قریه شیوه کی محل بزرگترین معبد « شیوا» در افغانستان

 

نسیم سحر

 

آثار و کتیبه های باستانی و قدیمی که در موزیم ملی افغانستان موجود است گویای اینست که دراین محدوده جغرافیایی قبل از دین مبین اسلام چند دین و آیین از جمله زردشتی ، مهری ، هندویزم و بودایی بطور مسلط ویا در کنارهم موجود بوده و نیاکان ما به این ادیان معتقد بودند.

حال تلاش مینمایم که دریابم که در منطقه که خودم بزرگ شده ام کدام ادیان مسلط بوده و اسلاف ما از کدام آنها پیروی میکردند.

ادیان آنزمان را میتوان از نام های برخی قریه های ولسوالی بگرامی ولایت کابل که تا اکنون شهرت کافی دارند، شناخت. بطور نمونه قریه های بگرامی ، شیوه کی و بتخاک. آثار مشهور و تاریخی در ولسوالی بگرامی منار چکری « فیل پایه های زمان اسکندر مقدونی»  ، سرخ منار، برج کافران ، قول سرخ توت....

« قول سرخ توت »  واقع در قریه شیوه کی یکی دیگر از نمونه های موجودیت آثار باستانی دوره کوشانی است که گزارش آن اخیرا نشرگردیده است .در این گزارش درمورد این آثار باستانی گزارش مفصل ارایه شده وهمزمان نشان میدهد که قاچاقبران آثار باستانی در دوران جنگ های تنظیمی چگونه آثار باستانی ، تاریخ و افتخارات ملی مان  را به یغما برده و آنها را نابود نموده  وبا حفریات غیرقانونی و غیرمسلکی چی صدمه جبران ناپذیر به تاریخ و افتخارات ملی وطن وارد نموده اند. اطلاعات بیشتر را درویدیوی زیربدست بیاورید: 

https://youtu.b/kFCU_INtM


کوتاه درمورد قریه شیوه کی ولسوالی بگرامی :

من دوره ابتداییه و متوسطه مکتب را درمکتب بگرامی و دوره لیسه ( صنف های ده الی دوازده ) را در لیسه شیوه کی تمام نمودم .  سالهای قبل از طریق همین یگانه سرویس شیوه کی به شهر کابل رفت و آمد می نمودیم و مرکز صحی ما و حتا آسیاب آرد هم درهمین قریه شیوه کی قرارداشت. در همین قریه در دوکانهای لاله ها ( سردارها ) ادویه یونانی میخریدیم.

يک قول معروف در همان سالها در قلعه ما موجود بود که در خطاب به مهمانان شهرى گفته ميشد :

« ګله ځي یا پاتي کيږى؟ پام دی اوسه چی د شيوه کيو موترپه څلورو بجوځي ! ».

نام قریه شیوه کی گرفته شده از نام شیوا :

در ولسوالی بگرامی با استفاده از نام سه قریه آن یعنی «بگرامی »، «شیوه کی » و « بتخاک » میتوان فهمید که در این منطقه کدام دین وآیین مسلط بود. نخست ، اصطلاح بگرامی یا بگ رام از بگوان رام گرفته شده  است . ثانیا، نام  شیوه کی  از نام « شیوا » گرفته شده است که در زبان سانسکریت: शिव به معنی نیک‌اختر یا فرخ‌پی است و به گفته محترم شاه محمود محمود :«در مورد وجه تسمیه شیوه کی باید به تاریح کابل شاهان و هندوشاهان رجوع کنیم که شیوا را پرستش می نمودند و بزرگترین معبد شیوا تا سال های قبل در این محل پا برجا بود . احتمالا نام شیوه کی ازهمین معبد شیوا گرفته شده است . همچنان ولسوالی شیوه ولایت ننگرهار نیز با همین وجه تسمیه مسما گردیده است . در اینجا " کی " علامه کوچک و یا اسم تصغیر را دارد که‌میتوان شیوه کی را ؛ شیوه کوچک نامید.» (افغانستان فردا ).

