
نیکلاس مادورو رییس جمیور ونزویلا در گفت وگو با شبکه تلویزیونی راشیا تو دی گفت : « دونالد ترامپ یک سیاست مدار نیست. او تاجری است که در تلاش برای برقراری رابطه با نهادهای امپریالیستی است. نمی دانم او تا چه زمانی بر سر قدرت باقی می ماند و از چه نوع قدرتی در نهایت برخوردار خواهد بود اما می خواهم با او دیدار داشته باشم با او دست دهم و به او بگویم دیپلوماسی زور و تهدید را فراموش کن. اکنون زمان آن است که ایده تنوع تفکرات سیاسی را بپذیریم. اکنون زمان احترام و تعامل دو جانبه است. می خواهم به ترامپ بگویم روند تهاجم خود علیه ونزویلا را متوقف کن. ونزویلا می خـواهـد در صلح زنـده گی کند. »
پرسش: ونزویلا هم اکنون روزهای دشواری را پشت سر می گذارد، طی چند روز آتی، انتخابات مجلس موسسان برگزار می شود. این موضوع سبب قطبی شدن کشور از نظر سیاسی و اجتماعی شده است. آیا انتخابات در زمان مورد نظر برگزار خواهد شد؟
مادورو: از زمان تصویب قانون اساسی در سال هزار و نهصد و نود و نه، تشکیل مجلس موسسان حق سیاسی مردم ونزویلا بوده است. این تنها یک حق سیاسی نیست، بلکه یک حق بشری است. همان گونه که مشخص است نیروهای جناح راست در ونزویلا خواستار گفت و گو نیستند. آنها همی توافق نامی های امضا شده تا نوامبر گذشته را نقض و شورش کردند. آنها برای کودتا تلاش کردند. در ماه اپریل آنها برای از هم پاشیدن کشور تلاش کردند اما با شکست مواجه شدند. از ماه می، آنها با کمک امریکا و دولت دونالد ترامپ و از طریق سیا و آژانس اطلاعات ملی و پنتاگون و وزارت امور خارجه امریکا، آشکارا به خشونت متوسل شدند. آنها همچنین از حمایت دولت ها در امریکا لاتین به ویژه کولمبیا برخوردار شدند.
پرسش: مخالفان ادعا می کنند انتخابات روز یکشنبه در راستای تحکیم قدرت است.
مادورو: هجده سال است که مخالفان چنین سخنانی می گویند. آنها این سخنان را قبلا درباره هوگو چاوز می گفتند و طی چهار سال گذشته درباره من گفتند. هیچ راهی برای حل و فصل مناقشات در کشور ما از طریق ابزارهای دموکراتیک وجود ندارد. از آغاز ماه می طی سه هفته و نیم گذشته، من از مخالفان خواستم در مذاکرات مستقیم حضور داشته باشند و به مجلس موسسان ملی بپیوندند اما آنها از انجام این کار خودداری کردند، از آن زمان به بعد، مخالفان تنها کاری که انجام دادند حرکت رو به عقب بوده است. در حال حاضر اوضاع وخیم است. آنها با انزوای سیاسی مواجه هستند. آنها به جناح راست افراطی تمایل دارند و خود را در این راهبرد محلی توسل به خشونت گرفتار کرده اند . مخالفان در حال از دست دادن حمایت مردم ونزویلا هستند.
پرسش: به نظر شما چرا مخالفان از پیوستن به مذاکرات با شما خودداری کردند؟
مادورو: زیرا آنها از افراد دیگری دستور می گیرند. شیوه رفتار مخالفان از تغییرات سیاسی در امریکا نشات می گیرد و نامزدهای به شدت افراطی برای تکیه زدن بر سمت های کلیدی در دولت ترامپ نامزد شده اند. لابی ها و افراط ها در حال اداره این کشور هستند. این موضوع برای کل جهان خطرناک است. اما این برای ونزویلا بدین معناست که مقامات امریکا تنها یک گزینه را انتخاب کرده اند و آن نابود کردن کشور ماست. آنها می خواهند بر منابع گسترده ونزویلا استیلا داشته باشند. آنها می دانند که ونزویلا ذخایر طبیعی عظیمی در اختیار دارد. ما برای دوصد سال نفت داریم. ونزویلا چهارمین دارنده ذخایر گازی و بزرگترین ذخایر طلا در جهان است. ما ذخایر عظیم مس و الماس داریم. در ارتباط با مسایل ژیوپلتیکی و امریکای لاتین باید گفت که ونزویلا پرچم دار مقاومت است. این کشور از استقلال و الگوی موفق خود دفاع کرده است. افراط گریان در امریکا در حال استفاده از ابزارهای خشونت آمیز، کودتا، مداخله و مطرح کردن اتهاماتی علیه ولادیمیر پوتین (رییس جمیور روسیه) هستند. من با او صحبت کردم. خساراتی که ما متحمل شده ایم هزاران برابر بیشتر از اوکرایین است. از همین تاکتیک علیه ما استفاده شده است اما هزار برابر بدتر و شدیدتر.
پرسش: می خواهم بدانم چه زمان پس از تشکیل مجلس موسسان جدید، قانون اساسی جدید تدوین خواهد شد و این که آیا به همی پرسی گذاشته خواهد شد یا خیر؟
مادورو: این یک سوال بسیار مهم است. هر روزه ما با حملاتی در رسانه های بین المللی مواجه هستیم اما این اتفاق در ارتباط با کشورهایی رخ می دهد که هدف امپریالیسم امریکا قرار گرفته اند. نخست این اتفاق در ارتباط با عراق و موضوع در اختیار داشتن تسلیحات کشتار جمعی رخ داد. سپس عراق ویران شد و اکنون این کشور کانون تروریزم است. سپس نوبت لیبیا شد. این کشور ویران و سپس به فراموشی سپرده شد. و اکنون به بحران در منطقه مدیترانه توجه کنید. ونزویلا اکنون هدف قرار گرفته است. اخبار جعلی اشاعه داده می شود. در ونزویلا مجلس موسسان متشکل از جناح های سیاسی نخواهد بود. این مجلسی در شکل قدیمی و سنتی نیست. این یک مجلس مردمی است . من از همی گروه های اجتماعی می خواهم در انتخابات شرکت کنند، کارگران، کشاورزان، افراد معلول، زنان، دانشجویان و تجار.
پرسش: متاسفانه باید بگویم که طی ماه های روزهای گذشته صدها نفر شماری از افراد در ونزویلا به دلایل مختلف کشته شدند. می خواهم درباره انتقادها از نیروی پولیس صحبت کنید که تحت کنترول دولت شما قرار دارد.
