آیا انتخابات ریاست جمهوری فرانسه مانند امریکا شگفتی سازمی شود؟
شوكران درکاخ الیزه
نفیسه كریمی
هرچند از هم اکنون نگرانی های بیشماری وجود دارد که سناریو « دونالد ترامپ» در فرانسه تکرار شود، اما پیروزی « ژان مارین لوپن » در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۷ ترسایی بعید به نظر می رسد. پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا، مجموعه ای از گمانه زنیها را در رسانهها به راه انداخته که زلزله سیاسی اینبار و پس از کاخ سفید قرار است در کاخ الیزه روی دهد.
اکنون در همه طیفهای سیاسی این پرسش مطرح می شود اگر سناریوی امریکا، خود را در فرانسه تکرار کند و مارین لوپن، رهبر راست گرایان افراطی «جبهه ملی »، در ماه می ۲۰۱۷ ترسایی به عنوان رییس جمهوری بعدی وارد کاخ الیزه شود، چه اتفاقی روی خواهد داد.
فرانسوا اولاند، رییس جمهوری فرانسه فقط می گوید در « دوره بلاتکلیفی » به سر می بریم درحالیکه آلن ژوپه رقیب درون حزبی فرانسوا فیون نامزد نهایی حزب راست گرای جمهوریخواهان هشدار می دهد «خطر عوام فریبی و افراط گرایی » فرانسویها را تهدید می کند. این در حالی است که روزنامه چپ گرای « لیبراسیون » با انتخاب تیتری جنجالی از دوران « آخرالزمانی ترامپیزم» خبر می دهد و یوهان هوفناگل مقاله نویس این روزنامه می نویسد: « بیگانه ستیزی و گرایش به سمت احزاب راست به لطف «لیبرالسیم بدون محدودیت» در سراسر اروپا در حال افزایش است».
حتا روزنامه راست گرای « فیگارو»، از « مغلوب شدن اروپا به دنبال پیروزی ترامپ» سخن می گوید و ژرومه فنوگیلو سردبیر روزنامه «موند»، می نویسد انتخاب ترامپ یک زلزله است که دموکراسی غربی را تغییر می دهد. اکنون کاملا قابل درک به نظر می رسد که بخواهیم شباهتهای کمپاین و برنامه های سیاسی دونالد ترامپ و مارین لوپن را با یک دیگر قیاس و نقاط مشترک آنان را پیدا کنیم. هرچند ایدیولوژیهای یک سان لزوما دستاورد های سیاسی مشابه را تضمین نمی کنند، چرا که زمینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرانسه و ایالات متحده کاملا متفاوت است. درحقیقت همین تفاوتها به مارین لوپن اجازه نمی دهد پیروزی مانند ترامپ را از آن خود کند.
روزنامه بریتانیایی ایندیپندنت، پیروزی فرونت ناسیونال در انتخابات گذشته را « خیزش فاشیستی » توصیف کرد. در این انتخابات محلی جبهه ملی در مناطقی از فرانسه توانست در مرحله اول انتخابات اکثریت نسبی آرا را به دست آورد که طبقات ضعیف و فقیر فرانسه ساکن هستند و به طور سنتی پایگاه اجتماعی سوسیالیستها بوده است. در واقع رای مردم فرانسه در این مناطق به فرونت ناسیونال، رای نه به عملکرد دولت سوسیالیست فرانسوا اولاند است. موج پناه جویان به اروپا و حملات تروریستی ۱۳ نوامبر پاریس فرصت تازهای را برای مارین لوپن فرونت ناسیونال فراهم کرد که به شدت انتقادات خود به سوسیالیستهای حاکم در تامین امنیت و سیاست خارجی فرانسه بیفزاید.
مارین لوپن خلاف دیگر سیاستمداران راست و چپ میانه فرانسه، به شدت مخالف سیاست خارجی فرانسه در سوریه و معتقد به حمایت از « بشار اسد » رییسجمهوری سوریه برای مبارزه با گروههای تروریست است. اما انتخابات محلی گذشته فرانسه نشان داد صحنه سیاسی این کشور درحال تغییر از دوضلعی به سه ضلعی است. تا اکنون رقابتی جدی میان دو جریان راست و چپ میانه فرانسه برای کسب قدرت بود اکنون راستهای افراطی فرانسه نیز مدعی کسب قدرت هستند.
