وجدان مرده‌های بی‌ایمان

عتیق الله مولوی زاده

مملکت در کشاکش قدرتمندان و شیفته‌گان به کاخ پر از نکبت ریاست جمهوری، در چنان بحرانی بسر میبرد که اگر ولی‌المر مسلمین، حضرت جان کری وزیر خارجه ایالات متحده امریکا دیر جنبیده بود، به‌ یقین که اوضاع کشور ما امروز به غیر از این می‌بود، از برق و آب و نان گرفته تا آرامش نسبی‌ و امنیت نیمه بند و قانون و دفت و مرجع خبری نمی‌بود، پانزده سال قبل مردم ما تلخی این مصیبت را باجان و مال ناموس خود تجربه کردند.

 جان کری در مقام ولایت، آنقدر اوضاع را آشفته و خطرناک یافت که برای جلوگیری از آغاز یک مصیبت بزرگ درکشور، به‌ مانند چوپانی که گرگان را از دور می‌بیند و برای نجات گله گوسفندان خودش داد و فریاد میزند تا گرگان درنده جراات حمله به گله گوسفندان را از سر بدرکنند و بدانند که گله گوسفندان صاحبی دارد که بیدار است و از گوسفندان خودش حراست می‌کند. دقیقاً صدای دل‌نشین جان کری به‌ عنوان وزیر خارجه امریکا که از فاصله‌های دور فریاد برآورد که :

ای سیاست مداران بی‌فراست مملکت افغان! زورگویی و زورآزمایی دورانش به پایان رسیده است از هرنوع اقدام خلاف دست نگهدارید و بیشتر از این، آبروی ما را در سطح جهان نریزید، به عیسی مسیح سوگند، که ما را بدنام و جهان را خسته کردید، دوران نازدانه‌گی و ناز پروری شما گذشته است، اندکی به خود آیید و از دیگران عبرت گیرید!

 صدای جان کری به‌ منزله آب حیاتی بود که برگلوی نیمه جان این ملت از ابرسیاه و تاریک ب آسمان کابل فرود آمد، صدای جان کری برای سیاست مدران افغان قوی ‌تر از صدای خدا بود. زیرا خدای بیچاره که سال‌هاست فریاد میزند ای بنده‌گان و مدعیان به دین و ایمان، همدیگر را نکشید، مملکت را ویران نکنید که بی‌گناهان بیچاره بی‌پناه مظلوم در معرکه شما کشته میشوند، شما باهم برادرهستید باهم در صلح و صفا زنده گی کنید، امانت را پاس دارید از ظلم و تجاوز به هم نوع تان پرهیز کنید. ولی کجا بود گوش شنوا. مگر همین بنده گان خدا و مدعیان دروغین نبودند که صدای خدا را نشنیدند، قرآن خدا را در پنج وقت نماز قراات کردند، ولی برخلاف آن کابل را ویران کردند و بنام خدا دفاع از آیین و عزت و جلال خدا، در یک شب شش هزار راکت و موشک بر کابل لرزان و هراسان فیر کردند؛ مگر همین گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی نبود که مردم بی‌چاره و بی‌ دفاع کابل را به خاک و خون کشانید و امید ملت را به ناامیدی و یاس مبدل کرد ؟

آری برادرمسلمان ما بود که چنان جنایتی هولناک را در کشور مرتکب گردید و تا کنون هم هرچه می‌کند بنام خدا انجام می‌دهد. بنام خدا میکشد ، بنام خدا انفجار می‌دهد، بنام خدا سرمی‌برد، به‌ راستی این خدا دراین سرزمین چقدر مظلوم است، دلم برایش میسوزد، ولی خدای کریم ، خدای رحمان و خدای عزیز بنده زورمند زورگیری را بنام جان کری بر آن‌ها مسلط کرد که با یک صدا همه را سرجایش بنشاند و تصمیم‌ها را عوض کند. صدای جان کری آنقدر توانمند بود که با یک صدا هزاران هزارگرگ گرسنه را سرجایشان میخ کوب کرد. وقتی من قدرت این صدا را دیدم با خود گفتم بارک الله به جان کری،  جانم فدای جان کری با این صدای دل‌نشین و پراز خیر و برکتش.

گوسفندان رمیده از ترس گرگ‌ها همچنان در وحشت بودند ومی لرزیدند، لرزه از سرنوشت نامعلوم سرنوشت بره گک‌ها که توان دیدن گرگ‌ها را نداشتند. لرزه از به حراج رفتن دوباره ناموس این مملکت در بازار دبی و پنجاب که هنوز خاطره‌هایی جان سوز دردناکش جان‌ها را می‌سوزاند و روح‌ها را افسرده می‌کند، در چنان فضای پر از وحشت که آب در گلوها گیر کرده بود نماینده گان منتخب این مردم فرصت را غنیمت دانستند و برای رفاه حال خود مساله قانون مصوونیت و امتیازات فوق العاده مادام‌العمری را در مجلس شورا با اکثریت آرا به تصویب رسانیدند، گرچه تصویب این قانون ضد مردمی و ضد اسلامی از نظر زمانی بسیار سنجیده و دقیق طراحی شده بود، زیرا وکلای محترم فکرمیکردند که با توجه به شرایط بحرانی مملکت، همه افکار و توجه مردم درگیر مساله ریاست جمهوری آینده کشوراست که درچنین فضایی لایحه امتیازخواهی نماینده گان به ساده‌گی مراحل قانونی خودش را سپری می‌نماید و به‌ مانند دیگر مصوبات و امتیازات مادام ‌العمری به مرحله اجرا قرار می‌گیرد؛  ولی از بخت بد بیچاره وکلا نامراد بارکج به مقصد نرسید و کوس رسوایی نماینده گان در داخل و خارج از کشور به صدا درآمد. رسوایی که در تاریخ این سرزمین باقی و مانده گار خواهد ماند و برای سالیان طولانی مایه شرم از خدا بی‌خبران خواهد گردید. مایه این بی ‌شرمی از آنجا سرچشمه گرفت که این مجلس امتیازات نامعقول و به دور از انصاف مقام ریاست جمهوری را به تصویب رسانید. وقتی رییس جمهور کنونی مملکت بنام حامد کرزی، برای تامین زنده گی دوران تقاعد و بازنشسته‌ گی خودش، لایحه تصویب معاش معادل یک میلیون وهشت‌صد هزار دالر را از خزانه خالی این ملت، باکمال بی‌ حیایی و بی‌شرمی به مجلس شورا فرستاد و نمایندگان چاپلوس وجدان مرده هم باکمال بی‌مسوولیتی آن را به تصویب رسانیدند، معلوم بود که وکلای همان مجلس آرام نمی‌گیرند و برای تأمین زنده گی شرم آور و ننگین خود قانونی را تصویب میکنند که زنده گی‌شان تا پایان عمر مطابق دلخواه شان سپری شود.

