پیام شادباش انجمن حقوق دانان افغان در اروپا:
درگراميداشت و تبجيل از روز استقلال
تجلیل از روز استرداد استقلال ، در واقع بازتاب نوستالژیک و مبین اراده ملی بخاطر دستیابی به استقلال واقعی در شرایط دشوار و پرمنجلاب کنونى است که استقلال ، تماميت ارضى و حاکميت ملى ما ، اماج دسايس و تجاوز اجنبى قرار دارد .
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا مقدم از همه این روز ارزشمند تاريخى را که يکى از شورانگيزترين و پرافتخار ترين صفحات تاريخ کشورما مى باشد ، به مردم غیور ، صبور ، مقاوم و آزادی دوست ما مبارک باد گفته و از اراده خلل ناپذير ملى براى يک افغانستان مستقل ، آزاد و سربلند استقبال مينمايد .
بهترین نحوه تجلیل ازاین روز سترگ و تاریخی این خواهد بود تا درس های ارزشمند تاريخى آنرا بیآموزیم وبا درک دقیق و در پر تو عقلانيت سياسى ، مبرا از شعارزده گى و متکى بر شعور و خرد ، بدور از هر نوع حب و بغض سياسى ، قومى ، سمتى ، حزبى و تنظيمى ، با چنگ زدن به مصالح علياى وطن عزيز و مشترک اين سوالات را مطرح نماييم :
- چگونه ميتوان با موانع اساسى تاريخى و خطرات بزرگ در برابر استقلال ملى که هست و بود افغانستان را به مخاطره انداخته است ، مقابله نماييم ؟
- چگونه ميتوانيم به استقلال واقعى ملى نايل گرديم ؟
صادقانه بايد اعتراف نماييم که :
افغانستان در کره زمين شايد يک استثنا باشد که در يک قرن بعد از احراز استقلال خود و تحمل قريب به نيم قرن جنگ خانمانسوز و با دو دهه حضور گسترده نظامى و سياسى پنجاه و چهار کشور و مصارف با ارقام نجومى میلياردها دالر هنوز با همان مسايل و مصايب مواجه است که اجداد و پدران معنوى ما براى رفع آن تلاش کرده اند :
- هنوز بخاطر پرداخت معاش منسوبان قواى مسلح خود ، محتاج کمک خارجى مى باشد ،
- تا نود فيصد مردم زير فقر قرار دارد و مصايب زياد در احوال آفت کرونا ، حيات و زنده گى شانرا تهديد مينمايد .
در احوال وابستگى شديد اقتصادى به اجانب و فقدان استقلال اقتصادى ، صحبت از استقلال واقعى ملى نوعى پوپليزيم و تزوير سياسى است ، در علوم سياسى مدرن مفهوم استقلال ملى در پيوند با استقلال نسبى اقتصادى مطرح است ،
- پيامد منطقى احراز استقلال انفاذ اولين قانون اساسى با محتوى مترقى و تاسيس نخستين دولت ملى و مدرن با سيادت و ارجعيت قانون در کشور گرديد و اما متاسفانه با گذشت حدود يک قرن :
پاشنه اشيل افغانستان :
فقدان دولت مقتدر ملى و نبود حاکميت قانون مى باشد ،
- احراز استقلال سیاسی در گام نخست محصول همبستگی ملی تمام اقوام با هم برادر و برابر و تبارز وحدت و وفاق ملی بخاطر خواست مشترک و در برابر دشمن مشترک بود ، و اما :
با نهايت تاثر در احوال کنونى و مسايل و مصايب فراوان و عواقب جنگ تحميلى و تجاوز خارجى ، شيرازه وحدت ملى ما را که بقول شاه امان اله ، موجوديت افغانستان در گرو آنست ، مصدوم ساخته و کشور با انقطاب بزرگ مواجه مى باشد .
به دو گرايش خطرناک سکتاريزم و شوینيزم که نه تنها مخرب وحدت واقعى ملى ما است ، بل مانع اصلى در راه برقرارى دولت ملى قانون محور و عدالت گستر مى باشند ، ميدان و مجال فراهم ميگردد .
طرح اين سوالات به اين دليل در احوال پر منجلاب کنونى از مبرميت خاص برخوردار است که فقدان فکر نقاد ، نبود نقد و شجاعت اعتراف ، باعث گرديده ، تا ما هميشه در حاشيه قلم فرسايى و از باز کردن اصل زخم تجاهل عارفانه نماييم .
