قضیه « القاعده» و افغانستان پیداست هیچ درسی به امریکایی ها نداده است

 

 

روسیه در شورای امنیت سازمان ملل پیشنویس قطعنامه در باره سوریه را ویتو می کند، اگر در آن از امکان برقراری تحریم ها و کاربرد نیروی نظامی صحبت شود. ویتالی چورکین نماینده دایمی فدراسیون روسیه در سازمان ملل در اینباره هشدار داد. وی همچنین به این نکته اشاره نمود که نقشه های واشنگتن برای خرج ۵۰۰ میلیون دلار برای آموزش اپوزیسیون سوریه و تامین آنها با تسلیحات مانند ریختن تیل برآتش درگیری خواهد بود که از مرزهای سوریه فراتر رفته است. منطقه با خطر بیسابقه تروریستی دست وگریبان است که در وهله اول از گروه « دولت اسلامی عراق و شام » ناشی می شود. مخالفان مسلح رژیم بشاراسد این وضعیت را بدتر می کنند.

روسیه پیشنویس قطعنامه انسانی شورای امنیت سازمان ملل در باره سوریه را در صورتی که  تحریم ها و یا احتمال عملیات جنگی برعلیه دمشق در آن متصورباشد را ویتو خواهد کرد. سند ارایه شده از طرف استرالیا و لوکزامبورگ و اردن ، ماده هفتم اساسنامه سازمان ملل را یادآورمی شود ، که حاوی اقدامات شدید است اگر کمک بشردوستانه به دلیلی به مقصد نرسند. به عقیده مسکو این راه حل نیست. اگر کمک های بشردوستانه در کشوری که درآن عملیات جنگی جریان دارد توسط افراد مسلح متوقف شوند ، تهدید برقراری تحریم برعلیه دمشق نمی تواند اوضاع را تغییر بدهد. برعکس این بهانه ای برای دسیسه بازی ها و تحریکات بیشمار برعلیه کاروان های کمک های انسانی خواهد شد. هدف پیشنویس باید آن باشد که بهانه ای برای دسیسه و تحریکات بدست ندهد و بطور واقعی به باشنده گانی کمک کند که در وضعیت دشواری قرار گرفته اند. روسیه بدین منظور چند هفته ای پی در پی با سوریه مذاکراتی را انجام داده است. در نتیجه در این روزها، دمشق قبول کرد اجازه عبور کمک های بشر دوستانه از طریق نقاط مرزی اردن و عراق و ترکیه را صادر کند. باید در آینده نیز با دولت سوریه همکاری شود.

آنچه به قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مربوط می شود هیات نماینده گی روسیه پیشنهاد می کند سندی به تصویب برسد که بطور فرمال خرید نفت از شبه نظامیان سوریه و عراق ممنوع اعلام شود. نمونه عراق در حال حاضر بخوبی نشان می دهد که این معاملات به چه خواهد انجامید. در شمال عراق گروهبندی افراطی « دولت اسلامی عراق و شام » بخوبی جا خوش کرده است و شبه نظامیان آن با آغاز عملیات خود در شمال سوریه وارد خاک عراق شدند و کنترل خود را بر یکسری از نواحی شمال کشور برقرار کرده و معدن نفت و پالایشگاه بزرگ نفت را به تصرف خود درآوردند. حالا در آمد آنها چند میلیون دلار در ماه خواهد بود که برای خرید تسلیحات مدرن و جلب شبه نظامیان جدید کافی خواهد بود. درهفته جاری  جنگجویان درحال جنگ در سوریه از سازمان «جبهه النصر» در سوریه با گروه « دولت اسلامی عراق و شام » سوگند وفاداری یاد کردند.

پان کی مون سرمنشی سازمان ملل متحد نگرانی خود را در این رابطه اعلام نمود و « جهانیان را فراخواند تا بهمراه یکدیگر کاری کنند که « جبهه النصر» و گروه « دولت اسلامی عراق و شام » نتوانند از حمایت مالی و گسترده برخوردار شوند».

در این زمینه، پیام باراک اوباما ، رییس جمهور امریکا به کنگره با تقاضای تخصیص ۵۰۰ میلیون دلار برای آموزش نظامی و تامین اپوزیسیون سوریه اگر نه چیز دیگری، حداقل عجیب به نظر می رسد.

در واقع دمشق و بغداد با یک دشمن در حال جنگ هستند. فقط در سوریه منافع شبه نظامیان با نقشه های واشنگتن یکسان است و در عراق متفاوت.

پاول زلاتاریف معاون رییس انستیتویت امریکا و کانادا در اینباره گفت: « آنچه باید اتفاق می افتاد رخ داده است. همانطور که در سال ۲۰۰۳ میلادی به امریکایی ها هشدار دادند، حمله نیروهای خارجی نمی تواند ریسک فروپاشی عراق را بهمراه نداشته باشد.»

شایان ذکراست که در مورد کنونی نیروهایی که به بی ثباتی اوضاع درعراق دست می زنند همان نیروهایی هستند که در سوریه به عملیات جنگی مشغولند، فقط با این تفاوت که در سوریه امریکایی ها از آنها حمایت می کنند و درعراق باید با آنها بجگند.

