متحدان جدید پوتین در اروپا

 

در ۲۸ کشورعضو اتحادیه اروپا، انتخابات برای « پارلمان اروپا » از ۲۲ الی ۲۵ ماه می ۲۰۱۴  در حالی برگزار می‌شود که جنبش‌های مخالف این اتحادیه قدرت بسیاری گرفته‌اند.

 


تنش‌ها میان غرب و روسیه بر سر اوکرایین یک‌بار دیگر با تحولات این کشور به اوج رسیده و در ماجرایی که خیلی‌ها آن را جنگ سرد جدیدی می‌دانند، مسکو در مقابل واشنگتن و اروپا قرار گرفته است.

ولادیمیرپوتین، رییس‌جمهور روسیه اما این بار درمیان اروپایی‌ها متحد جدیدی بد‌ست آورده که هر روز در قاره سبز قدرتمندتر می‌شود و احتمالاً به ‌زودی وزنه روابط اروپا را به جای امریکا به نفع اروپا تغییر خواهد داد. در‌واقع مسکو با خوش‌بینی به انتخاباتی که حدود یک‌ماه دیگر برگزار می‌شود نگاه می‌کند و امیدوار است احزاب راستگرا در آن به پیروزی برسند و با قدرت گرفتن آنها در اروپا، متحدان جدید روسیه در این قاره جایگاه بهتری پیدا کنند. در جریان تنش‌ها میان مسکو و غرب بر سر اوکرایین احزاب پوپولیست راستگرا تمایل زیادی به مسکو در مقابل امریکا نشان داده‌اند که باعث نگرانی‌ مقام‌های این قاره به‌ویژه با در پیش بودن انتخابات پارلمان اروپا شده است.

در همه ۲۸ کشور عضو اتحادیه اروپا، انتخابات پارلمان اروپا از اول تا چهارم جوزا در حالی برگزار می‌شود که جنبش‌های مخالف این اتحادیه قدرت بسیاری گرفته‌اند. این رای‌گیری هشتمین انتخابات سراسری اتحادیه اروپاست که این بار با بحران جدی مواجه است. اروپایی‌ها تمایل کمی به شرکت در آن دارند و احزاب ضد‌اتحادیه اروپا طرفداران بیشتری پیدا کرده‌اند. نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که در چندین کشور اروپا احزاب راستگرا با مشکلات اقتصادی کشورهای این قاره با اقبال بیشتری مواجه شده‌اند؛ احزابی که هر روز تمایل بیشتر خود به مسکو را در مقابل امریکا علنی‌تر می‌کنند. فیلیپ دووینتر، از نمایندگان ارشد یکی از احزاب فرانسوی زبان بلژیک در گفت‌وگو با اشپیگل می‌گوید: فکر می‌کنم ما می‌توانیم متحد خوبی برای روسیه در پارلمان اروپا باشیم و مسکو هم به‌عنوان متحدی بالقوه به ما نگاه می‌کند.

از آن طرف روس‌ها هم تمایل زیادی برای همکاری با این متحدان جدید در اروپا برای بهبود روابط با این قاره و منافع خود دارند. سرگیی ماکاروف، یکی از سیاستمداران ارشد نزدیک به کرملین در این رابطه گفته است: ما نیاز داریم که همکاری‌های خود را با احزاب راستگرای اروپا افزایش دهیم تا مسایل مهمی برای ما تضمین شود.

این اظهارنظرها درحاشیه کنفرانسی صورت گرفت که به تازه گی در پارلمان اروپا با عنوان « اروپا- روسیه: کاهش تنش، نقشه راه برای صلح در اروپا» برگزار شد. این کنفرانس توسط یکی از نماینده گان راستگرای ایتالیا که معاونت کمیته روابط خارجی پارلمان اروپا را هم برعهده دارد برگزار شده بود؛ کنفرانسی که علناً نشان از تمایل شدید احزاب راستگرا برای رابطه بهتر با مسکو دارد.

