پیام انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به مناسبت حلول عید سعید اضحی

یکشنبه ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۶

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بهترین مراتب تبریک و تهنیت خویش را به مناسبت حلول عید سعید اضحی به هموطنان عزیز ما در داخل کشور، افغانان ارجمند مقیم در اروپا  و هم مسلکان عزیز و خانواده های شان تقدیم می دارد.

امسال ما در شرایط به اسقبال عید قربان می رویم ، که روزانه ده ها تن از هموطنان ما قربانی گلوله های تفنگ، ماین های کنار جاده ، بم گذاری های انتحاری و ده ها عوامل دیگر ناشی از جنگ اعلام نا شده و بی مفهوم کشته و یا زخمی می شوند. این جنگ از جانب اجانب و به وسیله عقب مانده ترین و قسی القلب ترین جنایت کاران حرفه وی و وابسته با استخبارات دشمن، یعنی طالبان، بر ملت و مردم مظلوم ما تحمیل می شود.

در شرایط بغرنج و پیچیده سیاسی و نظامی در کشور جنگ زده ما که روز تا روز پیچیده تر و خطرناک تر می شود، نظامیان قهرمان ما در داغ ترین جبهات جنگ بر ضد اجانب طالبی می رزمند و سینه شان را جوانمردانه سپر دفاع از وطن و مردم شان می سازند. در جنگ های که در این اواخر شدت بی سابقه کسب نموده است، روزانه ده ها سرباز رشید ما جام شهادت می نوشند ولی هر روز این نظامیان ما حماسه می آفرینند.
این قهرمانان وطن بدون شک با مبارزه قهرمانانه شان پشتیبانی و ستایش اکثریت ملت را از آن خود ساخته اند ، در عمق نا امیدی ها و بی اعتمادی های ناشی از ادامه حکومت لرزان و بی ثبات ، به یگانه روزنه امید مردم تبدیل گردیده است.

در این ایام که صد ها میلیون مسلمان در جهان به جشن و خوشی می پردازند، ما با آن خانواده های که در غم و اندوه عزیزان قربانی شده شان غمناک و دلخون اند، قوت قلب ،صبر ، تحمل و شکیبایی آرزو نموده ؛ به شهیدان وطن بهشت برین و به سربازان سر بکف وطن آرزوی کامیابی و عافیت می نماییم.

ما در چنین شرایط دشوار برای هرهموطن ما در قدم اول غیر از دعای عافیت و ختم  الام طولانی نمی توانیم آرزومندی دیگری داشته باشیم.

آرزمندیم تا هموطنان ما در داخل افغانستان روزهای تجلیل از عید را در خانواده ها و در جمع دوستان شان دور ازگزند حوادث بسر برند.

عید تان مبارک باد!

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

بامداد ـ فرهنگی واجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۲۰۹

نه به کلینتون، نه به ترامپ !

جریان سوم انتخابات ریاست‌ جمهوری امریکا روز به ‌روز محبوب ‌تر می ‌شود

 

