ضرورت تدویرکنفرانس سراسری نیروهای چپ، مترقی، ملی و دموکرات افغانستان
داکترآرین
قابل توجه رهبران احزاب سیاسی!
ضرورت تدویر کنفرانس احزاب چپ، مترقی، ملی و دموکرات افغانستان دراروپا و در داخل کشور یکی از مبرم ترین و حیاتی ترین مساله سیاسی است که در برابر احزاب و سازمان های مردمی قرار دارد، این ضرورت تاریخی نه تنها از شرایط اسفناک افغانستان برخواسته، بلکه از زمینه های مشترکی نظریات قدرت های بزرگ جهان در مورد اینکه: چگونه می توان در افغانستان صلح و امنیت دایمی را ایجاد کرد؟ نیز برخواسته است، زیرا برای اولین بار درچهل سال اخیر یک رییس جمهور امریکا صادقانه نبرد خویش را علیه تروریزم اعلام می کند - دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه در صحبت تیلفونی به مبارزه با تروریزم و به وجود آوردن یک جهان دارای امنیت تاکید نموده؛ و صلح را مسوولیت مشترک خویش خواندند. به همین ترتیب در مورد مبارزه با تروریزم آقای صلاالدین ربانی وزیرامور خارجه افغانستان درسفرش به مسکو خواستار داشتن روابط نیک و دو جانبه افغانستان با روسیه و همسایگان شد، نه اینکه افغانستان پایگاهی باشد برای فعالیت های خصمانه تروریستان که امنیت همسایگان را تهدید کند. همچنان در حاشیه نشست وزیران خارجه گروه بیست در شهر بن آلمان سرگی لاوروف وزیرامورخارجه روسیه در دیدار خویش با رکس تیلرسون وزیرامور خارجه امریکا مساله افغانستان را در اجندای گفت وگوها گرفته و برمبارزه و نابودی تروریزم در افغانستان ابراز نظر نمودند، همان طور ولادیمیر پوتین درمورد اینکه چه طورجهان را امن ساخته و تروریزم را ریشه کن کرد ازعدم توافق دولت های سابق امریکا وغرب درمورد مبارزه با تروریزم در سال های اخیرانتقاد نموده و برای اولین باراست که بعد از فروپاشی دولت شوروی سابق، یک رهبر روسیه اعزام قطعات محدود اتحاد شوروی را به افغانستان قانونی وبنا به دعوت حکومت افغانستان توصیف نمود و اولین بار است که در تجلیل از بیست و نوهمین سالگرد خروج قطعات محدود شوروی از افغانستان مفصرین سیاسی و منابع رسمی دولت روسیه خروج قوای نظامی اتحاد شوروی را از افغانستان در مقایسه به حضور قطعات نظامی امریکا و چهل و چند کشور دیگرکه پس از پانزده سال ناکام برگشتند و به هدف اصلی خویش که محو تروریزم بود نرسیدن و افغانستان همچنان منبع تروریستی باقی مانده است. اجرای وظایف انترناسیونالیستی قطعات محدود اتحاد شوروی را موفقانه و خروج آنان را پیروزمندانه ارزیابی و تقدیر نمودند، زیرا اردوی افغانستان را مجهز ساخته و سطح قابلیت محاربوی آن را آماده دفاع مسقلانه کردند، که بعد ازآن دولت جوان افغانستان توانست بیشتر از سه سال دیگر درمقابل تجاوز خارجی و تروریستی مقاومت و ازحاکمیت ملی و تمامیت ارضی خویش دفاع نماید.
