وقتی نامی از چنداول درمیان می آید مردما ن متعصب مذهبی (غیر کابلیان ) به فکر شیعه  وسنی می افتند ، در حالی که دراین منطقه که یکی ازمناطق قدیمی کابل است و در قدیم نصف کابل را احتوا میکرده خانواده های سرشناس سنی و شیعه  درپهلوی هم زنده گی نموده اند .
چنداول واژه‌ی ترکی و در لغت « گروه و جماعتی را گويند که از لشکر براه روند و فرود آيند »  (از برهان قاطع).  «  فوجی را گويند که برای حفاظت لشکر از پس لشکر می ‌آيد، بخلاف هراول. »  به ترکی به معنی ساقه لشکر است که بفارسی دمدار گويند.
چنداول برخلاف تصور بعضی ها قبل ازنادرافشار وجود داشت ، « سپاه فرغانه ، بلخ و قزلباش(سپاه فرستاده شده شاه اسماعیل برای کمک بابر) که ازهندوکش گدشته  و درسال ۹۱۰ هجری قمری به وادی کابل فرود آمدند. سپاهی و افسر،سواره  و پیاده مجاز نبودند بداخل شهر فرود آیند ( براساس امر بابر) ، قزلباش ها دراین مکان گوشه وکشتزار و باغستان بداخل یک محوطه کلان به ساختن قلعه ها وخانه ها پرداختند.» (ص ۳۷۷و۴۰۴-ایران وبابر- ارسکین)
دوقرن بعد ۱۱۵۲ هـ  ق که نادرافشارازتسخیر هندوستان برمی گشت واز راه کابل بطرف پاردریا (بخارا – سمرقند ... ) روان بود، تعداد اندکی افراد برای اداره درکابل باقی گذاشت که در چنداول و سایر محلات درکابل ماندگار شدند . درجهان کشای نادری نوشته میرزامهدی ص۳۳۸ آمده که « صوبه داری کابل وپشاورکماکان ( چنانچه پیش ازنادرهم دردست ناصرخان قزلباش بود)  دوباره ناصرخان برقرارو او را با جمعی ازخوانین نامدار وعساکرنصرت شعار مامور به انتظام  و اتساق مهم آن دیارفرموده ،[نادر]عازم هند شدند.» ازنوشته بالاهم برمی آید که گذاشتن تعداد اندک فوج برای امنیت داخلی است ، نه جابجايی کتله وی.
چنداول ازدیوارشفاخانه گندنا ( ابن سینا ) الی سرک سه دکان چنداول (سه دکان پایین هم می گفتند زیرا سه دکان عاشقان وعارفان دردامنه کوه و بلند واقع  شده که بنام سه دکان بالا یاد می شد)، ازبالا به بالاجوی وکوه شیردروازه و ازپایین به دیوارقلعه باقرخان که بعد ها جاده میوند  و شفاخانه مستورات به جایش ساخته شده و درگذشته ها با گذر باغبان کوچه  پیوست داشت ،احاطه شده است . بروایتی هم از دیوار شفاخانه الی محله  علی رضاخان بنام چنداول یاد می شد .
صاحب نظرمرادی در« ص۱۸۴ کابل درگذرګاه تاریخ » می نویسد:«  دردوره تیمورشاه  چنداول قزلباش نشین درپهلوی دیگر محلات قدیم کابل ازپیش وجود داشت، تیمورشاه زمین های باغی و خالی درشهر کهنه و کناره راست دریای کابل ،اعتباراز تنگی گذرګاه  به پایین را به ساختن مساجد، حمام ، کارون سرا،خانقا ولشکرخانه ومحلات  و گذرها برای قبیله های مختلف آباد؛ وبنام های شان مسما نمود مثل گذردیوان بیگی، سردار جانخان، قاضی فیض الله، علی رضا خان (نیکه کلان خودم ) وغیره » که تاحال به همان نام ها یاد می شوند.
چنداول شامل چندین گذر و کوچه های متعدد می باشد که توضیح هرکدام دراین مختصرنمی گنجد وعبارت بود ازگذرهای قلعه هزاره ها ، شهنجی ( شهنشاه هم می گفتند و نوع از توپ بوده که ازبالای شتر آتش می شد)، خافی ها (خافیا- خواف محلی است بین هرات ومشهد )، کردها (قورتا)، شاه سوندها (شاه سمندها)، جوانشیرها، کلاه خودها (کله خورها) ، چارسوق ، کبلوها (کبری ها) ، سپاه منصور ها،بیات ها وغیره وهمچنان کوچه ها که بنام های افراد معزز یا به ایل و محلات شان نام گذاری میشدمثل کوچه بالا کوه ، کوچه شالباف ها، کوچه زیارت ، کوچه کشمیری ها وغیره .
ازوسط چنداول دوسرک ۷ ـ ۸  متری وجود داشته که یکی از بازارکلاه خودها « کله خورا» به سمت جنوب تا دروازه جنوبی که دردامنه کوه شیردروازه کشیده شده بود که یک شاخه آن طرف سه دکان بود وسرک دومی ازقلعه هزار ها به طرف شرق بود که محل تقاطع این دوجاده بنام چارسوق یاد می شد . دراطراف این سرک ها ، دکانه ای زرگری، مسگری، سراجی، آهنگری، تفنگ سازی، بنیه گری، قفل سازی،عطاری ، سیمساری ، نانوایی ، نجاری، فالوده پزی، ماهی وجلبی ، حلیم پزی سماوارچی ، قصابی، ترکاری ، سلمانی  و سایر ضروریات مردم موجود بود . درمنازل بالایی دکان ها کارگاه های بافنده گی که شال و لنگی چنداولی در زمان خود نام پر آوازه اېی داشت بافته وبدسترس مشتریان داخلی وخارجی قرار می گرفت . مردمان این کوچه ها ومحلات که مردمان قدیم کابل یاد می شوند، درفضای دوستانه زنده گی داشتند .(تا بعد )

منابع:

ـ  قزلباش وهزاره ها درلابلای تاریخ ، احمدعلی محبی
ـ تاریخ سیاسی افغانستان ، سید مهدی فرخ
ـ افغانستان درمسیر تاریخ ، میرغلام محمدغبار
ـ افغانستان در پنج قرن اخیر، محمد صدیق فرهنگ  و
ـ یادداشت های شخصی

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۱۲۰۶

چند شعر تازه از سروده پرداز پرخاشگر کشور، زبير واعظى

 

