اگر افغانستان را می خواهید، وحدت کنید !

 

رحیم حبیبی

 هیچ تردیدی وجود ندارد که جامعه در یک چنبره حرکت قهقرایی و بحرانی رو به افول است ، اگر بر چنین وضعیت افسار زده نشود ، تا چند سال دیگر گور همه امید ها ، کنده خواهد شد ، ریشه کن کردن ویروس های اپیدمک ، برای نسل های بعدی کار پر مشقتی را به مصاف می کشد . این به خاطر آنست که اولیگارشی مالی خفاش گونه بر شاه رگ های سیاسی ـ اقتصادی جامعه ریشه دوانیده و دارند بر سرنوشت کلیت جامعه مستولی شوند و آنگاه نبرد با این سیاه کاران تاریخ راه های مغیلان زاری را در مقدوم تان تمهید خواهد داشت کار های روز تا روز دشوارتر و سنگین تر شده می رود.
هنوز فرصت ها غنمیتی را در احاطه داریم چون می بینیم که نفرت و انزجار بیسابقه ؛ در برابر حاکمان سیاسی رو به تزاید است؛ توده های مردم با یک جهش و استحاله عمیق از خواب زده گی بیدار شده اند ؛ احزاب سیاسی می توانند مرد م را اگاهی بیش تر دهند و باور ایقان چنین است که بسیج ساختن مردم ، اهداف عمده همه سازمان های سیاسی مردم گرا است بدون شک احزاب چپ دیروز پیوند ها و آرمانهای بسا مشترکی با مردم دارند که هنوز مایه امیدواری می تواند باشد و این یعنی که هنوز ما را کاملا از هم جدا نشده ایم .
مهم اینست که همه مان دربرابر دشمنان مردم و افغانستان ؛ خود را بسیج کنیم تا اینکه در برابر همدیگر به صف ارایی بپردازیم .
من میدانم که مسایل مهمی است که ما را از هم جدا کرده است ،  اما عقیده ندارم که آنها را در یک شبه حل کنیم ؛ طبیعی است که از میان ما بسیاری ها ؛ غلطی های جبران ناپذیری را انجام دادند ، که مایه شرمساری خود و تاریخ اند ، می دانم عده از میان ما چون علف ها هرزه به پای هربادی ، کمر خم کردند و عده هم هستند که چون سپیدار های بلند درون شاه موریانه زده است و از ورزش هربادی در هراس اند .
ای کاش اینان بدانند که تاریخ همچو عناصر جبون ، کم ظرفیت و بیمایه را پشت کرده و یا در جمله پادوهای وطن فروش ، ردیف خواهند کرد ، می دانم کسانی هم اند که به نرخ روزنان می خورند و اگر منافع شان درهرکجای تامین باشد ، پیش پای منفعت دهنده گان ؛ غلط می زنند ؛ می دانم که یکعده در درون حزب مهمان امده بودند و پس ازینکه سفره حزب ، خالی شد ، مهمانان هم غایب شدند .
 ۲۴ سال تمام گذشت که ما بر بی موازنه گی فکری فایق آمده نمی توانیم ، فقط در جنگ و جدل های خودی مصروف هستیم و تیشه بر ریشه همدیگر می کوبیم .بهانه ها چنان نیست که بتوانند ما را در دوجبه متخاصم بکشاند.
من نمی گویم که برغلطی ها ، اشتباهات ، ندانم کاری ها ، معاملات و خیانت ها انگشت نگذاریم  ، چون بدون عبور از خط آن اشتباهات ، ما به آینده شفاف رسیده نمی توانیم؛ اما مرحله کنونی تاریخ سوالات بسیار سنگین و تاریخی دیگری را در برابر مان مطرح کرده که بایست اولا به پاسخ آنها پرداخت .


یا مبارزه مشترک برای بقا
یا مرگ تدریجی بی هویت .
اهمیت زنده گی در نو شدن و تغیر یافتن است ، سازمان سیاسی که خود را نتواند تغیر دهد و خودش را با نیاز های زمانی و مکانی ، تطبیق دهد ، متوقف می شود ، راکد می شود فاسد می شود ، انگاه می میرد.
اهمیت و مفاهیم تغیر و نوشدن را خداوند عزووجل در ایات ۱۱ سوره الرعد چنین بیان داشته است :
" ان الله لا یغیرو ما بقوم حتی یغیرو ما بی انفسهیم "
ترجمه:ملتی که خود را تغیر ندهد من هرگز او را تغیر نخواهم داد .
اقبال لاهوری شاعر و نویسنده توانا هند تغیر را در قراات شعری خویش چنین به بیان شفاف گرفته است :

ساحل افتاده گفت هرچه بسی زیستم ؛ هیچ معلوم نشد، آه که من ؛ کیستم
موج ز خود رفته ی ؛ تیزخرامید و گفت ؛ هستم اگر میروم ؛ گر نروم نیستم.

