فیض محمدکاتب (۱۲۷۹-۱۳۴۹ ق) شخصیت فاضل ودانشمند کشوردراواخر قرن نزدهم دردستگاه سلطنت امیرعبدالرحمن بکار کتابت آغاز نموده است. امیر حبیب الله نوشتن تاریخ افغانستان را ازعهد احمد شاه ابدالی به عهده وی گذاشت که تا پایان کار خودش ویک سال امیرامان الله را درچهار جلد دربر میگیرد،تالیف نموده است. درمقدمه جلد چهارم آمده است :«... راست گویی و واقع نویسی وحقیقت جویی درثبت و ضبط  حوادث و وقایع ،کارساده ای نبود.امیر حبیب الله شخصاْ برکاراونظارت داشت ... آنجا که میان نوشته های فیض محمد و آرای دیگران اختلاف پیش می آمد،امیر خود به داوری می نشست... .» جلد چهارم سراج التواریخ (درسه بخش) که سالهای اخیر امیرعبدالرحمن راتا یکسال سلطنت امیرامان الله دربر میگیرد، به ویرایش ، مقدمه وبخصوص فهرست بسیاردقیق دکتورمحمدسرور مولایی درسال ۱۳۹۰ خ درکابل بچاپ رسیده است .«مطالعه وبررسی سراج التواریخ به ویژه مطالب ومندرجات جلد های سوم وچهارم که به زمانه ای ما نزدیکتراست،سوابق اعمال و رفتارو کردار بسیاری ازافراد و اشخاص وقبایل وطوایف را چنانکه درتاریخ اتفاق افتاده است،برای ما بیان میکند.» 
ازآنجاییکه همه مسایل کشور توسط شخص امیر حل وفصل می شده و«اسناد» یا عرایض آن به «دفترتحریرات» آن زمان میرسیده ، فیض محمد کاتب با نثرمروج همان زمان آنرا ثبت تاریخ نموده است . این مطالب از پیدا شدن چند سکه درفلان ولایت یا آوردن چند مرغ پرپای ازخارج، باراول استفاده رنگ قلم ( بلو بلک)، تعمیر دلکشاه گرفته تا بی جا نمودن وظلم وتعدی که برمردم هزاره و  « نورستان» و دیگرمردمان این کشور درزمان پدر وپسر رفته، زنبارگی وتجاوز به ناموس مردم توسط امیر حبیب الله ،... بدون هرگونه ملاحظه کاری و مسامحه آنرا ثبت تاریخ نموده که در روشنی آن میتوان تاریخ دقیق کشور را درک نمود.(*)
بامروری براین اثر، یادداشت های برداشته ام که با اندکی تغیرات ازنثرقدیم بدون اینکه دراصل متن تغیروارد نماید آماده نموده ام وخدمت عزیزانیکه علاقمند به گذشته های تاریخی باشند ، دربخش های جداگانه پیشکش خواهم کرد .


اعمارقصردلکشاه 

سردارعبدالرحمن در۱۸۶۸ پس ازشکست درمقابل قوای امیرشیرعلیخان ابتدا دربنو(هند)وبعد از راه سیستان به بخارا وسمرقند و تاشکند رفته وبامعاش ماهانه ۱۵۰ منات (واحد پول آنوقت روسیه تزاری) زنده گی میکرد، پس از۱۲سال مهاجرت به اجازه « جنرال کافمان» از راه بخارا داخل رستاق افغانستان گردید. از۱۸۸۰ الی۱۹۰۱ ترسایی بحیث امیردولت مطلق العنان افغانستان بود که درامور مهم دولت بغیرازخود به هیچ  کس اعتماد نداشت و تمام مسایل ملکی و نظامی زیر نطر مستقیم شخص شاه حل وفصل میشد .
امیرعبدالرحمن پس ازرسیدن به سلطنت کابل با الهام ازتعمیرات بخارا،سمرقند ،تاشکند ودیگرشهرهای روسیه دست به اعمارتعمیرات ازجمله قصر دلکشاه، سلامخانه عام و سلامخانه خاص زده که تا آنوقت شاهان و امیران دربالاحصارکابل زنده گی وحکمروایی میکردند.

