دو سروده تازه از زبیر واعظی

 

چـال نــو فــرنگى

 

گـويند كه فـرنگ و غرب و ناتـو

تصميم  گـــرفتـه انــد بــه امسال

كاندر رقــابت و جنگ با روس

هـرگــز نكنند به عـرصه اهـمال

تازند به سـوى ســــرحــد شان

ســاز دگرى زننــد در اين تـال

با طالب و داعش و انتحـــارى

سازند آسيـاى ميـانه غـــربال

افسوس كه مـا و تو وطنــدار

بيچاره و عاجــزيم درين چـال

بيشك ز نزاع خـرس با گــرگ

ويران شود اين وطن بهر حال

« يا اينكه ز صلح گربه و موش

بربـاد رود  آن دوكــان بقـــال »

( زبير واعظى )

 

به نـام خــداونـد جـان و خــرد

 

به نام خداوند جان و خــــرد

خداوند داعش كه سر ميبرد

بنام خــداوند رنـج و عذاب

خداوند عشق و كباب و شراب

خداوند عصيان ، خداوند جنگ

خداوند مكر و خداوند رنگ

خداى گــدا و خــــداوند شــاه

خداوند دل هاى پر رنج و آه

خداوند شعر و سرود و طرب

خداى تباهـى و خشم و غضب

خــداوند ارض و خــــداى زمان

كه ما را چنين كرده او را چنان

خداوند برلين و پاريس و روم

خداوند بغداد و افغان شوم

ز نام و نشان و توانش مگو

برون از خــرد گمانش مجو

( خرد گر سخن بر گزيند همى

همان را گـــزينــد كه بيند همى

توانا بود هر كه دانا بود

ز دانش دل پير برنا بود )

( زبير واعظى )

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳ /۱۶ ـ ۱۸۱۱

 

 

 برگ افشان !

تیـره ابـری مهـرگانی فکر باران میکند

بـاد شهـرو جاده هارا برگ افشان میکند

خیمۀ رنگیــن گـردون بـاز ایستاده به پا

لشکرزر،حــرمتی از شاه بستان میکنــد

انجمن باجامه های زردوسرخ وسبزگون

بــاغ را بــالـنـده وزیبــای دوران میکـنـد

تک تک هرشاخه دردامان رنگین خزان

گوئیا هــریـک بهــاری را نمـایـان میکند

نرم نرمک میرسد فصل زمستان وخنک

فکـررفتن را به سر گل، ازگلستان میکند

مــرغکــی افســردۀ انــدر میــان آشیــان

هــرنفس انــدیشـۀ ازوهم طـوفـان میکنـد

زنــدگی را نیسـت آسـایـش مـدامـا درقفـا

راه نـاهمـوارآن، گـاه پـای لنگـان میکـنـد

لــرزه بــرانــدام افـتـد از جفـاکـاری دهــر

گــرنسازد عـالمی را سخت ویـران میکند

تـا"عزیزه" کـاروان زنــده گـی منـزل زنــد

مهـربـانی کـن کـه دنیـا را شگوفـان میکـند

(عزیزه عنایت )

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳ /۱۶ ـ ۱۵۱۰

 

