برخاستن میلیتاریسم جاپانی از خاکستر جنگ جهانی دوم
روزنامه شرق
سخنرانی « شینزو آبه » نخست وزیر ناسیونالیست جاپان در نشست امنیتی سنگاپور* بهخوبی نشان داد که قطعات پازل جنگ سرد جدید درعرصه جیوپولیتیک جهانی به مرور در کنار هم چیده میشود. در این سخنرانی که با حضور رهبران و مقامات ارشد بسیاری از کشورهای حوزه اقیانوس آرام و بهخصوص در حضور «چـاگ هـاگـل» وزیر دفاع امریکا و« فـویینگ» وزیر امورخارجه پیشین چین که در این نشست در راس هیات اعزامی این کشور قرار داشت، برگزار شد، آبه ضمن تاکید بر نقش پررنگ ترکشورش در مورد تامین امنیت منطقه شرق آسیا، به صراحت عنوان کرد که جاپان آماده است برای دفاع از قلمرو ارضی و دریایی همسایگانش « حمایتی حداکثری » از آنان بکند. این سخنان درحالی بیان میشود که بعد از شکست جاپان در جنگ جهانی دوم و با تدوین قانون اساسی جدید این کشور، توکیو از دخالت نظامی و استفاده از ارتش در مناقشات منطقه و بینالمللی بهجز در زمان وضعیت اضطراری « دفاع از خود» منع شده است. به همین دلیل به عقیده بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران امور بینالمللی سخنان تازه شینزو آبه را باید در چارچوب یک تجدیدنظر اساسی در قانون اساسی کشور و همچنین عبور از « خط قرمز» جهانی به دلیل سابقه تاریخی میلیتاریسم جاپانی که منجر به بزرگ ترین جنایات جنگی درمنطقه از جمله در خاک کشورهای چین و شبه جزیره کوریا شد، به حساب آورد. از طرف دیگر سخنان آبه را هرگز نباید به عنوان یک سیاست مستقل، قایم بذات و ملی مورد تحلیل قرار داد، چرا که فاکتهای موجود درعرصه وضعیت آنارشیسم بینالمللی نشان میدهد که در پشت این سخنان یک بازی بزرگ جیوپولیتیک و چینش جدید در محیط جهانی درحال انجام است.
برای درک بهتر موضوع باید کمی به عقب برگشت و با تمرکز بر شراکت نیم بند جاپان در جنگ علیه عراق در سال ۲۰۰۳ که کشتیهای نظامی این کشور تحت مفاد قانون اساسی کنونی تنها موظف شدند تا نقش امدادی و سوخت رسانی را به نیروهای ایتلاف به رهبری امریکا ایفا کرده و حتا برای دفاع از خود در این عملیات نیروهای نظامی « ثالث» از جمله نظامیان هلندی ملزم به حمایت از این نیروی اعزامی از توکیو شدند. از آن روز تاکنون حدود ۱۱ سال میگذرد و دراین سالها نه قوانین بینالمللی تغییر یافتهاند و نه اینکه قانون اساسی جاپان دستخوش تجدید نظر در اصول مربوط به موقعیت دفاعی و نقش نیروهای نظامی این کشور شده است. آنچه هماینک دچار تغییر شده است صف بندیهای جدید در عرصه بینالمللی و بازگشت دوباره محورهای رقیب در عرصه جیوپولیتیک به یک جنگ سرد جدید است که نماینده گان شاخص آن در محور موسوم به غربی به رهبری امریکا با یارگیری از اتحادیه اروپایی، کانادا، استرالیا و جاپان نقشآفرینی میکنند و درمحور شرقی آن نیز روسیه در خط مقدم و چین در پشت جبهه آن صفوف خود را آرایش دادهاند. این بهانهها با توجه به تنشهایی که به تازه گی در دریای جنوبی چین بر سر قلمرو آبی و جزایر مورد مناقشه بین چین و جاپان از جمله «سینکاکو» رقم خورده است ارتباط ارگانیکی با بحران اوکرایین در شرق اروپا دارد که روسها دررقابت برسر حوزه نفوذ با بروکسل و واشنگتن سرشاخ شدهاند. در بحبوحه این تنشها سفر دورهای « باراک اوباما» به جاپان، کوریای جنوبی، مالزیا و فیلیپین و حمایت علنی وی از مناقشه بر سر جزایر سینکاکو از جاپان، بیمناسبت