صدای زن ، صدای آزادیخواهی وعدالت است
نادیه کوچی
زن مادراست، برای اینکه زن شهکارخلقت است و به حیث یک قشر متحرک جامعه که آینده اجتماعی در دستان آنها شکل می گیرد و درایجاد ارزش های مدنی و اجتماعی نقش اساسی دارد. زن نخستین مسوول ایجاد گری درخلقت پیدایش انسان و تشکیل جامعه به مثابه معمار آفرینش های انسانی و اولین معلم فرزندانش ، نقش فزاینده ای را در سرنوشت خانواده وجامعه ایفا می کند که موجودیت ،هویت و اهمیت این موجود مهم هستی به صورت مستقیم وغیرمستقیم در جامعه متبارز است .
همین مادراست که با دستان توانای خود تهداب فامیل ، از فرد گرفته تا خانواده و شیرازه حیات اجتماعی را با شیره جان خود ، گوشت و پوست و استخوان خود اساس می گذارد . این مادر است که نموی جسمی ، بنای رشد فکری و اساسات شخصیت فرزندان برای ساختار خانواده وجامعه به آفرینش های خلاقانه او مربوط می شود بنابر آن مادر زمینه ساز رشد فکری ، و پایه گذارهستی مادی ومعنوی جامعه بوده که با استعداد نهادینه خود می تواند ازدنیای کهن جهانی نو بسازد ولی بدبختانه در کشور ما ، از دیر زمانیست که مردان اولتر از همه مادران خود را بدست خود تیر باران می کنند، خواهران خود را سنگ سار و همسران خود را به آتش جهالت می سوزانند. از همینجاست که پای تجاوز دشمنان افغانستان وخارجیان بر نوامیس ملی کشور دراز می شود.
زن خواهر است
این که برای تامین حقوق مدنی و اجتماعی در صحنه سیاسی ، اجتماعی وساختار جامعه درکنارمردان حضور فعال و اساسی داشته و آزادی یکی ازمهم ترین خواست های اساسی قشر زن را تشکیل می دهد .نقش مبارزات زنان در جنبش های نجات بخش ملی ، حماسه آفرینی و قهرمانی زنان در هرکجای جهان و به خصوص درافغانستان پررنگ و جاودانی است .
تاریخ جنبش زنان جهان گواه آنست که زنان آگاه ، خردمند و متفکر برای اعاده حقوق مساوی با مردان در هرکجای جهان و در هرزمانی راه روشنگری و مبارزه برای آزادی صلح و دموکراسی را شجاعانه در پیش گرفته و در طول تاریخ برغم قربانی های فراوان توانسته اند که همراه با مردان در سنگرهای مبارزه آزادی خواهی وجنبش های آزادی بخش پرچم رزم و آزاده گی را بر افراشته نگهدارند .همچنان در عرصه اقتصادی وساختارهای زیر بنایی ،دربخش های زراعت و صنعت در مزرعه و کارگاه چرخ تولید و تدارک با دستان پرتوان خواهران ما در چرخش بوده که خلاقیت وشایسته گی ، آفرینش ها وارزش های والا ی زن در سیمای جهان مشهود است . زنان قهرمان در عرصه اجتماعی بر علاوه نیروی تولیدی و رفاهیت در سنگر تعلیم و تربیت علی الرغم مشکلات ومصایب به سوی پیشرفت و ترقی ره گشوده اند تا جنبش های فکری را بوجود آورده و آنرا رهبری کرده اند . بآنکه کوردلان سیه اندیش در کشور ما صدای آزادی وعدالت را کشتند ولی خروش همبسته گی زنان رنجدیده کشور قلب صدها هزار زن چیزفم را در پرتو مبارزات عادلانه و داد خواهانه روشن و پر تپش می سازد تا جنبش زن این رسالت عظیم را به پیروزی نهایی برساند .
