درسوگ نبود زنده یاد نوراحمد نور*

 

مریم بریالی

اولاً، می‌ خواهم تسلیت‌های عمیقم را به تک تک اعضای خانواده کاکا نورارسال کنم.

من با کاکا نور بعد از مرگ پدرم آشنا شدم. پیش از آن، او «رفیق نور» بود، کسی بسیار دور و بالاتر از سطح من. در آن زمان، من از یک بحران هویتی می‌ گذشتم تا بتوانم جایگاه خودم را در بین فرهنگ‌های مختلف و مکتب‌های فکری مختلف پیدا کنم. در عین حال که در فکر سیاسی غربی تعلیم دیده بودم، واز یک خانواده چپگرا افغان می‌ آمدم، من تازه‌ به افغانستان واقعی آشنا شدم و آنجا آغازبه کارکردم. افغانستان آن بهشتی نبود که در داستان‌های مادر و پدرم، و یا دوستان‌ شان شنیده بودم. بسیار یک جامعه محافظه‌ کار و متعصب مذهبی بود. این همه، بحران‌ های فکری من را بیشتر و نه کمتر می‌ کرد. مادرم همیشه می‌ گفت «همراهی کاکا نور گپ بزن، می‌ توانند با سوالهایت کمک ات کنند».

آغاز دوستی فکری من با کاکا نور از طریق سوالات زیادی در مورد افغانستان، تاریخ حزب، و تاریخ افکار سیاسی در افغانستان در طول سال‌ها شکل گرفت. من که همیشه سوال می‌ کردم و آنها که باید همیشه جواب می‌ دادند. زمان که من نوشته‌هایم را با کاکا نورشریک کردم و با همه چیزی که او می‌ گفت موافق نبودم، جریان عوض شد. او شروع کرد سوال پرسیدن در رابطه با افغانستان آنزمان، مردم، رسانه‌ها، و به خصوص جوانان. کاکا نوربه کارهای تحقیقی که ما انجام می‌ دادیم علاقه‌ مند شدند. اینکه ما با اعداد و ارقام در افغانستان کار می‌ کردیم، برای ایشان بسیارجالب و جدید بود. او اولین شخص بود که اهمیت کارهای ما را فهمید.

از آنجا به بعد، کاکا نور و من در مورد نظریه‌های سیاسی تا نظام‌های مختلف سیاسی، تا دولتداری، ملت‌ گرایی، فمینیزم، و افراط‌ گرایی مذهبی صحبت می‌ کردیم؛ از حضرت محمد تا ماکیاولی تا مودی تا مادربودن موضوعات مورد بحث ما بود. درعین حال مشکلات چپی‌ها و روشنفکرهای افغانستان که فقط در بین خود مانده اند، را هم بررسی میکردیم. شنیدن این حرف‌ ها از یک مرد افغان با سن و سویه کاکا نور که درمورد اشتباهات، ولی هم در مورد فاتالیزم تاریخ صحبت می‌ کردند، برای من بی‌ نهایت جذاب و نو بود.

یک روز، بعد از انچه که برای من «دومین سقوط کابل » در ۱۵ اگست ۲۰۲۱ بود، با او تماس گرفتم (اولین سقوط برای من در اپریل ۱۹۹۲ بود، که هنوز هم درخاطرم بسیار زنده است). من بی اندازه احساساتی و ناراحت بودم. اشکم در گلویم نشسته بود. دردی که در دلم بود، بدتراز وقت فوت پدرم بود. از او پرسیدم، « کاکا، چی فکر می‌ کنید، بعد از این چی می‌ شه، سرنوشت افغانستان چی می‌ شه؟ ». واقعیت این بود که من هم نمی‌ دانستم دقیق چی سوال بپرسم. از رویدادهای شوک‌آور که از سقوط زرنج تا کابل، لحظه به لحظه، با همسرم نسیم که هنوز در کابل بود، پیگیری می‌ کردم، روحاً ویران ام نموده بود. تاریخ داشت دوباره تکرار می‌ شد. من انتظار داشتم کاکا نورهم به اندازه من ناراحت باشد، و شاید یک جایی درونم می‌ خواستم که او هم با من گریه کند. و حتا شاید یک جایی، دخترک کوچک درونم می‌ خواست که کاکا نور به من بگوید که همه چیز به زودی دوباره درست می‌ شود، طالبان از بین می‌ روند و دنیا گل و گلزار می‌ شود. تحلیلگر سیاسی خودم، خاموش شده بود، ولی او خیلی آرام بود. او غمگینی و ناراحتی خود را در برابر وضعیت بیان کرد و سعی کرد تا با من همدردی کند، اما چیزی در آواز او توهم باقی ماند.

