شصت سال تلاش امریکا برای انهدام نظام سوریه
                  

عارف عرفان


تجاوز عریان وبربرمنشانه اخیر ایالات متحده امریکا بر پایگاه هوای « خان شیخون» سوریه که رفتار قلدرمنشانه بلند گویان دموکراسی جهان را با پامال ساختن مجموع قوانین بین المللی به نمایش گذاشت، از ریشه دار بودن حس انتقام و کینه و هوای استعماری وتهاجم تاریخ شش دهه امریکا علیه سوریه سخن می راند.
عمل که در پی یک دسیسه طراحی شده و اتهام بزرگ کاربرد سلاح کیمیاوی به آدرس حکومت سوریه، و تجاوز امریکا در آن کشور، جهان را در پرتگاه جنگ تمام عیار هستوی قرار داده وبا همه بی مبالاتی زنده گی نسل بشر را در این کره خاکی مورد تهدید جدی قرار داده است .
به گواه تاریخ پروژه سبوتاژ گرانه امریکا علیه سوریه قدامت تاریخی داشته و این کشور مستدام در مرکز برنامه های خرابکارانه امریکا در جغرافیای شرق میانه قرار داشته است.
به قول پایگاه تحقیقاتی گلوبال ؛ و به نقل از واشنگتن بلاگ به لطف بیرون شدن اسناد طبقه بندی شده ازپرده محرمیت، بارنخست در سال ۱۹۴۹ ترسایی به حمایت سیا « کودتای دست راستی در سوریه براه افتید. »
اسناد مزبور راوی آنست که به تاریخ ۳۰ نوامبر سال ۱۹۴۸ ترسایی نماینده اپراتیفی سیا بنام« استیفن » بطرز مخفی با دگروال « زعیم » شش بار دیدار نمود تا امکانات راه اندازی کودتای نظامی را در سوریه  مورد بحث قرار دهد.
برقول پروفیسور  دوگلاس لیتل ، استاد تاریخ در دانشگاه کلارک امریکا ، در اوایل سال ۱۹۴۹ ترسایی سوریه این جمهوری جدید مستقل بحیره عرب ، برای «سی آی ای» جهت آزمون های عملیات مخفی از اهمیت بسزایی برخوردار بود.از همین رو در سال ۱۹۴۹ سازمان سیا راه اندازی یک کودتای دست راستی را برای تاسیس نظام دیکتاتوری در آنجا برنامه ریزی نمود.


انگیزه های تدارک کودتا
در اواخر سال۱۹۴۹ ترسایی کمپنی نفتی عربی- امریکا بنام(ARAMCO ) اعلام نمود که در نظر دارد تا خط لوله نفتی ترانس - عربی « TAPLINE» را از کشور عربستان سعودی به دریای مدیترانه امتداد دهــد.این خط لوله  قرار بود تا به حمایت امریکا از کشور های سوریه ، لبنان ،اردون و عربستان سعودی عبور داده می شد ،اما تصمیم کشور سوریه دراین خصوص باید متکی با رای پارلمان می بود.
سوریه یگانه کشوری بود که با توجه به چشم انداز فقدان منافع خویش با این پلان مخالف بود.
در حقیقت سازمان سیا از همان ابتدا عملیات مخفی را در سوریه براه انداخت‌. در سال ۱۹۵۷ ترسایی  رییس جمهور امریکا و نخست وزیربریتانیا با هم  توافق نمودند تا« تغییر رژیم»  را با برپایی کودتا در سوریه انجام دهند، اما بر قول پروفسور دوگلاس ، دسیسه کودتا بوسیله سرویس استخباراتی سوریه کشف و خنثی ساخته شد.
در ۱۲ اگست ۱۹۵۷ ترسایی ارتش سوریه سفارت امریکا در دمشق را به محاصره در آورد، و به خاطر دسیسه سیا جهت سرنگونی رژیم رییس جمهور   شکری قولتی، و تاسیس رژیم طرفدار غرب، سه تن از دیپلومات های امریکا را اخراج نمود.
موضوع مهم دیگر اینکه سوریه همچنان کنترول یکی از بااهمیت ترین شریان نفتی را در شرق میانه بدوش داشت . پایپ لاینی که ترکیه را با حوزه های نفتی عراق به مثابه حامی غرب مرتبط ساخته بود، در کنترول سوریه بود.
اسناد جدید حکایت از آن دارد که در سال ۱۹۸۶ترسایی سازمان سیا طرحی را بنیاد گذاشت تا بوسیله راه اندازی خشونت های فرقه رژیم سوریه را سرنگون نماید. در امتداد این دسایس، محافظه کاران جدید در کاخ سفید باردیگر در سال ۱۹۹۱ طرح تغییر رژیم را در سوریه پی افگندند.
بنا برقول نفیس احمد و به نقل از وزیر پیشین خارجه فرانسه  رولاند دوماس، بریتانیا در سال ۲۰۰۹ ترسایی طرح عملیات مخفیانه را برای سوریه مهندسی نمود .او در تلویزیون فرانسه  اظهار داشت:  « من دوسال قبل از شروع خشونت ها در سوریه ، در بریتانیا بسر می بردم وبا یک مامور بلند پایه بریتانیا ملاقات داشتم ،و او اعتراف نمود که برای اقداماتی در سوریه آماده گی دارند. اینبار این برنامه نه در امریکا بل در بریتانیا طراحی می گردید. بریتانیا نیروهای مسلح را برای تجاوز در سوریه آماده می ساخت.»
ایمیل های درز شده از سرویس های خصوصی استخباراتی « استرتفور» شامل مطالب کشف شده از نشست مامورین پنتاگون، تایید می دارد که در سال ۲۰۱۱  ترسایی نیروهای ویژه بریتانیا و امریکا ماموریت آموزشی مخالفین رژیم سوریه را براه انداختند. و این اهداف در راستای واژگون ساختن رژیم اسد طراحی گردیده بود.
در حقیقت ایالات متحده امریکا فعالیت های خرابکارانه را برای تغییر رژیم ها طی شش دهه درشرق میانه و شمال افریقا به انجام رسانیده است.


