

محمد تمیم نورستانی والی این ولایت می گوید که حضور گسترده ملا ها در مکاتب نورستان باعث شده تا آن ها مضامین ریاضی، جغرافیه، ساینس، کیمیا و بیولوژی را تدریس!!! کنند.

تدریس مضامین ریاضی و ساینس توسط علمای دین دراکثرمکاتب ولایات افغانستان، مشکلات جدی را درعرصه رشد معارف کشور به وجود آورده است.

پیش تر نیز شماری از باشنده گان ولایت های شمال افغانستان نسبت به این امراعتراض کرده اند.

براساس یک آمار تایید شده سال گذشته، تنها ۴۵ دانش آموز به شمول دو دختر از ولایت نورستان به موسسات تحصیلات عالی راه یافتند. تمیم نورستانی تاکید کرد، تا زمانی که معلمان مسلکی در مکاتب نورستان استخدام نشوند سطح آموزش و رقم جذب دانش آموزان به موسسات تحصیلات عالی افزایش نخواهد یافت."

آری؛

 اگر؛ این مکتب است و این ملا      حال طفلان؛ خراب می بینم!

و ما اهل نظر و بصر ۳۰ ـ ۴۰ ـ ۵۰ ـ ۶۰ ساله هم غالباً ریاضی و ساینس را از چنین ملا ها آموخته ایم و ناگزیر به همچو « حل معادله ها» و ترکیب و تجزیه و تکوین ... می رسیم!

ولی به خیالم؛ چیز هایی نظیر کتاب خاطرات جنرال گیتس صدرنشین حساس ترین دوران پنتاگون حسب ساینس و ریاضیاتی که از ملا آموخته نشده و دردقیق ترین لابراتور ها تحلیل و توزین میشود؛ آنقدر ها تصادفی و خدای په جات در زمانهای « حساس» نشر نمیگردد و حتا قبل از نشر به اصطلاح حقایق تکاندهنده آن دستچین و فرا فگنی نمیگردد.

این ها پروسه ها نه بلکه پروژه ها استند. شاید به همین علت دقیق باشد که افواه شده جناب کرزی با وارخطایی عجیب جناب نجفی را ماموریت هایی داده تا حتا الامکان با اذهان عامه بازی نموده رقص های تبلیغاتی اجرا بدارد و تازه  تنها با جناب نجفی هم که نمیشود!؟

خوب؛ بدون اینکه به حق آزادی بیان و نظر و فکر و اندیشه کسی بی حرمتی شده باشد؛ اینهم به نظر می آید که به درجه اول اهرم های قدرت در امریکا و به درجه دوم در « جامعه جهانی» تلاش برائت جستن از حامد کرزی و « ننگ تاجیکان» را آغاز کرده اند.

اینها از مدت ها قبل به حیث عامل های ناکامی جامعه جهانی و جرثومه های فساد و چیزهای مشابه خوانده میشدند ولی آن «جنگ سرد» گویا مصداق « علف و چماق» را داشت واما این برائت جویی می تواند عواقب اساساً متفاوت و سهمگینی در پی داشته باشد.

بسیارمشکل است که مانند بعضی ها این عواقب را با دو دو چارتا غیب گویی کرد ولی هرچه هست همه آنها به گناه حامد کرزی و تیم مافیایی حاکم کنونی؛ معقول و مقبول عالم و آدم ساخته خواهد شد و به صورت قطع و مسلم قربانی پیشامد ها فقط افغانستان و مردمان گروگان گرفته شده آن خواهند بود!

