در یادبود از یک زن مبارز افغان دوکتور اناهیتا راتب زاد
بصیر دهزاد
یاد بود و بزرگداشت از زنده گی یک زن مبارز که برای حق و عدالت ، به خاطر حق جایگاه عدالتمندانه زن و دختر افغان و برای عدالت اجتماعی مظلومان وطن اش رزمید، برای من بزرگترین افتخار است که خودم در زمان حیات این زن بزرگ در تاریخ مبارزه و روشنگری در عین خط فکری و سیاسی قرار داشتم؛ و امروز خود را در یاد بود زنده یاد دوکتور اناهیتا راتب زاد، این زن مبارز و نستوه و ایده های وی در دفاع از حق مصوونیت زن در اجتماع و خانواده و مبارزه علیه خشونت در برابر زنان افغانستان ، شریک می سازم.
برای من خیلی ها مشکل است که بزرگمنشی این شخصیت را که برای زن افغان و حق مشروع اش در اجتماع و سیاست مبارزه شجاعانه نمود، از دیدگاه مردانه خود به ارزیابی بگیرم. بگذارید این ارزیابی را از همان احساس زنان و دختران هم وطن بشنویم که این حق اجتماعی، حق سیاسی ، حق کار و حق متساوی شان با مردان چه مفهوم را برای خود شان دارند و چه گونه از همان احساس خودشان آن را بیان می کنند.
من می خواهم بحیث یک روشنفکر و یک فرد صاحب مسلک حقوق و علوم سیاسی و کسی حرف زنم که متانت ، درایت، قاطعیت، مصمم بودن ، هدفمندانه بودن ، طینت پاک این زن مبارز و وطن خواه الگوی بی بدیل در جنبش زن و جنبش رشنفکری ، روشنگری افغانستان برای تغیر و تحول بوده است. دوکتور اناهیتا راتب زاد مثالی بی همتا از یک مبارز سیاسی شجاع و وطن پرست بوده که در گذشته ها، امروز و در آینده ها جامعه افغانی ما به چنین شخصیت ها ضرورت اجتماعی و سیاسی داشته است، دارد و خواهد داشت. شادروان دوکتور اناهیتا راتب زاد و همرزمانش در دوره مختلف ، از مبارزه اپوزیسیونی تا مبارزات مخفی و نیمه مخفی و دوره حاکمیت برای من و هزاران دیگیر از الهام دهنده گان مبارزه ، صداقت ، وطن پرستی و ترقی خواهی بوده اند. بدین معنا که شخصیت وی را نباید تنها از بعد یک زن بودن و یک مادر بودنش به ارزیابی بگیرم.
زنده یاد راتب زاد، مبارز بی بدیل نهضت روشنفکری ، وطن پرست و ترقی خواه افغانستان بود که راه پدر را یعنی راه مبارز مشروطه خواه احمد راتب خان را تعقیب نمود. این زن بزرگ یکی از اساس گذاران یک حزب ترقی خواه بود، نهضت ترقی خواه زن را در یک کشور سنتی و زن ستیز اساس گذاشت. این مبارز شجاع راه حق و عدالت برای جایگاه حقوقی و اجتماعی زنان را در کشوز سنتی ما افغانستان باز نمود و سنگ پایه های استوار را گذاشت و مفاهیم که در جامعه تابو بودند ، همه را رهیاب در قوانین و دیگر اسناد حقوقی کشور نمود. دوکتور راتب زاد با جمع از مبارزان شجاع و همفکرش روان اجتماعی جامعه ، به خصوص شهر کابل و دیگر مردمان شهرنشین را برای پذیرش آن مفاهیم باز ساخت .
صحبت های وی در مظاهرات زمان شاه که معمولاٌ در ساعات اخیر روز در پارک زرنگار ایراد می گردیدند ، هزاران تن از روشنفکران، مامورین دولت و اهالی شهر کابل را به بخود می کشاند. او در صحبت های جذاب و پر کشش صدها قلب های پرتپش زنان و دختران شهری را تسخیر می نمود و صفوف محصلین و متعلمین جوان از بین دختران را در سازمان دموکراتیک زنان قوی تر می ساخت.