داعش افزار استراتیژیک امریکا
یافته های تاریخی نمایانگر آنست که برای تغییر جغرافیای شرق میانه ، کشور های خلیج  و حوزه بزرگ سرزمین های شمال افریقا و کشور های آسیای مرکزی  حدود ۳۲ سال قبل پروژه مرگبار و ویرانگری بنام داعش پدید آمد.
اسنادی بنام «  کیونیم » که توسط خاخام یهودی انتشار یافته است، واضح می نماید که پدیده امروزین بنام « داعش » که بخشی بزرگی ازجهان بویژه عراق و سوریه را به آتش فشان مبدل نموده است ، بنیاد آن ۳۲ سال قبل بوسیله امریکا واسراییل گذاشته شد.
این پروژه در راستای منافع امریکا واسراییل برای ترسیم مجدد مرزهای جغرافیای وبالکان سازی کشورهای عربی  و اسلامی طراحی شده است. این ماستر پلان ،۱۹ کشوراز جمله : افغانستان ، پاکستان ، ایران ، ترکیه ،عراق ، سوریه ، مصر ، لبنان ، اردن ،عربستان سعودی وشیوخ خلیج فارس ، یمن و سودان را تحت پوشش قرار می دهد.
آنچه که امروز در سوریه رُخ می دهــد بخشی ازاین اهداف استراتیژیک است که مقدمات اش سه دهه قبل پی ریزی گردید.
شگفتی های این برنامه استراتیژیک در این است که سران تروریست پرور و جنایتکاری چون رهبران کشورهای ترکیه ، عربستان سعودی، پاکستان و افغانستان، با آنکه سرزمین های خود شان شامل این نقشه تجزیه طلبانه و خرابکازانه است، گام به گام به حیث مجریان فعال این استراتیژی نقش بزرگی را در گستره پروژه داعش سازی در راستای منافع  امریکا و اسراییل انجام داده ومنزلگاه آنرا در بستر جغرافیای شان هموار نموده اند.
بر پایه شواهد متعدد و قوع انفجار کیمیاوی در سوریه واشاره انگشت اتهام به سوی حکومت بشار اسد از اجزای بسترسازی مصنوعی و تاریخی بوده و برای تداوم و گستره جنگ درسوریه و ایجاد بهانه سازی برای حملات تجاوزکارانه  برآن کشور در امتداد ماستر پلان عمومی غرب در شرق میانه به ویژه سرزمین سوریه برنامه ریزی گردیده است.
داعش و تروریزم به همت رزم آوران دلیر سوریه و به حمایت قاطع  روسیه ، ایران و چین در سوریه  شکست خورد و با شکست خویش سبب زایش جهان چند قطبی گردید.درین برهه ظفرمندانه چگونه می توان پنداشت که رهبران سوریه به حملات کیمیاوی توسل جوید؟
گلوبال ریسرچ در گزارشی نوشت،ممکن است تصاویری  که از کودکان کشته شده در حملات شیمیایی شرق دمشق پخش شد،  از وحشتناک ترین دروغ های بزرگ تاریخ بوده باشد.
 جولی لیوسک وپروفیسور  مایکل شسودوفسکی ، در گزارشی وانمود می دارند که دلایل ومدارکی فراوانی نشان می دهد که  مخالفین رژیم ، شماری زیادی از کودکان را ربوده  وسپس با اجساد آنها تصاویری تهیه نموده اند تا اینگونه وانمود سازند که این کودکان در حملات شیمیایی ارتش سوریه کشته شده اند.
اما شکست غرب وشرکا در سوریه رهبران کاخ سفید را به مرز جنون کشانیده و رفتار دیوانه وار آنها جهان را دربرابر تهدید جنگ هستوی و پایان زنده گی بشر درین سیاره خاکی قرار داده است ‌.
با توجه به چشم انداز پروژه تاریخی داعش سازی، در قلمرو بازی های راهبردی امریکا، آزمایش وحشتناک وجنایتبار بزرگترین بمب جهان بنام « مادر بمب ها » توسط ارتش امریکا در پیکر زخم آلود میهن در ولسوالی اچین ننگرهار افغانستان مبین نوازش آژیریست که دارد افغانستان را به مرکز زورآزمایی جهانی در آورده و در زیر لگد ابرقدرت های جهان وتروریزم  به صحرای خاکستر مبدل نماید.
دونالد ترامپ بنا بر ابتلای بیماری وخیم روانی « خود آشیفتگی بدخیم » وسادیسم  و حضور پررنگ گلوبالیست ها و محافظه کاران نو در اداره ترامپ، جهان را در وضع ناگواری قرار داده است .
جنگ اصلی و بزرگ جهانی ومنطقه وی‌ در حالت وقوع است و افغانستان میدانگاه داغ این نبرد جیوپلیتیک خواهد بود.
امید است تا صدای هیبتناک این بمب بزرگ جهان در افغانستان ، آنهایی را که سال ها درخواب غفلت فرورفته اند بیدار ساخته تا در این سراشیب پرخطر برای نجات مادر وطن رستاخیزی برپادارند.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۱۷ـ ۱۳۰۴

