مکثی کوتاه بر نوشته « روزنامه هشت صبح کابل » درمورد شادروان ببرک کارمل وآقای حامد کرزی
علی رستمی
هرانسان دارای خصلت های ذاتی وکسبی می باشد که در روند زنده گی فردی واجتماعی آنها انعکاس می یابد. انسان ها طبیعتأ قابل مقایسه نیست وبا هم ازلحاظ جسمی و روحی مساوی و برابر نمی باشند. به گفته مارکس :« تاریخ اجتماعی انسان ها، همیشه تاریخ تکامل فردی آنهاست». انسان درروند فعالیت های اجتماعی خود درمیان افراد جامعه شناخت پیدا می نمایند ومتقابل جامعه واطراف خو د را می شناسد. افرادی که مطابق خواست هنجارهای اجتماعی عمل مثبت و خلاق می کنند،تاریخ خود را رقم زده ومورد اعتماد افراد جامعه قرار گرفته؛ و شخصیت می شوند ، برای این که همه انسانها که در تاریخ شرکت می کنند « شخصیت » نیستند، برای اینکه انسان ها درکل دارای خواست دمساز نیستند، درجریان تضاد ونبرد بین انسان هاست که شخصیت زاییده می شود.
شادروان ببرک کارمل از جمله اشخاصِ شناخته شده درکشور ماست که دردوران فعالیت های سیاسی چه در زمان حاکمیت و یا غیر حاکمیت ،نفشی عمده وبنیادی را درجهت رشد وتکامل اجتماعی کشور خود اجرا کرده است ، به مثابه پیشاهنگ و روشنفکر اصیل در لابلای زنده گی پایین وبالای سیاسی وشخصی از کوره راه های پروخم وپیچ ، سربلند کرده وهیچ وقت علیه زورگویی وخواست های ارتجاعی وعقب گرایی که به نفع آرمان و سرنوشت زحمتکشان کشور نبوده تسلیم نه شده ؛ وشجاعانه درمقابل موج از طوفان های مدهش مرگ زا مقاومت وسر تعظیم به جا نیاورده است.شادروان کارمل از بطن چنان خانواده ای سربلندورشد کرده بود که همه نعمات زنده گی دراختیار داشت وبه خاطر آرمان ها وهدف های سیاسی ومردمی خود از همه آن گذشت ودراستقبال مرگ، گرسنه گی ، زندان وسایرچالش های زنده گی پای گذاشت ، استوارانه ،متین وسرفراز بیرون برآمد. د ر زمان زمامداری خود به حیث ریس جمهور کشور و رهبر ی حزب دموکراتیک خلق افغانستان جزبرای لقمان نان بخور ونمیر برای کار ومبارزه و رهبری دولتی یک تنگه هم اضافه نداشت وحتا معاش خود را برای خانواده رفقای شهید خود هرماه توسط مرحوم نورمحمد کارمند خدمات شورای انقلابی که اوبا خانواده های رفقای شهید شناخت داشت ، شریک می ساخت. ببرک کارمل درفرآیند رهبری خود با صداقت با دست پاک قلب گرم و دلسوزانه به مردم خود خدمت کرد، ازخو د هیچ گونه جایداد مادی به غیر ازمعنوی بجا نگذاشته هست. تا آخرین لحظه های زنده گی فقیرانه و بافتخار به مانند اکثریت مردم کشور خود زنده گی کرده و با کمک وپشتبانی رفقای حزبی خود درخارج و داخل کشور روز شب خود را سپری می کرد. اما اقای کرزی نه تنها دردوران حاکمیت خود نه توانست که به وعده ها و خواست ها ی مردم جواب مثبت وکاری نیک ودلسوزانه به وطن ومردمش انجام دهد؛ بلکه میلیون ها دالر دربانک های خارج و داخل پس انداز وهمین حالا زنده گی مجلل باشکوه به مانند شاهان درنزدیکی ارگ کابل دارد . کرزی یکجا با تبانی نیروها ی سیاهی ارتجاعی و طالبانی ومحافل پاکستان وایران زدوبند مالی برا ی زراندوزی داشت که نمایانگرخیانت بزرگ وی به آرمان های مردم و وطنش بوده، دیگر نام نیک ازخود باقی نمانده است.
وضع نابسامان امروز و رشد وتقویه طالب داعش ازجمله دستاوردهای جناب عالی میباشد! تنها نظر به راپورهای نهادهای مدنی درآغاز سال ۲۰۱۶ ترسایی سرمایه آن بالغ به ۱،۱میلیارددالرتخمین شده است. برعلاوه جاویدان نام ببرک کارمل نظر به خواست وفیصله اکثریت اعضای رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان بعداز کشته شدن حفیطالله امین درشش جدی ۱۳۵۸ به قدرت رسید. به خاطریکه شادروان کارمل بعدازپیروزی قیام هفت ثور۱۳۵۷ خورشیدی به حیث منشی دوم حزب ومعاون شورای انقلابی جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان تعین شده بود که قانونی مستحق رهبری حزب ودولت شناخته می شد. اما آقای کرزی بدون هویت قبلی حکومت داری نظربه فیصله «کنفرانس بن »" درکشور المان که نماینده گان آن توسط دستگاه های جاسوسی ای اس ای پاکستان وسی ای ایی امریکا از میان تنظیم های جهادی که تحت نظرآنها دایرشد به حیث رییس جمهورموقت دولت افغانستان انتصاب گردید.
بناً مقایسه همچو انسان متحجر وعقب گرا مانند کرزی، با یک انسان روشنفکر انقلابی ووطن پرست مانند شادروان ببرک کارمل که تمام رگ وجودش سرشار از وطن پرستی وانسان دوستی وخدمت به مردمش بود، ناجایز بوده به مانند آنست که خصلت طلا با نقره مقایسه شود!
بامداد ـ دیدګاه ـ ۶/ ۱۶ـ ۱۶۰۸
به بهانه سپری شدن چهل روز از وفات رفیق شفیق ، شفیق الله توده ای عزیزما !
(یادی از خاطرات او)
انجینر غلام فاروق روستایی
باورم نمی شود که از نبود رفیق توده ای چهل روز یعنی ( روز سه شنبه مورخ ۲ اگست۲۰۱۶) سپری می شود . بلی او متاسفانه وبا درد که روز چهار شنبه ۲۹ جون ۲۰۱۶ به ساعت سه بعد از ظهر با جهان زنده گی وداع کرد ، خانواده ،عزیزان و یاران خود را در سوگ وماتم طاقت فرسایی نبودش گذاشت ودر دیار عشق ومحبت اش ، زادگاه و وطن عزیزش به تاریخ ۷ جولای ۲۰۱۶ با مراسم شکوهمند ، شرکت دوستان ، رفقا ، یاران و علاقه مندانش به منزل جاویدانه گی اش سپرده شد. محفل یاد بود و دعاخوانی. چهل روزش بعد از گذشت ۳۵ روز صورت می گیرد زیرا پنج روز به خاطر پنج اولاد نازنینش به جلو می افتد.
