ښــکاری تـه
څومره کينه ور يی مينه ور ځلمی می مه وژنه
دا ځواگمن هادی دغه رهبر ځلمی می مه وژنه
دا خو خدای مين د ښکلاکانو پيدا کړی ده
دغه کلانگار دا څڼه ور ځلمی می مه وژنه
کوره چی وی نه ولی صياده سر به وخوری ته
دغه برومند دا څانگور ځلمی می مه وژنه
ای د لوړړ لوړو بنکلاو او سرمايی ناجی
دغه د کږديو او ګنډر ځلمی می مه وژنه
دا ځلمی گلونه او باغونه کری دښتو کی
پريږده دا کاری وا گروندگر ځلمی می مه وژنه
ومره ای قاتله د ډبرو زړه دی وريتی شه
دا يار او ياور دا نامه ور ځلمی می مه وژنه
دا ځلمی فانوس د ناورينونو او تور تم دی
دا ځلانده وړانکه شغله ور ځلمی می مه وژنه
دا هغه ساقی دی چی پيالی د محبت ويشی
دا جام د کوثر او دا ساغر ځلمی می مه وژنه
دا حامی د امن لاروی د پخلاينی دی
دا سفير د سولی دا ساهر ځلمی می مه وژنه
سوله غواړی ژوند غواړی دعرش په لور مزل کوی
دا لوی مفکر او سترگه ور ځلمی می مه وژنه
ما عسکر (چالاک) ته زرينگر او نقره گر ځوان دی
دا قيمت بها او بهاور ځلمی می مه وژنه.
( عسکر چالاک )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۰۵۰۴
Copyright © bamdaad 2020
محکوم کردن جنایت علیه هندوباوران و سکهه
باهم كربلا ، جنايت هولناک عليه بشريت ،
بازهم جنايت دهشتبار ضد بشرى و جنايت خونبار جنگى ،
بازهم حمله بر اقليت مذهبى ، ژينوسايد هدفمند و نسل كشى پلان شده ،
باز هم مرگ انسانيت ، دهشت و بربريت تراژيدى خونبار انسانى و كشتار اهالى ملكى،
امروز يكبار ديگر شرارت پيشه گان شرير تروريست ، قاتلان سفاك و يزيديان جلاد ، شهر كابل و قلب افغانستان را خونباران و با حمله جنايتكارانه بر گدواره و درمسال سابقه شوربازار کابل كه نماد تاريخى از تساهل و همديگر پذيرى این سرزمين باستان است ، هموطنان عزيز سكهه و هندوباور ما در حاليكه مصروف عبادت بودند، بخاك و خون كشانيدند .
اين بربريت و جنايت خونين و هولناك بر طبق تمام معيار هاى قبول شده جهانى در رديف جنايت عليه بشريت و جنايت جنگى و ضد بشرى تعريف ميگردد و در اسناد حقوقی بين المللی از کنوانسيون لاهه ، تا اساسنامه های محاکم نورنبرگ ، توکيو، و در دهه اخير قرن گذشته در روندا ، يوگوسلايای سابق و اساسنامه ديوان جزای بين المللی موارد جرمى اين جرايم مشخص و مسجل ميباشد .
کنوانسيونهای چهارگانه ژينو ( ۱۲ اگست ۱۹۴۹ ) اين جرايم را چنين مسجل نموده است :
"جنايات جنگی شامل موارد نقض حقوق بشردوستانه در منازعات و درگيری های جنگی ميشوند وجنايات ضد بشريت،اعمال قساوت بر ضد انسانها، موارد شکنجه ، کشتار گروهی ، کشتارهای سياسی وتعرض بر سلامت جسمی و اخلاقی انسانان ... ، را احتوا مينمايد."
بر طبق حکم ماده ( ۴۸ ) کنوانسيون ژينو که تفکيک اهداف ملکی و نظامی را مطرح مينمايد و همچنان مواد ( ۷ و ۸ ) اساسنامه ديوان جزايی بين المللی که موارد چهارگانه ، منجمله عدم حمله بر مردمان بی دفاع آسيب پذير و حملات به غير نظاميان را مسجل ساخته است و همچنان معيار های هفتگانه صليب احمربين المللى وقوع جنايت جنگی و جنايت عليه بشريت اظهرمن الشمس است . درتمام موارد فوق الذکر الزام حقوقی به شخص، نهاد و به آدرس دولت هاى حامى وارد شده ميتواند .
