« ما از میهن مان، از شرف مان دفاع می کردیم ! »
به مناسبت هفتاد دومین سال پیروزی بر فاشیزم
ا. م. شیری
روز نهم ماه می سال جاری درست ۷۲ سال از روز اعلام پیروزی باشکوه خلق ها، ارتش سرخ، دسته های پارتیزان کشور بزرگ اتحاد جماهیرسوسیالیستی شوروی تحت هدایت حزب بلشویک ها به رهبری خردمندانه یوسف ویساریونویچ استالین بر طاعون فاشیزم سپری می شود. این پیروزی عظیم در جریان جنگ جهانی دوم که در اتحاد شوروی با عنوان « جنگ کبیر میهنی » از آن یاد می شود، در اثر قهرمانی ها و فدارکاری های خارق العاده صد ها میلیون انسان، قبل از همه ، خلق های اتحاد شوروی در جبهه ها و پشت جبهه ها، در میدانهای کار و پیکار، با تحمل رنج ها و مشقتهای خارج از تصور و به قیمت جان بیش از ۸٠ میلیون نفر انسان، از جمله آنها، بیش از ۲۷ میلیون نفر انسان شوروی، به ویژه بلشویک ها، این عصاره ها و گل های سرسبد جامعه بشری و به بهای ویرانیهای گسترده دهها کشور جهان حاصل گردید.
در روز هشتم ماه می قوای ظفرمند ارتش سرخ و نیروهای خلقی اتحاد شوروی پس از چهار سال نبرد، ارتش ویرمخت و رژیم هیتلری المان را به تسلیم بی قید و شرط وادار نمودند و متعاقب آن، دشمن غدار بشریت را در خانه خودش (در نورنبرگ) به پای میز محاکمی کشیدند و شماری از سران آن ها را بسزای جنایات خارج از توصیف خود رسانیدند.
واضح است که در جریان جنگ جهانی دوم و جنگ کبیر میهنی اگر چه تقریبا هیچ خلق و ملت جهان از عواقب شدیدا ناگوار و تلخ آن در امان نماند؛ اما سنگین ترین تلفات انسانی و معنوی، اقتصادی و اجتماعی را خلق های اتحاد شوروی متحمل شدند.
امروز، در هنگامی برگزاری این پیروزی بزرگ در مقیاس جهانی، متاسفانه، کشور پیروزمند ( اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی) پشتیبان و تکیه گاه اصلی صلح و امنیت جهانی از نقشه سیاسی جهان حذف گردیده است. واضح است، که نابودی خاینانه این کشور بزرگ، در اصل علت عمده و اساسی اوضاع فاجعه باری می باشد که در جهان امروز بیداد می کند. سالهاست که فاشیزم جهانی تحت بهانه جنگ با تروریزم، جنگ بی رحمانهای را بر علیه بشریت جهان آغاز کرده است؛ به صغیر و کبیر می تازد؛ تر و خشک را می سوزاند؛ سیاسـت انگلوساکسونی « تفرقه بیانداز و حکومت کن » را جایگزین دوستی و برادری خلق ها نموده و بعد از تجزیه اتحاد شوروی، نظام مستعمراتی را در اشکال نو و کهنه آن احیا و بازسازی کرده است. با این حال، خلقهای اتحاد شوروی در شرایط هلاکت بار کنونی به موجودیت خود ادامی می دهند و همچون گذشته پر افتخار خویش در راه تحقق صلح و امنیت جهانی، در دفاع از استقلال و آزادی کشورها و ملت ها، برای تامین حقوق حقه انسان و ایجاد جهانی عاری از ستم و بهره کشی، عاری از تبعیض و نابرابری های اجتماعی در صف مقدم مبارزه می کنند.
امروز کمتر کسی در این واقعیت تردید دارد، که جنگ جهانی دوم یکی از بزرگ ترین تهاجمات سرمایه داری به بشریت و یکی از تلاش های آن برای نابودی جامعه عادلانه مستقر در یک ششم کره زمین- اتحاد شوروی بود. هدف از برافروختن آتش این جنگ خانمانسوز از میان برداشتن نظم جهانی جدیدی بود، که توسعه دیالکتیکی تاریخ آن را ایجاب می کرد. اما، اگر چه در آن زمان، جنگ سالاران فاشیزم و حامیان و منادیان آن در سایه وجود اولین حاکمیت کارگری در تاریخ و مبارزات قهرمانانه خلق های اتحاد شوروی به تحمل شکست سخت وادار گردیدند و کل بشریت از چنگال خونچکان آن نجات یافت، اما در سال های اول آخرین دهه قرن گذشته ترسایی کارگزاران « نوسازی گارباچوفی » تمامی ارزشهای جامعه سوسیالیستی، دستآوردها و پیروزیهای نسلهای گذشته را نابود ساختند.
البته در طول همی این چندین ده سال پس از پیروزی انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتوبر تلاشهای بی حد و مرز فراوانی به منظور تحقیر و توهین به ایدهآل های بشری، برای خوارداشت جامعه عادلانه سوسیالیستی، بازنویسی تاریخ به عمل آمد، و این تلاشهای مذبوحانه حتا در مدت قریب به سه دهه اخیر بر علیه کشور نابود شده اتحاد شوروی با شدت و حدت دیوانه واری در داخل و خارج از محدوده آن ادامه یافت. افزون بر این همی، هم اکنون نیز این حملات ارتجاع جهانی بر مبنای تضادهای آشتی ناپذیر بین طبقات متخاصم اجتماعی، به شکل مبارزه طبقاتی بر علیه کارگران و زحمتکشان، بر علیه محرومان و ستمدیده گان همچنان ادامه دارد. تبلیغاتی که در یکسری کشورهای غربی، در نهاد های دولتی آنها و از سوی برخی سیاست ورزان برای علامت مساوی قراردادن بین کمونیزم و فاشیزم براه افتاده، در واقع چیزی جز ترور تاریخ و ارزشهای تاریخی، پایمال نمودن دستآوردهای بی نظیر سازنده گیهای و سیاه نمایی سرداران و فرمانده کل قوای طرف ظفرمند این جنگ ویرانگرانه نیست. این در حالی است که ارتش سرخ و دسته های پارتیزان اتحاد شوروی نه فقط قاره اروپا را از اشغال فاشیزم آزاد کردند، حتا خطر طاعون فاشیزم را از کل جهان و سر ساکنان آن برداشتند.
در آستانه نهم ماه می، در روزهای منتهی به برگزاری این جشن باشکوه جهانی، یادآوری گوشه هایی از خدمات عظیم مردم جمهوری سوسیالیستی آذربایجان در روند جنگ کبیر میهنی و سهم آن در حصول این پیروزی بی جا نیست. خلق آذربایجان در ترکیب اتحاد شوروی بدفاع از میهن سوسیالیستی بزرگ خود به پا خاست و با تمام توان، فعالانه در جنگ علیه فاشیزم شرکت کرد. بیش از ۶۸٠ هزار نفر از فرزندان خلق آذربایجان، از جمله آنها، ۱٠ هزار تن از دختران این خلق به جبهه های نبرد علیه اشغالگران فاشیست شتافتند. در حدود نیمی از پیکارگران ضد فاشیست به خانه بازنگشتند. صدها نفر از سربازان آذربایجان به دریافت مدال و نشان افتخار مفتخر شدند. سینه ده ها نفر آنها، از جمله، قهرمانان اسطورهایی مثل میدی حسین، هزی اسلانوف، اسرافیل محمداوف، اولین خلبان هواپیمای جنگی از قفقاز خالد محمدخانوف، سرتیپ محمود آبیلوف، میرزا ولییف، محمد محمداوف، غفور محمداوف و بسیاری دیگر با مدال قهرمان اتحاد مزین گردید.
