غوغای مطبوعاتی درمورد فرضیت علم

 

محمد ولی

 

غوغایی در مطبوعات در مورد فرضیت علم پس از ان برپا شد که یکی از مقامات امارت فرضًیت علم را تنها محدود به کسب علوم دینی دانسته حصول علوم معاصر را خارج از این فریضه دانست .

به اثار کلاسیک دانشمندان اسلامی مراجعه کردم‌ تا بدانم ایشان اندرین باب چه تفسیر دارند .

دراین مورد به دو اثر با اهمیت دسترسی یافتم یکی کتاب ( کیمیای سعادت ) نوشته امام غزالی (رح ) که ایشان در علم فقه ، تصوف و عرفان و فلسفه متبحر دوران شان بودند و دیگری کتاب ( کشف المحجوب ) نوشته عارف بزرگوار حضرت شیخ علی ابن عثمان جلابی غزنوی که زیارتگاه شان بنام  « داتا گنج بخش » در لاهور قراردارد.

امام غزالی علم را بدو بخش اعتقادی شامل علم کلام ، علم فقه ( امور شرعی شامل کتاب و سنت ) ، علم تصوف (شامل احوال دل ) و علم دنیا ( علوم پیشه وری ، طب تجارت و دیگر شاخه ها ) تقسیم بندی کرده مینویسند : «... اگر مثلا پیشه دارد علم پیشه وری واجب است اگر بازرگان بود علم ربوا بداند ... اگر حجام بود مثلا بداند که چه چیز شاید از ادمی ببرد و چه دندان شاید بکند و چه مقدار دارو در جراحت ها عمل کند .»  و امثال ان.

و باز مینویسند : «  پس ازاین طلب کردن علم ‌بر همه مسلمانان فریضه است که هیچ مسلمان از جنس علم مستغنی نیست اما علم یک ‌جنس نیست در حق هرکسی برابر نیست بلکه با احوال و اوقات بگردد ولیکن هیچ کسی را از نوعی حاجت بدین خالی نباشد پس این گفته رسول (ص) که هیچ مسلمانی نیست که طلب علم ‌بروی فریضه نیست یعنی طلب علمی که به عمل ان حاجت باشد » ، بعدا مینگارند : « هیچ کاریکه ادمی به ان مشغول خواهد شد فاضل تر و بزرگ تر از علم نخواهد بود و هرپیشه که به ان مشغول خواهد شد برای طلب مشغول خواهد شد و علم بیشتر خلق را در دنیا نیز بهتر است .»

انچه در مورد علوم دنیایی اندک نام برده شده است از سبب نبود شاخه های دیگر ان ‌در ان عصر بوده که در دوران معاصر وسعت دارد .پس برویت ان گفته ها حصول علوم عصری بر هر فرد مسلمان اعم از زن و مرد فرض است .

حضرت داتا گنج بخش در( کشف المحجوب ) عین تقسیم بندی را نموده‌ انرا به علم حقیقت شامل علم‌ بر ذات خداوند ، علم ‌بر صفات خداوندی و علم بر افعال و کردار افریدگار و علم شریعت مشتمل بر کتاب و سنت و اجماع طبقه بندی میکنند . ایشان می نویسند پیغمبر (ص) گفت:  « طلب العلم فریضته ًعلی کل مسلم و مسلمته » ، و نیز گفت که « اطلبو العلم ولو بالصین » ( علم را حاصل کن ولو در چین باشد ) علم دنیایی از جمله علم نجوم ، طب ، حساب و صناعت ها را به حساب گرفته اند .

اگر تفسیر از حدیث پیامبر که طلب علم بر مرد و زن مسلمان فرض است صرف علم دین باشد نه علوم معاصر ، پس تفسیر ( علم را طلب کن ولو درچین باشد ) چه معنا میدهد. در ان زمانه ها که چین از جمله سرزمین های بسیار دور افتاده ازعربستان بود و پیامبر اسلام امر به حصول علم ‌حتا در چین را میکردند کدام علم دین در چین بود که باید اموخته میشد ؟

منطور علوم دنیوی وقت است دران وقت در چین صنایع باروت سازی ، تولید کاغذ ، ادویه جات و صنعت نساجی دستی در تولید پارچه های ظریف و صنعت شیشه و چینی سازی مروج بود نه کدام اموزش دینی! انوقت که چینایی ها معتقد به هیچ دیانت اسمانی نبودند .