مادورو: فکر می کنم باید این سوال را به گونه ای دیگر مطرح کنید. جامعه بین المللی باید موضوع تلاش برای انجام دادن کودتای خشونت آمیز علیه مردم ونزویلا را مد نظر قرار دهـد. باید این موضوع را یادآوری کنم که بیست و نه نفر به سبب آن که حامی هوگو چاوز بودند سوزانده شدند.
پرسش: فکر می کنید چه کسی عامل کشته شدن آنهاست؟
مادورو: اگر تحقیقات بیش تری انجام دهید به جای محدود کردن خود به سخنان و اظهار نظرهای کلی، به همی جزییات اتفاق ها در ونزویلا پی می برید. اوضاع ونزویلا مانند اوکرایین است. نمی دانم آیا می دانید در اوکرایین چه رخ داده است؟
پرسش: البته آقای رییس جمهور. اما می خواهم نظر شما را در این باره بدانم.
مادورو: فکر می کنم باید اوضاع را بررسی کنید.
پرسش: افرادی در ونزویلا کشته شده اند. گفته می شود نیروی پولیس که تحت کنترول دولت شما قرار دارد عامل کشتن آنهاست. آیا در این باره حرفی دارید؟
مادورو: کشور ما قربانی دستورالعمل ژیوپلتیکی شده است. کشور ما تحت پیگرد قرار گرفته است. آنها برای ایجاد شرایط وخیم در ونزویلا تلاش کردند مانند همان کاری که که آنها در عراق، لیبیا و سوریه انجام دادند. اما به لطف قدرت اراده و مردم ونزویلا، دولت وحدت و انقلابی ما و اتحاد مردم و ارتش ما از به وجود آمدن چنین شرایطی خود داری کردیم. ونزویلا صد و ده روز پر تنش و خشونت آمیز را با صبر و شجاعت پشت سر گذاشته است. مخالفان در این جا از ابزارهای دموکراتیک استفاده نمی کنند. آنها مطالباتی منطقی در راستای قانون اساسی ندارند. مخالفان دموکراتیک در کشورما وجود ندارد. مخالفان در ونزویلا خواستار کودتا هستند. ما توانستیم تلاش برای کودتا را خنثی کنیم و به موقع و برای همیشه به این موضوع خاتمی دهیم. ونزویلا در این جدال به پیروزی رسید و به این کار ادامی خواهد داد. این نخستین جدال ما نیست. کودتای اپریل سال دو هزار و دو نیز بر اساس تبلیغات رسانه ای رخ داد که می خواستند دولت هوگو چاوز را با مطرح کردن اتهامات دروغین در این باره که او دستور کشتن معترضان صلح آمیز را صادر کرده است، سرنگون کنند. نباید این موضوع را فراموش کنیم.
پرسش: آقای رییس جمیور آیا فکر می کنید کل جهان علیه شماست؟
مادورو: فکر می کنم کمپنی گسترده در سراسر جهان در حمایت از ونزویلا وجود دارد. با وجود به راه افتادن کمپین رسانه ها، می توان شاهد ابراز همبسته گی مردم جهان با ونزویلا بود. ونزویلا نه تنها در صحنه داخلی بر اوضاع مسلط شد، بلکه، در عین حال جنبش اعلام همبسته گی گسترده ای در جهان برای غلبه بر دروغ وجود دارد.
پرسش: فکر می کنید در سطح منطقه ای و جهانی چه کسانی در مقابل شما ایستاده اند؟ آیا می توانید به ما بگویید چه کسی از آنها حمایت می کند؟
مادورو: روایت رسانه ای جهان از سوی غرب و به ویژه از سوی امریکا کنترول می شود. واشنگتن، امریکای لاتین و منطقه کاراییب را حیات خلوت خود می داند. دولت اوباما به انقلاب ما حمله کرد اما نتوانست کاری از پیش ببرد. اخیر مدیر سیا اذعان کرد که با مقامات کولمبیا و مکسیکو برای سرنگون کردن دولت ونزویلا همکاری کرده است. چنین اذعانی به خونریزی ها و خشونت های بیشتر منجر شد. افراد زیادی در امریکای لاتین در نتیجه مداخله های مستقیم سیا در امور داخلی ونزویلا، کشته شدند. آنها به همراه مکسیکو و کولمبیا مقصر هستند. مضحک است اگر آنها این موضوع را رد کنند. در ونزویلا ما خواستار مشاهده الگوی تاریخی ایجاد شده توسط سیمون بولیوار هستیم. ما در تلاش برای دفاع از استقلال خود هستیم. ما در تلاش برای دفاع از الگوی امریکای لاتین و منطقه کاراییب هستیم. نباید ریشه های تاریخی این جدال را نادیده بگیریم. این اتفاق دیروز شروع نشد. این روند مدت ها پیش آغاز شد. روز یکشنبه بار دیگر موفق شویم و نیروی انقلابی را بار دیگر تشکیل دهیم، روند بهبود پایدار را آغاز می کنیم و روند اتحاد اجتماعی را در پیش می گیریم که به نفع مردم ونزویلا و کل جهان است. ما به این مبارزه ادامی می دهیم. نمی دانم دونالد ترامپ تا چه زمانی بر سر قدرت باقی می ماند. در نظر بگیرید در امریکا چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. دونالد ترامپ یک سیاست مدار نیست. او تاجری است که در تلاش برای برقراری رابطه با نهادهای امپریالیستی است. نمی دانم او تا چه زمانی بر سر قدرت باقی می ماند و از چه نوع قدرتی در نهایت برخوردار خواهد بود اما می خواهم با او دیدار داشته باشم با او دست دهم و به او بگویم دیپلوماسی زور و تهدید را فراموش کن. اکنون زمان آن است که ایده تنوع تفکرات سیاسی را بپذیریم. اکنون زمان احترام و تعامل دو جانبه است. می خواهم به ترامپ بگویم روند تهاجم خودعلیه ونزویلا را متوقف کن. ونزویلا می خواهد در صلح زنده گی کند.
* گفت و گوی حاضر چند روز پیش تر ازانتخابات مجلس موسسان ونزویلا صورت گرفته است . مجلس موسسان ونزویلا که دارای ۵۴۵ عضو می باشد دیروز جمعه ۴ اگست ۲۰۱۷ ترسایی کار خود را آغاز کرد.