لوپن می گوید پیروزی اش در انتخابات سال آتی ریاست جمهوری فرانسه، یک جبهه سه گانه از رهبران جهان متشکل از دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه و مارین لوپن تشکیل می دهد که مناسب صلح جهانی است. این سیاست مدار ضد اروپا و ضد مهاجرت و فقط رهبر سیاسی فرانسه که از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری خشنود شد، با اعلام آغاز به کار کمپاین خود بر انتخابات ۲۰۱۷ فرانسه تاکید کرد: « این جنبشی جهانی است؛ جنبشی جهانی که جهانیشدن کنترول نشده، شامل لیبرالیزم افراطی مخرب و ازبین رفتن دولتهای مردمی و مرزها می شود». او گفت: اگر من در انتخابات پیروز شوم، روابط خوبی با روسیه برقرار می کنم و جبهه ای متشکل از خودم، دونالد ترامپ، رییس جمهوری منتخب امریکا و ولادیمیر پوتین ایجاد می کنم که مناسب صلح جهانی است.
فرانسوا فریسوز مقاله نویس این روزنامه نوشت: « واقعیت سیاسی در فرانسه اکنون در یک سوال خلاصه شده است؛ چه کسی می تواند مانع قدرتگرفتن لوپن شود؟». دانستن دلیل محبوبیت چهرههای راست افراطی سخت نیست. طبقه سیاسی حاکم در امریکا و فرانسه در فهم و رسیده گی به نگرانی تعداد زیادی از مردم طبقه متوسط ناکام مانده است. یکی از طرفداران ترامپ می گوید: « ترامپ از چیزی حرف می زند که دیگران جراات گفتنش را ندارند». وقتی او از اخراج میلیون ها مهاجر غیرقانونی مکزیکی سخن می گوید، طرفدارانش به وجد میآیند. او زمانی که خواستار ممنوعیت ورود مهاجران مسلمان به امریکا می شود، طبقه سیاسی و رسانه ها وحشت خود را در برابر این اظهارات نشان می دهند. اما پس از وقوع حمله تروریستی « سن برناردینو» بسیاری از مردم با خود می گویند، چرا نه؟ زمانیکه در یکی از نظرسنجیهای اخیر از پاسخ دهنده گان پرسیده شد آیا ارزشهای اسلامی با ارزشها و سبک زنده گی امریکایی سازگاری دارد، ۷۶ درصد طرفداران حزب جمهوری خواه پاسخ منفی دادند. مانند جمهوری خواهان، ۴۳ درصد هواداران حزب دموکرات نیز موافق سازگار نبودن ارزشهای اسلامی با سبک زنده گی امریکایی بودند.
این همان ترامپیزم واقعی است. دونالد ترامپ در روی صحنه است و حرفهای خود را می زند و دیگران فریاد می کشند، چراکه پوپولیستها پاسخ های ساده برای مسایل دشوار دارند؛ به ویژه مسایلی که نخبه گان حاکم توجهی به آن نمی کنند یا نمی خواهند آنان را در اولویت قرار دهند.
این موضوع درباره مارین لوپن نیز صادق است. مردم به این دلیل به او روی میآورند که به وضعیت و مطالبات شان، به ویژه مردم روستایی و شهرک های کوچک، جوانان و بی کاران و افرادی که از اقتصاد فرانسه به شدت آسیب دیدهاند، توجه می کند. مارین لوپن خلاف ترامپ، اهل آتشافروزی نیست. او در مقایسه با ترامپ معقول تر و معتدل تر به نظر می آید. او به سختی می کوشد گذشته نژادپرستانه مشهود حزب خود را پاک کند. اما او نیز توانسته است به خوبی از ناکامی احزاب اصلی برای رفع مشکلات جدی اقتصاد و سیستم مهاجرتی فرانسه استفاده کند.
ظاهرا خیلی شیک و ساده است به آسانی به طرفداران ترامپ و لوپن، عنوان جاهلان بی فرهنگ زد که نمی توانند خود را با مدرنیته، پیشرفت و واقعیت جهانی مهاجرت منطبق کنند. این تحلیل رایج کارشناسان و نخبه گان سیاسی است اما این نوع پاسخ، خود بخشی از مشکل است. پیروزی دو چهره اشاره شده پیش از آنکه ناشی از واکنش غریزی رایدهنده گان به مشکلات شان باشد، رابطه نزدیکی با بی کفایتی رهبری سیاسی جامعه دارد.