رویکرد ها:
  
   ۱ ـ  http://www.areiaye.com/dari110/siasi2/eftekhar12.html
  ۲ ـ به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، در یک سند كه به‌ تازi گی از ریاست‌ جمهوری درز کرده، داوودعلی نجفی، سرپرست وزارت ترانسپورت و سابق رییس دارالانشای كمیسیون مستقل انتخابات در انتخابات ریاست‌جمهوری گفته است كه حامد كرزی را من رییس‌جمهورساختم، ورنه داكتر عبدالله رییس‌جمهور می‌شد...!!
در سند كه از دفتر تحریرات ریاست سمع شكایات و عرایض ریاست‌جمهوری عنوانی كمیته عالی نظارت بر راهبرد استراتژی ارتشا و فساد اداری نگاشته شده است، از فساد گسترده و قاچاق انسان در وزارت ترانسپورت نیز سخن رفته است. در این مكتوب رسمی كه اعترافات داوودعلی نجفی بازتاب یافته، از قول وی آمده است:
« ۶۰ درصد تقلب را من همراه با تیم خود به نفع حامد كرزی صاحب انجام دادم، اگرنه عبدالله رییس‌جمهور می‌شد. پس هر آنچه كه من در وزارت ترانسپورت انجام دهم، كرزی صاحب از من دفاع می‌كند...»
در این سند كه به رییس‌جمهور نیز ارایه شده، به نقل از داوودعلی نجفی آمده است كه «رییس‌جمهور به من چندین بار گفته است كه داكتر صاحب نجفی چنان با تقلب خود به من منت گذاشته است كه هیچ جبران نمی‌توانم؛ هرچه كه برایت خدمت كنم...!» 
در این مكتوب رسمی كه در واقع ارسال و ارجاع عریضه دو تن از شاكیان عنوانی رییس‌جمهور به كمیته عالی نظارت بر راهبرد استراتژی ارتشا و فساد اداری است، از حد بلند رشوه‌خواری داكتر نجفی در وزارت ترانسپورت گفته شده است.
درقسمتی از این مکتوب آمده است: «رشوه‌ خواری نجفی و غلام‌علی راسخ (معین این وزارت) به حدی رسیده كه منجر به قتل پیمان ـ رییس ترانسپورت هرات ـ گردید كه به خاطر هفتاد هزار دالر او را كه شخصیت با نفوذ شdندند بود به قتل رساندند.» و در این سند خطاب به رییس‌جمهور گفته شده است: «اگر باور ندارید یك بار از ارگان‌هایی كه روزانه ۱۰ تا ۵ تن از كارمندان وزارت ترانسپورت را محبوس می‌سازد، پرسیده شود.»
دراین سند، ضمن اشاره به بالا بودن فساد اداری در وزارت ترانسپورت، از قومی شدن این وزارت نیز گزارش شده است.
در این مكتوب آمده است: «غارتگری كه در این وزارت جریان دارد، بین چهار تن تقسیم می‌شود و بر خلاف فیصله شورای وزیران، تعداد زیادی از این افراد را بدون امتحان اصلاحات اداری به بنادر تعیین و مقرر كرده اند»

بر بنیاد این سند، در وزارت ترانسپورت در بدل سه‌صد هزار دالر امریكایی، پست‌هایی به افراد مشخص تعلق گرفته‌اند. 
در پایان مكتوب كه امضای اسدالله وفا، وزیر مشاور و رییس عمومی سمع شكایات و عرایض ریاست ‌جمهوری دیده می‌شود، از ۴۱ ورق كاپی تكت‌های كمیشن ترانسپورت كه به طور جعلی ساخته و بدون راجستر مورد استفاده قرار گرفته است نیز ذكر شده تا در مورد آن غور صورت گیرد.
قابل ذکر است که بر اساس نوشته های ماندگار، در زمان برگزاری انتخابات گذشته‌ ریاست‌جمهوری، بارها مطرح شد كه داوود نجفی و عزیز لودین مسوولان كمیسیون مستقل انتخابات، به نفع آقای كرزی تقلب فاحش كرده‌اند كه حتا مورد انتقاد مراجع ملی و بین‌المللی نیز قرار گرفتند.
http://www.afghanpaper.com/nbody.php?id=25539
۳ ـ دادستانی کل افغانستان حکم جلب پرتونادری یکی ازنویسنده گان و روزنامه نگاران مشهور کشور را به اساس شکایت وزیر ترانسپورت و هوانوردی ملکی آقای داوود علی نجفی پس از آن صادر کرد که مقاله ی در رابطه به انتخابات آینده ریاست جمهوری توسط پرتونادری در یکی از روزنامه های چاپی منتشر شد. شکایت آقای داوود علی نجفی طوریست که گویا پرتو نادری در نوشته تحلیلی اش اتهاماتی را نسبت به انتخابات گذشته ریاست جمهوری بر وی وارد کرده است.آقای نادری صدور حکم جلب خویش را توسط لوی سارنوالی در یک تماس تیلیفونی با خبرنگار خامه پرس تایید نمود. وی همچنان در دیوار فضای مجازی فیسبوکش  نوشته است ” در ماه اسد سال ۱۳۹۰ روزنامه ای ماندگار سند را نشر کرد که در آن آقای نجفی زاده وزیر ترانسپورت نوشته است که ( آقای کرزی را من رییس جمهور ساختم ورنه داکتورعبدالله رییس جمهور میشد) . من در پیوند به گفته های آقای نجفی تحلیلی نوشتم که در روزنامه ارمان ملی به نشر رسید وآقای نجفی به پاسخ آن پرداخت. حال آقا نجفی از من در لوی څارنوالی کشور از من شکایت کرده است که من بر او اتهام زده ام.آقای نادری مقاله تحلیلی را تحت عنوان « رییس جمهور آینده را چه کسی انتخاب می کندنوشته است که چندی قبل از سوی روزنامه آرمان ملی و تعداد دیگر از رسانه های آنلاین و انترنیتی منتشر شده بود.