طوری که روشن است، قدرت های بزرگ جهان سیاست های نوین و واقعبینانه را درمبارزه با تروریزم، ریشه کن نمودن فساد، قاچاق مواد مخدر، قاچاق اسلحه و انسان که دربیست و پنج سال اخیر درجهان به اوج خود رسیده بود در پیش گرفته اند ومصمم اند که با نابود نمودن تروریم، تهدید های که از این ناحیه سراسر بشریت را فرا گرفته است دنیا را نجات بدهند. انقلاب که آقای دونالد ترامپ جهت احیا کردن یک امریکای مقتدر، بزرگ و پرقدرت در جهان، آغاز نموده است بزودی تاثیرات مثبت خویش را بالای کشورهای جهان و شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آنان خواهد گذاشت. این انقلاب، استراتیژی ایالات متحده امریکا را در موارد مشخص مانند - صدور انقلاب های رنگین، صدور دموکراسی!! و بی ثبات نمودن جهان و بهره گیری از گروه های دهشت افگن به کلی تغییر داده و سیاست در حکومت جدید امریکا از« فرق به پا » استوار شده است وامکان دارد که کشورهای روسیه ، امریکا، چین، هند، ایران و پاکستان در تفاهم با دولت افغانستان و شرکت سازمان ملل متحد کنفرانس و نشستی را مانند نشست« آستانه در باره سوریه »، در مورد اوضاع افغانستان و چگونگی تحقق « مصالحه ملی»، در پایتخت یکی از کشور های آسیای میانه به گمان اغلب در « دوشنبه » با دعوت از تمام احزاب سیاسی و نیروهای مطرح افغان برگذار نمایند که در این نشست راه های علمی و عملی ایجاد دولتی متشکل از تمام نیروهای سیاسی شناخته شده و مورد بحث که دارای جایگاه در ساختار سیستم سیاسی افغانستان اند، بحث و مباحثه صورت گیرد، به همین ارتباط آقای پوتین در سفر سه روزه اش به آسیای میانه در « دوشنبه » پایتخت جمهوری تاجیکستان بتاریخ ۲۷ فبروری ۲۰۱۷ ترسایی از کار و زحمات رییس جمهور تاجکستان آقای امام علی رحمانوف قدر دانی نموده و اظهار امیدواری کرد که در آینده نزدیک گفت و گو ها در مورد تحقق « مصالحه ملی » در افغانستان با تمام نیروهای سیاسی و درگیر برگزار؛ و دور جدید مذاکرات آغازگردد، زیرا صلح و امنیت در صورتی درافغانستان امکان پذیراست که تمام نیروهای سیاسی و مردم در قدرت بطورعادلانه سهیم باشند. ولی در این لحظات پر اهمیت، حساس و مناسب از لحاظ سیاسی و بین المللی، که اوضاع در ارگ جمهوری اسلامی متشنج و درجامعه آشفته و دولت مردان افغانستان اعتماد خود را نزد جهانیان از دست داده اند و اکثر آنها متهم به فساد و قاچاق مواد مخدر اند و تروریزم و بنیادگرایی دیگرخریدار در جهان ندارد، طوریکه دیده و شنیده می شود با وجود دستاوردهای کم و بیش، که نمی شود آنرا نادیده گرفت، میان احزاب سیاسی چپ و مترقی افغانستان هنوز حرکت، جنبش و همبسته گی که درخورد شرایط نوین و میراث انقلابی جنبش های مترقی و دادخواهانه باشد دیده نمی شود، باید بیاد داشت، آنجاکه« پهلوان » ما در صحنه تاریخ غایب است و یا کمرنگ عمل می کند، در صحنه تاریخ ما غایب هستیم و دشمنان مردم آنجاست، پس نه تنها از شرایط مساعد نوین جهانی باید سود جست، بلکه برای تشکیل یک ایتلاف و یا « جبهه ملی » نیرومند و قوی که دربرگیرنده تمام احزاب سیاسی و سازمان های ملی و مترقی، مردم و شخصیت های با اعتبار سیاسی باشد، باید تلاش عملی کرد.
سیاست تنها عاطفه نیست، بلکه شجاعت، نبرد، پیکار، تدبیر، قاطعیت، تحلیل، تجزیه و عمل به جا و به موقع در رزم گاه سیاسی است، سیاست ارتباطات است، ارتباط میان احزاب، ارتباط میان احزاب و دولت است، ارتباط میان احزاب و مردم است، ارتباط میان ملیت ها، دولت و احزاب است، سیاست سازماندهی و رهبری جنبش و مردم است، رهبری دولت است، رهبری و سازماندهی احزاب است. سیاست پیاده نمودن تاکتیک و استراتیژی است، سیاست برنامه و استراتیژی است و مساله اساسی درسیاست رسیدن به قدرت سیاسی می باشد، پس ضرور است تا به منظور تحکیم و تثبیت سیاست های خویش و انتقال قدرت از یک « گروپ مافیایی بیست و پنج ساله» به توده های مردم، یکجا شده اراده و خواست خویش را واضع اعلام نموده و برای ساختن « جبهه ملی » و سراسری متحد شویم. وگرنه تا به ابد « ثنا خوان» سیاست باقی خواهیم ماند.