با سفر« ولادیمیر پوتین» به چین و انعقاد قراردادهای بزرگ تجاری که در یک قلم پروژه فروش گاز برای ۳۰ سال به مبلغ ۴۰۰میلیارد دالر است، نخواهد بود که در کنار آن بلافاصله مانور مشترک نظامی دو کشور نیز انجام گرفت. به موازات این وقایع نمیتوان از سخنان « والتر اشتاینمایر» وزیر امورخارجه المان نیز به راحتی گذشت، زمانی که درکنفرانس امنیتی مونشن به صراحت میگوید « المان خیلی بزرگ تر از آن است که فقط تماشاگر سیاست جهانی و مفسر آن باشد، برلین باید زودتر، مصمم تر و اساسی تر تصمیم بگیرد، ما نمیتوانیم رویمان را برگردانیم و خود را به ندیدن بزنیم ». سخنان اشتاینمایر معطوف به ماموریتهای نظامی این کشور درمناطق بحرانی جهان از جمله افغانستان و مالی بود ولی آنگونه که بیان شد، گویای یک ایفای نقش بینالمللی در حوزه دخالت نظامی است که در اینجا هم بسیار فراتر از قانون اساسی بعد از جنگ جهانی دوم این کشور، مفهوم مییابد. اگر در طول سه سال گذشته جنگ در لیبیا، شراکت در بحران فرقه سوریه، تقابل در منازعه اوکرایین و جانبداری هژمونهای بینالمللی در مناقشات تاریخی شرق آسیا را به صورت قطعات یک پازل واحد مورد بررسی قرار داد، بهتر می توان به رخدادهای تجریدی و موردی درعرصه بینالمللی اشراف یافت. جاپان امروز و تلاش شینزو آبه، نخست وزیر این کشور برای ایفای نقش بیشتر درعرصه جهانی و تمرکز برقدرت نظامی فیالبداهه تدوین و گفته نمیشود، بلکه حاصل یک برنامه ازپیش تدوینشده داخلی و حمایت خارجی است که تمام حساسیت تاریخی نسبت به نقش میلیتاریسم این کشور در بزرگ ترین جنایات نیمه اول قرن بیستم را نادیده میگیرد. شاید افزایش بودجه نظامی چین و تشدید تنشها در جنوب دریای چین بتواند یک بهانه قابلقبول برای عکسالعمل محیط پیرامونی و دیگرقدرتهای منطقه به حساب آید اما اینکه به یکباره نخست وزیر این کشور با دور زدن قانون اساسی این کشور و حساسیتهای بینالمللی نسبت به نقش تاریخی این کشور، بیمهابا از دخالت نظامی برای حمایت از متحدان منطقه خود در قبال کشور ثالث سخن میگوید، بدون شک تحول بزرگی باید قلمداد شود.
تشدید مناقشات منطقه طی سالهای اخیر بدون اینکه از مکانیسم ارسال این پروندهها جهت رسیده گی به نهادهای حقوقی بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد و دیگرمحاکم جهانی استفاده شده باشد و حتا به طور مستقیم نیز حوزه مناقشه به کشورهدف ارتباط نداشته یا درمرحله دعوی حقوی – سیاسی باشد، هیچ توجیه حقوقی برای تجدیدنظر در اصول بنیادین قانون اساسی یک کشور بهخصوص در عرصه نظامیگری نخواهد داشت.
ا. زارعی قنواتی
*کنفرانس امنیتی
Shangri - La در سینگاپور
در این کنفرانس امریکا تلاش نمود تا محور ضد چینایی ( فلپین ـ تایوان ـ کوریای جنوبی و جاپان ) را تقویت ، و در راه پیوستن ویتنام به آن کوشید. افزون برآن جاپان به کشورهای این محور وعده داد تا امکانات و ابزارهای جنگی، از جمله کشتی های جنگی خود را در اختیار این کشور ها بگذارد. ( بامداد )
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۳ ـ ۰۴۰۶
نتیجه نظرسنجی بنیاد کوربر:
مردم المان در برابر سیاست خارجی آنکشور
ترجمه: ر. نافعی
نزدیک به دوسوم از شهروندان المان مخالف آنند که المان « مسوولیت » بین المللی بیشتری بپذیرد. این حاصل نظرپرسی است که به سفارش وزارت خارجه المان همراه با بنیاد کوربر صورت گرفته است.