این مردم است که با اگاهی از حقوق و مکلفیت های خود در تحرک به جامعه فعال بوده و خود بایست با مبارزات حق طلبانه خویش ، روزنه امید را برای فردای تابناک خود بگشایند و الی چون امواج آرام ساحل به عطالت تن در داده و آرام بخوابند و یا در معانی مماثل این انسان ها است که عقابینه بر تارک قله های بلند روزگار ، پرواز کنند و یا چون مور های در سوراخ های تنک و تاریک و تعفن زا به زیند و خفت وار در چنبره بی معنا بچرخند و بمیرند .
بقول لاهوری دانشمند ما وقتی خواهیم بود که در حرکت و تغیر باشیم و الی نابودی ما حتم است.
من با این مقدمه موجز می خواهم رنج نامه دیگری را درین ورق پاره به استشاره گیرم و به مثابه یکی از اعضای حزب انباشت های و مفاهیم و گمانه های خویشرا هول وحدت مجدد خانوادهای متشتت به قراات روشن گیرم تا شود از آخرین امیدها و فرصت ها به نفع پیوست مجدد مان ، استفاده ببرم .
از سقوط حزب دموکراتیک خلق افغانستان بیش از دو دهه سال می گذرد ، در باب سقوط و اضمحلال حاکمیت و عوامل اساسی شکست حرف های زیادی در مخیله های هریک مان انباشت و متراکم است ، اما یک سوال اساسی اینجاست که حزب ما با داشتن تجارب بی نهایت غنی به ویژه تجارب اکتسابی این همه سال های بر ابهت و رفت و بر گشت های سیاسی و تجارب اینمهه جدا بودن ها و انقطابات و...؟
چرا نتوانسته به پا ایستد و خود را مطرح کند ، که مستلزم بحث های صادقانه است که پاسخ ان در نوشتن چند مقال ، چند رنجنامه جسته گریخته به بیان گرفته نخواهد شده به نظر من فرصت های طولانی و زمان لازم و مناسب را می طلبد به ویژه پاسخ آن در یک جمع آمد وسیع و بحث های صادقانه می تواند ما را به راهبرد های مناسب برساند ، چنانچه از سقوط حاکمیت تا اکنون سال های متمادی گذشت ولی این جزوه ها کماکان در چنبره برزخی در حرکت و بدون رسیدن به وفاق و همبسته گی هیچ گونه دستاوردی ندارند واگر وضع بدین منوال ادامه یابد ما نه تنها به جلو نه خواهیم رفت؛  بلکه روز تا روز خورد و خمیر شده و زمانی به نقطه ای خواهیم رسیدکه پل های عقبی را ویران شده درخواهیم یافت ، ادامه چنین وضع اسفناک و رقت بار جفای بزرگ تاریخی است برای نسل بعدی جنبش روشفکری افغانستان .
این را باید دانست که به دیگران اتهام بستن ، خود را مطهر جلوه دادن ، سازمان و نوزادسیاسی جداگانه ساختن ، خطای بزرگی است که مسوولیت سنگین آنرا هیچکس حمل کرده نخواهد توانست ، ما نمی توانیم با ایجاد دسته جات کوچک و بگو مگو های غیر مفید و تکراری ، از درون حوادث گذشته خود را کنار بکشیم . در ایجاد و ببار آوردن مشکلات ها همه ما مسولیت داریم کسی بیشتر و کسی کمتر . اینکه کدام شخصیت و یا رهبر و یا دسته های حزبی و یا سازمان ها چگونه ، چه وقت و در کجا مورد بازپرس ، استنطاق ومورد محاکمه قرار گیرد مورد بحث ما نیست ، زیرا زمان این فرصت را بما نداده است ولی بی گمان این قضاوت از نظر زمان بدور نخواهد ماند و فرصت برای به بحث و کنکاش روی این مسایل را بایست به آینده ماکول کرد و این پیش داوری بدین معنا نیست که واقعیت ها را کتمان کنیم . من اینرا هم می دانم که بیان و افشای واقعیت ها تلخ هستند ، تکان دهنده هستند ، بیان آن برای بسیاری از ما  آزاردهنده اند ، افشای آن بعضی از ما ها را سر افگنده و شرمسار خواهد کرد . افشای آنها بعضی ها را به محکمه تاریخ خواهند کشانده و به غل و زنجیر وجدان خواهد بست و لذا ما حق نداریم که واقعیت ها را نا دیده بگیریم ولی این همه مسایل را نمی توان وسیله ساخته وحدت و پیوست خانواده های مانرا با گذشت چند دهه باز هم معوق ساخت و هیله نمود .
فقط یک پیشنهاد:
اول باید وحدت کنیم که آخرین چاره همین است بعد روی مسایل تیوریک ، مشکلات ، ظرفیت ، کار های سازمانی و مولفه های دیگر یک ساختار سیاسی ، اتاق فکر را ایجاد نماییم تا اتاق فکر با ایجاد شعبات مختلف همه امور را به مثابه مغز متفکر حزب تولید و در اختیار سازمان های سیاسی و رهبری حزب   قرار دهد . البته در مورد اتاق فکر بایست بحث مفصل و طولانی را در آینده باید براه اندازیم .