او با صداقت به من گفت که هیچ‌ کس نمی‌ تواند دقیقاً آینده را پیش‌ بینی کند، اما مطمین باش که شرایط تغییر خواهند کرد و وضعیت همیشه اینگونه نخواهد ماند. این سخنان، بلافاصله نتوانست که مرا تسلی دهد. من افسرده شدم و برای مدتی با ایشان حرف نزدم. من اشخاصی را پیدا کردم که همفکر و هم احساس خودم بودند، و از دیگر-اندیشان خود را دور کردم. نهایت همان کار را انجام دادم که قبلاْ با کاکا نور در مورد چپی‌ ها انتقاد کرده بودم.

 با گذشت زمان بود که فهمیدم چرا او مثل من ناراحت و تکه تکه نبود. او شاهد چندین سقوط و تغییر رژیم‌ها در افغانستان بود؛ شاهد تحولات تاریخی که خودش و رفقانش شکل داده بودند و یا شکارش بودند. شاهد حالات و تحولات که من شاید تصورش را هم کرده نمیتوانستم.

نهایتاً، آرامش و منطق کاکا نور بود که به راستی مرا از دپرسی شدید و از ناامیدی عمیق نجات داد. این تغییر دیدگاه کمک کرد تا از دایره‌ی تک‌ اندیشی و یک نواختی خارج شوم. در اینجا بود که به اندیشه‌های گسترده‌ تر تاریخی پناه بردم و اهمیت تاریخ و انسان‌هایی که در شکل‌ گیری آن نقش داشته‌ اند را درک کردم. کاکا نور برای من یکی از این شخصیت‌ها بود.

 من واقعاً از فرصتی که داشتم تا با او وقت بگذرانم و از تجربیات اش بیآموزم، سپاسگزارم.

 

* گزینش عنوان از بامداد

 

بامداد  ـ ۱/ ۲۴ـ ‍۲۲۰۱

Copyright ©bamdaad 2024

 



 




 




بامداد  ـ ۴/ ۲۴ـ ‍۲۰۰۱

Copyright ©bamdaad 2024

 

 

 

 

 

 

 


بامداد  ـ ۳/ ۲۴ـ ‍۲۰۰۱

Copyright ©bamdaad 2024

گزیده ای از سخنرانی ها در مراسم وداع با پیکر زنده یاد نوراحمد نور

 

صحبت رفیق صمد پوپل به نماینده گی از خانواده

شادروان نوراحمد نور

 

رفقای عزیز، دوستان گرامی و خانواده عزیزم! 

امروزما در این جا گردھم جمع شده ایم تا برای همیشه با انسانی وداع کنیم که تمام عمر خود را ، یعنی بالا تر از ۶٠ سال زنده گی خود را وقف مبارزه بخاطر رفاه و آزادی مردم افغانستان نمود و تا آخر عمر بر ضد مظالم و استبداد ، نا برابری و بی عدالتی مبارزه کرد . 

