مـن « زنـم » آوازی در گـورستان تاریخ


شیرین نظیری


هشتم مارچ روزهمبسته گی، همسویی و همصدایی این جشن بزرگ جهانی  را به تمام زنان رنجدیده و رزمنده کشورم که در شرایط خیلی سخت و نا هنجار بخاطر اعاده ی حقوق و برابری جنسیتی مبارزه کرده اند و در این راه از هیچ گونه سعی وتلاش دریغ نورزیده اند،تبریک وتهنیت می گویم.همچنین به خانواده های که دختران بی دفاع شان را درخشونت های وحشیانه از دست داده اند،تسلیت گفته و یاد قربانیان را گرامی می دارم.

هشتم مارچ روز برافراشتن درفش مبارزه علیه ستم ، روز ياد بود خاطره قربانيان راهپيمايی مسالمت آميز زنان کارگردرشهرنيويارک، روز پيکار قهرمانانه  وغرور آفرين میليون ها زن آگاه  و رزمنده ی جهان بخاطر رسيدن به حقوق انسانی شان است.
آنچه امروز تحت عنوان حضور اجتماعی  و مشارکت سیاسی زنان شناخته می‌ شود، در کمتر از ۱۵۶ سال قبل آرزویی بود که جنبش‌های حقوق زنان برای رسیدن به آن مبارزه می ‌کردند.
در هشتم مارچ روز پرافتخار مبارزه زنان علیه بی عدالتی، در بسیاری ازکشورهای جهان زنان و مردان آزادی خواه و آگاه  جامعه  گردهم جمع می شوند تا آواز اعتراض خود را نسبت به ستم  و تبعیض جنسیتی  و خشونت علیه زنان به گوش جهانیان برسانند.
هرگاه یک نظرگذرا درنتایج مبارزات برحق زنان بی اندازیم.به خوبی ملاحظه نموده می توانیم که زنان در دنیای امروز جایگاه های خاص خود را بدست آورده اند. اگرچه از لحاظ کمیت شماری آنها چندان قابل ملاحظه نیست؛ ولی با آن هم روزنه امید ایست برای رشد زنان ، در کشورهایی که  دموکراسی را تجربه می کنند.
زنان با استفاده از امکانات دموکراسی مسوولیت های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی ... کشورهای خود را بدست گرفتند وموفقیت های بی نظیر درامور رهبری، به ملت های خود به ارمغان آوردند و با این عمل خود به جهانیان به اثبات رسانیدند که زنان نیز می توانند همانند مردان در امور رهبری و کشوری نقش ارزنده ای را ایفا نمایند ؛  و این را نیز به اثبات رسانیدند که اگر زن موقف بالاتر از مرد را نداشته باشد برابر با آن قرار گرفته می تواند.
در کشور عزیزی ما افغانستان با الهام ازجنبش های بین المللی زنان برای نخستین بار مطالب بیدار کننده ای توسط محمود طرزی، جهت آگاهی زنان با احتیاط  کامل درستون ویژه، تحت عنوان « ناموران زنان جهان » درسراج الاخبار افغانیه به دست نشر سپرده شد. ملکه ثریا درتحت رهنمایی های مدبرانه  پدرش محمود طرزی،نخستین هفته نامه ویژه زن  تحت نام « ارشاد النسوان » را به زیور چاپ آراسته کرد و نخستین شماره آن در ۱۷ مارچ ۱۹۲۱ ترسایی ازچاپ برآمد وتاسال ۱۹۲۵ ترسایی به نشرات خود ادامه داد.
درسال ۱۳۴۴مطابق به  نوامبر ۱۹۶۵ ترسایی   با الهام ازجنبش های ملی و بین المللی زنان ، سازمان دموکراتیک زنان افغانستان تحت رهبری داکتر اناهیتا راتب زاد تاسیس شد. درنتیجه فعالیت کادرها واعضای این سازمان، برای نخستین بار درتاریخ کشور، زنان درمظاهره معروف سه عقرب که به وسیله گروه های چپی سازمان دهی شده بود، اشتراک نمودند  و مجرای دموکراسی را در قانون کشور باز نمودند. از آنروز تا اکنون  زنان افغانستان فراز و فرود های زیادی را تجربه نمودند.گاهی یک گام به پیش رفتند و زمانی هم دو گام به عقب رانده شدند. باری در اموراجتماعی سهیم شدند و زمانی هم زندانی خانه ها گردیدند.گاهی چادری های اجباری را به سرکشیدند ، و زمانی هم اختیاری آنرا به دور افگندند. این پیکار ها و کشمکش های زنان تا اکنون ادامه دارد و به مرحله حساس و پر واکنشی رسیده است.طوریکه همه گان شاهد است. همه روزه گزارش های درد ناک واستخوان سوزی را از میهن عزیز خود می شنویم. شنیدن این گزارش های دلخراش و تکان دهنده انتحار و انفجار ، سربریدن  زنان ،مثله کردن زنان، محاکمه های صحرایی زنان ، به آتش کشیدن زنان ، معافیت یافتن مفتی های دین فروش ، ریاکار و مزدور از پنجه قانون ، بی کفایتی، بی مدیریتی  و مسوولیت ناپذیری دولت وحدت ملی وده ها خبرشوک دهنده دیگری که قلب هرشنونده  را به درد می آورد و قلم از شرح آن ها شرم دارد . وقتیکه می خواهم از حقوق زن در افغانستان بنویسم،  حس می کنم که با کوهی ازدشواری ها مواجه هستم. نخستین پرسشی که در ذهنم خطور می کند اینست که :
کدام حقوق ؟