قدرت‌گیری با تمایلات ضدامریکایی

مارین لوپن رهبر جبهه ملی راستگرای فرانسه چند روز پیش درسفر به مسکو به ‌صورت صریح اتحادیه اروپا را مسوول به راه‌افتادن جنگ سردی علیه اوکرایین خواند و تاکید کرد که این مساله می‌تواند به منافع اروپا به‌صورت جدی صدمه بزند. لوپن در‌واقع مانند دیگر همفکرهای خود در احزاب راستگرای اروپا معتقد است که در ماجرای تقابل با اوکرایین بیشترین لطمه را کشورهای اروپایی متحمل خواهند شد که مساله‌ای به‌خاطر همراهی با امریکا خواهد بود. روسیه، سومین شریک بازرگانی اروپا و بزرگ‌ترین فروشنده گاز و نفت به این قاره است و در‌واقع تحریم‌های تصویب‌شده ازسوی اتحادیه اروپا در ماجرای اوکرایین بیشتر از آنکه به مسکو لطمه بزند اقتصاد کشورهای اروپایی را دچار مشکل خواهد کرد.

صادرات اتحادیه اروپا به روسیه در سال۲۰۱۲ به ۱۲۳میلیارد ایرو (۱۷۰میلیارد دلار) رسید و بانک‌های اروپایی حدود ۲۰۰میلیارد ایرو وام معوقه به روسیه دارند. در مقابل اما برخلاف اروپا، امریکا و روسیه شرکای اقتصادی بزرگی به‌حساب نمی‌آیند و سال گذشته رقم مبادلات تجاری دوطرف کمتر از ۴۰ میلیارد دلار بوده است. علاوه بر این روسیه برای تامین نفت و گازاروپا نقش چشمگیری دارد و این تحریم‌ها باعث دردسر کشورهای اروپایی و بالا رفتن قیمت گاز خواهد شد.

در‌واقع احزاب راستگرای اروپا اعتقاد دارند که در مسیر افزایش تنش‌ها با روسیه این کشورهای اروپایی و نه امریکا خواهند بود که ضرر جدی را خواهند دید و با آتش واشنگتن خواهند سوخت. همین تفکر در میان مردم اروپا هم هر روز قدرت بیشتری می‌گیرد. نظرسنجی اخیر موسسه YouGov نشان می‌دهد که تنها ۴۲درصد انگلیسی‌ها و آلمانی‌ها و ۳۵درصد فرانسوی‌ها حامی تحریم‌هایی هستند که به اقتصاد کشورشان لطمه وارد خواهد کرد.

میزان حمایت از کمک‌های اقتصادی اروپا به دولت موقت کیف در این نظرسنجی هم بسیار پایین بوده است. همین مسایل باعث شده تا پیش‌بینی شود که احزاب راستگرا در انتخابات پارلمان اروپا کرسی‌های بیشتری را به‌دست خواهند آورد که یک پیروزی برای مسکو در قلب قاره سبز به‌حساب می‌آید. احزاب دیگر اروپا که شاهد قدرت گرفتن راستگراها هستند می‌گویند که روسیه با طرح و نقشه‌ای جدی به‌دنبال تضعیف رابطه اروپا و امریکاست تا واشنگتن را با متحدان کمتری مواجه کند. رابطه احزاب راستگرای اروپا و مسکو در میان اختلاف‌های اتحادیه اروپا و روسیه در حال گسترش است و به‌احتمال زیاد در دوره‌ای جدید باید منتظر چیدمان جدید سیاسی در اروپا بود که در شرایط بد اقتصادی بیشتر از امریکا به روسیه تمایل دارد.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۲ ـ ۱۷۰۴

اهمیت و جایگاه احزاب سیاسی بویژه حزب مردم افغانستان در جامعه

میرمحمدشاه رفیعی

شرایط زنده گی انسان متحول است و هر روزه ما شاهد ایجاد ساختارهای اجتماعی و تشكیلاتی هستیم كه جهت جوابگویی به نیازمندی ها و تنظیم بهترمناسبات و امورات زنده گی شكل میگیرند. یك نوعی ازاین تشكیلات كه سده های گذشته تا كنون توانسته در تنظیم  و سازماندهی امورحیاتی انسانها نقش داشته باشند و روزتا روز به اهمیت آن دردفاع از خواستها و منافع طبقات و اقشار اجتماعی افزود میگردد ، احزاب سیاسی بویژه احزاب سیاسی مدرن و مترقی میباشند.

