گفت و گوی ویژه تارنمای بامـداد با دوکتورعبدالولی سمندری درباره شیوع ویروس کرونا در افغانستان
گفت و گو از اسد محسن زاده
رفیق سمندری عضو بیروی اجراییه حزب آبادی افغانستان و دوکتورمعالج (MD) درشفاخانه درمان خشنودم که با وجود مصروفیت های بیشمار کاری حاضرشدید تا درباره یکی ازمسایل مبرم روز یعنی شیوع ویروس کرونا در افغانستان و اثرات آن این گفت و گو را انجام دهید .
پرسش خود را از واقعات شناسایی شده ویروس کرونا، کووید ۱۹ (۱۹ـ COVID ) درافغانستان شروع مینمایم.
پرسش : لطف نموده کوتاه درمورد تاریخچه ویروس کرونا و شیوع آن درجهان و افغانستان معلومات ارایه نماید.
پاسخ : کرونا ویروس نام علمی آن (Corona Virises ) خانواده بزرگی از ویروس ها و زیر مجموعه کرونا ویریده هستند که از ویروس سرما خورده گی معمولی تا عامل بیماری های شدید تر همچون سارس، مرس و کووید ۱۹ را شامل می شود. کرونا ویروس ها در سال ۱۹۶۵ میلادی کشف شدند و مطالعه برروی آنها بطور مداوم تا اوسط دهه ۱۹۸۰میلادی ادامه داشت. این ویروس به طور طبیعی درپستانداران و پرنده گان شیوع پیدا می کند با این حال تا اکنون ۷ کرونا ویروس انسانی کشف شده است. آخرین نوع آنها در دسامبر ۲۰۱۹ در شهر ووهان چین با همه گیری درانسان شیوع پیدا کرد.
کووید ۱۹ که به آن بیماری تنفسی حاد نیزیاد می گردد. علایم معمول آن تب، سرفه و تنگی نفس می باشد درد عضلات، خلط و گلو دردی از جمله نشانه کمترمعمول آن می باشد و یروس اساسآ از طریق قطرات ریز تنفسی ازافراز شخص مبتلا وقتی سرفه یا عطسه می کند بین اشخاص پخش می گردد. دوران نهفته یا (Incubationperiod) آن ۲ تا ۱۴ روز است.
شیوع آن در افغانستان یک ماه پیش در ولایت هرات ثبت شد زمانی که یک مهاجر افغان ازشهر قم ایران به شهرهرات برگشت.
پرسش : تا حال چند واقعه شناسایی شده کرونا درافغانستان ثبت شده است ؟
منابع دولتی می گویند که ۱۱ بیمار ثبت شده مصاب به بیماری کرونا از ولایت های سمنگان و هرات در افغانستان وجود دارد. با درنظرداشت وضع امنیتی و سیاسی کشور می توان به ارقام ارایه شده اعتماد کرد ؟
پاسخ : تا حال درافغانستان در حدود ۲۱ مورد مصاب به این ویروس ثبت گردیده که ۱۲ نفر در شهرهرات، ۳ نفر در سمنگان، ۱ نفر در بلخ، ۱ نفردرکاپیسا، ۱ نفر در دایکندی ،۱ نفردر بادغیس و ۲ نفر در ولایت لوگرمی باشد و بیش از۲۶۰ مورد مشکوک بوده که معاینات آنها منفی گزارش شده است. متاسفانه با ورود بی سابقه مهاجرین افغان از ایران ازطریق مرزهای رسمی و یا بصورت قاچاق باعث نگرانی زیاد می شود، که احتمال دارد اشخاص و افراد ملوث به این ویروس بیشتر بوده و بنابر نبود امکانات و تجهیزات تشخیصی مجهز درمرزها موارد مثبت از دید مسوولین پنهان شود. اما با وجود آن ما نهاد رسمی داریم که وزارت صحت عامه می باشد و آمارهای را که اعلام می دارد می پذیریم چون این وزارت درحالت پاسخگو خواهد بود و مسوولیت هرگونه چالش و عواقب بعدی بدوش آن اداره می گردد.
پرسش : درحالی که درکشورهای همسایه و جهان برای جلوگیری ازشیوع دامنه این بیماری اقدامات و پیشگیری های جدی امنیتی و بهداشتی روی دست گرفته شده است ، شما منحیث پزشک عملکرد دولت و مقامات مسوول امنیتی و بهداشتی دراین عرصه را کافی و قناعت بخش می دانید؟
پاسخ : شما در جریان هستید که همزمان با شیوع ویروس کووید ۱۹ در ووهان چین وزارت بهداشت کشور تدابیر پیشگرانه را روی دست گرفته و پیام های آگهی از این ویروس را به مردم از طریق رسانه صوتی و تصویری ارایه نمود. اما متاسفانه دراین قسمت هموطنان عزیزمان همکاریی که قایل ستایش باشد ننمودند. شیوع این ویروس را جدی نگرفته آنرا به تمسخرمی گیرند. هم چنان به آن با خرافات برخورد می نمایند. درحالی اگراین ویروس هم شیوع نداشته باشد یا به قول بعضی ها هرگاه کشورهای بزرگ جهان هم درشیوع این ویروس درگیر باشند ، یا هرعامل که باشد حفظ الصحه انسان درهرحال ضروری است می توان جلو شیوع سایر امراض و میکروب ها را گرفت و هیچگونه ضرربه مردم نخواهد رسید .