اما فعلاً به غیر از بغداد، دمشق و ایران به مقابله جدی و واقعی با شبه نظامیان گروه « دولت اسلامی عراق و شام » می پردازند. برای واشنگتن مثل گذشته اعتراف به این موضوع دشوار است که تقسیم تروریست ها به «خودی» و « بیگانه » به مسایلی خواهد انجامید که مبارزه با آنها فوق العاده دشوار خواهد بود. قضیه « القاعده » و افغانستان پیداست هیچ درسی به امریکایی ها نداده است.
 ص ر

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۴ ـ ۲۷۰۶ 

چین و ایجاد بانک سرمایه گذاری آسیا

جمهوری مردم چین درصدد ایجاد بانک سرمایه گذاری آسیاست که یک نهاد مالی بین المللی با توانایی رقابتی با صندوق بین المللی پول ؛ بانک جهانی و بانک توسعه آسیا به شمار می رود

 

به گزارش رسانه های گروهی جهان، با توجه به نگرانی دولت چین از نفوذ و تاثیرگذاری امریکا و کشورهای هم پیمانش، چین درصدد ایجاد بانک سرمایه گذاری آسیاست که یک نهاد مالی بین المللی با توانایی رقابتی با بانک جهانی و بانک توسعه آسیا به شمار می رود.

به گزارش روزنامه فایننشل تایمز چاپ انگلیس، مقامات دولت چین در چند هفته گذشته دردیدار با مقامات کشورهای درگیر پیشنهاد کرد که سرمایه این بانک از ۵۰ میلیارد دلار به ۱۰۰ میلیارد دلار افزایش یابد.

تا کنون ۲۲ کشور از جمله چند کشور خاورمیانه به سهام داری دراین بانک ابراز تمایل کرده اند. به گزارش رسیده، این بانک پس از راه اندازی درابتدا به اجرای پروژه های مربوط به احیای جاده ابریشم کمک خواهد کرد.

به گزارش رسیده، قرار است اکثر سرمایه این بانک از طرف چین تامین شود.

چین قصد دارد با استفاده از سرمایه این بانک به ساخت تاسیسات زیربنایی از جمله ایجاد خط راه آهن پکن – بغداد بپردازد.

به دنبال پیشرفت سریع و ارتقای جایگاه بین المللی چین، این کشور درسال های اخیر خواستار کسب حق بیشتر خود در بانک جهانی، صندوق بین المللی پول و بانک توسعه آسیا شده است. اما این سازمان ها به درخواست های چین چندان پاسخی نداده اند.

بر اساس گزارش منتشر شده سازمان ملل متحد به دنبال توسعه سریع اقتصادی چین، سرمایه گذاری شرکت های چینی در خارج از کشور درسال جاری میلادی از میزان سرمایه جاری در این کشور فراتر خواهد رفت.

منبع:  CRI

بامداد ـ اقتصادی ـ ۲/ ۱۴ـ ۲۷۰۶

بازگشت جنگ سرد

درسالهای پسین تبلیغات کشنده جنگی و مسابقه بی مانند تسلیحاتی چنان پهنه ای بخود گرفته است که برخلاف چند دهه پیشتر کمتربه مساله پیوند میان امنیت ، رشد و خلع سلاح پرداخته میشود. درجهان امروزین درهر دقیقه سه میلیون وسه صد هزار دلار، درهر ساعت ۱۹۸ میلیون دلار و درهر روز در نزدیک به ۸،۴ میلیارد دلار و درهر سال ۱۷۴۷ میلیارد دلار ثمره کار و دستاورد انسانی را جنگ و مسابقه تسلیحاتی می بلعد. در حالی که درهمین وقت میلیونها انسان از نغمت سواد بی بهره میشوند، میلیونها کودک و نوجوان ، مرد و زن  به کام مرگ سپرده شده و میلیونها تن دیگر در فقرجانکاه و بی سرپناهی به سرمیبرند. مسابقه و رقابت درحالی فزونی تسلیحاتی در منطقه ما وجهان در شرایطی که روزانه صدها انسان بخاطر تحمیل همین مسابقه به کام مرگ سپرده میشوند، دلیل مهمی برای مبارزه در راه کاهش مصارف جنگی و صرف آن دربخش های انکشافی بخاطر جلوگیری از فقر و مرض در کشورهای کمتر انکشاف یافته جهان از آنجمله افغانستان است که نیاز به توجه و سهمگیری ترقیخواهان و نیروهای صلحدوست کشور در آن میباشد. بخاطر برجسته ساختن پهنه مسابقه روبه گسترش و لجام گسیخته تسلیحاتی و خطرات ناشی آن پژوهشی دلچسپی از مانیلو دینوچی کارشناس امورسیاسی ایتالیا را پیشکش خواننده گان بامداد مینمایم امید مورد توجه و پسندش قرار گیرد. بـامـداد     

 

مانیلو دینوچی


امریکا دیگر یک ابرقدرت نیست تا مدعی امنیت جهان باشد و قانون خویش را بر آن تحمیل کند. در نتیجه، هر دولت مقید به تامین امنیت خویش است، درست مانند دوران جنگ سرد. هرچند که شرایط جغرافیایی- سیاسی به‌ طور‌ آشکار تغییر کرده است اما هزینه‌های نظامی مشابه آن دوران بشدت در حال افزایش است. در حالی ‌که استراتژی ایالات متحده و ناتو در بحران اوکرایین، رویارویی غرب – شرق را تشدید می‌کند و اروپا را از برخی جهات در موقعیت مشابه با جنگ سرد قرار می‌دهد، ارقام انتشار یافته توسط « انستیتوت پژوهش های صلح بین المللی در استکهلم  ـ سپیری»* دوباره به سطح جنگ سرد رسیده است: پس از آنکه این هزینه در میان سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۸ کاهش یافته بود، اکنون دوباره در بالاترین حد از آخرین دوره رویارویی غرب و شرق رسیده است.

