فقدان حاکمیت قانون عامل تداوم دولت فاسد

  ۱۵جون ۲۰۱۵

حاکمیت قانون یکی از موارد مبرم و دارای اهمیت کلیدی است ، هیچگاهی اقتدار ملی در وجود دولت مقتدر استقرار نخواهد یافت  تا حاکمیت قانون در کشور مستقر نگردد.

حاکمیت قانون  « قدرت » را مهار و محک و معیار تداوم مشروعیت  قدرت سیاسی پنداشته میشود. حاکمیت قانون حقوق شهروندان را تضمین  و حقوق و آزادی های آنان را تحقق می بخشد.

حاکمیت قانون بمثابه  « جوهر »  دولت ( مدرن و ملی ) ، تفکیک قوای ثلاثه را تثبیت وجایگاه شایسته جامعه مدنی ، مطبوعات و اپوزیسیون سیاسی را تعریف میدارد.

اخیراٌ موسسه امریکایی « پروژه عدالت جهانی »  دولت افغانستان را به عنوان فاسد ترین دولت در جهان نام برد و  جایگاه افغانستان را از لحاظ حاکمیت قانون  از آخرین ها در جهان قلمداد نمود.

در رابطه به این دو پدیده شرمگین که مبین تراژیدی ملی افغانستان و عامل آلام و مصایب بی شمار مردم میباشد، انجمن حقوقدانان افغان در اروپا مسوولیت خود میداند که در رابطه نظر خود را ابراز بدارد:

در قریب به صد سال اخیر و با پایه گذاری دولت مدرن و انفاذ اولین قانون اساسی افغانستان، استقرار حاکمیت  قانون در مقاطع و مراحل مختلفه فراز و فرود های زیاد داشته است.

در بیشتر از چهار دهه اخیر و با آغاز جنگ اعلام ناشده  پاکستان و کشانیدن افغانستان در محراق کشمکش های بین المللی که بمثابه «  نطع جنگ سرد» و مرکز تصفیه حساب ابرقدرتها مورد استفاده قرار گرفت، قانون و تطبیق آن با چالش های جدی مواجه گردید. از دهه نود که سال های فاجعه حقوق و قانون ناشی از انارشی تنظیمی  و توحش و استبداد  قرون اوسطایی طالبانی است، به « ساز » و  به « قانون » مقامی نماند و حاکمیت قانون در زیر بار جنایات مدفون ساخته شد.

در کمتر از یک دهه و نیم اخیر که افغانستان  ششمین قانون اساسی خود را آزمایش مینماید، فقدان حاکمیت قانون عامل اساسی عدم استقرار دولت و قوام یابی مشروعیت آن پنداشته میشود که دمار از روزگار مردم بیرون کرده است.

در این بیشتر از یک دهه تداوم و تشدید جنگ اعلام ناشده پاکستان و سیاست های کژدار و مریز امریکا و انگلستان باعث قدرتمند شدن بی سابقه دشمنان حاکمیت قانون و زور و زر سالاران قانون ستیز گردید.

فقدان حاکمیت قانون ، فاسد ترین دولت طراز جهادی ـ طالبی و مافیایی را بر گرده ملت افغانستان حاکم است.

مردم به امید رهایی از این مصایب شجاعانه در انتخابات شرکت کردند تا از دموکراسی  و حاکمیت قانون دفاع و بر بنیادگرایان شرارت پیشه و فساد سالاران  جواب رد بدهند.

مدعیان کاذب دموکراسی  و قانون سالاری با سلاخی دموکراسی نیم بند و با نقض قانون اساسی ،  دولت به اصطلاح « وحدت ملی »  را مهندسی نمودند که سکانداران تیم های انتخاباتی آن با قدرت دولتی بمثابه « غنیمت و فرصت تاریخی» برای تقسیم چوکی ها ، مفاهیم قانون ، قانونیت و حاکمیت قانون را  قربانی و بر اراده واقعی رای دهنده گان توهین روا داشته و  میدارند. متاسفانه « تداوم » این مضحکه تاریخ ، کشور را به مخاطرات جدی کشانیده است.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا با احساس مسوولیت در قبال سرنوشت وطن و مردم خاطر نشان مینماید که :

موجودیت افغانستان در گرو استقرار دولت مشروع ملی است که قانون را ملاک عمل قرار دهد و حاکمیت قانون را  مستقر نماید.