با آنچه به ایجاز و بر مبنای حب الوطن من الایمان ، بدور از حب و بغض و سلامت و ملامت ، به حساب آسیب شناسی ، مطرح گرديد ، بايد صادقانه معترف باشيم که :
متاسفانه فرسخ ها با استقلال ملى و واقعی فاصله داریم !
ضروراست تا بخاطر تبجیل واقعی از روز استرداد استقلال ، باید از روز ( ۲۸ ) اسد بمثابه روز تجدید پیمان بخاطر پاسداری از ارزش های والای متذکره ، فکر کلان ملى ، منورانه و دادخواهانه آنرا که متضمن و مکمل استقلال واقعی می باشد , مطرح و پاسدارى نماییم .
بدينرو بخاطر جلوگيرى از غرق شدن کشتى شکسته افغانستان ، درين روز سترگ تاريخى بايد به موارد اتى توجه جدى مبذول و راه نجات ما را مشخص سازيم :
ـ احراز استقلال سیاسی مرهون و محصول فکر و اندیشه استقلال خواهی ، آزادی ، احقاق حقوق مردم و نوگرایی مشروطه خواهان بزرگ افغانستان می باشد ، که در اثر مبارزه و انسجام پیشآهنگ آگاه و استقلال طلب ( مشروطیت اول و دوم ) میسر گردید .
بدینرو جایگاه روز استقلال باید در مبارزه تاریخی علم و جهل و در جدل تاریخی سنت و مدرنیزم که با « شمس النهار» آغاز یافته بود ، مشخص گردد .
پس جا دارد تا پدران معنوی ما و بنیاد گذاران و رهبران مشروطیت را حرمت نماییم و سمبول استقلال ، آزادی و شاخص ترین نماد نوگرایی و ترقی ، شاه امان الله را احترام و آرمان هاى والای آنانرا گرامی و به مثابه رسالت روشنگرانه تداوم بخشیم .
پس بسيار منطقى خواهد بود تا اعتراف نماييم که ما :
مقروض مشروطيت و مشروطه خواهان مى باشيم و بدون پرداختن و حل و فصل قانونمند به سوالات و آرمان مطروحه آنان ، گذار به مدرنيته و اعمار دولت ملى قانون محور و عدالت گستر يک سراب مى باشد .
درحالی که مقدرات تاریخی ما بدست بیگانگان رقم می خورد ، باید بدون احساسات کاذب و بدور از شعارزده گى و با شعور و به اتکا به عقلانیت سیاسی و واقعبینی ، جایگاه افغانستان در حال جنگ را به مثابه کشور مصیبت زده طراز استبداد آسیایی و جهان « سومی » که تراژیدی آن معلول و محصول مداخلات گسترده خارجی است و طولانی ترین جنگ بر آن تحمیل گردیده و نظام سیاسی و روابط بین المللی آن در چوکات نظام بین المللی و در دور جدید « بازیهای بزرگ » و رقابت جنون آمیز جیوپولتیک بازیگران حریص و سیطره جو ، شکل می گیرد ، تعریف نماییم .
- صلح بمثابه خواست واقعى مردم و رمز بقا و تداوم افغانستان ، در سطح يک پروژه تنزيل يافته است و با وجود هياهو و سرو صدا ، مردم عزادار و تشنه به صلح همانند مرغابى در آرزوى آن ، خون ميخورند .
دوام و تشدید جنگ خانمانسوز و برقرارى حمام خون :
- حق حيات و يا اولين و اولى ترين حق طبيعى را به مخاطره انداخته و افغانان مظلوم را از اين حق محروم و نابود ميسازد .
- تداوم جنگ خانمانسوز افغانستان را از حق گذار بشاهراه صلح محروم وتداوم و تشديد جنگ و تلاش در جهت قومی و سمتى ساختن آن کشور را به طرف سوریه و یوگوسلاویا شدن می کشاند .
بدينرو :
بدون هر نوع بهانه و حيله بايد هر چه زودتر مذاکرات مستقيم و بلاشرط و قيد دولت با طالبان بخاطر صلح واقعى و مشروط برگزار گردد و :
استقرار آتش بس دايمى بايد بحيث نخستين مورد و در اولين جلسه مورد توافق قرار گيرد .