شیوا یکی از بلندمرتبه ترین ایزدان آئین هندو و بالاترین خدا در مذهب شیوایزم (یکی از شاخه‌های اعظم مذهب هندویزم) است. شیوا قادر به هر کاری هست؛ او خالق است، شنوا و حل کننده مشکلات است. او خدای آفریننده و نگهدار آسمان و زمین، نابودکننده اهریمنان، بخشاینده گناهان و بسیارکننده روزیست. شیوا خدایی نامیراست و اغلب بعنوان حامی در مواقع اضطراب شناخته می‌شود. او در ازای ارمغان تندرستی به جهان، جام زهر هلاهل را می ‌نوشد. گفته می ‌شود مصوونیت شیوا در مقابل این زهر، بخاطر مار کبرایی است که همسر او، « پارواتی » به دور گردن او انداخته است.*

واز نام   بتخاک ، قریه به این نام در ولسوالی بگرامی هم هویداست که باید بت های فراوانی در آن موجود بوده و« به روایتی در بتخاک آنجا انقدر بت ها را در هم شکسته بودند که ساحه وسیع را خاک بت ها فرا گرفته بود».

جناب ایشور داس دوست فیسبوکی ام در یک کمنت در مورد اینکه استوپه های بودایی درشیوه کی بوده نوشته است : « عقب همین استوپه که نادرست بودایی گفته شده اصلاْ هندویی است در شیوکی نیایشگاه بود و ویرانه آن هنوز هم است که در آن هندوشاهان کابلی مراسم تاج پوشی شان رابه جا می آوردند.»

طوریکه همه میدانند که درزمان کنیشکا پادشاه مقتدر کوشانی ها دین بودایی جاگزین آئین هندویزم گردید.

گفتنی است که دین بودایی که از هند به سرزمین کوشانی ها آورده شده بود توسط اسلاف ما این آیین حتا تا جاپان انتقال یافت. این مطلب را سفیر جاپان در سویدن که قبلا سفیر در افغانستان بود در جریان ملاقات با سفیر افغانستان جناب نویان که بخاطر تسلیت داکتر نامه مورا به سفارت جاپان رفته بود گفته بود.

درمیانه قرن سوم پیش ازمیلاد دردوران حکمرانی آشوکا در هند بودیزم وارد افغانستان شد و به این ترتیب مکاتب ریالیزم و سوریالیزم یونانی با عرفان هندی در آمیخت و مکتب هنری جدیدی زاییده شد که اکنون از آن بعنوان مکتب هنری «گندهارا» یاد می شود . کانون این مکتب در حدادا (شش مایلی جنوب جلال آباد امروزی) قرار داشت.

با بر تخت نشستن کانیشکا در قرن دوم بعد از میلاد ، افغانستان به محلی برای نشو و گسترش آموزه ها و فرهنگ بودایی تبدیل شد که سرمنشا آن به منطقه سینکیانگ چین و مغولستان بازمی گردد.

ساختن دو بت غول آسای بودا به ارتفاع ۱۷۵ و ۱۲۵ فت در قرن دوم میلادی در زمان امپراطوری کانیشکا آغاز و تا چند امپراطور دیگر بعد از او ادامه یافت ( سایت کابل ناتهـ ، ترجمه مقاله بودیزم درافغانستان).

همچنان حضور دو مجسمه‌ عظیم بودا در بامیان و موجودیت بیش از ده صومعه و بیش از یک هزار راهب به نوعی دلالت به مرکز این مذهب در افغانستان مینماید. برعلاوه « شهر باستانی سمنگان در کنار رودخانه خلم نیز یکی دیگر از مراکز مهم بودایی‌ها بوده است. یکی دیگر از مکان‌های مهم بوداها در افغانستان،مقر باستانی یا معدن مس عینک است . این مقر به عنوان مجتمعی عبادی شناخته می ‌شد که در آن، هم صومعه‌ ای بودایی‌ها قرار داشت و هم کلیساها و چند سازه‌ی دیگر. تمامی این بناها در این مقر، توسط دیوارهای بلند و برج‌های دیده ‌بانی محافظت می ‌شد» .( آخرین یادگار بودایی ها درافغانستان)

خلاصه اینکه اسلاف ما عقاید ، آئین ها ، ادیان و مذاهب مختلف را تجربه کرده اند و دانستن آن برای هر فرد وطن صرف نظراز اینکه امروز و اکنون چی عقاید دارد ضروری بوده است ، زیرا وقتی آن عقاید را ندانیم، درستی عقاید امروز خود را نیز درست درک نکرده ایم .