عريضه

ببين اشرف غنى حال وطن را!
فغان و شيون و گور و كفن را!
وطن در دود و آتش در گرفته!
شمال و شرق را محشر گرفته!
وطنداران طپند در خون و آتش!
تويى با آن دروغ و حيله و غش!
نشد روزى كه اندر ملك افغان!
نه باشد ناله و فرياد و افغان!
نميشرمى از اين اوضاع جارى؟
ازين كشتار و قتل و انتحارى؟
چرا در كابل و نيمروز و هيلمند؟
بميرند بچه هاى ناز و دلبند؟
مگر اولادى افغان آدمى نيست؟
مگر خون و رگش از آدمى نيست؟
چرا آن لاف هايت ياد تو رفت؟
چرا پنچر شدى و باد تو رفت؟
سراسر وعده هايت پوچ و خالى!
چنين است با رعايا انديوالى؟
چه شد آن باغهاى سبز و قرمز؟
چه ميسفتى؟ چه ميكردى مجوز؟
چه ميگفتى مگر در انتخابات؟
چه شد آن حرفهايت نا خرابات!
خدا در قهر خود سازد گرفتار!
تو را اى دلقكى محيل و مكار!
« زبير واعظى »

 

این چه عصریست که هر روز ...

 

این چه عصریست که هر روز بتر می بینم

عالمى غرقه به خوناب جگر می بینم 

من ازین غایله درمانده و حیران یک سو

وان طرف ملت و خاکم به خطر می بینم 

اوزبیک و تاجیک و پشتون و هزاره ی وطنم

غرق تبعییض و تعصب به دگر می بینم 

این همه قاتل و جانى که وطن کرده خراب

مالک قصر و هم عمامه به سر می بینم

تا که این بی خردان موقف و کرسى گیرند

کوشش عاقل و دانا به هدر می بینم 

ریش تزویر چه لازم که گذارند تا ناف

همه شان عارى ز تقوى و هنر می بینم 

تا که حرف دلشان خوب رسانند به حریف

چشم پر خون و تفنگ ها به کمر می بینم

سرنوشت ساز شده باز بم و راکت شان

خلق بى چاره ى خود، در پس در می بینم

آنکه نه خورد، نه دزدید، نه کشت ونه گرفت

این زمان بین! همه محتاج به خر می بینم

گر چنین است روان کشتى به دریاى زمان!

همه را غرقه به گرداب خطر می بینم: 

« ابلهان را همه شربت ز گلاب و قند است

قوت دانا ، همه از خون جگر می بینم » 

« واعظى » مردم ما سخت زمین گیر شده

کاین فضا را همه تسخیر بشر می بینم

" حافظ " آن پیر خردمند چه خوش فرموده

" طوق زرین همه در گردن خر می بینم "

« زبیر واعظى »

 

ازدواج آهو با الاغ

 

 

آهو گکى یک سره جانانه بود

چشم سیاه نلغه و مستانه بود 

خانه بصحرا و چمن بوده اش

سیر بهر کوه و دمن بوده اش 

مست و شتابان بدامان و دشت

خیز کنان اینسو و آنسو گذشت

مشک ختن را ز تن اش بوى بود

با همه خوبى ولى بى شوى بود 

روزى سراغش برفت  یک پرى

گفت به آن آهوى کاکل زرى: 

میل نه دارى که تو شوهر کنى؟

شوهر و هم  یارکى در بر کنى؟ 

آهو بگفتش به پاسخ که هان

جفت شوم ، شوى نمایم ز جان 

گفت پرى ز بهرى آهو که تو

چگونه شوى خواهى؛ بیا و بگو؟ 

آهو پس از یک پى اندیشه گفت:

شویک زحمتکش خواهم به جُفت

شوى حلیم و مطیع و برده بار

آن که به من مهر بورزد به دار

آن پریگک خواهشش آماده کرد

آهو را با یک خرى قنغاله کرد 

آهو یکى بى خبر از جان خود

بفکر عشقش شد و حرمان خود 

هفته ى پس مجلس خوشى رسید

شادى و هم جشن عروسى رسید 

نوبت آیینه مصحف چون رسید

رنگ و رخ آهو ز وحشت پرید

تا که نگاه بر خر و گوشش نمود

شیمه ز دل طاقت و هوشش ربود

محفل خوشى که به پایان رسید

عقل و توانش ز سر و جان پرید

هفته یى نگذشته از آن ازدواج

گشته غزال یکسره ابتر مزاج 

بعد دو سه هفته نماندش توان

رفت به جنگل ز پى دادستان

هر دو برفتند و گزیدند وکیل

آهو یکى طاووس و خر زاده فیل

قاضى بگفت بهر غزال با یقین

چیست دلیلى که نمایى چنین؟ 

گفت به آن حاکم جنگل  غزال

وای! نجاتم ده ازین گوش کشال 

آهو، بگفتا که بخواهم طلاق

طاقت من رفته و گردیده طاق 

قاضى به او گفت چه دارى دگر

در حق و بد رفتاری این ساده خر؟ 

آهو بگفتش که ز همچون حمار

نفرت من گشته بسى بى شمار 

هر چه بگویم به این گوش کر

خیره به من دیده زند عر عر

مشکل مسکن شده من را فزون

بوى و تعفن دمد هرسو برون

نیست مرا ذره تفاهم به او

خوب تو سویش بنگر چاره جو 

قاضى بکرد تا که سوالى دگر

گریه نمود آهوى خونین جگر 

قاضى غضب گشته به الاغ گفت

آهو کجا مانده و چون تو کلفت 

ظلم و ستم چرا به او مى کنى؟

در روش ات چرا غلو مى کنى؟

الاغ مسکین همى پلکک زنان

کرد یکى جفتک و عرعر کنان 

گفت که تو اى قاضى بس محترم

گناه من نیست، چو من یک خرم

مکث کنان قاضى به آهو بگفت

خر است دیگه نمیشه اصلاح بگفت

« زبیر واعظى »

 

مصاحبه با جلالتمآب اشرف غنى احمد زى

 

با غنى داشته ام مصاحبه یى

که از او کرده ام سوالى چند!

گفتم :  اى مغز متفکر گیتى

گشته در ذهن من خیالى چند!  

گر تو باشى حلال این معضل

یا دهى پاسخ و مثالى چند ! 

عارى از لطف تان نخواهد بود

گر چه دارید اشتغالى چند! 

گفت میپرس هر آنچه را خواهى

جز یگان پرسش و سوالى چند!

گفتمش از شما جهان سپاس

اینکه دادید بمن مجالى چند! 

اینهمه وعده و وعید چى شد؟

اینهمه کذب و مکر و چالى چند؟

این چه وضعیست اندرین کشور؟

گفت یگان جنگک و جدالى چند!

