« متحد جان های مردان خداست »

سالها شد می ستیزیم با خودی دور گشتیــــم ازوفــا و مردمی
آتش تفریق فتاد بر جان ما خود پرستی آیـــت و ایمان ما
می زنیم تیشه به پای خویشتن دسته اش، دست عدوی این وطن
کوی سبقت برده ایم اندر فساد چون فریب وغدربودی در جهاد
درنظرها گشته ایم خوار و حقیر چون نداریم راه پیشرفت درمسیر
گاه آن آمد شویم اگه زحال بر فریب و فتنه و بر قیل و قال
گر تن واحد شوند افغانیان می برند وهم و ضلالت ازمیان
آبروی ما نمای وحدت است غیر وحدت هرچه بینی ذلت است
( جان گرگان وسگان ازهم جداست متحد جان های مردان خداست)
این همه رنج وملالت دیده اید شیوه های رنگ برنگ آزموده اید
باز شناسید خصم جان این وطن منبع آشـــوب و توهین و فتن
هر تبار و ملت و قوم دروطن گل های رنگ برنگ زیب چمن
نیک نامی در وفا و همدلی ست عزت و آبرو در فرزانه گی ست
ملت افغان نه یی تو بی بها همتـــــــی بـــــاید به راه ارتقا
ازتومی خواهد « بری » ای هموطن بر فروز نور معارف در وطن.
ف.بری
بامداد ـ فرهنگی ـ ۴ /۱۶ ـ ۰۶۰۶
مختصر بيوگرافى محترمه جان هاشمى
خواهرجاويدان نام رفيق ببرک كارمل

اشرف شهكار
هفتاد و هشت سال قبل (١٣١٧- خورشیدى) محترمه جان هاشمى در قريه كمرى ولسوالى بگرامى ولايت كابل در خانواده یک افسر نظامى ، حامى استقلال، حاكميت ملى و تماميت ارضى كشور ، شخص منور و روشنگر محمد حسين خان چشم به جهان گشود ، اعضاى اين خانواده روشنگر آهسته آهسته به چراغ روشن و تابنده در كشور ما مبدل شدند ، آنها نه تنها محيط خانواده و ماحول شانرا نور و روشنايى بخشيدند ، بل با كسب انديشه ها و آرمان هاى ملى و وطن دوستانه شان در سطح كشور درخشيدند و هر عضو اين خانواده چون الماس ناب ماحول شانرا با انديشه هاى ترقي خواهى و آزادى ، شعار هاى عدالت و انسانيت آشنا ساختند و هریک اين خانواده وطن دوست با فراز ونشيب ها تن در دادند و سر افراز بيرون آمدند كه تاريخ نهضت روشنگرانه افغانسان بيانگر نقش اين خانواده بزرگ در رستاخيزهاى ملى ، دموكراتيك و وطن خواهانه است.
محترمه جان با درنظر داشت اوضاع و احوال آن زمان بعد از ختم دوره مكتب خواست معلم شود و كار روشنگرانه اش را از طريق مسلک معلمى كه براى بانوان بهترين رشته مقدس بود ، برگزيد ، بدين منظور راهى دارلمعلمين كابل شد و در سن بيست و دو سالگى كار تدريس را در مكتب نسوان قريه كمرى محل زادگاه اش آغاز كرد ، محترمه جان بهترين سال هاى زنده گى خود را با مردم قريه كمرى گذشتاند و آنها را به سوى ترقي خواهى و روشنگرى دعوت كرد ، با خانواده ها كار كرد تا دختران شانرا به مكتب بفرستند و كسب فيض كنند ، او به زودى به حيث معلم محبوب ، دلسوز و با عاطفه و مهربان شهرت يافت و نظر به پشت كار و زحماتش به حيث سرمعلم مكتب منسوب شد . با وجوديكه خانواده محترمه جان از قريه كمرى به شهر كابل مسكن گزين شدند ، بازهم محترمه جان از شهر كابل تا قريه كمرى همه روزه در رفت و آمد ومصروف انجام مسلک مقدس معلمى خود بود ، بعداً كه برادر بزرگ اش رفيق ببرک كارمل در راس دولت جمهورى دموكراتيک افغانستان قرار گرفت ، محترمه جان به انجام وظيفه خود در همان مكتب ادامه داد و به حيث يک بانوى فعال در جنبش زنان افغانستان حضور يافت و به بسيج زنان در محور سازمان زنان مشاركت كرد.
