مفهوم برخورد سیاسی حزب آبادی افغانستان با مسایل
صادق روزبه
رفیق پروفیسور داکتر محمد داوود راوش رییس حزب آبادی افغانستان ، ضمن صحبت علمی و پرمحتوای شان در سیمیتار آموزشی مورخ ۳۱ ثور ۱۴۰۰ خورشیدی ، که به اشتراک مسوولین آموزش سیاسی و تبلیغ کمیته های ولایتی و شهر کابل حزب آبادی افغانستان در دفتر مرکزی حزب دایر گردیده بود ، گفتند : « حزب آبادی افغانستان نسبت به مسایل ملی، منطقوی و جهانی برخورد سیاسی می نماید.»
حزب آبادی افغانستان برخورد سیاسی با مسایل را ، طور ذیل مطرح می نماید:
برخورد سیاسی حزب آبادی افغاننستان ، با مسایل ملی، منطقوی و جهانی، دیدگاه ، موقف و نظر بنیادی حزب ما را نسبت به اعم مسایل بر پایه حفظ استقلال، حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و رعایت منافع ملی بیان میدارد ، برخورد سیاسی حزب آبادی افغانستان نسبت به مسایل ملی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی بر پایه حفظ حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی مردم ما استوار می باشد .
حزب آبادی افغانستان ، دفاع ازحقوق و آزادی های دموکراتیک کارگران، دهقانان، کسبه کاران ، پیشه وران، روشنفکران، تجار ملی ، جوانان، زنان و تمام لایه های اجتماعی کشور را ، از وظایف و اهداف خود می داند که برای تحقق این اهداف و وظایف، در روشنی برنامه این حزب مبارزه می نماید.
حزب آبادی افغانستان، جنگ چهار دهه گذشته را در کشور، جنگ تحمیلی علیه مردم ما می داند که از طریق استخبارات منطقه تا حال حمایت شده و این جنگ تحمیلی و نیابتی تا اکنون ادامه داشته و از مردم ما قربانی گرفته و می گیرد و تلفات بیشمار جانی و خسارات فراوان اقتصادی را بر مردم و کشور ما وارد نموده و می نماید.
حزب آبادی افغانستان، از ختم جنگ، قطع فوری خون ریزی در کشور، آتش بس دایمی، ایجاد فضای اعتماد ، مذاکرات و توافق سیاسی طرف های درگیر ، تامین صلح عادلانه، پایدار وسراسری در کشور ، حمایت می نماید و راه حل نظامی قضیه افغانستان را رد نموده و مردم افغانستان را مانند سایر مردمان جهان شایسته صلح و زنده گی شرافتمندانه دانسته و حق آنها می داند تا مردم ما ، مانند مردم کشور های دیگر در صلح، رفاه و خوشبختی زیست نمایند.
حزب آبادی افغانستان ، از استقرار نظام سیاسی دموکراتیک در کشور بر اساس انتخابات شفاف، عادلانه و دموکراتیک، حمایت می نماید . حزب ما از انتخابات بحیث پروسه ملی و دموکراتیک از ریاست جمهوری تا شاروالی ها ، پشتیبانی می نماید. حزب ما برای رسیدن به قدرت سیاسی از طریق انتخابات آزاد، دموکراتیک ، عادلانه و شفاف و یا برای شریک شدن در قدرت سیاسی از طریق حمایت یک کاندید مورد نظر در انتخابات ، حمایت می نماید.
حزب آبادی افغانستان، حفظ و دفاع از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور را از وظایف تاخیر ناپذیر خود می داند و دراین راه تا پای جان مبارزه خواهد نمود . در شرایط دیروز، امروز و فردا ی کشور که نیروهای قهرمان قوای مسلح ما از مردم و میهن عزیز ما جانبازانه حراست و دفاع نموده و می نمایند ، قربانی داده و میدهند و حماسه های مانده گار آفریده و می آفرینند ، حزب ما از فعالیت های دفاعی و امنیتی آنها که باعث شکست پلان های شوم دشمنان مردم وکشور ما گردیده و می گردد، حمایت نموده و می نماید ، روحیه ملی ، مردم دوستانه ، وطندوستانه و استقلال طلبانه و فداکارانه آنها را در طول تاریخ، حمایت می نماید.
حزب آبادی افغاننستان ، با احزاب و سازمان های سیاسی و ترقی خواه و همسوی کشور بر پایه اصول و موازین پذیرفته شده حزبی و سیاسی برخورد می نماید . حزب ما با رعایت و حفظ این اصول و موازین از تفاهم و مذاکرات روی دستیابی به اتحاد ها، وحدت ها، ایتلاف ها و ایجاد جبهه ملی و دموکراتیک نیروهای ملی، دموکراتیک و تحول طلب کشور ، به هدف درک و تحقق خواست و ضرورت شرایط موجود سیاسی کشور، حمایت و پشتیبانی می نماید.
حزب آبادی افغانستان، از قانون اساسی دموکراتیک ، تفکیک قوای سه گانه و تسجیل حقوق و وجایب دولت ، اتباع و جامعه در قانون اساسی ، قانونمند شدن تمام عرصه های زنده گی مردم و جامعه ، تطبیق یکسان قانون بالای همه ، ارتقای لازم آگاهی مردم از مواد قانون اساسی و مسوولیت های افراد و ارگانهای دولتی و لزوم رعایت قانون اساسی توسط مردم و ارگانهای دولتی ، حمایت می نماید.
حزب آبادی افغاننستان، از منافع ملی کشور، حقوق ، آزادی ها ، خواست ها و نیازهای اساسی مردم در جامعه حمایت می نماید ، برای تحقق آنها از هرنوع تلاش و مبارزه دریغ نکرده و دست یابی مردم را به حقوق وآزادی های قانونی ، طبیعی و مشروع شان یک امر تغییرناپذیر دانسته ، عدول و نادیده گرفتن این حقوق و آزادی های مردم قابل قبول نموده و حزب ما برای کاهش فقر، بیکاری و کاهش فاصله میان فقر، ثروت و قدرت در جامعه مبارزه می نماید .
حزب آبادی افغاننستان ، اجماع ملی کشور را شامل بزرگان تمام ملیت ها، اقوام و قبایل با هم برادرافغانستان ، شامل رهبران احزاب سیاسی ملی ، دموکراتیک وترقی خواه کشور ، سازمانها ، جامعه مدنی و نمایندگان واقعی تمام لایه های اجتماعی کشور می داند. اجماع ملی باید فکر و تلاش های خود را روی حمایت از نظام جمهوریت، قانون اساسی و ارزش ها ی دموکراتیک آن و دست آورد های دودهه گذشته ، آشتی ملی ، حمایت از نیروهای ملی دفاعی وامنیتی کشور، روی حفظ استقلال، حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و منافع ملی کشور، روی ختم جنگ ، قطع فوری خون ریزی در کشور ، آتش بس دایمی ، جمع آوری سلاح ووسایل جنگی افراد غیر مسیول ، ادغام افراد مسلح مخالف دولت در قوای مسلح کشور ، جلوگیری از مداخلات بیگانگان در امور داخلی کشور ، متمرکز سازند.