یک دولت مقتدر ملی منبعث از اراده واقعى مردم که حاکمیت قانون و عدالت را ملاک عمل قراردهد و بر قوای مسلح ملی و غیر تنظیمی و قومی متکی باشد ، خواهد توانست صلح واقعى و پايدار را در کشور برقرار و بیرق سه رنگ ملی افغانستان را به مثابه منبع افتخار و پیوند ملی هر شهروند آزاد افغان و اقوام با هم برادر و برابر ، در کوهپایه های وطن واحد و سرزمین مشترک سرافراز نگهدارد و درسیاست خارجی و روابط بین المللی از منافع و مصالح علياى کشور دفاع نماید و در غير آن ، صرف با طرح شعار جمهوريت از مسند دولت ناکارا و حامى فساد کاران ، نمي توان با ذهنيت تکفيرى و دسایس بخاطر استقرار امارت اسلامی که با هر دو اصل حاکميت ملى و قانون سرسازش ندارند و حاميان بيرونى آنان ، مقابله نمود .
با حرمت
شوراى رهبرى انجمن
ميرعبدالواحد سادات ریيس انجمن
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۸۰۸
Copyright © bamdaad 2020
ایجاد اولین انجمن جوانان کشورهالند تحت نام آینده سازان
بتاریخ ۲۶ جولای سال جاری در شهر(Booskop ) در ولایت (Zuid Holland) در روشنایی پلینوم سوم عقرب شورای مرکزی حزب آبادی افغانستان و جهت تحقق قطعنامه ماه دسمبر سال ۲۰۱۹ جلسه حضوری کادرها وفعالین شورای کشوری هالند در وجود کمیسیون جوان سازی حزب آبادی افغانستان اولین گردهمایی انجمن جوانان هالند بشکل حضوری دایر گردید .
در آغاز نشست که به گرداننده گی رفیق روح الله توده یی معاون شورای کشوری و عضو کمیسیون جوان سازی حزب صورت گرفت بخاطر احترام و یاد بود از شهدا و رفته گان ح آ ا یک دقیقه سکوت بعمل آمد . بعداْ از تصویب اجندا به اتفاق ارا ، صحبت مقدماتی از جانب رفیق توده یی در رابطه به اهمیت و ضرورت نشست صورت گرفت .
همچنان مطابق بند دوم اجندا در رابطه به تاریخچه ح د خ ا ( حزب وطن ) توسط رفیق آقا محمد نورانی مسوول تشکیلات و کمیسیون جوان سازی حزب به حاضرین ارایه گردید که سوالاتی در این رابطه از طرف جوانان بعمل آمد و به آنها پاسخ داده شد .
در قسمت دیگر اجندا که مساله تشکیلاتی را در برمیگرفت ، بعد از جروبحث های موثر در فضای کاملاْ دموکراتیک و آزاد ، هریک محترم پامیر به صفت رییس انجمن ، محترم سلیمان چهاردهی وال به حیث سکرترمسوول و محترم وحید ضربی مسوول مالی انجمن به اتفاق ارا تعین گردیدند.
بعداْ در رابطه به نام گذاری انجمن جوانان جر وبحث های مبسوطی را به راه انداختند که درنتیجه اسم با مسمای ( انجمن آینده سازان ) مورد تایید قرار گرفت .
در قسمت دیگر جلسه پیشنهادها و نظریه های با اهمیتی از طرف رفقا سهیلا زحمت، عمر زیارمل ، نورانی ، توده یی ، محترم پامیر ،محترم خسرو روستایی ، سلیمان چهاردهی وال و محترم بابک زحمت و محترم وحید ضربی جهت غنامندی و رفع نواقص در کار جلسات بعدی به حاضرین پیشنهاد گردید .
مطابق به اجندای نشست انجمن ، نتیجه گیری جلسه ازجانب رفیق محمد سرور زهتاب رییس شورای کشوری هالند بعمل آمد ، چنانچه در بخشی از صحبت در مورد نقش جوانان در تحکیم ، وحدت و گسترش کمیت وکیفیت انجمن و همچنان چگونه گی ایجاد گروپ های هنرهای زیبا درجنب انجمن بشکل مفصل توضیح گردید . در قسمتی از صحبت رفیق زهتاب چنین آمده است :
« جوانان برومند، شما زاده و دست پرورده پدران و مادرانی هستید که آنها در راه مبارزه علیه ظلم و ستم قرون ، بخاطر وطنپرستی و عدالت اجتماعی جانهای شیرین خویش را قربان نموده اند وتا اکنون پرچم مبارزه را باتمام قوت بر افراشته نگهداشته اند. شما ازنسلی سر بدر آورده اید که مبارزه بی پایانی را بر ضد افراط گرایی واستفاده ابزاری از دین درکشور انجام داده اند و خوشبختانه شما امروز با متانت ،توانایی و انرژی خاص حاضر شده اید که این راه انسانی را در چوکات چنین یک نهادی تعقیب و آنرا ادامه دهید .»