زن افغان و حقوق، محال است وجنون؟  
دشواری های سختی که ناشی از ناامنی «  بیشتر از ۵۰ درصد قلمرو کشور بدست طالبان و داعشیان است.» ، آزار و اذیت دربرابرزنان  «۴۰ در صد افزایش یافته است.» ، سنت های دست و پاگیر و فرهنگ مردسالار ،نابرابری جنسیتی، عقب ماند ه گی های اقتصادی ،اجتماعی، فرهنگی ،عدم اجرای قوانین،  عدم حمایت دولت از زنان و هزاران مشکلات دیگر که ناشی ازبی سوادی و عقب گرایی مردان این سرزمین باستانی می باشد.
زنان میهن ما سخت ترین روزها را درتحت دموکراسی حکومت وحدت ملی گذراندند  و انواع خشونت ها ازلت و کوب گرفته، تا خود سوزی، اعدام، ازدواج های اجباری، بد دادن، نفقه نپرداختن ،تجاوز،فروش، مثله ، حلق آویز، اعدام وسنگسار را تجربه کردند.
پاسخگوی این همه بی عدالتی ها و قربانی های بی شمار؛ مجریان قانون و در راس همه آن اشرف غنی می باشد. زیرا بی توجه یی و بی عدالتی از سوی حکومت دامنگیر زنان و دختران  مان شده و با حضور شمارهنگفت نیرو های امنیتی خارجی و داخلی ، وزارت امور زنان ، سازمان ها ،اتحادیه ها ،جامعه مدنی ،انجمن ها و نهاد های مختلف ،خشونت علیه زنان به شکل بی سابقه ی آن افزایش یافته است.
گرچه درنخستین روزها یکی از اهداف کشورهای غربی در راس آن ایالات متحده امریکا  در افغانستان؛ مساله حقوق و آزادی زنان اعلام شده بود. اما باتاسف که با روی کار آوردن یک حکومت دست نشانده ضعیف، وضعیت زنان بیش از پیش وخیم ترشد  و نخستین گام های تاریک را، برای تحت ستم نگهداشتن زنان با استواری واستحکام حاکمیت فقر ، ناامنی ،آواره گی ،حقارت ، آزار واذیت ، بیکاری ،مهاجرت و کشتارهای بیرحمانه گذاشتند. دریک سال پسین هزاران مورد آزار و اذیت علیه زنان در افغانستان به فجیع ترین شکل آن به ثبت رسیده است که همه جنایات علیه زنان در حضور صدها هزار ارتش افغان و موسسه های دفاع از حقوق زنان وکیمسیون مستقل حقوق بشر و وزارت امور زنان اتفاق افتاده است و روز تا روز بر چالش های زنان سرزمین ما افزوده است . زنده گی زنان درسرتا سر کشور با ناهنجاری های جدی همراه با خطر مرگ مواجه است. پدیده آزار و اذیت علیه زنان در خانواده ها، درمحیط کار، در مراکز آموزشی ، درشهرو خیابان از جمله موضوعات فراگیر در زنده گی زنان افغانستان به شمار میرود و زنان را در زیر لگد های مرد سالاری ، ننگ و ناموس سالاری، غیرت سالاری، دین سالاری، عنعنه سالاری ، خود خواهی سالاری، جنسیت سالاری وهمه سالاری های دیگر،خورد و خمیر می سازد.
از هشت مارچ سال پار تا اکنون تجاوز ، حلق آویز، تیرباران ،سوزاندن و ده ها آزار واذیت زنان و دختران، موضوعات داغ را در رسانه های داخلی و خارجی به خود اختصاص داده است. در یک سال گذشته شمار زیادی زنان دست به خود کشی زده اند یا به وسیله ی افراد خانواده و جامعه تحت شکنجه  قرار گرفته اند.
گزارش های ددمنشانه ای مانند؛ گوش های بریده زرینه ۲۳ ساله مسکونه آستان بلخ  به وسیله شوهرش، بینی بریده ریزه گل ۲۰ ساله درشهرستان غورماچ آستان فاریاب.
ریزه گل در بیمارستان به خبرنگاران گفته بود: « شوهرم می‌ خواست که با تفنگچه من را بکشد، اما تفنگچه شلیک نکرد. سپس کارد را گرفت و بینی ام را برید. پس از آن فرار کرد.»
حفیظه دخترجوان ۱۶ ساله در شهرستان بلچراغ  آستان فاریاب پس از آن که مورد تجاوز جنسی گروهی قرارگرفت، جنایت کاران درکاهدان ،او را با چادرش برای همیشه خفه‌ کردند. در نزدیک به یک‌ ونیم ماه گذشته ۲۳ رویداد قتل زنان از ۱۴ آستان کشور به وزارت امور زنان به ثبت رسیده است. کشته شده گان ۲ تا ۵۰ سال سن داشتند. این کشتار ها در آستان‌ های کابل، پروان، لوگر، غور، غزنی، بغلان، دایکندی، کندهار، نیمروز، بادغیس، فراه، کاپیسا، سرپل و ارزگان بود که از۸ قوس تا۲۰ جدی ۲۳ قتل در ۴۲ روز    سال جاری رخ‌ داده است. « نوشتن آسان،اما چگونه می توان از درد مادران داغدیده کاست؟»
به باور من آمار آزار و اذیت علیه زنان در افغانستان افزون از آن است که کمیسیون  حقوق بشری و وزارت امور زنان در طی ده ماه ارایه  داشته اند. زیرا بسیاری از خشونت ها علیه زنان در خارج از شهرها، در روستا ها صورت می گیرد و بنا به عرف و رسوم عقب مانده حاکم  بر جامعه، شکایت کردن قربانیان به مراجع عدلی عیب پنداشته می شود. ازاین سبب بسا فجایع کتمان و بر آن پرده کشیده می شود .