گفتمش فقر و وحشت و کشتار؟

گفت که افواه و قیل و قالى چند!

اینهمه دار دار و قال و مقال ؟

گفت مستى و شور و حالى چند!

گفتمش چاره چیست بگو ما را!

گفت نخوردن غم و ملالى چند!

گفتمش سخت بی کفایتى رهبر 

کرده فریاد و بچه ى خر گفت!

گفتم این است اگر زعامت تو

خاک عالم به فرق دولت  تو !!

« زبیر واعظى »

 

آنقدر زشتى که ...

آنقدر زشتى که از چشمت شرر آید برون

از نگاه نحس تو نقص و ضرر آید برون

آنقدر راکت رها کردى و کشتى و زدى

کز دهان و کام تو دودى سکر آید برون

آنقدر بر هم وطن کردى جفا اى نا جوان

کز سر و رویت بسا ترس و خطر آید برون 

از نفیر هر یکى خمپاره ات در شهر و ده

ناله و اشک و غم و صد شور و شر آید برون

گلبدین اى مظهر تبعییض و جنگ و اختناق

تا که بینم عکس تو آه از جگر آید برون!

« زبیر واعظى »

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۱۷ـ ۱۰۰۶

گذری بر کوره راه کابل

 

دکتر حمیدالله مفید

شهر زیبای کابل پایتخت جمهوری اسلامی افغانستان بر بنیاد دیدگاه سازمان یونسکو  ۶۴ مین شهر بزرگ جهان واز لحاظ رشد نفوس در رده ای پنجمین شهر جهان شامل می باشد.

شهر کابل پیشینگی یا قدامت ۳۵۰۰ ساله دارد.باستانی ترین اثری که نام کابل در آن نگاشته شده است، سروده های ریگویدا  می باشد ، که نام شهر کابل در آن به نام ( کوبها) آمده است ورودخانه کابل در این اثر به نام های ( کوفن وکوفس)  نگاشته شده است.

در سروده های ریگویدا شهر کابل به فرنام شهری در حد کمال وتصویری از بهشت به روی تپه ها ستایش شده است.

بطلیموس ، تاریخنگار یونانی شهر کابل را به نامهای ( کاوفو ، کابورا و کارورا ) یاد کرده است.

ریموزات در کتاب وسعت امپراتوری چین نام کابل را ( کاوپو) یاد کرده است.

دراثار اسلامی کابل در دوران عبدالرحمان بن سمره فتح شده است واز همان زمان این شهر به نام کابل یاد شده است.

در سال ۱۷۷۶ ترسایی تیمور شاه درانی  پایتخت را از کندهار به کابل انتقال داد.

نفوس شهر کابل  به گونه تخمینی نزدیک به ۳۶۷۸۰۳۴ نفر است و پهنا یا مساحت آن به ۲۷۵ کیلومتر مربع می رسد.

در پیشین ترین زمانه ها شهر کابل یک شهر زراعتی بود که در آن سبزی های گوناگون ، گندم ، گندنه ، پالک ودیگر انواع میوه وسبزی ها پیدا می شد، مگر در سالهای پسین با گسترش خانه سازی ، زمین های زراعتی کابل که اغلب در مناطق ، چهار قلعه وزیر اباد ، قلعه فتح الله خان ، شیوکی ، بینی حصار ، قلعچه ،ده سبز ودیگر مناطق شهر کابل کشت موقعیت داشتند.   ایدون تمام زمین های کشتی وزراعتی آ ن از بین رفته وبالای آنها پروژه های ساختمانی به ویژه بلند منزل  ها ساخته شده اند.

بالاحصار کابل ، تخته پل ، شوربازار ، گذر علی رضا خان ، کوچه دیوان بیگی و باغ علیمردان خان از محله های بسیار باستانی این شهر اند.

شهر کابل گواه وشاهد تاخت وتاز ها ولشکر کشی های زیادی بوده است.

اکنون کابل از شرق وغرب به سرعت گسترش یافته است وپهنای خاوری  آن تا کوه شاخ برنتی ، سهاک ، بینی حصار وپهنای باختری  آن تا هزاره بغل  می رسد.

وضع اقتصادی مردم: در سالهای پس از سرنگونی طالبان وایجاد دولت موقت وسرازیر شدن ملیارد ها دالر از کمک های جهانی وقرارداد های گوناگون ، برخی چهره های جهادی ووابسته به دولت ملیونر شدند، شهر کابل نیز رونق گسترده ای یافت، وضع زنده گی اغلب مردم بهتر شد، کار وکسبه رشد نمود وبیکاری به کمترین عدد آن رسید .

مگر با رفتن سربازان ناتو وکنترول جدی سازمانهای امریکایی از مصرف کمک ها وقطع اغلب این کمک ها سطح زنده گی مردم . به سرعت فروکش کرد ، بیکاری افزایش یافت واغلب کسبه ها وجای کار ها نابود شدند، در فرایند آن بیکاری وقیمتی در شهر کابل چیره شد وسطح زنده گی مردم به سرعت فروکش نمود.

وضع سیاسی شهر کابل: تنها طی ماه حوت سال پار در شهر کابل نزدیک به پنج رویداد ترور رُخ داد ، که در آنها نزدیک به یک هزار نفر جان باختند ونزدیک به یک هزار وپنجصد نفر زخمی شدند.

امنیت شهر کابل نسبت سهل انگاری های نیرو های دولتی وبه ویژه ضعف رهبری امنیت ملی به شدت خراب شده است . بدون شک  انتحار ها وترور های ماه حوت سال پار در پاسخ دو انفجاری که در کشور پاکستان رخ داد ، روی داد. وبیانگر آنست ، که پاکستان در ترور ها وانتحارهای شهر کابل نقش برازنده داشت.مردم شهر کابل پس از آنکه در پاکستان دو انتحار وانفجار رُخ داد ، پیشینی می کردند ، که در پاسخ این انتحار ها وانفجار ها در شهر کابل نیز انتحار وانفجار رُخ خواهد داد. واین پیشبینی همانگونه  روی داد.

دستگاه های استخباراتی غرب ، پاکستان ، ایران ، روسیه وحتا هندوستان به خاطر تامین منافع کشور های شان ودر رقابت با یکدیگر در افغانستان اجنت گذاری کرده اند وافغانستان تخته خیزبازی های سیاسی واستخبارات کشور های منطقه وجهان شده است.

مردم کابل به این باور هستند ، که نسبت اختلاف نظر ها وتبار گرایی های که میان رهبران دولت وجود دارد. کشور به سوی پرتگاه بی امنیتی به پیش می رود.

