جنرال عبدالرشید دوستم در میان فرازها و فرودها
عبدالو کیل کوچی
جای تعجب نیست که جنرال عبدالرشید دوستم در اثر فشار رقبای داخلی ویا مخالفان خارجی از قدرت به انزوا واز سیاست به حاشیه کشانیده شود . زیرا کشوریکه بوسیله گروه خاص وابسته به خارج اداره شود ، روزگار مردمش همینطور خواهد بود .
زندگی جنرال دوستم از همان آغاز جنگ نیابتی ارتجاع داخلی ، پاکستانی ها وحامیان غربی آنها در میدانهای دفاع از وطن و شخصیت آن منحیث یک سر باز وطنپرست از ایام جوانی الی اکنون در سنگر دفاع از وطن شکل گرفته است . از این رو مورد ستایش ،اعتماد وپشتیبانی مردم افغانستان قراردارد . جنرال دوستم تمام نیروی جوانی ، تجارب واندیشه های وطنپرستانه خود را در جهت بسیج واتحاد مردم در ایجاد لشکر مردمی بمنظور تقویت نیروهای دفاعی یعنی قوای مسلح کشو ر وقف نموده است .
تاریخ خوب بیاد دارد مادامی که پاکستانی ها به منظور مداخله وتجاوز بر حریم کشورما با راه اندازی جنگ اعلان ناشده وتحمیلی و بکارگیری گروه های عقب گرای داخلی مزدور در کنارعرب های مرتجع وحامیان بین المللی آنها همه در یک صف نامقدس با کمک های تسلیحاتی ومالی غرب برضد دولت قانونی ودموکراتیک افغانستان وبرعلیه مردم ومنافع ملی کشور ما قرار داشتند .
آنگاه شیر مردان وطن به خاطر دفاع از استقلال ، تمامیت ارضی ،حاکمیت ملی ومنافع علیای کشور درمبارزه علیه ارتجاع واستکبار پرچم مبارزه را به منظور سرکوب دشمنان وطن با ایثار و فدا کاری برافراشته سنگر به سنگرحماسه آفریدند که شجاعت و دلاوری آنها را مردم افغانستان هرگز فراموش نکرده وهمچنان دشمنان داخلی وخارجی شکست وتلفات ننگین خود را هیچ گاه از یاد نخواهند برد. زیرا مبارزات قهرمانانه دوستمی ها ،رزمنده ها ، غلام حضرت ها ،مصطفی ها ، فیض محمد ها ،احمد الدین ها ، بدخشی ها ، جلیل ها وصدها قهرمان راه آزادی ومدافعان صدیق کشور بود که تاریخ مبارزات آزادی خواهی را در جبهات قندهار ،کنر ،ننگرهار ،وازه خواه ،ست کندو ، لغمان وپغمان ،جوزجان وپروان پر رنگ ، جاودانه ومانده گار ساخت .
هرچند جنرال عبدالرشید دوستم اخیراً در آستانه تحولات سیاسی سال ۱۳۷۱ خورشیدی با موضعگیری مصالحه جویانه در بسیج تمام نیروهای دفاعی علیه دشمنان خارجی به خاطر دفاع از وطن موفقیت چشمگیری داشته ودر سطوح بالایی سیاست گذاری ها مطرح گردیده بود و به همین ترتیب ساحات تحت امر آن در سمت شمال کشور برای هموطنان بخصوص کسانیکه از جنگهای تنظیمی مجاهدین بر سر قدرت که درنتیجه آن هشتاد هزار نفر از همشهریان کابل شهید وهزاران دیگر مجروح وصدها هزار نفر دیگر مجبور بفرار گردیده بودند بمثابه جای امن وتکیه گاه مردم مبدل گردیده بود .