در پایان صحبت از رفقای مسوول انجمن هریک نورانی ، توده یی ، بانو سهیلا جان زحمت وعمر زیارمل که توانستند با تشریک مساعی زمینه همچو یک تشکل را مساعد سازند تمجید و قدردانی بعمل آمد و موفقیت های مزیدی برای شان آرزو برده شد.
کار اولین انجمن ایجادگر جوانان که بساعت سه ونیم قبل از ظهر شروع گردید بساعت هفت شام با صرف غذا و با شور و شوق مهار ناپذیر اشتراک کننده ها بکاراش پایان داد.
از نام کمیسیون جوان سازی شورای کشوری هالند حزب آبادی افغانستان
سرور زهتاب
رییس شورای کشوری هالند حزب آبادی افغانستان
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۸۰۷
Copyright © bamdaad 2020
مـردم عدالـت میخـواهند!
هفتاد درصد مشترکین برق در بلخ قشر بی بضاعت جامعه هستند و از بالا بودن تعرفه برق شکایت دارند.
با نشرنامه اعتراضیه رفیق گهریک زیرعنوان « مـردم عدالـت میخـواهند !» ، شماری از دوستان در باره بی عدالتی در توزیع و نرخ برق درکشور شکایت نموده ، نظریات شانرا در این مورد با ما شریک ساختند .از آنجایی که حزب آبادی افغانستان منحیث حزب دادخواه و مردمی خواست ها و نیازهای مردم را مورد توجه قرارداده و در حق طلبی مردم خود را شریک میداند ، اینک تارنمای بامداد ارگان نشراتی حزب آبادی افغانستان ، به پیگیری این معضله پرداخته گزارشی در باره وضع و نرخ قیمت برق در ولایت بلخ را بنشر رسانیده ، از مقامات مسوول دولت و تصدی برشنا موسسه ، خواستار برخورد عادلانه و توجه جدی در باره این مساله بنیادی برای لایه های ناتوان کشور میباشد ـ بامداد
مردم عدالت میخواهند !
گزارشی از ولایت بلخ
پس از دو سال جنجال روی کاهش پول صرفیه برق در ولایت بلخ، نماینده شرکت برشنا میگوید که تعرفه برق رهایشی در این ولایت را کاهش می دهد، اما پول صرفیه برق تجارتی را بالا میبرد؛ موضوعی که از سوی مقامهای محلی بلخ به شدت رد گردید. این مقامها تاکید کردند که باید تعرفه برق اعم از رهایشی و تجارتی کاهش یابد.
نشست هیأت شرکت برشنا و مقام های محلی بلخ به شمول مقام ولایت، نماینده گان مجلس، شورای ولایتی، نماینده گان گذر، اساتید دانشگاه و علما برای حل مشکل برق بلخ، شنبه ۱۴سرطان در مقر مقام ولایت بلخ برگزار گردید.
در ابتدای این نشست، محمد اسحاق رهگذر، والی بلخ گفت که صرفیه برق بلخ نسبت به سایر ولایات بسیار بلند است. از سالها به این سو برای حل این مشکل صدا بلند گردیده، اما هنوز توجه جدی به آن صورت نگرفته است.
والی بلخ اضافه کرد که صرفیه برق رهایشی در بلخ هر کیلووات ۶.۲۵ افغانی و برق تجارتی هر کیلووات ۱۶.۸۸ افغانی که پرداخت آن برای باشنده گان بلخ بسیار دشوار بوده است. درهمین حال محمد افضل حدید، رییس شورای ولایتی بلخ نیز گفت، از دو سال به این سو برای کاهش صرفیه برق در بلخ دادخواهی صورت گرفته، اما برشنا هشت ماه مردم بلخ را فریب داده و هنوزهیچ کارمفیدی صورت نگرفته است.
حدید افزود، حوصله مردم بلخ به سر رسیده و ادامه این وضعیت عواقب خوبی در پی نخواهد داشت.
در ادامه این نشست، گل رحمان همدرد، نماینده بلخ در ولسی جرگه گفت: « برق از مسیر بلخ به کابل می رود، اما اینجا شش افغانی و بهای برق در کابل دو و نیم افغانی است، وقتی برق وارداتی است، باید قیمت اش در تمام ولایات یک سان باشد.