حزب آبادی افغانستان، باورمند است که بحران کنونی در کشور راه حل نظامی نداشته . حزب ما در کنار سایر نیروهای ترقی خواه کشور ، در کنار مردم افغانستان ودر کنار نیروهای صلح دوست منطقه و جهان از حل سیاسی بحران افغانستان حمایت می نماید و حزب ما حق دفاع از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور را برای خود ، نیروهای ترقی خواه و مردم شریف افغانستان محفوظ می دارد.
حزب آبادی افغانستان، از حقوق وآزادی های قانونی ، طبیعی و دموکراتیک مردم ، از بهبود حیات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مردم ، از فرهنگ صلح ، دوستی، آشتی ملی ، همدیگر پذیری، پلورالیزم سیاسی ، از برنامه اقتصادی و اجتماعی مردم محور، از تقویت روحیه ملی ، وطندوستی و مردم دوستی در جامعه بویژه جوانان ، حمایت نموده و علیه تعصبات سیاسی ، قومی ، سمتی، لسانی، مذهبی، علیه جنگ ، تروریزم ، خشونت و جرایم سازمان یافته ، علیه هر نوع فساد، مواد مخدر وقاچاق انسان ،مبارزه نموده و برای اعمار جامعه دموکراتیک که خوشبختی و سعادت هر انسان را تضمین نماید ، تلاش و مجاهدت خواهد نمود
حزب آبادی افغانستان باورمند است و وظیفه خود می داند تا زمانی که مردم ما به صلح واقعی، عادلانه و صلح برای همه دست نیافته، تا زمانیکه مردم ما خوشبختی و سعادت واقعی را در زنده گی خود عملاْ احساس نکنند ، اعضای حزب آبادی افغانستان حق ندارند که خود را خوشبخت و سعادتمند احساس کنند.
حزب آبادی افغانستان ، از صلح ، امنیت و ثبات پایدار و سراسری در افغانستان ، منطقه و جهان حمایت نموده ، با جنگ ، تروریزم ، تولید ، ذخیره و استعمال سلاح های هستوی و کشتار جمعی مخالف بوده ، از مبارزات آزادیبخش ملی در کشورهای آسیایی ، افریقایی و امریکای لاتین ، از حقوق ، آزادی و حق تعین سرنوشت مردمان تحت ستم جهان پشتیبانی نموده و از حل سیاسی تمام قضایای ملی، منطقوی و جهانی تحت نظارت سازمان ملل متحد حمایت و راه حل نظامی تمام قضایا را در جهان رد می نماید.
حزب آبادی افغانستان ، احترام به استقلال ، حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و منافع ملی را بنیاد و اساس حل تمام قضایای ملی کشور می داند. به همین ترتیب احترام به استقلال ، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و منافع ملی کشور های منطقه و جهان را احترام گذاشته و راه های حل سیاسی را برای تمام مسایل منطقوی و جهانی ، حمایت می نماید.
حزب آبادی افغانستان ، از ارتقای نقش سازمان ملل متحد و فعال شدن این سازمان در حل قضایای منطقوی و جهانی بدون تحمیل فشار قدرت های بزرگ برسازمان ملل متحد ، با درنظر داشت حق تعین سرنوشت خلقها ، احترام به استقلال ، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور ها ، حمایت می نماید.
بحران شرق میانه که از جنگهای شش روزه جون (۱۹۶۷ م ) با تجاوز نظامی حکومت اسراییل بر خاک و سرزمین های خلق فلسطین و کشورهای عربی آغاز شده و با تاسف این بحران نه تنها تا حال حل نگردیده بلکه با انکشافات منفی و خطرناک آن مواجه بوده و ادامه دارد و جنگ ۱۱ روزه می ۲۰۲۱ م میان مردم فلسطین و حکومت اسراییل که با تلفات جانی و خسارات بزرگ مالی همراه بود، ازتشدید و ادامه این بحران نماینده گی می کند که بوساطت دولت مصر آتش بس تامین و این جنگ پایان یافت.
حکومت های اسراییل از جون سال (۱۹۶۷ م ) تا اکنون بدون رعایت فیصله های شورای امنیت به کار شهرک سازی در سرزمین های اشغالی فلسطین ادامه داده و اتباع خود را در آن شهرک ها مسکن گزین می سازند که این عملکرد حکومت های اسراییل حاکی از موقف تجاوزگرانه و عدم تمایل آنها به حل صلح آمیز بحران شرق میانه بوده و هر روز این بحران را وارد پیچیده گی ها ی بیشتر می سازند.
حزب آبادی افغانستان از حل سیاسی بحران شرق میانه مبتنی بر رعایت فیصله های شورای امنیت سازمان ملل متحد توسط حکومت اسراییل، پایان اشغال سرزمین های فلسطین ، خروج کامل اسراییل از تمام سرزمین های اشغالی فلسطین ، بازگشت اسراییل به سرحدات قبل از جون ۱۹۶۷ م ، ایجاد دولت مستقل فلسطین و به رسمیت شناختن آن توسط حکومت اسراییل و احترام به تمام حقوق و آزادی های مردم ودولت مستقل فلسطین، حمایت می نماید.
حزب آبادی افغاننستان، در روشنی برنامه خود ، از حل سیاسی تمام مسایل ملی، برپایه استقلال، حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و منافع ملی مردم افغانستان ، از حل سیاسی مسایل منطقوی و جهانی برپایه اصول و موازین پذیرفته شده بین المللی و رعایت حقوق و آ زادی ها ، خوا ست ها و نیازهای اساسی مردم جهان ، حمایت می نماید.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۱ـ ۱۹۰۶
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
خواننده گان گرانقدر تارنمای بامداد ،
مسووولین تارنما پیوسته کوشیده و تلاش مینمایند تا بجای تحلیل های سطحی و یک بعدی که بر داده های خبری و تبلیغات رسانه ایی استوار میباشند ، بررسی های کارشناسان درباره رخدادهای کشور و جهان را پیشکش نمایند . دراین شماره بررسی و تحلیل علمی رفیق صمـد ازهـر، دیپلومات ورزیده کشور زیرعنوان « بازی های بزرگ استراتیژیک » را دردو بخش بنشر میرسانیم، امید مورد توجه قرار گیرد. بامـداد
بازی های بزرگ استراتیژیک
صمد ازهـر
مبحث زیر، برای بیشترین دوستان بزرگوار مطالب نو نخواهد داشت. ولی برای دانسته ها تکرار احسن بوده و برای نوباوه گان و نسل جوان قابلیت دانستن را خواهد داشت.
افغانستان، میدان بازی های بزرگِ قدرت های نیرومند از سده نزده تا امروز مانده است. با ادامه فارورد پالیسی هند برتانوی به سمت شمال غرب و غصب سرزمین های وسیع افغانستان از یک سو ، و پیشتازی های روسیه تزاری به سمت آسیای میانه از سوی دیگر، افغانستان هم بخش های وسیعی از قلمرو خود را از دست داد و هم با وجه المعامله قرارگرفتن در یک حالت حایل یا « buffer zone » دور از ارتباطات و تعاملات جهانی و محروم از انکشاف های فرهنگی ـ اقتصادی نگه داشته شد.