همچنان دراین دوران تعمیرات ارگ کابل، عمارت گلستان سرا و بوستان سرا، برج شهرآرا ، کوتی لندنی، مسجدعیدگاه ، عمارت باغ بالا، سلامخانه پغمان، عمارت جهان آرا درخلم، قصرشاهی جلال آباد وهمچنان عماراتی درمنزل باغ قندهار،هرات، خوست و یک عده پل ها وقشله های نظامی درکابل ، دهدادی (مزارشریف) ،هرات وخوست اعمار و یا ترمیم گردیده ویا در دوران پادشاهی امیر حبیب الله پسرش به پایه تکمیل رسیده است .
پل ، تخته پل شوربازارهم که پس ازقتل کیوناری انگلیسی دربالاحصارکابل تخریب شده بود درهمین زمان ترمیم شد تا سنگ های تراش شده ازسنگ تراشی باراه کوتاه تر به محل اعمار قصر برسد .
فیض محمدکاتب در وقایع سال ۱۳۲۰هـ ق (۱۹۰۳)  ثبت نموده است که: «قصرسعادت وعشرت حصردلکشا را معماران واستادان چابک دست ومهندسان با دانش خردپیوست به امرحضرت اقدس والا اساس نهاده، مشغول ومواظب تعمیرآن شدند.» تمام آهن آلات سقف و استوانه های فلزی آن توسط نماینده دولت آن زمان محمداسمعیل سفیر،برای مستربراون کمپنی فرمایش داده شد. درماه صفر۱۳۲۲هـ ( ۱۹۰۵) درابتدا  «مبلغ شصت هزار روپیه کله داربرحسب تخمین به مستر مذکوراز پول عطیه سالانه ومستمره دولت انگلیس داده شد.» پس از برآورد قیمت و کرایه رساندن آن به پشاور،امرپنجاه هزار روپیه کلدارکه مجموعاْ یک لک و ده هزارکلدارآن ازهمان مبلغ «عطیه کمک انگلیس»(*) که با امیر عبدالرحمن در زمان آغاز سلطنتش وعده شده بود وتا اخیر دوران امیر حبیب الله ادامه داشت به نام فارن سکرتردولت انگلیس حواله نمود تا سامان آلات به پشاور برسد. (ج۴ ب۲ ص۵۷۶و۳۶۲)
درآن زمان این آهن باب را ازپشاورتا کابل توسط کراچی های که باگاوبسته بوده (گاو کراچی)انتقال می دادند.مسوولین آنجا کرایه یک عراده گادی (کراچی) را از پشاورتاکابل۲۰۰روپیه کلدار(**) ونسبت اینکه کراچی دوباره رجعت داده نمی شده قیمت کراچی را شصت روپیه کلدار  مجموعاْ۲۶۰ کلدار وبا علاوه اجوره جرثقیل وکارگران مجموعاْ یک لک وبیست هزارروپیه محاسبه وتقاضا نموده بودند که «حضرت والا»ازمکاید (مکر وحیله) وحیل او دانسته بود رقم فرمود :« افزون ازمبلغی که داده شده است و کافیست داده نمی شود.» و۵۲هزار روپیه کلدارکه نود و دوهزارروپیه کابلی میشد،پول حیف ومیل شان داده نشد وآهن آلات قصردلکشا به کابل رسید. و براساس نوشته سراج التواریخ «... .و این قصر دراین ایام احداث یافته تا سنه هزاروسه صد وسی (۱۹۱۲) ساخته و افراخته گشته، درسنه هزاروسه صدوسی وچهار(۱۹۱۶)، تمامت اسباب و سامان زینت و فرش آن انجام گردید.» (همانجا،ص۳۶۳ ص۶۰۲). باقیدارد


عکس قصردلکشاه اصلی (اوریجینال) است در۱۱جوزای۱۳۱۱ خورشیدی گرفته شده است.

(*) «عطیه مستمره سالانه انگلیس» درسال۱۳۱۶ق به امیرعبدالرحمن داده شد که مقدار آن پنج لک وپنجاه وهشت هزارونهصد وپنجاه وچهار روپیه کله داربود وهمه ساله تا پایان دوره امیرحبیب الله ادامه داشت .
(**) یک کلدارهندی درآن زمان معادل یک ونیم روپیه کابل بوده  وبراساس برخی نوشته ها درآن زمان قیمت یک راس گوسفند یک روپیه بود.