 چهارپاره هایی از مختارتاجزی
 
 
غزل هستی ! بهار چامه هایم
دهی جوهر گلوی خامه هایم
دوبیتی‌ ها ز تو ساغر ربایند
رباعی‌ ها شوی در نامه هایم
 ***
سحر در دام ما هرگز نیاید
قمر در شام ما هرگز نیاید
قدح فتوا دهد شور غزا را 
ثمر در کام ما هرگز نیاید
 ***
به‌‌‌ عــزم گلشن نازت بیایم
به‌‌‌ بزم دکــمهٔ بازت بیـــایم
به‌‌‌ جزم غارت گلبوسه هایت
به‌‌‌ رزم لشکر رازت  بیایم
 ***
الهی سجده ات  باطل بگـردد
به‌‌‌ افطارت  شرر نازل بگردد
نیابد روزه ات پایان به‌‌‌ دوزخ
لبـانـم بر لبـــت قاتل  بگــردد
 ***
برفتی و به‌‌‌ دل‌ داغـــی نشــــاندی
سراب و شعله را باغی‌ نشاندیدی
دلم مجمــر ، شـــرر بر دیده کردی
همـا را بَــرده ی زاغـــی نشانــدی
 ***
شرابم کن‌ روا از لب به‌‌‌ لب‌ها
به‌‌‌ روز روشن و هم قعر شبها
فــراز تربتم مـــو را بکن فرش
به‌‌‌ کفر بــوســـه و در دین تبها
 ***
سرشتم با می‌‌ و ساغر نمودی
به‌‌‌ حور میکده چاکــــر نمودی
تمرد کی‌ نمودم من ز امرت ؟
جزا از چی‌ مرا آخر نمودی ؟
 ***
سرشتم با می‌‌ و ساغر نمودی
به‌‌‌ حور میکـده چاکر  نمودی
تمرد کی‌ نمودم من ز امرت ؟
جزا از چی‌ مرا آخر نمودی ؟
 
 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳ /۱۶ ـ ۱۰۱۰

فـراخـوان بنیاد فرهنگی اوسـتا

« بگـذارآنها بماننـد! »

 

 

دوستان گرانقدر ،

افغان های عدالت خواه دراتریش ،

در پی مانورها ، تفاهمات و توافقات بی جا و دردبار میان دولت جمهوری اسلامی افغانستان و برخی از کشورهای اروپایی در باره بازگردانیدن پناهجویان افغان به وطن ؛ تشویش و نگرانی های گسترده ایی درمیان هموطنان پناهجوی ما در اروپا ایجاد گردیده است.آنهایی که تا حال سرنوشت شان تعین نگردید و به درخواست پناهنده گی شان پاسخ داده نشده ؛ و گروهی از هموطنانی که از سوی ارگان های ذیربط پاسخ منفی دریافته اند؛  درباره سرنوشت و آینده شان درتشویش و نگرانی بی پایان به سرمی برند.

خوشبختانه شماری ازسازمان ها و نهادهای مدافع حقوق پناهجویان افغان در اروپا درمشارکت وهمسویی با سایرنهادهای حقوق بشردربسیاری ازکشورهای اروپایی دست به تظاهرات و اقدامات مسالمت آمیز زده و ناخشنودی شانرا از این اقدامات ناقض حقوق بشر ابراز داشته اند.

در ادامه این اقدامات اعتراضی قرار است به روز شنبه ۲۶ نوامبر ۲۰۱۶ ترسایی ساعت  دوی بعد از ظهر درشهر وین گردهمایی وسیعی از سوی « پلاتفورم برای سیاست انسانی پناه جویی » راه اندازی شود.

« پلاتفورم برای سیاست انسانی پناه جویی »  تشکلی است از۱۵۰ سازمان اجتماعی ـ فرهنگی و جامعه مدنی اتریش؛ ازجمله بنیاد فرهنگی اوستا دراتریش. این تظاهرات زیر شعار:« بگذارآنها بمانند !» درمیدان کریستیان برودا «Christian-Broda-Platz » در وست بانهوف شهر وین برپا می گردد.

در فراخوان  پلاتفورم  سه خواست مرکزی زیر گنجانیده شده است:

ـ  نه به بازگردانیدن های دبلین!

ـ نه به توافقنامه پذیریش افغانستان!

ـ نه به فرمان اضطراری!