در مرحله پسا استعماری، بعد از فروپاشی امپراطوری جهانشمول بریتانیا، نوزاد شرعیش ـ امریکا، با چهره نو، جای سلفش را پرکرد و در جنب به کار برد متودهای نو پیشرفته و پالیسی زردک و چماق« carrot and stick » ، استفاده از تجارب و اندوخته های کهن آزموده شده انگلیس را نیز به کار بست. (تفرقه انداز و حکومت کن، تطمیع بزرگان قبایل و پیشوایان مذهبی، در خدمت گرفتن احساسات مذهبی و....) بعد از توانایی انگلیس در اسقاط رژیم و جنبش مترقی دولت امانی از طریق ایجاد ایتلاف دزدان و روحانیونِ قبلاً تعبیه شده، کشورما را یک بار دیگر به عصر تاریکی برد و توانست وظیفه تکمیل ناشده ی انتقام گیری و سیاست بکُش و ببند « butcher and bolt » را توسط این دست های نیابتی اش اجرا و تکمیل نماید.۱
سیاست های سلطنت نادرشاه و ظاهرشاه بر محافظه کاری و خود سانسوری بنا یافته بود. صرف دردوره ی صدارت محمد داوود بود که گام هایی برای کشیدن افغانستان از تنگنای تاریکی و جهالت برداشته شد و تغییرات زیربنایی در اقتصاد، ترانسپورت و فرهنگ رونما گردید.سیاست بی طرفی در دوران جنگ جهانی و بعد از آن سبب شد افغانستان از ضربه های مستقیم جنگ کنار ماند. اما با تأسف بعد از کودتای محمد داوود و تحول نظام شاهی به جمهوری، یک بار دیگر همان کفتار پیر انگلیس و فرزند شرعیش امریکا، با در خدمت گرفتن دولت نیابتی نوزادشان- پاکستان، بازی نوی را علیه کشورما آغاز نهادند که در پیامد آن افغانستان میدان کشمکش دو ابر قدرت جهانی ، اتحاد شوروی و امریکا گردید و درختم آن یک بار دیگر انتقام گیری از این خاک و فرزندانش به وسیله لشکریان نیابتی شان ، مجاهدین آغاز گردید و چهارو نیم سال تمام دمار از روزگار کشور و جامعه ما برآورده شد و توسط لشکر دوم نیابتی ، طالبان در پنج سال دیگر تکمیل گردید که طی آن دوره ها از زیربنا و روبنا، تاریخ و فرهنگ، هیچ اثری بر جا نماند و ویرانی سراسری، وحشت و تاریکی کامل کشور را فراگرفت.
بالنتیجه افغانستان چنان زبون و از پا افتاده گردانیده شد که هیچ مانعی و رادعی در برابر تجاوز و هجوم وجود نداشت و به سهولت تمام اشغال گردیده به میدان کشتار، ویرانی، آزمایش های انواع اسلحه و فعالیت های رسوای استخبارات مبدل گردید.
با درنظردااشت برنامه های استراتیژیک متجاوزانه علیه چین و کشورهای خاور میانه (این محیط خلوت یا منطقه منافع حیاتی جمهوری فدراتیف روسیه)، بازی تازه بزرگ میان امریکا و ناتو از یک طرف و روسیه و چین از طرف دیگر آغازید که باز هم میدان مهم زورآزمایی شان کشورما بوده، در امتداد این بازی نیز پایمال سم ستوران جنگی و استخباراتی شان گردیده ایم. از انکشافات لاحق و اشکال جدید آینده ی این بازی هنوز آگاهی لازم تفصیلی در دست نداریم.
کشتار بی رحمانه ملت افغان، چه به دست مجاهدان، چه طالبان و چه امریکا و ناتو در قریب نیم سده اخیر، جزاین که به منظور امحای دستجمعی این ملت سرکش و برداشتن جذری هرنوع مانع از راه برنامه های آینده منطقه ای امپریالیزم جهانی باشد چیز دیگری تصورشده نمی تواند. این وظیفه را پاکستان بیش از دیگران درهر دو طرف خط دیورند با موفقیت به پیش می برد.
درعین زمان تقابل ایدولوژیک عربستان و ایران، بازی جانبی و مخلوق همان بازی بزرگ و مصیبت دیگریست که وحدت، ثبات و زنده گی را از ما می گیرد.
در اختصار می توان گفت که کشورما میدان بازی های بزرگ ذیل بوده است:
ـ میان انگلیس و روسیه تزاری،
ـ میان امریکا و شوروی،
ـ میان امریکا و ناتو از یک سو ، و چین و روسیه از سوی دیگر،
ـ در کنار آن، تقابل ایدیولوژیک ایران و عربستان، به مثابه مخلوق جانبی همان بازی بزرگ معاصر،
توسعه قلمرو و قدرت استعماری انگلیس درهند، محصول خرید قدرت های محلی و ایجاد نفاق میان آنها و درعین زمان تمویل مدارس، موسسه های دینی و پیران و روحانیون مذهبی بود، که پسانها بعد از استقلال کشور ما:
ـ از سرمایه گذاری خود بر پیران و پیشوایان مذهبی، در انتقام گیری از شاه امان الله و توبیخ ملت افغان کار گرفت،
و در جریان ترک نیم قاره:
ـ افغانستان دو پارچه و هند چند پارچه به جا گذاشت،
ـ پاکستان را در جنوب آسیا و اسراییل را در خاورمیانه همچون ژاندارم های این دو منطقه، از هیچ زایاند.
امریکا، در نقش خلف الصدق و فرزند مشروع انگلیس، با استفاده از تجارب و بنیادهای ایجاد شده سلفش و به خدمت گماشتن پاکستان، این فرزند نامشروع انگلیس در اجیر کردن افراد به نام دفاع از اسلام، در انهدام نهضت پیشرو و ترقی خواه کشور ما، از سال ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۲ تمام توانش را به کار بست، مدنیت و عدالت را لگدمال کرد و بنیاد انسانیت را لرزاند،
ـ با به هم اندازی همان اجیران که حالا به قدرت های نیابتی مبدل شده بودند، در جنگ های میان تنظیمی، بیخ و بنیاد نظام و ساختار دولتی را از ریشه برکند،
ـ بازهم زیر پوشش دین، نیروی عظیم طالبان را در مدارس پاکستان تربیه، تمویل و مسلط ساخت،
ـ با بهانه قراردادن سرکشی برخی از لشکرهای نیابتی اش ( القاعده و طالبان) در هجوم نیرومند نظامی، افغانستان را اشغال، لشکر دیگر نیابتی اش ( مجاهدان ) را به حکومت داری و خدمتگزاری برای ایجاد پایگاه های نظامی گماشت و به این گونه به آن کهنه آرمان استراتیژیک سال های پنجاه سده بیست، یعنی پیاده شدن فعال در خاک افغانستان به منظور به محاصره کشیدن روسیه شوروی در آن زمان و روسیه و چین امروزی، دست یافت.
