جنگ غزه معادلات نظامی را درهم ریخت

« اینجا معادله نظامی بهم خورد و شعور اسراییلی ها دچار آسیب گردید  و به این حقیقت پی بردند که بدون تضمین امنیت فلسطینی ها ، آنها نیز امنیت نخواهند داشت : معادله ای که هیچگاه در گذشته به این شکل تحقق نیافته بود .»

 

نوشته : علی العبادی

مترجم ، احمد مزارعی

صرف نظر از آرزوهای تازه اسراییل برای جنگ غزه ، ولی میتوان گفت تا امروز این جنگ دردناک ترین ضربات را در رو در رویی ها ی طولانی خود با اشغالگران ، ودر طول سالیان دراز گذشته ، بر اسراییل وارد کرده است.

اسراییل  در شری سقوط کرد که خود ساخته بود ، دولت اشغالگر درسالهای گذشته ، هر گونه کوشش و پیشنهادی که برای برداشتن محاصره از غزه بعمل آ مد ، رد نمود  از آ نسو با استفاده از نیروی هوایی ، بمثابه شمشیری مسلط  بر گردن فلسطینی ها ، هر حرکت آنان را مورد هجوم قرار میداد ، اما همه این کوششها نتوانست اهداف برنامه ریزی شده اسراییل را در مهار کردن مقاومت، تحقق ببخشد ، مقاومتی که بیکباره همچون غول عظیمی از شیشه بیرون آمد وآنچنان عملکرد ی از خود نشان داد که به کلی با حجم مساحت کوچک منطقه ای همچون غزه ، که بمدت هشت سال هم بسته و در محاصره بوده ، خوانایی نداشت.

انتظار میرود که این جنگ خسارتهای همه جانبه ا ی از نظر نظامی ، تبلیغاتی و سیاسی ، براسراییل وارد آورد . در زمینه نظامی ، مقاومت تا کنون موفق شده است اهداف متعددی را بدن قرار، در زمین دشمن وارد کند:

ـ  توانایی های مقاومت بسیاری ، از جمله خود اسراییلی ها را شگفت زده کرد ، اسراییلی ها تاکنون برخود میبالیدند که دارای اطلاعاتی دقیق از منطقه غزه بوده وهمچنین امکانات نظامی پیشرفته و افسانه ای که دارند ، نیروهای مقاومت نخواهند توانست به هیچ اقدامی دست بزنند ودر چند مورد « قهرمانی های خود را در توقیف کشتیهایی که اسلحه به غزه حمل کرده بودند ، به نمایش گذاشته بودند» اما همه این امکانات محدودیت و ناکار امدی خود را در جنگ فعلی نشان داد ، اکنون اسراییلی ها آشکارا می بینند که خیل موشکها ، از غزه بسوی شهرهایشان شلیک میشود و « قبه آهنین » نیز کاری نمیتواند انجام دهد .واین درعین حال مرتبط به انبار موشکی عظیم و متنوعی است که در اختیار مقاومت قراردارد ، و این اولین باری میباشد که بازوان مقاومت میتواند از غزه تا دور ترین نقطه شمال فلسطین اشغالی دراز شود ، بطوریکه اکثریت عظیمی از صهیونیست های اسراییل را با قدرت تمام زیرپوشش موشکهای خود قرار میدهد.

از این پس شعار «  تل اویو را زیر ضرب قرار دهید » که فلسطینی ها در تظاهراتهای خود فریاد میکردند ، دیگر آرزو نیست ، بلکه عمل انجام شده ای است که اسراییلی ها و ارتش این کشور ، هر روزه شاهد آ ن است . این موضوع بسیار مهمی است که مقاومت فلسطین خود درغزه ؛ در محاصره قرار دارد ، ولی در عین حال شعار « غزه در مقابل تل اویو » را بوسیله موشکهای خود در تل اویو و عمق اسراییل تحقق مببخشد.

ـ  در این زمینه ، نیروی هوایی اسراییل تا کنون نتوانسته است از پرتاب موشکهای دور برد نیروهای مقاومت ، جلو گیرد ، موشکهایی که به آسانی نمیتوان آنرا پنهان کرد ، یا بساده گی نقل و انتقالشان داد وبرای پرتاب کردشان به وقتی نیاز است تا آ نرا آماده ساخت ، از طرفی امید بستن به اینکه انبار این موشکها بزودی به پایان خود خواهد رسید ، بنظر توهمی بیش نیست ، بویژه اینکه اطلاعات دشمن بر این باور است که تا کنون تنها  ۲۰ در صد از قدرتهای موشکی مقاومت بکارگرفته شده ، ویا بوسیله هواپیماهای نظامی منهدم شده است .

ـ  نیروهای مقاومت درغزه خود را برای جنگ زمینی نیز آماده کرده ، جنگی که نتنیاهـو ، در مورد شروع آن تردید داشت ، ودر جنگ گذشته نیز از دست زدن به آن در ماه نوامبر ۲۰۱۲ ،علیرغم اینکه نیروهای احتیاط  را فراخوانده بود ، پرهیز کرد. درجنگ اخیر رزمنده گان مقاومت ، موفق شدند ، با استفاده از تونل های ازقبل آماده شده ، به پشت جبهه دشمن و از طریق دریا رخنه کرده ، و زیانهای بسیار زیادی را به دشمن وارد کردند ، نیروهای مقاومت با این عمل قهرمانانه خود به دشمن نشان دادند که از عالیترین عزم واراده ، برای ضربه زدن به دشمن صهیونیستی ، بر خوردار بوده واز هیچگونه فدا کاری وتحمل مشکلات ، ابایی ندارند . با این حساب اکنون مساله تونل ها برای فرماندهان نظامی صهیونیست تبدیل به کابوسی شده و دیوانه وار ، اماکن زیادی را تحت عنوان غزه پایینی ( زیر زمینی) بمباران میکنند و این حتا برای سربازان اسراییلی هم وحشت آفرین شده است. از طرفی دیگر وجود انواع موشکهای پیشرفته ضد زرهی ، از نوع « کورنت » ، «مالوکا » ، و« کونکرس » که به وفور دراختیار مقاومت قرار دارد ، وسایط نقلیه زرهی گوناگون دشمن را از میان میبرد، واین به غیر از مین های شدید الا نفجاری است که نیروهای مقاومت بر سر راه دشمن صهیونیستی کاشته اند و مانع پیشروی آ نان میشوند.