جامعه افغانی هم از سالها قبل به سوی ایجاد ساختارها وتشكیلات مدرن سیاسی و اجتماعی گام برداشته كه این نوع ساختارها و تشكیلات تحت شرایط جهانی و خواست و نیازمندی های جامعه ایجاد ، استحكام و نهادینه شدن بیشتر را نموده و به این سمت درحركت میباشند.

ازآنجاییكه مناسبات سنتی- قبیلوی و تاثیرات اقشار و طبقات اجتماعی ایكه درموجودیت احزاب سیاسی مدرن و ترقیخواه منافع خود را درخطر میبینند، موانع و مشكلاتی را در برابر رشد و توسعه و همگانی شدن احزاب سیاسی ایجادكرده است كه متاسفانه بنابرهمین عوامل و صدها عوامل دیگر داخلی و خارجی احزاب سیاسی موجود درافغانستان نتوانسته اند در رهبری و اداره دولت نقش وتاثیرات بسزایی داشته باشند.عده ای ازاین احزاب با داشتن سوابق سیاسی بیش از چهل سال نتوانسته اند به احزاب سیاسی ملی و همگانی مبدل شوند وتاهنوز در محدوده های قومی ومذهبی و منطقوی خاص محصور مانده اند.

احزاب و سازمانهای دموكرات و ترقیخواه هم بنابرپراگنده گی ها و نبود شخصیت های موثر و ملی و رهبران كارآزموده درسطح كشور تا كنون در امر ایجاد حزب واحد سراسری و رزمنده كه بتواند درتمام عرصه های حیات سیاسی واجتماعی كشور حضورفعال و دایمی داشته  و بتوانند از منافع قاطبه ی ملت سرفراز افغانستان حمایت نمایند موفق نیستند.این احزاب بنابر تجارب گرانبهای سیاسی و حكومتداری خوب و سالم در صورت اتحاد و همبستگی  سازمانی خواهند توانست جوابگوی بسیاری ازخواسته ها و مدافع منافع برحق همه مردم افغانستان باشند و كشتی طوفان زده ی این جامعه رنجدیده و ستم كشیده را به ساحل خوشبختی و كامگاری رهنمون گردند.

آنچه در شرایط موجود قابل بحث وتوجه جدی ترقیخواهان كشور میباشد جایگاه و موقعیت اجتماعی احزاب سیاسی در نظام های سیاسی آینده كشور است كه عده ای از محافل وگروپهای سیاسی فعال كه بیشتر درخدمت منافع بانكهای جهانی و سازمانهای اقتصادی مافیایی همچو صندوق وجهی پول و سازمان تجارت جهانی هستند بنابرموقف ضعیف احزاب سیاسی وعدم رشد وتوسعه آنها كه بنابردلایل موجه وقابل لمسی تاكنون صورت نگرفته، میخواهند تاسیستم چند حزبی وتعدد احزاب را كه درقانون اساسی افغانستان به رسمیت شناخته شده تعدیل وآنرا به سیستم دوحزبی مبدل گردانند.آنها توانستند درقانون انتخابات مصوب سال ۱۳۹۲ خورشیدی برای احزاب سیاسی نقش و جایگاهی درنظرنگیرند و حتا یكی از كاندیدان مطرح ریاست جمهوری از موجودیت دو یا سه حزب سیاسی دركشور به صراحت دفاع نموده و خواهان تطبیق شرایط ودنباله روی احزاب سیاسی درامریكا وانگلستان گردید.

واقعیتهای موجود میرساند كه محافل معینی درصدد اضمحلال و ازبین رفتن احزاب سیاسی موجود میباشند و خواهان آن هستند تا احزاب سیاسی فرمایشی و گوش به فرمان محافل حاكمه ی موجود و سرمایه داران جهانی را دراین كشور ایجاد نمایند و یا برای همیش منكرنقش  وتاثیرگزاری احزاب سیاسی در روند تحولات مثبت اجتماعی كشور باشند.

بادرك مسوولیت عظیمی كه احزاب و سازمانهای دموكرات وترقیخواه كشور باید داشته باشند ضروری است تا این احزاب وسازمانها ازدنباله روی از عقب جریانات ریفورمیستی سرمایه داری كه به اشكال مختلف درجامعه ما تبارز نموده و نیز ازرفتن عقب احزاب بنیادگرای افراطی كه غرض تامین منافع آزمندانه شان با ماهیت قومندان سالاری و شرارت حضور دارند اجتناب ورزند،كه رفتن از عقب همچو جریانات جزاضمحلال ونابودی نتیجه دیگری برایشان درپی نخواهد داشت.