ســودابـه رخــش

« مناظره‌ های ریاست ‌جمهوری باید فرصتی برای مردم امریکا باشد تا سمت ‌و‌سوی کشورمان را تعیین کنند اما از سال ١٩٨٧ ترسایی به این سو روسای حزب که واشنگتن را اداره می ‌کنند، همه‌ چیز مناظره‌ ها را از پیش تعیین کرده‌ اند».  این صحبت‌ های جیل استاین است، نامزد حزب سبز در انتخابات ریاست ‌جمهوری امریکا و کسی که هواداران برنی سندرز، رقیب پیشین هیلاری کلینتون می‌ گویند تنها انتخاب ممکن  برای پیشرفت واقعی و برقراری دموکراسی راستین در ایالات متحده است. حالا جیل استاین به همراه  ‌گری جانسن  نامزد حزب لیبرترین جریان سومی را در انتخابات امریکا تشکیل می ‌دهند که با وجود استقبال بی ‌سابقه از آنها، رسانه‌ های جریان اصلی به‌ عمد آنها را نادیده می‌ گیرند. نگاهی به سیاست‌ های جیل استاین که بدیل هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ در انتخابات ریاست‌ جمهوری ماه نوامبر است، گویای چرایی نادیده‌ گرفتن او از سوی جریان مسلط است.
آن ‌طور که جیل استاین روز سه‌ شنبه در یادداشتی برای روزنامه گاردین نوشته، مناظره‌های ریاست ‌جمهوری به نمایش مضحک و از پیش‌ طراحی و نوشته‌ ‌شده‌ای تبدیل‌ شده ؛ که مانع از گفتمانی صادقانه درباره مسایل واقعی امریکا می ‌شود. به گفته استاین کمیسیون مناظره‌ های انتخاباتی امریکا « کارتل دو حزب » است که دموکراسی را محدود می ‌کند و به نظام سیاسی تداوم می‌ بخشد که با منافع ثروتمندان و کسب ‌وکارهای بزرگ گره خورده است.
نامزد سبزها درانتخابات ریاست‌ جمهوری امریکا  در حالی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را به دویلی عادلانه دعوت می ‌کند که براساس نظرسنجی اخیر  دانشگاه سافولک و یواس‌ای تودی ،  بیش از سه‌ چهارم رای‌دهنده گان احتمالی خواستار شرکت‌ گری جانسون و جیل استاین در مناظره‌ ها هستند. نتایج نظرسنجی « مورنینگ کانسالت» هم به طرزی مشابه نشان می‌ دهد که به باور بیش از نیمی از رای‌ دهنده گانی که برای شرکت در انتخابات ثبت ‌نام کرده‌اند، جانسون باید در مناظره ٢٦ سپتمبر شرکت کند و به اعتقاد ٤٧ درصد آنها، جیل استاین.
محبوبیت جریان سوم انتخابات امریکا روزبه ‌روز بیشتر می ‌شود و درست زمانی که کمپاین هیلاری کلینتون، نامزد دموکرات‌ها در انتخابات ریاست ‌جمهوری امریکا تلاش می ‌کند هواداران برنی سندرز را به سمت خود بکشاند، استاین نشان می ‌دهد که کلینتون  لیبرال نمی ‌تواند نماینده روح کمپاین سندرز باشد. نامزد سبزها با برجسته‌ کردن برخی سیاست‌های کلینتون نظیر هواداری از شرکت‌ های بزرگ و نقش فعال او درسیاست خارجی جنگ‌ طلبانه، شک و تردیدها درباره حسن ‌نیت کلینتون در قبال چپ‌ ها را به طرز چشم گیری بالا برده است. استاین می‌ گوید: « اگر ترامپ انتخاب شود، نمی ‌توانم شب‌ها راحت بخوابم و اگر هیلاری کلینتون انتخاب شود هم همین ‌طور».
استاین و معاونش، آجامو باراکا ، به‌ درستی مخالف این ایده هستند که سیاست هویتی ساخته گی برای یک جنبش مترقی، کافی است. استاین مخالف رای‌ دادن به کلینتون با ادعای فمینیستی است چرا که مواضع ضد جنگ کلینتون  و سیاست‌های اقتصادی نیولیبرالی او زنده گی و رفاه زنان و خانواده‌ها را در سراسر جهان به خطر انداخته است.