طبق این نظر پرسی ۳۷ در صد از مردم المان خواستار تعهدات بیشتر المان در جهان شده اند و ۶۰ در صد مخالف آن هستند.
بیست سال پیش نسبت ها تقریبا برعکس بود: در سال ۱۹۹۴ تعداد خواستاران دخالت بیشتر المان در امور بین المللی ۶۲ درصد بود و ۳۷ در صد مخالف آن بودند.
اگر قرارباشد این « مسوولیت» با قدرت نظامی به کرسی نشانده شود، مخالفت شدید تر است. فقط ۱۳ در صد از نظر دهنده گان موافق بکار بردن قدرت نظامی برای کسب «مسوولیت » بیشتر و ۸۲ درصد خواستار فعالیت های نظامی کمتر هستند.
حتا ارسال اسلحه به کشورهای هم پیمان نیز با مخالفت ۸۲ درصد و موافقت فقط ۱۳ در صد روبروست. نظر پرسی حکایت از آن دارد که مخالفان به گروه سنی معین، به سطح فرهنگی ویژه و یا به حزبی خاص تعلق ندارند و حاصل نظر پرسی در غرب و شرق المان یکسان است. آنچه بویژه چشمگیر است این است که ۹۰ در صد افراد بالای ۶۰ سال، یعنی کسانی که بسیاری از آنها خود شخصا جنگ و عواقب آن را تجربه کرده اند ، در زمره مخالفان هستند.
به این صورت اکثریت مردم المان مخالف آن هستند که این کشور در آینده نقش پولیس جهانی و یا دقیق بگوییم – در کنار امریکا- نقش کمک پولیس را بعهده بگیرد.
از سوی دیگر، در برابر این خواست مردم المان، توقعات مکرر دیگر اعضای ناتو، بویژه ایالات متحده امریکا، قرار دارد که می گویند المان با قدرت اقتصادی بیشتری که دارد ، باید سهم بیشتری برای دخالت در امور دیگر کشورها بعهده بگیرد.
۹۳ در صد از پرسش شونده گان معتقدند که مهمترین وظیفه المان در عرصه سیاست خارجی دفاع از حقوق بشر است. توصیه پژوهندگان این تحقیق ، که نامنتظر هم نیست، این است که در بحث جاری بر سر دخالت بیشتر المان در امور بین المللی، تکیه المان باید بر ابزارهای غیرنظامی و منابع دیپلماتیک باشد.
این نظر پرسی که نتیجه آن روز سه شنبه منتشر شد، از ابتکارات فرانک اشتاین مایر، پس ازبازگشت به وزارت خارجه المان است. اورزولا فن درلاین ، وزیر دفاع و یوآخیم گاوک، رییس جمهور المان، چند ماه پیش تذکر داده بودند که المان باید درعرصه نظامی فعال تر گردد. با توجه به این پس زمینه ، نظرپرسی کنونی در خدمت سنجش وضعیت اجتماعی و برای دانستن این است که مقاومت مردم در برابراین خواست تا چه حد می تواند باشد.
اشتاین مایر روز سه شنبه در کنفرانسی در برلین گفت درعرصه سیاست خارجی، میان افکارعمومی و ( خواست) سرآمدان « فاصله عمیقی» وجود دارد که باید بر آن غلبه کرد. «سیاست باید از این فاصله عبور کند تا در دراز مدت بتواند توانایی خود را برای عمل حفظ نماید» – بعبارت دیگر: مردم را باید روی خط اورد تا درعرصه سیاست خارجی، حتی الامکان بدون ابراز مخالفت ، به جاه طلبی های « سرامدان » جامه عمل بپوشانند. اشتاین مایر گفت با توجه به تغییرات جهان باید « درآنچه مسلم به نظر می رسد تردید کرد «.
آنطور که مشاهده می شود « تردید در مسلمات » همان کاری است پیوسته بخش بزرگتری از مردم المان می کنند ، اما نه به آن صورت که « سرامدان سیاست خارجی » را خوش آید. مثلا بخش بزرگی از مردم خواستار همکاری بیشتر با چین است( ۶۱ درصد) هستند تا با امریکا ( ۵۶ درصد) – همکاری ترانس آتلانتیک ( همکاری میان اروپا و امریکا که از مسلمات است.م ) رو به تق ولق شدن است. البته در نظرخواهی در باره همکاری های بیشتر، امریکا هنوز سه در صد از روسیه جلوتر است ( روسیه ۵۳ درصد) اما این رقم هم چندان دلپذیر نیست ، اگر در نظر گیریم که این نظرخواهی در ماههای مارس و آوریل صورت گرفته، یعنی در زمانی که کارزار حملات تبلیغاتی به روسیه از ماهها پیش بوسیله رسانه های وزین با حرارت تمام در غلیان بوده است.
