یونان: « سلاح دموکراسی » دربرابر « سیاست ریاضت کشی »

نخست وزیر یونان در پارلمان اروپا  گفت :« آنچه ما بحران یونان می نامیم، در واقع ضعف حوزه ایرو است. باید راه حل قطعی بحران بدهی که خودش خود را تغذیه می کند، را پیدا کرد. این در واقع مساله اروپا ؛ و نه فقط یونان است و به عنوان مساله اروپایی، راه حل اروپایی را طلب می کند».

دکتر اسد محسن زاده

انکشافات ماه های اخیر و تلاش برای تغیر آن شرایط  غیرانسانی که ترویکا با دولت های ارتجاعی پیشین یونان برسرآن توافق کرده بودند ؛ نشان داد که تصمیم ۲۵ جنوری مردم یونان یک امر تصادفی نبوده ؛ بل تصمیم خردمندانه ای بود به خاطرحفظ استقلال ملی و حق تصمیم گیری خود یونانی ها برسرنوشت شان . پوشیده نیست که ازهمان روزیکه الکسیس سپیراس مسوولیت نخست وزیری این کشور و وظیفه دفاع از منافع مردم و نسل های آینده یونان را به عهده گرفت؛ نهادهای اروپایی ، دولت های اروپایی وابسته به نیولیبرالیزم  و سرمایه مالی ، رسانه های جهانخوار  و موسسات وابسته به امپریالیزم و ارتجاع از هیچ امکانی برای دروغ پراگنی ، تهدید، اهانت ، مداخله  و پخش اطلاعات نادرست در مورد وضع واقعی یونان و کشورهای وابسته به دیکتات ترویکا  دریغ نورزیدند . دولت و مردم یونان  عملاً  در این چند ماه در رویارویی وجنگ بی مانندی به خاطر دستیابی به  یک توافق « ثمربخش و شرافتمندانه »  به سر میبرند.

ماه ها وهفته های گذشته یک حقیقت را نشان داد که « اتحادیه اروپا » برخلاف باور بسیاری ها دارای استقلالیت و صلاحیت تصمیم گیری در مورد سرنوشت شهروندانش نبوده؛ و در آن نوعی از انارشیزم  و بی باوری جدی حکمفرماست. از روزی که برخلاف عرف معمول  شولتز رییس پارلمان اروپا و نه دونالد توسک و یا ژان کلود یونکر مسوولیت  پادوی میان اتحادیه اروپا و دولت یونان را به عهده گرفت؛  روشن بود که این تصمیم به خاطر منافع دولت ، بانک ها و موسسات مالی المان اتخاذ شده است ؛ که در حقیقت طرف  اصلی درگیر با یونان درمساله وام ها بود ؛ نه اتحادیه و نه موسسات .

درجریان گفت وگوهایی وزیران دارایی و سران کشور های عضو اتحادیه با همتا های یونانی شان پیوسته طرح ها و دیدگاه ها و موضعگیری هایی کاملاً متضادی به خورد مردم جهان داده میشد و هر یک به میل خود با خوشبینی و یا بی باوری به پیدا نمودن راه حل معقول و درخور پذیرش یونان پاسخ میدادند. در این میان به مشکل میتوان به حرف کسی باور کرد. به امید های یونکر ، به تهدید های توسک ، به آاماده گی های فرانسه و یا بلند پردازی های وزیر دارایی فنلند ، ولفگنگ شویبله، دایزل بلوم ، والدیس دومروفسکی ،پیترکازیمیر، ، دراگی ، لگارد و... که هریک  دیدگاه  و خواست دیگری را پیش کش نمودند. بازگر اصلی این بازی المان فدرال  نیز گاهی با امیدواری برای رسیدن به تفاهم و لحظه ای پس تر با بی باوری ، تهدید و تحقیر رهبران و مردم  یونان روی میکرد. شماری از مسوولین اتحادیه از رسیدن به « آخرین توته راه » در تفاهم  با یونان حرف زدند؛ درحالیکه دیگری درهمین لحظه مساله بیرون کشیدن یونان و « پلان B » را طرح می کند. در این جمع کسانی از جمله  ادوارد سیکلونا وزیر دارایی مالتا از حل ۵۰ : ۵۰  در  مساله وام ها یونان سخن میزند.