باراکا، معاون او هم برای نفی سیاست هویتی ساخته گی که تبلیغات خود را بر انتخاب نخستین زن برای ریاست‌ جمهوری امریکا  استوار کرده، از آمار دوره اوباما مدد می ‌گیرد تا نشان دهد انتخاب یک رییس‌جمهور سیاه‌ پوست نمی‌ تواند  نژادپرستی فراگیر را علیه سیاهان حتا به ‌طور سطحی کاهش دهد.
برنامه‌ های استاین نشان می ‌دهد که چرا از نگاه بسیاری از هواداران برنی سندرز، استاین جایگزین بهتر و قابل‌ اعتماد‌ تری برای رقیب سابق هیلاری کلینتون در حزب دموکرات است. برنامه‌ های نامزد حزب سبز شامل خلع سلاح هسته‌ ای، فراخوانی برای پایان اشغالگری اسراییل  در فلسطین و آسان‌ کردن مقررات صندوق بین‌المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی در قبال آسیب ‌پذیرترین کشورهای جهان است. درباره سیاست‌ های داخلی هم استاین به چشم ‌انداز عملی کشوری بدون خشونت دولتی و شهرهایی بدون نیروهای پولیس اشغالگر فکر می ‌کند، نیروهایی که مردم آنها را به چشم جنگ ‌جویان دشمن نبینند. به باور بسیاری ازهواداران برنی سندرز، برای اولین ‌بار از زمان خارج ‌شدن او از کارزارهای انتخاباتی، مردم امریکا فرصت کرده‌اند برای چند ساعت هم که شده، درباره آزادی، عدالت و دموکراسی رویابافی کنند.
اگر جیل اسمیت جناح چپ مخالف شیوه کنونی انتخابات امریکا  و نابودی دموکراسی در آن باشد،  ‌گری جانسن جناح راست آن است. با این همه، به باور بسیاری از ناظران، جانسن نمی ‌تواند در جذب آرای هواداران سندرز موفق باشد. او اگرچه گفته در بسیاری از موارد از جمله سیاست خارجی با سندرز هم‌ رای است اما به طرزی ریاکارانه اقتصاد را کم‌ اهمیت جلوه می ‌دهد، درحالی‌که اقتصاد هسته اصلی فلسفه سیاسی اوست. ‌گری جانسن عمیقا به « بازار آزاد » باور دارد و به اعتقاد او کسب ‌و‌کارهای خصوصی بهتر می ‌توانند کارهای دولت را به پیش ببرند. او این باور را در زمان تصدی تنها سمت سیاسی خود به اجرا گذاشت؛ یعنی بین سال‌ های ١٩٩٥ تا ٢٠٠٣ ترسایی که به‌ عنوان فرماندار جمهوری‌ خواه نیومکزیکو انتخاب شد. در آن هشت سال او شدیدا خواستار اجرای سیاست‌ های ریاضتی بود و بی‌امان به سمت خصوصی‌ سازی و از بین‌بردن وظایف دولتی پیش رفت. از همین روست که روزنامه « ریچموند تایمز دیسپچ » که در سه دهه گذشته همواره از حزب جمهوری ‌خواه و کاندیداهای آن پشتیبانی کرده، سیاست‌های اعلام‌ شده ‌گری جانسن را برای کاستن از ابعاد فراخ سازمان‌های دولتی و تشکیل دولتی کوچک ‌تر، تاکید بر بردباری اجتماعی و احترام به آزادی‌های فردی و صیانت از آنها تحسین کرده و او را فردی متعادل با اندیشه‌های نیکو نامیده است.
فارغ از نگاه سیاسی دو طرف، جیل استاین و‌ گری جانسن یعنی جریان سوم انتخابات امریکا راه درازی تا جذب بخش زیادی از رای ‌دهنده گان مردد، مستقل و اندکی متمایل به کلینتون دارند. آنها مجبورند رای‌ دهنده گان را متقاعد کنند که سیستم  دوحزبی وقتی با پول بی‌پایان شرکت‌ها تامین می ‌شود، شراست و تهدیدی اساسی برای دموکراسی. بی‌ شک آنها راه درازی تا رسیدن به این هدف دارند، اما شروع دیرهنگام آنها باورنکردنی است.

 بامداد ـ  سیاسی ـ ۵/ ۱۶ـ ۱۱۰۹ 

 یادبود ازشخصیت والامقام، نستوه و قهرمان دگراندیش شادروان داکتراناهیتا راتب زاد

رستمی

 دوسال قبل زنی مبارز، نستوه وقهرمان ، دلداده  راه آزادی وانسانیت وعدالت اجتماعی که این آرمانها تبلور شخصیت وی درروند زنده گی فردی واجتماعی اش  شده بود، ازمیان یاران ودلباخته گان طریقتش راهی سفر دایمی گردید وبه ابدیت پیوست . جاویدان نام بانو داکتراناهیتاراتب زاد در ماه اکتوبر ۱۹۳۱ در محله گذر گاه کابل چشم به جهان گشود ؛ و درهفتم دسمبرسال  ۲۰۱۴ به عمر۸۳ سالگی درکشور المان درغربت دوری ازوطن چشم ازجهان بست.

