هرکی برزن می ستیزد... 

میرسد روزی سریر ظلم ویران میشود

گلزمـین شهرمـا رشک بهــاران میشود

شام کابـوس سیاهـی از وطن پا میکشد

خانه تاریک ما هرشب چراغان میشود

هرجنایت پیشه ی محکوم زندان ابد

لانه دیو غضب برخاک یکسان میشود

پرچم آزاده گی دایم به اوج اهتزاز

میهنم بزم خروش جمله خوبان میشود

نغمه دلشادی ما میرسد گوش فلک

آنکه زهری ریخت کام ما پریشان میشود

درب دانشگاه گشوده بر رخ دخت وطن

هرکی بر زن می ستیزد خانه ویران میشود

می شگوفــد غنچه لبخنـد بر لب های ما

هروجب خاک وطن گلگشت یاران میشود.

 

( نورالدین همسنگر)

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۴ـ ۰۷۰۳

 Copyright ©bamdaad 2024

 

 

 

 

 

 

 

 

زما وطنه زما مړاوی سوزیدلی ځمکی

د جنگ لمبو کی غوټیدلی جل وهلی ځمکی

غلیم دی حسن او ښایست ولی سګروټو باندی

زما نیکونو او بابا نه پاتی ښکلی ځمکی

غمجنی نښی او کیسی دی د زړه سر کی لیکم

وه پرتمینی و برمینی و پیاوړی ځمکی

ژوبلی شوی خخی شوی دې لښګری د پردیو دلته

ای په ویاړونو حماسو باندی پوخلی ځمکی

دهر پیړۍ د تجاوز ښګر دی مات شوی دلته

سرونه یی وخوړل هر چاچی ولوټلی ځمکی

کڼي بانډی کڼ ولسونه دی خدای مه کموه

زما ماضی زما تاریخ زما ویاړلی ځمکی

کلونه کیږی دښمنان دی رنگ رنگ زوروی

د شاتگ پالو دسیسو کی غورزیدلی ځمکی

عسکر (چالاک) وایی بی ننګو په لیلام کی خرڅ کړی

مړه دی هغوی شی چی وړیا یی وپلورلی ځمکی

عسکر (چالاک)

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۴ـ ۰۴۰۳

 Copyright ©bamdaad 2024

 

جهان را تغیر بده چون به تغیر نیاز دارد !

 

امروز ۱۰ فبروری برابر است با سالگرد روز تولد برتولت برشت، نمایشنامه‌ نویس ، شاعر، نویسنده و کارگردان انقلابی و ضدفاشیست المان وجهان . با آنکه از او به عنوان برجسته‌ ترین نمایشنامه‌ نویس تیاتر روایتی یاد می‌ کنند، ولی اندیشه و آفریده های برتولت برشت حکایت از پیکار دلیرانه در برابر استثمار و بیداد فاشیزم دارد. اشعار و آثار او از شهرت بسیاری در سرتاسر جهان برخوردار میباشد.  کتاب‌ های «دایره گچی قفقازی»، «دکان نانوایی»، « شویک در جنگ جهانی دوم» و «ننه دلاور و فرزندانش» از شمار آثار پرخواننده او میباشند .  به بهانه سالگرد روز تولد او اینک دو سروده ایی از او را خدمت علاقمندان پیشکش میداریم .( بامداد )

 

بیرون بیا رفیق!


خطر کن با پول خُردی که دیگر پول نیست
با جای خوابی که در زیر باران است
و با کاری که فردا از دست اش خواهی داد.
پا به خیابان بگذار! بِرَزم!
برای صبر کردن خیلی دیرشده است.
به یاری ما بشتاب تا به خود کمک کرده باشی
همبستگی بکن!

بیرون بیا رفیق
در برابر سلاح ها از دستمزدت دفاع کن!
اگر تو بدانی که چیزی برای از دست دادن نداری
آنگاه پولیس، اسلحه کم خواهـد آورد!

پا به خیابان بگذار!

بِرَزم!
برای صبر کردن خیلی دیر شده است.
به یاری ما بشتاب تا به خود کمک کرده باشی
همبستگی بکن!