تحلیل های کارشناسان امریکایی که در آنها تلاش های برخی از مقام های امنیتی امریکا از آن میان رونالد نیومن سفیر پیشین امریکا در کابل در مورد به قدرت رسانیدن دو باره طالبان می باشد، زمینه های  تشویش وپریشانی مردم کابل را فراهم ساخته است.

طی سال گذشته طالبان بنا بر ناتوانی دولت غنی ۴۳ شهرستان یا ولسوالی را به دست آورده اند وتوانستند، تا یکبار شهر کندز ونزدیک به سه ناحیه شهر لشکر گاه مرکز ولایت هلمند را به تصرف خود  درآورند.

فقر ، فساد وتبارگرایی گسترده  ، بیروکراسی  رشوت ومعاملات پنهانی زیر نام منافع ملی شیرازه اجتماعی وسیاسی کشور را به گونه ای شدید خدشه پذیر ساخته است.

در میان این گیر ودار های سیاسی  مردم کابل که رژیم های مجاهدان ، طالبان وایدون دولت مفسد وبیرو کرات ورشوت ستان کرزی وغنی را امتحان کردند، یکبار دیگر باور مند به نیرو های دادخواه ودموکراتیک ، که در این پسین روز ها با وحدت ها میان سازمانهای گوناگون دادخواه وترقی پسند به یک نیروی در خور دید وستایش قرار گرفته اند ، گردیده اند. وباور دارند ، که تنها اینها هستند ، که دولت پاکنفس وعاری از رشوت وفساد اداری را ایجاد کرده می توانند.

 با آنهم تا انتخابات مردم کابل ایدون به تشویش ونگرانی جدی به سر می برند.

اینکه  انتحار ها وجنگ ها سرنوشت مردم کابل را به کجا خواهند رسانید آیا در سال جدید امنیت تآمین وزمینه های رفاه اجتماعی مردم فراهم خواهد شد ویا کابل به سوی سرنوشت شوم جنگ ها کشانیده خواهد شد، از پرسش های است ، که مردم کابل با آنها دست به گریبان اند.

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۳۰۶

جولیان آسانژ : ویکی‌ لیکس همیشه  کلـه شخ خـواهـد بـود!

 

گفت وگوی ویژه اشپیگل ‌آنلاین با جولیان آسانژ

پیشگفتار : جولیان آسانژ، روزنامه‌ نگار و بنیان‌ گذار ویکی ‌لیکس،  در طول سال‌ های فعالیت خود  که به یک‌ دهه هم  نمی ‌رسد محرمانه ‌ترین اسناد بسیاری از دولت‌ها و مقامات دولتی کشورهای مختلف را برملا کرده تا چنان‌ که خودش می ‌گوید عملکرد دولت ‌ها را شفاف کند. آسانژ در کنار دیگر افشاگران سال‌ های اخیر نه برای کسب اعتبار و قدرت ‌طلبی،  بلکه به بهای نابودی آزادی‌ های فردی و منافع شخصی خود و به جان‌ خریدن بهایی هنگفت باب جدیدی را در مبارزه سیاسی باز ‌کردند که تا پیش از این اگر چه نه یکسره محال اما دشوار به ‌نظر می ‌رسید.

فرق آسانژ، در مقام افشاگری بیرونی و کسانی که در درون دم‌ و ‌دستگاه قدرت به سازوکار های فاسد حلقه خود آگاهند، فرق کسی است که می ‌داند و برای منافع فردی ‌اش آن را به دولتمردان می ‌فروشد و کسی که می ‌داند و آن را به مردم ارزانی می کند؛  فرق  بین افشای هدفمند اسناد در بازی گروه‌ های سیاسی و افشای اسناد در جهت خیرعموم. از همین‌ روست که به او لقب « جاسوسی برای مردم » داده‌اند. شجاعت آسانژ، نمود خشم و سرخورده گی از سیستمی است که به ‌خاطر کسب ‌و‌کار های بزرگ و شرکت‌ های چند‌ملیتی، همه گروه‌های اجتماعی، قومی و نژادی را هدف قرار می ‌دهد و در این راه از همه ابزارهای خود برای پوشاندن اهداف خود بهره می‌جوید. آسانژ و امثال او وصله ناجور نظم جاری این روزهای عرصه سیاست‌اند. کسی که حقیقت را فدای مصلحت نمی ‌کند حتا اگر این حقیقت به روی‌ کارآمدن کسی مثل دونالد ترامپ در ایالات ‌متحده منجر شود. او در گفت ‌و‌گوی پیش ‌رو با اشپیگل ‌آنلاین به ‌صراحت بر این نکته صحه می ‌گذارد: « اگر ما سخنرانی هیلاری کلینتون را در جمع بانکداران گلدمن ‌ساکس منتشر نمی ‌کردیم  او می ‌توانست پیروز شود؟ باید به نفع یک نامزد اطلاعات را سانسور می ‌کردیم؟ ویکی ‌لیکس هرگز چنین کاری نمی‌ کند.» در بحبوحه مبارزات انتخاباتی ایالات ‌متحده  امریکا و افشای ایمیل ‌های افراد کمپین هیلاری کلینتون، بسیاری از دموکرات‌ های امریکایی او را به نزدیکی با ترامپ و افشاگری به نفع این نامزد و دولت روسیه، که از حامیان ترامپ بود، متهم کردند اما اظهارات ماه گذشته  جف سشن، دادستان کل ایالات ‌متحده امریکا، پاسخی بود به همه این ‌اتهامات: « بازداشت آسانژ، بنیان‌گذار ویکی ‌لیکس، یک اولویت است.»

آسانژ ٤٥ساله از سال ٢٠١٢ ترسایی و پس از آنکه مقامات سویدنی به اتهام آزار جنسی خواستار استرداد او به این کشور شدند، در سفارت اکوادور در لندن پناهنده شد. هفته گذشته څارنوال سویدن دوسیه تحقیقات علیه او را مختومه اعلام کرد، هر چند تهدید امریکا علیه آسانژ همچنان حی و حاضر است. جولیان آسانژ که همواره اتهامات آزار جنسی را رد کرده بود در بالکن سفارت اکوادور در لندن حاضر شد  و رفع این اتهامات را پیروزی مهمی خواند. او البته گفت هفت سال بدون هیچ اتهامی، بچه‌هایم بدون من بزرگ شدند، این چیزی نیست که بتوانم ببخشم و فراموش کنم.