قابل تذکر است که شماری ازهم میهنان عزیزما هم در فقر زنده گی می نمایند ، نه توانایی خرید وسایل بهداشتی را دارند و درکارهای شاقه چنان مصروف اند که ساعتی نمی توانند سفارشات صحی را عملی نمایند. اما تا اکنون عملکرد دولت و مسوولین بهداشتی ناکافی و قناعت بخش نیست چون بودجه را که دولت به مبارزه با این ویروس اختصاص داد حتا به ولایت هرات که شیوع بیشتر این ویروس درآنجا است نرسیده ، آقای رحیمی والی آن ولایت به بی بی سی گفته تا اکنون ۱۴ میلیون افغانی از تاجران قرض نموده و درجهت مقابله با این ویروس از آن استفاده می شود و از مرکز ۲۰ میلیون دالر اختصاص شده هیچگونه کمک مواصلت نکرده است.
پرسش : وقتی به گزارشات رسانه های افغانی ازهرات ، نیمروز و مرزها با ایران و پاکستان می نگریم ( ۷۰۰۰۰ نفر در یک روز درهرات ) تصورمی کنیم که با وجود خطرات جدی این پاندمی (Pandemie) یا بیماری همه گیرجهانی آماده گی و اقدامات مسوولین امنیتی و صحی ناکافی است. امروز شیوع ویروس کرونا توسط بیمارانی که ممکن در بین مهاجران برگشت کننده از ایران موجود باشند تشویش آوراست . نظر شما در این مورد چیست ؟
پاسخ : درست است که اقدامات دراین زمینه انجام شده و من هم به عنوان یک کارمند صحی نمی خواهم بسیار بدبینانه و منفی صحبت نمایم. باید گفت در مرکز رییس جمهورغنی حدود ۱۵ میلیون دالر به خاطرجلوگیری ازاین ویروس تخصیص داده ، و ده میلیون دالر دیگر را ریزف نموده و ۵ میلیون دالرسازمان صحی جهان (WHO ) درابتدا معاونت نمود. در مرزهای هرات با ایران تیم های صحی جابجا گردیده اند، اما مقامات محلی در آن ولایت که حالا این ویروس شیوع زیاد نموده می گویند این اقدامات کافی نیست. نظرمن این است که باید درمرزها و بنادرهرات مهاجرین از ایران اخراج می شوند یا داوطلبانه به کشور برگشت می کنند حدود ۱۴ روز دریک محل تعین شده قرنطین شوند. آنها بعدآ داخل شهرشوند چون به نظر من ما نمی توانیم با اطمنان تنها به تب سنج اکتفا کنیم به لحاظ اینکه این ویروس بعد از۱۴ روز می تواند علایم خود را نمایان کند.
پرسش : آیا این گونه برخورد با یکی ازجدی ترین بیماری ویروسی جهان خطرات و عواقب آن قابل تشویش و نگرانی نیست؟
پاسخ : بلی در صورتی که مسوولین اقدامات لازم، وسایل و تجهیزات بهداشتی و امکانات تشخیصی را بیشتر نسازند درکشورهای جهان سوم و فقیرمثل افغانستان با همه گیری ویروس کووید ۱۹ خطرات جدی و عواقیب خطرناک در پیش خواهد بود.
پرسش : در صورت شیوع این بیماری به سایرمناطق آیا بیمارستان های کشور و نظام بهداشتی ما طرفیت تداوی و مراقبت از چه تعداد بیمار را دارد؟
پاسخ : قبل از اینکه ویروس کووید ۱۹ درکشورشیوع پیدا کند وزارت صحت عامه یک مرکز ۳۰ بستر را درشفاخانه انتانی کابل ایجاد نمود.همچنین یک مرکز تشخیصی دیگر درشفاخانه افغان چاپان ایجاد کرد. اکنون به اساس یک گزارش وزارت صحت عامه کشور تصمیم دارد ۱۲۰ بستر را در شفاخانه انتانی کابل و ۱۵۰ بستر را در شفاخانه جمهوریت کابل ایجاد نماید.
همچنان مراکزی در ولایات های هرات، بلخ ایجاد نموده اند. وزارت صحت عامه اعلام کرد که هم اکنون که این وزارت ظرفیت تشخیص۵۰ هزار نفر را دارا می باشد و می تواند معاینات تشخیصی انجام بدهد.
درصورت که مردم حفظ الصحه خود را مراعات نمایند و به توصیه وزارت صحت عامه کشور توجه کنند مشکل جدی نخواهد بود، اما در صورت عدم مراعات حفظ الصحه نتنها کشورما ، بلکه حتا کشورهای پیشرفته جهان هم به آسانی این ویروس را مهار کرده نخواهند توانست و از شیوع آن جلوگیری کنند چون این ویروس تا هنوز واکسن ویژه ندارد. به نظر بنده متاسفانه در کشور ما در قدم نخست هموطنان بخاطرعدم سواد و آگهی حاضر نخواهند شد که قرنطین شوند.
گزارشات حاکی ازآنست که در شهرهرات جهت قرنطین اشخاص مشکوک به ویروس کووید ۱۹ دوکتوران از سوی آن افراد مورد لت و کوب قرار گرفته اند، و یا واسطه می نمایند تا قرنطین نشوند ویا هم از بستر فرار میکنند .
پرسش : برای جلوگیری از شیوع این بیماری آیا دولت توانایی قرنطین ، جداسازی ( ایزولاسیون) باشنده گان یک ولسوالی را دارد ؟
پاسخ : من فکرمی کنم در صورت همه گیری شدن این ویروس دولت قادر نخواهد بود اهالی یک ولسوالی را قرنطین نماید چون کشور ما فقیر و اقتصاد مردم ضعیف است و اجرا هر معاینات ۱۵۰۰ دالر هزینه دارد.