ارقام سال ۲۰۱۳ نشان می‌دهد در جهان ۳،۳ میلیون دلار در دقیقه، ۱۹۸ میلیون دلار در ساعت و در حدود ۸،۴ میلیارد دلار در روز به مقاصد نظامی اختصاص می‌یابد. رقمی معادل ۱۷۴۷ میلیارد دلار در سال! وقتی « انستیتوت پژوهش های صلح بین المللی در استکهلم  » جمع کل بودجه‌های دفاعی دولت‌های مختلف را یکجا حساب می‌کند، هزینه نظامی جهان در واقع به مراتب بالاتر از ارقام محاسبه شده است: هزینه‌های مختلف از نوع نظامی، شامل آن مبالغی که دربخش‌های دیگر بودجه‌های ملی هستند به این ارقام اضافه می‌شوند. درایالات متحده، هزینه تسلیحات هسته‌ای سالانه ۲۳ میلیارد دلار است که نه در بودجه وزارت دفاع، بلکه در بودجه وزارت انرژی ثبت می‌شود؛ بودجه نظامیان بازنشسته سالانه حدود ۱۷۰ میلیارد دلار است که در بودجه بازنشستگی محاسبه می‌شود؛ هزینه‌های کمک‌های نظامی و اقتصادی به متحدان استراتژیک کاخ سفید (سالانه حدود ۵۰ میلیارد دلار) در بودجه وزارت امور خارجه محاسبه می‌شود وغیره. در بودجه فدرال، سالانه مبلغ ۹۷ میلیارد دلار برای یک صندوق واحد دفاعی مربوط به وزارت خارجه و برنامه‌های توسعه بین‌المللی(USAID) اختصاص می‌یابد که به عملیات احتمالی آنسوی اقیانوس‌ها (OCO) مربوط می‌شود. ۴۰ میلیارد دلار دیگر، سالانه هزینه وزارت کشور (امنیت) می‌شود. در نهایت، هزینه سرویس‌های مخفی است که در ردیف بودجه «دسته‌ بندی نشده» یا « اشد محرم » سالانه ۶/۱ میلیارد دلار را شامل می‌شود اما این تنها تصویری از قله کوه ‌یخ را به ‌دست می‌دهد. با اضافه کردن اینها و سایر هزینه‌های بودجه رسمی پنتاگون، (۶۴۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳)، رقم هزینه نظامی ایالات متحده، سالانه به طور تقریبی بر یکهزار میلیارد دلار افزون می‌شود بدین معنی که در بودجه فدرال از هر۴ دلار، یک دلار آن هزینه اهداف نظامی می‌شود.

اگر تنها همان ۶۴۰ میلیارد دلار (بودجه رسمی پنتاگون) را هم که سپیری ارایه داده است فرض بگیریم، ایالات متحده بطور آشکار در صدرلیست رتبه‌ بندی ۱۵ کشور با بالاترین هزینه‌های نظامی جهان قرار می‌گیرد. پس از آن، بطور مثال در سال ۲۰۱۲، چین و روسیه با هزینه‌های تخمینی به ترتیب ۱۸۸ و ۸۸ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ قرار دارند. اما در مابقی فهرست، این نظم بطور ویژه به هم می‌ خورد وعربستان سعودی در سال ۲۰۱۳ به تناسب سال پیش از آن از مقام هفتم به چهارم تغییر موقعیت داده است. پس از ان نیز فرانسه، بریتانیا، المان (که از مقام نهم به هفتم ارتقا یافته)، جاپان، هند، کوریای جنوبی، ایتالیا (با هزینه تخمینی۷/۳۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۳ترسایی)، برزیل، استرالیا، ترکیه و امارات متحده عربی جای گرفته‌ اند. این ۱۵ کشور درکل ۸۰ درصد هزینه‌های نظامی جهان را صرف می‌کنند. آمار سپیری افزایش قابل ملاحظه بودجه نظامی کشور‌های دیگر را نیز برجسته می‌سازد بویژه آن کشورهایی که ایالات متحده بر آنها اعمال نفوذ می‌کند. در اروپای شرقی، بودجه نظامی اوکرایین به تناسب سال ۲۰۱۲ در سال ۲۰۱۳، حدود ۱۶درصد افزایش یافته است. در افریقا، غنا در طی یک سال بودجه خود را ۱۲۹ درصد افزایش بخشیده، انگولا ۳۶ درصد و جمهوری دموکراتیک کنگو ۳۴ درصد رشد داشته‌اند. در خاورمیانه بودجه‌های نظامی عراق و بحرین در حدود ۲۷ درصد افزایش یافته‌اند. درافغانستان به تناسب سال ۲۰۱۲، ۷۷ درصد افزایش را شاهد هستیم و در فیلیپین ۱۷ درصد. در امریکای جنوبی، بودجه‌های نظامی پاراگوای و هاندوراس نیز در یک سال به ترتیب ۳۳ درصد و ۲۲ درصد افزایش داشته است. این هزینه نظامی افسارگسیخته یک رقابت تازه را تغدیه می‌کند که در مقیاس جهانی، ذیل رهبری قدرت‌های غربی، نوعی از تمایل به مواجهه را باعث می‌شود. این تنها هواپیماهای F35 نیست که امروزه توجه رسانه‌ها را به خود جلب کرده‌ است بلکه سیستم‌های تسلیحاتی دیگری هم هستند که به همان اندازه دارای قیمت‌های سرسام‌آورند اما تا کنون کمتر شناخته شده‌اند.