درپشت جبهه نیز خلق آذربایجان نقش تعیین کنندهایی در راه غلبه بر فاشیزم ایفا نمود. نفتگران آذربایجان در سال های جنگ تقریبا ۷۵ درصد نفت مورد نیاز اتحاد شوروی را تامین کردند که خود این نیز اهمیت بسزایی در حصول پیروزی بر فاشیزم جهانی داشت.
افتخار آشنایی و مصاحبت با برخی از سربازان اعزامی از آذربایجان را داشتم. متاسفانه، شمار رزمنده گان جان بدربرده از این جنگ هلاکت بار همی ساله کمتر و کمتر می شود. از میان آشنایان، پارتیزان خوشالحان خانم آنتونینا آودیاوا الکساندراونا ( توسیا )، سربازان قهرمان گادیلزیان بوخاریف سلیمجاناویچ و باریس پاستریگایف ترتنتیویچ در همین چند سال اخیر به جاودانه گان پیوستند.
متانت و فروتنی، صلابت و ساده گی کهنه سربازان ارتش سرخ و پارتیزانهای شوروی شگفتانگیز است. همی آنها ساده زیستند و ساده درگذشتند. نه فخرفروش بودند و نه ادعایی داشتند. توسیا میگفت: «ما هیچ کار عجیب و غریبی نکردیم. ما فقط به دعوت دولت مان، رهبرمان برای دفاع از کشورمان پاسخ مثبت دادیم. برای حراست از مرزهای کشورمان و حفظ تمامیت آن به پا خاستیم و این وظیفه ما بود». در جواب این پرسش که چه گونه از محله بیبی هیبت باکو تا منچوری، تا برلین ره پیمودی، جواب داد: « خیلی ساده. چرا تعجب می کنی؟ ایمان توام با اراده، هر مانعی را از سر راه کنارمی زند. سنگر به سنگر، جبهه به جبهه به منچوری رسیدیم؛ یک وقت دیدیم که به برلین رسیدیم. ما به حقانیت کار خود ایمان داشتیم؛ ما از میهن مان، از شرف مان دفاع می کردیم؛ ما برای نجات بشریت و دفاع از آن سلاح برگرفته بودیم نه برای جنگ. وقت هایی بود که سلاح بر دوش، میکروفن بدست می گرفتم. ترانهها و سرودهای شورانگیز برای رزمنده گان ایفا می کردم. جعبه کمک های اولیه پزشکی نیز جزیی از تجهیزات نفری من بود...». شمع وجود او در عقرب سال گذشته خاموش شد.
یاد و خاطره عزیز همی رزمنده گان بر علیه فاشیزم جهانی، همه آن انسان هایی که در راه صلح و امنیت عمومی از جان خود گذشتند یا سالم به خانه بازگشتند، گرامی باد!
هفتاد و دومین سالروز پیروزی باشکوه ارتش سرخ، خلقها و دستههای پارتیزان کشور بزرگ اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی بر طاعون فاشیزم سرمایه داری در سیمای رژیم های فاشیستی المان، ایتالیا و ژاپن به رهبری حزب بلشویک ها تحت فرماندهی و هدایت ژنرالیسموس یوسف ویساریونویچ استالین بر بشریت صلح دوست، آزادی خواه و عدالت جو، بویژه، بر همی پیروان صدیق انترناسیونالیسم پرولتری جهان مبارک باد!
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۹۰۵
گلبدین حکمتیار "سیاه" بود وسفید شد
علی رستمی
گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی که در کشتار وجنگهای داخلی افغانستان در طول چهار دهه واندی،که از جانب کشورهای بزرگ جهانی ومنطقه سازماندهی وپشتبانی میشد،در دومرحله سهم فعال درکشتارو ویرانی وبی ثباتی کشور،نقش همه جانبه داشته است.مرحله اول بعدازکودتای محمد داوود در26سرطان 1352،و به قدرت رسیدن حزب دموکراتیک خلق افغانستان درهف ثور 1357 خورشیدی ،ودرمرحله دوم بعداز رسیدن قدرت تنظیمهای جهادی درهشت ثور1371 خورشیدی ، برشالودهء اختلاف درتقسیم وکسب قدرت با سایر تنظیمهای جهادی درشهر کابل جنگ های خونین را اغاز کرد، که به اثر ان دومیلیون انسان آواره و60 هزار باشندگان کابل به قتل رسیده وشهرکابل ویران وبه خاکروبه تبدیل شد.بعداز شکست فاحش و ختم جنگ بعداز سقوط دولت مجاهدین ،وبه قدرت رسیدن طالبان وسپس سقوط طالبان با مداخله نظامیان امریکا، وحضور عساکر 48 کشور جهان بعداز حادثه خونین 21 دسمبر 2001 در مرکز تجارتی جهان در نیویارک برای دستگیری اسامه بن الادن، وایجاد حکومت پوشالی دودوره یی حامد کرزی ؛گلبدین حکمت یار از صحنه سیاسی کناررفت ومفقودالاثرکردید؛ سازمان ملل متحد گلبدین را نسبت مرتکب جنایت جنگی درلست سیاه ناقضین حقوق بشرشامل نمود.ازان بعد گلبدین مخفی شده صدایش گاه ازایران وگاه از عربستان وپاکستان وسایر مناطق دیگری ، در رادیوها وتلویزیونها از طریق شبکه های مجازی وغیر مجازی شنیده میشد. عده یی اعضای این حزب ، درصفوف القاعد ه وطالب فعالیتهای مسلحانه درافغانسستان داشتند وفعلأ هم دارند.دراین اواخر وضع نظامی وسیاسی افغانستان نسبت فعالیتهای تخریبکارانه داعش ، القاعده وطالبان وخیم تر و تشدید یافت، که حوادث خونین را درکشور بوجود اورده وصلح از افغانستان رخت بست و به بن بست مواجه شده وهرروز هزاران تن از سربازن وافسران و افراد غیر نظامی وبی گناه کشور نسبت حمله های انتحاری درنقاط مختلف کشورازبین رفته وازدیاد یافته است. ولسوالیها وولایت کشور ازدست دولت سقوط نموده وزیر سلطه تروریستهای بین المللی طالب و داعش قرار میکرد .نظربه احصائیه سازمانهای جهانی حقوق بشر تقریبأ 55فیصد اداره کشور بدست انها میباشد. کشور های امریکا وانگلیس برای تحقق اهداف خویش بالای رهبران حکومت ملی موفق شدند،که توسط اجنتهای خویش در درون دولت اختلافات جناحی وگروهی را بر بنیاد تنظیمی ، زبانی وقومی را براصل"ضعیف کن وحکومت کن، وتفرقه به انداز حکومت کن" تشدیدببخشد.از سوی دیگربازی جدید همسایه گان افغانستان ازجمله روسیه، چین ،ایران وپاکستان با استفاده از نیروی طالبان برای سرکوب وجلوگیری داعش وسایر تروریستها وباندهای تخریبکار درسرحدات و ساحه نفوذ خویش وهمچنان به چالش کشیدن اهداف استراتیژیکی امریکا باهم متحد شدند.بادرنظرداشت نکات متذکره دولت افغانستان با توصیه دولتهای غربی درراس امریکا برای تحکیم پایه اجتماعی دولت براساس مشی مصالحه وتقویه روندصلح با مخالفین دولت ،تماس خودرا باگلبدین حکمتیار ازطریق اعضای حزب اسلامی که دربدنه دولت درسکانهای مختلفی فعالیت داشتند ،تامین نمود. بعداز انکه گلبدین نظر به فرمان باداران غربی وپاکستانی خود حاضر به مذاکره و شرط وشروطش قبول گردید نامش از لست تروریستهای بین المللی کشیده شده وتمام دارای هایش ازاد گردید؛و بتاریخ اول میزان 1395خورشیدی قرارداد صلح را غیر مستقیم از طریق تلویزیون با دولت افغانستان به امضا رسانید. درحالیکه حکمتیار همیشه میگفت که تا یک فرد نظامی خارجی درافغانستان موجود باشد ،من سلاح خودرا به زمین نه گذاشته وبا هیچ دولت دست نشانده وتمایل به کشورهای جهانی را نمی پذیرم؛در حالیکه بعد از امدن وموجودیتش در افغانستان ، امریکا اعلام نمود که 10 هزار سرباز دیگری به افغانستان گسیل می کردد.