زن همسر است
یعنی که زن کانون پرفروغ خانواده ، مرکز مهر ، مظهر عشق پاک و عطوفت وچشمه عنایت است . زن به مثابه شریک زنده گی ، همکار نزدیک و آیینه دار مردان بوده که هویت وارزش زن در همیاری با مردان متبارز است . زن همراز ، و تکیه گاه مطمین همسردر دشوارترین شرایط زنده گی می باشد .این موجود بی همتا و مصیبت زده مهمترین وعالی ترین خادم خانواده وخوب ترین خدمتگار فرزندان ودلسوز ترین عنصر پاکیزه برای همه افراد جامعه است . زن بهترین پرستار برای همسرش در صعب العلاج ترین بیماری ها ی جسمی و روانی و طبیب خاطر همیشه گی آن می باشد . زیرا توجه وسازماندهنده گی زن است که شیرازه فامیل بنا گردیده و به رشد می رسد . با اینهمه خوبی ها وبرازنده گی زن و دیگر آفرینش ها و ارزشهایی که دارد ، در کشور ما فرا راه زن مشکلات شدید وجود دارد که نگران کننده هست و به جرم زن بودنش ، تعین جنسیتی ، خشونت ، محروم ساختن از حق تحصیل و تعلیم ، بالاخره خشونت و چرخش های عقب گرایی شیرازه ارزش های حقوقی و شخصیتی زنان را به سوی نابودی می کشاند . ما به کشوری تعلق داریم که جامعه درگیر ناهنجاری های اجتماعی بیش ترین قربانی خود را از قشر زن می گیرد در کشور عقب نگهداشته افغانستان از قرن ها بدینسو بدبختانه سنگ های آسمانی و زمینی بر سر زن می بارد. درین کشور زنان در اثر ناهنجاری های اجتماعی ، روش های سنتی دیرینه ، بهانه های مذهبی و مزخرفات کهن مرد سالاری در اسارت گاه جهل ، مرض ، فقر توام با ظلم و نا امنی نگهداری شده و همواره آماج تجاوز، ترور ،تعرض ، توهین ، تهدید ، تحقیر خشونت و برخوردهای زن ستیزانه قرار داده می شود .
در کشورما آتش جنگ چهاردهه پیکر شریف این قشر بی دفاع وطن را همواره می سوزاند که در اثر آن صدها هزار زن بی خانمان در هجرت و آواره گی ومیلیون ها زن دیگر در داخل کشور گویا در زندان عموم ملت بسر می برند .صدها هزار زن و دختر معصوم و پاکنهاد از حق کار تحصیل و تعلیم محروم ساخته شده و هزاران زن دیگر به حالت بی سرنوشتی به اتهام جرم در زندان ها نگهداشته می شوند .
در اکثر نقاط دور افتاده کشور که مردم از سواد بهره ی نداشته زنان در زیر پاشنه های خونین مرد سالاران زن ستیز و شرایط هولناک و انگیزه های سنتی بدوی درمیان مرگ و زنده گی نفس می کشند . مظالم ارباب رعیتی وعنعنات قبیله ای ، کمبود فهم عمومی و نبود تحصیلات عالی ملاها در قرا و قصبات ، سرنوشت زنان را به چالش می گیرد. در محیط تسلط عقب گرایان مذهبی که اخیراً وهابیت و روش های دیوبندی وغیره در آن نفوذ کرده است جزیی ترین حرکت و انگیزه آزادی خواهی برای زنان بنام الحاد و بی دینی سرکوب میشود ودر اینگونه شرایط زنان فاقد صلاحیت واختیار خود بوده سرنوشت آنان بدست زورمندان عقب گرا و محافظه کار رقم زده می شود . مساله بیکاری جوانان ، فقر شدید و شرایط کمر شکن طویانه وحق مهر در نظام فرتوت فیودالی و پدرسالاری زمینه ازدواج را برای دختران و پسران همچون معاملات بازار که برخلاف تمام حقوق و کرامت انسانی هست مشکل آفرین و طاقت فرسا ساخته است . گذشته از آن تاسف انگیز است که در محیط عقب مانده هرگونه خشونت بر زنان روا و هرگونه حق خواهی نا روا وکفرآلود خوانده می شود . بآنکه اخیراً درچشم انداز اوضاع ظاهراً تصویری از تغیرات در زنده گی زنان دیده می شود ولی دولت موجود با پایه های لرزان که در نفس آن عنصر بی عدالتی، قانون شکنی ، رشوت، اختلاص ، زورگویی، خود محوری، خود خواهی، حق تلفی ، ظلم با پدیده عقب گرایی و تعصبات جنسیتی وجود دارد و هم از طرفی دوام جنگ چار دهه در کشور شرایط زنده گی را برای زنان بدتر از گذشته دشوار ساخته است و برطبق آمار نهادهای بین المللی وحقوق بشر جهانی سالانه صدها زن در اثر خشونت مردان به کام مرگ فرو می روند. در حال حاضرفضای خانواده در جامعه عقب گرا در واقع جولانگاه زور آزمایی زن ستیزان با زنان است . ای کاش مردان زورمند تمام نیرو و امکانات شان را به جای زور آزمایی با زنان در راه دفع و طرد دشمنان وطن وخنثی کردن دسایس متجاوزین و مداخله گران بکار برده و برای نجات وطن از حالت جانکاه کنونی می شتافتند .تا زنان ومردان کشور در زیر سایه صلح و آرامش و در فضای تفاهم و همفکری چرخ زنده گی خانواده و اجتماع را با مشارکت همدیگر به پیش می بردند .
