جنگ کثیف اوباما، کشتارمردم ملکی یمن

ستیفن لیندمن 

برگردان از دکتر سید احمد جهش

 

درتمام جنگ ها به مردم ملکی بیشترآسیب میرسد. یمن مستثنی نیست صنعا درحال تبدیل شدن به شهراشباح است.

یک دوکاندار گفت: « همه فرارکردند... تعداد کمی که باقی مانده تنها وبدون فامیل های خود اند. پس به سختی کسی می آید وچیزی می خرد. طالع خواهم داشت اگر روز بیست دالر فروش کنم ...چطور کرایه دوکان و یا مصرف برق رابپردازم ؟ اگر وضع بدین منوال ادامه یابد درطول چند روزکسب دوکانداری ام را ازدست خواهم داد.»

قرارگفته حکیم المسمری سردبیر « یمنی پست » در شروع  آنها تنها صنعا راهدف قرارمیدادند، ازاینرو مردم به ولایات فرارکردند « اما اکنون حملات را به حومه شهرهم توسعه داده اند.»

یمنی ها درنواحی تحت حمله درخانه های خود محصورمانده به کمبود مواد اولیه زنده گی، به شمول غذا، آب، کمک های طبی  وبرق مواجه اند. یمن اصلا یکی ازممالک فقیرمنطقه است وجنگ عامل تشدید خرابی وضع مردم شده  است حتا اگردرجایی غذا ودیگرخدمات موجود باشد اکثرا یمنی ها توان خرید آن را ندارند. کثرت پناه گزینان وبحران بیکاری مشکل رامضاعف ساخته مصیبت دامن میلیونها انسان راگرفته است.

پروگرام جهانی غذا میگوید درحدود ۱۳ میلیون یمنی جهت نوشیدن ودیگرمصارف شان تنها آب ملوث دراختیاردارند.درحدود یک میلیون طفل یمنی سنین پنجساله وپایین ازآن به سوتغذی دچار اند و گمان میرود که تعداد شان درهفته وماه های آینده بصورت تصاعدی رشد نماید.

پنتاگون بمباردمان و ترور به رهبری سعودی راتنظیم میکند – تعیین اهداف، رساندن تسلیحات، تهیه اطلاعات،  سوختگیری جنگنده های تهاجمی ودیگر خدمات.

سپوتنیک نیوز راپورمیدهد که کشتی های جنگی امریکا بالای اهداف یمنی فیرنموده حمله های هوایی محلات مسکونی،  شفاخانه ها، مکاتب،  استیشن های برق وفارم لبنیات هودیده ودیگرمحلات غیرنظامی را هدف قراردادند.

راپورها حاکی ازکمبود همه ضروریات زنده گی است.مناطق معروض به حمله همه فلج شده اند. به تاریخ دوم اپریل ولیری آمس معاون سرمنشی ملل متحد دراموربشری وکمک های عاجل بیانیه صادر نمود که میکوید:

« من از ناحیه مصوونیت افراد ملکی که درصحنه جنگ های شدید یمن گیرمانده اند خیلی به تشویشم...من از تمام جوانبی که درقضیه دست دارند میخواهم تا مکلفیت خود را به اساس قوانین بین المللی درک نموده و درحمایت حیات مردم، اطفال، زنان ومردان که ازعواقب این جنگ رنج مبرند مساعی نمایند . .. راپورها ازهمکاران کمک های بشری درنقاط مختلف مملکت حاکی از آنست که درطول دوهفته اخیر ۵۱۹ نفرکشته، ۱۷۰۰ نفر زخمی شده است که درآن جمله بیشتراز۹۰ نفراطفال میباشند.»  

وی افزود : « ده هاهزار نفرخانه های شان را ترک کرده اند بعضی بحر را گذشته به جیبوتی وسومالی رفته اند. آب، برق و ادویه ضروری قلت دارد...آنانی که شامل جنگ اند باید تضمین نمایند تا شفاخانه ها، مکاتب، کمپ های پناهنده گان وبیجا شده گان و زیربنا های ملکی را مخصوصا درمناطق پرنفوس هدف قرار نداده وبه مقاصد نظامی استعمال نکنند. با وجود خطربزرگ نماینده گی های ملل متحد وهمکاران کمکهای بشری درهماهنگی باهلال سرخ یمن  ومقامات محلی در تلاش اند تا بسته های صحی ،جنریتورهای برق، آب، غذا وکمپل به مردم برسانند».

