معلم تابش جاودانگی هاست

 

در پرورش جسم  پدر نانم   داد

درس  معلم   پرورش جانم  داد

درعرصه عشق خردعلم وکمال

احساس غرور وعزم وایمانم داد

 

 

عبدالو کیل کوچی

معلم ، رهبر ، رهنما ، پیشوا ، رهیاب ، رهنورد ، راهپو ، راهگشا ،مربی ، استاد ،تعلیم دهنده ،آموزگار، خردمند ،هدفمند ،اندیشمند ، گرداننده جامعه ،انسان متعهد ومسوول وصاحب هزاران وصف بزرگ واوصاف عالی است  که در تعریف شخصیت ومقام عظیم معلم تمام کاغذ ها ، قلمها ، کتابها وفعالیت های نوشتاری،رسانشی وپژوهش های دنیای مجازی از شرح آن عاجز است .پس بطور کل وبمعنای واقعی کلمه باید گفت که معلم بزرگترین مظهر امید وآفرینش ،نماد علم ودانش ،خورشید هستی ، منبع روشنی و سمت وسو دهنده زنده گی بشر است .بزرگان فرموده اند که معلمی عشق است ،هنر آموختن است ،جنگ با تیره گی هاست ،هنر زنده گی کردن است ،سازنده گیست ،آفریدن است ،چراغ است ،هستی آموز است پیشرو ورهنماست ،بالا تر از پدر است ،شمع محفل وروشنگر جامعه است ونور اجتماع است .

وبه باور این کمینه نیز معلم در تمام عرصه های زنده گی نقش وتاثیر اساسی دارد چنانچه در عرصه سیاسی ،هنر زنده گی کردن ، درعرصه فرهنگی باتیره گی ها جنگیدن ،درعرصه اجتماعی خدمتگزار بودن ودرعرصه اقتصادی خلاقیت وهنر ایجاد کردن از صفات عالی وجاودانی معلم است .

میگویند :

 معلم در آتش جامعه میسوزد ولی اطراف خود را روشن میسازد .

معلم در جبهه علم ودانش با اسلحه کتاب به جنگ جهالت وسیه کاری ها میرود .

معلم  آموزگاری در صف مقدم مبارزه با بیدانشی است .

معلم چراعیست برای ملتی ومردمی .

معلم در ها را باز میکند وآن تویی که وارد شوی .

معلم آنچه بیاد دارد باشاگردانش شریک میسازد .

معلم شاگردان خود را بدانش خودش جذب میکند .

معلم  خوب هر کار آموزشی را آغاز میکند بدرستی میداند که چه باید انجام دهد .

معلم با گوهر آفرینش به نیستی صورت هستی میبخشد .

معلم  ادبی نعمان ، معلم اولی ارسطو ومعلم ثانی فارابی را گفته اند .

 

واما گذشته های علم وفرهنگ در کشورما :

افغانستان بحیث کانون پنجم مدنیت جهان و مهد تمدن پنجهزار ساله قدامت تاریخی میباشد که نیا کان آریایی ما از هزاران سال قبل درین سر زمین اساس تمدن عظیم ی را گذاشته اند . این سر زمین در ادوار تاریخ هزاران هزار عالم ودانشمند ،عارف وعابد فیلسوف ونوابغ واولین های رشته های علوم وفنون واساسگزاران دانش بشری را در دامان خود پرورانیده است .

چنانچه ابو علی سینای بلخی ،ابو نصر فارابی ، ابو ریحان البیرونی ،مولانا جلال الدین محمد بلخی ، نظامی گنجوی ، رودکی ،بیهقی ، سنایی ، امام فخر رازی ، انصاری ، سید جمال الدین افغانی ... در دوران انقلابات علمی نخستین هایی بوده اند که آثار گرانبهای شان در رشته های طب ، ریاضی ، ستاره شناسی ، جیولوجی ، توپوگرافی ، سوسیولوژی ، تاریخ شناسی ، هندسه والجبر ،فزیک ، تحقیقات فضایی ، ودرعرصه های عرفانی وادبی که میراث علمی وآفریده های اکادمیک شان نی تنها در سرزمین بزرگ ما بلکه در اروپا ودیگر نقاط جهان سرمشق قرارگرفته است .

ولی این سر زمین گاهگاهی مورد حملات وحشیانه بیگانگان وبربرهای تاریخ ، قرار گرفت که در اثر آن متاسفانه برخی از علما ودانشمندان بزرگ ، آزاده گان وآزادی خواهان خود را از دست داده است . چنانچه هشتصد سال قبل مهاجرت مولانا جلال الدین محمد بلخی وپدرش به سرزمین ترکیه ویکصد وهفتاد سال قبل سید جمال الدین افغان و حدود یکصد سال قبل  محمود طرزی وصدها عالم واندیشمند وآزادی خواه و مغزهای متفکر از دامان وطن دور گردیده اند .

مگر با وصف پرابلم ها ومشکلات فراوان خورشید علم ومعرفت در سرزمین معارف پرور ما هرگز غروب نکرد ه ودر زمان امیر شیر علیخان نخستین رسانش ومطالعات ، مطالبات علمی واخبار شمس النهار و در زمان عبدالرحمن خان جمعیت علما ودر دوران امارت امیر حبیب اله خان سراج الاخبار نشر و تعداد ی مکاتب تاسیس گردید که نهضت مشروطه خواهی ازهمین مقطع تاریخ در افغانستان منشاُ میگیرد.

ودر راستای رشد وگسترش معارف در زمان اعلیحضرت غازی امان الله خان بیش از سه صد مکتب در مرکز ولایات کشور تاسیس گردید ه است که بوسیله بیشتر از دونیم هزار معلم ومدرس تدریس میشد . در آن زمان بموجب اهداف روشنگرانه ورشد انکشاف فرهنگی در کشور تعدادی از فارغ التحصیلان مکاتب ذکور واناث بمنظور ادامه تحصیلات عالی به ممالک دیگر نیز معرفی میگردید .