پرسش : در شبکه های اجتماعی و دوستانی همه روزه معجزه های درمانی وشیوه های درمان بیماری کرونا را به نشر می رسانند. از نظر ما و مسوولین امور بهداشتی جهان توصیه این « معجزه های » درمانی باعث گمراهی شده ، و با باور به اثرگزاری این معجزه ها رهنمایی ومشورت های کارشناسان امور بهداشتی نادیده گرفته میشود. نظر تانرا در این مورد خواهانیم.
پاسخ : با حرف شما دکتر محسن زاده عزیز کاملآ موافق هستم. با تآسف باید گفت درافغانستان اشخاص غیرمسلکی با معلومات غیرحقیقی و تایید ناشده از سوی سازمان بهداشتی جهان درمورد واکسن و یا درمان کووید ۱۹ مطالبی را به نشر می سپارند که غیرواقعی میباشند. چون ساخت یک واکسن به آزمایش و تحقیقات بیشتر نیاز دارد و امریکا قراراست که آزمایش واکسن ویروس کرونا را انجام بدهد و در حدود ۱۴ تا ۱۸ ماه به بازار عرضه نماید.
به عنوان آخرین پرسش : با آنکه رییس جمهور داکتراشرف غنی خواستار « بسیج ملی برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا » درکشورشده است اما درنتیجه بحران گسترده سیاسی ، اقدامات گمراه کننده امنیتی ، بگومگو ها و معاملات ضد ملی و مردمی توجه مردم و نهاد های سیاسی از خطرات جدی و کشنده ویروس کرونا بدورنگهداشته شده است . شما منحیث کارشناس سیاسی و بهداشتی وظیفه سازمانهای سیاسی ، رسانه ها و شهروندان کشور را چگونه ارزیابی مینمایید؟
پاسخ : نباید حقیقت را کتمان نمود که جناب رییس جمهورغنی با وجود مشکلاتی که شما تذکر دادید دراین خصوص چندین مرتبه جلسات فوق العاده ای را در چند روز اخیر دایر نمود. بدبختانه چالش های سیاسی مبارزه با کرونا ویروس را به مشکل مواجه می سازد. با آنهم رییس جمهورغنی کمیته ایی را تحت ریاست وحید عمر، یکتن از مشاوران شان ایجاد نمود تا دربخش آگهی دهی به مردم ازشهرگرفته تا به ده فعالیت نموده ، و گزارشهای روزمره درمورد ویروس کووید ۱۹ را به ریاست جمهوری ارایه نماید. البته تا اکنون سازمان های سیاسی دراین مورد کدام اعلامیه یا توجه ننمودند و قابل ذکراست که رسانه دراین خصوص فعالیت چشمگیر دارند. با تاسف قسمی قبلآ تذکر دادم شهروندان دراین مورد توجه آنچنانی ندارند و شماری این ویروس را به تمسخر گرفته ، و کسانی به دنبال خرافات روان بوده رهنمودهای صحی را مراعات نمی کنند.
دیدگاه حزب آبادی افغانستان دراین مورد روشن است. حزب به اعضای خود وباشنده گان کشور مشورت میدهد تا توصیه ها و رهنمود بهداشتی را جدی گرفته و درقسمت حفظ الصحه توجه خاص مبذول بدارند.
گفت و گوها ـ بامداد ۱/ ۲۰ـ ۱۷۰۳
Copyright © bamdaad 2020
آیا درافغانستان اندیشه تجزیه خواهی وجود دارد؟
محمد ولی
بعداز اعلان نتایج انتخابات ریاست جمهوری و موضعگیری تیم ثبات وهمگرایی دربرابر آن برخی تشوشات درمورد خطر تهدید به تجزیه کشور در صفحات مجازی و مطبوعات صوتی و تصویری با بیان های مختلف ابرازگردید .
اما بنابر حقایق جاری در سیاست های جهانی ومنطقه وی قدرت های ذیدخل در امور وسرنوشت افغانستان از نظر من این نه یک احتمال بلکه غیرعملی وناشدنی بوده میتواند زیرا:
۱- درسیاست عمومی امریکا و رقبای آن درمورد افغانستان
اگر فرض شود که عده ای از رهیران وکادرهای جمعیت اسلامی با برخی چهره های محلگرا وقومگرا هوادار جریان تجزیه خواهی باشند ، به خاطر داشته باشند تا عسکر خارجی در افغانستان است چنین پلانی عملی نمی شود. گرچه امریکا در گذشته ها به تجزیه سازی کشورها اقدام میکرد ( کوریای شمالی و کوریای جنوبی ، ویتنام شمالی و ویتنام جنوبی ) اما شمالی ساختن وجنوبی ساختن افغانستان را به نفع خویش ندانسته به چنین سیاستی متوسل نخواهد شد بلکه مانع ان خواهد گردید به این دلایل :
- تجزیه خواهان کسانی اند که سوابق ارتباطی با دو حریف مخالف امریکا یعنی روسیه و ایران دارند ، اگراینها بتوانند چنین عملی را انجام دهند از اثرپذیری ونفوذ روسیه و ایران دور بوده نمیتوانند . این تجزیه شامل ولایت های شمال کشورکه همسرحد با کشورهای عضو سازمان شانگهای اند میباشد وبر نقش قدم امریکا براین مناطق خاک میریزند .
- تازه ترین استراتیژی امریکا که یک ماه پیش از جانب موسسه تحقیقات استراتیژیک و بین المللی امریکا پیش گردید همانا استراتیژی شش فقره ای درمورد آسیای میانه بود که برطبق آن امریکا خواهان حضور درسواحل جنوب امو زیر نام مبارزه با تروریزم و تامین امنیت سرحدات ممالک آسیای میانه ونفوذ به آن کشورها زیر بهانه استقرار قانونیت و حمایت از حقوق بشر میباشد. در صورت بیرون شدن این مناطق از چنبر نظامی - استخباراتی اش استراتیژی جدید ان درمورد آسیای میانه دچار چالش گردیده درتحقق آن با معضلات جدی مواجه میگردد. بخاطر باید داشت که فرستادن داعش ( شاخه خراسان) ازشمال شرق ترین تا شمال غرب ترین نقطه افغانستان ایجاد بهانه برای جنگ با تروریزم است که ترامپ نیابت این جنگ را بدوش طالبان واگذاشت.
