واگذاری مناطق به بهانه امنیت ویا برجام افغانی
عبدالوکیل کوچی
هرروزیکه میگذرد و تاریخ را ورق میزنیم نیات استعماری انگریزی با ایجاد غده سرطانی در منطقه یا کشوری بنام پاکستان در جنوب آسیا برملا میشود .رژیم های کرنیلی ودست نشانده پاکستان از همان آغاز تشکیل نامنحوس این مملکت بدلیل ناباوری وهراس از موجودیت ودوام آینده شان بحیث یک کشور که نیمی از سرزمین هند و نیمی از خاک افغانستان تشکیل وتحمیل شده است با هردوکشورهمسایه دشمنی پایان ناپذیر داشته و بخصوص با صدور تروریزم وتحمیل جنگ های نیابتی درمسیر پالیسی جیواستراتیژیک حامیا ن بین المللی خود درافغانستان اهداف مشابه را دنبال میکنند .
در راستای جنگ نیابتی و مداخلات مستدام پاکستان ، گزینش طالبان بحیث طرف سیاسی وجانب دخیل درقضایای افغانستان و توافق واگذاری مناطقی در جنوب و شرق افغانستان بنام مناطق امن برای طالبان درنطر گرفته شده است .
گفته میشود که توافق وتفاهم دولت افغانستان با پاکستان و طالبان با پا درمیانی ایالات متحده امریکا با ظاهر صلح آمیز اهدافی را دنبال میکند که بعنوان صلح وامنیت رویدست گرفته می شود. اما ازنظر برخی تحلیل گران سیاسی پیامد نا گوار آن برای مردم افغانستان تحمل ناپذیربوده وسلامت کشور را زیر سوال خواهد برد . زیراکه این موضوع تکرار تجاربی است که مشابه به آن در زمان داکتر نجیب الله شهید با واگذاری ولایت کاپیسا در سال ... بعنوان حسن نیت به حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، کشورما شدید ترین ضربه اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی را متحمل گردید که در نتیجه آن توافق یکجانبه ، فابریکه نساجی گلبهار بمثابه بزرگترین دستگاه عصر خود در شرق دنیا اولاً تاراج وپس از آن بدست حزب اسلامی ، بدست مدعیان اسلام منهدم گردید وسامان آلات وماشینری آن توسط مدعیان اسلام در بازارهای پشاور لیلام شد وبرخی از کارگران این فابریکه شهید ویا زخمی گردید و یکصد هزار نفر از نفوس کشور لقمه نان ودرآمد شغلی خود را از دست دادند .
این توافقات برغم تفاوت ذاتی « درابعاد سیاسی ونظامی آن » با برجام ایران قابل مقایسه نبوده ولی با توجه به برخی وجوهات ، نقا ط مشابه را میتوان در هردو توافق مشاهده کرد. چنانچه بموجب توافقات برجام بین ایران وشش قدرت بزرگ در سال ... این کشور پس از رفع تحریم ها وبرگشتاندن دارایی های ارزی خود از خارج به گسترش تجارت ، دسترسی به بازار جهانی، نقش موثردربازار نفت ، رشد اقتصادی ، ساخت وسازصنایع نظامی پیشرفته تا حضورنظامی درکشورهای منطقه یعنی عراق ، سوریه لبنان ونفوذ سرسام آور درفلسطین، یمن و افغانستان به پیشرفت های چشمگیری نایل گردید واما مهمترین تفاوت عمده این دو توافقات ، اینست که برای ایران در ازای توقف فعالیت های هسته یی ، رفع تحریم ها و برای طالبان در ازای توقف جنگ وتعرض ، واگذاری زمین میباشد .
برای کشور ما در چشم انداز توافقات واگذاری مناطق امن برای طالبان در حالیکه در ترکیب آن طالبان پاکستانی نیز شامل میباشند ، طوریکه معلوم است درین معامله بجز استحکام پایه های تجاوز وعمال استخباراتی پاکستان ، گسترش نفوذ عناصر غارت گر پاکستانی ، تسلط متجاوزین و تروریستان در مناطق یاد شده ، انهدام زیر ساختارهای تولیدی ، تخریب سیاسی کشور،وارد کردن ضربات اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی ، ترویج روز افزون مواد مخدره ، تاراج معادن ، مسدود شدن مکاتب ومدارس ،شستشوی مغزی کودکان ونوجوانان ، آموزش جبری موارد استعمال اسلحه ومواد انفجاری وتحکیم حکمرانی گروه های دوران حجر بر سرنوشت مردم ، وتبدیل شدن مناطق کشور به جولانگاه تروریزم با پیامد کشنده وجانکاه آن چیز دیگری نخواهد بود .
بنقل ازمنابع خبری منتشره درسایت همایون تحت عنوان « پاکستان مناطقی را زیر نام مناطق امن در افغانستان بدست می آورد» می خوانیم: « بحث واگذاری مناطق برای طالبان از سالها قبل مطرح بوده است اما بنظر میرسد که حالا از جانب امریکایی ها پذیرفته شده است وآقای غنی بعنوان مجری این به عمل کردن آن اقدام کرده است .در عین حال واگذاری برخی مناطق برای طالبان به معنای واگذاری بخش هایی از کشور برای پاکستان نیز است وپاکستان ازین برنامه سود سرشار می برد.» در بخش دیگری از همین مقاله آمده است: « از جانب دیگر درمناطقی که برای طالبان واگذار میشود هم طالبان افغانی وهم طالبان پاکستانی ودیگر گروه های جنگجو میتوانند حضور بهم رسانند ». ودر ادامه بخش بعدی « این برنامه ممکن است تا سرحد انتقال قدرت برای طالبان هم منجرشود.» همچنان بنقل از روزنامه ویسا درهمین سایت زیر عنوان «تفویض صلاحیت های شش ولایت کشور به دو افسر استخبارات پاکستان » آمده است که «در نتیجه مذاکرات اخیر افغانستان ، پاکستان وایالات متحده امریکا تمام جوانب به توافق رسیده اند که شش ولایت افغانستان که اکثریت شان در جنوب افغانستان قرار دارند بعنوان ساحه امن برای طالبان در نظر گرفته شود .»