(برتولت برشت )

 

کتاب سوزان

 

وقتی رژیم دستور داد کتاب های با افکار زیانبار را در ملأ عام بسوزانند و گاومیش ها واداشته شدند گادی های پر از کتاب را به هیمه گاه ها بکشند، شاعری تحت پیگرد ( یکی از ارزنده ترین ها ) هنگام مطالعه لیست نویسنده گان کتاب های سوخته وحشت زده پی برد که کتاب های او را فراموش کرده اند. پشت میز اش دوید لبریز از خشم و با قلمی شتابان به حاکمان نامه ای نوشت:

 

مرا بسوزانید!

 

با من چنین نکنید!

 

مرا کنار نگذارید!

 

آیا من در کتاب هایم همواره حقیقت را نگفته ام؟ و حالا با من چون یک دروغگو رفتار می کنید؟ من به شما فرمان می دهم: مرا بسوزانید!

 

(برتولت برشت )

 

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۴ـ ۱۰۰۲

 Copyright ©bamdaad 2024

 

 

اعتـراضـات کشـاورزان درهـنـد: « مـارش به دهـلی »


توماس بیرگر، یونگه ولت

پایتخت هند از سه روز گذشته به یک دژ تبدیل شده است. ایستگاه‌های مترو بسته شده‌اند و مهم ‌ترین دروازه های ورودی‌ این ‌شهربزرگ ۲۵ میلیونی توسط موانع امنیتی مسدود شده‌اند. لاری‌ها، کانتینرها و موانع‌ سمنتی درعرض خیابان‌ها قرار گرفته‌ اند و برخی از موانع با سیم خاردار مسلح شده‌ اند. هزاران پولیس و سرباز، که برخی از آنها به شدت مسلح هستند، برای متوقف کردن « مارش به دهلی » که توسط اتحادیه‌ های کشاورزان در روز دوشنبه فراخوانده شده بود، مستقر شده‌اند.
در روز دوشنبه، در جریان سرکوب اعتراضات، از گاز اشک ‌آور نیز استفاده شد. بر اساس گزارش تایمز اف اندیا، تا اکنون دست ‌کم ۶۰ نفر مجروح شده‌اند. شرکت ‌کننده گان در این اعتراضات عمدتاً از دو ایالت هاریانا و پنجاب که به عنوان انبار غله هند شناخته می‌ شوند، آمده‌اند. همچنین از پرجمعیت ‌ترین منطقه اوتار پرادش، که در شرق دهلی قرار دارد، تراکتورهایی به سمت پایتخت حرکت کرده‌اند.
تا اکنون «مارش دهلی» به ابعاد اعتراضات گسترده یک ساله که در سال ‌های ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ کشور را لرزاند، نرسیده است. اما زمان این اعتراضات به خوبی انتخاب شده است. قرار است انتخابات پارلمانی در ماه می یا اپریل برگزار شود. نارندرا مودی، نخست ‌وزیر از حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) که گرایش‌های هندو- ناسیونالیستی دارد، به دنبال سومین دوره ریاست جمهوری خود است. تا اکنون موفقیت او محتمل به نظر می ‌رسد.
خواست اصلی دهقانان افزایش قیمت تضمینی خرید (حداقل قیمت حمایتی) برای ۲۳ محصول زراعتی است. بخشوده گی بدهی نیز مجدداً در دستور کار آنها قرار دارد. نارضایتی کشاورزان زمانی افزایش یافت که پس از پایان اعتراضات بزرگ دو سال پیش، دولت اقدامات کمی برای بهبود وضعیت آنها انجام داد. در حالی که اهمیت آنها برای امنیت غذایی بیش از ۱.۴ میلیارد نفر در هند غیرقابل انکار است. علاوه بر این، صادرات مواد غذایی، به ویژه برنج، یکی از پایه‌ های اصلی اقتصاد هند است.
از آنجا که تمام تلاش‌ها برای بازگرداندن دو طرف به میزمذاکره با شکست مواجه شده است، از روز دوشنبه احتمال تشدید تنش‌ها وجود دارد.
پس از آخرین اعتراضات بزرگ، دولت مودی در نوامبر ۲۰۲۱ ترسایی مجبور به توقف اصلاحات در بخش زراعت شد. ده‌ها هزار دهقان هفته‌ها پایتخت را به محاصره خود درآورده بودند. آنها از سوی دیگر اقشار جامعه نیز مورد حمایت گسترده قرارگرفتند. در برابر این مقاومت، قوانینی که به معنای باز شدن این بخش به روی سفته‌ بازی در بازار سرمایه بود، قابل اجرا نبود.