استیفن ارلنجر ستون نویس روزنامه « نیویورک تایمز»، مینویسد: «موفقیت لوپن ناشی از ناکامی و خلا راست میانه، محافظه کاری ضعیف حزب سوسیالیست و ناتوانی اتحادیه اروپا در ارایه پاسخ مناسب به چالشهای فراروی اروپاست ». به همین دلیل، پیروزی ترامپ تا حد زیادی ناشی از ناتوانی حزب جمهوری خواه برای ارایه بدیل جذاب تر از حزب دموکرات برای طرفدارانش است. در هر دو کشور مردم تفاوت زیادی میان احزاب سیاسی قدیمی حاکم نمیبینند؛ گویا همه آنها بخشی از جماعتی از افراد کهنهکار و مشابهیاند که فقط فردی بیرونی میتواند این جماعت یکدست و متحد را، چندپارچه کند.
درعینحال، نباید فراموش کرد لوپن و ترامپ از رشد افراطیت و شوک رویدادهای تروریستی در این دو کشور نفع بردهاند. افزایش هراس از تهدیدات و حملات تروریستی که در اغلب موارد به نحوی با مساله مهاجرتها نیز پیوند دارد، بر هیزم آتش مهاجرت ستیزی افزوده است. فرانسه در سال گذشته شاهد دو حمله گسترده و خونین تروریستی بوده است که در اثر آنها بیش از ۲۰۰ نفر کشته و افزون بر ۵۰۰ نفر زخمی شدهاند؛ از زمان جنگ دوم جهانی بدین سو وجود چنین کشتارهایی در کشورهای اروپای غربی بی سابقه است.
اما نارضایتی ای که ترامپ و لوپن از آن تغذیه می شوند، به مراتب عمیق تر است. الکسیس برزت سردبیر روزنامه فیگارو می گوید: « این حس خشم تاریخ طولانی دارد. این خشم سرد، بی رحم، آشکار و سنگدل است. این خشم در ۳۰ سال موجودیت دولت ضعیف و ناکامیهای حکومتها پرورش یافته است». مردم فکر می کنند ارزشهای محبوب خود را از دست می دهند و این در حالی است آقای ترامپ و خانم لوپن وعده احیای ارزشهای ازدست رفته را می دهند.
مارتین شولتز رییس پارلمان اروپا، در گفت وگو با روزنامه اتریشی « استاندارد» تاکید میکند اولویت دادن به ملیت ها و ملی گرایی که درحال حاضر اتحادیه اروپا چنین روندی را تجربه می کند و ضد اروپاییان آن را به عنوان راه حل همه مسایل تبلیغ می کنند، دقیقا به این دلیل است که ما نتوانستیم بحران پناهنده گان، بحران مالی و مسایل در سیاست تجاری را حل کنیم. آنچه از طرف شهروندان این روزها درخواست می شود (ملی گرایی برای راه حل بحران ها ) در اصل بسیاری از مسایل ما را ایجاد می کند.
او ادامه می دهد : « اروپا یک قاره ثروتمند است، اما ثروت این قاره به صورت نابرابر تقسیم می شود. دوم این که یک تهدید سقوط برای این اتحادیه وجود دارد که همواره انسان های بیشتر در این اتحادیه چنین احساسی پیدا می کنند».
همچنین شولتز به شکاف قوی بین شهر و روستا در این اتحادیه اشاره كرده و آن را عامل وخامت بیشتر اوضاع دانسته و در بخش دیگری از این گفت وگو تاکید می کند: « وقتی که بیش از ۲۰ سال پیش به عنوان نماینده به پارلمان اروپا وارد شدم، سران کشورهایی بودند که برای برگزاری نشستها به بروکسل آمده و می گفتند یک اتحادیه اروپایی قدرتمند بهترین؛ آنها این اتحادیه را تقویت می کردند. دراینمیان تغییراتی ایجاد شده است و امروز ما سران کشورهایی را داریم که به نشست های اتحادیه اروپا می آیند و می گویند « اینجا هستم تا از علایق و منافع کشور خود دفاع کنم ». آنها به گونه ای رفتار می کنند که انگار بروکسل آنها را هدف حمله قرار داده و آنها می خواهند از خود دفاع کنند. این تغییر فکر است». رییس پارلمان اروپا که شخصیتهایی مانند مارین لوپن و ترامپ را خطرناک می داند، بر این باور است آن دو پوپولیستهای خطرناکی هستند که شراب راست افراطی کهنه را در بوتلهای جدید ارایه می دهند. لوپن برای فرانسویها برنامه هایی را مدنظر دارد که این کشور را به ورطه پرتگاه میکشاند. خروج فرانسه از منطقه یورو در این کشور فاجعه به بار می آورد. همچنین خروج فرانسه از اتحادیه اروپا بقیه اروپا را گرفتار بحرانی دراماتیک می کند.