بنا بر آن معلوم است که داستان حضور مستدام عناصر وعوامل خارجی در نقاط مهم کشوربا توجه به رویکردهای کشنده استخباراتی ونظامی پاکستان در واقع مکمل ومتمم نیروهای طلبان داخلی وخارجی بخاطر تاراج معادن و دسترسی بر منابع طبیعی افغانستان میباشد که از دیر زمانی در هلمند ، شرق ننگرهار و بسا نقاط دیگر کشور چنین هدفی را دنبال میکنند .
راه حل جامع واساسی مساله ، قوای سه گانه کشور را به دریافت راه حل های واقعی و تصامیم مشترک ، جامع وهمه جانبه باتوجه به نظریات و دیدگاه های مردم افغانستان ومنافع علیای کشور ملزم میسازد تا با خرد جمعی و گسترده، تصامیم وفیصله جمعی آنها راه حل بدست آید. زیرا مسایل سرزمین به هرعنوانی که باشد شامل تصامیم کلیه ساکنان کشور بوده و توافق یکجانبه را نفی میکند .
توجه به مسایل بزرگ وسرنوشت ساز کشور مستلزم مشارکت وسیع مردم در توافقات جمعی وجمع آمد ملی میباشد که با خردورزی ومسوولیت پذیری و تصامیم مشترک روی سرنوشت مردم ازاستقلال ، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی حراست میشود .
لذا تاریخ این دین وطنی واین وظیفه بزرگ ملی را بدوش روشنفکران چیز فهم وطنپرست ،مومنین پاکنهاد ، مردمان وطندوست ،شخصیت های مستقل وطنخواه ،احزاب سیاسی ترقی خواه ودموکراتیک ، سازمانها وگروه های مسوول ومتعهد به آزادی ،صلح ودموکراسی ،وعدالت خواه گذاشته است تا بار مسولیت وطن را در چنین شرایط هولناک وحساس تاریخ با امانت داری ،استواری ، اتحاد وحدت ویکپارچگی کامل بدوش کشیده وبسرمنزل مقصود برسانند . بقول معروف تاریخ آنانی را هرگز نخواهد بخشید که در چنین شرایط حساس وسرنوشت ساز کشور فرصت ها وریزرف ها را از دست داده شاهد بربادی وطن خود باشند .
البته این یک حقیقت است که صلح وامنیت خواست همیشه گی مردمان آزاده افغانستان بوده و همواره می خواهند که صلح وامنیت پژواک جاودانه فضای کشور ما باشد و اما صلح عادلانه وپایداروهمه جانبه ، نه صلحی که در پیامد آن کشور را خط کشی کرده و مردم را به دو سوی خط بکشاند که یکی از طرف ها بخاطر تحکیم سلطه واقتدار ، دیگری بخاطر آزادی، عدالت و رهایی بجنگند ومطابق به نقشه شوم و پلان خصمانه تجاوزگران که می خواهند مردم سال ها مصروف جنگ باشند وخارجی های تجاوزکار ثروت های طبیعی کشور ما را تا آخرین ذره آن غارت وچپاول کنند . اما نمی دانند که غارت کردن ثروت های این کشورهزینه سنگین داشته و روزی متجاوزین غارتگر را به زانو خواهد نشاند .
در اخیر باید گفت دشمنان افغانستان باید بدانند که با توجه بتاریخ پنجهزار ساله کشور ما هیچ دشمن مکار ولو قدرتمند جهان و مجهز با سلاح کشتارجمعی وپیشرفته هرگز نتوانسته در برابر مردمان قهرمان افغانستان همیشه ایستاده گی کنند زیرا که این کشور افغانستان، این بیشه شیران ، زمانی مقتدر ترین کشور جهان را که آفتاب در ساحه تسلط آن غروب نمی کرد سه بار درس عبرت داده وسه بار از آمدن بکشور ما پشیمان ساخته است وآنها نخواهند فراموش کرده باشند که در میدان های معرکه با مردم این سرزمین کوهستانی سربفلک کشیده واین جایگاه شیران ودلاوران آزاده بود که از روی نعش قوای بزمین افتاده خود با سرآسیمه گی وهراسان فرار کرده زخمی ها وکشته شده گان خود را بی دفاع گذاشته بودند . این درس عبرت تاریخ است زیراکه با اتکاه به گروه های زرخرید نمی توان روح آزادی ملتی را درهم شکست. چونکه افغانستان نظر به ساخت جغرافیایی در شجاعت ومناعت خود با دیگر کشورها قابل مقایسه نبوده و تا یک نفرهموطن زنده باشد افغانستان آزاد وسربلند زنده است یعنی که در ازا قربانی ها ی ولو سنگین واضح است که از خاک افغانستان ، آب افغانستان وکوه های سربفلک کشیده وبیدار افغانستان ملیون ها میلیون قهرمان وطنپرست میروید ودشمن را از تجاوز پشیمان کرده و باردیگر پرچم آزاده گی را بر فراز کوهای شمشاد و هندوکش بیدار ، بابا وفیروز کوه ، سپین غر وپامیر برافراشته خواهند کرد.
ستاره ی بکشند آفتاب میروید فروغ هستیُ ما بی حساب میروید .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۳۶۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
چرا با پیشنهادها و خواست های سازمان اروپایی با بی تفاوتی برخورد شد؟
« طرح اساسنامه » حزب که کمیسیون تدارک کنگره آماده، و برای نشر و نظرخواهی فرستاده بود را خواندم.
