جنگ برای رهبری اهل تسنن
در بدو حمله عربستان سعودی به یمن رسانه های وابسته به این کشور فضا را به گونه ای ترسیم کردند که انگار کل کشورهای سنی پشت سرعربستان سعودی جمع شده اند و در ریشه کن کردن شیعیان از یمن متحد شده اند. اما دو هفته پس از این عملیات مشخص شد که کل ماجرا شانتاژ خبری بیش نبود.
عماد آبشناس
برکسی پوشیده نیست که عربستان سعودی با راه اندازی جنگ های نیابتی در سوریه ، عراق و لبنان تلاش زیادی برای کلید زدن یک جنگ طایفه ای میان اهل تسنن و تشیع در منطقه خاور میانه به عمل آورد اما در رسیدن به هدف خود ناکام ماند. به همین دلیل تلاش کرد با راه اندازی ایتلافی از کشورهای اهل تسنن به عنوان جنگ با حوثی های شیعه مستقیماً وارد عمل شود و رسما کلید جنگ شیعیان و سنی ها در منطقه را شروع کند ولی امروزه این ایتلاف هم پوچ از آب درآمد.
در بدو شروع این عملیات سعودی ها به گونه ای عمل کردند که برای همه ناظرین سیاسی تداعی می شد کشورهای سنی مذهب همه گی بر علیه شیعیان متحد شده اند ؛ اما روند تحولات خلاف این موضوع را ثابت کرد.
برای اینکه بتوانیم این موضوع را بشکافیم در ابتدا باید به چند نکته اشاره کنم:
۱ـ مبنای تشکیل عربستان سعودی بر اساس توافقی میان ملک سعود بزرگ و محمدعبد الوهاب موسس مذهب وهابی بود و از همان ابتدا ایدیولوژی آنها بر مبنای تکفیر دیگران ( یعنی هر کسی با عقیده آنها مخالف است کافر به حساب می آید و باید کشته شود حتا اگر هم سنی مذهب باشد) و نابودی شیعیان به عنوان رافضه و افرادی که در وحدت صف مسلمین تفرقه بوجود آورده اند بود، و تا به حال هم همین دیدگاه بر تفکرسعودی ها حکم فرما می باشد.
۲ ـ دیدگاه ترک ها نسبت به عرب ها فوق العاده منفی می باشد چرا که تعداد زیادی از اتراک اعتقاد دارند خیانت عرب ها نسبت به عثمانی ها در جنگ جهانی اول و اتحاد آنها با انگلیسی ها بر علیه ترک ها منجر به نابودی دولت معظم عثمانی شد. این کینه چه در میان ترک های لاییک چه در میان ترک های اسلام گرا هنوز هم وجود دارد و آنها شریف حسین پدربزرگ ملک عبد الله اردن و همین وهابی های عربستان را دراین ماجرا مسوول می دانند.
۳ ـ مصر قبل از سقوط دولت عثمانی تنها کشور شبه مستقل عربی بود و خود را ریشه دارتر از دیگر کشورهای عربی می داند. این کشور امروزه بیشتر از اینکه بر ایدیولوژی مذهبی تکیه کند بر ایدیولوژی ملی و قومیت عربی تاکید دارد ؛ حتا مصری های طرفدار اخوان المسلمین امروزه خود را علم دارجهان تسنن می دانند و با وهابیت اختلافات ریشه ای دارند.
۴ ـ اگر شما به کشورهای عربی سفر کنید و با عرب ها صحبت کنید عموماً نفرت شدیدی نسبت به عرب های حوزه خلیج فارس به ویژه سعودی ها را در میان عرب های اهل فرقه های دیگر تسنن احساس می کنید. نفرتی که عموماً در تمام جوامع جهانی فقیرنسبت به ثروتمندان دارند و احساس می کنند، حال رفتار تحقیر معابانه سعودی ها نسبت به عموم مردم دیگر کشورهای عربی را اضافه کنید متوجه می شوید چقدر عامه مردم درکشورهای عربی از سعودی ها نفرت دارند.