ـ تا این لحظه که این سطرها نوشته میشود ارتش صهیونیستی ، نتوانسته است هیچیک از فرماندهان مقاومت را ترور ویا شناسایی کند ، بر عکس مراحل قبلی ، این نشاندهنده باتجربه گی وآماده شدن از قبل برای این جنگ میباشد.

شکست اسراییل در جنگ تبلیغاتی

این مرحله از جنگ نشان داد که دشمن توانایی خود را بر تسلط برمعلومات ، از طریق فیلمبرداریهای هوایی ، از دست داده است ، تحقیق در این امر نیاز به بررسی جداگانه ای دارد ، اما در عین حال میتوان بر روی نقاطی چند و سریع ، توقف نمود :

ا– نیروهای مقاومت از خلال مجموعه ای از وقا یع توانستند ، مصدا قیت خود را به اثبات برسانند ، منهدم کردن مرکز و گذرگاه کرم ابو سالم متعلق به اسراییلی ها در جنوب غزه ، که از طریق زدن کانال خود را به انجا رسانیده و مرکز را منهدم کردند ، عملیات رفتن به پشت جبهه دشمن ، از طریق کانال دیگری ، و وارد آوردن خسارت های زیادی به دشمن در داخل اسراییل ، و به اسارت درآوردن یک سرباز ، که اکنون در اختیار نیروهای مقاومت قرار دارد.

ب – کتمان کردن خسارتهای جنگ ، از طرف اسراییل، نمیتوانست برای روزهای زیادی ادامه پیدا کند ، سرانجام مسوولان نظامی مجبور شدند با استناد به مجموعه متکاملی از موانع ، اطلاعاتی را انتشار دهند ، که از زمان درگیریها ی زمینی سالهای نود در داخل اسراییل، میان نیروهای مقاومت فلسطینی و ارتش اسراییل تا کنون بی سابقه بوده است . اگر درگیری اردوگاه جنین در غرب رود اردن را در اپریل سال ۲۰۰۲ استثنا قرار دهیم که در آن دشمن صهیونیستی ۲۳ سرباز خود را از دست داد ، در این جنگ اخیر اسراییل بیشترین خسارتها را متحمل شده است. پس از آن دوره با گذشت زمان و با کتمان کردن هرچه بیشتر کشته های ارتش اسراییل ، اعتماد مردم نسبت به آمار های دولتی بیشتر شد ، اما اکنون مردم به مراکز مختلف اینتر نتی مراجعه و اماکن سقوط موشکهای مقاومت را کشف میکنند ویا معلومات خود را از سایتهای نیروهای مقاومت میگیرند ، لذا ارتش اسراییل نمیتواند به آسانی و همچون گذشته حقایق را کتمان کند.

پ – پس از شروع جنگ وگذشت دوهفته از آن ، ما  در رسانه ها ی اسراییل نمی بینیم که در تل اویو ، قدس ، حیفا  و یا دیمونا ، موشکی سقوط کرده باشد ، واین نشاندهنده « زیرکی و هشیاری » اسراییل در مخفی نگهداشتن اطلاعات ، عکس ها و همچنین هماهنگ کردن ، منضبط وتحت کنترل نگهداشتن تاثیر رسانه های بین المللی ، در راستای این پنهان کاری ، وبدون اینکه هیچ ملاحظه ای در این خصوص مبذول بدارد. اخیراً اشغالگران تصمیم گرفتند عکسی را از محل سقوط یکی از موشکها در تل اویو ، انتشار دهند ، بدون اینکه توضیح دهند که چگونه سیستم « قبه آهنین » نتوانست آنرا کشف کند ، هدف از انتشار این عکس هم این بود تا کشتارهای گسترده ای که ارتش اشغالگر در منطقه شجاعیه و یا جاهای دیگر غزه مرتکب میشود ، توجیه کند .

ت – حکومت اشغالگر در روزهای اول جنگ کوشید تا نشان دهد که ارتش اسراییل پایبند به « اخلاقیات » بوده و نمیخواهد به شهروندان آسیب وارد کند ، لذا بادادن اخطار از طریق ارتباط تلفنی با بعضی خانواده ها تماس گرفت و به بهانه اینکه انهابه جنگجویان پناه داده اند ، بهتر است آنها خانه های خود را ترک کنند و البته مهلتی که داده میشد چند دقیقه ای بیشتر طول نمیکشید ، مسوولان کشورهای غربی به فوریت از این عمل « انسانی » اسراییل استقبال کرده و آنرا ستودند ، اما بسیاری از خانواده ها پیش از آنکه فرصت فرار پیدا کنند در زیر آوار ماندند .

ث - در اولین روزهای شروع جنگ نشان داده شد که سیستم ضد موشکی « قبه آهنین  »  توهمی بیش نیست ، از مدتها پیش چنین شایع کرده بودند که این منظومه با صرف مبالغ بسیار زیادی ، که بخشی از آنرا مالیات دهنده گان امریکایی پرداخته بودند ، از یک قدرت افسانه ای برخوردار بوده و میتواند تا ۹۰  در صد راکت های ئشمن را ازمیان ببرد ، اما به فوریت و پس از شروع جنگ مشخص شد که تبلیغات مذکور دروغ بزرگی بیش نبوده و رهبران کشور، عمر این دروغ را بیهوده طولانی کرده بودند . و درغالب روی این گفته تاکید واصرار کرده بودند که البته بعضی از این موشکها « انحرافاً » از تیررس سیستم نجات یافته و در اراضی دورافتاده و غیرمسکونی سقوط کرده است ، و تنها تاثیر آ ن این بوده که برای بعضی شهرک نشینان ناراحتیه ای روحی ایجاد کرده است ، این دروغها را آنچنان اشاعه میدادند که گویا موشکهایی که حامل ده ها و صدها تن مواد انفجاری میباشد ، همانند بمهای صوتی و یا دینامیتهای ترقه ای است ، اما مسوولان اسراییلی درغالب از مشخص کردن اماکن سقوط این موشکها و خسارتهای وارده ، امتناع میکردند.

