اهـدا به وحـدت خـواهان آزاده

 

عاشق همسویی ام دوری مرا درکار نیست

وحدت همفکری و همبستگی  دشوار نیست

اولین گام اعتماد صدق و عزم راسخ  است

دل اگر خواهد عمل را مشکل بسیار نیست

برگذشتن ازموانع  خود اساس وحدت است

گر چنین  باشد  نیاز نقد  یار از  یار نیست

سالها  در راه  وحدت  گامها  برداشته  شد

عزم میخواهد وگرنه حیله ی  درکار نیست

عشق میهن راه مردم آنقدر هم سهل  نیست

هرکه نتواند درین راه حاجت اصرارنیست

صدق وعزم آهنین معیارهای  وحدت است

چونکه هرآزموده ی راحاجت تکرارنیست

مشکل وحدت یگانه بر گذشتن ازخود است

ورنه هیچ همفکرخوب ازیکدگربیزارنیست

اندرین  برهه  ، وطن  ایثار میخواهد ز ما

عزم میباید که همچون  راه بی آزار نیست

پا نهادن درمسیرعشق زخود بگذشتن است

زانکه راه پیچ وخم  بی گژدم بی مارنیست

اندرین ره رمز پیروزی ما دروحدت است

با تاسف طور لازم  سعی در  رفتار نیست

هر رفیقی در نظر  گوید سرم قربان حزب

درعمل کوحاصلی گردست بادل  یارنیست

سالها  شد جلسه  وحدت  به اهداف بزرگ

لیک هنگام  توافق ، پایه ی  کردار  نیست

هرکسی وحدت بخواهدیا نخواهد ره یکیست

راه جبهه روشنست این حاجت زنهار نیست

بهر وحدت ، فاش میگویم ، نرنجد  گـردلی

هست دست دیگران یاعشق ماسرشارنیست

گر شود  وحدت  میان  داد  خواهان  وطن

بهر  پیروزی ما جای  شک و انکار نیست

( عبدالو کیل کوچی)

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۴۰۲

 

اعتراض به حجاب اجباری در ایران و واکنش دولت  

 

 

اعتراض به حجاب اجباری و بر چوب کردن روسری به تدریج عمومیت می ‌یابد. دادستان کل ایران می ‌کوشد این کارها را ناچیز و « بچگانه » بنامد اما تهدید می ‌کند که حضور بدون حجاب در خیابان جرم است. محمد جعفر منتظری دادستان کل، اعتراض مدنی زنانی را که در روزهای اخیر روی سکو رفته و چادرهای ‌‌شان را برداشته ‌اند، « بچگانه » ، از سر نادانی و احساسات؛ و ناشی از « القائات خارج از کشور» خواند.

او چهارشنبه در نشست  مطبوعاتی گفت: «من این مساله را امری جزیی و غیرقابل توجه می‌ دانم. اکثر قریب به اتفاق زنان ما حجاب چادر دارند و یا حجاب درست دارند و اجازه نمی ‌دهند حرکتی که مورد هدف دشمن است اجرا شود. این حرکت بچگانه‌ ای بود که دخترجوانی در جایی که عده‌ای در حال زنده گی عادی خود هستند روسری‌اش را بردارد و بعضی با ماموریتی که داشتند فیلم‌ های آنها را در شبکه مجازی منتشر کنند.»

منتظری افزوده که از خانم‌ های معتقد انتظار می ‌رود حجاب را رعایت کنند و اگر اعتقاد ندارند، تابع  قانونی باشند که وضع شده است: « این حرکات تاثیر چندانی ندارد و ضمن اینکه اگر کسی با بی ‌حجابی در خیابان حرکت کند به موجب قانون مرتکب جرم شده و می‌ تواند تحت تعقیب قرار گیرد.»

طبق تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، اگر زنی در مکان‌های عمومی حجاب اسلامی نداشته باشد، قاضی می ‌تواند بین ۱۰ تا ۶۰ روز او را حبس کند یا برایش جریمه ‌ای نقدی بین ۵هزار تا ۵۰هزار تومان در نظر بگیرد.