بیشتر از آنچه رسانده شده است ضرورت است بمباردمان ومحاصره رسیدن به یمن را دشوارساخته است.آمس اضافه نمود که: « قبل از این حادثه هم میلیون ها یمنی خیلی آسیب پذیر بودند...امیدوارم صلح،مصوونیت وثبات هرچه زودتر اعاده گردد. چانس دستیابی به این همه تقریبن صفراست.»

با تجاوز نیروهای زمینی سعودی و شرکا احتمال حمام خون میرود.صدها هزار نفرقبلا بیجا شده بودند اکنون شاید به میلیونها برسند. جولیان ارنیس نماینده ملل متحد دربنیاد اطفال یمن جریان را « هولناک و سریعا انکشاف کننده خواند ». «ما به سوی یک سانحه انسانی روانیم » بیشتر از همه واشنگتن مسوولیت کامل وضع در منطقه را بدوش دارد. تعدادی روزانه می میرند، تعداد زیادی زخمی میشوند. اطفال شدیداً آسیب می بینند. نصف نیروی برق عدن فلج شده است. تنها بعد از۹ روز بمباردمان ترور وضع دراکثر مناطق مصیبت باراست.

استکباراضلاع متحده بصورت سیستماتیک کشورها را تباه و ویران میکند. هرروزجنایات هولناکی به ضد صلح صورت میگیرد .حیات وآسایش عرب اهمیت ندارد. واشنگتن و ایادی منطقه وی اش آنها را سلاخی میکنند.

 

( سایت گلوبال ریسرچ ، مورخ ۴ اپریل ۲۰۱۵ ترسایی )

 

 

یادداشت برگزارنده : این راپور تراژیک آیینه ایست از وضع فعلی مردم ستمدیده افغانستان.

جوانان وطن!

بخاطر استقرارصلح برضد جنگ مبارزه کنید!

به خاطرآزادی وطن برضد امپریالیزم وایادی داخلی اش مبارزه کنید!

پیروزی از نیروهای صلح خواه است!

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱۵/۵ ـ ۰۶۰۴

رییس جمهور غنی، وزارت خارجه را حذف کرد

 

موسی فرکیش

درکشوری که قانون از دهن تفنگ و ملا بر قانون رسمی ارجحیت دارد، پخش اعلامیه ای  ریاست جمهوری مبنی بر حمایت از عربستان سعودی در لشکرکشی بر یمن؛ این مورد را وضاحت داد.

 سخن گوی این مقام ابراز داشته است که این تصمیم در مشوره با « شورای علما » اتخاذ گردیده است. حکومت وحدت ملی که به همه چیز جز این وحدت می اندیشد، لگام امور روابط خارجی را بدست ملاها میدهـد، وزارت خارجه خویش را به هیچ می انگارد و حتا آن اعلام پشتیبانی نه از طریق وزارت خارجه که از مجرای نعره تاییدی شورای علما ابلاغ میگردد.

سه مورد سوال برانگیز درین اقدام رخ بر میکشد:

ـ ضرورت تاییدیه و اعلام پشتیبانی ریاست جمهوری ازعربستان سعودی چه میتواند باشد؟
ـ چرا پای وزارت خارجه درین معامله می لنگد، یا واضح تر چرا ازین امر حذف شده است؟
ـ شورای علما چرا و چگونه درین میانه سر برآورده است؟