احزاب و سازمانهای دموكرات و ترقیخواه كشور ازسیستم تعدد احزاب سیاسی درافغانستان حمایت مینمایند باورمند به این هستند كه هرحزب مدافع بخشی ازجامعه بوده  وازحقوق ومنافع طبقات واقشار معینی ازجامعه نماینده گی و دفاع میكنند و درخدمت شان قرار دارند.

احزاب دموكرات و ترقیخواه و سازمانهای متعدد دیگر همسو با آنها مدافع صدیق و راستین اقشار وطبقات وسیع اجتماعی كشور بوده و برای همیشه دراین سنگر خواهند ماند.

تاكنون هیچ یك از نظامهای فاشیستی ؛افراطی ونظامیگر موفق به انحلال كامل این تشكیلات سیاسی كه درخدمت منافع ملی و تمام اقشار وطبقات زحتمكش جامعه میباشند نگردیده و درآینده نیز موفق نخواهند شد.

امروز مردم افغانستان باآگاهی وشعورسیاسی ایكه دارند ای پی هرحزب و سازمان ولوکه باتمام امكانات مالی داخلی و خارجی و شعارهای ملیت گرایانه  وقومندان سالاری وشعارهای عوامفریبانه مذهبی درصحنه حضورپیدا كنند نخواهند رفت ؛آنها از حزب و جریانی حمایت مینمایند كه اعضای آن همیشه درخدمت مردم بوده و باآنها یكجا زنده گی كرده و ازمیان آنها برخاسته اند.

حزب مردم افغانستان یكی ازآن جمله احزاب و سازمانهای سیاسی است كه بسیاری ازصفات نیك ذكرشده درفوق برای یك جریان مردمی درآن موجود بوده و مدافع حقوق تمام زحتمكشان اقشار وسیع اجتماعی كشورمیباشد وعلیه تمام باندهای تبهكار قاچاق، مافیا وغارتگران داخلی و خارجی غرض ایجاد یك جامعه مرفه و شگوفان مبارزه مینماید.این حزب كه امروز به حمایت و كارشباروزی وخستگی ناپذیر فعالان واعضای آگاه خود راه توسعه وپیشرفت را به سوی سراسری شدن میپماید واز استحكام بیشتر تشكیلاتی برخوردار میگردد، خواهد توانست درآینده جوابگوی خواستها ونیازمندی های دادخواهانه مردم باشد. چنانچه هم اكنون بنابراعتراف بسیاری ازافراد آگاه و واقعبین این حزب میتواند به مثابه محورتشكیلات وسیع سیاسی و ایتلاف بزرگ ملی ترقیخواهان مطرح گردد.درصورت تسریع روند كار تشكیلاتی ـ سازمانی در پرتواصول حزبی ومنافع علیای مردم و استواری در مبارزه علیه هرنوع امراض سازمانی به آنچه آرزوی همه ترقیخواهان بوده است نایل خواهیم گردید.

پس ای رفقای عزیز! رهبران نهضت های رهایی بخش كشور، پیشكسوتان و علمبرداران مبارزات میهنی ترقیخواهی،ای كسانیكه زنده گی خویش را وقف كار وپیكار بخاطر رنجهای بیكران خلق افغانستان نموده اید!
حزب مردم افغانستان میراث و ثمره ی كار برحق شماست،این حزب را حمایت نمایید و اعضای فداكار آن را ازمشوره ها و هدایات سازنده و تجارب عالی مبارزاتی خویش مستفید سازید.تا نسل های بعدی نام وكارنامه های شما را فراموش ننموده و به افتخارات تان افزود گردیده و ماندگارتر شوید.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۲ ـ ۱۴۰۴

سرقت میلیاردها دلار از دارایی‌های عراق

 

 

 

سازمان ملل متحد با تاکید بر لزوم مبارزه با جرایم و فساد در عراق در سطح داخلی و بین المللی گفت که بین سالهای ۲۰۰۱ ـ ۲۰۱۰ ترسایی بیش از ۶۵ میلیارد دلار از عراق به سرقت رفته است.

