انجمن حقوقدانان افغان در اروپا
فراخوان بخاطر دفاع از حقوق زنان افغانستان
جنگ تحميلى بيشتر ازچهاردهه مصايب بزرگ را بر مردم ما تحميل نموده ، که باراساسى آنرا زنان افغانستان متحمل ميگردند.
صلح نياز و شرط بقاى جامعه و خواست اساسى مردم و منجمله زنان ميباشد .
تراژيدى خونبارافغانستان معلول و محصول مداخله و تجاوز خارجى است و قدرت هاى رقيب بين المللى و اعضاى دايمى شوراى امنيت سازمان ملل متحد که مسوولیت حقوقى و اخلاقى شان در قبال افغانستان و مردم ان اظهر من الشمس ميباشد .
بدينروجامعه بين المللى و در گام نخست ايالات متحده امريکا با توجه به همين اصل قبول شده جهانى ( مسوولیت اخلاقى - moral obligation ) بايد به قربانى بزرگ مردم ما دراين چهاردهه و منجمله هجده سال حضورگسترده نظامى و سياسى به نام دفاع از حقوق و آزادى ، احترام نمايند و خواست برحق زنان و مردان افغان در پروسه صلح در سطح يک پروژه انتخابات داخل امريکا عجولانه تنزيل ندهند .
بسيار ضرور است تا هنگام اتخاذ تصميم در قبال صلح افغانستان آقاى ترامپ سخن ارزشمند يکى از اسلاف خود ( ابراهام لينکلن ) را ملاک فکر و عمل قراردهد که :
« هيچ معضله حل نمی شود تا عادلانه حل نگردد .»
بدينرو ذکر اين واقعيت که :
مردم ومنجمله زنان افغانستان از امريکا و متحدان آن صلح و حقوق شانرا تگدى نمي نمايند . حقوق زنان افغان به تعبير عده يى از دست اندرکاران امريکايى و اروپایى تحفه هجده سال حضورامريکا، نبوده و بشهادت تاريخ و وقوف آنان متذکر ميشويم که :
در اوابل و اخير قرن گذشته نهضت زنان افغان و دولت هاى پاسدار آنرا استعمار انگليس ، امريکا و متحدان شان به نابودى کشانيده اند و انگيزه غول هاى نفت و گاز يونيکال و بريداس در دفاع از طالبان و نقش بلند دولت امريکا دراين بازى از کفر ابليس معروفتر است .
اين درست است که جامعه افغانستان مردسالار ميباشد و اما اذعان به اين واقعيت نمي تواند منتفى حرمت و حضور تاريخى آنان در دفاع از ميهن و مبارزه بخاطر حقوق شان گردد . زن دراين سرزمين هزارسال قبل شعرسروده و دردفاع از کشور حماسه آفريده است و خلاصه ساختن شخصيت زن به چادرى و دلاق کارکسانى است که ميخواهند اين پديده مزموم استعمارانگليس را مستدام ساخته و بر چادر مادر و زن افغان و جايگاه رفيع آن در تاريخ افغانستان بى حرمتى نمايند .
بدينترتيب دفاع از حقوق زنان افغان نه تقليد از غرب است، و نه اضافه خواهى پيش از وقت ميباشد که اهم آنرا ميتوان چنين مشخص ساخت :
- بر آنچه زنان افغانستان در طول تاریخ بخاطر آن رزميده اند و در صد سال اخير و از نخستين قانون اساسى و با ايجاد دولت ملى برهبرى شاه امان اله و در شش قانون اساسى و بشمول قانون اساسى نافذ و فصل دوم آن بحيث حقوق زن مسجل گرديده است ، خط بطلان نکشيد .
- حقوق زنان که بيشتر از چهل سال قبل و درجمهوريت اول و زمان محمد داود فقيد و در کود هاى مدنى و جزايى بيان گرديده محترم و مرعى داريد .
تمام قوانين اساسى يادشده و دو کود بزرگ مدنى و جزايى در انطباق کامل با شوونات تاريخى و ملى ما قرار داشته و در واقع اسلامى ترين اسناد تقنينى و حقوقى جهان اسلام ميباشند .