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۳۰۶

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2019

 

پیام شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بمناسبت روز بین المللی  منع کاراطفال

 

« همه در دفاع از حقوق اطفال و منع کار اجباری اطفال »

 

سازمان ملل متحد  دوازدهم جون را روز بین المللی منع کاراطفال اعلام نموده ، هرساله این روز درکشورهای جهان مورد توجه نهادهای حمایت حقوق اطفال، دول امضاکننده و مجامع سیاسی قرار داده میشود.

سالانه میلیون ها طفل قربانی شرایط اقتصادی در موجودیت لایه های خشن و منفعت جو دراکثریت کشورها قرار میگیرند و از نعمت رشد سالم جسمی و رونی محروم میگردند. کارفرما های نهادهای خصوصی بزرگ و متوسط  تولیدی و زمینداران در کشورهای فقیر با بدترین و خطرناک ترین شیوه های کار، اطفال را مستقیم و یا توسط والدین شان وادار به کارهای شاقه و با مزد اندک می سازند و حتا به مانند برده ها مورد سواستفاده جسمی قرار میگیرند. بدون شک هرگونه شیوه کار اجباری و شاقه نه تنها خطرات جدی را متوجه رشد و تکمیل شخصیت طفل میسازد ، بلکه موانع جدی و عمدی را برای کسب تعلیم و تربیه و جایگاه سالم در اجتماع بر اطفال تحمیل مینماید.

کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق طفل در ماده ۳۲ بند ۱ قید نموده است که هر طفل حق دارد تا در برابر سوء استفاده اقتصادی و در برابر کار که به صحت جسمی وی خطر را ایجاد نماید و یا مانع رشد و انکشاف و تعلیم و تربیه وی گردد، با وضع و تطبیق قوانین  حمایت گردد.

بیشترین توافقات و دساتیر بین المللی در مورد مبارزه علیه کار اطفال درکنوانسیون بین المللی سازمان جهانی کار پیرامون حد اقل سن  کار برای اطفال در ماده ۱۳۸ واضحاً قید گردیده اند. همچنان در ماده ۱۸۲ آن کنوانسیون در مورد منع آنی استفاده و شیوه های شدید کار اطفال  تاکید صورت گرفته است.

 در بیشترین  اسناد و پرنسیپ های بین المللی ملل متحد مسوولیت موسسات تولیدی  در حفاظت و حمایت  اطفال  در برابر کار های شاقه  که خطرات جسمی  و روانی را با عث میگردد و موانع جدی را در مقابل رشد و انکشاف اطفال ایجاد مینمایند، هوشدارانه تآکید نموده است.

در کشور های پیشرفته سالانه بخش قابل ملاحظه امکانات مالی برای حفاظت و ارایه خدمات و  تآمینات اجتماعی اطفال ارایه میگردد تا طفل در مراحل مختلفه سنی و بخصوص جوانی و نوجوانی در شرایط مصوون خانواده گی ،  ومحیط زنده گی به  رشد و انکشاف جسمی و رانی خویش نایل آید. درک مسوولیت حقوقی  والدین نیز متکی بر قوانین اختصاصی در مورد کودک و خانواده اهمیت خاص را دارد.

درکشور فقیر و جنگ زده ما افغانستان سالانه ضمن آنکه صدها هزار طفل تحت شرایط  فقر شدید و عوامل گوناگون مانند عدم مساعد بکار  بودن والدین ،  تلف شدن والدین در جنگ ها که نان آور و تاامین کننده خانوده اند، معاش حد اقل والدین و اعتیاد به مخدرات والدین، فکتور های دردآور اند که مستقیم و یا غیر مستقیم اطفال را وادار به انجام کار های اجباری و شاقه میسازد.

