آنـــه یــورتــیم

آنـــه یـــورت سـیــنـــدن اوزاغ امــــا اوزلــمـــس کـونـگیلــیـم

سین قویـاش گرساچـمـه سنگ نـور،یـاغــــدو بـولـمـس کونگیلیم

دشت لرینگ هم باغـــرینگ روحــــم ده فرحــــت بیــــرگوچی

سین سیز ای اولکم بو غربــــــت لرده کولـمـس کـونـگیلــــــیـم

سینی مهرینگ دور قــراریــم ســــــین ســیــز ایــامــیم ســاوغ

هر مـشـقــت سـیــن بـلـن بـار خــســتـه بولمــــس کونگیلیــــــم

یـلـغــوز یـلـغـوز اولــتریــب تــــوردیــــم سـکـوتـیـم سین ما دی

سین بهشتم سن گوزل با غینـــگده سـولـمـــــــس کونگـــــیـــلیم

آنه یورتیـــــــم یانـــــی ده بولســــــم غمـــیــــم نی بلمــــــسم

اولــسـمـــم قــویــنـگــده اوزدردیــــم نی بـیـلـمــس کـونگیلــیم

 ( فوزیه  یلدااولوسی )

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۳۰۹

Copyright © bamdaad 2020

 

 

  ځــوانـــي

‎دا ځواني هسې نه وه ، چې وه

‎یوه ګړۍ وه یوه شېبه وه ، چې وه

‎را به نه شي آرمانجنه ګیلمنه رانه لاړه

‎یو څو ورځې مېلمانه وه ، چې وه

‎یو نسیم و یو وږمه وه ، چې وه

‎‌‌‌‌‌‌ډېرو وکتل په مینه ‌‌‌‌‌‌ډېرو سل ټوټې ټوټې کړه

‎زړه مې داسې آينه وه چې وه

‎یوه زرې ورې شیشه وه ، چې وه

‎له ما هم لکه پړک ورکه ستا به هم د سترګو رپ شي

‎ستا دغه ده زما هغه وه ، چې وه

‎یو خیال و یوه لمهه وه ، چې وه

‎ښکلی خوب و ‌‌‌‌‌‌ډوبېدونکی غوندې لمر و

‎یو ماښام و یوه نشه وه ، چې وه

‎هسې فرېب و یوه دوکه وه ، چې وه

‎رځه بیا ها د ځوانۍ وختونه یاد کړو

‎رموږ کیسه چې خوله په خوله وه ، چې وه

‎څومره ښکلې زمانه وه ، چې وه

‎زما شو ه ک‌‌‌‌‌‌ډه هغې خواته چې بیا نه راګرڅم کله

‎زنده ګي یوه افسانه وه ، چې وه

‎یوه ‌‌‌‌‌‌ډیوه وه او بیا مړه وه ، چې وه

‎رته وایي تېر په هېر کړه پسې څه ګرځې منګله

‎هسې وه دغسې نه وه ، چې وه

‎که خوږه وه که ترخه ، چې وه

‎            ( ولی منګل )

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۰ـ ۲۲۰۹

Copyright © bamdaad 2020

 

پیام انجمن حقوقدانان افغان در اروپا به مناسبت « روز جهانى صلح »

 

سازمان ملل متحد ( ٢١ ) سپتامبر را بحيث روز جهانى صلح مسما نموده است .

اين روز براى افغانان که از چهل و پنج سال باينطرف ، جنگ اين ناميمون و سياه ترين برگه تاريخ زندگى شآنرا رقم ميزند و عواقب دهشتبار طولانى ترين جنگ را متحمل ميگردند از اهميت استثنايى برخوردار است .

تلفات انسانى میليونى و خسارات مادى با ارقام نجومى هزاران میليارد دالر ، بلند ترين رقم مهاجران در مقياس جهان ، لشکر از يتيمان ، بيوه ها ، معلولان و معتادان با جامعه بشدت منقطب و پرالتهاب پيامد تراژيدى خونبار افغانستان است که محصول و معلول مداخله و تجاوز خارجى بوده و افغانان کماکان بحيث ابزار در تداوم دور جديد بازي هاى بزرگ و کشمکش کلان جيوپولوتيک جهانى و منطقوى و جنگ هاى نيابتى از حق حيات که بر مبناى ارشادات دينى و ارزش هاى حقوق بين المللى ، اولى ترين حق ابناى بشر است ، محروم ميگردند .

صلح والا ترين ارزش تاريخ بشرى است که سى و دو بار در قران کريم بر آن تاکيد و صلح الخير تذکار يافته و در فرهنگ پربارکشور از اهميت و وجاهت آن سخن رفته است :

کار يزدان صلح و نيکويى و خير

کار ديوان جنگ و زشتى و شر است

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا بهترين تجليل از روز جهانى صلح را ، احترام به آرمان تاريخى مردم تشنه و خواست مظلوم ترين خلق خدا بخاطر دستيابى به صلح پايدار ميداند ، که چگونگى تحقق آن در احوال کنونى که « زنگ صلح » به صدا در آمده است ، از طريق :

استقرار آتش بس دايمى توسط هر دو جانب اصلى جنگ جارى ، دولت افغانستان و تحريک اسلامى طالبان ميسر خواهد گرديد .