از آنجایی که این گفت و گو در باره برنامه های توطیه ؛ و دلیل های مداخله از برون ، اطلاعات دست اول را می دهـد ، خواندن آنرا برای علاقمندان رخـدادهـای جهان توصیه می نماییم . بامـداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۵۰۸
دیدگاه کارشناس پاکستانی در باره وضع افغانستان :
برتری فـزاینـده طالبـان در افغانستـان

خالد محمد ، مدیرعمومی (Command Eleven) اندیشکده نظامی پاکستان مسقر دراسلام آباد می گوید : « در سال های اخیر هند هم بر نفوذ خود افزوده است. افغانستان توانسته علاوه بر امریکا حامی نیرومندی چون هند را، که مشکلات بزرگی با پاکستان و چین دارد ، بسوی خود جلب کند. هند با سرمایه گذاری و دادن آموزش نظامی به ارتش افغانستان آغاز کرد. امروز، وضع طوری است که نه تنها مشاوران هوادار امریکا بلکه تعداد کثیری مشاوران هوادار هند نیز در کابل با دولت افغانستان در آمد و رفت دایم هستند.»
گفت وگو از رشیا تودی
پرسش : فکر می کنید طالبان پس از حمله امریکا در سال ۲۰۰۱ ترسایی دوباره قدرت پیشین را بدست آورده و حداقل در مناطق روستایی صاحب واقعی قدرت شده است؟
پاسخ : درست است. طالبان در غیاب یک دولت واقعا کارآمـد در افغانستان توانست بر ضعف خـود فایق آید و باز در پی دست یافتن به قدرت در کشور باشد. آنها امروز نیرومندتر و محبوب تر از همیشه هستند. از لحاظ نظامی ، بر نیروهای دولتی افغانستان که غرب آنها را آموزش می دهـد، برتری دارند و مردم از آین ها بیشتر خوش شان می آید.
پرسش : دولت ترامپ تصمیم گرفته است نیروی تازه به افغانستان اعزام دارد، آیا با این کار شکست دولت کابل که تحت حمایت سازمان ملل است ، فقط به تعویق می افتد؟ .
پاسخ : استقرار نیروی نظامی امریکا در افغانستان بی معنی است. مشکل نیروی نظامی امریکا این است که پس از گذشت این همه سال هنوز هم چشم اندازی برای آینده این کشور و استقرار نیروهای خود در آنجا ندارد . در حال حاضر ۸۴۰۰ سرباز امریکایی در افغانستان حضور دارند. کار رسمی آنها دادن آموزش به ارتش افغانستان است، اما این نیروی ضعیف باید با نیروهای داعش و طالبان بجنگد که پیوسته نیرومند تر می شوند. .
پرسش : دلیل ناتوانی دولت کابل چیست؟
پاسخ : دلیل آن خیلی ساده است، ناتوانی عمومی دولت پرزیدنت اشرف غنی. این دولت اصلا اعتبار ندارد، حتی در برخی از محلات خود پایتخت هم اعتبار ندارد. قدرت دولت تحت حمایت» ایساف»، نیروی سازمان ملل، محدود به همان منطقه ایست که تحت کنترول ایساف است.
از منظر پاکستان، آنچه ما در کابل می بینیم تکرار رویداد های دهه ۱۹۷۰ ترسایی است. نفوذ امریکا در افغانستان خیلی زیاد است. علاوه بر این پرخاشگری کابل در برابر پاکستان که به در خواست امریکا صورت می گیرد، افزایش می یابد. کابل بر این باور نادرست است که واشنگتن همیشه پشت سر آنها ایستاده است. دردسری که این نوع تفکر برای کابل بوجود می آورد بیش از سود آنست. امریکا می کوشد تا دولت ناتوان و بی کفایت کابل را علیه پاکستان تحریک کند.
پرسش : آیا حضور نظامی امریکا در افغانستان بسود مردم افغانستان است یا این که خود بخشی از مسیله ایست، که نمیگذارد این کشور روی آرامش ببیند؟
پاسخ : حضور امریکا در افغانستان از همان نخستین روز حمله معضل درجه اول بود. امریکا دولت را تحت فشار قرار می دهد که با طالبان و یا دیگر گروهها مذاکره نکند. نتیجه اش همین است که می بینید، یک دولت شکت خورده. مقصر امریکاست نه دولت کابل.
پرسش : در غرب همیشه طلبکارانه ادعا می شود که پاکستان از طالبان حمایت می کند. درست است؟
پاسخ : پاکستان از طالبان حمایت می کرد. ولی در ارتباط با جنگ با تروریسم مناسبات ما تیره شد. ما هنوز با طالبان روابط دوستانه داریم. ما برای این که بتوانیم آنها را بر سر میز مذاکره بیاوریم یا موافقتشان را برای آتش بس جلب کنیم به این روابط نیاز داریم. ما باید امنیت مرزهای خود را حفظ کنیم. برای این کار داشتن مناسبات عملی ضروری است. امریکایی ها نشان دادند که نمی توانند بر طالبان چیره شوند. این نیز هست که ما باید فاصله با دولت کابل را که تحت حمایت امریکاست حفظ کنیم. .
دولت پاکستان با طالبان همکاری می کند تا بتواند با شبه نظامیان داعش در منطقه تورا بورا که بمراتب خطرناک تر هستند مبارزه کند. برای این کار به طالبان کمک هم کرد.
پرسش : بازیگران دیگر هم در افغانستان نقش بازی می کنند؟
پاسخ : در سالهای اخیر هند هم بر نفوذ خود افزوده است. افغانستان توانسته علاوه بر امریکا حامی نیرومندی چون هند را، که مشکلات بزرگی با پاکستان و چین دارد ، بسوی خود جلب کند. .
هند با سرمایه گذاری و دادن آموزش نظامی به ارتش افغانستان آغاز کرد. امروز، وضع طوری است که نه تنها مشاوران هوادار امریکا بلکه تعداد کثیری مشاوران هوادار هند نیز در کابل با دولت افغانستان در آمد و رفت دایم هستند.
بعنوان مثال امر الله صالح، رییس قدرتمند سازمان امنیت افغانستان کسی است که مناسبات با هند را برقرار می سازد. او در دوران حکومت کرزای رییس سازمان اطلاعات شورای امنیت ملی بود و در دولت غنی رییس اطلاعات پلیس است. این افراد در محدوده اتحاد رشد یابنده با هند، نفوذ سنتی پاکستان را در منطقه مرزی کاملا هدفمند زیر نظر دارند.
پرسش : منظورتان این است که امریکا از طریق افغانستان و از طریق هند از شرق پا کستان را تحت فشار قرار میدهند.؟ .
پاسخ : خیلی ساده است. امریکا ما را مورد حمله قرار می دهد و ما را کشور ترور می خواند. هند ما را متهم به عملیاتی می سازد که از مرز پاکستان فرا تر می رود. برنامه کاملا روشن است. بستن دست و بال پاکستان.