توجه شما را به گزارش در مورد موزیم ملی در این زمینه جلب مینمایم :

 

https://www.youtube.com/watch?=rXZJNnvks&feature=youtu.be&fbclid=IwAR2YRA8MIf2mAfGNI5VVyChSu4IoZYpXGF5sJubbPt1uQwi-k28pNc_Q_cI

 

* ( منبع خدایان باستان )

۷ فبروری ۲۰۲۰

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۶۰۲

Copyright © bamdaad 2019

اعلامیه  امکا ، اتحادیه ملی کارگران ( کارکنان) افغانستان

در رابطه به تظاهرات کارگران نفت و گاز شبرغان


اتحادیه ملی کارگران ( کارکنان) افغانستان ( امکا ) کاپی قطعنامه آمریت محترم سروی منایع هایدورکاربن های شمال راکه از طریق سایت های اجتماعی بدست آورده منحیث مدافع منافع حقوق مشروع کارگران وکارکنان متذکره که عضویت امکا را دارند درپیشتبانی و حمایت از قطعنامه فوق الذکر آنها دیدگاه ونظر خویش را با صدور اعلامیه هذا اعلام میدارد :
۱- قطعنامه پرسونل آمریت سروی منابع هایدور کاربن ها ی شمال تایید است.
۲- کارگران و کارکنان امریت محترم سروی منایع هایدور کاربن های شمال در شرایط فعلی منحیث افراد سابقدار و با تجربه آن اداره بوده و توانمندی پیشبرد امور کاری را بدون حصور و موجودیت مشاورین داشته با معاش بخور نمیر توانسته اند وظایف محوله را به حسن صورت انجام دهند.
۳ - امکا متوقع است تا حکومت ازهدایات شان دررابطه به تنقیضات کارگران و کارکنان با تجربه آن امریت میباشد انصراف ورزیده تا باشد اقدامات موثرومفید برای جلوگیری از سگتگی امورات کاری پرسونل متذکره گردد.
۴- حکومت باید در چنین حالات نظر امکا را منحیث شریک اجتماعی دولت مد نظر گرفته اقدام بفرمایند .
۵- وزارت محترم کار وامور اجتماعی که منحیث نماینده دولت و وشریک اجتماعی امکا میباشند هرچه عاجل ایجاد پرسونل آمریت محترم سروی منابع هایدورکاربن های شمال اقدام عملی بفرمایند
۶- از تمام پروسونل به پاخواسته امریت محترم سروی منایع هایدور کار بن های شمال تقاضا میگردد که مانع کار وفعالیت مقامات انولا نشده و با تحرکات و فعالیت مدنی خویش الی اعاده حقوق حقه شان بگونه مسالمت آمیز عمل نمایند امکا از حقوق حقه تان حمایت و پیشتبانی همه جانبه مینمایند .

بااحترام

رهبری شورای مرکزی اتحا دیه ملی کارگران ( کارکنان) افغانستان ( امکا)

مورخ ۱۳۹۸/۱۱/۲۱

 

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۴۰۲

Copyright © bamdaad 2019

 

 

 

اوزبیک خلق مثل لری

 

 

به گزینش رفیق عارف گهریک

 

وزبیک خلق مثل لری دوامی ده:

۱ـ ایتگن سوز نی یوتماق بولمس.

۲ ـ ایتیلگن سوز آتیلگن اوق.

۳ ـ کینگ بولسنگ کم بولمیسن.

۴ ـ کینگ گه، کینگ دنیا - تارگه تار دنیا.

۵ ـ کینگ گینگشیب ایرتیلر - تار تارتیشیب ایرتیلر.

۶ ـ باش گه بلا کیلگن ده، برداش بیریش هم مردلیک. 

۷ ـ مرد بیر اولر، نامرد یوز اولر.

۸ ـ یوز نامرد دن یوز قیتر، بیر مرد نی هر کیم مقتر.

۹ ـ ایتمس ایشنینگ باشی گه باتور کیلر قاشی گه.

۱۰ـ مرد بیر سوز لی دی نامرد مینگ سوز لی دی. 

دوامی بار...