 متاسفانه آن روزی که امتیازات و معاش میلیونی رییس جمهور درمجلس به تصویب رسید، اعتراض و انتقاد لازم علیه آن مصوبه صورت نگرفت، برای رییس جمهورمملکت گفته نشد که زنده گی یک معلم با زنده‌ گی جناب عالی به‌عنوان رییس جمهور چه فرقی دارد که بیچاره معلم بدبخت، یک سال را با یک‌صد هزار افغانی زندگی کند ولی جناب رییس جمهور با یک میلیون و هشت‌صد هزار دالر در سال زندهگی نماید، از کسانیکه این قانون غیرعادلانه و به دور از انصاف را تصویب کردند سوال نشد که این تفاوت از کجا ریشه معقولیت و قانونیت دارد که شما نماینده گان به نماینده گی از این مردم شکم گرسنه فقیر و بدبخت چنین امتیازی را برای رییس جمهور و مارشال و سایر مامورین بلند مرتبه کشورتصویب کردید، آن هم در حدی که معاش رییس جمهور کشور بنام افغانستان که هنوز بودجه‌اش را دیگران پرداخت می‌کند و هنوز بنام مردمش از کیسه گبر و ترسا خیرات جمع میشود، زیاده‌ تر از معاش رییس جمهور ایالات متحده امریکا باشد! آیا درست است که روسای دوکشور، ایالات متحده امریکا به‌عنوان اولین کشور قدرتمند جهان که حرف اول را میزند و افغانستان ما به‌عنوان فقیرترین کشور د ر سطح جهان که با خیرات دیگران زنده گی می‌کند امتیاز و حقوقی مساوی داشته باشند، اگر انسان‌های دیگر و یا همان مردم امریکا و اروپا از چنین قانونی خبردار شوند بر ریش نداشته این ملت نمی‌خندند، شما را به خدا سوگند اگر وجدانی زنده و ایمانی در دل می‌بود میتوانست چنین امتیازی را در چنین سرزمینی پر ازمصیبت و درد برای خودش قبول کند و از چنان امتیازی لقمه‌ای نانی را زهر جان کند! زهرتان باد ای بی‌انصاف‌های بی‌مروت!  از این همه بی‌حیایی که وقیحانه انجام می‌دهید و از خدا و بنده‌گانش شرم نمی‌کنید، ولی خدا را شکر که دنیا عوض شد از خیرات سر فرزندان مشرکین و دسترسی سریع آدمی زاده‌گان امروز به فیس بوک و انترنت وغیره و سایل شیطانی، خیانت و جنایت ازهرکسی درهیچ جایی پنهان نمی‌ماند، فریاد اعتراض مردمان مظلوم و بیچاره گریبان وجدان مرده‌ها را می‌گیرد و رسوا می‌کند و شاید که این رسوایی عبرتی شود برای کسانیکه بعداً در این جایگاه قرار خواهند گرفت و به نماینده گی از مردم سخن خواهند گفت ؛ به‌امید روزی که نماینده گان راستین این ملت بازهم لایحه را تصویب کنند و همه امتیازات غیرعادلانه را که تاکنون به تصویب رسیده است باطل اعلام کنند و انشا الله که چنین روزی فرامی‌رسد ... والسلام.

بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۲ـ ۱۸۰۷

 

آیا میتوان خانم پیلای را کنیزک گوش به فرمان خواند؟

 سلیمان کبیر نوری

هرباری که نام خانم ناوی پیلای را از طریق رسانه های غربی و شرقی میشنوم؛ موی برتنم راست میشود و ناراحت میشوم.

چرا؟

این خانم محجوب و دوست داشتنی و قابل احترام که در عکس ها خانم بسیار جدی مینماید، به مسوولیت یکی از مهمترین مقام های سازمان ملل متحد (کمیسارعالی حقوق بشرسازمان ملل متحد) دست یافته و یا بصورت دقیق، توظیف و یا  دقیقتر،انتصاب شده اند.

امروز در رسانه ها شنیدم که خانم ناوی پیلای کمیسارعالی حقوق بشرسازمان ملل متحد بتاریخ سوم جولای خواستار درج مساله ی حقوق بشر در مذاکرات اتمی ایران شد.

 واه واه! چه فرد با مسوولیت وازلحاظ شخصیتی هم مدافع واقعی  حقوق بشر! چه شعارهای دلپذیر،اما کهنه و فرسوده شده.