درحال حاضر زنان افغانستان یگانه راهی را که در پیش دارند همانا کسب سواد تعلیم و تربیه و تشخیص دوستان و دشمنان داخلی وخارجی کشور است که برپایه درک از واقعیت های تلخ جامعه به جست و جوی راه حل ها در امر بسیج زنان درجنبش سرتاسری که تکیه گاه اصلی زنان را تشکیل می دهد مبارزات داد خواهانه زنان شکل بگیرد.
زنان رنجدیده کشور همان طوری که آزاد بدنیا آمده اید برای آزادی خود متحدانه ، جسورانه و آگاهانه برزمید.
زن هموطن ! تو متاع بی جان نیستی هیچ چیزی در جهان برابر با ارزش های انسانی تو شده نمی تواند، مقام و موقف والای تو مادر ، خواهر وهمسر بالا تر از همه ارزش های انسانی است . تو به مثابه فرزند آدم دارای وصف عالی انسانی هستی . مگذار که انسان های کوردل و عقب گرا بنام پاک وعواطف پاکدامنی تو معامله کرده و با حیثیت تو بازی کنند . نگذار که نقش و موقف عالی ملکوتی تو زن هموطن را با آرمانت وسازمانت در جامعه کمرنگ سازند . تو همراه با متحدین ات در وجود سازمان دادخواهانه خود می توانی ازحق مشروع و قانونی خود دفاع کنی صدای آزادی وعدالت را درگوش جهانیان برسانی در آن صورت پیروزی از آن تو خواهد بود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۴۱۲
مشاور اسد: نشست مسکو آغاز مرحله ای تازه بدون حضور امریکاست
مشاور سیاسی و رسانه ای رییس جمهور سوریه با تاکید بر رضایت این کشوراز نتایج نشست سه جانبه مسکو درباره تغییر گفتمان ترکیه در قبال سوریه نیز تصریح کرد که این مساله معلول اوضاع داخلی و سیاست نادرستی است که انقره را به بن بست کشانده است.
بثینه شعبان مشاور سیاسی و رسانه ای بشاراسد رییس جمهور سوریه تاکید کرد که هماهنگی میان دمشق و هم پیمانانش همیشه گی و روزانه است.
شعبان درباره نشست سه جانبه مسکو میان ایران، روسیه و ترکیه تاکید کرد که جانفشانیهای ارتش و ملت سوریه و هم پیمانان این کشور سبب شد که این نشست به چنین نتایجی دست یابد و « سوریه نیز با این نتایج موافق است؛ نتایجی که خبر از پایان یک مرحله و آغاز یک مرحله جدید دیگر می دهد»؛ خاصه اینکه امریکا در مرحله حضور ندارد؛ طرفی « که پنداشته می شد همه راه حل ها در دست اوست».
وی در گفت وگو با شبکه خبری « المیادین» در پاسخ به این پرسش که آیا سوریه پس از نشست مسکو و برگزای مذاکرات آستانه به سوی راهکار سیاسی خواهد رفت گفت: « با وجود اختلافات میدانی در نشست مسکو ولی دعوت استفان دی میستورا فرستاده ویژه سازمان ملل چند ساعت پس از این نشست برای مذاکره و اعلام هماهنگی با تیم دونالد ترامپ رییس جمهور آمریکا نشان می دهد طرف هایی که ابتکار عمل را پیش از این نشست در دست داشتند احساس کردند که اگر اقدامی انجام ندهند زمان را از دست خواهند داد».
مشاور اسد با تاکید بر این که پس از نشست مسکو مرحله جدیدی آغاز خواهد شد، درباره پیروزی حلب نیز خاطر نشان کرد که این پیروزی میزان ناراحتی و نگرانی حامیان تروریست ها را نشان داد.