قدرت کشاورزان در آن زمان در اتحاد آنها بود: حدود ۴۰ سازمان بزرگ در اتحادیه‌ های بزرگتر متحد شده بودند، از کشاورزان ثروتمند طبقه متوسط بالا گرفته ، تا کشاورزان خرده پا و کارگران روزمزد. اما در این میان، بزرگترین اتحادیه SKM چندین بار دچار انشعاب شده است. و گروهی که به طور قابل توجهی آغازگر اعتراضات اخیر بوده است، عبارت « غیرسیاسی » را در پرانتز دارد. سایر گروه‌های جدا شده از جبهه متحد سابق تا اکنون به طور واضح در این اعتراضات شرکت نکرده‌ اند.
در حالی که ساختارهای کشاورزی کوچک در سراسر کشور تسلط دارند، مزارع بزرگ از هاریانا و پنجاب بار دیگر نیروی محرکه اصلی اعتراضات هستند.  بسیاری از آنها به شدت بدهکار هستند و پیامدهای تغییرات آب و هوایی باعث کاهش عملکرد محصول آنها می شود.  افزایش حداقل قیمت خرید حداقل تا حدودی خطرات مالی شما را به حداقل می رساند.  احزاب اپوزیسیون مهم، از جمله حزب حاکم سابق کنگره (INC)   و حزب آام آدامی (حزب مرد کوچولو) که بر دهلی و پنجاب حکومت می کند، از این خواسته ها حمایت می کنند، که همچنین مطابق با توصیه های یک کمیسیون تخصصی است که توسط دولت پس از پایان اعتراضات قبلی تشکیل شده بود.

منبع تصویر: tagesschau

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۴ـ ۲۱۰۲

 Copyright ©bamdaad 2024

 

 

 

به یاد رفیق نوراحمد نور، فروزان‌ ستاره‌ آسمان جنبش انقلابی افغانستان

 

نمی ‌دانم پس از مرگ ‌ام چه خواهد شد

نمی‌ خواهم بدانم کوزه ‌گر از خاک اندام ‌ام چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاق ‌ام که ازخاک گلوی ‌ام سوتکی سازد

گلوی‌ام سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازی‌ گوش

و او یک ‌ریز و پی ‌درپی، دم گرم خودش را در گلوی ‌ام سخت بفشارد

و خواب خفته‌ گان، آشفته و آشفته ‌تر سازد

بدین سان بشکند در من

سکوت مرگ ‌بارم را

(مرتضی موسوی‌اهری )

 

با سلام خدمت  شما سروران و سپاس فراوان ازحضور صمیمانه‌ شما عزیران!

بیش ‌تر از ۲۵ سال است که عضو فامیل پرجمعیت و پرافتخار رفیق نوراحمد نورهستم.

در تمام این مدت، من و رفیق نور، هیچ ‌گاه مانند دو عضو فامیل در کنار هم نبوده‌ایم، بلکه همواره مانند دو رفیق، من از اوضاع سیاسی افغانستان از او سوال می ‌کردم و وی علاقه‌ مند به شنیدن اوضاع سیاسی ایران از جانب من بود.

به همین خاطر از شما اجازه می ‌خواهم که امروز، علاوه بر عضو فامیل رفیق نور، هم‌ چنین به عنوان یک ایرانی، که خودش را متعلق به جنبش انقلابی ایران می ‌داند، خلاصه‌ ای از زنده‌ گی نامه‌ رفیق نور عزیز را خدمت شما ارایه کنم.

