پیروزی جو بایدن عربستان را به فکر متحد منطقه انداخت است
شاخه زیتون بن سلمان برای اردوغان
با تغییر قریب الوقوع دولت در ایالات متحده امریکا ، خاورمیانه نیز تغییراتی را شاهد است که بروز آن در کوتاه مدت قابل تصور نبود. یکی از این تحولات، بهبود مناسبات عربستان و ترکیه است که با تماس تلفونی ملک سلمان، پادشاه عربستان و رجب طیب اردوغان ، رییس جمهوری ترکیه کلید خورد. این دو کشور از سال ۲۰۱۸ و قتل جمال خاشقجی ، روزنامه نگار منتقد حکومت عربستان در کنسولگری این کشور در استانبول، رابطه سیاسی خود را قطع کرده و در جبهه بندیهای منطقه ای ازجمله در ماجرای تحریم قطر از سوی عربستان و متحدانش، رودرروی هم قرار گرفته بودند.
اما با گذشت بیش ازدو سال و در حالی که دونالد ترامپ ، رییس جمهوری کنونی امریکا، در حال ترک کاخ سفید است، انقره و ریاض به این نتیجه رسیده اند که زمان پایان دادن به تنش های دوجانبه فرا رسیده است. ملک سلمان هفته گذشته و قبل از آغاز نشست مجازی رهبران گروه ۲۰ به میزبانی عربستان، با اردوغان تماس تلفونی برقرار کرد و دو طرف توافق کردند برای حل تنش های دوجانبه، به مذاکرات ادامه دهند. بلافاصله پس از این گفت وگو نیز فیصل بن فرحان در گفت وگو با خبرنگاران، گزارش های رسانه ها مبنی بر تحریم کالاهای ترکیه ای در عربستان را تکذیب کرد.
اردوغان هم در سخنرانی مجازی خود در نشست گروه ۲۰، پاسخ گرمی به نشان دادن شاخه زیتون از سوی پادشاه عربستان داد و به تمجید از نقش ریاض در منطقه پرداخت و اعلام آماده گی کرد که انقره می خواهد دوستی دیرینه خود با ریاض را از سر بگیرد.
روز جمعه نیزمولود چاووش اوغلو، وزیر خارجه ترکیه ، از دیدارش با فیصل بن فرحان، همتای عربی خود، در حاشیه نشست سازمان همکاری های اسلامی خبر داد. با استقبال عربستان و ترکیه از بهبود روابط، می توان به این نتیجه رسید که دو طرف در شرایط فعلی در این دیدگاه مشترک هستند که همکاری بهتر از رقابت می تواند منافع آنها را تامین کند.
ترکیه و عربستان درسال های گذشته در سوریه با همکاری هم توانسته بودند حکومت بشاراسد، رییس جمهوری سوریه را تا آستانه سقوط پیش ببرند و تنها روسیه و دیگر حامیان منطقه ای سوریه باعث شدند تا کفه ترازو به سود اسد سنگینی کند. آن زمان دولت باراک اوباما، رییس جمهوری سابق امریکا نیز تمایلی برای ورود به جنگی دیگر نداشت و با ورود ترامپ به کاخ سفید هم ایالات متحده امریکا دیگر نمی خواست درگیر خاورمیانه باشد. در این خلا قدرت، بدون حضور پررنگ امریکا، رقابت عربستان و ترکیه ادامه یافت. ترامپ در زمان حضور در کاخ سفید، برای بلند پروازیهای محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، چک سفید امضا کرده بود و در مقابل انتظار داشت تا عربستان هم با درآمدهای نفتی هنگفت خود، تسلیحات نظامی بیشتری از ایالات متحده امریکا خریداری کند.
اما امروز شرایط در حال تغییرکردن است؛ تا کمتر از دو ماه دیگر جو بایدن، رییس جمهوری منتخب امریکا، وارد کاخ سفید می شود؛ رییس جمهوری که آشکارا از منتقدان سیاست های منطقه ای عربستان به شمار می آید و ریاض بیش از انقره نیاز دارد تا مناسبات دوجانبه را بهبود ببخشد.
باتو کوشکان، استاد دانشکده اقتصاد لندن، به روزنامه دیلیصباح ترکیه می گوید: « دموکراتها معمولا دو کشور را بیش از همه در خاورمیانه مورد انتقاد قرار می دهند؛ ترکیه و عربستان.
در شرایط فعلی و با اتفاقاتی که عربستان در دوران ریاست جمهوری ترامپ در منطقه رقم زده، توجه و حساسیت دموکرات ها روی عربستان بیشتر شده است. ریاض به طور طبیعی مورد انتقاد کنگره قراردارد و با ورود رییس جمهوری دموکرات به کاخ سفید، دشواری های عربستان دوچندان خواهد شد. در گذشته ، سناتورها و نماینده گان کنگره تلاش می کردند مانع از نزدیکی بیش از اندازه امریکا به عربستان شوند، اما روسای جمهوری امریکا مانع بزرگ این اقدامات محسوب می شدند. روسای جمهوری امریکا همواره عقیده داشتند با وجود اختلاف های گسترده میان واشنگتن و ریاض، منافع دو طرف حکم می کند که دو کشور مناسبات خود را حفظ کنند. همین عامل بود که مانع از اعمال تحریم های گسترده از سوی کنگره علیه عربستان پس از قتل خاشقجی شد».