وی درباره قطعنامه ۲۳۲۸ شورای امنیت نیز اظهار داشت که « این قطعنامه درباره اعزام ناظران به شهر حلب صحبت نمی کند و کارکنان سازمان ملل در آنجا حضور دارند و کمک های بشردوستانه را توزیع می کنند، ولی این قطعنامه روند را نظم بخشید و هیچ چیزی جز با موافقت دولت سوریه وجود ندارد».
شعبان با اشاره به آماده گی دولت سوریه برای مذاکره با طرف های مهمی که خواستار دستیابی به راهکار سیاسی هستند که حکومت سوریه آن را وضع کرده، اعلام کرد که دمشق قصد دارد با همه کشورهای دنیا دوست باشد و با هیچ ملتی جز رژیم صهیونیستی دشمنی ندارد؛ زیرا این رژیم خاک سوریه را اشغال کرده است.
مشاور رییس جمهور سوریه ضمن تکذیب هر گونه خطوط تماس مستقیم میان دمشق و واشنگتن، انقره و ریاض، درباره تغییر گفتمان ترکیه در قبال سوریه نیز تاکید کرد که این مساله معلول اوضاع ترکیه و سیاست نادرستی است که انقره را به بن بست کشانده است.
وی درباره آماده گی سوریه برای دیدار با مسوولان ترک گفت: « این مساله مبتنی بر شیوه و در ضمن رفتارهای عملی آنان است... لذا کرامت سوریه در درجه نخست قرار دارد. ما حامی هر چیزی هستیم که کرامت، ملت، وحدت و ارزش خون شهدای آن (سوریه) را حفظ کند».
مشاور اسد ضمن درخواست از مصر برای بازگشت قدرتمندانه به صفوف کشورهای عربی، درباره لبنان نیز اعلام کرد که آنچه برای سوریه اهمیت دارد اصل وجود رابطه با لبنان است.
شعبان درباره احتمال همکاری میان دولت های سوریه و لبنان نیز تاکید کرد: « در سیاست هرچیزی ممکن است ولی بر حسب اصول و دیدگاهی که برای آن در نظر گرفته میشود ». / فارس
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۲۲۱۲
وقتی دولت بریتانیا « بزرگ ترین جنایت کارحقوق بشری » را آزاد می کند از دولت افغانستان چه باید انتظار داشت؟
ملک ستیز
به یاد دارم در اوایل سال ۲۰۰۵ ژورنالیست سرشناس امور بینالمللی «بی بی سی» جان سیمپسن (John Simpson) مستندی ساخت از زرداد فریادی و اسمش را گذاشت « بزرگ ترین جنایتکار حقوق بشردر افغانستان». این فلم که در سرویس جهانی بی بی سی (BBC World) به زبان انگلیسی به نشر رفت، به سایر رسانههای معروف دنیا رخنه کرد و زیادی از رسانههای جهانی آن را به نشر رسانیدند. این مستند به گونه کمره مخفی تهیه شده بود که خانه و زنده گی زرداد را در بریتانیا به نمایش می گذاشت. جان سیمپسن که افغانستان شناس خوبی است تلاش کرد نشان دهد که بزرگ ترین جنایت کار افغانستان در جادههای لندن آزاد گشت و گذار می کند، درحالی که قربانیان جنایات وی در افغانستان به یاد رفته گان این جنایت اشک می ریزند. این فلم بحثهای جدی را در دهلیزهای سیاسی جهان خلق کرد. این فلم دامی شد برای زرداد و این جنایت کار به جنگ قانون درآمد. سپس نهاد های حقوق بشر سازمان عفو بین الملل (Amnesty International)، دیده بان حقوق بشر (Human Rights Watch) جامعه مردمان زیر تهدید (Society for Threatened Peoples) فدراسیون بینالمللی حمایت از حقوق بشر (International Federation for Human Rights) و نهاد بینالمللی حمایت از قربانیان شکنجه و خشونت (International Rehabilitation Council for Torture Victims) در گزارشات سالانه و اعلامیه های رسمی خود از دست گیری این جنایتکار توسط دولت بریتانیا استقبال کرده و تقاضای حکم عدالت بر جنایت کردند.
دادگاه بریتانیا زرداد را به تخطی آشکار از ابتدایی ترین و اساسی ترین حقوق انسانی یعنی سلب حق حیات انسانهای بی گناه و بنا بر اسناد و شواهد موجه به بیست سال محکوم به زندان کرد.