صرفنظر از اينكه داعش ، حقانى و يا هر گروه تروريستى ديگر عامل اين جنايت دهشتبار باشد ، سرنخ تروريستان به پاكستان ميرسد كه مورد حمايت استخبارات دولت آنكشور قراردارند و در راستاى جنگ هاى نيابتى شان سازماندهى ميگردد .
اين بربريت و جنايت خونبار اثبات اين واقعيت است كه با تمام هياهو درمورد " صلح " و امتياز دهى به پاكستان ، افغانستان كماكان در معرض جنگ اعلام ناشده انكشور قرار داشته و اماج تروريسم شرير بين المللى ميباشد .
در چنين احوال اسفبار دولت افغانستان بايد موضوع را به سازمان ملل متحد و محكمه جنايات جنگى بين المللى ارجاع و خواهان تحقيقات اختصاصى به منظور مشخص ساختن عاملان ، حاميان و محاكمه جنايتكاران گردد .
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بر اساس اصل انسانى و اصول شهروندى اين تراژيدى خونبار را متعلق به تمام مردم افغانستان ميداند و درين روز ماتم در كنار هموطنان عزيز سكهه و هندوباور غمشريك و عزادار ميباشد .
با حرمت
هيات رهبرى انجمن
مير عبدالواحد سادات رئيس انجمن
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۴/ ۱۹ـ ۳۰۰۳
Copyright © bamdaad 2020
قزلباش هـا کیانند؟
محمد احسان واصل
قزلباش ها درافغانستان:
بارها، ازشماری دوستان، به این سوال برخورده ام که قزلباشها کیانند؟ بعضی آنها را یک ملیت، برخی صرف جنبه مذهبی به آنها میدهند و تعداد زیاد هموطنان «روشنفکر» ما متاسفانه قزلباش ها را بنابر داشتن « مذهب تشیع » بیگانه پنداشته با تعصب درمورد آنها برخورد نموده و مینمایند.
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
***
مقدمه تاریخی:
سرزمین خراسان قدیم مشتمل بر سرزمین های امروزی افغانستان، ایران، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و قسمت های از پاکستان، قرقیزستان و قزاقستان بوده که در دوره های مختلف و قدرت های بزرگ، این ساحه ها کم و زیاد شده است.
در دوره ساسانی ها، خراسان به چهار قسمت تقسیم می شد: هرات، بلخ، مرو و نیشاپور.
بلاذری دانشمند عرب درمورد خراسان چنین می نویسد: « خراسان چهار جز است. جزء نخستین ایران شهراست و آن نیشاپورست و قهستان وطبسین وهرات و پوشنج و بادغیس وطوس.
جزء دوم مرو شاهجان است وسرخس ونساو باورد و مرو رود وطالقان وخوارزم وزم وآمل واین هردو برساحل نهربلخ اند- و بخارا جزء سوم که درطرف باختری نهر است وتانهر هشت فرسنگ فاصله، فاریاب است و جوزجان وطخارستان علیا وآن طالقان است - وختل وآن وخش است - و قوادیان، وخست واندرابه وبامیان و بغلان، و والج واین شهر مزاحم بن بسطام است - و روستای بنک و بدخشان- واین ورودگاه مردم است به تبت و اندرابه راه ورود مردمان است به کابل. وترمذ وآن درخاور بلخ است وچغانیان و زم وطخارستان سفلی وخلم وسمنجان، جزء چهارم ماورالنهراست وچاج، وطراربند و سغُد وآن کس (کش) است ونسف ( نخشب) و روبستان واسر وشنه، وسنام، دهکدهٔ مقنع وفرغانه و شم وسمرقند و ابارکت وبناکت وترک .»
(ابن فقیه، مختصرالبلدان، ترجمه مسعود ص۱۶۱)
درطول تاریخ درسراسرجهان مردم به سبب جنگ ها، حوادث طبیعی، پیدانمودن کار، مسایل مذهبی و دینی، فشارحاکمان وغیره مجبور به مهاجرت ها و بیجا شدن در داخل سرزمین خود و خارج از آن شده اند.
درخراسان بزرگ هم ، درزمان استیلای اعرا ب، و انتصاب حاکمان عربی دراین ایالات، ازدواج ها، جنگها بین خود اعراب ویا با مردمان محلی، خانواده ها و دانشمندان ، حتا قبیله ها ازیک شهر به شهر ها و محلات دیگر بی جا شده اند ویا به سرزمین های دیگر مهاجرت نموده اند.