رژیم دست نشانده ناکارآمد، گسترش نا امنی ، نابرابری های جنسیتی،ازدیاد روز افزون معتادین، عدم دست ‌یابی به صلح عادلانه و پایدار ، ومذهبی ،بیکاری و تهیدستی،جامعه قبیله وی مردسالار، فساد گسترده در دستگاه  دولت ، ضعف حاکمیت قانون، فرهنگ معافیت و فساد، افزایش کشت و قاچاق مواد مخدر، فقر و تنگدستی، و وجود نیروهای خارجی را می توان عوامل اساسی افزایش آزار و اذیت بر زنان نامبرد. این عوامل درد ناک و کشنده  سالانه شمار زیادی زنان را به کام مرگ فرو می برد و یا شماری زیادی از زنان را به زنده گی رقت بار مجبور می سازد.
طوری که می دانیم تضاد های گوناگون ازجمله تضاد میان زنان و مردان در همه جوامع  وجود دارد اما در جامعه ما به وسیله بیگانه گان و دکانداران دین و همسایه های نا اهل و نا صالح  بیشتر از پیش تقویه شده و حادترگردیده است.
زن ستیزی را میتوان در وجود هر مرد افغان یافت از مردان مترقی چپی گرفته تا واپسگرا های وابسته به امپریالیزم وافراد بیسواد و جاهل جامعه. همه  و همه توقع دارند که همواره زنان شان از خواسته هایشان صد در صد اطاعت کنند.
شوربختانه زنان زیادی در افغانستان بخاطر خشونت های خانواده گی ، ازدواج اجباری ، بددادن ، مجبور ساختن به تن فروشی و تجاوز خود را آتش زده اند ویا دست بخود کشی زده اند. درواقع می توان آنرا نوعی از مبارزه برای رهایی ازشر زنده گی نکبت بار و نوعی از اعتراض علیه وحشت و آزار و اذیت مردان تلقی کرد.
براساس تصمیم حکومت وحدت ملی، درجریان پیکار های انتخاباتی قراربود  در هر وزارت خانه یک معین زن وجود داشته باشد. این تصمیم در برخی از وزارت‌خانه‌ها عملی شده است اما هنوز در بر گیرنده  تمام وزارت خانه ها  نیست.
حضور زنان در صفوف پولیس و اردو یکی از خواست‌ های نهادهای مدافع حقوق زنان است. اما براساس تعهد حکومت، باید تا پایان سال جاری ۲۰۱۶ ترسایی  ۵۰۰۰ زن در صفوف پولیس وظیفه اجرا می کردند. اما  وزارت داخله هنوز نتوانسته است. تا این مقدار پولیس زن را در این وزارت جلب و جذب کند.
زنان بیشتر از نیم جمعیت افغانستان را با هزاران تحصیلکرده ، متخصص و متجرب تشکیل می ‌دهند.آنها دیگر قربانیان خاموش و ساکت نیستند. نیاز ندارند که مردها به نماینده گی از آنها سخن بگویند. ازسوی دیگر نباید زنان تنها حضور سمبولیک در نهادهای دولتی داشته باشند. بلکه باید زنان در پست‌های عالی دولتی گماشته  شوند و صلاحیت‌های اجرایی داشته باشند. هم اکنون به دلیل افزایش ناامنی‌ها، دختران درمناطق ناامن از حقوق ابتدایی و انسانی خود محروم استند. دروازه های صد ها مکتب به روی دختران بسته است. زنان حق کار، تعلیم و تحصیل ندارند و نمی‌ توانند برای اعاده حقوق خود به مراجع عدلی و قضایی مراجعه نمایند . پرونده صد ها زن و دخترجوان که بخاطر فرار از منزل در عقب میله های زنان قرار دارند. منجمد شده است و برای رهایی آنها کوچکترین گامی مثبت برداشته نشده است.
برای رهایی زنان بی گناه  ازپشت میله های زندان، وزارت امورزنان، وزارت عدلیه، ستره محکمه  ونهاد های مربوط به آن بالای محاکم محلی فشاروارد نمایند. تا پرونده های زنان هرچه زود ترمورد بررسی قرارگرفته ومجرم وغیرمجرم شناسایی وتفکیک شوند.
عاملین جنایت ها و آزار و اذیت بر زنان تا کنون شناسایی، دستگیر و محاکمه نشده اند.
حکومت وحدت ملی باید حاکمیت قانون را در اولویت کاری خود قرار دهد و با مجازات عاملین خشونت  به مردم اطمینان دهد که اراده سیاسی برای حاکمیت قانون و مبارزه با خشونت و حراست از نوامیس مردم و حیثیت زنان  وجود دارد؛ زیرا جنایتکاران با تجاوز بر نوامیس مردم  و حیثیت زنان و دختران محیط اجتماعی  و حریم خصوصی را برای زنان نا امن ترمی سازند.
بنابران برماست که همه زنان افغانستان صرفنظر از هر جناح و هر حزب  و هر سازمان و هر باوری که هستیم، یک مشت فولادین شویم و با مقاومت خود آواز زنان روستایی،زنان بی سواد خانه، آواز کودک تحت سن « ازدواج اجباری» و دها بدبختی های زنان را برملا ساخته و با اتحاد خود به مراجع ذیربط مراجعه نموده و خواستار تغیر در حیات اجتماعی و خانواده گی زنان شویم. در هر سالروز هشتم مارچ  روز آزادی زنان، باید دست آوردی مثبت برای زنان جامعه خود داشته باشیم تا شعار های ما از حرف به عمل پیاده گردد.

