دادخواهان وترقی پسندان و نیازمندی های کنونی
میر محمد شاه رفیعی
بعد از برگزاری اولین دور انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در شانزده ام حمل ۱۳۹۳ تا کنون اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور فوقالعاده نگرانکننده و آبستن حوادث ناگوار و غیرمترقبه می باشد و از این رو ایجاب میکند تا تدابیر و راهکارهای جدید روی دست گرفته شود.
اگرچه مردم آگاه و به خون تپیده افغانستان با درک رسالت تاریخی شان و نیازمندیهای جامعه با اشتراک گسترده و شجاعانه در هر دو دور انتخابات مخالفت صریح و قاطعانه شان را در مورد تغییر و انتقال قدرت سیاسی از طریق جبر و استعمال قوه به جهانیان نشان دادند اما بنا بر توطیه ها و دسایس آشکار و پنهان حاکمان پرقدرت و مسلط در ارگان های دولتی آنچه مردم انتظار داشتند مطابق نتایج آرا پاک و برحق مردم دولت منتخب زمام امور را به دست نگرفت.
حکومت وحدت ملی که مبنای آن را اراده اکثریت مردم افغانستان و نتایج انتخابات تشکیل نمی دهد و بر اساس مصلحتهای دو تیم انتخاباتی شامل در دور دوم انتخابات (۲۴ جوزای ۱۳۹۳ خورشیدی) و مطابق خواست و تحمیل اراده حکومت ایالات متحده امریکا بوجود آمده است ؛ بعد از گذشت بیش از شش ماه نتوانسته تا آرامش و فضای لازم را برای کار و زنده گی در کشور بوجود آورد. برعکس به ناامیدیها و بی اعتمادیهای بیشتر در میان اقشار مختلف اجتماعی کشور دامن زده است.
چنانچه دیده میشود طی مدت که حکومت وحدت ملی بر اریکه قدرت تکیه زده هیچ نوع تغییر مثبت و قابل توجه درتمام عرصههای زنده گی مردم به وقوع نپیوسته است. ناآرامیها و جنگ مانند سابق ادامه دارد، پول افغانی در مقابل اسعار خارجی ارزش خود را از دست داده، بیکاری بیداد میکند، درمدت شش ماه تبدیل و تقرر کارکنان دولتی در تمام ادارات معطل قرار داده شده است. به جز از تقرر اطرافیان مقامات درارگ ریاست جمهوری و ریاست اجراییه . سرپرستان ادارات از جمله در وزارتها و ولایات با دست باز مشغول استفاده های سو و غیرقانونی و نامشروع از مقام و کرسیهای موجودشان هستند.
بعضی از وظایف مدیریتهای عمومی هم از طرف عالی ترین مقام دولتی انجام داده میشود و حتا در مورد تقرر یک ولسوال دو طرف شامل معادلات سیاسی ماهها به نتیجه مطلوب نمی رسند. آنانی که تا هنوز در بعضی از پستهای مهم دولتی مقرر گردیدهاند مایه امید و اعتماد مردم نمی باشند زیرا دیده می شود که در بعضی از پستها باز هم افراد وابسته به منابع مشکوک تقرر حاصل نمودهاند. اکثریت پروژههای انکشافی درهمین مدت متوقف میباشد.
کارکردهای موجود حتا صدای اعتراض آنهایی را بلند نموده است که از جمله افراد طراز اول تیمهای انتخاباتی و مدافعین سرسخت آنها بودند و امروز نادم و ناامید از گذشته شان هستند.
اما آنچه باید بیشتر مورد توجه قرارگیرد آن است که بعضیها ادعا میکنند که گویا هستند کسانی که بعد از گذشت بیست سال و پس از انجام جنایات می خواهند به قدرت برسند و گویا زنده ماندن آنها ودیعه ایست که از طرف این آقایان به یک عدهای کثیر از کادرها و فعالین سیاسی و کارکنان ملکی و نظامی کشور داده شده است.