اکنون برای دست درازی به حریم های روسیه و چین و ایجاد بی ثباتی در درون این کشورها، در موقعیت مناسب قرار داشته در نظر دارد هردو لشکر نیابتی اش (مجاهد و طالب ) را دریک ائتلاف نامقدس در حاکمیت شریک و علیه اهداف ذکرشده به خدمت گیرد. لشکر نیابتی دیگرش داعش، در سالیان اخیر به کشورما نیز صادرگردیده و برای بی ثبات نگه داشتن کشورما و تهدید همسایه گان شمالی و شمال شرقی ما به کار گرفته می شوند.
استراتیژی های منطقه ای
با نظر اندازی به منطقه، در می یابیم که:
سده بیست، سده رقابت ها و رویارویی های خصمانه میان دو قدرت و دو سیستم اقتصادی ـ سیاسی و اجتماعی در جهان بود. اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، در برابر جهان سرمایه داری قرارداشت و بعد از ختم جنگ دوم جهانی اتحاد شوروی با شماری از کشورهای سوسیالیستی، که به سیستم جهانی سوسیالیزم معروف بود و طیف گسترده یی از جنبش های رهایی بخش ملی، کشورهای تازه استقلال یافته و جنبش بین المللی کارگری درهاله نفوذی اش قرار داشت، در یک جبهه ، و ایالات متحده امریکا، که بعد از جنگ جهانی دوم به مثابه قدرت نیرومند و یکه تاز دنیای سرمایه داری سر بالا کرده بود و کشورهای پیشرفته صنعتی اروپا، کانادا، استرالیا، جاپان وغیره را با خود داشت، در جبهه دیگر در برابرهم قرار گرفتند. امریکا پکت نظامی اتلانتیک شمالی یا ناتو را ایجاد کرد و شوروی در برابر آن پکت نظامی وارسا را پایه گذاری کرد.
چون هردو طرف به اسلحه کشنده اتومی دسترسی داشتند و جنگ گرم میان آنها هر دو طرف را تا مرز امحای جمعی ضربه زده می توانست، کشمکش میان دو طرف معمولاً رنگ جنگ های نیابتی گرفت و یا در پشتیبانی از طرف های درگیرِ دیگر زورآزمایی کردند. این جنگ ها و تقابل ها را جنگ سرد نام دادند. جنگ ها در کوریا، در ویتنام ، در لبنان و در افغانستان، از انواع جنگ های بزرگ و تباه کن جنگ سرد بود.
با سقوط اتحاد شوروی و سیستم جهانی سوسیالیستی، امریکا یکه تاز و یگانه ابرقدرت جهان گردید و به سیاست فعال مایشایی رو آورد. امریکا اراده کرد نظم نو جهانی را بر پایه لیبرالیزم نو تحت فرمان خودش ایجاد کند. برای باز کردن درهای جهان به رخ سرمایه و فرآورده های خودی، جهانی سازی
« Globalisation » روی دست گرفته شد، سازمان تجارت جهانی با اصول و قواعد دلخواه پایه گذاری شد، فشارهای سیاسی و نظامی برای به انقیاد کشاندن کشورها و مجبورساختن شان به پذیرفتن شرایط اسارت بار به طرزالعمل روزمره مبدل گشت.
امریکا، از آغاز سده بیست و یک، که هنوز روسیه به مثابه قدرت بزرگ تبارز دوباره نکرده بود، برای ضربه وارد کردن بر اقتصادهای شگوفان کوچکتر، تسلط بر منابع آنها، تبدیل شان به بازارهای فرآورده ها و سرمایه های خودی و رسیدن به جوار رقبای احتمالی آینده، دست به تجاوزهای مسلحانه زد.
افغانستان که از پیش مطابق استراتیژی دراز مدت امریکا، به حیث نقطه ضعیف برای وارد کردن ضربه آماده ساخته شده و لشکرهای نیابتی اش در آن از پیش جا به جا بودند، اولین لقمه یی بود که به سهولت بلعیده شد و آرزوی دیرین قرار گرفتن توانمند در مجاورت روسیه و چین برآورده گردید. جورج دبلیو بوش رییس جمهور امریکا به بهانه سرکوب القاعده و تروریزم، در یک حمله نهایت نیرومند تباه کن دولت طالبانی را سقوط داد. سقوط امارت اسلامی طالبان، پایان میمون هجمونی وحشت زای طالبان سیه اندیش و درعین زمان آغاز نامیمون سلطه شوم استکبار جهانی بود. این آقای بوش، طراح سیاست خاور میانه بزرگ است که این منطقه را از افغانستان تا شمال افریقا هدف قرار می داد. با راه انداختن جنبش بهار عربی، ثبات، امنیت و اقتصاد کشورهایی چون تونس، مصر و سوریه را متلاشی کرد و عراق، لیبیا و سوریه را مورد تجاوز مسلحانه و تخریب کامل زیربناهای اقتصادی و فرهنگی قرار داد.
یکی از خصوصیات نو و دلچسپ معاصر، انکشاف و شگوفایی جهشی اقتصادی در آسیا و انتقال سریع مراکز قدرت اقتصادی و تکنالوژی پیشرفته، از غرب به شرق است. در حالی که سه کشور بسیار بزرگ از نگاه ساحه و نفوس ( روسیه، چین و هند) با سرعت تعجیلی رشد اقتصادی شان را می پیمایند، کشورهای کوچکتر دیگر همچون کوریا، ویتنام، مالیزیا، سنگاپور وغیره نیز با آهنگ رشد خوب شتابان به پیش می روند. به همین دلیل، امریکا تمام همِ سیاسی، نظامی و اقتصادی خود را برای دُور کشیدنِ هند از دوی بزرگ دیگر، وارد کردن ضربه به آن دو و ایجاد تعذیرها و موانع در راه سبقت آنها، به کار می بندد.
در اقدامات برنامه ریزی شده علیه روسیه فدراتیف، امریکا و اتحادیه اروپا از طریق انضمام کشورهای سوسیالیستی سابق اروپای شرقی به اتحادیه اروپا و پیمان ناتو، خود را تا دروازه های روسیه رسانیدند. اوکرایین، این متحد سنتی روسیه را از نزدش ربودند و متحد سنتی دیگرش روسیه سپید ( بلاروس ) را بی ثبات ساختند. در واکنش به انضمام کریمیه به خاک روسیه، قطع معاملات تجارتی و تعذیرات شدید اقتصادی بر روسیه تحمیل گردید. این تعذیرات با گذشت هرسال بیشتر می گردند.