نتنیاهو ادامه دهنده مسیر المرت

در جنگ دوم اسراییل ، در جولای ۲۰۰۶  لبنان ، اسراییل جنگ را با عملیات محدودی شروع کرد که هدف ظاهری آن بنا بگفته اسراییلی ها  ازادسازی دو سرباز اسیر بود ، ۱ اما جنگ گسترش یافت و ۳۳ روز بطول انجامید و بشکل فاجعه باری در منطقه وادی الحجیر و سهل الخیام در نزدیکی مرز ، پایان یافت. در جولای ۲۰۱۴ ، اسراییل همان تجربه سابق را تکرار میکند ، این جنگ نیز ازعملیات « پاکسازی استوارانه »( نامی که اسراییلی ها به این جنگ داده اند) ، به جنگی باز و نا محدود تغییر یافته و درنتیجه نبود افقی روشن ، برای خروج آبرومندانه از جنگ ، اسراییل میکوشد به هر طریق ممکن به یک نوع پیروزی دسترسی پیدا کند که بتواند با ارایه آن به مردم اسراییل ، جنگ را متوقف کند . این درست است که نتنیاهو با اقدام به ورود به جنگ زمینی درغزه ، مرز ترس را در « نوردید » ، اما این به آن کسی میماند که به راحتی بالای درختی برود ، وانتظار بکشد که که کسی زینه را برای پایین آمدنش در اختیارش بگزارد . نتنیاهو میخواهد با آرامش طولانی و تخریب زیربنای مقاومت همچون تونل ها و موشک های دوربرد و بدون اشغال کردن غزه ، به پیروزی برسد ، اما چه کسی این نتیجه گیری را برای وی تضمین خواهد کرد؟

اهداف نتنیاهو ابتدا با دستاویز دفاع از شهرک های اطراف غزه آغاز شد ، سپس به متوقف کردن موشکهای دوربرد مقاومت و تخریب تونل ها گسترش یافت ، اما چشم نتنیاهو بسوی داخل اسراییل است ، در ابتدا نتنیاهو متهم به ضعف شد ، اما اکنون به مسیر المرت نزدیک میشود که باید مسوولیت شکست در تحقق اهداف اعلام شده خود را بپذیرد.

« جنگ تونلها » درگیریهای موجود را به خارج منطقه غزه انتقال داد و اسراییلی ها کشف کردند که کمر بند امنیتی شهرکهای مقابل غزه مورد تهدید قرار دارد ، از طرفی موشکهای دور برد مقاومت نشان داد که عمق « جبهه داخلی اسراییل »  نیز امنیت ندارد ، در اینجا معادله نظامی بهم خورد و شعور اسراییلی ها دچار آسیب گردید ، و به این حقیقت پی بردند که بدون تضمین امنیت فلسطینی ها ، آنها نیز امنیت نخواهند داشت : معادله ای که هیچگاه در گذشته به این شکل تحقق نیافته بود .

 

توضیحات مترجم :

(۱) بنا به نوشته سیمورهرش ، جنگ در جولای ۲۰۰۶ ترسایی بر علیه مقاومت لبنان نه برای نجات دو سرباز اسیر بلکه برنامه این جنگ درجنوری سال ۲۰۰۶ در پنتاگون بوسیله ماموران امنیتی سه کشور امریکا ، انگلیس و اسراییل تحت نام سناریو شش روزه طراحی شده بود ، که به موجب آن میباست ، روز اول ، لشکر پیاده نظام اسراییل وارد حومه بیروت شده وهمه مراکز مقاومت را منهدم کند ، روز دوم، مراکز اطلاعاتی ، مخابراتی و خطوط حمل ونقل مقاومت را به اشغال در اورند. مقاومت امکانات مذکور را بشکل مالکیت دراختیار خود دارد. روز سوم ، اعضای مقاومت را دستگیر و حومه بیروت را از وجود انان پاکسازی کنند. روز چهارم، همه سران مقاومت از جمله حسن نصرالله را دستگیر و به « گوانتانامو »  بفرستند . روز پنجم ناو هوا پیما بر ششم امریکا که در نزد یکی آبهای لبنان لنگرانداخته بود وارد بندر بیروت شود و روز ششم سربازان ناتو در مرز لبنان و اسراییل مستقر شوند . « کارپت بامب » کردن سوریه و ایران نیز در دستور کار قرار داشت و……. . در روزهای جنگ ۴ هوا پیمای اف ۱۶ امریکایی بطور دایم از پایگاه  « طریف » در ابو ظبی به پرواز در میآمد ند و بر سرمقاومت لبنان بمب میریختند ، اما در طی ۳۳ روز جنگ مذکور، ارتش اسراییل حتا نتوانست شهرک کوچک مرزی« بنت جبیل » را هم به اشغال در آورد .

هفته نامه،۲۴ جولای ۲۰۱۴

 

اعلامیه کمیته اجراییه حزب مردم افغانستان

به مناسبت حملات نظامی اسراییل در نـوارغـزه

 

نیروهای اسراییلی با براه انداختن عملیات نظامی از طریق فضا و ارسال نیروهای نظامی در داخل حریم مقدس فلسطین، مردم بی دفاع و مظلوم فلسطین را تحت حملات شدید و بی رحمانه قرار داده است.

در اثر حملات نظامی اسراییل صد ها فلسطینی اعم از اطفال و زنان شهید و صدها تن دیگر مجروح گردیده است .این عملیات که با قساوت و بی رحمی تمام انجام میگردد، باعث ویرانی منازل مسکونی  و بی جا شدن هزار ها فامیل بی دفاع نیز گردیده است .

ادعای مقامات اسراییل مبنی  بر راکت پراگنی حماس متناسب با این همه وحشت و اعمال غیر انسانی که از طرف صیهونست ها صورت میگیرد، نمی باشد .

خسارات وارده در خاک اسراییل و تلفات انسانی آنها مبین آنست که مردم فلسطین در حالت دفاعی قرار دارند و به دست دشمن بی رحم و مجهز با امکانات نظامی شهید میگردند و خانه های شان ویران میشود .

مردم فلسطین بنا برمخالفت اشغال سر زمین های شان از طرف صیهونیست های غاصب و اعتراض شان به اعمار شهرک های یهودی نشین در سر زمین های آبایی شان در محاصره بی رحمانه اقتصادی قرارگرفته اند و جرم به رسمیت نشناختن دولت اسراییل قربانی میدهند .

درمورد این همه حملات اسراییلی ها اعتراضات مدنی و عکس العمل های مخالف نیروهای ضد جنگ در سراسر جهان وسیع و چشم گیر است اما خاموشی کشور های به اصطلاح مدافعین حقوق بشر و تشویق غیر مستقیم اسراییلی ها به کشتار مردم فلسطین باعث تاسف و نگرانی حزب مردم افغانستان بوده و این نوع عکس العمل پسیف و سازش کارانه دولت های جهان از جمله دولت های عربی و اسلامی را به نفع صلح و ثبات در جهان نمیداند.