 دیدگاه ـ بامداد۱۴/۲ـ ۱۵۰۱

جنگی که امریکا قادر به خاتمه آن نیست



برگزارنده: ح. خلیلی

افغانستان سال ۲۰۱۴ شاهد اتفاقات زیادی خواهد بود. نیروهای امریکایی قصد دارند تا پایان سال از این کشور خارج شوند، اما هیچ نشانه‌ای از صلح پایدار در این کشور به چشم نمی‌خورد. شاید هنری کیسینجر راست می‌گفت.

او چهار سال پیش گفته بود: امریکا هم اکنون نمی تواند از افغانستان خارج شود، اما نمی تواند برای همیشه بر راهکار عدم عقب نشینی از این کشور نیزتکیه کند.به عقیده او، مهمترین موضوع در افغانستان چگونگی انجام جنگ نبود، بلکه چگونگی پایان این جنگ است که اهمیت بیشتری دارد.

کیسینجر واقعیت و ماهیت افغانستان را بخوبی درک کرده بود. از دیدگاه او، هر برنامه ای برای خروج و عقب نشینی از افغانستان باید بر مبنای این واقعیت تاریخی باشد که قدرت دولت این کشور تنها محدود به کابل و حومه آن است و دیگر بخش های کشور توسط جنگ سالاران و افراد بانفوذی اداره می شود که براساس قومیت با یکدیگر در ارتباط هستند. همین واقعیت ها و خصوصیات باعث شده این کشور به ندرت دولت مرکزی و قدرتمند داشته باشد.

راهکار قدیمی امریکا در مقابله با شبه نظامی گری به منظور ایجاد دولتی مرکزی درافغانستان و افزایش اختیارات آن در سراسر کشور، همان موضوعی بود که کیسینجر به آن اشاره کرد. راهکاری که او بخوبی می دانست درافغانستان عملی نخواهد بود، زیرا افغانستان کشور بزرگیست، تنوع قومی گسترده ای دارد و مردم نیز به میزان بسیار زیادی مسلح هستند.

انتظار از حامد کرزی، رییس جمهور افغانستان برای ایجاد دولت مرکزی و مدرن در مدت زمانی محدود، تا حدود زیادی غیرمنطقی بوده است. با توجه به این که ساختار این جامعه براساس سنت های قبیله وی و قرابت های شخصی شکل گرفته است، چنین تقاضایی از او درعرض تنها چند ماه یا چند سال در واقع فراتر از حد توانایی های اوست. از سوی دیگر آن طور که به نظر می رسد واشنگتن راهکار سیاسی و صلح آمیزی برای پایان این جنگ در اختیار ندارد. جنگی که حال مشخص شده از ابتدا اقدامی اشتباه بوده است.