از زمان ریاست جمهوری اوباما در امریکا، با احساس خطر سر برآوردن چین به مثابه رقیب بزرگ اقتصادی و شاید رقیب نظامی آینده ، آن کشور در محراق دشمنی امریکا قرار داده شد. به همین دلیل تمرکز بر محاصره چین، بالخصوص ایجاد کنترول نیرومند بر ارتباطات تجارتی و نظامی آن در بحرالکاهل و بحرهند، و در جای نخست در تنگه های آبی عمده در برنامه کاری گذاشته شد. تخلیه بیش از یک صد هزار افراد مسلح از افغانستان نیز به منظور جا به جایی شان در پایگاه های نزدیک به چین در شرق و پایگاه های نزدیک به روسیه در غرب، انجام گرفت.
( ادامه دارد )
۱ ـ این سیاست معروف انگلیس بود وقتی مجبور به ترک منطقه یی می شد، آنجا را تخریب و مردمش را مجازات می کرد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۹۰۶
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
اعلامیه حزب آبادی افغانستان در مورد کنفرانس علمای دینی افغانستان و پاکستان در مورد صلح افغانستان
۲۵ جوزای ۱۴۰۰ خورشیدی
اخیراْ کنفرانس علمای دینی افغانستان و پاکستان در مورد صلح افغانستان درعربستان سعودی دایر و درپایان کنفرانس ، قطعنامه کنفرانس نیزبه نشر رسید که از ختم جنگ و تامین صلح درافغانستان حمایت نموده اند.
حزب آبادی افغانستان با درنظرداشت این که درگذشته نیز فتوای علمای دینی وجود داشته ولی دراین برهه حساس به تحقق عملی این فیصله، در مورد کنفرانس و قطعنامه آن موارد ذیل را ابرازمی نماید:
۱ـ حزب آبادی افغانستان از تدویرکنفرانس علمای دینی افغانستان پاکستان و قطعنامه آن درمورد صلح افغانستان که جنگ جاری را در افغانستان غیرمشروع خوانده اند، حمایت می نماید.
۲ ـ تدویراین کنفرانس و قطعنامه آن که بیانگرتوافق علمای دینی افغانستان وپاکستان درمورد ختم جنگ و تامین صلح درافغانستان می باشد، گام مثبت پنداشته میشود که از یک ارزیابی همه جانبه از وضیعت کنونی در افغانستان بدست آمده و علمای هر دوکشور برادر و همسایه مسوولیت های دینی واجتماعی خود را در زمینه بیان داشته اند.
۳ ـ علمای دینی افغانستان و پاکستان موظف خواهند بود تا درتشریک مساعی با تمام علمای هردو کشور نفرت خود را از ادامه جنگ، خشونت و برادرکشی درافغانستان ابراز، و ازختم جنگ نامشروع و تامین صلح پایدار و سراسری درافغانستان ، ازطریق منابرمساجد و تکایا، حمایت نمایند.
۴ ـ دولت ج.ا.ا ، وزارت ارشاد، حج و اوقا ف در حمایت از قطعنامه این کنفرانس ، کار بسیج مردمی را در دفاع از صلح درکشورسازماندهی نموده ، و زمینه های لازم کار بسیج مردمی را ایجاد و تقویت نمایند.
۵ ـ ازدولت ج.ا.ا و نماینده گان طالبان تقاضا بعمل می آید تا با حضور معنا دار، مذاکرات را دوباره آغاز وروی ختم جنگ ، آتش بس دایمی وتامین صلح پایدار در افغانستان به توافق سیاسی دست یابند و مسوولیت سیاسی ، دینی و اخلاقی شان را در برابر مردم شریف افغانستان، ادا نمایند.
۶ ـ ادامه جنگ و خشونت مردم شریف افغانستان را از رسیدن به صلح و زنده گی پیشرفته که مانند سایر مردمان جهان شایسته و مستحق آن هستند ، بدورنگهداشته وبه قربانی های هرچه بیشتر مردم از جمله علمای دینی ما و افزایش خسارات اقتصادی و مالی کشورمی افزاید و آنهایی که این مصایب را بالای مردم وکشور ما تحمیل می نمایند ، در برابر خداوند بزرگ مسوولیت داشته وبا عذاب بزرگ الهی مواجه خواهند شد.
۷ ـ همان طوریکه ختم جنگ و تامین صلح درافغانستان به نفع مردم و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورما خواهد انجامید ، به همان اندازه به تحکیم صلح ، ثبات و امنیت کشورهای منطقه نیز خواهد بود، در غیر آن از آتش این جنگ هیچ کشور منطقه در امان نخواهد ماند و همه در آتش آن خواهند سوخت. پس ختم جنگ و تامین صلح در افغانستان و دستیابی طرف های درگیر مسایل جنگ و صلح افغانستان به توافق سیاسی ، به نفع همه مردمان و کشورهای منطقه خواهد بود.
۸ ـ درشرایطی که ادامه جنگ و خشونت درافغانستان با گذشت هرروز افزایش می یابد ، اتحاد ، همبستگی و وحدت ملی مردم کشور در دفاع از استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی افغانستان یک باردیگر ، اهمیت حیاتی و تاریخی کسب می نماید و از تمام مردم کشور می طلبد تا صادقانه دست بدست هم داده از زنده گی ، نظام جمهوریت و همه دستآورد های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور قاطعانه دفاع نمایند ، در غیرآن همه چیز به آسانی در آتش جنگ و خشونت خواهد سوخت و نمی شود که روی خاکستر آن حکومت و زنده گی کرد.
۹ ـ مردم ما هستند که تاریخ و زنده گی امروز و فردای خود و فرزندان خود را می سازند، هیچ کشوری رانمی شود که در ادامه آتش جنگ و خشونت و نا امنی آباد کرد و هر کشوربا کار، تلاش و صداقت مردم آن می تواند آباد و پیشرفته گردد. فقط افغانها هستند که می توانند و باید بتوانند افغانستان را متحدانه از بحران موجود نجات دهند و در برابر آن ادای مسوولیت های اسلامی ، اجتماعی و اخلاقی نمایند.
۱۰ ـ وزارت های محترم خارجه وحج واوقاف با استفاده از نتایج این نشست، تلاش نمایند تا کنفرانس اسلامی وکشورهای اسلامی را بخاطر قطع جنگ درکشور تشویق و ترغیب نمایند.
۱۱ ـ برای قطعنامه علمای دینی افغانستان وپاکستان، میکانیزم اجرایی درنظرگرفته شود تا صورت تطبیقی داشته باشد وفیصله مذکور روی کاغذ باقی نماند.
پروفیسور داکتر محمد داوود راوش
رییس حزب آبادی افغانستان
بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۵۰۶
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
کرونای بد رام و باورهای آسانگیر
عمر محسن زاده
در طاعون شناسی سونوز نام بیماری هایی اند که ازحیوانات به انسان ها و یا از انسانها به جانوران انتقال میکنند . تا جاییکه حافظه بشریت بیاد دارد ، آنها همیشه وجود داشته و خواهند داشت .