افزون بر این در حالیکه تمام احزاب چپ، مترقی، ملی و دموکرات در افغانستان خواستار عدالت اجتماعی، ترقی و دموکراسی اند و برنامه های آنها دارای اهداف و محتوای عمیقا خلقی و مردمی می باشد، همگان در دفاع از زحمتکشان و محرومان جامعه و خواستار محو تروریزم و فساد بوده و تشکیل ائتلاف ها، جبهه و وحدت ها می باشند. اگر صادقانه بگوئیم در طرح و پیاده نمودن این اهداف و برنامه های خویش، ما هنوز موفق نیستیم؟ به باور نگارنده باوجود اینکه در مسایل اساسی برنامه ها وحدت اندیشه وجود دارد، اما در مسایل تخنیکی و تاکتیکی میان احزاب هنوز وحدت نظر و عمل به وجود نیامده و همواره مسایل خورد و کوچک باعث جلو گیری از وحدت ها و ائتلاف ها شده است، هنوز ما در پاسخ به عمل مشترک جهت نجات میهن و مردم ما به یک نتیجه نرسیدیم و یک نحو فکر نمی کنیم، هنوز « شورای احزاب سیاسی چپ و مترقی » را نداریم، هنوز از همکاری با یکدیگر امتناع می نماییم، هنور هم ما اسیر اگر مگرها و تعهداتی هستیم که تنها ما به آن پابند می باشیم. این بزرگترین نقطه ضعف ماست که دشمنان مردم افغانستان و مخالفین ما حد اکثر استفاده را از این وضع نموده اند.
باید بپذیریم که دشمنان ترقی و سعادت مردم افغانستان حالا دیگر گروپ « شرور و شیطان صفت» که پیش از قیام مسلحانه ثور در مظاهرات عمومی در پارک زرنگار جهت اخلال مظاهرات و تظاهرات، مسلح با کارد و چاقو و چوب می آمدن و یک افغانی هم در جیب شان نبود، نیستند. در بیست پنج سال اخیر به کمک کشورهای خارجی و ارتجاع عرب و غارت حق و حقوق مردم افغانستان و پول های باد آورده، بصورت غیر مشروع امروز بزرگترین شیریان های اقتصادی و پوست های دولتی را در اختیار دارند، آنها به هرگونه تلاش و توطه و حتا جنایت دست خواهند زد تا از اتحاد، همکاری و راه یافتن احزاب سیاسی چپ و مترقی در قدرت سیاسی جلو گیری نمایند، به این ترتیب وطن پرستان تنها آنوقت در مقابل این حملات و اعمال محیلانه از آماده گی لازم برخوردار می باشند که یک مشت، همکار و متحد در یک « جبهه ملی » و یا ایتلاف سیاسی به خاطر صلح، امنیت و دموکراسی قدرت خویش را متمرکز سازند.
رهبران و اعضای احزاب سیاسی چپ، مترقی، ملی و دموکرات!
به خواست زمان و به واقعیت « جبهه ملی » بمثابه یک سازمان توده ایی، اجتماعی و سیاسی تن در داده و با سربلندی و افتخار صف خود را در این رزم گاه روشن و علنی کنید، به « خپ، خپ شتر گرفته نمی شود » و آشکار برای دفاع از میهن و منافع ملی و نجات کشور با آغاز تدویر « کنفرانس بزرگ و سراسری » با گذاشتن یک گام بزرگ در راستای برپایی « جبهه ملی » در افغانستان و خارج از آن، هرجای دنیا که میهن پرستان دور از میهن خویش بسر می برند اقدام نمایید، هیچ راهی دیگر به جز از تشکیل « جبهه ملی » نیرومند برای دفاع از منافع ملی، مردم و ترقی افغانستان و استقرار صلح و امنیت که تنها از طریق دست یافتن به قدرت سیاسی میسر است، وجود ندارد. چرا؟
- در صورتیکه « جبهه ملی » یا ایتلاف یا هر نامی که بالایش می گذارید تشکیل نشود و احزاب چپ مترقی، ملی و دموکرات به نیروی قابل اعتماد در جامعه مبدل نگردد، نمی تواند پشتیبانی معنوی مردم را جلب و از کمک های مادی تجار و توانگر برخوردار گردد - آنچه که پیکار مشترک را برای ایجاد تحول بنیادی در جامعه آسان نموده و رسیدن به اهداف استراتیژیکی را سهل و راه را برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری هموار می گرداند با جذب نمودن اسپانسر های ثروتمند «جبهه ملی » ثروتمند می شود و ثروت شرط دست رسی به قدرت است « سیاست بیان متبلور و متمرکز اقتصاد است » اقتصاد اکثرا تعیین کننده ای سیاست است، سیاست روبنا و اقتصاد زیر بنای آن است.
- نیروهای چپ، مترقی، ملی و دموکرات هنگامی می توانند رسالت تاریخی خود را ایفا نمایند، که بر پایه یک تشکل سراسری قوی و هدفمند استوار بوده و از پیوند آهنین در « جبهه ملی » بهره مند باشند، در غیر آن همین شیوه ارتجاعی چند صد ساله « تفرقه بینداز و حکومت کن » ادامه داشته، مردم و میهن ما بیشتر از این هم بخاک و خون کشانده خواهد شد.
