متن کامل بیانیه پایانی ( مشترک) هفتمین اجلاس فورمات مسکو

دکتر طلا پامیر
متن بیانیه :
« به تاریخ ۷ اکتوبر ۲۰۲۵، هفتمین نشست مشورتی فورمات مسکو در مورد افغانستان در مسکو در سطح نمایندگان خاص و مقامات ارشد افغانستان، هند، ایران، قزاقستان، چین، قرغیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان و ازبکستان برگزار شد. هییتی از بلاروس به عنوان مهمان در این نشست شرکت کرد.
هیات افغانستان به ریاست وزیر امور خارجه امیرخان متقی برای اولین بار به مثابه عضو در این نشست شرکت کرد.
طرفین مجددا حمایت بی دریغ شان را از استقرار افغانستان به مثابه یک کشور مستقل، متحد و صلحآمیز تایید کردند.
طرفین بر لزوم توسعه مبادلات اقتصادی و تجاری، همکاری های سرمایه گذاری افغانستان با کشورهای منطقه و جامعه بینالمللی تاکید کردند. آنها علاقمندی شان را به توسعه پروژههای اقتصادی منطقه یی با مشارکت افغانستان و ارتقای پیشرفت مداوم در زمینههایی مانند مراقبتهای بهداشتی، فقرزدایی، زراعت و پیشگیری از بلایای طبیعی ابراز کردند تا به افغانستان در دستیابی به توسعه مستقل و پایدار در اسرع وقت کمک کنند. آنها از ادغام فعال افغانستان در سیستم اتصال منطقهای حمایت کردند.
طرفین بر تعهد شان مبنی بر ادامه حمایت های بشردوستانه از مردم افغانستان تکید کردند و از جامعه بینالمللی خواستند تا ارایه کمک های بشردوستانه اضطراری به مردم افغانستان را سرعت بخشند ؛ یکبار دیگر مخالفت شان را با تلاشها برای سیاسی کردن کمک های بشردوستانه اعلام نمودند.
طرفین خواستار تقویت همکاریهای ضد تروریزم در سطوح دوجانبه و چندجانبه شدند. آنها تاکید کردند که باید از افغانستان برای انجام اقدامات جامع با هدف از بین بردن تروریزم و ریشه کن کردن آن در یک محدوده زمانی کوتاه حمایت شود تا خاک افغانستان به مثابه تهدیدی برای امنیت کشورهای همسایه و فراتر از آن استفاده نشود. طرفین تأکید کردند که تروریزم تهدیدی جدی برای امنیت افغانستان، منطقه و جهان است.
طرفین بر نقش مهم چارچوبهای منطقه ای تاکید کردند.
طرفین، کشورهای مسوول اصلی وضعیت فعلی افغانستان را به انجام جدی تعهدات شان در مورد بهبود اقتصادی و توسعه آینده افغانستان تشویق کردند.
آنها { طرفین} تلاشهای کشورها برای استقرار زیرساخت های نظامی شان در افغانستان و کشورهای همسایه را غیرقابل قبول دانستند، زیرا این امر به نفع صلح و ثبات منطقهای نیست. »
***
ازدید من این اولین بیانیه واقعبینانه و متوازن در چهارچوب فورمات ماسکو در مورد افغانستان است. در این بیانیه بر خلاف بیانیه های پیشن این فورمات و همچنان بیانیه های فورمات های کشورهای همسایه و فورمات چهار جانبه ( روسیه، چین، ایران و پاکستان) افغانستان به مثابه خطر امنیتی ( تروریستی) تعریف نشده؛ در بیانیه از موجودیت گروه های تروریستی در افغانستان سخن نرفته است.
بیانیه، تروریزم را به صورت کل، تهدید جدی برای امنیت افغانستان، منطقه و جهان دانسته و بر مبارزه با آن در سطح دوجانبه وچند جانبه و کمک به افغانستان در مبارزه با تروریزم تاکید کرده است. در بیانیه تمرکز بیشتر روی عادی سازی اوضاع و پیشرفت اقتصادی در افغانستان صورت گرفته است.
به صورت کل، هفتمین اجلاس فورمات مسکو یک اجلاس موفقیت آمیز بود زیرا، همه طرف ها به شمول طرف افغانستان را راضی کرد.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ۰۸۱۰
Copyright ©bamdaad 2025
ترامپ چرا بگـرام را می خـواهــد؟

اسد کشتمند
این نوشته به علت طولانی بودن دردوبخش منتشرخواهدشد. دربخش اول زمینه ارتباط سرنوشت جنگ اوکرایین با برگشت امریکایی هابه بگرام مطرح می شود. دربخش دوم، برخی اززوایای احتمال برگشت امریکایی هابه بگرام موردارزیابی قرارخواهد گرفت.