این درخواست خانم پیلای درحالیست که پاکستان و نیروهای نیابتی تروریست آن طالبان وحشی در افغانستان صد ها انسان بیگناه را به خاک و خون میکشانند. در تازه ترین وآخرین رویداد های تروریستی، برادران ناراض حامد کرزی و حامی سربکف دگر سرسخت شبکه تروریستی طالبان بریت یعنی اشرف غنی احمد زی( زندان ها را از وجود طالبان تروریست تهی ساخت)،  هزاران تن ازخانواده های مظلوم را درهلمند آواره ساخته، درفاجعه گیزاب ۱۷ تن از جوانان را ابتدا مثله کرده، بینی و گوش  ...  و بعداً گردن بریده اند. آقای محقق یکی از رهبران حزبی جهادی طی یک نامه سرگشاده به برادر و حامی اصلی طالبان تروریست جناب حامد کرزی ازین جنایت نابخشودنی برادرانش نوشته و کاپی آن را به سازمانی که خانم پیلای دران مسوولیت درجه اول عطف توجه و پیگیری جنایات بشری را به عهده دارد نیز گسیل داشته اند.

از سال دو هزار ویک به بعد ولایت هلمند با اراضی وسیع و بزرگ به بزرگترین مرکز تجمع نیروهای لشکری خارجی؛ وبه صورت ویژه بریتانیای کبیر تبدیل شد. بعداً کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده امریکا و دنمارک نیزدرین پرتنش ترین منطقه تریاک و مواد مخدر حضور یافتند.

حدود ۱۴ سال هلمند به بزرگترین مرکز تریاک جهان تبدیل شد. که جمعاً با ولایت قندهار بیشتراز پنجاه فیصد تولید تریاک جهان به این ولایت مربوط میشود.به قول رسانه ها، درین بازی بزرگ منطقوی فرامنطقوی و استخباراتی، تیم مافیایی کرزی نیزسهم برازنده ای را ایفا کرده است. زیرا تا کنون کرزی اجازه نداده است تا نام رجال دولتی و نزدیکانش که در تورید و قاچاق و ترافیک مواد مخدر دخیل اند به افشاء گرفته شود.

 سازمان ملل متحد حصول منفعت از مواد مخدردرافغانستان را سالیانه به ده ها میلیارد دالر اعلام داشته است( من نمیگویم که مافیای منظقوی وجهانی چسان دندانها را برای حصول اهداف رذیلانه ومحیلانه ای خویش هموار ساخته است.)؛ بخشی ازین پول میلیارد دالری به جیب طالبان تروریست که جز پروژه  انگپاک (انگلستان ـ پاکستان) اند، نیز واریزمیشود. اما ببینید که رسانه های غربی باچه بی تفاوتی و پر رویی ای از کنارحوادثی که  صدها انسان مظلوم و بیگناه توسط مزدوران خارجی به صورت بسیار بیرحمانه به قتل میرسند و هزاران تن از مردم آواره میشوند؛ و به قول مقامات افغانستان این تروریست ها از پاکستان درهلمند صادر و به ویژه تحت رهبری نظامیان پاکستان به این ولایت یورش برده اند، کنار میروند.

 حوادث مرگبار وخونبار با جنایات سازمانیافته صریح و معلوم الحال جاری در هلمند و سایر ولایات افغانستان هماره به وضوح میرساند که با درنظر داشت وقایع و فجایع جنایت پیشگانی بنام طالبان مزدور که از پاکستان صادر میشوند، خانم پیلای بیخبر است! این خانم یک پوپت معلوم الحال و فاقد هرگونه استقلال و صلاحیت تصمیم گیری های کاربردی وعملی در روند رویداد های مهم و پیچیده ی جهانی است، زیرا هیچگونه واکنشی درمورد فجایع عدیده ای طالبان انگریزی – پاکستانی که همه روزه جان ده ها تن از پیر و جوان و بیشتر از همه جان کودکان را میگیرد، اصلاً گویی بیخبر است؛ چه با نشان دادن واکنش اخلاقی وظیفوی؟

اینکه غرب با حاکمیت مذهبی فاشیستی آخوندی ایران در تضاد و درتقابل قرار دارد، خانم پیلای را نیز دران درگیری ها توظیف نموده اند. اما بهتر بود تا خانم پیلای با درک مسوولیت وظیفوی خویش و یا با وجدان والای انسانی بصورت مجزا و قانونمند در چوکات برنامه های کاری دفتری و وظیفوی متعارف خویش اعمال ضد بشری اعدامی آخوند های افراطی را محکوم مینمود که این موضوع جز برنامه کاری و روتین س.م.م. درین بخش را تشکیل میدهد. اما کُشتار و جنایات طالبان تروریست درافغانستان که بیش ازچندین سال است ادامه داشته و تا کنون هم همه روزه ادامه دارد؛ اما خانم پیلای و آمرین ارشد آن چشم ها و گوش ها را بسته اند. چون طالبان تروریست فاجعه می آفرینند و پروژه ای طالبان، پروژه انگریزی و پاکستانی است. اکنون ما میتوانیم به نیروی حامیان طالب در نفوذ و به دست داشتن پست های سازمان ملل متحد پی ببریم.

امروز دشمنان مردم افغانستان به ساده گی  توانسته اند تا نفاق و شقاق را در بین مردم ایجاد نمایند.اما این مردم است که خود سرنوشت خود را رقم میزنند و پوز نیوکلونیالیزم واستعمارکهنه را به خاک و خون میمالند. و این مامول فقط و فقط در وحدت و همبستگی افغانان میسر است و بس.

بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۱۸۰۷

 

رمضان درآیینه خلافت داعش

 عتیق الله مولوی زاده

در روزاول ماه مبارک رمضان که بنام ما ه رحمت و ماه بخشش معروف است، غده کثیف وخبیثی در سرزمین عراق وشام ترکید وبنام خلافت اسلامی منطقه را کثیف وخونین کرد.هنوز سرزمین های ازافغانستان وپاکستان از کثافت امارت اسلامی طالبان وشرارت سازمان القاعده پاک نگردیده بود، که لشکریان جنایت پیشه و ددمنش بنام داعش درموصل عراق اعلان موجودیت کرد وبهانه دفاع ا زاهل تسنن عراق خلافت اسلامی را اعلام نمود. ظهورغیرمنتظره این خلافت شیطانی اکثراز بنده گان خدا را به حیرت انداخت که با چه سرعت و شدت طی سه روز شهرهای کوچک وبزرگی را پشت سرهم به تصرف خود درآورد. کشتاروحشیانه این گروه که درهمان روز اول بیش هزاروپنجصد تن از سربازان اسیرعراقی را به گلوله بستند بخوبی نشان داد که این گروه تازه به میدان آمده وحشی بد ترازبرادربزرگش القاعده کثیف درقتل وکشتارانسانها ی بیگناه دست بالا رادارد؛ ولی باگذشت روزهای بعدی وافشای عملکرد وحشیانه این جنایت پیشه گان ازطریق شبکه های اجتماعی بخوبی معلوم شد که خلافت اسلامی با ایجاد وحشت وترورهرجنبنده را درهرنقطه ازخاک عراق که دستش برسد به رگبار می بندند و جوی خون جاری میکند، این جنایت کاران به بهانه انتقام جویی از نظام ولایت فقیه و مسوولین جمهوری اسلامی ایران در سوریه ،شیعه بودن را گناه نا بخشودنی میدانند و عراقی های را که شیعه مذهب اند بدون معطلی وسوال وجواب هدف رگبار مسلسل قرارمیدهند . این چه منطقی است که بهای خیانت ایران را درسوریه مسلمانان بیگناه شیعه درعراق بپردازند ، وجهان بشریت با سکوت مرگ بارخودش زمینه انجام جنایت بیشتر این جنایتکاران را مهیا و مساعد گردانید، ومعلو م نیست که با استقرار این خلافت ضد بشری در خاک عراق وسوریه چه مصیبت های دردناکی پیشروی مردم بدبخت وبیچاره آن منطقه قرارخواهد گرفت . دیوانه گان قدرت که با چاشنی مضاعف ایمان درماه رمضان وتصاحب پنجصد میلیون دالر واسلحه های به غنیمت افتاده ارتش دولت عراق ،چنان به مستی افتیده اند که جز شراب خون شراب دیگر نمیتواند عطش مستی وتشنه گی اینها را فرونشاند.
انسان های بی دین ونامسلمان ، بادیدن ویدیوها ی وحشتناک این گروه هزاران بار شکرمیکند که مسلمان نبوده ونیستند ودرسرزمین بنام اسلام زنده گی نمی کنند، مگرکدام دین، کدام رسول، کدام کتاب ، کدام وجدان، کدام خدا، میتواند مسوولیت این همه جنایات را که بدست این خون آشام های پست فطرت انجام میشود بپذیرد. عملکرد این مدعیان خداباور روی همه بی دین ها ومنکران خدارا سفید کرد . که اگر ثمره دین داری و خداباوری همین باشد که داعش والقاعده وطالبان در کابل وپاکستان وعراق وسوریه انجام میدهند ، هزار رحمت به همان بی دینان که دست شان به خون انسانی آلوده نیست .
وجدان سالم انسانی به هردین ومکتب وآیین و فکر و رسول خدای که این چنین وحشت زاباشد وبا جان ومال وناموس انسان این چنین بازی کند، نفرین میفرستد وبه صراحت اعلان میکند که چنین دین وآیین ورسول و خدایی قابل پرستش نیست بادیدن صحنه های ازجنایات داعش والقاعده انسان آرام وساکت طغیان میکند واز چنین خدایی اعلام براات میکند که نفرین همه موجودات عالم به داعش وخدای او که اورا چنین جسورساخته است .