نیکولای ملادینوف نماینده سازمان ملل متحد در عراق، در مراسم  گشایش نشست بین المللی « مبارزه با فساد  »در بغداد تصریح کرد که براساس یافته‌های صندوق بین المللی پول، میزان اموال غارت شده از عراق طی سالهای ۲۰۰۱ ـ ۲۰۱۰ بیش از ۶۵ میلیارد دلار برآورد می شود.

ملادینوف افزود: « مفسدان در همه کشورهای جهان با هدردادن درآمدهای عمومی حاصل از ثروتهای طبیعی، در نهایت سنگدلی، توسعه کشورها را مختل می کنند. »

نماینده سازمان ملل متحد در عراق ادامه داد که « مبارزه با جرایم فساد مستلزم اقداماتی در دو سطح داخلی و بین المللی است که در زمینه داخلی، ایجاد راهکارهای قانونی و تشدید نظارت، بررسی و حسابرسی را می طلبد، و در سطح بین المللی، همکاری نزدیک و چند جانبه میان کشورها و سازمان ملل، پایبندی به مفاد موافقتنامه های بین المللی، لزوم تعهداتی برای اجرای آن و موافق با مفاد کنوانسیون های بین المللی ضرورت دارد. »

دومین اجلاس دو روزه بین‌المللی بغداد با همت کمیسیون درستکاری و مبارزه با فساد عراق و با همکاری دفتر برنامه توسعه سازمان ملل متحد (UNDP) با موضوع محوری مبارزه با فساد، و تحت عنوان ” بازگرداندن‌اموال مسروقه ناشی از فساد، صیانت از کرامت‌ انسانی و بازسازی کشور” روز ۲۰ حمل در بغداد آغاز شد و امروز پایان می یابد.

در اجلاس بین‌المللی بغداد، روسای دستگاه‌های مبارزه با فساد، نهادهای نظارتی و بازرسی کشورهای منطقه، دفتر سازمان ملل متحد برای مقابله با مواد مخدر و جرم و دفتر برنامه توسعه ملل متحد، حضور دارند.

حمله امریکا به عراق در ۲۰ مارچ ۲۰۰۳ (۲۹ حوت ۸۱) و بدون مجوز سازمان ملل متحد و با مشارکت مستقیم انگلیس آغاز شد و این کشور به اشغال در آمد. جنگ عراق با خروج آخرین تیپ رزمی امریکا در ۱۹ اگست ۲۰۱۰ (۲۸ اسد  ۸۹) به طور رسمی خاتمه یافت؛ اما حدود ۵۰ هزار نیروی امریکایی برای آموزش نیروهای عراقی باقی ماندند که تا پایان سال ۲۰۱۱ از این کشور خارج شدند.

بامداد ـ اقتصادی ـ ۱/ ۱۴ـ ۱۱۰۴

نماینده گان « دوما » در نظر دارند تا گرباچف را به محکمه بکشانند

گزارش از ماسکو : اندره بالین ، ۱۱ اپریل ۲۰۱۴ ترسایی

منبع : استاندارد ، صفحه بین المللی                                                      

نماینده گان چندی در پارلمان روسیه  قصد دارند تا در برابر میخاییل گرباچف رییس جمهور پیشین آنکشور بخاطر انحلال اتحاد شوروی  اقامه دعوا نمایند . آنها در استیضاحی عنوانی یوری چایکا  دادستان کل تقاضا نموده اند تا طرز العمل تحقیق جزایی ـ حقوقی  رهبری سیاسی آنزمان کشور  رویدست گرفته شود. نماینده گان پارلمان گرباچف را متهم میسازند  که در مغایرت با قانون اساسی اتحاد شوروی به تاسیس شورای دولتی اقدام نموده  است. این شورا که متشکل از گرباچف ورهبران  جمهوریت های عضو اتحاد شوروی بود پس ازکودتای ماه اگست ۱۹۹۱ ترسایی که در آنزمان گرباچف  عملأ  دارای هیچگونه  اقتدار واقعی نبود فعال گردید .شورای دولتی درنخستین تصامیم خود استقلال لیتوانیا ، لتویا و استونیا را برسمیت شناخت .