- خواست زنان افغانستان از امريکا و اقاى ترامپ :
اين خواست در صورتيکه رافعه منافع انتخاباتى و مصالح جيوپولوتيک ميثاقهاى جهانى را مصدوم نسازد ، بسيار ساده و انسانى است :
با پشت کردن به مجسمه آزادى امريکا ، منشور ملل متحد و ميثاق هاى جهانى را که دولت شما ملزم برعايت ان است ، زيرپا نکنيد !
عادلانه بودن صلح و احترام بحق حاکميت ملى مندرج مواد اعلاميه جهانى حقوق بشر و معيار هاى قبول شده حقوق بين المللى ، خط فاصل قانون جنگل و جهان متمدن بوده و نقض آن دولت امريکا را بمثابه دولت اشغالگر بحافظه تاريخ ثبت مينمايد .
- زنان افغانستان سخنان جلالتمآب سرمنشى سازمان ملل متحد را که با پيشرفت مذاکرات امريکا و طالبان خواهان آغاز فورى مذاکرات مستقيم طالبان و دولت گرديده و از طرفين تقاضا نمود تا :
« تا مشارکت هدفمند را براى زنان در تمام سطوح روند صلح تامين » و نتيجه توافق را منوط بحمايت ورعايت حقوق زنان و تضمين آنرا « مطابق قانون اساسى و مکلفيت هاى بين المللى » خواند ، استقبال و خواهان تحقق آن ميباشد .
- صلح واقعى و پايدار مستلزم مکانيزيم همجانبه است و به تحقق نیرمند ضرورت دارد و اين وسيله همانا نهاد و موسسه ، دولت موجود افغانستان ميباشد که هرنوع طفره رفتن و دولت زدايى و تضعيف قواى مسلح منجر به تکرار تراژيدى دهه نود و تحقق پلان هاى خصمانه کشور متخاصم پاکستان خواهد گرديد .
- بدون شک صلح واقعى و پايدار در پرتو اصل اصالت و حاکميت قانون و اصل احترام به راى جمهور مردم و نظام جمهوريت متحقق ميگردد ، که نبايد قربانى معاملات پشت پرده با طالبان گردد .
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا از تمام پاسداران حقوق مردم ، مدافعان حقوق زنان ، جوامع مدنى و شخصيت هاى طرفدارحق و صلح واقعى صميمانه ميخواهد تا با اين فراخوان برحق انجمن همصدا و بخاطر پخش و نشروسيع اين فراخوان و جمع آورى تاييد و امضا ، با دفاع از حقوق زنان ، صلح واقعى و پايدار را جانبدارى نماييم .
با حرمت
هيات رهبرى انجمن
ميرعبدالواحد سادات ریيس انجمن
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۷۰۳
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2019
نظرى گذرا به پيشينه نوروز باستان
بهار آمد و گل ها شگفت و دل هـا شاد
در اين زمان خجسته كسى ملــول مباد
به بهاران بگير « واعظى » تو كام اميد
كه نقد عمر ز كف ميرود چو صرصر باد
زبير واعظى
نوروز باستانی پیشینه دیرینه دارد و همیشه روایتگر خوبیها و نیکویی ها بوده ومیباشد. نوروز و جشن نوروزی یکی از کهن ترین سنن بجا مانده از دوران ها و زمان های دور و باستان است . زمان و برگزاری این جشن پراهمیت مصادف با آغاز فصل زیبای بهار میباشد. بدین لحاظ نوروز در کشور عزیز ما افغانستان و کشور همسایه هم زبان وهم فرهنگ ما ایران آغاز سال نو محسوب میگردد و هم چنان در برخی از کشورهای دیگر جهان درین روز تعطیل رسمی است. یاد و خاطره نوروز در نزد آبا و اجداد ما در طول تاریخ سنگ بنای خیلی دیرینه دارد و آیین و رسم برگزاری اش یک میراث غنامند و باارزش نیاکان ماست. ادیبان و مورخان آوردهاند که خداوندگار در همین روز
عالم و آدم را آفرید و به فرمان او هفت کوکب به گردش و چرخش درآورد.