پرسش : در عرصه منطقه ای امریکا چه وحشتی از پاکستان دارد؟
پاسخ : آنها نمی خواهند که پاکستان از لحاظ ژیوپلیتیک جهت یابی تازه ای اختیار کند و بخشی از یک بلوک مستقل در جنوب خاوری آسیا گردد. واشنگتن از تروییکای روسیه، چین و پاکستان در جنوب خاوری آسیا هراسناک است. وحشت بزرگ امریکا بویژه از آنست که روسیه، چین و پاکستان درست در افغانستان به زیان امریکا و هند با یکدیگر همکاری کنند. این امر سبب خواهد شد که در دراز مدت موقعیت امریکا بعنوان قدرت مسلط زیر سوال برود.
به عنوان مثال یک نمونه عملی این است : در حال حاضر در افغانستان، برای ایجاد یک جنبش سیاسی کوشش هایی در جریان است. هدف این جنبش آنست که علایق واقعی افغانستان را دنبال کند و نه علایقی را که امریکا خواستار آنست. هدف عبدالرشید دوستم، معاون رییس جمهور، که این جنبش را گسترش می دهـد آنست که دولت غنی را به چالش سیاسی فـراخـواند. / ه ن
همبسته گـی با ونزویـلا

۷ اسد ۱۳۹۶خورشیـدی
جمهوری بولیواری ونزویلا هدف کارزاری خشن، برهم زننده ثبات، و برانداز کودتایی قرار گرفته است که دولت امریکا و الیگارشی ونزویلا آن را به پیش می برند. این کارزار بخشی است از تجاوز و تهاجم به ملتهای امریکای لاتین و کاراییب و روندهای تعیین سرنوشت مستقل، ضدامپریالیستی، و ترقی خواه در این منطقه؛ تهاجمی است که هدفش تحمیل تساط سیاسی و اقتصادی امریکا بر این منطقه است.
منابع طبیعی غنی و گسترده ونزویلا، و از همه مهم تر ذخایر نفتی آن، هدف آزمندی شرکتهای عظیم چند ملیتی از مجرای امریکاست که هرگز حاضر نشدند روند تغییر و تحولی را که رییس جمهور هوگو چاوز ۱۸ سال پیش آغاز کرد بپذیرند.
جنگ اقتصادی، محاصره مالی، تحریم ها، احتکار کالاهای مورد نیاز مردم، بازی سوداگرانه با قیمتها، عملیات بی ثبات سازی، اقدام های خرابکارانه، اعمال خشونت مفرط و ویرانی توسط گروههای فاشیستی، جنگ رسانه یی برای دادن اطلاعات غلط ، و خرابکاریهای گروههای کودتاچی برانداز، که چند ماه است در ونزویلا در جریان است، هدفی ندارد جز حمله به قدرت قانونی ای که رییس جمهور نیکولاس مادورو و دولت او و دیگر نهادهای کشور به طور دموکراتیک اعمال می کنند؛ یورش به قدرت مردم ونزویلاست که از آزادی، دموکراسی، صلح، و قانون اساسی ونزویلا دفاع می کنند.
نیروهای کودتاچی، و آنهایی که در داخل کشور و از خارج از آنها حمایت می کنند، با نشان دادن تصویری واژگونه از وضعیت جاری در ونزویلا ( نشان دادن کودتاچیان و تروریستها به صورت « دموکرات » و نشان دادن اقدام مدافعان حقیقی آزادی، دموکراسی، و امنیت و بهروزی شهروندان ونزویلا به مثابه « سرکوب ») و با اعلام خواست مداخله خارجی با پشتیبانی امریکا، عملیات تازهای از مداخله و تجاوز را، مانند آنچه امریکا پیش از این بر ضد ملتها و کشورهای دیگر به پیش برده بود، به راه انداخته اند. این بار این عملیات بر ضد روند بولیواری و ملّت ونزویلا، و بر ضد دستاوردهای و پیروزیهای آنها انجام می گیرد.
با توجه به آنچه گفته شد، و در دفاع از صلح و استقلال و حق حاکمیت جمهوری بولیواری ونزویلا، در دفاع از حق ملّت ونزویلا در تعیین سرنوشت خود، سازمانهای امضا کننده زیر:
ـ اقدام های مداخله جویانه، جنگ اقتصادی، و تجاوز و حمله به جمهوری بولیواری ونزویلا و مردم آن را محکوم میکنند؛
ـ اقدام جنایتکارانه خشونت مفرط توسط گروههای تروریستی علیه مردم ونزویلا، علیه آزادی، امنیت و بهروزی آنها را محکوم می کنند؛
ـ همبسته گی خود را با نیروهای میهن دوست، دموکرات، ترقی خواه، و ضد امپریالیست ونزویلا، و به ویژه با کمیته بینالمللی همبسته گی، در دفاع آنها از حقوق و آرمانهای ملّت ونزویلا، در دفاع از استقلال میهن خود- جمهوری بولیواری ونزویلا- و قانون اساسی آن، اعلام می کنند.
امضا کننده گان:
ـ سازمان صلح و همبسته گی سراسری هند
ـ انجمن دفاع از صلح، همبسته گی، و دموکراسی، ایران
ـ کانون برزیلی همبسته گی با ملتها و مبارزه در راه صلح
ـ مجمع صلح بریتانیا
ـ شورای ملّی صلح بلغارستان
ـ انجمن مدنی (غیرنظامی) سربازان علیه جنگ، جمهوری چک
ـ شورای صلح قبرس
ـ جنبش صلح چک
ـ همایش ضد جنگ، ایتالیا
ـ اینتال، سازمان همبسته گی جهانی بلژیک
ـ اتحاد صلح و بی طرفی، ایرلند
ـ شورای صلح و همکاری پرتگال
ـ شورای صلح و همبسته گی سودان
ـ جنبش صلح سوییس
ـ شورای صلح ایالات متحده امریکا
اهـداف و رویکـرد پاکستان از «عملیات خیبـر۴ »
فرزاد رمضانی بونش ، کارشناس مسایل منطقه
در ماه های گذشته ارتش پاکستان آغاز عملیات با نام ردالفساد را در سرتاسر کشور اعلام نمود. هدف این عملیات پایان دادن به تروریسم در کشور بدون هیچ تمایز و تفاوتی است. نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی، پولیس سازمانهای اطلاعاتی و اطلاعاتی در این عملیات شرکت کردند و ۵۰ تن از علما و مفتیان پاکستان نیز ضمن صدور فتوایی از آن پشتیبانی کردند. اخیراً نیز «عملیات خیبر۴»آغاز شده است. نوشتار زیر به اهداف و رویکرد پاکستان به این عملیات توجه کرده است.