به باور ما عکس العمل محتاطانه و پسیف شورای امنیت ملل متحد باعث تضعیف اعتبار و اوتوریته این سازمان در جهان بصورت عموم و طوری اخص در بین مسلمانان جهان گردیده است.

کمیته اجراییه حزب مردم افغانستان حملات وحشیانه اسراییل را به شدت تقبیح نموده؛ از احزاب و سازمان های دموکرات و ترقی خواه کشور و از مردم آزادی دوست و صلح خواه در سراسر جهان تقاضا بعمل می آورد تا با استفاده از امکانات دست داشته و با براه انداختن اعتراضات مدنی و مردمی اعمال وحشیانه صیهونست های اسراییلی را تقبیح و از داعیه  برحق و مظلومیت ملت بزرگ فلسطین دفاع نمایند.

پیروز باد مردم آزاده فلسطین!

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۳ ـ ۲۳۰۷

 

هـمـدردی‌ با مــردم فلسطیـن

 

احسان اوغلو نامزد ریاست جمهوری ترکیه گفت : « شما نمی‌توانید بین ظالم و مظلوم بی‌طرف باشید. نمی‌توانید بین ستمگر و قربانی بی‌طرف باشید. بی‌طرفی بیانگر بی‌معنا بودن حقوق قانونی مردم فلسطین خواهد بود. »

 

اکمل‌الدین احسان اوغلو، دبیرکل سابق سازمان همکاری‌های اسلامی، سازمان ملل را به دلیل سکوتش در محکوم کردن استفاده نامتناسب رژیم صهیونیستی از زور در فلسطین مورد انتقاد قرار داد.

به نوشته روزنامه حریت، احسان اوغلو، نامزد ریاست جمهوری ترکیه پس از بازدید از سفارت فلسطین در انقره در گفت‌وگو با خبرنگاران ضمن محکوم کردن اسراییل، از حماس خواست تا با محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین با انتخاب راه درست در مقابل پیشنهاد آتش بس شورای امنیت با او در یک صف عمل کرده و با نهادهای بین‌المللی همکاری کند.

احسان اوغلو با تاکید بر اینکه درخواست آتش بس شورای امنیت به معنی محکوم کردن استفاده بی رویه از زور توسط اسراییل نیست، این اتفاق را یک کوتاهی بزرگ از طرف ۱۵ عضو شورای امنیت خواند که به اتفاق آرا درخواست آتش بس بین اسراییل و فلسطین را مطرح کردند.

احسان اوغلو هم‌چنین با یادآوری رد درخواست مصر برای آتش بس توسط شاخه نظامی حماس، ابراز تاسف کرد و گفت: امیدوارم حماس موضعی همراه با محمود عباس اتخاذ کند. همکاری با نهادهای بین‌المللی برای بهبود زخم‌ها و ایجاد صلح در زنده گی روزمره، مفید خواهد بود.

احسان اوغلو هم‌ چنین درباره موضع‌ اش مبنی بر اهمیت بی‌طرفی ترکیه در سیاست خارجی اظهار کرد: این تنها قسمتی از مواضع پیشین من است. آنچه من گفتم درباره درگیری‌ها بین کشورهای عرب بود. ترکیه پیش از ۱۹۴۸ هم مسوولیتی تاریخی در قبال فلسطین داشت و از ۱۹۴۸ هم کمک‌های مهمی به فلسطین کرد. دولت ترکیه باید از روند صلح حمایت کند. صلح در خاورمیانه یعنی صلح برای همه.

احسان اوغلو اضافه کرد: شما نمی‌توانید بین ظالم و مظلوم بی‌طرف باشید. نمی‌توانید بین ستمگر و قربانی بی‌طرف باشید. بی‌طرفی بیانگر بی‌معنی بودن حقوق قانونی مردم فلسطین خواهد بود.

نامزد انتخابات ریاست جمهوری ترکیه از ستودن کمک‌های دولتی برای فراهم کردن کمک به مردم فلسطین خودداری نکرد.

او گفت: من کمک‌های ترکیه به مردم فلسطین به ویژه کمک‌ها به مردم غزه و تلاش‌ها برای ایجاد صلح را تحسین می‌کنم. موضع مخالف باید هم گام با مصالح ملی در سیاست خارجی و مسایل ملی باشد. اگر دربرخی از سیاست‌ها اشتباهی باشد، مانند هر شهروندی توضیح این اشتباهات یک وظیفه است.

سفارت فلسطین نیز پس از دیدار احسان اوغلو بیانیه‌ای را منتشر کرد.

در این بیانیه آمده است: نبیل معروف، سفیر فلسطین، از احسان اوغلو، نامزد ریاست جمهوری ترکیه برای این دیدار و همدردی‌اش با فلسطین و همزمان تکرار مواضع مردم ترکیه و دولت آن و جایگاه ثابت آن‌ها در حمایت از مسئله فلسطین و نوار غزه تشکر می‌کند.

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۱ ـ ۲۰۰۷

شجاعیه هم به لیست جنایات هولناک ارتش اسراییل اضافه شد

بیش از ۴۲۵ شهید  و ۳۰۲۰ مجروح نتیجه حملات ۱۳روزه اسراییل به نوار غزه

رژیم اسراییل روز یکشنبه عملیات نظامی خود در نوار غزه را تشدید کرد و نظامیان بیشتری از مرزهای این منطقه محاصره‌شده عبور کرده‌اند. تانک‌های اسراییلی نیز حملات توپخانه‌ای خود را افزایش داده‌اند. این در حالی است که عاموس یادلین رییس‌ سابق موساد فاش کرده است هدف نهایی اسراییلها اشغال کامل غزه است. ارتش اسراییل بامداد دیروز جنایت هولناک دیگری در محله الشجاعیه در شرق نوار غزه مرتکب شد و در جریان آن دست‌کم ۷۰ نفر شهید و بیش از ۴۰۰ تن دیگر زخمی شدند. شدت این حملات به حدی گزارش شده است که امبولانس‌ها و خود روهای امدادگران از اذان صبح همان روز برای انتقال شهدا و مجروحان وارد این منطقه شده‌اند اما حتا آنها نیز از آتش اسراییلها در امان نیستند.