به موازات دادستان کل  ، دادستان تهران نیز درباره نافرمانی مدنی علیه حجاب اجباری گفته است: « یک نفر دستگیر و به داد سرای ارشاد ارجاع شده است.»

فرد دستگیر شده، نرگس حسینی نام دارد. از عباس جعفری دولت آبادی پرسیده‌اند که آیا خبر صدور قرار ۵۰۰میلیون تومانی برای فرد بازداشت شده درست است. او از پاسخ طفره رفته اما تاکید کرده که برداشتن روسری در خیابان جرم تلقی می ‌شود: « تجاهر به گناه جرم است.»

پیش قراول این نافرمانی مدنی، ویدا موحد بود که در نخستین روزهای اعتراضات سراسری در ماه جدی ، روی سکویی در خیابان انقلاب رفت و روسری خودش را بر سر چوب کرد. پس از تکرار این الگوی اعتراضی در تهران، اصفهان، شیراز و مشهد هم صحنه چنین اقدامی بوده‌اند. افزون بر زنان و دختران، مردان و پسران هم به این حرکت پیوسته ‌اند. ویدا موحد که مادر فرزندی ۱۸ ماهه است، هفته نخست بهمن پس از چهارهفته بازداشت آزاد شد.

نسرین ستوده، وکیل دادگستری، در همین زمینه به دویچه ‌وله گفته است:  « نمی ‌توان در مورد اینکه آیا این اعتراض یک حرکت فراگیر خواهد شد یا نه اظهار نظر کرد. کسانی که دست به این حرکت زدند از لحاظ قانونی افرادی عاقل و بالغ هستند و از سرنوشتی که ممکن است به آن گرفتار شوند مطلع هستند. اما برخورد مقامات رسمی با این حرکت چنان است که می ‌شود آن را در ردیف مجازات‌های سنگین مثل سرقت مسلحانه قرار داد.»

علی مطهری، نماینده مجلس جمهوری اسلامی در واکنش به مساله  اجباری بودن حجاب  زنان را انکار کرده و گفته است: « بسیاری از زنان با هر وضعی که دوست دارند در جامعه حضور پیدا می ‌کنند پس اجباری در کار نیست.»

مطهری موضوع حجاب را مشکل کنونی کشور ندانسته  و گفته است: « این که چهار نفر روسری خود را هوا می‌ کنند اتفاق مهمی نیست. اگر قرار بر مساله مهمی باشد باید پرسید که چرا دولت در رعایت حجاب نظارت کافی ندارد.»

نایب رییس مجلس دهم  ، بارها گفته که در مسایل فرهنگی و موضوع حجاب، فردی اصولگراست. او اولویت‌های اصلی نظام در دهه چهارم انقلاب را از جمله عدالت، استقلال سیاسی، آزادی بیان و اندیشه دانسته است.

اما عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی در روزنامه اعتماد  نوشت که بحث در باره حجاب اجباری ضرورت دارد: « اتفاقات روزهای گذشته که چند تن از دختران جوان به نشانه اعتراض در خیابان انقلاب و روی سکویی ایستاده و روسری خود را بر چوبی تکان می‌ دهند، بحث درباره حجاب را ضروری ساخته است؛ موضوعی که برای سال‌ها امکان بحث و گفت ‌وگو درباره آن وجود نداشت و به شکل یک تابو در آمده بود.»

عباس عبدی از جمله می ‌نویسد که قانون هیچ تعریفی از حجاب شرعی ارایه نداده وگرنه با فرض فهم غالب ( پوشیدن بدن به جز صورت و کفین)، می ‌توان بر اساس ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی، روزانه تعداد زیادی از زنان را محکوم و مجازات کرد. او یک تناقض دیگر را این دانسته که غیرمسلمانان، زنان خارجی و دیپلومات‌ها باید در سفر به ایران زیر بار چنین اجباری بروند در حالی‌ که طبق همین قانون هیچ الزامی به رعایت حجاب شرعی ندارند.