در باره افغانستان می خوانیم :
« دژ اروپا » با توافقنامه پذیرش (بازگرداندن پناه جویان افغان ـ اوستا » خود را محافظت نمود. افغانستان کمک مالی اتحادیه اروپا را درصورتی بدست می آورد که پذیرش پناه جویان را تضمین نماید. نزدیک به ٨٠٠٠٠ پناه جوی افغان باید ازاروپا برگردانیده شوند. برای این ها برگشت جبری درکشور جنگ زده خطرناک می باشد. در پی حملات ویرانگر درقندوز نزدیک به ٢٤٠٠٠ انسان در حال فرار می باشند. در ماه جولای در جریان تظاهرات مسالمت آمیز درشهرکابل در نتیجه حمله انتحاری  ٨٦ تن کشته و ٣٠٠  نفر دیگر جراحت برداشتند.

ما برای پناه جویان افغانی و سایرکشورهای ناامن تقاضای اعطای حق پناهنده گی دوامدار و حق پیوستن خانواده را می نمایم.  

هموطنان گرانقدر !

هیات رییسه بنیاد اوستا بدینوسیله ازشما دعوت به عمل می آورد تا بصورت فعال و گسترده در این اعتراضات شرکت ؛ و صدای مهاجرافغان که به دلیل نابرابری های اقتصادی و اجتماعی ، جنگ ، جنایت ؛ و ستم بنیادگرایی مجبوربه ترک وطن شده اند را بلند نمایید.

تاریخ : شنبه ۲۶ نوامبر ۲۰۱۶

وقت : ساعت ۲ بعد از ظهر

محل گردهمایی : Westbahnhof, Christian-Broda-Platz

با حرمت

 

هیات ریسه بنیاد فرهنگی اوستا

اتریش ، ۹ نوامبر ۲۰۱۶ ترسایی

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۵ /۱۶ ـ ۱۰۱۰

ببین تفاوت ره ...

 

دو طنز جدید از داکترحمید الله مفید

ببین تفاوت ره ...

معاون سابق مارشال بود معاونان ایدونی یکیش گژدم شال ودیگرش شلند شال است .
پخوادغه سندره مود وه 
وطن جنت نشان دی .....
اوس دغه سندره مود شوی ده :
وطن دوزخ نشان دی آتش پکشی وهمه
لوگر پر ما گران دی شلغم پکشی کرمه 
می گویند :
شتر های دولتی سهه کوهانه اند .
اگر کسی سر کوهان نخستش بنشیند وزیر، سر دومش بنشیند رییس؛ واگر سر سومش بنشیند عالم دین می شود ولو گو را از پپه فرق نکند .
می گویند :
خرهای شورای امنیت بجای گوش شاخ دارند .
احتیاط شرط اول زنده گی کردن است .
خدا آدم را محتاج شورای امنیت ملی افعانستان و شورای امنیت ملل متحد نکند،  اولی با لگد در پوز آدم می زند ودومی ایطور پس گردنی می زند ، که آدم در روز روشن جنگ ستاره گان آمریکا را می بیند .
هردویش به جای اینکه آرامش بیاورند ، جنگ را تور می دهند .فقط فرق شان در اینست که :اولیش خیمه های کوچی ها را ویران وبرای شان در شمالی خانه می سازد ودومیش خانه سوریه یی ها را ویران وبرای شان خیمه می سازد

 

           کج

یار من کج بازی دارد می کند رفتار کج

می زند لاف وپتاق ومی کند گفتار کج

کجروی رسمش شده این کجرو آموخته خور

کج ومج راه می رود و بر سرش دستار کج 


یک طرف پاچه کشال وپا چه ی دیگر بلند


او چنین عادت نموده دایما ایزار کج 


حلقه ای قدرت بدستش غُر وفش هردم زند


نوکک ابرو کج و هم نوکک پیزار کج 


گر فروشد رسم یاری بر سر کج باوران


کج کلاهی می کند او بر سر بازار کج 


تور دام بافد برای بستن عشق باوران 


شانه هایش پانگ دارد یکطرف پانکدارکج

(۳ ماه نوامبر سال ۲۰۱۶ ترسایی) 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۱۰۱۰