دردوران عباسیان، برمکی ها ازبلخ ( ایالتی ازخراسان) که دردربارعباسیان کارهای مهم دولتی را پیش می بردند، تعداد زیاد خانواده ها از خراسان به عراق و برعکس عربها در دوران طاهریان (۲۰۵ - ۲۵۹هـ.ق) ازبغداد به خراسان آمدند و بیش از۵۰ سال بااینکه حافظ منافع خلیفه بغداد بودند، به ملیت خراسانی خود ارج بیشتر میگذاشتند. حنظله بادغیسی، ابوحفص سغدی، عباس مروزی سخنگویان و چکامه سرایانی، به زبان دری آن زمان هستند.
خراسان در دوران حکمروایی صفاریان، سامانیان و طاهریان از نگاه علم و معرفت به پیشرفت های نایل شد و دو مرکز خلافت یکی در عراق ودیگری در بخارا بوجود آمده بود.
در دوران غزنویان (قرن چهارم تا ششم) پایتخت خراسان شهرغزنه یا غزنی که شهر آباد و بانفوذی بود، انتخاب شده بود. درتاریخ ادبیات ایران، از ابواسحاق اصطخری مشهوربه کرخی نقل قول است که« درهمه نواحی، شهر توانگرو تجارت تراز غزنی نیست.» (ص۲۱۹)، همچنان از محمد ابن احمد (مؤلف عجایب المخلوقات) نقل قولی است که « دراین شهر دوازده هزار گرماوه است.» (طوسی ص۲۵۲)
پس ازغزنویان سلجوقیان برخراسان حکمروایی داشتند. دراین دوران ، خراسان که یکی ازولایات مهم خلافت اسلامی بود. طی چند دهه، پس ازحکمروايی ملکشاه سلجوقی جنگ های فرقه ای میان پیروان حنفی ها و شافعی ها وهمچنان مبارزات حسن صباح رهبرشیعیان اسماعیلی صلح و ثبات را دراین ولایت برهم زد، ولی در زمان سلطان سنجر باردیگر این آرامش به خراسان برگشت وبه پیشرفت های، بخصوص درعرصه فرهنگی نایل آمد. اکثرگارگزاران این دوران ترک ، ولی اهل خراسان بودند . مدارس هرات، مرو، بلخ و نیشاپور درهمین زمان زیر نظرنظام الدین طوسی تاسیس گردید.
سلجوقیان ازتبار ترکمن وغز صحرا نشین بوده، با آمدن تدریجی خود از ماورالنهر به داخل دیگر شهرهای خراسان و پذیرفتن دین اسلام، به قدرت رسیدند. اینها هرچند مردمان بدوی بودند درسایه آمیزش با مردم محلی، مردان دانشمند وکاردان را ازبین خود مردم بحیث وزیر ودبیربکارگرفتند، از آنجمله است عبدالملک کندری وزیرطغرل وخواجه نظام الملک وزیرمقتدرآلپ ارسلان.
فتوحات سلجوقی ها تا قسمت های اناتولی ( اسیای صغیر) و روملی هم رسید. « ازبین سپه سالاران سلاجقه روم، سلاطین مشهور وجهانکشای عثمانی برخاسته بودند....»
یکی دیگر ازحوادث مهم دوره سلجوقی ها، جنگ های صلیبی است که بین مسیجیان و مسلمانان از اواخر قرن یازدهم میلادی براه افتاد، و تا دوصد سال به وقفه ها، دوام داشت این جنگ ها تاثیرات ناگواری بخصوص در شرق بجا گذاشت. کشورهای اروپایی ازهمین دوران به تحقیق وکشف اماکن ومنابع ثروت کشورهای شرق متمایل شدند، راه بحری بسوی هندوستان را کشودند، سود و امتیازات راه ابریشم وتجارت ادویه ومساله جات را بخود اختصاص دادند.