نگرانی ریاض از بایدن
با ورود بایدن به کاخ سفید، انتظار می رود کم وبیش همین رویکرد فعلی ایالات متحده امریکا در قبال عربستان ادامه یابد، اما احتمالا تفاوت بایدن و ترامپ اینجا خواهد بود که رییس جمهوری دموکرات تلاش چندانی برای کاهش فشارهای کنگره علیه عربستان نخواهد کرد. بایدن پیش از این به صراحت خواستار پایان حمایت ایالات متحده امریکا از عملیات عربستان سعودی در یمن شده بود و احتمالا فروش سلاح های پیشرفته به عربستان را که ممکن است در درگیری های یمن استفاده شود، مسدود می کند.
از طرف دیگر، احتمال احیای برجام و پایان کمپین فشار حداکثری ترامپ بر ایران نیز نگرانی ریاض را برانگیخته است. در زمان ترامپ، عربستان سعودی متحدی ثابت قدم علیه ایران داشت، اما اکنون به نظر می رسد توافق برجام یا توافقی مشابه آن دوباره بازگردانده خواهد شد و توانایی مانور ایران در منطقه هم افزایش خواهد یافت.
ترکیه و عربستان در غیاب کامل رهبری امریکا در خاورمیانه تحت ریاست جمهوری ترامپ، دچار اختلاف های زیادی شدند؛ زیرا منافع ترکیه و آرمان های عربستان سعودی در درگیری های مختلف منطقه ای، قابل سازش نبود. اکنون با احتمال اتخاذ نقش پیشگیرانه ایالات متحده امریکا، هر دو کشور در حال آماده شدن برای انجام محاسبات جدید هستند.
بر اساس محاسبات عربستان سعودی، بدون شک ترکیه بیش از پیش در منطقه درگیر خواهد شد. ترکیه در مقایسه با دوران ریاستجمهوری اوباما، بازیگر منطقهای قدرتمندتری شده و نشان داده است که اگر محاسبات امنیتی ایجاب کند، حتی حاضر به سرپیچی از خواست ایالات متحده است.
در این میان و درحالیکه ترکیه رویکرد خصمانه به ایران ندارد، عربستان همچنان خواهان جلب حمایت انقره در برابر اقدامات و برنامه های منطقه ای ایران است. فهرستی طولانی از موضوعاتی وجود دارد که بر روند بهبود روابط ترکیه و عربستان سایه می اندازد. مصر و لیبیا ازجمله این موضوعات هستند. یک آشتی احتمالی نیازمند گام های محکم بیشتر ازجمله از سوی رهبری عربستان سعودی است که در درجه اول باید نگرانیهای ترکیه از تحریم این کشور در کشورهای متحد عربستان را برطرف کند و در ادامه ثابت کند هنوز هم می توان مشارکت منطقه ای با عربستان داشت.
هنوز فرصت همکاری ترکیه و عربستان در زمینه مسایل منطقه ای و حل چالش ها و درگیری ها وجود دارد. ریاض تا اکنون فشارهای امارات متحده عربی را برای عادی سازی روابط با بشار اسد در سوریه رد کرده و این خبر خوبی برای اردوغان است. از طرف دیگر، جلب حمایت ترکیه برای راه حلی برای یمن نیز می تواند عربستان را در موقعیت بهتری قرار دهد. در همین حال، ایجاد روابط نزدیک بین انقره و ریاض می تواند اثرات گسترده ای داشته باشد. مصر با وجود تنش هایی که با ترکیه دارد، می تواند تحت تأثیر ریاض قرار گیرد تا روابط نزدیک تر با انقره برقرار کند. اما مانع مهم برای بهبود رابطه عربستان و ترکیه، امارات متحده عربی است که عربستان سعودی را به سمت سیاست خارجی مخربی سوق می دهد و ممکن است تلاش کند که ریاض را از تصمیم خود برای بهبود رابطه با ترکیه منصرف کند؛ اقدامی که بعید است در انجامش موفق شود./شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۳۱۲
Copyright ©bamdaad 2020
رویای تشکیل ناتوی آسیایی
چالش های امریکا ، استرالیا، هند و جاپان برای اتحاد علیه
نیروی دریایی اتحاد چهارگانه شامل استرالیا، هند، جاپان و ایالات متحده اخیرا بزرگ ترین مانورهای دریایی خود را در دریای عرب و اقیانوس هند برگزار کردند. در مانور دریایی این چهار کشور که اتحادی نظامی را علیه چین در آسیا تشکیل دادهاند، کشتی های جنگی، زیردریایی و هواپیماها شرکت داشتند و آن گونه که تحلیلگران می گویند کیفیت برگزاری این مانور نشان از جدی بودن اقدامات این چهار کشور در مقابله با نفوذ نظامی و سیاسی چین در اقیانوس هند و اقیانوس آرام است.