- امریکا برای حفظ نفوذش درصفحات شمال دولت مطمینی که بتواند همچون پاکستان مانند دوران جهاد ماشین جنگی ، سیاسی و استخباراتی اش را دراین مناطق بکاراندازد ندارد ازینرو خود داخل اقدام شده است وحضور استخباراتی اش را حفظ مینماید، دوسند محرم ضمیمه وی موافقتنامه با طالبان را که سری نگهداشته شده است نمی توان جدا ازاین حقایق دانست.
- اگر روسیه و ایران به این تجزیه سراْ یا علنآ همراهی کنند امریکا و ناتو درمورد گذشت نخواهند کرد مگر اینکه متحمل شکستی شوند که در سوریه شدند . درچنین حالت صفحات شمال که از جمله ولایات پر درآمد برای عواید کشور است طوری ویران خواهند شد که سوریه گردید.
۲- ازلحاظ امکانات عملی
گیریم که حکومت موازی هوادار تجزیه طلبی باشد آیا این تیم تاسرحد تجزیه خواهی یکدست باقی می ماند؟
در جمعیت اسلامی افغانستان چهره های است که احساس و درک شان تابع علایق محلی نبوده بلکه تفکرسراسر وطنی دارند شاید این درک ناشی ازحس ملی باشد یا منافع شخصی هرچه باشد جانبداری ازتجزیه خواهی نمی باشد . حضور چهره های شناخته شده آن حزب در تیم دولت ساز وشرکت مخالفان جمعیتی داکترغنی درمراسم تحلیف تیم دولت ساز را باید ناشی از احساس مسوولیت شان درقبال وطن و مردم و حفظ وحدت ملی و ساحه جغرافیایی افعانستان دانست. براین بنیاد خودخواهی چند کادر ویکی دوتن از رهبران جمعیت با احساسات چند جوان و تنگ نظری چند محلگرا نمی تواند به یک روند تجریه خواهانه مبدل گردد.
باحفظ عدم توافق نظربا حال و گذشته جمعیت اسلامی عمل وحدت خواهانه گروهی از رهبران وکادر های آن راکه به سلامتی کشورمی اندیشند تمجید باید کرد .
۳- ازلحاظ منافع و از دیدعملی بودن چنین پروژه
بنظرم متحدین تیم دولت سازازجمله جنرال دوستم باحفظ بلند کردن آوازحکومت موازی و حمایت از تیم ثبات وهمگرایی حاضر به قبول تجزیه کشور نخواهد باشد. تا اکنون نه رهبران و نه کادرها وتحلیل گران هردو حزب وحدت اسلامی حرف بی مسوولیتی دراین مورد نگفته اند ، هم جنبش ملی اسلامی دوستم و هم احزاب وحدت اسلامی خلیلی و محقق که مخالف تیم دولت ساز هستند ودر بسا موارد دیدگاه های تعصب آلود دارند ایشان این عمل شانرا داد خواهی میگویند نه تجزیه خواهی وتا آخر با تیم ثبات وهمگرایی دراین مورد همراهی نخواهند کرد . گذشته های خونین باهم داشته اند وخوب میدانند که درمناطق تجزیه احتمالی درگیری های بد ترازگذشته را تکرار خوهند کرد زیرا کلیت خواهی جمعیت در پنج سال حاکمیت جنگی اش درکابل درخاطره ها زنده است . اینها خیر شانرا دریک محدوده و جغرافیای جدا شده نه بلکه در وجود افغانستان واحد خواهند دید . پس تجزیه خواهان به تجرید خواهند رفت .
تجزیه طلبان ( اگر واقعآ چنین چیزی وجود داشته باشد وگرنه مناسب نیست تا این اصطلاح را در ادبیات سیاسی کشور ترویج کرد) بخواهند دست به چنین عمل نابخردانه بزنند با منافع شان درکابل چه خواهند کرد؟
وقتی که درکابل با حزب اسلامی ، حزب وحدت و جنبش اسلامی جنگیدند آنوقت کابل از آنها نبود و( مال مردم دل بی رحم ) گفته مردم را کشتند ، آواره ساختند و شهر را به ویرانه مبدل کردند . حالا اگر مرمی فیرکنند آن مرمی به شیشه و دیوار قصرهای شان ، بلند منزل هایشان، سرای ها و تجارت خانه های شان ، اپارتمان ها و پمپ استیشن های شان اصابت میکند وملکیت ها و دارایی هایشان طعمه آتش می گردد .جان شیرین است اما مال برای این ها شیرین ترازجان مردم می باشد ازاین سبب به اقدامات مسلحانه توسط افراد بی مسوولیت دست نخواهند زد.
آن زمانی که با یکه تازی کابل را سوختند اول قوای مسلح را محو کردند وسایل و وسایط و سلاح را به حمید گل سپردند بعد طبق شعار کابل باید بسوزد عمل نمودند .
حالا قوای مسلح حافظ منافع مردم وجود دارد که میتواند از طغیان وبغاوت افراد بی مسوولیت وغیر تابع به قانون جلو بگیرند.
با ذکر دلایل عقلی ونقلی میتوان گفت که زمینه و امکان تجزیه شدن کشور وجود ندارد ونباید از آن در تشویش بود .شاید برداشت من از وضعیت ناقص باشد زیرا تحلیل ونتیجه گیری ناشی ازحقایق ظاهر است اینکه درعمق چه می گذرد باشد تا بروز آنها درسطح.