زنده باد زنان افغانستان!

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۵۰۳

رستاخیز هشتم مارچ، روز جهانی زن

  

فـرشتـه سیغانی

روزهمبستگی جهانی زن را به همه مادران ،خواهران وسایر هموطنان کشور خود افغانستان و جهان تبریک عرض مینمایم.

یکصدوهفت سال پیش این روز ، در دوهمین کنفرانس جهانی سوسیالیست ها درکوپنهاگن به عنوان «  روز جهانی زن » به تصویب رسید. این امر به اساس  پیشنهاد شخصیت مبارز وانقلابی کشورالمان  کلاراتسکین  سرشناس و پیشکسوت  راه احقاق حقوق زنان بود. این روز بر شالوده برپایی اعتصاب و تظاهرات عظیم زنان کارگر درکارخانه بافنده گی شهر نیویارک درهشتم مارچ ۱۸۵۷ ترسایی، به خاطر افزایش دستمزد وتثبیت ۱۰ ساعت کار روزانه وهمچنین تظاهرات هشتم مارچ ۱۹۱۸ زنان امریکا برای کسب حق شرکت درانتخابات است.

از آن سال به بعد، این روز درسراسر جهان ازطرف نیروهای ملی وترقی خواهی جهان همه ساله با برپایی همایش های بزرگی توده ایی اعم اززن و مرد تجلیل به عمل آورده می شود.

زن به مثابه مادر ،خواهر و بانو، درطول تاریخ درشرایط  گوناگون درمقابل تعصب های زن ستیزی بربنیاد عقاید حرفی وعنعنوی مردسالاری و دینی جامعه قرارگرفته شده است، واز حقوق مساوی با مردان یکسان نه بوده است. زن که نصف جامعه را تشکیل ونصف دیگری را درآغوش محبت آمیزخود پرورش وبه بلوغت می رساند با ظالمانه ترین شکل مورد رنج و آزارجسمی وروحی قرار گرفته است.

کشورما افغانستان که دارای تاریخ  کهن ومشحون ازمبارزات دلیرانه زنان درهمه عرصه ها بوده ودرروند تاریخ پهلو به پهلو مردان، برای تامین معیشت زنده گی خانواده گی قرار داشته است. اما با آنهم نسبت عدم دانش و سواد کافی ، نصف آدم شناخته وکوشیده شده تا درحاشیه اجتماعی قرار بگیرند و نسبت به مردها ازحقوق کامل برخوردارنباشند، وهرنوع خشونت های غیرانسانی را علیه آنها  جایز می دانند.این وضع  نه تنها درافغانستان، حتا دراروپای مترقی ، امریکا وسایر کشورهای جهان  متمدن امروزی از جانب  کلیسا و گروه تفتشن عقاید دینی آن درقرون وسطی وجود داشته است. اما بعد ازانقلاب کبیر فرانسه و آغازموج روشنفکری و تولد دوباره علم و خرد انسانی که پایه وستون های عقاید قرون وسطایی را ویران کرد، با رشد جامعه سرمایداری وپیروزی انقلاب سوسیالیستی کبیر اکتوبردر روسیه تزاری ، و با تشکیل جنبش های آزادی بخش مترقی وملی و سوسیالیستی وکارگری درجهان روحیه مرد سالاری  در بعضی ازکشورها ضعیف وازبین رفته، وهمه افراد جامعه  دراکثریت کشورهای پیشرفته جهان به مثابه شهروندان یک کشور از برابری وحقوق مساوی  میان زن و مرد، درتمام عرصه های اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی  مستفید شدند. شوربختانه روحیه اقتدارگرایی مردها،  نسبت به زنان درکشور ما متاثرازعقاید پوسیده  قرون وسطایی که درفرهنگ وعنعنات کشورما حاکم است، بطور کامل ازبین نرفته ، هنوزهم به قوت خود وجود دارد.

 درکشورما هم بعد ازاستقلال افغانستان باموج نهضت امانیه تغییرات نسبی ازسطح بالا به نفع زنان رونما گردید،که زنان می توانستند بدون حجاب به بیرون رفت و آمد ؛ و درمحافل رسمی اشتراک کنند. با رشد  آموزش ،تعلیم  وتربیه وتغییرات اساسی درکشور در زمانی سلطنت محمد ظاهرشاه، جمهوری محمد داود و قیام هفت ثور بوسیله حزب دموکراتیک خلق افغانستان الی سقوط  دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان  زنان ، بالخصوص زنان روشنگر و تحصیل کرده مانند سایر کشورهای متمدن پیشرفته جهان ازحقوق و وآزادی های همه جانبه انسانی برخورداربود و دوشا دوش مردان درهمه عرصه ها سهم فعال داشتند.

هسته های ادبی وهنری و اجتماعی درآغاز با آزادی  زنان دروجود انجمن نسوان وبعدآ سازمان دموکراتیک زنان افغانستان که درسال ۱۳۴۶  خورشیدی تحت رهبری شاد روان داکتر اناهیتا راتب زاده تشکیل یافت، چرخش بزرگی انقلابی بود که درسرنوشت زنان کشور رخ داد، که ازآن سال به بعد زنان همه ساله از هشت مارچ، با پرپایی تظاهرات خیابانی وهمایش ها در دوایر دولتی ازاین روز تجلیل آورده شده که تا به امروز( به غیر از دوران حاکمیت سیاهی طالبان) ادامه دارد.

سنت تجلیل ازهشت مارچ درافغانستان توسط سازمان دموکراتیک زنان افغانستان درکشور رواج یافته است. زنان باشوق و آرزوهای انسانی خویش سهم گرفته اند. اما متاسفانه بعد از سقوط دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان  آن مزایای انسانی که زنان درعرصه های مختلفی افتصادی واجتماعی وسیاسی داشتند ، کم رنگ شده ویا کاملاً  ازبین رفته، و دوباره به مانند دوران قرون وسطایی روحیه مردسالاری گسترش ودامنگیر زنان کشور شده است. زن به مانند مرد ازحقوق مساوی برخوردار نبوده زیر فرامین مردسالاری قراردارد وحتا دراکثریت ولایات افغانستان زن بدون مرد بیرون ازمنزل رفته نمی تواند، و باید ازحریم خانه پای خویش را فرا تر نگذارد و درهمه امور تابع اوامر مردان خویش می باشند. درمیان بعضی اقوام کشور شوهر زن بنام «  صاحب یا مالک» زن گفته می شود که مقام زن را به شی وکالا پایین می آورد ، مانند اینکه گفته شود احمد صاحب فلان موتراست. یعنی یک برده کامل و تمام اعیار !