از قرارمعلوم گزارش دهی های یک جانبه در باره نقش روسیه در چالش اوکرایین ، که بخشی از آن در بسیاری از رسانه کاملا جنگ طلبانه بود، برای « روی خط » آوردن مردم ، موثر نبوده است. برعکس، بنظر می رسد این شیوه سبب جبهه گیری مردم علیه آن تبلیغات شده است، یعنی برخلاف میل عاملان آن ، درست به نتیجه عکس رسیده است .
کلید رسیدن به موفقیت آنگونه که « سرآمدان سیاست خارجی » می خواهند کجاست؟ نظرخواهی مذکور به این پرسش نیز پاسخ داده است. نسل جوانتر( زیر ۲۹ سال) که برخلاف نسل سالخورده تر علاقه چندانی به سیاست خارجی ندارد، بیشتر حاضر به حمایت از دخالت در امور بین المللی است. این نتیجه با نتیجه نظر خواهی در امریکا ( ماه اپریل) هماهنگ است. در آنجا هم حمایت از دخالت های نظامی درمیان کسانی که آگاهی کمتری دارند بیشتر است.
بنابراین چگونه ممکن است نارضایتی اشتاین مایر از وجود « فاصله عمیق» برطرف گردد ؟ پژوهش موجود توصیه می کند که باید نسل جوان را تشویق کرد تا به سیاست خارجی توجه کند، ولی این شیوه برای رسیدن به مقصود اصلا مناسب نیست.
آنچه موفقیت آمیز بنظر می رسد تشویق جوانان ( و نه تنها جوانان) به Tittyainment و باشگاه ورزشی و Lifestyle – Apps و نگاه داشتن جوانان در دره بیخبران است – تا پرداختن به سیاست فقط ویژه سرامدان باشد.
( آینده ما )
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۱ ـ ۰۴۰۶
وضعیت کنونی روند مصالحه و مذاکره در فلسطین
افکار عمومی جهان باید اسراییل را به مثابه طرفی که مسوولیت کامل فروپاشی « دولت خود گردان » و شکست مذاکرات را به دوش دارد، بشناسد!
حنا عمیره
عضو کمیته اجراییه سازمان آزادیبخش فلسطین
روز ۲۳ اپریل امسال هیات نماینده گی سازمان آزادیبخش فلسطین که برای مذاکره به غزه آمده بود موفق شد به سازوکار قابل قبولی برای تنظیم و اجرای یک توافق نامه وحدت ملی و پایان دادن به هفت سال تفرقه در ساختار سیاسی فلسطین دست یابد. توافق وحـدت درکنفرانس مطبوعاتی مشترکی درغزه اعلام شد که هیات نماینده گی سازمان آزادیبخش فلسطین « ساف » و رهبران حماس( اسماعیل هنیه، محمود الزهار و دیگران) در آن شرکت داشتند. هیات نمایندگی ساف متشکل بود از اعظم الاحمد (عضو کمیته مرکزی الفتح )، بسام الصالحی ( دبیرکل حزب مردم فلسطین )، مصطفی برغـوتی (دبیرکل ابتکارملی )، منیب المصری (شخصیت مستقل) و جمیل شحاده ( دبیرکل جبهه عرب فلسطینی ).
به دنبال توافق نامه اخیر، محمود عباس در طول پنج هفته آینده یک دولت متحد یا وحدت ملی تشکیل خواهد داد و انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی و انتخابات شورای ملی آزادیبخش فلسطین نیز در شش ماه آینده برگزار خواهـد شد. واکنش دولت اسراییل به این توافق، « کنار کشیدن » از گفت و گوهای صلح و پایان دادن به نُه ماه « ابتکار جان کری » وزیر امور خارجه امریکا بود. البته باید گفت که این توافق نخستین توافق از این نوع میان جناحهای فلسطینی نیست. پیش از این توافقهای دیگری نیز صورت گرفته بود که متاسفانه بینتیجه ماندند، از جمله توافق سال ۲۰۱۲ ( در قاهره و دوحه )، سال ۲۰۱۱ (در قاهره )، سال ۲۰۰۷ (در مکه ) و پیش از آن در سال ۲۰۰۵.