درسال هاى بعد توسط وزير معارف وقت (معصومه وردک) به مكتب ملالى تبديل شد و در آنجا مدتى مصروف تدريس گرديد و بعداً به حيث سرمعلم ليسه نسوان ملالى گماشته شد كه شاگردانش خاطرات خوب و خوشى ازين معلم موفق، مهربان و صميمى خود به ارمغان دارند .
محترمه جان هاشمى با هجوم نيروهاى شرارت و به راه اندازى خانه جنگى ها در كابل ، هم براى يكسال ديگر به وظيفه خود در مكتب ملالى ادامه داد و اذيت و آزار تاريک انديشان را تحمل كرد ولى وحشت و بربريت دامنه دار چپاولگران و شرارت پيشه گان او را نيز مانند هزاران هزار ديگر از هموطنان ما مجبور به ترک وطن كرد و در جرمنى مسكن گزين ساخت .
اين بانوى مهربان در سال هاى غربت همچنان ازعشق و محبت اش نسبت به وطن و رفقا و يارانش نه كاست و زمانيكه صحت يارى اش مي داد وقت و ناوقت مهر و لطف اش را به اقارب ، دوستان و عزيزان و رفقايش در گوشه و كنار جهان ارزانى می كرد كه نويسنده اين مختصر بيوگرافى نيز افتخار ميزبانى شانرا داشته ام ، او درزمان اقامت چند روزه خود در تاشكند قلب همه خانواده ها را با مهر وعاطفه بى پايانش تصاحب كرد .
همچنان محترمه جان هاشمى عشق به وطن اش را براى يک لحظه با وجود مريضى دوامدارفراموش نكرد و زنده گى را در طى سال هاى اخير در كابل برگزيد و در كنار برادرش زلمى جان دامون در يك اپارتمان كوچك مي گذشتاند كه باتاسف و درد كه مريضى دوامدار ديگر مجالش نداد و درشهر كابل به عمر هفتاد و هشت سالگى به تاريخ دوم جون داعى اجل را لبيک گفت و به تاريخ چهارم جون به اشتراك وسيع از اقارب ، دوستان و رفقا در كنار سايرعزيزان و هموطنانش در شهداى صالحين به خاك سپرده شد . او مهربانانه و فقيرانه وبا افتخار زنده گى كرد و نام نيک و خاطرات مانده گار از خود به ميراث گذاشت .
روانش شاد و ياد وخاطرات مانده گارش جاويدانه باد !
بامداد ـ اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۶۰۶

« نان و گل سرخ » این شعر، سروده جیمز اوپن هایم شاعر و نویسنده امریکایی (١٩٣٢-١٨٨٢ ترسایی) است که در دسامبر سال ١٩١١ ترسایی انتشار یافت و شاعر آن را به « زنان غرب » تقدیم کرد. در تظاهرات جنوری سال ١٩١٢ ترسایی این شعر به شعار کارگران نساجی لارنس در ایالت ماساچوست تبدیل شد. تظاهراتی که درآن زنان و مردان کارگر که بیشترشان مهاجر بودند؛ شرکت داشتند. این کارگران همچنین دست به اعتصابی زدند که دو ماه ادامه یافت. در این اعتصاب حدود ٢٠ هزار کارگر شرکت جست. چیزی که نقش جرقه اعتصاب را داشت این بود که صاحبان صنایع نساجی به بهانه تصویب قانونی در زمینه کاهش ساعات کار هفته گی تصمیم گرفتند مزد کارگران را کاهش دهند. این اعتصاب به « اعتصاب نان و گل سرخ » و یا « اعتصاب سه قرص نان » معروف شد. براساس شعر« نان و گل سرخ » سروده هایی ساخته شده که به صورت همسرایی خوانده می شوند. همچنین کن لوچ فیلمی با این نام ساخته است.