با اینکه در روزهای اخیر اظهارنظرهای اندکی ازسوی مقام های رسمی پیکن در واکنش به این مانور صورت گرفته اما رسانههای حکومتی چین مانور دریایی «مالابار» را محکوم کردند و حتا روزنامه گلوبال تایمز این مانور را خطری برای ثبات منطقه دانسته است. این روزنامه ادعا کرده که این مانور بخشی از تلاش برای مهار اوج گیری چین محسوب می شود و اتحاد چهار کشور ایالات متحده، جاپان، استرالیا و هند را «نسخه آسیایی ناتو» دانسته است. این اصطلاح اولین بار ازسوی یک دیپلومات ارشد چین برای توصیف گروه معروف به « گفت وگوی امنیتی چهارگانه» یا به طور اختصار « گروه چهارگانه» استفاده شده بود. اعضای این گروه برای اولین بار در سال 2007 ترسایی گردهم آمدند و چشم انداز آزاد برای اقیانوس هند و آرام را متصور بودند، اما اعتراض های چین باعث شد تا این گروه پس از چند ماه فعالیت منحل شود. اما با گذشت حدود یک دهه و در شرایطی که رابطه امریکا با چین در بدترین وضعیت خود قرار داشت و استرالیا، هند و جاپان هم رابطه ای سرد با پیکن داشتند، اعضای گروه چهارگانه دوباره گردهم آمدند.
هروه لماهیو، مدیر برنامه قدرت و دیپلوماسی در موسسه لووی مستقر در سیدنی می گوید: « اولین بار که پیشنهاد تشکیل گروه چهارگانه ارایه شد، صرفا یک همکاری کاملا آزمایشی مورد نظر این چهار کشور بود. دراین میان، استرالیا بیش از سه عضو دیگر نسبت به کارایی این گروه تردید داشت و از طرف دیگر هم نمی خواست رابطه دیپلماتیک اش با چین دچار تنش شود. این مهم ترین دلایل توقف فعالیت گروه چهارگانه در ابتدای شکل گیری بود. اما با گذشته حدود یک دهه شرایط در منطقه تغییر کرده و مناسبات این چهار کشور با چین هم مانند گذشته نیست. درحال حاضر هر چهار کشور ایالات متحده امریکا، جاپان، هند و استرالیا رابطه ای پرتنش با پیکن دارند و از ارادهای جدی تر برای ازسرگیری فعالیت گروه چهارگانه برخوردارند. از این نظر می توان گفت که چین بزرگ ترین دشمن خود محسوب میشود»....
چالشهای گروه چهارگانه
در میان افزایش تنشها و نگرانیها، به نظر می رسد عزم تازهای در میان کشورهای چهارگانه برای انجام اقدامات موثرتر برای بررسی نفوذ چین شکل گرفته است. اما تحلیلگران می گویند این اتحاد غیررسمی سه ساله در مسیر خود با چالش های بزرگی روبه روست. مساله مهم این است که به نظر می رسد در مورد چگونگی ایستاده گی در برابر پیکن، میان این شرکای چهارجانبه اتفاق نظر وجود ندارد. واشنگتن در زمان دونالد ترامپ، رییس جمهوری که در آستانه ترک کاخ سفید قراردارد، از یک استراتیژی مهار به سبک کلاسیک و شبیه سیاست دوران جنگ سرد طرفداری می کند. روابط ایالات متحده و چین در دوران ترامپ به پرتنش ترین حد خود رسیده است. اختلافات بر سر تجارت، شیوع ویروس کرونا و سرکوبهای پیکن در سین کیانگ و هنگ کنگ، مهم ترین اختلافات واشنگتن و پیکن به شمار میآیند. مقابله با چین محور اصلی کمپاین ناموفق ترامپ برای انتخاب مجدد او بود. مایک پمپیو، وزیرخارجه امریکا، در اوایل سال جاری این سیاست را یک نبرد ایدیولوژیک دانست و آن را «ماموریت زمان ما» خوانده بود.
اما جاپان و استرالیا این رویکرد امریکا را افراطی می دانند. چراکه چین بزرگ ترین شریک تجاری استرالیا و دومین شریک تجاری بزرگ جاپان است و تا زمانی که این کشورها گزینه جایگزینی در فعالیتهای تجاری و اقتصادی خود نداشته باشند، نمی توانند ریسک رابطه پرتنش با پیکن را بپذیرند. مناسبات تنگاتنگ و گسترده اقتصادی این چهار کشور با چین مهم ترین مانع در مسیر تحقق اهداف گروه چهارگانه محسوب می شود.