اعمال خشونت ها درحالیکه ۴۸ کشور جهان مترقی با موجودیت صدها تشکل سازمان های مدنی به شمول کمیسیون مستقل حقوق بشر درافغانستان  نسبت به هرزمانی دیگر تشدید یافته و زنان به انواع مختلفی باخشونت های ظالمانه  قرون وسطایی از لحاظ  فزیکی وجسمی ازبین برده می شوند.

عمل سنگسار بالای زنان، مطابق  فرایض دینی بدون گناه کبیره با کوچک ترین اشتباه  بدون محکمه ودلایل عقلی وشواهد معتبربوسیله علمای دینی بنام « محکمه صحرایی »  بی رحمانه  درولایات وشهرهای مرکزی کشور به شکل فجیع حکم  آن اجرا و به قتل می رسند.

مطابق گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر و وزارت امور زنان در هشت ماه سال ۱۳۹۵ خورشدی  ۲۶۲۱  قضیه خشونت علیه زنان را  در ولایات کشورقرار ذیل ثبت نموده اند: «از جمله ۷۶۲ مورد آن را خشونت فزیکی وجسمی ،۱۸۱ مورد شامل انواع خشونت جنسی ، ۸۸۲ موردخشونت لفظی و روانی ، ۵۴۸ خشونت اقتصادی و متباقی ۲۴۸ موردشامل سایر خشونت علیه زنان  می باشد ».

این عوامل ناشی از عدم امنیت و تامین شرایط صلح و حاکمیت قانون و همچنان حاکمیت زورمندان درمناطق نزدیک و دوردست کشور می باشد. دولت برعلاوه بودجه هنگفت مالی و لشکر بزرگی امنیتی وحضور نظامیان اشغالگر خارجی در طول ۱۵ سال نتوانستند که درکشور ما امنیت و صلح را بوجود آورند، تا حاکمیت قانون وعدالت انسانی را به عوضی  خودسری ها، بی عدالتی ها و قومندان سالاری  درکشور نهادینه سازد.

شوربختانه  که آرمانها واهداف  جنبش هشت مارچ  برای زنان کشور جنگ زده ما به روی کاغذ وشعار باقی مانده ؛ هیچ گونه  اقدام وعملی که بتواند الگوهای  آرمان زنان را درعمل تحقق بخشد به شکل اصولی و حقوقی  آن وجود نداشته ، همه شعارها و اقدامات ظاهری برای فریب اذهان مردم می باشد. زورگویی ، اختطاف ، قتل ، لت وکوب افراد عادی و بی قدرت، فساد اداری،  بیکاری درمیان جوانان و دورغگوی های منابع داخلی وخارجی در جهت بی ثباتی امنیتی کشور، زمینه ساز رشد بنیادگرایی ، طالبانی و داعشی شده است . ازجانب دیگرتصامیم واهداف استراتیژیکی  کشورهای منطقه وکشمکش های جهانی افغانستان را بسوی ،اختلافات قومی ومذهبی ، درمیان اقوام کشور سوق داده وباعث  چالش های بزرگی درجهت بوجودآمدن ملت سازی وارزش های شهروندی وغضب دارایی های ملی کشورتوسط  زورمندان و قومندان سالاران شده است. اگر جلوی آن گرفته نشود افغانستان در باطلاق بی ثباتی سیاسی و اجتماعی بیشتر غرق خواهد شد.

فرخنده باد هشتم مارچ روز همبستگی جهانی زنان در مبارزه به خاطر صلح ، عدالت  و برابری !

جاویدان باد آرمانهای انسانی هشتم مارچ!

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۵۰۳

دافغانستان خلک باید د پاکستان پرضد راپورته شی

او دپاکستان سره سفارتی اړیکی قطع شی

 

دوکتورحبیب منگل

وسله والو طالبانو دحوت په نیټه په کابل کی د تروریستی حملو په ترڅ کی بیا دیوه شمیر وطنوالو په وینو لاسونه سره کړ اوجنایت ترسره کړ. زه هم ددی تروریستی حملی قربانیانو روح ته دعا کوم او ټپیانو ته يی عاجله شفا غواړم او ددی جنایت په ترسره کونکو او دافغان ولس او بشریت په دغو دشمنانو او ددوی په بادارنو ؛ لعنت وایم او دا ټول جنایتونه چی د اسلام د مبین دین تر نامه لاندی دتروریستی وحشی ډلو له خوا ترسره کیږی ؛ دانسانیت ، بشریت او د اسلام دمبین دین د شعایرو او احکامو سره ضدیت لری او یوه لویه او نه بخښونکې ګناه شمیرل کیږی .
دا حملی دافغانستان پرضد دپاکستان نه اعلان شوی جګړی او ددولتی تروریزم  دصدور یوه بله بیلګه ده چی دادی د۴ لسیزو را پدی خوا دافغانستان دبی امنه او بی ثباته کولو او په کابل کی دیوه لاس پوڅي حکومت د ایجاد او زمونږ په هیواد کی د استراتیژیک عمق د ترلاسه کولو لپاره پیل شوی او دوام لری او هغه وحت به دافغانستان پرضد دپاکستان دا نه اعلان شوی جګړه پای ته  ورسیږی چی :


۱- دافغانستان خلک په ټول هیواد کی باید دپاکستان پرضد رابورته شی او دافغانستان حکومت دپاکستان سره سفارتی یا دیپلوماتیکی اړیکی قطع کړی او دملګروملتونو د امنیت شورا څخه وغواړی چی دپاکستان پرضد چی په سیمه کې د تروریزم او دبنیاد ګرایی مرکز دی او افغانستان ته دولتی تروریزم را صادروی ټوکلی ګامونه پورته کړی .