میتوان رگه های دیگری را نیز درین عمل نشانی کرد، اما اینکه جناب رییس جمهور از زمان کمپاین های انتخاباتی برای دستیابی به محبوبیت راه آسانِ عبور از « دهلیز مذهبی » را کشف کرده است، چیزی ناگهانی نیست. او حتا در همان زمان، نخستین سفر رسمی اش را به حرمین شریفین نشانه زده بود. دیدار خادم الحرمین الشریفین آرزوی درونی او نبود، جلوه یی بود برای نمایش دعا با پشت به طرف کعبه یا همان گذر از دهلیز مذهبی برای نفوذ بر افکار باورمندان. به نظر آگاهان هیچ ضرورتی نبود که ریاست جمهوری کشوری که توانایی رهایی سی ویک گروگان را ندارد، زیر ریشش دختری سنگسار و آتش زده میشود، به خیزک بپردازد و اعلام پشتیبانی از لشکرکشی عربستان کند. حساسیت های موجود درمنطقه ، بخصوص با همسایه، اتخاذ این اعلامیه  بدون غور را به چالش کشانیده و کشور را به سوی جنگ نیابتی ناخواسته دیگر میکشاند. احتمالاً آنهایی که در پست های وزارت خارجه تکیه زده اند، حساب دیپلوماتیک تر و رسمی تری اتخاذ میکردند که در آنصورت عبور ریش سفید تازه مذهبی شده، از دهلیز و کسب نفوذ مشکلتر می بود. بنابرین استفاده از ضعف تدبیری و مدیریتی آن وزارت، این امکان را میسر ساخت تا یکبار دیگر، اتخاذ تصمیم در مناسبات خارجی، با ترازوی خود برتربینی در نفوذ باور مذهبی، شکل گیرد. انتظار عاملان اینست که نفوس خوشباور مذهبی آنرا یک ابتکار بی سابقه  قهرمان گونه بپندارند و در خواب های برتریت مذهبی به دیگرکُشی و اعمال نفوذ، تعظیمی برمقام ریاست کنند. نفس این اتخاذ، پای شورای نامنهاد علما را بخود میکشد. روند مناسبات خارجی ملبس با چپن ملا، به جنگی میرود که هیچ سرش با آب و خاک ان عسرت کده بسته نیست. « عبور از دهلیز مذهبی» برای نفوذ، متقاضی حامیانی ازین دست است. هر دو سر معامله به اتخاذ و تحقق موردی میپردازند که اصلاً مجرای اجرایی دیگری دارد و رسماً به هشدار و حذف وزارت خارجه کشور دست مییازند.

 کسی هم پیدا نشد که بپرسد، این شورای علما به کدام صلاحیت، حق و آگاهی، نقش مدیران وزارت خارجه را بازی میکند؟

 اینجا اما دراین همه گیرودار وزارت خارجه مزدحم و پرخرچ کجاست؟ این خلف ربانی درین هیچ گرفتنش، اگر در سرچوک قدم زند زیبنده تر است!