مرد نیکو نام نمیرد به مرگ ، مرگ از او نام جست نام چو جاوید شد مردنش آسان کجاست
زمان می گذرد وما را به یاد و خاطرات آن ابر مرد فرو می برد بلی یاد رفیق جان جانی شفیق الله توده ای عزیز را یاد اور وباز گو میشوم!
رفیق شفیق الله توده ای در طفولیت ونوجوانی همصنفی مکتب ابتداییه ام بود در پهلوی همدیگر می نشستیم، درس می خواندیم وشوخی میکردیم. اودر همان زمان نوجوان جدی ، دقیق ، کو شا و در خواستن حق وحقوق پرخاشگر بود؛ و در دفاع از کسانی که همرایش یار، همراه و رفیق بود مصمم بود، واین خصوصیت اش تا اخر زنده گی اش با ضریب بالا همرایش بود. در صنف پنجم مکتب ابتداییه بودیم معلم رسم بعد از اخذ امتحان رسم (چاینک وپیاله چایی نوشیدن ) از ده نمره برایم هشت نمره داده بود ، وبرای همصنفی دیگرم که رسم چندان مقبول هم نداشت نو نمره . توده ای عوض من از معلم رسم ، حق من را خواست و گفت برای خود چیزی نمی خواهم ، ولی رسم این همصنفی ام نسبت به ان همصنفی ام خوبتر است ، نمره نو ویا ده رسم فاروق مستحق است .بعدا من هم دفاع کردم ومعلم رسم هر دوی ما را از صنف خارج کرد وما با سرو صدا راهی دفتر سرمعلم شدیم در نتیجه به نمره هشت من یک نمره اضافه گردید ، وفردایش ما با کلانکاری بیشتر درصنف حضور داشتیم.
در صنف دهم لیسه روشان ولایت لغمان بودیم، در صنوف جداگانه درس می خواندیم ،در مقابل معلم دینیات بنام عبدالله خان نورستانی که به حزب و رهبری حزبی ما توهین کرده بود ایستاد وگفت که احترام معلمی ات به جایش ، ولی حق اهانت را به حزب و کارمل عزیز مان ندارید .معلم با دشنام بالای توده ای حمله ور شد وتوده ای از خود دفاع کرد .معلم به گریه به اداره مکتب رفت مجلس معلمین را دایر نمود که به هدایت وزیر معارف مرتجع وقت مجلس معلمین به اخرا ج توده ای از مکتب فیصله کردند و بعدا وزارت آن فیصله را منظور کرد و از حق مشروع تحصیل محرومش ساختند.
رفیق توده ای زنده گی خود را با حزب دموکراتیک خلق افغانستان محکم گره زده بود .او در علاقه داری دهنه غوری بنام مستعار جانان به طور حرفوی تحت پوشش دهقان ،در بین دهقانان و روشنفکران در مقابل نو صد (۹۰۰) افغانی از طرف حزب توظیف و شروع به کار کرد .توده ای در کوره داغ مبارزه پخته شد؛ وهم زمان سطح دانش تیوریک خود را توام به پراتیک غنی ساخت ، ونتایج ملموس را در جذب زحمتکشان و تقویت صفوف حزب محبوب خود داشت. زنده یاد توده ای بعضاً به جزیات این خاطرات خود را برایم حکایت می کرد وهمچنان از دوران ترور واختناق حفیظ الله امین درمخفی گاه های مختلف سرسختانه وباشجاعت مبارزه کرد ، توده ای را می توان در صف مبارزین سرشناس ونامی جهانی منحیث یک الگو در جنبش های چپ جهانی قرار داد وقبول کرد.
زنده یاد شفیق الله توده ای بعد از عودت قطعات قوای شوروی به کشور شان ، وآغاز دفاع مستقلانه از ولایت لغمان ،مسیر شاهرا های کابل ـ جلال آباد ، و ولایات همجوار خود جانانه دفاع کرد.
قراربود مقر ولایت لغمان به مثل ولایات نورستان ، کنر و بعضی ولسوالی های دیگر تخلیه شود . مقر ولایت لغمان به ولسوالی سرخکان در مسیر شاهراه کابل جلال آباد منتقل گردد؛ ولی رفیق شفیق الله توده ای به رفیق نجیب شهید، وکمیته مرکزی حزب بعد از پافشاری وتاکید زیاد قناعت داد که می تواند از لغمان و مربوطات آن دفاع کند ؛ وحاضر نیست مقر ولایت لغمان را به مخالفین تخلیه نماید . مرکز ولایت لغمان را تخلیه نکرد وتا آخر موفقانه نه تنها از لغمان دفاع کرد، بلکه در حمله هجومی اجنبی ها بالای ولایت ننگرهار، شهر جلال آباد ، و ولسوالی های آن به قومانده و دستور سرقومندان اعلی قوای مسلح رفیق نجیب ا لله شهید ، که عصر روز در تیلفون برایش گفته بود .(ملگری توده ای ورزه ورباندی )، رفیق توده ای از رفیق نجیب پرسید: چه نن شپه او که سبا ته؟ رفیق نجیب شهید ( نن شپه ور باندی ورزه!)
رفیق زنده یاد توده ای درهمان شب با اعضای حزب و لشکری از لغمان با مهمات و لوژستیک به طرف ننگرهار در حرکت شدند؛ بعد از تماس با مسوولین جبهه ننگرهار ، در ولسوالی سرخرود که شدیدا زیر حمله دشمنان قرار داشتند شتافتند ، از ولسوالی سرخرود، اطراف ولسوالی ، مسیر راه ان وغرب شهر جلال آباد دفاع قاطعانه و سرنوشت ساز را انجام دادند که اولین شهید لغمان در آن شب رفیق قهرمان وشجاع (لوتکی) نام داشت.
روح رفیق لوتکی شهید شاد باد !
بعدا رفیق نجیب الله شهید در یک جلسه بزرگ از قهرمانی های رفیق توده ای به شایسته گی یاد آوری وتمجید نموده بود.
رفیق توده ای زنده یاد ازین خاطره واز مشکلات وخاطرات مهاجرت ها یک شب قبل از وفات آن بعد از ختم جلسه در نشست رفیقانه درجمع از رفقا حکایت می کرد ، شبی خوبی بود ای کاش ازین شب های خوش زیاد می داشتیم؛ وتوده ای عزیز خود را هم باخود ! ولی با درد ودریغ که آن رفیق ارجمند و شجاع دیگر دربین ما نیست ولی در قلوب ما جا دارد.
به هر بهار بر آرد گلی زی بوستان سر
گلی برفته که نیاید به صد بهار دیگر
در همین شب من خاطره زندانی شدنم را در هالیند و ملاقات رفیق توده ای را در زندان حکایت کردم بشما خواننده گان عزیز نیز شریک میسازم.