با وجود آنکه در کشور برنامه های از جانب دولت و دها نهاد های غیر دولتی بین المللی بخاطر منافع حقوقی ، تربیتی و تامینات اجتماعی اطفال طرح گردیده اند، ولی وضع رقتبار اطفال در تحمیل کاراجباری وخیم و تشویش آور باقی مانده است. این  چالش بزرگ اجتماعی در شهرهای بزرگ ، بخصوص شهرکابل، که بیشترین و پرمصرف ترین پروژه ها برای اطفال تمویل و رویدست گرفته شده اند، در سطح بلند دیده میشود.

لشکری ازاطفال ، حتا طفل چهار و پنج ساله در شهر کابل توسط والدین شان مجبور بکار میشوند. موجودیت هزاران گدا، دست فروش و اسپندی ها بخاطر یک یا دو نان خشک روزهای طولانی را در جاده ها در گشت و گزار اند . آنها از طفل بودن ، روابط با همسالان و بازی های طفلانه محروم اند.

اطقال خورد سال و نوجوانان بدست والدین خود شان در اختیار باند های مافیایی قرارداده میشوند تا همه روز را به گدایی بپردازند و حاصل این کار تحقیر آمیز را به  سر دسته های مافیایی تحویل بدهند. حتا تعداد گدایان حرفوی اطفال معییوبب ومریض را بادادن دوا ها و مواد مخدر خوابآوردر محلات مزدحم شهر و در زیر آفتاب سوزان روی جاده گذاشته ظالمانه ازوجود آنها برای بدست آوردن پول گدایی سواستفاده مینمایند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا ضمن ابراز تشویش از استفاده برده وار اطفال در کارهای شاقه که رشد وانکشاف سالم و مصوون و پروسه تکمیل شخصیت طفل و تعلیم و تربیه آنها را درخانواده و محیط به موانع جدی مواجه میسازند، اقدامات موسسات زیربط دولتی،بخصوص ادارات حراست حقوق  افغانستان، موسسات بین المللی ملل متحد و نهاد های غیر دولتی حمایت حقوق اطفال را ناکافی و درحکم خاک در چشم زدن تلقی مینماید. انجمن ازهمه این نهادهای مسیول و زیربط  دولتی، بین المللی و غیر دولتی جدن تقاضا مینماید تا همه اقدامات خویش راباهم تلفیق داده ، در روشنی کنوانسیون بین المللی حمایت حقوق اطفال ، توافقات و سایراسناد  المللی پیرامون منع کار اجباری و خطر ناک و مانع انکشاف جسمی وروانی، در حمایت حقوق طفل اقدامات عملی را بکار گرفته در تطفیق آنها مسیولیت قانونی واخلاقی خویش را ادأ نمایند.

انجمن همچنان ازسایر نهاد های مدنی، حقوق بشر واحزاب سیاسی متوقع است تا همه با هم یک  کمپاین بزرگ را در حمایت از حقوق طفل و منع کار اجباری و سواستفاده از اطفال را براه اندازند تا باشد با گره زدن توانایی ها ،نیرومندانه،  در این امر حقوق بشری قدم متین برداشته شود،

 

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۲۰۶

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2019

د ملگری عسکر (چالاک) دوه نوی شعرونه


          اغیار


د دگر او د جیگر په نوم یی بیل کړو
د طایفی او د ټبر په نوم یی بیل کړو
څه شطل شطل جنکیږو بي له مخو
خدایه څه د مفت لښکر په نوم یی بیل کړو
له زاهد سره د مالکی کان ته لاړو
د جنت او د محشر په نوم یی بیل کړو
جادوکرو څه کانی راباندی وکړی
د لیډر او د لډر په نوم یی بیل کړو
موده وشوه چی ویده او برمده یو
څه د ذهن د حجر په نوم یی بیل کړو
شاه او خوا رانه د اور خطونه تاو دي
د جاسوس او ترهکر په نوم یی بیل کړو
مونږ به څو له ډي ډلکیو سره گرو یو
د غازی او د زړه ور په نوم یی بیل کړو
خلکو ویښ شی لږ هوښیار شی یو قوت شی
د ویده او ناخبر په نوم یی بیل کړو
ای عسکر (چالاکه ) جنک په خرابات دی
د مسجد او د مندر په نوم یی بیل کړو.