نـان و گـل ســرخ
هنگامی که در زیبایی روز به راه پیمایی می رویم، به راه پیمایی می رویم
میلیون ها آشپزخانه تاریک و هزار کارخانه غم زده را
پرتوهای خورشیدی ناگهانی فرا می گیرد
چون مردم می شنوند که ما چنین می سراییم:
نان و گل سرخ!
نان و گل سرخ!
هنگامی که به راه پیمایی می رویم، به راه پیمایی می رویم،
برای مردان هم مبارزه می کنیم
چون آنها فرزندان زنانند و ما بازهم مادری شان می کنیم.
زنده گی ما از تولد تا مرگ عرق ریزی نخواهد بود
قلب نیز مانند تن گرسنه می شود
ما نان می خواهیم و گل سرخ می خواهیم.
هنگامی که به راه پیمایی می رویم، به راه پیمایی می رویم
زنان بی شماری که سر در خاک فرو برده اند
از ورای آواز ما فریاد دیرین شان برای نان را سر می دهند
روح رنج کشیده شان از هنر و زیبایی و عشق بهره ای نبرد
اکنون ما برای نان می رزمیم، برای گل سرخ هم.
هنگامی که به راه پیمایی می رویم، به راه پیمایی می رویم
روزهای بزرگی به ارمغان می آوریم
خیزش زنان خیزش مردم است.
دیگر رنجبر و انگل، ده زحمتکش برای یک تن آسا، نمی خواهیم،
خواهان تقسیم شکوه زنده گی هستیم:
نان و گل سرخ، نان و گل سرخ.
زنده گی ما از تولد تا مرگ عرق ریزی نخواهد بود
قلب نیز مانند تن گرسنه می شود
ما نان می خواهیم و گل سرخ می خواهیم.
( برگردان از یحیی سمندر)
بامداد ـ اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۰۳۰۶
دستـان مـا و دروغ

دستان زمخت سنگی شما
غمین چون آوازهای زندان
سنگین و لخت چون حیوانات بارکش
دستان شما، چهره اندوهناک کودکان گرسنه را ماند!ِ
دستان سبک شما، زرنگ چون زنبور عسل
پربار چون پستان شیر ده
پر جراات و شکیبا چون طبیعت
دستان شما که زیر پوست سخت خود عاطفه و دوستی نهفته دارد.
سیاره ما نه برشاخ گاو
بر دستان شما استوار است.
آه انسان ها، انسان های ما
شما را با دروغ می پرورانند
حال که گرسنه گی تان را نان و گوشت باید.
شما این دنیای شاخه های سنگین از میوه را ترک می کنید
بی آن که یک بار بر سفره ای سفید غذا خورده باشید
آه انسان ها، انسان های ما
به ویژه شما آسیایی ها، افریقایی ها
خاورمیانه ای ها، اهالی جزایر اقیانوس آرام
مردم سرزمین من
شمایی که بیش از هفتاد درصد انسان ها را تشکیل می دهید
شما بی اعتنایید، هم چون دستان پیرخود
کنجاو و تحسین گرید، هم چون دستان جوان خود …
آه انسان ها، انسان های ما،
برادر اروپایی یا امریکایی من،
تو هشیار و جسوری،
و زود فراموش می کنی،
همچون دستانت
به سواستفاده تن می دهی،
همچون دستانت
زود فریب می خوری …
آه انسان ها، انسان های ما،
اگر آنتن ها دروغ می گویند،
اگر غلتک های چاپ دروغ می گویند،
اگر کتاب ها دروغ می کویند،
اگر آفیش و آگهی نصب شده بر ستون دروغ می گویند،
اگر ران های لخت دختران بر پرده دروغ می گویند،
اگر نماز دروغ می گوید،
اگر لالایی دروغ می گوید،
اگر رویا دروغ می گوید،
اگر ویولن زن کاباره دروغ می گوید،
اگر روشنایی ماه در شبان روزهای نومیدی ما دروغ می گوید،
اگر صدا دروغ می گوید،
اگر گفتار دروغ می گوید،
اگر همه مردم و همه چیز، جز دستان شما، دروغ می گویند،
برای این است که دستان تان همچون خاک رس رام و شکل پذیر،
همچون تاریکی کور،
و همچون سگ چوپان احمق باشند
و برای این که دستان تان شورش نکنند
و بدین ستم کاری پایان ندهند،
بدین سلطه نابکاران،
در این دنیایی که مرگ چشم به راه ماست
در این دنیایی که زیستن می توانست چه زیبا باشد.