چیچک ، سرخکان ، گریپ ، بیماری هار ، تب زرد ، ایدز، ایبولا ، سارس ، مرس ، پست ( طاعون سیاه ) ، و به احتمال زیاد کووید ــ ۱۹ سونوزهای شناخته شده اند. ایپدیمی شناسان امروز میدانند که گریپ از مرغان آبی ، سرخکان از گاوها ، ایدز از بوزینه های آدم نما به انسان انتقال یافته و ملاریا در اصل بیماری شادی ها بوده است . آنها براساس پژوهش های ژرف خود می پذیرند که در جانوران پیرامون انسان بیش از سیصد و بیست هزار ویروسی وجود دارند که هرآن میتوانند در بدن انسان جایگزین شوند . البته میزبانی آنها برای انسان ها خیلی گران تمام خواهد شد ، زیرا این مهمانان ناخوانده چنانچه دیده شده ، به زودی مهمانخانه بشری را ترک نخواهند کرد . نمونه برجسته ، بیماری چیچک است که پژوهشگران موجودیت آنرا در مومیایی یکی از فراعنه خاندان اول عصر مصرباستان ( درحدود بیش از پنج هزار سال قبل از امروز ) کشف نموده اند . همین بیماری بود که نیمی از بومیان امریکایی و یا براساس مطالعات جدید نود درصد آنها را بکام مرگ فرو برد . این تحفه را استعمارگران هسپانوی با خود به آن قاره چیچک ناشناس انتقال داده بودند . این بیماری تا پنج دهه پیش در جهان بیداد مینمود. طاعون پِست یا « مرگ سیاه »هم در درازنای نزدیک به هزار سال ، میان ۲۵ تا ۳۵ در صد باشنده گان اروپا را نابود نمود. گریپ هسپانوی که تنش های سیاسی ـ نظامی را میان ایالات متحده امریکا و هسپانیا بوجود آورده بود بیش از سیصد هزار کشته بجا گذاشت. در منابع تاریخی کشورها هم از شیوع وبا و طاعون تذکرات فراوانی وجود دارد که مبین آشنایی مردمان ما با سونوزها می باشد .
کووید ۱۹ با انتشار سریع خود تا اکنون در حدود سه میلیون انسان را بکام مرگ فرو برده که با توجه به نفوس هفت عشاریه هشت میلیاردی جهان و در مقایسه با پاندومی های پیشین به گونه نسبی تلفات اندک است . یکسال پیش گمان برده میشد که تلفات کرونا باید خیلی شدید و تباه کن باشد. اما امروز دیده میشود که بشریت آهسته ، آهسته در مهار کردن کووید ـ ۱۹ به نتایج امید وارکننده ای دست می یابد .
این پیروزی نسبی بیشتر مرهون دو امر است : یکی اینکه سونوز شناسان پیوسته جانورانی را مورد پژوهش قرار میدهند که ذخیره گاه عوامل بیماری های میکروبی اند، دو دیگر جهان طبابت تدابیر و طرح هایی را پی ریزی میکند که بر مبنای آنها مقابله با سونوزها سهل تر میگردد . تدوین مقررات وقایوی عمومی ، وضع قرانطین ، واکسین سازی و ترزیق واکسین ، انتی بیوتیک سازی و ایجاد سیستم دولتی نگهداری صحت عامه بر مبنای دستآوردهای ایپید می شناسی مدرن نسخه هایی اند که کارزار مجادله با کووید ـ ۱۹ را همراهی نموده اند . بسیج همگانی و مبارزه مشترک از تکرار تراژیدی های بزرگ پاندومیک پیشین جلوگیری نمود ، اما برغم اختراع سریع واکسین های کرونایی مساله « موتاسیون » یا تغیر ناگهانی ژن ها و اشکال ویروس که در نمونه های چینایی ، ایتالیایی ، انگلیسی ، برازیلی ، افریقای جنوبی ، ویتنامی ، هندی* و ...دیده میشوند تا هنوز حل ناشده باقی مانده است . کرونا به موجودیت خود ادامه خواهد داد ولی در آینده دارای اهمیت کنونی نخواهد بود . توفیق نسبی درجلوگیری از شیوع بیشتر ویروس کرونا برخی از زمامداران کشورهای ثروتمند را بدان واداشت تا این حالت را بمثابه بیرون رفت از بحران و برگشت به روال عادی زنده گی تعریف نمایند. آنها سعی دارند تا شکست ناپذیری خود را در برابر پدیده های طبیعی نیز به نمایش بگذارند . جهان دانشی غیرسیاسی با چنین طرزدید همنوایی ندارد و با ابزاری ساختن سیاسی ویروس کرونا سخت مخالف است . پاندومی شناسان شعارهای عوام فریبانه و باورهای غیرعلمی و آسانگیر را نکوهش نموده و خاطر نشان میسازند که بروز بیماری هایی چون سارس ، کولرا و ایبولا در دو دهه پیشین تنها اخطارهایی بوده اند برای تجدید نظر بر روابط انسان با طبیعت ، زیرا انسان ها با پیروی از دوکتورین های سرمایه داری پیوسته در هرگوشه طبیعت و به ویژه در ژرفای حوزه های زیست جانوران نفوذ می کنند . تماس انسان با جانوران زمینه های سرایت ویروس ها را میسر می سازد و در نتیجه اتصالات گسترده ناشی از جهانی سازی طاعون ها به زودی سرتاسر کره زمین را فرا می گیرد . کارشناسان پیشگویی می کنند که ویروس ناشناخته شده ای بعدی همین اکنون در راهست و شاید در فاصله نه چندان دور ظهور کند . دریغا که هوشدارهای دانشمندان به گوش بازیگران مطرح سیاسی کمتر اثر میگذارد و برنامه های دقیق سازمان صحی جهان نادیده گرفته میشود. این سازمان که در باره منشا ویروس کرونا پژوهش نموده به صراحت بیان میدارد که ترتیب دهی مایه های ارثی ویروس کرونا مبین خویشاوندی نزدیک آن با ویروس های از پیش شناخته شده است و محرکه های آن در شکارگاه ها و در میان خفاشان مغاره های جنوب چین دیده میشود . اما ایالات متحده امریکا سازمان های استخباراتی را موظف میسازد تا ریشه ویروس را پیدا کند . رویهمرفته همکاری های بین المللی در مجادله با کرونا چنانکه سازمان صحی جهان پیشنهاد نموده بود بنا بر موقف کشور های پیشرفته غربی درعدم واگذاری پاتنت و یا حق « ثبت اختراع » واکسین به سایر کشورهای جهان به طور مطلوب صورت نگرفت و تلفات شدیدی را در بین انسانهای فرودست در همه قاره های روی زمین ببار آورد . در این روز ها در باره مهار شدن ویروس سخن زیاد گفته ولی اثرات ویرانگر آن بر زنده گی اقتصادی ـ اجتماعی نادیده گرفته میشود .