همدرد تاکید کرد که ادامه این وضعیت بیاعتمادی و فاصله را میان مردم و دولت ایجاد میکند. این مساله برای شهروندان بلخ مهم است و بلخیان بیشتر از این تحمل صرفیه بلند برق را ندارند.
همچنین فوزیه حمیدی، نماینده بلخ در ولسی جرگه افزود که رییس شرکت برشنا پس از ملاقات با نماینده گان بلخ در کابل، وعده سپرده که قیمت برق بلخ را مانند کابل کتگوری بندی کند.
در کنار این، مسوولین در اتاقهای صنعت و تجارت و تاجران بلخ گرانی پول صرفیه برق را عامل رکود صنعت و تجارت در این ولایت عنوان کردند.
حاج خیرالدین مایل، تاجر ملی در بلخ که در این نشست صحبت میکرد، بلند بودن تعرفه برق را عامل رکود فعالیت بخش خصوصی در بلخ دانست و تاکید کرد که وقتی تعرفه برق هرات مناسب بوده، رشد خوبی در سکتور اقتصاد دیده می شود، اما در بلخ از نبود و بلند بودن تعرفه برق، سکتور تولیدی متوقف و متضرر گردیده است.
محمد یاسین اکبری، رییس اتاق تجارت و صنعت بلخ نیز گفت که فعالیت بیش از ۵۵ درصد صنعت در بلخ به دلیل نبود برق متوقف گردیده و شمار زیاد باشنده گان این ولایت بیکار گردیدهاند.
در ادامه این نشست، عنایت الله باور بامیک، فعال مدنی بلخ گفت که هفتاد درصد مشترکین برق در بلخ قشر بی بضاعت جامعه هستند و از بالا بودن تعرفه برق شکایت دارند.
بامیک افزود: « وقتی برشنا یک سکتور دولتی است، پس چرا برق را در سرتاسر افغانستان یکسان توزیع نمیکند؟ چرا دولت برق ارزان میخرد، اما قیمت می فروشد؟
پول زورمندان و مناطق تحت حاکمیت طالبان مربوط ما نمی شود ».
این فعال مدنی بلخ هشدار داد که اگر برشنا راه حل مشخص نداشته باشد، بلخیان برای حل موضوع خود دست به عمل خواهند شد.
اما احمد خالد استانکزی، مسوول عواید و توزیع برق در سرتا سر افغانستان میگوید: « کاهش صد درصد تعرفه برق بلخ از سوی برشنا درنظر است، اما اگر در یک بخش کاهش به میان آید، باید یک بخش دیگر افزایش یابد» .
به گفته او، شرکت برشنا برق را از سایرکشورها خریداری میکند و مجبور به پرداخت پول آن است؛ بنا وقتی تعرفه برق رهایشی در بلخ کاهش می یابد، تعرفه برق تجارتی افزایش خواهد یافت.
استانکزی تاکید کرد که تغییر تعرفه برق از صلاحیت برشنا نیست، بلکه مربوط هیات مدیره برشنا شامل وزارت های مالیه و انرژی و آب است که باید نماینده گان بلخ در نشست هیات مدیره برشنا شرکت کرده، در مورد حل مشکل برق بلخ صحبت کنند.
در پایان این نشست محمد بشیر توحیدی، سخنگوی والی بلخ تاکید کرد: « ما کتگوری را قبول نمی کنیم، کاهش تعرفه رهایشی و افزایش تعرفه تجارتی را قبول نداریم، بلکه خواهان کاهش پول صرفیه برق هستیم !» .
به گفته او، قبلا بلخ شاهد کتگوری بندی بوده، اما این موضوع قناعت بلخیان را حاصل نکرده است.
توحیدی تاکید کرد که اگر صرفیه برق رهایشی کاهش یابد، اما صرفیه برق تجارتی افزایش، بازهم مردم ما ضرر کرده و این پول هم از جیب عامه مردم پرداخت میگردد.
این در حالی است که نزدیک به سه میلیون تن در ولایت بلخ از برق دولتی استفاده میکنند، اما پول صرفیه برق ۹۰۰۰ خانواده در ولسوالی های ناامن این ولایت از سوی طالبان جمع آوری میگردد.