۲- دافغانستان حکومت دامریکا متحده ایالات او ناتو دافغانستان څخه په کلکه وغواړی چی دافغانستان سره دشوو ستراتیژیکي قرارداد او امنیتی موافقتنامو له مخی دتروریزم ضد جګړی کی خپلې ژمنی په رښتیا اوسمه توګه ترسره کړی او په پاکستان کی د تروریستی شبکو اډو ؛ مرکزونه او پټ ځایونو د له منځه وړلو ؛ مالی سرچینو دوچولو لپاره ټوکلي ګامونه پورته کړی او په پاکستان فشار راولی ؛ تر څو دتروریزم په ضد جګړه کې چې « دبدو اوښو تروریستانو» د چټلې لوبی څخه لاس واخلی او په خپله خاوره کی دطالبانو مرکزونه له منځه یوسی ، دفترونه یی وتړی او مشران او فعالین يي دخپلی خاوری څخه وباسی او کابل ته وسپاري او د افغانستان پرضد دنه اعلان شوی جګری څخه لاس واخلي . او دافغانستان د امنیت دتامین اودفاعی- امنیتی قابلیت دلوړولو او زمونږ دهیواد دوسله وال پوځ دتجهیز لپاره هم خپلی ژمنی په ښه توګه تر سره کړی .


۳- دافغانستان حکومت دملګروملتونو د سازمان دامنیت شورا څخه هم وغواړی چی پر پاکستان فشار وارد کړی چی د تروریستی شبکو په اړوند دامنیت شورا دقطعنامو په عملی کولو او دتروریزم په ضد جګړه کی خپل هوډونه په عمل کې ترسره کړی اوکه پاکستان دملګرو ملتونو دامنیت شورا غوښتنی ونه منی لازم تعزیرات پر وضع شي .او همدا ډول دتروریزم ضد جګړی کی دسمیه ایزی اجماع د رامنځته کولو لپاره روانه هڅو ته زور ورکړی او اجازه ورنه کړي چې افغانستان دنیابتی جګړی په ډګر بدل شي .


۴- په افغانستان کی یو موټی سیاسی زعامت او یو ځواکمن حکومت را منځته شي او داحکومت په هیواد کی د پایدار امنیت دتامین او دتروریزم ضد جګړی کی دبریالیتوب لپاره نوی او کارا امنیتی استراتيژی تدوین کړی ؛ د هیواد دفاعی- امنیتی قابلیت د خود کفایی سطحی ته ورسوي او او د سیاسی ، انتخاباتی ، مالی او اقتصادی فساد ، بی وزلی او بیکاری ، بی قانونی جړی وباسی او دهیواد اقتصادی ، ټولنیزی او فرهنګی پراختیا دندی په سمه توګه ترسره کړی اودهیواد ملی ګټي ، سیاسی ځپلواکې او ملی حاکمیت تامین او وساتی او نړیوال موقعیت ټینګ کړی.

بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۲۰۳

 هدف اصلی سفر پوتین به کشورهای آسیای مرکزی چیست؟

روزنامه اینترنتی «گازیتا.رو» با توجه به اینکه پوتین یک روز قبل نیز در دیدار با رییس جمهوری تاجیکستان به موضوع وجود پایگاه های نظامی روسیه  در منطقه اشاره کرده بود، این مساله را بررسی کرده است که کرملین با این اقدام قصد دارد چه پیامی را برای جمهوری های آسیای مرکزی بفرستد.

کنفرانس مطبوعاتی که به سفر دوره ای رییس جمهوری روسیه به سه جمهوری قـزاقستان، تاجیکستان و قـرغیزستان پایان داد، روز سه شنبه در بیشکک برگزار شد. در این کنفرانس، ولادیمیر پوتین که در کنار  الماز بیگ آتامبایف  رییس جمهوری قرغیزستان ایستاده بود، قبل از هر چیز از موضوع امنیت در منطقه  صحبت کرد. پر سر و صدا ترین اظهارات وی به مساله پایگاه نظامی روسیه در کانت قرغیزستان مربوط می شود. پوتین گفت: « هر زمان که دولت قرغیزستان بگوید که ما نیروهای مسلح خود را آنقدر تقویت کرده ایم که نیازی به وجود پایگاه نظامی روسیه نداریم، ما همان روز خاک این کشور را ترک خواهیم کرد.»

قرغیزستان سومین مقصد سفر رهبر روسیه به منطقه  آسیای مرکزی بود که  دو روز آغاز شد. پوتین بروز  ۲۷ فبروری  در شهر الماتا، مذاکراتی را با  نورسلطان نظربایف  رییس جمهوری قزاقستان داشت، سپس راهی دوشنبه، پایتخت تاجیکستان شد که در آنجا با  امامعلی رحمان  همتای تاجیک خود دیدار و گفت و گو کرد. پوتین در این دیدار هم مساله پایگاه نظامی روسیه در خاک این کشور را بررسی کرد.

رییس جمهوری روسیه در کنفرانس مطبوعاتی مشترک خود با رحمان گفت: « روسیه دارای پایگاه نظامی در تاجیکستان است و من می خواهم از شما به خاطر توجه به جهت گیری این همکاری نظامی تشکر کنم. تردیدی نیست که وجود این پایگاه نقش مهمی در تامین ثبات و امنیت منطقه و از جمله برای خود کشور تاجیکستان دارد.»