بهرحال کشور به تفاهم وهمدیگرپذیری نیاز دارد نه افتراق و جدایی . باید طرفین جنجال همین اصل را درنظرگرفته بدون توجه به جیره بندی مقامات میان احزاب بسرنوشت مجموع ملت بیاندیشند .
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۱۱۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
تروریزم و مبارزه با آن
میرمحمد شاه رفیعی
ترور از کلمه (terror) وحشت و ترس اخذ شده که معنای آن کشتن و حذف فزیکی افراد به قصد ایجاد ارعاب و وحشت می باشد.همچنان ترور به معنای کشتن افراد برای رسیدن به هدف سیاسی تعریف گردیده است.
به صورت عموم ترور به معنای ترس و وحشت زیاد است و دست زدن به قتل و خونریزی از سوی یک گروه ، حزب یا دولت به منظور نیل به اهداف سیاسی کسب ویا حفظ قدرت است.
منابع مختلف سیاسی ـ نظامی و مکاتب فکری هر یک به نوبه خود تعریفی از تروریزم دارند. بعد از یازدهم سپتامبر مبارزه برعلیه تروریزم ابعاد جدید کسب کرد و تروریزم به مثابه یک پدیده ننگین ـ خطرناک، مخالف تمدن و اصول زیست با همی مطرح گردیده است.
ترور پدیده دوران معاصر نیست و به درازنای تاریخ قدامت تمدن بشری و کنش سیاسی بشر دارد.
در تاریخ نمونه های از ترور مشاهده می شود به غرض ترور شاه ، رهبران و شخصیت های مطرح راه اندازی می شد.
بعد از انقلاب کبیر فرانسه ترور به شکل نظام مند علیه بخشی از شهروندان فرانسه به کار رفته که می توان نوعی از ترور دولتی را درآن مشاهده کرد.
اگر چه برای ترور تعاریف جهان شمول و بسنده وجود ندارد اما اکثریت قریب به اتفاق معتقد به ویژه گی های تروریزم هستند که این ویژه گی ها عبارتند از:
تروریزم مدرن قبل از همه شهروندان عادی را مورد هدف قرار میدهد که اهداف مستقیم و غیرمستقیم دارد.هدف مستقیم تروریست ها که همانا هدف سیاسی است کم اهمیت تر است و اما هدف غیر مستقیم همانا شهروندان عادی است که به منظور ایجاد ارعاب و بحران فراگیر درکشور مورد هدف قرار می گیرند تا امتیازات سیاسی و یا سایر خواست ها و مطالبات گروه های تروریستی از سیاست مدارها و یا زمامداران بدست آید.
در هرحالت تروریزم فعالیت سیاسی است و مرتبط با اهداف سیاسی می باشد. عملی است نامشروع و مجرمانه و برعکس اگر چه تروریزم جرم است و اما از قتل و دیگر جرایم به خاطر بعد سیاسی خود متمایز می گردد و مخرب تر است.
دربعضی از حالات تروریست ها خود را مبارزان راه آزادی و استقلال جا می زنند و حامیان منطقه وی و جهانی شان نیز تروریست ها را به نام های گروه های مقاومت ملی و آزادی خواهان یاد نموده و مورد حمایت قرار می دهند، حالانکه تمایزات قابل توجه درعملکرد و اهداف مبارزین راه آزادی، سعادت و خوشبختی مردم با تروریست ها وجود دارد که مهم ترین این وجوه اختلافات عبارت است از:
۱- تفاوت در روش جنگی مبارزین راه آزادی و نیروهای ملی و ترقیخواه با تروریست ها وجود دارد، زیرا نیروهای ترقیخواه اشکال مختلف مبارزات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را مورد استفاده قرار می دهند و در آخرین مراحل فعالیت که جبرا بالای آن ها مقامات حاکمه تحمیل نماید جنگ است و درآن قوانین جنگی و کنوانسیون های ملل متحد را در مورد اسرا و مجروحین جنگی مراعات و هدف قرارندادن افراد ملکی را در نظرگرفته و به فعالیت های مسلحانه اقدام می کنند.
درشرایط کنونی مبارزین راه سعادت و خوشبختی مردم و نیروهای ترقیخواه رسیدن به قدرت و حاکمیت دولتی را از طریق اعمال زور و استفاده از سلاح مردود و غیرعملی می دانند.
۲- تروریست های امروزی با قدرت های خود کامه و در خدمت منافع نیروهای بیگانه و قدرت های هژمونیزم قرار دارند و موانع جدی را در برابر پیشرفت، ترقی و اعمار جامعه مرفه، صلح و همبسته گی خلق ها به میان آورده اند.
۳- تروریست ها از هر نوع اعمال مدارا و تحمل پذیری خود داری می کنند و توجه بیشتر شان به ایجاد ارعاب و وحشت می باشد، قتل، شکنجه، مطلق نگری و جزم اندیشی خصوصیات عقیدتی و کاری تروریست ها را تشکیل می دهد و با اندیشه ورزی، نگرش متفکرانه، خرد ورزی و تامل سازش ندارند و در نظر آن ها جهان و مردم دو دسته بیش نیستند، دوست یا دشمن و یا هر که با تروریست نباشد دشمن است.
تروریست ها ابزار تشدید بحران ملی و تنش در سطح ملی و بین المللی می باشد. از این که بحران های ملی و جهانی از طرف قدرت های منطقه وی و جهانی تحریک می گردد و به وسیله سازمان های استخباراتی هدایت می گردد. بنابراین خصوصیت مهم ترریست ها وسیله بودن و مهره بودن آن ها به دست این قدرت های جهنمی تباه کار و دشمنان سوگند خورده انسانیت می باشد.