مصیت دردناک و جان سوز این است که رژیم های مستبد وخاین به مانند ولایت فقیه ایران و عربستان سعودی مالکی بنام شیعه وسنی وهابی جنایت میکنند،  خباثت میکنند ولی بهای جنایت آنان را مردمان بیچاره ای بیکاره بی خبرازهمه چیز دراین کشورها پرداخت میکنند ، عملکرد خاینانه وظالمانه این خاینان درکشورهای اسلامی موجب میشود که غده های سرطانی این چنینی بنام داعش نصرت و طالب و غیره بوجودآیند ، اگر مسوولین جمهوری اسلامی ایران در سوریه از نظام حاکم مستبد ودیکتاتور اسدی حمایت نمیکردند و روند تغیردر سوریه را به حال خود میگذاشتند، یقینا عراق وسوریه به وضعیت کنونی مواجه نمی شدند ، درروزگاربهارعربی مردم آزادی خواه سوریه با تظاهرات آرام وخالی ازخشونت خواهان تغیر سیاسی در ملک خویش بودند وحتا نشانه های به چشم میخورد که پسرک بیچاره بشاراسد میخواست قدرت را به نحوی به مخالفین سیاسی خودش تحویل دهد ولی زمام داران ایرانی با شیطنت و مکاره گی وارد سوریه شدند وباکشتار مردم سوریه درتضاهرات آرام اوضاع منطقه را ین چنین کردند، حضور نظامی سپاه قدس ایران در سوریه موجب شد که اوضاع سوریه بدتر شود وسازمان القاعده خودش را برساند وازاوضاع نارام بهره گیری کند، اصلا اگریک کسی از جناب ایرانی غیرعرب سوال کند که ایرانی رابه سوریه چکار ، یقینا جوابی برای گفتن ندارد
ناظران سیاسی حتا جمهوری اسلامی را دربرهم خوردن اوضاع عراق دخیل میدانند خود کامه گی های مالکی درعراق که زمینه ساز ظهور داعش وسقوط بخش عظیم ازخاک عراق گردید ناشی از مداخلات ودست اندازی های ایران درداخل دولت عراق بوده است که مالکی را غره وخودخواه گردانید وبخش از جامعه سنی مذهب عراق را به امید انتقام دردام داعش گرفتارنمود.
واما ظهور داعش با چنان رفتاروکردار میتواند درس خوب وزنگ خطری برای رژیم های خودکامه ومستبد مذهبی درمنطقه بخصوص جمهوری اسلامی ایران نیزباشد، بهتر است سران جمهوری اسلامی ایران اندکی به خودآیند وبا عقلانیت وانسانیت حقوق برحق دیگران را نادیده نگیرند، فشار ناروا وبیش ازحد ولایت مداران براهل تسنن ایران هم حد ومرزی دارد. کشتن و بستن علما وروحانیون روشنفکران سنی مذهب درایران بیش ازاین نمیتواند ازچشم جهانیان پوشیده بماند . سرانجام این ظلم وبیداد دامن پرخون ولایت مداران را خواهد گرفت و این سنت الهی هم چنان لایتغیراست که سرنوشت ظالمان وتبهکاران برتباهی ورسوایی محتوم است. مگر سنی مذهب های ایرانی چه خواست مهم وسنگینی دارند، که سران ولایت فقیه درایران این چنین به وحشت افتیده اند سنی مذهب های ایرانی میخواهند از حقوق درحد همان مسیحیان ویهودیان وزردشتیان ایرانی برخوردارباشند. چند میلیون سنی ایرانی مقیم تهران میخواهند درتهران مسجد داشته باشند! شما را به خدا آیا این خواست گناه است ؟ خواستی که در کشورهای غیرمسلمان به خوبی و راحتی قبول میشود، ماچند هزار مسلمان درمنطقه نه چندان بزرگ دراسترالیای غیرمسلمان مسیحی چند با ب مسجد داریم ، مسلمانان مقیم شهرمسکو در پایتخت شهر کمونیسسم والحاد نزدیک زیارت مبارک حضرت لیین ، صاحب بزرگترین مسجد میباشند وجناب لینن رحمة الله تعالی علیه همه روزه صدای مبارک اذان مسلمانان را بگوش خودمیشنود ولی در تمام شهر تهران برا ی چند میلیون سنی مذهب ایرانی یک مسجد وجود ندارد! ولی باکمال بی شرمی سران جمهوری اسلامی همه ساله کنفرانس وحدت برگذارمیکنند وبا تطمیع یک مشت انسان ها ی بی خبروبی ماهیت اعلامیه می دهند که بلی رهبرکبیر ایران اسلامی مسلمین عالم را به وحدت ویک پارچه گی دعوت نمودند واز شرنفاق واختلاف که ازجانب استکبار جهانی امریکای جهان خوار دامن زده میشود مسلیمن عالم را برحذر داشتند، ولی یک کسی پیدا نمیشودکه درکنفرانس وحدت بگوید رهبرکبیر عالم اسلام بیا به روی خدا وپیامبر اجازه بنا وساخت یک مسجد را برای مسلمانان سنی مذهب ایرانی خودتان  درتهران عنایت بفرما تا ماهم نزد وجدان خود شرمنده نباشیم که در کنفرانس وحدت اسلامی شرکت نمودیم .
ولی درنهایت باهزران درد وافسوس که سیلی انتقام از زمام داران مستبد وخاین به اسلام را شیعه مذهبان بیگناه عراقی امروز پس میدهند وزنده مانده گان از تیغ داعش سفاک ،افطار روزه شان را با اشک وناله برگلیم ماتم عزیزان تیرخورده شان باخون افطارمیکنند وازخودمی پرسند به راستی این ماه ماه رحمت است ! وصدایی نمی شنوند که بگوید نه ما غلط کردیم ، این ماه ماه وحشت است.