کاکای عزیزم ، نوراحمد نور که برای خانواده ما حیثیت پدر را داشت نمونه یک انسان دلسوز، مھربان با خصوصیات عالی انسانی بود .  در مورد زنده گی سیاسی شان ھمه شما رفقا او را از نزدیک میشناسید  و در طول مبارزات شان با ھم یکجا شانه به شانه تا روز ھای اخیر زنده گی شان مبارزه کردید . 

او در زنده گی شخصی اش ھمچنان چون کوه استوار نقش و تاثیر بزرگی در زنده گی فرد فرد اعضای خانواده ما داشت . 

او به ما یاد داد با صداقت زنده گی کنیم.

به ما یاد داد با شجاعت زنده گی کنیم.

به ما آموخت که ھیچگاه در برابر ظلم و ستم کمر خم نکنیم.

به ما آموخت با یکدیگر مھربان باشیم.

به ما ایثار و فداکاری را آموخت.

به ما عاشقانه زنده گی کردن را اموخت. 

به ما وطن دوستی و در عرصه ھای سیاسی دفاع از اصولیت را یاد داد .

او نتنھا در حیات سیاسی اش ، بلکه در زنده گی شخصی همچنان انسان با حوصله متین و بردبار بود.

همه تار و پود زنده گی اش را حزب و آرزوھای ھای دیرین اش بخاطر  ساختن یک جامعه متمدن در افغانستان و آوردن رفاه ھمگانی در وطن عزیز ما افغانستان تشکیل میداد. وقف و فدا کاری او بخاطر این آرزو ھا شریفانه اش افتخار ابدی من و خانوداه ماست. 

ما درس وطن دوستی ، انسانیت و اصولیت را از او آموختھ ایم و انرا تا آخر عمر خویش گرامی خواھیم داشت و به آن وفادار خواھیم ماند . 

کاکای عزیزم شما همیشه به رفقا ، حزب و خانواده تان افتخار میکردید. مبارزه خستگی ناپذیر شما تا آخرین نفس ھای عمرتان الھام بخش حقانیت راه رفته شماست .زمان ثابت خواھد کرد که دیدگاه ھا و اندیشه شما برای خوشبختی انسان وطن ما بر حق بوده و شما در این راستا لحظه خاموش ننشستید و تا آخر ین رمق حیات به خاطر ان زرمیدید. 

شما امروز دیگر در بین ما نیستید ولی بدانید که تا ابد به شما افتخار خواھیم کرد و ثابت قدم ، راه پر افتخار شما را ادامه خواھیم داد. شما مظهر یک انسان بزرگ به تمام معنیا بودیید.جای شما همیشه در قلبم مان ماندگار خواھد ماند.

اگر چه خواست خداوند بر این رقم خورد که شما امروز در بین ما نباشید اما سپاسگزاریم از آن خداوند بزرگوار که گنجی چون شما را در خانواده ما به دنیا آورد، تا ما را راه انسانیت ، را عدالت ، راه مبارزه بخاطر خوشبختی مردم ، راه زنده گی کردن ھمزیستی و باھمی را بیاموزاند . 

شما یگانه آموزگار زنده گی من بودید که از اوان جوانی راه پرافتخار شما را انتخاب کردم و تا آخر عمرم به آن وفادار خواھم ماند .  من خوشبختم که تا آخرین لحظہ ھای زنده گی شما از حرف ھا و نصایح شما، صحبت ھای پرمحتوای شما در تمام عرصه ھای زنده گی لذت برده ام و آموختم. 

کاکای عزیزم چیزی که من ھمیشه تا آخرعمرم فراموش نخواھم کرد و با آن زنده گی خواھم کرد سجایایی والای انسانی شما بود داشتن قلب پاک ومھربان شما بود ، 

وقف ، فداکار ی , تقوا و پرھیزگاری شما بود ، 

و این را من تعھد میکنم که سرمشق زنده گی ام قرار خواھم داد . 

کاکا عزیز ، مھربان و بجان برابرم ، نور احمد نورم ، نور دیده ام ! آرام بخواب راه شما را میلیون ھا انسان این وطن رنجدیده ادامه خواھد داد. شما یگانه الگوی زنده گی برای من و ھمه خانواده ما باقی خواھد ماند!