ما امیدواریم که توافق اخیر برآمدهای مثبتی داشته باشد، هرچقدرهم که ناچیز باشند. رخدادهای تازه در خاورمیانه، مصالحه میان فلسطینیها را به ضرورتی مبرم تبدیل کرده است. در مورد « ابتکار جان کری » باید گفت که اگرچه حزب مردم فلسطین همراه با بخش بزرگی از سازمانهای سیاسی فلسطینی دیگر و اکثریت کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین ، به جز الفتح، به اصطلاح « رهمنودهـای کری » و گفت وگوهایی را که به دنبال آن صورت گرفت رد کردند و نپذیرفتند، اما با وجود این، پرزیدنت محمود عباس تصمیم گرفت که این رویکرد بی ثمر را دنبال کند. واقعیت این است که مخالفت ما با این گفت وگوها، واکنشی بود به موضع بیتحرک و انفعالی اسراییل که قطعنامههای بینالمللی در مورد مساله فلسطین را نادیده گرفت و از رعایت آنها خود داری کرد و از توقف شهرکسازی و به رسمیت شناختن مرزهای ۱۹۶۷ به عنوان مرزهای میان دو کشور مستقل، سر باز زد.
دولت اسراییل طی نه ماهی که گفت و گوها ادامه داشت، ۶۱ فلسطینی را کُشت، به ساختن ۱۴ هزار واحد مسکونی در شهرکهای اسراییلی برای اسکان بیشتر از ۵۵ هزار مهاجر اسراییلی تازه ادامه داد، بیشتر از ۴۵۰۰ عملیات نظامی در درون سرزمین فلسطین اجرا کرد، ۱۹۶ خانه فلسطینی را ویران کرد، و چشم خود را بر بیشتر از ۶۶۰ حمله تروریستی مهاجران اسراییلی به فلسطینیها بست. از زمان ادامه گفت وگوها تا اکنون، اسراییل ۴۵۰۰ یورش و حمله نظامی علیه فلسطینیها انجام داده است و ۳۶۷۴ فلسطینی را بازداشت کرده است.
براساس آمار وزارت داخله اسراییل، این دولت از سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۶خورشیدی) تا سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۲خورشیدی) اجازه اقامت ۱۴٫۳۰۹ فلسطینی در اورشلیم شرقی را لغـو کرده است. به علاوه، بازتاب این سیاست بر سرمیز مذاکره، گذاشتنِ یک شرط تازه بود، و آن اینکه فلسطینیها باید اسراییل را به عنوان یک « دولت یهـودی » به رسمیت بشناسند. از این گذشته، صلاحیت پرزیدنت محمود عباس در مقام نماینده همه مردم فلسطین (از جمله هم در کرانه غربی و هم درنوار غزه) مورد سوال قرار گرفت. مقامهای اسراییلی بارها قابلیت و قدرت پرزیدنت عباس برای برقراری صلح با اسراییل را زیر سوال بردند. اسراییلیها تا کنون هر بار که رهبران کشورهای جهان از آن کشور دیدن کردهاند، این سوال را مطرح کردهاند که: ما ( اسراییل) نمیدانیم باید با کدام صلح کنیم، با غزه یا با کرانه غربی؟ اسراییل، که در درجه اول خودش از تفرقه میان این دو بخش فلسطین سود میبرد، همیشه تلاش زیادی کرده است که این تفرقه از میان نرود و به همین صورت باقی بماند. اما اکنون پس از اعلان توافق نامه مصالحه اخیرواتحاد بخشهای اصلی ساختار سیاسی در فلسطین، اسراییل با دورویی موضعی متناقض با موضع قبلیاش گرفت و مدعی شد که به علت این اتحاد ( و به بهانه حضور حماس) صلح امکان پذیر نیست، و از دور گفت و گوها کناررفت.
سیاست توسعه طلبانه اسراییل همیشه یکی از علّتهای اصلی شکست گفت و گوها بوده است و این بار هم به همین دلیل گفت و گوهای صلح با اسراییل به بنبست کشیده شد و فلسطینیها خسارتهای بیشتری را متحمل شدند.