ایفیگینیی فیودوروف نماینده حزب  برسراقتدار« روسیه متحد » اظهار نمود که بررسی حقوقی فروپاشی اتحاد شوروی نظر به رویداد های کنونی اوکرایین خیلی ضرور است زیرا این رویداد ها نشاندهنده جریانات موازی و مبین اثر گذاری « ستون پنجم » اند. او گرباچف را جاسوس خواند . فیودوروف محکومیت گرباچف را دارای مفاد سیاسی میداند و باور دارد که این پروسه جنبش آزادیبخش ملی را در مناطق شوروی سابق به حرکت میآورد. البته از این ابتکار نماینده گان دوما احزاب کمونیست و لیبرال ـ دموکرات روسیه نیزحمایت نموده اند .                                   

گرباچف این فراخوان را در محکومیت وی تلاشی برای « تبلیغات عامه عده ای از نماینده گان پارلمان » میداند .او میگوید که  این ابتکار دقیقأ سنجیده نشده و از نگاه تاریخی بی اساس است ؛ در غیر آن میباید که دوما از خود شروع کند زیرا این پارلمان بود که به انحلال  اتحاد شوروی رای داد و او را وادار به استعفا نمود .

برگزارنده : بامیک

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۱ ـ ۱۲۰۴

 هشدار مسکو به الجزایر

سرگیی لاورف وزیر امور خارجه روسیه، الجزایر را از شکل گرفتن یک توطیه گسترده علیه آن کشور آگاه می‌کند.

 

ایکرام قیووآ

چند روز پیش، سرگیی لاورف، که در حال بازدیدی برق آسا از کشور تونس بود، اظهار داشت که «کشورهای بیگانه» می‌خواهند با اجرا کردن یک به‌ اصطلاح بهار عربی، کشور الجزایر را به خاک وخون بکشانند. او بدون این‌که نامی از کشورهای مذکور ببرد، افزود که این کشورها « چندین جبهه در مرزهای الجزایر یعنی در لیبیا، تونس و مالی گشوده‌اند.» آقای لاورف باردیگر پشتیبانی روسیه را، که متحد سنتی الجزایر است از این کشور اعلام کرد. رییس دیپلماسی روسیه طی بازدید خود از تونس پرده از این مطلب برداشت که الجزایر آماج عاملان و توطیه‌گرانی شده است که تلاش می‌کنند واپسین پرده از نمایش به‌ اصطلاح بهار عربی را بنویسند. به‌همین دلیل، او به مقامات الجزایر در مورد مسببین آن‌چه که «بهار عربی» نامیده می‌شود، هشدار داد.  

وزیر امور خارجه روسیه مستقیماً کشورهایی را که منشا دگرگونی‌های عمدی رخ داده در تونس، لیبیا و مالی بوده‌اند و بزرگ ‌ترین خطرها را علیه الجزیره تشکیل می‌دهند، متهم کرد. او چنین ارزیابی کرد که توطیه‌گران نظم نوین جهانی برنامه‌های خود را براساس یک سیاست تاثیرگذاری با تکیه بر روی اقلیت‌ها و شبکه‌های تروریستی بنا کرده‌اند.

برغم این مساله، خطر نام‌برده، که مسکو وجود آن را تایید می‌کند، برای سرویس‌های اطلاعاتی الجزیره جدید نیست. یا به بیان بهتر، خطری نیست که سرویس‌های اطلاعاتی الجزایر از وجود آن بی‌خبر باشند. سرویس‌های اطلاعاتی الجزایر که از آغاز جنگ در لیبیا تحت فشار بسیار زیادی قرار گرفته بودند، بیشتر بر روی تجربه خود که طی مبارزه با تروریسم کسب کرده بودند حساب کردند. در یک مدت زمان نسبتاً کوتاه هزاران اطلاعات و شهادت‌های دست اول، توسط سرویس‌های ویژه ضدتروریسم و به ‌ویژه ضد گروه‌های تبهکار به‌ وجود آمده در سایه بحران لیبیا که همانند کاتالیزوری برای جنبش جهادگران (همان جنبش به ‌ظاهر پیش پا افتاده جهادگران که توسط مجموعه طرف‌هایی که علیه رژیم قذافی وارد جنگ شده بودند ـــ از جمله فرانسه، بریتانیا و ایالات متحده امریکا) عمل می کرد، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با اطلاعات به ‌دست آمده از دیگر منابع مطابقت داده شد.