نتیجه اینکه بعصی درهرعرصه طبق دلخواه و سلیقه شخصی خود از کلام بزرگان تفسیر میکنند و انچه به طبع شخصی اش برابر است ذکر میکند و انچه نیست از ان اغماز مینماید مانند چشم پوشی از حدیث نبوی اطلبو العلم ولو بالصین.

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۳ـ ۰۵۰۸

Copyright ©bamdaad 2023

 

 

 درنگی بر ذخایر فلز لیتیوم در افغانستان

 

فرستنده :عبدالرحمن صدری

 

لیتیوم یک فلز نقره یی دارای وزن سبک است که در ساختن بطری‌ ها برای تامین انرژی تیلفون‌ های همراه ( موبایل ) ، لپ‌ تاپ‌ ها و وسایل نقلیه الکتریکی و هیبریدی به کار میرود و استفاده میشود.

اخیراً روزنامه انگلیسی فایننشل ‌تایمز گزارش داده که ذخایر لیتیوم افغانستان میتواند با ذخایر لیتیوم سایر کشورها رقابت کند.

الیف نور اوغلو ، رییس بخش اقتصاد دردانشگاه ترکیه - المان (TAU) گفته که لیتیوم نیز مانند نفت به سرعت در حال تبدیل شدن به یک محصول استراتیژیک است.

براساس گزارش‌ ها ، در یک نظر سنجی که در سال ۲۰۱۰ ترسایی انجام شد ، زمین‌ شناسان ارزش منابع لیتیوم افغانستان را که در غزنی ، هرات و نیمروز پراکنده شده است ، سه تریلیون دالر تخمین زده اند.

نهاد « انرژی‌ های جدید بلومبرگ » که یک نهاد ارایه‌ دهنده تحقیقات استراتیژیک کالا های جهانی است ، بیان میکند که کنترول ذخایر لیتیوم و عناصر کمیاب خاکی استفاده نشده درافغانستان ، رقابت میان اتحادیه اروپا و امریکا را افزایش خواهد داد.

سعید میرزاد ، یکی از اعضای سروی زمین‌ شناسی ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۱۰ ترسایی به مجله ساینس گفته بود: « اگر افغانستان چند سال آرامش داشته باشد و امکان توسعه منابع معدنی خود را فراهم کند ، میتواند ظرف یک دهه به یکی از ثروت‌ مند ترین کشور های منطقه تبدیل شود. »

منابع لیتیوم در افغانستان برای اولین‌ بار توسط جیولوژیست های اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۸۰ ترسایی کشف شد. با این حال ، آنها تا سال ۲۰۰۴ آن را به‌‌ خوبی مخفی نگه داشتند ، اما زمانی‌ که تیمی از جیولوژیست های امریکایی به‌ طور تصادفی با مجموعه‌ ای از نمودارها و داده‌ های قدیمی درکتابخانه سروی زمین‌ شناسی افغانستان در کابل برخوردند این مساله فاش شد.

سازمان زمین‌ شناسی ایالات متحده امریکا با استفاده از داده های اطلاعاتی قدیمی روسی ، بررسی‌ های هوایی از منابع معدنی افغانستان با استفاده از تجهیزات اندازه‌ گیری گرانشی پیشرفته و مقناطیسی متصل به هواپیمای نظارتی  «P-3 Orion»  را آغازکرد.

بربنیاد یافته‌ های علمی موجود ، لیتیوم علاوه بر استفاده در بطری‌ ها ، در فناوری هسته‌ ای نیز استفاده میشود و‌ به دلیل وزن سبک و تحمل حرارت قوی ، در اجزای ساختاری بدنه هواپیما با المنیوم و مس ترکیب میشود. افزون براین ، این ماده کم‌ یاب معدنی در برخی داروهای روان‌ پزشکی و سرامیک‌ های دندان هم استفاده میشود.