بخاطر دارم که در مظاهرات سال ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) محصلین و متعلمین مکاتب در شهر کابل ، تعداد از دختران جوان توسط پولیس به یک محل انتقال داده شدند تا از وخامت اوضاع جلوگیری گردد، این با همان شیوه برخورد صورت گرفت که در کشور های غربی نیز معمول است تا تحریک کننده گان که نظم عامه را به خطر مواجه سازند، توسط پولیس موقتاٌ بازداشت می شوند. گرچه با تاٌسف که یکی از دختران هدف مرمی قرار گرفت و کشته شد که تا به حال این قضیه نامعلوم باقی مانده است. در هر حالت این دختران با یک صحبت با مرحمت و مهربانی دوکتور راتب زاد عمیقاٌ تحت تاٌثیر قرار گرفتند و با گریه و ندامت از عمل خویش دیگر تصمیم به عدم اشتراک در مظاهرات گرفتند. این گروپ دختران به هدایت این زن با درک ، با احترام و مصوون دوباره به خانواده های شان تسلیم داده شدند.
ماهیت نظریات دوکتور راتب زاد را باید با نظر افراد و حلقات که از جبر زمان و مد روز کلمه حقوق زن و احترام به زن را در سه مشخصه محدود می کنند ، در تفاوت عمیق دید و آن اینکه احترام به جا و نقش اجتماعی زن تنها در محدوده خانواده کوچک دیده نمی شود. این مدعیان کاذت می گویند که :« احترام زن در آن است که یک مادر خوب باشد، یک خواهر خوب باشد و یک همسر خوب باشد» . در حالی که دوکتور اناهیتا راتب زاد نقش و موقف زن و سهمگیری اش را در سیاست ، دستگاه دولت، اقتصاد، و تضمین های حقوقی برای مصوونیت زن در خانواده، قانونی شدن حقوق بهداشتی در محیط کار ، فعالیت های زن در عرصه های مختلف زنده گی اجتماعی می دانست. وی بدان نظر بود که مادر نباید تنها در چهار چوب خانواده محصور به بزرگ ساختن طفل و امور منزل و خاطر خواه همسر باشد، بلکه برای زن باید سهولت های قانونی و تضمین های کاری و رفع ممانعت ها در تبارز استعداد ، خلاقیت ، توانایی فکری و جسمی اش ایجاد گردد.
یک مشخصه بزرگ و قابل مقایسه در ۵۰ سال که تغیر رژیم های سیاسی بیش از ده بار تار یخ معاصر کشور رقم خورد، این است که او به مانند دیگر همرزمان و هم فکرانش جلال ، آرگاه و بارگاهی نداشت، پول غنایم هم نداشت، با افتخار و سر بلند زیست. آنچه را از خود گذاشت درس متانت ، پیگیری و استقامت در برابر دشواری های مبارزه اجتماعی و سیاسی بود و هیچ گاه سر به سازش خم نکرد.
او یک زن با اراده بود که تلاش برای کسب تحصیل و جایگاه اجتماعی را برای خودش با استواری ادامه داد و الگوی برای دیگران شد.
دوکتور اناهیتای فقید در حاکمیت سیاسی حزبش یک وزیر خوب بود که برای اولین بار در تاریخ افغانستان حق تضمین های کاری ، امتیازات برای زنان کارگر ، کودکستان ها در محلات کار را برای زنان کارگر و مامور به وجود آورد. در زمان صدارت محترم سلطان علی کشتمند وی موفق شد تا بیش ترین حقوق زنان را توسط قوانین و دیگر اسناد حقوقی رسمیت بخشد که اساس خوب و تهدابی برای حقوق زن گردید.
دوکتور راتب زاد فقید یک سیاستمدار بود که راه سیاسی خود را به هیچ چیزی دیگر معامله نکرد. یک مبارز ترقی خواه بود که در برابر جهل و تاریکی و عوامل آن در همان شرایط دشوار استوار قد بلند کرد و زبان گشود، همه دشواری ها منجمله لت و کوب در پارلمان را توسط تاریک اندیشان هم تحمل کرد ولی وی طلسم راه یابی زنان را به پارلمان ، دستگاه دولت و سیاست وقت شکست.
او معتقد به جایگاه وزین ، قانوناٌ مصوون و بدون تفاوت و تمایز زن در خانواده، اجتماع و سیاست و دولت بود. یا به عباره دو مفهوم مدرن یعنی « تساوی حقوق و اشتراک و سهمگیری متساوی الحقوق » را در سیاست و اجتماع افغانی آشنا ساخت.
او در سال های زنده گی مهاجرت حق بزرگ احترام به مقام و جایگاه مبازرات گذشته اش را بالای هر کدام ما داشت که زمانی وی چنین با استقامت می رزمید.
