نیک رایت گزارش می ‌دهد که با افزایش مصارف تامین سوخت ناشی از جنگ در شرق، موضع‌ گیری درباره اوکرایین میان بزرگ ‌ترین گروه در پارلمان ایتالیا، یعنی «جنبش پنج ستاره» شکاف انداخته و دولت را به هرج و مرج کشانده است.

هوا گرم است، اعصاب‌ها خراب است، و  دوباره بحران گریبان دولت را گرفته است. دولت معمولاً در بحران است، و این ‌بار هم، زمانی که ایتالوی‌ها برای رخصتی های تابستانی به کنار ساحل می ‌روند، این بحران حل نخواهد شد.

لوییجی دی ‌مایو، وزیر امور خارجه ایتالیا، از «جنبش پنج ستاره » پوپولیست جدا شده و ۶۰ نفر از ۲۲۷ نماینده‌ی پارلمان عضو این حزب را نیز با خود همراه کرده است. به این ترتیب، دی ‌مایو که رهبر این گروه‌ بندی پارلمانی است، حالا با ماریو دراگی، رییس پیشین بانک اروپا و نخست وزیر کنونی کشور و یکی از نقش ‌آفرینان و پیش ‌برنده گان سیاست ‌های نولیبرالی دولت طرف‌ دار اتحادیه اروپا و ناتو، همسویی مستحکم ‌تری دارد.

« جنبش پنج ستاره » و حزب دموکرات اجزای اصلی اکثریت دولت کنونی هستند و این جدایی اثر فوری بر موقعیت پارلمانی آن ندارد زیرا حزب‌ های شکاف ‌انداز ایتالیا اغلب ازهم جدا می ‌شوند و دوباره کنار هم گرد می‌آیند. اما این جدایی منادی دوره دیگری از بی ‌ثباتی در سیاست خارجی است که هم به ناهمسانی در دیدگاه‌ها دامن می ‌زند و هم محوری است که مساله های سیاسی داخلی بیشتری دور آن می ‌چرخد.

به طور مشخص، با توجه به توافق‌ های تجاری طولانی ‌مدت ایتالیا با تامین‌کننده گان سوخت در روسیه که اکنون زیر فشار قرار دارند، سیاست تامین سوخت ایتالیا به شدت تنش ‌آفرین شده است. وابسته گی این کشور به گاز وارداتی روسیه اکنون در حد یک چهارم مصرف کشور( در مقایسه با ۴۰درصد مصرف در سال گذشته) است. تصمیم قاطع دراگی برای کاهش واردات از روسیه زمانی مشخص شد که او در نشست سران اتحادیه اروپا گفت که با وجود تورم و افزایش قیمت‌ها، فشار آوردن به روسیه بسیار مهم است. وزیر محیط ‌زیست کشور حتا برنامه‌ هایی را برای افزایش مصرف زغال سنگ در سر می ‌پروراند.  کونته ، رهبر جنبش پنج ستاره هنوز از انتقاد خود از دراگی به دلیل ارسال جنگ ‌افزار ایتالیایی به اوکرایین و افزایش هزینه ‌های دفاعی کشور در جدول زمانی کوتاه‌ مدت تا سال ۲۰۲۴ به جای سال ۲۰۲۸ که در ابتدا اعلام شده بود، دست برنداشته است.

پس از اینکه نخست وزیر به منطقه دولومیت در کوهستان الپ شتافت که در آن ذوب شدن یخچال‌های طبیعی باعث سقوط  دلو و کشته شدن دست کم شش نفر شده بود، دیدار رو در رو بین دراگی و کونته که برای روز دوشنبه گذشته برنامه ‌ریزی شده بود، به زمانی دیگری موکول شد. کونته روز دوشنبه با همکاران خود رایزنی کرد تا شرایط ماندنشان در دولت را بررسی کنند. برخی از گزارش‌ ها نشان می ‌دهد که کونته افزون بر تاکیدش بر موضوع جنگ ‌افزارها، همچنان به دادن یارانه ‌ای اندک به مردم کم ‌درآمد پابند است. گرفتاری‌ های دراگی به دگرگونی‌های نابهنجار و آشفته آب ‌و‌هوایی محدود نمی‌شود. در ماه جون، تورم به ۸ درصد رسید که از سال ۱۹۸۶ ترسایی تا اکنون سابقه نداشته است. افزایش سالانه تورم در سال گذشته ۱٫۲ درصد بود. این رقم در ماه می به راحتی بالا رفت. سازمان‌های حمایت از مصرف ‌کنندگان پیش ‌بینی می ‌کنند که این تورم برای خانواری متوسط با دو فرزند، بیش از ۳۰۰۰ یورو در سال هزینه خواهد داشت.