رفیق نوراحمد نور در ۲۴ جون ۱۹۳۷ در شهر پنجوایی، در جنوب غربی شهر قندهار در افغانستان و در خانواده‌ یک فیودال متولد می‌ گردد. خانواده‌ای که از یک سو، ۸ نسل قبلی‌ شان به برادر « احمد شاه درانی » برمی ‌گردد که پس از مرگ نادر شاه افشار، حاکمیتی مستقل در افغانستان ایجاد می ‌کند و از سوی دیگر از ۴ نسل قبل و از همان ابتدا حضور سرمایه‌های غارتگر انگلستان در این منطقه، به مقاومت علیه سرمایه ‌داران جنایت ‌کار انگلستان برخاسته است.

مخالفت با دست ‌نشانده‌ گان انگلستان درافغانستان تا بدانجا می ‌انجامد که امیر عبدالرحمان خان، دست ‌نشانده‌ انگلستان، پدر پدربزرگ رفیق نور، یعنی "عبدالصمد خان ، را نابینا می‌سازد و وی را با ۳ برادر دیگر و به همراه خانواده‌های‌ شان به هندوستان تبعید می‌ کند و زمین‌های‌ شان نیز توسط سایر زمین‌ داران تصاحب می ‌گردد.

عبدالستار خان نوه‌ی عبدالصمد خان و پدر رفیق نوراحمد نور، در سال ۱۸۸۶ درهند متولد می ‌شود و در سال ۱۹۱۰ به افغانستان بازگشته و بخشی از زمین‌های اجدادی را بازپس ‌می‌گیرد. وی هم مانند نیاکان‌اش، علیه سرمایه‌ های انگلستان به مبارزه می ‌پردازد. رفیق نور، در سال ۱۹۴۴ وارد ‏لیسه‌ حبیبیه ای شهر کابل می‌ شود و در سال ۱۹۵۷ تحصیلات ‌اش را به پایان رسانده و در سال ۱۹۵۸ وارد دانشکده‌ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل شده و در رشته‌ روابط بین‌الملل به ادامه‌ تحصیل می ‌پردازد.

از آن جایی که دانشگاه مرکزعلم است و نگرش علمی تنها ابزار درک قانون ‌مندی‌های تکامل اجتماعی است، رفیق نور، در ابتدا سنین جوانی دچار تحول ایدیولوژیک می ‌شود ، از طبقه‌ خودش، یعنی طبقه‌ فیودال‌ها، یعنی طبقه‌ زمین‌ داران بزرگ افغانستان که در آن زمان طبقه‌ حاکم هم هستند، جدا می‌ شود و به خدمت محکومان جامعه، یعنی کارگران، دهقانان و زحمتکشان شهر و روستا در افغانستان و به طور کلی، به خدمت توده‌های محروم و ستمدیده‌  افغانستان درمی ‌آید.

رفیق نور، در ماه نوامبر ۱۹۶۱ در شعبه‌ ارشیف وزارت امور خارجه‌ افغانستان مشغول به کار می‌ شود.

در ماه سپتامبر ۱۹۶۲ به خدمت سربازی می ‌رود و به عنوان محصل مکتب ظابطان احتیاط در منطقه‌ بالاحصار شهر کابل خدمت می‌ کند.

در ماه اگست ۱۹۶۳ عضو یکی از حوزه‌های قبل از تاسیس جریان دموکراتیک خلق افغانستان  می ‌شود.

از ماه اکتوبر ۱۹۶۳ با درجه‌ دریم بریدمن درغند (۷۲) فرقه (۸) پیاده در منطقه‌ قلعه جنگی شهر کابل خدمت کرده و در ماه مارچ ۱۹۶۴ با درجه‌ دوهم بریدمن احتیاط خدمت سربازی را به پایان می ‌رساند و بلافاصله مجدداْ به کار قبلی خود در وزارت امور خارجه افغانستان بازمی ‌گردد.

در این زمان پدر رفیق نور از سوی سایر هم طبقه‌ای‌های‌اش، یعنی افراد طبقه‌ حاکمه در افغانستان تحت فشار قرار می ‌گیرد که پسرتوکمونیست شده و علیه ما مشغول فعالیت است و این وظیفه‌  توست که این مساله را حل کنی.