عسکر (چالاک)، قرغه یی ـ لغمان

 


                اخـتـر


ژوند چی غم لړلی وي خوښي او اختر څه معنا
کور په کور چی ویر وي دي کی زیب او زیور څه معنا
څو چی شاه زلمیان پخپلو وینو کی غوټی وهی
پیغلو ته نکریزی تور رانجه او گودر څه معنا
خپل په لاس چی وژنو دي دادا او د اکا زمن
دي کی اتل توب دي کی توپک او سنګر څه معنا
سوله چی فساد کی زولنه وي جنک ازاد کرځی
دي کی قومندان دي کی پاچا او قیصر څه معنا
ستا دي ټب لپاره چی پټی نشی ضماد نشی
دا له خطاکانو ډک استاد او رهبر څه معنا
سوله چی اسیره وي د جنک لږی اوږدی لاه
دا تیت او پرک او شړیدلی محور څه معنا
ساه چی رانه اخلی او د مړي مي توهین کوی
ما عسکر (چالاک) ته دا جکړه او لښکر څه معنا

عسکر(چالاک)   

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۸۰۶

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2019

 

 

تو آدمى، من آدمم، پس ز چى اين منم منم؟


حرمت كنيم و هم كرم، كه كام تو شيرين كنم
تا كه زنى به فرق من، مى زنم هى به فرق تو
تو عالمى غمين كنى، من همه را حزين كنم
وطن يكى ،كفن يكى، دشمن و اهريمن يكى
اگر تو خصم من شدى ، من ضد تو كمين كنم
اين تنش و نفاق ما، كرده خراب و عاق ما
هم سبب فراق ما، لعنت و تف باين كنم
تا كه شويم من و تو ما، رنگين شويم و خوش نما
بالً بكشيم سوى هوا، پس محن ات برين كنم
شويم شريك رنج و غم، لطفى كنيم به حال هم
دست بدهيم بدست هم، خاك تو بر جبين كنم
مرو پى سمت و زبان، مخور فريب اين و آن
ز من شوى اگر ز جان، تو را بس آفرين كنم
تا من و تو شويم يكى، نيست به آن كدام شكى
تو خوب و بهترين شوى، من همه بر ترين كنم
نمودم ارچى مختصر، حرف خودم در اين سفر
بس است دگر همينقدر، مصرع ام آخرين كنم.

( زبير واعظى )

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۰۸۰۶

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2019

 

 

عید به مفهوم واقعی کلمه بازگشت به آرامش وسعادت وخوبی ها

 

یک قرص جوی نیست که ملت کند افطار

مردم  همه  در آتش وخون  اند   گرفتار 

در پوشش دین ، کفر کند حمله به مومن

کو عید ؟  که تا هست چنین وضع رقتبار

  

عبدالوکیل کوچی

 

عید سعید فطر را به مومنین پاکنهاد وطنم وسایر مسلمانان واقعی و زحمتکش جهان تبریک وتهنیت میگویم .

حال ببینیم که عید عبارت از چیست و چه روزی را عید میگویند ؟ عید بزرگترین موهبت آسمانی وبمثابه روز بازگشت به مهر ومحبت ، صلح و آشتی .

طوریکه گفتیم عید واژه عربی وبمعنی بازگشت است وبازگشت بروز های آرامش راحتی وپیروزی وهم چنان عید واقعه ی سرنوشت ساز در تاریخ مردم . از همین جاست که رابطه عید با آزادی واضح میگردد . پس عید بیان حقیقی آزادی انسان به انتخاب آرامش ومسرت است ، بازگشت به مهر ومحبت است .

عید برای مسلمانان معنا صفا وپاکی بدن ،تهذیب فطری که از طریق روزه یعنی پرهیز کردن ،حج رفتن ، زیارت کردن همچنان بقول متفقانه علما ، عید بازگشت از بیماری ومصیبت دردها به صحت وسلامتی ، بازگشت از غم واندوه به خوشی ها ومسرت شادی نوین ، آزادی و رهایی .

دردنیا عیدهای متعددی با نامها و زبان های گونا گون ومناسبت های مختلف بر پا میگردد مثلاً عید مسیح ، عید یهودیان ، عید کرسمس ، عید عیسویان ، و دیگر مذاهب ولی در جنبه های اجتماعی عید روزهای نوروز واستقلال کشورها را نیز با جشن وسرور برپا میکنند که بیانگر عید وشادی هاست .

