آیا درافغانستان اندیشه تجزیه خواهی وجود دارد؟
محمد ولی
بعداز اعلان نتایج انتخابات ریاست جمهوری و موضعگیری تیم ثبات وهمگرایی دربرابر آن برخی تشوشات درمورد خطر تهدید به تجزیه کشور در صفحات مجازی و مطبوعات صوتی و تصویری با بیان های مختلف ابرازگردید .
اما بنابر حقایق جاری در سیاست های جهانی ومنطقه وی قدرت های ذیدخل در امور وسرنوشت افغانستان از نظر من این نه یک احتمال بلکه غیرعملی وناشدنی بوده میتواند زیرا:
۱- درسیاست عمومی امریکا و رقبای آن درمورد افغانستان
اگر فرض شود که عده ای از رهیران وکادرهای جمعیت اسلامی با برخی چهره های محلگرا وقومگرا هوادار جریان تجزیه خواهی باشند ، به خاطر داشته باشند تا عسکر خارجی در افغانستان است چنین پلانی عملی نمی شود. گرچه امریکا در گذشته ها به تجزیه سازی کشورها اقدام میکرد ( کوریای شمالی و کوریای جنوبی ، ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی ) اما شمالی ساختن وجنوبی ساختن افغانستان را به نفع خویش ندانسته به چنین سیاستی متوسل نخواهد شد بلکه مانع ان خواهد گردید به این دلایل :
- تجزیه خواهان کسانی اند که سوابق ارتباطی با دو حریف مخالف امریکا یعنی روسیه و ایران دارند ، اگراینها بتوانند چنین عملی را انجام دهند از اثرپذیری ونفوذ روسیه و ایران دور بوده نمیتوانند . این تجزیه شامل ولایت های شمال کشورکه همسرحد با کشورهای عضو سازمان شانگهای اند میباشد وبر نقش قدم امریکا براین مناطق خاک میریزند .
- تازه ترین استراتیژی امریکا که یک ماه پیش از جانب موسسه تحقیقات استراتیژیک و بین المللی امریکا پیش گردید همانا استراتیژی شش فقره ای درمورد آسیای میانه بود که برطبق آن امریکا خواهان حضور درسواحل جنوب امو زیر نام مبارزه با تروریزم و تامین امنیت سرحدات ممالک آسیای میانه ونفوذ به آن کشورها زیر بهانه استقرار قانونیت و حمایت از حقوق بشر میباشد. در صورت بیرون شدن این مناطق از چنبر نظامی - استخباراتی اش استراتیژی جدید ان درمورد آسیای میانه دچار چالش گردیده درتحقق آن با معضلات جدی مواجه میگردد. بخاطر باید داشت که فرستادن داعش ( شاخه خراسان) ازشمال شرق ترین تا شمال غرب ترین نقطه افغانستان ایجاد بهانه برای جنگ با تروریزم است که ترامپ نیابت این جنگ را بدوش طالبان واگذاشت.
- امریکا برای حفظ نفوذش درصفحات شمال دولت مطمینی که بتواند همچون پاکستان مانند دوران جهاد ماشین جنگی ، سیاسی و استخباراتی اش را دراین مناطق بکاراندازد ندارد ازینرو خود داخل اقدام شده است وحضور استخباراتی اش را حفظ مینماید، دوسند محرم ضمیمه وی موافقتنامه با طالبان را که سری نگهداشته شده است نمی توان جدا ازاین حقایق دانست.
- اگر روسیه و ایران به این تجزیه سراْ یا علنآ همراهی کنند امریکا و ناتو درمورد گذشت نخواهند کرد مگر اینکه متحمل شکستی شوند که در سوریه شدند . درچنین حالت صفحات شمال که از جمله ولایات پر درآمد برای عواید کشور است طوری ویران خواهند شد که سوریه گردید.
۲- ازلحاظ امکانات عملی
گیریم که حکومت موازی هوادار تجزیه طلبی باشد آیا این تیم تاسرحد تجزیه خواهی یکدست باقی می ماند؟
در جمعیت اسلامی افغانستان چهره های است که احساس و درک شان تابع علایق محلی نبوده بلکه تفکرسراسر وطنی دارند شاید این درک ناشی ازحس ملی باشد یا منافع شخصی هرچه باشد جانبداری ازتجزیه خواهی نمی باشد . حضور چهره های شناخته شده آن حزب در تیم دولت ساز وشرکت مخالفان جمعیتی داکترغنی درمراسم تحلیف تیم دولت ساز را باید ناشی از احساس مسوولیت شان درقبال وطن و مردم و حفظ وحدت ملی و ساحه جغرافیایی افعانستان دانست. براین بنیاد خودخواهی چند کادر ویکی دوتن از رهبران جمعیت با احساسات چند جوان و تنگ نظری چند محلگرا نمی تواند به یک روند تجریه خواهانه مبدل گردد.