ناظم حکمت /۱٩۴٩
بامداد ـ فرهنگی ـ ۵ /۱۶ ـ ۰۳۰۶

درهشتیمین روز اکسیون سراسری در برابر قانون جدید کار در فرانسه بیش از ۱۰۰۰۰۰ پاریسی به خیابان ها ریخته ؛ و از خواست های سندیکاهای کارگری ، دانشجویان وسایر لایه های اجتماعی فرانسه جانبداری کردند.علاوتاً درهفته گذشته سندیکای « نیروی کارگری » فرانسه در مبارزه علیه قانون جدید کار به سندیکای مجمع عمومی کارِ و مقاومت مردمی پیوست .امروز مقاومت از «میدان جمهوری» به سراسر فرانسه کشانیده شده و کارگران شبکه های انتقال انرژی ، پالاشگاه نفتی ، موسسات تولید انرژی اتومی ، و شبکه های ترانسپورت شهری و فدرال ، شرکت هواپیمایی ایر فرانس ، موسسات دانشجویی و...در اعتصاب به سر میبردند.
بربنیاد یک همه پرسی معتبر بین ۶۰ تا ۷۵ در صد شهروندان فرانسه مبارزه کارگران را « حق به جانب » می دانند. درهمین رابطه سکرتر جنرال بزرگترین سندیکای کارگری « CGT» فلیپ مارتینز روز پنجشنبه اعلام نمود که : « در عقب ما همان اکثریتی قرار دارد که دولت ولس آنرا از دست داده است ».
آقای ژان لوک ملنخون وکیل درپارلمان اروپا ؛ و نامزد مقام ریاست جمهوری فرانسه در سال ۲۰۱۷ ترسایی در رابطه به جنگ روانی و تبلیغات بی مانند دولت و سرمایه داران در برابر اعتصاب کننده گان گفت :« اعتصاب کننده گان کشور را به رکود نمی کشانند. این حکومت ۴۰ عضویست که در برابر۷ سندیکا، انسامبله ملی و اکثریت مردم فرانسه کشور را بلوک می کند.» با درنظرداشت رشد بی مانند جنبش ضد « قانون جدید کار » در فرانسه و اهمیت آن بر جنبش های اجتماعی اروپا مقاله زیر باعنوان : خیزش « شبانه »، زمانی برای آگاهی یافتن، را خدمت خواننده گان گران ارج بامداد پیشکش میداریم. بامداد
خیزش « شبانه »، زمانی برای آگاهی یافتن
درهنگام نگارش این جستار، از آغاز شدن جنبش « شب زنده داری« یا «خیزش شبانه » بیش از هفتادوشش روز می گذرد. با این همه درک بعدهای این جنبش هنوزهم زیاد ساده نیست. برای بسیاری این امر اگر نگران کننده نباشد، بی شک کنجکاوی برانگیز می تواند باشد. اما فهم این شکل از بیان نو( نومید و بیاعتماد و بی باور به نهادهای قدرتی که چیزی برای گفتن ندارند) پیامد چیزی جز اوج و انفجار موج نارضایتی هایی نیست که سالیان دراز زیر آواری از تبلیغات مدرنیته ساخته گی پنهان ماندهاند: بازتابی از ناتوانی دولت ها و نیز تضعیف آن ها در شرایط سلطه یافتن سرمایه داریِ جهانی شده در خلال سی سال گذشته و در جریان روندی پرخاش جو و تهاجمی است.