بخش اول:
جنگ اوکرایین قرار را ازتمام دنیا ربوده است زیرا تبعات و نقش وتاثیر آن بر زندگی رومره انسان های روی زمین و بر روند شکلگیری نظم نوین جهانی و درنتیجه تقلای نیروهایی که مانع شکل گیری و قوام این پدیده عظیم جهانشمول می شوند، همه و همه جا را درمی نوردد. ناتو و امریکا دراین جنگ سرمایه گذاری بی سابقه وسرسام آوری را هم درعرصه مادی و هم درپهنای تاثیرگذاری بر روان جمعی بشریت براه انداخته اند و وضع امروزی که شکست محتوم آنها را درپی دارد، به هیچ وجه برای شان قابل قبول نیست و با چنگ و دندان، از راه های گوناگون با برخوردی تلافی جویانه درپی ادامه جنگ هستند. قبل از آغاز این جنگ تحریک شده به وسیله امریکا، همه غربی ها در این تصور بودند که با حساب های دقیقی که انجام داده بودند، روسیه درمدت کوتاهی در زیربار تحریم های بی سابقه و همآهنگ غربی و دربرابر اوکرایین مجهز به مقادیربی سابقه ای ازآخرین تجهیزات ودست آوردها درعرصه تسلیحاتی غربی(که ازسال۲۰۱۴ بعد ازکودتای فاشیستی آغازشده بود)، کمر خم خواهد کرد اما مقاومت و سخت جانی و درعین حال نیرومندی و تجربه بزرگ روسیه موجب آن شد که نتیجه آن چیزی نباشد که غربی ها انتظار داشتند. دراین جنگ مرگ و زندگی برای روسیه، ناتو تمام قد و با همه دار وندارخود به قصد نابودی آن صف آرایی بیسابقه و تاریخی را به کاربست. نتیجه آن چیزی است که همه روزه شاهد آن هستیم یعنی پیشروی دایم روسیه و درهم شکستن بلاوقفه ماشین جنگی ناتو که به وسیله سربازان اوکرایینی به کارانداخته شده است. از جانب دیگر دلار به مثابه ارز ذخیره و تبادله جهانی به تدریج تضعیف می شود بنا ً نقش تعیین کننده امریکا در جهان روبه افول است.
دراتحادیه اروپا هم به تدریج شکاف ها برملا می شود و اعلام موضع رسمی جنگ طلبان با مخالفت روبه تزایدی مواجه می گردد واحتمال اینکه جنگ اوکرایین درگرماگرم این تعاملات با فروپاشی ارتش اوکرایین به پایان برسد، هرروز برجسته ترمی گردد. امریکا نمی خواهد این شکست تاریخی به نام پرطنطنه اش ختم شود. تمام این صحنه سازی های ترامپ وحواریون اش ناشی ازدرک این واقعیت است که گرچه دراثر تبلیغات گمراه کننده رسانه ای دنیای سرمایه داری امپریالیستی تا هنوز توده های مردمان دنیا به ویژه امریکایی ها ازآن درک واطلاع درستی ندارند اما واقعیتی است که نمی توان از آن فرارکرد.
غربی ها وامریکایی ها درشرایطی که در باطلاق اوکرایین گیرمانده اند، برا ی اولین باردم ازصلح می زنند. چه شد که غربی ها به یک باره گی صلح طلب شدند؟ در واقع اجبار صحنه جنگ کسانی راکه به صلح واقعی هیچ ایمان و علاقه ای ندارند به سوی نوعی از تگدی برای صلح اما با حفظ ظاهرمتفرعن کشانده است. آن ها به آتش بس برای تجدید قوا نیاز دارند ولی روسیه به آن ها این فرصت را نمی دهد. امریکایی ها وبه ویژه ترامپ ناراحت است از اینکه چرا روس ها آتش بس را نمی پذیرند درحالیکه درغزه همچنان به نسل کشی مردمان بی نوا و بی دفاع فلسطینی به دولت فوق دست راستی اسراییل واعمال فاشیستی آن کمک می کند و پیهم قطعنامه های آتس بس را در شورای امنیت سازمان ملل ویتومی کنند ودربرابر آن به اصطلاح طرح صلح ترامپ برای غزه را مطرح می سازند که یک دنیا غدر و نیرنگ درآستین دارد. دیده شود که بازچه حیله هایی به کارمی برند. سیاست امریکا درقبال مساله غزه چنان غیرعادلانه، پر از تکبر و بیرحمانه است که الکساندرمرکوری تحلیلگر نامدار انگلیسی می گوید که برخورد ترامپ در قبال غزه صاف وساده گانگستریزم است.