بامداد ـ  سیاسی ـ ۴/ ۱۶ـ ۲۹۰۸

دولت و مردم کلمبیا بعد از ۵۰ سال جنگ داخلی قدم نهایی خویش را در جهت صلح و ثبات دایمی می گذارد

بصیر دهزاد
در جریان همین هفته ( ۲۵ اگست ۲۰۱۶) موافقت نامه آتش بس دایمی میان رهبر جنبش انقلابی مردمی کلمبیا (فا رک) و رییس جمهور کلمبیا در هوانا پایتخت کشور کوبا به امضا رسید. مذاکرات صلح در کشور کوبا و تحت میانجیگری مستقیم  راول کاسترو رییس جمهور کوبا ادامه می یافت. قرار است توافقنامه نهایی صلح میان هر دو جانب به تاریخ ۲ اکتوبر سال جاری امضاٌ گردد و مطابق بر مواد این توافقنامه سال آیند یک همه پرسی « آرای عمومی » در این کشور براه انداخته خواهد شد.
رهبر جنبش گیریلایی « فارک»  یا جنبش انقلابی کلمبیا طی سخنان اش با احساسات خاص اعلان نمود :« جنگ خاتمه پذیرفته است، کلمبیا دیگر کشور خون و آتش نیست. ما بطرف صلح ، اعتماد و پبشرفت میرویم. ما از کشته شدن در جریان جنگ عمیقاٌ متاٌسفیم و معذرت می خواهیم.
جنگ در کلمبیا در سالهای ۶۰ ترسایی به شکل جنگ های گیریلایی آغاز گردید. این گروه یک شاخه کلمبیایی از بقایای مبارزین آزادی خواه و رهایی بخش ملی امریکای لاتین بر ضد استعمار اسپانیا بوده است که فراگیر تقریباٌ تمامی کشور های امریکای لاتین بود. این جنبش که خود را طرفدار سیاست چپ می داند، بر ضد حکومت کولمبیا مبارزه مسلحانه میکرد. حکومت کلمبیا در آن زمان متشکل از زمینداران ،حامی زمینداران بزرگ و تحت حمایت زمینداران بزرگ بود و حکومت دیکتاتوری طی سال های متمادی مورد حمایت سیاسی و نظامی ایلات متحده امریکا بوده است. امریکا همیشه در سدد نابودی کامل این جنبش گیریلایی بود.
جنبش انقلابی ( فارک) در مبارزه مسلحانه اش عدالت اجتماعی و حقوق مساوی برای زمینداران را شعار بزرگ خود می دانست. این گروه مصارف جنگی خود را از طریق فروش مواد مخدر که بیشترین آن به ایالات متحده امریکا قاچاق می گردید، تمویل می کرد.
نقش میانجیگری و زمینه سازی چاویز رییس جمهورقبلی ونزویلا که سال گذشته وفات نمود ؛ و راول کاسترو رییس جمهور کوبا در این مذاکرات و نتایج موفقیت بار کنونی آن خیلی ها موثر و تعین کننده بوده است.
چند مشخصه تجربه برانگیر این پروسه صلح در مقایسه با پروسه مذاکرات صلح افغانستان با طالبان از نظر اینجانب:
۱ ـ این مذاکرات با شرکت نماینده گان کشور های مختلفه منطقه وی مغلق و پیچیده ساخته نشده بود.
۲ـ طرفین مذاکرات صلح در چهار سال اخیر با صداقت و استقلالیت و بر بنیاد منافع ملی (ملت و مردم ) در مذاکرات مستقیم با هم ملاقی میگردیدند و جوانب میانجیگر فقط زمینه ساز مذاکرات بودند.
۳ـ هیچ جانبی آجندا های بیگانگان و مداخله گران خارخی را با خود به میز مذاکره نمی بردند تا قبل از آغاز مذاکره، شکست آن پیش بینی گردد.
۴ ـ نماینده گان جانب دولت از دو اجندا نماینده گی نمی کردند و گزارش اولی را به استخبارات خارجی نمی دادند.
۵ـ مذاکرات صادقانه و هدفمندانه بوده است نه اینکه پروسه را مغلق ساختن و به تعویق انداختن.
۶ ـ جنبش انقلابی کلمبیا هیچ تعهد و باج دهی و معامله با کدام استخبارات خارجی نداشته است. با اراده مستقل و در نظرداشت اهمیت اینکه تا چه وقت عامل خون ، آتش و فروپاشی و عقب نگهداشته شدن ملت و مردم خود شد که خود در آن زاده شده و بزرگ شده است، باقی ماند ؟ جوانب با اراده، شجاعت و قبول یک واقعیت و ضرورت ملت ، به خاطر ملت و برای مردم تصمیم گرفتند.
۷ـ با انتخابات اخیر در کلمبیا و نقش غیر جانبدارانه میانجی گران و صداقت همه جوانب فضای اعتماد بر ادای تعهد و مواد توافقنامه آتش بس و موافقنامه ۲ اکتوبر آینده قویاٌ به وجود آمده است.
۸ـ جنگ در این کشور ، مانند افغانستان، عامل بقای بی ثباتی و سوی استفاده حکومت آزمند خارجی به نفع سیاست های جیوپولیتیک شان خواهد بود. در حالیکه جنگ طالبان و سیاست دوگانه امریکا و انگلیس در کشور جنگ زده ما عامل موجودیت بیگانه گان و اهداف شان در کشور ما است. «  دوستان» خارجی ما در ۱۴ سال اخیر هم دولت و طالبان را نیم جان نهگداشته تا طالبان به جنگ های پراگنده بتواند دست یازد و دولت در حالت دفاعی باقی بماند و در واقعیت بحرا ن مدیریت و ادامه یابد وامید به صلح دایمی سرابی بیش نباشد.
من با این توافق تاریخی در کشور کلمبیا که در جریان جنگ بیشتر از دوصد هزار انسان قربانی گردید خوش شدم و آفرین گفتم و بر حالت کشور خود حسرت خوردم. آیا ملت ننگ و نفرین را به تقدیم کند؟