تاریخ ۲۰ نومبر ۲۰۰۸ است از زندانی شدنم یک ماه سپری شده است علت اش همان ذهنیت زهراگین و منفی است که توسط فرستاده های پاکستان یعنی مخالفین مسلح دوران حاکمیت ح د خ ا (حزب وطن) ، در حافظه مقامات وزارت مهاجرین تزریق نموده اند وآنها نیز کورکورانه و ظالمانه ادعا هایشان را باور کرده ؛ وتعداد زیاد از رفقای مارا بدون سرنوشت ، بدون جواب ودر حالت بلاتکلیف نگهه و یا رها کرده اند.زنده یاد توده ای نیز به این تهمت ناحق ، و بی سر نوشتی گرفتار بود.
هوا سرد و برفی بود یک هفته قبل رفیق توده ای از فامیلم خواسته که در زندان همرایم ملاقات کند ، به فامیلم گفتم که آمدن رفیق توده ای ضرور نیست اسناد ندارد ، بی سرنوشت بی جواب است در زندان اسناد را می بینند وسخت گیری زیاد است از احوال من برایش اطمینان وسلامم را تقدیمش نمایید . توده ای بنا به همان خصلت مصمم وجدیت اش اصرار ورزید که اگر در پهلوی رفیق روستایی من را در زندان بنشانند حاضر هستم ؛ ولی از رفتن منصرف نمی شوم ، من طبق قوانین زندان فورمه ها را خانه پری کردم و از طرف زندان بان منظور شد . رفیق توده ای با پسرم خسرو جان، و دخترک نو ساله ام انجیلا جان بعد از بررسی وتلاشی های زیاد عبور کرد ودر اتاق مخصوص ملاقات حاضر شدند ،از دیدن توده ای با چهره شاد ، خندان و مصمم اش چنان قلبا خوش شدم که فقط جهان را برایم تحفه کرده باشد .بعد از احوال پرسی ،صحبت ها و توضیح وضعیت جاری سیاسی کشور مان و جهان را در مدت یک ساعت ارایه نمود و من را کاملا در اطلاع و روشنی قرار دادند، در اخر یک کلاه گرم با پشم وچرم اصلی حیوانات بحری ساخت روسی را برایم تحفه آورده بود. تعجب کردم که چطور توانسته ازین سخت گیری های تالاشی وگذشت از هفت کمان رستم این کلاه را تا من رسانیده است ممکن یادش بوده که باری سالهای قبل بعد از وفات زنده یاد رفیق کارمل عزیز، من از رفیق توده ای خواسته بودم اگر کدام کلاه رفیق کارمل صاحب بگیرت آمد منحیث یادگار به من بدهید .ولی درین مورد چیزی صحبت نکردیم همین قدر گفتم این کلاه لوکس وقیمتی است ممکن در زندان اجازه بردنش را نداشته باشیم و نیزامکانات گم شدنش است. رفیق عزیز توده ای زنده یاد برایم گفت امکان ندارد کلاه را بگیرید هوا سرد، بارانی وبرفی است سرت زنده باشد کلاه زیاد است . باز هم بی پروایی نکنید ، وبعدا گوشی کلاه را پس زد ۲۰ ایرو را درآن جا گذاشته بود این هم به خاطر میوه تازه ات . باز هم تاکید کردم که کلاه و ۲۰ ایرو را واپس بگیرد ولی بی فایده بود. آنرا نگرفت کلاه با من بود در هوای سرد زمستان ،وآن هم در زندان ، بسیار به دردم خورد ومن آنرا خوب حفظ کردم ؛ واکنون نشانی دست وخاطره توده ای عزیز را با خود دارم.
در زمان دفاع مستقلانه قبل از حمله هجومی ننگرهار اطلاعات بود که بالای ولایت لغمان وشهر مهترلام بابا مرکز لغمان حملات وسیع مخالفین مسلح دولت آغاز می شود به دستور مقامات به لغمان سفر کردم. شبی در منزل رییس امنیت دولتی رفیق جنرال عارف بودم. چهار بجه صبح بالای پوسته های خط اول حمله ونبرد سخت آغاز شد. به جنرال عارف گفتم که برخیز به قرارگاه برویم وجنگ را مدیریت کنیم. رفیق جنرال عارف برایم گفت آرام خواب شوید تا رفیق توده ای باشد لغمان را هیچ چیزی نمی شود. واقعا همین طور بود لغمان نه تنها سقوط نکرد بلکه ساحه امنیتی آنرا وسعت هم داد . محبوبیت توده ای در بین طیف های مختلف مردم ولایت لغمان بی مانند بوده و است.
رفیق توده ای همرای رفیق نادره جان خانم عزیزش یک ساعت بعد به جلسه رسیدند عذر شان معقول بود و به منشی جلسه قابل قبول ، زیرا به بروکسل جهت تمدید میعاد پاسپورت خود رفته بودند . در سفارت هم شلوغ بود وهم بیروکراسی ودر مسیر شاهراه ازدحام ترافیک مانع رسیدن شان در زمان تعین شده به جلسه بوده است. پرسیدم رفیق توده ای چرا میعاد پاسپورتت را تمدید کردید؟
مگر افغانستان میروید ؟ گفت فعلا نمیروم ولی زمان پاسپورتم ختم شده بود.برایم گفت شما هم تمدید کنید ، گفتم مهم نیست وممکن هم، زمان تمدید پاسپورتم مانده باشد برایم گفت. رفیق فاروق همیشه بی پروا هستید پاسپورت ات را ببینید، حتما وقت آن ختم شده است تمدیدش کنید. واقعا همین امشب که این خاطره را می نگارم پاسپورتم را گرفتم، وقتی ملاحظه می کنم یکسال قبل میعادش ختم شده ومن متوجه آن نشده ام.
بلی رفیق شفیق ، شفیق الله توده ای عزیز !
شما بسیار دقیق بودید پیشبین بودید ،استوار ، ثابت قدم ، شجاع ،متین ،جوانمرد ، عیار ، کاکه، الگوی مبارزین پرشور انقلابی دوران خود بودید. قول شما قول بود ؛ و وعده شما وعده !
درصف نخست عدالت خواهی با صداقت، ایمان داری کامل وخلل ناپذیر قرار داشتید. با صبر ،تحمل ،شکیبایی ، خندان و ظرافت تمام صحبت هایت بود . درغم وشادی هموطنانت همیشه حاضر بودید. رفیق خوب و دوست مهربان غریبان ، فقرا وطبقه محروم و زحمتکشان جامعه بودید. از شما ده ها وصدها حماسه وخاطره نیک موجود است . شما پاک ومنزه بودید از محاسبه باک نداشتید ، یار ویاور همه بودید ،در قلوب رفقا و مردم ات محبوب ، زنده جا دارید به این خاطرهم شاد روان رفیق کارمل عزیز و زنده یاد رفیق بریالی گرامی تا آخرین نفس حیات خود شما رفیق توده ای عزیز را در پهلوی خود داشتند.جایی شما در جنبش های چپ دموکراتیک کشور عزیز مان خالی خواهد بود . ولی ما راهیان راه پر افتخار ات ،پرچم برافراشته ات را تا آخرین رمق حیات خود مطابق آرمان های مشترک مان برافراشته ودراهتزاز نگهه ؛ و حمل خواهیم کرد .