براساس تحقیقات گسترده محققان به این نتیجه رسیده‌ اند که افغانستان ممکن است ۶۰ میلیون تُن مس ، ۲٫۲ میلیارد تن سنگ آهن ، ۱٫۴ میلیون تن عناصر کم‌ یاب خاکی مانند لانتانیم ، سریم ، نیودیمیم ، در اختیار داشته باشد.

 درکنارمعادن بزرگ المونیوم ، طلا، نقره ، روی و جیوه ، تجزیه‌ و تحلیل‌ های اولیه در یک ولایت غزنی نشان میدهد که این معدن ذخایر لیتیوم به بزرگی ذخایر کشور بولیویا ، که دارای ۲۱ میلیون تن میباشد را دارد.

کارشناسان باور دارند که تنها استخراج معادن لیتیوم افغانستان می‌ تواند میلیارد ها دالر برای این افغانستان تولید ثروت کند و افغانستان را از یک کشور فقیر و نیازمند کمک‌ های خارجی ، به یک کشوری ثروت‌ مند و توسعه‌ یافته تبدیل نماید.

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۳ـ ۰۶۰۶

Copyright ©bamdaad 2023

 

چیلی در پیچیده‌ترین گذرگاه

 

روزنامه گرانما

هنگامی‌ که میان راست چیلی و راست افراطی که زیربنا اش در سال ‌های دراز دیکتاتوری آگوستو پینوشه پی ریخته شد و در دوران به اصطلاح بازگشت به دموکراسی در قدرت ماند و یا بعد به ‌آن بسیار نزدیک شد، و چپی که مشکلاتی را به نمایش می ‌گذارد، اتحاد پدید می‌آید، می ‌توان به جست وجوی یافتن دلایلی بود که بتواند دست ‌کم روشن کند که چرا تهیه یک قانون اساسی جدید برای جایگزینی قانون کنونی که از آن سال‌های سیاه فرازآمده و درآن همه هنجارها و حقوق ملت نقض شده‌اند، کاری چنین دشوارشده است.

گفتنش آسان اما فهمیدنش پیچیده است. نکته این‌جاست که قانون اساسی کنونی چیلی در سال ۱۹۸۰ ترسایی، یعنی ۴۳ سال پیش در بحبوحه دیکتاتوری تدوین و تصویب و هرچند با کوشش‌هایی بسیار، تغییراتی اندک در آن صورت گرفته است.

با روی کار آمدن رییس جمهور گابریل بوریک، به عنوان نماینده اتحاد میان( فرنته آمپلیو یا جبهه وسیع (Frente Amplio  * قوت گرفت.

این روند بسیار پیچیده بوده است و هنگامی که ۶۲ درصد از رای دهنده گان با نخستین پیشنهاد قانون اساسی که در سپتامبر ۲۰۲۲ترسایی  به همه پرسی گذاشته شد مخالفت کردند، با بزرگترین مانع برخورد کرد.

اکنون به نظر می ‌رسد شبح حاصل از فرآیند پیشین و شکست نیروهای تحت رهبری رییس جمهور کنونی ، مسیر روشنی را برای برتری یافتن اندیشه راست و ماورای راست به هنگام تدوین پروژه جدید که در دسامبر آینده به همه پرسی گذاشته خواهد شد رقم می ‌زند.

در چنین حالتی، اگر جناح راست بخواهد جنبه‌ هایی را تحمیل کند که بخش‌هایی از جناح چپ با آن مخالف هستند، امکان دارد که مسیر پیچیده‌ تر شود و این می ‌تواند موجب شکست همه ‌پرسی جدید در صندوق‌های رای گردد.

یکی از جنبه‌ هایی که باید مورد توجه قرار داد این است که رییس حزب جمهوری خواه ، خوزه آنتونیو کاست، برنده کنونی گروه راست، همیشه با تغییر قانون اساسی مخالف بوده است. این بار، با این عنوان که «چیلی به آن نیازی ندارد».