مهم ترین اصل در رعایت حقوق بشر عدالت است. وقتی عدالت قربانی معاملات سیاسی می شود، هیچ جایگاهی برای حقوق بشر باقی نمی ماند و حقوق بشر بازیچه یی می شود برای سیاست. میثاق های بین المللی حقوق بشری از دولتهای می طلبند تا کرامت انسانی و عدالت را به منابع حقوقی خود به ویژه حقوق شهروندی مبدل گردانند. کنوانسیون منع شکنجه، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیونهای چهارگانه ژینوا در مورد حقوق بشرخواهانه و کنوانسیون بینالمللی حمایت از مردمان زیر تهدید که دولت بریتانیا به آنها الحاق کرده است، حکم می کند که رعایت و احترام به کرامت انسانی و تامین عدالت قربانیان جنایات حقوق بشری باید هدف اصلی فیصلههای دادگاه های عضو این کنوانسیونها را شکل دهد.
حالا دولت بریتانیا یک جنایتکار جنگی و جنایتکار حقوق بشری را در نتیجه یک معامله سیاسی در دولت دوم آزاد می سازد. این روی کرد دولت بریتانیا برخلاف تمام ارزش های اعلامیه جهانی حقوق بشر، قوانین بینالمللی، قوانین بینالمللی حقوق بشری و قوانین بشرخواهانه بینالمللی تفسیر میشود.
این روش دولت بریتانیا صدمه شدیدی به ارزشهای حقوق بشر در افغانستان می زند. این کار دولت بریتانیا در حالتی صورت گرفته که هیچ تفسیر حقوقی از این عمل کرد خود بر حکم حاکمیت قانون از دید حقوق بینالدول و قانون ملی بریتانیا برای مردم افغانستان به ویژه قربانیان جنایاتیکه از طرف زرداد صورت گرفته ارایه نکرده است.
این روش محاکم بریتانیا می تواند تخطی آشکار دولت بریتانیا از منشور سازمان ملل متحد نیز تفسیر گردد. منشور سازمان ملل متحد حقوق بشر و تامین عدالت را در مفاد خود به مثابه منابع اصلی به رسمیت پذیرفته است. بریتانیا که عضو دایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد است نباید به ارزشها و منابع سازمان ملل و حقوق بینالملل آسیب رساند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۸۱۲
خطر داعش برای روسیه و چین
داعش همچنان در مناطق مختلف جهان عرب به پیش می رود تا جایگزینی برای همه گروههای افراطی باشد. این تشکیلات سال گذشته در افغانستان ظاهر شد و به قصد تسلط بر طالبان با این جریان وارد جنگ شد. کما اینکه این تشکل در تاجیکستان در همسایه گی افغانستان نیز خودی نشان داد و دولتهای عضو سازمان شانگهای را بر آن داشت تا با برگزاری دیدارهایی شتابزده، خطر داعش را در منطقه بررسی کنند. سال گذشته روسای این سازمان در روسیه گردهم آمدند و بر این نکته تاکید کردند که باید امنیت اعضای شانگهای و به خصوص مرزهای شش دولت (روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان) را تامین کرد. به نظر آنها وخامت اوضاع درافغانستان بسیار نگران کننده شده است.
درهمین رابطه روسای سازمان پیمان امنیت جمعی شامل ارمنستان، بلاروس، قزاقستان، قرقیزستان، روسیه و تاجیکستان هم نشست دیگری برگزار و در مقابل چالش ها و مخاطرات آینده با تمرکز بر تحولات آسیایمیانه، به خصوص دو کشور تاجیکستان و افغانستان تدابیری را اتخاذ کردند. آنها همچنین ١٠ سند همکاری امضا کردند که هدف اش کارآمد کردن همکاری های نظامی و امنیتی بین دولت های عضو این سازمان و نیز توسعه کمک های مسکو برای تربیت و آموزش کادرهایی در زمینه های امنیتی، دفاعی و نیز توسعه پایگاههای نظامی روسیه در این کشورها بود.
تاجیکستان در فضای مشترک سازمان پیمان امنیت جمعی، کمربند امنی به حساب می آید که برخی اطلاعات دریافت شده از این کشور موجب نگرانی شده است چراکه نشان می دهد گروههای افراطی و در راس آنها داعش در مرزهای تاجیکستان و افغانستان به شدت در حال رشد هستند و از حمایت طالبان در افغانستان و پاکستان نیز بهره می برند تا بتوانند با نظام های سکولار باقی مانده از دوران شوروی سابق به چالش برخیزند. همان طور که روزگاری از شبه نظامیان افراطی برای مقابله با شوروی در افغانستان استفاده می شد، اکنون دولتهای غربی نیز میکوشند از همین وسیله برای مقابله با روسیه و چین ( دو کشوری که رهبری تمامی مخالفان نظام تک قطبی را برعهده دارند) استفاده کنند. در چین و روسیه اقلیتهای مسلمانی هستند که از آنها برای هدف قراردادن ثبات داخلی این کشورها استفاده میشود. از همین جاست که گروههای داوطلب بهجای عراق و سوریه به کشورهای آسیای میانه یا روسیه فرستاده می شوند.