جلوگیری از افزایش حضور داعش در پاکستان:
تا چندی پیش حقیقت حضور داعش در پاکستان کتمان می شد، اما در حال حاضر مشخص شده که این گروه دهشت افکن در شهرهای بزرگ مانند لاهور مستقر شده است. بیشتر اعضای داعش را اعضای قبلی تحریک طالبان پاکستان، لشکر جهنگوی، جماعت الحرار، احرارالهند، جنگجویان ازبک و جنگجویان چیچنی تشکیل می دهند. گروه داعش ادعا می کند پشتیبانی بیش از ۱۲ هزار نفر را در شمال غرب این کشور جذب کرده است. در این بین از نگاه برخی شبکه داعش در پاکستان همچنان با سرعت به رشد خود ادامه می دهد و خطر بروز خطر بروز داعش در بین گروههای تندرو قومی و مذهبی پاکستان نیز وجود دارد. در این شرایط هرچند در گذشته مقامات دولتی و امنیتی پاکستان گاه مواضع متناقضی را در رابطه با داعش اتخاذ می کردند. اما سال گذشته وزارت داخله پاکستان برای نخستین بار نام داعش را به عنوان یک گروه تروریست به فهرست گروههای دهشت افکن اضافه کرد و اعلام کرد: بیش از۳۵ گروه دهشت افکن فعال در پاکستان از جمله لشکر جهنگوی ارتباط نزدیکی با داعش دارند. همچنین « جماعت الاحرار » یا گروهی جدا شده از تحریک طالبان پاکستان و « لشکر جهنگوی العالمی » نیز ارتباط نزدیکی با داعش دارند. در این میان پاکستان اکنون با توجه به عملیاتهای رد الفساد و خیبر چهار اهدافی چون جلوگیری از افزایش حضور داعش در پاکستان را پیگیری میکند. این امر در شرایطی است که با توجه به شرکت داعش در سوریه و عراق خطر بازگشت بیشتر نیروهای داعش به پاکستان وجود دارد.
کاهش فشار کابل بر پاکستان:
بسیاری در افغانستان معتقدد است که اسناد و مدارک نشان میدهد، اسلامآباد برای افراد وابسته به گروه داعش آموزش را فراهم کرده است. از این دید بیشتر افراد وابسته به داعش در افغانستان، پاکستانی هستند و اسلام آباد فرصتهایی برای افراد وابسته به داعش فراهم میکند. در همین راستا نیز برخی چون رییس سابق ستاد ارتش افغانستان نیز موضوع داعش در کشورش را پروژه سازمان اطلاعات ارتش پاکستان دانسته و برخی نیز معتقدند که گروه داعش در افغانستان وجود ندارد و تنها گروهکهایی با دستور پاکستان در این کشور عملیاتهایی انجام میدهند. به علاوه شورای امنیت ملی افغانستان می گویند که پاکستان از گروه داعش در افغانستان پشتیبانی مالی میکند. در این بین ارتش و دولت با تمرکز بر «عملیات خیبر ۴ »کاهش فشار کابل بر پاکستان را مد نظر دارند و تلاش میکنند تا با افزایش فشارهایی چون «عملیات خیبر ۴ »از قدرت نمایی آنها و افزایش فشار کابل بر پاکستان جلوگیری کند.
بهره گیری از خطر تندروها و داعش برای تثبیت مرز دیورند:
اسلام آباد تلاش میکند تا با طرح ادعای عبور تروریستها از مرز افغانستان به رویکرد نوینی نیز توجه کند. در این راستا به زودی کار ساخت حصار در امتداد مرز افغانستان را شروع میکند. نخستین مرحله حصارسازی به مناطق قبایلی باجور، مهمند و خیبر متمرکز است و ۴۳ پاسگاه امنیتی ایجاد کرده و در نظر دارد تا ۶۴ پاسگاه مرزی دیگر را در مناطق خیبرپختونخوا احداث و ۳۰۰ مسیر غیرقانونی برای گذشتن از مرز دو کشور را با حدود ۳۰۰ پاسگاه امنیتی در امتداد خط مورد مناقشه «دیورند» با افغانستان را در کنار حصارکشی سیم خاردار و حفر موانع، و دویست هزار نیرو در یکهزار پاسگاه امنیتی سازمان دهد. در این راستا پاکستان در کنار حصارکشی سیم خاردار و حفر موانع، دویست هزار نیرو را در یکهزار پاسگاه امنیتی را در خط دیورند جابجا کرده است. در واقع پاکستان با بهره گیری از خطر تندروها و داعش تلاش میکند برای تثبیت مرز دیورند بین دو کشور که با اعتراض کابل روبرو است گامهایی عملی بردارد.
اقناع افکار عمومی داخلی و شیعیان:
عملیات رد الفساد در سراسر کشور با هدف حذف تهدید باقی مانده تروریسم، تثبیت دستاوردهای عملیاتهای دیگر ارتش و تضمین امنیت مرزهای پاکستان در ماههای گذشته با مشارکت نیروهای هوایی پاکستان، نیروی دریایی پاکستان، نیروهای مسلح شهری و دیگر سازمانهای امنیتی و انتظامی مد نظر قرار گرفت. اکنون نیز در کنار توجه به نتایج عملیات رحمت در (۲۰۰۹)، عملیات در وزیرستان جنوبی (۲۰۰۹، عملیات ضرب غضب در وزیرستان شمالی در امتداد مرز پاکستان و افغانستان (۲۰۱۴) و عملیاتهای رد الفساد در سراسر کشور میکوشد با تکیه بر این نکته که شواهد گسترش داعش وجود دارد (در حالی که خلافت موصل در حال فروپاشی است و خطر بازگشت تندروها به خانه وجود دارد) عملیات «خیبر ۴» علیه داعش در مناطق قبایلی این کشور نزدیک مرز افغانستان میتواند مناطق شمال غربی کشور به ویژه ناحیه « شوال » و دره « راجگال» از توابع منطقه مبارزه با داعش و کنترول مناطق مرزی با افغانستان را مد نظر قرار دهد.