۵ ـ به دلیل فقری که در پاکستان وجود دارد تعداد زیادی از پاکستانی ها مجبور هستند در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در سخت ترین و پست ترین مشاغل اشتغال یابند و عرب های حوزه خلیج فارس بدترین رفتارها را با اینان دارند به گونه ای که کارگران پاکستانی که در این کشورها کار می کنند خود را از برده و یا شترهای و یا حیوانات عرب ها پایین تر می بینند و بازگویی اینگونه رفتارهای برادران مسلمان سنی با آنها در پاکستان هم فضایی از نفرت نسبت به اینان به وجود آورده است . به گونه ای که هیچ پاکستانی حاضر نیست از عرب های ثروتمند دفاع کند چه رسد که بی دلیل برای آنها بجنگد.
۶ ـ با اینکه اختلاف دیدگاه میان شیعیان در حوزه های علمیه و حوزه های فکری وجود داشته و هنوز هم دارد، اما پس از انقلاب درایران، این کشور توانست خود را به عنوان رهبر بلا منازع شیعیان جهان مطرح کند و حوزه های دیگر فکری از نجف اشرف گرفته تا علویان سوریه و ترکیه ، شیعیان لبنان ، حوثی های یمن ، شیعیان عربستان و بحرین و… به ایران به عنوان پشتیبان و نه رقیب خود می نگرند. مضاف بر اینکه تعداد زیادی از گروه های سنی نیز به ایرانی ها به عنوان الگوی اسلامی می نگرند و ایران توانسته تنوع رابطه با گروه های مختلف اسلامی و غیراسلامی در منطقه به وجود آورد.
پارلمان پاکستان خواستار بیطرفی این کشور در درگیری یمن است
۷ ـ ایدیولوژی فکری بادیه نشینی سعودی به بیش از دو قرن پیش بر می گردد و از انعطاف پذیری لازم برای رویارویی با شرایط نوین جهانی برخوردار نیست. تلاش های متعدد مردمان این کشور و حتا شاهزاده های سعودی برای تغییر این تفکر و روی آوردن به سبک های نوین حکومت داری جهانی همه ناکام مانده است. شاید هم دلیل اصلی این است که کشورهایی همچون انگلستان ، ایالات متحده امریکا و دیگر کشورهای غربی خواهان آن هستند عربستان در دو قرن پیش باقی بماند و بتوانند حد اکثر سو استفاده را از منابع این کشور داشته باشند.
۸ ـ با قدرت گرفتن مالی و بین المللی کشورهای دیگر عرب حوزه خلیج فارس رهبران این کشورها دیگر حاضر نیستند تمام قد گوش به فرمان عربستان سعودی بایستند و به همین دلیل در حال حاضر کم و بیش اختلافات زیادی را میان این کشورها شاهد هستیم که شاید بارزترین آنها اختلافات رفتاری میان قطر و کویت و عمان با عربستان می باشد.
۹ ـ علیرغم اینکه نظام سیاسی حاکم بر جمهوری اسلامی ایران بر مبنای تشیع می باشد؛ اما این کشور توانسته با انعطاف پذیری موجود در سیستم حکومتی و فکری خود با دیگر گروه ها در منطقه و در سطح جهان تعامل کند. همین رفتار را می توانید کم و بیش در رفتار ترکیه ، مصر و پاکستان هم شاهد باشید.
۱۰ ـ اهل تسنن و اهل تشیع در اکثر کشورهای اسلامی توانسته اند بر اختلافات نظری با یکدیگر فایق آیند و بر حل اختلافات بر اساس گفت و گو تاکید دارند درحالی که تکفیری های وابسته به عربستان سعودی نتوانسته اند بر این تغییرات کنار بیایند.
۱۱ـ فضای رسانه ای جهانی که در حال حاضر در اختیار طرفداران اسراییل و ایالات متحده آمریکا می باشد؛ با تحلیل دقیق اختلافات موجود در منطقه تلاش دارد اختلافات را عمیق تر نشان دهد و کل منطقه را با هم درگیر کند تا اسراییل در امان باشد و تعداد زیادی از کشورهای منطقه به حضورایالات متحده در منطقه وابسته تر گردند، همچنین کارخانه های تولید سلاح کشورهای غربی بتوانند سلاح بیشتری بفروش برسانند.