عبدالستار خان، این موضوع را با رفیق نور مطرح می ‌سازد و رفیق نور جهت رهایی پدرش از این مخمصه، با نوشتن متنی اعلام می ‌کند که دیگر هیچ تعلقی به خانواده‌ عبدالستار خان ندارد و هیچ ادعای مالکیتی هم بر اموال این خانواده ندارد. سپس با چشم‌ پوشیدن از رفاه خانه‌ پدری، در اتاقی محقر در شهر کابل زنده‌ گی مستقل خویش را آغازمی ‌کند. وی با انتخاب نام فامیلی نور، رسماْ به طبقه‌  خود پشت می ‌کند و بدین ترتیب گام مهمی را در مسیر زنده‌ گی انقلابی‌اش برمی ‌دارد.

عبدالستار خان به خوبی می ‌داند که مسیری که رفیق نور در پیش گرفته، علیه منافع طبقه‌ حاکمه و بالطبع علیه منافع پدرش می ‌باشد، اما به خاطر صداقتی که در پسرش می ‌بیند همواره از وی حمایت می‌ کند تا جایی که بسیاری از جلسات مخفی «جریان دموکراتیک خلق افغانستان » در منزل عبدالستارخان، یکی از بزرگ‌ ترین فیودال ‌های افغانستان تشکیل می ‌گردند.

رفیق نور در ماه نوامبر ۱۹۶۴ از سوی حوزه‌ محل فعالیت ‌اش به عنوان نماینده جهت شرکت در کنگره‌ موسس جریان دموکراتیک خلق افغانستان در اول جنوری ۱۹۶۵ انتخاب می‌ شود.

رفیق نوراحمد نور به عنوان جوان ‌ترین عضو کنگره‌ موسس افتخار بعدی را نصیب خود می ‌سازد.

رفیق نور، در ماه جون ۱۹۶۵ جهت شرکت در مبارزات انتخاباتی دوره‌ ۱۲ پارلمان، از وزارت امور خارجه استعفا می ‌دهد و از سپتامبر ۱۹۶۵ تا سپتامبر ۱۹۶۹ به عنوان نماینده‌ مردم شهر محل تولداش پنجوایی، در پارلمان افغانستان از منافع زحمت ‌کشان افغانستان دفاع می ‌کند.

در یکی از جلسات پارلمان، هنگامی که نماینده‌ های طبقه‌ حاکمه در پارلمان به ببرک کارمل حمله می ‌کنند، رفیق نور به دفاع از وی برمی‌خیزد و یکی از این نماینده‌ ها، با میکروفون برسر رفیق نور می ‌کوبد که باعث بی‌هوشی وی شده و رفیق نور چند روزی در بیمارستان بستری می‌ گردد.

رفیق نور، در ماه می ۱۹۶۶ به عنوان عضو علی ‌البدل کمیته‌مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان  و در ماه نوامبر همان سال به عنوان عضو اصلی کمیته ‌مرکزی انتخاب می ‌شود.

رفیق نور پس از پایان دوره‌ پارلمان، به عنوان کارمند حرفه‌ ای حزب دموکراتیک خلق افغانستان در امور تشکیلاتی به فعالیت می ‌پردازد.

در نوامبر ۱۹۷۵ به عنوان عضو بیروی سیاسی کمیته‌ مرکزی حزب، منتخب کنفرانس حزبی جناح "پرچم" بعد از انشعاب، و در ماه جون ۱۹۷۷ به عنوان عضو بیروی سیاسی و منشی کمیته‌ مرکزی حزب، منتخب کنفرانس وحدت هر دو جناح "خلق" و "پرچم" انتخاب می‌شود.

در سال ۱۹۷۷ رفیق نور و بانو شمیم شفیعی ، با همدیگر ازدواج می‌ کنند.

با قیام نظامی ۲۷ اپریل ۱۹۷۸ یک "شورای نظامی" ایجاد می‌شود که در ۲۹ اپریل خود را در کمیته‌ مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ادغام می ‌کند و بدین ترتیب "شورای انقلابی" شکل می‌ گیرد و رفیق نور به عنوان عضو کمیته ‌مرکزی حزب، شامل "شورای انقلابی" می ‌گردد.