در مورد حماس باید توجه کرد که برکناری محمد مرسی از ریاست جمهوری مصر، از دست رفتن پایگاههای حماس در سوریه، کاهش حمایت ایران، بدگمانی سعودیها و متحدانش نسبت به هر چیز که ارتباطی با اخوانالمسلمین دارد، و بسته شدن تونلهای آمد وشد میان غزه و مصر توسط مصر، همه گی سبب افزایش فشارسیاسی، نظامی و جغرافیایی بر این گروه اسلامگرا و در تنگنا قرارگرفتن آن شده است. با توجه به همه این رویدادها و فشارها، امضا کردن این توافق نامه دراین مقطع زمانی ضرورتی مطلقاً مبرم برای همه طرفهای فلسطینی بود، و از لحاظ تامین منافع ملی فلسطین اهمیت فراوانی داشت و در واقع وسیله ای حیاتی برای بقای فلسطین بود. اکنون همه مردم فلسطین بخت این را خواهند داشت که از اجرای این توافق نامه بهرهمند شوند.
آرزوی فلسطینیها برای وحدت و حقانیتی که از پایان یافتن تفرقه و از انتخابات جدید نصیب آنها خواهد شد، همراه با اثر تقویت کننده موضع اتحادیه اروپا برخلاف موضع امریکا- اسراییل، قاعدتاً باید به مردم فلسطین نشان دهد که دولت وحدت ملی فلسطین باید درروند و شیوه گفت و گوها تجدید نظر کند شکست در مذاکرات قبلی و میانجیگری جانبدارانه امریکا را ببیند و بپذیرد، و راهبُرد تازهای را تنظیم کند و به پیش ببرد. البته روشن است که هر راهبردی که بیرون از دایره میانجیگری یکسویه و جانبدارانه امریکا باشد، سازمان آزادیبخش فلسطین را با فشارهای عظیمی از سوی آمریکا و اسراییل روبرو خواهد کرد. سازمان آزادیبخش فلسطین مجبور خواهـد شد با این فشارها و نیز چالشهای دیگری که در پیش خواهد داشت مقابله کند. اما این وضعیت، فرصتی را نیز در اختیار فلسطین قرارمیدهـد، به این معنا که دولت وحدت ملی فلسطین در مسیر کسب استقلال عمل از امریکا و اسراییل میتواند از حمایت دیگر بازیگران صحنه جهانی برخوردار شود و بهره بگیرد. اکنون زمان آن فرارسیده است که پرزیدنت عباس و سازمان آزادیبخش فلسطین گزینههایی را که پیش از این فقط به منظور تهدید اسراییل مطرح کرده بودند، جدیتر دنبال کنند. از جمله اکنون که فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به عنوان یک کشور (اگرچه ناظر) شناخته شده است، پرزیدنت عباس و سازمان آزادیبخش فلسطین نه فقط باید آن ۱۵ توافقنامه ای را که تا کنون اعلام شده است پیگیری و امضا کنند، بلکه باید خواستار پیوستن به همه ۶۳ توافق نامه و پیمان و سازمان بینالمللی وابسته به سازمان ملل بشوند. اکنون بار دیگر روشن شد که اسراییل از مذاکره به عنوان تاکتیکی تاخیری استفاده میکند تا پروژههای شهرکسازی خود را ادامه دهـد، و ابداً قصد آن را ندارد که امکان و اجازه برپایی یک دولت فلسطینی مستقل و پایدار را بدهـد. اکنون پس از طی شدن یک « روند صلح » بیست و یک ساله، باید گفت که گزینههای جدید، دیگر نه ایدههایی رادیکال، بلکه نیازهایی حیاتی برای موجودیت فلسطین هستند. صحبت کردن درباره انحلال « حکومت خودگردان فلسطین » و بحث درباره یک راهحل تک دولتی (یک کشوربرای هردو ملت فلسطینی و اسراییلی) نمیتواند جایگزین راهحل دو- دولتی شود، و جایگزینی برای حق تعیین سرنوشت و حاکمیت خودمختار فلسطین نخواهد بود. سیاستهای کنونی اسراییل اگر به همین روال ادامه پیدا کند، منجر به فروپاشی « حکومت خود گردان فلسطین » خواهد شد، و مسوولیت این امر به گردن اسراییل خواهـد بود. عقب راندن و شکست دادن این تهدید و مجبور کردن اسراییل به رعایت قطعنامه ها و قوانین بینالمللی، نیاز به همبستگی و حمایت واقعی دنیای عرب و دیگر کشورهای جهان دارد.