اکنون امریکا با درک دقیق از توان خود و چشیدن طعم تلخ شکستی که برایش غیرقابل انتظاربود مصمم شده است، لااقل در ظاهر امر، از این مخمصه که درحال برباددادن تمام ابهت و نقش رهبری کننده اش بر دنیای غرب است خود را نجات بدهد. حکومت پنهان امریکا با استفاده ماهرانه ازشیوه بی بند وبارانه ترامپ در تلاش است از روی صحنه ی این بازی با همان شیوه مسخره وی بیرون رفته ولی سرنخ حوادث را با ارسال سلاح های مرگ بار و رهبری عملیات جنگی دراوکرایین درسایه همچنان در دست نگه دارد تا اگر معجزه ای رخ داد وغرب راه گم کرده ازقضا به پیروزی هایی دست یافت، از جمع آوری میوه آن محروم نماند. واقعیت این است که امریکا شدیداً دل درگرو این جنگ دارد و باتمام قوا درفکر انتقام کشی از روسیه دراین عرصه بسیاربا اهمیت جهانی است اما برپایه واقعیت های میدانی چاره ای ندارد جز اینکه با اقدامات نمایشی و اتخاذ روشی پر از ابهام درباره رهبری جنگ در اوکرایین شکست نهایی را که به احتمال بسیارقوی اتفاق خواهد افتاد، به نام متحدان بی اراده و رام اروپایی خود ثبت نماید. با صحنه سازی نه چندان ماهرانه ای ، ترامپ(بخوان حکومت پنهان امریکا) به اروپایی ها می گوید شما به اندازه کافی بزرگ هستید، بگیرید رهبری جنگ با روسیه باشما! ولی مطمین باید بود که این فقط روی صحنه و ظاهر قضیه است؛ درپشت صحنه، پشت میز رهبری جنگ تغیر چندانی وارد نخواهد شد زیرا جریان بلاوقفه پیشرفته ترین سلاح های مرگبار امریکایی همچنان ادامه خواهد یافت و حتی تشدید خواهد شد، چنانچه دراین روزها زمزمه هایی مبنی بر ارسال موشک های «توما هوک» از طریق مقامات مسوول بالارتبه امریکایی چون "جی. دی. ونس" معاون ترامپ ودادن اجازه به کیف برای هدف قراردادن مسکو ودیگر شهرها و اهداف دیگر به گوش می رسد. به گفته مسوولین روسی ورود این موشک ها تغییری دروضع کلی جبهه وارد نخواهد کرد. شاید برعکس این گفته سخنگوی کرملین آقای"دیمیتری پسکوف" که ناشی از حس اعتمادبه نفس بوده و با آرامش و متانت ادا شد، بتوان پیش بینی کردکه ورود "توماهوک" ها درصحنه جنگ اوکرایین تغییرات بزرگی را به شکل فروغلتیدن تندرغضب روس ها بر پایگاه ها و مراکز فرماندهی اوکرایینی که درآن ها ناتویی هاهم قراردارند درپی داشته باشد وشاید چه بلایای دیگری که درپی آن خواهد آمد.
درگرماگرم این بازی های فریبنده امریکایی ها، بعضی از رهبران کوتاه اندیش اروپایی درچنین وضعی با پنهان کردن کوچکی خود درسایه این «بذل » امریکایی ها سربه جنون می زنند وبا به اصطلاح ابتکارات واقدامات تشنج آفرین پیهم خویش به تحریک هرچه بیشترمی پردازند تا بتوانند امریکا را وارد درگیری مستقیم تربا روسیه بسازند، این رهبران عاقبت نیندیش شاید نمی دانند که اگرامریکایی ها توان کاربیشتری را می داشتند در این جنگی که مال خودشان است، به هیچ وجه دریغ نمی کردند . این رهبران کوته اندیش اروپایی نمی دانند که این بذل امریکایی ها درجهت سپردن ظاهری رهبری جنگ اوکرایین به آن هایک تحفه آلوده به سم است، زیرا امریکایی ها با مهارت اروپایی ها را درصف اول قرارمی دهند تا درصورت شکست بسیارمحتوم دراین جنگ عظیم، پایان ماجرا به نام اروپا رقم بخورد.
اهل سیاست اما می داند که این عقب نشینی امریکا فقط ظاهر قضیه است؛ امریکا پس پرده همچنان پشت فرمان قرارخواهد داشت زیرا نتیجه سهمگیری همه کشورهای عضو ناتو درجهت کمک به عملیات بزرگ جنگی به وسیله نیروهای نیابتی اوکرایینی، بدون کمک و رهبری مستقیم (این باراعلام ناشده) امریکا بسیارناچیزخواهد بود. این امریکا است که با امکانات عظیم خود، درعرصه جمع آوری اطلاعات از طریق ماهواره ها و پروازهای اکتشافی پیرامون روسیه به ویژه جوارمرزهای روسیه در دریاهای بالتیک وسیاه وحتا تعیین اهداف و آماده ساختن کوردینات هاجهت گشودن آتش نقش اساسی را ایفا می کند. بدون اجازه امریکایی ها شلیک این موشک ها واعزام پهپادها درعمق خاک روسیه امکان پذیرنیست. در واقع بدون کمک امریکا فروپاشی تمام جبهات دراین جنگ سرنوشت سازبین روسیه و ناتو به سادگی اتفاق خواهد افتاد . گذشته ازآن، همه می دانند که مرکز اساسی رهبری وهمآهنگ سازی کمک رسانی وعملیات جنگی دراوکرایین درپایگاه بزرگ امریکایی «رامشتاین » درجنوب المان قراردارد که همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد. «رامشتاین» یکی ازبزرگترین پایگاه های نظامی امریکا دراروپاست. از این پایگاه برای عملیات هوایی و پشتیبانی ازنیروهای نظامی دراروپا و خاورمیانه استفاده می شود. دراین