شاد روان داکتر اناهیتا  راتب زاد ازجمله زنان سرشناس و پیشتاز جنبش مترقی و دمکراتیک ملی افغانستان بود، که درپهلوی سایر زنان ومردان مترقی وعدالت پسند درفش مبارزه عدالت خواهی راعلیه تبعیض جنسی ونابرابری های اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی برای حقوق حقه زنان  وسایر خلق های زحمتکش و بی دفاع کشور که درزیر چتر مردسالاری واستبداد ظالمانه مناسبات حاکم فیودالی وماقبل ان قرار داشتند به اهتزاز درآورد. اناهیتا راتب زاد زن کنشگر سنت شکن با درک از آرزوهای هموندان اجتماعی خود یک جا با آنها زنجیر ظلم واستبداد تحجرگرایی رابدریدند ؛ و در راهی بیشتری آزادی زنان قاطعانه با استواری  مبارزه نمودند. اناهیتا با درک وتحلیل جامعه افغانی با تجربه محیط خانواده گی که متاثر ازروش ها و رویکردهای ظالمانه طبقات اشراف جامعه که درچنگ مناسبات وقوانیین ملوک الطوایفی وخان و ملک بازی قرار داشت به مبارزه و قیام خیست.توانست که به زودی درمیان جمعی از روشنگران وتحصیل کرده گان  زنان پیشتاز واگاه  مترقی  نام ونشان افتخارآمیزرا کمایی نماید. صدها بانوان جوان ونوجوان را درحلقه های اهداف پیشرونده عمل آزادی خواهی ومحقق ساختن حقوق زنان با مردان از لحاظ سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دریک صف جمع نمود ه وآنها را اگاهانه در راه این ارمان سازماندهی نمود ، بعداً این صف با ایجاد سازمان دموکراتیک زنان افغانستان  که به ابتکار وی بوجود آمد، مبارزه اگاهانه انقلابی را درمیان اجتماعی زنان افغانستان  باگام های متین واستوار پیش برده وتا آخرین قدرت وتوان برای  تحقق آرمان های خویش مبارزه کردند.

ارسطو فیلسوف شهیر یونان میگفت:« هیچ فردی انسان نیست مگر آنکه عضو جامعه یی باشد.» اناهیتا چنان شخصیت بود که نه تنها  خود را عضو فعال وپیش گام جامعه می دانست ،بلکه خصلت اجتماعی انسان را  در روند تاریخ عملی ساخت. از اجتماع برخاست ؛ با اجتماعی زنده گی کرد وبرای تحقق آرمان های اجتماعی انسان ازهمه منافع شخصی و خانواده گی خود برای تحقق ارمان که به اوسوگند یاد کرده بود ، وفادار وجامه عمل پوشاند.علیه هرنوع دسایس وعمال خاینانه  دشمنان آرمان خویش تا آخرین لحظات زنده گی خود سر تعظیم فرو نیآورد ؛ و به آن وفادار وآنرا باقلب و وجود خود به گورستان برد. شادروان اناهیتا راتب زاد وظایف خطیری را که تاریخ به عهده اش گذاشته بود، با امانت داری وبا ایمان انجام داد، سراپای دوران زنده گی بانو اناهیتا سرشار از وطن ومردم پرستی وآزادی زنان ازقید ظلم واستبداد سنت ظالمانه عقب مانده قرون وسطی سپری شده است. او مطمین ترین طریقه دوامدار برای نیل به اهداف آزادی زنان را قلب پاک ،شعور واراده اگاه بر شالوده تیوری مترقی وپیش رو زمان که انسان را ازقید محرومیت های مادی ومعنوی نجات بدهد ، می دانست.

اناهیتا راتب زاد در روند زندهگی خود برای بدست آوردن نیازها و مایحتاج مردم خود و بویژه زنان کشور خود ، درمقابل هرنوع زور گویی ها وعوامل قدرت طلبانه نیروهای ارتجاعی و سیاه مبارزه کرده و مطابق زمان کنش   نشان داده هست.

اناهیتا راتب زاد با عمل خلاق و دوران ساز ، تاریخ خود را ساخت ونامش جاویدان در سرلوحه مبارزه جنبش عدالت خواهی  برای برابری ومساوات میان مرد و زن  قرار گرفته ونامش جاویدانه درمصحف تاریخ با خط زرین از جایگاهی والای  انسانی برخوردار هست.

روح و روانش شاد ، خاطرات وآرمانهای والای انسانیش جاویدان باد!