در رای گیری برای انتخاب ۵۱ عضو شورا که پیشنویس پروژه منشور بزرگ نوین را تدوین خواهند کرد، حزب جمهوری خواه ۴۳ درصد آرا را به دست آورد و ۲۳ عضو از ۵۱ عضو شورا را به خود اختصاص داد. علاوه بر این، ایتلاف محافظه ‌کار چیلی( سگورو) ۱۱ عضو شورا را از آن خود کرد.

در دیگر سو، ایتلاف حامی دولت و اتحاد برای چیلی تنها توانست ۲۸ درصد آرا را به دست آورد، یعنی تنها ۱۶ عضو شورا را خواهد داشت.

 

* ایتلاف چپ که در سال ۲۰۱۷ ترسایی ایجاد شد  و حزب کمونیست، فراخوان برای پیش نویس یک ماگنا کارتای نوین Magna Carta- منشور بزرگ .

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۳ـ ۲۹۰۵

Copyright ©bamdaad 2023

 

 

درنگی بر یکی از مسایلی مبرم فرهنگی کشور :

 

محمد ولی

 

از تبعات نامیمون اشعال بیست ساله افغانستان یکی هم‌هجوم فرهنگی عده ای از کشورها در مطبوعات صوتی ، تصویری و نوشتاریست . عده ای از مقلدین فکر میکنند عاریت گیری برخی نام ها ، کلمات و مصطلحات غیرمعمول در زبان فارسی دری مایه بلند قامتی ادبی و فهم ‌ایشان میباشد . در بسا موارد زبان هنری و شعری ما زبان ترجمه شده بوده است ( از کوچه صدای سبز گیتار آمد ) چنین مصرع یا جمله اصلآ در زبان دری معمول نبوده ، خوشایند و دلنشین هم‌ نمی باشد .

متاسفانه بر خی شبکه های تلویزیونی مزدور در ترویج این چنین کلمات نقش منفی بلند بازی کرده اند ( دادستان کل ، پرونده و ده ها نام های دیگر) چیزهای تحمیل شده در ژورنالیزم بیست سال اخیر بوده است در حالیکه نه در قانون اساسی، ونه در مکاتبات رسمی دولتی معمول نبوده و مورد استعمال نداشته اند .

ازجمله کشورهای که دراین هجوم فرهنگی دست بالاتر داشته است ایران است . ایرانی که همه مشاهیر ، دانشمندان و سخنسرایان فارسی زبان افغانستان را جز مفاخر ادبی و تاریخی خود میدانند مثل مولانای بزرگ که محل زاد وولدش سرزمین خراسان ( ولایت بلخ است ) را از خود میدانند و سید جماللدین افغان را اسد آبادی ایرانی میگویند .

دراین جدال فرهنگی واقعآ افعانها عقب مانده اند زیرا آنقدر که محققین و دانشمندان ایرانی در باره اثار و کلام‌ دانشمندان افغانی تحقیق نموده اند افغانها انجام نداده اند. بیست سال قبل ویدیویی را از یک سیمینار افغانها در استرالیا که جوانان ایرانی هم شرکت داشتند دیدم دو دانشمند افغانی مرحوم دکتور روان فرهادی و مرحوم پوهاند دکتورعبدالاحمد جاوید از سخنرانان این سیمینار بودند حین بحث روی مفاخر ادبی افغانها در برابر ایرانی های شرکت کننده با پرخاش میگفتند مولانا از افغانستان است یک جوان ایرانی برخاست و گفت خوب این مولانا از شما ولی بگویید در مورد آثار مولانای تان چه مقدار تحقیق کرده اید و آثار نگاشته اید با تحققیات گسترده و وسیعی که ایرانی ها انجام داده اند این غنای ادبی و عرفانی بیشتر به ما تعلق میگیرد یا به شما ؟ هردو دانمشند افغانی سکوت کردند یا نخواستند جواب بگویند .

دولت های افغانستان از لحاظ تحقیقات و نویسنده گی توجهی به غنایم فرهنگی و علمی سرزمین ما نداشته اند و آزاد گذاشته اند تا این غنایم به تاراج فرهنگی ایرانیان برود .