گویند هنگامیکه جمشید مجددآ بر تخت نشست ، خاصان و نزدیکان را نزد خود طلبید و مراسم نیکو برگزار کرد و آنگاه حاضرین را مخاطب قرار داد و اظهار داشت:
خداوند بنده گان را آفریده است، پس باید قدراین نعمت را دانست و شکرانه ى آنرا به جا آورد. بایست با آب پاک جسم و جان را شست وشو نمود و به درگاه ایزدی سر به سجده گذاشت و دعا و نیایش خواند و آنگاه این روز را نوروز خاصه نامیدند.
مجمع عمومی سازمان ملل در ۲۳ فبروری سال ۲۰۱۰ ترسایی ۲۱ ماه مارچ هر سال را به عنوان روز جهانی عید نوروز به رسمیت شناخته و آنرا در تقویم خود جای گذاری کرد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل ، نوروز جشنی است با قدامت سه هزار ساله که امروز بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در جهان آنرا جشن میگیرند.
جشن نوروز از لحظههای اعتدال بهاری آغاز میگردد. درعلم ستاره شناسى ویا استرولوژى اعتدال بهاری به آن لحظهای گفته می شود که خورشید از صفحه استوای زمین میگذرد و به سوی شمال آسمان میرود. در کشورهایی مانند ایران و افغانستان که تقویم هجری خورشیدی به کار برده می شود ، نوروز روز آغاز سال نو است. اما درکشورهای آسیای میانه وقفقاز نظر به دلایل تاریخی و سیاسی تقویم ترسایی متداول است و نوروز به عنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته می شود ولی روز آغاز سال محسوب نمی شود واژه ى نوروز یک اسم مرکب است که از ترکیب دو واژه فارسی « نو» و « روز» به وجود آمده و این نام در دو معنا به کار میرود:
۱ ـ نوروز عام : که روز آغاز اعتدال بهاری و آغاز سال نو می باشد،
۲ ـ نوروز خاص : که روز ششم حمل ویا فروردین است.
منشآ و زمان پیدایش نوروز دقیقآ معلوم نیست. در شاهنامه فردوسی و تاریخ طبری، جمشید را و در برخی دیگر از متن ها، کیومرث را به عنوان پایه گذار نوروز معرفی کرده اند.
پدید آوری نوروز در شاهنامه، بدین گونه روایت شده است که جمشید در حال گذشتن از آذربایجان،دستور داد تا در آنجا برای او تختی بگذارند و خودش با تاجی زرین بروی تخ نشست. با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آنروز را روز نو نامیدند.
پدید آمدن نوروز را فردوسی در شاهنامه اینگونه به نقش میکشد
چو این کار های وی آمد به جای ز جای مهی بر تر آورد پای
به فر کیانی یکی تخت ساخت چه مایه برو گوهر اندر نشاخت
که چون خواستی دیو برداشتی ز هامون به گردون بر افراشتی
چو خورشید تابان میان هوا نشسته بر او شاه فرمانروا
سر سال نو هرمز فروردین بر آسوده از رنج تن، از دل کین
به نوروز و شاه گیتی فروز بر آن تخت بنشست فیروز روز
به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند
بر آن تخت بنشست پیروز روز بفرمانش مردم نهاده دوگوش
به فرمایش مردم نهاده دو گوش به رامش جهان پر ز آوای نوش
بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ ازان روزگار به ما ماند ازان خسروان یادگار
بر طبق بعضی روایات رواج نوروز به۵۳۸ سال قبل از میلاد یعنی زمان حمله کوروش بزرگ به بابِل بازمیگردد. در برخی از روایت ها از زرتشت به عنوان بنیان گذاز نوروز نام برده شده است. کوروش دوم بنیانگذار هخامنشیان نوروز را در سال ۵۳۸ ترسایی جشن ملی اعلام کرد. وی دراین روزبرنامه هایی برای ترفیع سربازان، پاکسازی مکان های همگانی و خانههای شخصی و بخشش محکومان اجرا مینمود . در زمان اشکانیان و ساسانیان هم چنان نوروز گرامی داشته می شد. دراین دوران جشن های رنگارنگ و متعددی در طول یک سال برگزار میشد که مهمترین آنها نوروز و مهرگان بوده است.