با درد و دریغ دراین طرح بازهم با سازمانهای برون مرزی حزب برخورد سطحی و ناسنجیده شده صورت گرفته است. رفقای رهبری حزب ؛ و بیشتر ازهمه مسوولین بخش تشکیلات حزب از سالهای زیاد بدینسو دیدگاه و خواست مشترک رفقای اروپا را می دانند.
درهمه ایی این سالها رفقای سازمان اروپا دو خواست ساده ، روشن و قابل فهم داشته و دارند:
۱ ـ پذیرش این واقعیت که سازمانهای برون مرزی حزب ، از جمله سازمان اروپایی حزب تفاوت های بی شمار با شورای های ولایتی داخل کشور داشته و شرایط مبارزه و فعالیت آن با سازمانها داخل کشور« کاملاً » متفاوت می باشد ؛ و
۲ ـ این سازمانها دراساسنامه حزب مشروعیت یافته و به مسوولیت ها و وظالیف آن صراحت داده شود.
من برای اگاهی رفقای کمیسیون باردیگر« بسته پیشنهادهای رفقای اروپا » که درسایت بامداد زیر عنوان « دموکراسی درعمل » به نشر رسیده است را به کمیسیون محترم طرح اسناد حزبی فرستاده ، و اینک نظریات خود منحیث عضو شورای انسجام وهماهنگی امور حزبی در اروپا ، نماینده منتخب کنگره و عضو شورای مرکزی حزب را باردیگر برایتان گسیل می دارم .امید با آن برخورد مسوولانه شده ، از جاروجنجال های بعدی درجریان کارکنگره و بعد از آن جلوگیری گردد.
بادریغ ما درسالهای که گذشت ، ماه ها و سال ها را صرف همین بگوها و مگوها با مرکز در باره تثبیت جایگاه سازمان اروپایی نموده ، و بدینگونه نیرو و وقتی را که برای سایرامورحزبی باید صرف می نمودیم در راه روشن شدن جایگاه و موقف سازمان اروپایی بکار بردیم.
امید رفقا به همین گذشته های نه چندان دور و اندوخته های ناخوشایند آن توجه جدی نموده ، موقف سازمان اروپایی را در اساسنامه حزب روشن و مشخص سازند.
بادورد
دکتراسد محسن زاده
پیشنهادهای چند در باره اساسنامه حزب
( این پیشنهاد ها پیشتر دو بار به مرکز فرستاده شده است )
رفقای گرانقدر کمیته تدارک تدویر کنگره حزب ،
با بازخوانی اسناسنامه موجود حزب باردیگر دریافتم که اصول و موازین پذیرفته شده درحزب ما منحیث یک حزب پیشتاز امروزین بربنیاد دموکراسی گسترده ، ساختارها و اصول مدرن مدیریتی استوارمی باشد.
با اختصارمی خواهم چند پیشنهادی برای بهبود و اثرمندی همین اصول؛ که خانه سازمانی ما برآن بنا شده است را درمیان بگذارم. امید این پیشنهاد ها درتدوین اساسنامه جدید حزب درنظرگرفته شوند.
پیشنهاد اول: اساسنامه حزب فشرده ترتدوین ؛ و اصول دموکراسی درون سازمانی، انتخابی بودن همه ارگان ها و مسوولین ، رهبری و مدیریت دسته جمعی در آن حفظ گردد.
پیشنهاد دوم : حزب به « حزب مردم افغانستان » و یا « حزب زحمتکشان افغانستان » مسما گردد.
دلیل : در باره پایه اجتماعی حزب آمده است که پایه اجتماعی حزب را اقشار وسیع مردم اعم از کارگران ، دهقانان ، پیشه وران ، روشنفکران ، کارمندان و.. تشکیل می دهد.علاوتا ً لایه های زحمتکش اکثریت باشنده گان کشور را تشکیل داده ؛ و آینده و سرنوشت دموکراسی و اعتلای میهن با سطح اگاهی ، سازمان پذیری و مبارزه در راه دفاع ازمنافع ، خواست ها و بهبود شرایط زنده گی آنها پیوند خورده است ، پس باید نام حزب نیز با پایه اجتماعی آن گره خورده و این دو با آن همخوان باشند.
پیشنهاد سوم : درفش و یا پرچم حزب به رنگ آبی بوده؛ و نشان حزب ساده ، با نام و اصول مرامی حزب مطابقت داشته باشد.
دلیل : در مرحله کنونی مبارزه اجتماعی حزب و مردم ما ، مبارزه در راه صلح یکی از بنیادی ترین خواست های و نیازمردم و جامعه می باشد. با دریغ حزب ما تا حال نتوانسته است در این میدان کدام تلاش اثرگزاری را سازمان بدهد. رنگ آبی ( آسمان آبی ) سمبول مبارزه در راه صلح ، خلع سلاح و ضدیت با جنگ و نظامی گیری می باشد. با تکیه بر واقعیت های امروزی افغانستان و جهان ، مبارزه به خاطر صلح ، دموکراسی واقعی ، تامین امنیت و عدالت گزینش همین رنگ با خواست ها و اماج های حزب ما همخوان می باشد. اینکه درفش یا پرچم حزب در آینده به چه رنگی داشته باشد، آنرا شرایط مبارزه فردای ما تعین مینماید.
پیشنهاد چهارم : برای سازماندهی، مسوولیت و شیوه رهبری سازمان های برون مرزی حزب در اساسنامه حزب صراحت داده شده؛ و دربخش (شورای های محلی ) اساسنامه حزب ماده جدیدی با متن زیراضافه گردد:
ماده ... سازمانهای برون مرزی حزب :
« سازمانهای برون مرزی حزب که در شرایط کاملاً متفاوت ازداخل کشور؛ درراه تحقق اصول کلی حزب ، اندیشه های ترقی خواهی و انترناسیونالیزم کارمی کنند؛ فعالیت شانرا براصول زیر تنظیم می نمایند:
ـ شورای های اعضا و هواداران حزب درکشورها و مناطقی که دارای منافع و ساختارهای سیاسی ـ اقتصادی همگون می باشند، ایجاد گردند.