سخنگوی وزارت صحت عامه غزه گفت، نظامیان رژیم اسراییل با گلوله‌ باران گسترده امبولانس‌ها و خود روهای امدادی، مانع انتقال مجروحان می‌شوند. حجم فاجعه به حدی است که رسانه‌های فلسطینی به آن لقب «صبرا و شتیلا»ی دوم داده‌اند. برخی منابع آمار شهدای شجاعیه را بیش از ۱۰۰ نفر اعلام کردند. گروه مقاومت اسلامی فلسطین، حماس، روز یکشنبه در این‌باره اعلام کرد اقدام اسراییل درگلوله‌ باران بخش‌های مسکونی منطقه شجاعیه در شرق غزه به مثابه « جنایت جنگی » است. سامی ابو زهری، سخنگوی حماس در بیانیه‌ ای اعلام کرد قتل‌عام غیرنظامیان در شجاعیه جنایت جنگی است. ابو زهری افزود: این جنایت در خواست و اراده مردم فلسطین تزلزلی وارد نخواهد کرد و مقاومت برای وارد کردن ضربه سنگین به ارتش اسراییل ادامه خواهد یافت. گزارش‌ها حاکی از آن است که درگیری شدیدی بین نیروهای مقاومت و نیروهای صهیونیست در شمال نوار غزه در جریان است و به ‌رغم بهره‌مندی اسراییل ها از تانک و سلاح‌های زرهی هنوز نتوانسته‌ اند به پیشروی در مقابل نیروهای مقاومت دست پیدا کنند. شماری از نظامیان اسراییلی با ورود جنگ به مرحله نبرد تن به تن و جنگ‌های خیابانی محل خدمت خود را ترک کرده و از منطقه گریخته‌اند.

در تازه‌ ترین عملیات‌های گردان‌های قسام، شاخه نظامی حماس علیه ارتش اسراییل، یک فلسطینی با بستن بمب به خود یک دستگاه تانک را منهدم کرد. گردان‌های قسام اعلام کرد که پس از نفوذ یک دستگاه تانک به شرق محله الشجاعیه یکی از مجاهدان این گردان‌ها با بستن بمب به خود، به زیر تانک رفته و آن را کاملا منهدم کرد. این گردان‌ها همچنین صبح یکشنبه اعلام کردند مبارزانشان موفق شدند ۷ دستگاه خودروی نظامی اسراییلی را در منطقه الزنه واقع در شرق خان یونس هدف قرار دهند.


شمار شهدا
شمار شهدای تجاوزات و بمباران‌های رژیم اسراییل علیه نوار غزه در سیزدهمین روز خود به بیش از ۴۲۵ نفر رسید که در میان آنها ۷۵ کودک، ۲۵ زن و ۱۸ فرد سالخورده دیده می‌شود. در این حملات همچنین ۳هزار و۲۰ فلسطینی نیز مجروح شده‌اند و ده‌ها باب منزل فلسطینیان روی سرشان خراب شده است. از سوی دیگر، ارتش رژیم اسراییل، دیروز اعلام کرد که نیروهای زمینی، دریایی و هوایی این رژیم از زمان آغاز عملیات زمینی از پنجشنبه شب ۴۸۰ نقطه را در نوار غزه هدف قرار داده‌اند. ارتش رژیم اسراییل در بیانیه‌ ای ادعا کرد در مقابل نیز فلسطینی‌ها در غزه در این مدت ۲۶۵ موشک به اسراییل شلیک کرده‌اند که ۱۹۰ موشک به اسراییل اصابت کرده است و سامانه « گنبد آهنین » نیز حملات ۶۳ موشک را خنثی کرده است.


گسترده گی تلفات در ارتش اسراییل
کانال دو تلویزیون رژیم اسراییل، صبح یکشنبه اعلام کرد از نیمه‌شب شنبه که درگیری‌های شدید زمینی میان نظامیان اسراییلی و اعضای حماس  در غزه آغاز شده است ۵۱ نظامی اسراییلی زخمی شده‌اند. این شبکه افزود البته جراحات برخی از این نظامیان اسراییلی وخیم گزارش شده است. رژیم اسراییل اما خود اعتراف کرده تاکنون ۸ افسر و سرباز اسراییلی در جریان نبرد با گروه‌های فلسطینی کشته و ده‌ها تن دیگر زخمی شده‌اند. در واقع آمار واقعی تلفات ارتش رژیم اسراییل بیش از آمار اعلام شده این رژیم است. یک روزنامه ‌نگار اسراییلی در این‌باره گفته است اگر قوانین نظامی به ما اجازه می‌داد تعداد کشته‌های اسراییلی را اعلام کنیم  دراسراییل انقلاب می‌شد. اما هر چه باشد اعلام خبر کشته شدن برخی از نظامیان اسراییلی به افکار عمومی در داخل اسراییل بازتاب‌هایی داشته است؛ در حالی‌که اسراییلی ها از آمار و ارقام ارایه شده شوکه شده‌اند؛ اما مقامات سیاسی این رژیم تلاش می‌کنند اقدام به عملیات زمینی را توجیه کنند و بگویند انجام چنین عملیاتی برای حفاظت از اسراییل ضروری بوده است. مقامات مختلف اسراییلی کوشیدند به گونه‌های مختلف این عملیات را توجیه کنند. بنی گانتسلودرستیز ارتش اسراییل این عملیات را ضروری دانست و گفت: ما می‌دانستیم که این کار هزینه سنگینی دارد.

نفتالی بنت، وزیر اقتصاد اسراییل نیز در توجیه این عملیات گفت: اگر چنین عملیاتی انجام نمی‌دادیم، با یازدهم سپتامبر جدیدی روبه ‌رو می‌شدیم. در این میان، یکی از فرماندهان قوای گولانی ارتش اسراییل اعلام کرد که درگیری‌ها درنوار غزه بسیار زیانبار و شدیدتر از آن چیزی است که در جنگ ۲۰۰۶ لبنان اتفاق افتاد. وی افزود: مقاومت فلسطین در این نبرد مستقیم با نظامیان صهیونیست از گلوله‌های خمپاره آر‌پی‌جی و نارنجک استفاده می‌کند و این مساله موجب تلفات گسترده ارتش شده است. وی خاطرنشان کرد: ما با دشمنی بسیار سرسخت و قوی مواجهیم. گفتنی است که گردان‌های شهید قسام، بامداد یکشنبه اعلام کرد که ظرف ۲۴ ساعت گذشته ۳۲ نظامی اسراییل را به هلاکت رسانده و ده‌ها نفر دیگر را زخمی کرده است که غسان علیان، فرمانده گروه گولانی از جمله مجروحان است که به بیمارستان سوروکا در بئر‌السبع انتقال یافته است. شبکه خبری العالم نیز از احتمال به اسارت گرفتن یک نظامی اسراییل در غزه خبر داده است. براساس این گزارش، خسارت‌های جانی و تجهیزاتی وارد شده به ارتش اسراییل در روز شنبه به حدی بود که رسانه‌های اسراییل آن را « شنبه سیاه » اسراییل و ارتش آن نامیدند. روزنامه اسراییل هاآرتص نیز با اشاره به گسترده گی تلفات در میان ارتش این رژیم، در یادداشتی نوشت: نتانیاهو قصد حمله به ایران را داشت در حالی‌‌که هم‌اکنون در غزه گیر افتاده است.