۶ ماه پیش در ایالات‌متحده یک ناو هواپیمابر به نام جرالد فورد ( نخستین فروند از یک سری جدید) تولید شد که گران‌ ترین کشتی جنگی بود که تاکنون تولید شده، به قیمت ۱۴ میلیارد دلار! از باندهای پروازی جدید آن، ۷۵ فروند هواپیما (که قیمت آنها باید به قیمت کشتی اضافه شود)، می‌توانند ۲۵ درصد حملات بیشتر نسبت به حملاتی انجام دهند که از ناوهای هواپیمابر‌ کنونی از نوع «نیمیتز» برمی‌آید. در۴ جولای آینده نیز در بریتانیا ابرناو هواپیمابری به نام «HMS –  کوین الیزابت» با وزن ۶۵۰۰۰ تن (سه برابر کشتی‌های امروزی از نسل اینوینسیبل) عرضه خواهد شد، به ارزش ۱۲ میلیارد دلار، به اضافه هواپیماهای سوار بر آن، شامل F35، که تنها در ظرف ۶۰ ثانیه می‌تواند از محل پارک به بالای عرشه پرواز انتقال داده شود. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا اعلام کرده با این ناو هواپیمابر می‌تواند نیروی هوایی را از روی آب‌ها، درهر لحظه و در تمام نقاط جهان که لازم باشد به ماموریت بگمارد. با این اوصاف جنگ آغاز شده است.


برگرفته از روزنامه ایل مانیفستو- ایتالیا

* انستیتوت پژوهش های صلح بین المللی در استکهلم سیپریز sipri
تایید می‌کنند هزینه‌های نظامی جهانی (با محاسبه خالص تورم)

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۳ ـ ۲۵۰۶

مردم محلی می گویند: داعش درحال دزدیدن پول مردم تحت لوای اجرای تعالیم اسلامی است

 

ولید ابوالخیر

قاهره - مردم سوریه به الشرفه می گویند که تلاش « دولت اسلامی عراق و شام » برای جمع آوری زکات و سایر وجوه، مردم مناطق تحت کنترل شانرا خشمگین کرده است.

شهروندان گفتند که داعش در ولایت الرقه به جمع آوری مالیات دست زده و با صدور اطلاعیه ای درمورد الزام ساکنان برای پرداخت زکات پیش ازماه رمضان اطلاع رسانی کرده است.

فایز الجضعان، یکی از ساکنین الرقه و استاد پیشین پژوهش های اسلامی در دانشگاه مطالعات اسلامی ادلب، گفت: «داعش به صورتی در الرقه عمل می کند که انگار یک کشور اسلامی واقعی است و مسایل شهر ومحیط اطراف را برآن اساس اداره می کند.»

الجضعان گفت: « جنگجویان داعش  خود زکات نمی پردازند چون در حالت جنگ به سر می برند. با این وجود آنها و خانواده هایشان از این وجوه استفاده می کنند.»

کشاورزان مجبور به پرداخت شده اند

محمود حسن اسماعیل، یک  دهقان اهل الرقه، به الشرفه گفت که داعش « اطلاعنامه ای برای تمامی دهقان ها با عنوان ـ زکات گندم و جو ـ صادر کرده است که درآن گفته است که بخشی از محصولات، به ویژه گندم و جو را به عنوان زکات جمع آوری خواهند کرد.»

وی گفت که : «این گروه همچنین ماشین آلات برداشت محصول که ملکیت مردم منطقه است، را از آنها منحیث غنیمت جنگی گرفته و آنرا به مالکان آن به کرایه می دهند.»

وی افزود که وضعیت ذهقانان اسفباراست؛ چون مالیات و زکات پرداخت می کنند و داعش قیمت محصولات را خود تعیین می کند، یعنی آنها را با قیمت پایین می خرد و آنها را درسیلو ذخیره کرده و توزیع آنان را کنترل می کند.

 

در بیلبوردها  درالرقه سوریه دولت نامنهاد اسلامی عراق و شام زنان را دستورمیدهند

تا نقاب یا حجاب کامل پوشیده و افرادی که نا فرمانی میکند به جزا رسانیده میشوند

عکس از فایز الجضعان

او گفت: «خشم و بی قراری در میان دهقان ها که بخش عمده ای از جمعیت مناطق روستایی الرقه را تشکیل می دهند موج می زند؛ اما آنها به خاطر ترسی که داعش ایجاد کرده است و ترس از شلاق و اعدام آنها را وادارکرده است تا درمورد روش کار این گروه سکوت کنند.»

اثرات مهم

اسماعیل گفت که داعش با این کارها ماهیت واقعی خود را نشان داده و نشان می دهد که چه قدر از اسلام فاصله دارد.

او گفت: « آنها فقط گروهی هستند که برای اعمال کنترل گسترده خود کار می کنند و پیوسته تلاش دارند تا منابع مالی خود را افزایش دهند.»

ماجد حسون که یکی از فعالین اسبق الرقه در دفتر رسانه ای الرقه بوده است، گفت: « به جای کمک به مردمی که اکنون با وضعیت اقتصادی دشواری روبرو هستند، داعش پول مردم را تحت لوای اجرای تعالیم اسلام سرقت می کند.»

حسون که اکنون در امور کمک رسانی و بشردوستانه درترکیه فعالیت می کند، گفت که بسیاری از ساکنین الرقه ظرف دوماه گذشته منطقه الرقه را پس از این که داعش ازآنان پول دریافت کرد، ترک کرده اند.