در نوشته ای برخی محترمین افغانی دیده میشود که در کنار نامهای دوازده گانه سال که از قرنها در زبان ما معمول بوده نام ایرانی همان ماه را نیز مینویسند مانند اردیبهشت ، مهرگان وغیره .گرچه از لحاظ ادبیات و نگارش متون تفاوتهای زیادی در میان نیست اما ترویج کلمات و نامهای که در زبان فارسی دری وجود دارد از گویش ایرانی به افغانی هیچگونه افتخار ندارد جز خود نمایی ایران گرایانه و بیگانه سازی داشته های خودی .

مثال ؛

هفتصد سال قبل از امروز نام ماه های سال افغانی در شعر و ادب ایرانی مروج بوده اما حالا چرا سر قافله دور داده میشود .

مرحوم محمود شبستر ی که از جمله عرفای دانشمند و صاحب اثر ( گلشن راز ) است ، مجموعه شعری ان یکهزار و یکصد بیت را حتوا میکند ، تفکر توحید وجودی را درین یکهزار و یکصد بیت بسیار زیبا و به سبک خاص خودش با طرح سوال ، ارایه جواب و آوردن مثال بیان میدارد هفتصد سال قبل از امروز ذکر بروج سال در اثر شان چنین است :

به هر روز وشبی این چرخ اعظم

کند دور نمای گرد عالم

وزو افلاک دیگر هم ‌بدین سان

به چرخ اندر همی باشند گردان

ولی بر عکس دور چرخ اطلس

همی گردند این هشت مقوس

معدل کرسی ذات البروج است

که انرا نه تفاوت نه خروج است

حمل با ثور و با جوزا و خرچنگ

برو بر همچو شیر و خوشه اونگ

اگر میزان و عقرب پس کمان است

زجدی و دلو و حوت انجا نشان است

زحل را جدی و دلو و مشتری باز

به قوس حوت کرد انجام و آعاز

حمل با عقرب امد جای بهرام‌

اسد خورشید را شد جای ارام

چو زهره ثور و میزان ساخت گوشه

عطارد رفت در جوزا و خوشه

قمر خرچنگ را هم جنس خود دید

ذنب چون راس شد یک‌عقده بگزید .

 

این شیخ بزرگوار عمر کوتاه ۳۳ ساله داشتند ، گلشن ‌راز این بزرگوار را چند دانشمند دیگر منجمله محمد لاهیجی شرح کرده اند .

ما و ایرانیان در غناهای فرهنگی و ادبی و عرفانی مشترکات زیاد داریم ، اما روان عظمت طلبانه و منش خود خواهانه آنان روی مشترکات را می پوشاند و میخواهند انچه در ادب فارسی دری بوده است همه از ایشان اند که دور از انصاف میباشد . افغان های ایران گرای ما نباید وسیله ترویج عظمت طلبی و خود منشی بیگانه گردند.

 

( گزینش عنوان از بامداد )

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۲۳ـ ۲۹۰۵

Copyright ©bamdaad 2023

 

آنکه دایم هوس سوختن ما دارد !

 

میرعبدالواحد سادات

 

دشمنی تاریخی و هدف استرتیژیک پاکستان در قبال افغانستان را جنرال ضیآالباطل چنین فورمولبندی و اعلاام نمود :

کابل باید بسوزد !

هیهات !

افسوس و صد افسوس !

که این پلان کثیف ، خبیث ترین دشمن تاریخی افغانستان ، توسط خود افغانان دست پرورده پاکستان عملی گردید .

پاکستان ، این مخلوق نامیمون استعمار انگلیس ، بمثابه کشور تصنعی طی این هفتاد و شش سال موجودیت خود ، پیوسته و البته بر اساس تعریف از منافع ملی آنکشور بخاطر تضعیف افغانستان تلاش نموده است و دراین راستا ، چه در مدار پیمان های نظامی سنتو و سیاتو و بویژه در نقش مجری دوکتورین برژینسکی در مسیر استراتیژی « کمربند سیز» بدور اتحاد شوروی وقت ، در مراحل مختلف و تا اکنون با دسایس الحیل همان هدف را تعقیب مینماید . ( البته باید اعتراف نمود که در تمام مراحل اشتباهات سهمگین جانب افغانستان ، نیز در ناکامی ما بخاطر مقابله با پلان های سوپرشیطانی بی تاثیر نبوده است و افغانان دسته تبر شان گردیده اند . )