رفیق توده ای عزیز شما آرام بخوابید وظایف وطنپرستی خود را با امانت داری کامل ، به وجه احسن و وجدان پاک تا آخرین نفس زنده گی انجام داده اید.
روحت شاد باد، یاد وخاطره هایت جاویدان !
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۰۰۸
در راه نجات وطن
بگذر از موعظه هایی که کی ، کیست
مهم آ نست بدا نی که کی ، چیست
عبدالوکیل کوچی
رفتن بسوی مردم وعبور از خط ساختاری با نگاه وسیعتر بسوی جامعه ومراجعه صادقانه به پیش گاه مردمی که حزب سیاسی ترقی خواه ودموکراتیک از میان آن برخاسته با تشکل عناصر آگاه وطن پرست صفوف سازمانی آن از نظر کیفی وبنیادی توانمند شده وبه تکیه گاه توده یی مبدل می گردد . مردمی که سه نوع نظام دولتی را در زمان کمتر از چهار دهه اخیر تجربه کردند . دولت ترقی خواه و دموکراتیک ، حکمرانی گروهای تنظیمی وطالبی ، حاکمیت مختلط با تکنوکرات ها .
جریان ترقی خواهی در کشور به پیشآهنگی حزب دموکراتیک خلق افغانستان در راستای مبارزات دموکراتیک ضد استبدادی وضد ارتجاعی ، با یک تحول سیاسی که در نتیجه آن دولتی برخاسته از میان مردم ماهیتاً دموکراتیک وخصلتاً مردمی ، عدالت گستر ،خادم ومردم سالار، که پایه های اساسی آن توسط شریف ترین ،آگاه ترین خادمان مردم و اقشار زحمتکش، فهما وبادانش، دلسوزو فداکار،مسوول ومتعهد وطن پرست بنا یافته بود ایثار گرانه وجانبازانه درخدمت مردم قرار داشت .
نظام دموکراتیکی که با مشارکت اقشار ولایه های مختلف اجتماعی وحضور فعال تمام ملیت ها اقوام وساکنین کشوربا حق مساویانه در مقامات کلیدی وسرنوشت ساز مردم سهیم بوده ونقش اساسی وطنپرستانه را ایفا می کردند . بلاخره دولت دموکراتیک قانونمند،ترقی خواه وعدالت گسترکه عناصراصلی آن ملهم از عشق به وطن وسرشار از تفکر خدمت در امر پاسداری از استقلال ،تمامیت ارضی ، حاکمیت ملی و منافع علیای کشور وآرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان ایستاده ودر مبارزه خستگی ناپذیر برای صلح و ترقی وتعالی کشور ، رفاه همگانی وبلند بردن سطح زنده گی مردم در جهت رشد اقتصادی ،سیاسی اجتماعی وفرهنگی بر نامه های علماً تنظیم شده وحیاتی رویدست داشت که الویتهای کاری آن را دفاع از صلح ودموکراسی ،ترقی اجتماعی حمایت ازصلح جهانی با سیاست فعال همزیستی مسالمت آمیز، فقر زدایی ،تحکیم روابط دوستانه واحترام متقابل با ملل جهان تشکیل میداد .
ارتجاع منطقه وحامیان بین المللی آن که تحمل چنین پیشرفت ها رانداشتند در مقابله با تحولات ملی ودموکراتیک کشورما برخاسته گروه های عقبگرای مذهبی اعم ازعرب وعجم را با افسانه سازی های دینی واسلحه خارجی در خاک پاکستان تجهیز وجنگ اعلام ناشده ی را بر مردم افغانستان تحمیل نمودند . کسانیکه با استفاده از نام اسلام با راه اندازی تبلیغات دروغین ونقض اسلامیت در پرده های اسلام گرایی بخاطر رسیدن بقدرت از هیچ خشونتی ضد کرامت انسانی دریغ نکردند وآنهایی که طبل جنگ را نه برضای خدا بلکه برای حصول رضای جرنیل های پاکستانی وحامیان خارجی شان میکوبیدند از همان مرحله اول با دادن تعهد به خارجیها وایستادن در خط منافع بیگانه وبه کمک پول واسلحه خارجی کشور را ویران جنگ را دوامدار وخاک را به لانه جاسوسی و تجارتگاه مواد مخدره و قاچاق انسان مبدل ساخته اخلاق جامعه را مخدوش وسلامتی کشور را به خطرنابودی روبروکرده و دولت ترقیخواه و دموکراتیک را بفروپاشی مواجه ساخته وخود با اغوا وفریب تقلب وریا کاری بر سر نوشت مردم حاکم شده وبا غصب دارایی عامه فساد وغارت بیت المال وچپاول مال مردم برای خود قصر ساختند و برای دیگران اجر خواستند وهمچنان میلیاردها ملیارد دالر ثروت از خون ملت هردم شهید ما را دزدیدند وبرای روزهای مبادای خود در بانکهای خارجی تحویل دادند با این رویکرد های شوم بود که ملت فقیر، فقیر تر شد ، جنگ قدرت و قدرتها ادامه یافت.
بیش از دونیم دهه از انتقال قدرت به گروه های عقبگرای مذهبی ، طالبی ونهاد دولتی مختلط با تیم تکنوکراتها درافغانستان میگذرد درین مدت زمان مردم بخوبی دریافتند که در تاریخ معاصرافغانستان فقط یکبار پس از سقوط دوره امانی تو سط عمال ارتجاعی وجواسیس استعماری انگریز که یک مرحله افغانستان را از کار وان ترقی وتعالی عقب انداخت واینبار دیگر است که دولتهای ساخته شده از خارج با ترکیب برخی عناصر بیگانه پرست ،عقبگرا محافظه کارماهیتاً استبدادی وخصلتاً ضد دموکراتیک با حمایت مالی ومعنوی خارجی بر توده ها تحمیل و خود را منتخب ملت خوانده و مردم را بگرو گان میگیرند.
دولتهای که با جنگهای تنظیمی ،کشتار وکوچاندن مردم ، ترور وتجاوز و تهدید آغاز گردید تضاد های قومی ،قبیله یی ،زبانی ،سمتی ومذهبی تفرق ملی وگسترش مواد مخدره فقر مرض بیکاری دوام جنگ ونا امنی ومعاملات پشت پرده از پیامد های کاری آنها بوده است که نتیجتاً استقلال ،تمامیت ارضی ،وحدت وحاکمیت ملی را به خطرروبرو ساخته وافغانستان را بگورستان عمومی ، جایگاه تروریزم وجولانگاه گروهای تندرو مذهبی القاعده ،طالب وداعش ودیگر متجاوزین ومداخله گران خارجی مبدل میسازند . بآنکه قوای مسلح قهرمان کشور شجاعانه در برابر دشمنان وطن جنگیده واز وجب وجب خاک کشورونوامیس ملی دفاع میکنند ولی روز تاروز دامنه جنگ کشتار وحشت وحملات انتحاری وسیعترشده جان مردم را میگیرد .