وی گفت: «فعالیت های اقتصادی دربدترین وضعیت قرارداشته و پولی که باید به داعش بپردازند بیشتر از درآمد روزانه آنان است.»

نقض شرع

شیخ معاذ عبدالکریم، واعظ سابق مسجد العمر حلب که اکنون در قاهره به سرمی برد، گفت که جمع آوری مالیات و زکات توسط داعش خلاف شرع بوده و انحراف واضح از مالیات هایی است که قانوناً برای جمع آوری مالیات و نحوه هزینه کردن آنان وضع شده است.

وی به الشرفه گفت: « جمع آوری زکات باید توسط مرجع و نهادهای آن انجام شود که این شرط درمورد داعش صادق نمی باشد. افزون بر این، هدف اصلی زکات این است که مسلمانان پولی را برای نیازهای فقرا و مستمندان اهدا کنند.»

وی گفت که ایده بشردوستانه زکات این است که این کار روشی برای تامین عدالت اجتماعی از طریق توزیع ثروت افراد متمول میان فقرا می باشد.

عبدالکریم گفت: « این شرط اصلی در مورد الرقه صدق نمی کند. دراین شهر شهروندان به خاطر فشارهای اقتصادی وحشتناک پژمرده شده اند و این پرداخت زکات را برای آنان غیر ممکن می سازد، درحالی که عناصر داعش و خانواده های آنان از پول و خدمات برخوردار می باشند.»

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۱ ـ ۲۷۰۶

انتخابات دور دوم ۲۰۱۴ افغانستان ، بررسی ها و قضاوت

ع. بصیر دهزاد 

بروز شنبه ۱۴ جون مطابق ۲۴ جوزای ۱۳۹۳ دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان بر گزار گردید. رفتن مردان، زنان  اعم از سالمند و جوان با صف کشیدن شان  بطرف صندوق های رای ، در سطح شهر ها و مناطق دوردست ، در واقعیت ادامه همان یک انقلاب در هیجان، تبارز اراده بدون ترس ، روان و جهش خودجوش اجتماعی مردم است که در دور اول انتخابات به نمایش گذاشته شد و در دور دوم بر آن مهر تایید و ادامه گذاشته شد.

انتخابات دور دوم به همان گونه که عین تهدیدات ، ایجاد خوف و ارعاب طالبان و همچنان ایجاد بعض حوادث امنیتی را در قبال داشت ، مشخصات و تفاوت های را نیز در مقایسه با انتخابات دور اول داشته است.  

در این انتخابات باز هم نیروهای دفاع ملی، پولیس ملی و ریاست امنیت ملی کشور با فداکاری و در یک پلان قابل توصیف و تمجید توانستند جلو حملات وسیعاٌ پلان شده طالبان را بگیرند و در نهایت موقف رزمی و دفاعی خود را در یک وزنه غیر قابل مقایسه با طالبان به نمایش گذارند.

 طالبان تاریک بین با همان مغز های منجمد و متحجر شان از ۲۴۶ حمله و تهدید و تخویف مردم   گزارش دادند ولی در هیچ خبر و گزارشی کدام علامه  مبنی بر موفقیت شان ، جز کشته شدن تعداد بیگناهان در نتیجه انفجار ماین های کنار جاده ها، محسوس نبوده است. بدون شک این فعالیت های تخریبی توسط طالبان در جلوگیری از تبارز اراده ملت  به هیچ صورتی توانایی این گروه  را بحیث یک اپوزیسیون مسلح در پروسه های بعدی و بخصوص مذاکرات صلح قابل محاسبه نشان نمیدهد. در اینجه این سوال هم مطرح میگردد که آیا طالبان توسط دولت دریک انتخاب جنگ با صلح قرار داده شوند و یا طالبان و حمایت گران روی پرده و عقب پرده شان دولت آینده افغانستان را به یک انتخاب مصالحه و موافقه ( دو جانب متساوی القوه) و یا هم یک معامله وادار خواهد ساخت.

در دور دوم انتخابات بخش از روشنفکران در دو استقامت متفاوت اندیشه ها و تراوش های فکری ، پیشبینی ها و نتیجه گیری های شان را  با استفاده از جهان پهناور انتربتی بصورت مقالات و یا صفحه های فیس بوک انعکاس و در دسترس خواندن و قضاوت خواننده قرار دادند.

اکنون ما در آستانه نتایج این انتخابات قرار داریم که با کمال تاسف در معرض چالش های جدید قرار گرفته است آرزو های مانند  امنیت ، ثبات ، روند ملت سازی ، وفاق و در نهایت حفظ و استحکام ارزش های دموکراسی ، عدالت و احیای حاکمیت قانون و زدایش فساد در معرض تهدید قرار گرفته اند  که ملت به همان امید ها بطرف صندوق های رای رفتند و تبارز اراده را بر تر س و تشویش و گذاشتن انگشت بالای ماشه تفنگ را بر نشاندن انگشت رنگین بر یک ورق انتخاب رجحان دادند.

در مقاله هذا میخواهم همین چهار مساله فوق را در نبشته زیر به یک توضیح و تبصره گیرم. نویسنده در این مقاله و یا هر نبشته دیگری خود را بر حکم مسوولیت ملی و وطنی  و بر حکم تعهد بر وفاق ملی ، ترقی خواهی تلاش خواهد نمود تا یک محتوای غیر جانبدارانه را در دست قضاوت و نتیجه گیری خواننده گرامی قرار دهم.