  تاریخ به ما می ‌آموزد: « ایالات متحده  امریکا برای توجیه جنگ‌ ها دروغ  می‌ گوید.»

نماینده بولیویا در شورای امنیت سازمان ملل متحد

 

ساشا لیورنتی نماینده بولیویا در سازمان ملل متحد با انتقاد شدید از تجاوز ایالات متحده علیه سوریه ، پایه این حرکت یک‌ جانبه را با نمایش رسوای کالین پاول وزیر امورخارجه پیشین ایالات متحده  در شورای امنیت مقایسه کرد، که با ارایه مدارک جعلی درباره به ‌اصطلاح برنامه سلاح‌ های کشتار جمعی عراق جنگ امریکا علیه عراق را توجیه کرد.

لیورنتی در حالی ‌که یک تصویر بزرگ از سخنرانی « سلاح‌های کشتار جمعی»  کالین پاول را در دست داشت سخنرانی پرشوری ایراد کرد و داستان ایالات متحده درباره حمله روز سه‌ شنبه به سوریه را رد کرد و به تاریخ مداخلات امپریالیستی ایالات متحده  در دیگر ملت‌ها، از جمله در امریکای لاتین اشاره کرد. وی گفت « ایالات متحده اکنون معتقد است که بازرس، وکیل، قاضی و جلاد است. این با حقوق بین‌الملل مطابقت ندارد.»

بولیویا اکنون عضو غیردایمی شورای امنیت سازمان ملل متحد است.

نماینده بولیویا روز جمعه به نشست اضطراری شورای امنیت گفت: « من معتقدم برای ما حیاتی است چیزی را که تاریخ به ما می‌آموزد به یاد داشته باشیم و به این ‌مناسبت (در سال ۲۰۰۳) ایالات متحده تأکید کرد، آن‌ها تأکید کردند که همه مدارک لازم را برای اثبات این‌ که عراق سلاح‌های کشتار جمعی دارد در دست دارند اما آن ‌سلاح‌ها هرگز پیدا نشد… هرگز پیدا نشد.»

در ۵ فبروری سال  ۲۰۰۳ ترسایی  پاول وزیر امورخارجه ایالات متحده  امریکا « مدارک » جعلی را ارایه کرد که نشان می ‌داد دولت صدام حسین در عراق سلاح ‌های کشتار جمعی، از جمله سلاح‌ های کیمیاوی تولید می‌ کرد. نمایش او طی این سال‌ها بسیار بی‌اعتبار شده، زیرا هیچ مدرکی دال بر وجود برنامه سلاح‌های کشتار جمعی عراق هرگز پیدا نشد. خود پاول در آن مورد اظهار تاسف کرد و آن ‌را یک « قصور اطلاعاتی بزرگ » نامید، قصوری که ریشه آن در اغراق ‌گویی  و تفسیر دروغین خود او از مکالمات درونی دولت عراق بود./ تله ‌سور

 بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۱۳۰۴

بمباران سوریه ، یا نمایش اقتدار دونالد ترامپ برهمپیمانانش

 

تی یری میسان

گول ظاهر بازی ها دیپلوماتیک و پی گیری های کنفورمیسم رسانه های بزرگ را نخورید. آنچه امروز صبح در سوریه روی داد هیچ ارتباطی با گزارشات و نتیجه گیری های که از آن به شما عرضه کرده اند ندارد.