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگھدار

تا دست خداحافظیش را بفشارم

روح و روان تان شاد باشد!

 

 صحبت رفیق محمد ولی زیارمل

 

نخست از همه یکبار دیگر به خانواده عزیز رفیق نورگرامی ما، به همه رفقا و دوستان و هموطنان عزیز ما که از جا های دور و نزدیک تشریف آورده اند عرض تسلیت دارم.

دوستان عزیز، چند دقیقه پیش ما نور عزیز را به خاک سپردیم. ولی آرمانهایش را نه، آرمان های نور شادروان نزد ما گرامی و زنده خواهد بود. راهش را تعقیب خواهیم کرد، راهی که بخاطر منافع زحمتکشان افغانستان، راهی که بخاطرصلح و عدالت اجتماعی در کشور بوده، راه همه ما و شما خواهد بود.

نور عاشق وطن بود، نور چشم امید همه روشنفکران، وطن پرستان و دادخواهان کشور بود و چشم امید ما متاسفانه که در ظاهر امرر از لحاظ فزیکی از ما بدور شد ولی نورشان در قلب های ما، در مغز ما جاودانه خواهد بود.

نور عاشق وطن بود، وطن خود را و مردم خود را دوست داشت. و از همین خاطر بود که از آوان جوانی سرنوشت خود را با مردم و ملت مظلوم افغانستان گره زد. او راهی را انتخاب کرد در پهلوی سایر رهبران عزیز و گرامی ما زنده یاد رفیق ببرک کارمل، رفیق سلطان علی کشتمند و سایر رهبران  ح.د.خ.اکه در راه فقط و فقط خوشبختی انسان نهفته بود.او از آوان جوانی تا آخرین رمق زنده گی در راه خویش پایدار، استوار باقی ماند و خسته گی را نفهمید.

او یک پرچمدار  مبارزه دادخواهانه کشور، پرچمدار راه عدالت اجتماعی و پرچمدار زحمتکشان کشور بوده که همه یی ما را رهنمایی می کرد، اما متاسفانه که او را از دست دادیم.

آرمانهای رفته گان ما، آرمانهای رهبران ما از رفیق کارمل گرفته و تا بالاخره رفیق نور عزیز همیشه پیش ما جاودان خواهد بود و انچه به ما مربوط است آنرا پیگیری کرده و این امانت بزرگ را به نسل های بعدی مبارزان انتقال خواهیم داد.

رفیق نور عزیز دیگر در میان ما نیست. اگر ما صادق و وفادار به آرمانهایش هستیم، پس بیایید دست وحدت، اتحاد و همبسته گی را بهم داده و یکدیگر را درآغوش بگیریم.

 

فشرده صحبت شفاهی رفیق سیدطاهر شاه پیکارگر

 

اینجا رفقا پیرامون شخصیت برجسته سیاسی و دولتی رفیق نور توضیحاتی دادند، به ویژه پس از پیام رفیق ارجمند سلطان علی کشتمند یار و همرزم نزدیک رفیق نور، حرفی برای گفتن باقی نمی ماند، اما من می خواهم کوتاه پیرامون صفات برازنده و عالی شخصی رفیق نور که افتخار آشنایی نزدیک به شش دهه با ایشان را داشتم مکث نمایم.

رفیق نور انسان مهربان، دانشمند، شکیبا و با بینش وسیع سیاسی بود. رفیق نور انسان بی آلایش، پرکار و با فرهنگ عالی سیاسی و اخلاق بلند اجتماعی بود. او هیچگاه تجربه و خرد انقلابی خویش را از همکاران و رفقا دریغ نورزید. با همه از نهایت صمیمیت و مهربانی کار می گرفت و با ذهن قوی که داشت همه امورات مربوط را پس از سالها نیز پیگیری و به رفقا از هیچ نوع کمک دریغ نمی ورزید.