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱۵/۲ ـ ۰۶۰۴

تکرار نظرملا ایاز نیازی توسط سه نماینده پارلمان در کمیسیون پارلمانی

ع . بصیر دهزاد

دراین روز های که قلب میلیون ها افغان هموطن ما چه در داخل و چه در خارج کشور از قتل وحشیانه توسط ولگردان داعشی خو ، خونین اند و همه میدانند که قتل این دختر جوان که به شیوه « ناجوانمردانه و نامردانه » توسط یک گروه ولگرد و به تحریک نا مسلمانان بیسواد که وحشت و دهشت سالهای جنگ چشم های شان را کور و وجدان های شان را خفته ساخته است، به قتل رسیده و هیچ دلیلی و سند و شواهدی وجود ندارد تا موضوع خود ساخته «  سوختاندن قران کریم » را ثبوت نماید ، حتی مظنونیتی هم در مورد وجود ندارد. در پی صحبت های تحریک آمیز و غیر مسوولانه  دلالان دین به مانند ملای مسجد وزیر اکبر خان ، معین بی فرهنگ وزارت اطلاعات و فرهنگ و یک سناتور پارلمان، دیروز بازهم سه نماینده در پارلمان افغانستان عین بته پرتعفن و شاخ و برگ داده را که این سه تن به زمین نفاق و وحشت شان نشانیده بودند، آبیاری نمودند. آقایان عبد الاحد درانی نماینده وردک، کرام الدین رضا زاده نماینده غور و انجینیر حلیم قرار نماینده لغمان باز هم مساله احتمال سوزاندن قران کریم را در جلسه کمیسیون پارلمانی بالا کشیدند. آنان به عوض اینکه مساله یک قتل بدون محاکمه و آنهم با وحشیانه ترین شیوه که درانسانیت و وجدان انسانی نمی گنجد، را بحیث نماینده ملت مطرح نمایند، میخواهند خاک به چشم دیگران زده ، وحشت و دهشت را با رنگ فروشی دین مذهب موجه جلوه دهند. چنین برـمد ها و اخذ موضع علناٌ در کشور بیان و تداعی همان پدیده جهل تاریکی در برابرعلم و روشنی و روشنگری را تکرار میکند که افغانستان از یک قرن بدین طرف ، از آن ملای لنگ دیروز تا اسلاف امروزی شان یعنی هم فکران ملای کور دست و گریبان اند.
چند دلیل برای این سه تن دلالان دین:
- شما آقایان باید قتل را که به ناجوانمردانه ترین و وحشیانه ترین شکل ارتکاب یافته است، باید از منبر های که تیکه دار آن هستید، محکوم کنید و دها و صدها دلیل و آیات قرآنی و احادیث بر محکومیت و حرام بودن چنین کشتار های ظالمانه ارایه بدارید. اگر میگویید وجود ندارند، بر آگاهی اسلامی تان شک کنید و اعتراف بر ایده های جهالت نمایید.
- شما آقایان این را درنظر نگرفته اید که این گروه ولگرد قاتل و عاملین وحشت و اخلال گران نظم و امنیت شهر و ملت اند، تا جاییکه این افراد قابل شناخت اند، چندان از دین و آیین اسلامی خبری ندارند. اینان در زمان جنگ های تنظیمی بجز از نبود تعلیم  و تربیه فامیلی، سلاح و کشتن چیزی دیگر را نیاموخته اند. آنان باید جنگ کنند و خون بریزند تا خشونت را که از خانواده و دلالان دین آموخته بار ها و بارها به تجربه گیرند.
- آنان در حین ارتکاب جرم ضد انسانی شان اطفال بین ۱۰، ۱۱ و ۱۲ ساله را نیز تشویق نموده اند تا بر پیکر این شهید سنگ های بزرگ را بکوبند. آنان چیزی را که از شمایان آموخته اند، به اطفال هم انتقال میدهند.
- شما حرف های مسوولین وزارت داخله ، ریاست امنیت ملی و وزارت حج  و اوقاف را مبنی برعدم سند سوزاندن قرآن را پشت سر زده ، باز هم از کرسی پارلمان احساسات پاک مردم متدین و خوشباور را تحریک میکنید که گویا ڼ آی مردم قرآن سوختانده شده، فرخنده دختر جوان یاغی، باغی ، مباح الدم و واجب القتل است ! »
- شما یان نه تنها بر یک خون ناحق خاک می پاشید بلکه صدای رسا و تحرک خود جوش مردم را در برابر قتل نا حق و تحقق عدالت دین ستیزی میدانید همچنان از تعویذ نویسان و جادوگران ( راه و رسم قدیمی یهودان ) و فالبین ها هم غیر مستقیم دفاع نموده توغ هوشدار توهین به مقدسات اسلامی ، دین ستیزی را بلند کرده اید.
با چنین طرز تفکر و برخورد با احساسات پاک مردم در حاشیه رفتن شما و انزجاز ملت در برابر شما برحق است و مشروعیت دارد.

 بامداد ـ دیدگاه ـ۲/۱۵ـ ۰۳۰۴

غم واندوه  در خانواده های سی ویک هموطن اختطاف شده ادامه دارد

میرمحمدشاه رفیعی

چهل روز قبل از امروز ۳۱ تن از هموطنان ما که بنابر اظهار منابع خبری از ایران برگشته بودند در مسیر راه کابل کندهار به اسارت برده شده اند که تاکنون (۱۲ حمل ۱۳۹۴) از سرنوشت آنها اطلاعی در دست نیست.

افوهات میرساند که آنها از طرف گروه تروریستی نو ظهور داعش که وجود آنها طور قطعی در کشور ما ثابت نمی باشد اسیر گردیده اند. اطلاعات میرساند که اسرا به ولسوالی  خاک افغان ولایت زابل برده شده واز آنجا بعد از تجزیه به گروپ های کوچک به ولایت های دیگر از جمله ولایت غزنی و ارزگان انتقال داده شده اند.

در چند روز اول بعد از تقبیع این عمل ننگین وشرم آور دشمنان مردم افغانستان از طرف منابع مختلف قوت های مسلح کشور غرض رهایی آنها عملیات را درساحه براه انداخته بودند که باعث تلفات سنگین نیروهایی مسلح مخالف گردیده است اما در راه رهایی اسرا به نتیجه مطلوب نرسیدند . از آن تاریخ تا کنون نشست های متعددی از طرف فامیل ها و وابستگان اختطاف شده ها براه انداخته شده وطی مباحثات و نمایشات اعتراضی خواهان رهایی این هموطنان بیگناه و مظلوم ما گردیده اند.