امروز صبح، ایالات متحده امریکا ۵۹ موشک کروز از مدیترانه به هدف تخریب پایگاه هوایی سوریه به نام الشعیرات پرتاب کرد. این حرکت یک جانبه به قصد تنبیه حمله کیمیاوی که به ارتش عرب سوریه نسبت داده اند انجام گرفت.

شگفت زده در مقابل وسعت حرکت ایالات متحده امریکا، همه مفسران فوراً نتیجه گرفتند که رویکرد دولت ترامپ روی مساله سوریه ۱۸۰ درجه تغییر کرده و گویی کاخ سفید سرانجام موضعگیری جبهه مخالفانش در ایالات متحده امریکا و همپیمانان بریتانیایی، فرانسوی و المانی را پذیرفته است.

ولی آیا واقعاً چنین است ؟

 

واقعیت با گزارشات تطبیق نمی کند

موشک های کروز امریکایی بی هیچ مانعی از منطقه زیر کنترول سلاح های نوین روسیه عبور کرده اند، در حالی که این تجهزات را معمولاً برای جلوگیری از ارتباطات و فرماندهی ناتو مستقر کرده بودند. با آگاهی به این امر که به گفته جنرال فیلیپ بریدلاو Philip Breedlove ، در مقام فرمانده ارشد ناتو، این جنگ افزارها به روسیه اجازه داد که در زمینه جنگ کلاسیک از ایالات متحده امریکا پیشی بگیرد. در نتیجه این تجهیزات می بایستی سامانه های هدایت شونده این موشک ها را مختل کنند، ولی عمل نکرده اند.

با این حساب دو فرضیه می تواند مطرح شود : یا پنتاگون پاسخ فنی نوینی را در اختیار داشته و یا اینکه تجهیزات بدست خود روس ها از کار انداخته شده بوده اند.

پدافند هوایی سوریه از مجموعه سامانه های اس ۳۰۰ زیر کنترول ارتش عرب سوریه و اس ۴۰۰ که بدست ارتش روسیه به خدمت گرفته می شوند تشکیل شده است. این سامانه ها دارای قابلیت رهگیری موشک های کروز است، گرچه این قابلیت ها هنوز آزمون جنگ واقعی را پشت سر نگذاشته است. این سامانه ها معمولاً به شکل خودکار واکنش نشان می دهند و می بینیم که عمل نکرده اند. هیچ موشک ضد موشکی نه از سوی ارتش سوریه و نه از سوی ارتش روسیه شلیک نشده است.

وقتی موشک های کروز ایالات متحده امریکا به اهداف خود شان اصابت می کنند، در واقع روی پایگاه نظامی سوریه فرود می آیند که کمی پیش کاملاً تخلیه شده بود. در نتیجه آشیانه، رادارها و هواپیماهای از کار افتاده قدیمی، انبارها و خانه های مسکونی را تخریب می کنند. با وجود این، دوازده قربانی بر جا می گذارند که ۶ نفر از آنها کشته می شوند.

در حالی که هیچ موشکی رسماً گم نشده، فقط ۲۳ و نه ۵۹ فروند از آنها به پایگاه الشعیرات اصابت می کند.

 

مفهوم این صحنه پردازی ها کدام است ؟

رییس جمهور ترامپ از بدو ورودش به کاخ سفید در پی تغییر سیاست کشورش بود، و بر آن بود که صورت بندی را به شکل همکاری جایگزین منازعات کنونی نماید. درباره مساله « خاورمیانه بزرگ » او تصمیم گرفت که سازمان های جهادطلب را از بین ببرد، و نه اینکه مثل رییس جمهور پیشین فقط به کاهش آنان بسنده کند.

در روزهای گذشته، ترامپ قانونیت جمهوری عرب سوریه و در نتیجه حفظ رییس جمهور بشار اسد که به شکل دموکراتیک برگزیده شده بود را باز شناسی کرد. او از رییس جمهور مصر، مارشال عبدل فتاح السیسی متحد سوریه استقبال به عمل آورد و به او برای مبارزاتش علیه جهاد طلبان تبریک گفت. علاوه بر این ترامپ کانال ارتباط مستقیم بین واشنگتن و دمشق را ایجاد کرد.