رای دهی برای انتخابات با وجود تهدید های وسیع طالبان در یک صبح امیدبخش آغاز و به یک انجام موفقیت بار در عصر همان روز به پایان رسید. تجارب ناشی از کمبودی های دور اول انتخابات تا اندازه سهولت های جدید را در قبال داشت. با وجود اینکه میزان رفتن تعداد از مردم به پای صندوق  های رای در شهر ها کمتر بوده است ولی میزان اشتراک مردم در چند ولایات بیشتر از حد قابل پیش بینی قبلی بوده است. درهر حالتی انتخاب مردم در دور دوم در یک حدود قابل تفاوت با دوره اول تحت تاٌثیر تمایلات دیگری هم بوده تا انتخاب بر پالیسی ها و پروگرامهای انتخاباتی، که ما این موضوع را در بحش مربوط بیشتر به توضیح خواهیم گرفت.

طالبان باز هم انگشتان ۱۱ تن از رای دهنده گان را بریدند که بیشترین شان موسفیدان و روحانیون بودند که به پای صندوق های رای رفته بودند. گر چه طالبان در ویب - سایت شان از انجام این عمل انکار نموده اند ولی سوال  برانگیز است که ارتکاب این جرم غیر انسانی در  دور اول انتخاباتی در ولسوالی پشتون زرغون هرات و اکنون ولسوالی رباط سنگی به عین شکال و در دو منطقه انجام  یافته اند  که طالبان خود را در آنجا مسلط مینامند و حوادث جنگی و قتل و انفجارات در این دو منطقه مکرراٌ اتفاق میافتد. از جانب دیگر طالبان قبلاٌ در سایت انتر نتی شان مردم را از عواقب « وخیم » رفتن به پای صندوق های رای اخطار داده بودند. خواننده محترم موقف طالبان و اراده ملت را در دو تصویر زیر در مقایسه و قضاوت قرار دهد.

 

(ساعت اخطاریه طالبان از ویبسایت انتر نتی شات برداشت گردیده است)

.پیام و سمت عقربه ساعت طالبان: لحظه به لحظه  مین گذاری کنید، کلک های پر رنگ انتخاب کننده برا ببرید، خون بریزید تا ملت نتواند انتخاب خودش را کند.

 

پیام ساعت ملت: وقت را از دست ندهید از لحظه به لحظه طلائی  استفاده نمائید و سر نوشت  خود را خود تعین کنید. بدون ترس از تهدید، ارعاب وخوف دشمن ملت ،  با اراده  متین به پای صندوق های رای بروید.

 

طالبان در تمامی تبلیغات شان اصل دموکراسی و حق انتخاب را بر بنیاد پالیسی های افراط گرایانه شان مردود و آنرا سیاست امریکایی و کفرمیدانند. اندیشه جنگ ، زور و استبداد و قصاوت در عمل و در برابر انسان دیگر اندیش سیاسی و یا مذهبی و استفاده از احساسات و روان مذهبی و تمایلات مبنی بر تعلقیت ها مشخصات آنان است که از زمان ایجاد طالبان ، کسب قدرت درافغانستان ( ۱۹۹۶-۲۰۰۱) وآغاز و ادامه جنگ در۱۴ سال اخیر بدون کدام تغیر و انعطاف وبدون  در نظرداشت پروسه های تغیر و تحول یافته در افغانستان ادامه داشته است. چنانچه عبدالوکیل متوکل یکی از چهره های  طالبی که خود را در لست طالبان میانه رو قلمداد میکند، در مصاحبه سه هفته قبل خود یکباردیگر صلح با طالبان را با تغیر در قانون اساسی و تغیر در ساختار دولت مشروط دانست و به عقیده وی در غیر آن ادامه جنگ توسط طالبان را (با الفاظ غیر مستقیم)، مشروع و اجتناب ناپذیر و غیر قابل پایان دانست. در اینجا یک مساله  قابل تفکیک و مقایسه و قابل دقت متبارز میگردد و آن اینکه که ملت و جهش خود جوش مردم گذار بطرف حفظ ارزش های  دموکراسی ، جامعه مدنی و قانون اساسی را انتخاب نموده است که در این جهش دارد که تمایلات مذهبی، قومی و زبانی در یک روند معین زمانی کمرنگ تر میگردد و زمینه ها برای روند ملت سازی ( یک ملت و یک دولت) در تضاد روشن با اهداف بدون تغیر طالبان است. پس در اینجا انتخاب مردم در یک تحرک خود جوش و رفتن به صندوق های رای یک جواب واضیح هم در برابر جنگ و اهداف طالبان بوده است.

 اگر ما جریان آمدن طالبان را در روی صحنه جنگی و سیاسی در افغانستان طی سالهای ۱۹۹۵ در یک دید مقایسوی و در مشابهت ها بخواهیم ببینیم، میتوان دیدگاه و عملکرد و انتخاب مردم را ازیکی ازدو  گزینه در سوریه، اکنون عراق به وضاحت به مثال گرفت. تحرک داعیش در عراق که بیش از ۵۰۰۰ جنگجو را در اختیار ندارد، حدود یک ملیارد و هشتصد میلیون دالر پول نقد را در اختیار دارند که منبع و منشا این پول گزاف گنگ و مبهم است.*

این تحریک با استفاده از احساسات مذهبی در مناطق سنی نشین احیای امارت هارون الرشید را به مردم وعده میدهند و برای اهداف خود روزانه صد ها نفر را بصورت دسته جمعی به گلوله میبندند، عین عمل که گروه های تند رو سنی مذهب در سوریه روزانه صدها جرم ضد بشری را ( سربریدن و به گلوله بستن) انجام میدهند. چنانیکه طالبان و حلقات دیگر خارجی شان در یک همدستی و عمل مشابه سر میبرند، مین های کنار جاده را انفجار میدهند و در محلات غیر نظامی انفجارات را انجام میدهند و از احساسات مذهبی و قومی مردمان سوٌ استفاده میکنند