جایگاه بزرگ وی نه تنها برای اعضای حزب دموکراتیک خلق بلکه برای تمامی روشنفکران ، آزادی طلبان و ترقی خواهان پرارج و بی بدیل است. من به عنوان یکی از رهروان همین راه پر افتخار راه مبارزات اش را سبز، خاطر اش را گرامی و جاویدان می خواهم.
بگذارید با سر بلند و داشتن چنین افتخارات بزرگ راه و درفش افتخارات این زن شجاع و مبارز را زنده نگهداریم و به آینده گان ما به عنوان داستان های جاودانه رزم و پیکار به خاطر ملت و مردم انتقال دهیم.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۳۰۹
پیام انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به مناسبت حلول عید سعید اضحی
یکشنبه ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۶
شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بهترین مراتب تبریک و تهنیت خویش را به مناسبت حلول عید سعید اضحی به هموطنان عزیز ما در داخل کشور، افغانان ارجمند مقیم در اروپا و هم مسلکان عزیز و خانواده های شان تقدیم می دارد.
امسال ما در شرایط به اسقبال عید قربان می رویم ، که روزانه ده ها تن از هموطنان ما قربانی گلوله های تفنگ، ماین های کنار جاده ، بم گذاری های انتحاری و ده ها عوامل دیگر ناشی از جنگ اعلام نا شده و بی مفهوم کشته و یا زخمی می شوند. این جنگ از جانب اجانب و به وسیله عقب مانده ترین و قسی القلب ترین جنایت کاران حرفه وی و وابسته با استخبارات دشمن، یعنی طالبان، بر ملت و مردم مظلوم ما تحمیل می شود.
در شرایط بغرنج و پیچیده سیاسی و نظامی در کشور جنگ زده ما که روز تا روز پیچیده تر و خطرناک تر می شود، نظامیان قهرمان ما در داغ ترین جبهات جنگ بر ضد اجانب طالبی می رزمند و سینه شان را جوانمردانه سپر دفاع از وطن و مردم شان می سازند. در جنگ های که در این اواخر شدت بی سابقه کسب نموده است، روزانه ده ها سرباز رشید ما جام شهادت می نوشند ولی هر روز این نظامیان ما حماسه می آفرینند.
این قهرمانان وطن بدون شک با مبارزه قهرمانانه شان پشتیبانی و ستایش اکثریت ملت را از آن خود ساخته اند ، در عمق نا امیدی ها و بی اعتمادی های ناشی از ادامه حکومت لرزان و بی ثبات ، به یگانه روزنه امید مردم تبدیل گردیده است.
در این ایام که صد ها میلیون مسلمان در جهان به جشن و خوشی می پردازند، ما با آن خانواده های که در غم و اندوه عزیزان قربانی شده شان غمناک و دلخون اند، قوت قلب ،صبر ، تحمل و شکیبایی آرزو نموده ؛ به شهیدان وطن بهشت برین و به سربازان سر بکف وطن آرزوی کامیابی و عافیت می نماییم.
ما در چنین شرایط دشوار برای هرهموطن ما در قدم اول غیر از دعای عافیت و ختم الام طولانی نمی توانیم آرزومندی دیگری داشته باشیم.
آرزمندیم تا هموطنان ما در داخل افغانستان روزهای تجلیل از عید را در خانواده ها و در جمع دوستان شان دور ازگزند حوادث بسر برند.
عید تان مبارک باد!
با احترام
شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
بامداد ـ فرهنگی واجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۲۰۹
پیروزی آقای دونالد ترامپ و آینده افغانستان
داکتر آرین
برای تحلیل و تجزیه شرایط سیاسی حال و آینده افغانستان نمی توان در محدوده حوادث روز و یا در سطح مناسبات دولت های افغانستان با مردم و یا در برنامه ها، ائتلافها و گردهمآیی های احزاب و نیروهای سیاسی مترقی و یا اعمال احزاب بنیاد گرای اسلامی متوقف ماند، زیرا در چهار دهه ای اخیرتاریخ کشورما، تمام وقایع و همه رویداد های سیاسی ارتباط مستقیم با حوادث و شرایط بین المللی داشته است.