باید گفت که تروریزم و مبارزه با آن یکی از مسایل داغ و اهم جهانی می باشد. شناخت این پدیده ننگین و مبارزه موثر برعلیه آن از وظایف مهم و قابل توجه نیروهای دموکراتیک و ترقیخواه محسوب می گردد، زیرا تروریست ها عامل بحران، عقب مانی و تخریب زیربنای اقتصادی در اکثریت از کشورهای جهان می باشند. تروریست ها بنیادهای مهم تاریخی و آثار مهم تمدن بشری را تخریب و نابود می کنند، مانند تخریب آثار پالمیرا درسوریه ، مجسمه های بودا در بامیان و....
تروریست ها در مقابل حقوق انسانی و منافع ملی و قومی با بیرحمی هرچه تمام برخورد نموده و آن را ازبین می برند. در کشور ما افغانستان سرزمین سوخته کوهدامن و یکاولنگ و تعرض به زنان ایزدی درعراق و اعمال داعش در سوریه و عراق نمونه های برجسته از اعمال تروریستی در جهان امروز می باشد.
ظهور گروه های تروریستی مختلف یکی از پی دیگر مانند القاعده ، طالب و داعش با رویکردهای دهشت افگنی و با افکار شدیدا افراطی که رنگ دین و مذهب را به خود گرفته، تروریزم را بیش از همه به یک هیولای خطرناکی مبدل گردانیده که صلح و آسایش بشریت را با خطر مواجه ساخته است و مبارزه بر علیه این پدیده شوم وننگین یکی از وظایف مبرم و عاجل تمام نیروهای مترقی و تحول طلب می باشد.
روابط تنگاتنگ تروریست ها با همدیگر، مانند روابط تحریک طالبان با القاعده و روابط آن ها با استخبارات منطقه و جهان، مبارزه برعلیه تروریزم را دشوار ساخته و ایجاب می نماید تا این مبارزه با اتخاذ تدابیر سنجیده شده و تحت یک رویکرد مشخص تنظیم و عملی گردد. مبارزه با تروریزم مبارزه برای ترقی، پیشرفت، سعادت و خوشبختی مردم و رونق اقتصادی جامعه است. فراموشی این امر مهم و یا سهل انگاری نسبت به آن، فقر، تنگدستی، فرار مغز ها و ویرانی بیشتر جامعه را مساعد می سازد.
نیروی های سالم، وطندوست و ترقیخواه که در سرلوحه وظایف شان ترقی، پیشرفت، سعادت و خوشبختی مردم و توسعه دموکراسی و حقوق و آزادی های مدنی را قرار داده اند، نمی توانند از مبارزه موثر و همه جانبه بر علیه تروریزم و رفع عوامل و شرایط پیدایش این پدیده شوم و ننگین غافل و یا کم توجه باشند.
در اوضاع و حالات کنونی، برخی از قدرت های دولتی نیز به اعمال تروریستی مبادرت می ورزند و هریک از آن ها طرف مقابل و رقیب خود را متهم به اعمال تروریستی می کند، چنانچه ایالات متحده امریکا و بریتانیا، رقبای جهانی خود مانند روسیه، چین و ایران را حامیان تروریزم قلمداد می نمایند، حال آنکه در مقابل، این کشورها، ایالات متحده امریکا را به مثابه حامی و پشتیبان بزرگ تروریزم معرفی می نمایند.
در بین احزاب سیاسی و حکومت ها به غرض از میان بردن رقبای سیاسی و شخصیت های مطرح نیز نوع تبلیغات سو و زهرآگین پخش می گردد که بنام ترور شخصیت معروف است. مسایل ترور شخصیت یکی از روش های بسیار بیشرمانه و مخالف اخلاق سیاسی در جهان است که در این مورد نیز احزاب و نیروهای دموکرات و ترقیخواه مسوولانه و بادقت بیشتر برخورد می نمایند و در مخالفت با ترور شخصیت های سیاسی قرار دارند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۱۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
نگاه کوتاه به دوگانگی قدرت ، از دوکتور نجیب الله تا داکتر اشرف غنی
نسیم سحر
نگاه کوتاه به چند گانگی قدرت درسه سده اخیر نشان میدهد که افغانستان دراین دوره امیران و شاهان دوگانه و چندگانه را تجربه کرده که منجر به خانه جنگی ها ، خونریزی فراوان ، تباهی کشور و نابودی نظام سیاسی و استقرار ملوک الطوایفی در کشورشده است. درسه دهه اخیر نیزما شاهد چندگانگی قدرت درکشور بوده ایم : نخست در زمان حاکمیت دوکتورنجیب الله ، وقتی قوای شوروی از افغانستان خارج شدند ، یک حکومت در پشاور پاکستان به رهبری صبغت اله مجددی ایجاد شد که وزارت خارجه آن به گلبدین حکمتیار سپرده شده بود . یکی در کابل و دیگری در پاکستان واما حکومت پشاور از طرف جامعه جهانی برسمیت شناخته نشده بود . اما با تاسف که این حکومت بعد از سقوط شوروی و سقوط رژیم چپ در کابل قدرت را بدست گرفت و عواقب و پیامد های غم انگیز آن جنگ های داخلی ویا تنظیمی بود که همه ما از آن مطلع هستیم . در سقوط حاکمیت رژیم چپ ، پاکستان و روسیه نقش اساسی داشتند . سپس با بقدرت رسیدن طالبان در کابل ، حکومت برهان الدین ربانی قرارگاه خود را به تاجیکستان انتقال داد . در آن وقت افغانستان دو زعیم پیدا کرد : یکی برهان الدین ربانی رییس جمهور مخلوع و مقیم در تاجیکستان که از طرف ملل متحد هنوز رسمیت داشت و دیگری امارت اسلامی به رهبری ملا عمر درقندهار . امارت اسلامی به کمک مستقیم پاکستان قدرت سیاسی را در کابل بدست گرفت و از طرف پاکستان ، عربستان سعودی و امارت متحده عربی برسمیت شناخته شده بود. بعد ازسقوط امارت اسلامی توسط امریکا ، حکومت جدید تحت رهبری کرزی ایجاد شد که از طرف جامعه جهانی نیز برسمیت شناخته شد و امارت اسلامی صرف بنام در پاکستان وجود داشت . اکنون بعد از انتخابات سال گذشته ( میلادی ) ، دو نفر مدعی ریاست جمهوردر کابل شدند : داکتراشرف غنی و دوکتورعبدالله .