بامداد ـ  سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۰۶۰۹

پیروزی آقای دونالد ترامپ و آینده افغانستان

 

داکتر آرین

 

برای تحلیل و تجزیه  شرایط سیاسی حال و آینده افغانستان نمی توان در محدوده حوادث روز و یا در سطح مناسبات دولت های افغانستان با مردم و یا در برنامه ها، ائتلافها و گردهمآیی های احزاب و نیروهای سیاسی مترقی و یا اعمال احزاب بنیاد گرای اسلامی  متوقف ماند، زیرا در چهار دهه ای اخیرتاریخ کشورما،  تمام وقایع و همه رویداد های سیاسی ارتباط مستقیم با حوادث و شرایط بین المللی داشته است.

با این وصف، صف بندی های جدید نیروها در صحنه بین المللی، به وجود آمدن پیمانهای جدید اقتصادی و سیاسی میان کشورهای بزرگ دنیا، نفوذ دوباره شرق در جهان، بیداری مجدد خلقها، اوضاع مغشوش و تفاوت نظرها در اتحادیه اروپا، ظهور قدرت های جدید اقتصادی و سیاسی در جهان، پیشرفت های نظامی و دپلوماسی های برتر، رشد دنیای مجازی و ارتباطاط  همه و همه مهر خودرا بر تغییر اوضاع در جهان و سیاست های جهانی زده و خواستار خصلت و مضمون نوین در تعیین و دور نمای سیاست های جهانی مطابق به شرایط  نو  می باشد.

با توجه به این واقعیت است که جهان شاهد جدی ترین و بر انگیخته ترین مبارزات انتخاباتی در ایالات متحده امریکا است. اینکه انتخابات آیا ورق را در سیاست های جهانی بر خواهد گشتاند؟ تا به چه حد و اندازه سیاست و مشی را که یکی از کاندیدان در پیش خواهد گرفت به نفع بشریت خواهد بود؟ چه تاثیرات بر سرنوشت کشورهای دنیا و شرایط اقتصادی و سیاسی جهان می گذارد؟ سیاست مداران جهان و تحلیل گران سیاسی در این باره تبصره ها و تحلیل های متفاوت دارند.

 کاندید برجسته ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا آقای" دونالد ترا مپ" در سیاست خارجی خویش رفع اختلافات بین المللی و کاهش تشنج را در صدر قرار داده است و همواره به ضرورت وارد نمودن اصلاحات در این زمینه ها اشاره می نماید – گرفتن مناسبات نوین با جهوری فدراتیف روسیه، پایان بخشیدن به جنگ سرد، مناسبات نو با جمهوری مردم چین، برخورد نو در حل و فصل قضایای سوریه، اتخاذ سیاست های نو در مناسبات با اوکرائین، انحلال و یا تداوم پیمان ناتو، اتخاذ شیوه های جدید مبارزه با تروریزم و دولت اسلامی داعش، کاهش سلاحهای مهیب و مخرب اتمی، برخورد نوین با اتحادیه اروپا، مسله پناهندگان و ده ها مسله مهم و حیاتی دیگر شامل طرح های آقای ترامپ می گردد.

آیا آقای ترامپ، گرباچفی برای امریکا خواهد شد؟ اگر جواب منفی هم باشد به باور نگارنده دونالد ترامپ افکار عمومی مردم امریکا و خلقهای جهان را درک کرده است اکثریت مردم جهان، قرن بیست و یکم را قرن صلح و آرامش، قرن دوستی خلقها در یک نظم بین المللی عادلانه، قرن پیشرفتهای مادی و معنوی برای تمام گیتی می خواهند.

وقایعی که در حال حاضر در جهان می گذرد خواستار طرح های نو و سیاست های نوین است، خواستار " بازسازی و تفکر نوین" می باشد، اکنون جهانیان در یافته اند و به واقعیت این حقیقت رسیده اند که سر نوشت همه ملل دنیا به هم وابسته است و نه باید بی اعتنائی به یکدیگر نمائیم، اگر از پیکر پاره پاره یک افغان که تعمه ای تروریزم شده و یا مرگ غم انگیز طفلکی که از گرسنگی جان می دهد بگذریم، چه کسی می توانست تصور نماید که  روزی اعمال تروریستی در فرانسه، بلجیم، جرمنی، کانادا، آسترلیا و ایالات متحده امریکا، در قلعه های نفوذ ناپذیر و مستحکم در مرکز بزرگترین دموکراسی های جهان به وقوع بپیوندد، جریان این تحولات نمایانگر آن است که تنها دوستی خلقها و هبستگی بین المللی ضامن آرامش و آسایش، رفاه و ترقی جهانیان می باشد و قرن بیست و یکم  دیر یا زود باید راه خویش را در این جاده ای پرخم و پیچ پیدا نماید، زیرا مردم جهان از جنگ، خونریزی، دشمنی، بنیاد گرایی و تروریزم خسته شده و نفرت دارند و همه به این نتیجه رسیده اند که:" چرا باید صدای فیر تروریست ها ما را بیدار کند و نه صدای فریاد قربانیان بی عدالتی ها؟"