با در نظرداشت توضحات فوق قابل مکث است که امریکا در یک تفاهم نا مکشوف و سوال بر انگیز و احتمالاٌ  در یک بازی پلان شده پنج تن از سران طالبان را که « گویا  فیگور های کلیدی»  برای مذاکره با طالبان و رسیدن به صلح و مصالحه در افغانستان خواهند بود ، آزاد نمود در حالیکه هر کدام آنها ، به  قول و شهادت مردمان اهالی بعض مناطق کشور مرتکبین  صد ها مورد قابل اثبات  ارتکاب جرایم بشری و جنگی و در تبانی مستقیم استخبارات نظامی پاکستان متهم اند، باز هم تلاش میشود تا آنان به روی صحنه سیاسی افغانستان آورده شوند. در این مضحکه نقش و موقف حقوقی و سیاسی دولت افغانستان که باید ممثل اراده و حاکمیت ملت باشد، به هیچ گرفته شده است.  این تطبیق یک  پلان که در آن نمیتوان برخورد « استریو تیپ»  دستگاه های آمریکا و انگلستان را غیر قابل انکار و سوال بر انگیز ندانست.

در هفته های قبل از انتخابات  باآنکه تعداد از صفحات انترنتی و فیس بوک میدان در گیریهای های قلمی ( شمشیر کشی قلمی ) تعداد از روشنفکران در برابر یکدیگر بوده اند که در هر حالتی این درگیری ها  جوقلمی  تحلیل ها و ارایه نقاط نظر در برابر سرنوشت ملت و مردم را تا اندازه تحت سایه قرار داد و حتا توانایی فکری بعضی مغز های خوب متفکر را هم در انجماد قرار داده است. با کمال تاسف این تعداد فرزانه اندیشان  خود و توانایی های ( تحلیل و نظر)  خود را در چنین حالت و موقع حساس متمرکز به  یک گذشته مینمایند که  بدون شک میتواند در یک موقع مناسب دیگری هم موضوع گرم مورد تبادل نظر و جرو بحث های حل برانگیزگردند. هدف من در معرفی این کتاب و یا یک مقاله نیست بل موضعگیری ها و عکس العمل های احساساتی در سطح  برخورد های  تخریش کننده و نا میمون حتا در سطح اهانت های شخصی و خانواده اند که بدانها توصل صورت گرفته است.

ولی در جهت دیگر مقالات و ارزیابی ها ی زیاد دلچسپ ، آموزنده و در خور توجه عمیق از روند ها ، امکانات و زمینه های ممکن  برای  ایجاد  و استحکام  یک جامعه با ثبات و گره زدن منافع مشروع  در سطح یک ملت واحد و دفاع از مشروعیت انتخابات و ارزش های قانون اساسی  توسط نویسنده گان  اهل تفکر ، خرد و مسلک  ترقیخواه به رشته تحریر در آورده شدند. برای نویسنده مهم این نیست که کی با کدام طرز دید و نتیجه گیری ها از گذشته خونین ۳۵ سال یک مقاله را به رشته تحریر آورده است  بلکه اثر بخشی از هر یک از امکان و مجرا برای دفاع از ازرش های  که منافع سیاسی- اجتماعی همه اینان در آن نهفته اند، میباشد و آن دفاع مشترک از اصل مشروعیت حقوقی و ارزش های دموکرسی و جامعه مدنی اند. هر مقاله ، چه یک و چه در یک تسلسل ( قسمت ها)  ، جهات و زوایای مختلف جامعه افغانی ما را به ازریابی گرفت و طرح های مشخص را نه برای این یا آن کاندید انتخاباتی بل برای پشتیبانی از یک روند عادلانه و شفاف، دفاع از ارزش های دموکراسی ، قانون اساسی وفاق ملی ، ایجاد یک دولت ممثل اراده ملت و « قوم بزرگ مظلومان و فقیران » که در آن مزربندی میان این یا آن قوم، تبار، مذهب و زبان مطرح بحث ، تمایل و علاقه نبوده اند.

از نظر نویسنده این مقالات با استفاده موثر از دنیای پهنآور انترنتی میتواند یکی از موثر ترین زمینه های اثر گذار تحریک احساسات برای گرایش های همسویی، وفاق و دفاع از ارزش های باشد که بقای ملت ، ترقی ، تحول وعدالت و حاکمیت قانون در گرو آنها است  ولی تعداد از تحصیل کرده های ما هم بودند و هستند که در روند انتخابات از حدود مشروعیت و حرمت و احترام به شخص عدول و خود و توانایی های شان را در جانبداری های کاندیدها بر مبنای تعلقیت قوم و زبان بکار گرفتند. به بیان دیگر در دستی شعار اتحاد و همسویی گرفتند و در دست دیگر گرایش واضح بر مبنای قوم و یا یگ گروه اتنیکی معین.

اکنون که  تمام امید های ملت که در فوق از آن تذکر داد ه شدند یکجا با روند  انتخابات به چالش های جدی و جدیدی مواجه گردیده اند. تنها احترام به اراده و رای مردم و ارزش های قانون اساسی را در برون رفت از بحران مشروعیت و رفع معضله در انتخاب یک کاندید که به حق آرای بیشتر را بدست آورده است، متبارز میسازد.