چندی پیش روزنامه « گاردین » در گزارشی نوشت: گروه داعش بر حجم کارهای تبلیغاتی خود افزوده و یک کانال جدید به نام « فرات میدیا » به زبان روسی دایر کرده است. این تشکیلات همچنین اعلام کرد، قصد دارد امارتی را در شمال قفقاز در داخل روسیه تاسیس کند. بخش تبلیغاتی این گروه هم فیلمی را منتشر کرد که به صورت حرفه ای تهیه شده بود و از « واحد مجاهدان قفقاز» سخن می گفت و شامل گفت وگوهایی با افراد مسلحی بود که در عراق و سوریه بودند. آنها به زبان روسی صحبت کرده و می گفتند، قصد دارند دوباره به کشورشان برگشته و آن را از لوث شرک و سیکولاریسم پاک سازی کنند.
همین امر موجب شد تا نگرانی از احتمال شروع کار داعش در روسیه افزایش پیدا کند. در ماه اگست گذشته چچنیها به یک مرکز بازرسی پولیس در نزدیکی مسکو حمله کردند که به زخمیشدن چند نیروی پولیس منجر شد. چندی بعد خبرگزاری روسیه از بازداشت ١٠ نفر از اعضای یک هسته تروریستی مرتبط با داعش در این کشور خبر داد و گفت، آنها برای انجام یک سلسله حملات در مسکو و سنت پیترزبورگ برنامه ریزی کرده بودند. به گفته منابع روسی، این هسته تروریستی دارای عناصری از برخی کشورهای آسیایمیانه بوده است.
مشکل اصلی برای دولتهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی آن است که افغانستان همچنان سرزمینی حاصل خیز برای رشد و گسترش افراط گرایی و تروریسم بوده و به دلیل داشتن مرزهای مشترک بین این کشور و تاجیکستان و برخی دولتهای آسیای میانه و چین، انتقال افراطیها از افغانستان به این کشورها امری آسان است زیرا مناطق مرزی این کشور بیش تر کوهستانی بوده و به سختی می توان آنها را کنترول کرد. تاجیکستان از کشورهای عضو سازمان پیمان امنیت جمعی برای کنترول مرزهایش کمک خواسته است.
اما به نظر می رسد الان مقابله با تروریسم تنها منحصر به سوریه شده است . بعد از ورود رسمی روسیه به نبرد در سوریه و ارسال نیروی هوایی به این کشور، چین نیز هواپیماهای« مدل ١٥ ـ J » خود را برای مشارکت در عملیات نظامی علیه داعش و بقیه گروههای افراطی به این کشور فرستاد. این نخستین بار در تاریخ بود که ارتش چین در یک عملیات نظامی در خاورمیانه مشارکت می کرد. این مشارکت بیان گر عزم جدی پکن برای مقابله با تروریسم است و دولت چین آن را استراتیژی اصلی خود می داند. درواقع هر دو کشور چین و روسیه درک می کنند که هدف تروریسم بوده و پیمان « ناتو» وقتی از گسترش هرج ومرج در مناطق خاورمیانه آسوده خاطر شود، گروههای افراطی نظیر داعش را به سمت آنها سوق خواهد داد. شاید به همین دلیل است که چین و روسیه با دخالت خود در سوریه قصد دارند این طرح را در نطفه خفه کنند./ ش
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۱۸۱۲
جنرال دوستم در کمینگاه یک توطیه بزرگ
عارف عرفان
در بستر استراتیژی جهانی آمریکا وشرکای آن در حوزه « محوریت آسیا ـ Asia pivot » افغانستان ، یکی ازکلیدی ترین وبا اهمیت ترین منطقه ژیواستراتیژیک را در بازی های رقابتی میان ابرقدرت های جهان وکشورگشایان تشکیل می دهد.
شمال دهلیزگاه اصلی این استراتیژی است.در تداوم ترور های زنجیرهٔ و برنامه ریزی شده سران و فرماندهان جمیعت،جنرال دوستم یکی از بارزترین ستون مقاومت بازدارنده درین چرخه استراتیژیک محسوب می گردد.