گرسنگی در عصر پیشرفته کنونی یکی از پدیده های شرم آوری است که وجدان بشریت را تکان میدهد . سازمان ملل متحد تصمیم داشت که تا سال ۲۰۳۰ میلادی به آن خاتمه داده شود . « بر نامه غذایی جهان » در همین روزها اعلام نمود که گرسنگی در نتیجه انتشار ویروس کرونا در جهان دو برابر گردیده و امکان محو آن تا آینده دور مقدور نیست . صد ها میلیون انسان چیزی برای خوردن ندارند . قیمت های مواد غذایی پس از شیوع کرونا به طور عموم ۲۵ در صد و در برخی نقاط حتا تا دوصد در صد افزایش نموده است . صندوق بین المللی ارز هم تشدید گرسنگی را تایید نموده و تنزیل درآمد واقعی را در سراسر جهان عامل اساسی آن دانسته است . البته پس از پایین آمدن درآمد واقعی ، افزایش لجام گسیخته قیمت های موادغذایی و تامینات اجتماعی توسن گرسنگی را شلاق میزند . در نتیجه ، برنامه های محو سوتغذی نیز چندین دهه به تاخیر افتاد . پرابلم های اجتماعی بیشماری در اثر کرونا کسب شدت نموده و در حجم آنها افزونی دیده میشود . اقتصاد جهانی در دور کوتاه کرونایی با کسادی شدیدی روبرو گردید که نظیر آن پس از جنگ جهانی دوم دیده نشده است . کرونا محلات بی شمار کار را نابود ساخت و توده های مردم را در سراسر جهان ، به ویژه زحمتکشان و و اقشار میانه را به تنگد ستی و فرودستی کشانید . در همین حال « گزارش گروه مشا ور بوستون » در باره ثروت جهانی درایالات متحده امریکا حاکی از آنست که با وجود کسادی جهانی بازهم سرمایه خصوصی مالی در سال ۲۰۲۰ میلادی به پیمانه هشت در صد نسبت به سال ۲۰۱۹ میلادی رشد نموده و از مرز ۲۰۵ هزار میلیون یورو تجاوز کرده است . سرمایه داران بزرگ در همین سال سر مایه های خود را به پیمانه ۲۸ در صد افزایش داده اند . میلیاردرها ، هیچ فوندها ، سفته بازان و اولیگارش ها به خریداری جایدادهای پرمنفعت ، شرکت های فن آوری و دستآوردهای پژوهشی پرداخته و از شرایط مساعد ناشی از کرونا بهره برداری عظیم نموده اند .
نبود شرایط رقابتی سالم ، توزیع نابرابر، و به ویژه سطح نازل مالیه برای کنسرن های بزرگ موجب گردیده تا درسال پیش برتعداد بزرگترین سرمایه داران جهان شش هزار دیگر افزوده شود . کرونای بیدادگر نه تنها برای آنها خوشبختی ببارآورده ، بل سیاستمدارانی را که توانایی حل پرابلم های انباشت شده سیاسی و اجتماعی را ندارند از پاسخدهی بمردم بازداشته است .
نخبه گان مالی و سیاسی در اوضاع کرونایی از دموکراسی بسوی ایجاد سیستم بیروکراتیکی روی نهاده اند که پیوسته حقوق اساسی و آزادی های مردم را محدود میسازد . هنوز ماجرای کرونا به فرجام خود نرسیده که مشکلات روی آوری به شرایط نورمال زنده گی اشکار میگردد. کمبود و گرانی قیمتی مواد خام ،عدم دسترسی به قطعات یدکی ، مشکلات لوژستیکی ، توقف چرخ های تولیدی، افزایش پیش رونده قیمت های مواد خوراکه و انرژی و صد ها پرابلم دیگر دامنگیرتصدی های خورد و متوسط و توده های مردم است . بیکاری در بیشترینه بخش جهان کاهش نیافته و قدرت خرید مردمان ضعیف گردیده است. دولت های که برای حفظ نظام موجود خود صدها و هزاران میلیارد دالر وام گرفته اند تا هنوز بمردم خود توضیح نداده اند که بازپرداخت این وجوه سرسام آور را چگونه تمویل خواهند کرد. اثرات گونه گونه کرونا ، به ویژه پیآمد های اقتصادی ـ اجتماعی آن که چون کوه یخِ پنهان در زیر آب تا هنوز در همه عرصه ها سر بیرون نکرده اند در سالهای آینده قامت نمایی بیشتر خواهد نمود . نیرو و توانایی های فراوان و منابع بزرگ بشری و طبیعی لازم خواهند بود تا دامنه آسیب های کووید ـ ۱۹ برچیده شود . در اساس نمیتوان باور داشت که جهان پس از کرونا با همان شیوه زنده گی پیشین و مناسبات بین المللی خودخواهانه به حل پرابلم های جهانشمول که روابط بشری با طبعیت جز آنست نایل آید. برای ادامه زنده گی در کره زمین ضرور است تا برای تجدید روابط میان مردمان در وجود نظم نوین وعادلانه بین المللی وحفاظت سیاره آبی ما مبارزه جدی صورت گیرد و گذاشته نشود تا ویروس دیگری گوش بشر را محکمتر بدست گیرد .
*بتازه گی سازمان صحی جهان بجای نام کشورها از الفبای یونانی چون : الفا ، بیتا ، گاما و دلتا استفاده مینماید.
پانویس ها:
گزارش گروه مشورت دهنده بوستون بتاریخ دهم جون ۲۰۲۱ میلادی منتشر گردید .
Global Wealth Report – Boston Consulting Group ( BCG ) - 2021
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۱ـ ۱۶۰۶
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021
پیآمد های روانی- اجتماعی بحران کرونا
داکترسیدفریدشاه رفیعی ، متخصص امراض داخله
همه گیری و بحران کروناویروس پیآمدهای پیچیده و چند بعدی در زمینه های مختلف اقتصادی، زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد که ایجاد مشکلات و مسایل روحی و روانی را می توان یکی از مهمترین پیآمد و تبعات آن برشمرد .دلایل این پیآمدها بیشتر ترس، مشکلات اقتصادی و زیان های مالی میباشد. برای این نگرانی و ترس زیاد از کوید ۱۹ ، اصطلاح کرونافوبیا « Coronaphobia » به کار برده میشود که متکی بر دریافت های به دست آمده ازمطالعات روانشناسی در جوامع مختلف میباشد.
ترس و تشویش ناشی از مرض با اقداماتی مثل قرنتین و محدودیت های گشت وگذار چند برابر شده و میتواند سبب ایجاد مشکلات و پیآمدهای متعدد و طویل المدت روانی مانند ترس حاد، اضطراب ، افسرده گی، بدگمانی، بی اعتمادی، بهانه گیری ، و تشوشات روانی بعد ازترضیض (ضربه ـ PTSD) گردد.تبلیغات واطلاع رسانی های بیجا، غیرعلمی و مبالغه آمیز رسانه ها، بخصوص شبکه های اجتماعی میتواند به شدت این مشکلات بیافزاید.