همزمان بازهم گروه طالبان از امارت اسلامی که در پاکستان مقر آن قرار دارد از دولت و حکومت خود سخن میزنند که این ادعا با توافقنامه « دوحه » جدی ترمطرح شد . ناگفته نماند که این همه دوگانگی و چند گانگی قدرت در کشور به حمایت مستقیم کشورهای اجنبی صورت گرفته است .
مشروعیت این مدعیان قدرت
نخست از همه باید به وضاحت و صراحت گفت که درافغانستان هیچگاه انتخابات بصورت دموکراتیک و بدون تقلب و دستکاری برگزار نشده است . اگر خرید آرای مردم به پول و هزینه های میلیون ها دالری که منابع آن مجهول و نامعلوم بوده را درنظر بگیریم به ماهیت غیردموکراتیک ، غیرشفاف و ناپاک این آرا دراین انتخابات پی خواهیم برد. خوب بیاد دارم که در زمان شاهی وقتی یک نفر کاندید ولسی جرگه و یا مشرانو جرگه می بود دیگ های پلو در خیمه های انتخاباتی شان بار می بود. صرف کاندیدان از احزاب چپ از این امر مستثنا بودند . در حال حاضر درکشور سویدن باید منابع تمویل کمپاین های انتخاباتی معلوم باشد و اکنون پیشنهاد گردیده که حتا مقدار ناچیز پول اسپانسر ها نیز آشکار گردد. اما با تاسف که در کمپاین های انتخاباتی سالهای اخیر انتخابات افغانستان هیچ کس نمیداند که این پول از کدام مراجع داخلی و یا خارجی تمویل میگردد. این موضوع اهمیت فراوان در مساله شفافیت انتخابات دارد . از جانب دیگر چقدر اتباع واجد شرایط رای دهی در انتخابات سهم گرفتند. گفته میشود که حدود نه میلیون نفر واجد شرایط بودند ولی در انتخابات سال گذشته ( میلادی ) حدود سیزده درصد مردم در این انتخابات شرکت ورزیدند. ازین رو سوالات و بحث های فراوان در مورد شفافیت و مشروعیت انتخابات در نظام های فاسد ، نظام های که از سر تا پا در فساد اداری غرق و آلوده بوده وجود داشته است . اما بالاخره باید معیارهای حداقل که در قانون جاری کشور درنظر گرفته شده را برای انتخاب رییس جمهور درنظرگرفت و آنرا مراعات نمود. قانون دو کمیسیون را برای بررسی و تفتیش و بالاخره اعلان نتایج انتخابات و سپردن اعتبار نامه نتایج را درنظر گرفته است . براساس اعتبار نامه کمیسیون انتخابات ، مراسم تحلیف رییس جمهور باید طی یک مراسم رسمی ، در حضور قاضی القضات ، روسای پارلمان و سنا و در حضور نماینده گان کشورهای مختلف ( نماینده گی های دیپلوماتیک ) برگزارگردد. دیده میشود که بتاریخ نهم مارچ اشرف غنی با معیار های فوق الذکر در یک مراسم باشکوه این تحلیف را اجرا نمود و اشتراک نماینده گان بیشتر از۳۵ کشور دنیا در این مراسم به مشروعیت آن افزود . و اما در آنسوی ارگ ، در سپیدار دوکتورعبدالله خود را بدون معیارهای بالا و صرف به دلیل وجود تقلب ، تطمیع اعضای کمیسیون ها که خود درایجاد آن سهم داشت ، خود سرانه خود را رییس جمهور اعلان نمود. مراسم تحلیف او هم در شرایط صحرایی ، ساده و شور و شعف دوران جهاد و شعار های « نعره تکبیر» برگزار شد .او در جریان سخنرانی ژست دادن دستمال پراز آب بینی به یکی از بادیگاردان خویش انجام داد که مایه شرمنده گی همه شد. همزمان باید گفت که درمراسم « تحلیف » به جز نماینده سفارت ایران ( به گفته نور رحمان اخلاقی یکی از سخنگویان تیم دوکتورعبدالله ) دیگر هیچ نماینده کشور خارجی دیده نشده است که این خود نمایانگر عدم مشروعیت او بعنوان رییس جمهور میباشد . از جانب دیگر اگر دوکتورعبدالله واقعا معتقد به امرخویش است نباید حاضر به معامله مثل انتخابات دوره گذشته شود و فورمول پنجاه پنجاه، شصت جمع صدارت و یا چهل جمع ریاست جمهوری را پیشنهاد کند . به باور من خوب ترین راه ، اگر دوکتورعبدالله حمایت مردمی را با خود دارد باید به یک اپوزیسیون قوی و منتقد تبدیل گردد و در آینده مشروعیت خود را در یک انتخابات شفاف در یک فضای دیگر و در یک نظام بدون فساد کسب نماید .