با این وصف، صف بندی های جدید نیروها در صحنه بین المللی، به وجود آمدن پیمانهای جدید اقتصادی و سیاسی میان کشورهای بزرگ دنیا، نفوذ دوباره شرق در جهان، بیداری مجدد خلقها، اوضاع مغشوش و تفاوت نظرها در اتحادیه اروپا، ظهور قدرت های جدید اقتصادی و سیاسی در جهان، پیشرفت های نظامی و دپلوماسی های برتر، رشد دنیای مجازی و ارتباطاط همه و همه مهر خودرا بر تغییر اوضاع در جهان و سیاست های جهانی زده و خواستار خصلت و مضمون نوین در تعیین و دور نمای سیاست های جهانی مطابق به شرایط نو می باشد.
با توجه به این واقعیت است که جهان شاهد جدی ترین و بر انگیخته ترین مبارزات انتخاباتی در ایالات متحده امریکا است. اینکه انتخابات آیا ورق را در سیاست های جهانی بر خواهد گشتاند؟ تا به چه حد و اندازه سیاست و مشی را که یکی از کاندیدان در پیش خواهد گرفت به نفع بشریت خواهد بود؟ چه تاثیرات بر سرنوشت کشورهای دنیا و شرایط اقتصادی و سیاسی جهان می گذارد؟ سیاست مداران جهان و تحلیل گران سیاسی در این باره تبصره ها و تحلیل های متفاوت دارند.
کاندید برجسته ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا آقای" دونالد ترا مپ" در سیاست خارجی خویش رفع اختلافات بین المللی و کاهش تشنج را در صدر قرار داده است و همواره به ضرورت وارد نمودن اصلاحات در این زمینه ها اشاره می نماید – گرفتن مناسبات نوین با جهوری فدراتیف روسیه، پایان بخشیدن به جنگ سرد، مناسبات نو با جمهوری مردم چین، برخورد نو در حل و فصل قضایای سوریه، اتخاذ سیاست های نو در مناسبات با اوکرائین، انحلال و یا تداوم پیمان ناتو، اتخاذ شیوه های جدید مبارزه با تروریزم و دولت اسلامی داعش، کاهش سلاحهای مهیب و مخرب اتمی، برخورد نوین با اتحادیه اروپا، مسله پناهندگان و ده ها مسله مهم و حیاتی دیگر شامل طرح های آقای ترامپ می گردد.
آیا آقای ترامپ، گرباچفی برای امریکا خواهد شد؟ اگر جواب منفی هم باشد به باور نگارنده دونالد ترامپ افکار عمومی مردم امریکا و خلقهای جهان را درک کرده است اکثریت مردم جهان، قرن بیست و یکم را قرن صلح و آرامش، قرن دوستی خلقها در یک نظم بین المللی عادلانه، قرن پیشرفتهای مادی و معنوی برای تمام گیتی می خواهند.
وقایعی که در حال حاضر در جهان می گذرد خواستار طرح های نو و سیاست های نوین است، خواستار " بازسازی و تفکر نوین" می باشد، اکنون جهانیان در یافته اند و به واقعیت این حقیقت رسیده اند که سر نوشت همه ملل دنیا به هم وابسته است و نه باید بی اعتنائی به یکدیگر نمائیم، اگر از پیکر پاره پاره یک افغان که تعمه ای تروریزم شده و یا مرگ غم انگیز طفلکی که از گرسنگی جان می دهد بگذریم، چه کسی می توانست تصور نماید که روزی اعمال تروریستی در فرانسه، بلجیم، جرمنی، کانادا، آسترلیا و ایالات متحده امریکا، در قلعه های نفوذ ناپذیر و مستحکم در مرکز بزرگترین دموکراسی های جهان به وقوع بپیوندد، جریان این تحولات نمایانگر آن است که تنها دوستی خلقها و هبستگی بین المللی ضامن آرامش و آسایش، رفاه و ترقی جهانیان می باشد و قرن بیست و یکم دیر یا زود باید راه خویش را در این جاده ای پرخم و پیچ پیدا نماید، زیرا مردم جهان از جنگ، خونریزی، دشمنی، بنیاد گرایی و تروریزم خسته شده و نفرت دارند و همه به این نتیجه رسیده اند که:" چرا باید صدای فیر تروریست ها ما را بیدار کند و نه صدای فریاد قربانیان بی عدالتی ها؟"