در اوایل ماه نوامبر، توکیو و کانبیرا به شراکت جامع اقتصادی منطقه ای به رهبری چین پیوستند، یک معامله تجارت آزاد که شامل 13 کشور دیگر آسیا و اقیانوسیه است و تقریبا یک سوم جمعیت جهان و فعالیت اقتصادی این حوزه را شامل می شود.* تحلیلگران معتقدند که تصمیم جاپان و استرالیا برای امضا کردن چنین توافقی نشان دهنده این است که آنها حتا اگر بخواهند نفوذ چین در منطقه را کاهش دهند، با این حال تمایل دارند تا تجارت و مناسبات اقتصادی خود را با چین گسترش دهند.
گرگوری پولینگ مدیر طرح شفافیت دریایی آسیا در مرکز مطالعات استراتیژیک و بینالمللی می گوید: «این منافع رقابتی و هم پوشانی به این معناست که تلاشهای امریکا برای هدایت این گروه چهارگانه با هدف ایستاده گی و مقابله با چین نمی تواند از مرحله فعلی فراتر رود و گروه غیررسمی چهارگانه رسما به یک ناتوی آسیایی تبدیل شود. تنها منافع استراتیژیک مشترک نمی تواند کشورها را در یک جبهه قراردهد. اگر بخواهیم منافع استراتیژیک را هم در نظر بگیریم، چهار کشور امریکا، استرالیا، جاپان و هند، نگاه استراتیژیک مشترکی ندارند و اولویتهای آنها متفاوت است.
برای مثال، برای ایالات متحده، دریای چین جنوبی و دریای چین شرقی مناطقی حیاتی هستند. جاپان هم در این امر با واشنگتن همراه است. برای استرالیا اقیانوس آرام غربی نیز منطقه ای مهم محسوب می شود، اما این منطقه برای امریکا و جاپان در اولویت قرار ندارد. برای هند هم اقیانوس هند در درجه اول اهمیت قراردارد و دریای چین جنوبی یک نگرانی ثانویه است. بنابراین، اگرچه هند مایل است در زمینه ظرفیت سازی به دیگر اعضای گروه چهارگانه کمک کند اما نمی خواهد با حضور پررنگ تر در دریای چین جنوبی ریسک رویارویی دیگری با پیکن را بپذیرد. نکته دیگر درباره هند این است که این کشور در تمام سال های پس از استقلال خود به این موضوع افتخار کرده که عضو هیچ بلوک شرقی ـ غربی نبوده و یکی از مهم ترین کشورهای غیرمتعهد محسوب می شود. هند هر اندازه هم نگران افزایش قدرت پیکن باشد، حاضر نیست سنت همیشه گی خود را رها کند».
منبع: الجزیره
*درهمین مورد به مقاله « اتحاد بزرگ درغياب امریکا» در نشانی زیر مراجعه نمایید:
http://www.bamdaad.org/politics/3913-2020-11-16-18-17-50.html
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۰ـ ۰۱۱۲
Copyright ©bamdaad 2020
بایدن تیم سیاست خارجی خود را تعین کرد
تکیه «دیپلومات دیپلوماتها» بر کرسی پمپیو
زمانی برای بیل کلینتون، رییس جمهوری سابق ایالات متحده امریکا، متن سخنرانی می نوشت و در دورانی دیگریکی از مشاوران نزدیک باراک اوباما دیگر رییس جمهوری دموکرات امریکا بود. آنتونی بلینکن همان «دیپلومات دیپلوماتها» که از او به عنوان متفکر سیاست خارجی دموکراتها یاد می شود، اکنون قراراست پس از چهار سال بی ثباتی در وزارت خارجه امریکا تحت هدایت مایک پمپیوی آتش افروز، سکاندار دستگاه دیپلوماسی جو بایدن شود که از بیستم جنوری و پس از مراسم تحلیف ریاست جمهوری در امریکا به مدت چهارسال امورکاخ سفید را دست می گیرد.
آن طورکه رسانههای معتبر امریکایی گزارش دادهاند، جو بایدن قصد دارد در چارچوب تلاش برای تشکیل کابینه حتا قبل از اینکه دونالد ترامپ، رییس جمهورکنونی این کشور، شکست را بپذیرد، مشاور دیرینه خود آنتونی بلینکن را بهعنوان وزیر خارجه معرفی کند. همچنین این احتمال وجود دارد که جک سالیوان یکی از نزدیکترین دستیاران هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق امریکا، به عنوان مشاور امنیت ملی بایدن و لیندا توماس گرینفیلد، بهعنوان نماینده امریکا در سازمان ملل معرفی شود.ران کلین رییس آینده ستاد کارکنان کاخ سفید می گوید که بایدن بیانیه ای اولیه را درباره ترکیب کابینه خود سه شنبه اعلام می کند* اما همچنان مشخص نیست کدام مناصب در اولویت اعلام قرار خواهد گرفت. باوجوداین منابع آگاه به رسانههای امریکایی گفته اند که بلینکن به احتمال زیاد وزیر خارجه بایدن خواهد بود، کسی که بارها بر این نکته تاکید کرده است که :«ایالات متحده امریکا نباید نقش رهبری خود در جهان را واگذار کند، اگرچه به نظر می رسد سخت و دشوار است اما جایگزینی آن از نظر بهخطرافتادن منافع و زنده گی امریکاییها بسیار بدتر است».