برگزاری این جشن خجسته در عهد ساسانیان حتا چند روزی طول میکشید پس از ظهور دین اسلام دراین سر زمینها ، به ویژه در اوایل و در زمان امویان از برگزاری آیین های نوروز نشانه ای در دست نیست ودر زمان عباسیان نیز برگزاری این جشن کمرنگ بوده است.
با رویکار آمدن سلسله های سامانی ، غزنوی ها و آل بویه، جشن نوروز با گستردگی بیشتری برگزار شد.
در دوران سلجوقیان تعدادی از ستاره شناسان نوروز را در اول بهار قرار دادند و جایگاه آنرا ثابت نمودند و بدین ترتیب جشن نوروز در زمان صفویان نیز کماکان برگزار میشد.
در عصر حاضر نوروز به عنوان یک میراث فرهنگی مورد توجه خاص مردم قرار داشته و هر سال با شکوهمندی ویژه ای برگزار میشود.
این جشن در کشور های مختلف با آیین های متفاوت برگزار میگردد. طور مثال در کشور عزیز ماافغانستان، سفره هفت میوه می چینند، اما در ایران سفره هفت سین هموار مینمایند.
جغرافیای نوروز با نام نوروز و مشابه آن ، سراسر خاور میانه ، بالکان ، قزاقستان ، تاتارستان ، در آسیای میانه ، چین شرقی ، سودان ، زنگبار ، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیزامریکای شمالی ، هنوستان ، پاکستان ، بنگله دیش ، بوتان ، نیپال و تبت را شامل میشود.
خانه تکانی ، آتش افروزی ، سفره های نوروزی ، غذا های نوروزی ، دید و باز دید ، مسابقات ورزشی ، طبیعت گردی و نوروز خوانی از جمله آیین های نوروز میباشد که هر کشور و هر سرزمین و هر ملت به گونه های متفاوت و جالب بدان میپردازند که جلوه هایی از باورهای آن قوم و ملت را به تصویر می کشد. به گونه مثال در افغانستان در جشن بهاری نوروز مردم شریف ما روز اول سال را فال نیک گرفته و با امیدواری از آن استقبال مینمایند. جشن گل سرخ ، جهنده بالا ، جشن دهقان ، نهال شانی ، خانه تکانی ، لباس نو به تن کردن ، سمنک ، هفت میوه ،ماهی و جلبی و کیک و کلوچه و بعضی تحایف دیگر را به خانه نامزد فرستادن ، به صحرا و باغها و سبزه زار ها رفتن و پایکوبی کردن از مشخصات برازنده نوروز در کشور عزیزما افغانستان به شمار میروند. مردمان کشور ما در ایام عید نوروز به بازی های محلی از قبیل پهلوانی ،بز کشی ، بیل بازی ،نیزه زنی ، گاو جنگی ، مرغ جنگی ، سگ جنگی ، تخم جنگی ، چوب بازی و دیگر بازیها خود را مصروف مینمایند. پس بهار بهترین بهانه برای آغاز ، و آغاز بهترین بهانه برای زیستن است.
بدینوسیله فرا رسیدن بهار و آغاز سال ١٣٩۸ هجری خورشیدی را به تک تک شما تهنیت گفته و در هر جایی که هستید:
سلامتی ، سعادت ،سیادت ، سرور ، سروری ،سبزی و سر زنده گی هفت سین سفره زندهگی تان باشد.
سال و مال و فال و حال و اصل و نسل و بخت وتخت
بادت اندر شهریاری برقرار و بر دوام
سال خرم ، فال نیکو ، مال وافر ، حال خوش ،
اصل ثابت ، نسل باقی ، تخت عالی ، بخت رام
سال نو مبارک!