ولی دیری نگذشته بود که نهضت ترقی خواهی دوره امانی در اثر حملات ارتجاع و استعمار وعمال جاهل وگوش بفرمان خارجی به سقوط کشانیده شد ومرتجعین دد منش داخلی بتحریک ودسایس انگریزی ها چراغ علم ومعرفت را جاهلانه خاموش ساختند .

پس از چندی با پراگنده شدن ابرهای سیه در فضای افغانستان کار روشنگرانه با دادن قربانی های زیاد ی در زمان نادر وظاهر ظاهراً از سر گرفته شد.

در دوره چهل ساله سلطنت ظاهر شاه بخصوص در دهه اخیر آن علاوه بر موجودیت پوهنتون ودانشگاه ، مدارس ومکاتب در پایتخت وسرآسر کشورایجاد گردید وبا جمعیت بزرگی از معلمین واستادان تدریس میشد وهم چنان تعداد کثیری از محصلین جهت تحصیل بخارج کشور اعزام ومعرفی گردیده است . که در اثر انتقال علم و تبادل اندیشه های دادخواهانه ،جنبش عظیم فکری وروشنگری به اوج خود رسیده وگسترش می یافت .

با وجود گسترش فرهنگ ومعارف درین دوره  ولی ماهیتاً بنا به خصلت غیر دموکراتیک بودن سیاست فرهنگی زمان سلطنت  ،  معارف در زیر سایه ی رژیم مستبد شاهی ونظام فرتوت فیودالی وارباب رعیتی برغم کاستی ها وکمبودی های علمی وانحراف تاریخی باجریان تدرس بی محتوا ی درسی آنهم با میزان نفوس کشور مطابقت نداشت .

گذشته از همه معلمین کشور هم از لحاظ معشیت وهم در رابطه به سطح تحصیل ومعلومات عمومی ومسلکی در موقعیت بسیار نازل نگهداشته میشد. بگونه مثال در سالهای ۴۸ تا ۵۷ خورشیدی در زمان  وظیفه داری بنده بحیث معلم چه در زمان شاهی وهم  در زمان جمهوری محمد داود خان وضع زنده گی معلمین واساتید بسیار بحالت رقتبار قرار داشت و در بخش تحصیل در اثر کمبود مکاتب مسلکی وتعداد کبود معلم در مکاتب ولایات ، برخی از فارغ التحصیلان صنوف ششم وهفتم هشتم ونهم ویا بدون مبالغه متعلمین  نا کام دوساله ومامورین اخراجی مرتکب جرم را بصفت معلم معرفی میکردند . بنا برین وضعیت تدریس مکاتب وسویه شاگردان ومعلومات عمومی وماهیت درسی وحقانیت موضوعات ، ناگفته مشخص وروشن است که با ارایه ارقام نود وپنج فیصد موجودیت بیسواد در کشور میزان خدمات ذات همایونی وسردار مغرور پسر کاکایش چون ننگ تاریخ  ونمونه فرهنگ قرن بیستم نمایان است .

پس از رویداد ثور با تغیرات اساسی جامعه فرهنگی افغانستان ،معارف بشکل متوازن رشد یافت .ومطابق برنامه مترقی وفرهنگی دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان پروگرامهای مردمی در راستای رشد معارف وگسترش علوم و سواد آموزی در کشور وایجاد معارف عصری برای رشد واعتلای کشور رویدست گرفته شد که خلاصه آن ازین قرار است .

۱ ـ نخستین اقدام دولت دموکراتیک وملی افغانستان راه اندازی جنبش سواد آموزی در سر تاسر کشور تحت مواظبت مستقیم ح د خ ا و دولت ج د ا .

۲ ـ ایجاد موسسات مسلکی معلم درمرکز ولایات کشور .

۳ ـ بلند بردن سویه تعلیمی وتحصیلی معلمین واستادان مکاتب وپوهنتونهای کشور .

۴ ـ تدریس شاگردان مکاتب ونشرات فرهنگی بلسان مادری وایجاد سیستم متوازن معارف در سطح کشور.

 ۵ ـ توجه جدی دولت به وضع معشیتی معلمین واستادان . از آنجمله افزودی معاشات      

 ۶ ـ اعطای مواد کوپونی رایگان درمرکز ولایات .

۷ ـ توزیع زمین ، خانه واپارتمان برای استادان ومعلمان .

۸ ـ تامین حق کار واستراحت برای معلمین واستادان .

۹ ـ تامین بیمه صحی برای معلمان وخانواده آنها .

۱۰ ـ معرفی استان ومعلمان بمنظور بلند بردن مهارتهای مسلکی در خارج کشور .

۱۱ ـ مواظبت از سیستم درسی ثمر بخش از مکاتب و پوهنتونهای کشور .

۱۲ ـ ایجاد دانشکده ها ودانشگاه در ولایات کشور .

۱۳ ـ گسترش موسسات فرهنگی وتاسیس کتابخانه ها برای بلند بردن سطح معلوماتی شاگردان ومحصلین .

۱۴ ـ تامین بیمه های صحی رایگان برای دانش آموزان ومحصلین کشور .

۱۵ ـ توجه به چاپ ونشر کتب بشکل واقعی ،عینی وپرمحتوای مضامین .

۱۶ ـ آگاهی دادن شاگردان از تاریخ واقعی کشور واوضاع جاری وقت .

۱۷ ـ اکمال کتب ، سامان ولوازم درسی ولابراتوار ها ی مجهز .

۱۸ ـ رشد دادن  سطح معلومات عمومی واحساس وطنپرستانه وبلند بردن  شعور وآگاهی سیاسی در معارف کشور .

۱۹ ـ تامین وتحکیم وحدت ملی بر مبنای رشد متوازن جامعه فرهنگی کشور .

۲۰ ـ رشد ابتکارات دستاوردها وخلاقیت های علمی وتشویق وتقدیراز آنها .

۲۱  ـ تقرر فارغ التحصیلان مکاتب وفاکولته ها در دستگاه های دولتی مطابق مهارتهای علمی ورشته های مسلکی آنها . وصدها فورم ونورم تحصیلاتی وبرنامه های کاری برای رشد معارف وتحصیلات عالی در نظر گرفته شده بود که اگر به انجام میرسید افغانستان در سطح باقدرت ترین کشور های جهان در بخش علم ومعارف ودستاورد های علمی قرار میگرفت .