چنین است واقعیت برخورد اتحادیه اروپا  درمساله « همبسته گی با یونان و یونانیان »  و پروژه بزرگ اروپایی . درامه  اروپایی یونان  نشان داد که این همبسته گی ایی که نیروهای لیبرال و سازشکار اروپا آن را طرح می نمایند؛ همانا : « همبسته گی » با بانک ها ، موسسات مالی ، انحصارات سرمایه داری ؛ و اینکه  یونان وسیریزا نباید به مدلی برای سایر کشورها مبدل شود؛  بوده وچیزی بیشتر از آن نمی باشد. یکی از ویژه گی های دیگر موضعگیری های سیاست مداران راستگرای  اروپا مساله سرنگونی حکومت  برگزیده الکسی سپیراس بود که  آنها در بیان این اماج  یعنی مداخله مستقیم  در امور داخلی یک کشورعضو اتحادیه اروپا چیز دیگری نمی تواند باشد. در ماه های گذشته این مساله بار ها طرح و حتا رسانه های غربی از گفتن آن شرم نداشتند. برخی ها در بروکسل طبل شکست سپیراس و انشعاب در سیریزا را چنان کوفتند ؛ که فکر میشد فردا این حزب از هم فروپاشیده و فرمانبران سیاست های ریاضت کشی دوباره در یونان بر اریکه قدرت تکیه میزنند. همه پرسی پنجم جولای نشان داد که سیریزا و سیاستمداران  چپ یونان  با وجود موج  بی مانند تبلیغات ، فشارهای اقتصادی ، سیاسی و روانی کشنده ازسوی « اروپا »  و « نهاد ها » از درایت و جانبداری گسترده مردم برخوردار بوده؛ و مورد مردم مورد پسندش اکثریت مردم یونان میباشند.

الکسیس سپیراس نخست وزیر یونان گفته بود که از طرف مردم برای اجرای سیاست ریاضت اقتصادی انتخاب نشده ؛ و وظیفه وی قبولی چشم بسته  شرایط تعیین ‌شده از سوی  وام‌ دهنده گان نبوده وباید منافع و خواست مردم یونان دراین مساله که میراث شومی از نظام های فاسد گذشته است درنظر گرفته شود. شرکت نزدیک به  ۶۲ فیصد مردم  در همه پرسی  روز  یکشنبه  ؛ و جانبداری ۶۱،۳۱ درصد مردم یونان  از سیاست های دولت در برابر شرایط  استعماری  وام دهنده گان  نشاندهنده  شکست بزرگ رهبران  اتحادیه اروپا ، ترویکا  و مقامات رسمی المان بود؛ که از هیچ  وسیله ای برای ناکام ساختن این ریفرندوم  فروگذاشت نکردند. « نه » اکثریت شهروندان یونان  پاسخی بود به اتحادیه اروپا که با « سلاح دموکراسی » میخواهـند با «سربلندی» در اتحادیه اروپا  باقی بمانند.

تهدید رهبران اروپا از جمله مارتین شولتس رییس پارلمان اروپا هم  نتوانست  بر تصمیم گیری مردم یونان اثربگذارد. شولتس ساعاتی پیش از آغاز همه‌ پرسی درگفت و گوی  رادیویی اعلام نمود که :« چنانچه یونان درهمه‌ پرسی روز یکشنبه به موافقت ‌نامه ـ کمک برای اصلاحات ـ رای منفی دهد باید به فکر معرفی ‌کردن واحد پول جدیدی باشد».