ـ سازماندهی و پیشبرد فعالیت های این شوراها درمطابقت با اصول سازمانی ـ مرامی حزب ؛ و بادرنظر داشت قوانین جاری کشورهایی که درآن فعالیت می نمایند تدوین گردد.
ـ برنامه های کاری وساختارهای سازمانی شوراهای برون مرزی درمطابقت به نیازهای خود آنها ، و درهمخوانی با منافع حزب توسط این شورا ها تنظیم گردد.
ـ شورا های برون مرزی درصورت نیاز، پس ازموافقت دارلانشای حزب به ایجاد ارگان های نشراتی شان می پردازند.
ـ شوراهای برون مرزی حزب ازفعالیت شان دربرابردارلانشای حزب جوابده می باشند. »
دلیل :
شورا های برون مرزی حزب از سالهای زیادی بدینسو؛ منحیث زبان گویای حزب و آرمانهای شریفانه انساندوستی و ترقی خواهی دربین جامعه رو به افزایش مهاجر افغان فعالیت می نمایند. شرایط متفاوت حقوقی ، سیاسی و اجتماعی نسبت به افغانستان ، شیوه ها وامکانات دیگر مبارزه سیاسی ـ سازمانی را در پیش روی رفقا قرار داده است. بناً رفقای برون ازکشور بیش تر از رفقای داخل ، برشرایط و امکانات کاری دربرون از کشور وارد بوده ، می توانند با ایمانداری ، پشت کار و پیشبرد برنامه های دقیق و سازنده ، نقش و اثرمندی درجلب و جذب افراد تازه به حزب ، گسترش فعالیت های فرهنگی ، اجتماعی و آموزشی، نماینده گی شایسته ازحزب درمیان احزاب و سازمانها دادخواه و ترقی پسند جهان ، انتقال اندوخته ها و تجارب احزاب و سازمان های اجتماعی جهان به حزب، کارهای سودمندی را به نفع حزب و وطن انجام دهند. علاوتاً شماری ازاعضای حزب با داشتن اندوخته های چندین دهه در رده های سازمان های سیاسی برون مرز دارای تجارب بزرگ می باشند که با به کارگیری آن می توان زمینه رشد واستحکام مزید سازمان های برون مرزی حزب را فراهم نمود.
پیشنهاد پنجم: ماده جداگانه درباره نشرات حزب دراساسنامه حزب افزون گردد.
« حزب دارای ارگان های نشراتی است که انعکاس دهنده اهداف مرامی، اندیشه ها ، خواست ها وسیاست های حزب؛ وشرایط زنده گی مردم می باشد. رسانه های حزب در راه بلند بردن سطح اگاهی اعضای حزب و توده های مردم تلاش مینمایند.فعالیت این رسانه ها توسط ارگان های مربوط رهبری و از پیش برده می شود.»
دلیل : شرایط موجود مبارزه سیاسی و نقش رسانه ها در تبلیغ و اشاعه اندیشه و دیدگاه های حزب و اثرگزاری آنها برجنبش حکم می نماید؛ تا حزب دارای رسانه های مرکزی و محلی بوده و در مطابقت با خواست ها و منافع حزب فعالیت ؛ و مطالبات مردم را انعکاس داده و در راه برآورده شدن آن به بسیج مردم بپردازند.
پیشنهاد ششم : ماده جداگانه در مورد ایجاد سازمانهای اجتماعی ـ فنی زیر رهبری حزب در نظر گرفته شود.
« برای پیشبرد کار سیاسی ـ تبلیغی و بسیج گروه های مختلف صنفی و اجتماعی؛ حزب برای ایجاد سازمان های اجتماعی چون : زنان ، جوانان ، مهاجران ، روشنفکران خلاق ، کارگران و کارمندان ، حفظ محیط ریست ، پیشه وران ، کوپراتیف ها ، متقاعدین ، معیوبین و معلولین و ....تلاش می نماید. این سازمان ها در راه پیوند حزب با نهادهای جامعه مدنی و سازمان های صنفی دیگر تلاش مینمایند.»
دلیل :
تجربه جنبش های ترقی خواهی کشور و جهان نشان می دهد که بیش تر احزاب سیاسی اثرگذار؛ خود دارای سازمان های اجتماعی مربوطه می باشند . درصورت تحقق دموکراسی واقعی و ایجاد نهادهای مدافع منافع گروه های صنفی و اجتماعی این سازمان ها با دیدگاه وخواست های خود، درنهادهای عمومی چون سندیکا ها و یا اتحادیه های کارگری؛ اتحادیه های جوانان و دانش آموزان و... با نام و خواست های خود حضور یافته ؛ و می توانند تکیه گاه مهمی برای گسترش پایگاه توده ایی حزب باشند.
با احترامات فایقه ، اسد محسن زاده
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۳۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
د خدای بخلی شفیق الله توده یی د بهار میشدو یارانو او ملکرو په نوم
په جام کی ګوټ ګوټ شراب کمیږی
سبرلی خلاصیږی کلاب کمیږی
تل پاتی هستی او تل پاتی شخصیت
خدای بښلی شفیق الله توده یی .
ژوندون فرقت
درنو یارانو ملکرو او عزیزانو ،
د شفیق الله (توده یی) د غمګینی مړینی دوهم تلین د (۱۳۹۵) کال د سرطان د میاشتی په اتمه نیټه پوره کیږی ما دا مناسبه وکڼله چی د کډ غم په توکه د غه لیکنه د تاسو عزیزانو سره شریکه کړم ،
خدای بښلی توده یی د پردیو په وطن کی د مهاجرت په سرکردانه او لالهنده شیبو کی ددی دنیا څخه سترګی پټی کړی مرگ د هر انسان طبعیی حق دی له دي ترخی غمیزی څخه خلاصون نشته او مونږ ټول یوبل پسی روان یو په ریښتیا سره چی د جلا وطنی بیلتون او هجران مرگ ډیر سخت دی خیر خو مونږ ټول یوځل راپریوزو ، خو د ( توده یی ) خوندی متبر شخصیتونه باید همیشه و پالل شی ولمانځل شی او استایل شی ،
پښتانه وایی چی ،سل دی او مره یو دي مه مره ، خو زمونږ دا یو هم مړ شو .