تا دو ماه دیگر و درسرطان امسال درست چهل و هشت سال از شروع جنگ اعلام ناشده پاکستان برعلیه افغانستان می گذرد . در آنزمان ذوالفقارعلی بوتو صدراعظم وقت پاکستان ، جنرال را نصیراله بابر گورنرخیبر پشتونخواه را موظف نمود تا فعالان اسلامگرای افغان را که درمخاصمت با رژیم جمهوری به پاکستان رفته بودند ، تجیهز و تسلیح نموده ، به ضد نخستین جمهوریت افغانستان اعزام نماید . بدینترتیب هسته های « جهاد » افغانستان را سیاستمدارسیکولرپاکستان که تظاهر به سوسیالست بودن مینمود ، گذاشته شد .

از بوالعجبی های تاریخ  :

که همان جنرال بابر در دور بعدی که وزیر داخله دختر رهبر خود بود ، توظیف میگردد تا حرکت طالبان را ایجاد نماید و درهردو ، دور کرنیل امام معروف ، مسوولیت تربیه و تجیهز جهادیست های تنظیمی و طالبی را عهده داربوده است .

بیاد باید داشت که :

در تمام این مراحل حکومت های ملکی و نظامی ، سیاستمداران ، مولانا ها و ... بشمول خان های دوسره خاین به آرمان رهبر بزرگ خان عبدالغفار خان در تحقق پلانهای ضد افغانستان ، منافع ملی پاکستان خط سرخ شان بوده است .

اکنون و در « ورق گردانی وضع جهان » ، این مرغ زیرک ( پاکستان ) در گرداب طوفانزای رقابت خونبار جیوپولیتیک ( اقتصاد محور ) رقبای قدرتمند بین المللی ، در دو دام  ، امریکا و چین ، گیرمانده است که اوج بحران سیاسی و دولتی را در بدترین سقوط اقتصادی تاریخ آنکشور با افلاس پولی  و تنزیل بی سابقه پول تجربه مینماید . عامل اساسی مصیبت مردم پاکستان سیاستمداران و جنرالان فاسد بشمول شخص عمران خان می باشند که تا بیشتر از سه صد ملیارد دالر پول بیت المال را دزدیده اند .

آنچه دراین چند روز در پاکستان می گذرد ، در واقع خشم و نفرت مردم در برابر اربابان فساد سالار ملکی و نظامی است که سرانجام طلسم « حریم مقدس » جنرالان را شکستاند و خانه مخمد علی جناح را به آتش کشیدند .

مجموع این دود و آتش به تاسی از تعبیر حضرت مولانا در مورد « جهان و فعل » و « کوه و ندا » با آه وضجه مردم مظلوم عجین و مصداق کلام وخشورانه حضرت خافظ است که :

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر

کای نور چشم من به جز از کشته ندروی

مردم مظلوم و بزرگمنش افغانستان ، با وجودیکه قربانی مداخله و تجاوز پاکستان اند ، بخاطر نفرت از جنگ ، خونریزی ، آشوب ، تخریب ، چپاول و غارت بیت المال ، آرامی و پیروزی مردم مظلوم پاکستان و نجات شانرا از شر فساد سالاران ملکی و نظامی آرزو میبرند .

انسانیت تجزیه ناپذیر است ! دشمن مشترک مردم در افغانستان  و پاکستان همین تاجران دین ( دین فروشان ) و سیاستمداران مزدور و مفسدان فی الارض اند که در راستای تحقق پلان های اجنبی ، حقوق و آزادی مردم را غضب و عامل تباهی شان می باشند .

این دجالان دشمن دین و آیین مردم باید آگاه شوند که :

د خلکو زور د خدای زور دی !

دیر و یا زود طومار سیاه سیطره شیطانی شانرا مردم درهم می پیچد !

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۳ـ ۱۶۰۵

Copyright ©bamdaad 2023