آنتونی بلینکن ۵۸ساله متولد شهر نیویورک و فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد و دانشکده حقوق کلمبیا است. او مدت کوتاهی وکالت می کرد و در اواخر دهه ۱۹۸۰ ترسایی وارد سیاست شد و حضوری طولانی مدت در حوزه سیاست خارجی حزب دموکرات امریکا دارد. او با بسیاری از مقام های سابق امنیت ملی که خواستار سرمایه گذاری مجدد در دیپلوماسی امریکا و تعامل جهانی هستند، هماهنگ است. سابقه همکاری و رفاقتش با بایدن به کاخ سفید منتهی نمی شود و در زمانی که رییس جمهوری منتخب امریکا، سناتور بود، او را « رفیق شفیق » بایدن می نامیدند. بلینکن همچنین در زمان ریاست جمهوری باراک اوباما، به عنوان معاون وزارت خارجه و نفر دوم این وزارتخانه در سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷ ترسایی فعالیت می کرده است. پیش از آن، معاون مشاور امنیت ملی در سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ بود و همچنین در دورهای به سمت مشاور امنیت ملی جو بایدن، معاون وقت رییس جمهوری امریکا رسید. البته نزدیکی او به مقامات ارشد امریکایی تنها محدود به فعالیتهای سیاسی شخصی اش نمی شود؛ پدر او زمانی سفیر امریکا در مجارستان و کاکای بزرگش نیز سفیر امریکا در بلجیم بوده است. به همین دلیل بسیاری بر این باورند که شجره سیاسی به همراه تجربه های منحصربه فرد شخصیاش، بلینکن را از دیگر اعضای کابینه بایدن متمایز می کند. کسانی که با سبک مدیریت او آشنا هستند، بلینکن را «دیپلومات دیپلوماتها» معرفی می کنند که «خوش بیان» است و بر مسایل سیاست خارجی کاملا تسلط دارد. تام شانون که در دهه ۱۹۹۰ ترسایی با بلینکن در شورای امنیت ملی و در وزارت خارجه دوران اوباما کار می کرد، درباره او می گوید: «هرگز ندیدم که او خونسردی خود را از دست بدهد». آن طورکه آسوشیتدپرس می نویسد بلینکن اخیرا درجلسه توجیهی امنیت ملی با جو بایدن و کامالا هریس معاوناول او، شرکت و موضوعات قابل توجه سیاست خارجی در مصر و اتیوپیا را بررسی کرده است.
بازگشت به دوران تعامل
انتخاب بلینکن بهعنوان یکی از اصلی ترین اعضای کابینه، نشان دهنده هدف بایدن مبنی بر بازگشت به استراتیژی سیاست خارجی است که ایتلاف را در اولویت قرار می دهد و با سیاست اعلام شده ترامپ مبنی بر «نخست امریکا» مغایرت دارد. بلینکن دارای یک شبکه جهانی گسترده است و انتظار می رود که سکان هدایت تلاش های امریکا را برای پیوستن دوباره به توافق نامه های بینالمللی مانند توافق نامه آبوهوایی پاریس و توافق هسته ای ایران به دست بگیرد. همچنین احتمال دارد او مواضع سختگیرانه تری نسبت به چین اتخاذ کند. بلینکن پیش تر در مصاحبه با تلویزیون بلومبرگ گفته بود: نخستین مساله این است که ما باید از دوره افول استراتیژیک که ترامپ ما را درگیرآن کرده است، خارج شویم. ترامپ به چین در پیشبرد اهداف کلیدی استراتیژیک خود کمک کرده است. بلینکن بر این باوراست که بایدن با افشای تلاشهای پکن برای مداخله در امور تایوان، در مسیر دفاع از دموکراسی گام برداشته است، اما بلینکن تنها گزینه بایدن نیست که به چند جانبه گرایی باور دارد. جک سالیوان از نزدیک ترین مشاوران هیلاری کلینتون و لیندا توماس-گرینفیلد که گفته میشود به ترتیب سمتهای مشاورامنیت ملی و نماینده امریکا در سازمان ملل را عهدهدار می شوند نیز مانند بلینکن بر این باورند که نخستین گام دولت بایدن بازگشت به دوران تعامل و همکاری است. سالیوان ۴۳ساله نیز پیش از این مانند بلینکن مدتی مشاور امنیت ملی جو بایدن در دولت باراک اوباما بود. مشاور امنیت ملی رییس جمهوری نیز یکی از مهم ترین و قدرتمند ترین مشاغل کاخ سفید است که هدایت کارکنانی متشکل از دهها متخصص را از نهادهای نظامی، دیپلوماتیک و اطلاعاتی دولت برعهده دارد و سیاستهای خارجی و نظامی امریکا را ارتقا و توسعه می دهند. نامزدهای بایدن برای تصدی پستهای وزارتخانه باید در مجلس سنا تایید شوند، جایی که فعلا جمهوری خواهان در آنجا اکثریت دارند اما این نسبت اکثریت ممکن است به دلیل دو کرسی بلاتکلیف تا انتخابات دور دوم ایالت جورجیا در اوایل جنوری تغییر کند. در صورت موفقیت دموکراتها برای کسب دو کرسی باقی مانده در ایالت جورجیا، آنها با احتساب رای کامالا هریس، اکثریت آن مجلس را نیز می توانند کسب کنند. انتخاب دو کرسی مجلس سنا در ایالت جورجیا روز پنجم جنوری صورت میگیرد.