ولی چنین پیشرفتها ی علمی دریک کشوری مثل افغانستان در قلب آسیا باموقعیت خاص جیوپولیتیک وجیو استراتیژیک برای قدرتهای استعماری غیر قابل تحمل بود .ازین رو استعمارگران جهان نخست از همه پروسه فرهنگی کشور های مورد نظربخصوص کشور ما را مورد هجوم قرار داده سواد ودانش علمی ، تاریخ ، فرهنگ وکلتور وعنعنات پسندیده و کتابخانه ها وموزیمها ی کشور را نابود ساخته تا جوانان کشور در تیره گی وجهالت قرار گیرند و از علم وآگاهی تاریخی کشور آبایی شان بی خبر مانده آنگاه با ایجاد فقر وجهل ومرض وترویج فساد ومواد مخدره وانحرافات اخلاقی کشوری را زیر مستعمره وزمینگیر ساخته وهست وبودش را به آسانی بغارت کشیده بالای آن حکمفرما یی کنند  .

همچنان دشمنان افغانستان با آماج گرفتن اخلاقیات جامعه وترویج فساد وانحرافات اخلاقی ، بد اخلاقی خارجی  را جایگزین اخلاقیات پسندیده کشور نموده خواست خود را عملی میسازند .یعنی بعباره دیگر کشوری را در فقر شدید نگهداشتن وپس از آن با سیاست فیلمرغی فساد را در بین جامعه ی مجبور وگرسنه ترویج نمودن وشکار کل کشور را بزعم شان آسان ساختن است.  

چنانچه این تجاوز وحشیانه را در دوران جنگ سرد در کشور های افریقایی ، امریکای لاتین ، اروپا ،شرق وجنوب شرق آسیا بطور وحشیانه انجام دادند . در کشور ما افغانستان نیز تا جاییکه مهمترین نیروی سرکوب این کشور را از عناصر ارتجاع سیاه داخلی تشخیص داده بودند ،بار اول در زمان اعلیحضرت غازی امان اله خان با بکار گرفتن عناصر ارتجاعی وجاهل ، به بهانه دین ومذهب  افغانستان را یک مرحله از کاروان ترقی وتعالی عقب انداختند تا حدی که مردم از چنین نیرنگ خانمانسوز وتبهکن درسی نگرفتند وبار دوم در زمان رهبریت حزب دموکراتیک خلق افغانستان با استفاده از بقایای همین عناصر فنده منتالیست وعمال ارتجاعی یکبار دیگر  فغانستان را بخاک وخون کشانیدند واینبار جهت انتقام گیری از انتخاب راه پیشرفت چندین مرتبه افغانستان را از کاروان ترقی عقب زدند .

درینجا خلاصه ی از دشمنی عوامل ارتجاع واستکبار جهانی با معارف کشور بدستور پاکستان وقدرتهای خارجی برملا میگردد .

۱ ـ راه اندازی جنگ اعلان ناشده ونیا بتی پاکستان ابتدا آماج گرفتن معارف کشور .

۲ ـ سوختاندن مکاتب ومدارس وکفر آلود خواندن درس وتعلیم وتحصیل مطابق به هدایات کافران از بیرون کشور .

۳ ـ کشتن طلاب معارف بدست عوامل ارتجاعی واجیران اجنبی بجرم  درس خواندن درمکاتب .در حالیکه فرزندان رهبران ایشان همه در خارج وکشورهای انگلیس وامریکا واروپا تحصیلات خود را با مصارف شرشار دالر وکلدار چپاول شده از وطن به پایان رسانده اند بنا بر آن کسانیکه از خواب زنبوری بیدار گردیده اند بدقت توجه بفر مایند که از نظر قاتلین طلاب معارف ، ، ،درس خواندن در مکاتب برای فرزند ان غریب در داخل وطن آبایی واسلامی خود شان کفر آلود وگناه کبیره محسوب شده ولی در عین حال برای فرزندان رهبران زر وزور  در کشور های خارجی ولو اگر کفر هم باشد جایز پنداشته شود.... قضاوت بدست مردم .

۴ ـ کشتار بیرحمانه معلمین واستادان پوهنتونها . در جنگ چهل ساله کشور .

 ۵ ـ ازبین بردن تمام زیرساختهای فرهنگی مکاتب ، پوهنتونها ، کتابخانه ها ،موزیمها وغیره.

۶ ـ محروم ساختن بسیاری از فرزندان ذکور واناث کشور از تعلیم وتربیت .

۷ ـ از بین بردن کتب درسی وجاگزین ساختن کتب طبع خارجی بشکل غیر واقعی وانحراف اذهان طلاب از تاریخ واقعی کشور .

۸  ـ عقب نگهداشتن سطح زنده گی وسطح تحصیلی معلمین کشور ومحروم نگهداشتن از حد اقل دستمزد قابل کفاف .

۹ ـ محروم ساختن اکثریت قشر اناث بصورت مستقیم وغیر مستقیم از تعلیم وتحصیل .

۱۰ ـ فلج ساختن کورسهای سواد آموزی وجنبش آموزش سواد در کشور .

۱۱ ـ ترویج نفاق وتعصبات قومی ،لسانی ،مذهبی ، جنسیتی ،سمتی وقبیله وی در مکاتب ومدارس پوهنتونها .

۱۲ ـ جریان تدریس ماهیتاً ضعیف وفاقد پروگرام آگاهی حماسه های وطنپرستانه وترقیخواهانه بشکل بیغرضانه وملی یاد آور افتخارات تاریخی ومیهنی .

۱۳ ـ برخورد اولیای امور با روحیه طبقاتی وتعصباتی در میان شاگردان مکاتب وبرخورد دوگانه فرهنگی با آینده سازان کشور .

۱۴ـ تقسیمات بورسیه های تحصیلی بطور غیر غادلانه و ظالمانه .

دشمنان با چنین دشمنی ها با معارف کشور مردم را در تاریکی نگهداشتند تا جنگ نیابتی وتحمیلی بنفع خارجی ها ادامه یابد . روی همین روند تبهکارانه است که تمام جنگهای جهان بلاخره یک روزی به پایان میرسد ولی جنگ افغانستان پایانی ندارد .