هدف اصلی سفر پوتین به منطقه

 آندری گروزین  رییس دفتر آسیای میانه موسسه کشورهای جامعه مشترک المنافع در گفت و گو با این روزنامه گفته است: « با توجه به مطالب رسمی منتشر شده در مطبوعات نمی توان هدف اصلی سفر پوتین به منطقه آسیای مرکزی را بیان کرد. هدف از این سفر قطعا فراتر از امضای چند سند معمولی بین دولتی است. انتخاب کشورهای  که پوتین به آنها سفر کرده، تا حدودی اهمیت این سفر را نشان می دهد. هر سه کشور عضو سازمان همکاری های شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی هستند. دو کشور از میان آنها، یعنی قزاقستان و قرغیزستان، عضو اتحادیه اقتصادی اورآسیایی بشمار می روند. بدین ترتیب این سفر قبل از هر چیز با هدف تقویت تماس ها در جهت تقویت امنیت منطقه صورت گرفته است.»

این کارشناس افزود: « اظهارات پوتین در مورد پایگاه های نظامی روسیه در قرغیزستان و تاجیکستان، درک درستی از برخورد مشترک با مشکل امنیتی در منطقه را بوجود می آورد. روسیه در حال گسترش همکاری های نظامی- فنی خود با همه کشورهای آسیای مرکزی است تا آنها بتوانند به طور مستقل و بدون کمک روسیه مشکلات امنیتی خود را حل کنند. »

گروزین یادآور شد، بارزترین نمونه این مساله نه قرغیزستان، بلکه تاجیکستان است. با رسیدن فصل بهار، فعالیت های تروریستی در مناطق نزدیک مرز این کشور با افغانستان از سرگرفته خواهد شد. در این بین  پایگاه ۲۰۱ روسیه در منطقه «گـورکان تپه » تاجیکستان نقش مهمی را در تقویت امنیت در مرزهای این کشور ایفا  می کند.

وی گفت: « در این منطقه درگیری های نظامی با افغانستان به سبک جنگ ویتنام  به طور مرتب جریان دارد. کارشناسان  نظامی روسیه بیش از دو سال است که در حال آموزش نیروهای نظامی تاجیکستان و آشنا کردن آنها با روش های مدرن جنگیدن و کار با تجهیزات جدید  نظامی هستند. بزودی هم قرار است  هلیکوپتر هایی به نیروی هوایی این کشور تحویل داده شوند که برای عملیات در مناطق کوهستانی تاجیکستان بسیار مناسب هستند.»

منافع روسیه ، چین و ایران در منطقه منطبق است

 آلکسی پیلکو  مدیر مرکز رسانه ‌ای اورآسیا نیز معتقد است که اهمیت پایگاه های نظامی روسیه در منطقه آسیای مرکزی درحال افزایش است، برای اینکه روسیه اکنون در حال مذاکره با نیروهای میانه رو طالبان درافغانستان است که به نوبه خویش با گروه های تندرو در حال مبارزه هستند. تاجیکستان با این کشورهم مرزاست و همه می دانند که بخشی از جنگ جویان اسلام گرای افراطی برای اعزام به سوریه  و عراق در افغانستان آموزش می بینند.

 آندری گروزین  همچنین معتقد است که آسیای مرکزی منطقه‌ ای است که منافع روسیه ، چین و ایران در آنجا با یکدیگر مطابقت دارد، برای اینکه تامین امنیت آن برای هر سه کشور دارای اهمیت است. البته این امنیت برای امریکا هم مهم است و باید آن توجه داشته باشد که در واقع اهمیت زیادی به این مساله نمی دهد. وی افزود: « این حقیقت که دولت دونالد ترامپ تا اکنون مواضع خویش در قبال روسیه و آسیای مرکزی را مشخص نکرده است، احساس ناامنی و نگرانی برای رهبران سیاسی این منطقه بوجود آورده است. به همین دلیل مهمترین هدف پوتین از این سفر تشریح مواضع مسکو در قبال مسایل امنیتی در آسیای مرکزی است.»

به گفته  وی، در دوره ریاست جمهوری  باراک اوباما ، امریکا به این منطقه علاقه مند بود. در ماه نوامبر سال ۲۰۱۵  جان کری  وزیر امور خارجه  امریکا سفری دوره ای به کشورهای آسیای مرکزی داشت و با رهبران قزاقستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قرغیزستان و ازبکستان دیدار و گفت و گوهای مهمی انجام داد.

دولت ترامپ توجه زیادی به آسیای مرکزی ندارد

 آلکسی پیلکو  هم یا این عقیده موافق است که منطقه آسیای مرکزی جزو اولویت های دولت ترامپ قرارندارد، در حالی که دولت اوباما به این منطقه توجه زیادی داشت. وی افزود: « البته در عوض چین در آسیای مرکزی از لحاظ اقتصادی نقش بسیار مهمی را بازی می کند، هرچند از لحاظ سیاسی چندان به مسایل منطقه دخالت نمی کند.»

این کارشناس یادآور شد، مساله این است که چپن قدرت رویارویی با روسیه را در عرصه جمهوری های آسیای مرکزی ندارد، برای اینکه همه آنها جزو متحدین نزدیک ماسکو هستند و به همین دلیل انگیزه زیادی برای افزایش نفوذ سیاسی خویش در منطقه نفوذ روسیه ندارد.

بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۰۲۰۳

حکومت چند سره دراوج تشنج ، معامله و رسوایی

اشرف شهکار

به نظر می‌ رسد که حکومت ساخته شده از درون تقلب‌ ها، دروغ‌ ها و ريا کاری ‌ها به نام « وحدت ملى » اينک در سراشيب پايان نيم عمر خود رسيده است.

آن هياهوى تبليغاتى در جريان انتخابات و آن لاف و پتاق ‌هاى بعد از انتخابات حکومت چند سره، نه تنها جنبه عملى نيافت؛  بل به گره‌ های کور افزود و ده‌ ها خارهای ديگر را نيز آب داد، تا قلب و روان مردم را آبله باران کنند.