این که دادستان کل، دادستان  تهران و نایب رییس مجلس در قبال نافرمانی مدنی علیه حجاب اجباری موضع‌ می‌ گیرند، و این که موضوع زن و آزادی پوشش، وارد گفتمان تحلیل گرانی می‌ شود که ترجیحا و معمولا در « مسایل کلان اقتصادی و سیاسی » اظهار نظر می ‌کنند، به خودی خود نشانگر اهمیت و وزن موضوع در تحولات اجتماعی کنونی ایران است.

حتا اگر فاطمه راکعی، مشاور امور زنان در شهرداری تهران و دبیرکل جریان اصلاح‌ طلب « جمعیت زنان مسلمان نواندیش» ، اعتراض به حجاب اجباری به شیوه دختر خیابان انقلاب را « خارج از شأن زنان فرهیخته »  بداند، به نظر می ‌رسد که نافرمانی مدنی علیه حجاب اجباری دارد از پوسته یک اقدام فردی صرف بیرون می ‌‌‌‌آید و به گفتمانی فرهنگی و رسانه ‌ای تبدیل می‌ شود.

در همین راستا روز چهارشنبه ۱۱ دلو، زنی با چادر در مشهد روی سکو رفت و از « دختران خیابان انقلاب » حمایت کرد./ صدای مردم

ریشه شناسی واژه های گفتاری مردم افغانستان

داکتر حمید الله مفید


واژه چشم:

صورت نوشتاری آن Chashem و صورت گفتاری مردم کابل Cheshem از باستانی ترین واژه های زبان فارسیست که به مرور زمان تغییر پذیرفته است . در سروده های ریگویدا به گونه ای Akshiemm آمده است ، در زبان سانسکریت به گونه ای Pakshman شده است ، در زبان های پراکریت وهندی باستان Aankustergha در زبان هندی جدید Ankhu در زبان پشتو Stergeh یا سترکی در زبان اوستایی به گونه ای Akchesham در زبان لاتینی Aukuhem در زبان المانی Die Augen در زبان فارسی باستانی Chesham ودر زبان فارسی جدید نیز به گونه ای چشم آمده است .
واز آن دو پدیده زیبا بالای بینی که انسان ها واغلب زنده جان ها با آن ها می بینند. ارگانی که با آن می توان دید.در زبان گفتاری مردم افغانستان از آن ترکیب های زیادی ساخته شده است :
به این گونه :
چشمبندی chashembandi: از دو واژه چشم و بند یا بندی ساخته شده است چشم پیدا است مگر واژه بند نیز از واژه های بسیار باستانی است . که در اوستا وسانسکرت نیز به گونه ای بند آمده است چشمبندی حالتی که گویا مداری ها و ساحران با انجام حرکات خارق العاده که چشم از تشخیص آن عاجز باشد ، مایه شگفتی بیننده را فراهم می سازد . در زبان گفتاری یعنی تشخیص چشم بیننده را بند کرده است . آن را چشمبندی می گویند .
چشم پتکان chaschem putakän : از دو واژه چشم و پتکان ساخته شده است . در زبان گفتاری مردم کابل یک بازی است که میان دو نفر ویا افزونتر از دو نفر انجام می شود وآن به گونه ای است . که یک نفر چشمانش را می بندد و نفر دومی یا دیگران خود را از دید او پنهان می کنند .تا شماره شش می شمارد و سپس چشمانش را باز می کند و دنبال پنهان شده گان می گردد . اگر جاه های پنهان شده گان را در یافت . آنهای را که درست دریافته است . می سوزند و نفری که نخست پیدا شد . چشمانش را می بندد و دیگران پنهان می شوند. به همین گونه این بازی ادامه می یابد .
‌چشمچران : که از دو واژه ترکیب شده است واژه چشم  و واژه چران :
واژه چران در زبان سانسکریت به گونه ای Jivaran وچوپان را نیز Jiverpäla می گفتند . در زبان اوستایی به گونه ای Chuvarän در فارسی باستانی چروان ودر زبان فارسی چران شده است .
معنی چشمچران : چشم چرانده نمی شود. مگر به گونه کنایه کسی که هر سو می نگرد، وبه ویژه سوی بانوان ودوشیزه گان دیدن را گویند وتلاش نمودن به خاطر گپ دادن بانوان ودوشیزه گان .
چشمک Cheshmak: از دو بخش ساخته شده است : «چشم » و«ک» چشم اسم است و واژ «ک» در زبان فارسی اغلب نشانه « کوچکی وتصغیر» است یک چم آن یعنی چشم کوچک، مگر در زبان گفتاری یعنی به سوی بانوان یک چشم را به گونه خیلی کوتاه پلک زدن را گویند وهدف از آن بیان عشق وشهوت به سوی جنس مخالف وگاهی هم به منظور بیان مطلبی که میان دو نفر پیش بر این مشخص شده باشد، مراد است.
چشمک Chashmak: در زبان گفتاری عینک عربی که بالای بینی می گذارند تا با آن ببینند ویا عینک آفتابی که با آن چشم را از شدت نور آفتاب در امان نگهدارند نیز مراد است .
چشمکیChashmaky : به آن بخش چادری که از سوراخ ، سوراخ اند و با آن بانوان اسیر در زیر چادری بیرون را می نگرند ، گویند.
چشم آبی Cha- Äbie: به چشمانی که رنگ آن آبی باشد.
چشم سبز ویا سوزCha-Sabz: به چشمانی که رنگ آن سبز باشد وبه گونه ای کنایه کسانی که زیبایی ها را زود نظر می کنند.
چشم لُق Cha-Lüq: کسی که چشمانش بزرگ وبرآمده باشد.
کینی چشمک Kieny Cheshma: کسی که چشمانش کوچک باشد.
طلا چشمک Tellah Che: به چشمان براق وروشن وزیبا گفته می شو.
چشمان میشی Chesh- Meshy: به چشمانی که رنگ آن مانند رنگ ماش ویا تیره تر از آن باشد
چشم سیاه Cha-Sya: کسی که رنگ مردمک یا نی نی گک چشمش سیاه باشد.
چشم زننده Cha-Zanenda: کسی که با چشمانش کسی را نظر کند( واژه نظر) واژه تازی یا عربی است که به معنی دیدن است ، مگر در زبان فارسی هدف از آن کسی را با چشمان نظر کردن مراد از آ چشم زدن است ، درقران به گونه ( لیزلقونه بابصارهم) آمده است یعنی با چشمان شان آسیب می رسانند. (نظر بند ) که با دود کردن اسپند ، ویا بربو ، نظر بد را از سوی کسی دور می کنند.
چشم بازی Che- Bazy: نوعی بازی است ، که دو نفر سوی چشمان همدیگر می بینند وپلک نمی زنند. هر کسی که نخست پلک زد می بازد.
چشمان چقر Che-Chuqür: به چشمانی که گود ویا فرو رفته گی داشته داشته باشد.
چشم سفید Che-Safed: دیده درا ، کسی که شرم وآزرم وحیآ نداشته باشد ورعایت کسی را ننماید.