انتخابات دوره دوم بعض تفاوت های را در مقایسه با دور اول داشته است که احتمالاٌ این تفاوت ها تغیر  آرا را  برای کاندید ها نیز محتمل میساز که ما این تفاوتها را چند نکته زیر ممکن و محتمل میدانیم:

یک: تعداد از واجدین شرایط رای که در دور اول به نسبت دلایل مختلف از حق رای خود استفاده نکردند و احتمالاٌ تحت تاثیر تهدید ها ی طالبان و یا جدی نگرفتن به روحیه و جهش بزرگ مردم ، حالت پسیف را در اختیار نموده بودند که در دور دوم  با روحیه جدید و بخاطر شراکت در جهش مردم بطرف صندوق های رای رفتند.

دو: تعداد از قوماندانان ویا افراد صاحب زور زر و یا نفوذ در انتخابات اولی آن پیشیبانی را که از یک کاندید اولی نموده بودند ، در دور دوم بخاطر حفظ منافع و کسب تضمین های معین از کاندید دیگر نمودند. به بیان دیگر میزان آرای دو کاندید پیشتاز در دور دوم هم احتمالاٌ دچار تغیرات گردیده باشد.

سه: در انتخابات دور دوم تعداد بیشتر از بعض مناطق احتملاٌ تحت تاٌثیر علایق و تعلقات قومی و منطقوی به طرف صندوق های رای رفته اند که در دور اول علاقه مندی به انتخابات نداشتند و یا هم این تعلقات در رفتن به طرف صندوق های رای و تغیر درفیصدی رای یک کاندید به کاندید دیگر صورت گرفته باشد.

چهار: شیوه و مهارت ها در کمپاین های انتخاباتی در دور دوم ، درانتخاب انتخاب کننده نیز احتمالاٌ تغیر وارد نموده است. مثلاٌ در دور دوم یک کاندید در همه برامد ها نقش اولی را به خود اختصاص داد و توضیح  پروگرام های انتخاباتی کمرنگ تر در محراق توجه انتخاب کننده قرار داده شد. در حالیکه کاندید دیگر معاونین و چهره های صاحب نفوذ را در برامد های انتخاباتی چانس و زمینه داد تا آنان بحیث نماینده گان یک مذهب، گروه اتنیکی و یا یک حلقه روشنفکری ، تحصیل کرده و متخصص و یا هم جوانان و زنان پیام ها و پروگرامهای معین را به گروه مورد نظر برسانند. از نظر نویسنده این تفاوت در شیوه کمپاین انتخابات دور دوم قویاٌ محسوس بوده است. یکی از مسایل که یا برای یک انتخاب کننده غیر قابل دلچسپی و برای دیگری تحریک بر انگیر بوده است این که وعده ها در بزرگ سازی بعضی ساختار های اداری ( از ولسوالی به ولایت) چگونه تاٌثیر در تغیر احتمالی در رای انتخاب کننده داشته است.

پنجم: در دور دوم تناسب در پیوستن کاندید های دور اول به یکی از دو کاندید پیشتاز که در دور اول جواب و پیام روشن ملت بر بعضی از کاندید ها و پروگرامهای انتخاباتی شان داده شده بود، نیز در دور دوم تغیر نمود که انتخاب کننده احتمالاٌ در موضع گیری اول خود تجدید نظر نموده باشد.

ششم: چنانیکه تقلب و استفاده غیر مشروع از رای مردم  در انتخابات دور اول مشهود بود، در دور دوم شکل سازمانیافته را به خود گرفت. از تقلب در دور دوم نمیتوان انکار نمود. این تقلب ها به احتمال قوی ناشی از پنج دلیل فوق شکل گرفته باشد که تضمینی باشد برای برد ( بر بنیاد تقلب) یک کاندید باشد.

اکنون که ملت نتیجه آزمایش یک روند مشروع و شفاف را برای انتخاب یک رییس جمهور و تعین سرنوشت ملت و مردم را میخواهد بدست آورد و به یک پروسه مشروع و شفاف باورمند گردد، ضروری است تا:

مساله تقلب و در روشنایی مشروعیت و احترام به ارزش های عدالت انتخاباتی و قانونیت باید با بکار گیری هر زمینه و امکان که در آنها یک راه حل قطعی و قابل قناعت طرفین و قناعت انتخاب کننده باشد ، ممکن گردد.

برای نجات از بحران سوال همسویی ، همکاری ، گره زدن هدف واحد یعنی جلوگیری از عمیق شدن بحران در ایجاد تماس های مستقیم و با میانجیگری یک نیروی کاملاٌ غیر وابسته و غیر جانبدار ممکن گردد تا هر دو کاندید پیشتاز با ادای دین بزرگ و پر مسوولیت مستقیماٌ به حل بحران و به دریافتن  راه های ممکن و عملی فایق و نایل آیند.

 

*

تذکر: در یکی از برنامه های تلویزیون هالند ۱۰ می ۲۰۱۴ در مورد رییس استبخارات عربستان سعودی « بندال بن سلطان » گزارشی به نشر رسید که موصوف بهترین دوست جورج بوش صدها میلیون دالر پول انگلستان را در جیب زده است که به مقصد تشنج و جنگ در تونس، لیبیا و سوریه باید به نیرو های اسلامگرا داده میشد. این فرد از مدت یکماه بدین طرف مفقودالاثر است. این گزارش را که به زبان انگلیسی تهیه شده است در بخش اخیر پروگرام تماشا نمایید:

http://www.uitzendinggemist.nl/afleveringen/1416140

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۱ ـ ۲۳۰۶