بنا بر آن باید گفت که هرگونه دشمنی با معارف درحقیقت دشمنی با مجموع کشور است خیانت به مادر وطن است .  لذا برای دفع چنین دشمنیها وآوردن صلح در کشور اولتر از همه فرزندان معارف وچیز فهمان کشورنیاز به همبستگی جدی دارند . استادان گرامی وکلیه اهل معارف کشور مسُولیت بیداری ،هوشیاری وآگاهی جامعه را بدوش کشیده وتا به ثمر رساندن نهال آزادی وآزاده گی وظایف خطیر میهن پرستانه را به پیش می برند زیراکه معلم بمثابه پیشآهنگ تمام عرصه های زنده گی گام نخست را در جامعه برداشته واین رسالت عظیم وقتی مثمر ثمری شده میتواند که تدریس  با روحیه وطنپرستی واتحاد ،همبستگی ملی وخدمتگزاری برای نجات کشور در یک جنبش عظیم روشنفکری متمرکز شود تا با خرد جمعی وقدرت اندیشوی متحدانه اهداف واحد را دنبال نموده موفقیت هایی را بدست آورند.

درخشان باد چراغ علم ومعارف در کشور عزیز ما افغانستان .

 

مقام معلم

استاد مهربان

ای نور جاودان

بر تر زجسم و جان

خورشید جاودانه ی روشنگر جهان

ای رهگشای خلقت انسان وکاینات

رهکار رمز هستی وپویا یی حیات

نور خرد پژوهش اندیشه های توست

تسخیر کهکشان همه آموزه های توست

آنجا که جایگاه ومقام معلم است

آهنگ زنده گی بنام معلم است

آنجا که ارتقا وبقا وتکامل است

آموزه ها ودرس وکلام معلم است

هرچند کتاب ومدرسه ها را بسوختند

هر سنگ سخت  بر سر مردم بکوفتند

از کینه آنقدر به معارف بتاختند 

کز فرط جهل نام وطن را فروختند

گوش ودهان اهل سخن را ببسته اند

پای علوم وکلک قلم را شکسته اند

اما نه هیچگاه ونه هرگز سیه دلان

نتوان که علم ودانش واندیشه ی ترا

 نا بود ومحوه سازد

یا بی اثر کند

زیراکه وصف تو

وصف تو شعر سبز سرود ترانه هاست

نام تو جاودانه تراز جاودانه هاست

تاریخ افتخار تو ثبت زمانه هاست

راه تو همچو موج سوی بیکرانه هاست

استاد مهربان

ای بر تر از جهان

یاد تو بس گرامی

و

نام تو جاودان 

(عبدالو کیل کوچی)

 

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۳۱۰۷

 

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

 Copyright ©bamdaad 2019

 

 

به پیشواز صدمین سالگرد فروریزی اولین حلقه استعمار انگلیس درجهان
( استرداد استقلال افغانستان)

 

محـمـد ولـی

دوجنبش چـپ در اوایل قرن بیستم و پیآمـد هـای آن:

جنبش چپ در افغانستان صد سال قبل از امروز به دو شکل ؛ یکی مشروطه خواهی ودیگری چپ کمونیستی که اولی عرصه وسیعتر داشت ودومی خیلی ها محدود بود چهره کشود.
مشروطه خواهی بحیث تفکر ترقی خواهانه آن زمان، در بطن سلطنت سراج الملت والدین امیر حبیب الله که اساسگذار آن عمدتآ غلام بچه های دربار بودند شکل گرفت.
غلام بچه ها فرزندان خانواده های صاحب رسوخ وخوانین بودند که از ولایات بدو منظور بدربار سلطنتی اورده میشدند ؛ یکی بحیث گروگان ها تا پدران شان را از شورشهای ضد سلطنت باز دارند و یا هم بحیث یک امتیاز به فرزندان خوانین غرض آرام نگهداشتن ایشان .