 

بامداد ـ  سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۲۹۰۸

 

چهـار راه خطـر

تجاوز امریکا در سوریه و صدور اخطاریه  به روسیه ،
منظرگاه جنگ آینده ناتو در سوریه ؟  

برگردان: عارف عرفان


ایالات متحده امریکا که مستدام تقاضای سرنگونی دولت قانونی سوریه را می نماید ، دولتی که توسط ملل متحد برسمیت شناخته شده است ، روز دوشنبه مورخ ۲۲ اگست رسمآ اعلام داشت :  « نیرو های نظامی ایالات متحده امریکا مقیم سوریه به اشغال سرزمین سوریه ادامه می دهد.فرقی نمی گذارد که دولت سوریه چه می گوید، سخن گوی پنتاگون اظهارداشت که هر هواپیمایی که در فراز نیروهای ایالات متحده به پرواز درآید آن سرنگون خواهد نمود. »
بر قول منبع خبری «المصدر» مورخ ۲۲ اگست  و با استناد از پایگاه پژوهشی  گلوبال، پنتاگون اعلام داشت  که آماده است هرهواپیمای روسیه و سوریه را که به زعم آن برای مشاورین امریکا تهدید پنداشته شوند ، سرنگون خواهد نمود .
البته مشاورینی که بر حسب قوانین ملل متحد به شکل غیر قانونی در سوریه سرگرم فعالیت اند .
سخن گوی پنتاگون Captain Jeff Davis   در  روز جمعه ادعا نمود که هواپیماهای نظامی امریکا به خاطر دفاع از مشاورین امریکا در ساحه« حسکه » کردستان سوریه تلاش نمود تا برای هواپیماهای نظامی سوریه که منطقه مذکور رابمباران نمود، موانع ایجاد نماید. این جریان در حالی اتفاق افتید که نیروهای پولیس« کردها »،بالای نیروهای دفاع ملی حمله ورگردیدند .
روز دوشنبه یک سخن گوی دیگر پنتاگون بنام Peter Cook   ادعا نمود که «  مشورت ما به رژیم سوریه ادامه خواهد داشت تا از آن منطقه دست بردار شود، ما از مردم خود دراین ساحه دفاع نموده وآنچه که ضرورت است برای دفاع آنها انجام خواهیم داد. »
با این گونه رفتار ایالات متحده امریکا چنین می نمایاند که آن کشور برای حکومت سوریه اجازه نخواهد داد تا باعث اخراج مشاورین و حذف نیروی نظامی آن کشور در سوریه گردد.
گفتنیست که حکومت  سوریه هرگز از دولت امریکا برای حضور ارتش آن کشور در سوریه دعوت ننموده است،اما امریکا رسمآ به خود جراات می دهد تا برای دولت سوریه بگوید تا از ساحه که درآنجا ارتش امریکا مستقر است ، دست بردارد.
روزنامه المصدر ادامه داده خاطرنشان می سازد:
زمانی که به طور اخص ازبرخورد امریکا در قبال روسیه درین راستا پرسیده شد ,Cook بطور واضح روشن ساخت که امریکا حملات مشابه را علیه هواپیماهای نظامی روسیه کشوری که به طرز قانونی وبه فیصله دولت سوریه به طرز هماهنگ درآن کشور فعالیت می نماید،انجام خواهد داد.سخن گوی پنتاگون همچنان ادامه داد: « هرگاه آنها (روسیه - ب) نیروهای نظامی امریکا را تهدید نمایند ،ما حق دفاع از نیروهای مان را  برای خود محفوظ می داریم .»
این بدان معناست که امریکا نه تنها در برابر حکومت مشروع و قانونی سوریه درجنگ است بل همچنان هرگاه نیروهای روسیه ( نیروهای روسیه به دعوت رسمی حکومت سوریه به آنجا فراخوانده شده اند) به حمایت اش از نیروهای سوریه در برابر حملات امریکا بپردازد، امریکا درمقابل روسیه نیز درجنگ خواهد بود.قابل ذکراست که نیروهای امریکا که تعداد شان به ۳۰۰ تن می رسد ازجمله ۲۵۰ تن آنها در ۲۴ اپریل در سوریه اعزام گردیدند وبه حیث مشاورین انجام فعالیت می نمایند، به شکل غیر قانونی درسوریه حضور دارند.