( مانده دار )

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۸ـ ۲۲۰۱

صلح و سلم تو اى روانى
با قاتل و مرتجـع و جانى
اضافه نمـوده  درد  و غـم را
تبعييض و كدورت و ستم را
هم تحفه دهد به ما غم و درد
هم گريه و آه و ناله ى سـرد
هر روز برسد يك انتحارى
در كوچـه و جـاده انفجارى
گاهى به مساجد و به هوتل
گاهى به كنار كـوه و كوتل
هر باره هزار جوان بميرد
جان همه مرد و زن بگيرد
مـوضوع ترور كانتيننتال
از ما بربوده شيمه و حال
از هر جهتى به هر تناسب
بیـداد كـنـد خلـص تعصب
آن يك به شمال تيرى در دست
ديگر به جنوب وعـده ها بست
در هر طرف و به هر ولايت
هيچ كس نكند ز تو اطــاعـت
دست آورد همچو مكر و بازى
جنگ و جـدل و دسيسه سازى
وضعىی كه نموده يى تو تحميل
هم تجزيه كند وطن چــو تحليل
مرگ است به تو و به دولت تو
بر ايــده و شـان و غيـــرت  تو

( زبير واعظى)

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۸ـ ۲۹۰۱

مراسم یاد بود از کارکردهای پنجاه ساله ای زنده یاد رفیق عبدالکریم کیهان

 