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۲ـ ۰۶۰۷

دیدار مقامات عراق با فرستاده ویژه چین

درباره مساله خاور میانه

 

به گزارش رادیو بین المللی چین، صالح المطلق، معاون نخست وزیر و هوشیار زیباری، وزیر خارجه عراق۷ جولای جداگانه در بغداد با«  وو سی که »، فرستاده ویژه چین درباره مساله خاورمیانه دیدار و گفتگو داشتند.

صالح المطلق از سفر وو در شرایط نامناسب عراق سپاسگذاری کرد و گفت: این کشور برای برقراری آشتی سیاسی تلاش می کند و اطمینان دارد در آینده نزدیک دولت جدید تشکیل خواهد شد.

  معاون نخست وزیر عراق تشریح کرد: این کشور به اثرگزاری چین در امور بین المللی و منطقه ای اهمیت داده و خدمات چین در بازسازی عراق را عالی ارزیابی کرد. وی در ادامه افزود: عراق تمایل دارد همکاری های عملی دو کشور در همه زمینه ها را گسترش دهد.

 فرستاده ویژه چین درباره مساله خاورمیانه اعلام کرد: چین قاطعانه از تلاش های عراق در حفظ ثبات و مقابله با تروریسم پشتیبانی می کند و بر این باور است که احزاب عراق با هماهنگی و مشارکت  می توانند هرچه سریع تر دولت فراگیر را تشکیل دهد.

 

درعین حال، وو سی که نیز نظریه استراتژی شی جین پینگ، رییس جمهوری خلق چین مبنی بر ساخت نوار اقتصادی جاده ابریشم و جاده ابریشم دریایی در قرن بیست و یکم همراه با کشورهای عربی را مطرح و تاکید کرد این طرح دورنمای وسیع تری برای همکاری های عملی چین و عراق فراهم می کند. معاون نخست وزیر عراق نسبت به این طرح تصریح کرد:« اطمینان داریم که پیشنهاد مهم رییس جمهوری چین، زمینه های همکاری جدیدی برای دو کشور بنا می کند تا همکاری عملی دو طرف به سطح بالاتری ارتقا یابد. »

وزیر امور خارجه عراق در دیدار خود با وو سی که از پشتیبانی چین از تلاش عراق در زمینه مقابله با تروریسم، حفظ ثبات و همچنین حمایت چین از روند سیاسی و بازسازی اقتصادی عراق قدردانی کرد و در پایان گفت:عراق مانند همیشه امنیت موسسات و کارمندان چینی در این کشور را تضمین می کند.

رادیو چین

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۰۹۰۷

 تقلب و افتضاح انتخاباتی، هتک حرمت به تصمیم ، اراده و جهش خودجوش شهروندان کشور

ع. بصیر دهزاد

روند انتخابات دور دوم برای انتخاب یک رییس جمهور جدید در افغانستان سمت و سوی خود را از یک  مسیر اراده، امید و تصمیم ملت ، انتخاب گذاشتن انگشت رنگین بر برگه رای به عوض گذاشتن بر ماشه تفنگ و بلاخره آغاز و ادامه یک جهش خودجوش مردم در دفاع از ارزش های قانون اساسی، دموکراسی و جامعه مدنی، اکنون  به یک مسیر دیگری انحراف  داده شده است که آنرا  یک افتضاح بزرگ تقلب انتخاباتی « در یک وسعت غیر قابل باور و پیشبینی» نامید .  این معضله بزرگ زمانی مملو از سوالات اند که با در نظر داشت ایجاد بحران کنونی  ضرورت بر توضیح و جوابدهی  گذشت ناپذیر دارند . این  لحظه حساس کنونی را نمیتوان بغیر از « تقلب، افتضاح و بحران بزرگ » نام و تعریف دیگری داد.

همان طوریکه آقای امرخیل رییس دار الانشاٌ کمیسیون انتخاباتی با استعفا و سفر کوتاه وسوال برانگیز اش  به امارات متحده  مهر تایید و اعتراف بر تقلب و نقش کلیدی خودش « ممکن یکی از مهره های اجرایی »  در سازماندادن تقلب  گذاشت، اکنون مصاحبه جالب  و از جانبی « یک اعتراف تکمیلی» آقای نورستانی سوال بودن و نبودن وی را در یک مقام  که چشم امید ملت  به راستی ، اعتماد و غیر جانبدارانه وی  بحیث رییس کمیسیون انتخابات  مورد سوال است. وضع کنونی در اطراف آقای نورستانی و اعترافات « مقدماتی!!!» وی میتواند  استعفای وی را نیز از یک پست حساس مطرح بحث میسازد.

مساله انتخابات ، موجودیت دو کاندید و بحران تقلب متاٌسفانه تعداد از روشنفکران ما را نیز به قطب بندیهای زبانی و قومی کشانیده است که آنان تا کنون این تمایلات شان را پنهان نگهداشته بودند. آنان سخن های را به زبان گفتار و نوشته مطرح میسازند که گویی هر کاندید نماینده یک قوم و یک زبان اند. آنان حرف های را که بیشتر از طریق صفحات فیس بوک بر روان مردمان که آنان شریفانه به وطن واحد، ملت واحد و آینده واحد میاندیشند، سوزن های زهردار شان را میخلانند. در حالیکه برای یک روشنفکر روشن ضمیر و وطنپرست « عاری از تعفن تعصب و تبعیض » موضوع دفاع از یک پروسه و احترام به ارزش ها مطرح باید باشد.

من در این نبشته میخواهم با مکثی کوتاه و توضیحی بر بحران و برخورد با حالت  بحران ، جهات  مختلفه یک افتضاح بزرگ انتخاباتی در افغانستان را به یک بررسی گیرم و ضمن آن نکات نظر خود را مبنی بر راه حل و الترناتیف های ممکن به خواننده محترم ارایه بدارم.

بحران عبارت از یک حالت تهدید همراه با عدم اطمینان و اعتماد به یک حالت و یا یک پروسه است که ایجاب برخورد سریع ، اقدام موثر و اخذ تصامیم  عاجل را مینماید. ایجاد بحران میتواند  قبل از یک واقعه ویا بعد از یک واقعه بروز نماید ویا میتواند منشا بروز بحران در جای دیگری باشد.