عده ای از وکلای ولسی جرگه و سناتوران ضمن خواست ومطالبات جدی شان از دولت ومسوولین  امنیتی خواهان اقدامات قاطع  غرض رهایی آنها گردیده اند و اما با وجود این همه اعترضات و وخامت اوضاع به جز چند روز اول دولت ومراجع مسوول خاموش هستند ، خاموشی وعدم اجراات قاطع وهمه جانبه دولت در این زمینه مایه نگرانی وتشویش نیروهای ترقیخواه وپیشرو جامعه ما میباشد؛ زیرا دیده می شود که درقبال این حادثه ننگین وشرم آور برعلاوه ناتوانی دولت در حفظ امنیت شاهراه و حفظ جان مردم ،توطیه ودسایس غرض براه انداختن بی اعتمادی وسوتفاهمات میان مردم وباشنده گان باهم برادر این سرزمین براه افتیده است .

گروگان گیری به مثابه پدیده شوم بعد از سال ۱۳۷۱خورشیدی در کشور ما معمول گردیده . قبل از همه شخصیت های متمول وصاحبان سرمایه وافراد گروپ های رقیب تنظیم ها به اسارت گرفته می شدند که اکثریت آنها با دادن پول های هنگفت رها شده اند و عدای هم به قتل رسیده اند و یاسرنوشت آنها بعد از گذشت سال های نامعلوم باقی مانده است.

وقوع حوادث گروکان گیری به اطلاع مردم بنابر دلایلی کمتر رسانیده می شود. فامیل ها وشخصیت های که متقبل این همه زجروشکنجه  میگردند حاضر به افشای این مظالم و وقوع حادثه نیستند .

بنابر دلایل مختلف عاملین این نوع اعمال ضد بشری وخلاف کرامت انسانی گروه های مافیایی قدرتمند که حامیان شان در مقامات عالی دولت قرار دارد می باشند و از امکانات لازم اقتصادی و سیاسی برخوردارهستند.

 اما این گروگان گیری اخیر در مسیر شاهراه کابل کندهار حالت استثنایی دارد ؛ وبیش از دیگر حوادث مشابه قابل تشویش می باشد زیرا در این حادثه (۳۱) تن افرادی که از نگاه اقتصادی وامکانات قومی در لایه های پایین جامعه قرار دارند وهمه شان مربوط به یک گروه اتنیکی خاص جامعه می باشند؛ در یک ساحه ای که باشنده گان آن گروه قومی دیگری زیست دارند اسیر گردیده اند.

عاملین این رویداد هرگروه که باشند از جمله دشمنان مردم افغانستان محسوب میگردند اعمال آنها خطرناک وغیرانسانی است. وآنها اهداف بزرگتری را دنبال میکنند که عبارت است از ایجاد تفرقه وسوتفاهم میان باشنده گان باهم برادر این کشور وانتقال حالاتی که هم اکنون در سوریه یمن وعراق دوام دارد به کشورما میباشند.

این حادثه نمایانگر عدم امنیت ومصوونیت شاهراه افغانستان از جمله شاهراه کابل ـ کندهار می باشد که دولت نتوانسته باوجود امکانات موجود وکمک های جامعه جهانی وتوظیف صدها نفر از پرسونل امنیتی در مسیر این شاهره امنیت را تامین کند. زمینه رفت وآمد کارمندان دولتی وتجار وصاحبان اموال تجارتی در این شاهراه موجود نیست وبعد از وقوع این حادثه رفت وآمد مسافرین ازاین مسیربه مراتب کمتر گردیده است. براه انداختن جنگ ها و اختلافات مذهبی در کشورهای اسلامی از جمله اهداف شوم جنایت کاران جهانی می باشد که با ظهور گروه داعش این خطر روبه افزایش است. دولت افغانستان وقبل از همه مردمان آگاه وعاشقان راستین سعادت و خوشبختی این وطن آزاده گان وقهرمانان موظف هستند تا تمام امکانات واستعداد شان را در راه حفظ وحدت وهمبستگی خدشه ناپذیر اقوام وساکنان باهم برادر افغانستان براه اندازند وجلو توطیه و دسایس را که در این زمینه از طرف دشمنان مردم افغانستان براه افتیده بگیرند.

از اینرو خاموشی وحرکات پسیف مراجع امنیتی کشورمایه نگرانی وتشویش می باشد و این نوع حرکات فرهنگ گروگان گیری را نهادینه خواهید ساخت وباعث فشار های غیر انسانی بالای مردم خواهد گردید.

