دستاورد هفده سال تجاوز واشغال

محمد ولی

 رییس جمهورغنی طی مصاحبه ای با خبرنگار CNN محصول۱۷ سال اشغال نظامی زیر نام بازسازی،دولت سازی، آزاد سازی، ملت سازی، دموکراسی وجنگ با تروریزم را چنین خلاصه کرد: « کابل در محاصره دهشت افگنان است،اگرقوت های امریکا نباشد ما شش ماه قوت های خود را حمایت کرده نمی توانیم ».

طی دو دهه اشتهارات فاقد صداقت و فریب دهنده امریکا که باید وضع زنده گی مردم در یک سطح خوب از لحاظ اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و رفاهیت عامه قرار میگرفت، قدرت دفاعی و نظامی کشور تا سطح خود دفاعی بلند برده می شد و کشور بسوی آغاز خود بسنده گی استقامت می یافت، برخلاف در قبال هر تصمیم مراجع امریکایی از سرازیر سازی میلیارد ها دالر تا پیمان های نظامی و امنیتی، دمو کراسی نمایشنامه ای در وجود انتخابات تقلبی ،اسارت و وابسته گی کشور قرارداشته است .
هنوز کارمندان دولتی اعم از حکومت، قضا ،څارنوالی ، شورای ملی و بزن بهادرهای جهادی غلامان تنخواه خور امریکا باقی مانده اند. سنگی هم بر تهداب زیربناهای تولیدی و اقتصادی گذاشته نشده، سرمایه ها سال به سال خارج می شود ،فساد لجام گسیخته و ننگین جز سیستم سیاسی- اقتصادی کشور گردیده است.
بوش که لاف زنان می گفت بازسازی در افغانستان در پیشرفت است (بچه ها کاغذ پران بازی می کنند ودخترها به مکتب می روند !) با هرحرف و کلام مزخرفش خاک بر چشم مردم میزد و اوباما با لفاظی های بالاتر ازاو از موفقیت های امریکا ستایش می کرد. 
طبق یک خبر سرویس شامگاهی رادیو صدای امریکا مادری در ولایت نورستان وضع حمل میکرد به اثر مداخله دایه محلی بدن طفل از بطن مادر خارج ساخته شد در حالیکه سر طفل در بطن باقی ماند بنا بر وخامت وضع صحی بعد از ساعت ها مسافه مریض را به شهر جلال آباد آوردند داکتران به اثر جراحی سر طفل را از بطن مادرخارج کردند وضع مریض وخیم تر گردیده او را به پشاور انتقال دادند که در همان جا وفات نموده به خاک سپرده شد.مادر در پشاور؛ تنه طفل درنورستان و سرطفل در جلال آباد به خاک سپرده شد. 
لاف زنی های تعلیم و تربیه در وجود مکاتب خیالی ،عدم وجود آموزگاران مجرب که بعضا عاری از سواد لازم هستند بی پرده گردیده است.
طبق احصاییه سازمان ملل متحد از کشتکارعادی تریاک تا پروسس کننده گان و انتقال دهنده گان آن به خارج سه میلیون افعان مصروف بوده و دو میلیون دیگر معتاد به مواد مخدرگردیده است.
از روز ورودعساکر تجاوز کار، نفاق ملی محلی و قومی به شدت دامن زده شده حالا به سرحدی رسیده است که برخی تنظیم های جهادی به جای شعارهای زمان گذشته اسلامی شعار ملیت و قومیت را ورد برنامه های شان می سازند تا از آن در پرده پوشی فجایع سیاسی وچپاول دارایی های عامه استفاده کنند.
بسیار گفته می شود که افغان ها دیگر افغان های دیروز نیستند،سطح شعور آنها ‌بالا رفته و کسی نمی تواند آنها را بفریبد. جز افزایش بر تعداد تحلیلگران لغت گوی در ذهن عقب مانده اکثریت مردم کدام بیداری مثبت رخ نداده است. در ورای حاکمیت دولتی نظم قرون وسطی تعمیل می گردد، در ساحه تحت حاکمیت دولت هنوز مردم بهشت و خوشبختی اخروی شانرابه خوشنودسازی پیرو مرشد شان وابسته می دانند هنوز دست های آلوده زیادی را که از خون تا دالر آلوده است می بوسند.