اگر این گونه واژه ها را متناسباً در تعاریف ومعاریف عید در انطباق با زنده گی میلیونها نفر از مردم زحمتکش افغانستان در نظر بگیریم اصلاً هیچکدام آنها با زنده گی عادی مردم ما مطابقت ندارد .البته با یک نگاه واقعبینانه باید گفت که در وطن ما تا هنوز تعاریف عید به معنای واقعی کلمه از زنده گی عملی ستمکشان جامعه بسیار بعید بنظر میرسد .چنانچه در یک نظر کوتاه واجمالی به هریک واژه مرتبط به مفاهیم عید که بیانگر چنین تعاریفی از عید میباشد می بینیم که بگونه مثال :

عید بازگشت برفاه و آرامش از جنگ وبحران .

بازگشت به پیروزی ، از شکست.

بازگشت به آزادی ، از اسارت .

بازگشت به پیشرفت ها ،از عقب مانی .

بازگشت به بسرنوشت ، از بی سرنوشتی .

بازگشت به پاکی ، از کینه ها .

بازگشت به تهذیب فطری ، از سیه دلی .

بازگشت به افطار ، از گرسنگی .

بازگشت به ادای حج واقعی ، نه تجارت یا شهرت ویا بشکل تورستیک .

بازگشت از مصیبت ، به خوشی ها .

بازگشت از مرض،  به تندرستی.

بازگشت از فقر ، به زنده گی عادی .

بازگشت از نفاق وانواع تعصبات ، به اتحاد وهمدیگر پذیری .

بازگشت از ظلم ، به سوی مهر وحبت .

بازگشت از تکبر،  به فروتنی .

بازگشت از وحشت وبر بریت ، بسوی انسانیت .

بازگشت از تجاوز ، تعرض ،تعصب ، تهدید ، ترور ، توهین وتحقیر انسانها بسوی صلح وعدالت ، انصاف ، دوستی وهمزیستی انسانی .

در حالیکه رسیدن به چنین روزها و آرزوهای یاد شده که بیانگر مفاهیم عید واقعی وحقیقی میباشد امید واهداف عطش ناپذیر همه مردم مستضعف افغانستان است ولی اگر این بازگشت ها را در زنده گی مردم جستجو نماییم بخوبی معلوم میشود که بدلیل جنگ جاری ظالمانه ونیابتی قدرت ها ومتجاوزین خارجی در همدستی ارتجاع داخلی متاسفانه مردم ما با چنین اعیاد ومفاهیم یاد شده آن فاصله زیادی دارند .

زیرا دشمنان داخلی وخارجی افغانستان کشور ما را کم از کم یک قرن از رسیدن به چنین اعیاد ومزایای عید وجشن های مرتبط به آن محروم ساخته اند . اینست مزایای اسلام سیاسی و اندیوالان خارجی آنها .

از همان روز های نخستین تجاوزهای نیابتی پاکستانی ها در کشورما ، معلوم بود که عناصر ارتجاعی  زیر نام دین ومذهب کشور را پایمال متجاوزین خارجی وجولانگاه تروریسم میسازند زیرا همین برنامه داده شده بدست ایشان بود که بیش از چهار دهه جنگ ویرانی وآ دم کشی آنقدر کشور را در سرآشیب نابودی وگرداب بدبختی میکشاند که بازگشت به صلح وآرامش بیک رویا مبدل گشته است .

در گذشته ها تجاوزات ،دسایس وحملات کم از کم بشکل محرمانه و پیچیده در اسرارو طلسمات سیاسی بود ولی حالا دشمنان کشورما درتبانی با یکدیگر بشکل بی پرده وبیرحمانه از تجاوزکاری ها ، استبداد ، حکمروایی ظالمانه خود دفاع نموده وغارت دارایی ملت ومردم را با افتخار یاد کرده وبه آن می بالند .