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۰۵۰۲

Copyright © bamdaad 2019

دلـتـه


دلته ترابان د گل اندامی سر نه شال ويوړ
دلته تورښامار د شهزادکی له غاړی لال ويوړ
دلته د گل روح توری سيلی د پشه کال ويوړ
تورو تورو وريځو زړه ډولی نه د هلال ويوړ
دلته توری او سپنی په گلو اوريدلی دی
دلته سری کولی په ښکلو ښکلو لگيدلی ی
دلته گبين زهر شول د گبينو د مچی
دلته له شهيدی ناوی پاتی شوه ډولی
دلته د آسمان غيږه توره شوه سپوږمی
دلته سترگی ووتی د باز او د هوسی
دلته د چنار او د نښتر ډډونو اور واخيست
دلته د نرگس او غاټول گلونو اور واخيست
دلته د بلبلی خولی کی گونكه شوه نغمه
دلته د سبا شغلو کی راغله د غم شپه
دلته له طوطی نه اغزو څيری کړه سينه
دلته دريابونه شول لمبو کی لولپه
دلته نيمه خوا شوی ارزوگانی ځوانيمرگی شوی
دلته د گل پاڼی پاڼی پاڼی ځوانيمرگی شوی
دلته لا موسکا د شونډو څوکو کی زخمی ښکاری
دلته لا پريشانه گودرونه او منګی ښکاری
دلته ژړه غونی او زيړ رنگ لا پسرلی ښکاری
جام دار کی رنگيږی څنک کی يی مړی د ساقی ښکاری
خدايه د رحمت نظر دی وشه دی ټبر باندی
دا مړاوی وطن زمونږ اوبه کاندی کوثر باندی


عسکرچالاک، لغمان

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۰۸۰۲

Copyright © bamdaad 2019

 

سپين شاهين

د زنځير شرنگا دې خيژي آرام نه يې
ته سرباز د آزادۍ يې ، غلام نه يې

ته جرس د يوه قام د ويښېدو يې
د نازونو د خوبونو ، پيغام نه يې

د رڼو ستورو لښکر درپسې سم دی
د خاموشو ماښامونو امام نه يې

غاړه جگه که پښتونه درواری شم
سپين شاهين يې ، د خاشاکو د دام نه يې

د پرواز فضا دې لوړه تر خيبره
ته گربت يې ، د کوډلې د بام نه يې

د وطن په مينه مست يې له السته
ته محتاجه د شرابو د جام نه يې

ستا په مټو د ستم غرونه نړيږي
سزاوار د اسارت د دوام نه يې

غاړه جگه که ، چې ټيټ درته دښمن شي
د انگرېز د غلامانو ، غلام نه يې

غاړه جگه که ، کاروان درنه تېريږي
پيلامه د خوځېدو يې ، انجام نه يې .

( صدیق کاوون )

 

زخمي گربت

زخمي گربت يم ، قفسونه ماتوم الوزم
د پرواز سيمه مې له سره خپلوم الوزم
لکه ققنوس به بيا له خپلو ايرو پورته شمه
زاړه هوډونه يو ځل بيا تازه کوم الوزم .

ستمګره!
له زنځير او له زندانه ، نه وېرېږم
ستمگره ! زه له تا نه ، نه وېرېږم
زه د وخت په توفانونو کې رالوی يم
ستا له باد او له بارانه ، نه وېرېږم .

( صدیق کاوون )

 

آرمــان

په مذهب د مينتوب کې ايمان څه وي
مينه څه وي ؟ او معنا د جانان څه وي ؟

د آزمون په بټۍ ننه وزي ، پوخ شي
که نه جوړ له خامو خټو انسان څه وي

چې د مينې جام پر سر واړوي ، تود شي
بيا هغه ته د سکروټو باران څه وي

د ولس له منځه پورته شي ، اتل شي
د رزمونو د ډگر پهلوان څه وي

غېږه ورته کړي موجونو د درياب ته
د توفان مرغه ته زوږ د توفان څه وي

د سر تېرو سرغندويو په مسلک کې
زنڅير څه وي ؟ زولنې او زندان څه وي ؟

سره لمبه چې پر سر بله کړي ، څراغ شي
د رڼا د غوړېدلو آرمان څه وي

يوه ورځ به دا سپېره بوټي گلان شي
د سپرلي وږمې ته شپول د خزان څه وي ؟

( صدیق کاوون )

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۲۰۲

Copyright © bamdaad 2020