با اینحال مردم که از وضع موجود بستوه آمده با نتیجه گیری از تجارب هرسه نوع حاکمیت با این برداشت که مردم وبخصوص همان دولتهای مردمی ترقی خواه ودموکراتیک میتوانند ضامن منافع علیای کشور باشند در حال حاضر مردم با این امید برای نجات جان شان ازمیان دود باروت بسوی روزنه های روشن شده از جانب روشنفکران ترقیخواه ودموکراتیک وجنبش داد خواهانه کشور می شتابند . حزب ترقیخواه ، ملی ودموکراتیک که مردم آنرا بمثابه یگانه تکیه گاه ودریچه امید خود تشخیص داده اند در کارزار بزرگ همسویی وهمبسته گی ملی مسولیت خطیری را بعهده دارد تا به صدای مردم وشعار های همسویی وگرایشات سیاسی فعالانه پاسخگو باشد .زیرا امید واعتقاد مردم نسبت به حزب درونمایه همان خدماتیست که تحقق آن در زمان رهبری وحاکمیت گذشته حزب به اثبات رسیده وتاریخ نشان داد که چانس پیروزی مردم افغانستان فقط یکبار بوسیله حزب دموکراتیک خلق افغا نستان حزب قهرمانان وشهیدان بوجود آمد که علی الرغم سنگ اندازی ها ی ارتجاع وامپریالیزم ، نام مقدس این حزب در دل تاریخ با خط زرین ثبت و در قلب توده ها زنده وجاودان خواهد ماند . حزبی که از آن قصر های بلند نماده ولی سرهای بلند آن همیشه باقی خواهند ماند . حزبی که حتا مخالفین آن پس از سال ها گذشت زمان بر حقانیت ،پاکی وکارایی وطنپرستی ومردمی بودن وعدالت گستری آن اذعان میکنند . حزبی که در میان وطنپرستان کشور منجمله هنر مندان روشنفکر، بافرهنگ و شریف افغانستان در بزرگترین همایشات فرهنگی وکلتوری وستیژها ی رسانشی ودر محافل با شکوه کشور، وطندوستی وخدمتگزاری ، حماسه آفرینی وقهرمانی ،ایثار وفدا کاری ، صلح خواهی وشعارها حماسه ها وسایر افتخارات آن را با تمام احساس شور وشعف انقلابی با صدای رسای « افغانستان قهرمان ما ـ تو عشق جاودان ما ـ امید ما امید بیکران ما ـ بنام پرشکوه کهکشانیت ـ بپای آن درفش ارغوانیت ـ هزار بار جان دهیم برای تو برای تو صدای شریفانه شان در شهرودهات ، کوه ودره طنین شادی می افگند و عاشقانه استقبال میشود .اینست نتیجه مبارزات برحق وراه عدالت وخدمت که جاودانه میشود.
بسیار بجا گفته اند که با فروپاشی ها حس عدالت خواهی که جوهر تاریخ است فرو نمی پاشد وما گواه آن در دوران زنده گی خود هستیم . بنا بر آن باتوجه به تجارب گذشته ، وقت آن رسیده است که مردم راه خود را بدرستی انتخاب کرده اهداف شان را بسوی فردا های بهتر وروزنه های امید وسعادت بگشایند و سرنوشت خویش را با فرزندان راستین وصدیق وطن یکی سازند .
طوریکه گفته آمدیم وضع موجود کشور مردم را بیچاره ساخته روز تاروز تحمل زنده گی را از دست میدهند طبعیست که چنین حال وهوا مردم را بسوی نجات شان تحرک تازه می بخشد واین پیش زمینه ی برای گرایشات گسترده بسوی روزنه نجات است که بامسالمت وقانونمندی برای حصول صلح ودموکراسی در یک خط مشترک سیاسی یعنی حزب دادخواهانه ومردمی مقدور بوده میتواند . حزب سیاسی میتواند با نبوغ فکری و بکار گیری کلیه توان ، امکانات ظرفیتها ی لازم با انسیاتیف کاری وعملی لیاقت وشایستگی خود را در میان دور افتاده ترین قشر جوان کشور وبسیج مردمی متبلور سازد ومردم را بسوی خود بکشاند متشکل وبسیج سازد وپروسه رشد فکری وسطح آموزش وطنپرستانه را تحکیم بخشد ودر میان مردم پایه های اساسی خود را تقویت واهداف وبرنامه کاری خود را مستحکم ترسازد تا تمام اقشار ولایه های زحمتکش اعم از مومنین پاکنهاد ، روشنفکران مترقی وچیز فهم ، شخصیت های مستقل ومسول ونهاد های وطنپرست مربوط به تمام اقوام وملیتهای ساکن در کشور جایگاه خود را در حزب دریابند.
مردم داغدیده کشور ما همه در یک کشتی شکسته در میان توفان های شدید ، موج های تند وگرداب های مهیب با غم و زنده گی مشترک رو به ساحل در حرکت است . زمان بسرعت می گذرد تا دیر نشده است تمام عناصر وطن خواه ، عدالت پسند و دموکراتیک صرف نظر از آنکه کی کیست بروشنی این حقیقت که کی چیست دلسوزانه به زخم های خونین وطن مرهم گذاشته و با انتخاب راه بهتروهمراهی عناصرهم سو وهم نظر در یک جنبش سر تا سری ودر یک ساختار سیاسی بزرگ متشکل گردیده تا کشتی شکسته را متحداً بساحل برسانند .
در اخیر بحث حاضر ، با چند جمله از بیانیه پرمحتوای پوهاند داکتر محمد داوود راوش خاتمه می یابد . ما که بدنیای کار و زحمت تعلق داریم گام بگام رهرو این حرکت پیش رونده هستیم .موجودیت حزب سیاسی ترقی خواه ورزمنده که خردمندانه رهبری گردد نیاز مبرم زمان ماست خصوصیت این حزب سازمان یافته گی داشتن برنامه علماً تنظیم شده ودارا بودن تفکر ملی ومترقی است . این حزب می تواند با کادرهای مجرب وانسجام زنان و جوانان و زحمتکشان کشور وکلیه نیرو های مترقی سرنوشت تاریخی سر زمین ستمدیده گان را رقم زند وافغانستان عزیز ونجات از بحران فراگیر اجتماعی واقتصادی آن مستلزم پیکار متحدانه صادقانه وپیگیرانه نیروهای مترقی که بویژه در ترکیب احزاب بگونه متشکل وسازمان یافته مبارزه می نمایند باشد واین مبارزه ما در راه تحقق عدالت اجتماعی ودموکراسی وترقی راهیست بر حق وخواست زمان وزمانه ها فکر وعمل ما صادقانه وبر حق است .