خوارزمشاهیان به رهبری محمد خوارزمشاه که با دربارهای غزنوی ها وغوری ها در خراسان پیوند های خویشی داشتند، از خوارزم در شمال غرب هرات بر خراسان حاکم شدند (۴۹۱-۶۱۷ هـ ق). دراین دوران هم، جنگ ها با پیروزی ها وشکست ها، متحد شدن ها و جدایی ها با غزنوی ها وسلجوقی ها،همراه بوده است، تا اینکه قدرت بدست سلطان علاوالدین محمد تکش افتاد و « درمدت کوتاه دولت وسیعی را رویکار آورد وبه آرزوی ازبین بردن خلافت بغداد و فتح چین بود وبر اثر رویه نادرست با۴۰۰ نفر تاجراعزامی چنگیزخان وکشتن آنها، خشم وقهر(تموچین) را به جوش آورد و چنگیزاین مرد سفاک، تمدن بزرگ خراسان را زیر سم ستوران پایمال کرد.» (۶۱۷هـ ق)
با آمدن مغولها، خراسان زمین یکبار دیگرزیرسم ستوران چنگیزیان خراب شد، مردمان از شهر به شهری و از ملکی به ملک دیگر به منظور زنده ماندن کوچیدند. این جنگ ها وکوچیدن ها، ازیکسوکشتن انسآنها و ویرانی سرزمین های خراسان را ببار آورد و از جانب دیگرآمیزش فرهنگ وتمدن ها را سبب شد، که جانشینان چنگیزخان در ولایات وشهر های خراسان، عراق و هندوستان ازخود بجا گذاشتند.
( باقی دارد)
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۲۶۰۳
Copyright © bamdaad 2020
کوتاه اما فی البداهه:
کافــر آیین ما
چند غلط اندیش و جاهـل شد امام دین ما
خود فروش و دین فروش اند کافر آیین ما
نام و رسمِ دین و مذهب شــد زمام جاهلان
صد جنایت، قتل و غارت کار و بار ظالمان
چند ریختند خـون مومن تحت نام الجهاد
سر بریدند، خون ریختند حاکمان نام نهاد
دست آشتی و رفاقـت می دهند با خصـم دون
سر فرود آرند به پای خصم دون و اهل خون
از برای کسب قدرت، ناز و نعمت، زور و زر
می فروشند عــزت مـادر وطـن، چنــد بی پــدر
( سید عارف گهریک )
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۹ـ ۳۰۰۳
Copyright © bamdaad 2020
بهـارگـه ایشان
آچگیل پنجره لرنی ! که نسیم ؟
آقاقی لرنینگ توغیلگن کونینی
بیره م توته دی؛
وبهار
هربیرویفراغ یانیده
شمع یاققن دیر
برچه قلدیر غاچلر قیتیب ؛
تازه لیک نی چقیریب؛
کوچه نی برپرچه آواز ایتکن لر؛
وگیلاس درختی ؛
آقاقی لر بیره می سوغه سیدن؛
ایته گینی چیچک دن تولدیرگن؛
آچگلیل پنجره لرنی ای دوست!
هیچ ایسینگه کیله دیمی؟
کیم بیرنی یاوایی چنقاق کویدیردی؛
برچه یفراغلر سولدیلر؛
وسووسیزلیک بیربغری بیلن ؛
نی لرقیلدی ؟
حاضر معجزه لرگه ایشان !
وچمن زار کوزیده سخاوت نی کور ؛
ومحبت نی ییل روحیده؛
کیم اوشبو تار کوچه ده ؛
شوکمغل لیک بیلن ؛
آقاقی لرنینگ توغلیگن کونینی ؛
بیره م توته دی.
تفراغ تنی گه جان کیرگن ؛
سین نی اوچون تاش قیتگن سن ؛
سین اوچون شونده ی حوصله سیز سن ؟
آچگیل پنجره لرنی !
وبهارلرنینگ کیلیشی گه ایشان .
شاعر : فریدون مشیری
برهان الدین نامق ترجمه سی
ســوغـات
مین تون نینگ اینگ اداغیدن سوزله یمن ؛
مین قرانغولیک نینگ اینگ سوننگیلدن سویله ی من ؛
وتون نینگ اینگ آخریدن گپره من .
اگر مینی اوییم گه کیلدینگ ؛
ای مهربان دوستم !
مینگه بیرچراغ کیلیتر؛
وبیرایشیکچه که اوندن ؛
بختلی کوچه نینگ گاوجیم لیگی نی باقه یین .
شاعر : فروخ فرخزاد
برگردان از : برهان االدین نامق
بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۱۰۳
Copyright © bamdaad 2020