رهبران محلی وقوماندانانی که به زور مردم محل رستم های زمانه شده اند بدتر ازگذشته ها برعقل و خردمردم تسلط دارند و پیروان شان حاضر هستند برای حفظ گنج های قارونی آنها بجنگند و وطن را مجددآ به تالاب خون ببرند. ارتقای شعور سیاسی و بیداری ملی باید برای حفظ منافع ملی باشد نه چند نفر زورگو ودزدان  !
قاچاق مواد مخدر آن طوری که اساس گذاری شده بود حالا جزاساسي سیستم مافیایی دولت گریده است .
جریان مهاجرت ها سر خط مطبوعات جهان گردیده است.
دولت ضعیف ، فاقد صلاحیت دولتداری با دولتمردان بی کفایت، بی خبر از وضع کشور و فاقد سواد در زبان های ملی از طریق مطبوعات یک سروصد زبان امپریالیستی به زور و جبر تبلیغ بر مردم تحمیل می شود.
رژیم سر پرستی از کابینه تا پارلمان، ریاست های دولتی و واحد های محلی پوسیده گی رژیم را به شدت بالا برده است.
موضعگیری های لفظی بدون رعایت حد اقل اخلاق و عفت سیاسی در کلام ماهیت اصلی سردمداران را به جهانیان برملاساخته است .
بی اعتمادی سراسری جامعه رافراگرفته است هیچ کس به فردایش باور ندارد لهذا در چنین فضایی که آخر آن برای مردم ناپیداست هر قدرتمند ودولتمدارکاری نمی کند جز پول اندوزی و امتیازدهی به تیم های کاری،اقارب و خانواد ه های شان.
سیاست۴۰ ساله امریکا درمورد افغانستان که محتوای اصلی آنرا تروریزم تشکیل میدهد حالا در کشور نهادینه شده است از مجاهد تا القاعده و طالب و داعش هیچکدام از چنبر استخبارات امریکا و پاکستان دور نبوده و نیستند این ها وسیله تطبیق سیاست مطروحه امریکا (تروریزم) در افغانستان بوده و هستند.طی ۱۷ سال حضور پر طمطراق ساز و برگ جنگی ناتو و امریکا در کشور طالب شکست ناپذیرشده است برخی کشورهای جهان در وجود آن منافع شانرا می بینند. داعش تا کناره های آمو به تحرک آورده شده است و برقبای جهانی امریکا از همین دهلیز نیش دندان نشان می دهد.
در پرتو دموکراسی مسخره شده امریکا و سیاست های ظالمانه آن نسبت به افغانستان فرزندان افغان کشته می شوند خانه مردم، راه عام، دکان وسرای، هوتل و دفتر کار برای كسی مصؤن نیست زیرا تروریزم در عروق وشرایین رژیم نفوذ داده شده است و هر چه بخواهد میتواند اجرا کند .
طی سال گذشته۲۰۳۴ حمله نطامی در سراسر افغانستان اجرا شده است که بطور اوسط روزانه تا  شش حمله را احتوا می کند ودراین حملات به طور اوسط روزانه تا ۶۷ افغان جان اش را از دست می دهد. این محشرخون به خاطر حفظ حضورعساکر امریکا و تداوم اشغال غرض رسیدن به استراتیژی های منطقه وی وجهانی آن بر پا شده است. اما کی است آن مردی که در برابر این تندیس خون وغضب زبان شور دهد و درباره ختم این خونریزی چیزی بگوید؟ نه آن کهنه روشنفکران غرب گرای که زمانی بنام مردم گلو پاره میکردند ؛ ونه آن فساد زده گان جهادی که اشک تمساح از دیده میریختند صدا بر نمیدارند. زبان های شان گنگ ودهن های شان بسته شده است نه ناموس وطن و نه ناموس مردم برایَ شان مطرح است بلکه حق السکوت های دالری مهر دهان شان گردیده است.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۵/ ۱۸ـ ۲۱۰۱

 

 

 

آیا این دولت وحدت ملی است ؟

 

تا کی سر خود  به صخره  بیباک  زدن 

از  خو د پرستی  پا یه  به  افلاک زدن

این وحشت محض است کجایش ملیست

جز اینکه بچشم  مرد مان   خاک  زدن

 

عبدالوکیل کوچی

البته هستند کسانیکه با بکارگیری احکام ، مقولات واستفاده از کلمات ابزاری ، مقام وجایگاهی را به تعریف گرفته ، با جلب اعتماد وباورها به موقعیت وموقف شخصی وگروهی خویش ، عقاید وصداقت مردم را اسیر افکار خود ساخته به  آنها حکومت میکنند .