آنطور که پیداست چانس پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا بیشتر از آقای " دونالد ترامپ" است، بنا براین با تکیه بر دلایل فراوان می توانیم بگوئیم که سیاستهای طرح شده از جانب دونالد ترامپ نامزد ریاست جمهوری امریکا در نیم قرن گذشته سابقه ندارد، به باور نگارنده در صورت پیروزی آقای ترامپ در انتخابات ما شاهد تغییرات ژرفی در سیاست خارجی امریکا و در بازنگری روابط این کشور با ممالک جهان خواهیم بود، که در این میان افغانستان از اولین کشور های خواهد بود که توجه دولت جدید را بخود جلب می نماید، به این ارتباط اگر به صحبتهای آتشین و پر از قاطعیت آقای ترامپ عمیق شده و آنرا درست ارزیابی نمائیم، آقای رونالد ترامپ شحصیت مصمم و قاطع به نظر می رسد، این ویژگی ها به این معنی است که در ارتباط به افغانستان و آینده آن جهشی بزرگ و بازنگری عمیق در پیش گرفته خواهد شد. باور نگارنده این است که آقای دونالد ترامپ در صورتیکه پیروز گردد، افغانستان را از این حالت" گندیده " بیرون می کند، یعنی یا اینکه کمکهای اقتصادی و نظامی امریکا جهت اعمار زیربنا ها و ساختمان یک اردوی قوی که با کشورهای منطقه همسری نموده و همتا باشد در افغانستان سرازیر خواهد شد و دست فساد پیشگان را از بازو بریده و فساد را از ریشه سوختانده و نابود می نماید و تروریزم، بنیاد گرایی و تاریک اندیشان را برای ابد در افغانستان به زباله دان تاریخ خواهد سپرد، که در این صورت از پشتی بانی مردم افغانستان که انتظار چنین روزی را بی صبرانه می کشند برخودار خواهد شد و این پشتیبانی تضمینی می گردد برای تداوم استرتیژی امریکا در منطقه و موجودیت پایگاهای امریکائی در افغانستان و یا اینکه امکان خروج ناتو و سربازان امریکائی را از افغانستان فراهم خواهد ساخت، چنین چرخش ریشه ئی ضرور است و کشور ایالات محتده امریکا به مثابه ابر قدرت اقتصادی و سیاسی جهان می تواند چنین شرایطی را آماده کند. از جانبی هم افغانستان با پایگاه های نظامی امریکا در حال حاضر در محاصره کشورهای قرار دارد که بطور جدی خلاف حضور و موجودیت پایگاهای نظامی امریکا در افغنستان اند و در صورت بروز اختلافات میان بلوک شرق و غرب رسانیدن اکمالات لوژیستکی و وسایل نقلیه به این پایگاه ها نهایت مشکل خواهد بود که قبلا هم کشور امریکا از این ناحیه با روسیه و کشور پاکستان به مشکلات برخورده و از طرفی هم پیشرفت استراتیژی امریکا در منطقه با موانع و مشکلات جدی مواجه شده است و بخصوص در این اواخر کشور های طرف این بازی از خود مقاومت نشان می دهند، به این ترتیب آشکار نیست که آقای ترامپ بعد از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری مایل خواهد بود تا به یک استراتیژی که هر روز از اهمیت آن کاسته می شود و مصارف گزاف آن هم قابل لمس است ادامه بدهد؟ بدتر از همه که در افغانستان با یک دولت فساد پیشه و ترکیبی از بنیاد گرایان جهادی، طالبی و داعشی مواجع خواهد بود و سروکار خواهد داشت.همچنان دلایلی دیگری هم است که امریکا را در ارتباط به افغانستان به گرفتن تصامیم جدید و برخورد نوین و متفاوت از گذشته ترغیب می نماید.
نا گفته نباید گذاشت که خانم" کلنتون" هنوز هم به مثابه یک رقیب نهایت قوی میدان را رها ننموده است و مردم امریکا و جهان با کنجکاوی می خواهند بدانند که در امریکا و در این دموکراسی بزرگ در عرصه انتخابات چه می گذرد و شرایط و اوضاع چگونه تحول می پذیرد، هنوز ملیونها انسان در ممالک مختلف به مبارزات انتخاباتی و بیانات، و برنامه های دو کاندید گوش فرا داده انتظارات و خواسته های خویش در آن جستجو می کنند، اگر چه با توجه به تاریخ سالهای گذشته ای انتخاباتی آنچه که در وسایل جمعی و مطبوعات انعکاس می یابد بیشتر به یک نمایش با عظمت و با شکوه شبیه بوده است که موجب حیرت و شگفتی توده های مردم و تماشاچیان شده، اما باید دانست که تمام آنچه را کاندیدان در مبارزات انتخاباتی اظهار می دارند، دستیابی به آن نبردیست بزرگ و پیکاریست خستگی ناپذیر و نهایت دشوار. ولی آنچه که در این انتخابات نکته مهم است نظریات و طرح های آقای دونالد ترامپ می باشد که با استقبال گرم توده های مردم و تعداد کثیری از کشورهای جهان روبرو گردیده و آنرا به فال نیک گرفته اند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۰۶۰۹
نه به کلینتون، نه به ترامپ !