دراگی همچنان عامل بانکداران و طبقه صاحبان کسب ‌وکار کلان است، هرچند رییس بانک مرکزی اروپا که زمانی گفته بود «هر کاری لازم باشد برای دفاع از یورو انجام می‌ دهد»، اکنون با بحران بدهی روبرو شده است، و این در حالی است که تفاوت هزینه وام بین المان و ایتالیا، بیشترین افزایش را در دو سال گذشته داشته است. دفعه گذشته، بانک مرکزی اروپا برای ایجاد اعتماد به توانایی ایتالیا در پرداخت بدهی‌هایش، ناچار شد به خرید گزاف اوراق بهادار روی آورد. با خروج جناح  دی مایو از «جنبش پنج ستاره »، که تا اکنون چند نماینده پارلمان را از دست داده است که به یک گروه چپ نوبنیاد در مجلس نماینده گان پیوسته ‌اند، شاید این «جنبش» در موقعیت بهتری برای جذب مجدد رای‌دهنده گانش باشد که زمانی به‌ خاطر بیزاری گسترده از سیاستمداران دستگاه حاکم و فساد دولتی، پا به میدان گذاشتند و موفقیت انتخاباتی چشمگیری نیز به بار آوردند. یک عامل کلیدی در این میان، وجود اکثریتی مُصرّ و سرسخت در میان مردم ایتالیا است که با ناتو مخالف ‌اند یا در مورد نقش آن تردید دارند و با ارسال جنگ‌افزار به اوکرایین مخالف ‌اند. نظرسنجی ماه مارچ نشان داد که از هر ۱۰ نفر ۶ نفر مخالف افزایش هزینه‌ های نظامی‌اند. فقط ۲۷٫۳درصد موافق درخواست ترامپ مبنی بر تخصیص ۲ درصد تولید ناخالص داخلی به تامین مالی ناتو بودند. در حالی که پیش از این، «جنبش پنج ستاره » تا یک سوم رای‌ها را از آن خود می‌ کرد، به تازه گی مشارکت بسیار مشکل ‌سازش در دولت که ابتدا در ایتلافی غیرمنتظره با « لیگا » ی سالوینی و بعد از آن با حزب دموکرات بود، باعث کاهش حمایت از آن تا حدود ۱۵ درصد شد و به یک سلسله شکست در پایگاه‌ های حزبی ‌اش در کلان ‌شهرها منجر شد. همکاری موقتی و سرهم ‌بندی شده دولتی بین « جنبش پنج ستاره » ضدّ خودکامه گی و ضدّفساد و «لیگا »ی پوپولیست راست ‌گرا همیشه در معرض فروپاشی بوده است. در تابستان ۲۰۱۹ترسایی هنگامی که ماتیو سالوینی پیشنهاد رای «عدم اعتماد » به دولتِ وقتِ جوزپه کونته را مطرح کرد، برای جلو انداختن انتخابات و تقویت حمایت از «لیگا » بود.

کوشش سالوینی برای کسب جایگاهی در سطح کشور با تبدیل کردن لیگ شمال (لیگا نورد) به لیگ ملی (لیگا)، در حال شکست خوردن بود، و او می ‌بایست برای تشدید جاذبه و مقبولیت لیگا به دست به کار می ‌شد.

سازوکاری که دولت کونته (۲۰۱۸-۲۰۲۱ ) را نابود کرد، فقط شگرد خام‌ دستانه‌ی سالوینی نبود، بلکه ترفندهای ماتیو رنتزی، وزیر حزب دموکراتیک و نخست ‌وزیر پیشین (۲۰۱۴-۲۰۱۶ ) بود.

در بحبوحه بحران کووید و زمانی که ایتالیا قرار بود ۱۹۱٫۵میلیارد یورو از ۷۵۰ میلیارد یوروی صندوق بازیابی از کووید را دریافت کند، رنتزی به ستیز با کونته برخاست.

در سپتامبر همان سال، رنتزی به ایستگاه‌ های تلویزیونی متعددی می ‌رفت تا اعلام کند که دارد حزب جدیدی به نام «ایتالیا وی وا » تشکیل می ‌دهد. گام بعدی، خروج دو وزیر از حزب «ایتالیا وی وا » و ایجاد بحران در دولت بود که ناگزیر، با توجه به توازن نیروها در پارلمان، به تشکیل « دولت وحدت ملی » به رهبری دراگی منجر شد. این دولت از حزب دموکراتیک، شامل چندین گروه انشعاب کرده از جناح چپ آن، جنبش پنج ستاره، حزب Forza Italia برلوسکونی، لیگا، و ایتالیا وی وا تشکیل شده بود.

طرح دراگی، که اقدام ماجراجویانه رنتزی در پارلمان راه آن را هموار کرد، بازسازی راست میانه طرف‌ دار اتحادیه اروپا و اتلانتیک به‌ مثابه نیروی برتر در کشور و دولت ایتالیا است که با پوششی تکنوکراتیک و بیش از پیش فراتر از مسوولیت ‌پذیری پارلمانی عمل می ‌کند.

موفقیت این طرح، به‌غیر از اینکه مستلزم آن است که چپ به حاشیه رانده شود، مستلزم انحلال دو نیروی لیگا و جنبش پنج ستاره است که هر یک به دلیل پایگاه‌های اجتماعی‌ شان، از برنامه نولیبرالی فاصله می ‌گیرند.

یکی از ابزارهای قابل استفاده در این راه، همه‌ پرسی قانون اساسی بود که تعداد نماینده گان پارلمان را کاهش داد و در نتیجه گستره نماینده گی نیروهای گوناگون را محدود کرد.

جنبش پنج ستاره که همیشه دارای گرایش‌های ناسازگار بوده است، اکنون به طور رسمی چند پاره شده است و در خطر تبدیل شدن به نیرویی حاشیه ‌یی‌ تر از پیش قرار دارد. در حالی که تلاش سالوینی برای هدایت جناح راست در سیاست ایتالیا، با وجود این واقعیت که حتا با انشعاب جنبش پنج ستاره، حزب او بزرگ ‌ترین حزب در پارلمان است، اکنون بر اثر افزایش شمار نماینده گان « حزب برادران ایتالیا »ی جورجیا ملونی از ۴ درصد در انتخابات قبلی پارلمان به ۲۲ درصد در تازه ‌ترین نظرسنجی ‌ها، به‌شدّت ضربه خورده است. حزب ملونی که اکنون بر مجموعه چشمگیری از نیروهای فاشیست، نژادپرست، ضدّمهاجر، بیگانه ‌هراس، و به‌اصطلاح « پسافاشیست » تسلط دارد که همیشه می‌ توانند جایگاهی در عرصه سیاست ایتالیا برای خود بیابند، جای لیگا را در سمت راست گرفته است. این حزب تلاش دارد از برگ برنده استقلالش از ساختار سیاسی حاکم برای پیروزی‌اش استفاده کند.