بیشترین نیروی نظامی که به صورت غیرقانونی در سوریه حضور دارند عبارت از جهادگرانی می باشند که به وسیله عربستان سعودی وکشور قطر به حیث اجیران جنگی به کرایه گرفته شده وبه سلاح های امریکایی تجهیز شده تا حکومت سوریه را سرنگون نمایند. بخش قابل ملاحظه سایر نیروهای غیر قانونی که در سوریه فعایت دارند عبارت از کرد ها بوده که بوسیله امریکا حمایت می‌ شوند.این نیروها مامور اند تا سوریه را پارچه پارچه نموده؛  ودولت کردها را برای اکثریت کردها درناحیه   شمال شرقی سوریه تاسیس نمایند. اولویت های اهداف امریکا در سوریه عبارت از سرنگونی حکومت سوریه می باشد‌؛ دولتی که بوسیلهٔ سیکولار های حزب بعث اداره می شود.
بسیاری ازنظام های کشور های عربی بر بنیاد قوانین  « شرع » و یا قانون « اسلامی » فعالیت می نمایند ؛ درحالی که سوریه عربی یک نظام مستثنا می باشد .
حزب بعث سوریه به طور مستدام  بوسیله اکثریت مردم سوریه از جمله سوری های  عرب مورد حمایت قرار گرفته است. بسیاری سوری ها شدیداً مخالف وضع قوانین شرعی می باشند و مردم سوریه سیکولارترین ملت در شرق میانه می باشند.
به طور نمونه زمانی که در سوریه بعد از ریزش جهادگران در آن کشور در سال ۲۰۱۱ ترسایی ریفراندومی تحت اسپانسرشیپ غرب راه اندازی شد؛ نتایج آرا  نشان داد که ۵۵ فیصد مردم سوریه خواهان تداوم نظام بشاراسد اند  و ۸۲ فیصد معتقدند که « داعش » ساخت خارج و ایالات متحده امریکا می باشد .علاوه برآن ۲۲ فیصد باورمند بودند که داعش به طور مثبت تاثیرگذار خواهد بود. و رقم ۲۲ فیصد مبین پاینترین سطح حمایتی است که بوسیله مردم سوریه به نمایش گذاشته شد.در حالی که ۲۱ در صد از مردم زنده گی موجود را نسبت به بودن تحت سایه حکومت اسد ترجیح می دادند واین بدان معناست که سوری ها معتقدند که همه چیز قبل از دخول اسلامگرایان جهاد گرکه تحت اسپانسرشیپ آمریکا به هدف سرنگونی اسد   در سوریه سرازیر شدند بهتر از امروز بود‌.
بطورواضح در حالی که  که ۸۲ در صد از مردم باورمندند که « داعش » نیروی خارجی ساخت ایالات متحده امریکاست ، کمترین افرادی از نیروی ۳۰۰نفری امریکا در سوریه حمایت خواهند نمود.نه تنها امریکا در سوریه حیثیت یک متجاوز را دارا می باشد ، بل تقریبا این کشور ( مخصوصآ جهاد گران تحت حمایت امریکا که بخش اعظم این نیرو را در بر می گیرد) زنده گی همه شهروندان سوری را ویران ساختند.
درین نظر خواهی علاوتآ حدود ۷۰ در صد مخالفت خویش را با تجزیه آن کشور ابراز نمودند. « در نتیجه بدین منوال  جدای طلبان ( کرد (  با مخالفت اکثریت قاطع مردم سوریه مواجه گردیدند.
از همین حالا حکومت سوریه با حضور متجاوزین و صدور اخطاریه ای آنها  در داخل قلمرو خویش در حالت رقتباری قرار گرفته است‌. هرگاه سوریه سعی نماید تا نیروی امریکا را ازآنکشور اخراج نماید ،امریکا به طرز کامل در برابر سوریه در حالت جنگی قرار خواهد گرفت.هرگاه روسیه و متحدین سوریه توسل به خروج ویا کشتن هریکی از متجاوزین نمایند، درینصورت امریکا برضد روسیه نیز در جنگ خواهد بود‌.
درحال حاضر حکومت امریکا جراات حکومت روسیه را در سر می پروراند .ممکن استراتیژی امریکا درین خصوص طوری فرمولبندی شده باشد تا  رییس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین را وادار به عقب نشینی نموده تا او از اتحادش  با سوریه انصراف نماید ؛ و یا او را وادار سازد تا علیه امریکا دست به حملات هستوی زند.
هرگاه پوتین عقب نشینی نماید این رویکرد وجاهت او را نزد مردم روسیه که محبوبیت او را بیشتر از ۸۰ در صد در همه نظر سنجی ها از جمله نظرسنجی های تحت اسپانسر شیپ غربی بازتاب می دارد، خدشه دار خواهد ساخت .ممکن این استرا تیژی بارک اوباما رییس جمهور امریکا باشد تا بدینگونه به زعامت پوتین در کرملین خاتمه دهد.هرگاه امریکا به اختتام ماموریت اسد در سوریه موفق گردد ممکن اتفاقاتی بوقوع بپیوندد .