موج سواری ها و شنا های خلاف امواج متعارف سیاسی در خارج از اتمسفیر ارگ ، رفتارهای مستقلانه این ارتش مرد کارآزموده برای درهم کوبیدن مستدام گروه های تروریستی در شمال و انهدام پایگاه های تروریستی در آن بلاد، موقعیت او را در راستای اهداف « گستره تروریسم درشمال » در آن سوی خط قرمر ترسیم نموده بود.هکذا برنامه ریزی کمین برای امحای فزیکی جنرال در امتداد راه ولسوالی غورماچ چندان غافل انگیز نبود وبه طرز تصادف بار نخست جنرال ازین تله پرش نمود.
بلافاصله جنرالی از دام رهیده خواستار تحقیق ومحاکمه مقامات عالیرتبه امنیتی و کاربرد تغییرات ساختاری نظام گردید.
تداوم یخ بندی درمناسبات جنرال با ارگ وبنبست های ایجاد شده، پندار های واکنشی از سوی جنرال، وضرورت سریع جابجای گروه های تروریستی از جمله لشکریان شکست خورده در سوریه وعراق در شمال وایجاد معبرگاه های معین به سوی چین ، روسیه و آسیای میانه به ویژه پس از سقوط «حلب » به مثابه ممثل لیننگراد ثانی که شکست مفتضحانه غرب، زایش جهان نوین ودنیای چند قطبی را بشارت داد ، این ها همه شکل دهنده اتمسفیر جدید سیاسی در شمال افغانستان بود واز ضرورت فوری تغییرات در شمال در راستای اهداف تلافی جویانه شکست های غرب در خلیج سخن می گفت.
فاز نخست « ترور شخصیتی »جنرال دوستم
جنرال دوستم از جمله شناخته شده ترین سپاهی افغانستان است که طی چهار دهه پیکار وحضور سیاسی اش در میدان رزم ، نام اش با واژه های جسارت، صداقت ، پاکی ، عیاری، ایثارگری ، فداکاری، مردانه گی، وناموس داری گره یافته و در سینه های مردم نقش یافته است.
او ساله است که بدون کوچک ترین لغزش اخلاقی درفش دفاع از خاک ونوامس ملی را بردوش داشته و دراین راه قربانی های عظیم بجا گذاشته است .جنرال پیاده عادی تخته شطرنج سیاست افغانستان بود که با زور شمشیر خویش هزاران گذرگاه پرمخاطره را مردانه وار طی کرد ودر مقام وزیر رسید، وتا همین اکنون چون دژ استوار وشکوهمند دربرابر هیولای تروریستی ولشکریان نیابتی دشمنان افغانستان ایستاده است.
او دیگر به مثابه مدافع صدیق وطن در قلب های هموطنان مان ره گشوده و تا پایانی ترین لایه های زمین ریشه گسترده بنا برآن دیگر دستان خون آلود شکارچیان وحامیان تروریسم از آستین بیرون آمده و قادر نیستند تا کرارآ به صورت فزیکی قتل او را برنامه ریزی نمایند ،ازینرو به روش های ماکیاولیزم وتاکتیک های ننگین دست یازیده و به طرز مضحک یکی از کثیف ترین بازی ها را برای درهم شکستن شخصیت،اعتبار ومعنویات این وطن پرست پرشور وفرزند راستین خلق افغانستان برگزیده ویکتن از بازیگران نو کاره وبی تجربه را در ازای وعده های ثروت وقدرت بنام « احمد ایشچی » درین نمایشنامه شرم آور برگزیده اند.
در راستای برنامه حذف سیاسی جنرال دوستم ،احمد ایشچی دریک بازی بزرگ وسهمگین در بیان گویا « آزار جنسی » از سوی جنرال که در فرهنگ سنتی جامعه ما ادای آن به ویژه در پرده تلویزیون دل شیر می خواهد، باخونسردی کامل ولب های پرشگوفه و تبسم بار و روایت یک داستان نا متجانس، متناقض و تصنعی که هیچ آمیزه وهمخوانی با شخصیت شناخته شدهٔ جنرال دوستم ندارد ،شرف، حیثیت و وقار خویش را در برابر میلیون ها انسان به حراج گذاشت وبرای خود شرم خریداری کرد!