در بعد دیگری با توجه به انفجارهای روزجهانی قدس در منطقه شیعه نشین پاراچنار در ایالت خیبر پشتونخوا پاکستان و فشار احزاب و جریان های شیعه در این حوزه مقامات پاکستانی معتقدند که استفاده داعش از افغانستان برای حمله به پاراچنار رخ داده است. در همین راستا و پس از سفر رییس ستاد ارتش این کشور به « پاراچنار » پاکستان قراراست در کنار پاکسازی در منطقه خیبر نخستین مرحله حصارسازی مرزی انجام و برج ها جدید مرزی در جهت تامین امنیت درخط دیورند به طول ۲۴۰۰ کیلومتر را انجام دهند. در این رویکرد استدلال پاکستان این است که با ساخت دیوار بر روی خط دیورند، جلوعبور و مرور تروریست ها از مناطق مرزی گرفته می شود.
کاهش فشار بین المللی بر اسلام آباد:
یکی از مهمترین اتهامات بر ضد دولت پاکستان در سطح منطقه ای و بین المللی اتهام همکاری و پشتیبانی از گروه های دهشت افکن و فرقه گرا و تقسیم بندی این گروه ها از سوی دولت پاکستان به گروه های «خوب » و «بد» بوده است. این امر چهره این کشور را خاکستری و آن را در برخورد با گروه های دهشت افکن زیر سوال برده است. در واقع مقابله با گروه های دهشت افکن در جهت کاستن از فشارهای خارجی موجب شده تا ارتش پاکستان دو عملیات مهم « ضرب عضب» و «رد الفساد» را ضد این گروه انجام داد و موفقیت آنها را افتخار بزرگ در مقابله با تندروی را بداند. علاوه بر این امریکا در یک دهه گذشته با رویکرد هویج و چماق ( واگذاری کمک های نظامی و مالی به ارتش و دولت پاکستان، تهدید به هجوم مستقیم نظامی، خطر حمله ارتش امریکا یا ناتو به مناطق تندرو پرور پاکستان و نقض حاکمیت ملی پاکستان و..) کوشیده است پاکستان را ناگزیر به کنترول و تثبیت اوضاع در مناطق ناامن خود در جهت منافع خود در افغانستان کند. به علاوه پاکستان در ۱۶ سال گذشته بیشتر از ۳۳ میلیارد دلار از واشنگتن به بهانه مبارزه با هراس افگنی در کار مبارزه با دهشت افگنی دریافت کرده است اما اکنون میزان این کمکها حتا به کمتر از یک میلیارد کاهش یافته است. در این بین برخی همچنان در امریکا معتقدند گروههای ویرانگر همچون شبکه حقانی، تحریک طالبان، لشکر طیبه از سوی پاکستان پشتیبانی مالی و اطلاعاتی شده و گزارش سالانهٔ وزارت خارجه ایالات متحده امریکا از پاکستان همچون کشوری یادشده است که به گروه های هراس افگن پناه گاه ها فراهم کرده و حملات شان را در افغانستان سازماندهی می کنند. در این راستا به نظر می رسد پاکستان تلاش نماید با انجام عملیات نظامی خیبر چهار و رد الفساد کسب کمک های نظامی و مالی و مشوق های اقتصادی واشنگتن را به دست آورده و در مقابل از میزان فشار و درخواست های امریکا بکاهد.
چشم انداز
در سال ۲۰۱۴ نیروهای پاکستانی عملیاتی را بنام ضرب عضب در وزیرستان شمالی راه اندازی کردند که تلفات سنگینی بر طالبان وارد کرد و گروهی از آنان به افغانستان آمدند و پناه گرفتند و دست به عملیات زدند. در این میان اگر به چشم انداز رویکرد پاکستان در عملیات های رد الفساد و خیبر چهار بنگریم باید گفت از یک سو مناطق قبایلی پاکستان همواره نقش مهمی برای جریان افراط ، گروهها و احزاب مخالف امریکا، ناتو و دولت افغانستان داشته و از نظر جغرافیای منطقه ای، دارای دره هایی ژرف و کوههایی بلند ؛ و به عبارتی بهشت گروه های تندرو بنیاد گرا و جایگاه امنی برای جریانها و گروه های مخالف با امریکا، ناتو و دولت های پاکستان و افغانستان بوده است. جدا از این حضور سازمان القاعده و زیر مجموعه های همکار با القاعده طالبان پاکستان، گروه طالبان افغانستان، شبکه حقانی، گروه حزب التحریر ازبکستان، جبهه آزادی بخش چیچن، بنیادگرایان ایغوری چین، جماعت اسلامی اندونزیا و مالزیا و تندروهای بنگلادش نیز در این منطقه و گذشته خود مختاری این بخش از پاکستان عملاً موجب شده است توان حضور و نفوذ ارتش و عمیات های آن با موفقیت همراه نشود. در این میان پیشینه هجوم های گذشته ارتش به مناطقی چون سوات و گریز تندروها از منطقه و حضور در سایر بخشهای پاکستان از جمله کراچی می تواند نتیجه مورد نظر پاکستان را نداشته باشد.
در بعد دیگری حضور بنیاد گرایان و طالبان در سراسر کشور، همسو بودن اهداف تاکتیکی و راهبردی بخشی از این گروهها همچون طالبان جنبشهای کشمیری و... با اهداف دولت یا ارتش پاکستان و پشتیبانی ارتش پاکستان و آی اس آی (سازمان استخبارات نظامی ارتش پاکستان) از برخی از آن ها (تقسیم به بد و خوب) خود مانعی مهم در ریشه کنی دهشت افکنی از این مناطق است. این در شرایطی است که پاکستان از گذشته دستخوش گروههای دهشت افکن برای یارگیری و جذب و پرورش نیرو بوده و جدا از حضور سازمانهای دهشت افکن پاکستان،، نزدیکی ارضی به افغانستان و شرایط ضعیف اقتصادی، مکانی جذاب برای رشد گروهکهای تندرو بوده با توجه به شرایط یاد شده و شمار زیاد گروه های دهشت افکن فعال در پاکستان، ریشه کنی داعش در این کشور را بسیار دشوار کرده است.
هنگامه های خروج ارتش امریکا از افغانستان
عارف عرفان
روزهای اخیر در پی یخبندان استراتیژی جدید امریکا در افغانستان گزینه خروج ارتش امریکا ازکشور به بحث داغ در محافل سیاسی آنکشور مبدل شده و درین خصوص« پروفسور آلون بن مایر» استاد امور بین المللی در مرکز امورجهانی نیویارک در مقاله تحلیلی خویش در وبگاه گلوبال ریسرچ مورخ ۲۱ جولای ۲۰۱۷ تحت عنوان« جنگ فاسد و غیر اخلاقی در افغانستان » موضوع خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را مورد تحلیل قرار داده می نگارد :
شانزده سال سپری گردیدوما تاهنوز در افغانستان می رزمیم ،جنگی که نه تنها طولانترین جنگ تاریخ امریکا است بل پرهزینه ترین جنگی که تاکنون «یک تریلیون» دالر مصرف داشته وریزش خون هزاران سرباز شجاع ما را دربرداشته است.