 دربحث حاضر در رابطه به کلمه وحدت ملی باید گفت که وحدت ملی چیزیست که از همه بیشتر به آن نیاز داریم زیرا وحدت ملی قدرت است ، ثروت است ، عزت است ، حرمت است ،غیرت است ، همت است ، وحدت است ، خدمت است و برای مردم افغانستان چون آب حیات در صحرای تموز وسوزان تاریخ ، با جان برابر اهمیت دارد و کاربردی واقعی این کلمه نیز روانبخش افکارصلح دوست وحدت خواه کشور است . واما حرکت در مسیر معکوس و بازی با کلمات ابزاری ، دور از حقیقت ومخالف منافع مردم بدون شک به ایستگاه اشتباه توقف و به گودال تقلب سقوط میکند . ازینرو نظر وتوجه سروران قلم به چگونه گی کاربردی واژه وحدت ملی معطوف میگردد تا موارد استعمال وحدت ملی * درین رابطه * مشخص گردد . زیراکه اگر دولت در اسم ، خود را وحدت ملی میخواند آیا همین دولت اسماً وخصلتاً وحدت ملی است ؟ واگر مفهوم پسوند آن صفت باشد ،آیا شمایل وکرکتر این دولت با چنین وصفی آراسته است ؟ یا اینکه صرفاً بخاطر فریب مردم خود را وحدت ملی میخواند .

 پس حالا ببینیم که وحدت چیست وملی کدام است ؟

وحدت : بقول آگاهان امور معنای وحدت بشکل فشرده کلام ، همبسته گی ، یک پارچه گی ، اتحاد ، قرارداد بر اهداف مشترک ،همگرایی ، صرفنظر از سلایق غیرقبول برای جانب مقابل ،یکی بودن ،یگانه بودن ،یگانگی ،وبرآمدن حول یک برنامه عملی مشترک .

پس باید گفت که مفهوم ملی چیست ؟ از نظر اندیشمندان خرد ورزملی،  بیان عملی  اشتراک همه افراد یک ملت در آرمان ها ومقاصد واهداف بمنزله مجموعه واحد بشمار می آید بنا بر آن وحدت ملی عبارت است از اتحاد نظر ساکنان یک جغرافیای سیاسی وحکومت پیرامون مسایل رفاه اجتماعی ودفاع از استقلال ،حاکمیت ملی وتمامیت ارضی میباشد این نوع وحدت ملی دربر گیرنده تمام اقوام وملیت های باهم برادر وبرابر ساکنین کشور از جایگاه حقوقی ومزایای شهروندی عادلانه ومتوازن برخوردار میباشند . بنا بر آن بصورت فشرده وبه بیان دیگر باید گفت که وحدت ملی بیانگر هویت ملی بوده ونشاندهنده اتحاد وهمبسته گی تمام اقوام وملیت های ساکن در یک کشور که با درنظرداشت مسایل دینی قومی ، زبانی وجنسیتی از هویت واحد نماینده گی کرده بتواند روی منافع مشترک و رشد متوازن متمرکزباشد ومعیار وحدت ملی ، منافع ملی ، تمامیت ارضی واستقلال جغرافیای سیاسی وزیست باهمی وملی است .البته وحدت ملی ارزش های مشترک وحیاتی تمام ساکنین یک کشور است که بدون تبعیض وتعصب تحکیم می یابد.