۱۲ ـ عموماً دولت ها فعالیت و روابط بین المللی و منطقه ای خود را براساس منافع استراتژیک خود ترسیم می کنند و نه بر اساس علایق ایدیولوژیک ؛ درحالی که در حال حاضر دیدگاه های ایدیولوژیک مذهبی بر رفتار سعودی ها حاکم می باشد. منافع استراتژیک ایران ، ترکیه ، مصر و پاکستان در ثبات منطقه نهفته است و ثبات سیاسی درخود عربستان به نفع همه کشورها علی الخصوص ایران می باشد چرا که وجود حکومت فعلی را بهتر از ورود عربستان به شرایطی همچون لیبیا و یا حکومت تندروهای داعشی برآن می داند.
۱۳ ـ برخی از حکمرانان عربستان سعودی با ترس از اینکه ثبات کشورهای منطقه ممکن است منجر به تحرکات درونی مخالفان درون عربستان گردد و برخی به فکر تغییرات سیاسی بیافتند، منافع این کشور را در بی ثبات کردن کشورهای همسایه، ساختن یک دشمن کاذب (ایران شیعه) و دفع مشکلات داخلی به سمت خارج می دانند.
۱۴ـ با اینکه جمعیت شیعیان در جمع مسلمانان جهان اقلیت به حساب می آیند ؛ اما در منطقه خاور میانه اگر اکثریت نباشند حدود نیمی از جمیعت مسلمانان منطقه را تشکیل می دهند و حذف نیمی از جمعیت این منطقه امکان پذیر نیست.
۱۵ ـ حتا درون عربستان سعودی نیز دوگانه گی در حمایت از این عملیات وجود دارد و اکثرت شاهزاده ها ، مسوولین مردم عربستان مخالف این عملیات می باشند. مسوولین این کشور حتا نتوانسته اند انسجام داخلی برای این عملیات به دست آورند چه رسد به انسجام بین المللی.
۱۶ـ ایالات متحده همانگونه که صدام حسین را به ورود به جنگ های مختلف تشویق می کرد امروزه سران عربستان سعودی را به ورود به جنگ های مختلف و پرداخت هزینه جنگ های نیابتی ترغیب می کند.
سعی کردم با خلاصه کردن برخی نکات توجه مخاطب را به این نکات جلب کنم چون برای درک مسایل منطقه خاور میانه فوق العاده مهم می باشد.
عربستان سعودی با حمله به یمن چند هدف را دنبال می کند:
۱ ـ خود را به عنوان رهبر بلا منازع اهل تسنن مطرح کند. و کشورهای دیگر سنی را تابع فرمان ملک سلمان معرفی کند.
۲ ـ با استفاده از میلیاردها دلار تسلیحاتی که طی چند سال اخیر از کشورهای غربی خریداری کرده اقتدار خود را به رخ همسایگان خود علی الخصوص قطر و اردن بکشد که در برخی شرایط از سیاست های آن سرپیچی می نمایند. و برای این هدف کشور فقیر و بدبختی مثل یمن را انتخاب نمود چرا که می داند در شرایط فعلی جهانی ( به دلیل منافع اقتصادی) اکثر کشوهای جهان عربستان ثروتمند را ترک نمی کنند تا از یمن بدبخت حمایت کنند. در واقع یمن را می زند تا دیگران بترسند.
۳ ـ تلاش کند شاید به آرزوی دیرینه اجدادی آل سعود یعنی رسیدن به باب المندب برسد. و به این صورت ملک سلمان به عنوان قهرمانی بلا منازع که هدف دیرینه اجداد خود را محقق نموده تلقی گردد و هیات حاکمه فعلی تغییرات درون خانواده گی که پس از فوت ملک عبد الله پیش آمد را توجیه و تثبیت کند. همچنین وقتی دشمن خارجی وجود داشته باشد و کشور در حال جنگ باشد سرکوب مخالفان داخلی خیلی راحت تر انجام می پذیرد.
۴ ـ نظر به اینکه حرف و حدیث از اینکه ایالات متحده دست خود را نسبت که رهبران کشورهای عرب حوزه خلیج فارس علی الخصوص عربستان سعودی شسته و پس از توافق با ایران ممکن است پشت آنها را خالی کند، سعودی ها تمایل داشتند حد حمایت امریکایی ها و غربی ها از خود را بسنجند و به جهانیان نشان دهند که در هر شرایطی هنوز ایالات متحده پشت آنها است.