این امر ناشی از تغییررویکرد و سیاستهای ژیو پلتیکی امریکادر منطقه وشرق میانه و مهار کردن فعالیت سایر گروهای تنظیمی بویژه ایتلاف سمت شمال و جلوگیری رشد سیاستهای روسیه ، چین وایران در منطقه ،صورت گرفته است. گلبدین حکمتیار به افغانستان از راه های نامعلوم ومشکوک اولأ درولایت لغمان وبعدأ به کابل بتاریخ 4می 2017 با لشکری از افراد مسلح داخل شهر کابل شد،که ازطرف عدهء ازمردم ورهبران دولتی وجهادی درارگ کابل پذیرایی واستقبال گردید. دردمندانه،گلبدین حکمت یار بر علاوهء اعمال دهشت افکننانه ضدانسانی خود پیروز مندانه به صفت یک رهبر باصلاحیت وارد شهر کابل گردید! محفلی که درارگ سازماندهی شده بود رهبران دولتی وشخص حکمتیار صحبت نموده که هر کدام غیر مستقیم صحبت های یگدیگر را نفی میکردند. از قراین چنین بر میآید که فعلأ درافغانستان "مثلث شیطانی" دروجود اشرف غنی، حامد کرزی وگلبدین درحال شکل گیری میباشد.هرکدام برای کسب ساحه نفوذ بیشتردرمیان مردم مولفهای ضدونقیض را علیه خواستهای یکدیگر پیش کش مینمایند. یکی از گزینه های که گلبدین یکبارکی به مانند سمارق سرزد! عبارت از مخاضمت های احزاب تنظیمی و اقوام سمت شمال درمیان هم وخصومت سترجنرال عبدالرشید دوستم معاون رئیس جمهور با اشرف غنی ، شرایط برای گلبدین مهیا گردید، تا از نیروی ان دولت افغانستان وجهان غرب علیه اتحاد منطقوی بوجود امده میان روسیه ایران، چین وپاکستان بربنیاد خصومتهای قبلی که گلبدین با روسیه دارد،و درضمن برای تقویه ساحه نفوذی دولت اشرف غنی وهمکاری درانتخابات بعدی ازان استفاده نمایند. همچنان کشورهای غربی بهتر میتوانند که به مثابه اخرین موره ابزاری ازگلبدین علیه روسیه که گلبدین ازان خاطره یی ناخوشی در رابطه به جنگهای کابل و گرفتن قدرت از نزدش بعداز سقوط جمهوری دموکراتک افغانستان که شهرکابل توسط افرادش تقریبأ تسلیم کردیده بود، دوباره توسط نیروهای ایتلاف سمت شمال از کابل بیرون وبه شکست مواجه شد، در دل نهفته دارد. همچنان سفر هیأ ت جمعیت اسلامی به رهبری مرحوم استاد ربانی برای کسب قدرت وپشتبانی روسیه از انها، گلبدین از این رویکردها ناراض وهیچ نوع تماس مستقیم ویا غیر مستقیم در این مدت با کشور روسیه نداشته است. گمان میرود ، تا با استفاده از وضع موجود، یکجا بانیروهای امریکایی چالشهای را زیر نام تشکیل" کنفدراسیون اسلامی" با پاکستان و احزاب تروریستی اسیای میا نه برای بی ثباتی وضعت سیاسی در کشورها اسیای میانه بوجود اورد! ؛ برعلاوه با امدن گلبدین یک بار دیگر تاریخ شوم فعالیتهای اخوانیزیم درافغانستان زیر عنوان "اسلام سیاسی" با اندیشه های کهنهء ضد دموکراسی وسکولاریزم ، اگر جلوش گرفته نشود،تکرارونفس تازه خواهدگرفت! .چنانچه درصحبتهای گلبدین درجمع ازمردم دراستدیوم کابل نماینگر تقویه ایده های شوینزم قومی ومذهبی محسوس هست؛ این تکتیک ابزاری سیاست مخرب وخطرناکی است، که افغانستان را بسوی بنیادگرایی دینی سوق میدهد.درضمن درصحبتهای خویش واضحأ علیه حکومت وحدت ملی وقانون اساسی کشور سخن گفت وانرا غیر مشروع تلقی کردواظهارداشت که باید این قانون تغییر نماید.
به این رو، ضرورت پنداشته میشود که همه نیروهای دموکرات ملی ومترقی ، صرف نظر از اندیشه های ایدیالوژیکی به دور جبهه واحد روشنفکرانه بسیج، وهمبستگی خویشرا درمقابل اهداف شوم تحجرگرانه ان مقاومت ومبارزه پیگیر نمایند. همه نخبه گان ملی مذهبی و علمی دست به دست بدهند ودراین همنوای یکی شوند وبه غیران مرگ سیاسی همه نخبه گان علمی سیاسی در پیش رو خواهد بود!
امروز افغانستان درمیان بازی های خطرناک قدرتهای منطقوی وداخلی به شمول اشرف غنی ، حامد کرزی و گلبدین حکمتیار با" کتلیستی پاکستان" قرار گرفته است که چه گونه حوادث رقم میخورد ،تاریخ سخن خواهدگفت ! امدن غیر مترقبه نوید مختار رئیس اطلاعاتی دستگاهی پاکستان آی.اس.آِی ،همزمان با حضور گلبدین به لغمان شک وتردیدهای را بوجود اورده که مبادا نفوذ پاکستانیها درافغانستان بازهم مانند حاکمیت طالبان تشدید یابد ،ورهبران بازیچه دست انها کردد!
بامداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۱۷ـ ۰۸۰۵
افغانستان در خطرناک ترین گذرگاه تاریخ
عارف عرفان
بسترخون آلود افغانستان پذیرایی یک جنگ بزرگ ابرقدرت های جهانی ومنطقه وی است.درتازه ترین انکشافات ودر اوج این بازی بزرگ رقابتی و صدور پیام زورمندانه، برای بارنخست بزرگترین بمب غیرهستهٔ تاریخ ،از سوی امریکا در لابراتوار افغانستان آزمایش گردید.