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲۵/ ۲۰ـ ۰۷۰۷
Copyright © bamdaad 2020
ســولــه
کوڅه ډبی لنډه غر نه غواړی سوله
بی پدری ښکره ور نه غواړی سوله
هم له جنگ او هم له سولی اخلی باج
له ملی گټو منکر نه غواړی سوله
د يوی ډلکۍ نطاق د بلی مشر
دا ښکاره معمالکر نه غواړی سوله
ډير کلونه يی وطن له ځانه ځار کړ
د ګواښونو سر رهبر نه غواړی سوله
دی مزل کی خو پای پل باندی تلل گران دي
ټکنی او سست سفر نه غواړی سوله
چی د مړو په ککرو واکداری کړی
څوکی يار او ترهکر نه غواړی سوله
مونږ يی غواړو سوله غواړو بدلون غواړو
شاتکپال دگم او حجر نه غواړی سوله
ای ولسه له زخمی څيهری دی و مرم
دښمنان دی غواړی شر نه غواړی سوله
ای عسکر ( چالاکه ) جنگ ټول امتيازات دي
دا د وينو سوداکر نه غواړی سوله.
(عسکر چالاک )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۸۰۷
Copyright © bamdaad 2020
« افغانستان، راهی به طرف جنت »
نظری به کتاب خاطرات ظفرحسن آیبک
احسان واصل
کتاب خاطرات ظفر حسن که از سلطنت امیر حبیب الله تا ظاهرشاه را دربر میگیرد، از زبان اردو توسط فضل الرحمن فاضل ترجمه و چشم دید نویسنده ، همقطاران ودوستانش که بنا گفتهٔ خودشان برای تشویق « جهاد » به کابل امده بودند، جالب و خواندنی است.
ظفرحسن درسال۱۸۹۵ میلادی درشهرکرنال هند متولد شده، آموزش اولیه را در مسجد، سپس درمدرسه به خواندن و حفظ قران وبعد شامل لیسه زراعت شد. درصنف چهارم زبان فارسی، صرف ونحو، متن های ازگلستان و بوستان رافراگرفته ودرمکتب متوسطه از دو زبان عربی وفارسی، او عربی رابرگزیده وپس ازختم لیسه درسال۱۹۱۱ شامل کالج دولتی لاهور وپس ازدوسال شامل دانشکده ساینس می شود.
قبل ازجنگ جهانی اول، ترکیه عثمانی هم پیمان با المان و مرکزخلافت اسلامی بود، درجنگ اول(۱۹۱۴) علیه متحدین المان داخل جنگ واعلان « جهاد » کرد. مسلمان ها، منجمله جوانان دانشجوی هند که تحت تسلط انگلیس ودر مقابل المان قرارداشت، با پیروی از « اعلان جهاد » به تظاهرات، نشر روزنامه ها و شبنامه ها، جمع اوری پول برای مجروحین ترکیه وغیره وسایل دست می زدند.
عده هم، که بیشترتشنه رفتن به جنت بودند، ازلاهور به مقصد « جهاد » عازم افغانستان شدند، که گویا « راه جنت از همین راه » می گذرد. ظفرحسن در خاطرات خود می نويسد:« يکسال ازشموليت من درکالج دولتی لاهور سپری نگرديده بود که جنگ طرابلس آغازشد وبعد از آن درسال۱۹۱۲ میلادی جنگ دربالکان شعله ورشد که به حمايت ازترکيه اجتماعات برگذار وبرای تداوی ازمجروحانِ ترکيه اعانه جمع آوری ميگرديد. اخبارجنگ رابدست می آوردیم و درليليه دست بدست مي شد. چون دراين کالج جوانان هندو نيز درس مي خواندند ، هميشه جروبحث ها ودفاع ازترک ها بنام اسلام وغم شريکی برای آنها ادامه داشت . احساسات دينی ومذهبی درکالج به حدی زیاد شد که بخاطر گرفتن شهر ( ادريانوپل يا ادرنه) توسط بلغارها که دارای مسجد زيبای بوده وبخاطر اينکه کشورهای اروپايی بخصوص انگليس ها حمايت خود را از بالکان بعمل آوردند، دانشجويان، تصميم گرفتند کالج دولتی لاهور رابه آتش بکشند.»