پس از اینکه در شرایط جدید جهانی ارتباط حزب لیگای سالوینی با رژیم پوتین آن وجهه سابق را از دست داد، اکنون این حزب در تلاش است تا خود را بازسازی کند.

دراگی شخصیتی کلیدی در پیشاهنگی شکلی از کشورداری است که در آن عملکرد دولت ایتالیا هرچه بیشتر به سمت فرمان ‌بری از ساختارهای اروپایی و بریتانیایی-امریکایی کشیده می ‌شود، و نهادهای منتخب جامعه ایتالیا از قوه مجریه تبعیت می ‌کنند. دراگی وقتی مطرح کرد که تن دادن به پافشاری کونته بر تصمیم ‌گیری پارلمان در مورد صادرات تسلیحات به اوکرایین، غیرممکن است، این نظر اصولی ‌اش را اشکار کرد. او در نشست شورای اروپا در ماه می هدف‌ های اروپایی-‌ فدرالیستی خود را که شامل رای اکثریت در اتحادیه اروپا و پایان دادن به قانون اتفاق ارا در اتحادیه اروپا بود، به ‌خصوص در ارتباط با آنچه او چالش‌های ناشی از جنگ اوکرایین توصیف کرد، چنین بیان کرد:  « ما به فدرالیزم عمل ‌گرایانه نیاز داریم که همه حوزه‌های متاثر از دگرگونی‌های صورت گرفته را، از اقتصادی گرفته تا تامین سوخت و امنیت، در بر گیرد. اگر برای تحقق این امر لازم است مسیری را آغاز کرد که به بازنگری پیمان‌‌ها منتهی شود، باید با شجاعت و اطمینان آن را در پیش گرفت.»

بین دیدگاه‌های جاافتاده بیشتر مردم ایتالیا و جهت‌ گیری دولت تناقض فزاینده‌ای وجود دارد. یکی از قطب‌ های مخالف، جنبش سندیکایی است که از نظر سیاسی چندپاره شده است. در سال ۲۰۱۹ ترسایی عمده‌ ترین نهاد سندیکایی ایتالیا به نام کنفدراسیون سرتاسری کارگران ایتالیا که رهبری آن به طور سنتی در دست کمونیست‌ها بوده است، همراه با سایر سندیکاها، تجمع گسترده‌ای علیه سیاست‌های اقتصادی دولت ایتلافی جنبش پنج ستاره و لیگا سازماندهی کرد. مایوریتزیو لندینی، رهبر جدید این کنفدراسیون، کارنامه کاری موفقیت‌ آمیزی در رویارویی با رنتزی دارد. در حالی که چپ انترناسیونالیست و مدافع طبقه کارگر در حاشیه زنده گی سیاسی ایتالیا قرار دارد و کنفدراسیون‌های سندیکایی عمده مانند کنفدراسیون سرتاسری کارگران ایتالیا در عمل به طور اساسی با سیاست وفاق کار می ‌کنند، جبهه مخالفت با سیاست‌های اقتصادی نولیبرالی پیرامون موضع ایتالیا در اتحادیه اروپا و جنگ ‌طلبی در سیاست خارجی، هنوز در تلاش برای یافتن دیدگاه سیاسی روشن است. یکی از پیامدهای ممکن این است که حزب محافظه ‌کار و دست‌راستی « برادران ایتالیا» بتواند خود را به ‌مثابه صدای واقعی آنهایی جا بزند که در دولت ایتلافی نماینده گی ندارند و رای ‌دهنده گان عصبانی و مضطرب را به سوی برنامه عوام ‌فریبانه خود بکشاند. از پایین و در بطن جامعه، خیزشی در شرف تکوین است، گرچه هنوز شورشی نوپا است. جنبش شورشی سندیکایی در بدنه سندیکاها نشان داده است که می ‌تواند هم به حرکت ‌های نمادین و هم به اعتصاب‌ های بسیار فراگیر دست بزند. حزب کمونیست ایتالیا که یکی از مولفه ‌های چپ چند پاره و متفرق ایتالیا است، اعتصاب علیه جنگ در ماه می گذشته را منسوب به « سندیکاهای متعارض و توده ‌یی » کرد و موفقیت‌ آمیز خواند.

با وجود این، تا زمانی که جنبش طبقه کارگر راهی برای تحمیل اراده و خواست خود بر طبقه سیاسی وابسته به نظم نولیبرالی اتحادیه اروپا نیابد، بحران‌ های بی پایان دولتی ایتالیا ادامه خواهد داشت./صدای مردم

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۰۸۰۸

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

  Copyright ©bamdaad 2022

 نشست سران در تهران بسیار سازنده و مفید بود

 

 

به نقل از خبرگزاری «نووستی»، ولادیمیر پوتین رییس ‌جمهوری روسیه شب گذشته، سه ‌شنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی در پایان سفرش به تهران، اعلام کرد که نشست سران کشورهای ضامن درباره سوریه در تهران بسیار سازنده و مفید بود.

مذاکرات سه‌ جانبه ولادیمیر پوتین، ابراهیم رییسی و رجب طیب اردوغان، روسای جمهور روسیه، ایران و ترکیه در تهران که بیش از یک ساعت به ‌طول انجامید، عصر روز گذشته پایان یافت. در این اجلاس طرف‌ها توافق کردند که امریکا باید خاک سوریه را ترک کند. روسای جمهوری روسیه، ترکیه و ایران همچنین در بیانیه ‌ای مشترک پس از مذاکرات، تایید کردند که هر سه کشور به حاکمیت، استقلال، وحدت و تمامیت ارضی سوریه پایبند هستند و تحریم‌ های یکجانبه غرب علیه دمشق را محکوم می ‌کنند.