۵ ـ سنجش تاثیر میلیاردها دلاری که برکشورهای مختلف خرج کرده و برآورد کند و ببیند کدام در شرایط نیاز وفادارتر خواهند بود.
۶ ـ قدرت خود را به رخ ایران بکشد و سعی کند برگه ای برای مذاکراتی که ممکن است در آینده با ایران داشته باشد در دست داشته باشد. چرا که با توجه به شرایط پیش آمده در منطقه خاورمیانه عربستان سعودی همه برگه های خود در عراق ، سوریه و لبنان را از دست داده است.
بمباردمان سعودی ها برمناطق مسکونی و تاسسیات دولتی یمن ادامه دارد
توجه داشته باشید که بنده به شعار حمله سعودی ها بر علیه یمن یعنی : « جلوگیری از حظور ایران در یمن و خطر آن بر امنیت عربستان سعودی» اشاره نکردم چون خود سعودی ها هم می دانند که این فقط یک شعار است. همچنین به تامین امنیت تنگه باب المندب نیز اشاره نکردم ؛ چون همه استراتژیست های نظامی به شما خواهند گفت که این آب راهه توسط یک پایگاه امریکایی که در جزیره میون واقع شده و همچنین یگان های ویژه فرانسوی در جیبوتی و کشتی های جنگی کشورهای مختلف حمایت می شود و احتمال بستن آن توسط یمنی ها خیلی بعید می باشد.
در بدو حمله عربستان سعودی به یمن رسانه های وابسته به این کشور فضا را بگونه ای ترسیم کردند که انگار کل کشورهای سنی پشت سر عربستان سعودی جمع شده اند و در ریشه کن کردن شیعیان از یمن متحد شده اند اما دو هفته پس از این عملیات مشخص شد که کل ماجرا شانتاژ خبری بیش نبود.
با اینکه کشورهایی مصر ، ترکیه و پاکستان علنا از عربستان سعودی حمایت می کنند اما در واقع تا به حال حاضر نشده اند وارد عملیات نظامی گردند و هرکدام دلایل خاص خود را در این زمینه دارند. در واقع هر سه این کشورها عربستان را در سطحی نمی بینند که بخواهند رهبری جهان تسنن را عهده دار گردد .مضاف بر اینکه عامه مردم آنها نیز مخالف شرکت در ایتلاف عربستان برعلیه مردمان یمن هستند.مشخص است که عربستانی ها بدون هماهنگی واقعی با این کشورها وارد میدان شدند و تلاش داشتند آنها را در عمل انجام شده قرار دهند.
مصر به دلیل وعده هایی که عربستان سعودی و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مبنی بر کمک های مالی به اقتصاد این کشور (در کنفرانس اقتصادی شرم الشیخ ) و گردهمایی رهبران کشورهای عرب در شرم الشیخ از اظهار نظر منفی در این زمینه خودداری نمود و فقط به حمایت شفاهی خود از عربستان سعودی اکتفا نمود و از بدو عملیات به هیچ وجه عملا خود را درگیر نکرد. مصری ها از عدم هماهنگی با آنها قبل از شروع عملیات ناراحت هستند. مردم و ارتش مصر کاملا با حضور مستقیم نظامی مصر در یمن وعلی الخصوص سربازان مصری برای جنگ عربستان بر علیه یمن مخالف می باشند. لذا ورود به این جنگ جایگاه جنرال السیسی را به خطر خواهد انداخت. مصری ها همچنین از رفتار تند مریکایی ها و سعودی ها نسبت به بمباران مواضع داعش در لیبیا ناراحت هستند و اعتقاد دارد چرا وقتی تعدادی مصری توسط داعش کشته می شوند و ارتش مصر برای حفظ منافع خود وارد عمل می شود همه واکنش منفی نشان می دهند ولی عربستان که حتا یک فشنگ بر علیه آن شلیک نشده به یمن حمله می کند و از آن حمایت می شود. ارتش مصر به دلیل اختلافات با ترکیه حاضر نیست همچنین در عملیاتی که ترک ها در آن باشند حضور داشته باشد. در ضمن مصری ها مخالف اتحاد اعراب زیر پرچم دین و مذهب می باشند و به اتحاد اعراب زیر پرچم قومی اعتقاد دارند. مذهبی های مصر که اکثرا طرفدار اخوان المسلمین هستند ؛ نیز به دلیل رفتار وکردار عربستان سعودی نسبت که آنها از وضعیت انزجار به وضعیت دشمنی بر علیه عربستان گرایش پیدا کرده اند. به همین دلیل هم مصری ها ترجیح می دهند سعودی ها در آتشی که خود به پا کرده اند بسوزند.