و دوم به منظور تربیت وآموزش انها برای امور حکومت داری که سلطنت های فیودالی آنها را تحت تربیه وپرورش قرار میدادند ، مانند محمد ولی خان دروازی پدر ( شاه ولی ترانه ساز) که در عهد سلطنت امان الله خان تا مقام های وزارت حربیه، وزارت خارجه ، نماینده خاص شاه برای معرفی استقلال افغانستان به کشورهای اروپایی وامریکا وکفیل سلطنت رسید.
این جنبش علیه اعمال مقام سلطنت حبیب الله خان مبنی بر اطاعت از انگلیس ، تعیش وخوشگذرانی شاهانه از پول مالیات کمر شکن وعواید ناشی از استثمار مردم، استبداد وخود کامه گی امیر وملهم از تحولات جهانی ومنطقوی در روشنی امکانات دسترسی شان به کتب ونشرات وقت بود .
در زنده گی نامه مرحوم میر سید قاسم خان یکتن از علمای جید وقت و ازجمله موسسین مشروطیت ذکر شده است: « جریده حبل المتین که در کلکته از طرف سید جلال الدین ودیگر فراریان ایرانی انتشار می یافت وبعضا صور اسرافیل دهخدا از ایران در دو نسخه به افغانستان وارد میشد وصرف به مطالعه شاه و عبدالقدوس خان اعتمادالدوله میرسید، این نسخه با مشکلات توسط میر احمد شاه خان مصاحب خاص شاه بدسترس میر سید قاسم خان غرض مطالعه مخفی داده میشد » وایشان محتوای آنرا که عمدتآ روی تجدد ونو گرایی ، مشروطیت، و ضدیت با انگلیس میچرخید بدیگران میرساندند.
حلقه مشروطه خواهان دربار با استادان لیسه حبیبیه وبرخی شخصیت های خارج ازاین هردو وصل شده حزبی بنام « جمعیت سری ملی» تاسیس شد که هدف ان حصول استقلال ، تاسیس شاهی مشروطه و تعمیم معارف جدید بود .
اما این حزب تحت ضربه شاه قرار گرفته تعداد زیاد اعضای ان کشته و زندانی شدند وموقتآ این جریان به خاموشی گرایید.
استبداد سلطنتی چراغ برافروخته مشروطیت را برای همیشه خاموش نتوانست وپس از یک وقفه دو ساله مجددآ به فعالیت آغاز کرد . این بار علامه محمود طرزی با داشتن نقش در دربار بحیث نقطه تجمع مجدد روشنفکران وارد صحنه مشروطه خواهی شد که حمایت شهزاده جوان عین الدوله امان الله خان را هم باخود داشت. نکته تاکید در مشروطیت دوم بازهم استقلال کشور و تاسیس رژیم شاهی مشروطه بود.
خطوط مرامی مشروطه خواهان عبارت بود از بدست اوردن « حقوق ملی ومشروطه ساختن رژیم تحت نظر نماینده گان ملت» ، تامین «حاکمیت ملی وحکم قانون» ،« حسن تفاهم میان اقوام وقبایل غرض تحکیم وحدت ملی »، « اصلاح ملت ازراه صلح واشتی ونه دهشت افگنی واستعمال سلاح » ، « حصول استقلال وازادی افغانستان » وگسترش « روابط سیاسی واقتصادی با دنیای خارج» ، « بست مدنیت جدید» ، « صنعت » و« اب وبرق».
ازروی این خطوط مرامی میتوان درک کرد که بیش از یکصد سال قبل کشور ما برخوردار از مغز های متفکر و مردان صاحب اندیشه وعمل ترقیخواهانه بوده است که تا امروز اصول مطروحه شان بکر وتازه است .
مشروطه خواهان دوم حزبی به نام « جوانان افغان » تشکیل دادند که محصول آن سقوط سلطنت استبدادی امیر حبیب الله واسترداد استقلال کشور بود.
تمام محافل عقبگرا اعم از روحانیون مرتجع و وابسته به انگلیس ، مرتجعین دربار سلطنتی وانگلیس ها علیه این نهضت صف مشترک ساختند « ای. اچ. گرانت مسوول امور خارجه هند برتانوی در یادداشت ۲۱ جولای ۱۹۱۵ نوشته های سراج الاخبار را قابل تشویش خوانده بود » وازامیر تقاضای توجه در مورد نموده بود. سراج الاخبار ناشر اندیشه های استقلال طلبی ومشروطه خواهی بود.
با به سلطنت رسیدن اعلیحضرت امان الله خان که خود در حلقه مشروطه خواهان و« جوانان افغان » جاداشت اولین خواست این جنبش مبنی بر حصول استقلال کشور به جا شد. اقدامات عاجل بخصوص در عرصه معارف ، نهضت زنان، آغاز زنده گی مدرن طبق امکانات وقت ، رفع غلامی وکنیزی ، فرستادن جوانان غرض تحصیلات عالی به خارج و پلان تاسیس بانک دولتی، روی دست گرفته شد .
کار در عرصه مطبوعات بحیث رکن اساسی بیداری ملت رونق گرفت ۹ جریده دولتی، ۴ روزنامه دولتی، ۲ مجله دولتی، و ۳ جریده ملی آزاد به نشرات میپرداختند . کتابخانه ملی تاسیس شد و برای اولین بار یک باب سینما در شهر کابل ویک تیاتر در پغمان باز گردید.
اما همه اقدامات با مقاومت سرسخت زمینداران، روحانیون ودرباریان منفعت باخته ومراجع انگلیسی مواجه گردید. آنها نگذاشتند تا آغاز نیک امتداد نیک یابد وبه انجام نیک برسد .
سلطنت امانیه سقوط داده شد ودوره سیاه سقوی ها بحیث برزخ میان دوره مدرنیزه سازی افغانستان و اسقرار استبداد نادر شاهی روی کار شد وتا توانست دم از دمار مشروطه خواهان واستقلال طلبان براورد، باقیمانده ها را محمد نادر مطابق میل وهدایت انگلیس وهمکاری وفتوای روحانیت عقبگرا ونوکر لندن با خشن ترین شکل سر کوب کرد.
جنبش مشروطه خواهی وآغاز ریفورم های امان الله خان با سلاح بنیاد گرایی مذهبی به شکل بلوای سقوی ، تحریکات وشورشهای محلی که دست حمایت انگلیس در عقب ان بود به ناکامی کشانیده شد . روحانیت زیر فرمان انگلیس این جنبش وشخص امان الله خان را به کفر والحاد وبلشویزم وکمونیزم متهم کرده عقب گروهی از اوباشان ورهزنان به نام سقوی ها قرارگرفتند وضربه زدند.

اما چپ کمونیستی:

سابقه این جنبش نیز بیک قرن قبل میرسد که بسیار محدود توسط افغان های مقیم بخارا و تحریک دفتر کمینترن در ترکستان روسی اساس گذاشته شد.
درآن زمان اتحاد شوروی میخواست از افغانستان بحیث دهلیز عبوری بسوی هند استفاده کرده انقلاب پی درپی را عملی سازد و از آن دو منظور داست:
۱- ضربه بر امپراطوری انگلیس در هند بحیث قدرت استعماری.
۲- پیروزی انقلاب سوسیالستی درهند وگسترش آن در آسیا.
انقلاب سوسیالیتی در بخارا چنین ذهنیت ایجاد کرده بود که این نمونه میتواند درسایر کشورهای شرق توسعه یابد.
برطبق ذکر اسناد دفتر کمینترن در کتاب نبرد افغانی استالین ترجمه محترم آرینفر « انتر ناسیونال کمونیستی یا کمینترن شاخه ترکستان شروع به فعالیت در مورد افغانستان کرد وبا جذب عده ای از افغانها در بخارا " کمیته انقلابی افغانستان " را به مقصد آزاد سازی توده های ستمدیده افغانستان ایجاد کرد».
این کمیته که در اکتوبر سال ۱۹۲۱ ایجاد شده بود اهداف ذیل را تعقیب میکرد:
- نابود سازی ساختار استبداد .
- ایجاد جمهوری شوروی بر بنیاد اصول انتر ناسیونال دوم واز میان برداشتن تضادهای طبقاتی.
- واگذاری زمین به دهقانان.
- توسعه صنعت وتجارت.
زیر این خطوط مرامی شخصی به نام یعقوب که درتاریخ نام ونشانش معلوم نیست در راس کمیته انقلابی قرارداده شد.
نخستین ورق پخش شده از سوی این کمیته بر ضد امان الله خان بود ودرآن نگاشته شده بود: »حکومت افغانستان تنها برای ان است که بیک مشت پدر کشان ، زمینداران و نظامیان امکان بدهد از کیسه مردم فربه شوند».
دفتر کمینترن سازمانهای مخفی را در هرات ، میمنه ، مزار شریف وبرخی قریه جات همسرحد با ترکستان روسی ایجاد کرد.
این کمیته در صدد نفوذ میان قبایل سرحدی هند وافغانستان نیز بود ازین جهت از تشکیل « انجمن انقلابی هند » در کابل حمایت کرده به اثر کار میان قبایل دو باشنده قبایلی را به نام عبد القیوم دولت خیل و اکبر شاه با نام مستعار سلیم جذب کرد . آنها با کمینترن کار میکردند . عبدالقیوم دولت خیل در سال ۱۹۲۰ ترسایی کارت شماره یک حزب کمونیست هند را بدست آورد.
تلاش شوروی ها بسوی هند به حدی بود که در منطقه ( کان گرم) پکتیا که از لحاظ شرایط زنده گی دشوار بود قونسلگری ایجاد نمایند.
با پی بردن امان الله خان به اهداف کمیته انقلابی افغانستان ، کمینترن برای جلوگیری از پیچیده گی روابط با افغانستان از حمایت کمیته دست کشید وسرنوشت آن معلوم نشد.
به این ترتیب آنچه انگلیس ودستیاران داخلی اش برعلیه مشروطه خواهان تبلیغ میکردند آدرس را غلط گرفته بودند ، یک جنبش ترقیخواه را ناکام ساختند وشاه محصل استقلال را آواره سرزمین بیگانه نمودند.
چنانچه این عمل را ا مریکا بوسیله جنایت کاران ذو القرنین ( مجاهدین و طالبان) از دهه هشتاد قرن ۲۰ وحالا که دهه ۲۰ قرن ۲۱ است درحق عناصر وطنپرست وخدمتگاران صادق کشور کرده و میکنند.
بادریغ و تاسف که بنابر پلاهای شوم و شیطانی امریکا وانگلیس ودستیار منطقوی شان پاکستان پس از گذشت یک صد سال محافل روحانی وطنفروش و وابسته به خارج یکبار دیگر فعال ساخته شده اند وبا همان فتواهای کفر والحاد عرصه سیاسی کشور بروی شان باز گذاشته شده است. آنها با استفاده از ذهنیت عقب مانده مردم مخصوصا در ساحات خارج از کنترول دولت به زهرپاشی وتخدیر مردم می پردازند که احیای این وضع درقرن ۲۱ لکه ننگ بر پیشانی دموکراسی امریکا میباشد.
قابل تذکار است که ح.د.خ.ا.ازبدو تاسیس خودش را وارث سنن پر افتخار مبازرات آزادیخواهان ، مشروطه طلبان وترقی پسندان افغانستان گفته در بیانیه های مقامات رهبری پیوسته به این اصل اتکا شده است ویادی از کمیته انقلابی افغانستان وجنبش کوچک کمونیستی آن زمان ننموده است.

 

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۳۱۰۷

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2019

 

 

بازگشـت بـه خــود

 

گیرم شعار ناب تو الله اکبر است

اما چه سود از آنکه دلت مثل کافر است

گیرم که ریش وسبحه ز آداب سنت است

 اعمال تان ولیک خلاف پیمبر است

گیرم طلسم قدرت تان بشکند کنون

اما مصیستش تا دوسه قرن دیگر است

بار گنه بدوش نگیری بزعم خویش

مردم گواه جرم شما تا به محشر است

خاری که کاشتی بسر راه مردمان

خود بدروی کنون که همش تیغ خنجر است

رویکرد تان جنایت قرن است کان وطن

پا مال جانیان تروریست پرور است

راه نجات گشته به بنبست روبرو

هر روز دیگری پس هرروز بدتراست

از فرط کین وجهل ونفاق و تعصبات

خرمهره پیش چشم تو با دربرابراست

دزدان قاتلان رها ، عاجزان به بند

این خصلت شریرعوان ستمگر است

میل تفنگ قاضی وقانون جنگل است

چونکه تبر مدافع کاج وصنوبر است

در زیر نام دین ز کفر و جنایت

مردم  بخون نشسته و با دیده تر است

گرمومنی ترور و مسلمان کشی زچیست؟

گر برده ی کفر شده یی کار دیگر است

از جهل و ساده گی خلایق شدی امیر

طرح نوی تو نیز سیاهی لشکر است

بر مهره های سوخته طمع بسته یی مگر

چیزی رسد از آنچه ، که تصویب قطراست

از« کار و معشیت » همه را دست بسته یی

چشمت بسوی کمک بیگانه هردراست

یک قرن پیش ساده دلی نیز گفته بود

هرچیزمیرسد،  چه غم کار وکارگر است

جولای ماست انگریز، دهقان ماست روس

موچی ما فرانسه ، دلاکم پشا ور است

حالا چه شد که آنهمه بادار تو شدند

یا علتش جهالت و تاثیر دالر است

بس کن اسیر وبرده بیگانگان مشو

رنج خودی زکمک بیگانه بهتر است

برخیز هموطن که وطن میرود زدست

در اتحاد ما ، نجاتش مسیر است

برخیز شور جنبش هستی بنا کنیم

از دشمنان خاک وطن را رها کنیم

در سنگر مبارزه جان را فدا کنیم

بر دشمنان صلح محشر بپا کنیم

مگذار که این وطن بکف دشمنان فتد

استاره مبارزه از آسمان فتد

تا پرچم مبارزه افراشته وبپاست

پیروزمیشویم ،پیروزی ازآن ماست

(عبدالوکیل کوچی )

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۶۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2019

 

کتاب و جوانان

 

روزبه

تاریخ سوم ثور ۱۳۹۸ خورشیدی مصادف بود با روز بین المللی کتاب . ازاین روز در تمام کشورهای جهان به شمول افغانستان ، تجلیل بعمل آمد و روز کتاب را گرامی داشتند.