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۰ـ ۱۱۰۳
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020
چگونه می توان به صلح پایدار دست یافت؟
دکتر عبدالرشید جانباز
برای تامین صلح پایدار در افغانستان لازم است تا در جریان مذاکرات صلح اصول ذیل منحیث موضوعات کلیدی مطرح و حمایت گردد:
اصل اول: نظام جمهوری اسلامی
به قول کانت جمهوریت می تواند باعث ایجاد صلح پایدارگردد. منظور از جمهوریت این است که نظام براساس اراده مردم ایجاد گردد، براساس قانون حکومت کند، مردم به عنوان شهروندان در پیشگاه قانون از جایگاه برابر برخوردار باشند و آزادیهای فردی و حقوق بشری شان محفوظ باشد.
اصل دوم: عدالت اجتماعی
یکی ازعوامل عمده خشونتها محرومیت نسبی و نابرابری اجتماعی میباشد، در کشورهای که دولتها با شهروندان شان به گونه نابرابر برخورد میکنند یا به شکایات و نارضایتیهای شان گوش فرا نمی دهند ، در آنکشورها شورش ها و ناآرامی های بیش تر از کشورهای است که دولت های آن به خواست های مردم گوش فرا داده اند، و این نوع کشور ها به مرور زمان به صلح و ثبات پایدار دست یافته اند. بنا بر این برای جلوگیری از شورش ها، دولت ها باید به خواست های شهروندان شان توجه نمایند.
درحال حاضریکی از مهم ترین خواست های مردم افغانستان تامین عدالت اجتماعی است. منظور از عدالت اجتماعی این است که مساله توزیع قدرت و ثروت و هم چنان مسایل مربوط به امنیت انسانی، فرهنگی و هویتی باید به صورت عادلانه حل و فصل گردد. مسایل هویتی با ترویج فرهنگ مدارا، تساهل، کثرت گرایی و احترام به تنوع فرهنگی، زبانی و مذهبی، شناسایی و تقویت آنها حل میگردد، اما مساله توزیع قدرت و ثروت زمانی می تواند حل گردد که مکانیزم های تحقق عدالت شامل توافقات صلح گردد. هدف از مشارکت عادلانه ملی توزیع قدرت و ثروت نه بر مبنای قوم بلکه بر مبنای توزیع قدرت و ثروت به دو سطح افقی و عمودی یا مرکزی و محلی صورت گیرد. در مرکز برمبنای سهیم ساختن احزاب سیاسی در نظام سیاسی و درمحلات بر مبنای تفویض صلاحیت های بیش تر به ادارات محلی (ولایات، ولسوالیها و دهات) خواهد بود. تجربه ثابت ساخته است که شامل ساختن احزاب سیاسی در تصمیم گیری های ملی و بین المللی و افزایش صلاحیت نهادهای محلی و تقویت مشارکت مردم نه تنها برای شکوفایی و توسعه برای کشور و محلات ضروری است، بلکه برای بیرون کردن دهات از بستر فقر، محرومیت و در نهایت تقویت پایه های نظام، تامین ثبات و صلح پایدار درکشور امر حیاتی میباشد.
اصل سوم: توسعه متوازن
توسعه متوازن نیز بخشی از عدالت اجتماعی است و منظور از توسعه متوازن اقتصادی اختصاص دادن و توزیع پروژهها و برنامه های اقتصادی به گونه برابر میان ولایات، ولسوالیها و دهات است. وهمچنان توسعه متوازن ارجحت دادن به پروژه های بزرگ ملی که در مجموع نیازمندی های ملی را مرفوع سازد، میباشد، مانند استخراج معادن و توسعه صنایع استخراجی، اعمار بندهای برق، صنایع نفت و گاز، زراعت و مالداری و حفاظت از محیط زیست را یاد آوری نمود.
اصل چهارم: حکومت داری خوب
حکومت داری خوب یکی از وظایف تمام حکومتهای مدرن و مردم سالار است. منظور از حکومت داری خوب عرضه خدمات با کیفیت با توجه به خواست و مشارکت مردم، حاکمیت قانون، تامین عدالت، شایسته سالاری، ایجاد شفافیت و حساب دهی و پاسخ گویی به مردم است. بنا بر این، لازم است تا تمام نهادها، قوانین و پالیسی ها مطابق به اهداف حکومت داری خوب اصلاح و تقویت شوند. در گماشتن افراد به پست های مهم و رهبری کننده دولتی باید اصل شایسته گی، تحصیل، تخصص، تعهد به منافع ملی و تقوا درنظرگرفته شود، زیرا تجربه نشان داد که تنها تحصیل و تخصص بدون داشتن تقوا و تعهد به منافع ملی ، منجر به فساد گسترده اداری و عدم مسوولیت پذیری در امورات محوله گردیده و نارضایتی مردم را از نهادهای حکومتی درقبال داشته است.
اصل پنجم : قانونمداری و حاکمیت قانون
حاکمیت قانون نیز یکی از مولفه های عدالت اجتماعی می باشد، درجوامع که قانون حاکمیت دارد و قانون بالای همه شهروندان صرف نظر از موقف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و دولتی بصورت یکسان تطبیق می گردد، درآن کشورهای صلح و آرامش برقرار بوده و شهروندان آن بصورت افراد متساوی الحقوق در کنار هم زنده گی دارند، اما برعکس در کشورهای که قانون حاکمیت ندارد، در آن کشورها نارضایتی بیشتر بوده و زمینه های جنگ وخشونت را مساعد می سازد.بنا یکی از عوامل تامین عدالت اجتماعی همانا حاکمیت قانون درجامعه می باشد.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۰ـ ۲۶۰۲
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2020