آنطور که پیداست چانس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا بیشتر از آقای " دونالد ترامپ" است، بنا براین با تکیه بر دلایل فراوان می توانیم بگوئیم که سیاستهای طرح شده از جانب دونالد ترامپ نامزد ریاست جمهوری امریکا در نیم قرن گذشته سابقه ندارد، به باور نگارنده در صورت پیروزی آقای ترامپ در انتخابات ما شاهد تغییرات ژرفی در سیاست خارجی امریکا و در بازنگری روابط این کشور با ممالک جهان خواهیم بود، که در این میان افغانستان از اولین کشور های خواهد بود که توجه دولت جدید را بخود جلب می نماید، به این ارتباط اگر به صحبتهای آتشین و پر از قاطعیت آقای ترامپ عمیق شده و آنرا درست ارزیابی نمائیم، آقای رونالد ترامپ شحصیت مصمم و قاطع به نظر می رسد، این ویژگی ها به این معنی است که در ارتباط به افغانستان و آینده آن جهشی بزرگ و بازنگری عمیق در پیش گرفته خواهد شد. باور نگارنده این است که آقای دونالد ترامپ در صورتیکه پیروز گردد،  افغانستان را از این حالت" گندیده "   بیرون می کند، یعنی یا اینکه کمکهای اقتصادی و نظامی امریکا جهت اعمار زیربنا ها و ساختمان یک اردوی قوی که با کشورهای منطقه همسری نموده و همتا باشد در افغانستان سرازیر خواهد شد  و دست فساد پیشگان را از بازو بریده و فساد را از ریشه سوختانده و نابود می نماید و تروریزم، بنیاد گرایی و تاریک اندیشان را برای ابد در افغانستان به زباله دان تاریخ خواهد سپرد، که در این صورت از پشتی بانی مردم افغانستان که انتظار چنین روزی را بی صبرانه می کشند برخودار خواهد شد و این پشتیبانی تضمینی می گردد برای تداوم استرتیژی امریکا در منطقه و موجودیت پایگاهای امریکائی در افغانستان  و یا اینکه امکان خروج ناتو و سربازان امریکائی را از افغانستان فراهم خواهد ساخت، چنین چرخش ریشه ئی ضرور است و کشور ایالات محتده امریکا به مثابه ابر قدرت اقتصادی و سیاسی جهان می تواند چنین شرایطی را آماده کند. از جانبی هم افغانستان با پایگاه های نظامی امریکا  در حال حاضر در محاصره کشورهای قرار دارد که بطور جدی خلاف حضور و موجودیت پایگاهای نظامی امریکا در افغنستان اند و در صورت بروز اختلافات میان بلوک شرق و غرب رسانیدن اکمالات لوژیستکی و وسایل نقلیه به این پایگاه ها نهایت مشکل خواهد بود که قبلا هم کشور امریکا از این ناحیه با روسیه و کشور پاکستان به مشکلات برخورده و از طرفی هم پیشرفت استراتیژی امریکا در منطقه با موانع و مشکلات جدی مواجه شده است و بخصوص در این اواخر کشور های طرف این بازی از خود مقاومت نشان می دهند، به این ترتیب آشکار نیست که آقای ترامپ بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری مایل خواهد بود تا به یک استراتیژی که هر روز از اهمیت آن کاسته می شود و مصارف گزاف آن هم قابل لمس است ادامه بدهد؟ بدتر از همه که در افغانستان با یک دولت فساد پیشه و ترکیبی از بنیاد گرایان جهادی، طالبی و داعشی مواجع خواهد بود و سروکار خواهد داشت.همچنان دلایلی دیگری هم است که امریکا را در ارتباط به افغانستان به گرفتن تصامیم جدید و برخورد نوین و متفاوت از گذشته ترغیب می نماید.