علاوه بر این، رییس‌ جمهوری روسیه همچنین با همتایان ایرانی و ترکی خود به‌ طور جداگانه مذاکراتی را انجام داد. پوتین درباره نتیجه مذاکرات اش گفت: بیانیه مشترک روسیه، ترکیه و ایران مشخص کرده است که بحران سوریه تنها از طریق دیپلوماسی قابل حل ‌وفصل است، ضمن اینکه در طول اقامت در ایران، من و هیات روسی نیز مذاکرات دوجانبه بسیار مفیدی داشتیم.

وی در عین حال تاکید کرد که خود سوری‌ ها باید درباره آینده کشورشان تصمیم‌ گیری کنند و تحمیل هرگونه دستورالعمل یا مدل از خارج بر آنها غیرقابل قبول است. به ‌گفته وی، روسیه، ترکیه و ایران آماده ادامه کمک به فعالیت بدون وقفه کمیته قانون اساسی در سوریه هستند، دولت قانونی سوریه توانسته است کنترول بر بخش اعظم خاک این کشور را دوباره بدست بگیرد و مناطق شرق رود فرات در سوریه نیز باید به کنترول مقامات دمشق بازگردد.

پوتین: ما باید برای همیشه به کار تروریست‌ها در سوریه پایان دهیم

ولادیمیر پوتین خواستار پایان دادن دایمی به حضور گروه تروریستی داعش و دیگر گروه‌های افراطی درخاک سوریه شد. رییس‌ جمهوری روسیه پس از نشست « تروییکای آستانه » گفت: مطمین هستم که کشورهای ما به تقویت همکاری ‌های سه ‌جانبه در راستای رسیدن به هدف نهایی و از بین بردن کامل کانون‌ های تروریزم بین‌المللی باقی‌ مانده در خاک سوریه ادامه خواهند داد، تا تمامی تهدیدات افراط ‌‌گرایی، جدایی ‌طلبی و جنایاتی که از سرزمین‌هایی نشات می ‌گیرد که تحت کنترول مقامات سوریه نیست و سازمان‌ های تروریستی در آنجا فعالیت می ‌کنند، از بین برود.

به ‌گفته پوتین، همکاری مشترک روسیه، ترکیه و ایران برای حل ‌وفصل سوریه و دستیابی به توافق بین آنها منجر به شکسته شدن ستون فقرات تروریزم بین ‌المللی دراین کشور شده است. به ‌گفته وی، اکنون بیش از 90 درصد ازخاک سوریه توسط مقامات رسمی دمشق کنترول می شود و این یک نتیجه عالی از کار مشترک سه کشور است، ولی خط ‌مشی مخرب و ویرانگر کشورهای غربی به ‌سرکرده گی امریکا تا حدود زیادی به وضعیت نابسامان کمک کرده است.

رهبر روسیه تاکید کرد: بسیار مهم است که اقدامات تکمیلی به‌ صورت سه‌جانبه با هدف تثبیت اوضاع در این مناطق و بازگرداندن این مناطق به کنترول دولت قانونی سوریه انجام شود. من مطمین هستم که کشورهای ما در واقع به تقویت همکاری در راستای هدف نابودی نهایی مراکز تروریزم بین‌المللی باقی‌مانده در خاک سوریه ادامه خواهند داد، باید به حضور داعش و سایر گروه ‌های افراطی در سوریه برای همیشه پایان داد.

روسیه با مواضع ایران و ترکیه در قبال تروریست‌ها در سوریه موافق است

ولادیمیر پوتین رییس‌ جمهوری روسیه از همبسته گی کشورش با ترکیه و ایران در موضوع مبارزه با تروریست‌ ها در سوریه خبر داده گفت: « واضح است که روسیه، ترکیه و ایران در خصوص مسایل سوریه اختلافات جزیی با یکدیگر دارند، ولی هرسه طرف توافق دارند که ما باید از شر تروریزم در آنجا خلاص شویم. همه ما از روند فعالیت کمیسیون قانون اساسی حمایت می ‌کنیم و به ‌لطف تلاش‌های مان، می ‌توان طرف‌های مختلفی را که تا اکنون مخالفت کرده‌اند، در یک عرصه مذاکرات گردهم آورد: مخالفان، مقامات رسمی کشور جمهوری عربی سوریه و کارشناسان و نماینده گان ساختارهای عمومی، سازمان ملل متحد.»

به ‌گفته وی، روسیه، ترکیه و ایران همچنین در این خصوص اتفاق نظر دارند که امریکا باید خاک سوریه را ترک کند. نیروهای امریکایی باید مناطق شرق رود فرات را ترک کنند و دست از غارت دولت سوریه، مردم سوریه و صادرات غیرقانونی نفت این کشور بردارند.

علاوه بر این، رهبر روسیه در ادامه این دیدار به نتایج اسفناک تحریم ‌های غرب علیه سوریه اشاره و تاکید کرد که کمک‌ های انسان ‌دوستانه به این کشور نباید موضوعی سیاسی شود و تمامی اقدامات در این زمینه باید از طریق مقامات رسمی دمشق انجام شود. پوتین یادآور شد که با وجود ادامه کمک‌ های بشردوستانه به سوریه، تقریباً ۹۰ درصد از مردم سوریه همچنان زیر خط فقر زنده گی می ‌کنند و این وضعیت بسیار جدی است.

رییس جمهور روسیه همچنین اعلام کرد که نشست بعدی « تروییکای » آستانه در مسکو برگزار خواهد شد. وی یادآور شد که رایزنی ‌های بعدی پیرامون اوضاع سوریه باید قبل از پایان سال جاری انجام شود.