جنگی که از لحاظ اخلاقی فاسد بوده و جز حصول شرم راه خروج افتخار آمیز از آن بنظر نمی رسد.
امروز ما هنوز روی آن بحث میکنیم تابطرز بایسته وقناعت بخش این جنگ را به پایان برسانیم .
نویسنده با جمعبندی آمار تلفات انسانی نگارش خویش را ادامه داده مینویسد:
درین جنگ تاکنون تعداد ۲۴۰۰سرباز امریکایی کشته شده است.
بر اساس آمار ثبت شده تنها در شش ماه اول سال ۲۰۱۷به تعداد ۱۶۶۲ تن جان باخته وبه تعداد ۳۵۸۱ تن زخمی گردیده اند.
بصورت کُل مجموع تلفات شهروندان افغانستان درین جنگ حدود ۲۲۵ هزار نفر بوده وحدود دوملیون وششصد هزار مهاجر وبیش از یک ملیون بیجاشدگان را این جنگ از خود بجامانده است.
این بسیار ساده است تا فکرنماییم که بعد از ۱۶ سال جنگ، اعزام چهار هزار سرباز اضافی که از جانب متیس وزیردفاع سفارش شده است ،چیزی را تغییر خواهد داد؟
در حالی که ( ۱۴۰) هزارسرباز قادر به ایجاد سیستم پایدار سیاسی وامنیتی نشدند، دراین جنگ به پیروزی نایل نگردیده وشرایطی را آماده نساختند تا ما، با وقار وسرافراشته از افغانستان بیرون شویم.
نویسنده دیدگاه فرمانروایان کاخ سفید را در خصوص افغانستان مورد واکاوی قرار داده خاطرنشان میدارد:
هیچ کس در اداره ترامپ به شمول پنتاگون باورمند نیستند که اعزام نیروی اضافی باعث پیروزی درجنگ گردد.دربهترین حالت ، نقش نیروی اضافی عبارت از متوقف ساختن پیشروی طالبان خواهد بود که به یک بر سه حصه جغرافیای افغانستان کنترول دارند.اما بعد از آن چه؟
نویسنده مقاله، بانقل قول از سیاستگران امریکا می نویسد:
از سناتور جان مکین بعد از سفرش در افغانستان پرسیده شد تا از پیروزی درجنگ تعریف نماید!
مکین پاسخ داد: « پیروزی یعنی بازپس گیری ساحات تحت کنترول طالبان وکار در جهت اشکال آتش بس با طالبان است. »
اما رابرت ل بروسیج ، نگاه خویش را درین خصوص چنین بیان می دارد: « درگذشته ساحات وسیعی تحت کنترول ما قرار داشت ،طالبان به مقاومت شان ادامه دادند،اما فساد واختلاف دولت افغانستان را فلج ساخت ،طالبان با تمام قوا برگشت نمودندوحال موفقانه شاخه های خود را در بیرون از مرزهای افغانستان گسترش میبخشند.»
داکتر مایر اوضاع افغانستان وعملکرد وزیر دفاع امریکا را به کنکاش کشیده می نگارد:
درحال حاضر همه چیز در حوزه سیاسی وامنیتی در افغانستان بسیار وخیم بوده وچشم انداز ثبات برای تعین موقعیت میدانی وفعالیت یک دولت کارآمددر کابل نزدیک به « صفر» است .
سوگوارانه متیس وزیر دفاع شباهت به فرد معتاد به قمار دارد که پول خویش را در ماشین قمار انداخته وپس از باختن وافسرده گی وناامیدی در برابر باخت هر دالر خود به پیروزی امید می بندد؛
ممکن کسی از متیس وزیر دفاع بپرسد، درحال حاضر اهداف ما در افغانستان چه بوده واستراتیژی خروج ما چیست؟
طی شانزده سال گذشته هیچ وزیر دفاع در این خصوص پاسخ روشن نداشت ودر حال حاضر از ما خواسته می شود که در برابر حیات سربازان خویش مجددا به پیروزی جنگ طاقت فرسا وناتوان کننده به قمار متوسل شده که در آن هیچ امیدی به پیروزی وجود نداشته و در حال حاضر به جنگ منتخب مبدل شده است.
نویسنده مزبور با ناامیدی کامل از پیروزی امریکا در جنگ افغانستان راه فرار را تدارک جسته؛ وبا نام گزاری خیالپردازانه طالبان « میانه رو» وگره زدن سرنوشت مردم بدست آنها می نویسد:
با اطمینان میتوان اظهار داشت که چشم انداز پیروزی نظامی در جنگ افعانستان به مشاهده نمی رسد.
ما بزودی به این حقیت نزدیک شده وبهتراست تا در خصوص نتایج عملی که از طریق مزاکرات باطالبان «میانه رو» حاصل گردد، فوکس نماییم.
نویسنده در خصوص دیدگاه استراتیژست ترامب درین خصوص می نگارد:
گزینه دیگر برای انجام جنگ که بوسیله «استیف بنن »استراتیژست اصلی دونالد ترامپ حمایت می گردد،عبارت از« کرایه گرفتن» پیمانکاران خصوصی بجای نیروهای امریکایی است، تا به نماینده گی ما به جنگ نیابتی ادامه دهد.
حققیت این که مزدوران جنگی را در گذشته استعمال نمودیم تا به حیث گارد های امنیتی نقش آفریده ویا بازداشتگاه ها را اداره نمایند نتایج خراب را به دنبال داشت.آنها از وظایف شان سواستفاده نموده وجنایت فاجعه باری را انجام دادند وازین طریق میلیونها دالربدست آوردند.
ما نبایدهرگز چنین رویکردی را تکرارنماییم که اخلاقأ سزاوار سرزنش است.
این طرح بسیار شگفت انگیز به نظر نمی رسد، چرا که از طرف کارشناس ارشد وماهر دونالد ترامپ بیرون تراویده است .البته همان کسی که تا حال مشاورت هایش، دشواریهای جدی را برای دونالد ترامپ پدید آورده است .
پروفیسور مزبور در بخش پایانی دیدگاه خویش می نویسد:
جنگی که ما آماده نیستیم تا بدون دلایل موجه ،جان سربازان خویش را فدا نماییم هرگز نباید براه افتد!