ما پیروز میشویم
زنده باد افغانستان واحد آزاد مستقل وسربلند .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۷۰۸
افغانستان د مکروبي اوبو ډنډوکۍ دی
دکتور طاوس وردک
وطندارانو تاسې ته معلومه ده چې مکروبونه - حشرات مخصوصا چیچونکې غوماشې چې ملریا را منځ کوی همیشه په کلیو او شهرونو کې دهیواد په سطح داسې امراض تولیدوی چې کالونه ېې هیڅ درمل او تداوی نه ده شوی ، د نه درملنې اصلی عوامل خو دیوې خوانه د پوهو متخصصو فارماسیستانو( دواسازانو ) نه شتون او د وطن پرستو دکتورانو قحطی او قطع رجال دی ، سره میاشتي ، هلال احمر او رید کراس یا نور خیریه بین المللی سازمانونه او بی سرحده دکتوران هم چې د خلکو د تداوۍ له پاره افغانستان ته لاړ دی زموږ تر خلکو نه لا په خرابو او مدحشو مرض اخته شوی دی ( شیطانی او جاوسوسی کول خپلو او نورو استخباراتی سازمانو او مافیا او قاچاقبرانو ته قاچاق بری کوی ، قیمتی ډبری غلا کوی ، انتیک باب قاچاق کوی ، چرس، هیرویین او تریاک خرڅوی - وسلی خلکو ته ویشي او دخلکو تر منځ دشمنی تقویه کوی ، دعیسویت تبلیغ کوی ...) ، نن سبا د انسانانو نه دغو مرضو سپیانو ته سرایت کړۍ دی او د افغانستان سپیان هم ورباندې اخته شوی دی ،ددغو ډندو نه په ابتدا کی د مجاهدینو رهبرانو ، بیا د مجاهدینو قوماندانانو ډیره استفاده کوله او د دغو اوبو په استعمالولو دوی په داسې خطرناکو امراضو اخته شول چې د دوی نه د تداوۍ په ځای د پاکستان او غرب امپریالستی رهبرانو ډیره ناوړه استفاده وکړه او دوی ته ېې یوه یوه داسې پیچاری ورکړه چې تر ننه ې نه ماغزه کارکوی ، نه عقل او نه وجدان او په هیڅ شی نه پوهیژي خو بیا په څو شیانو ډیر ښه پوهیژي او هغه ( دالر ، لوکس کورونه ، قاچاقبری ، ترورول ، وژل ، غلا ، رشوت ، چور ، چپاول ، کډنپول ، د وسلو ساتل او نور خلک ورباندی تحدیدول ، د پاکستان او غربیانو نوکري او په دین کې ددینونو او اسلام کی دنوی اسلام طریقی او شکلونه را منځ ته کول په مغزو کی ور پیچکاری کړل ، دا مرضونه دیوه سره ساری او هیڅ ډول تداوی نه لری ، همداوجه ده چې دوی بیدون له دغو شیانو ژوند نه شي کولای ، همداوجه ده چې دوی باید همیشه په قدرت کی پاتی شی او دولتی مقامونه ولری تر څو د خاصو شیانو نه برخورداره وي ، ) یو تعداد چې لږ د استفاده جویی نه او یا له پورتنیو نعمتو نه لرې پاتي شول نو ېې په کلیو کی بیچاره او غریبان او مځکه وال چیچل او زهر پاشی ېې ورباندی کوله ، دغه ناتار او زهر پاشی د دوی د غربی دکتورانو په موجودیت کی نوره هم قوی شوه . یو وخت ېې د پاکستان ، عربستان او امریکا او نورو غربی هیوادو په مرسته د شوروی په ضد او د حزب دموکراتیک په ضد جهاد کولو ، چې ګویا کمونیزم د اسلام او بشریت خطرناک دشمن دی ، وظیفه د دغو تبلیغ د عربانو په راس کی د عربستان په لاس کی وه او عربان هغه وخت د امریکا نوکر او مزدور غلامان وو او دی ، یوه ورځ یوه عربی هیواد د اسراییلو په ضد تبلیغ ونه کړو بلکه عربی هیوادونه د اسراییلو رمان برداره سپیان شول ، ، بهترینه وسله د امریکا په لاس د غریبو او ناداره مسلمانانو په مقابل کی داسلام ددین او اسلامی فرامینو استعمالول وو او روحانیون او پیران او سیدان او ملان او طالبان ېې تل بارکړي خره وو ، طالب د مجاهدینو د شکل او قواری تغیر او لباس بدلول ته وایی ، تر څو وکولای شی د پیسو د لاس ته راوړلو له پاره یوه لاره - یو شکل یا یوي خپلې حیرې ته تغیر ورکړی او خلک وچیچی ، که نه نو ( مجاهد - طالب - داعش د یوې سیکی دوه مخونه دی ) دری واړه جنایت کاره ، غله ، لاری وهونکی ، رشوت خواره ، وطن پلورونکی دی ، ددغو دریو واړه ډلو درهبرانو یعنی مافیایی چیچونکو نه پوشتنه کوم چې دغه ۴۸ هیوادونه د اسلام سره څه اړیکه لری ، کوم یو ېې مسلمان دی ، کوم یو ېې د اسلامی هیوادو طرفداران دی ، دغو ۴۸ هیوادو داوله بیا تر ازله ګویا تر ننه په فلسطین ، لیبیا ، عراق ، سوریی ، افغانستان ، سومالیی څه کارونه وکړل او کوم یوه در سره په جومات کی لمونځ کړۍ ، روسان د چاکورو ته نه ننوتل ،او روسان هم زموږ دشمنان وو ،خو جوماتونه ېې نه بمباردول خو دغه ستاسې دمور میړونه هره ورځ ستاسی په انګړ درخیژي او ستاسی ناموسونه ځوروی او تاسې بی ننګان ېې د شتون ادامه غواړی ، مړه کې دا پشتو او دغه پشتانه ، پشتون چې پیسې وخوري سکه ورور هلالوي، د وحشت ملی دوه وطن پلورونکي ( ع او غ ) به تر کومه زموږ لک یو ځای د چیچونکو زهری اسلامی مکروبو او زهرداره غوماشوغونته خلک چیچی ، ددغو خلکو چی هره ورځ خلک چیچی سزا داده چی مخصوصه دوا پاشی ورباندی وشی او دیوه سره تر خاورو لاندې شی بله د نجات لاره اصلا نه وینم ، نور مو خوښه چې دوی ته د ځشولو او دواپاشۍ تصمیم لرۍ که نه ؟ او تر څو دغه زهرداره خطرناک مکروبونه او غوماشی له منځه یو نه سۍ ژوند مو خراب او مرګ حتمی ته منتظر ووسۍ .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۶ ـ ۰۷۰۸
جهان گشایی وسیطره استعماری انگلیس ها در کشورهای جهان
انگلیس ها بعد از جنگ دوم جهانی ـ قسمت پنجم وپایانی
علی رستمی
امپراتوری انگلیس ها ،بعد از جنگ دوم جهانی وشکست فاشیزم هتلری که توسط اردوی سرخ اتحاد شوروی با کمک متفقین غربی صورت گرفت، از هم متلاشی گردید. با مبارزه وپشتبانی دولت اتحادجماهیر شوروی سوسیالیستی ،جنبش های کارگری وصلح ،رهایی بخش ملی وضد امپریالیستی برای ازادی کشورهای تحت استعماردرجهان ، تعداد زیادی از مستعمرات کشورهای اروپایی مربوط انگلستان وفرانسه ازادی واستقلال خود را دراسیا ، افریقا وامریکا بدست اورده ویا بشکل دومینون ان باقی ماندند. جهان به دوقطب سوسیالیزم وکاپیتا لیزم تقسیم و جنگ سرد میان هردو اغاز کردید.