بنا بر آن کشوریکه مورد حمله ددان ودیوان و هجوم گرگان ، زاغان ، زغان ماروملخ وگژدم  قرار گرفته باشد چگونه میتوان به آزادی و آرامش امید وار بود ؟

کشوریکه در بحبوحه اهداف جیوپولتیک ،جیو اکونومیک و جیو استراتیژیک وقدرت نمایی ها  قرار داشته باشد ، چگونه میتوان از حق تعین سرنوشت دم زد ؟

بگونه مثال در رابطه به صلح وختم جنگ در افغانستان  بیش چندین سال است که تلاش های حکومت های افغانستان در دوره های مختلف با راه اندازی پروسه صلح در داخل وخارج از کشور به نسبت مداخله خارجی به بنبست مواجه بوده تا وقتیکه منافع خارجی تضمین وتامین نشود صلح قربانی اهداف جیوپولیتیک وجیواستراتیژی قدرت ها ی ذیدخل خواهد بود  .

همین اکنون دنیا میداند که از دیر زمانی مذاکرات صلح افغانستان در قطر ،ماسکو ودیگر کشورهای جهان در جریان است ولی حضور دولت افغانستان بمثابه نماینده گان مردم درین مذاکرات کمرنگ وبی اثر به نظر میرسد . این خود بیانگر چگونگی میزان صلاحیت  طرف های مذاکره کننده میباشد که نتایج آن در چشم انداز بعدی تیره وتار به نظر میرسد همچنان عدم حضورنماینده گان دولت افغانستان در مذاکرات صلح مشروعیت نظام واداره کشور را زیر سوال خواهد برد.

پس اگر عید را همانطوریکه سعادت وآزادی وپیروزی تعریف کرده اند کجاست جنبه عملی چنین واژه های تشریفاتی عید که همواره نمایش ورسانش میشود ؟

درکشوریکه سرزمین آن جولانگاه بیگانه گان باشد علاوه بر آن قانون شکنی ،بی عدالتی ،بی انصافی ، رشوت واختلاس ، ظلم و ستمگری ،قاچاق انسان تا مواد مخدره ،چپاول معدن ها وغارت دارایی های مردم ومنافع علیای کشور ،  نفوذ همسایگان تجاوزکار ومداخله گر که نتایج شوم آن بیکاری وبیماری ، فقر ومرض ، جهل وفساد ، را ببار آورده و بازار جواسیس و جادوگران کشورهای خارجی زیر نام مداحین ومداری و فالبین و کف شناس و کنگن فروش سحر وجادو جن کش وطبیب در آن گرم باشد چگونه مردم بخصوص با دا شتن سنتهای دوره حجر از طلسمات حیله گران ومکاره های پرتاب شده از خارج نجات خواهند یافت  ؟

ملتی که هشتاد فیصد از نفوس آنرا زحمتکشان ، ستمدیده گان ، مستضعفان ، بیماران بیکاران ومحرومان تشکیل داده باشد این خود روزه داران تاریخی وگرسنه نگهداشته گان دایمی اند که با محرومیت زنده گی نموده اند. پس عید چنین مردم گرفتار محرومیت ومظلومیت کجاست ؟ .

ملتی که همواره مورد تجاوز وحملات تروریستی قرار گیرد که خون فرزندان بیگناه شان  هم در مساجد وهم در تکایا ،هم در مزارع ،هم در مکاتب وهم در مدارس ،هم در سرک وهم در پارک ،هم در دفتر وهم در منا زل با عمل تروریستی اجیران خارجی بریزد وهر روز تابوت خونچکان جگر گوشه های وطن را مادران و پدران مظلوم تحویل بگیرند چگونه میتوان از خوشیهای عید استقبال بعمل آورد این کدام سنگین دل بی مسولیت خواهد بود که جدا از مصیبت مردم خود را در عیش ونوش ونوای عید بنمایش بگذارد .