درهر صورت، مساله ترامپ این بود که همپیمانانش را متقاعد کند که با وجود همه سرمایه گذاریهای شان برای سرنگونی جمهوری عرب سوریه راهکار سیاسی او را به اجرا بگذارند.

مطمیناً ممکن است که رییس جمهور ترامپ در سه روز فقط با دیدن یک ویدیوی منتشر شده در یوتوب تغییر جهت داده باشد، ولی احتمالاً ممکن است که حرکت نظامی امروز صبح او در منطق حرکت دیپلوماتیک پیشین او باشد.

رییس جمهور ترامپ با چنین حمله ای مخالفان خود را خشنود کرده و پس از این عملیات نمی توانند مخالفتی داشته باشند. دیروز، هیلاری کلینتون برای پاسخ گویی به حمله کیمیاوی خواستار بمباران سوریه شده بود.

پس از آگاه کردن همه جهان و از جمله روسیه و سوریه، دونالد ترامپ فرمان شلیک موشک های کروز را روی پایگاه تخلیه شده صادر کرد.

دمشق با قربانی کردن این پایگاه و زنده گی چند نفر اجازه داد که عملیات گسترده ای علیه آنانی که جنگ افزار کیمیاوی به کار می برند آغاز شود. بر این اساس، تا امروز، سازمان ملل متحد یگانه افرادی که از این جنگ افزار استفاده کرده اند را شناسایی کرده است، و این افراد نیز جهاد طلبان بوده اند.

داعش نیز که از سوی فرماندهان بریتانیایی، فرانسوی و المانی از حمله ایالات متحده امریکا آگاه شده بودند، فوراً به حمص که از پایگاه هوایی محروم مانده بود حمله کردند.

در روزهای آینده خواهیم دید که چگونه واشنگتن و همپیمانانش به پیش روی های جهاد طلبان واکنش نشان خواهند داد. فقط در وهله است که می توانیم ببینیم که حرکت دونالد ترامپ و انتظارات ولادیمیر پوتین و بشار اسد برآورده واقع خواهد شد یا نه. ( ترجمه از حمید محوی )

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۹۰۴

بازی ترامپ با « ثبـات جهـانی »

اردشیر زارعی ‌قنواتی

بحران سوریه با حمله نظامی امریکا به پایگاه هوایی «الشعیرات» در ولایت حمص وارد مرحله جدیدی از تنش‌های بین‌المللی حول آن شد. دستور این حمله تجاوزکارانه  از سوی « دونالد ترامپ» رییس‌ جمهوری امریکا در شرایطی صادر شد که  دو روز قبل از آن بستر مساعد سیاسی و مهندسی افکار عمومی به وسیله رهبران غربی، شیوخ مرتجع عربی و سلطان آناتولی در کنار بمباران موج تبلیغاتی مدیای جهانی  و اقدام هماهنگ خبرگزاری‌ های  جریان مسلط بین ‌المللی برای جاانداختن مسوولیت حمله کیمیاوی به شهرک « خان شیخون » بر گردن دولت سوریه از پیش مهیا شده بود. 
بدون تردید حمله موشکی امریکا به سوریه ورود به یک مرحله جدید در جنگ سوریه است که مرکز ثقل بحران را از تقابل نیروهای درونی به سمت یک رویارویی بیرونی تغییر می ‌دهد و از این پس چگونگی روند بحران به تقابل قدرت‌ های هژمون جهانی در دو محور ایتلاف امریکایی با محور روسیه کشیده خواهد شد. 
در چنین  وضعیتی  بازیگران اصلی دخیل در عرصه بحران سوریه به صورت مستقیم  در تقابل با هم قرار گرفته و توازن قدرت در جنگ سوریه به اراده واشنگتن و مسکو برای ترسیم و تعیین یک مناسبات جدید حول چگونگی حل ‌و فصل این بحران ارتباط خواهد داشت. از یک طرف امریکا بعد از سال‌های بازی الاکلنگی در این ‌خصوص عملا نقش بازیگر الترناتیف درمخالفت با اسد را پذیرفته است و از طرف دیگر، روسیه نیز که از قبل همین نقش را در حوزه بحران بازی می‌کرد، هم ‌اکنون باید به صورت مستقیم در حوزه جنگ و صلح با واشنگتن قرار بگیرد. 
اقدام به این حمله گام ‌نهادن به مرحله‌ ای است که به دلیل پیچیده گی بحران سوریه و گوناگونی نیروهای میدانی جنگ که هم گروه‌های نیابتی کشورهای همسایه را نماینده گی می ‌کنند و هم بخش عمده و اصلی آن تابع و وابسته به جریانات تروریسم بنیادگرای اسلامی از جمله « داعش » و « القاعده » است، سوالات و مجهولات زیادی را موجب می ‌شود. بهانه حمله کیمیاوی به خان شیخون در ولایت ادلب هرچند که ظاهرا دلیل این حمله موشکی بوده است، اما در واقعیت و انگیزه فاجعه خان شیخون هنوز سوالات بی ‌شماری وجود دارد که توهمات حول آن با ارتباطی که درخصوص این حمله امریکا ایجاد می‌ کند، به درستی رد پای کلید خوردن یک « سناریو» را نشان می ‌دهد.