در یک سیستم سیاسی و یا مقطع معین حساس  سیاسی بروز بحران در صورت مورد انتقاد و محکومیت قرار میگیرد که از وقوع احتمالی آن قبلاٌ هوشدار داده شده باشد. زمانیکه اقدامات به موقع در جهت جلوگیری از بروز بحران صورت نگیرد ،برانگیزی احساسات  و محکومیت ها و تنش ها نه تنها غیر قابل اجتناب اند بلکه قابل درک هم است. در چنین حالت سوال مدیریت و رهبری مطرح است که از مساٌله نا موفق بیرون آمده است. باید در چنین حالت عمل جدی و به موقع نمود ولی بررسی  روی ردیابی عوامل و حلقه های کلیدی و یا زمینه های متعدد که بلاخره بر یک انفجار انجامیده است در فرصت که هنوز اعتماد در حد اقل است و تنشها  در حد انفجار، ایجاب وقت لازم را مینماید ولی مهار بحران و جلوگیری از عمیق شدن آن حایز اهمیت حیاتی است بخصوص در شرایط بحرانی کنونی افغانستان و بعد از افشای یک افتضاح انتخاباتی. 

آنچه در مهارکردن بحران حایزاهمیت است ، مدیریت سالم و هنر سیاسی است و آن عبارت از انالیز بحران و جستجوی عوامل بحران است که برمبنای اشتباهات و یا عدم توانایی در پیش گیری بحران به وقوع پیوسته است. برای انالیزو ردیابی خلا ها، فاکت های تاٌثیر کننده توسط یک کمسیون مستقل که هیچ گونه تمایل و سمت گیری با یکی اطرف های بحران نداشته باشد، میتواند موثریت بهتر داشته  ولی قبل از آن اقدام عاجل و با مسوولیت بخاطر نرم ساختن فضای موجود و اقدامات بعدی درحل بحران و اعتماد برانگیز فضای کنونی و برای آینده ها ضروری اند.

برای مهار کردن  بحران ضرورت اولی عبارت حسن نیت، تمایل به حل بحران و آماده گی برای ارایه همکاری و تن داده به ضرورت حل بحران ،عامل ایجاد اولین قدم اعتماد بر یکدیگر است،  نه گرفتن اعتماد بلکه دادن اعتماد به طرف مقابل.

اثرات بحران سیاسی – انتخاباتی افغانستان کنونی میتواند دو حالت را بالای شهروندان تحمیل نماید.

اولاٌ اینکه شهروندان که دیگر به روند های بعدی یک  انتخابات شفاف اعتماد شان را از دست داده اند، از بحران و وقوع حوادث تکرار شده خود را کنار میگیرند و خود در یک نا راحتی و ماٌیوسیت به افراد غیر فعال تبدیل میگردند. این یک حالت بحران روانی هم است که به نسبت تکرار حوادث دیگر  اعتماد به حل معضله در یک حد اقل قرار میگیرد. به مفهوم دیگر اینان خسته شده به پروسه ها مینگرند بدون اینکه خود بحیث عامل فعال و موثر متبارز گردد.

دوم اینکه طرف های بحران فعالانه یکی دیگر را عامل دانسته محکوم مینمایند و در برابر یک دیگر جبهه گیری نموده انگشت انتقاد و گناه را بطرف یکدیگر راستا میسازند. این حالتی است که هر دو طرف در فضای تشنج و احساسات تنها و تنها در تقابل و محکومیت طرف دیگر خود وتمام انرژی را متمرکز میسازد و از ارایه راه حل معقول و مناسب و همچنان عرضه الترناتیف های عملی دیگر عاجز باقی میمانند.

این دو مورد بالا دو مساله را قابل دقت و توجه میسازد. یکی عمق بحران اعتماد  درمردم و دیگر عدم توانایی دو جانب یا طرف بحران در حل کامل و احیای اعتماد دوباره مردم.

افتضاح « بزرگ » انتخاباتی افغانستان و بحران ناشی از آن در قدم اول سوالات زیر را  در هر ذهن کنجکاو مطرح میسازد:

یک: آیا تقلب و افتضاح انتخاباتی ناشی از سازماندهی یک حلقه کوچک و به نفع یک کاندید بوده است یا یک عمل پلان شده و وسیعاٌ سازماندهی شده در وجود یک « ستون پنجم » که هدف ایجاد یک بحران بزرگ باشد که افغانستان را در چنبره بی اعتمادی و ادامه بحران اجتماعی و سیاسی نگهدارد؟

دو: آیا در این بحران نقش و تمایلات قومی- زبانی عامل اصلی بوده و یا ناشی از یک توطیه حاکمان قدرت که دریک حلقه زنجیری مافیایی در پی حفظ موقف و منافع نامشروع شان و حفظ همان دستگاه های قدرت و اداره دولتی هستند و نمیخواهند آنرا به آسانی از دست دهند؟

سه: آیا و تا کدام حد شیوع  سازماندهی این افتضاح و بحران به دستگاه های استخباراتی برون مرزی ریشه دارند؟

چهار: اعضا و رییس کمسیون انتخابات که بر بنیاد مواد قانون انتخابات و از طرف رییس جمهور تعین شده اند، به کدام مرجع قضایی سوگند وفاداری برانجام صادقانه و بیطرفانه وظایف شان در یک امر بزرگ ملی ادا نموده اند که قضیه یک اقامه دعوای حقوق جزایی را دربرابر افراد متهم مدلل سازد؟

از نظر نویسنده در چنین یک افتضاح بزرگ که بحران را به وجود آورده ، اعتماد شهروندان را

دوباره به حد اقل رسانیده است، تنش های اجتماعی را در سطح تهدید به ناامن شدن کشور قرار داده است، جواب های احتمالی هر سه سوال را میتوان در زیر ردیابی نمود.