سازمان یونسکوی ملل متحد در سال ۱۹۹۵ ترسایی تصمیم گرفت تا از روز جهانی کتاب وحق نشر ، طی این روز تجلیل گردد. با پیروی ازاین فیصله ی یونسکو ، همه ساله درهمین روز ، روز جهانی کتاب در تمام کشور های جهان با تدابیر معین وعرضه خدمات علمی وفرهنگی ونشر آثار جدید نویسنده گان ، مورد استقبال قرار می گیرد.

کتاب ، نام آشنا و زیباییست که انسانها از زمانه های دور و تاریخی ، با آن سروکار دارند ، ازآن فیض برده اند ، از آن دانش آموخته اند ، با مطالعه آن مرزهای دور را عبور کرده و بدور دست های جهان وطبیعت ، دست یافته  اند. کتاب ، وسیله ، افزار و اثرگران بهابیست که دانش ، آگاهی ، معرفت وعلوم مختلفه را برای انسان ارایه می دهد، کتاب آیینه ی تمام نمایی است که انسان ها می توانند بوسیله آن ، با جهان و طبیعت زیبا ی ما حول خود آشنابی حاصل نمایند . کتاب بسان بال های توانا ونیرومندیست که به انسان ها توان پرواز را تا بلندی های بلند علم و دانش داده و انسان ها را توانایی دانستن وآموختاندن می بخشد واین حق را به انسان ها می دهد تا زمانی که انسان ها خواسته وبخواهند ، می توانند کتاب را باخود داشته واز آن مستفید گردند. کتاب انسان ها را با تمدن ها ، فرهنگ ها و تاریخ آشنایی می بخشد ومیان انسان ها ودست آورد های علمی آنها ، روابط  استوار وپایدار ایجاد می نماید.

کتاب گنج بی پایان وگران بهایی است که با مطالعه و آموزش آن برای انسان ها چنان ثروت بزرگ می بخشد که باگذشت هرروز حجم وپهنای آن گسترده تر شده و انسان عالم را می توان توانا گفت وهر چه ازاین ثروت بدیگران انتقال گردد ، از آن نه تنها کم نمی گردد بلکه در آن فزونی عاید می گردد.

 از آن جاییکه کتاب می تواند  به بالیدن انسان ها کمک کند ، کتاب به رشد جوامع انسانی نیز یاری می رساند ، پس جا دارد وشایسته وسزاوار است که کتاب را گرامی داشت .

« با خواندن کتاب، زبان  رشد می کند ودارای توانایی های بیشتری می شود. دایره واژه های ما نیز گسترده تر می گردد. توانایی ما برای شنیدن ودرک صداهای دیگران نیز افزایش می یابد. کتاب به درک وشناخت ما از فرهنگ های دیگران نیزکمک می کند.»

زمانی که از کتاب و روز جهانی کتاب می گوییم ومی نویسیم ، افغانستان بحیث یکی از مراکز تمدن های بزرگ گذشته در ذهن هریک ما تداعی می گردد  و ما را به این باور می رساند که افغانستان سرزمین علم و دانش بوده ، هست وخواهد بود. افغانستان مهد پیدایش وپرورش علما، دانشمندان ، نویسنده گان ، اهل فضل ومعرفت وشعرای بزرگ بوده که در طول تاریخ چون ستاره گان درخشان در آسمان علم و دانش درخشیده و از نور علم ومعرفت آن ها بسا هموطنان ما ومردمان منطقه وجهان  فیض برده ونام نامی شان در تاریخ ، افکار وخاطره ها تا هنوز زنده وماندگار بوده وجایگاه علمی وفرهنگی آنها برای همیشه محفوظ خواهد بود.

به همین گونه جریان آموزش وپرورش در طول تاریخ در کشورما ، در قید شرایط مختلف ادامه داشته  واز کتاب با انواع مختلف آن ها ، استفاده بعمل آمده و مردم به اشکال مختلف وامکانات گونه گون ، به کتاب دسترسی حاصل نموده وبه مطالعه و آموزش آنها پرداخته اند.

دولت ها نیز به نوبه خود در تهیه وچاپ کتاب اقدام نموده ونیازمندان کتاب را یاری رسانیده  ودرایجاد کتابخانه ها در مرکز و ولایات کشور اقدام نموده اند که می توان از کتابخانه عامه شهرکابل و کتاب خانه های سایر ولایات نام برد که موجودیت این کتابخانه ها با کتب مختلف ، قابل قدر می باشد.

به همین ترتیب ، موسسات ونهاد های تحصیلات عالی ، مسلکی ، لیسه ها ، متوسطه ها وسایر نهاد های علمی وآموزشی در زمینه ایجاد وتقویت کتابخانه های خود تلاش نموده ودانش آموزان را در مورد ، همکاری نموده ومی نمایند.

هم چنان ما شاهد کتاب فروشی های زیاد در شهر کابل وشماری از ولایات کشور می باشیم که کتاب های مختلف را به قیمت های مختلف در اختیار ضرورتمندان قرار می دهند ومصروف کارهای علمی وفرهنگی درجامعه می باشند.

چندی قبل به همکاری وزارت اطلاعات وفرهنگ ، پوهنتون کابل وموسسات نشراتی کشور ، نمایشگاه کتاب در پوهنتون کابل دایر وبرای مدتی بروی علاقمندان کتاب باز بود که این اقدام فرهنگی قابل قدر بوده ودر عرصه علمی وفرهنگی کشور قابل قدر می باشد. 

هم چنان درنظر است تا طبق تقویم سال ۱۳۹۸ خورشیدی ، دراخیر ماه ثور ، روز کتاب در کشور تجلیل گردد که تجلیل ازین روز می تواند احترام وارجگذاری مراجع علمی وفرهنگی ، علما ، دانشمندان و رهروان راه علم و فرهنگ را به کتاب وکتاب خوانی ، بازتاب بدهد وبیانگر ارزشدهی به کتاب ونویسنده گان آن باشد ویکباردیگر توجه مردم وبه ویژه جوانان را به کتاب وکتاب خوانی بطور گسترده جلب نماید.