این کشور به دنبال قتل عام شفاخانه چهار صد بستر اخیرآ بزرگترین فاجعه انسانی را با کشتار بیش از شش صد نظامیان اش بدست تروریزم در قول اردوی ۲۰۹ شاهین درمزار شریف تجربه نمود؛ وبه طرز بی باورانه و واکنش غضب آلود در برابر فریادهای دادخواهانه مردم ،مقامات مسوول فاجعه از سوی حکومت در ازای این جنایت هولناک به حیث« سفیران » صلح گماشته شدند.
درهردو قطب متضاد اردوگاه قدرت جهانی آماده گی شدید برای یک نبرد فیصله کن در افغانستان در جریان است ، ایالات متحده امریکا که با اشغال افغانستان وبا پیاده نمودن (۱۳۰) هزار سرباز از ۵۱ کشور جهان نتوانست آهنگ صلح را در کشور به سرایش کشد و در زیر درفش آن قارچ گونه لانه های تروریزم روییدن گرفت ، پس از ظهور علایم شکست درین نبرد استراتیژیک در جست و جوی اعزام قوای تازه دم در افغانستان است.این درحالیست که بارک اوباما قبلا اعلام داشت که "طالبان دشمن ما نیست".پس معلوم است که ارتش تازه نفس امریکا نه با دشمنان مردم افغانستان بل با اشباح درنبرد خواهند بود.
امریکا در تبانی با پاکستان ودر خط اهداف ژیوپولتیک وژیواستراتیژیک خویش در گستره پیاده سازی گروه های داعش در دهلیزگاه شمال ودر اوج گرمایش این کوره زار جنگ ، آخرین مهره ریزرفی خویش گلبدین حکمتیار را وارد بازی ساخت که بدون شک پیامد های سنگین را برجامعه افغانستان تحمیل نموده و صف بندی های جدیدی را درخط مقابل آن ایجاد خواهد نمود.
به قول « M.k Bahadrarkumar» نویسنده معروف هند امضای توافقنامه صلح میان مقامات کابل وحکمتیار نتیجه معامله امریکاو پاکستان میباشد. ۱
در اوج وخامت اوضاع امنیتی شمال ، نظر بند ساختن جنرال دوستم وآغوش گشایی برای حکمتیار سوالات بی پاسخ را برای جامعه افغانستان وهواداران صلح و امنیت درین اتمسفیر غبار آلود در کشور برانگیخته است. از سوی دیگر یورش داعش در افغانستان ، مقامات کرملین را مجبور ساخته است تا با همه تدابیر ممکن از اقمارجغرافیای سیاسی ومرزهای جامعه مشترک المنافع شان دفاع نمایند.
به گزارش اسپوتنیک والری سمریکوف قایم مقام دبیرکل سازمان پیمان امنیت جمعی، اظهارداشت: « که شبه نظامیان گروه تروریستی "داعش" در حال انتقال از سوریه و عراق به سمت کشور افغانستان هستند.»
او ادامه داده افزود: « در افغانستان رویارویی گروه های مختلف مذهبی ادامه دارد، از سوی دیگر اعمال طالبان وافزایش قاچاق مواد مخدر به معنای تهدیدها در قلمرو کشورهای همسایه عضو سازمان پیمان امنیت جمعی نیز می باشد.»
به دنبال نگرانی های فزونبخش مقامات ماسکو ،ولادیمیر پوتین در سفر خویش به تاجیکستان در جریان ملاقات با رییس جمهور تاجیکستان گفت:
« در صورت تهدید، در مرز افغانستان از خود دفاع می کنیم.» در یک رویکرد دیگر برقول خبر گزاری تسنیم پوتین اظهار داشت :« امیدواریم مجبور به حل بحران افغانستان از طریق نظامی نشویم. »
نشست اخیر بینالمللی در ماسکو پیرامون صلح افغانستان که در غیاب امریکا ، پنج کشور آسیای میانه ومشارکت روسیه ،چین،هند ،ایران و پاکستان دایر گردید برگستره بحران افغانستان و واکنش ها ونگرانی های منطقه وی به طرز جدی سخن میراند.
گروه بندی های تازه در منطقه در چرخش است .به دنبال کنفرانس ماسکو پیرامون راه حل بحران افغانستان ، براساس گزارشات خیبر نیوز پاکستان،اخیراً خواجه محمد آصف وزیر دفاع پاکستان در حاشیه شرکت در کنفرانس امنیت بین المللی در ماسکو وملاقات با وزیر دفاع روسیه از مقامات کرملین تقا ضانمود تا «روند باثبات سازی اوضاع افغانستان را در دست گیرند. » از قراین سیاسی برمی آید که همه کشور های منطقه بویژه هند ،ایران وپاکستان وقدرتهای بزرگ جهانی شامل غرب روسیه وچین درنبرد افغانستان حضور فعال دارند.موجودیت ارتش امریکا و(نه) پایگاه نظامی آنکشور در افغانستان ،ترس وحشت ونگرانی های بزرگی را برای کشور های همسایه و رقبای امریکا شکل داده است.
در چنین اوضاع پرآشفته، صلح به سراب مردم افغانستان مبدل شده و،فریاد ملت در گوش جهانیان شنوایی خویش را از دست داده و سوگوارنه در دایره اصلی که رویای رهایی وآزادی را رقم میزند گوشه نشینی وروحیهٔ اندیودیوالیسم وبیتفاوتی در درون همه اقشار و طبقات اجتماعی ،حتی نیروهای دموکراتیک ملی،دامنه این آشفتگی وبحران مهار ناپذیر را بیش از پیش گشایش بخشیده است.
درمیان این آتش ودود،درین سرزمین اشغالی بطرز دراماتیک یکی از آهنگ های که خاموش است ،صدای جهاد است.رهبران مجاهدین وصاحبان قدرت وثروت همه ساله در تحت پرچم امریکا نعره آزادی را به سرایش کشیده ستون اشغال را تحکیم بخشیده واز فتح و ظفر حرف میزنند.همان فتح که به لطف خیانت گرباچف نظم جهانی دگرگون شد،ومیدان برای تاراجگریهای جهانی وپیروزی غرب وپاکستان بازگردید.
افغانستان در آیینهٔ جهان
اخیرآ نویسنده وتحلیلگر مشهور ایالات متحده امریکا مقیم نیویارک ونویسنده مجله ( نیو استرن اوتلوک ) بنام (Ulson Gunner) اوضاع افغانستان را در مقاله تحت عنوان «حملات مزار شریف وشکست دیگر رژیم تحت الحمایه امریکا» مورد تحلیل قرار داده مینویسد:"
اخیرأایالات متحده امریکا بزرگترین سلاح خویش " مادر بمبها "رادر افغانستان بالای تونل که گفته میشود به داعش متعلق بود،استعمال نمود.
منظور از ستعمال مادر بمبها عبارت از برتافتن نیروی امریکا در برابر چالشهای بزرگ وفزونبخش وتامین سفارشات و قرارداد های جهانی برای بازار فروش آن بود.
با این حال حمله بالای تونل گروه تروریستی در کشوری که شبکه تروریستی قبل از حضور امریکا در افغانستان در جریان شانزده سال وجود نداشت ،نه نمایش قدرت امریکا بل بازتاب ضعف آن وحتی نمایانگر یک دسیسه می باشد.
رشد پیچیدگی مناقشات افغانستان وفرورفتن پای امریکا در منجلاب حوادث افغانستان این فرصتها ها را از کف امریکا بیرون ساخته است تا نیروی خویش را دربرابر جهانیان به نمایش بگذارد.