اما درانکشافات بعدی اوضاع رشادت جنرال دوستم در جبهه پاکسازی مناطق از وجود دهشت افگنان طالب وتروریستها علی الرغم تایید موافقان ومخالفان موصوف بقول معروف نام جنرال را در سرخط لیست سیاه دشمنان رقم زد که چالش های بعدی بر سر راه آن را در پی داشت .همین قدرت رزمنده گی او بود که جنرال دوستم را در اریکه قدرت سیاسی دولتی وجنبش ملی اسلامی کشاند ولی این جنرال مجرب اوپراتیفی اشتراک در جبهه جنگ را در کنار سربازان مدافع وطن نسبت به تکیه بر کرسی معاونیت اول ومقامات عالی دولتی ترجیح داده وبه منظور تقویت رزمنده گی وبلند بردن مورال دفاعی سربازان وطن در کنارآنها قرارگرفته و تاریخ مبارزات چهار دهه اخیر نشاندهنده آنست که نیروهای نظامی جنرال دوستم در کنار قوای مسلح قهرمان کشور بار ها حملات وحشیانه طالبان واقاعده وداعش را در ولایات مختلف افغانستان وبه خصوص شمال کشور عقب زده ومردم را از چنگال دشمن رهایی داده اند .چنین است که عبدالرشید دوستم را تاریخ مبارزات وطندوستانه وپشتیبانی مردمش او را جنرال دوستم ، رهبر جنبش و دوستم پاچا ساخت .
واضح است که آگاهان سیاسی ونیز خود جنرال دوستم بهتر می دانند که قرار گرفتن در خط مردم و ایستاده گی در برابر دشمنان سوگند خورده در واقع عبور از کوره راه هایست پراز چالش ها وخطرها . چنانچه در داخل و در میدان رقابت های ناسالم داخلی ،عدم تحمل شخصیت های مبارز، با اعتماد ومردمی از سوی گروه های بزرگ « کوچک نظر » که با منافع قوم سالاری شان در تضاد کامل قراردارد و در عرصه خارجی چنین پالیسی ها درسرزمین افغانستان به خصوص مناطق شمال کشورکه منحیث دهلیز عبور آتش از لحاظ اهمیت جیوپولیتیک وجیواستراتیژیک با اهداف و استراتیژی های بزرگ منطقه وی همخوانی نداشته انگیزه های سیاسی را درپی دارد . بعضاً گفته می شود که جنرال دوستم بجای کار در پشت میز معاونیت اول ریاست جمهوری ، بیشتر متمایل به رفتن در جبهات است اما پاسخش را نیزخود می دانند .
چنانچه دولتی که در قلمرو تحت امر آن د ه ها وصدها مناطق دور و نزدیک کشور همواره مورد ضربات پیهم دشمن قرار داشته و در میان خون وآتش فرومی رود ، چگونه می توانند دولتمردان آن با وجدان آرام و آسوده از عقب میزهای کلان داخل ارگ وسپیدار امر و نهی صادرنموده و هر قضیه را به منظور فریب مردم با کلمات مزمن وعوامفریبانه بنام « تحقیق می کنیم »آرام بگیرند . دولتی که در تمام عمرش فقط یکبار آنهم در جریان کمپاین انتخاباتی به مردم مراجعه کرده و پس از آن زیر نام وحدت ملی فریبنده ترین کلمه تکراری ، هزاران کیلومتر از مردم فاصله داشته باشد و با بی تفاوتی در مسایل خیر وشر مردم چگونه می تواند خود را وحدت ملی بخواند .
درحالیکه مردم افغانستان با توجه به تجارب سی چهل سال جنگ و تحولات سیاسی با کسب آبدیده گی سیاسی ، جریانات و موضعگیری های شخصی وسیاسی را زیر ذره بین داشته هر آن عملکرد دولت ها وشخصیت ها را مورد قضاوت قرار میدهند ودر چشم انداز بعدی به روز بازخواست وعدالت مردمی باور وامید وار اند و در عین حال هر گونه مداخلات خارجی را بر سرنوشت خویش محکوم نموده درک میکنند که میزان مداخلات خارجی ها برابر با ضعفها ومقدار کارایی دولت افغانستان بوده زیرا پروسه روابط اجتماعی وسیاسی اقوام داخل کشور با جوامع کشورهای همسایه و منطقه ریشه تاریخی واثرات متقابل دارد .