همراستا با نگاه نویسنده به گزارش خبرگزاری خاورمیانه دونالد ترامپ رییس جمهور ایالات متحده امریکا گفته است که پنتاگون در افغانستان از تمام تلاشها استفاده کرده و دیگر دلیلی برای باقی ماندن و ادامه جنگ در این کشور ندارد. به گزارش این منبع، با وجود درخواست های مقامات وزارت دفاع امریکا، دونالد ترامپ خواهان ادامه جنگ در افغانستان نیست و هیچ دلیلی برای حضور بیش از 9000 نظامی امریکایی در افغانستان نمیبیند.
***
نگـاه مـا
سیرتاریخ ، رخدادهای جهانی ومنطقه وی وبرهم خوردن بلانس قدرت ، ظهور ابرقدرت های بزرگ ، و شکست تلخ امریکا درماورای خاورمیانه ،گزینش استراتیژی غلط آنکشور با رویکار آوردن دولت های ناکام وفاسد به حیث اجزای تاکتیکی این استراتیژی در افغانستان ، کاربرد افزاری گروه های تروریستی وبرپایی جنگ نیابتی با تبعات فاجعه بار آن ، برپایی پایگاه های نظامی امریکا در کشور، واکنش های شدید منطقه وی را برانگیخته وچالش های بزرگی را بر چشم انداز استراتیژی آرمانگرایانه امریکا به بار آورده وگمان می رود که اوضاع آشفته در کشور ، سران کاخ سفید را در برهود تصمیم گیری مجبره قرار داده است.
باتوجه به سطح تجارت موادمخدر افغانستان که سالانه بیش از( ۲۵۰) بلیون دالر وارد کیسه مافیای مخدر امریکا می گردد وبا توجه به سطح عواید اورانیم ازمعدن هلمند می توان جنگ امریکا در افغانستان را کم هزینه ترین جنگ تاریخی آن کشور نامید، اما سطح فشارهای منطقه وی و رخداد های میدانی در تحت سایه دولت روبه فنا مجموع امید های بلند پروازانه سران کاخ سفید را مکدر ساخته وآنها را در چهار راه گزینه خروج باکاربرد گزینه پلان (ب) وحراج گزاری افغانستان در چنگال گروه نیابتی مشترک با پاکستان قرار داده است.
ارتش امریکا در افغانستان با از دست دادن ابتکار مانورهای سیاسی و نظامی عملا زمینگیر شده و در محاصره رقبای سیاسی منطقه وی قرارگرفته است.
عمده ترین هراسی که سران کاخ سفید را افزون برمولفه های متعدد، برگزینه خروج وتداوم جنگ نیابتی توسط گروه های اجیر وادار ساخته است ، عبارت از تکرار شکست افتضاح آمیز ویتنام ثانی است.هکذا هوشدار مقامات کرملین مبنی برمداخله نظامی بر پایگاه های داعش در افغانستان بخشی از تصویر واکنش های منطقه وی را به نمایش میگذارد.
در تلاطم بحران سیاسی وامنیتی افغانستان سوالی که مستدام ذهن ما را می آزارد، عبارت از دوبرخورد در دو قلمرو متفاوت است:
در سوریه بیش از چهل وپنج کشور جهان از بزرگترین تروریست های جهانی حمایت نموده ،هفتاد فیصد اراضی ان سرزمین را تصرف نمودند ، دولتی بنام روسیه بانابودی هفتاد هزار تروریست آدمخوار ،سوریه را آزاد نمود.برعکس در افغانستان ،چهل وپنج کشور جهان سرازیر شد ،، تازه تروریزم زرع شد ،جوانه زد ،شاخ وپنجه کشید،از حمایت اکمالاتی هواپیما های ناشناس برخوردار گردید ، ویک برسه حصه اراضی کشور را با ایجاد تالاب های خون تصرف نمود.هنوزهم نمیتوان برای اهداف اصلی امریکا در افعانستان وماموریت دولت تحت الحمایه آن شک کرد؟
زمزمه های خروج ارتش امریکا زمانی از کاخ سفید برمی خیزد که در نتیجه فعالیت روز افزون دستان مرموزدرارکان دولت افغانستان وماورای آن، میهن به طرز وحشتناکی در نزاع های قومی فرو رفته و افغانستان به انبار باروت مبدل شده است.دستان بی شماری مصروف گرد آوری هیزم براین آتش بوده وهیچ دستی موجود نیست تا بشکه آب یی را برای خاموشی این آتشبار ویرانگر تهیه دارد.
هرگونه جرقه می تواند آتش فشان های بزرگ ومهار ناپذیر رادر جامعه زخم آلود افغانستان برانگیخته ، وجود جغرافیای واحد وسرنوشت یک ملت را برباد نماید.
قانون زنده گی استعمار از لحاظ تاریخی میراث گزاری نزاع های قومی ،مذهبی و اجتماعی بوده است وسوگوارانه حال افغانستان در برابر این آزمون خونین دست وپنجه نرم می نماید.
یکی از خطرات بزرگی که آینده افغانستان را تهدید می نماید ،پسلگدی بعد از خروج ارتش امریکا وگزینه پلان (ب) آنکشور است، که افغانستان را به داوطلبی واگذار نموده وبرای پاکستان وگروه های وابسته به آن تسلیم نماید.
تدارکات امریکا برای تحقق پلان( ب) وایجاد نیروهای ریزرفی ومزدور نیابتی در وجود حمایت سازمان های تروریستی وبنیاد گرا وحتا چکیده های سازمان های «چپ نما » اجیر ساختن ومامور ساختن چهره های بد نام و تاجر پیشه ،ایجاد گروه ها وسازمان های فرمایشی و پررنگ برای به چرخش درآوردن استراتیژی امریکا وتداوم جنگ های نیابتی در کشور به خوبی مشهود است.
دورنیست آنروزی که رنگ های تاریخی مصنوعی « سُرخ » و رنگ طبیعی « سیاه » درهم آمیخته وباتصویر بخشی مشترک گروه های تروریستی نیابتی با اهتزاز کشیدن پرچم استعمار در راه اندازی جویبار خون درین کشور بکار گماشته شوند.
آژیرخطر مرگ به صدا درآمده است، بزرگترین هیولای تاریخ، افغانستان را تهدید نموده ،هنوز برای مهار ساختن آن، برای همبسته گی سراسری ملی و ایجاد سد های بزرگ وجبهات میهنی دیر نشده است.
در حال حاضر در قطب بندی های سیاسی درافغانستان نه زیاد؛ بل که دوخط سیاه وسفید کشیده شده است،تمامی نیروهای ملی ومیهن دوست باید جایگاه سیاسی شان را در میان این دوخط پیدا نموده وبرای نجات افغانستان شجاعانه پیکار نمایند .
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ۳۱۰۷