استعمال« مادر بمبها» که برای ارسال پیام برای دشمنان امریکا طراحی شده بود,حتی قادر به صدور چنین پیامی برای طالبان که امریکا را به چالش کشیده ،واین کشوررا در جریان یکنیم دهه با عقب نشینی اهداف شان در آسیای مرکزی وادارساخته ومبهوت شان نموده است، نگردید."(۲
السون گنر خاطر نشان میدارد:به دنبال استعمال مادر بمب ها در افغانستان ،مبتنی برگزارشات آژانس خبررسانی بی بی سی وتایید وزارت دفاع افغانستان در یک حمله جداگانه در پایگاه نظامی مزارشریف که بوسیله طالبان به اجرا در آمد،بیش از( ۱۰۰) سرباز اخیرأ به هلاکت رسیدندونبرد برای چندین ساعت ،نزدیک شهر مزارشریف در ولایت شمالی بلخ ادامه یافت.
گفتنیست که طالبان طی ماه مارچ ولسوالی« سنگین» را در ولایت جنوبی هلمند نیز به تصرف خود درآوردند.
این حملات وسایر فعالیتهای طالبان مبین مقاومت شدید در برابر اشغال امریکا ورژیم تحت الحمایه آن ونیروهای نظامی در کابل وسایرنقاط کشور می باشد.
چشم انداز پایان این حملات وکسب" پیروزی"درین نبرد مشابه شکست امریکا در نبرد ویتنام خواهد بود."
تحلیلگر موصوف در بخشی از مقاله خویش موضوع احیای مجدد افغانستان را مورد بحث قرار داده مینگارد:"
تلاشها در راستای اعمار مجدد افغانستان ،بخاطر فقدان مشارکت واقعی و شریک ساختن دیدگاه افغانها با مقاطعه کاران خارجی، اشکالات معین را ایجاد نموده در عوض مقاطعه کاران خارجی باتحقق قرارداد های معین پول های حاصله را در کشور های مربوط شان ارسال داشته وانرا به مصرف میرسانند،که واضحآ چنین تلاشها ،رویا های واشنگتن را برای تبدیل افغانستان به مشتری مورد نظر شان بی اثر خواهد ساخت.
فساد در میان مقاطعه کاران محلی و پیمانکاران خارجی در رژیم تحت الحمایه امریکا به بیماری همه گیر مبدل شده است. مقادیر عظیم پولهای مصرفی عرصه ساختمانی با توجه با آنچه که عملا در کار ساختمانی مشهود است غارت شده است."
این تحلیلگر امریکا حضور انکشور را در افغانستان مورد نقد قرار داده می نگارد:"
سوال واقعی ایجاست:"در هردو سمت چه درمیان نیروهای امنیتی دولت افغانستان و شهروندان غیر نظامی وچه نیرو های ایتلاف تحت رهبری امریکا در اثر حملات طالبان ،بمباران هوای امریکا ،بوسیله بزرگترین بمب غیر اتمی و هواپیماهای بدون سرنشین ، چه تعداد دیگر باید به هلاکت برسند تا ایالات متحده امریکا درک نماید که در آستانه تجربه دومین شکست جنگ ویتنام قرار دارد ؟"
نویسنده مزبور در خصوص سکوت مرگبار جامعه جهانی حول بحران افغانستان مینویسد:"یکی از باارزشترین سوالی که مورد پرسش است عبارت از اینست که چرا به اصطلاح، جامعه جهانی وبصورت ویژه ملل متحد در خصوص اشغال افغانستان بوسیله امریکا وجنگ های شانزده ساله این کشور،همچنان جنگهای ایتلاف امریکا درکشور «یمن» بیتفاوت باقی مانده اما برعکس در برابر کشور «سوریه» بخاطر احیای مجدد صلح وامنیت در داخل قلمرو انکشور موانع ایجاد مینمایند؟"
این تحلیلگر در بخش پایانی مقاله خویش درخصوص نظم بین المللی طراز امریکایی بیان میدارد:"
نظم بین المللی به رهبری امریکا دچار شکست شدید گردیده وبه مقاومت مراکز قدرتهای الترنتیو جهانی مواجه بوده وبطرز مشهود بی ثباتی آن نمایان است.
اما باید بیاد داشت " نظم جهانی"که در راستای زندگی بشر وثبات جهانی با بیتفاوتی عمل نماید احتمال آن موجود است تابا شتاب هرچه تمامتر برهم خورده ومنهدم گردد."
منابع:
۱ ـ آسیا تایمز آنلاین ، مورخ ۲۴ دسامبر ۲۰۱۶
۲ ـ پایگاه گلوبال ریسرچ ، مورخ ۲۷ اپریل ۲۰۱۷
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۳۰۵
پاکستان د بنسټ پالني او تروريزم مرکز
امير محمد گران
د هند په نيمه وچه کي د پاکستان تيوري د انګريز د امپريل استعمار د جيوستراتيژيکو او جيوپوليټيکو ــ
اوږدمهاله اهدافو لپاره د دوي د لاس پوڅو لخوا مطرح او عملي سوه ، هغه وخت ياني د 18 پيړۍ په پاي کي
برطانوي ښکيلاک يواځنئ اروپائي ځواک وو چه د هند په نيمه وچه او هندي سمندر کي ئي خپلي اډي ــ
قرارګاوي او د سوق الجيش مرکزونه مستحکم کړل ، د انګريزانو ستراتيژي دا وه چه خپله سياسي ــ
اقتصادي او تجارتي ولــکـه په ټول هند او له هند څخه بهر د فارورډ پاليسي ( Forward ) په چوکاټ کي ــ
د منځنۍ اسيا په لور پـلـنـه کړي ، ولي ددوي د استعماري موخو او پراختيا غوښتني په وړاندي په برصغير
کي د مختلفو ډلو ټپلو او ګوندنو لکه ، په 1813 تر 1823 د پنداريانو ازادي بخښوونکي غورځنګ چه د ــ
روهـيـله پـښـتـنو امـيرخان افغان ئي رهبري کوله او وروسته له مبارزو او اتلوليو د انګريزانو د 120000 ــ
منظم اردو لخوا په بي رحمۍ وټــکول سول ، همدارنګه د هند د ملي کانګريس ګوند چه په 1885 کي ــ
تاسيس او د دغه ګوند په رهبري کي بيا مهاتماګاندي ، مولانا ابوالکلام ازاد ، ډاکتر ذاکرحسين چه دواړه ـ
افغانان دي ، راجندر پرساد ، جواهرلال نهرو ول ، خان عبدالغفار خان پاچاخان او د هغه مشر ورور ــ
ډاکتر خان صيب هم د کانګريس له ګوند سره د استعمار په شړلو کي همـغـږي او همکار ول د يادولو وړ
ده چه محمدعلي جناح هم د کانګريس دګوند غړي وو او وروسته د انګريزانو په اشاره په 1913 کي ــ
د ټول هند مسلم ليګ ګوند ته ورغي ، پاچاخان هم د هند په شمال غربي سيمه کي د انگريزانو په ضد په
1921 کال کي د انجمن اصلاح افاغنه او په 1929 کال کي ئي د خدائي خدمتگارو غورځنګ بنسټ ــ
کيښود ، په دي وخت کي وو چه د علــيــګـړهـ مسلم يونيورسيټي لخوا په 1906 کال کي په ډاکــه کي ــ
د ال انډيا مسلم ليگ د ګوند بنسټ کيښول سو .