« درسال۱۹۱۴ میلادی وآغازجنگ عمومی اول احساسات اسلامی درميان دانشجويان مسلمان بارديگر اوج گرفت ،" دراثر تبادل نظرها، محصلين مسلمان طرفدار جرمنی بوديم زيرا درمقابل دولت انگليس قرارداشت وآرزوی ما اين بود که دراثر شکست انگليس ، هندوستان آزادی خود را بدست بياورد.موضوع عمده اين بودکه قبل ازشروع جنگ، دولت عثمانی که متحد وهم پيمان المان بود درجنگ سهم گرفت و ″خليفة المسلمين″ [سریال حریم سلطان را دیده اید؟] اعلان جهاد نمود که عده ازدانشجويان "سربکف" کالج لاهور به اعلان او لبيک گفتند و تصميم شان را گرفتند.»
ظفرحسن در ادامه می نویسد:« درنيمه شب6 جنوری ۱۹۱۵ میلادی درکشتی سوار شده ازطريق دريا(راوی) به منجدهار گام گذاشتیم وبا رازداری تمام جهت سهم عملی درجهاد به قران کريم سوگند ياد نمودیم. بتاريخ ۵ فبروری ۱۹۱۵ به سواری ريل به هريپورهزاره، ازآنجا به ايالت امب و پس ازعبور از دريای سند به قبايل آزاد وسپس رهسپار افغانستان شدیم.» افراد ذيل شامل اين گروپ بودند:
- مياعبدالباری محصل دوره ماستری کالج دولتی لاهوربعدها رهبرمسلم ليگ تحت زعامت جناح
- شيخ عبدالقادردانشجوی دوره ماستری کالج لاهور
- عبدالمجيد دانشجوی دوره ماستری کالج لاهور
- الله نوازدانشجوی دورليسانس کالج لاهور
- شيخ عبدالله دانشجوی دورليسانس کالج لاهور
- عبدالرشيد دانشجوی دورليسانس کالج لاهور
- ظفرحسن دانشجوی دورليسانس کالج لاهور
- محمدحسن دانشجوی کالج الااسلاميه لاهور
- خوشی محمد دانشجوی سال دوم ميديکل کالج کينگ ادوارد
- عبدالحميددانشجوی سال دوم ميديکل کالج کينگ ادوارد وديگران .
این هندی های مسلمان یا « سربازان خدا » امده بودند امیر حبیب الله را که پادشاه افغانستان بود، علیه انگلیس ها تشویق نمایند، امر « جهاد » بدهد، تا « هندوستان را آزاد وبیرق اسلام را درسرزمین هند به اهتزاز درآورند » در حالی که پدر وپسر(امیر عبدالرحمن وامیر حبیب الله) خود جیره خورانگلیس بودند.
قابل تذکراست که قبل ازاین گروپ، هندی های مسلمان درافغانستان بحیث معلم، داکتر، تجارت وغیره حتی در دربار امیران حضور داشتند.ازانجمله داکتر عبدالغنی وبرادرانش نجف علی و چراغ علی، مولوی محمدحسین، مولوی قیام الدین ودیگران، که به بقول فیض محمد کاتب « داکترعبدالغنی خان ومولوی قیام الدین خان هندی هردو جاسوس رسمی انگلیس در دربارامیرعبدالرحمن خان بودند.»(ج۴- ۱- ص۲۴۵)
عبدالحی حبیبی درجنبش مشروطیت تذکرمیدهد که:« درباره عبدالغنی ازهمان اوقات ورودش به افغانستان شایعاتی بوده که او فرستاده مقامات انگليس است. چون اسناد انتلجنس سرويس انگليس درهندوستان ازمحرميت برآمده ودردسترس پژوهنده گان است، کسانی که آنرا ديده اند گويند که درباره دکتورمذکوراسنادی درآن موجود است که وابسته گی او را به دستگاه جاسوسی انگليس می رساند.»(ص ۱۰۲)
رهبری گروپ هندی های مسلمان را شخصی بنام مولانا عبدالله سندهی که دراکتوبر۱۹۱۵ میلادی ازطریق کویته به افغانستان رسید، به عهده گرفت. این شخص بقول عبدالحی حبیبی، که « درکودکی بوتاسنگهـ نام داشت وپس از آنکه مسلمان شد، عبیدالله نامیده شد ودر دیوبند، علوم اسلامی را فراگرفت. وقتی بکابل آ مد از سران مبارز و ملی به شمار میرفت» (ص ۱۳۷ جنبش مشروطیت)