پوتین: درک تمایلات تهران در خصوص برنامه هسته‌ای ایران بسیار مهم است

ولادیمیر پوتین، رییس‌ جمهوری روسیه در پایان سفرکاری خود به ایران اعلام کرد: « در رابطه با برنامه هسته ‌ای ایران، باید تاکید کنم که درک تمایلات مقامات تهران و چگونگی فعالیت در این زمینه مهم است و نماینده گان روسیه در رایزنی‌ ها پیرامون برجام این مسایل را مورد توجه قرار می ‌دهند، حوزه‌ های دیگری نیز وجود دارد. مسایل امنیتی مربوط به برنامه هسته‌ ای ایران نیز وجود دارد و در این رابطه طرف روسی تلاش‌ های مشترکی را برای ازسرگیری همکاری‌ های ایران و آژانس بین ‌المللی انرژی اتمی انجام داده است.»

پوتین درباره گسترش روابط اقتصادی بین روسیه و ایران نیز یادآورشد که زمینه‌ های همکاری امیدوارکننده ‌ای، از جمله توسعه زیرساختار‌ها وجود دارند. وی همچنین یادآور شد: طی شش ماه گذشته، تجارت بین روسیه و ایران ۴۰ درصد رشد داشته و این یک شاخص بسیار خوب است. ما عرصه ‌های امیدوارکننده خوبی داریم. روابط روسیه و ایران با سرعت خوبی درحال توسعه است و ارقام تجاری رکوردشکنی به ثبت رسیده است./ تسنیم

 

 بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۲ـ ۲۰۰۷

Copyright ©bamdaad 2022

 

 

 

مقصد آنها چیست ؟ 

 

میرعنایت الله سادات

ده ماه ازبقدرت رسیدن طالبان میگذرد. ولی تاهنوزیک مشی مدون و پلان کاری ، ازجانب آنها به جامعه رنج کشیده افغانها پیشکش نشده است. موضوع مورد بحث آنها درین مدت عمدتا روی این سه کلمه ( دستار ، ریش ، برقع ) متمرکزبوده ومعلوم نیست که بالا کشیدن شعارها روی این کلمات تا چی وقت ادامه میآبد. 

قحطی وبیکاری دروطن ما بیداد میکند. اما طالبان برسراقتدار بخاطر حل این معضله ، هیچگونه انعطاف نشان نداده وبه رهنمایی های اهل خرد و تجربه هم در این مورد توجه نمی نمایند.   

همینطورخلای نبود قانون برجامعه مستولی بوده و تا هنوز این گروه  به  فکر آن نشده است ، تا عملکردهای خودرا برمبنای قانون استوارسازد. ممکن است آنها ازفهم و پذیرش این اصول  ناتوان اند که : ة یک قدرت حاکم بدون بنیاد قانونی ، نمی تواند ممثل حاکمیت ملی باشد ». 

طالبان دروازه های مکاتب را برروی متعلمات صنوف هفت الی دوازده بستند و  با کمال ناآگاهی ازاحکام اسلام به این تصمیم شان صبغه دینی میدهند. بی خبراز این که اسلام ، فراگیری علم و دانش را بطوریکسان به زن و مرد حکم مینماید(۱) بنا تصمیم آنها بخاطرجلوگیری ازتعلیم اناث ، مغایر احکام اسلام بوده وبیشتر با رسوم زن ستیزانه مروج درعصر قبل ازاسلام (دوره جاهلیت) شباهت دارد. (۲)     

همچو برداشت های نادرست از اسلام ، همیشه مورد انتقاد ونکوهش دانشمندان مسلمان قرارگرفته است. ولی گاه گاهی ، با استفاده ازفرصت ، مبلغین جدید چنین برداشت ها ، درهرکجایی سربلند میکنند. حضرت میرزا عبدالقادربیدل درمورد این « غافلون »  اینطور میگوید : 

                        یک نخود کله و ده من دستار       این کم وبیش چی معنی دارد 

دردهه مشروطیت ( ۱۹۶۳- ۱۹۷۳ ترسایی) که یک آرامش نسبی درجامعه برقراربود وهنوز برخورد های مسلحانه در جامعه ما وجود نداشت .مخالفین طرز زنده گی مدنی ، زیر نام « اخوانی ها » درجامعه ظاهرشدند. آنها موجودیت خود را با ضدیت علیه آزادی زن آغازنموده وبه این وسیله ، توجه جامعه را به خود جلب میکردند. آنان بر زنان بدون برقع تیزاب پاشی مینمودند. دوصد زن با جراحات سوزنده داخل بسترشدند.(۳) 

بررسی واقعات درچهاردهه اخیرنشان میدهد که هیچ فرقی میان برخورد مدنیت ستیزانه طالبان وعملکرد « تنظیم های جهادی »سرازیرشده ازپاکستان وایران وجود ندارد. هردوگروه دراین مدت دست به تخریب صدها مراکزتمدنی زده و زیربناهای اقتصادی را ویران نمودند. بالاثراعمال مدنیت ستیزانه آنها هزارها معلم ودانش آموز جان باختند. طفلان درمعرض خطرقرارگرفته و ظلم فراوان برزنان تحمیل گردید. هریک ازاین گروه ها ، دعوی اسلام ناب را میکردند ولی درپس پرده ، مقاصد دیگری وجود داشت.

باوجود اعتراضات  وسیع منورین افغان وجامعه جهانی ، تجاوز برحقوق بشری ، کمافی السابق ادامه دارد و روز تا روز در برابرتحقق عدالت و پیشرفت ، موانع جدید ایجاد میشود. این تجاوزات وموانعات را می توان  منحیث  برخورد «بدویت » در برابر «مدنیت » تعریف کرد.

از این برخورد ها ، قدرت های رقیب منطقه وی وجهانی با شیوه های شیطانی سواستفاده نموده وبخاطرنیل به منافع جیواستراتیژیک شان درافغانستان ، درعقب این ویا آن گروه قرارمیگیرند.