د (توده یی) د ویاړلی شخصیت ځانکړتیاوی دا دي، چی دا یو زړه ور ،هوښیار، او مفتکر شخصیت و د ژوند ټولی ستونزمنی شیبی یی د خپلو خلکو یارانو ملکرو او دوستانو سره یوځای تیری کړی
په همدی بنسټ یی د مرگ ورځی د اوښګو د بارانونو موسم وتوده یی خپل ټول ژوند د خلکو د خدمت په لاره کی جار کړ نوموړی ډیر لوی او دروند سیاستدان و ډیرو ډیرو په سیاست کی یاد د لفظونو جواری وکړه یا یی د زړونو جواری وکړه خو ( توده یی ) یوازی محبت وکاوه ، مینه ور او له عواطفو ډک انسان و له هره رنکه تعصب کینی او خطاکانو سره وران و ده د یو لوی ارمان لپاره مبارزه کوله همیشه ثابت قدمه وه او پر خپلو ژمنو ولاړ انسان و ، قدرمنو دوستانو ، حالاتو دا وخت دده شخصیت او مبارزو ته یو مرگزیت بښلی دی ده له مونږ سره د ټول عمر لپاره د بیلتون پریکړه نه ده کړی د ده ژوند ټول ساز او سامان له ځانه سره قبر ده نه دی کوز کړی (توده یی) زمونږ له ډیرو سیاسی مشرانو څخه پوه هوښیار زړه ور ، دسیاسی دلایت خاوند با تقوا ،برومند ، او د لوی تجربی ، او حوصلی سختن و د ده مړینه مونږ ټولو ته زړه خویدونکی خاموشی ده ، زمونږ په سیاسی ارزوکانو کی شعوری ،اکاهانه شور محسوسیږی ، خو اقسوس چی ددي ايټیال لپاره لازم او مناسب سیاسی تشکیلاتی جوړښت نلرو او که لرو یی هغه هم ډیر کوچنی او د یوی وړي ټلکی په واک کی ده چی دا هم د مشری په تشه ککړ دی ،
زما زړه ته نږدی خورو ورو عزیزانو ، زما په عقیده او باور داسی به همیش یاران په هر ځای کی چی یاستی که په اروپا ، که په امریکا ، آسیا ،او استرلیا کی یاستی زمونږ د وطن یوه لویه او نه تمامیدونکی هستی یاست که چیرته داسی په رښتیا سره مټی بډ وهی زمونږ د وطن په هر ناورین او مصیبت د پای ټبره ایښو دلی شی داسی په نصبتا خو شرایطو کی ژوند کوی د نفقی پیدا کولو غم نلری ، د دنیا د دموکراتیکو هیوادونو تجربی مو ترلاسه کړی دي او کولی شی چی په سختو شرایطو کی زمونږ غږونه هر ځای پوری ورسوی ستاسو رول ډیر قیمتی او عمده دی داسی هر یو مونږ ته (توده یی) یاست نو راشی یو قوی سیاسی تشکیلاتی جوړشت لپاره زمونږ سره یوځای شی او دغه چراغ د تل لپاره بل وساتی په اخر کی تاسو ټولو بهر میشتو ورونو او د (توده یی) درنی کورنی ته د زړه صبر او حوصله غواړم او خپلی خبری پدی دوه بیتونو پای ته رسوم..
نور ښایست یی څه کوی یو خال یی نمونه ده
بس ده دا یوه دانه خروار لاره کنه.
په ډیر درنښت عسکر(چالاک) لغمان قرغه یی..
***
شفیق الله د هیلو ښاره ځینی لاړ…
یو ګل شو پاڼه پاڼه له ګلذاره ځینی لاړ
زمونږ شفیق الله د هیلو ښاره ځینی لاړ
وړانګه وه شغله وه د تیارو مخ ته دیوال وه
ستوری و لمر وه له مداره ځینی لاړ
سندره وه ټپه وه ترانه وه او داستان وه
غزل غزل جلاه شو له ستاره ځینی لاړ
زمونږه محفلونه پیکه شوی خاموشی ده
یو یار و د یارانو له قطاره ځینی لاړ
زمونږ د روایاتو پیړی واوخښته چپه شوه
ای خلکو جرکه مار مو له دیاره ځینی لاړ
زمونږ د سردارو څوکی اوس مړاوی مړاوی ښکاری
یو باز مو له نښتره او له چیناره ځینی لاړ
عسکر(چالاکه)څوکه د ویاړ او د عروج وه
هدی زمونږ د تړ و له تالاره ځینی لاړ.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۹۰۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
برخی پیشنهادات برای «کمیته تدارک تدویر کنگره حزب» پیرامون طرح اساسنامه
نسیم سحر
به باور من ، طرح اساسنامه برخی کمبودی ها و خلا ها دارد که باید برطرف گردد:
۱ـ دو کمیسیون مهم که استقلال نسبی داشته و در اساسنامه اکثریت احزاب اروپایی بشمول احزاب چپ موجود میباشد و دررشد دموکراسی درون حزبی و ارتقای سطح بازپرسی و مسوولیت نقش ایفا مینمایند در طرح اساسنامه گنجانیده نشده است .
این دو کمیسیون عبارتند از : « کمیسیون تدارک انتخابات » و « کمیسیون تفتیش » اند که در کنگره در کنار شورای مرکزی انتخاب میگردند (این کمیسیون ها درتمام سطوح رهبری میتوانند ایجاد گردند).