در همین خط رسانه های غرب از « قیام » و « نارضایتی مردم » در برابر تحدید دریافت پول از بانک ها  و « فرار مردم و پول » از یونان ، خالی بودن دوکان ها و خوراکه فروشی ها ، صف طولانی بازنشسته گان در برابر ماشین های دریافت پول و... گزارش های طویل و عریضی را تهیه  و با پخش آن در راه ایجاد جو بی اعتمادی و ترس در بین مردم؛  خواستند تا بر تصمیم مردم یونان اثر منفی  به جا بگذارند. در همین راستا آنها  بی شرمانه عکس های تظاهرات بزرگ هواداران  دولت و الکسی سپیراس را بنام مخالفین دولت نشرکردند. با آنکه اماج های ریفرندوم روشن بود غرب در تبلیغات خود یاد آور شد  که این ریفرندوم در باره باقی ماندن یونان در اتحادیه اروپا میباشد. و یا همین  گفته شولتس  که شرایط  درد بارنهاد های  سه گانه را موافقت ‌نامه کمک برای

« اصلاحات» می خواند . برداشت وی از اصلاحات فقط و فقط پذیرش پیش شرط های غیرانسانی موسسات و یا چنانکه وزیر مالیه پیشین یونان  یانیس واروفاکیس میگوید « واتر بوردینگ خزانه دولت» یونان می باشد و بس !

در حالیکه  در این همه پرسی مردم یونان به برنامه اصلاحات دولت برای جبران اشتباهات و اقدامات بازدارنده رشد توسط « نهاد های سه گانه » رای داده و از پیشنهادات و ریفورم های سازنده ، آینده نگر و عملی دولت  که به سود مردمان اروپا و آینده یونان میباشد  جانبداری گسترده شانرا اعلام کردند.

با آنکه  رای و نظراکثریت مردم یونان در برابر سیاست های ریاضت کشی نهاد های سه گانه  ( صندوق بین الملی پول، بانک مرکزی اروپا و کمیسیون اروپایی )  سیلی محکمی به روی هواداران  سیات های ضد مردمی نیولیبرال و ادامه ریاضت کشی میباشد ؛ باآنهم سران اروپا مانند مار زخم خورده در نشست های چند روز گذشته  ازموضعگیرهای قبلی  شان  تا حال ملی متری هم فاصله نگرفته  و هنوز ازهمان حربه  تهدید و فشار دربرابر مردم یونان کار میگیرند.  

در بین  دود این جنگ بی مانند  تبلیغاتی،  مذاکراتی  میان نهاد ها ، مسوولین امور دارایی اتحادیه و سایر نهاد ها جریان دارد. در خوریاد است که  این بی سرو سامانی و دست پاچه گی مسوولین اتحادیه  باعث  درز در احزاب راستگرا از یکسو و شهروندان اروپا از سوی دیگر شده است. در دولت المان  و در میان فراکسیون  پارلمانی حزب دموکرات مسیحی خانم میرکل تفاوت نظرها و اعتراض های بیشماری در برابر موضعگیری ها  میرکل پیدا شده است.  آقای اندراس شویر سکرتر جنرال حزب  اتحاد سوسیال مسیحی المان  اعلام کرد که : « یونان نه گفت . نه آنها برای ما هم  نه  به ادامه مذاکرات و بسته امداد به یونان است » . و یا آقای سریستیان فون اشتیتن از حزب دموکرات مسیحی  خانم میرکل  می گوید : « آزمایشات با یونانی های بی علاقه به اصلاحات ، را پایان ببخشید. »  همین بحران  در حزب سوسیال دموکرات المان و سایر احزاب راست اروپا نیز وجود دارد.

در چنین شرایطی سران دولت های اتحادیه اروپا دیروز قرار گذاشتند  تا روی برنامه ای برای بیرون رفت از بن بست موجود  به رایزنی پرداخته و در پایان هفته در نشست سران اتحادیه در مورد  تصمیم نهایی بگیرند.