باحفظ عدم توافق نظربا حال و گذشته جمعیت اسلامی عمل وحدت خواهانه گروهی از رهبران وکادر های آن راکه به سلامتی کشورمی اندیشند تمجید باید کرد .
۳- ازلحاظ منافع و از دیدعملی بودن چنین پروژه
بنظرم متحدین تیم دولت سازازجمله جنرال دوستم باحفظ بلند کردن آوازحکومت موازی و حمایت از تیم ثبات وهمگرایی حاضر به قبول تجزیه کشور نخواهد باشد. تا اکنون نه رهبران و نه کادرها وتحلیل گران هردو حزب وحدت اسلامی حرف بی مسوولیتی دراین مورد نگفته اند ، هم جنبش ملی اسلامی دوستم و هم احزاب وحدت اسلامی خلیلی و محقق که مخالف تیم دولت ساز هستند ودر بسا موارد دیدگاه های تعصب آلود دارند ایشان این عمل شانرا داد خواهی میگویند نه تجزیه خواهی وتا آخر با تیم ثبات وهمگرایی دراین مورد همراهی نخواهند کرد . گذشته های خونین باهم داشته اند وخوب میدانند که درمناطق تجزیه احتمالی درگیری های بد ترازگذشته را تکرار خوهند کرد زیرا کلیت خواهی جمعیت در پنج سال حاکمیت جنگی اش درکابل درخاطره ها زنده است . اینها خیر شانرا دریک محدوده و جغرافیای جدا شده نه بلکه در وجود افغانستان واحد خواهند دید . پس تجزیه خواهان به تجرید خواهند رفت .
تجزیه طلبان ( اگر واقعآ چنین چیزی وجود داشته باشد وگرنه مناسب نیست تا این اصطلاح را در ادبیات سیاسی کشور ترویج کرد) بخواهند دست به چنین عمل نابخردانه بزنند با منافع شان درکابل چه خواهند کرد؟
وقتی که درکابل با حزب اسلامی ، حزب وحدت و جنبش اسلامی جنگیدند آنوقت کابل از آنها نبود و( مال مردم دل بی رحم ) گفته مردم را کشتند ، آواره ساختند و شهر را به ویرانه مبدل کردند . حالا اگر مرمی فیرکنند آن مرمی به شیشه و دیوار قصرهای شان ، بلند منزل هایشان، سرای ها و تجارت خانه های شان ، اپارتمان ها و پمپ استیشن های شان اصابت میکند وملکیت ها و دارایی هایشان طعمه آتش می گردد .جان شیرین است اما مال برای این ها شیرین ترازجان مردم می باشد ازاین سبب به اقدامات مسلحانه توسط افراد بی مسوولیت دست نخواهند زد.
آن زمانی که با یکه تازی کابل را سوختند اول قوای مسلح را محو کردند وسایل و وسایط و سلاح را به حمید گل سپردند بعد طبق شعار کابل باید بسوزد عمل نمودند .
حالا قوای مسلح حافظ منافع مردم وجود دارد که میتواند از طغیان وبغاوت افراد بی مسوولیت وغیر تابع به قانون جلو بگیرند.
با ذکر دلایل عقلی ونقلی میتوان گفت که زمینه و امکان تجزیه شدن کشور وجود ندارد ونباید از آن در تشویش بود .شاید برداشت من از وضعیت ناقص باشد زیرا تحلیل ونتیجه گیری ناشی ازحقایق ظاهر است اینکه درعمق چه می گذرد باشد تا بروز آنها درسطح.
بهرحال کشور به تفاهم وهمدیگرپذیری نیاز دارد نه افتراق و جدایی . باید طرفین جنجال همین اصل را درنظرگرفته بدون توجه به جیره بندی مقامات میان احزاب بسرنوشت مجموع ملت بیاندیشند .
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۱۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020