بخشهایی مهم از حقوق اجتماعی از بین رفته اند که از آن جملهاند: قانون کار، بیمه های اجتماعی، نظام آموزشو پرورش، و ... تلاش رسوای دولت فرانسوا اولاند به منظور وارد کردن تغییرهایی محتوایی ( یا به اصطلاح اصلاح) در قانون کار از طریق طرح « پیش نویس قانون کار» به پیشنهاد « مریم الخُمری» وزیر کار در گسترش جنبش شب زنده داری رزم جویانه بسیار اثرگذار بوده است. مبارزه با این « پیش نویس » و جنبش « شب زنده داری» درهم آمیخته اند.
در سراسر جهان در سال های اخیر، در شرایطی استثنایی بخشی از مردم که اوضاع واحوال دیگر برایشان تحمل ناپذیر شده بود به پا برخاستند. از سواحل شرقی امریکا، کیوبک در کانادا (سال۲۰۰۰ ) و « بهارِ عربی» سال۲۰۱۰ ترسایی گرفته ، تا «جنبش برآشفته گان » اسپانیا ـ سال ۲۰۱۱ و خیزش و اشغال « پارک گیزی » و « میدان تقسیم » در استانبول ـ سال ۲۰۱۳ ، صداهای خشم و اعتراض بالا می گیرند و با نیشتر پرده دریهای نظیر افشای مدارک خیانتهای سیستم نولیبرال در گریز از پرداختِ مالیات در شرکتی در پاناما، سیل آسا راه خود را می گشایند. به هر صورت و حال، نسل جوان بدون آینده روشن در اروپا، کشاورزان بدون زمین در امریکای جنوبی و دیگر نقاط جهان، بی خانمانها، کارتون خواب ها، بی شغل ها و رانده شده گان از کار، خسته شده گان از سخنرانیهای پُر از وعده و وعید دروغین نامزدهای انتخاباتی در انتخابات های به اصطلاح دموکراتیک، و جز اینان، دیگر نمی خواهند فریب سیستم هایی را بخورند که هدف شان به روشنی کلاه برداری در سطحِ جهان به نفع اقلیتی کم شمارِ مارخورده افعی شده است.
تلاش در راه برپایی دموکراسی واقعی- با بهره گیری از تجربههای این گونه جنبشها در اسپانیا، والاستریت نیویورک، یونان و مصر و دیگر جاها، هدف همه کسانی است که هر شب در میدانهای بزرگ در پاریس و شهرهای بزرگ فرانسه، گردهم می آیند. در بین بنیان گذاران این جنبش، از گروه کوچکی با عنوان: « هم گرایی مبارزات » به رهبری فرانسوا روفن ( روزنامه نگار و دبیر فصلنامه طنز « فقیر») و فردریک لوردن (اقتصاددان) می توان نام برد. این تلاش در راه برپاییِ دموکراسی تلاشی مشخص و زمان بَر است، زیرا این نسل مصمم است همه چیز را خودش ابداع کند. به همین دلیل از ابتدا شروع کرده است. همه اجازه صحبت پیدا می کنند، یعنی کسانی که سال ها حقوق شان از سوی سلطه گران پایمال شده و از صحنه فعالیت های سیاسی حذف شدهاند.
امروز حضور آرمان گرایان برانگیخته شده در میدانها، نماد اشغال و تصاحب مجدد فضای شهر است. آرمان گراییای که این جا و درحال حاضر تجربه می شود، و همچنین خواست های این آرمان گرایان، به برنامه ای اجتماعی، در آینده ای دور، ربطی ندارد، زیرا هدفش گشودن امکان جهانی دیگر با ابداع شیوههایی جدید و نوع تازهای از زنده گیست ، یعنی ابتکارهای که هر شب به حاضران در عرصه، هرکسی که باشد، با هر توانایی و وضعیت و با دادن فرصت زمانی ای یک سان برای همه، اجازه سخن می دهد، و این درتضاد با سنت های سیاسی رایج است.