همچو دولت باید بر قوای مسلح ملی و غیر تنظیمی متکی بوده و دارای قوه قضاییه مستقل و مقتدر باشد که در وجود ارگانهای مجرب حراست حقوق ، قانون را در کشور بدون هر گونه تبعیض و تمایز  نافذ نماید.

دستیابی به این مامول زمانی یک سراب نخواهد بود که :

داشتن اراده واقعی ، صادقانه و نیرومند سیاسی  که به خواست اکثریت عظیم مردم تمکین و با دشمنان حاکمیت قانون و قانون ستیزان زر و زورسالار مبارزه نماید.

اظهر من الشمس است که در فقدان حاکمیت قانون و دولت ضعیف و دوسره ، مقابله با سونامی بنیادگرایی  و توحش مضاعف داعش میسر نخواهد بود و آرمان تاریخی مردم و ملت بخاطر صلح و امنیت تحقق نخواهد یافت و بار بدنامی  مقام های اول در فساد و فقدان حاکمیت قانون  در جبین دولت به اصطلاح  وحدت ملی  « تداوم »  خواهد یافت.

مقابله با این تراژیدی ملی مستلزم آن است که پاسداران حاکمیت قانون صدای اعتراض  شانرا رساتر و متحدانه تر بلند نمایند.

با احترام

 هیات اجراییه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

بامداد ـ اجتماعی ـ ۲/ ۱۵ـ ۱۴۰۶

معلمین عزیز ، گرانقدر و زحمتکش کشورم روزتان مبارکباد!

 

زلیخا پوپل

اولتر از همه باید بدانیم که مفهوم و هدف معلم چیست؟ معلم خوب کیست؟

معلم ،معمار قلب هاست ؛ و بذر نور در دلها می افشاند. قدردانی و تجلیل از روز معلم ، قدردانی از باغبانی است که هر صبح ، سبدی از صمیمت با خود در صنف می برد و با انگشتان مهربان خویش برشاخه های قلب های فردا ها را پیوند می زند .معلم را توقع نام و نان نیست .این گمنام ،هر روز از تنور داغ جانش هزاران نان بر سفره گرسنه دل ها می بخشد و ازاعماق قلبش هزاران مشک به خیمه های عطش میرساند تجلیل از معلم سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تامین ، وسلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند تضمین میکند.

آموختن ، تنها مورد تاکید نیست بلکه بسیاری از فرزانه گان همچون: سقراط ، افلاطون، نیوتن و... نیز براهمیت آن صحه گذاشته اند. انسان آگاه با انسان نا آگاه مساوی نیستند کسی که بدون آگهی گام در راهی میگذارد و عملی را انجام میدهد  به بیراهه رفته و هر چی دراین بیراهه پیش آید از مقصد خویش بیشتر فاصله میگیرد؛ شاید به همین دلیل است که بزرگان میفرماید: «هیچ گنجی سودمند تر از علم نیست، در فراگیری آن بکوشید که فراگرفتنش نیکوست.»

اساسی ترین نشانه معلم خوب ، برخورداری او از سوز و گداز « انسان سازی» است  معلمین عاشق تربیت و جامعه سالم هستند قوی ترین انگیزه در یک معلم شوق انسان سازی اوست .معلم بودن تنها در انحصار معلومات نیست،بلکه افزون بر معلومات و تخصص هر معلم هنر آموزگاری  را بداند : « یعنی یک آموزگار با ید هنرمند باشد » با شاگردانش با کدام زبان تکلم نماید شیوه های برخورد را بلد باشد چگونه ارتباطات سالم درسی را با شاگردان داشته باشد بهره گیری از فنون علم روانشاسی  با قدرت و مهارت امواج  پرطلاتم صنف را آرام بسازد تسلط و توانایی اداره  بر شاگردان را داشته باشد. چنانچه که در خصوصیات تک تک شاگردان رفتار خاصی اتنخاب نماید.  رعایت به این اصول معلمی را «هنر معلمی» میگویند.