(۳۱) نفر از هموطنان ما بدون کدام جرم وگناهی به اسارت برده شده اند ومراجع امنیتی غرض رهایی آنها اجراات لازم وقابل نوجه را به عمل نیاورده اند. باید همه بدانند که حفظ سلامت وبقای افغانستان مربوط به وحدت وهمبستگی برادرانه و عاشقانه  فرزندان آن می باشد و بنابر  دلایل مختلف اعمال تفرقه افگنانه دشمنان بیرونی افغانستان وبعضی از نیروهای جاه طلب که خود را درعقب قوم مذهب ومنطقه پنهان کرده اند و اعمال ضد انسانی و مخالف عنعنات پرافتخار افغانی ما را انجام میدهند.از جمله موانع بزرگ در راه صلح وترقی وپیشرفت افغانستان محسوب می گردد وباید تمام نیروهای دموکرات ترقیخواه ومدافعین راه خوشبختی وسعادت مردم افغانستان برعلیه این عوامل ناپسند وغیر مشروع قاطعانه مبارزه نمایند.

 ما گروگان گیری وتحمیل اراده غیرقانونی وغیر انسانی را بالای هموطنان خود محکوم می نمائیم وخواهان اقدامات عاجل دولت ومتنفذین  محل در راه رهایی آنهاهستیم.

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱۵/۳ ـ ۰۴۰۴

نقدی بر فتوای غیرعقلانی مولوی ایاز نیازی

« جناب دکتور نیازی! فردای قیامت در پیشگاه خدا و در این دنیا در پیشگاه وجدان جمعی چه جوابی خواهید داشت؟»

 

دکتور محمدصالح مصلح

هیچ کسی از هتاکان حمایت نکرده است، ولی فتوای سرچوک هم کارخردمندانه ای نیست، شخصیتی چون دکتور نیازی، نباید همچون عوام اینگونه لجام گسیخته فتوا دهد؛ مگر خدای متعال نفرمود: «ولاتقف مالیس لک به علم » در چیزی که علم نداری دخالت نکن. عوض اینهمه اظهارات گناه آلود، بهتر بود که اول جناب عالی علم خویش را کامل می کردید و سپس لب می گشودید.

دکترایاز نیازی درسخنرانی خویش (پس از قتل یک دختر جوان در کابل) به مساله ای استناد می کند که نه مبنای دینی دارد ونه عقلی، نه منطق می پذیرد و نه فقه و قانون. نمی دانم چرا برخی اوقات اینگونه فراتر از همه چیز حکم می کنند؟ جای خدا قرار می گیرند و عصای موسی برزمین می کوبند. ایشان به این باور است که اگر دیوانه ای برادرِ شما را به قتل برساند و شما درهمان زمان به دفاع از برادرتان دیوانه را به قتل برسانید، قاضی و سارنوال حق ندارد که شما را متهم و مواخذه کند!

بخشی از سخنان مولوی نیازی در سخنرانی اش: من یک مثال دیگر به شما میدهم. یک دیوانه در راه یک آدم را به قتل می رساند، اما برادر او فوراً در انتقام قتل برادرش، آن دیوانه را با تفنگچه می کُشد، حالا پولیس و سارنوال حق ندارد که آن آدم را ملامت کند که تو دیوانه را کشتی. او از کجا میدانست آن آدم که برادرش را کشت، دیوانه بود؟ حالا این همه آدم های مسلمانی که به دفاع از مقدسات خود آن زن را کشتند، آیا می شد که گفت آنها باید صبر می کردند تا یک تیم داکتران زن را معاینه کنند که تکلیف روانی و عقلی دارد یا نه، بعد او را مجازات می کردند. آیا این مردم با خودشان یک تیم داکتران هم داشتند تا آن زن را معاینه می کردند؟! ….)

من واقعا از این فتوای شکمبه ای شگفت زده شدم، چه باورم نمی شد که دکتور نیازی چنین فتوای سفیهانه ای دهد، خواستم تا مبنای این دیدگاه را در سیمای شریعت‌اسلامی به بررسی بگیرم که دیدگاه اسلام در این زمینه چیست؟

اولاً از ناحیه صدور حکم:

ایشان قبل از این که ثبوتی در اختیارشان قرار گیرد، لب به سخن گشوده و یخن دریده اند، خودشان حافظ کل قرآن هم هستند، حداقل به این آیه درنگ می کردند: «یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصِیبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِینَ» [الحجرات: ۶] ای کسانی که ایمان آوردید، اگر فاسقی خبری را به شما می آورد، تحقیق وجستجو کنید، مبادا که صدمه ای به قومی بزنید و بعد نسبت به کرده خویش پشیمان شوید.