مرکز کمک ها، سهمگیری و فعالیت تقریباً پنجاه کشور مرتبط به غرب و ناتو درجنگ اوکرایین همآهنگی می شود. نکته دیگری را که ترامپ گفته این است که اروپایی هامصارف این جنگ را بپردازند و امریکا سلاح های موردنظررا تامین می کند. یک مطلب دراین میان ماهرانه در سایه قرارداده می شود وآن اینکه دردنیای امروزی این سلاح ها فقط به اجازه کشور تهیه کننده می توانند مورد استفاده قراربگیرند. هیچ کسی تجاوز صهیونیست ها برقطر و خاموشی کامل پیشرفته ترین سلاح های دفاعی ساخت امریکا را که قطردراختیاردارد، از یاد نبرده است. درهرجایی که سلاح امریکا مورد استفاده قرارمی گیرد باید امریکا کود استفاده ازآن را آزاد کند. درنتیجه این که چه کسی به شرکت های بزرگ مجتمع های نظامی- صنعتی امریکا پول بپردازد، تا وقتی که رهبری پنهانی جنگ درپشت پرده در دست امریکایی ها است، تغییری درصورت واقع جنگ وارد نخواهد کرد. این جنگ، از روزاول؛ از آوانی که امریکایی ها در اوکرایین کودتای فاشیستی را به راه انداختند جنگ امریکایی ها بوده و همچنان تا آخر مال آنها باقی خواهد ماند. مرتبط با این حوادث، یکی از ویژگی های سیاست های امریکا ازطریق ترامپ دراین ماجرا و سایر معضلات امروزی دنیا بی مسوولیتی فوق تصور در ابراز واعلام و تغییرمتداوم سیاست ها است؛ به نحوی که هیچگاه نمی شود از نیات واقعی امریکا درقبال موضوعات مطروحه سردرآورد و این محتملاً از جانب سردمداران حکومت پنهان یک امیتاز درجهت انعطاف پذیری درمیدان عمل تلقی شود ولی بی اعتباری شدید نسبت به قول و قرار امریکایی هارا درپی دارد، به عقیده آگاهان سیاسی، هرنوع استتارنقش رهبری کننده امریکا دراین جنگ نمی تواند کسی به ویژه روس ها را فریب بدهد. نه تنها دراین زمینه بلکه به طورکلی موضع گیری های ضد ونقیض، بی پشتوانه، عامیانه وغیرقابل اعتماد ترامپ به ویژه فضای رسانه ای جهان را به افتضاح کشانیده است. در واقع ترامپ به گفته حتا تحلیلگران امریکایی به یک دلقک شباهت پیدا کرده است. می توان به این عقیده رسید که شاید موضع گیری ها واظهارات ترامپ نقش به رسوایی کشاندن سیاست وموضع گیری های مسوولانه را ایفامی کند تا مردم هرچه بیشتر در برابرسیاست بی تفاوت بمانند و ازآن نفرت پیدا کنند. یا شاید این هم موردنظرباشد که درنتیجه سردرگمی ای که خود مسوولین امریکایی به ویژه حکومت پنهان با مارک ترامپ درمسیرحوادث دراماتیک، انبوه ومتراکم روند تغییر نظم جهانی درشرایط دشوار کنونی با آن روبرو شده اند، تلاش دارند با چنین شیوه ای مردم راهم سردرگم سازند. با توجه به این وضع وعلایم فراوانی که وجود دارد، به سادگی می توان به این نتیجه رسید که سیاست های امریکا درگردباد بی اعتمادی و درعین زمان خودشیفتگی خطرناکی دست وپا می زند. درشرایط بغرنج و تا حدودی نامکشوف کنونی، این سیاست ها می تواند کسانی را که درمقام تصمیم گیری قراردارند به اشتباهات بزرگی که برسرنوشت بشریت تاثیرعظیمی خواهد داشت، بکشاند. باید توجه داشت که درچنین بغرنجی های دنیای درحال تغییر، از یک سوسکوت دوستان مطیع وسربه راه امریکا مانند اتحادیه اروپا و«غرب جمعی » و از جانب دیگرترس کشورهایی که به ناحق مورد تجاوز قرارگرفته اند، سردمداران حکومت پنهان را محتملاً به سوی این ایده فریبنده می بردکه امریکا همیشه حق به جانب است وهنوزهم نیرویی است که می تواند هرچه بخواهدهمان خواهد شد. اگرچنین باشد، این خطای بزرگ و وحشتناکی است که زمینه های تامین صلح جهانی را شکننده ترساخته و جهان را به سوی تشنج و بی امنی بیشتر خواهد کشاند. این به این معنی نیست که دیگرامریکا نقشی ندارد وهمه باید از او روبرگردانند. نه؛ چنین نیست تا هنوزهم دربسی موارد امریکا حرف اول رامی زند ولی روندی که آغازشده و پرازبغرنجی های دوران های گذاربا اهمیت تاریخی است، اتفاقاً آغاز گسل ازهمین نقشی است که امریکا به ایفای آن پافشاری ورزد.
بناً بخشی ازحکومت پنهان وسردمداران هوشیارامریکا درحال هضم این واقعیت دردناک هستند ودرفکر چاره جویی برای تلافی امکانات ازدست رفته خود درجاهایی دیگر و یافتن راه های دیگری جهت ایجاد مزاحمت برای دشمن سرسخت و تاریخی خویش یعنی روسیه تقلا و تلاش دارند. دراین زمینه یکی از راه هایی را که امریکایی ها به احتمال قوی درکنارسایر بازی های سیاسی وعملیاتی خویش درپیش خواهند گرفت استفاده از سرمایه گذاری های پنهانی، هوشیارانه، درازمدت و با اهمیت شان درافغانستان خواهد بود. دراین عرصه دراین روزها بعد ازاظهارات جنجالی ترامپ همه جا صحبت ازبگرام است.