برای درک ابتدا باید گوش کرد، زیرا پیش از هرچیز تقویت ظرفیت خود گردانی جنبش با حفظ استقلال مورد نظر است. زمان برای آگاهی یافتن، بازیابی کلام، به رسمیت شناختنِ تجربه های گذشته، زمان برای داشتن دیدی متفاوت با دیگران، زمان برای اندیشیدنی مستقل، زمان برای مبارزه با انحراف ها در عرصه مفاهیم و کلمات عادی، این زمان، زمانی است طولانی، بسیار طولانی.
جنبشِ « شب زنده داری» دو ماهی است که با انجام چهار راه پیمایی وسیع در سراسر کشور، با مبارزه با قانون کار « مریم الخُمری» وزیر کار فرانسه درهم آمیخته شده است. درحالیکه بحث در مورد قانون کار در مجلس ادامه دارد، دولت در برابر معترضان به طرح « پیش نویس قانون کار» خشونت و سرکوب به کار می برد. هدف راه پیماییها پس زدن و خنثا کردن تلاشهای سیاستمداران نولیبرال حاکم برای دستاندازی به قانون کار است. هدف « پیشنویس » پیشنهادی دولت برای قانون کار، اجرای حداکثری مقررات زدایی در روابط کار است: مقدم داشتن توافق محلی در سطح شرکتها به جای توافق عمومی، در حکم قانون، مقررات زدایی در ساعات کار، سهل کردن اخراجِ کارکنان، و جز اینها، چالشهایی واقعی اند در برابر مزدبگیران و جوانانی که فردا وارد دنیای کار میشوند. چهل تن از اعضای پارلمان که در حزب سوسیالیست آقای اولاند هم عضواند، مخالفت شان را با این « پیشنویس» اعلام کردهاند و گفته اند که به آن رای نخواهند داد.
در چنین شرایطی مانوئل والس ، نخست وزیر فرانسه، در روز ۲۱ ثور در میان سروصدای اعتراضآمیز مخالفانش، در جلسه پارلمان فرانسه اعلام کرد که، نشست کابینه به او اجازه داده است تا بند ۴۹٫۳ قانون اساسی مبنی بر «عملی کردن مسوولیت دولت » را بدون اخذ رای مثبت در پارلمان بهاجرا بگذارد، و تغییرهای مورد نظر دولت را در قانون کار تصویب کند. تصمیم دولت به استفاده از این بند قانون اساسی( که به ندرت به کار گرفته میشود) حیرت و نفرت افکار عمومی را برانگیخته است، و درمانده گی دولت فرانسوا اولاند در برابر جنبشاوج گیرنده مردمی در کشور را بازمی تابد. موج اعتراضهای مردمی و تظاهرات ضد دولتی، در روز ۲۲ ثور شهرهای بزرگ فرانسه را فراگرفت. برخی از حزب های اپوزیسیون خواستار دادن رای عدمِ اعتماد به دولت شدهاند تا دولت را ساقط کنند.
طومارهای امضا، اعتصابها، راه پیماییها، و دیگر ابتکارهای جنبشِ « شب زنده داری « همه گی یک چیز می گویند، و آن اینست که: « ارزش ما بیش از اینهاست». دانشگاهیها و شاگردان مکاتب به سرعت وارد کارزار شدهاند. ترکیبی از سندیکاهای کارگری و دانشجویی تا به حال در چهار نوبت (۹ مارچ، ۳۱ مارچ، ۹ اپریل و ۲۸ اپریل)* اقدام به راه پیمایی و اعتصاب در سراسر کشور کردهاند. همین ترکیبِ سندیکاهای کارگری و دانشجویی نیز راه پیمایی اول ماه می، روز جهانی کارگر را برگزار کردند (عده شرکت کننده گان در این راه پیمایی، بنا به ارزیابیِ سندیکای بزرگ « ث ژ ت » هفتاد هزار نفر بودند، یعنی چهار تا پنج برابرِ سال قبل). از مقطع زمانی پایان راه پیمایی ۳۱ مارچ« میدان جمهوری» در پاریس، هرروز از سوی « شب زنده داری» اشغال شده و در شهرهای بزرگ دیگر مانند: مارسی، لیون، گرونوبل، تولوز، بُردو، و لیل نیز چنین حرکتی دنبال شده است. و این در شرایطی است که هنوز برای اکثر کارگران تصور امکان یک پیروزی پس از اینهمه پس رفت های اجتماعی، بسیار بعید می نماید.