سرگذشت احمد ایشچی،روابط و پیشینه تنگاتنگ او با اصحاب قدرت در ارگ، تقرر فرزند ارشد او به حیث ولسوال « اقچه »وواگذاری آن ولسوالی برای طالبان ،متعقبآ برکناری او از سوی جنرال دو ستم وتقرر مجدد او از سوی مقامات ارگ به حیث ولسوال« خواجه دکو » وتبدیل آن ولسوالی به میدانگاه رزمی طالبان، اندوختن بی پیشینه و یکباره گی سرمایه های قارونی احمد ایشچی ،همه وهمه رشته های اند که سرنوشت خانواده ایشچی را با دشمنان مردم افغانستان وحامیان تروریسم واضحآ پیوند می دهند،ازینرو گزینش احمد ایشچی به مثابه کارگردان نه چندان لایق این نمایشنامه مضحک، تصادفی بنظر نمی رسد.
صدای مهیب بلند گویان حقوق بشر
یکی از بارزترین فاکتوری که بطلان نمایشنامه ناکام احمد ایشچی را آفتابی می سازد، مظلوم نمایی ها وصدای هماهنگ وهمزمان نماینده گان غرب برای داد خواهی احمد ایشچی است.این صدا ها از حنجره های برتافته شد که چتر پرورشی و محافظتی را برای گروه های تروریستی داعش در سوریه گسترده بودند وتا آخرین لحظات کوچیگری این گروه تروریست از حلب سوریه ، از دولت های روسیه ، سوریه ومتحدین برای آنها پناه مطالبه می نمودند. تعجب انگیز است که روزانه صد ها جنایت عریان ومستند در اطراف واکناف سیاره مان ،منجمله جامعه فلک زده وجنایت بار افغانستان اتفاق می افتد که سراغی ازین بلند گویان حقوق بشر به نظر نمی رسد اما در یک ادعای واهی ونامستند ،این کمین اندازان کهنه کار درین وادی گرگان ، چون کرگسان ولاشخوران بر بالای « تنبان » احمد ایشچی سایه انداخته و تقاضای برسی موضوع خیالی را نموده تا دامی برای گرفتاری جنرال دوستم پهن کرده باشند.
بازتاب بازیهای آتش افروزانه
رخ بازی ترسیم کننده دورنمای جهنمی در مقیاس کُل کشور، به ویژه دهلیزگاه کنونی استراتیژی شمال با زورآزمایی غرب از یکسو و روسیه، هند ، چین، ایران و پاکستان از سوی دیگر می باشد.در راستای برنامه ریزی قصر سفید وبه استناد افسر باز نشسته پنتاگون این جنگ ویرانگرنیم قرن تداوم خواهد یافت که بدون شک این اژدهای جنگی جمع بی شمار از مردمان مانرا تا آن زمان خواهد بلعید.
تکرار برنامه های دسیسه انگیز و فقدان مراجع عدلی و قضایی بی طرف برای برسی ادعا های واهی وتوهم انگیز احمد ایشچی ،هیچ گونه پُل عقبی برای جنرال دوستم باقی نمی گذارد جز اینکه جنرال ، شمال را به« غزه » ثانی مبدل نماید.بی گمان در وضع بحرانزای کنونی اتخاذ چنین رویکرد مجبره خسارات بزرگی را بر پیکر دولت مافیای کابل ومردمان ستمدیده افغانستان تحمیل نموده وضرورت تغییرات وبازنگری سیاسی و هوشمندانه را از سوی کاخ وحامیان ان در دستور روز قرار میدهد.
گزینه های که برای مردم افغانستان وبرای نجات شان باقی می ماند بسیج سراسری وحمایت قاطع از پیشقراولان نبرد، فرزندان راستین و وطنپرستان واقعی کشور به ویژه آنانیست که در آزمونگاه نبرد، شجاعت ، دلیری و وطنپرستی خویش را به اثبات رسانیده اند.
جنرال دو ستم که به واکنش خشماگین ارگ وحامیان تروریسم جهانی مبدل شده است ،بی هیچ گمانی گناه بزرگ وطن پرستی وحمایت از خاک و وطن را بدوش کشیده است.اوچون ستون پولادین در برابر تروریزم قد برافراشت، لذا او فرزند راستین وطن است .
او در پراتیک سیاسی از فرازهای قومی عبور نموده و متعلق به همه ساکنان کشور بوده دفاع از او وظیفه و وجیبه هر انسان وطن پرست است!
آن نخل ناخلف که تبر شد از ما نبود !
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۷۱۲