شگفت آورتر این که جناب «نیازی» حتا همین داستان را هم نمی پذیرد و می گوید که: رفتار این مردم ناشی از احساسات دینی است و در چنین مواردی نادیده گرفته می شود.

نمی دانم جناب دکتور از کدام دین سخن می گویند؟ دین مبین اسلام یا دین خشم و پشم؟ دین مبین اسلام که به صراحت می گوید: شما در هرکاری تحقیق کنید تا مبادا گرفتار اشتباهی شوید و بعد پشیمان گردید… اما دین خشم و پشم – شاید – به این اسلام زیاد اعتنایی نداشته باشد و هرچه هوای نفس گفت به آن عمل کند.

پدر و مادرش، مدارکی که او تحصیل کرده است، گذر و محله‌ ای که او زنده گی می کند، همه گواهی می دهند که آن زن اهل چنین کاری نبوده است و چیزِ بدی از او ندیده اند، اما جناب دکتور با کمال جراات می گوید: این کار درست است و سوختاندنش اسلامی است.

اگر این سخن را از سر احساسات زده است، چرا دوباره اظهار ندامت و بیزاری نمی کند؟

دوم، فرض ثبوت:

فرض را براین بگیرید که چنین قضیه ای ثابت شده و قطعی است که این زن قرآن را به قصد و عمد، سوزانده است، آیا از نظر اسلام برای مردم اجازه است که خودشان تصمیم بگیرند و به اجرای حکم بپردازند؟

در زنده گی انسان بالاتر از ناموس، چیزِ دیگری تعریف نشده است، مطابق احکام شریعت اسلامی، هرگاه مردی زن خویش را با مرد دیگری می بیند، لازم است که چهار شاهد در محضر محکمه حاضر کند، در غیرآن ادعای او بی اثر است؛

ابوهریره می گوید: سعد بن عُباده، گفت: ای رسول خدا (ص) اگر همسرم را با مردی دیدم، آیا درپی چهار شاهد بروم و رهایشان کنم؟ ایشان فرمودند: بله! چهار شاهد بیاور. (إکمال المعلم بفوائد مسلم ج۵ ص۹۲)

ابن حجر عسقلانی در این مورد به خوبی توضیح می دهد:

حکم کسی که همراه با زن خویش مردی را در حال زنا می بیند و او را می کشد:

در این مورد علما باهم اختلاف دارند: 

جمهور علمای اسلام به این نظر هستند که چنین شخصی باید قصاص شود.

امام احمدبن حنبل و اسحاق معتقد به این هستند که اگر شخص « بّیِّنه» اقامه کرد، قصاص نمی شود.
شافعی می گوید: ظاهرا قصاص ساقط نمی شود ولی این که شخص برحق است یا خیر؟ بین او و خدایش گذاشته می شود و قصاص اجرا می گردد.

عبدالرزاق صنعانی، به سند صحیح از «هانی بن حزام» آورده است که شخصی همراه بازنش مردی را دیده بود و درجای، هر دو را کشته بود، عمربن خطاب نامه ای را در محضر عمومی به فرماندار شهر مبنی بر دستگیری شخص، فرستاد و نامه دیگری را مخفیانه فرستاد تا دیه ی مقتول پرداخته شود.

امام شافعی می گوید: سخنی از علی بن ابی طالب نقل شده که من مخالفی برایش پیدانکرده ام و آن این که: هرگاه شخصی همراه با خانم خویش مردی را ببیند و آن مرد را به قتل برساند، در صورتی که چهار شاهد آورده نتواند، قصاص بالایش اجرا می شود. (فتح الباری لابن حجر ج۱۲ص ۱۷۴)

مهلب می گوید: این حدیث دال بر وجوب قصاصِ کسی است که مردی را با همسرش ببیند و اورا به قتل برساند، زیرا خدای متعال باغیرت تر از بندگانش می باشد، وقتی که در حدود، حضور شهود را لازم می داند، برای هیچ کسی جائز نیست که تحت هیچ نامی، از حدود خدا تجاوز کند و خون انسان به هیچ عنوانی نادیده گرفته نمی شود. (التوضیح لشرح الجامع الصحیح ابن الملقن، ج۳۱ ص ۲۶۳)

شمس الائمه سرخسی، از پیشوایان بزرگِ فقه حنفی در کتاب معروف خویش به نام «المبسوط» می گوید:« وَثُبُوتُ الْحُکْمِ بِاعْتِبَارِ کَمَالِ الْعِلَّةِ» حکم زمانی ثابت و پذیرفتنی است که علت آن کامل باشد. (المبسوط للسرخسی ج۱۷ص ۱۶) یعنی تا زمانی که علت حکم به کمال نرسیده است، ثبوت آن نیز ممکن نیست…