ادامه دارد
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۰۶۱۰
Copyright ©bamdaad 2025
حمله اسراییل به صمود ، تروریزم دولتی، دزدی دریایی مدرن و نقض آشکار قوانین بین المللی

«ایتلاف بولیواری برای ملل امریکای ما» (آلبا) حمله اسراییل به ناوگان جهانی «صمود» و بازداشت حامیان غزه را اقدامی تروریستی و دزدی دریایی مدرن خواند و آن را محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری آناتولی، این ایتلاف که متشکل از کشورهای امریکای لاتین و کاراییب است، جمعه در بیانیهای اعلام کرد: اسراییل بار دیگر ماهیت جنایتکارانه خود را نشان داد. این بیانیه افزود: حمله به صمود ادامه سیستماتیک سیاست نابودی و اشغالی است که بیش از هفت دهه خون مردم فلسطین را خشکانده است.
آلبا حمله اسراییل به صمود را «تروریزم دولتی، دزدی دریایی مدرن و نقض آشکار قوانین بین المللی» خواند و افزود که اسراییل با استفاده از «تاکتیکهای ارعاب» « خدمه غیرنظامی را که تنها هدف آنها شکستن محاصره جنایتکارانه علیه نوار غزه و ارسال کمک انسانی به مردم گرسنه و بیمار و تحت حصر نظامی است» بازداشت کرد.
ایتلاف بولیواری برای ملل امریکای ما از جامعه جهانی خواست اقدام رژیم اسراییل را محکوم کند و همچنین خواستار آزادی فوری فعالان حامی فلسطین شد.
آلبا تصریح کرد که مردم فلسطین قربانی «محاصره غیرانسانی» شدهاند و بر «همبستگی تزلزل ناپذیر» خود با فلسطینیها تاکید کرد.
ارتش اسراییل روز پنجشنبه با حمله به «کاروان همبستگی صمود» که متشکل از حدود ۴۰ کشتی حامل کمک های انسان دوستانه به غزه بود، تقریباً همه شناورها را توقیف و بیش از ۴۵۰ فعال خارجی از جمله گرتا تونبرگ، کنشگر سرشناس محیط زیست سویدنی را بازداشت کرد. این اقدام موجی از اعتراضات بینالمللی و تظاهرات در شهرهای اروپا، امریکای لاتین و آسیا به دنبال داشت.
تصاویر زنده نشان می داد که سربازان اسراییلی با تجهیزات کامل نظامی، از جمله دوربین های شب بین، سوار کشتی ها شده و مسافران را با واسکت های نجات و دستان بالا در گوشه عرشه جمع کردهاند. وزارت خارجه اسراییل نیز ویدیویی منتشر کرد که تونبرگ را در میان نظامیان اسراییلی بر روی عرشه نشان می داد.
کاروان صمود، که هدف آن رساندن دارو و مواد غذایی به غزه و شکستن محاصره ۱۸ ساله این باریکه بود، از ده ها وکیل، نماینده پارلمان و فعال مدنی تشکیل شده بود. برگزارکننده گان اعلام کردند یکی از کشتی ها به نام «مارینت» همچنان در حال حرکت به سوی غزه است و در ۸۰ مایلی ساحل قرار دارد.
گرتا تونبرگ در یک پیام ویدیویی از پیش ضبط شده، بازداشت خود را « آدم ربایی توسط نیروهای اسراییلی» خواند و تاکید کرد: «ماموریت ما کاملاً صلح آمیز و براساس قوانین بینالمللی بود.»
وزارت خارجه ایتالیا اعلام کرد اتباع اروپایی بازداشت شده احتمالاً از روز دوشنبه با پروازهای چارتر به پایتختهایشان بازگردانده خواهند شد. در همین حال، مقامات اسراییلی گفتند همه بازداشت شدگان در بندر اشدود پیاده شده و سالم هستند، اما پس از انتقال به بازداشتگاه کتسیعوت در جنوب اسراییل، روند اخراج آن ها آغاز خواهد شد.
این اقدام اسراییل واکنش های تندی در جهان به همراه داشت. رجب طیب اردوغان، رییس جمهور ترکیه، اقدام اسراییل را « قلدری» توصیف کرد و دادستانی استانبول تحقیقاتی را درباره بازداشت ۲۴ تبعه ترک آغاز کرد. در افریقای جنوبی، رییس جمهور سیریل رامافوسا آزادی فوری شهروندان کشورش، از جمله نلسون ماندلای کوچک، نوه رهبر تاریخی ضدآپارتاید را خواستار شد. در اروپا نیز اتحادیههای کارگری ایتالیا برای جمعه اعتصاب عمومی اعلام کردند.*
وزارت خارجه فلسطین در بیانیه ای اقدام اسراییل را « نقض آشکار قوانین بینالمللی و جنایت جنگی » خواند و جنبش حماس نیز ضمن حمایت از فعالان بازداشت شده، آنرا « جنایتکارانه» توصیف و مردم را به اعتراضات خیابانی فراخواند.