در مورد ترکیه باید گفت مشخص است این کشور مثل مصری ها تمایلی به حضور فیزیکی در این عملیات ندارد. به هر حال ترک ها به هیچ وجه حاضر نیستند زمان امور سنی های جهان را به سعودی ها واگذار کنند. ترک ها همچون مذهبی های مصر تمایلات اخوانی دارند و به همین دلیل هم به هیچ وجه نمی توانند با دیدگاه های وهابی عربستانی ها کنار بیاییند. در ضمن بیش از ۲۵ درصد جمعیت ترکیه را علوی ها و شیعیان تشکیل می دهند که در صورت ورود این کشور به یک ایتلاف سنی خطر تحریک احساسات اینان نیز وجود دارد. به همین دلیل ترک ها ترجیح می دهند رقیب دیرینه خود در صحنه رهبری اهل تسنن وارد یک جنگ بی پایان فرسایشی گردد تا از صحنه رقابت خارج گردد.
در مورد پاکستان که اخیرا مجلس آن رسماً به بی طرفی این کشور رای داده نیز باید گفت این کشور نیز هیچگونه تمایلی برای ورود به جنگ عربستان بر علیه یمن ندارد چرا که حدود ۲۰ درصد جمعیت آن را شیعیان تشکیل می دهند و اوضاع داخلی نابسامانی را دارا می باشد هم در مرز های افغانستان با طالبان درگیر است هم در مرز های شرقی بیم درگیری با هند را دارد و هم در داخل کشور گروه های مختلف تروریستی شدیدا فعال می باشند. به این دلایل و به دلیل چندین مساله دیگر هر چه قدر هم عربستان سعودی وعده های مالی بدهد ورود این کشور به یک جنگ دیگر آن هم هزاران کیلومتر دورتر از خاک خود هزینه هایی فوق العاده سنگین تر برای آن خواهد داشت.
در برخی شرایط ممکن است مسوولین این کشورها سخنرانی هایی برای دلگرم کردن سعودی ها بیان مینمایند ؛ اما در عمل هیچ کمکی به آن کشور نمی کنند. به همین دلیل است که شاهد آن بودیم آقای اردوغان پس از یک سخنرانی تند بر علیه ایرانی ها به ایران آمد و از عالیترین مقامات این کشور دلجویی کرد. همچنین مصری ها به ایرانی ها اعلام کردند که کمک های انسان دوستانه خود به غزه را می توانند از طریق مصر ارسال کنند و طی سفر جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به عمان و پاکستان مسوولین این دو کشور تاکید کردند که بر حل مسالمت آمیز مساله یمن تاکید دارند.
بقیه کشورهای حاضر در ایتلاف سعودی هم کم و بیش شرایط مصر ، ترکیه و پاکستان را دارا می باشند و به همین دلیل تا به حال مشارکت آنها در ایتلاف فقط ظاهری بوده و عملا عربستان سعودی در این جنگ تنها با کوله باری از شعارها می باشد.
با توجه به این مسایل باید گفت عربستان سعودی وارد باطلاقی شده که هر قدمی در آن می گذارد بیشتر در آن غرق می شود. هزاران بمباران هوایی نتوانسته جلوی پیشرفت انصار الله را بگیرد. این عملیات یمنی هایی را که مخالف انصار الله بودند را به متحد آنها تبدیل نمود ؛ نتوانسته رهبری کشورهای سنی را در دست گیرد و در نهایت روز به روز ابهت آن در قبال دیگر کشورهای منطقه نیز از بین می رود./ سپوتنیک/
بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۲ـ ۱۲۰۴