ویانا  ـ اتریش

گزارشگر: بامداد

 بروز بیستم ماه جنوری سال روان ترسایی گردهمایی باشکوهی بمناسبت درگذشت و قدردانی از کارکردهای سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی روانشاد عبدالکریم کیهان عضو شورای مرکزی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان ، عضو کمیسیون تبلیغ و فرهنگ مرکزی حزب و منشی شورای مردم ولایت کندز، درشهر ویانا پایتخت اتریش برگزار شد . این محفل که در آن شخصیت های سیاسی و فرهنگی افغانی و اتریشی ، انجمن ها ، فلم سازان افغانی ، ژورنالیست های رسانه ها و جوانان پناهنده افغان اشترا ک داشتند، نخست آیاتی از قرآن کریم تلاوت گردید و سپس زند گینامه تصویری رفیق عبدالکریم کیهان به نمایش گذاشته شد. بعد از آن بانو تانیا کیهان دخت فرهیخته استاد به نماینده گی از اعضای خانواده خود اکلیل گلی را در پای نگاره آن فرزانه مرد گذاشت .درادامه برنامه دیپلوم انجینرعمر محسن زاده مسوول اسبق سفارت و نماینده گی دایمی جمهوری افغانستان در اتریش و عضو شورای انسجام و هماهنگی حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اروپا ، در باره شخصیت برازنده و کارنامه های درخشان استاد عبدالکریم کیهان سخنرانی نمود. وی در بخشی از بیانیه خود چنین گفت :

« رفیق عبدالکریم کیهان فرزند نیکنام جنبش دموکراتیک و ترقی خواهی افغانستان بود که از آوان جوانی تا واپسین ترین لحظه های زنده گی خود مشعل علم و دانش را در دستان توانمند خود محکم گرفت و از نور پُر فروغ آن راه نسل های جوان و بالنده را روشن ساخت . او آموزگارو اهل معارف بود و می دانست که برای رهایی از چنگال جهل ، تاریک اندیشی و عقب گرایی و نیل به تحولات بزرگ اجتماعی پیش از همه لازم است تا توده های مردم و به ویژه نسل های جوان از راه معرفت و آموزش به خود اگاهی و بیداری برسند ، خود و جامعه خود را بشناسند و با گزینش اهداف تجددطلبانه ، ترقی خواهانه و داد خواهانه در شاهراه تمدن ، خوشبختی و آزادی واقعی گام نهند. کیهان بدرستی دریافته بود که آزادی راستین مردم در ارتقا وشگوفانی فرهنگ آن قرار دارد و انسان فرهیخته بیشتر از دیگران به مزایای زنده گی و معنای آزادی پی می برد . از این رو او فرهنگی شد و به پهنه گسترده علوم روی آورد ....