پاکستان و ایران پیوسته تلاش میورزند که با برهم زدن اساسات زنده گی مدنی ، جلو پیشرفت و ارتقأ جامعه افغانی را بگیرند. تا نفوذ شان درکشورافغان زمین ادامه بیابد. یکی ازاین تلاش ها ، بی نقش ساختن نیم نفوس جامعه ( زنان ) میباشد. تا هرج و مرج دوام  یافته و جامعه درمسیرقهقرایی قرارداشته باشد.

قدرت های خارجی بالوسیله وابسته گان شان ، آتش نفاق وفتنه را در جامعه افغانی پیوسته دامن میزنند. گرچه افغانهای وطندوست ، توجه عامه مردم را به شناسایی ودفع وطرد  این فتنه ها جلب مینمایند . مگرمتاسفانه  طالبان حاکم ، با عملکردهای ناشیانه خود متوجه انگیزه اصلی این فتنه ها نشده ومنتقدین خود را همیشه سرکوب مینمایند.

               آینه چون عیب توبنمود راست         خودشکن آئینه شکستن خطا ست 

 با تأسف که  خود منورین ومدافعان مدنیت درداخل وخارج کشورتا هنوزازانسجام و داشتن مشی همگانی برخوردارنیستند. حقایق نشان میدهد که قدرت های ذید خل خارجی درمیان افغانهای تحصیلکرده نیز ذهنیت سازی مینمایند. ازاین میان تعداد انگشت شماری مفتون دسایس آنها شده اند. این خرابکاری ها ، آنقدرشدت یافته است که گماشته گان آنها با پررویی تمام ازضرورت تجزیه افغانستان سخن زده و حماسه های تاریخی مردم ما را وارونه جلوه میدهند. این حلقات بعوض آنکه عملکرد عقب گرایانه طالبان را نکوهش کرده و وابسته گی آنها را ازسیاست های قدرت های خارجی مورد انتقاد قراربدهند. حقایق را اغوا نموده و رفتارطالبان را به یک قوم خاص مربوط میسازند. هدف آنها ازچنین طرزدید ، کتمان ساختن توطیه های خارجی بوده و با دامن زدن تفاوت های قومی ، آب را به آسیاب بیگانگان می ریزند.

اگر اینطورنیست ، پس مقصد آنها چیست ؟ این چهره ها هیچگونه پیشنهادی برای ترقی وپیشرفت افغانستان ارائه نکرده اند. غیراز زیرسوال بردن هویت ملی افغانها وایجاد جدل های لفظی و لسانی ، کار دیگری ازآنها ساخته نیست. نیات تخریبی این افراد و تمدن ستیزی طالبان دوطرف یک سکه است.

طالبان با بدست گرفتن اداره دولت ، مقصود شآنرا با عملکرد های عقبگرایانه خود بازهم برملا ساخته ومردم تحت اداره  خود را مایوس نموده اند.  مردمان رنج کشیده که ازگروه های شروفساد روی گشتانده وامیدی به اداره طالبان داشتند ، اکنون روزتا روز ازطالب نیز روی برمیگردانند.

با ادامه چنین وضع ، طالبان درقطارتاجران دین قرارگرفته و مانند تنظیم های سلف شان فاقد اعتباردرمیان افغانهای وطندوست خواهند شد. 

زما برصوفی وملا سلامی        که پیغام خدا گفتند ما را

ولی تأویل شان درحیرت افگند        خدا وجبرئیل ومصطفی را

(علامه اقبال)

 

۱- علامه محمد باقرمجلسی ، "بحارالانوار"، " طلب العلم فریضته علی کل 

مسلم ومسلمته "، اصفهان ، (۱۰۰۶- ۱۰۷۷)

۲- درعصرجاهلیت دختران نوزاد را ، زنده درگورمیکردند

۳ - کاکر، حسن " سقوط مونارشی افغانی در۱۹۷۳ " ، ژورنال بین المللی مطالعات شرق میانه ، انگلستان ، ۱۹۷۸ ، صفحه 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۲ـ ۲۷۰۶

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

  Copyright ©bamdaad 2022

 

 

۲۰۳

تعامل بین المللی

 

 محمد ولی

 

تعامل جهانی میان دو دولت یا دولت ها عمل یکجانبه نیست ، دراین تعامل منافع ، ملحوظات سیاسی ، منطقوی و جهانی با رعایت فرهنگ ها و احترام متقابل به حاکمیت ها مطمح نظر طرفین یا اطراف تعامل میباشد .

تحمیل اراده یا خواست ، تحکم ، دیکتات و اِعمال یک جانبه خواست ها نمیتواند پایه و اساس این تعامل باشد ، در ایجاد تعامل عمدتآ فن دیپلوماسی با مهارت های آن ، منطق قوی در ایجاد فضای تفاهم دو جانبه و چندین جانبه با شناخت رمز و رازهای جانب مقابل میتواند موقف های طرفین را نزدیکتر ساخته باعث ایجاد تفاهم و اطمینان در ایجاد تعامل گردد . اگراین تعامل را یک داد وستد دیپلوماتیک و سیاسی بین دولت ها بگوییم‌ دوراز حقیقت نیست ، در هر داد وستد موقف هردو طرف تابع منافع ایشان میباشد ، گذشت و رعایت طرفین معامله راه رسیدن به همدیگرپذیری را هموارتر میسازد . پیش کشیدن افتخارات تاریخی، تکیه بر زورمندی ، به رخ اوردن موفقیت های جنگی ، یگانه بودن در قدرت ، صلاحیت حکمروایی در سراسر قلمرو دراین تعامل اصل تعین کننده نیست اما موقف در خواست کننده تعامل را تحکیم میبخشد و میتواند بحیث یک جانب دارای صلاحیت دولت داری با جانب مقابل داخل تعامل گردد. آنچه برای جانب مقابل اهمیت دارد اینست که تا چه حد دربرابر خواست های معقول آن تمکین صورت میگیرد و چگونه با حفظ منافع ملی خودی منافع جانب مقابل را در نظر میداشته باشد .