 

پرسش : آقای آسانژ، وقتی در حین مبارزات انتخابات ریاست‌ جمهوری سال گذشته ویکی ‌لیکس ایمیل‌ ها و مدارک حزب دموکرات را منتشر کرد، دونالد ترامپ گفت: « من عاشق ویکی ‌لیکس‌ام ». اما در ماه اپریل، مایک پمپیو، رییس سیا،  این سازمان را « یک سرویس اطلاعاتی متخاصم غیردولتی» خواند. آیا دولت ایالات‌ متحده امریکاامریکا پیگرد ویکی ‌لیکس را آغاز کرده است؟
پاسخ : مردم وقتی ویکی ‌لیکس را دوست دارند که فساد مخالفان ‌شان را افشا می کند و وقتی فساد یا رفتار خطرناک خود شان را برملا می ‌کند مخالف ویکی ‌لیکس می ‌شوند. ما هم بی‌ کفایتی بی ‌اندازه خطرناک سازمان سیا را فاش کردیم و هم برنامه گسترده آنها  را برای هک و گروهی از هکرها که در کنسولگری ایالات‌ متحده امریکا در  فرانکفورت مستقر شده‌اند. حالا، پمپیو، رییس سیا، حمله متقابل را آغاز کرده است.
او گفت که « این »، منظور ویکی ‌لیکس، « دیگر به پایان رسیده است». این حرف تهدید‌ کننده‌ تر به ‌نظر می‌آید.
به نظرم اینکه او تصمیم گرفت ویکی ‌لیکس را موضوع اصلی اولین سخنرانی ‌اش در مقام رییس‌ سازمان سیا قرار دهد خیلی مهم است. به‌ خصوص وقتی این را بگذاریم کنار بیانیه  دادستان کل امریکا که دستگیری مرا یک اولویت می ‌خواند.
پرسش : هیات‌ منصفه ویرجینیا به غیر از شما از کدام یک از اعضای ویکی ‌لیکس تحقیق می ‌کند؟
پاسخ : تا جایی که من می ‌دانم، هیات‌ منصفه  در حال تحقیق از روزنامه ‌نگاران ویکی ‌لیکس سارا هریسون، جوزف فارل و کریستین هرفن سون است.  از من و جاکوب اپلباوم، یکی از حامیان ویکی ‌لیکس، هم تحقیق می‌ کند. مقامات ایالات ‌متحده اخیرا گفتند که در حال تعقیب کارمندان ویکی ‌لیکس هم هستند.
پرسش : چلسی منینگ، سرباز سابق ایالات متحده امریکا و مهم ‌ترین منبع  ویکی ‌لیکس، روز چهارشنبه  در پی عفو باراک اوباما بعد از هفت سال از زندان نظامی آزاد شد. آیا او جزییات همکاری احتمالی با ویکی ‌لیکس را فاش کرد؟
پاسخ : اول اینکه، آزادی او پیروزی شگفت‌انگیزی بود که ما و بسیاری دیگر سخت برایش تلاش کرده بوديم. ما به این آزادی افتخار می ‌کنیم، هرچند باید به او غرامت و خسارت پرداخت می‌ شد نه اینکه صرفا از سوی باراک اوباما عفوه  شود. یاد تان هست که خوان مندز، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور شکنجه، اعلام کرد منینگ تحت رفتارهای بی ‌رحمانه، غیرانسانی و تحقیرآمیز بوده است. او در محاکمه ‌اش اظهار کرد با یکی از اعضای ویکی ‌لیکس در ارتباط بوده و برخلاف ادعای پمپیو، رییس سیا، ویکی ‌لیکس به او دستور نداده است.
پرسش :اخیراً شما هدف انتقادهای شدیدی از سوی شمار زیادی از منتقدان و روزنامه‌ نگارانی  قرار گرفته ‌اید که ویکی ‌لیکس را با پروپاگاندا و دروغ‌ پراکنی روسی در ارتباط می‌ دانند.
پاسخ :همه اینها من ‌درآوردی است. بعد از اینکه هیلاری کلینتون در انتخابات پیروز نشد، او و جان پودستا، مدیر کمپین انتخاباتی ‌اش، تصمیم گرفتند این باخت را به گردن جیمز کومی، رییس اف ‌بی ‌آی، روسیه و ویکی ‌لیکس بیندازند.
پرسش : اعتبار ویکی ‌لیکس به غیرحزبی ‌بودن و نداشتن دستورکار سیاسی پنهانی است.
پاسخ : اعتبار ویکی ‌لیکس نزد مردم  به سابقه ما در اثبات درستی اسنادی است که منتشر می کنیم. در طول ١٠ سال ما بیش از ١٠ میلیون اسناد منتشر کرده‌ ایم. کسی نتوانسته ثابت کند حتا یکی از آنها جعلی است. البته که هرمنبعی منافع  خود را دارد. این قانون بنیادی روزنامه‌ نگاری است.
پرسش : آیا منابع‌ تان را می ‌شناسید؟
پاسخ : معمولا برای سنجش اصالت اطلاعات ‌مان شناخت بسیار دقیقی داریم. در برخی موارد، این بدان معناست که ما درباره یک منبع  تحقیق و شناختمان را از آن بیشتر می‌ کنیم.
پرسش : اگر دولت ایالات ‌متحده  امریکا می‌ توانست ثابت کند مدارکی را که ویکی ‌لیکس از سازمان سیا منتشر کرده روسیه فرستاده است، به اعتبار ویکی ‌لیکس به‌ شدت آسیب می ‌رسید، این‌ طور فکر نمی‌ کنید؟
پاسخ : این یک فانتزی رسانه‌ایی است. موضع رسمی ایالات‌ متحده امریکا ، همان ‌طور که باراک اوباما در آخرین کنفرانس مطبوعاتی ‌اش در مقام رییس‌ جمهور بیان کرد، این است که هیچ‌ گونه مدرکی دال بر تبانی ویکی ‌لیکس  و روسیه وجود ندارد. مقامات امریکایی گفته‌ اند که به باور آنها اسناد سازمان سیا نه از سوی حزبی  دولتی بلکه از یک پیمانکار خصوصی امریکایی به دست آمده است.
پرسش : اما شما نمی‌توانید انکار کنید که ویکی  ‌لیکس بعد از انتشار اسناد هیلاری کلینتون و کمپاینش بخش زیادی از محبوبیت خود را از دست داد.
پاسخ : شما چه می‌ گویید؟ اگر ما سخنرانی هیلاری کلینتون را در جمع بانکداران گلدمن‌ ساکس منتشر نمی ‌کردیم  او می ‌توانست پیروز شود؟ یا اینکه ما باید به نفع یک نامزد اطلاعات را سانسور می کردیم؟ ویکی ‌لیکس هرگز این کار را نمی‌کند.
پرسش : با این‌ حال به نظر می ‌رسد سرویس‌ های مخفی  بیش‌ از پیش تلاش می ‌کنند در نتیجه انتخابات کشورهای دیگر تاثیر بگذارند.
پاسخ : ممکن است این‌طور باشد.
پرسش : اگر این سرویس‌ های مخفی از ویکی ‌لیکس به عنوان سلاحی مفید بهره ببرند، آن‌ وقت شما نمی ‌توانید فقط  لم بدهید و بگویید: «ممکن است این ‌طور باشد.»
پاسخ : سرویس‌های مخفی هر روز خیلی چیزها را در رسانه‌ها  قرار می ‌دهند. و اگر ویکی ‌لیکس به لحاظ لوژستیکی قادر به انتشار اسنادی قبل از یک انتخابات باشد ما این‌کار را می‌کنیم ، و این دقیقا همان چیزی هم هست که مردم انتظار دارند.
پرسش : برای شما مهم نیست که ویکی ‌لیکس بر نتیجه انتخابات‌ها تاثیر بگذارد؟
پاسخ : ویکی ‌لیکس از انسان‌هایی تشکیل شده با دیدگاه‌های سیاسی مختلف. ما نمی ‌توانیم اصول علنی‌ مان و تعهدات مان را در قبال عموم مردم زیرپا بگذاریم.
پرسش : و طبق این اصول شما باید اسناد معتبر را هرچه سریع‌ تر منتشر کنید، صرف ‌نظر از اینکه به سود یا زیان کیست؟
پاسخ : این سیاست  فعلی ماست، ممکن است تحت شرایط غیرعادی تغییر کند.
پرسش : چه نوع شرایطی؟
پاسخ :مثلا اگر ما در آستانه جنگی هسته ‌ای باشیم  و  انتشار اسناد ویکی ‌لیکس بتواند به بدفهمی و سوبرداشت منجر شود، در آن صورت به تاخیرانداختن انتشار معقول است.
پرسش : شما انتشار اسنادی را که به کلینتون آسیب می ‌رساند به تاخیر نینداختید.