رفیق نور عاشق وطن و مردمش، عاشق مبارزه دادخواهانه و روشنگرانه، عاشق وحدت و همبسته گی همه تیروهای ترقی خواه کشور ما بود. آرزوی قلبی او  تشکل و اتحاد رفیقانه همه وطن پرستان بخاطر نجات میهن از فقر و بدبختی، تعصبات تباری، زبانی، مذهبی و منطقوی بود.

او از متلاشی بودن نیروهای میهن پرست،نفاق و شقاق سیاسی رنج می برد و تا پایان زنده گی از هیچ نوع تلاش برای همسویی و وحدت درباره نیروهای ترقی خواه دریغ نورزید.

 

 


پیام تسلیت سازمان حزبی کشوری هالند حزب آبادی افغانستان


به مناسبت درگذشت رفیق گرانقدر روانشاد نوراحمد نور


 
رفقای عزیز، دوستان گرامی،


امروز ما  با رفیق گرانقدر روانشاد نوراحمد نور که رهسپار سفر بی برگشت بود وداع کردیم .
رفیق نوراحمد نور شخصیت مدبر و خردمند سیاسی کشور، یکی از اساسگزاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، حزب وطن، نهضت میهنی، نهضت فراگیردموكراسی و ترقی افغانستان، حزب مردم و حزب آبادی افغانستان بود.
رفیق نوراحمد نور این بزرگمرد مبارز و انقلابی  یکی ازهواداران نزدیکی و اتحاد نیروهای دموکراتیک و عدالت پسند کشور و وحدت ارگانیک بخش های مختلف حزب دموکراتیک خلق افغانستان بوده و دراین راه تا ا خرعمر پربارشریفانه خود از هیچ تلاشی دریغ نکرد.
رفیق گران ارج نوراحمد نور تا آخرین لحظات حیاتش دریکی ازسازمان های حزبی که از آرمانهای انسانی ح د خ ا الهام گرفته است، در كشورشاهی هالند عضویت فعال داشته وبه مبارزه  سازمانیافته پیگیرانه و با صداقت پابند بود. 
رفیق نوراحمد نور رهنما و رهبرخردمند بود. ما ازتجارب تشکیلاتی گذشته و مشوره های خردمندانه اش در مبارزه روزمره فیض فراوان بردیم. ما در سازمان های حزب آبادی افغانستان درهالند حضورگرم او راهمواره پشتیبان بزرگ مبارزه خود می دانستیم، و وجودش برای ما تکیه گاه معنوی بزرگی بود.
اکنون رفیق نور گرانقدر دیگردرمیان ما نیست او جاویدانی شد و به ابدیت پیوست اما یاد ها و خاطراتش در قلب ما همیشه زنده است.
روحش خشنود ، آرمانهایش پیروز و راهش پررهرو باد!
اعضای کمیته حزبی كشوری هالند حزب آبادی افغانستان خود را در این اندوه بزرگ جنبش دادخواهی کشور شریک دانسته ، بدین وسیله مراتب تسلیت و همدردی خویش را به شمیم جان نور همسر،داکتر آروین جان نور، مینه جان نور و آرمان جان نور فرزندان ، خواهران ، برادران و سایر بازمانده گان رفیق نورفقید، هواداران ح د خ ا ، به ویژه رهبری و همه اعضای حزب آبادی افغانستان پیشکش نموده ، در تحمل این غم بزرگ برایشان صبر و شکیبایی آرزو می نمایند .
یاد پرجلال رفیق نوراحمد نور رهبر، رفیق و پرچم سر بلندی ما گرامی باد !

 

 

حفیظ مصدق
مسوول کمیته حزبی کشوری هالند حزب آبادی افغانستان

 

بامداد  ـ ۱/ ۲۴ـ ‍۱۵۰۱

Copyright ©bamdaad 2024