لازم میدانم بگویم که یک معلم خوش خلق، فروتن و مهربان شاگردان را گرویده  اخلاق نیکوی خود نموده و از حرکات و کردار آموزگار می آموزند. داشمندان واقعی ویژه گی های خاص دارند: « دانش قوی، بینش خوب، حلیم و بردبار، سکوت و آرامش و وقار». کسانیکه ذخیره علم و دانش بیشتر را دارند عقل و خرد شان  قدرت کنترول نفس آنها نسبت به دیگران بیشتر است .

روابط عاطفی معلم خوب صمیمت و نزدیکی با شاگردان را بیشتر میسازد که سبب جدایی شاگرد از معلم نمی گردد. معلم متواضع با فروتنی خود بسیاری دشواری های فکری و روحی شاگردان را حل مینماید .یعنی یک معلم خوب برای شاگردانش حلال مشکلات باشد نه مشکل ساز.

ابزار اصلی کار معلم ، گفتار و سخن اوست.  نیکو صحبت کردن و گفتار گیرا و پر جازبه معلم تآثیر بیشتر از یک اتم را بالای شاگرد دارد. چنانچه تحولات بزرگ جهان توسط کسانی صورت گرفته که دارای بیان قوی بوده اند. اهمیت شیوه سخن گفتن برای معلم ، کمتر از توان علمی او نیست  داشتن شیوه نگارشی خوب نیز برای معلم لازم و از نظر اهمیت درجه سخن گفتن را دارد زیرا تهیه جزوه ها ، طرح سوال ها برای امتحان و... به روش نوشتاری خوب نیاز دارد.

 رکن  اساسی تعلیم و تربیه، فکر کردن است که از اهمیت فراوانی برخوردار است چنانچه گفته اند « هیچ دانشی هم چون اندیشیدن نیست.»  ازین رو معلم میتواند روحیه مطالعه و تفکر را در شاگردان ایجاد نماید .

معلم خوب در حد آگهی بلند بردن سطح دانش خود لازم می افتد تا همراه با زمان و پیشرفت علوم بر دانش خود بیافزاید استفاده از تجارب دیگران در زمینه تدریس برای معلم مفید است و بر معلومات اومی افزاید نیوتن کاشف جازبه زمین میگوید :«  علت ترقی من در کار ها این بود که روی شانه های غول علم استادم و جهان را بهتر نگریستم.» همچنان لازم است یک معلم موفق ،از فراگیری مهارت های آموزشی نوین غفلت نورزد . یعنی معلم خوب همیشه مطالعات آفاقی جهت ارایه پاسخ به شاگردان داشته باشد. یک معلم خوب دارای پلان درسی منظم و آماده گی کامل است یعنی بدون آماده گی داخل صنف شدن به ضرر و نقص و شرمساری معلم است.

موفقیت های مزید برای همه معلمان سرزمینم !

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۲۵۰۵ 

بانو نسیمه رزمیار الگویی برای جوانان مهاجر افغان

 