پاسخ : ما به خاطر خوشایند کسی کار نمی ‌کنیم. ویکی ‌لیکس اسناد سازمان‌ های قدرتمند را منتشر می‌ کند. ویکی ‌لیکس همیشه کله شخ  بوده  و کله شخ  باقی‌ خواهد ماند.
پرسش : برای مردمی که  ویکی ‌لیکس را مسوول انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رییس ‌جمهوری ایالات‌ متحده  امریکا می ‌دانند چه حرفی برای گفتن دارید؟
پاسخ : ویکی ‌لیکس تکتیک ‌های کثیف ستاد انتخاباتی کلینتون را افشا کرد. برخی رای ‌دهنده گان آن را پذیرفتند. آنها آزاد بودند که چنین انتخابی کنند. این حق آنهاست. این دموکراسی است.
پرسش : کلینتون، در مقام وزیر امور خارجه، به دنبال اقدام علیه ویکی ‌لیکس بود. آیا انتشار اسناد حزب دموکرات به نوعی انتقام‌ گیری از این حزب نبود؟
پاسخ : این دیگر زبان اجق وجق سواحل شرق ایالات متحده  امریکاست. دلیل اینکه  ویکی ‌لیکس اصول خود را دنبال می ‌کند این است که یکی مشکلی دارد؟ نه! اما قدری طنز تاریخی پشت آن وجود دارد. کلینتون در زندانی‌ کردن یکی از منابع ما، چلسی منینگ، دست داشت. ظاهرا عدالت طبیعی تا حدی وجود دارد و دست طبیعت انتقامش را می گیرد.
پرسش : شما از باخت او احساس رضایت می‌ کنید؟...دارید لبخند می ‌زنید.
پاسخ : در سطح شخصی احتمالا می ‌توانم به‌ خوبی با او کنار بیایم. او فرد کاریزماتیکی است. تا حدی سخت کوش هم هست، مثل خودم،  قدری هم بی ‌دست‌ و‌پا، مثل خودم. با این حال، یک خطی باید کشیده شود. او تصمیم گرفت کشور لیبیا را از بین ببرد. در نتیجه به بحران پناهنده گان اروپا دامن زد. ما تعداد زیادی از ایمیل‌ های او را منتشر کردیم  درباره چگونه گی برملاشدن این داستان. ظاهرا از این اسناد نتیجه‌ ای نمی ‌شود گرفت جز حکم به اینکه او جنایتکار جنگی است.
پرسش : آیا ما به سمت دوره‌ای پیش می ‌رویم که هر حزبی با هکرهای بهتر برنده انتخابات خواهد بود؟
پاسخ : نه لزوما. اگر به افشای اطلاعات مکرون نگاهی بیندازیم  به روشنی درمی‌یابیم که اسناد خیلی دیرتر از این منتشر شدند که بتوانند  تاثیری در انتخابات داشته باشند. در این اسناد یک داده فاحش است، جایی به  فردی اشاره می‌ کند که پیمانکار سرویس امنیت فدرال روسیه است؛ ولی واقعا چرا روسیه باید از این طریق نشان دهد پشت این قضیه است. این یک بازی ذهنی ابلهانه است... .
پرسش : بیانیه اولیه شرح ماموریت  ویکی ‌لیکس در سال ٢٠٠٦ ترسایی می‌ گفت: « اهداف اولیه ما رژیم‌ های به‌ شدت سرکوبگر چین، روسیه  و اوراسیای مرکزی هستند.» اما سازمان شما درباره این کشورها اطلاعاتی زیادی به ما نداده است.
پاسخ : کاملا غلط است. این تصور اشتباه  نتیجه خودبینی غرب و ایالات‌ متحده امریکاست. وقتی ما به زبان‌هایی غیر از انگلیسی مطلبی را منتشر می ‌کنیم، در نیویورک به آن توجهی نمی‌ کنند.
پرسش : اما خبرهای دست اول شما، مثل اسناد  جنگ افغانستان  و عراق، ایمیل‌ های کلینتون یا اسناد اخیر سیا، همگی ایالات ‌متحده امریکا  را هدف قرار می‌ دهند.
پاسخ : به این دلیل که ایالات‌ متحده یک امپراتوری با ٧٠٠ پایگاه  نظامی در سراسر جهان است. روکردن دست امریکا  به نفع کل دنیاست. وقتی ما دومیلیون و٣٠٠ سند درباره سوریه، از جمله ایمیل‌های بشار اسد را افشا کردیم، خبر دست اول به حساب  نمی‌آمد.
پرسش : وقتی روسیه کریمه را به خاک خود الحاق کرد، شما در توییتر خود نوشتید که ایالات ‌متحده امریکا با سیستم نظارتی گسترده‌اش همه جهان را به خود الحاق‌ کرده است. این عاقلانه است که یک جرم را با جرم دیگر توجیه کنید؟
پاسخ : بی‌ خیال. این دیگر یک ‌جور نقل ‌قول گزینشی از مواضع من است که مختص روزنامه ‌نگارهاست. من منتقد اقدام روسیه در اوکرایین بودم. در سطحی استراتیژیک فاجعه بود، هم برای اوکرایین و هم برای روسیه.
پرسش : اگر این شانس را داشتید که با افشاکردن اسنادی ولادیمیر پوتین را سرنگون کنید، آیا این کار را می ‌کردید؟
پاسخ : ما برای سرنگون ‌کردن کسی افشاگری نمی ‌کنیم. اگر اسناد معتبر باشند، منتشرشان خواهیم کرد. سانسور را نمی ‌پذیریم. به اعتقاد ما لازمه منصف  و عادل بودن تمدن بشری، آزادی اطلاعات است.
پرسش : فکر نمی‌ کنید برای شفافیت باید محدودیت‌ هایی هم وجود داشته باشد؟
این مساله ویکی ‌لیکس نیست. این مساله جامعه است. هر سازمانی وظیفه خودش را دارد. وظیفه پولیس شکست ‌دادن مافیاست. وظیفه رسانه گفتن  حقیقت به مردم است. این وظیفه اصلی ماست نه سانسور.
پرسش : فکر نمی‌ کنید این خطر وجود داشته باشد که منبع  ناشناس از ویکی ‌لیکس استفاده ابزاری کند؟
پاسخ : برخی گروه‌ های رسانه‌ ای برای توجیه عدم موفقیت و عملکرد ضعیف شان سعی کرده‌ اند چنین چیزی بگویند. در عین حال بسیاری از روزنامه‌ ها و مجلات از نحوه کار ویکی ‌لیکس الگو برداشته‌ اند و می‌ خواهند اسنادی را به صورت ناشناس ارایه کنند. ویکی ‌لیکس قاطعانه ‌تر از هر رسانه دیگری اسناد  را منتشر می‌ کند. ویکی ‌لیکس به‌ خاطر تعهدش به ارزش‌ها و مقاوم‌ بودن در دفاع از منابعش موفق است. همین نکته منابع  را جذب ما می‌ کند.
پرسش : نظرتان درباره حمله  سایبری جهانی با بدافزار « واناکرای» چیست؟
پاسخ : آژانس امنیت ملی امریکا، ان ‌اس ‌ای، انباری غول‌ آسا از سلاح‌های دیجیتال ساخت، اما در سال ٢٠١٣ ترسایی کنترول آن را از دست داد. با این حال ان ‌اس‌ ای این موضوع را به مایکروسافت و دیگر شرکت‌ها اطلاع نداد تا آنها بتوانند برنامه‌ های خود را  با آن تطبیق دهند...
پرسش : فکر می ‌کنید اتفاق‌ های بدتر از این  در راهند؟
پاسخ : سوال‌های جدی ‌تری برای پرسیدن وجود دارد: آیا آژانس امنیت ملی امریکا  و سازمان سیا این واقعیت را پنهان کرده‌ اند که کنترول بسیاری از سلاح‌های سایبری خود را از دست داده ‌اند، یا آیا آنها به باراک اوباما و دولت او این موضوع را اطلاع داده  بودند؟  بعد از افشاگری‌های ادوارد اسنودن، دولت ایالات‌متحده  امریکا قول داد که دیگر این نرم‌ افزارهای آسیب ‌پذیر را ذخیره نکند اما به شرکت‌ های بزرگ فناوری اطلاعات اطلاع داد که این نرم‌ افزارهای آسیب‌ پذیر را درست کنند. به ‌نظر می‌ رسد این وعده دروغ بوده است. سوال مهم  دیگر این است: آژانس امنیت ملی امریکا به خاطر آسیب ‌های حمله سایبری واناکری به سراسر جهان چه مسوولیتی را تقبل می ‌کند؟ / رخش/ ش