من پیرامون این دو کمیسیون حدود هشت سال قبل هم یک مقاله مفصل نوشته بودم وهم در یکی از اولین جلسات سازمان نهضت آن زمان در کشور هالند پیشنهاد نموده بودم .
۲ ـ تصویب اساسنامه وبرنامه از صلاحیت کنگره بوده که تغییرات وتعدیلات نیز باید از صلاحیت کنگره باشد و بند ششم ماده چهادهم ، ( ۶ ـ درصورت ضرورت وارد نمودن ۲۰الی ٪۳۰ تعدیلات دربرنامه واساسنامه حزب.) این صلاحیت به شورای مرکزی داده شده که درحقیقت واگذاری برخی صلاحیت های کنگره به شورای مرکزی میباشد .
۳ ـ برطبق ماده پانزدهم و بند پنجم طرح اساسنامه ، رییس حزب « رهبری مستقیم امور مالی حزب » را داشته که درحقیقت رییس حزب مسوول مالی (صندوقدار) نیز میگردد، درحالیکه این وظیفه کمیسیون تفتیش حزب میباشد که باید ایجاد گردد.
۴ ـ بر طبق ماده هشتم بند نهم درجمله حقوق اعضای حزب آمده که « ۹ ـ انتخاب شدن بحیث رییس حزب صرف برای دو دوره.» اگر این بند در ماده مربوط رییس حزب ( ماده پانزدهم ) آورده شود بهتر خواهد بود.
۵ ـ من هم طرفدار برخی رفقا در مورد نام حزب که باید کوتاه ، ساده وبامفهوم باشد ، یعنی « حزب مردم افغانستان » میباشم .
۶ ـ در متن طرح اساسنامه افتاده گی های تایپی و تخنیکی فراوان وجود دارد و امیدوارم با بازخوانی مجدد تصحیح شود . درصورت نیاز به این غلطی های تایپی اشاره خواهم نمود.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۰۳۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
درآمدی بر کژراهه سیاست صلح با طالبان
عارف عرفان
درافغانستان ، بیش از چهار دهه است که کذب ، دروغ، حیله گری وعوامفریبی با قابلیت بزرگ رسانه «حقیقت » را به زانو درآورده و باجامه مرغوب و آراسته برقلمرو افغانستان واذهان مردم جامعه وحتا زخم زده گان تاریخ حاکمیت نموده و کهنه ترین نسخه های آزموده شده و خون آلود تاریخی را به مثابه « نقشه راه » برای نجات افغانستان آرایش می بخشد.
بشریت جهان درزمان کنونی مصروف کشف پدیده های نامکشوف ازجمله حیات در دورترین بخشی از کاینات می باشند،اما درافغانستان پدیده بنام « "طالب » باوصف جنایات بزرگ وبرهنه گی هویت سیاسی شان طی سه دهه به طرز تغافل جویانه در بسا ذهنیت ها هنوز ناشناخته باقی مانده، سوگوارانه حتا این پدیده دربرخی حوزه های روشنفکری از جمله برخی حلقات وشخصیت های چپ گرا، مورد حمایت قرارداده میشود.
برحکم شهادت تاریخ، آزمون جامعه و اعتراف عریان سران معتبر کاخ سفید، پروژه طالبان یکی از بزرگ ترین سازوکارهای سازمان استخباراتی« سیا » و«آی اس آی» پاکستان بوده وتا اکنون به مثابه نیروی پیاده نظام این سازمان ها درخط راهبردی آنها درجنگ نیابتی افغانستان، نقش بزرگی را به انجام رسانیده و وظایف تاریخی و ناتمامی برای ویرانی افغانستان، دربرابرآنها قرارداده شده است.
اخیرأ دولت افغانستان یک نمایشنامه بی سابقه را تحت عنوان» آتش بس » براه انداخت.
انصافأ واژه های »صل » و « آتش بس » در شرایط کنونی،همان نوش داروی افسانوی سهراب را در ذهنیت انسان های خسته ازجنگ تداعی بخشیده وامید های جدیدی را در راه صلح و آرامش بارور میسازد.اما مهمترین سوال صداقت وحقیقت این واژه های اسیر است، که در درازنای یک جنگ طولانی و اهداف استراتیژی بیگانه گان هراز گاهی از آن به مثابه افزار جنگی ویا روپوش سیاسی استفاده ناجایز صورت می گیرد.
در یک نگاه ژرف اندیشانه، دولت کنونی افغانستان که در یک سرزمین اشغالی، در زیرسایه استعمارنوین در پی تجاوز ایالات متحده امریکا وهمپیمانان اش برافغانستان تاسیس یافته است،اساسأ خود مجری برنامه های استعمار بوده و هرسه (دولت ،طالبان ، داعش) به مراجع و منابع معین مرتبط بوده و اتخاذ سیاست صلح و جنگ از توان دولت و طالبان بکلی بیرون می باشد.
فقط و فقط حامیان بین المللی واسپانسران خارجی این جنگ است که مقدرات صلح ، جنگ وآتش بس را در افغانستان در راستای سیاست های کلان با کاربرد تاکتیک های متنوع مشخص می سازند، وآن هنگامیست که معاملات شان در خصوص سرنوشت وطن نهایی گردد.
در آیینه اهداف راهبردی امریکا و دامنه بی انتهای آن ،وسطح ماموریت طالبان درافغانستان و برنامه های آزمندانه وبلند پروازانه پاکستان ، دراوضاع کنونی وبدون توافقات منطقه یی، هرگز نمیتوان سیگنال های صلح وآتش بس واقعی را در بسترجنگ افغانستان مشاهده کرد. پرواضح است که تامین هرگونه صلح وآتش بس نارس نه تنها به حیات سیاسی ونظامی طالبان پایان بخشیده بلکه اهداف راهبردی امریکا را در برنامه ریزی جنگ پنجاه ساله و برنامه های داخلی ومنطقه با چالش مواجه ساخته و اهداف تجاوز کارانه پاکستان را در راستای سیطره سیاسی آن کشور بر افغانستان، با شکست کامل مواجه می سازد.