شروط مقاومت برای آتش‌ بس
پس از اینکه دو جنبش حماس و جهاد اسلامی مخالفت خود را با طرح ارایه شده از سوی مصر اعلام و تاکید کردند که این طرح به شروط مقاومت جامه عمل نمی‌پوشاند، قطر شروط مقاومت برای آتش‌بس با رژیم اسراییل را تحویل گرفت. در این طرح، چندین شرط مطرح شده است که از جمله آنها، تعهد رژیم اسراییل به لغو کامل محاصره زمینی و دریایی نوارغزه است. همچنین براساس این شروط باید همه گذرگاه‌ها گشوده و فعالیت در اسکله غزه مجدداً از سر گرفته شود تا امکان وارد کردن همه کالاها، برق، سوخت، مصالح ساختمانی و تمام نیازها برای فلسطینی‌ها به ‌وجود آید. براساس این شروط، باید رژیم اسراییل متعهد شود که به محاصره اقتصادی و مالی نوار غزه پایان می‌دهد و ضمانت آزادی ماهیگیری و قایقرانی تا ۱۲ مایل دریایی را می‌دهد. همچنین حماس در مناطق مرزی نوار غزه آزادی آمد و شد داشته باشد و منطقه امن وجود نداشته باشد و برنامه‌های بازسازی نوار غزه عملی شود. از دیگر درخواست‌های مقاومت این است که رژیم اسراییل توافقنامه امضا‌شده در اکتبر سال ۲۰۱۲ در قاهره میان حماس و طرف اسراییلی درباره تبادل اسیران فلسطینی را تکمیل کند و این توافقنامه شامل اسیرانی می‌شود که آزاد شده و بار دیگر بازداشت شده‌اند. طرح این خواسته‌ها در پی تماس‌های بسیار قطر با ترکیه و کشورهای عربی و در راس آنها با امریکا و فرانسه جهت بررسی راه‌های توقف حملات رژیم اسراییل به نوار غزه صورت گرفت. در همین حال فوزی برهوم، سخنگوی حماس اعلام کرد: این خواسته‌ها که در اختیار قطر قرار گرفته است، به اتحادیه عرب، ترکیه و محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین نیز تحویل داده شده است.

هفته نامه

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۲ ـ ۲۰۰۷

 

بحران انتخابات در گرو فکتور های خطرناک

( پیوسته به مقاله قبلی)

 ع. بصیر دهزاد

قبل از اینکه به تحریر هذا بپردازم، میخواهم بخاطر چند نظر و تذکری از دوستان گرانقدر که پیرامون  نوشته قبلی من ابراز نمودند  ، با قدردانی یاد نمایم. من به این ابراز نظر و نقد بزگوارانه شان حرفی دیگری جز اظهار سپاس بی پایان ندارم.

چند تذکر کوچک برای توضیح مقاله قبلی:

من در نبشته قبلی ام چند پیشنهادی  را برای  راه های حل ممکن معضله انتخاباتی درافغانستان مطرح نموده بودم که خوشبختانه در چهار روز اخیر  نظریات همانند آن در طرح های پیشنهادی توسط حلقات و شخصیت های سیاسی زیربط و ذینفع نیز مطرح گردیده است ، البته با تفاوت های کوچک. هدف نویسنده در مقاله قبلی و مقاله هذا در نظر داشت وتمکین به قانون اساسی و سایر ارزش های حقوق اساسی و جستجوی راه های حل فقط در همین چوکات که مشروع و حقوقی باشند، مطرح نظر و مورد پیشتیبانی بوده است. کاربرد  اصطلاح صدارت که در مقاله قبلی ، بر بنیاد یک  تفسیر مسلکی از محتوای  قانون اساسی و بخاطرایجاد  نرمش ها در تنش های ناشی از بحران و « عمدتا منافع علیای کشور» میتواند به یک بگونه مطرح بحث گردد. به بیان دیگر این مساله در حدود تفسیر نصوص قانون اساسی که وظیفه کمیسیون نظارت بر تطبیق قانون اساسی و دانشمندان عرصه حقوق اساسی  خواهد بود ، نا ممکن نیست. همانوریکه اینجانب در مقاله قبلی مساله تشکیل یک حکومت « وحدت ملی» را بحیث یکی از طرح های پیشنهادی مطرح نمودم که به هیچ وجه منظور نظرم حکومت ایتلافی نیست. من هنوز هم به همان نظر هستم که جامعه افغانی و اراده انتخاباتی شهروندان بطرف یک بحران خطرناک کشانیده شده است و برای حل این بحران زمینه ها و چاره سنجی های ضروری و تدابیر عاجل بر مبنای منافع علیای کشور در اولیت اقدام ها باید قرارگیرد  درغیر آن ادامه  اوضاع کنونی برای جامعه فاجعه بار خواهد بود. درهمینجا جا دارد تا توافق مبنی بر تفتیش و شمارش دوباره رای ها  و جدا ساختن رای پاک از ناپاک و تشکیل احتمالی یک حکومت وحدت ملی را بحیث دو قدم موثر بخاطر نجات از بحران میتوان  تلقی نمود. مفهوم  حکومت وحدت ملی بحیث یک مبحث علهید در مقاله بعدی نویسنده به توضیح و ارزیابی گرفته خواهد شد.