انگلیس ها بنابر عادت همیشه گی خود درجناح ضد مردمی وبه طرفداری نظام سرمایداری با سیاستهای جدید استعماری واستثمارگرانه به طورمستقیم وغیر مستقیم ، تسلط اقتصادی وسیاسی خودرا درعدهء ازکشورها حفظ نمودند.
انگلیس هاپیش از شناخت ازادی واسقلال کشورهایکه در قلمرو امپراتوریش قرارداشت،منازعه های منطقوی رادرمناطق مربوطه انها براساس عقاید مذهبی ، سرحدی وقومی بوجو اورده بودند، تا اینکه دراینده برای اجرای رویکرهای سیاسی، نظامی واقتصادی برای تامین منافع جیوپلوتیکی خود علیه رقیبان خود استفاده نمایند. این کشورها عبارت :افغانستان وپاکستان درمور خط سرحدی دیورند، هندوپاکستان بالای منطقه کشمیر؛همچنان اسرائیل وفلسطین، قبرس یونانی وترکیه، لبنان وسوریه ،سودان ومصر، بحرین وایران و تقسیم کردها در سه کشور عراق ، ترکیه وسوریه وغیره حوادث جاری حاضر درافریقا واسیا ناشی از امضای قراردادهای "ورسای پاریس" بعدازختم جنگ اول جهانی میان متفقین ،المان وعثمانیها و "سایکس ــ پیکو"درسال 1916 میان انگلیس وفرانسه صورت گرفت، میباشد. قرارداد های متذکره تنش وزخم خونین حلاج ناپذیر رادر بدن تمام کشورهای ذیربط با سپری شدن یک قرن واندی بجا گذاشته که درد و رنج جانگاه ان هزاران انسان را نابود و به کام مرگ فرستاده است، بالخصوص منازعه فلسطین واسرائیل که به زخم خونین سرطانی درپیکر عربهای فلسطین تبدیل شده است.
انگلیس ها این روبای پیرومکاربرای سیاستهای نیولیبرالیزم ، یکجا به کمک وپشتبانی برادر بزرگ خود امریکا با تجربه های ننگین وفساد منشانه خویش ؛ دسایس ازمندانه را در کشورهای نفت خیز شرق میانه طرح ریزی نمود، تا بتواننداز هروسیله وطرقی ارزوهای خود را براین حوزه نفتی خیز جهان براورده سازد ودرانجا دوباره حاکم شوند ؛ امروز همه جهانیان شاهدعملکردهای ضد انسانی وبشری انها در کشورهای عراق ، لیبی وسوریه میباشند که خلق زحمکش این کشورها قربانی اهداف امپراتورمأبانه سران کشورهای امریکا وانگلیس و هم رکابان جهانی انهاشده اند؛ این غایله هنوزهم ادامه دارد.
چنانکه "رابرت اف کندی "پسر کندی بزرگ رییس جمهور فقید امریکا درمضمون خود زیر عنوان « چرا اعراب حضور ما را درسوریه نمی خواهند!» ،پرده از رویکردهای نظامی واقتصادی رهبران امریکا را با کمک دستگاهی جاسوس سیا در شرق میانه با براه اندازی کودتاها که باعث سرکوبی دولتهای این خطه شده هست ، با اسناد به وضاحت توزیع وانرا افشا ساخته است .
چنانکه دراین نامه از کودتای نا فرجام سال 1957 در سوریه ، طرح کودتای سیا در اردن ایران عراق ومصر که زیر نظر الن دالس رهبری میشد از جمله دسایس امریکایان در خاورمیانه نام برده است. اولین مداخله مستقیم درسوریه درسال 1949که نسبت مخالفت "شکری ال قوتلی" رییس جمهور منتخب سوریه بخاطر عدم تائید خط لوله نفتی که از سرزمینهای عربی میگذشت وپروژه امریکایی بود تا چاه های نفت عربستان را به بنادر لبنان از خاک سوریه متصل نماید، مخالفت نموده بود. با دخالت نافرجام امریکای ها ال قوتلی که درجنگ سرد بی طرف بود بعدازین رویکرد به جانب شوروی قرار گرفت ، این موضوع بهانه شد برای سیا که تا دوباره کوتادی را به سوریه سازماندهی نمایند. این بار کارمندان سیا" کیم روزولت وراکی استون"را به دمشق اعزام کردند؛ این دونفر دوسال پیش نیز کودتای را علیه داکتر مصدق درایران سازماندهی کرده بودند ،بعد از سرنگونی مصدق در«عملیات اژاکس»استون وروزولت محمد رضا ه رابه قدرت رسانید. با براه اندازی ودسایس پیاپی در سوریه عراق ولبنان دردوران جنگ سرد توسط سیا بالاخره بعد از اغاز بها رعربی که درسال 2001شروع شد چاقوی سیادوباره دسته یافته داخل دسایس تازه علیه کشور سوریه و دولت بشار اسد کردیدکه چنین طرح ریزی شده بود:" این جنگ درسال 2000 هنگامی اغاز شد که قطر پیشنهاد ساخت لوله ای 1500کیلومتری با هزینه 10 میلیارد دالاری از عربستان سعودی ، اردن ،سوریه وترکیه را مطرح نمود. قطر در حوزه گاز پارس جنوبی گنبد شمالی شریک ایران است که غنی ترین منبع گاز جهان است و درهمین حال گاز قطر فقط در صورتی می تواند به بازار های اروپا برسدکه به شکل مایع درامده وازطریق دریا انتقال یابد. خط لولهء پیشنهادی، قطر را ازطریق ترمینالهای توزیع درترکیه،مستقیمأبه بازار های انرژی اروپا متصل مینمودومبالغ هنگفتی به عنوان حق ترانزیت نصیب ترکیه میشد. این خط لوله تسلط پادشاهی های سنی خلیج فارس رابر بازارهای گاز تامین مینمود وقطر نزدیک ترین دوست امریکا درجهان عرب را تقویت مینمودو قطر میزبان دو پایگاه عظیم نظامی ودفتر فرماندهی مرکزی امریکا در خاورمیانه است."
براساس این پلان ار وپا که 30 فیصد گاز مورد نیاز خویشرا از روسیه وارد مینماید ارزو داشتند تا این خط لوله احداث تا ازاین گاز ارزان قیمت مستفید ودرپهلویش پوتین را در اهرم اقتصادی سیاسی خفه کنند. هدف ژئوپولتیک کشورهای عربی بالخصوص شاه عربستان عبارت از تسلط بالای شیعیان عراق ، مهار کردن اقتصادایران وسوریه که هم پیمان هستند وهم چنان حمایت شاه عربستان از دولت سرنگونی یمن و قتل عام حوثی ها که مورد پشتبانی ایران قراردارد ، میباشد.