برگرفته ازمردم
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۳ ـ ۰۲۰۶
شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح امیر کویت به تهران سفر کرد
در جریان سفر امیر کویت به تهران، ٦ موافقتنامه همکاری میان ایران و کویت به امضا رسید
شیخ صباح الاحمد الصباح امیر کویت، روز دوشنبه دردومین و آخرین روز سفر به تهران، با آیت الله خامنه ای رهبرجمهوری اسلامی ایران دیدار نمود.
شیخ صباح الاحمد الجابر الصباح امیر کویت عصر روز یک شنبه، به هنگام ورود به تهران مورد استقبال محمد جواد ظریف وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی قرار گرفت و پس از آن با حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی دیدار کرد.
در جریان دیدار امیرکویت با مقامات جمهوری اسلامی، بر لزوم تقویت سطح روابط تجاری و اقتصادی میان دو کشور، تقویت روابط میان کشورهای منطقه و امنیت منطقه خلیج فارس و دوری از اختلافات میان کشورهای منطقه، برخورد با افراطی گری در منطقه تاکید شد.
خبرگزاری فرانسه با اشاره به سفر « تاریخی » امیر کویت به تهران متذکرشد:
پس از روی کار آمدن حسن روحانی رییس جمهوری اسلامی، تلاشهایی در جهت بهبود و تحکیم روابط میان ایران با کشورهای همسایه صورت گرفت.
در سالهای اخیر روابط میان ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، بدلیل برخی اختلافات به ویژه برسربحران در« سوریه و عراق» رو به تنش گذاشته است.
جمهوری اسلامی ایران، در حالی از متحد خود رژیم بشار اسد حمایت می کند که غالب کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، که در راس آنها عربستان سعودی قرار دارد، مخالفان رژیم بشار اسد را مورد حمایتهای مالی و تسلیحاتی قرار می دهند.
همچنین کشورهای منطقه، جمهوری اسلامی را به حمایت از شیعیان کشورهای عراق و بحرین در برابر اکثریت سنی مذهب دراین کشورها متهم می کنند.
برنامه هسته ای جمهوری اسلامی نیز از جمله دیگر نگرانیهای کشورهای منطقه است؛ درعین حال این کشورها از برقراری روابط میان کشورهای غربی با جمهوری اسلامی ابراز نگرانی می کنند.
در جریان سفر امیر کویت به تهران، ٦ موافقتنامه همکاری میان ایران و کویت به امضا رسید.
این نخستین سفر رسمی شیخ صباح الاحمد الجابر الصباحامیر کویت، به ایران است که به دعوت رییس جمهوری اسلامی انجام شد. در این سفر، وزرای امور خارجه، نفت، مالیه ، تجارت و صنعت، امیرکویت را همراهی کردند.
قاسم بیگلو
بامداد ـ اقتصادی ـ ۱/ ۱۴ـ ۰۳۰۶
اتصال گـاز میـان روسیـه وچـین
نویسنده : جانی ایرلینگ
برگرداننده : بامیک
در حاشیه کنفرانس امنیت آسیا (سیکا) ۱ در شانگهای ، روسیه و چین پس از ده سال مذاکره پیرامون قرارداد صدور گاز به موافقه رسیدند. براساس این توافق که در دقایق فرجامین میان کنسرن انرژی روسیه « گازپروم » و کنسرن گاز و نفت چین دستینه شد، روسیه از سال ۲۰۱۸ ترسایی به پس سالانه سی وهشت میلیارد متر مکعب گاز برای مدت سی سال به کشورهمسایه خود چین صادرخواهد نمود. الکسی میلر رییس « گاز پروم » ارزش این معامله را بدون تشریح جزییات بالغ بر چهار صد میلیارد دالر امریکایی دانست. از آنجاییکه ارزش مجموعی معامله تغیر نیافته ، میتوان گفت که هردو جانب دراین قرار با هم کنارآمده اند. « گاز پروم » روی قیمت اساسی چهار صد دالر برای هزار مترمکعب حساب مینماید ؛ درحالیکه چین قیمت سه صد و پنجاه تا سه صد و شصت دالر را پیش کشیده است. بدینترتیب پیشنهاد چین در حدود هفتاد و پنج میلیارد دالر کمتر ازمجموع چهارصد میلیارد دالرخواهد بود. همچنان واضع نیست که مساعدت دولتی چین چون تسهیلات مالیاتی به کدام پیمانه بر قیمت پرداخت شده آخری به طورغیرمستقیم یاری رسانیده است. ازاین رو چنان برمیآید که جانب روسی کم از کم تصور خویش را از قیمت بازار در فروش گاز بر آورده ساخته است .