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۱۷ـ ۰۵۰۶

قلب افغانستان آماج جنایات علیه بشریت

 

تروریستان شریر بین المللی به تعقیب جنایات قبلی شان بخاطر اثبات نامسلمان بودن شان ماه عبادت و طهارت روزه را با جنایت هولناک در ولایت خوست آغاز؛ و با تداوم کشتار مردم مظلوم در سایر محلات ، امروز بار دیگر با جنایت هولناک تروریستی ، کربلای خونبار را در شهر کابل تکرار و قلب حزین افغانستان به عزا نشسته را خونین و داغدار ساختند  .

در مطابقت با تمام معیار های حقوقی، موازین قبول شده حیات مدنی و دینی، این بربریت، تجاوز بر والاترین ارزش های انسانی و مدنی بوده و قتل انسانیت میباشد و باید بمثابه جنایت دهشتبار « جنگی » ، « ضد بشری » و « علیه بشریت »  بطور گسترده درمقیاس ملی و بین المللی مورد نفرت قرار گرفته؛ و تدابیر عاجل بخاطر گرفتاری و محاکمه جنایتکاران اتخاذ و سازماندهنده گان و دولت های حامی آنان در فهرست سیاه سازمان ملل متحد درج ومورد تعزیرات شدید بین المللی قرار گیرد.

 مطابق به تمام معیار های حقوق بین المللی از کنفرانس لاهه (۱۹۰۷ م )، تا اساسنامه نورنبرگ، دیوان جزایی بین المللی، دادگاه لندن و کنوانسیون های چهارگانه ژینو (۱۹۴۸ م)، این عمل جنایتکارانه که «بشکل هدفمند» و «از قبل پلان شده» صورت گرفته در کتگوری «جنایات: جنگی، ضد بشری و علیه بشریت» مسجل گردیده است.

مطابق کنوانسیون های یاد شده ژینو: «جنایات جنگی شامل تمام موارد نقض حقوق بشردوستانه در منازعات و درگیری های جنگی می شوند و جنایات ضد بشری اعمال پراز قساوت برضد انسان ها کشتار گروهی و تعرض بر سلامت جسمی و اخلاقی انسانان را احتوا می نماید».  

در همچو موارد که وقوع « جنایت علیه بشریت و جرایم جنگی و ضد بشری »، اظهر من الشمس است، موارد الزام حقوقی بر مجرم، سازمان عامل و دولت حامی، از طرف مراجع مسوول وارد شده می تواند.