هرگونه بهانه تراشى در راه آتش بس از طرف جوانب مذاکراتى قطر به مفهوم آنست که جانب طرفدار جنگ و خشونت افغانستان را در مسير سوريه شدن و بالکانيزه کردن در راستاى اهداف دشمنان تاريخى کشور سوق ميدهند .

از شش ماه باينطرف جانب تحريک اسلامى طالبان با قواى نظامى ايالات متحده امريکا مستقر در خاک افغانستان آتش بس دارند و مفتى هاى آنان استدالال مينمايند که :

با عقد قرارداد در قطر با امريکاى ها ديگر « جهاد » پايان يافته و هيچگونه مجوز شرعى براى کشتن آنان وجود ندارد .

مردم مظلوم و قربانيان اين همه کشتار و جنايات حق دارند ازين مفتى ها سوال نمايند که :

در کدام دين و آيين براى کشتن افغان مظلوم مجوز شرعى وجود دارد ؟

با حرمت

شوراى رهبرى انجمن حقوق دانان افغان در اروپا

مير عبدالواحد سادات ریيس انجمن

 

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۱/ ۲۰ـ ۲۲۰۹

Copyright © bamdaad 2020

 

یادی از مرزا عبدالقادربیدل

 

 محمد ولی

امروز سوم ماه صفر سه صدمین سالروز ملکوتی شدن روح مرزا عبدالقادربیدل عارف بزرگوار وسخنسرای بی بدیل زبان فارسی در سرزمین هند است .به بزرگواری این روز مصرعی از غزلیات شان به تفسیر گرفته میشود تا یاد شان گرامی باشد .

شب که طوفان جوشی چشم ترم آمد بیاد

فکر دل کردم بلای دیگرم آمد بیاد

بیدل شناسان این بیت حضرت مرزا را تفسیر عرفانی نموده اند .

معنی ظاهری بیت :

شبی از شب ها بخاطر آوردم که طوفان اشک از چشمم جاری بود ،از آن گذشتم وبه فکردل شدم ولی دیدم که بلای دیگری در پیش است .

این بلا چه است ؟

معانی بلا : موجود وهمی وحشت انگیز ، آدم تیز و چالاک و ورزیده که میگویند بلا آدم است ، مصیبت که میگویند به بلایی گرفتار شدم .

اما منظور حضرت مرزا از بلا دراینجا امتحان است یعنی گذر از یک آزمون به  آزمون دیگر .

تفسیر عرفانی بیت :

در تصوف دو نوع سیر وجود دارد ؛ یکی سیر افاقی و دیگری سیر انفسی .

وسیله دید سیر افاقی چشم است و وسیله دید سیر انفسی قلب . بیدل دراین بیت از سیر افاقی گذر کرده به سیر انفسی میگراید .

چشم که وسیله دید سیر افاقی است بادیدن عجایب خلقت و قدرت آفرینش طوفان اشک برپا کرده است. وقتی سیر افاقی تکمیل می شود یعنی به رموز واسرار آفرینش ازدید عرفانی به کمال میرسد به سیر انفسی می گراید .این سیر راسیر دل میگویند . وقتی بیدل به سیر دل آغاز میکند می بیند که باید امتحان های دیگر ومراحل دیگر را دراین سیر طی نماید که آنرا در عرفان لطایف خمسه یا جواهر خمسه میگ ویند ومشتمل است بر لطیفه قلب ، لطیفه روح ، لطیفه سر ، لطیفه خفی و لطیفه اخفا ازاین جهت میگوید سیر دل را آغاز کردم دیدم که بلاها یا امتحان های دیگر هنوز در پیش است .

۱-  لطیفه قلب ؛ عبارت از همین عضله صنوبری است که در سمت چپ قفسه سینه جادارد ، عارف تمام اوراد واذکار را با همین لطیفه اجرا میکند ، آنرا از آلوده گی های کینه ، نفرت ، حسرت ، حرص وآز و بدبینی نسبت به انسان مصفی میدارد . به نظرعرفای کرام دل انسان عرش صغیر است اگر ازعیوب پاک گردد تجلیات الهی بر آن پرتو می افگند و به صوفی حالات خاص دست میدهد که آنرا (سکر) یا بی خودی میگویند وصوفی در آن حالت مرتکب خطاهای لفظی میشود تا اینکه به (صحو) یا صحت آید ودر صحو  آن خطاها را مرتکب نمی شود .چنانچه منصور حلاج ان الحق گفته بود وبایزید بسطامی سبحانی ما عظم شانی . تجلیات دراین مرحله برنگ سرخ برای صوفی دست میدهد .

۲-  لطیفه روح :

موقعیت  آن در سمت چپ سینه است که عارف اوراد واذکار را برهمین نقطه متمرکز میسازد رنگ تجلیات دراین لطیفه  آبی است .