کاروان صمود در حالی هدف یورش قرار گرفت که جنگ اسراییل علیه غزه وارد بیست و چهارمین ماه خود شده و بنا بر آمار مقامات بهداشتی فلسطینی تاکنون بیش از ۶۶ هزار کشته برجای گذاشته است. اسراییل اما همچنان عملیات خود را « دفاع مشروع » در برابر حماس می داند و محاصره دریایی غزه را قانونی اعلام کرده است.
ایالات متحده و اسراییل هم زمان طرحی تازه برای پایان جنگ ارایه دادهاند که بر اساس آن، حماس باید تسلیم شود و دونالد ترامپ، رییس جمهور آمریکا، موقتاً اداره غزه را بر عهده گیرد؛ طرحی که تا اکنون با مخالفتهای گسترده روبه رو شده است.
با وجود این، بازداشت صد ها فعال صلح طلب از بیش از ۴۰ کشور و تصاویر منتشرشده از برخورد خشونت بار اسراییل با کشتی های کمک رسان، بار دیگر انزوای بینالمللی این رژیم را پررنگ تر کرده و خیابانهای جهان را به صحنه اعتراضات علیه ادامه محاصره غزه و تداوم جنگ بدل ساخته است./صدای مردم
* به گزارش منابع خبری غرب در تظاهرات گسترده و سراسری امروز در ایتالیا که به دعوت اتحادیه های کارگری اینکشور راه اندازی شده بود ، بیش از دو میلیون شهروند ایتالیا شرکت ورزیده بودند که گزارش مفصل آن بزودی از طریق بامداد بنشر میرسد .
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۰۴۱۰
Copyright ©bamdaad 2025
رییس جمهور کولمبیا خواستار «اعتصاب عمومی جهانی» در همبستگی با فلسطین شد

«اگر ملتی برای ملت دیگر به خیابان بیاید، صلح برای بشریت آغاز خواهد شد.»
این جمله گوستاوو پترو، رییس جمهور کولمبیا، در پیامی در شبکه اجتماعی « ایکس» ، بار دیگر نام او را در مرکز تحولات سیاسی و بین المللی قرارداد. پترو، که از مدافعان سرسخت آرمان فلسطین است، روز پنجشنبه ۲ اکتوبر خواستار آن شد که گروه لاهه اعتصاب عمومی جهانی را در همبستگی با مردم فلسطین و فعالان کاروان جهانی «صمود» که به دست اسراییل متوقف شدند، فراخوان دهد.
قوای بحری اسراییل روز پنجشنبه بیش از ۴۰ کشتی حامل کمک های بشردوستانه را که به سمت نوار غزه در حرکت بودند، در آب های مدیترانه متوقف کرد. بیش از ۹۰ درصد از ۵۰۰ فعال بین المللی حاضر در کاروان بازداشت شدند، از جمله ۴۴۳ نفر که در میان شان دو شهروند کولمبیایی ( مانویلا بدویا و لونا بارتو ) حضور داشتند. این کاروان که با نام «صمود» شناخته می شود، حامل دوا و مواد غذایی برای جمعیتی بود که بیش از دو سال است زیر بمباران و محاصره اسراییل قرار دارند.
پترو در واکنش به این اقدام، گفت: « آقای ترامپ باید بداند هیچ طرح صلحی آغاز نخواهد شد مگر آنکه بلافاصله غذا وارد غزه شود. وقتی مردم از گرسنگی کشته می شوند، صلحی در کار نخواهد بود.»
او در ادامه خطاب به رییس جمهور امریکا افزود: « هنوز کشتی هایی در راه غزه هستند. آن ها را متوقف نکنید. اجازه دهید غذای جهان به غزه برسد. اگر ایالات متحده و اروپا اجازه دهند کسانی که تنها برای مردم گرسنه غذا بردهاند، به گروگان گرفته شوند، آزادی و دموکراسی شان بی معنا خواهد شد.»
گروه لاهه و مسوولیت بین المللی
پیشنهاد پترو برای فراخوان اعتصاب جهانی متوجه «گروه لاهه» است؛ ایتلافی از هشت کشور (بولیویا، کولمبیا، کوبا، هندوراس، مالزیا، نامیبیا، سینگال و افریقای جنوبی) که در جنوری سال ۲۰۲۵ تشکیل شد. این گروه در واکنش به بحران انسانی در غزه شکل گرفت و متعهد شد تا احکام صادرشده از سوی دادگاه کیفری بینالمللی علیه بنیامین نتانیاهو، صدراعظم اسراییل، را به اجرا بگذارد. اتهام نتانیاهو، ارتکاب جنایت جنگی است.
پترو تاکید کرد: «اعتصاب عمومی جهانی، ابزاری است برای فشار بر قدرت هایی که خود را مدافع آزادی می خوانند، اما در برابر نسل کشی آشکار سکوت کردهاند.»
در ادامه اعتراضها، رییس جمهور کولمبیا دستور داد تا تمام اعضای هییات دیپلوماتیک اسراییل از کشور خارج شوند. او در پیامی در «ایکس» نوشت: « همه ایی هییات دیپلوماتیک اسراییل از کولمبیا اخراج می شود. پیمان تجارت آزاد با اسراییل نیز فوراً لغو خواهد شد.» روابط دیپلوماتیک میان دو کشور از ماه می ۲۰۲۴ ترسایی قطع شده بود و این تصمیم تازه عملاً هرگونه همکاری باقی مانده را پایان داد.