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۸/ ۱۹ـ ۲۰۰۳
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
به استقبال نـــوروز بهـاری
روز نـوروز مبـارک روز است
لیک اینجا شب بی نوروز است
کاش خورشید بهاری روشن
به در وبام وطــن مـی تابید
لیک دردا ، که در کــوچه ی ما
دیر سال است که از همچون روز
خبری نیست هنوز
خانه سرد است وفضا تیره وتار
روی خورشید پر از دود وغبار
آب یخ بسته زمین یخبندان
مرغکان در قفس ی خونچکان
لاله خشکیده چمن همچو خزان
این چه روز است بنام دهقان
رمه ها بسته وگرگان آزاد
خیل چوپان همه گی غرق فساد
کله ها منجمد وخشک دماغ
اسپ تازیست ثنا خوان الاغ
مکتب ومدرسه در آتش و خون
خلق آشفته همه زار وزبون
همه جا ماتم جنگ است وعزا
همه جا شیون و زاری ونوا
هر کجا فیر بم و باروت است
صلح گویا همه در تابوت است
این چنین روز ز یلدا بتر است
تیره گی خیمه هر بام ودر است
نظم اوضاع همه جا پر خطر است
وضع یاد آور دور حجر است
سر نوشت وطن تاریخی
دست بیرون وشیوخ قطر است
پس کجا روز، که نوروز شدست
یا آن نوروز که پیروز شد ست
وقت آنست که فکرها باهم
ذره ذره همه یکجا گردد
با هم اندیشه و صاحبنظران
قطره قطره همه دریا گردد
پس از آن قوت همبسته ی ما
پیک نوروزی دنیا گردد
پیک پیروزیی، دنیا گردد
(عبدالوکیل کوچی )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۹ـ ۲۰۰۳
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
آمد بهاروباغ تهی از جوانه است
پژمرده نخل سبز چمن هرکرانه است
کوچیده خیل شاد قناری زشهرما
آواره هردیاری پی آشیانه است
انبوه خاروخس شده این دشت آرزو
مارا زبد حادثه اینها نشانه است
آمد بهار و داغ قساوت ز دل نچید
زآن کوله بار یاس مدامم به شانه است
دگر نمی تپد دلی اینجا هوای عشق
این خانه غرق ناله ی خزن شبانه است
آمد بهار زخم دلی رادوانکرد
سوزی ازآن به سینه مادرزبانه است
بغض سکوت بال وپرافشانده این سرا
هرجا تهی زطبل خوشی و ترانه است
بس کوچه گردی صدرمجالس گرفته جا
اهل هنر فتاده ز چشم زمانه است
پاییز چیده برگ نشاط ازبهارما
اینجا سخن زفصل شگفتن فسانه است.
( نورالدین همسنگر)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۷/ ۱۹ـ ۲۰۰۳
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
ارتباط نـوروز با تمـدن
عزیزه عنایت
بهار می آید ، بهاری که نه تنها انگیزه رویش گل ها، گیاه ها وتازه گی است ، بلکه با آمدنش برای همه، رسم یکرنگی به ارمغان آورده ، با نسیم ملایم وعطرافشان، به بیداری هرجنبنده روی زمین ازخواب غفلت میکوشد که اولین روز بهار را در آریانای کهن وخراسان زمین بنام نوروز مسما کرده اند.
وقتی نو روزمیگویم برمیگردیم به میراث گرانبهای فرهنگی مان که این سلسله به تمدن بشریت چه ربطی دارد؟
بشراز پیداش جهان تا دنیای متمدن امروز، چه گام های را پشت سرگذاشته تا به این مرحله رسیده است .
ده ها هزار سال دراین راهپیمایی فقط بخاطر سیرکردن شکم و با شکارحیوانات مشغول بوده است که حتا مجال آنرا هم نیافته تا سد دوعالم یعنی بربریت وتمدن را ازمیان بردارد وعبورکند. تا اینکه هزاران سال دیگر این راه را طی کرده و به هنرکشاورزی دست یافته است .