نا گفته نباید گذاشت که خانم" کلنتون" هنوز هم به مثابه یک رقیب نهایت قوی میدان را رها ننموده است و مردم امریکا و جهان با کنجکاوی می خواهند بدانند که در امریکا و در این دموکراسی بزرگ در عرصه انتخابات چه می گذرد و شرایط  و اوضاع چگونه تحول می پذیرد، هنوز ملیونها انسان در ممالک مختلف به مبارزات انتخاباتی و بیانات، و برنامه های دو کاندید گوش فرا داده انتظارات و خواسته های خویش در آن جستجو می کنند، اگر چه با توجه به تاریخ سالهای گذشته ای انتخاباتی آنچه که در وسایل جمعی و مطبوعات انعکاس می یابد بیشتر به یک نمایش با عظمت و با شکوه شبیه بوده است که موجب حیرت و شگفتی توده های مردم و تماشاچیان شده، اما باید دانست که تمام آنچه را کاندیدان در مبارزات انتخاباتی اظهار می دارند، دستیابی به آن نبردیست بزرگ و پیکاریست خستگی ناپذیر و نهایت دشوار. ولی آنچه که در این انتخابات نکته مهم است نظریات و طرح های آقای دونالد ترامپ می باشد که با استقبال گرم توده های مردم و تعداد کثیری از کشورهای جهان روبرو گردیده و آنرا به فال نیک گرفته اند.

 بامداد ـ  سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۰۶۰۹

قوم گرایی و پیامد های فاجعه بار آن 


داکترحبیب منگل

قوم گروهی از انسان‌هاست که اعضای آن دارای اصل و نسبی یک سان و مشترکات فرهنگی، زبانی، رفتاری و مذهبی هستند که به آبا و اجداد شان برمی گردد. این مشترکات علایم ثانوی انسان ها را تشکیل می دهد ؛ نه ماهیت آن را .

ماهیت انسان ها را آدمیت وبشریت او تشکیل می دهد .
قوم گرایی وقومداری رفتاری اجتماعی و طرز تلقي عاطفی ایی است كه به رجحان بخشيدن و ارزش نهادن مفرط به آن گروه‌های اجتماعی محلی يا ملی كه شخص به آن تعلق دارد، میانجامد. در اين ديدگاه ارزش ها ؛ آداب و رسوم و عادات گروه خويشتن به هنجارها ومقدسات و عقايد قالبی و تصاوير ذهنی از پيش ساخته خرافات و تفوق طلبی و تنگ نظری و افزون خواهی نژادی ؛ قومی ومذهبی ودرسیاست به منفعت مبدل می شود . دراین جاست که سیاست مداران وافراد سودجو ، موقعيت طلب و ستمگر از افكار قومداری مردم استفاده می كنند و بر دوش مردم سوارمی شوند وفاق اجتماعی وملی را ازبین می برد و موجب ا نقطاب و جنگ های قومی و نژادی می شوند .
طایفه وقـوم از بقایای فـورماسیون برده‌ داری و فیـودالی است ودر کشور توسعه نیافتـه مانند کشور ما در دوران گذار به سرمایه داری نیز به مشاهده می رسد وقوم گرایی از عقب مانده گی وعقب گرایی و بینش ومنش کهنه عشیره ایی و استبدادی ؛ استبداد و حکومت های استبدادی ناشی شده و می شود و فرایند انسجام و وفاق اجتماعی ؛ توسعه سیاسی و دموکراسی شدن و تشکیل ملت - دولت ؛ تامین وتعمیق وحدت ووفاق ملی و ثبات سیاسی یک کشور را برهم می زنند .
قوم گرایی که در کشور پیشینه دردناک داشته است ؛ شوربختانه اکنون نیز توسط قوم گرایان یا گروه ها ی تفوق طلب وتنگ نظر وافزون خواه قومی ؛ نژادی  مذهبی دامن زده می شود وبه یک ویروس کشنده وچالش فاجعه بار مبدل شده است .
بنابر آن قوم گرایی ازنام هرقوم مردود است و مبارزه فراگیر برای زدودن آن از عمده ترین وظایفی است که دربرابر نیروهای فارغ از ذهنیت ومنش قوم گرایی ؛ انسان دوست و بشردوست ؛ ترقی خواه ؛ دموکرات و داد خواه کشور قراردارد.

بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۰۳۰۹