۳ - لطیفه سر :

بین لطیفه قلب و روح در وسط سینه است عارف ذکر سینه میکند .میگویند سینه مرکز حفظ اسرار است

حافظ میگوید :

ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ

به قرانی که تو در سینه داری

رنگ تجلیات را دراین مرحله سبز گفته اند.

۴ - لطیفه خفی :

درقسمت پیشروی مغز قرارداشته صوفی دراین مرحله به مراقبه رفته ذکر میکند .برای مراقبه وسیله ای از چوب میسازند که قسمت آخر آنرا با چرم می پوشانند و ذاکر پیشانی را روی آن گذاشته مراقبه میکند و این نوعی تمرکز ذهن است. رنگ تجلیات دراین مرحله سفید میباشد.

۵ - لطیفه اخفا:

درقسمت عقب مغز بوده ذکر واوراد را در همانجا تمرکز میدهند وتجلیات آن برنگ سیاه میباشد .

میگویند این رنگ در اصل سیاه نیست اما صوفی که به مراحل بلند سیر وسلوک رسیده است شدت تجلیات هم بیشتر می گردد که دیدعارف ازآن سیاهی میکند مانند اینکه بر آفتاب بنگری و چشم سیاهی کند .

عرفا  آخرین رنگ تجلیات را سیاه قبول کرده اند .

اهسته رو که بردل موری اگر خوری

گردی غبار خاطر خال سیاه ما

که منطور همان تجلی برنگ سیاه است.

طی این مراحل سالها را در برخواهد گرفت از این سبب بیدل میگوید بلای دیگرم آمد بیاد .یعنی باید از مراحل وامتحانات زیاد که همان لطایف خمسه است عبور کرد .

دو لطیفه  آخر جنبه تفکر و تعمق در اذکار واوراد را دربر میگیرد. به این ترتیب هر مرحله و آزمایش ملکه وممارست است که عارف با فعال سازی  آن بدرک حقایقی که دیگران به آن نمیرسند نایل میگردد.

ادوارد براون مستشرق انگلیسی در کتاب ( یک سال در میان ایرانیان ) تحقیقی انجام داده لطایف خمسه را با سیر صعودی و نزولی مقامات چنین مقایسه میکند :

ا- قلب       ۱- عالم ملکوت

۲-روح     ۲- عالم معنی

۳ ـ سر     ۳- عالم جبروت

۴ –خفی   ۴- عالم لاهوت

۵- اخفی   ه- سیر درعالم لاهوت

بیدل در مورد چنین میگویند :

چیست لاهوت بی نشانی ذات

چبروت اعتبار اسم وصفات

ملکوتش اصل نسخه اجرام

لفظ ناسوت صورت اجسام

انسان از عالم‌ ناسوت (عالم خاکی ) که تابع نفس و طبع خویش میباشد میتواند با عبادت و قبول ریاضت تا عالم لاهوت سیر نماید مسیر این سیر اعتلایی همان سیر دل و طی مراحل خمسه است که متناسب به مراتب لطایف خمسه از عالم طبع و نفس ( عالم ناسوت ) تا ملکوت وجبروت ولاهوت مرتبه به مرتبه ارتقای روحانی میکند .

اگر عارف درسیر این مراحل ومقامات ازسیر در عالم لاهوت مجددآ به به عالم ناسوت آمد آنوقت او کامل ومکمل شده بر مسند ارشاد می نشیند وناقصان را پیر کامل و کاملان را رهنما میگردد.

دیده میشود که تفسیر یک مصرع بیدل بزرگوار صفحات کاغذ را در میگیرد ودرک معانی  آن واقعآ کوه وکتل دارد .

روح شان شاد باشد .

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۲۰۹

Copyright © bamdaad 2020

 

 

 
 ســولـه
خوږی خبری غواړی نرم ادبيات غواړی
سوله خوښي ده سوله امن او ثبات غواړی
جنگ نه گوزار کول د سولی په لور سخته ده ډير
دغه بهير لوی شخصيتونه او ذوات غواړی
غير او غماز زمونږ وطن ته سری لمبی راوړي
زمونږ د جنگ للمی باران غواړی برسات غواړی
عمر خوړلی د مرگ پوله باندی کړوب ولاړ دی
اوس هم له جنگ ځينی ژوندون د خرابات غواړی
سوله بدلون سوله هستی سوله لوی ځواک دی خلکو
د جنگ حميان خو هميشه د جنگ نه خيرات غواړی
په تنکو لارو کوډو ښپو باندی مزل نه کيږ ی
سوله ميدان سوله سينه سوله لوی واټ غواړی
هغه سپيره جنگيالی ګوره د جنگ پای ته ژاړی
جنگ نه ډوډی جنگ نه عزت جنگ نه حيات غواړی
عسکر (چالاکه) دا لوی قوم دی څو غلو وتښتو
بيرغ را جیک که دا وطن تحولات غواړی.
 
( عسکر چالاک )
 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۲۰ـ ۱۴۰۹

Copyright © bamdaad 2020