برشی ازین قلم                                                         
رخداد های دراماتیک وغیر منتظره در خاورمیانه به ویژه در حوزه جغرافیای ترکیه ، عراق و سوریه امریکا را بر لبه جنون سیاسی کشانیده است و این دگرگونی ها نقشه راهبردی امریکا را تحت عنوان « خاور میانه بزرگ  » که تغییر مرزها وجغرافیای بزرگ را رنگ آمیزی نموده بود، به چالش جدی کشانیده و در پی این گردباد ها می توان از درون ابر پاره های شرق میانه غروب نظام   « تک قطبی»  جهان  را با تبسم تماشا نمود:
انهدام بخش اعظم از سرمایه گذاری های امریکا ، سعودی ومتحدین آنها در وجود گروه های تروریستی در سوریه وعراق، تغییر نا بهنگام سیاست های  دولت ترکیه و نزدیکی آن با روسیه ، مشارکت فعال نظامی و اقتصادی چین در سوریه و نزدیکی های نظامی دولت های روسیه - ایران ، دگرگونی های  اتمسفیر سیاسی را حول این جغرافیای بزرگ و استراتیژیک  در دستور روز قرار داده واین چرخش های بزرگ سیاسی مجموعه اهداف ژیواستراتیژیک وژیوایکونومیک امریکا ومتحدین را به چالش جدی کشانیده است.
کشوری که در گذشته های نه چندان دور محصولات دموکراسی و حقوق بشر را در کشور های جهان صادر می نمود ! حال با پامال نمودن کلی ترین قوانین ملل متحد به حیث یک نظام سرکش در راستای اهداف راهبردی و توسعه طلبانه خود در داخل کشور ها ودولت های مشروع و قانونی  دست به تجاوز وتهاجم آشکار زده ؛ ومانند مهمان های نا خوانده صاحبان اصلی خانه ها را از حق مشروع آنها محروم می دارد.این اوج زوال است.
زمانی که این خامهٔ حزن انگیز را برگردانی می نمودم ،در یک گستره پهناتر ودورنمای وسیعتر در خاطرم گذشت که میهن طوفان زده ما افغانستان بخشی ازین سناریوی زخم آلود است ،هرگاه در یک چشم انداز آرمانی، این بلاد  کودکی را به دنیا آورد تا فردا در سکوی اقتدار ملی، هوایی آزادی و استقلال در سر پروراند ، با خواست بیرون کردن این مهمانان ناخوانده چه گونه رفتار پیش خواهد آمد ؟
 بامداد ـ  سیاسی ـ ۴/ ۱۶ـ ۲۷۰۸