در پایتخت کولمبیا، بوگوتا، دهها تن از فعالان و حامیان فلسطین در منطقه مالی شهر تجمع کردند. آنان مقابل ساختمان «انجمن ملی کارفرمایان کولمبیا (ANDI)» که به گفته معترضان، شریک تجاری اسراییل است، شعار سر دادند و وعده دادند که اعتراضات را در روزهای آینده ادامه خواهند داد. صحنههایی مشابه در ایتالیا، یونان، ایرلند و دیگر کشورها نیز دیده شد؛ همان چیزی که پترو آن را نشانه « آغاز صلح جهانی » دانست.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۵ـ ۰۴۱۰
Copyright ©bamdaad 2025
بحران حکومتی در فرانسه و راه های غلبه بر آن

فابین روسل، منشی عمومی حزب کمونیست فرانسه، در یک سخنرانی همه جانبه در جشنواره اومانیته که هزاران نفر به آن گوش می دادند، به تحلیل وضعیت کنونی و بحران اجتماعی -سیاسی حاکم بر فرانسه پرداخت. او بر ضرورت یک تغییر اساسی در ساختارهای سیاسی کشور تأکید کرد.
روسل تصویری نگران کننده از جامعه امروز فرانسه ترسیم می کند که با بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و مالیاتی دست وپنجه نرم می نماید. تحلیل او بر ناامنی شغلی گسترده و فقر فزاینده تمرکز دارد و نشان می دهد که چگونه اقشار مختلف جامعه، از کارمندان و بازنشستگان گرفته تا خانوادهها، در تامین نیازهای اولیه خود با چالشهای جدی روبرو هستند. او با ذکر مثال های ملموس، وضعیت بیثبات کارمندان و متقاعدینی را که از پس پرداخت بل های خود برنمی آیند، زنانی که با کار موقت با حقوق ۹۰۰ یورو در ماه زندگی خود را می گذرانند، و خانوادههایی که وعدههای غذایی خود را حذف می کنند، به وضوح به تصویر کشید.
او همچنین به بحران مسکن اشاره کرد و خاطرنشان کرد که سه میلیون نفر در شرایط نامناسب زندگی می کنند، کرایه سرپناه سرسامآور است و مسکن اجتماعی غیرقابل دسترسی است. وضعیت وخیم بخشهای عمومی مانند آموزش و خدمات صحی نیز از نظر او نشانه هایی از فروپاشی سیستم است. در این میان، بیعدالتی مالیاتی به عنوان محوری ترین نابرابری برجسته می شود، زیرا دارایی ثروتمند ترین افراد جامعه به دلیل سیاست های مالیاتی ترجیحی به شکل سرسامآوری افزایش یافته است.
روسل فاش کرد که ۵۰۰ فرد ثروتمند فرانسه از سال ۲۰۱۷ ترسایی داراییهای خود را دو برابر کردهاند (از ۶۰۰ میلیارد یورو به ۱.۲ تریلیون یورو) که این امر به لطف معافیت های مالیاتی مانند لغو مالیات بر ثروت و کاهش مالیات بر سود سهام محقق شده است. او این وضعیت را « بزرگ ترین دزدی در تاریخ کشور ما» نامید. در نهایت، این تحلیل با استفاده از روایتهای شخصی تکان دهنده، بر فوریت وضعیت و لزوم اقدامات فوری برای مقابله با بحران های پیش رو تأکید میکند.
سخنرانی فابین روسل تصویری تیره و تار از وضعیت سیاسی و اجتماعی فرانسه در سال ۲۰۲۵ ارایه می دهد که به گفته او، تغییرات سیاسی را در کشور به یک ضرورت ناگزیر تبدیل کرده است.
در همین رابطه مقاله کوتاه وَنسان بوله عضو، رهبری و منشی شعبه بینالمللی حزب کمونیست فرانسه در رابطه با راه کرد حزب کمونیست در برخورد با بحران حاکم بر دولت فرانسه در خور توجه میباشد ./ نامه مردم
بحران حکومتی در فرانسه و راه های غلبه بر آن
وَنسان بوله
فرانسه در حال حاضر با بدترین بحران حکومتی خود از زمان پایان جمهوری چهارم در دهه ۱۹۵۰ روبه روست۱. سیاست های نولیبرالی که از سوی فرانسه و اتحادیه اروپا دنبال شدهاند، موجب صنعتی زدایی کشور و در نتیجه فروپاشی همبستگی اجتماعی و سرزمینی شدهاند. در سال ۲۰۱۷ ترسایی بورژوازی فرانسه با روی کار آوردن امانویل ماکرون، دست به قمار زد، به این امید که با درزاندازی میان نیروهای چپ و راست، سلطه خود را بازسازی کند. این تجربه شکست خورد. بخشی از بورژوازی اکنون به سمت راست افراطی متمایل شده است. این تغییر، تحولی بزرگ و خطرناک در چشمانداز سیاسی کشور به شمار می رود.