برجام و بلینکن
انتصاب بلینکن به سمت وزیر خارجه امریکا شاید احتمال بازگشت دوباره واشنگتن به توافق هسته ای را قوت ببخشد. او زمانی که معاون وزیر خارجه امریکا بود، یکی از چهرههای شناخته شده و پرنفوذ در مذاکرات هسته ای قدرت های جهانی با ایران به شمار می رفت و همواره از تصمیم دولت دونالد ترامپ برای خروج از برجام انتقاد کرده است. به گفته ناظران بینالمللی، پس از چین، موضوع ایران یکی از اصلی ترین پروندههایی است که روی میز کار بلینکن قرارخواهد گرفت. او در ماه اگست گذشته در مجمع امنیتی «آسپن» در پاسخ به این پرسش که با ایران باید چه برخوردی داشت، گفت: « اگر ایران به رعایت دقیق تعهداتش بازگشت، برای ادامه توافق هستهای و مستحکم ترکردن و طولانی ترشدن آن تلاش می شود» و سپس تاکید کرد که در این صورت امریکا از تعهد مجدد خود به دیپلوماسی استفاده می کند. بلینکن همچنین گفته بود با این شرایط امریکا می تواند موقعیت بهتری داشته باشد تا به طور موثری علیه دیگر « فعالیتهای بی ثبات کننده ایران» اقدام کند؛ چراکه او معتقد است که شرکای امریکا به جای فاصله گرفتن از واشنگتن، باردیگر با کاخ سفید متحد خواهند شد. البته او هرچند از مدافعان برجام است اما موضع سرسختانه ای هم دارد. ماه گذشته او در مصاحبه ای با یکی از رسانه های اسراییلی گفته بود که اگر توافق با تهران به گونهای تمدید و برخی تحریم های هستهای لغو شود اما ما برای داشتن تضمینی محکم در برابر رفتارهای نادرست تهران در سایر مناطق، به تحریم های غیرهستهای همچنان ادامه می دهیم. با اینحال مقامات دولت ترامپ می گویند که حتا اگر دولت بایدن بخواهد به برجام بازگردد، امکان لغو فوری تحریم های وضع شده علیه ایران وجود ندارد.
بلینکن مانند سالیوان براین باور است که دو بازیگرعمده در خاورمیانه، ایران و عربستان سعودی هستند و نیازی نیست که کسی باهوش باشد تا باور کند که دیگر عاقلانه و ضروری نیست که ایالات متحده به طور نامحدود و مبهم در وضعیت جنگی با ایران باقی بماند. به باور این دو که به زودی سکان سیاست خارجی امریکا را در دست می گیرند، اشتباهات اخیر ایالات متحده امریکا و تغییراتی که در منافع امریکا در خاورمیانه ایجاد شده، به این معنا نیست که امریکا می تواند یا می خواهد یا باید آن را ترک کند. در عوض باید با دیپلوماسی شرایطی را تنظیم کند که در نهایت امکان کاهش مداوم حضور نظامیاش فراهم شود، درحالیکه همچنان از منافع مهم خود در منطقه توان حراست داشته باشد، منطقهای که هنوز برای ایالات متحده امریکا مهم است و برای سال های آینده نیز این اهمیت خود را حفظ خواهد کرد./شرق
*
امروز جو بایدن پیشنهاد انتونی بلینکن، لیندا توماس- گرینفیلد و جیک سالیوان را رسماْ تایید کرد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۴/ ۲۰ـ ۲۵۱۱
Copyright ©bamdaad 2020
پیام تسلیت دارالانشای حزب آبادی افغانستان
با تاثرو تاسف زیاد امروز نیز نخل برومندی از آزاداندیشان و مبارزان راه آزادی کشور جهان فانی را وداع گفت . رفیق اسماعیل آزاد عضو دارالانشای حزب آبادی افغانستان ، در اثرحمله قلبی امروز عصر به ابدیت پیوست.