مبارزه به شکل های مختلفی دو ماهی است که ادامه دارد. در این مدت، صفحه نخست روزنامه اومانیته منتسب به حزب کمونیست فرانسه، بخش ویژهای به جنبش « شب زنده داری» اختصاص داده و بیش از صد مقاله در این خصوص به چاپ رسانده است، از جمله بیانیه سندیکای « CGT» »اپریل که چنین گزارش داده بود: « جنبش در سراسر کشور ریشه گرفته است. ایدهه اعتصاب نامحدود که در کنگره اخیر « CGT» درباره آن زیاد گفت و گو شده بود تا اکنون درعمل پیاده نشده است. فعالان همیشه در صحنه اند، ولی برای دیگران از دست دادن حقوق چندین روز، اعتصاب در یک شرکت کوچک، به ساده گی میسر نیست.»
فیلیپ مارتینز دبیرکل کنفدراسیون عمومی کار « CGT» پس از آن که همراه با رهبران چهار سندیکای دیگر در جنبشِ « شب زنده داری » شرکت کرد، چنین گفت:« ما پیش نویس قانون کار را نمی خواهیم. ما تا آخر برای کنار گذاشتن این پیش نویس به مبارزه ادامه می دهیم. باید به هم گرایی ها و گسترش اعتصاب اندیشید ».جمعیت فریاد می زدند: «اعتصاب عمومی». فیلیپ مارتینز سپس چنین توضیح داد:« اعتصاب عمومی ساده نیست. [برای برپاییِ اعتصاب] کارگران در کارخانهها تصمیم می گیرند. و این بسیار پیچیده است که بر سر کارگر فریاد بزنیم: اعتصاب عمومی. شما در مورد عملی کردن این شعار (یعنی اعتصاب عمومی ) می توانید روی سندیکای « CGT»حساب کنید تا به واقعیت به پیوندد.»
بین شرکت کننده گان در جنبش که با انگیزه و به شکل های گونه گون در آن بسیج شدهاند، درک یک دیگر همیشه آسان نیست. رابطه میان شرکت کننده گان در جنبش « خیزش شبانه» و سندیکاها، شاهد این مدعاست. اکثریتی از شرکت کننده گان در این جنبش نسبت به هرگونه سازمان سندیکایی یا سیاسی بیاعتمادند. گروه کوچکی با نام « هم گرایی مبارزات » به رهبری فرانسوا روفن و فردریک لوردنکه از بانیان جنبش « شبزنده داری » اند، طرفدار داشتن روابط همکاری با سندیکاها، برپاییِ اعتصاب نامحدود، و تمرکز بر مبارزه با « پیشنویس قانون کار» اند. ولی اطمینانی وجود ندارد که این تفکر بین فعالان جنبش همه گیر باشد. برخی مشروعیت « هم گرایی مبارزات » را زیر سوال می برند و بر این باورند که بیش تر تغییر جامعه مورد نظر است.
فزون بودن خشم و نداشتن هدف، گروههای خودسر که بهعمد دست به خشونت می زنند، تحریک، مسالههاییاند که هنوز روشن نیستند، اما این روشن است که دولت و رسانه های مسلط منتظراند تا این گونه خشونتها ( که در گوشه و کنار و گذرا روی می دهند) را برای بیاعتبار کردن این جنبش اجتماعی دستاویز قرار دهند. گروه کوچکی خرابکار با نقاب، مکرر با پولیس درگیر می شوند و گزارش و تصویر این درگیریها پشت سرهم در رسانه ها چاپ و به نمایش گذاشته می شوند و تمام زمان و فضای مرتبط با گزارش رسانهها درباره جنبش را با آنها پر می کنند. درصورتی که انگیزه حضورِ این گروه خرابکارِ نقاب دار( بهگفته کارمند پولیسی که همان رسانه ها از او نقل قول کردهاند ) اصلاً تغییر « قانون کار» و اینگونه مسایل نیست.