زمانیکه از کتاب نام می بریم ، موضوع برسمیت شناختن واحترام به آنهایی که  اثرهای  علمی بوجود می آورند وبه جامعه علمی و فرهنگی ما  ارایه می نمایند ، مطرح می گردد.

آنهایی که اندوخته ها ، اندیشه ودید گاه های  علمی شان را در قالب آثار می ریزند و ارایه می دهند ، در حقیقت دیگران را از فیض علوم خود بهره مند می سازند ونیازمندی علمی وفرهنگی جامعه را مرفوع می سازند.

برای حزب آبادی افغانستان جای مسرت است که رفیق پوهاند داکتر محمد داود راوش رییس حزب آبادی افغانستان که سمت استادی را درپوهنتون تعلیم وتربیه استاد ربانی دارند، درکنارنوشتن مقاله ها و انجام مصاحبه های رادیویی وتلویزیونی ، به تهیه ونشر آثارعلمی شان اقدام نموده که تا اکنون چهار اثرعلمی شان چاپ وبمراجع علمی کشور ارایه شده ودو اثر علمی دیگر شان نیز تحت چاپ قرار دارد.

هرکتاب خواننده را به عمق اندیشه ها ، نظریات و دیدگاه های علما و دانشمندان می برد. کتاب بر خواننده اثربخشی خود را داشته و بسان مشعل فروزان خواننده را در راه پرخم وپیچ زنده گی ، بسوی اهداف وآرمان های نجیبانه وانسانی رهنمون می گردد.

علما ودانشمندان با آثار علمی شان در دل زمانه ها وسده ها با توده ها زیست می نمایند، کتاب ها وآثار شان همچوگنجینه های بی پایان ، ثروت های علمی جوامع انسانی را می سازند  و مردمان هرعصر را از آن مستفید می سازند.

حزب آبادی افغانستان بحیث حزب ملی ، دموکراتیک وترقی خواه کشور که در راه آزادی ، دموکراسی ، ترقی وعدالت اجتماعی به مبارزه عادلانه خود ادامه می دهد ، روز جهانی کتاب را گرامی می دارد وبمناسبت این روز از تمام شوراهای  ولایتی و شورای شهر کابل حزب  تقاضا می نماید تا درحدود امکانات در زمینه ایجاد کتاب خانه ها بمنظور استفاده اعضای حزب ومردم از کتاب ، اقدام نمایند. 

بامطالعه کتاب و فراگیری اندیشه های علما ودانشمندان بزرگ عرصه های سیاسی ، اقتصادی واجتماعی ، می شود هم درخود تغییرات مثبت آورد وهم از طریق مبارزات عادلانه ای احزاب وسازمان های سیاسی و ترقی خواه در جامعه تغییرات مثبت و بزرگ را بوجود آورد .

کتاب آن دوستی است که متناسب به آرزوی انسان ، مورد مطالعه  واستفاده قرار می گیرد وچگونگی استفاده از کتاب ، میزان آرزومندی ما را برای کسب وحصول دانش هم در حیات ما وهم در حیات سیاسی ، اقتصادی واجتماعی جامعه مشخص می سازد. چه زیباست که با کتاب دوست بود ونسبت به مطالعه آن با خود تعهد وپیمان  داشت و زنده گی  را در روشنی آن زیبا ساخت. 

 از آن جاییکه آینده کشور ما ، به جوانان  تعلق دارد وجوانان ما می توانند در ترقی وپیشرفت افغانستان عزیز اثرگذار باشند ، لذا جوانان باید به کتاب اهمیت  فراوان قایل گردند وبمطالعه دقیق و دوامدار کتاب بپردازند ومشعل فروزان علم ودانش را در کشور ، همیشه روشن نگهدارند واین مسوولیت انسانی را موفقانه ایفا نمایند.

منبع : شماره ۷۴ ، ماهنامه حقیقت زمان ، ارگان نشراتی حزب آبادی افغانستان

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۹۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 Copyright ©bamdaad 2019

 

 

 

کـابـل

بيا ژړا ده د کابل هره کوڅه کې
واويلا ده د کابل هـره کوڅه کې
يزيدانو هــره خوا تورې اېستلي
کربلا ده ، د کابل هره کوڅه کې
***
شنې لوخړې پورته کيږي کابل سوزي
د پغـمان اوښـکې بهيـږي کابل سوزي
آسمايي  په چيغو  چيغو داسې وايي :
کابل سوزي ، ايرې کيږي کابل سوزي
***
کابل ژاړي ، نازولی کابل ژاړي
دښمنانـو زورولـــی کابل  ژاړي
چې مدام به يې خوله ډکه له خندا وه
اوس غمونو دردولی کابل ژاړي
***
يه زخمي زخمي کابله درنه جارشم
د افغان د پگړۍ گله درنه جار شم
د وحشت په اورکې سوزې ، ايرې کېږې
دود دې پورته له گوگله ، درنه جار شم
***
څومره خوار ، څومره بې وسه شوې کابله
چې آزار له هره خسه شوې کابله
د ماتم په ورځ دې هيڅوک په کار نه شول
ترخو پېښو ته بې کسه شوې کابله
***
پر کابل بلا  پرېوتې  وطنوالو
پر هر کور ژړا پرېوتې وطنوالو
هره خوا د وينو بوی ، د مرگ آواز دی
پر وطن وبا پرېوتې وطنوالو
***
کابل سوزي ، سرې لمبې دي ، کابل سوزي
کور په کور باندې جگړي دي ، کابل سوزي
سپن ديوان ورته د خير پر غونډۍ ناست دي
د سکروټو سلسلې دي ، کابل سوزي
***
تا په کومه گناه وژني وطنداره
قرباني يې بيا د کوم غاصب لپاره
ستا له ورانو کنډوالو نه نور څه غواړي
چې لاس نه اخلي دښمن دې له آزاره

***
د وحشي ستم دوران دی په وطن کې
هر قاتل اوس قهرمان دی په وطن کې
د وطن لمنه سره ده په سرو وينو
جوړ د سرو وينو باران دی په وطن کې .

( صدیق کاوون )

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۱۰۷

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2019