حالا ببینیم دولتی که خود را وحدت ملی تعریف میکند کدام این ارزشها  را دارا ست ؟

 در حالیکه توافق دوجانبه دوشخص توام با فشار خارجی و معامله بر سر تقسیم قدرت بین آندو جمع چند نفرمعین از سهم داران قدرت نمی تواند وحدت ملی را بمعنای واقعی کلمه تمثیل کند ، زیرا که مولفه های وحدت وتبعات ملی درین دولت با توجه به تعهدات آنها متاسفانه جریان بر عکس داشته آنچه در عملکرد این دولت دیده میشود بجای همبسته گی ، نفاق، چندین پارچه گی ، خود محوری ، تکبر ، خود خواهی ،دوگانه گی ،ملیت گرایی ،تعصبات زبانی ، قومی ، سمتی ، مذهبی وجنسیتی با حرکات ضدملی جای وحدت ملی را گرفته بجز غارتگری ،چپاول دارایی عامه ومنافع ملی کشور،سازش ومعامله با دشمنان مردم ، گروه بازی ، قوم پرستی ، هدفی مردمی ویا برنامه ملی در آن دیده نمیشود.  بنا بر آن اینگونه وحدت ملی که ایشان خود معرف آن هستند با توجه به عملکرد شان قانونیت آنرا زیر سوال برده وبرای مردم ارمغانی ندارد.

طوریکه همه میدانند در زیر سایه ی این دولت ودولت مشابه سلف آن نی تنها وحدت ملی تحکیم نیافته است بلکه شیرازه نیمبند وحدت ملی واتحاد اقوام ساکن کشور متاسفانه از هم پاشیده  و ملت واحد افغانستان با سوابق مختلف به تشکلهای قومی ،سمتی وزبانی وقومی تقسیم گردیده است که این پروسه ی خطر ناک وحدت ملی وتمامیت ارضی کشور را با تهدید روبرو میسازد .

همچنان در وجود همین دولت ، صلح نیم بند وامنیت ناچیز ی که بود نیز قربانی جاه طلبی ها ، خودخواهی و قبیله سالاری گردید وبجای تامین صلح وترقی ورفاه مردمی ، بد بختانه نا امنی گسترش یافته و کشور به مزارع مواد مخدره وجولانگاه تروریزم مبدل گردیده است ،به اینترتیب جنگ وناامنی ، ظلم ،استبداد ،رشوت واختلاص ، فساد اداری ،خودکامه گی  درتار وپود دولت تنیده  تا جایی که درلست بدترین دولت های جهان نام بخود گرفته  است .

پس گناه شرمساری یک کشور پر غرور ، یک ملت سربلند ومردم با وقارآن بدوش کیست ؟این دولت بجای مقابله با دشمنان مشترک کشور واحد مان افغانستان ، ازبدو  تاسیس آن همچون شرکت سهامی با معامله با خارجی ها وتعهدات بشرکای انتخاباتی تا اکنون در مخالفت وکشمکش در میان رهبران آن بر سر تقسیم قدرت تا سرحد لشکر کشی وموضعگیری های خشن تا عقب دروازه ها و خانه های همدیگر  و در پارالمان وبرون از آن با نمایش قدرت روی جاده ها قرارگرفته که حاصل آن بجز تخریب ملت وتهدید جان مردم چیزی دیگری نمیتواند باشد  پس کجایش را میتوان وحدت ملی نامید . همین حالاحملات انتحاری ،جنگ و نا امنی ، نا باوری به آینده ، بی سرنوشتی ، فقر ،مرض بیخانه گی آواره گی ، بیکاری در کشور بیداد میکند ولی دولتی که خود را وحدت ملی می خواند پاسخ مثبت وعملی  برای نجات جان مردم نداده وبالعکس خواست ملت را زیر پا گذاشته وبروی ملت تیغ میکشند .

 تنها چیزیکه غنی وعبدالله ، صداقت وساده گی مردم را مورد استفاده ابزاری قرار میدهند اینست که زیر نام قوم وقبیله خاک بچشم خون آلود قوم وقبیله پاشیده آنها را از زنده گی آینده مایوس ساختند . پس آیا این دولت با همه ناکار آمدی ، نفاق واختلافات درونی وبیرونی اش توان نماینده گی از ملت بزرگ افغانستان را دارد ؟ آیا این دولت در خط دفاع از منافع ملی قرار دارد در حالیکه دیده میشود از همین اکنون درین دولت وشرکای آن همه مصروف زراندوزی از خون ملت مظلوم وساخت وبافت گروه های مزدور برای تیم های انتخاباتی آینده کشور هستند .  چنانچه برخی از آنان با استفاده از قدرت وبه نماینده گی  گروه های فاسد ضدملی وضد بشری منافع وطن را همانند اژدها بلعیده وبا مماشات ومعامله کشور را تاراج بیگانه گان ساختند وا ینبار نیز میخواهند با ساختن تیم های فرمایشی بیگانه گان برای حصول مجدد قدرت در نمایشات انتخاباتی آینده وتاراج باقیمانده معادن ومنافع ملی را همراه با حامیان خویش ، غارت نموده ومردم را در گورستانی بنام افغانستان با مرگ تدریجی بکام نیستی بکشانند .