- « جبهه ملی » بمثابه یک سازمان واقعا ملی، مردمی و مترقی شایسته گی جلب اعتماد کشورها را در صحنه بین ا لمللی دارد، یعنی سازمانی می تواند از پشتیبانی جوامع بین المللی و کشورهای بزرگ دنیا مستفید شود، که در میدان نبرد و مبارزه سیاسی پررنگ بوده و از نام و آوازه بهره ور باشد و این پشتیبانی نهایت ضروری است، زیرا با توجه به مبرم بودن عامل داخلی، بدون حمایت کشورهای بزرگ در مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری در افغنستان، مبارزه نمودن با مافیای پاکستانی و ارتجاع عربی و چپاولگران افغانی مشکل و پیروزشدن دشوارذاست.
- تنها « جبهه ملی » نیرومند احزاب چپ، مترقی، ملی و دموکرات به مثابه یک سازمان یکپارچه صلاحیت تامین حاکمیت واقعی مردم را در افغانستان داشته و می تواند دولت اسلامی افغانستان را وادار به برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه نموده و به پذیرفتن پیشنهادات سالم ومفید خویش مجبور سازد و در تمام کمیسیون های انتخاباتی نماینده و ناظر داشته باشد و فعالیت آنرا از امروز تا به برگذاری انتخابات کنترول نماید. درغیرآن « خود می برند و خود می دوزند » درحالی که از کمترین مشروعیت در جامعه برخوردار نیستند، بازهم یک گروه تحمیلی و دست نشانده و مزدور که تا به گلو در خیانت، جنایت و فساد غرق اند حاکم مردم بیگناه و بی دفاع افغانستان خواهد شد.
- فقط « جبهه ملی » به مثابه یک سازمان وسیع تبیلغاتی توانایی روشنگری، تنویر و تربیه مردم را داشته ومی تواند با مطبوعات وابسته به دولت اسلامی و رسانه های که در اختیار دارند مقابله نموده و جلو تبلیغات اغواگرانه ای آنان را بگیرد. آیا متوجه یک تعداد از رسانه های گروهی در ایالات متحده امریکا شده اید، که در مقابل دولت قانونی رییس جمهور امریکا به یک اتحاد نامقدس دست زده اند و به اشاره ارتجاع و « خشونت طلبان » امریکایی، به تبلیغات زهرآگین علیه آقای دونالد ترامپ دست زده و کوشش دارند که دولت جدید را تحت فشار آورده و از اهداف انسانی و صلح خواهانه ای آن منحرف نموده و قدرت را دوباره به حلقات طفیلی و خونخوار تکیه بدهند تا اختناق جهان را فراگرفته و به تعداد کشورهای مانند افغانستان، اعراق، لیبیا، سوریه و ...اضافه شده و آتش جنگ و کشتار بی رحمانه ای تروریزم زمین زیبای ما را به « سلاخی » و قصابخانه بزرگ تبدیل نماید.
به این ترتیب تا دیر نشده بخاطر رسیدن به پیروزی های نهایی و دستیابی به تشکیل جبهه وسیع ملی، ضرورت است تا « کنفرانس » های وسیع و سراسری تدویر گردیده و در مورد ایجاد « شورای احزاب سیاسی » و « جبهه ملی » گفت و گوها و تبادل نظر صورت بگیرد. همکاری احزاب سیاسی و تشکیل « جبهه ملی » برای میهن و مردم ما زنده گی ساز است و دوری و تفرقه نیروهای چپ و میهن پرست، سند محکومیت به فنا می باشد.
نوت: هفته گذشته در صحبت تیلفونی با یکی از پیشکسوتان و سابقه داران سیاست و شخصیت با تدبیر سیاسی افغانستان، از نوشته قبلی ام که درآنجا از ایجاد « شورای احزاب سیاسی » و به تعقیب آن اساسگذاری « جبهه ملی » را خواستار شده بودم، یاد آور شدم و از امکانات عملی بودن آن نظر شان را خواستم، این رفیق گرامی برایم مشوره داد که : سهل تر و در قدم اول تدویر یک کنفرانس متشکل از تمام نیروهای ملی، مترقی و دموکرات است، اگر در آن باره چیزی می نوشتید بهتر بود. همین انگیره باعث شد تا این نوشته را تحریر و خدمت میهن پرستان تقدیم نمایم.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۴۰۳