حالا اگر کسی از جناب نیازی صاحب بپرسد که: شما واقعا می دانستید که این زن قرآن را سوختانده است؟ واقعا می فهمیدید که به هدف عناد و دشمنی بوده است؟ واقعا شما برای این فتوای خویش مبنا و دلیلی دارید؟ در پاسخ جز یکی از دو راه را نخواهند رفت:

یا به همان تحکم خویش ادامه می دهد، که «خسرالدنیا والآخره» خواهد بود. ویا اظهار بی اطلاعی می کند که بازهم خساره ی اینهمه هتاکی به خانواده ی مقتول و حفظ حیثیت اش به عهده ی جنابعالی است.

تمام داد و فغان اسلام مبنی برتحقیق است،‌ نه چیز دیگر، هیچ کسی از هتاکان حمایت نکرده است، ولی فتوای سرچوک هم کارخردمندانه ای نیست، شخصیتی چون دکتور نیازی، نباید همچون عوام اینگونه لجام گسیخته فتوا دهد؛ مگر خدای متعال نفرمود: «ولاتقف مالیس لک به علم» در چیزی که علم نداری دخالت نکن؛ عوض اینهمه اظهاراتِ گناه آلود، بهتر بود که اول جناب عالی علم خویش را کامل می کردید و سپس لب می گشودید.

مگرخدای متعال به صراحت نفرمود که: « لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُبِینٌ} [النور: ۱۲] چرا هنگامی که مردان و زنان مؤمن شنیدند- حداقل- حسن ظن وگمان نیک در نزد خودشان نکردند و نگفتند: این یک بهتان بزرگی است

جناب دکتور نیازی! فردای قیامت در پیشگاه خدا و در این دنیا در پیشگاه وجدان جمعی چه جوابی خواهید داشت؟
آبروی یک خانواده به باد رفته است و خون انسانی ریختانده شده است، به این ساده گی از کنارش گذشتن، جفایی است به دانش و ارزش، خیانتی است به دیانت و امانت، بهتانی است به علم و اعتقاد…. قمار یک عمر نماز و روزه و زکات و حجِ خویش را دریک جمله باختن، از صفات هنرمندان نیست و هنری نمیخواهدو

من باور دارم که جناب عالی شریک این جنایت می شوید، اگر از گفتار خویش ندامت نکنید و برنگردید.

چالش:
۱-  جناب دکتور نیازی لطفاً به اثبات برساند که هرگاه شخصی دیوانه ای را به دفاع از برادرش بکشد و او مواخذه نشود، درکجای دین چنین تصریحی شده است؟
۲ ـ دست‌کم لطف کنند که از کجای دین استنباط کرده اند؟
۳-  بفرمایند که عثمان بن عفان خلیفه سوم مسلمین کسی بود که نسخه های قرآنکریم را جمع آوری کرد و تنها قرآنی را گذاشت که به لهجه قریش بود، سایر قرآنها و قراات ‌ها را به آتش کشید… تا کنون نه کسی کافر گفته است و نه هم گنهکار… لطف کنند مرجع سخن خویش را بگویند تا دیگران هم آگاه شوند.
۴-  جناب نیازی، شما اگر یک موردی را پیدا کردید که اسلام پیش از قضاوت قاضی، هرکسی را اجازه داده باشد تا هرچه میخواهد بکند، من به اشتباه خویش اقرار می کنم.
۵-  اینهمه به کنار، شما اگر در یک جایی پیدا کردید که سزای سوختاندن قرآن را کشتن گفته بود، بازهم من باکمال میل ازگفته های خویش دست می بردارم و سخن شما را قبول می کنم.
باوردارم که چیزی برای گفتن ندارید، فقط به عنوان برادر مسلمان، میخواهم که از فتواهای سرکوچه ای دست بکشید که از شما چنین توقعی نمی رود.

 

یادداشت : این جستار توسط  جناب محمد عالم افتخار پژوهشگر توانا و اگاه مسایل اجتماعی و دینی انتخاب و در اختیار ما قرار داده شده است؛ که بدینوسیله از همکاری های همیشه گی شان یک باردیگر اظهارسپاس و قدر مینماییم ـ بامداد 

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۵/۳ـ ۰۱۰۴