بارزترین سوالی که هیاهوی برنامه آتش بس را مورد پرسش قرار میدهد ،هجوم ده هزار جنگجوی داعش درافغانستان است.هرگاه واقعا اهداف تامین صلح درمیان بود، ضرورت به صدور داعش و گرم ساختن تنور جنگ افغانستان نبود.
ظهورقدرتمندانه طالبان درسایه حمایت ناتو وحکومات تحت الحمایه آنها و دستان مرموز وقدرتمند در عقب آنها ومارش اخیرآنها تحت مانورآتش بس سه روزه در شهرهای تحت حاکمیت دولت افغانستان ، نشان میدهد که آینده نهایت وحشتناک بااحتمال استقرار نظام سیاه وفندمنتالیست آینده افغانستان را به شدت تهدید می نماید.چنین پندارزمانی قوت می یابد که دیده می شود رویکردهای اسلام گرایی بخشی از افزار نیرومند نظامی امریکا را در کشورهای اسلامی چون لیبیا،مصر ، تونس، سوریه ،عراق ، یمن ،افغانستان،تشکیل نموده است.
بازتاب نمایشنامه آتش بس با طالبان
از قراین برمی آید که طالبان به مثابه نیروی الترناتیف سیاسی در برنامه های راهبردی امریکا وپاکستان، درحوزه جغرافیایی افغانستان جا خوش نموده است.
نمایشنامه اخیر« آتش بس» محصول توافق امریکا و پاکستان بود، وعمدتا این تمرینات برای تغییر سیمای دهشت افگنانه طالبان وهموار سازی جاده برای حصول اقتدارسیاسی به مثابه حافظ منافع سیاسی امریکا- پاکستان، براه افتید.این نمایشنامه قدرت وعظمت طالبان را به نمایش گذاشت وضربات مرگبار بر وجاهت سیاسی و نظامی دولت وارد نموده و روحیه رزمی افسران وسربازان وطن را متلاشی ساخته وتیغ خونین طالبان را با توجه به جنایات اخیر وقتل وکشتار بیرحمانه مدافعین وطن وحملات گسترده بالای قرارگاه های نظامی دولت بیش از پیش تیز وتیز ترساخت.
در برگه های مجله راهبردی «سنتوز» تحت عنوان «هنر جنگ» آمده است : « یک دولت نباید ارتش را از خشم بیرون کند، رهبران نظامی نباید جنگ را بدون خشم تحریک کنند. هنگامی عمل نمایید که مفید است، از عملی که مفید نیست خودداری نمایید.خشم می تواند به شادی بازگردد، خشم می تواند به لذت برسد، اما ملت ویران شده نمی تواند دوباره احیا گردد و مرده ها نمی توانند به زنده گی بازگردند»
طالبان با فرصت یابی ازین فضای آراسته ،وشکست مورال رزمی ارتش،حملات وحشیانه شانرا شدت بخشیده وبا سقوط چندین ولسوالی و ده ها قرارگاه نظامی و با کشتارهای بیرحمانه اخیر نشان دادند که به جزعهد و پیمان با ولینعمتان پاکستانی شان، به هیچ میثاقی پابند نمی باشند.بارزترین دست آورد این آتش بس قتل رهبرطالبان پاکستانی ملا فضل الله بوسیله هواپیماهای امریکا درکنربود، که در برابر لطف رهبران پاکستان برای صدور فرمان آتش بس سه روزه صورت گرفت.
دراعماق بازی های صلح مآبانه وتفاهمات مقامات پاکستان وامریکا،لاجرم این نگرانی ها اوج می گیرد که مبادا امریکا سرنوشت کامل افغانستان را بدستان استخبارات پاکستان تحویل دهد. مبرهن است که پاکستان در برابراین صلح کاذب کمتراز حاکمیت مطلق درکشور وحصول بخشی از اراضی بزرگ افغانستان ،چیزی نمی خواهد.همان برنامه که حالا توسط دولت کابل تحت عنوان« مناطق امن» برای طالبان درجریان است.
رزمایش اخیر طالبان در شهرهای افغانستان منجمله کابل پایتخت کشور، در تحت اعلام آتش بس،از سطح نفوذ و قدرتنمایی پاکستان برای سوق و اداره طالبان پرده برداشت و رسانه های پاکستان از سخاوت مقامات پاکستان درامر تامین آتش بس که درحقیقت سطح اقتدار پاکستان و طالبان وعجز و ناتوانی دولت وسنگرداران وطن را به نمایش گذاشت، پرده برداشت.
نمایشنامه آتش بس با طالبان که درواقع پس لرزه های فاجعه باری با کشتار بیرحمانه افسران و سربازان وطن وحملات گسترده بالای قطعات دولتی در روزهای بعد به دنبال داشت، در واقع تشجیع طالبان و ذهنیت سازی مردم برای راهگشایی دروازه های اقتدار برای طالبان بشمار رفته واز معاملات پشت امریکا با مقامات پاکستان سخن می گوید.
هرچند ظاهرأ پیچیده گی وپارادوکس های پروژه طالبان با ترکیب حامیان بین المللی آن، رهیابی سرنخ های اصلی را برای ماموریت فاجعه بارآنها، غبارآلود میسازد، اما حقیقت مسلم است ،که حضور این پروژه، بقا و آینده افغانستان را جدأ با خطر بزرگ مواجه ساخته است واین رویکرد مستلزم اتخاذ تدابیرجدی وبازدارنده توسط نیروهای ملی و وطنپرست افغانستان می باشد.
ایالات متحده امریکا، پاکستان و دولت تحت الحمایه امریکا در کابل، طی ۱۷ سال اخیر تمام تدابیر لازم را برای تجدید حیات سیاسی طالبان بکار بردند، تا اینکه طالبان را قادرساختند تا درقلمرو افغانستان،" « دولت» شانرا احیا ومستقر سازند.