این جنگ گرچه طالبان را از قدرت به زیرکشید، اما هرگز موفق به شکست دادن آنها نشد. نیروهای امریکایی پس از ۱۲ سال در بن بستی گیر کرده اند که اجازه نمی دهد به صورت کامل از افغانستان خارج شوند.

آن طور که اعلام شده، تعداد مشخصی از نیروهای امریکایی به عنوان نیروهای آموزش دهنده در این کشور باقی خواهند ماند. آنان که با تاریخ افغانستان آشنا هستند، می دانند که حضور نیروهای خارجی در خاک این کشور چه معنایی دارد.

تاکنون هیچ اشغال نظامی در افغانستان برای مدتی نامحدود، به نتیجه نرسیده است. حضور امریکا در این شرایط تنها باعث پیچیده ترشدن وضع افغانستان پس از سال ۲۰۱۴ می شود. حضور این نیروها به جای آن که مانع سقوط دولت و جنگ داخلی شود، انگیزه ای برای نیروهای طالبان به منظور ادامه مبارزه ایجاد می کند.

طرح ولایت الانباردرعراق به هیچ وجه درافغانستان عملی نیست. هر راهکاری برای مقابله با طالبان که باعث درگیری بیشتر افغان ها شود، در واقع فرآیند صلح را کاملا از بین برده و این کشور را وارد جنگ داخلی تمام عیار می کند. این اشتباهی خطرناک است که منافع افغانستان و پاکستان را به خطر می اندازد. مردم این دو کشور مدت هاست از درگیری های افغانستان رنج می برند و حال به دنبال صلح هستند. آنها بخوبی می دانند که صلح بادوام در افغانستان تنها از راه آشتی میان تمام قوم های افغان به دست می آید. این موضوع نیز مهم است که فرآیند صلح باید واقعیت جمعیتی و قومی افغانستان را مدنظر داشته باشد؛ این به این معناست که دولت افغانستان، گروه های مختلف و بخصوص طالبان باید در این فرآیند حضور داشته باشند.

در میان کشورهای خارجی، امریکا به عنوان قدرت اشغالگرو پاکستان به عنوان یک همسایه نیرومند اهمیت فراوانی دارند. اهمیت دیگر پاکستان از این جهت است که این کشور چند سال است به عنوان مکان امن پناهجویان افغان شناخته می شود و می تواند در فرآیند صلح و ثبات در افغانستان پس از سال ۲۰۱۴، نقش کلیدی را ایفا کند. ادامه درگیری ها می تواند خسارت ها و صدمات فراوانی برای پاکستان نیز به وجود آورد. بنابراین، کاملا به نفع پاکستان است که افغانستان باثبات و آرام در همسایه گی اش وجود داشته باشد؛ البته باید به این موضوع هم اشاره کرد که پاکستان تنها می تواند گروه های سیاسی را تشویق به مذاکره کند و نمی تواند نتیجه نهایی آن را رقم بزند.

در حقیقت این خود افغان ها هستند که در مورد موضوعات داخلی تصمیم نهایی را می گیرند. دولت افغانستان باید در عملکرد خود بازنگری کرده، فساد اداری را کاهش دهد و با برقراری نظم و قانون، حمایت مردم را به دست آورد.فرآیند این آشتی و صلح باید در فضایی از اعتماد و اطمینان متقابل انجام شود. تحقق این موضوع در صورتی تضمین می شود که کل این فرآیند تحت نظارت سازمان ملل و با کمک کشورهای اثرگذار و همسایه انجام شود.

همزمان با تلاش های دولت برای پیشبرد این فرآیند، سازمان ملل باید کشورهای همسایه را دراین جریان وارد کرده تا با ایجاد امنیت منطقه ای و همکاری اقتصادی، شرایط را پس از صلح آماده کنند. جامعه بین الملل باید اقداماتی انجام دهد که طی دوره انتقالی، توانمندی نیروهای نظامی در مقابله با شبه نظامی گری تقویت شود.