بنابرامتزاج برخی خواستها ، منافع و آرمانها میان مردمان جهان جانب مقابل تعامل خواستهای را مطرح‌ میسازد که شاید به امورداخلی یک کشور ربط داشته باشد ،دولت ها ناگزیرند روحیه و خواست مردمان شآنرا در ایجاد تعامل با کشور دیگر رعایت کنند (مثل عدم برسمیت شناسایی اسراییل از جانب برخی کشورهای اسلامی منجمله افغانستان ناشی از روحیه اسلامی مردم است) .

اگر کشوری با کشور دیگر داخل تعامل میگردد و یکی از طرفین متهم به نقض حقوق بشر یا تروریزم و حمایت ازآن یا انواع دیگر اعمال خلاف اعلامیه جهانی حقوق بشر و عدم رعایت منشور سازمان ملل متحد باشد مجریان سیاست خارجی و در مجموع مقامات رهبری آن در برابر پارلمان ها ، اذهان عامه ، مطبوعات و جامعه مدنی مورد مواخذه قرارمیگیرد ، آنها نمیتوانند از فضای مسلط این ذهنیت ها در جوامع شان گریز نموده با کشوری که متهم باشد داخل تعامل گردند . گرچه این اصول از جانب دولت های قدرتمند در مورد دولت های ضعیف نقض شده و رعایت نمیگردد .

امارت اسلامی که خواهان تعامل با جهان است از موقف انعطاف ناپذیر در اصول فکری عدول نکرده میخواهد جهان ‌با همین موقف با امارت داخل تعامل گردد ، این دیپلوماسی غیرقابل انعطاف طی یازده ماه پسین قطعآ مورد پذیرش هیچ یک از کشورهای جهان واقع نشده است . افغانستان به حدی ضعیف است که توان تحمیل اراده برهیچ واحد خارجی را ندارد و نمیتواند مانند قدرت های بزرگ ‌درایجاد تعامل جانب مقابل را برتحمیل اراده خود ملزم گرداند ، این ضعف در عرصه سیاسی ( هنوز حکومت سرپرست ) ، دیپلوماسی ( عدم برسمیت شناسی جهانی ) ، اقتصادی ( فقر و بیکاری و کمبود پول ) ، اجتماعی ( نارضایتی عمومی جامعه از وضعیت جاری ) ، فرهنگی ( مشکلات ایجاد شده در امور تعلیم و تربیه ) و ده ها مشکل دیگر برای همه مشهود است . با چنین دست خالی و کاستی های جاری چگونه میشود گفت با ما تعامل کنید،  اما ما از موقف اتخاذ شده تا سرحد استعمال بمب اتوم‌ از جانب شما پایین نمی آییم .

 

افتــاده گی آمـــوز اگر طالــب فیضی

هرگز نخورد آب زمینی که بلند است

(بیدل)

جهان پیمایی چین در جاده ابریشم

 

 

طرح جاده ابریشم را «شی‌ جین‌ پینگ »، رییس‌ جمهور چین با الهام ‌‌گیری از راه ابریشم باستانی درسال ۲۰۱۳ ترسایی ارایه کرد. در چین باستان این گذرگاه، شبکه راه‌ های به ‌هم‌ پیوسته‌ ای با هدف بازرگانی در آسیا بود که خاور و باختر و جنوب آسیا را به شمال افریقا و خاور اروپا پیوند می‌ داد. مسیری که تا سده پانزدهم ترسایی به‌ مدت ۱۷۰۰ سال ، بزرگ‌ ترین شبکه بازرگانی دنیا بود. تاریخ وجود این مسیر حتا به سال های قبل از میلاد مسیح می رسد. این راه از چین به ترکستان شرقی امروزی و از درون آسیای مرکزی می ‌گذشته و به سمرقند و بخارا می ‌رسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو، سرخس، نیشابور، گرگان، بام و صفی ‌آباد به ری امتداد داشت و از ری به قزوین و زنجان و شمال همدان از سمت کبوترآهنگ به نزدیکی کوه قولی یابا و اردبیل و تبریز و ایروان می ‌رسید و از ایروان به ترابزن یا به یکی از بندرهای شام ختم می شد. قسمت فرعی این راه از سمرقند به خوارزم و از خوارزم به سرای و هشترخان و از آن جا به کنار رودخانه « دن» و به بندرهای دریای آزف (بخش شمالی دریای سیاه) ختم می شد.*

طرح جاده ابریشم جدید در ۱۶ م ۲۰۱۷ طی مراسمی با حضور رهبران نزدیک به ۳۰ کشور جهان در چین، آغاز شد. جاده ابریشم جدید امکانی تازه در اختیار کشورهایی قرار می ‌دهد که در مسیر آن قرار گرفته ‌اند تا تجارت خود را در آسیا، اروپا و افریقا بیش از گذشته توسعه دهند.

این پروژه شامل دو مسیر اصلی « کمربند اقتصادی راه ابریشم » و « راه ابریشم دریایی » است. «کمربند اقتصادی راه ابریشم» مسیر باستانی راه ابریشم چین را از طریق آسیای مرکزی، روسیه و خاورمیانه به اروپا متصل می ‌کند.