اخیرأ روزنامه واشنگتن پُست،سیطره طالبان برقلمرو افغانستان و چگونگی برقراری صلح وآتش بس را تحت عنوان « طالبان بطرز موفقانه دولت موازی را در بخش های عظیم افغانستان تاسیس نمودند. » به قلم پامیلا کونستبل مورد پژوهش قرار داده خاطر نشان میدارد.۱
« برای کسانی که تصور می کنند که طالبان تنها درساحات کنترول شان ، به ضرب وشتم مردان بخاطرغفلت درادای نماز و بازداشتن دختران از رفتن به مکاتب مبادرت می نمایند، دچاراشتباه میگردند.
گزارشات جدید که براساس چندین مصاحبه در ساحات متذکره تهیه شده است،تصویرکاملأ متفاوتی را برتابیده و در برخی حالات نهایت آزاردهنده می باشد.
یک مطالعه مفصلی که در روز پنجشنبه توسط « موسسه انکشافی بیرون مرزی » منتشرشد، به ابعاد زنده گی تحت « دولت سایه » طالبان یا « دولت موازی» آنها پرداخته است. این گزارش راوی سیستم پیچیده و مصنوعی طالبان بوده که در وجود « دولت موازی» تجسم یافته و بوسیله گزینش کمیسیونها برای هرحوزه خدماتی مانند بهداشت، قضا، و تامین مالی که در مناطق مختلف فعالیت می کند،چیره گردیده وبه طور کامل توسط شورشیان کنترول می شود. این مطالعه ،گستره بیست ولسوالی در هفت ولایت را مورد بررسی قرار داده است.»
این گزارش بیشتر بر آمادگی راز آلود طالبان برای دولت سازی آنها در تحت حمایت چشمگیر ارتش خارجی تمرکز نموده خاطر نشان میسازد: "نتایج اصلی گزارش، که توسط اشلی جکسون نوشته شده و عمدتا مورد پژوهش قرار گرفته، این است که طالبان قوانینی را در قلمرو وسیع افغانستان به اجرا گذاشته که روح وروان مردم را شکنجه مینماید.
این امر عمدتا توسط اعمال خشونت آمیز و« نفوذ خزیده» از طریق خدمات و فعالیت های« دولت موازی » بالای افغان ها تحمیل شده و اغلب به مثابه بخشی از « بافت اجتماعی » محلی است که در واقع ازطریق این راهکار، طالبان خود رادر پایان منازعات ۱۶ ساله برای رهبری کشور واداره آماده می سازند.
هرچند نخستین « دولت سایه» طالبان بیش از یک دهه پیش تاسیس گردید،اما این گزارش نشان می دهد که به رغم سال های مقاومت نظامی و خارجی در افغانستان، طالبان به چه میزان یی گسترش یافته است.
این گزارش خاطر نشان میسازد که مقامات افغانستان و مامورین خارجی بطور « نگران کننده بی خبر» اند که چگونه طالبان بطوراسفبار به شدت تلاش می کنند تا کنترول شانرا در محلات تامین نموده ، معاملات و خدمات شانرابخاطر اعمال نفوذ بالای جامعه به انجام برسانند.
این گزارش می گوید که امروز رهبران طالبان نه به عنوان شورشیان، بلکه به عنوان "دولت در انتظار" خود را می پندارند.»
نویسنده این مقاله گستره نفوذ وسلطه طالبان در جغرافیای وسیع کشور راچالشی بزرگی برای صلح و امنیت پنداشته اذعان میدارد.« به نظر می رسد که در زمان افزایش امید ملی به صلح ومذاکره ، تقویت کنترل اداره طالبان در مناطق مختلف،استحکام کنترول اداره طالبان در بخشی وسیع از مناطق افغانستان، امکان مذاکرات رسمی را به چالش کشانیده است.شورشیان ممکن است ازسطح ابعاد کنترول محلی شان به عنوان یک نیروی سیاسی دیگر درعوض دست کشیدن از اسلحه و حل و فصل سرنوشت جنگ،استفاده نمایند.»
این گزارش بر رفتار سختگیرانه طالبان تاکید نموده بیان میدارد« رفتارمذهبی طالبان کماکان در چهارچوب قوانین رژیم گذشته آنها تبلور روشن داشته است: ریش های اجباری، اجتناب از موسیقی وتلویزیون، ومحدودیت های زنان بدون همراهی بامحارم شان در بیرون، محتوای اصلی قوانین آنها را دربر میگیرد.»
این گزارش بر رفتارقساوتمندانه طالبان وظلم آنها بالای مردمان محل نظر انداخته خاطر نشان میدارد: یکی از جنبه های دلسرد کننده در دایره کنترول شورشیان این بود که ساکنین محلی به محققان، ازرفتار مقامات طالبان به عنوان «صلاحیت کیفی وخزنده » یاد نمودند. طالبان از مردمان محلی خواسته اند تا یاخود شان را به طور مداوم با شیوه زنده گی وقوانین طالبان تغییر دهند و یا برای ترک منطقه تصمیم بگیرند.
یکی از چشمگیر ترین شیوه هایی که طالبان احساس دولت بودن را ایجاد می کند، جمع آوری مالیات است. گزارش ها مشعر است که این گروه سیستم جامع جمع آوری مالیات و درآمد را در زمینه هایی مانند معادن، برق، تولید محصولات کشاورزی و آداب و رسوم مردمی توسعه داده است. طالبان همچنین مالیات های مذهبی را برای اهداف خیریه و همچنین مالیات برتولید تریاک، را به حیث یکی از منابع پرسود وپردرآمد جمع آوری مینمایند.»
منابع:
.(*1)the Taliban has successfully built aparallel state in many parts of Afghanistan
By Pamela ConstableJune 21, 2018
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۲۷۰۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018