یک: نظر به حدسیات حدود دونیم ملیون برگه انتخاباتی بر بنیاد تقلب در صندوق ها ریخته شده اند که بیشترین آن در ولایات مانند پکتیا، بادغیس و چند ولایت دیگر که آقای نورستانی نیر در مصاحیه تلویزیونی اش بدان اعتراف نموده است. دو عشاریه پنج میلیون رای تقلبی در فیصدی « حدود 6 میلیون رای اصلی» غیر قابل تصور است که چگونه یک تقلب سی فیصدی به نفع این یا آن کاندید سازماندهی گردد. چنین یک تقلب بزرگ خود تحریک  احتمالاٌ عمدی و پلان شده به یک بحران اجتماعی- سیاسی در کشور است. این هم معلوم نیست که آیا این برگه های تقلبی جز برگه های اند که از طریق کانال های رسمی و تحت نظارت کمیسیون انتخاباتی نشر شده اند ویا احتمالاٌ در کشورهای همسایه؟

دو: ثبت نوارهای صوتی از آقای امرخیل ، والی های پکتیا و وردک، سکرتر آقای خرم که همه به یک خط  سیاسی- تنظیمی وابسته اند و شک ها و گمان های از قبل مبنی بر روابط تعداد از آنها به استخبارات نظامی پاکستان وجود داشته است. هر دو موضوع قابل تعمق اند ، هم  سازماندهی ثبت نوار ها و دسترسی به استراع سمع مکالمات تیلفونی و هم نقش احتمالی چند حلقه کلیدی در افتضاح مربوط عین روابط تنظیمی.

سه: اتحادیه اروپا ( اخصاً دولت انگلستان ) وامریکا تلاش بیحد دارند تا در پروسه های بعدی نقش مثبت ، مورد قبول و احترام و غیر جانبدارانه ملل متحد را در تصرف و تحت اثرگذاری خود قرار دهند. به همین دلیل سفرهای عاجل آنان به کابل آغاز گردیده است.

در مقطع کنونی که افغانستان علاوه برانبوه چالش ها و بحرانهای مداوم، به یک بحران جدید و خطر ناک تر دست و گریبان گردیده است، در قدم اول مساٌله اقدام به رفع بحران و ردیابی عوامل بحران و در قدم های بعدی اهمیت جدی و حیاتی در گذار از بحران بطرف نجات است و مسوولیت دو کاندید ریاست جمهوری هم بحیث متبارز ترین دین ملی و وفاق وطنی همین است که چگونه خود ونیات ملی  و مردمی شان را به اثبات میرسانند، به آنچه که برای ملت وعده و تعهد داده اند.

برای مهارحالت سیاسی بحرانی دو مساله قابل تعمق و تصمیم بخاطرمنافع علیای کشور، حفظ ارزش های قانون اساسی، دموکراسی ( نو پا ولی نیم جان) و جامعه مدنی میباشند:

اول: استفاده ازتمام زمینه ها، امکانات و انرژی و توانایی هر دو کاندید درهمکاری مشترک شان بخاطرجدا ساختن رای های « پاک از نا پاک » و تمکین مسوولانه به قانون و و سایر ضوابط که پیرامون انتخابات قابل تطبیق اند وهمچنان احترام بر آرای اکثریت ، ولو با کوچکترین تفاوت و بلاخره اعتراف و دفاع از چنین یک پروسه شفاف.

دو: راه های الترناتیفی دیگر منجمله:

- تشکیل یک حکومت متشکل از متخصصین تحت صدارت کاندید که در درجه دوم رای قرار دارد. و تعین والیان ولایات از طرف کاندید که بیشترین رای را در آن ولایات دارند.

-         - تشکیل حکومت موقت برای یک دوره دو ساله که اولاٌ موضوع افتضاح و بحران به وجود آمده در یک سطح بلند و توسط یک کمیسیون بیطرف « کشف حقایق »  متشکل از متخصصین عرصه حقوق، نماینده ملل متحد و احتمالاٌ نماینده گان احزاب سیاسی بررسی و بلاحره با یک پروسیه عدلی و قضایی راه حل را دریابد که درهمین دوره راه برای یک انتخابات جدید و در یک میکانیزم جدید باز گردد.

-          - تشکیل یک حکومت وحدت ملی متشکل از نماینده گان کاندید های ریاست جمهوری در دول به میزان فیصدی  رای شان که بدست آورده بودند.

نویسنده بدین نظر و عقیده است که نباید بحران و معضله کنونی که یکبار دیگر سوال بقا  و عدم بقا  یک ملت واحد ، فرار ملیتی – زبانی و قومی و وفاق ملی را مطرح و به خطرات جدی مواجه ساخته است، در گرداب رقابت های دو شخص و ملحوظات دیگر ضد وفاق و منافع ملی بیشتر عمیق گردد و همه ارزش ها را به کام خود فرو ببرد.

نتیجه آن :

تمسخر به اعتماد و اراده ملت و آرزوهای آنان برای امروز و آینده.

تبدیل جهش خود جوش مردم  و بازگرداندن شان به دوره سکوت و نا امیدی و انحطاط سیاسی.

قوت دادن روانی به  طالبان که  دارند اکنون خود را در یک جنگ فرسایشی بازنده در برابر اراده و انتخاب ملت میدانند. دادن توانایی برای حرکت که ازافغانستان تا سوریه و عراق ، لیبیا  فقط خون میریزد و سمبول خشن، قساوت ، دشمنی با تمدن و سمبول جهل قرون وسطایی اند.

کسب موفقیت دشمان که به هدف قبلاٌ سازمان داده شده شان افغانستان و انتخابات کشور را به بحران و افتضاح بزرگ کشانیدند.

و بلاخره از دست دادن تمام ارزش ها ی که در طول ۱۴ سال اخیر به وجود آمده اند و اکنون نیم جان اند و به نجات ضرورت دارند.

 

لطفاٌ ابراز نظر فرمایید:

This email address is being protected from spambots. You need JavaScript enabled to view it.


بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۰۶۰۷