ظفرحسن درخاطرات خود می نویسد:« شیخ محمد ابراهیم قبل ازامدن مولانا عبیدالله سندهی به کابل، فضا را برای او آماده نموده و درکابل بااشخاص صاحب رسوخ، به خصوص باخانواده سپه سالارمحمد نادر، راه یافته بود. وقتی مولانا به کابل میرسید یکجا باشیخ محمدابراهیم و مولانا محمدعلی درمنطقه قدیم شهرکابل بنام شوربازاردرکوچه حضرت ها زنده گی میکنند. مولانا سندهی، معرفی نامه های عنوانی سردارمحمود بیگ طرزی و سردارمحمد نادربا خود آورده بود. او قبل ازآمدن به کابل، سردارمحمود طرزی را نیز درجریان قرار داده بود که با ورود مولانا به کابل، زمینه ملاقاتش را با معین السلطنه دامادش، آماده نمود.»(ص ۱۱۲خاطرات)
مولانا میدانست که امیرافغانستان طرفدار انگلیس ها ومعاش خور آنها است با آنهم تلاش داشته تا هرچه زودتر خودرا به امیرحبیب الله برساند، بنا توسط سردارعنایت الله معین السلطنة والحاج عبدالرزاق رییس محکمه شرعیه به سردار نصرالله نایب السلطنة معرفی وهدف سفر خود را چنین توضیح میدهد:«... که اوبه حیث نماینده مسلمانان هند به افغانستان امده است تا پادشاه افغانستان رابر ضد انگلیس به حمله برهند تشویق کند.»۰ (ص۱۱۲)
طوریکه از خاطرات ظفرحسن معلوم میشود، مولانا سندهی درافغانستان دست باز داشته وبه کارهای مصروف بوده که بعدها، پس ازتشکیل دولت پاکستان، اسلافش با دست بازترعمل کردند. ظفرحسن می نویسد: « ایامی که مولانا صاحب عبیدالله درکوچه حضرت شوربازاربه سرمیبرد ازپرثمرترین روزهای است که درافغانستان سپری کرده است. مولانا درایامی که در آن کوچه زنده گی میکرد، سازمانی را بنام جنود الله که هدفش متشکل نمودن مسلمانان همه کشورها دریک سیستم شبه نظامی بود، پایه گذاری کرد.»
مولانا گزارشات خود را دردستمال های ابریشمی که ظاهراُ دیده نمی شده ولی درجایی که میرسید پس ازیک عمل کیمیاوی می خواندند که بنام نامه های ابریشمی معروف است. « این نامه ها توسط عبدالحق که جدیداً مسلمان شده و با خانواده رب نوازخان ملتان پدرالله نوازبزرگ شده بود، برای شیخ عبدالرحیم وسپس به شیخ الهند به حجاز فرستاده می شد.» الله نوازدر دوره امانی شخصیت مشکوکی بود و از معارف اخراج شد. او در کابینه سردار محمد هاشم به وزارت رسید و درجنگ عمومی دوم به حیث سفیر کبیر افغانستان دربرلین تعین شد که دریکی ازمراسم درکنار هیتلر دیده میشد»(*)
ظفرحسن بعد ها به ترکیه رفت وپس از ازدواج با خانم ترکی، پسوند (آیبک) اختیار نموده و شامل بخش های نظامی شده، پس ازختم تحصیلات با خانم خود به دعوت جنرال محمد نادر، به حیث صاحب منصب به افغانستان برمیگردد ودر اردو به آموزگاری مشغول میشود. و پس از استقلال ( ۱۹۱۹) زمانی که محمد نادر وزیرحربیه است، ظفرحسن را بحیث سکرترخاص خود مقررمی نماید.« درحقیقت کارمند درشعبه استخبارات نظامی Military Intelligence بود.»
وقتی نادرشاه به پادشاهی میرسد، ظفر حسن که تابعیت ترکیه را حاصل نموده بود، به دعوت او در۱۹۳۳ میلادی برای تدریس نظامی به افغانستان فراخوانده میشود. پس از رسیدن به کابل از طرف ظاهرشاه که بعد از کشته شدن پدرش، پادشاه است نشان ( ستور) برایش داده میشود.
اوپس از تاسیس پاکستان ازجانب مارشال محمد ایوب خان رییس جمهور پاکستان نیز نشان (امتیاز) را دریافت مینماید.
(*) درجایی خواندم که انگلستان جاسوس خودرا ازطریق افغانستان به المان اعزام نمود که ممکن همین الله نواز بوده باشد. او در۱۲ سنبله ۱۳۴۵ درکابل وفات کرد .
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۳۰۷
Copyright © bamdaad 202