د هند په نيمه وچه کي د مسلمانانو ځينو کـتـه ګوريو او ليږکيو له استعماري واکمنو څخه د مسلمانانو ــ
لپاره د ځينو امتيازاتو غوښتني پيل کړي ، د بيلگي په توګه په 1906 کال د مسلمانانو يو 36 کسيز ــ
پلاوي د سـراغاخان تر مشري لاندي د شــمـله په توريستيکي او تفريحي ښارګوټي کي چه د ډهـلي په ـ
شمال کي موقـعـيت لري د هند له وايسراي ( نائب السلطنة ) لارډمنټو سره ملاقات وکړ ، دغه پلاوي له ــ
انګريزانو څخه د هند په نيمه وچه کي د مسلمانانو لپاره د ځانګړي امتيازاتو او حقوقو غوښتنه کوله ، ــ
همدارنګه د مسلم ليګ ګوند د مسلمانانو د ځانگړي حقوقو اوامتيازاتو په چوکاټ کي خپلي غوښتني ــ
مطرح کولي او فعاليتونه ئي ګړندي کړل ، د يادولو وړ ده چه د هند په نيمه وچه کي د سرسيداحمدخان
لخوا د دوو قومي نظرئي تيوري ، ياني هندوان بيل او مسلمانان بيل وړاندي او د ښکيلاکي ځواکونو په
لمسونه د هندو ـ مسلمان جګړو زور واخيست او په ټول هندوستان کي نفرت او کرکه پيل سوه ــ
د مسلم ليگ ګوند د دوه قومي نظرئي تيوري تائيد او د پلي کولو لپاره ئي نه ستړي کيدونکي مبارزه کوله
همدارنګه په 1930 کال کي د هند د الله اباد په ښار کي د مسلم ليگ د ګوند کلنی اجلاس د علامه ــ
محمداقبال لاهوري ترقيادت لاندي جوړ او علامه اقبال پخپله پرانيستونکي وينا کي د هند په نيمه وچه ــ
کي د مذهب په اساس د دوو قومي نظرئي ياني ، هندوستان بيل او د مسلمانانو لپاره جلا هيواد تائيد ــ
او ملاتړ ئي وکړ چه له دغه وخته د مذهبي ائديولوژۍ په اساس د "پاکستان" د جوړښت لپاره لاره هواره
او هــڅـي ګړندۍ شوي ، د پاکستان د نوم وړانديز د لومړي ځل لپاره په لندن کي د Cambridge ــ
( کامبريج ) د پوهنتون يو تعداد هندي محصيلينو وړاندي کړ چه په 23 مارچ 1940 کال د ال انډيا ــ
مسلم ليگ د ګوند چه د موضوع په اړوند ئي په لاهور کي جلسه وکړه د تائيد وړ وګرځيد او د ــ
هند په نيمه وچه کي د مسلمانانو لپاره د جلا هيواد غوښتنه او مطالبه پکي تــکرار سوه ، د مسلم ليگ ـ
د ګوند دا جلسه تراوسه پوري د قرارداد لاهور يا قـرارداد پاکستان په نامه ياديږي او هر کال ئي په ــ
لاهور کي د منارپاکستان او نورو ښارو کي په 23 د مارچ تجليل کوي ، وروسته له پورتنۍ سريزي ــ
اوس د کنفرانس د اجندا په اړوند يو څو کرښي ليکم ، د دويمي نړيوالي جګړي په وخت کي په اروپا ــ
او اسيائي محاذ کي انګريزي ښکيلاک له گڼو ستونزو سره مخامخ وو ، په همدي شرايطو کي ــ
د مولانا ابواکلام ازاد په مشرۍ د هند کانگريس ګوند لخوا هندوستان ته د بشپړي خپلواکۍ غوښتنه ــ
وشوه او هم د Quit India او " هندوستان چهوړدو" ياني له هندوستان څخه ووځئ او هم له ــ
له انګريزانو سره ئي د عدم همکاري نوښت او تحريک پيل کړ چه د کانگريسي رهبرانو د نيول کيدو ــ
سبب شو ، برطانوي حکومت د کانگريس د ګوند په مشرۍ د خپلواکي غوښتونکو او مبارزينو ــ
لخوا د هــنــد د استقلال مطالبه ومنله ، خو په دغه وخت کي د مسلم ليگ ګوند د محمد علي جناح په ــ
مشرۍ له انگريزانو سره همکاري کوله او د ښکيلاکي مسلطو ځواکونو لخوا به ورته وعدي ورکول کيدي
چه تاسو به بيا خوښحاله کړو او يو څه به درکړو ،
چه په 1946 کال د برطانوي هند وايسراي ( نائب السلطنة ) لارډ ډيول ، وروسته له انتخاباتو د ــ
کانگريس ګوند د ليږد ( انتقالي ) يا Transitional حکومت په جوړولو مؤظف کړ او پـنـډت نـهـرو ــ
ئي د انتقالي حکومت د مرستيال رئيس په توگه معرفي کړ ، خو د مسلم ليگ ګوند په انتقالي حکومت ـ
کي د برخي اخيستلو څخه انکار وکړ ، مګر وروسته د وايسراي لارډ ډيول د تماسونو په نتيجه کي ــ
مسلم ليگ ګوند هم په انتقالي حکومت کي شامل سو او په وروسته فعاليتونو کي د کانگريس او ــ
مسلم ليگ ګوندونه له وايسراي سره دي تاريخي فيصلي ته ورسيدل چه د هــنــد نـيـمـه و چــه به په ــ
هندوستان او پاکستان تجزيه کيږي ، همدارنګه د برطانيا پارلمان د هند د تجزئي موضوع د 1947 ـ
کال د جون د مياشتي په 3 نيټه ومنله ، ولي د هند د نيمي وچي ويش د اگست مياشتي ته وځنډيد ـ
چه په 14 د اگست 1947 ، پاکستان د انګريزانو د بدشګونه او شوم ميراث او د دوي د ــ
جيوپوليټيکو او جيوايکانوميکو اوږدمهاله گټو لپاره په مصنوعي توګه په داسي حال کي چه ځمکه ــ
د افغانانو او کلتور ئي د هند څخه واخيست را منځ ته کړ ، د هند د نيمي وچي د ويش يا ــ
Partition له امله د هند د نيمي وچي خلک له يوي ستري غميزي او فاجعي سره مخامخ سول ــ
د بيلګي په توګه 10 مليونه خلک دواړو خواوو ته وکوچيدل ، د 1 يو مليون په شاوخوا کي مظلوم ــ
انسانان مړه سول ، د پاکستان جوړښت د هند په نيمه وچه کي يوه متفقه پروسه نه وه ، د برصغير
اکثريت خلک د مسلمانانو په ګډون د مذهبي ائديولوژۍ له مخي د هند د نيمي وچي له ويشلو سره
سخت مخالف ول ، له هغي جملي څخه مولانا ابوالکلام ازاد ، خان عبدالغفار خان ( پاچاخان ) ــ
ډاکتر ذاکرحسين او ګـــڼ شمير نور ، مولانا ابوالکلام به استدلال کاوه چه "يو هيواد د مذهب يا ـ
تيوکراسۍ په اساس نه جوړيږي ، که داسي وي ، نو ولي 21 عربي هيوادونه يو مملکت نه دي .