در برابر این مصیبت ملی که باعث شهادت و مجروحیت ده ها هموطن عزیز  که مرگ « انسانیت  » به نمایش گذاشته می شود  و مردم مظلوم ما از طبیعی ترین حق شان ( حق حیات ) محروم می گردند ، چه می توان کرد؟

تقبیح و محکوم ساختن متحد المال و یا به سبک و سیاق سیاست بازان عوام فریب، مزورانه با استدعای  اصلاح قاتلان سفاک و متکرر، اکتفا کرد؟

هشدار و زینهار إ

ای ملت از برای خدا هوشیار شوید إ

گوسپندی برد این گرگ مزور همه روز

گوسپندان دیگر خیره در او می نگرند

کارد به استخوان رسیده و دشمنان تاریخی افغانستان، پلان نابودی این سرزمین رامتحقق می سازد. افغانستان در دایره شیطانی محورهای شرارت منطقه  و جهان و در گرداب طوفان زای کشمکش رقبای سیطره جو وجهانخوار دور جدید بازی های بزرگ و مسابقه جیوپولیتیک و نیابتی منطقه یی و جهانی کماکان بخاک و خون کشانیده میشود.

در یک بازی بسیار پیچیده و مرموز و مافیایی که مخوفترین اشکال بنیادگرایی « اسلامی» بمثابه ابزار آن استخدام گردیده است، افغانان را از اساسی ترین حق طبیعی، یعنی حق حیات، حق داشتن کشور و اعمال حق حاکمیت ملی و حق گذار بشاهراه تمدن محروم می سازند، تا سرزمین افغانان لانه تروریستان، کشتزار مواد مخدر، عمق استراتیژیک و معبر ورود به آسیای میانه مورد استفاده قرارگیرد. مقابله با ارواح خبیثه و سونامی خوفناک بنیادگرایی « اسلامی » و شرارت پیشه گان تروریست، مستلزم یک منشورملی است تا بخاطر دفاع از حقوق یاد شده یی مردم و وطن، ترور و تروریزم بمثابه دشمن مشترک هست و بود افغانستان اعلام و مورد نفرت ملی قرارگیرد. تروریست و قاتل قوم و مذهب ندارد و دشمن تمام مذاهب و اقوام با هم برادر و برابر افغانستان میباشد.

تکرار مصیبت ملی نباید با تکرار عزای ملی جواب گفته شود. بخاطر دفاع از حق حیات و زنده گی مردم ،  باید رمضان خونین  و این چهارشنبه سیاه را به  روز رستاخیز ملی و نقطه پیوند ملی مبدل ساخت و با چنگ زدن به وحدت ملی که هست و بود افغانستان در گرو آن است، بخاطر تن آغشته بخون مادر وطن وفاق و اشتراک گسترده ملی را برای دادخواهی حقوق افغان و افغانستان سازمان داد.

چشمداشت از اجانب و به اصطلاح جامعه بین المللی که مسوولیت اخلاقی شان در قبال تراژیدی خونبار افغانستان که معلول و محصول مداخله خارجی بوده ، واضح میباشد. اما در احوال افتراق ملی و فقدان اقتدار ملی، وجاهت و اعتبار ملی یک سرابی بیش نخواهد بود.

بدون موجودیت عامل نیرومند داخلی که همانا دولت مقتدر ملی و متکی بر حاکمیت قانون و قوای مسلح ملی و غیر تنظیمی و قومی، هیچگاهی مقابله با احوال اسفبار جاری ممکن نمی گردد.

هرگاه حاکمیت قانون وجود می داشت در همچو حوادث خونین در گام نخست باید مسوولین درجه یک  « حکومت وحدت ملی »   مورد استجواب و بازپرس قرار گیرند و ستون پنجم که زمینه سازی  وقوع این فاجعه را نموده، مشخص گردد.

یک دولت کارا، دستگاه دیپلوماسی مسوول و فعال می تواند  رسالت دفاع و داد خواهی از حقوق مردم و وطن را در مقیاس جهان مطرح و به شورای امنیت سازمان ملل متحد عارض گردد.

دیگر از کفر ابلیس معروف تر است که پاکستان مرکز تروریزم و دولت آنکشور حامی تروریستان میباشد و ببرکت سیاست های کجدار و مریز امریکا و انگلیس روز تا روز گستاخانه تر عمل می نماید. باید اذعان داشت که در اوضاع وخیم و پیچیده کشور گسیل بیش تر عساکر امریکایی به افغانستان حل مشکل نبوده و نخواهد بود بلکه اتخاذ یک سیاست روشن و شفاف دولت امریکا در برابر دولت پاکستان، بحیث محور شرارت منطقه وی و حمایت و تقویه تروریزم بین المللی، موثر تر خواهد بود.

دوسیه پاکستان بنابر همین دلایل میتواند در شورای امنیت ملل متحد، بر وفق فصل هفتم منشور و متکی بر اصل United nations sencations بحیث مرکز تروریزم و دولت آنکشور بمثابه حامی تروریستان بر طبق اصل Legal settlement sancation  مورد تعزیرات قرارگرفته و بحیث یکی از محورهای خطرناک شرارت با تحریم ها مواجه گردد.

هرگاه پارلمان ممثل اراده ملت وجود می داشت، طرح این سوال مبرمیت خاص دارد که این همه پیمان های ستراتیژیک و بخصوص با ایالات متحده امریکا، چرا تطبیق نمی گردد. بر اساس عرف حقوق بین المللی قرارداد های که ضمانت اجرایی نداشته و مرعی الاجرا نگردد، (کان لم یکن) پنداشته می شود. Pact Sunt Sarwanda همان اصل حقوقی باستان است که درحقوق بین المللی معاصر نیز ماهیت و اهمیت قرارداد ها را توضیح می دارد.

این دیگر مضحک می نماید که امریکا با افغانستان پیمان استراتیژیک دارد و توسط متحد « پیمانکار» آن سلاخی می گردد. وقت آن رسیده است تا  دولت های غربی با معیار و برخورد دوگانه با تعریف ترور و تروریزم و تبعیض خون افغان ، عراقی  و ... با شهروندان مانچستر ، پاریس و ... وداع نماید . 

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا با احساس مسوولیت در قبال افغانستان و تراژیدی خونبار مردم به عزا نشسته ما، این اعلامیه را بخاطر دادخواهی و بلند کردن صدای اعتراض به تمام نهاد و مراجع افغانی و بین المللی ارایه می نماید و از هموطنان عزیز و نهادهای افغانی متمنی است تا با قلم و قدم بخاطر دفاع از حقوق مردم  و افغانستان که قربانی تروریسم است ، اشتراک مساعی نمایند.

با حرمت

هیات اجراییه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

چهارشنبه ۳۱ می ۲۰۱۷

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۱۰۶