امید به شرایط متفاوت سیاسی
با وجود همه شباهت در بطن جامعه امریکا و فرانسه و نگرانی مشترک شهروندان دو کشور از بحرانها و رویدادهای جهانی، بسیاری از کارشناسان به سیستم سیاسی متفاوت این دو کشور دل بسته اند و بر این باورند همین تفاوت نمی گذارد دومینو ترامپ، در فرانسه تکرار شود، هرچند در اولین نگاه اشتراکی میان لوپن فرانسوی و ترامپ امریکایی به خوبی قابل درک است. این کارشناسان می گویند سیستم سیاسی امریکا اساسا دوحزبی است و بههمین دلیل نسبت به سیستم چند حزبی پاریس پیش بینیپذیرتر است. این سیستم به همه گروهها اجازه می دهد ایتلاف خود را شکل دهند و همین امر درنهایت می تواند مانع از پیروزی لوپن در انتخابات سال آینده ترسایی شود.
از سوی دیگر، انتخابات امریکا تک مرحله ای است حال آنکه سیستم دومرحله ای انتخابات ریاست جمهوری فرانسه این فرصت را در اختیار دو کاندیدای نهایی قرار می دهد تا برنامهها و سیاستهای خود را برای جذب آرای بیشتر تقویت کنند و بتوانند از اردوگاه رقیب افرادی را به سمت خود بکشانند.
در چنین شرایطی چهرههای سیاسی از هر دو جناح راست و چپ مانند فیون، اولاند و نیکلا سارکوزی رییس جمهوری پیشین فرانسه، که از گردونه رقابتها حذف شد، برای دورکردن لوپن از کاخ الیزه به سمت رقیب او، متمایل خواهند شد و مردم را در دور دوم رقابتها برای رای ندادن به رهبر فرونت ناسیونال تشویق خواهند کرد.
در گذشته این اتفاق بارها روی داده است و چپ های فرانسوی برای جلوگیری از ورود نماینده حزب راست افراطی به کاخ الیزه به کاندیدای دیگر احزاب فرانسه مانند نماینده راست میانه و حتا کاندیدای حزب دست راستی، رای دادهاند برای مثال، در انتخابات سال ۲۰۰۲ ترسایی ، ژان ماری لوپن پدر مارین لوپن، در مرحله نهایی با همین روش از تصاحب عنوان ریاست جمهوری فرانسه بازماند.
اما مردم فرانسه در آن تاریخ اقدامی کم سابقه از خود به نمایش گذاشتند و در برابر تهدید ناشی از پیروزی یک نامزد راست افراطی در انتخابات با یکدیگر متحد شدند و اتحاد راستهای میانه و چپها ژاک شیراک را در مرحله دوم انتخابات به پیروزی رساند و شیراک توانست در مرحله دوم با پیروزی قاطع و کسب 82 درصد از آرای فرانسویها به کاخ الیزه راه یابد.
اما امروز با گذشت نزدیک به ۱۵ سال از آن روزها، وضعیت و شرایط فرانسه و اتحادیه اروپا و حتا جهان دگرگون شده است، مساله مهاجرتها که دوسالی است به طور جدی و فراگیر غالب کشورهای اروپایی از جمله فرانسه را درگیر خود کرده، شعارهای بیگانه هراسانه و مهاجرستیزانه راستهای افراطی را پیش چشم مردم موجه تر کرده است.
راستهای افراطی در فرانسه امیدوارند با تغییر شرایط دریکی، دو سال گذشته میزان آرای آنها در انتخابات ریاست جمهوری پنج ماه آینده فرانسه به طور قابل ملاحظه ای بالا رفته باشد. خانم لوپن بسیار امیدوار است نتیجه تحولات دو سال گذشته در کشورش و قاره اروپا را در انتخابات آتی فرانسه برداشت کند. او امیدوار است با رای مردم فرانسه نخستین رییس جمهور زن فرانسه شود.
در صورت پیروزی راستهای افراطی در انتخابات آتی فرانسه می توان این برداشت را داشت که نتیجه ریفراندوم اخیر در بریتانیا و انتخابات امریکا فقط یک حادثه منحصربه فرد نبوده و در کشورهای اروپایی ـ به ویژه اروپای غربی- و امریکای شمالی جنبشی در حال شکل گیری است که به طور جدی خواهان بازگشت به الگوی دولتهای ملی و مرزهای مشخص و محدود است. باید دید با گذشت 15 سال از انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۲ فرانسه، آیا مردم فرانسه در انتخابات آینده همچنان در برابر خطر راستهای افراطی متحد می مانند یا این که این بار برخلاف ۱۵ سال پیش، با رای خود به استقبال آنها خواهند رفت./ شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۰۹۱۲