تا اکنون هیچ کس درغرب از سیاست‌مدار تا تحلیل گر نتوانسته است توجیه کند که دولت سوریه درحالی ‌که در بهترین شرایط نظامی و سیاسی قرار گرفته و روند امورهم به ‌نفع آنان در جریان بوده است چرا و به چه انگیزه‌ ای می‌ تواند دست به اقدامی بزند که خود از پیش بنا بر سوابق قبلی به خوبی می ‌داند که جهان را علیه آن تحریک کرده و بهانه لازم برای زیر فشار قرارگرفتن را به دشمنانش می ‌دهد. 
در مقابل، اعتقاد مقامات سوری و روسی، متحدان آنان و حتا تحلیل گران مستقل  با رصد اوضاع میدانی جنگ و توان پردازش تحلیل حول انگیزه نیروهای مخالف برای صحنه ‌سازی عامدانه یا وجود تسلیحات کیمیاوی در انبارهای مهمات مخالفان در معرض بمباران جنگنده‌ های سوری قرار گرفته است، كه بهتر از رقبای خود توانسته اند به اصل حقیقت نزدیک شوند. 
درحالی ‌که بلافاصله بعد از حادثه خان شیخون کشورهای حامی مخالفان به رهبری امریکا، بریتانیا و فرانسه خواهان صدور یک قطع‌ نامه در محکومیت اقدام دولت اسد بودند که به ‌خاطر مخالفت روسیه و چین از طرح آن صرف ‌نظر کردند. طرف روسی با حمایت چین و بولیویا پیشنهاد یک قطع ‌نامه برای گزینش یک کمیته تحقیق و اعزام آنان به منطقه را ارایه کردند که این نیز با مخالفت طرف مقابل مواجه شد. 
جنگ سیاسی در شورای امنیت همچنان بین دو محور غربی ـ شرقی بعد از حمله موشکی امریکا به سوریه ادامه دارد و نشست پیشنهادی شورای امنیت که از طرف بولیویا برای رسیده گی به حمله امریکا علیه سوریه مطرح شد، نیز در روز جمعه به نتیجه ملموسی نرسید. 
هم ‌اکنون در عرصه جهانی و به‌ خصوص صحن شورای امنیت، بحث و مجادلات حول دو دیدگاه کاملا متفاوت در جریان است که بسیار فراتر از بحران سوریه است و تا حدود زیادی به نظم جهانی و اعتبار بنیادین « حقوق بین‌المللی » برمی ‌گردد. طرف غربی با تمسک سیاسی به موضوعاتی مانند « دخالت بشردوستانه » و « تنبیه متخلف»  با استناد به یک گزاره اثبات‌ نشده درباره مجرمیت دولت اسد دراستفاده از سلاح کیمیاوی علیه مخالفان صف‌ کشی کرده است. 
طرف شرقی محور به رهبری روسیه نیز با استناد به رعایت حقوق بین‌المللی، حق حاکمیت ملی، مسوولیت سازمان ملل متحد در داوری حول اختلافات بین‌المللی، عدم مشروعیت اقدامات یک‌ جانبه، نقض حقوقی اقدام نظامی بدون صدور قطع ‌نامه شورای امنیت و ترجیح راه‌ حل سیاسی بر راه‌ حل نظامی نقش متفاوت خود را ایفا می‌ کنند. 
در چنین شرایطی گام به گام  قطعات این پازل وحشت در حال تکمیل ‌شدن است و در داخل امریکا به نظر می ‌رسد ترامپ موفق شده است بی ‌اعتباری و فشارهای خرد‌کننده  بر خود را به حاشیه براند و یک باره در هیبت قهرمان سیستم مورد حمایت هر دو حزب اصلی قرار بگیرد. از این پس به ‌لحاظ رویارویی وی با روسیه دیگر کسی نگران آسیب ‌دیدن و تهدید ساختار امریکایی نخواهد بود و از یک ترامپ مدیریت ‌شده و تابع سیستم رونمایی می ‌شود که هیچ ‌کس مشکلی با آن نخواهد داشت. امریکا با این حمله تا حدود زیادی روابط مخدوش خود با متحدان اروپایی، عرب، ترکیه و اسراییل را هم ترمیم کرد. این در حالی است که بازی ترامپ با « ثبات جهانی » و استقبال از تشدید تنش با روسیه هرچند امتیازات زیادی برای وی داشت ؛ اما تقابل در سطوح بین‌المللی را تشدید می ‌كند و راه همکاری با مسکو برای حل ‌وفصل اختلافات بین‌المللی را به شدت کاهش می ‌دهد. روس‌ها در اولین عکس‌ العمل‌ های خود پرتوکول دوجانبه همکاری‌ های نظامی به‌ خصوص در فضای سوریه را به تعلیق درآورده و قول تقویت سیستم پدافندی ارتش سوریه (با ارسال سامانه‌ های پیشرفته جدید) را داده تا نشان دهند که تسلیم نمی ‌شوند چون نمی ‌خواهند بازنده باشند. 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۱۲۰۴ 