« پس ازهنر سخن گفتن و دامپروری سنجیده ترین کار ظفرمند انسان درراه تمدن است که اندکی بعد با فراگیری هنر خط نویسی کار شالوده ریزی کاخ تمدن را به اکمال میرساند. »
سرزمین کهن مان که یکی از پیشقدم ترین مرکزکشت و زراعت درآسیا بود ، پدران مان نیزبا کشت وحاصل نعمت های آن ، پاس تجلیل آنرا شناختند و طبیعتاً زمانی که دشواری های زمستان سپری می شده با آمدن بهارهمه شاد می شدند و به شادمانی می پرداختند که به این ترتیب نوروز را ازخود بیاد گارماندند.
اما بعضی ازدانشمندان به این عقیده هستند که جمشید « یما » اولین فرمانروای آریانای کبیر، وقتی زمام کشور را بدست گرفت ازمنطقه دماوند تا شهر بابل را دریک روزطی کرد که اشراف و درباریان او این روز را بنام « روزنو» ویا « نوروز » خواندند که مصادف بود به اول حمل، که تا ختم زمامداری او همه ساله دراول سال خورشیدی جشن میگرفتند که با گذشت زمان تجلیل ازاین روز به شکل عنعنه و رسوم درآمده است .
چنانچه که فردوسی شاعر قرن چهارم درشاهنامه خویش این روز را چنین توصیف کرده است :
بـرفـریکـان یکی تخـت ساخت
چو مایه بدو گوهر اندرنساخت
که چون خواستی دیو برداشتی
زهامون به گردون برافراشتی
چو خورشید تابان میا ن هــوا
نشسته بــراو شـاه فـرمانــروا
جهان انجمن شد بر تخت اوی
فرو مانــده از فــره بخت اوی
بر جمشید بر گوهر افشا ندنـد
مرآن روزرا روز نو خواندند
ســـرســال روز نو فروردیـن
برآسوده ازرنج تن، دل زکین
به نو روز نوشاه گیتی فرو ز
برآن تخت بنشست پیروز روز
بـــزرگان به شادی بیرا ستنــد
می و رودورامشگران خواستند
چنین جشن فره از آن روز گار
بمانده ازآن خســروان یاد گــار
بناً اگربه بحث نخست توجه کنیم نوروز آیین نامه است که افتخار زایش تمدن را با خود دارد که پدران مان ارتباط شانرا با زمین وطبیعت گره زدند وبه همین ترتیب آیین نوروزی به روح فرهنگ جامعه مبدل گشت .
باآنکه ارزشمند ترین آثار، شعر، نوشته ها، نقاشی ها در وصف بهاران و نوروز این سرزمین وجود دارد ولی نه همه جا و همه وقت نوروز بتجلیل گرفته شده بلکه ازگزند روزگارگاهی بدورنمانده است. تاریخ درسرزمین ما شاهد کینه توزی ها با نوروز بوده است داستان کینه توزی ها با نوروزبه تاریخ نخستین هجوم اعراب به سرزمین ما می رسد .
گرچه نوروز رسماً درسرزمین خلافت اسلامی حرام پنداشته شد ولی زمامداران اعراب، خود ازنرسیدن تحایف وهدایای نورزوی که درسرزمین خراسان معمول بود خشنود و راضی نبودند و مردم ما توانستند که با دادن هدایا و تحایف حاکمان عرب راعادت، وسنت تجلیل نوروز را از دستبرد آنان محفوظ دارند.
بنا براین، ازاین روز خجسته ، درایران ، تاجکستان،ترکمنستان آذربایجان ازبکستان وتمام ولایات افغانستان تجلیل بعمل می آید که مردم شریف وطن به استقبال ازاین روزبه جشن وشادمانی میپردازند
قابل یادآوری است در وطن ما نوروز باردیگربا کینه توزی های زیاد که ازجانب اصحاب جهل صادرشده بود روبرو گردید که دوره طالبان نیزیکی ازاین جمله بوده تجلیل نوروز را منع کردند.
امید وارم با مذاکرات که بخاطرصلح « درپشت درهای بسته » و آمدن دوباره طالبان درصحنه قدرت جریان دارد بازهم با کینه توزی ها روبرو نشود ، تا نسل های آینده نیزبتوانند که ازاین میراث فرهنگی حفاظت کنند.
ماخذ : نوروز، بشیرعزیزی