یکی دیگر از رایج ترین و چالش برانگیزترین فشارهای روانی- اجتماعی که بیماران کوید۱۹ و خانواده هایشان به آن مواجه هستند استیگما میباشد که در زبان ما میشود آن را به عنوان سرخورده گی اجتماعی یا یک ویژه گی شدید ننگ آور تعریف کرد.که علت این پدیده برخی از رفتارهای نادرست نظیر پرخاشگری و دوری گزینی افرادجامعه از مبتلایان حتا بهبودیافته گان این بیماری و خانواده آنها، داشتن هراس شدید از احتمال ناقل بودن اعضای خانواده ،اتهام زدن به بیمار وخانواده او در باره رعایت نکردن نکات صحی و نپذیرفتن یا تبعیض در قبال بیماران کوید ۱۹ در بخش های خدمات صحی و اجتماعی میباشد که این برخوردها بیمار وخانواده او را در شرایط سخت روانی قرارمیدهد. پدیده ستیگما یا سرخورده گی اجتماعی میتواند سبب عواقبی چون اضطراب، مخفی کردن بیماری از دیگران، گوشه گیری خانواده، احساس بی ارزشی اجتماعی، استرس، کاهش عزت نفس، احساس گناه و خودملامت گری، کاهش کیفیت زنده گی، احساس خشم و نا امیدی، شکایات جسمی از قبیل اختلال خواب و حتا عواقب خطرناک دیگراجتماعی چون پرخاشگری، اعتیاد و افراطیت گردد.
افزایش وتشدید اقدامات نژادپرستانه، تبعیض وبیگانه ستیزی در مقابل گروه های مشخص اجتماعی در جریان این پاندیمی نیز وسیعااْ گزارش شده است.
کارکنان بخش صحی که در معرض خطر بلند ابتلا به این بیماری قراردارند، خطر ایجاد مشکلات روانی نظیر خسته گی و فرسوده گی زیاد، اضطراب، ترس از انتقال مرض به دیگران، عدم تطابق با محیط و زمان کار، افسرده گی ، وابسته گی و عادت به مواد و اقدامات محافظتی ( مثل وسواس زیاد در حفظ الصحه ) و PTSD نزدشان وجود دارد.
ماندن در منزل، بیکاری و شکست های مالی نیزمیتواند زمینه ساز افزایش خطر اعتیاد و خشونت های خانواده گی باشد.
اطفال و کودکان قشر دیگری از جامعه اند که به دلایل متعدد روند زنده گی عادی شان مختل شده و عواملی همچون بسته شدن مکتب ها و از دست دادن امکانات تفریح و نیز فقر و خشونت های خانواده گی ایشان را در معرض آسیب پذیری شدید ناشی ازاین بحران قرار میدهد ومیتواند مشکلات ذهنی عدیده ای نزدشان ایجاد گردد.همچنان افراد مسن که درمعرض خطر شدید ابتلا به مرض قراردارند بنابر عواملی مثل عدم توانایی رسیده گی به خود، بی توجهی و کم مهری دیگران و مشکلات متعدد دیگر بیشتر از سایر اقشار جامعه دچار مشکلات روانی میگردند.
این شکل ازهمه گیری یک بیماری، در واقع یک رخداد بزرگ اجتماعی است که نه تنها در سطح یک منطقه، که در سطح کشور و حتا دنیا مطرح شده و لازم است تا آثار اجتماعی آن نیز مورد توجه قرار گیرد. از دیدگاه جامعه شناسی، شیوع بیماری های ساری مانند زمانی است که حوادث و بلایای طبیعی رخ میدهند. همه گیری بیماری های خطرناک در سطح جامعه و بروز تلفات انسانی فراوان نیز جزو بلایای طبیعی قلمداد میشوند.
برای جلوگیری از پیآمدهای سو روانی – اجتماعی همه گیری کوید ۱۹ باید دولت های ، سازمان های صحی، کارکنان صحی و همه بخش های که به نحوی درامر مبارزه با این آفت دخیل اند اقدامات مناسب، علمی و انسانی را روی دست بگیرند ، که یکی از این اقدامات میتواند استفاده مناسب از رسانه ها و شبکه های اجتماعی در جهت تعلیمات مناسب صحی و روحیه دادن به افراد و آماده ساختن اذهان جامعه به هرنوع پیآمدهای احتمالی این مرض میتواند باشد. برای آشنایی مردم با بحث کرونا و پیآمدهای آن باید از ظرفیت رسانه ها و فضای مجازی به نحو احسن استفاده کرده و اجازه ندهیم کانال های فضای مجازی غیرموثق با اخبار کذب، رعب و وحشت و نگرانی و تشویش جامعه را رقم بزنند.
دعوت از کارشناسان و مشاوران روانشناسی و اجتماعی در رسانه های ملی و آگاهی بخشی جامعه ضمن ارتقا و افزایش آگاهی مانع آن خواهد بود که جامعه و مردم برای ارتقا اطلاعات خود در رابطه با کرونا به بحث کانال های فضای مجازی غیررسمی پناه ببرند.
نقش دولت و تاجران ملی در حمایت هر چه بیشتر از کسب و کارهای کوچک و کارگران روزمزد با توجه به بحث کرونا و در خانه ماندن بسیاری از نان آوران خانواده ها خیلی مهم میباشد.خوشبختانه قشر کارمندان و کسانیکه معاش ثابت دارند با در خانه ماندن از نظر اقتصادی چندان دچار آسیب زیادی نخواهند بود اما مشاغل روزمزد، مغازه داران، کارگران و ... دچار مشکلات زیادی میباشند که انتظار میرود تا دولت و تمام نهادها و افرادیکه که کاری میتوانند دست به کار شده، حمایت لازم و گسترده از اقشار ضعیف و مشاغل کم درآمد جامعه داشته باشند.
ما میتوانیم با رویکرد مناسب با این بحران ،آن را از چالش به فرصت مبدل سازیم و از پیآمدهای مثبت آن استفاده ببریم. یکی از اهتمامات ایکه جهت پیشگیری از بیماری کوید ۱۹ به آن زیاد توصیه میگردد، «فاصله گیری اجتماعی » است که اصطلاح نادرست بوده و بهتر است به جای آن از واژه « فاصله گیری فزیکی » استفاده گردد و این فاصله گیری فزیکی در جهت دیگر سبب همبستگی اجتماعی و بلندبردن احساس همدلی و عطوفت و توجه به مسوولیت های اجتماعی انسان ها نسبت به یکدگیر گردد.
توجه بییشتر به فرهنگ رعایت نظافت شخصی و نظافت محیطی، افزایش زمان باهم بودن والدین و کودکان و به ویژه همسران، توجه بیشتر به امور خانواده به علت افزایش زمان باهم بودن اعضای خانواده، ترویج فرهنگ کتاب خوانی و سرگرمیهای سالم از دیگر پیآمدهای مثبت اجتماعی و فرهنگی مثبتی است که می توان در جریان پاندیمی به آنها توجه و آنها را تقویه نمود.
به طور کلی به بررسی پیآمدهای اجتماعی – روانی فراوان بحران کرونا نیاز جدی وجود داشته و به این پدیده تنها از دیدگاه بیولوژیکی نگریسته نشود بلکه از دیدگاه علوم رفتاری و اجتماعی نیز مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
برگرفته از « ماهنامه حقیقت زمان »
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۱ـ ۱۲۰۶
استفاده ازمطالب بامداد با ذکرماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2021