انالله و انا الیه راجعون
دارالانشای حزب آبادی افغانستان به نماینده گی اعضای حزب مراتب تاثر و تسلیت خود را به نسبت وفات مرحوم اسماعیل آزاد که عمرگرانبهای خود را در راه روشنگری ، دفاع از مادر وطن ، مبارزه با دشمنان رنگارنگ وطن ، تلاش بخاطر وحدت نیروهای دموکراتیک و جزایر ح.د.خ.ا وکار هدفمند و مثمربا کمیته های ولایتی حزب ، مبارزه با فساد و مافیا صرف نموده ، و شب و روز در خدمت مردم رنج دیده وطن بود ؛ به رهبری و اعضای حزب آبادی افغانستان، نیروهای ملی دموکرات و ترقی خواه کشور، فامیل معزز و گرامی ، دوستان ،اقارب و هواخواهانش ابراز نموده ، به رفقا و بازمانده گانش صبر جمیل آرزو دارد .
روحش شاد ، یاد و کارنامه هایش جاودان و بهشت برین جایش !
بخواب آرام رفیق، راهت ادامه دارد !
پروفیسور داکتر محمد داوود راوش
رییس حزب آبادی افغانستان
یادداشت: نماز جنازه فردا شنبه مورخ هشت قوس ، ساعت ده و سی قبل از ظهر در مسجد عید گاه ادا و در حضیره کندهاری های شهدای صالحین بخاک سپرده میشود .دوستان مطلع باشند.
اگهی های فوتی و پیام تسلیت ـ بامداد ـ ۲۰/۱ـ ۲۷۱۱
Copyright ©bamdaad 2020
رخدادهای پرشتاب درمنطقه :
مذاکرات پنهانی ملک سلمان و نتانیاهو درعربستان سعودی
ساعت پنج عصر یکشنبه هواپیمایی از فرودگاه بن گوریان ، تلآویو مستقیم رهسپار شهر نیوم در شمال غرب عربستان شد و پس از حدود پنج ساعت، به تلآویو بازگشت. به گفته آوی شارف، خبرنگار روزنامه هاآرتص که این پرواز را پیگیری کرده بود، مسیر مستقیم به عربستان آن هم با هواپیمایی تجاری، متعلق به یک سرمایه دار اسراییلی که بارها در سفرهای رسمی و غیر رسمی بنیامین نتانیاهو، صدراعظم اسراییل، از آن استفاده شده بود، این ظن را تقویت کرد که نتانیاهو در زمان حضورمایک پمپیو، وزیر خارجه امریکا در عربستان، به طور پنهانی به این کشور سفر کرده تا در دیدار با پمپیو و محمد بن سلمان ، ولیعهد عربستان، شاید گام بلندی برای عادی سازی روابط با عربستان بردارد.
ساعاتی پس از انتشار گزارش سفر پنهانی نتانیاهو به نیوم، مقام های تلآویو انجام این سفر را تایید کردند؛ اما فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان، در توییتی انجام چنین دیداری را تکذیب کرد. سفر نتانیاهو با همراهی یوسی کوهن ، رییس موساد، به نیوم به اندازهای سری بود که حتا بنی گنتس»، شریک نتانیاهو درقدرت و وزیر دفاع و همچنین گابی اشکنازی، وزیر خارجه اسراییل، تا قبل از انجام این سفر کاملا از آن بی اطلاع بودند.
ساعاتی قبل از این سفر، بنی گنتس که برای پایان دادن به بحران سیاسی اسراییل توافق کرده بود تا پست صدارت در دو دوره دوساله بین او و نتانیاهو تقسیم شود، از تشکیل کمیسیون تحقیق درباره پرونده خرید زیردریایی از المان خبر داد؛ خبری که می تواند باعث دردسر نتانیاهو شود، چراکه صدراعظم اسراییل متهم به فساد مالی در ماجرای خرید زیردریایی از المان است. به همین دلیل، زمانی که رسانهها از سفر پنهانی نتانیاهو به عربستان خبر دادند، مشاور رسانه ای صدراعظم اسراییل با طعنه به گنتس، توییت کرد که « درحالیکه صدراعظم برای دستیابی به صلح تلاش می کند، گنتس به بازیهای سیاسی مشغول است».