این معامله پشتوانه ایست که بوسیله آن چین ، ولادیمیر پوتین را در مقابله با تعزیرات و فشارغرب ناشی از بحران اوکرایین تقویت مینماید . چین خود نیز بنا بر ضرورت انرژی ناگزیر بود تا وارد عمل گردد .این کشور در سال ۲۰۱۳ ترسایی به اندازه یکصدو شصت و هفت میلیارد متر مکعب گاز نیاز داشت که از آنجمله پنجاه و سه میلیارد متر مکعب یا در حدود یک بر سوم نیازمندی کل را از بیرون وارد نمود . این رقم در مقایسه با آمار سال ۲۰۱۲ ترسایی افزایش بیست و پنچ در صد را نشان میدهد. توافق روسیه و چین که عمدتأ از دو بخش متشکل گردیده در حضور روسای جمهورهر دو کشور ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ روز چهار شنبه ( بیست و یکم ماه می ۲۰۱۴ ترسایی ) توسط وزرای انرژی هر دو کشور به امضا رسید . بخش نخستین قرارداد دربرگیرنده یاد داشتی ( میمورندوم ) در باره ساختمان « پایپ لین شرق » برای صدور گاز است که هر دو حکومت آنرا پذیرفته اند . البته در زمینه شرایط ساختمان و اندازه سرمایه گذاری قسمی هر دوجانب تا هنوز معلوماتی بیرون نیآمده و چنین پنداشته میشود که چین احتمالأ بیست میلیارد دالر و روسیه پنجاه و پنج میلیارد دالر خرچ خواهند نمود.ساختمان پایپ لین گاز که بیش از هزارکیلو متر درازی خواهد داشت، در پایان سال روان ترسایی آغاز میگردد . بخش دوم قرارداد متو جه کنسرن های « گاز پروم » و گاز و نفت چین است. آنها قیمت های ثابت صدور و تحویل گیری را تعین خواهند نمود. در هنگام بستن قرارداد حکومت های روسیه و چین اعلام داشتند که در راه تحقق این پروژه مالیه های امتیازی را مد نظر خواهند گرفت . چین به عهده گرفته است تا با پیش پرداخت ها مصارف جانب روسی این پروژه را تمویل نماید. از دیدگاه روسیه و چین معامله فروش گاز تاجی بر تارک کنفرانس دو روزه ای منطقوی امنیت پیرامون کارکرد های مشترک و اقدامات سازنده اعتماد در آسیا بود. شی جین پینگ میزبان این گرد همایی بزرگ بود که درآن چهل وشش کشور مرکزی ، جنوبی و شرقی آسیا بشمول یازده رییس دولت و نماینده گان سازمان های بین المللی شرکت داشتند. شی جین پینگ با بیانیه اساسی خود گفتمان کنفرانس امنیت آسیا را پیرامون اقدامات دفاعی مشترک علیه تروریزم و بخاطر مهندسی یک راهبرد امنیت درونی آسیا بدون پا درمیانی ایالات متحده امریکا ، غرب و چاپان باز نمود. رییس جمهور چین پوشیده نگذاشت که چین درآسیا خواهان اتحاد همه در « درون خانواده » است . او ابراز نمود : « پرابلم های امنیت در آسیا باید توسط خود آسیائی ها حل گردند .» شی جین پینگ به کشورهای دیگر به طورغیرمستقیم هوشدار داد تا از مداخله خود داری کنند. وی خاطر نشان ساخت : « ریش کسی به آسانی خواهد سوخت که چراغ تیلی دیگران را خاموش میکند .»
روز نامه استاندارد مورخ ۲۲ ماه می ۲۰۱۴ ترسایی
۱ ـ کنفرانس تعامل و اقدامات اعتمادسازی در آسیا ـ بامداد
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۱ ـ ۲۴۰۵