« آن روز مهم‌ تر»

با دستور ترامپ امریکا به پایگاه هوایی سوریه حمله کرد

 

سودابه رخش

« رییس ‌جمهور اوباما، به سوریه حمله نکنید. جنبه مثبتی در کار نیست و جنبه‌ های منفی زیادی دارد. باروت خود را برای روز مهم‌ تر دیگری ذخیره کنید». این گزاره موضع سال ٢٠١٣ ترسایی دونالد ترامپ بود؛ یعنی درست در بحبوحه بحث ‌و جدل‌ ها درباره حمله ایالات متحده امریکا به سوریه. در آن زمان و پس از حمله کیمیاوی به حومه دمشق با ‌هزار و ٥٠٠ کشته که اوباما آن را « خط قرمز» خود می ‌خواند، واشنگتن یک قدم تا حمله ‌ای تمام‌ عیار به سوریه فاصله داشت، اما در نهایت ماجرا با توافق ‌نامه ‌ای برای خروج و امحای زرادخانه‌ های کیمیاوی دولت سوریه فیصله یافت. 
امروز و حدود سه ‌سال ‌ونیم پس از آن مخمصه، این دونالد ترامپ است که در مقام ریاست‌ جمهوری ایالات متحده  امریکا تصمیم نهایی را می ‌گیرد. تصمیم ترامپ که بدون موافقت کنگره امریکا و نهاد‌های قانون ‌گذار این کشور گرفته شد، ( بامداد جمعه  بین ساعت ٨ و ٩ پنجشنبه ‌شب به وقت امریکا) اجرایی شد: بیش از ٥٠ موشک کروز « توماهوک » امریکا از دو ناو جنگی مستقر در دریای مدیترانه، پایگاه هوایی « الشعیرات» سوریه، واقع در استان حمص را مورد هدف قرار دادند. 
حمله اخیر امریکا که اولین حمله واشنگتن به سوریه از زمان آغاز جنگ در این کشور است، همان پایگاهی را هدف قرار داده که به ادعای امریکا حمله کیمیاوی هفته گذشته به « خان‌ شیخون» از آنجا هدایت شده بود؛ حمله ‌ای که دست ‌کم ٨٠ کشته و ٣٠٠ زخمی بر‌جای گذاشت و امریکا، بشار اسد، رییس ‌جمهوری سوریه، را مسوول می ‌داند. طنز تاریخ آنکه ترامپ در اظهاراتی مخدوش حمله کیمیاوی به ادلب را « فراتر از عبور از یک خط قرمز» و رد کردن « خطوط بسیار‌بسیار زیادی » اعلام کرده است. با این ‌همه دولت سوریه این اتهام را رد کرده ؛ و روسیه، هم ‌پیمان دمشق، هم می‌ گوید سوریه به شهر « خان‌ شیخون  » در استان ادلب حمله کیمیاوی نکرده، بلکه انبار تسلیحات کیمیاوی مخالفان را در این شهر هدف قرارداده است. فارغ از صحت ‌وسقم این خبر، نکته قابل‌اعتنا و غافلگیرکننده، تغییر موضع ناگهانی دونالد ترامپ در قبال سوریه و شخص بشار اسد و متغیربودن رویکرد دولت کنونی امریکا در صحنه جهانی است. مداخله ایالات ‌متحده درسوریه را می ‌توان خروج  ناغافل ترامپ از ترجیع ‌بند اظهارات چند ماه اخیرش مبنی‌بر « اولویت امریکا » خواند؛ رویکردی که دولتمردان امریکایی بر مبنای آن تمرکز بر داعش و سایر گروه‌های افراطی را دنبال می ‌کردند و نه انتقال سیاسی در سوریه و برکناری بشار اسد. ترامپ خود پیش ‌تر و در مناظره‌های انتخاباتی ماه اکتوبر می‌ گفت اگرچه بشار اسد را دوست ندارد، اما « او ، روسیه و ایران در حال کشتن داعش هستند».
همین چند روز پیش هم نیکی هالی، نماینده امریکا در سازمان ملل، در اظهاراتی متناقض با تصمیم کنونی دولت ترامپ چنین گفت: « اولویت ما دیگر نشستن و متمرکزشدن بر خروج اسد نیست».

رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریکا، هم با نادیده ‌گرفتن این واقعیت که  بسیاری از مردم سوریه قادر به رساندن صدا و موضع خود نیستند، بر این باور است که « مردم سوریه باید درباره آینده بشار اسد تصمیم بگیرند».
دونالد ترامپ اما پنجشنبه ‌شب به وقت امریکا از فلوریدا مقابل دوربین رسانه‌ ها آمد و گفت: « امشب، دستور حمله نظامی با هدف مشخص را به یک پایگاه نظامی در سوریه صادر کردم که حملات کيمیاوی از آنجا صورت گرفته بود. برای امنیت ملی ایالات متحده امریکا حیاتی است که مقابل گسترش و استفاده از سلاح‌های کیمیاوی مرگبار بایستد».
گرچه بسیاری از رهبران جهان در کنار رسانه‌های شرکت‌های بزرگ امریکایی تلویحا از حمله امریکا حمایت کردند، اما بسیاری از متفکران و تحلیل گران جناح‌ های مختلف به ترامپ تاختند و از این حمله انتقاد کردند.

گلن گرینوالد، تحلیل گر و برنده جایزه پولیتزر، یکی از کسانی بود که با توییت‌های پی ‌درپی خود، مداخله نظامی امریکا در سوریه را زیر سوال برد. به گفته این روزنامه ‌نگار برجسته، نسنجیده گی این حمله حتا با استاندارد های دوستداران جنگ هم تکان ‌دهنده بود. او همچنین با ارجاع به حمایت اکثریت رسانه‌ های جریان اصلی از این حمله گفت: « رهبران سیاسی سراسر جهان می ‌دانند که آسان ‌ترین راه برای متحد کردن مردم پشت خود شان جنگ  جدید است». به‌ راه‌انداختن جنگ  جدید برای منحرف ‌کردن افکار عمومی از بحران ‌های داخلی به ‌راستی هم تکنیک جدیدی نیست و امتحان خود را در بسیاری از بزنگاه‌های تاریخی پس داده است. فارغ از تشابهات و تفاوت‌ها، مارگارت تاچر نیز در زمان نخست ‌وزیری خود و با بالاگرفتن انتقاد های داخلی، جنگی بر سر مالکیت جزایر فالکند با آرجنتاین به راه انداخت که به باور بسیاری برای سرپوش ‌گذاشتن بر مشکلات داخلی و نارضایتی ‌های عمومی از اعمال برنامه ‌های نیولیبرال او بود. 
 این البته گمانه ‌ای است که به جهت توقف حملات امریکا به سوریه زیر پای آن خالی می‌ شود. در کنار این، تفسیر دیگر و البته مبهم‌ تری در کار است: برخی بر این باورند که ترامپ با یک‌ حمله به پایگاه هوایی سوریه که نیروها و تجهیزات نظامی روسیه نیز در آن قرار دارند می‌ خواسته از شر انتقاد های فراگیر و پیگیری‌های قانونی درباره رابطه نزدیک دولت مردان امریکایی و پوتین خلاصی یابد. 
این هم البته تحلیلی‌ است که بیانیه شدید‌اللحن دولت سوریه و احتمال ادامه حملات امریکا به  سوریه، آن را بی ‌اعتبار می ‌کند. این حمله حتا اگر به برهم‌ خوردن روابط روسیه و امریکا منجر نشود، بی ‌شک معادلات منطقه ‌ای را برهم می ‌زند و تهدیدی است برای مذاکرات صلحی که تا اکنون حتا در برقراری آتش ‌بسی نیم‌ بند هم ناکام مانده است. پیامدهای این حمله و آینده سوریه مانند بسیاری از اتفاقات جنگ سوریه در هاله ‌ای از ابهام قرار دارد تا شاید زمانی دورتر تحقیق و تفحصی ریشه ‌ای پرده‌ها را کنار زند، اما این واقعیتی عیان است که مداخلات هیچ‌ کدام از قدرت‌های منطقه ‌ای و غیرمنطقه‌ ای نه در دفاع از مردم سوریه و کم‌ رنگ‌ کردن رنجی که می‌ کشند، بلکه برای پیش ‌بردن اهداف قدرتمندانی است که منافع شان هیچ ‌گاه در کنار منافع مردم قرار نگرفته است. 

بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۱۷ـ ۰۸۰۴