چنانچه بنقل از منابع خبری منتشره سایت وزین همایون در مضمونی تحت عنوان « حضور جنگجویان فرانسوی با داعش را در افغانستان نادیده نگیرید »بقلم سید شریف ناصر زاده ضمن تبصره ی در رابطه به رویکردهای جهادی در صفحه دیگر همین بخش در مقاله ی تحت عنوان «استخراج یورانیوم توسط داعشیان فرانسوی تبار در شمال افغانستان »چنین آمده است که ادامه جنگ در افغانستان ودر گیر بودن نیروهای امنیتی با شورشیان زمینه تا راج معادن افغانستان برای دزدان داخلی وخارجی را مساعد کرده است »

همچنان در بخش دیگری همین سایت از قول نماینده ولایت هلمند « چندی پیش نماینده ولایت هلمند در پارلمان گفته بود شواهدی وجود دارد که نشان میدهد محموله های اورانیوم معدن خانشین ولایت هلمند توسط هوا پیما های غول پیکر امریکایی قاچاق می شود وحالا هم نماینده شورای ولایتی جوزجان به تازه گی از استخراج اورانیوم توسط داعشیان فرانسوی خبر میدهند .خبر نگار اسپوتنیک با حلیمه صدف نماینده مردم شورای ولایتی جوزجان مصاحبه ای انجام داده که درین باره چنین میگوید : بتعداد هفت تن از شهروندان خارجی که شامل دو زن ویک مرد فرانسوی میباشد بتازه گی وارد ولسوالی قوش تیپه ولایت جوزجان شده ودر پی استخراج معدن اورانیوم میباشند » ازین تارج گری ها چنین معلوم می شود که دارایی افغانستان را به خراج گذاشته باشند .   زیراکه این دولت نمیخواهد ونه میتواند که حافظ منافع ملی باشد .پس توقع از چنین دولتی که درحمایت خارجی ها برباد کننده منافع ملی باشد خصلت وموقف آن کاملاً مشهود است  .بنا بر آن بر مردم افغانستان است که از خواب پریشانی بیدار شده با چشم بازتر در انتخابات نمایشی آینده فریب ع ها وغ ها وکرزی ها وعناصر امتحان شده و گروه های مربوط به قصابان کابل را نخورده بلکه غمخواران واقعی ومدافعان صلح ودموکراسی وعدالت خواهی را مدنظرگرفته روی سرنوشت خویش مصمم باشند .

 بی نیاز از اثبات است که وحدت ملی بامفاهیم مستقل آن به مردم وملت تعلق دارد و به میزان کارکرد، خصلت وماهیت دولت ها بسته گی دارد . یک دولت وقتی وحدت ملی گفته می شود که از میان مردم برخاسته باشد واز منافع علیای مردم بطور صادقانه وبه شکل متوازن دفاع وپشتیبانی کند وهدفش همبسته گی ملی ،رشد متوازن اجتماعی ،همکاری های متقابل ودفاع از منافع حیاتی ملی ومشترک باشد .

پس به امید آن زمانیکه چرخش تاریخ افغانستان بسوی روشنایی ها ودرمسیر تازه ی ، بسوی وحدت ملی وهمبسته گی دادخواهانه حرکت کند ومردم افغانستان بار دیگر وحدت ملی را بمعنای واقعی کلمه در حیات وزندگی روزمره شان تجربه کنند .

بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۸ـ ۱۹۰۱

د قدرت جزیری او نامقدس اتیلافونه

نصیراحمد څپاند

څرنګه چی ټولو هیوادوالو ته بهتره معلومه ده چی دافغانستان د دموکراتیک نظام دله منځ تللونه چی دیوی نړیوالی سیاسی توطیه سره له مینځ ولاوړو ملی اردو ویجاړه شوه اوتجهیزات یی ګاونډیو هیوادونو ته ویوړل شول او دهیواد ټول دولتی تاسیسات، اوزیربنایی بنسټونه خاوروسره خاوري شول او همدارنګه په هیواد کی وحشت، انارشیزم او دپردیپالو لخواپردیو او دقدرت دلیونیو په ذریعه د سیاسی مداخله زمینه برابره شوه هرځای کی خپلي واکمنی او حکومتونه جوړ شول قانون دپښو لاندی شووهیوادوال هیواد پریښودلو ته اړل شول او دمغزونو اوکادرنو فرارته زمینه برابره شوه او په هیواددقدرت او خودسریو جزیری رامینځ ته شوی چتراوسه پوری زمونږ په هیوادکی دقدرت موجوده جزیری چې د بهرنیانو، اجنیانو اودمنطقه داستخباراتو دسرپرستی لاندی او په مالی امکاناتو اومرستوجوړی شوي او تغذیه کیږی باید لمنځه یووړل شي ځکه چې دملی ګټو سره په ټکر کی دی همدارنګه خلکو اودملی یووالی حکومت داصلاحاتو اواقتصادی تګلارو لپاره سرخوږی دی او دپرمختګ اواصلاحاتو لپاره سترخنډ دی ددوی اهداف دهیوادوالو ترمینځ بی اتفاقی، قومی، سمتی، مذهبی، نژادی، ژبنی تعصباتوته لمن وهل دی دوی دبهرینو استخبارتی بلخصوص دګاونډیو داستخباراتی شبکو اهداف، مخی اوپردې اجنداوې مخ ته وړی او دنور اوخپلو شخصی ګټولپاره کارکوی او ملی ګټو ته ژمن ندی او همدارنګه دځمکو دغصب ترڅنګ یی ملی عواید په ديره بیشرمی اوسپین سترګی سره غلاکوی او مرکزی حکومت ګواښی کله والی باغی شی کله امنیه قوماندان او کله هم دپارلمان وکیلان ښکاره بیلګی یی دبلخ دګوښه شوی والی او د قندهارامینه قوماندان باغیتوب او د فاطیمونو اجری ډلی سره چی دایران لخوا تمویل کیږی دسوریه په جګړه کی دهزاره ورونو ګډون دی چی تردی دمه دراپورټونو له مخی تقریبآ دوه زره هزاره ورونه وژلی شوی دی. همدارنګه دایرانه لخوا دفاطیمونو دډلي دستایو په غونډه کي داجرایه ریاست ددوهم مرستیال ګډون او وینا کول اوداسی ډیری نوری بیلګي موجودی دی. همدارنګه دغه دقدرت جزیری اونامتجانسی څیری دی چی دپردیو لخوا سیاسی تغذیه کیږی شپه اوورځ په نامقدسواتیلافونوجوړولو کی مصروف دی چی هیڅ ملی اهداف نلری صرف خپلی شخصیی اوتنظیمی ګټو لپاره کارکوی. مونږ ددغونامتجانسو اتیلافونو پایله دهیواد او ولسونو په زیان بولواوددغو اتیلافونو دماضی پاېلواو ترخوتجربو شاهدان یوو دجبل سراج اتیلاف د هماهنګي شورا اتیلاف، ملی اتیلاف، دانقره اتیلاف نه نیولي او اوس هم دنوی اتیلاف په درشل کی یواودا اتیلافونه مونږ هماغه دامانیه دوری داصلاحی ریفورمونو خلاف دانګریزانو او بغدادی پیرانو توطیی بولو چی د دملی یووالی دحکومت دجامی اقتصادی اوپرمختګ په لور دسترو زیربنایی برنامو اوکامیاب بهرینی سیاست اوتګلاری خلاف عمل ګڼو او هیوادوالو باندی غږ کوو چی ددغو نامقدسو اتیلافونو په اجنداو ځان خبرکړی او داجنبیانو پردیپالو اوبهرنیو استخباراتی توطیو ښکارنشی پدی خاطرچی ددی اتیلافونو پاېله دهیوادبربادی اودزیربنایی بنسټونوویجاړول او دمیشتو ورونو قومونو او ولسونو ترمینځ دتفرقه اچولو او تعصباتو ته لمن وهل دی. او مونږ دملی یووالی حکومت نه په جدی توګه غوښتنه کوو چی باید دابدنامی دقدرت جزیری او نامقدسه اتیلافونه مهارکړی او یومقتدراوپیاوړی مرکزی حکومت جوړ کړی ترڅو ددغو ناخوالو نه هیوادوال وژغوری او هم قانون پلې شوی وی.