رفیق نور در اول می ۱۹۷۸ به عنوان وزیرامور داخله تعیین گشته و در ۵ می همان سال آغاز به کارمی ‌کند.اما به علت تضادهای درون حکومتی، در ۱۷ جون ۱۹۷۸ رفیق نور از مقام وزارت خلع شده و به عنوان سفیر کبیر و نماینده‌ی فوق‌العاده جمهوری دمکراتیک افغانستان در امریکا تعیین می‌گردد و به همین خاطر جهت آشنایی با اسناد و سوابق امور سفارت افغانستان در امریکا به وزارت خارجه افغانستان معرفی می‌گردد.

رفیق نوراحمد نور در ۵ جولای ۱۹۷۸ از افغانستان به امریکا می ‌رود ولی در ماه اگست ۱۹۷۸ از مقام سفارت هم عزل می ‌گردد.

رفیق نور در ۵ سپتامبر ۱۹۷۸ امریکا را ترک کرده و مخفیانه در اروپا زنده‌ گی می ‌کند تا این که در ۲۷ دسامبر ۱۹۷۹ به افغانستان بازمی ‌گردد و در ماه جنوری ۱۹۸۰ به عنوان دبیر کمیته ‌مرکزی حزب ‏دموکراتیک خلق افغانستان و عضو هییت‌ رییسه‌ "شورای انقلابی" انتخاب می ‌گردد و بلاخره در اواخر ماه می 1981 به عنوان معاون هییت ‌رییسه‌ "شورای انقلابی" تعیین می‌ گردد.

با اینکه جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان کاملاْ تحت حمایت اتحاد جماهیر شوروی است و به این حمایت هم نیاز کامل دارد، ولی رفیق نوراحمد نور در مقابل سیاست‌های غلط ریویزیونیست‌های حاکم بر شوروی می ‌ایستد تا این که در ماه جنوری ۱۹۸۴، دولت شوروی رفیق نور را به بهانه‌ تحصیل در انستیتوت علوم اجتماعی شهر مسکو، نزدیک به دو سال در تبعید و تحت نظر نگه می ‌دارد.

همین ریویزیونیست‌ ها نیز سرانجام آخرین دست‌آوردهای سوسیالیزم در شوروی را به نابودی می ‌کشانند وهم‌ چنین، افغانستان را به مجاهدین "شورای نظار" تحویل می ‌دهند.

روزی از رفیق نور سوال کردم وقتی که شما را اجباراْ به مسکو انتقال می ‌دادند، عکس‌العمل حزب و سایر رهبران حزب در مقابل این عمل چه بود؟

رفیق نور پاسخ داد که روز عزیمت در فرودگاه کابل ببرک کارمل، رییس‌ جمهور وقت افغانستان به من گفت: « نورجان، هیچ کاری برایت کرده نمی‌تانم. »

در ماه اکتوبر ۱۹۸۵ دوران تبعید در مسکو به پایان می‌رسد و رفیق نور به افغانستان بازگشته و فعالیت‌های قبلی خود را ادامه می ‌دهد.

به خاطر خصوصیت عدم سازش ‌کاری و عدم سکوت در مقابل مواضع انحرافی سایر رهبران حزبی و دولتی، رفیق نور در زمان ریاست‌جمهوری نجیب ‌اله ، نیز به تبعید اعزام می ‌شود.

با این که رفیق نوراحمد نور، یکی از رهبران موثر افغانستان است ولی همواره به عنوان سفیر، به خارج از افغانستان اعزام می ‌گردد و از جامعه و مردم‌ اش دور نگه داشته می‌ شود.

رفیق نور در ماه مارچ ۱۹۸۸ به عنوان سفیر کبیر و نماینده‌ی فوق ‌العاده دولت افغانستان در لهستان منصوب شده و تا ماه جولای ۱۹۸۹ به انجام این وظیفه می ‌پردازد.

سپس در ماه اگست ۱۹۸۹ به عنوان سفیرکبیر و نماینده‌ فوق‌العاده دولت افغانستان در سازمان ملل متحد تعیین می ‌شود؛ و با این که وی را در ماه جون ۱۹۹۰ به عضویت هییت اجراییه‌  شورای مرکزی "حزب وطن" منصوب می ‌سازند، اما رفیق نور را تا ماه دسامبر ۱۹۹۰ همچنان در خارج از افغانستان نگه می‌ دارند و سپس وی را از ماه جنوری ۱۹۹۱ تا ماه جون ۱۹۹۲ سفیر کبیر و نماینده‌ فوق‌العاده دولت افغانستان در کوبا می‌ سازند.