جریان سوم انتخابات ریاست جمهوری امریکا روز به روز محبوب تر می شود
ســودابـه رخــش
« مناظره های ریاست جمهوری باید فرصتی برای مردم امریکا باشد تا سمت وسوی کشورمان را تعیین کنند اما از سال ١٩٨٧ ترسایی به این سو روسای حزب که واشنگتن را اداره می کنند، همه چیز مناظره ها را از پیش تعیین کرده اند». این صحبت های جیل استاین است، نامزد حزب سبز در انتخابات ریاست جمهوری امریکا و کسی که هواداران برنی سندرز، رقیب پیشین هیلاری کلینتون می گویند تنها انتخاب ممکن برای پیشرفت واقعی و برقراری دموکراسی راستین در ایالات متحده است. حالا جیل استاین به همراه گری جانسن نامزد حزب لیبرترین جریان سومی را در انتخابات امریکا تشکیل می دهند که با وجود استقبال بی سابقه از آنها، رسانه های جریان اصلی به عمد آنها را نادیده می گیرند. نگاهی به سیاست های جیل استاین که بدیل هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر است، گویای چرایی نادیده گرفتن او از سوی جریان مسلط است.
آن طور که جیل استاین روز سه شنبه در یادداشتی برای روزنامه گاردین نوشته، مناظرههای ریاست جمهوری به نمایش مضحک و از پیش طراحی و نوشته شدهای تبدیل شده ؛ که مانع از گفتمانی صادقانه درباره مسایل واقعی امریکا می شود. به گفته استاین کمیسیون مناظره های انتخاباتی امریکا « کارتل دو حزب » است که دموکراسی را محدود می کند و به نظام سیاسی تداوم می بخشد که با منافع ثروتمندان و کسب وکارهای بزرگ گره خورده است.
نامزد سبزها درانتخابات ریاست جمهوری امریکا در حالی هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را به دویلی عادلانه دعوت می کند که براساس نظرسنجی اخیر دانشگاه سافولک و یواسای تودی ، بیش از سه چهارم رایدهنده گان احتمالی خواستار شرکت گری جانسون و جیل استاین در مناظره ها هستند. نتایج نظرسنجی « مورنینگ کانسالت» هم به طرزی مشابه نشان می دهد که به باور بیش از نیمی از رای دهنده گانی که برای شرکت در انتخابات ثبت نام کردهاند، جانسون باید در مناظره ٢٦ سپتمبر شرکت کند و به اعتقاد ٤٧ درصد آنها، جیل استاین.
محبوبیت جریان سوم انتخابات امریکا روزبه روز بیشتر می شود و درست زمانی که کمپاین هیلاری کلینتون، نامزد دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری امریکا تلاش می کند هواداران برنی سندرز را به سمت خود بکشاند، استاین نشان می دهد که کلینتون لیبرال نمی تواند نماینده روح کمپاین سندرز باشد. نامزد سبزها با برجسته کردن برخی سیاستهای کلینتون نظیر هواداری از شرکت های بزرگ و نقش فعال او درسیاست خارجی جنگ طلبانه، شک و تردیدها درباره حسن نیت کلینتون در قبال چپ ها را به طرز چشم گیری بالا برده است. استاین می گوید: « اگر ترامپ انتخاب شود، نمی توانم شبها راحت بخوابم و اگر هیلاری کلینتون انتخاب شود هم همین طور».
استاین و معاونش، آجامو باراکا ، به درستی مخالف این ایده هستند که سیاست هویتی ساخته گی برای یک جنبش مترقی، کافی است. استاین مخالف رای دادن به کلینتون با ادعای فمینیستی است چرا که مواضع ضد جنگ کلینتون و سیاستهای اقتصادی نیولیبرالی او زنده گی و رفاه زنان و خانوادهها را در سراسر جهان به خطر انداخته است.
باراکا، معاون او هم برای نفی سیاست هویتی ساخته گی که تبلیغات خود را بر انتخاب نخستین زن برای ریاست جمهوری امریکا استوار کرده، از آمار دوره اوباما مدد می گیرد تا نشان دهد انتخاب یک رییسجمهور سیاه پوست نمی تواند نژادپرستی فراگیر را علیه سیاهان حتا به طور سطحی کاهش دهد.