در کشوریکه  جمعی از حجاج آن با پول بیت المال ویا از خون وریم مردم وبا استفاده از چوکی ومقام ویا چپاول دارایی های با د آورده با هزاران دالر وکلدار به حج میروند مگر از احکام خدا بیخبر اند که همسایه شان محتاج پوست های کچالو وپلاستیک روی کوچه ها باشند وآیا این ها  بروز حساب وکتاب و دادگاه تاریخ معتقد اند  ؟

ملتی که همواره در زیر ضربات تیکه داران قومی ،مذهبی ، ومتعصبین لسانی ،سمتی وجنسیتی زجر میکشند . ملتی که دشمنان وطن همه دسترسی آنها را به معشیت زنده گی از ایشان گرفته اند وساختار اجتماعی آنها روز تا روز تجزیه میشود چگونه میتوانند از محبت عید وخوشی های عید حرفی به میان آورند ؟

خلاصه اینکه تا وقتیکه مداخله و تجاوز خارجی در کشور تو ام با جنگ وجدال وجود داشته باشد خوشی های عید خواب است وخیال است ومحال است وجنون .

عید واقعی وسراسری برای تمام کافه مردم افغانستان وقتی میسر خواهد بود که قطع جنگ وتجاوزگری وآمدن یک صلح واقعی میسر گرد د واین زمانی حاصل میشود که مردم با بیداری واقعی و درک از قضایا وتحلیل دوست از دشمن و تشخیص علمی مشکلات وپربلم های جاری ، به دفع وعلاج آن متحدانه ، آگاهانه و دلسوزانه تلاش صورت گیرد.

عید واقعی مردم افغانستان وقتی میسر شده میتواند که مردم بخاطر رهایی کشور از نفوذ عوامل بیگانه به منظور تعین سرنوشت شان با یک اجماع عمومی و تشکل دریک جنبش عظیم فکری ملی و سرتاسری به پیشوایی فرزندان واقعی مردم وخدمتگذاران صادق وطن وسایر دادخواهان صلحدوست وترقیخواه کشور متحد گردند .آنگاه قادر خواهند بود که با داشتن حق سرنوشت از عید بشکل واقعی  تجلیل بعمل آورند .

 آنگاه عید واقعی وسراسری به همه مبارکباد .

 

 

          عیدانه

گویند  که عید آمد  ودلها ست شاد مان

شمع  و شراب و شاهد  دیدار  دوستان

اما نه هر دلی  که به مردم  تعلق است

جز  قشر  مفتخوار فرو مایه ی  جهان

برخلق ،  نا ن  خشک  میسر  نمیشود

اوضاع  ازین مضا  یقه  بد تر نمیشود

آنجا که خون و آتش  بازار فتنه  است

مردم اسیر پنجه ی  بیداد و کینه است

پس ما کجا وعید  کجا  همو طن  کجا

تا بوت  خو نچکان شهید ی وطن کجا

جایی که زور قدرت بیگانه حاکم است

هر روز ا نتحاری  وکشتار ماتم  است

تهدید و  قتل و کشتن  اولاد  آدم  است

درصبح شام گریه  و دلها پرازغمست

کو عید  هموطن  که  بگویم مبارکت؟

حرف  نوید  کو  که  بگو یم  سعادتت

جاییکه خون آتش وشلاق   خنجراست

رنج عذاب دایمی و روز  محشر است

آنجا قیامت است نشا نی از عید  نیست

جان وطن زحمله ی گرگان بعید نیست

آنجا که ، جهل  آمده  بر  جنگ  آفتاب

با صحنه  های  وحشت اهریمن عذاب

آتش زدن  به  مدرسه و مکتب وکتاب

درپرده های فتنه و نیرنگ  بی حساب

آنجا  کجاست  عید و یا  مژده  نوید ؟

شادیی عید بردربیچاره گان  کی دید ؟

فریاد عا جزان همه بر  آ سمان  رسید

دود اززمین سوخته تا کهکشان  رسید

پس درکجاست عیدکه ما شادمان شویم

ازجنگ خون وآتش بم در امان  شویم

حالانکه عید صحنه رنگ نمایش است

جاییکه زیرپوشش دین جنگ داعشست

این روزمحرم است نه حال هوای عید

رسم خوشی زخاطره ها  گشت  ناپدید

عیدآن بود که جامعه فارغ شودزجنگ

تا مین شود به مردم ما صلح  بیدرنگ

اعیاد  واقعی  هدف  و  اتحاد   ماست

همبستگی   و وحدت ما  اقتدار  ماست

وآنگاه به مهر و جوشش ما عید میشود

عید ی سعید  بر همه   تمجید    میشود

(عبدالو کیل کوچی )

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۰۶۰۶

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2019