جنبش « خیزش شبانه » ، با اشاره به « جنبش برآشفته گان » اسپانیا در ۱۵ ماه می ۲۰۱۱ ترسایی و اِشغال میدان خورشید در مادرید ، برای برپای جنبشی در سراسر اروپا در روز یکشنبه ۱۵ ماه می ۲۰۱۶، فراخوان داده است. شرکت کننده گان جنبشهای اجتماعی از کشورهای مختلف( که برای حمایت از فعالان پاریس به فرانسه سفر کرده بودند) شنبه۸ می در میدان جمهوری پاریس، به گفت وشنود پرداختند و در خلال آنها، گزارشی فشرده از برپایی جنبشهای ضد سرمایه داری سالهای اخیر ارایه کردند. یک فعال یونانی به خاطرات« میدان سنتاگما » در آتن اشاره کرد و یک فعال امریکایی جنبشِ « اکیوپای وال » (وال استریت را اِشغال کن!) در نیویورک را یادآور شد.
گروه سی نفری از پژوهشگران و دانشجویان علوم اجتماعی۱ باهدف درک بهتر جنبش « شبزندهداری » تعداد ۵۰۰ پرسشنامه از شرکت کننده گان جنبش تهیه کردهاند. هدفِ این گروه، « درک بهتر« جنبش و مبارزه با » کمپاین رسانه ای غیرمنصفانه برضد خیزش شبانه اعلام شد. گروه پس از بررسیِ ۳۲۸ پرسشنامه ، نتیجهه زیر را اعلام کرد:
ـ میانگین سن شرکت کننده گان در جنبش ،۳۶ سال، که دوسوم آنان مردانند.
ـ ۹۰ درصد شرکت کننده گان از منطقهه پاریس بزرگ ؛ و ۶۳ درصد از شهر پاریس و اکثرشان از شرق پاریس که گرایش سیاسی بیشترشان چپ است.
ـ۶۱ درصد آنان با تحصیلات دانشگاهی بلند مدت (متوسط فرانسه ۲۵ درصد است) و نرخ بیکاری ۲۰ درصدی، دو برابرِ میانگین در فرانسه.
ـ ۲۴ درصد از شرکت کننده گان کارگر و یا کارمندند.
ـ ۱۷ درصدشان گفته اند که عضو حزبی سیاسی بوده اند،
ـ ۲۲ درصد شان عضو سندیکا، و بیش از نیمی از آنان در انجمن های آموزش مردمی و یا سازمانهای غیردولتی کمک به دیگران فعالیت دارند.
گروه پژوهشگران سه نوع حضور را در جنبش « شب زنده داری » شناسایی کردهاند: تازه واردان، آنانی که به طورمنظم حضور دارند، و آنان که هرروز می آیند. هسته مرکزیی که هرروزه حضور دارند ۱۵ درصد از شرکت کننده گان را در بر می گیرد.
در پایان گروه پژوهش گران اشاره می کنند که « افق سیاسی شرکت کننده گان در جنبش گرایش به چپ است». مرجع هایی که شرکت کننده گان در جنبش به آنها به مثابه منبع الهام شان اشاره می کنند، عبارتند از:
پیر بوردیو (Pierre Bourdieu) جامعه شناس،
فیلم « مرسی پاترون » به کارگردانی فرانسوا روفن ( روزنامه نگار، تروتسکی، مارکس، و همچنین مادر ترزا ) ،
هنرمند بزله گو کولوش (Coluche) ،
باب مارلی (Bob Marley) ـ خوانندهٔ مشهور و یا:
ژرار دو پاردیو (Gerard Depardieu) بازیگرِ سینما. درمجموع شرکت کننده گانی با نظرگاههای متفاوت، بیش ازآنچه انتظار می رفت.
۱. گروه پژوهشگران مرکز تحقیقات علمی فرانسه (CNRS) دانشگاه نیس و آکل نرمال سوپریور (ENS).
* از آغاز جنبش تا به حال هشت بار کنش سراسری در فرانسه راه اندازی شده است ـ بامداد
بامداد ـ اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۳۰۰۵