به گونه مثال روابط خونی اقوام پشتون با ولایات آن سوی سرحد دیورند ، روابط فرهنگی برادران هزاره ما با آن سوی سرحدات غربی کشور واز ترکمنها با مردم ترکمنستان ، تاجیک ها با مردم تاجیکستان وازترک تباران با کشور ترکیه مشخص میسازد . تا وقتی که این گونه روابط برمبنای احترام متقابل ،حسن همجواری و با منا فع علیای هردو طرف مطابقت داشته باشد روابط مفید ودوستانه را بین طرف ها تحکیم بخشیده وهرگاه پای منافع فرمایشی ویک جانبه پیش می شود طبعاً پایه ی دوستی خلق ها را متزلزل ومنافع را یکجانبه می سازد . به گونه مثال در مورد روابط ترک تباران افغانستان با کشور ترکیه در مقاله ی زیر عنوان ( دوستم کنار میرود ) بنقل از سایت وزین همایون میخوانیم «فراموش نکنیم که گلبدالدین حکمتیار از چندین دهه بدینسو با ترکیه روابط خوبی داشته است .رجب طیب اردوغان که حالا رییس جمهور ترکیه است از جمله یاران دیرینه سیاسی حکمتیار است ودر دوران جنگ های داخلی روابط گرمی با هم داشته اند وحال نیز این روابط بر قرار است .بناً تعجب آور نیست که پس از دوستم مردم ترکتبار در نتیجه هماهنگی های دوسویه از جانب حزب اسلامی و ترکیه یکی از کشورهای حامی ترک تباران افغانستان نیز گرایش به حزب اسلامی پیدا کنند »
از مطالب فوق چنین بر می آید که اهمیت جنگ وصلح نیز مطابق نرخ روز شکل میگیرد نی قول وقرار داد های اجتماعی وریشه دار تاریخی . و در این صورت سوال پیدا میشود که دولت ترکیه چگونه میتواند تاریخ قدرت ونفوذ مردمی جنرال دوستم را با همه وجوهات مشترک ودیرینه اش گویا تیر شده انگارد وگلبدین را که تا دیروز در لست سیاه تروریستی ملل متحد ثبت بود در سکوی قدرت ببیند . اگر چنین بود چرا این پالیسی را دولت های قبلی ترکیه از سالهای دهه هفتاد وهشتاد خورشیدی روی دست نگرفتند که حالا چنین روابطی در سطوح بالایی رنگ ورقم میگیرد . آیا این موضع گیری ها بیانگر علایقات شخصی رده های بالایی آن کشورخواهد بود ویا مصلحت و پالیسی منطقه وی ترکیه در قبال اوضاع منطقه .
به باوراین قلم بهترین سیاست رای و نظرعمومی وخرد جمعی مردم است همان طوری که دولت افغانستان ادعای وحدت ملی دارد می باید با پیگیری سیاست روشن ، متوازن وعادلانه در راه تحکیم وحدت ملی کشور گام های صادقانه برداشته درچنین شرایط حساس سیاسی ونظامی که پاکستانی ها مستقیماً حریم کشور ما را مورد تجاوز قرار می دهند ، اوضاع جاری نسبت به هرزمان دیگراز دولت افغانستان می طلبدکه درراه تحکیم وحدت ملی و تقویه صفوف نیروهای مسلح کشور بسوی وحدت ویکپارچه گی ملی گام های عملی برداشته با کسب اعتبار مردم فاصله ها را نابود سازد .
البته جامعه روشنفکری افغانستان ، نیروهای مبارز وترقی خواه ،وطن دوست ، احزاب سیاسی ، دموکرات وعدالت پسند ، شخصیت های مستقل ملی وعناصر آگاه و چیز فهم جامعه با درک این رسالت تاریخی در شرایط کنونی می توانند تمام اختلافات را به یکسو گذاشته وبا عزم جمعی و آهنین در راه نجات مردم ودفاع وطن بسیج گردند ونیروهای مدافع استقلال ،حاکمیت ملی وتمامیت ارضی را تحکیم بخشند .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۳/ ۱۷ـ ۱۴۰۳