سفر نتانیاهو به عربستان در آخرین هفته های حضور دونالد ترامپ، رییس جمهوری کنونی ایالات متحده امریکا، در کاخ سفید صورت گرفته و بدون تردید بیارتباط با فشارهای دیپلوماتیک دولت ترامپ به کشورهای عربی برای عادی سازی رابطه با اسراییل نیست. عربستان مهم ترین و تاثیرگذارترین کشور جهان عرب محسوب می شود و اعلام عادی سازی رابطه ریاض و تلآویو می تواند دستاورد و میراثی درخور توجه در کارنامه چهارساله دونالد ترامپ باشد. با اینحال در هفتههای گذشته رسانه ها به نقل از ملک سلمان، پادشاه عربستان، اعلام کرده بودند که عربستان با وجود فشارهای ایالات متحده امریکا برای عادی سازی رابطه با اسراییل، فقط زمانی این اقدام را انجام خواهد داد که تضمینی برای تشکیل کشور مستقل فلسطینی وجود داشته باشد. ملک سلمان خلاف پسر و ولیعهد ماجراجویش، محمد بن سلمان، دیدگاهی محافظه کارانه در قبال اسراییل دارد و به دلیل « نادیده گرفته شدن حق فلسطینیها برای تشکیل کشور مستقل»، یکی از منتقدان جدی طرح صلح دونالد ترامپ محسوب می شود.
بلند پروازی بن سلمان
سفر روز یکشنبه نتانیاهو، نخستین سفر یک مقام اسراییلی به عربستان محسوب می شود و بیش از هر چیز به معنای تصمیمی جنجالی از سوی محمد بن سلمان بوده که با چنین ملاقاتی موافقت کرده است. این دیدارهمچنین میتواند نشانه اعتماد به نفس بن سلمان در مسیر رسیدن به جایگاه پادشاهی در عربستان نیز محسوب شود. تحولات روزهای آینده مشخص خواهد کرد که ملک سلمان چه موضعی در قبال این سفر و مذاکرات نتانیاهو با محمد بن سلمان خواهد داشت.
در ماه های اخیر سه کشور امارات متحده عربی، بحرین و سودان اعلام کردهاند روابط خود با اسراییل را عادی سازی خواهند کرد و مذاکرات واشنگتن با دیگر کشورها برای اعلام این عادی سازی از سوی تعداد بیشتری ازکشورهای جهان عرب تا قبل از پایان کار ترامپ در ۲۰ جنوری ۲۰۲۱ ترسایی ادامه دارد. قصد دولت ترامپ این است که تعداد کشورهای جهان عرب که رابطه دیپلوماتیک با اسراییل را از سر می گیرند، افزایش دهد تا ایران و جریان مقاومت در انزوا قرار گیرند.
یکی دیگر از موضوعاتی که در مذاکرات نتانیاهو با بن سلمان و پمپیو مطرح شده، ایران است. شبکه ۱۳ تلویزیون اسراییل گزارش داده که تلآویو و ریاض طرحی را دردست بررسی دارند که براساس آن می خواهند تا قبل از پایان دولت ترامپ و روی کارآمدن رییس جمهوری دموکرات در کاخ سفید، اقدامی نظامی علیه ایران انجام دهند و شرط اساسی چنین اقدامی، حمایت همه جانبه واشنگتن است.
روزنامه وال استریت ژورنال در گزارش خود درباره سفر نتانیاهو و به نقل از مقام های عربستان نوشته است که نتانیاهو و بن سلمان درباره عادی سازی روابط و ایران گفت وگو کردند، اما در هیچ کدام از موارد توافقی میان آنها حاصل نشد و قرار است مذاکرات ادامه داشته باشد. این روزنامه همچنین خبر داده که نتانیاهو از میشل عون، رییس جمهوری لبنان، خواسته تا در یکی از کشورهای اروپایی با او دیدار و درباره اختلاف بر سر مرزهای دریایی مذاکره کنند.
در چهار سال حضور ترامپ در کاخ سفید، ایالات متحده در رقابت ایران و عربستان در خاورمیانه، از ریاض حمایت کرده است، اما عربستان این نگرانی را دارد که با ورود جو بایدن، رییس جمهوری منتخب امریکا به کاخ سفید، تجربه دوران باراک اوباما، رییس جمهوری سابق امریکا تکرار شود و واشنگتن به سیاست موازنه قدرت بین تهران و ریاض روی بیاورد، سیاستی که در آن، جایگاه عربستان بهعنوان یک متحد استراتیژیک امریکا متزلزل می شود.
محمد بن سلمان می خواهد عربستان را به قدرت اول حوزه خلیج فارس تبدیل کند و شاید برای مقابله با این رویکرد احتمالی واشنگتن دست به اقدامات ماجراجویانه ای بزند. طرح اقدام نظامی علیه ایران را هم درهمین راستا می توان تفسیر کرد. علاوه براین، عادی سازی روابط عربستان با اسراییل، یکی دیگر از خواسته های محمد بن سلمان است. او با این کارهم به تقویت جبهه ضدمقاومت به رهبری ایران کمک می کند و هم دولت بعدی ایالات متحده امریکا را در موقعیتی قرار می دهد که نتواند به راحتی رویکرد خود در قبال عربستان را تغییر دهد./ شرق
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۰ـ ۲۵۱۱
Copyright ©bamdaad 2020