توافق صلح باید شامل تضمین های بین المللی برمبنای منشور سازمان ملل باشد تا استقلال، تمامیت ارضی و یکپارچه گی افغانستان تامین شود. این توافق همچنین باید شرایطی را فراهم کند تا کشورهای همسایه و منطقه ای از یک سوهمکاری مشترکی با افغانستان داشته و از سوی دیگر درامور داخلی این کشور دخالت نکنند. در کنار تمام این موارد نباید فراموش کرد که تاکید بر توسعه اقتصادی و اجتماعی دو عامل مهم در ثبات افغانستان به حساب می آید.

 (اکسپرس تریبیون )

 بامدادـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۲۵۰۱

کشمکش های حامد کرزی رییس جمهوراسلامی افغانستان با  اوباما رییس جمهور اضلاع متحده امریکا افشا شد

 

نوشته : رستمی

دراین اواخر مناسبات میان دولت اضلاع متحده امریکا و جمهوری اسلامی افغانستان برای امضا موافقتنامه امنیتی میان افغانستان وامریکا ، با ابراز اتهامات لفظی جانبین، فضای بی اعتمادی وعدم ثبات سیاسی را،بوجود اورده است . حامد کرزی دوپای را دریک موزه کرده که تا امریکا پیشنهادات وی را مبنی بر « عدم عملیات های نظامی خود سرانه وتآمین امنیت درافغانستان، تعهد نسپارد ،  حاضر به امضای قراردادامنیتی نخواهد شد .» اما دولت امریکا حاظر نیست که براین پیشنهادات به موافقه تن دهد. سرنوشت نهایی این توافقنامه تاریک و نامعلوم میباشد.  در این مخالفتهای حامد کرزی  بر بنیاد منافع مردم افغانستان خواستار تأمین بدون چون چرای  صلح درکشور با همکار ی دولت اضلاع متحده امریکا ازطریق فشار بالای حکومت پاکستان  وحاضر نمودن طالبان به صلح دایمی درکشور، میباشد . تا این پیشنهادات ازجانب امریکا قبول نگردد حاضر به امضای ان نیست. امادر جریان این بگو مگو دراین اواخرکتاب خاطرات رابرت گیتس وزیر دفاع پیشین امریکا به نشر رسیده که مدعی اینست : رییس جمهور امریکا اوباما بوسیله نماینده خاصی خویش ریچاردهالبروگ در جموری اسلامی افغانستان برای ناکامی حامد کرزی به حیث رییس جمهوردر انتخابات ۲۰۰۹ مداخله داشته است. تا حامد کرزی برنده انتخابات ریاست جمهور درافغانستان نه شود.تمام جریانات که نمایانگر مداخله دراین فرایند شده است واضحاً افشا گردیده است. ازسوی دیگر رییس کمیسون ومعاون اسبق انتخابات ریاست جمهوری برای سال ۲۰۰۹ از طریق وسایل اطلاعات جمعی  اقایان لودین ونجفی زاده سابق وزیر درکابینه حامرکرزی اعتراف نموداند که همچو مداخلات ازجانب ریچارد هالبروگ صورت گرفته  وبه انها صریحاً گفته شده بود که اتنخابا ب را به مرحله دوم برده که تا از انتخاب حامد کرزی به حیث رییس جمهوری افغانستان جلوگیری شود.