اینجانب به مثابه یک فرد کوچک که درپایین ترین سطح دانش و تجارب سیاسی گذشته قرار دارم از این گفتهها مایوس و متاثر نیستم زیرا گفته مشهور است که:
عاقبت گرگ زاده گرگ شود
گـــرچـه با آدمی بـزرگ شود
ما از آنانی که مبارزات سیاسی و مسلحانه را با سوختن مکاتب و قطاع الطریقی آغاز کردهاند ؛ و اموال مردم را از شاهراهها می دزدیدند و با جبر و اکراه مصارف روزانه خود را از جیب مردم بیچاره تمویل میکردند و در مطابقت خواست و دستورهای دشمنان مردم افغانستان از جمله ISI پاکستان که آن را امروز دشمن خود قلمداد میکنند در ویرانی کشور و کشانیدن پای قوتهای نظامی کشورهای اروپایی و امریکا سهم اساسی داشتند گلهای نداریم و اما با کمال عجز و احترام از همه پیشکسوتان نهضت دموکراتیک و دادخواهانه کشور و ترقی خواهان در افغانستان از عاشقان و دلباختهگان سرفرازی مردم شریف افغانستان خواهش مینمایم تا در مورد مناسبات و روابط شان با گروههای وابسته به تنظیمهای جهادی و تکنوکراتهای برگشته از غرب یک بار دیگر تجدید نظر کنند و قبل از اینکه با این گروهها و شخصیتهای اتوکرات و دموکرات نماها وارد معامله یا مصالحه و تفاهم سیاسی می گردند در مورد رفع سوتفاهمها علل دوری از همدیگر فکر کنند و در راه رسیدن به تفاهم کلی غرض ایجاد یک سازمان بزرگ ملی و پرافتخار که برمبنای تجارب گذشته سیاسی ما استوار باشد و مردم و جامعه را به سوی یک آینده درخشان بر مبنای عدالت رهنمایی کند؛ گام بردارند. رهبران گذشته از گوشه نشینی و دوری از آنانی که امروز در صحنه سیاسی موجود ولو با اشتباه گام بر می دارند، اجتناب نمایند و آنها را با مشوره و رهنمایی برادرانه و دوستانه کمک نمایند.
تجارب چند سال اخیر می رساند که اگر ما با داشتن مهارتهای فنی وعلمی و اکادمیک درجامعه زنده گی کنیم ؛ طاغوت زمان و این مافیای قدرت هم نمی تواند موجودیت ما را انکار نمایند. ما اعتماد مردم را با خود داریم فعالیتهای سیاسی گذشته ما و رهبران خردمند و دادخواه ما جز از افتخارات ما است، ما هر چیز داریم ؛ و آنچه نداریم عدم موجودیت یک ستاد رهبری کننده واحد و تشکیلات واحد سازمانی در سراسر کشور است؛ و اگر در این راه هم اکنون گام استوار برداشته نشود همه ما محکوم هستیم و دشمنان مردم و این نوکران شناخته شده اجنبی به راستی ما را به نام جنایت کار مورد مجازات قرار خواهند داد. عدهای محدود که در خدمت قوماندان سالارها و ناقضان حقوق بشرهستند و استعداد و تجارب خود را دراختیار آنها قرار دادهاند به خود بیایند و به گذشته خود رجوع کنند. تجارب و استعدادشان را در راه تشکل و وحدت همرزمان خود به کار اندازند و درغیر آن با همه امتیازات که اگر به دست آورده باشند در مقابل مردم و جامعه پاسخگو خواهند بود.
زیرا دیده میشود که هیچ یک از منابع قدرت و شخصیتهای طراز اول حکومتی نمی توانند مورد اعتماد مردم قرار داشته باشند. و کارکردهای آنها نمایانگر این واقعیت است که کارکردهای آنها بر مبنای اراده آزاد و اعتمادبه نفسشان نیست بلکه آنها بر اساس هدایتها و استشارههای مراجع مشکوک و بیرونی عمل میکنند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ـ ۱۳۰۴