«راه ابریشم دریایی»، چین را از طریق دریا به جنوب شرق آسیا و افریقا مرتبط می ‌کند. با اجرای این طرح شرکت‌های چینی شرکت‌های جهانی می ‌شوند. بدین ترتیب، این شرکت‌ها در همه کشورها و حتا قطب شمال، تحت برند « یک کمربند و یک جاده »، به فعالیت در توسعه زیرساخت‌ ها می ‌پردازند. چین ۶۵ کشور را به عنوان هدف سرمایه ‌گذاری زیرساختی تعیین کرده ‌است. یکی از بخش های اصلی پروژه، دالان اقتصادی پاکستان ـ چین از سین کیانگ تا گوادر به ارزش ۵۴ میلیارد دلار است. بدین وسیله پاکستان به مسیر ارتباطی چین به دریای هند تبدیل می‌ شود. یک راه آهن سریع ‌السیر ۳ هزار کیلومتری نیز جنوب چین را به سنگاپور متصل می ‌کند و افغانستان نیز به بخشی از شبکه جاده‌ای منطقه دسترسی پیدا می‌ کند. برای امریکا، از کف دادن بندر گوادر در پاکستان که اقیاس هند را به دریای عمان وصل می کند یک ضربه هولناک است. از جمله دلایل توطیه برای برکنار عمران خان از نخست وزیر پاکستان همین احساس خطری است که امریکا از رسیدن چین به بندر کوادر دارد. بندری که امریکا تا اکنون آن را دراختیار داشته اما عمران خان از تجدید قرا داد برای ادامه حضور امریکا در این بندر مخالفت کرد.

بنا بر آمار رسمی دولت چین، سرمایه گذاری روی پروژه جاده ابریشم برابر رقمی حدود یک تریلیون دلار یا هزار میلیارد دلار می باشد. بخش اعظم این سرمایه توسط چین تامین و صرف ساخت خطوط راه آهن، بندر، اسکله، جاده، نیروگاه، مسیر فیبر نوری و مناطق ویژه اقتصادی، هم در خود چین و هم در جنوب شرق آسیا، جنوب آسیا، آسیای مرکزی، روسیه، خاورمیانه، افریقا، جنوب اروپا و اروپای شرقی است. با تکمیل این پروژه، بیش از شصت کشور با سهمی عظیم از اقتصاد و جمعیت کل جهان، در مدار اقتصادی عظیمی درهم تنیده و یکپارچه خواهند شد. به طور مثال از سال ۲۰۱۶ ترسایی کوسکو، غول کشتیرانی چین، با خرید بخش قابل توجهی از سهام شرکت اداره کننده بندر «پیره» در جنوب یونان، تلاش های خود را برای مدرن سازی و گسترش ظرفیت این بندر شروع کرد. چین در این بندر ۶۰۰ میلیون دلار سرمایه گذاری کرده و آن را تبدیل به یکی از ۵۰ بندر با ظرفیت بالای جهان کرده است که مرکز ترانزیت کالاهای صدها شرکت چینی شده است. بدین ترتیب جنوب اروپا تبدیل به پایگاهی برای چین خواهد شد که از آنجا محصولات ساخت خود را نه تنها به داخل قاره اروپا، بلکه به بازارهای نوظهوری مانند شرق مدیترانه و خاورمیانه نیز صادر کند. چین همچنین به طور مرتب در حال خرید بخشی از صنایع سنگین تعدادی از کشورها در اروپا است. این موضوع در المان حتا باعث نگرانی محافل سیاسی این کشور شده است. چین بخش عظیمی از « شرکت زیمنس ـ بوش» را خریداری کرده است.

ایران نیز در پروژه چین کماکان جایگاه مهمی دارد. در گزارشی به قلم توماس اردبرینک، خبرنگار نیویورک تایمز در تهران، نقش محوری ایران در پروژه «راه ابریشم جدید» علیرغم کارشکنی های بخش مهمی از حاکمیت بررسی شده است. پروژه دو میلیارد دلاری راه آهن تهران- مشهد که تأمین مالی آن توسط پکن صورت خواهد گرفت، ترکستان چین را از قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، و ترکمنستان به ایران و در امتداد آن به اروپا متصل خواهد کرد، مسیری که کمک خواهد کرد صادرات کالای حتا ایرانی به روسیه، پولند و شمال اروپا با سرعت بیشتری انجام شود. جغرافیدان بریتانیایی، هالفورد مکیندر، در آغاز سده بیستم گفته بود: قدرتی که بتواند مسیرهای تجارت و حمل و نقل اروپا، آسیا و افریقا را بصورت یک «جزیره جهانی» درآورد، آماده است که به یک قدرت مسلط جهانی تبدیل شود.

پروژه «راه ابریشم جدید» چین را تبدیل به قدرت اصلی اورآسیا، و جهان خواهد کرد. این پروژه از دستآوردهای حزب کمونیست حاکم در چین است تا الگوی حکومتداری توسعه محور، نیمه دولتی، در مقابل سیاست نیو لیبرالیستی اتحادیه اروپا و امریکا قرار گیرد.

پروژه «راه ابریشم جدید»، مهم ترین ابزار پکن برای تبدیل شدن به رهبری فاز دوم جهانی شدن است. کشوری با اقتصادی، نیمه دولتی ـ نیمه سرمایه داری، با رهبری حزبی کمونیست، پدیده ای نوظهور را که جهان قرن بیست و یکم تجربه می کند. سیاستی که تا اکنون هرگز تجربه نشده است. آیا این پدیده نوعی جدید از «سوسیال دموکراسی» است؟ آینده به این سوال پاسخ خواهد داد./ راه توده

 

* البته در مورد مسیر«راه ابریشم تاریخی» برداشتهای متفاوتی وجود دارد.از جمله اینکه این مسیر چگونه ازافغانستان امروزی می گذشت.ـ بامداد

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۲ـ ۲۴۰۶

Copyright ©bamdaad 2022