برنامه های استاین نشان می دهد که چرا از نگاه بسیاری از هواداران برنی سندرز، استاین جایگزین بهتر و قابل اعتماد تری برای رقیب سابق هیلاری کلینتون در حزب دموکرات است. برنامه های نامزد حزب سبز شامل خلع سلاح هسته ای، فراخوانی برای پایان اشغالگری اسراییل در فلسطین و آسان کردن مقررات صندوق بینالمللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی در قبال آسیب پذیرترین کشورهای جهان است. درباره سیاست های داخلی هم استاین به چشم انداز عملی کشوری بدون خشونت دولتی و شهرهایی بدون نیروهای پولیس اشغالگر فکر می کند، نیروهایی که مردم آنها را به چشم جنگ جویان دشمن نبینند. به باور بسیاری ازهواداران برنی سندرز، برای اولین بار از زمان خارج شدن او از کارزارهای انتخاباتی، مردم امریکا فرصت کردهاند برای چند ساعت هم که شده، درباره آزادی، عدالت و دموکراسی رویابافی کنند.
اگر جیل اسمیت جناح چپ مخالف شیوه کنونی انتخابات امریکا و نابودی دموکراسی در آن باشد، گری جانسن جناح راست آن است. با این همه، به باور بسیاری از ناظران، جانسن نمی تواند در جذب آرای هواداران سندرز موفق باشد. او اگرچه گفته در بسیاری از موارد از جمله سیاست خارجی با سندرز هم رای است اما به طرزی ریاکارانه اقتصاد را کم اهمیت جلوه می دهد، درحالیکه اقتصاد هسته اصلی فلسفه سیاسی اوست. گری جانسن عمیقا به « بازار آزاد » باور دارد و به اعتقاد او کسب وکارهای خصوصی بهتر می توانند کارهای دولت را به پیش ببرند. او این باور را در زمان تصدی تنها سمت سیاسی خود به اجرا گذاشت؛ یعنی بین سال های ١٩٩٥ تا ٢٠٠٣ ترسایی که به عنوان فرماندار جمهوری خواه نیومکزیکو انتخاب شد. در آن هشت سال او شدیدا خواستار اجرای سیاست های ریاضتی بود و بیامان به سمت خصوصی سازی و از بینبردن وظایف دولتی پیش رفت. از همین روست که روزنامه « ریچموند تایمز دیسپچ » که در سه دهه گذشته همواره از حزب جمهوری خواه و کاندیداهای آن پشتیبانی کرده، سیاستهای اعلام شده گری جانسن را برای کاستن از ابعاد فراخ سازمانهای دولتی و تشکیل دولتی کوچک تر، تاکید بر بردباری اجتماعی و احترام به آزادیهای فردی و صیانت از آنها تحسین کرده و او را فردی متعادل با اندیشههای نیکو نامیده است.
فارغ از نگاه سیاسی دو طرف، جیل استاین و گری جانسن یعنی جریان سوم انتخابات امریکا راه درازی تا جذب بخش زیادی از رای دهنده گان مردد، مستقل و اندکی متمایل به کلینتون دارند. آنها مجبورند رای دهنده گان را متقاعد کنند که سیستم دوحزبی وقتی با پول بیپایان شرکتها تامین می شود، شراست و تهدیدی اساسی برای دموکراسی. بی شک آنها راه درازی تا رسیدن به این هدف دارند، اما شروع دیرهنگام آنها باورنکردنی است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۱۶ـ ۱۱۰۹
یادبود ازشخصیت والامقام، نستوه و قهرمان دگراندیش شادروان داکتراناهیتا راتب زاد
رستمی
دوسال قبل زنی مبارز، نستوه وقهرمان ، دلداده راه آزادی وانسانیت وعدالت اجتماعی که این آرمانها تبلور شخصیت وی درروند زنده گی فردی واجتماعی اش شده بود، ازمیان یاران ودلباخته گان طریقتش راهی سفر دایمی گردید وبه ابدیت پیوست . جاویدان نام بانو داکتراناهیتاراتب زاد در ماه اکتوبر ۱۹۳۱ در محله گذر گاه کابل چشم به جهان گشود ؛ و درهفتم دسمبرسال ۲۰۱۴ به عمر۸۳ سالگی درکشور المان درغربت دوری ازوطن چشم ازجهان بست.