 

جګړه خپلې لوړې کچې ته رسيدلي


نوروهاب څپاند

د افغانستان په جنوب غربې ، شمالي او شرقې برخو او کابل کې د طالب د اجيرو مليشوله خوا چې پاکستان يې ملاتړ کوي په ډير وحشت جګړه کيږي . ارقام ښيې چې په تيرو څه باندي شپږو مياشتو کې ښايې د ۵۰۰۰ په شاوخوا کې افغانان شهيدان شوي او په زرهاؤ نور ټپيان شوي وي . دا افغان خوړونکې جګړه چې لاملونه يې ټولو هېوادوالو ته مالوم دي ، په داسې حال کې زور اخلې چې هېوادوال او د هغوي دولتي ، سياسي ، مدنې موسسي او ټولني د پاکستان ديکتات ته غاړه نه ږدي . پاکستان غواړي اوس او په راتلونکې کې په افغانستان کې زيات رول ولري او زموږ د هېواد د مناسبو موقعيتونو او طبيعي زيرمو څخه زياته ګټه پورته کړي . له دې کبله جګړه تپې او افغانان وژنې . له بلي خوا د ملي وحدت دحکومت دننه هغو کړيو چې د نړيوالي مافيا او بهرنيو استخباراتې سازمانونو سره لاس يو کړی ، د جګړي د ادامې څخه په خپله نفعه استفاده کوي ، اختلافونو ته لمن وهي ، د امنيتي ، اقتصادي پلانونو د پلي کېدو مخنيوی کوي ، په ظاهر کې د طالبانو مخالفت کوي ، خو په حقيقت کې د هغوي د جګړه ايزو فعاليتونو د زياتيدو او ګړندي کېدو له پاره زمينه برابروي . د افغانستان خلک د لوږي ، د امنيت د نشتوالي ، بې عزتۍ او بيلا بيلو ستونزو سره مخامخ شوي . يانې د کړکيچ او تاوتريخوالي دروند بار د خلکو په اوږو لويږي . په داسې حالاتو کې د ملي وحدت حکومت ،د هېواد سياسي ، مدنې ټولنو ته په کار دي چې د موجودې زړه بګنونکې وضعې څخه د هېواد او خلکو د ايستلو ، يا لږ تر لږه نړيوالو ته د اړو او جګړه کې د راګير شوي افغانانو د اواز د رسولو په خاطر ، په خپلو کې اړينې سلا مشوري وکړي او د ياد شوي ستونزو څخه د وطنوالو د بچ کولو په موخه د عملي لارو چارو د موندلو له پاره خپلي هڅې زياتې او ګړندئ کړي .

بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۹۰۸

تروریستانو دهیواد په علمی - فرهنګی مرکزونو کی هم ماتم جوړکړ 


داکتر حبیب منگل


تروریستانو دعلم او فرهنګ دغو دشمنانو دادی د هیواد په علمی - فرهنګی مرکزونو کی هم ماتم جوړ کړی . په کابل کی امریکایی پو هنتون باندی د تروریستانو له خوا حمله او تر سره شوی جنایت چی دهغه له امله یوتعداد افغان محصلین شهید او زخمی شول ؛ یو ځل بیا وښودل چه تروریستی شبکو او تروریستانو لپاره په افغانستان کی هرځای او هرڅوک هدف دی او دهر سړي وژنه که محصل دی او که متلعم ؛ که نر او که ښځه وی مباح ده . د تروریستی شبکو دا حملی چی اکثرا دپاکستان کی دآی ؛ اس ؛ ای په دفترونو کی پلان کیږی او د تیرو ۴۰ کالونو په شان د جهاد تر نامه زمونږ په هیواد کی ترسره کیږی د افغانستان سره دپاکستان دحکومتونواوجنرالانو ددشمنئ او افغان وژنې یوه بله بیلګه شمیرل کیږی .او دا ټول جنایتونه چی دجهاد او د اسلام د مبین دین تر نامه لاندی دتروریستی وحشی ډلو له خوا ترسره کیږی ؛ دانسانیت ؛ بشریت اود اسلام دمبین دین د شعایرو او احکامو سره ضدیت لری او یوه لویه او نه بخښونکې ګناه شمیرل کیږی .
زه هم ددی تروریستی حملی قربانیانو روح ته دعا کوم او ټپیانو ته يی عاجله شفا غواړم او د دی جنایت په ترسره کونکو او دافغان ولس اوبشریت په دغو دشمنانو او ددوی په بادارنو ؛ لعنت وایم او باید وویل شی چی دافغانستان خلک د تروریسم او افراطیت د ماتم څخه په هغه صورت کی خلاصوون موندلی شي :
چی په افغانستان کی یو موټئ سیاسی زعامت او یو ځواکمن حکومت را منځته شي او دا حکومت په هیواد کی د پایدار امنیت د تامین او د تروریسم ضد جګړی کی د بریالیتوب لپاره نوی او کارا امنیتی ستراتيژی تدوین کړی ؛ دهیواد دفاعی- امنیتی قابلیت د خود کفایی سطحی ته ورسوي ؛ وسله وال او امنیتی ځواکونه، په درنو وسلو تجهیز او په پیاوړی مسلکی رهبري تقویه او ولس دملکی دفاع په یوه جوړښت یا نظام کی بسیج کړی او داساسی قانون ددموکراتیکو ارزښتونو پر اساس ددولت د مرکزی او ولایتی انتخاباتی ارګانونو د رول دلوړتیا او دیوه دموکراتیک انتخاباتی نظام درامنځته کولو ؛ ددولت ددری ګونو قواو او دمرکز او ولایاتو ترمنځ دواک ؛ صلاحیتونو ؛ دندو او مسولیتونو دښه ویښ په برخه کی لازم اساسی اصلاحات پلی اونظام دواقعی دموکراسی په جهت کی متحول کړی ؛ دسیاسی ؛ انتخاباتی ؛ مالی او اقتصادی فساد ؛ بی وزلی او بیکاری ؛ بی قانونی جړی وباسی او دهیواد اقتصادی ؛ ټولنیزی او فرهنګی پراختیا دندی په سمه توګه ترسره کړی اودهیواد ملی ګټي ؛ سیاسی ځپلواکې او ملی حاکمیت تامین او وساتی او نړیوال موقعیت ټینګ کړی . او دا حکومت په هغه صورت او شرایطو کی را منځته کیدای شی چی دهیواد په سیاسی وضعیت کی او دواک په حوړښت ؛ دولت او حکومت او دولتی مرکزی او محلی اداره کی ملی ؛ دموکراتیک او مترقی ځواکونه مسلط شی او دبیناد ګرو؛ لوټ مارو او مافیایی کړیوسلطه او نقوذ ته دپای ټکی کیښودل شی .
او دا حکومت دامریکا دمتحده ایالاتونو او ناتو څخه په کلکه وغواړی چی دافغانستان سره دشوو استراتیژیکي قرارداد او امنیتی موافقتنامو له مخی د تروریسم ضد جګړی او دافغانستان د امنیت دتامین امنیتی قابلیت د لوړولو لپاره خپلې ژمنی په سمه توګه ترسره کړی او په پاکستان کی د القاعده ؛ داعش او طالبانو او نورو تروریستی شبکو اډو ؛ مرکزونه او پټ ځایونو د له منځه وړلو ؛ مالی سرچینو د وچولو او د تروریستانو سره د سیمه ایز او نړیوال ملاتړ د قطع کولو په برخه کی ټوکلي ګامونه پورته کړی او په پاکستان فشار وارد کړی او تری وغواړی چی د تروریسم په ضد جګړه کې چې «دبدو اوښو تروریستانو» د چټلې لوبی څخه لاس واخلی او په خپله خاوره کی د طالبانو مرکزونه له منځه یوسی ، دفترونه یی وتړی او مشران او فعالین يي د خپلی خاوری څخه وباسی او کابل ته وسپاري او د افغانستان پرضد دنه اعلان شوی جګری څخه لاس واخلي .
او به همدا ډول دملګروملتونو د سازمان د امنیت شورا څخه هم وغواړی چی پر پاکستان فشار وارد کړی چی د تروریستی شبکو په اړوند د امنیت شورا  د قطعنامو په عملی کولو او د تروریسم په ضد جګړه کی خپل هوډونه په عمل کې ترسره کړی اوکه پاکستان د ملګرو ملتونو د امنیت شورا غوښتنی ونه منی لازم تعزیرات پر وضع شي .

 بامداد ـ  سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۲۷۰۸