در این مقاله توجه خواننده را به جهات دیگری نیز معطوف خواهم ساخت که به هیچ صورتی عاری از اثر گذاری بر مسایل گرهی مربوط به امنیت ، ثبات ، پروسه تحکیم  حاکمیت قانون و ارزش های دموکراسی  و جامعه مدنی نیستند. ما اکنون باید روی فکتورهای عطف توجه نماییم که از یک جانب خصوصیات جامعه و پدیده های ناشی از آنرا  به حیث واقعیت ها بپذیریم که در آن کثرت اقوام ، زبانها، مذهب ها، کلتور و سایر پدیده های مربوط به شکل گیری گروه های اتنیکی و روان اجتماعی مربوط قابل چشم پوشی نیستند واز جانب دیگر این سوال مهم قابل طرح است که چگونه با آن ها برخورد دقیق « خارج از علایق و احساسات خودی » نمود؟ ، یک برخورد سنجیده شده که جامعه در یک روند تحرک مفید اجتماعی و رشد و انکشاف متناسب درتمام عرصه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار گیرد. علاوتاٌ باید اثرات انکشافات منطقه و جهان را نیز در یک بعد وسیع دید که نباید افغانستان با دگر بحرانات سیاسی منطقوی با خواست های غیر ملی و در معاملات نامشروع و پس پرده به درهم آمیزی کشانیده شود. این مسایلی اند که در درجه اول اعتماد و تحرک اجتماعی شهروندان را میتواند دوباره احیا کند دوام یک پروسه اطمینان بخش  برای ثبات سیاسی و اجتماعی را در وجود یک دولت غیر وابسته و ملی بتواند ضمانت نماید.

از هفته قبلی بدینسو با اینکه جامعه افغانی ما در عمق یک بحران میسوزد، روند های جالبی در منطقه امنیتی ما در جریان بوده که توطیه های مثلثی را در ذهن دوباره تداعی مینماید.

تحریک داعش اعلان خلافت اسلامی مینماید. رهبری داعش علناٌ مساله جنگ با اسراییل را دردفاع از ملت مظلوم فلسطین مطرح بحث نمیداند  و روزانه به صد ها تن از مردمان شیعه و روشنفکران تحول خواه را تحت نام « منافقان » از دم  تیغ « خلافت اسلامی » می کشند. در عین حال مساله کمک مثلثی فرانسه ، انگلستان و امریکا به « جنگجویان اسلامی سوریه » مطرح بحث دوباره میشود و دولت امریکا رسماٌ بودجه را بخاطر کمک نظامی به جنگجویان ضد دولت سوریه اعلان میکند. هزاران جنگجو اسلامگرا از کشور های غربی ، بدون کدام ممانعت،  از راه ترکیه به سوریه میروند و خود را در جرایم اشد جنگی و ضد بشری شریک میسازند ولی هیچکدام مورد تعقیب عدلی و مجازاتی در دادگاه های حقوق بشری و جنگی جوامع آزاد قرار نمیگیرند، فقط شنیده میشود که « آنان دارای مهارت های بلند جنگی وخیلی ها آموزش دیده اند». صحنه سازی ها درترکیه به شکلی است که از یک جانب حکومت این کشور از بابت فعالیت های جنگجویان که به سوریه میروند ، مساجد و خانه ها را تحت کنترول و جستجو قرارمیدهد ولی از جانب دیگر سازماندهی ، مشاورت و کمک فرستادن این اسلامگرا های تند رو از جانب دو شرکت بزرگ ترکی و دست داشتن بالعمل استخبارات ترکیه افشا میگردد. علاوتاٌ در عین حالیکه مناطق وزیرستان شمالی  به اصطلاح استخبارات نظامی پاکستان« پاکسازی »  میشود، گروه های تند رو درهمین مناطق بیعت شان را از خلافت اسلامی عراق و سوریه اعلان مینماید.

جالبتر از همه که امریکا سه صد عسکر و صاحب منصب  خود را به عراق میفرستد ولی با عدم فرستادن طیارات جنگی به این کشور عملاٌ دولت عراق را در جلوگیری از پیشرفت تحریک داعش به یک چالش سوال برانگیز قرار میدهد. موج کشتار ، شکنجه و اعمال ضد بشری اسراییلی ها در برابر مردمان غیر نظامی و گرفتاری و لت و کوب اطفال خورد سال  فلسطینی گویی که دیگراز  لست تطبیق مفهوم جرایم اشد جنگی دولت ایالات متحده حذف گردیده است.

درافغانستان که جامعه درعمق یک بحران قرار دارد، باید روشن گردد که رفت و آمد های دیپلوماتیک  و دردست گرفتن ابتکار بخاطر رفع بحران  توسط امریکا ( به عوض سازمان ملل متحد بحیث یک نهاد غیر جانبدارو متعهد به اصل حق ملل در در تعین سرنوشت شان) آیا واقعاٌ در جهت رفع بحران کاری واقع خواهد شد یا تنها تضمین منافع و اخذ تعهد خواهد بود که این منافع  در حال و آینده به کدام خطری مواجه نگردند، بدون توجه به اینکه بحران خطرناک افغانستان بکجا خواهد رفت. نشست های شام شنبه گذشته در کابل این گمان را به وجود میآورد که گویا وزیرخارجه ایالات متحده امریکا آن زحمات و ابتکار را که سفیرملل متحد در افغانستان متقبل و روی دست گرفت، از وی قپیده باشد.

خطرات جدی کنونی با شناخت دقیق از خصوصیات جامعه افغانی ما مساله ای نیست که فکتورهای عامل این خطرات را در یک جمع کل برای امروز و فردا ها نا دیده گرفت و در برابر آنها نا سنجیده عمل نمود. بدین مفهوم که یک وفاق و کنار آمدن روی منافع ملی ، نه بر بنیاد فشارهای سیاسی برونمرزی، به یک توافق مقطعی نایل آمد که مجموع پروبلم ها در وجود فکتورهای مختلفه ناحل شده کنار گذاشته شوند و جامعه آسیب پذیر ما با این معضلات ناحل شده دست و گریبان باقی بمانند. این فکتور ها کدامها اند.