شاد روان داکتر اناهیتا راتب زاد ازجمله زنان سرشناس و پیشتاز جنبش مترقی و دمکراتیک ملی افغانستان بود، که درپهلوی سایر زنان ومردان مترقی وعدالت پسند درفش مبارزه عدالت خواهی راعلیه تبعیض جنسی ونابرابری های اجتماعی ، اقتصادی وسیاسی برای حقوق حقه زنان وسایر خلق های زحمتکش و بی دفاع کشور که درزیر چتر مردسالاری واستبداد ظالمانه مناسبات حاکم فیودالی وماقبل ان قرار داشتند به اهتزاز درآورد. اناهیتا راتب زاد زن کنشگر سنت شکن با درک از آرزوهای هموندان اجتماعی خود یک جا با آنها زنجیر ظلم واستبداد تحجرگرایی رابدریدند ؛ و در راهی بیشتری آزادی زنان قاطعانه با استواری مبارزه نمودند. اناهیتا با درک وتحلیل جامعه افغانی با تجربه محیط خانواده گی که متاثر ازروش ها و رویکردهای ظالمانه طبقات اشراف جامعه که درچنگ مناسبات وقوانیین ملوک الطوایفی وخان و ملک بازی قرار داشت به مبارزه و قیام خیست.توانست که به زودی درمیان جمعی از روشنگران وتحصیل کرده گان زنان پیشتاز واگاه مترقی نام ونشان افتخارآمیزرا کمایی نماید. صدها بانوان جوان ونوجوان را درحلقه های اهداف پیشرونده عمل آزادی خواهی ومحقق ساختن حقوق زنان با مردان از لحاظ سیاسی ، اجتماعی واقتصادی دریک صف جمع نمود ه وآنها را اگاهانه در راه این ارمان سازماندهی نمود ، بعداً این صف با ایجاد سازمان دموکراتیک زنان افغانستان که به ابتکار وی بوجود آمد، مبارزه اگاهانه انقلابی را درمیان اجتماعی زنان افغانستان باگام های متین واستوار پیش برده وتا آخرین قدرت وتوان برای تحقق آرمان های خویش مبارزه کردند.
ارسطو فیلسوف شهیر یونان میگفت:« هیچ فردی انسان نیست مگر آنکه عضو جامعه یی باشد.» اناهیتا چنان شخصیت بود که نه تنها خود را عضو فعال وپیش گام جامعه می دانست ،بلکه خصلت اجتماعی انسان را در روند تاریخ عملی ساخت. از اجتماع برخاست ؛ با اجتماعی زنده گی کرد وبرای تحقق آرمان های اجتماعی انسان ازهمه منافع شخصی و خانواده گی خود برای تحقق ارمان که به اوسوگند یاد کرده بود ، وفادار وجامه عمل پوشاند.علیه هرنوع دسایس وعمال خاینانه دشمنان آرمان خویش تا آخرین لحظات زنده گی خود سر تعظیم فرو نیآورد ؛ و به آن وفادار وآنرا باقلب و وجود خود به گورستان برد. شادروان اناهیتا راتب زاد وظایف خطیری را که تاریخ به عهده اش گذاشته بود، با امانت داری وبا ایمان انجام داد، سراپای دوران زنده گی بانو اناهیتا سرشار از وطن ومردم پرستی وآزادی زنان ازقید ظلم واستبداد سنت ظالمانه عقب مانده قرون وسطی سپری شده است. او مطمین ترین طریقه دوامدار برای نیل به اهداف آزادی زنان را قلب پاک ،شعور واراده اگاه بر شالوده تیوری مترقی وپیش رو زمان که انسان را ازقید محرومیت های مادی ومعنوی نجات بدهد ، می دانست.
اناهیتا راتب زاد در روند زندهگی خود برای بدست آوردن نیازها و مایحتاج مردم خود و بویژه زنان کشور خود ، درمقابل هرنوع زور گویی ها وعوامل قدرت طلبانه نیروهای ارتجاعی و سیاه مبارزه کرده و مطابق زمان کنش نشان داده هست.
اناهیتا راتب زاد با عمل خلاق و دوران ساز ، تاریخ خود را ساخت ونامش جاویدان در سرلوحه مبارزه جنبش عدالت خواهی برای برابری ومساوات میان مرد و زن قرار گرفته ونامش جاویدانه درمصحف تاریخ با خط زرین از جایگاهی والای انسانی برخوردار هست.
روح و روانش شاد ، خاطرات وآرمانهای والای انسانیش جاویدان باد!
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۰۶۰۹