 دسرلوړی او پرمختللی افغانستان په هیله !

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۲۰۱

 

غـوره هیله


نوروهاب څپاند


په دي ورځو کې ‌‌‌‌‌‌ډيرئ هغه افغانان چې د ګوندي سیاست سره سروکار لري ، د یوي غوره هیلي په توګه ، د ‌‌‌‌‌‌ډموکراتیکو او وطنپالونکو ګوندونو تر منځ د یووالي اړوند تودي او ژوري څرګندونې کوي . هغوي له خپلو تجربو ، په سیاسي مبارزه کې د یووالي د خوشالونکو بریا‌ؤ او زړه ماتونکو ناکامیو په هکله په زړه پوري او کمیابه مالومات وړاندي کوي . له دي جملي یو شمیر د ګوندونو تر منځ د یووالي د ماتیدو لوي لامل ، له اصولو او معیارونو څخه د یو ځاي شوي خوا‌ؤ ، سر غړول بولي . هغوي وایي د سیاسي هېواد پالو ګوندونو تر منځ پایښت نه لرونکو وحدتونو ، د افغانستان وطنې غورځنګ ودي او اعتبار ته ستر زیان رسولی دی . هغوي زیاتوي چې په هېواد کې د جنګسالارانو د اوسنې غوبل او د افغانستان د هر اړخیزي ودي او پرمختګ په وړاندي د نړیوالي ټولني د بي پروایئ لوي لامل ، د هېوانې غورځنګ کمزورتیا او مړژواندي حالت دی . دغه مرګونې شیبې په وطنوالو ژوند تنور کړی او نړیوالو استخباراتې لوبو ته یي د افغان په خاوره په لوي لاس د سیالی ‌‌‌‌‌‌ډګر جوړ کړی دی . زیات لیکونکې او نظر ورکوونکي ، د هېواد ‌‌‌‌‌‌ډموکراټيکو او وطنپالونکو ګوندونو ته مشوره ورکوي چې په خپلو کې د ‌‌‌‌‌‌ډا‌‌‌‌‌‌‌ډمنو وحدتونو د کولو په لور مخه کړي . دوي له یاد شوي ګوندونو غواړي چې د معاصري ‌‌‌‌‌‌ډموکراسی په شرایطو کې په داسې ‌‌‌‌‌‌ډموکراټيکو ټاکنو تکیه وکړي ، چې اساس یي له لاندي څخه پورته ته د ټولو ګوندي ارګانونو او د مشرتابه د غړو انتخاب وي . ‌‌‌‌‌‌ډيرئ مشوره ورکوونکې په دي عقیده دي ، چې د یو شمیر ګوندونو بدنې هغو ناوړه تیریدنو او مصلحتونو کمزوري کړي دي چې د ګوندي ژوندانه او ‌‌‌‌‌‌ډموکراسی سره هیڅ اړخ نه لګوي . هغوي همدارنګه دي ټکې ته ګوته نیسي چې د ګوندي ټاکنو له صندوق څخه ویره او په ‌‌‌‌‌‌ډيرو زړو میتودونو د ‌‌‌‌‌‌ډموکراټيکو ګوندونو فعالیتونو ته لوری ورکول ، له یوي خوا ګوندونه کمزوري کوي او له بلي خوا د وحدت او یووالي په بهیر کې د شاملو ګوندونو تر منځ باور ته نه جبیره کیدونکی زیان رسوي . هغوي یو بل ټکې ته زموږ پاملرنه را اړوي چې ، د رسنیو او مالوماتې تکنالوژی د انکشاف په اوسنې عصر کې به ګوندونو ته دا ګرانه وي چې هغه څه د ګوندي غړو د پاملرنې له دایري بل خوا ته کړي چې د ګوندي یو شمیر کړیو په تاوان وي . په پایله کې هغوي په دي باور دی چې :
د هېوادنیو ګوندونو له خوا په ګوندي ژوندانه کې پورتنیو او ورته نورو ټکو ته هر اړخیزه پاملرنه غوره هیله ده .