درانتخابات پارلمانی اخیر کشور فینلند که در۱۹ اپریل سال روان ترسایی برگزار گردید بانو نسیمه رزمیار به نماینده گی از حزب سوسیال دموکرات فینلند شرکت ؛ و با کسب آرا قابل توجه اعتماد و نمایند ه گی مردم را بدست آورد . او با الهام از کارنامه سیاسی خانواده اگاه و متعهد خویش از آوان نوجوانی به سیاست روی آورد و با فراگیری علوم سیاسی و اجتماعی پا به میدان فعالیت های عملی گذاشت. نسیمه رزمیار با کار پیگیر و هدفمند خود به زودی در زنده گی  اجتماعی شهر خود مطرح گردید و در انتخابات شورا های شهری هلسنگی در سال ۲۰۱۲ ترسایی برگزیده شد .او که باری هم به صفت نماینده در پارلمان اتحادیه اروپا نامزد شده بود با اگاهی از حقوق شهروندی و اصل همگرایی اجتماعی از دیارغربت نیز وطنی آفرید و نشان داد که جوانان کشور ما درهر جایی که باشند میتوانند با سربلندی و با حفظ هویت خویش درزنده گی سیاسی سهیم گردند؛  و وصله ای برای فرهنگ های متفاوت باشند .نسیمه رزمیار به نیکویی به جوامع افغان در بیرون از کشور نشان داد که با تلاش و کار سازنده میتوان از خود فرورفته گی و انزوا بیرون آمد  و در آرایش مناسبات اجتماعی اثرگذار شد. او اینک به الگویی برای جوانان کشور مبدل گردیده است .

شورای نویسنده گان تارنمای بامداد این پیروزی را افتخار بزرگ دانسته و آنرا به بانوی پرتلاش نسیمه رزمیار، به خانواده محترم شان به خصوص رفیق گرامی داوود رزمیار صمیمانه شاد باش میگوید.

 بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۱۸۰۵


به مناسبت روز جهانی خانواده

 

۱۵می ۲۰۱۵

مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۳ روز ۱۵ می را بحیث روز جهانی خانواده اعلام نمود  و از آن تاریخ تا کنون از این روز در گرامیداشت از خانواده در مقیاس جهانی تجلیل به عمل میآید.

اسناد بین المللی معاصر جایگاه خاص خانواده را تعریف و اعلامیه جهانی حقوق بشر و اسناد ناشی از آن خانواده را به مثابه رکن اصلی جامعه مسجل و همچنان در ماده ۵۴ قانون اساسی افغانستان این اصل تسجیل گردیده است.

برای افغانستان که چهار دهه جنگ شیرازه جامعه را متلاشی ساخته و خانواده ها مصایب بزرگ را متحمل گردیده اند، تجلیل این روز اهمیت استثنایی را کسب مینماید.

آفت جنگ ، مهاجرت های وسیع و کتله وی ، شهادت هموطنان، معلولیت ، فقر و بیکاری مصایب  عظیمی اند  که مجموع ارکان جامعه و خانواده را با مخاطرات جدی مواجه ساخته است. همه روزه آفت جنگ و سونامی بنیادگرایی از خانواده ها قربانی میگیرند.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا باور کامل دارد که احیای سلامت جامعه بدون توجه جدی و دایمی و مواظبت از خانواده به مثابه مکان والای ارضای نیاز های روحی و معنوی و ضامن بقا و تداوم جامعه،  از طرف دولت ، جامعه مدنی و تمام مردم میسر نخواهد بود.  این خانواده است که با در نظر داشت این که خشونت در آن حاکم است یا مصوونیت ، چه طفلی را به جامعه تقدیم میکند. خانواده با ثبات و عاری از خشونت متضمن تربیه سالم و مصوون  و تقدیم  طفل دارای شخصیت ثابت  و موثر برای اجتماع  خواهد بود اما خانواده که در آن خشونت حاکم و مصوونیت محکوم باشد، به جز از طفل پر از معضلات ، معضله بر انگیز و عامل خشونت چیزی دیگری را به جامعه تقدیم کرده نمی تواند.

گرامیداشت از روز جهانی خانواده برای مهاجران و منجمله اقلیت افغان در اروپا که افزون بر تما م مصایب با پرابلم تصادم کلتوری و پذیرش در جامعه اروپایی و سرنوشت اطفال شان در گیر میباشند، حایز اهمیت بزرگ پنداشته میشود.