در انتخابات قانون گذاری که پس از انحلال مجلس ملی توسط امانویل ماکرون در سال ۲۰۲۴ برگزار شد، ایتلاف چپ بیشترین کرسی ها را به دست آورد، ولی بیشترین آرا را کسب نکرد. در دور دوم، جناح راست افراطی به تنهایی سه میلیون رای بیشتر از مجموع کل آرای چپ به دست آورد. امانویل ماکرون از واگذاری حق تشکیل دولت به چپ خودداری کرد و همین امر بی ثباتی سیاسی را تشدید نمود. در طول ده ماه، دو صدراعظم پیاپی روی کار آمدند، زیرا هیچ کدام در پارلمان از حمایت اکثریت برخوردار نبودند. آخرین آنها، فرانسوا بایرو، برنامهای گسترده برای ۴۴ میلیارد یورو کاهش در بودجه ارایه داد. در همان زمان، ۲۱۱ میلیارد یورو از طریق سازوکارهای مبهم و بدون هیچ تعهد متقابل در اختیار شرکت ها قرار گرفت. بایرو که با بن بست مواجه شد، خواستار رای اعتماد پارلمان شد و همانطور که انتظار می رفت، موفق نشد. به دنبال آن نخست وزیر جدید، سباستین لوکارنو، منصوب شد. او اعلام کرد که یکی از تدابیر فرانسوا بایرو مبنی بر حذف دو تعطیلات رسمی ( که به ویژه بسیار نامحبوب بود ) کنار گذاشته خواهد شد. ولی این تغییرات همچنان سطحی خواهند بود. تغییر دولت کافی نیست، ما باید سیاست را تغییر دهیم!
این امر در عرصه سیاست جهانی نیز صدق می کند. امانویل ماکرون خود را بهعنوان یک جنگ سالار اروپایی معرفی می کند و بر پویایی بلوکها، اقتصاد جنگی و تهدید هسته ای تأکید دارد، آن هم در بستر اتحادیه اروپایی که در بحران عمیق فرو رفته است. جنگ بار دیگر به عنوان ابزاری برای وحدت بخشیدن به بورژوازی و حفظ سلطه آن به کار گرفته می شود.
در این زمینه، راست افراطی خود را بهعنوان نامزد قدرت معرفی می کند. این جریان از پروژۀ «اولویت ملی» خود دست نکشیده است؛ پروژهای که هدف آن بازسازی جامعه فرانسه بر پایههای نژاد پرستانه و بیگانه ستیزانه است. راست افراطی در انتظار برگزاری احتمالی انتخابات قانون گذاری یا حتا ریاست جمهوری است تا به قدرت برسد.
با این حال، روزنه ای از امید در جنبش اجتماعی دیده می شود. مردم فرانسه به طور کامل تسلیم یأس و سرخوردگی نشدهاند. در دهم سپتامبر ، جنبشی خودجوش از خشم در سراسر کشور شعله ور شد. این خیزش نه از دل جنبش اجتماعی سازمان یافته برخاست و نه از یک حرکت خشمگینِ پراکنده. با این وجود، در همان روزها، جنبش های سازمان یافته تر دیگری نیز به آن پیوستند.
در ۱۸ سپتامبر ، به دعوت اتحادی متشکل از همه سندیکاهای کارگری کشور ، روز ملی اعتصابها و اعتراضات برگزار خواهد شد. وحدت اتحادیه های کارگری ضروری است. (این تظاهرات اعتراضی در روز پنج شنبه با موفقیت همهجانبه برگزار شد.)
بنابراین، پرسش اینست که پیامدهای سیاسی این جنبشهای اجتماعی و همبستگیهای سندیکایی چیست. برخی نیروهای چپ از هم اکنون به انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۷ می اندیشند و مدعی هستند که تنها آنان قادر به متحد کردن چپ هستند. ژان-لوک ملانشون و حزب « فرانسه تسلیم ناپذیر» که در تلاش است پایگاهی اجتماعی بر مبنای هویتهای جامعه محور بنا کند، ولو به بهای به حاشیه راندن چپ، از این نیروها می باشند. افزون بر این، نمی توان خواستار وحدت در انتخابات ریاست جمهوری شد و هم زمان انتخابات شاروالیها در مارچ ۲۰۲۶ ترسایی را نادیده گرفت.
حزب کمونیست فرانسه خواستار تشکیل یک ایتلاف سیاسی بر پایه جنبش اجتماعی و محتوای سیاسی دگرگون ساز است. این حزب یک « پیمان ملی برای آینده فرانسه » (تارنمای حزب کمونیست فرانسه) را منتشر کرده است که سه محور اصلی دارد:
تعهد به اشتغال، نوسازی صنعتی و گذار زیستمحیطی؛ یک جمهوری نوین، اجتماعی، لاییک و دموکراتیک؛ و فرانسهای متعهد به صلح و همکاری.
ایتلاف چپ، برای دستیابی به اکثریت، باید بر پایه محتوای سیاسی ساخته شود. خشم و یأسی عمیق در کشور وجود دارد. راست افراطی در چند قدمی ماست. نیروهای چپ باید با مطالبه دگرگونی اجتماعی و دموکراتیک و با سیاستی مبتنی بر صلح به انتظار مردم فرانسه پاسخ دهند!
پی نوشت:
۱ـ جمهوری چهارم فرانسه، میان سال های ۱۹۴۶ تا ۱۹۵۸ ترسایی بر این کشور حاکم بود.
بامـداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۵ـ ۲۸۰۹
Copyright ©bamdaad 2025