رياکاری‌ ها در توافقات، دروغ گويى در معاملات، زورگويى و يکه تازی‌ ها، بی‌اعتمادی و بى باوری‌ ها و دسيسه سازى ها حتا با موافقان و معماران سیاسی ‌شان، در مجموع  نظام را در اوج تشنج و رسوايى سوق داد و حکومت نتوانست حد اقل آن وعده‌ هاى ميان تهى را نيز به سر برساند. تشنج، کشمکش و رويا رويى ميان حکومت دوسره نه تنها فروکش نکرد؛ بلکه هرروز از اوج اختلافات و ناباوری‌ها گاهى ميان دوسر ميان خالى و گاهى هم در میان سخن گويان شان پیوسته مضمون رسانه ‌ها شده است.

اشرف غنى اخيراً باز در دفاع از عدم تغير نظام که گويا بر بنياد قانون اساسى شکل گرفته است موضع گرفت و تيرى را به قلب عبدالله که پيوسته از ضرورت تغییر نظام به نظام پارلمانى سخن می‌ گوید حواله کرد، از طرف ديگر هفت تن از سر پرستان وزارت خانه‌ ها نيز خار چشم پارلمان و موافقان و مخالفان آن گردیده‌اند و به ‌طور اخص بعد از سرپرست شدن وزير خارجه، اوج اختلافات ميان سرپرست وزارت خارجه با نفر اول حکومت سر زبان‌ها گرديده و آقاى ربانى از زور خود در مقابل ریيس جمهور سخن می ‌گوید و آقاى ولى مسعود از دوباره گرفتن قدرت توسط مجاهدين يخن پاره می‌ کند.

نفر اول حکومت که دونيم سال تمام را براى سبکدوشى سرپرست ولايت بلخ در کمين نشسته بود، در معامله غیرمترقبه و قرار دادن اش در مقابل عبدالله و تيم اش، عمر ده ساله والى بودن آن را در بلخ بار ديگر ابقا می ‌کند.

معامله ننگين با گلبدين حکمتيار همچنان اين نظام پوشالى و استخباراتى را رسواتر می‌ سازد، از آن توافقات ننگين که اينک بيش ازشش ماه می ‌گذرد، گاهى کابل و گاهى جلال آباد را براى قدم ‌های کثيف او می‌آرایند هنوز هم به سرمنزل نه رسيده است؛ اما این گلبدين است که امتياز کمايى می‌ کند، نامش از ليست سياه کشيده می‌ شود، جبارترين قوماندان اش به نام زرداد فريادى از زندان انگليس رها می‌ گردد، صدها تروريست اش از زندان‌ها در افغانستان آزاد می ‌شوند و هنوز انتظار دارد تا چانه زنى کنند که دار و دسته‌ هایش به مدارج قدرت دست بیابد، ولى غنى و تيم اش مطمين باشد که از اين بازيگران و مهره‌های بدنام و بازنده و ميان خالى چيزى را نصيب نمی‌ شود جز سياه رويى، شرمنده‌گی و ناکامى.

حکومت دو سره و تيم استخباراتى لجوج و ناکام اش ضمن همه ناکامی‌ ها و رسوایی ‌ها در سطح کشور، منطقه و جهان درين اواخر با موافقان و معماران سياسى خود نيز جفا و خيانت را آغازيده و در صدد توطيه و دسيسه در مقابل پر نفوذ ترین و اساسی‌ ترین پايه حکومت نيز برآمده است و از شلوارمردار ايشچى توغ زيارت ساخته تا به جنرال دوستم ضربه وارد سازند، اين دسيسه از هر جايى که آب می‌ خورد، آگاهانه پاهای لرزان و لنگ و لنگان حکومت لنگان را در سراشيب سقوط و رسوايى کشانيده است.

اين حکومت بى مسوولیت و پوشالى را به‌ عوض این که اصل توجه را به جواب متقابل، به هزاران توپ و راکت باران پاکستان معطوف بدارد که قلب و روان مردم ما را نشانه گرفته‌ اند و عامل شهادت ده‌ها و بی‌خانمان ساختن هزاران هموطن ما گرديده است با بی‌ شرمی تمام مهرسکوت بر لب زده است گویی آب از آب تکان نخورده است. اين حکومت فاسد را خدا شرمانده است که ده‌ها زن را داعشيان به غرامت گرفته و هزاران بدبختى ديگر را بار آورده‌ اند که هنوز هم خاموش است و باید گفت که اين سکوت‌ها و گذشتن غيرمسوولانه از حوادث دردناک ده‌ها معامله وطن‌ فروشانه ديگر را بگوش می ‌رساند که در حال تکوين است.

چنين وضع، حالت و بحران نشان می ‌دهد که مهر ناکامى و بدنامى  بر پيشانى سران نظام حک شده است، آن‌ ها ديگر توانايى بيرون رفت از اين لجن زارى را که خودشان کنده و ساخته‌ اند، نخواهند داشت. هر روز نام‌ های سياه شان سیاه‌ تر و ناکارایی‌ شان مبرهن ‌تر خواهد شد؛ و نام شان با اطمینان در سرخط ليست سران ناکام حکومت‌ های جهان شامل ويکى پديای دنيا خواهد شد.

درچنين حالت جنبش‌ های ترقى خواهى، روشنفکران، نیروهای ملى و دموکراتیک بايد هوشيارى کامل شان را به کار گيرند، صفوف شان را فشرده سازند؛ و با استخراج شعارهای واقع ‌بینانه، ابعاد نفوذشان را در جامعه گسترش دهند و همپا با نياز زمان حرکت کنند و خود را با قلب، روان و خواست مردم گره بزنند و شانه به شانه توده‌هاى میلیونی قدم بردارند اين مهم‌ ترین و حیاتی ‌ترین ضرورت است که بايد آن را استخراج، درک و در عمل پياده کرد.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۸۰۲