 بحران یونان ، بحران خانم میرکل ، المان  و اروپاست. درصورت نیافتن راه حل معقول « ثمربخش و شرافتمندانه »  در مساله وام های یونان ؛ بحران اقتصادی  و اجتماعی در اروپا شدیدتر شده و درز موجود اقتصادی و اجتماعی  درمیان کشورهای ثروتمند شمال و نادارجنوب  و شرق عمیق ترمیشود. الکسیس سپیراس امروز در نخستین نشست پارلمان اروپا در مورد بحران یونان گفت :« ... نمی خواهیم با اروپا درگیرشویم ، بلکه می خواهیم اوضاع درکشور و شیوه تفکری که یونان و به همراه آن حوزه ایرو را غرق می کند، عوض نماییم...اروپا درمرحله تحول سازی قرار دارد . اما آنچه ما بحران یونان می نامیم، در واقع ضعف حوزه ایرو است. باید راه حل قطعی بحران بدهی را که خودش خود را تغذیه می کند، پیدا کرد. این در واقع مساله اروپا ؛ و نه فقط یونان است و به عنوان مساله اروپایی، راه حل اروپایی را طلب می کند».

در این  روز های  نهایت پیچیده  و دشوار در زنده گی مردم اروپا ، نیروهای چپ  و ترقیخواه  اروپا و جهان به اقدام شجاعانه و دموکراتیک  مردم یونان  در راه دستیابی به حل  شرافتمندانه و آینده نگر برای یونان  و اروپا به دیده قدر و ستایش نگریسته  و از آن جانبداری شانرا اعلام کردند. مجله اشپیگل المان دیروز گزارش داد که  فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا با فرستادن نامه ای « این پیروزی چشمگیر سیاسی » را به الکسیس سپیراس و مردم یونان تبریک گفته  و یاد آورشده است  که « مردمان امریکایی لاتین  و حوزه  کاراییب با اظهار خوشی و مسرت دیدند که چه گونه یونان از هویت و فرهنگ خود در برابرتهدیدات بیرونی  دفاع  کردند » . رهبران سایرکشورهای  جهان از جمله  روسیه ، ونزویلا، شیلی ، ارجنتاین ، بولیویا  و... نیز جانبداری شانرا از این تصمیم شجاعانه یونانی ها  در برابر شرایط  درد بار ترویکا  ابراز داشتند.

 در این روزها  امپریالیزم خبری از اینکه  تصمیم  مردم یونان مورد توجه و ستایش مارین لو پن   و سایر سیاستمداران راست افراطی  ناراض از سیاست های دیکتات بروکسل  قرار گرفت ؛ با کوس و کرنا از « خطر راست و چپ افراطی » د ر اروپا  صحبت نموده واز فیدل کاسترو  در کنار مارین لوپن  از حزب راستگرای  فرونت ناسیونال فرانسه یاد می کنند.  این دروغ پراگنی درحالیست  که مردم برتفاوت  خاستگاه ، خواست ها و دیدگاه های مردمی  چپ  و برخورد فرصت طلبانه راست افراطی اگاه اند. سپیراس خواستار ادامه حضور در اتحادیه اروپا  و دموکراتیزه کردن ساختارهای آنست ؛ در حالیکه راست افراطی بیرون برآمدن از آنرا میخواهند. چنین است  وضع  بی سر وسامان و سرگیچی در اروپا.

انکشافات یونان به روشنی نشان داد که پروژه اتحادیه اروپا هنوز در برابر بنیادی ترین مسایل مربوط به آینده از جمله  مسایل اجتماعی و اقتصادی : چون  عرضه خدمات اجتماعی ، جلوگیری از بیکاری ، بحران اقتصادی و عدم رشد اقتصادی ، افزایش قرضه های دولتی و صد ها مساله دیگر پاسخ قناعت بخش  و عملی  نداشته و تاحال فقط و فقط  به مسایلی  پرداخته است  که در آن منافع سرمایه مالی ، بانک ها  و انحصارات نهفته است و بس ! 

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۹۰۷