بر اساس مولف های فوق امریکا وشرکای اروپایی وعربی اش درسوریه با بذری گروهای بنیاد گرایی جهادگرایی اسلامی که امروز بنام داعش، القاعده وجبهه النصر وغیره نامگذاری شده اندو منطقه را بسوی جنگ عام تام فرقه یی بین سنی وشیعه صرف بخاطر« لول نفت وگاز قطر » که میخواستند از طریق خاک سوریه وترکیه بجانب اروپا بکشند، کشانیده اند.
چنانکه اف کندی در نامه خود تذکارداده است:" این خواست عربستان ،قطر وترکیه که پشتبانی امریکا وکشورهای اروپایی را همراه داشت ،ازجانب بشار اسد مورد پذیرش قرار نگرفت. بنابراین زمینه تخم نفاق وبا چکیدهای بهار عربی زیر نام ارتش ازاد سوریه که از اعضای ارتش سوریه که سنی مذهب بودند، یکجابا اعضای عساکری سرنگونه شده دولت صدام و سایر جهادیون که برضد دولت بشار اسد میرزمیدند با پشتبانی مالی قطر وتربیه نظامی توسط نظامیان امریکا وانگلیس درکشور قطر پرورش داده شده وبه جنگ ارسال کردیدند."
بنابراین جنگ که امروز بنام دفاع از ازادی و پشتبانی مردم و ارتش سوریه صورت میگرد، بُنه وسنخ ان به گذشته های دور درزمان جنگ سرد برای منافع اقتصادی و جیوپولتکی درخاورمیانه بوسیله دستگاهی جهنمی سیا پایه گذاری وامروز دوباره مشتعل ومنطقه را به خون خاک کشانیده که باعث کشتار صدها هزار انسان و 7 میلیون اواره مردم خاورمیانه درکشورهای جهان شده است. طوریکه در نامه رابرت اف کندی(پسر) چنین امده است:«پدران بنیانگذاران امریکا، به ما درمورد ارتشی ثابت، دخالتهای خارجی، وبقول جان کوینسی ادام "فراتر از مرزهای ملی رفتن به بهانهء یافتن ونابود ساختن هیولاها، هشدا ردادند"، ان مردان خردمند متوجه بودند که امپریالیسم درخارج مرزها با دموکراسی وحقوق مدنی درخانه مغایر است. منشور اتلانتیک پژواک ایدال اصلی امریکای انان بود که براساس ان هرملتی باید حق تعیین سرنوشت خودرا داشته باشد. درخلال هفت دههءگذشته، برادرا دالس، باند چنی، نئوکانها وهمپالگی هایشان اصول اساسی ایده الیسم امریکایی را به سرقت برده وارتش ودستگاه امنیتی مارا درخدمت منافع تجاری وشرکتهای بزرگ ،شرکتهای نفتی وپیمانکاران نظامی ما که ازاین رهگذر سود های هنگفتی برده اند، بکار گرفته اند.»
انتشار اسنادو شواهد دیگری مبنی بر تحقیقات از جانب هئیت بررسی جنگ عراق که با حمله ارتش انگلیس وامریکا زیرنام نابودی سلاحهای هستوی به ان کشور صورت کرفت، نشان میدهدکه این اقدام توطیه برای سرنگونی صدام و تسلط بالای ذخایر نفتی و حضور فعال نیروهای نظامی وسیاستهای امریکا درشرق میانه صورت گرفته که انرا جنایت نابخشودنی رهبران وقت از جمله تونی بلر نخست وزیر انگلستان وجورج بوش رئیس جمهور امریکا میدانند. چنانکه گزارشگر سازمان ملل متحد درمورد بررسی جنگ عراق " سرجان چیلکات " وهمچنان "بن بری" سرتیپ بازنشسته ومسوول تحقیقات درونی نیروهای مسلح بریتانیا درمورد جنگ عراق چنین ابراز داشته اند :" ماموریت بریتانیا در بصره تقریبأ به شکست انجامید وبه اعتبار واعتماد به نفس نیروهای مسلح این کشور ضربه زد". دراین گزارش امده است :" خانواده 179 نظامی بریتانیایی که درجنگ عراق کشته شدند امیدوارند گزارش تحقیقات چیلکات ضعفها واشتباهات این عملیات را روشن کند."
این مقال که برشالودهء اسناد وشواهدی تاریخی تهیه کردیده، حادثه ها ،جریانهای دلخراش ،استکبارانه واستثماری جهان سرمایداری که درمسیر یک قرن واندی بالای مردم جهان براساس تعصب کور ملی واهداف ایدیالوژیکی بی رحمانه تحمیل کردیدوباعث قتل ومهاجرت میلیونها انسان شد، برای اینست تا نسل امروزو فردا با روشنگری و دانش مترقی چهره های اصلی رهبران ونخبه گان جهان مدرن امپریالیستی که امروز داد ازدفاعی حقوق بشر وازادیهای فردی میزنند و گلوی خودرا برای ان پاره وباداروسرکرده جهان مدرن معرفی میکنند ،اگاه شوند وبدانند ، این قدرتمندان چگونه این همه ثروت هنگفت را برای رفاهی خویش بدست اورده اند !تاماهیت ومضمون نظامهای لیبرالیستی را از لحاظ تاریخی ومنطقی درک نمایند که چگونه ، برای حفظ ومقام خویش برضدنظامهاو نیروهای مترقی وعدالت اجتماعی که ازمنافع زحمتکشان وطبقه کارگردفاع می نمودند ، درروند تاریخی مورد اماج تبلیغات سرد وعمل گرم خویش قرارداده وبرای از میان بردن ان ازهیچ نوع عمال ضد انسانی زیر نام ازادی ودموکراسی دریغ نه کردند ؛ خوشبختانه امروز با انتشارانبوهی اسناد، دسایس وتوطیه های شان افشا وهویدامی شود.
این گذری تاریخی مارا مصمم و راسخ تر می سازد که برای یک جامعه انسانی فارغ از استثمار انسان ازانسان وبا درک جبر اگاهانه مطابق قوانین عینی جامعه بشری بسوی اختیار اگاهانه که دران عدالت اجتماعی بوجوداید، مبارزه نمود. پایان
ماخذ:
تاریخ جهان نو جلد اول،دوم وسوم ،مولف: جواهر لعل نیرو
تاریخ اروپا از اغاز الی قرن بیست، مولف :عباسقلی غفاری فرد
افغانستان درمسیر تاریخ جلد اول مولف شاد روان غلام محمد غبار
نوشته های کارل مارکس در باره استعمار دراسیا
نوشته رابرت اف کندی(پسر) گرفته ازنشرات انترنیتی بنام" اخبارروز"
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱ /۱۶ ـ ۰۷۰۸