کیهان مرد اندیشه و عمل بود وسالیان درازی در خدمت معارف کشور قرارداشت.او تاریخ و فرهنگ کشور خود را توضیح می داد و با قلم توانای خود مقالاتی فراوانی که زیب دهنده مشهورترین روزنامه ها و جراید پُرخوانش کشور بودند می نوشت. باری از استبداد و بی عدالتی سخن میگفت و باری در باره نقش زن در زنده گی می نوشت ، و گاهی هم واژه زیبایی را درهنرو فرهنگ بیان می نمود . او بی عدالتی را زاده مناسبات غیرعادلانه اجتماعی می دانست و خشونت در برابر زنان را سخت نکوهش می کرد. کیهان بارها موقف زن را از نگاه  قرآن، تاریخ، جامعه و فرهنگ به بررسی میگرفت و یکی ازعلل اساسی خشونت را درمحرومیت ، عقب مانده گی و نبود اگاهی و آموزش همگانی میدانست. کیهان همچنان راه نجات از تاریک بینی و عقب گرایی را در تعمیم ، نهادینه ساختن و گسترش همه جانبه دموکراسی میدید ...او باورداشت که عدالت ریشه دموکراسی را آبیاری میکند و در این زمینه رعایت حقوق مردم از اساسی ترین اصول و ارزش های این نظام مردم سالار است. استاد دانشوردرمقالات و تحلیل های سیاسی خود بارها اذعان نموده بود که مردمان کشورهای عقب مانده بخاطر حق اشتراک در امور زنده گی شان از ته دل خواستار دموکراسی اند ... کیهان روزنامه نگار به نقش مطبوعات در تنویر افکار عامه اگاه بود و از همین رو از همه ارگان های نشراتی احزاب سیاسی و همه رسانه های کشور می طلبید که در دفاع از حقوق مردم قرارداشته ، اعمال مخالف منافع ملی را افشا ؛ و رفتار و کردار حاکمان قدرت را در معرض قضاوت مردم قرار دهند .او از همه قلم بدستان رسالتمند تقاضا می نمود که قاطعانه در ضدیت با تعصبات قومی ، زبانی ، نژادی ، قبیله وی ، مذهبی ، سمتگرایی ، برتری جویی و محل پرستی قرار گیرند و مسوولیت عظیم خود را در حفظ وحدت ملی و منافع علیای کشور انجام دهند. او خود در این راه به الگویی مبدل گردیده بود و در آثار پژوهشی خود سخت به معرفی تاریخ مشترک وپُرافتخار کشور عزیزما می پرداخت. یکی از این آثار کتاب «  ولایت کندز در گذرگاه تاریخ » است که گذشته پایتخت قدیم تخارستان و رابطه تنگاتنگ آنرا با « سرزمین هزار شهر » یا « باختر باستانی » بیان میدارد ....او که زنده گی را هنر، و هنر را زنده گی می دانست در طول همه عمر خود هنرمندانه زیست و هدفمندانه زنده گی کرد . رفیق کیهان بخاطر مردم و نسل های بالنده و آینده کشور کارکرد و میراث گرانبهایی از اندیشه های ناب ، تجارب پُرارزش سیاسی و فرهنگی ، و وصایای نیکو به جا گذاشت .دریغا که این مرد سیاست ، ادب و فرهنگ دیگر در جمع ما نیست و نبود فزیکی اش را سخت احساس میکنیم .هر چند باغستان ادب و فرهنگ و جنبش سیاسی ما نخل تنومندی را از دست داد، ولی در این کشتزار تشنه لب هزاران جوانه ای سربلند خواهند کرد که کیهان دانه های آنرا غرس نموده و باغبان تاریخ آنها را آب خواهد داد . آنان چراغی را بدست خواهند گرفت که کیهان همانند سایر مبارزان راه مردم و فرهنگیان روشن کرده است .در هرلمعه آن نور کیهان زنده و یادش گرامی خواهد بود . رفقا و حزب پرافتخارش ، مردم و جامعه فرهنگی وطن او را هرگز فراموش نخواهد کرد».

 

 

پس از این سخنرانی محترمه هیرتا مارگریت هابسبورگ ـ لوترینگن به نماینده گی از « انجمن حمایت از صلح ـ شعله صلح » صحبت نموده و از تأثیر بزرگ تربیتی استاد بردخت فرزانه اش تانیا کیهان که ژورنالیست ورزیده و فعال اجتماعی است یاد آوری کرد .او خاطر نشان ساخت که جهانبینی عبدالکریم کیهان با ایده الهای همه بشریت ، به ویژه با همی و همزیستی بین المللی ، تلاش دسته جمعی بخاطرتامین صلح جهانی و تبادل فرهنگی برای نزدیکی هرچه بیشتر خلق ها همسانی دارد .

سپس محترم اڅک یکی از روشنفکران مقیم ویانا زندگینامه استاد کیهان را به زبان پشتو به  خوانش گرفت .

در پایان  گردهمآیی « مراسم یاد بود از کارکردهای پنجاه ساله زنده یاد عبدالکریم کیهان » که از سوی گرداننده گان با اشعار و و جیزه هایی به زبان های دری و الما نی همراهی می گردید اشتراک کننده گان به مشاهده البوم تصویرها ، کلکسیون های روزنامه های هیواد ، انیس ، راه آینده و ... ، کتاب « ولایت کندز در گذرگاه تاریخ » و برخی یاد گارهای دیگر رفیق کیهان پرداختند و درکتاب تسلیت پیام های همدردی خود را درج نمودند .

 

   بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۱۰۱