سرویس‌های اطلاعاتی در بانک داده‌های خود موفق به شناسایی شبکه‌های جدید التاسیسی شدند که از مراکشی ها و لیبیایی‌ها تشکیل شده بود.

دستگیری چندین مامور موساد دلیل ملموسی برای این امر است. مقامات مطلع، که لازم ندانستند سناریوی واقعی برنامه‌ ریزی شده علیه الجزایر را آشکار کنند، از قول منابعی که در جریان توطیه‌ها هستند به گونه‌ ای محرمانه فاش کردند که الجزایر «زمینه پرباری» را برای اشتهای سیری ناپذیر غربی‌ها تشکیل می‌دهـد. گزارش وزارت امور خارجه امریکا در مورد حقوق بشر، که به گونه‌ای متناقص الجزایر را مورد اتهام قرار می‌دهـد، به همراه تجزیه و تحلیل مرکز مبارزه با تروریسم متعلق به آکادمی نظامی وست پوینت، آن‌ چه را که در جنوب الجزایر می‌گذرد زیر ذره بین گذاشته است. این بهانه که این منطقه حساس الجزایر از لحاظ اقتصادی مرکز شورش‌های مردمی ناشی از به‌کنار راندن اقلیت‌های ساکن آن منطقه خواهـد بود، نمی‌تواند فقط به‌عنوان مقدمه‌ای برای اهداف واقعی غربی‌ها در نظر گرفته شود.

یک برداشت آگاه‌کننده نسبت به آن‌ چه که در حال رخ دادن است

نشریه «اکسپرسیون» در یکی از آخرین شماره‌های خود می‌نویسد: « آیا الجزایر در معرض حمله ایالات متحده امریکا قرار دارد؟» پاسخ به این پرسش را باید در ستون‌های نشریه «لس‌آنجلس تایمز» جست و جو کرد که می‌نویسد:« گردان‌های نیروهای ویژه امریکا در تونس مستقر شده‌اند.» حضور این نیروها که ما به آن اشاره کردیم و از سوی مقامات تونس تکذیب شده است، از سوی رسانه نام‌برده « برای آموزش نیروهای نظامی تونس در چارچوب مبارزه با تروریسم» تایید می‌شود.

شمار تک آورانی که در نخستین سطور این مقاله به آن‌ها اشاره شد حدود ۵٠ نفر است که از ماه جنوری ۲۰۱۴ تاکنون در چند صد متری مرزهای الجزایر موضع گرفته‌اند. لس‌آنجلس تایمز می‌افزاید: «یک هلیکوپتر جنگی نیز درهمان مکان مستقر شده است.» و این فقط بخش قابل رویت کوه یخ و استراتژی عظیم جنگی است که بر علیه الجزایر تدارک دیده شده است.

درواقع اطلاعات تایید شده از اواخر سال پیش از حضور گسترده ماموران سرویس‌های اطلاعاتی امریکا و آفریکوم در جنوب تونس خبرمی‌دهند. الجزایر که به استقلال خود اهمیت زیادی می‌دهد، با سرعتی شگفت انگیز واکنش نشان داده است و در مدت زمانی بسیار کوتاه، موفق به آزاد کردن بیش از ۶٠٠ گروگان و امن نمودن حریم اطراف محل گروگان گیری شده است. گردان ویژه‌ای که به کمک فراخوانده شده بود توانست با عملیات حرفه‌ای خود دنیا را به شگفتی وادارد. حتا اگر ایالات متحده امریکا بتواند به بهانه هماهنگ سازی مبارزه با تروریسم و دفاع از منافع خود، بسیج نیروهایش را در افریقا توجیه کند، به‌ سختی می‌توان پذیرفت که امریکا منافعی در جنوب الجزایر، که دارای منابع گاز شیست، گاز ناشی از هیدرو کربور و منابعی دیگری مانند اورانیوم، است نداشته باشد.  .

ازهم‌ کنون، دار و دسته‌های خوش‌ خدمت در محل مستقر شده‌اند تا لکوموتیف ثبات ‌زدایی را در الجزایر به راه اندازند.

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۲ ـ ۱۰۰۴