این واقعیات یک باردیگر ریاکاری هردو کشور را درقبال سرنوشت سیاسی واقتصادی افغانستان وتحقق فراشد صلح درکشور نشان میدهد. هردو بخاطر منافع خود علیه یکدیگرقراگرفته وراه راه برای دشمنان داخلی وخارجی بالخصوص همسایگان ما پاکستان وایران ازاد گذاشته وانهادراین فرایند  برای حفظ جایگاه خود طالب امتیازات مادی ومعنوی از جانب امریکا وافغانستان میباشند .به گفته مردم ما « اب را خیت نموده ماهی میگیرند». چنانچه دراین کارزاردیده شد که دولت پاکستان وطالبان نه تنها مواضع انها ضعیف وبی ثبات نگردید ه بلکه دوچند ازلحاظ کیفی وکمی نسبت به گذشته قویتر شده  وعملیاتهای نظامی خودرا رادر نقاط مختلف  کشور تشدید بخشیده اند. سیاستها دورنگ دولت امریکا  ،برای حامدکرزی که از«  قبل معلوم بود»  زمینه ساز این شد تا بدون هراس و بی پرده از سیاست های امریکا انتقاد گرده وتحت نام «  منافع افغانستان» ازعدم امضای قرارداد امنیتی انتقام خود را از اقای اوباما بگیرد .مردم را در حالت سر درگمی وانتظار ، قرار دهید.  اقای کرزی نه بخاطر « میرویس جان» پسر خوداشک میرخت.  بلکه برای عدم اشتراک دردولت اینده افغانستان  بوده که از غارت وچپاول ثروت ملی کشورمحروم میگردد.!    

مناسبات امریکا وپاکستان نطربه رفت و امد وملاقات نماینده گان دوکشور وکشور عربستان سعودی  دراین اواخر دال براین است که ، پاکستان ارزو دارد ، تا امتیازاتی که  امریکا  مبنی برتاسیس  پایگاهای نظامی برای افغانستان درنظرداشت به اختیار پاکستان قرار دهید و تا بتواند ،ازطریق همسایگی  سرحدات جنوبی با پاکستان ، افغانستان را برای تحقق اهداف استراتیژیکی خویش تحت کنترول داشته باشد. ویا دراینده بتواند که با دریافت مهره های بهتر وخوبتر بازهم بطور مستقیم به اهداف خود موافق شود. جان کلام دراین است پاکستان این شیطان بزرگ منطقه یکباردیگر میخواهد تا  طالبان ــ پبکار جویان حقانی وحزب اسلام گلبدین  رابه قدرت رسانید ه واز اینطریق منافع شوم خودرا بالای دولت اینده کشور که بوجود می اید تامین نمایند. با این طرح یکبار دیگر افعانستان درقهقرای تحجر بنیادگرایی قرار گرفته وتمام دستاوردهای ۱۱ ساله نهادهای مدنی افغانستان به بادفنا میرود. یکباردیگر ابر سیاه غم انگیز وبلیه دار بالای اسمان ابی کشور چیره خواهد شد.  پاکستان بمثابه « ژاندارم منطقه » برای منافع تامین خانواده سعودی ها ی عرب وگروپهای رادیکال اسلامی درمنطقه تبدیل خواهد شد. این رویکرد خطر جدی برای مداخله به کشورهای اسیای میانه  از طریق سرحد شمالی  غرض غارت گردن ثروتهای پتروشیمی این کشور ها خواهد بود. این تلاشها بازهم افغانستان را بسوی عقده گشاییها،  خودخواهی وبلند پروازی های بیجا کشانیده که عواقب بزرگ تاریخی در قبال خواهد داشت.  تاریخ  شاهدهمچو رویکردها بوده که باعث ، تراژیدهای مدهش بشری وتباه کننده درکشور ما گردیده است. طوریکه علمای جامعه شناسی گفته اند:« سیاست هم علم است وهم هنر. علم است، زیرا باید قوانین وقواعد وساختار وتاریخ انرا اموخت. هنر است ، زیرا برای سیاستمدار،دولتمرد یا دولتمدار شدن قریحه وموهبت ویژه ای در بایست است مانند شم، زیرکی، پویایی ، سرعت انتقال،نهان بینی ، خویشتنداری وامثال ان که جزاء مختلف این قریحه سیاسی است.»

شوربختانه دشواری های کنونی کشور ما ناشی از سرگشتگی در عرصه های مختلف زنده گی مردم است. سیاست که با سمت گیری عمومی تکامل تاریخ جامعه معین نباشد وبا ان در تضاد باشد. هراندازه که عوام فریبانه باشد روبه شکست است . هسته مرکزی سیاست اقتصاد  وپوست ان سیاست میباشد.   

۱۲جنوری ۲۰۱۴ 

 دیدگاه ـ بامداد۱۴/۳ـ ۱۳۰۱