۱ – تمایلات و دیدگاه های زبانی – قومی ومحلی که در طول دهه های اخیر با عث تشویق شاخه بندی ها درسازمانها و نهاد های اجتماعی و سیاسی گردیده بودند، اکنون در تعداد از نهادهای غیر دولتی یکی از معیار های ایجاد و دوام و همچنان در دستگاه دولت معیار تعین و جابجا ساختن کادر های دولتی در رده های مختلف است. این تمایلات و معیار ها  خود توسط افراد متعصب و تبعیض طلب و حلقه های معین  به دستگاه  دولت انتقال یافته و توسط اینان در یک بخش از دستگاه دولتی به یک پالیسی تسلط بردستگاه تبدیل گردیده است و حتا در سطح که بزرگترین عاملان فساد ، جرایم سازمانیافته و مافیای مواد مخدراز این خلا و سیاست رسمی پناه گاه مطمین را برای شان تلقی مینمایند. اینان درهرلحظه و به خاطر هر گونه عمل آماده اند تا خود را مصوون تر و بحران را عمیق تر و خطر ناک تر سازند. این چنین افراد در مواقع احساساتی مرتکب عمل میشوند تا اعتماد بیشتر فیگورهای کلیدی را بدست بیاورند. در بعضی حالاتی چنان احساساتی عمل نموده اند که حتا موقف یک کاندید ریاست جمهوری را درحالت نا متعارف سیاسی قراردهد.

۲ – اثرات و موجودیت تمایلات قومی زبانی و محلی را که نه تنها در شکل گیری اردو، پولیس ملی و امنیت ملی نمیتوان انکار نمود بلکه میزان نفوذ دراین ارگانهای مسلح افغانستان یک تضمین و اتکای حفظ و موجودیت همین گروه ها اند که بر بنیاد آن و یا در گرو همین تمایلات و تعلقیت های متذکره امرار موجودیت و بقا دارند و ما متاٌسفانه نمیتوانیم در این معضله  کدام استثناٌ را مطرح مثال سازیم. قوای مسلح کشورکه اکنون دربرابردشمن مشترک شان یعنی طالبان میجگند و لی درصورت عدم جلوگیری از بحران کنونی احتمال این خطر وجود دارد که  این فکتور بزرگ قدرت در یک انکشاف خطرناک و غیرقابل پیشبینی به میسر دیگری میلان داده شود.

۳ – حلقه های سیاسی و نهاد های مختله اجتماعی و سیاسی از لحاظ تعلقیت و روان ، کلتور و فرهنگ و سایر ارزش های مربوط به روان اجتماعی زمانی که در یک انتخاب « روان اجتماعی » قرار گیرند، انتخاب اولشان همان تمایلات و سلیقه و پدیده های اند که درآن زاده شده ، رشد شخصیت اجتماعی کسب نموده و درهمین فضای روانی- اجتماعی خود را مصوون در می یابد. بناٌ این یک واقعیت و پدیده غیر قابل اجتناب است و غیر طبیعی هم نیست. تحمیل اراده و وادار ساختن  به یک پروسه که خلاف پیشبینی قبلی در یک انتخاب باشد، میتواند خطرات جدی را بروز دهد. این خطر در یک بحران میتواند به حیث یک فکتور قوی و خطر ناک شکل گیرند و دور از احتمال نیست که حتا نهاد های را در برگیرد که اکنون در جهت وفاق ملی، نجات از بحران و ثبات سیاسی بر مبنای  فرا قومی- زبانی و محلی فعال اند و دارای برنامه های دورنمایی اند.

۴ -  در دوره دوم انتخابات رفتن به پای صندوق های رای در تعداد از مناطق تحت سایه تعلقات زبانی- قومی قرار گرفت که احتمالاٌ میزان تقلب انتخاباتی را نیز در بیشترین حد خود رسانیده باشد. در این مناطق انتخاب از برنامه ها ی انتخاباتی نبوده بلکه انتخاب یکی از دو چهره بوده که ممثل و نماینده یک قوم تلقی گردیده است و این خود میتواند بحیث یکی از انگیزه ها در تحریک و تشدید بحران تاثر برانگیز گردد.  

۵ –  ممکن من در اشتباه نباشم که اگر بگویم که تعداد از دولت های همسایه و ( زیربط و ذینفع) تلاش نمودند تا منافع و دور نماهای سیاسی برون مرزی شان را در حمایت آشکار و یا پنهان از این یا آن کاندید ، پیشبین باشند که این حمایت ها زمینه اضطکاک های معین را در برخورد ها و جهت گیریها داشته است.

با توضیح مختصر از چند فکتور عامل عمیق شدن بحران انتخاباتی نویسنده معتقد براین است که نباید از چنین واقعیت های جامعه خاص افغانی ما چشم پوشید. هدف نویسنده هم این نیست که بحث را بالای پروبلم ها متمرکز ساخت و آنان را به شمارش گیریم  بلکه هدف عطف توجه بردو نکته مهم زیر است:

یکی اینکه جستجوی راه های برون رفت واثر بخشی موثر و مثبت در تغیر جهت دادن این فکتور ها به عوامل موثر ثبات، ترقی و سیر جامعه بطرف یک پروسه ملت سازی و وفاق ملی و وطنی.

دوم اینکه شناخت واقعیت های اجتماعی و شیوه برخورد با آنان که چگونه اجتماع افغانی ما بخصوص حلقات سیاسی و اجتماعی خود و برنامه های خود را در یک شناخت، پذیرش و برخورد مسوولانه فراقومی ، فرازبانی و فرامذهبی عیار سازند. در اینجا مساله شناخت، پذیرش و احترام به واقعیت های غیر قابل چشم پوشی جامعه مطرح است نه یک انکار احساساتی و من برآوردی قومی- زبانی.

اکنون که بحران انتخاباتی در افغانستان دارد که ازتنش ها بطرف نرمش ها میرود و گزینه های خوب و عملی به آزمایش گرفته میشوند، امید  و آرزوی هر شهروند و اجتماع تحول و ترقی خواه افغانستان این است برای حل قطعی بحران و یک فرآیند مطمین بر انتخاب جدید در وجود یک دولت وحدت ملی  راه های جدید وعملی وغیر قابل برگشت را برای حفظ ارزش های دیموکراسی ، ثبات و حاکمیت قانون باز گرداند.

مطمیناٌ تعداد زیاد از روشنفکران امید ها و آرزو های شان را با من شریک میسازند که بهترین گزینه در یک حکومت وحدت ملی قرار گرفتن چهره ها و افراد نیک نام ، متخصص و با تجربه روی صحنه سیاسی افغانستان قرار گیرند که باز هم صدا و فغان استبدا فساد ، زور و قوماندانسالاری به آسمانها بلند نشوند و وعده ها و برنامه های انتخاباتی یکبار دیگر به « کان نمک» مسلط موجود حل نگیرند.

با احترام

از ابراز نظر شما از طریق مایل الکترونیکی زیر استقبال مینمایم:

This email address is being protected from spambots. You need JavaScript enabled to view it.

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۴/۱ ـ ۱۴۰۷