در ماه نوامبر۱۹۹۱ دولت روسیه از حمایت حزب و دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان کاملاْ دست می‌ کشد و تصمیم می ‌گیرد افغانستان را به "شورای نظار" تحویل بدهد.

روزی در مورد تحولات افغانستان در دوران جابه‌جایی قدرت، از رفیق نورسوال کردم که شما در این زمان هنوز عضو هییت اجراییه‌ شورای مرکزی "حزب وطن" هستید، آیا در مورد مذاکراتی که رهبران حزب با گلبدین حکمت ‌یار و احمدشاه مسعود جهت انتقال قدرت انجام می ‌دادند، از شما هم نظرخواهی می ‌شد؟ و رفیق نور پاسخ داد: ابداْ! من از طریق دوستانم مطلع می ‌شدم ولی هیچ‌ گاه به طور رسمی مورد نظرخواهی تشکیلاتی قرار نگرفتم.

سرانجام رفیق نوراحمد نور در ۸ سپتامبر ۱۹۹۴ به همراه خانواده‌اش وارد هالند می ‌شود و در سال ۱۹۹۵ اجازه‌اقامت درهالند را می ‌گیرد. اما در این جا نیز دولت امپریالیستی هالند وی را آسوده نمی ‌گذارد.

رفیق نور از آغاز سال ۱۹۹۹ مورد مصاحبه‌ های متعدد قرار می‌ گیرد تا این که در اواخر نوامبر ۲۰۰۲ اجازه‌اقامت درهالند را از وی پس می‌ گیرند؛ به بهانه‌ ای این که رژیم جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان نقض حقوق بشر کرده است و رفیق نورهم به عنوان یکی از رهبران اصلی این رژیم، در نقض حقوق بشر سهیم بوده است.

دادستانی دولت هالند با تشکیل یک تیم مخصوص، از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۰۴، تحقیقات وسیعی را در سراسر جهان جهت یافتن سند جرم علیه رفیق نور انجام می‌ دهد و سرانجام طی نامه ‌ای به رفیق نور، زبونانه اعتراف می ‌کند که هیچ سندی دال بر محکومیت نوراحمد نور یافت نشده است، اما وی باید هالند را ترک کند و رفیق نور پاسخ می ‌دهد که من به هالند آمده‌ام و از هالند هم خارج نخواهم شد و خارج هم نشد.

رفیق نوراحمد نور با تعهد کامل در دفاع از محرومان جامعه افغانستان، تا آخرین روزهای زنده ‌گی ‌اش، در کنار سایر همرزمان‌اش، با صداقت کامل و خسته‌ گی‌ناپذیر، به طور سازمان ‌یافته و تشکیلاتی به دفاع از منافع توده‌های زجرکشیده‌ی افغانستان می ‌پردازد و در شامگا ۵ جنوری ۲۰۲۴ فوت می ‌کند.

به طور کلی، مواضع و عملکردهای سیاسی ـ طبقاتی رفیق نوراحمد نور، وی را کاملاْ از سایر همرزمانش متمایز می‌ سازد و همه‌ ی این‌ها، شخصیتی برتر را در تاریخ معاصر افغانستان پدیدار می‌ سازد که نه این که کم‌ نظیر است، بلکه بی ‌نظیر است.

ستاره‌  نام رفیق نوراحمد نور، در اوج آسمان جنبش انقلابی افغانستان تا ابد خواهد درخشید و یاد وی در ذهن و قلب انقلابیون افغانستان تا ابد جاودانه خواهد ماند.

گر بدین سان زیست باید پاک

من چه ناپاک ‌ام اگر ننشانم از ایمان خود، چون کوه

یادگاری جاودانه، بر تراز بی ‌بقای خاک.

( احمد شاملو)

 

متشکرم!

بهمن آرام

هالند، ۳ فبروری ۲۰۲۴

 

بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۵/ ۲۴ـ ۰۸۰۲

 Copyright ©bamdaad 2024