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۹۰۱

دهیواد اساسی قانون د تصویب د کلیزی په مناسبت

دوکتور حبیب منگل

په افغانستان کی دنوی اساسی قانون دتصویب کلیزه تجلیل شوه.  ۱۴کال پخوا د ۱۳۸۲ کال جدی دمیاشتی په ۱۹ نیټه د لوی جرګی له خوا دهیواد نوی اساسی قانون تصویب شو چې « داسلام په مقدس دین دافغانستان دخلکو اعتقاد او دملي قبول شوو ارزښتونو ساتل، دملي یوالي، خپلواکۍ، ملي حاکمیت او د خاورې بشپړتيا، د خلکو د ارادې او دموکراسی پراساس د یوه نظام تاسیس، د ظلم، استبداد، تبعیض او تشدد او دټولنیز عدالت پر اساس دیوې مدني ټولنې ایجاد، دانساني کرامت ساتنه او د بشری حقونو دنړیوالې اعلامیې رعایت؛ دهیوادهراړخیز پرمختګ او د سیاسي، ټولنیز، اقتصادي اودفاعي بنسټونو پیاوړتیا؛ اوددې خاورې داوسیدونکو لپاره د مرفه دژوند او سالم محیط تامین؛ دملګرو ملتونو د سازمان دمنشور رعایت اوپه نړیواله کورنئ کې دافغانستان دوړ ځای تثبیت» یی اساسی او زرین اصول، احکام؛ ارزښتونه او موخې (هدفونه) تشکیلوي.

  پدی دول افغانستان؛ دجهادی تنظیمونو د ۱۳۷۰ کالو د کورنی جګړی او دولت دله منځه وړنی او انارشی او بی قانونی دخونړی اوورپسی دطالبانو دمنخنیو پیړیو داستبدادی واکمنی وروسته؛ بیا د یوه مدون اساسی قانون خاوند شو؛ چی دملی؛ دموکراتیکو او مترقی ځواکونو د مبارزی او د جهانی ټولنی د حضور او غوښتنو په نتیجه کی تدوین او د لویی جرګی له خوا تصویب شو؛ کوم چی په هیواد کی دیوه مدرن، حقوقی او ددموکراسی پراصولو مبتنی دولت دبیا را منځته کولو او جوړولوپه لاره کی داهمیت وړ اقدام او ګام شمیرل کیږی.

  پداسی حال کی چی داساسی قانون د تدوین او تصویب څخه په قاطعیت باید ملاتړ کیږی. ‎ خوله بده مرغه دهیواد داعتبار وړ دا ملی وثیقه دهغه دابتدا څخه په ډیرو مواردو کی نقض شوی او نقض کول یی دوام موندلی دی؛ چی بیلګی یی معلومی دی او په یوه ډول یی داساسی قانون بحران را منخته کړیدی. او دنقض کولو اساسی عمده عوامل یی هم معلوم دی او هغه دحاکمیت او د دولت په دری ګونو قواو کی دقدرت - ثروت د مافیایی کړیو، جهادی بنست پالو او قومی افراطیونو، جنګ سالارنو، لوټ مارانو او هیروین سالارانو شتون او قانونی ضد کړنی دی چه د اساسی قانون په تطبیق او د قانون په حاکمیت کی؛ قدرت، جاه وجلال او باد راوړي افسانوی ثروتونه له لاسه ورکوی.

  بنا پردی دافغانستان اساسی قانون او دهغه پورته ذکر شوی تجدد ګرانه، انسانی – بشری، ملی، دموکراتیک اوعادلانه،  ارزښتونه ، اصول او هدفونه په هغه صورت کی په عمل کی تطبیق کیدای اوتحقق موندلی شی چی دهیواد په سیاسی وضعیت یعنی د ملی حاکمیت په نهادونو دولت او دولتی اداره کی، ملی، مترقی، دموکرات او دټولنیزعدالت غوښتونکی سیاسی ځواکونه په مسلط جریان بدل شی. نو داملي او بیړنی اړتیا را منځته کیږی چې د دولت دننه او بهر ملی - مترقی دموکرات او دټولیز عدالت غو ښټونکی سیاسی ځواکونه په یوه واحده اوستره وطنی او دموکراتیکه جبهه کی سره متحد شی او د اساسی قانون د کامل تطبیق او د قانون د حاکمیت دتامین او دهغه په رڼا کی د یو ه ځواکمن حقوقی او قانونمدار، ملی - دموکراتیک او دخلکو خدمت ګار دولت په جوړولو کی خپل رسالت او دین ترسره کړی.

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۱۰۱