با احترام

شورای رهبری انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱/ ۱۵ـ ۱۹۰۵

یادی ازساربان آوازخوان فراموش ناشدنی کشور

دور از رخت سرای درد است خانه  من
خورشید من کجایی سرد است خانه  من


زلمی رزمی


عبدالرحیم ساربان این خواننده محبوب و خوش آواز درشهرکابل به دنیا آمده و هنوز طفل خوردسالی بیش نبودکه سروده های زیبای فلکلوروطن را با آوازگیرایش زمزمه میکرد.
ساربان ابتدا روی ستیژتیاترکابل ظاهرگشت اما علاقه بیشتری به هنرموسیقی و آوازخوانی داشت و همین عشق او را به سوی موسیقی کشاند و همکاری با رادیو(کابل) افغانستان راآغازکرد و با اولین آهنگ هایی که در رادیو به ثبت و نشر رساند، نامش برسر زبان ها افتاد.
بعضی ازترانه های او از به یادماندنی ترین ترانه ها در تاریخ موسیقی کشور ماست ، آهنگ های:
- دردامن صحرا، بی خبر از دنیا
- خورشید من کجایی، سرد است خانه  من
- ازبسکه نازنینی و نازت کشیدنی ست ، دشنام کز دهان تو باشد شنیدنی ست
- چشمک بزن ستاره ، شد ابرپاره پاره
- صبح کشورمیوات، یاسمن بهارهستی
- دخپل یار له مینه هسی دیوانه یم ، چه خبر نه له کعبه نه بتخانه یم
ساربانا وغیره را همه به یاد دارند و نیزآهنگ های دلنشین :
خورشید من کجایی - چشمک بزن ستاره، شد ابر پاره پاره - دردامن صحرا، بی خبر از دنیا وغیره را که فقید احمدظاهر نیز با صدای سحرانگیز خود به کاپی و بازخوانی آن پرداخته و تا به امروزهزاران تن از دوستداران صدای ساربان آنرا زمزمه میکنند.
رحیم ساربان این خواننده باارزش و خوش آواز و محبوب پیر و برنای کشور علاوه ازهنرآوازخوانی،کارمند دولت نیزبود و زمانی درریاست انحصارات دولتی وظیفه احرا میکرد با دریغ و درد بیماری روانی- جسمانی وعدم توازن فشارخون به سراغش آمد و منتج به سکته مغزی و فلج دست و پای وی شد و زبانش را از وی گرفت.
ولی مصیبت تنها همین یکی نبود.
ساربان درسال های راکت پرانی های فی سبیل الله، نیز بی آسیب باقی نماند ، یکی از همان راکت ها دربلاکی ازمکروریان که وی بسر می برد، به سراغش آمد تا جان وی و عزیزانش را بگیرد؛ ولی درخانه همسایه اش اصابت کرد، شیشه هایش را شکست و سرانجام ساربان بیمار و رنجور، مجبورشد مثل هزاران هموطن دیگرخود در زیر باران راکت ها خانه و کاشانه اش را ترک و همراه با زن و بچه هایش در شهر پشاور پاکستان منتقل گردد.
و اما تحمل درد غربت و آواره گی درکشوری چون پاکستان برای ساربان کشنده تر و دردناک تر از راکت و مرمی بود و سرانجام به روزهفتم حمل سال ۱۳۷۳خورشیدی که دیگر تاب تحمل را از دست داده بود ؛ در دیار غربت برای ابد رخت سفربربست و درخاک آرام گرفت .
آری،
ساربان به مهمانی خاک رفت و درخاک آرام گرفت .و اینک بیش ازبیست سال می گذرد که دیگردرمیان ما نیست ولی مرگ او پایان او نبود.
ساربان در طول حیاتش آهنگ های به یادماندنی و قابل تقدیری را به یادگار گذاشته و به واسطه این آثارخودهمواره در یاد و خاطره مردم جاودانه مانده و درآهنگ هایش زنده گی خواهد کرد.
روحش شاد و یادش گرامی!

بامداد ـ فرهنگی ـ ۱۵/۱ـ ۱۵۰۵