ياددونه : پاکستان د بنسټ پالني او تروريزم مرکز ، لومړۍ برخه پاي ته ورسيده ، ولي د پاکستان ـ
او سيمي د بحران او ستراتيژيو په اړوند به بحث ادامه پيدا کړي .
د پورتنۍ ليکني لپاره لاندي اخـځونـه مطالعه سوي :
1 ـ India Wins Freedom د مولانا ابوالکلام اثر .
2 ـ مولانا ابوالکلام ازاد Selected Speeches and Writings د سيد شهاب الدين
اثر .
3 ـ په پاکستان کي زما د ديپلوماتيک ژوند ځني يادداشتونه . نــــوربــيــا
اول می الگوی مبارزه عدالت خواهانه در روند تاریخ
علی رستمی
قرن هجـده ونـزده زمان دوران سازی بو د برای عروج طبقه کارگر و پیروزی های بعدی آن درجهان. تاریخ هیچ زمانی قیام ومبارزه جانثارانه طبقه کارگرشهر پاریس را درجهت به پیروزی رسانیدن انقلاب کبیرفرانسه که از ۱۷۸۹ تا ۱۸۳۰ صورت گرفت؛ فراموش نمی کند،که درجهت پیروزی رساندن آن سهم بزرگی را ادا کرده اند. این طبقه کارگر پاریس بود که در۱۸۴۸ جمهوری را بوجود آوردند، متاسفانه که نقش آنها در این روند مورد معامله افراد خایین قرار گرفت و شکست خوردند و آنها بعداً درکودتای ۱۸۵۱ علیه لویی بناپارت ، درسنگرهای خود مقاومت نشان دادند و متاسفانه بازهم مغلوب شدند. همچنان انقلاب گارکری درسال ۱۸۷۱ که بنام قیام « کمون پاریس» مشهوراست، به پیروزی رسید که متاسفانه پیش از سه ماه ادامه نیافت، وبه شکل وحشتناک فعالین طبقه کارگران سرکوب وبه قتل رسیدند. جنبش کارگران در اواخر قرن هجده و اوایل قرن نوزده با رشد سرمایه داری صنعتی داخل فاز بزرگ از روند تاریخ خود گردید. با بوجود آمدن نظام های سرمایداری ورشدسرسام اورتولید کالایی درجهان ، تغیر بنیادی درعرصه تولید مدرن بوجود امده ،طبقه کارگر نیز داخل شرایط مدرن خویش کردید. برای بدست اوردن احقاق حقه خویش از چنگال بی رحم وظالمانه نظام استثماری سرمایه داری با رشد شعور سیاسی براساس بوجود امدن ایدیالهای سوسیالیستی بعداز تشکل انترناسیونالیزم یک ،دو وسو م و انتشار مانفیست کارگری توسط کارل مارکس وانگلس ومبارزه یی خستگی ناپذیر احزاب چپ سوسیال دموکراسی وکمونیسم درجهان نفسِ تازه یی علیه دشمن تاریخی خویش گرفت. با تشکیل اتحادیه های کارگری ورشداحزاب چپ و ایجاد سازمان بین الملی کارگران درسال ۱۸۶۴، کارگران درفش انرا درروند بعدی مبارزه دربرابر دشمنان اخلی وخارجی بر دوش گرفتند. طوریکه درکنگره نخستین بین المللی کارگران درسال ۱۸۶۶ درژنیو اعلام گردیده بود: « انترناسیونال وظیفه خودرا انجام داده و به هدف بزرگ خودیعنی تشکل پرولتاریای تمام جهان برای مبارزه برعلیه ستمکاران نایل آمده است.»
پیروزیهای شگفت اور طبقه کارگر در۱۸۷۷ درکشورهای اروپایی وسایر نقاط جهان، ازجمله اشتراک طبقه کارگرالمان درانتخابات پارلمانی در سال ۱۸۷۴ با گزینش ده نفر از حزب کارگر،بزرگترین موفقیت برای این طبقه بود.
جنبشهای کارگری در سوئیس ایتالیا، هسپانیا، پرتگال روسیه وامریکا،هریک فعالیتهای پر ثمر رادر بازسازی جهان مدرن وتغیر چهره ان با رویدادهای بزرگی انقلابی واجتماعی درزمینه تشکیل دولتهای مردمی وفعالیت سندیکایی برای گسترش عدالت اجتماعی ،برابری ورفاه عامه درجهان نقش بی مانند ی را اجرای نموده اند. انقلابهای۱۸۴۸ اروپا وهمچنان قیام بی نظیر وتاریخی طبقه کارگر امریکا درسال ۱۸۷۷ برعلیه کارفرمایان که درمقیاس وسیع گسترش یافته بود ، یکی از واقعه خونین وتاریخی کارگران راه اهن دراین سال ، که برای ازدیاد مزد وتقلیل ساعتهای کاربراه انداخته شده بود،میباشد، اما توسط گروهی ضربتی پولیس وافراد گارد ملی به شکل خونین سرکوب که باعث کشته وزندانی شدن تعدادی زیادی کارگران گردید. به ادامه این قیام جانبازانه طبقه کارگر امریکا بازهم درسال ۱۸۸۶ اعتصاب بزرگی خیابانی به اشتراک هزاران تن ازکارگران درشهر شیکاگوی امریکا بخاطر کاهش ساعت های کارو افزایش مزد خویش به راه پیمایی مسالمت آمیزاقدام نمودند. این مظاهره لشکر بزرگی از کارگران شهرهای مختلف همجوار شهرشیگاگوراتشکیل داده بود ،که پایه های حکومت را به لرزه دراورده و با خشونت گروپهای ضربتی پولیس وگاردملی سرکوب و رهبران آنها دستگیر وبعد از محکمه نمایشی اعدام گردیدند. دراین روزصدها تن ازکارگران زندانی ویابه فجیع ترین شکل به قتل رسیدند. سپس برای گرامی داشت از این روز در سال ۱۸۸۹ درکنگره بین المللی کارگران نظر به پیشنهاد نماینده کارگران کشور امریکا روز اول ماه می را به عنوان « روز جهانی کارگر» برگزدیدند. ازان روز به بعد همه ساله درتمام کشورهای مترقی ودموکرات با راه پیمایهای بزرگی خیابانی تجلیل بعمل آاورده می شود.این عوامل بالای رشد جنبش های کارگری درجهان وبویژه درکشور روسیه تزاری تاثیر فاحش نمود. بعد از سال۱۸۶۱ با ریفورم های ارضی الکساندر اول که تعدادی زیادی ازدهقانان بی زمین وبه حیث کارگران آزاد تبدیل شدند ؛همچنان جنگ های بین روسیه وترکیه ،کریمه و دوم جهانی اثرات منفی را درجامعه روسیه تزاری از خود به جاماند. با ناراضی بودن مردم از وضع موجود، یکجا با کارگران ودهقانان جنبش بزرگی انقلابی تحت رهبر ی سوسیال دموکرات ها با رهبری ولادیمیر ایلیچ لنین بوجود آمد وبا رهبری مدبرانه خود این جنبش را رهبری نموده که سبب پیروزی انقلاب اکتوبر وسرنگونی جکومت تزار گردید .برای نخستین بار دولت بزرگی کارگری وسوسیالیستی درجهان بوجود آمد که باعث تغییر چهره جهان شد و اهداف بزرگ کارگری مورد تحقق قرار گرفت. بزرگ ترین قدرت جهان موازی با کشور ایالات متحده امریکا تبارز نمود وجهان به دو قطب یعنی سوسیالیزم وکاپیتالیزم تبدیل شد.امسال ازپیروزی آن صد سال می گذرد وهنوزهم دستاوردها وایده های انسانی آن در خاطره ها باقی و ورد زبان مردم جهان می باشد.
هسته های کارگری درکشورما هم بعد از ایجاد احزاب مترقی و دموکرات، بویژه حزب دموکراتیک خلق افغانستان در شرکت های تولیدی بوجود آمد. این طبقه از لحاظ رشد کمی وکیفی درسطح نازل خود قرارداشت و یاهسته های آن درحال شکل گیری بود. با استفاده از این امکان حزب دموکراتیک حلق افغانستان با مشی و اهداف مردمی خود برای رشد و تشکل طبقه کارگر وهمه زحمتکشان کشوردرعرصه مبارزه عدالت خواهانه گام گذاشت ، و درجهت سازماندهی وتشکل آنها با دیگر اقشار کشوردر روزهای ملی و بین المللی راه پیمای ها و اعتصابات روشنفکرانه وعدالت خواهانه درمیان اقشار وسیع کشورعلیه سیاست های ضد مردمی حکام وقت اقدام می گرد .از آن جمله روز اول می را به مثابه روز جهانی کارگر همه ساله تجلیل بعمل می آورد، بعد از کسب قدرت حزب دموکراتیک خلق افغانستان درهفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی تغییر بزرگی بنیادی درعرصه های اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی ، درزنده گی زحمتکشان کشور و به ویژه طبقه جوان کارگر کشور رونما کردید، و تمامی ارزش های مادی ومعنوی به اختیار آنها به مثابه شهروند باهم برابربا سایراقشاراجتماعی قرار گرفته، و قوانین دموکراتیک مطابق نورم های قانون کاروکارگرجهانی به نفع شان تحقق پذیرفت.شوربختانه بر شالوده دسایس کشورهای امپریالیستی و نماینده گان دست نشانده آنها در داخل و خارج کشور توطیه بزرگی درجهت تخریب وازبین بردن دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان ، با تضعیف رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان وتحقق اهداف یک جانبه به نفع مخالفین دولت جمهوری افغانستان درسطح منطقه وجهان قدرت به تنطیم های جهادی برای نیل به آرزوهای صلح سرتاسری درکشور به طورمسالمت آمیز انتقال یافت. دردمندانه این تغییر قدرت روز دردناک و فراموش ناشدنی است در حیات سیاسی مردم افغانستان که به خط درشت سیاه درج تاریخ هست. برای اینکه باتغییر قدرت جنگ های تنظیم ها و مداخله های مستقیم کشورهای بزرگ جهان به بهانه های مختلفی مانند: حمله در عراق ،لیبیا و سوریه صورت گرفت که باموجودیت 48 کشور جهان و حضور یکصدو چهل هزار عسکر نظامی امریکا نه تنها صلح در افغانستان بوجود نیآمد، بلکه نیروهای عامل جنگ وتروریزم هزار چند رشد نموده ؛ وهر روز بیش تر ساحه سلطه آنها درافغانستان گسترش می یابد. جهانیان و مردم رنج دیده ما شاهد خونین ترین واقعه ها دراین اواخراز جمله حمله تروریستی درشفاخانه چهارصد بستر محمد داوود درشهر کابل و قول اردوی ۲۰۹ شاهین دربلخ که به کشته وزخمی شدن هزاران تن تمام شد ،میباشند.که مسوولیت این عمال ضدبشری را داعش وطالبان به عهده گرفته اند.
این همه بدبختی ها ناشی از خواست ها و آرزوهای اهداف جهان گشایی کشور های امپریالیستی در راس امریکا بوده که برای تحقق اهداف نهایی خود یکجا با دولت دست نشانده غیر قانونی زیر نام « حکومت وحدت ملی » هموطنان ما را به خون و خاک و ماتم عزیزان شان می نشاند. امروز افغانستان نه تنها گدام بزرگی کالایی مصرفی جهان لیبرالیزم سرمایداری شده، بلکه به پولیگون نظامی آنها برای آزمایش های سلاح های مدهش ضد انسانی وبشری که تا بحال از آن استفاده نه کرده اند به بهانه ازبین بردن تروریزم که خودشان باعث پیدایش و تنطیم شا ن شده اند، برای فریب اذهان مردم استعمال می نمایند.به گفته مردم ما «هم ثواب وهم خرما » بدست می آورند.باتعقیب این سیاست ها امروز طبقه کارگر وسایر نیروهای اجتماعی کشور درشرایط غیر انسانی وبدون ارزش های بین المللی قراردارند وپیش هفتصد هزار تن بیکارمی باشد.نیم میلیون باشنده گان کشوردرسال۲۰۱۶ ترسایی ازجمله جوانان وسایر افراد بخاطر زند ه ماندن و پیدا کردن یک لقمه نان به کشورهای همسایه وسایر کشورهای جهان ،با متقبل شدن بدترین شرایط رسیدن به هدف مهاجر ت نموده اند، که تابجال صدها تن از جوانان اعم زنان واطفال دراین راه جان های شیرین خود را ازدست داده اند. سوگمندانه همه اراکین دولت به فکر چورچپاول برای زنده گی مجلل برای خانواده و اقارب خویش مصرف می باشند. تنها برای تسلی خاطر مردم با اضافه گویی های پوپولیستی با تجویزهای معمولی و کهنه با تشکیل کمیسون ها و تغییر وتبدیل این که برای علاج موقتی دیگراثر دایمی در پی خود نخواهد داشت ،اقدام می شود . چاره بنیادی بر شالوده ارزش های تفکر نوین و اصول حقوق دولت داری سنجش نگردیده ،بلکه میان آنها فاصله های درازی وجود دارد. همه اقدام ها به مانند« کوبیدناب درهاون » می باشد.
ازسوی دیگر امروز جهان به اثر تحقق اهداف نیولیبرالیسی و جهان کشایی کاپیتالیزم امریکا که ازدرونش « نیوقاشیزم ترامپی» سربلند کرده ، در پرتگاه نابودی جنگ هستوی قرارگرفته است، هران لحظه زنده گی بشریت و جهان با تهدید وچالش های سنگین خطر وقوع جنگ هستوی روبرومیباشد .
بسیج نیروهای صلح دوست جهان یک جا با طبقه کارگر و روشنفکران مزد بگیرو سایراقشار و لایه های محتلف اجتماعی برای مبارزه علیه تحقق اهداف نیو فاشیستی سرمایداری برای گسترش سلطه جهانی ضرورت زمان است ؛ یکبار دیگر نقش خویشرا درجهت تغییر جهان پسامدرن در روند تاریخ درعمل تثبیت نمایند. طوری که کارل مارکس گفته است:« ما به جزم جهانی نو را پیش بینی نمی کنیم،بلکه آنرا از راه نقد جهان کهنه خواهیم یافت.»
نقد علیه جهان پسامدرن که از درون خود فاشیزم ترامپی را بیرون آورده است، و مبارزه دربرابر نیروهای غول پیکری که تنها روی منافع اقلیت الیگارشی مالی برای گسترش مالی در وال استریت امریکا با کشتار بی رحمانه و چور وچپال سرمایه های ملی کشور های کم زور عمل می نماید، وظیفه شرافتمندانه هر روشنفکر دموکرات وچپ عدالت خواه در جهان می باشد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۱۰۵