زنده باد افسر وسرباز وطن

باز از آن سرحد استعماری
فوج مزدور وغـلامان اجیر
بسوی کشور ما دست درازی کردند
تا بداننـــد که جواسیس فرستاده شان
در پیُ  چالــش سی ســـاله ی جنــــگ
خلق ما را چقدر خوار و پریشان کردند
لیک ای جرده سیـاه هان اجـیر
کور خـــواندی ونـدیـدی ما را
که همه مردم آزاده ویک جان وتنیم
بایــــد از آمدنت پیش بــه بـادارانـت
مشورت کــرده ومــی دانسـتی
که همین مردم آزاده افغانستان
طی سه جنگ چنان پوز تجاوز گر را
بزمین مالیدند
که از آن لشکر فاتح جهان
چون زمیوند کسی جان به سلامت نگذ شت
به جلال کوت یکی با قیماند
سومین بار که در جنگ وتجاوز برخاست
تل وانو واتک شاهد پیروزیی ماست
حال این بار تو هم
درس عبرت بگرفتی تو هـم از آمدنت
تر شد از شرم وخجالت عقب پیرهنت
تاب رویا رویی جنگ نداری با ما
نی تو ، نی حامی وبادار شما
خلــق مـا در طی تاریخ کهـن
هر زمانی که تجاوز شده در خاک وطن
کینه وتفـرقه را دور زخـــود ساخته انــد
در صف واحد ویکپارچه بپا خاسته اند
پرچم غیرت و آزادی را
قهرمانانه بر افراشته اند
زنده باد افسر وسرباز وطن
عسکر پاک وسرافراز وطن
(ع.کوچی )

 

بامداد ـ فرهنگی ـ اجتماعی ـ ۳ /۱۶ ـ ۲۰۰۶

 

بیش از دو میلیون فرانسوی در برابر طرح دولت اولاند به خیابان ها ریختند

 

 

سحر سیندخت

در نهمین روز ملی اعتراض سراسری علیه طرح قانون کار؛  سه شنبه  ۱۴ جون  در پاریس و سایر شهرهای فرانسه  بیش از دو میلیون فرانسوی به خیابان ها ریختند. 

هفت سندیکای کارگری که مقاومت  در برابر قانون کار را رهبری می نمایند ؛ نوشتند که تنها در پاریس بیش از ۸۰۰۰۰۰ تن شامل کارگران ، کارمندان ، متعلمین ، دانشجویان ، آموزگاران ، جوانان بدون بیکار و نماینده گان سایر لایه های اجتماعی این کشور شرکت نموده بودند. این جنبش در حالی به مقاومت و ایستاده گی ادامه می دهد ِ که رییس جمهور فرانسوا فرانسوا اولاند ، نخست وزیر مانویل والاس و کارفرمایان انتقاد های شدیدی را به آدرس سندیکاهای کارگری و رهبران آن از جمله رهبر « کنفدراسیون عمومی کار» فلیپ مارتینز بیان نموده اند.  این ها مدعی اند که در وضع امنیتی حاضر این اعتراض سرتاسری «  ناسودمند » می باشد. درخوریاد است که کنفدراسیون عمومی کار با داشتن بیش از ۷۰۰۰۰۰ عضو در سازماندهی و رهبری مقاومت سهم برجسته ای دارد.

سندیکاهای کارگری در حالی مظاهره کننده گان را  با ۶۰۰ عراده بس به  محل اعتراض  انتقال دادند؛ که درنتیجه  قانون حالت اضطراری در فرانسه آنها  توسط پولیس و نیروهای ویژه  تا دندان مسلح  « CRS » تحت کنترول قرار داشتند. بنا برگفته رهبران سندیکاها  شرکت های ترانسپورت خصوصی نیز از انتقال مظاهره کننده گان به مراکز تجمع سرباز زده ؛ و موانع جدی را در برابر حضور گسترده تر مردم در « نهمین روز اعتراض سراسری » ایجاد نمودند.

دراعلامیه ای که از سوی کنفدراسیون اتحادیه های کارگری به نشر رسیده آمده است که  در راس این جنبش جوانانی با شعار: « پاریس به پاخیز، ایستاده گی کن ! » قرار داشت .

در این گردهمایی باشکوه  ماتینز رهبر«کنفدراسیون عمومی کار» گفت: ما امروز برای آنهایی که خواب از پا افتادن جنبش را می دیدند پاسخ دادیم ».

دراعلامیه مشترک هفت سندیکای کارگری آمده است : « امروز شاهد چنان بسیجی هستیم که  ازماه فبروری آنرا نمی شناختیم.»

دراعلامیه  از دولت و پارلمان خواسته شده است تا در دفاع از مزدبگیران  قراربگیرند، زیرا طرح پیشنهادی دولت قابل پذیرش نمی باشد ؛ به ویژه بخش های مربوط به  اخراج از کار ، کاهش حقوق  دسته جمعی در موسسات  و محدودیت  صلاحیت  های سندیکاها .   

قانون طرح شده باعث کاهش دستمزد کارگران  و نتیجتاً  افزایش فقر در بین زحمتکشان فرانسه می شود. رهبران سندیکا های کارگری فرانسه جانبداری بخش وسیع مردم  فرانسه از مبارزات روان و  اعتصابات امروزی را « پیروزی بزرگ » خواندند. مجلس سنای فرانسه دیروز دوشنبه  ۱۳ ماه جون بررسی لایحه جنجالی تغیرات در قانون کار «  Code du travail  »  که به نام قانون

« الخمری » نیز معروف شده است را آغاز کرد. سناتوران وقت دارند  تا ۲۴ جون لایحه « اصلاح قانون کار»  پیشنهاد شده از سوی دولت را بررسی  ‌کنند. دولت سوسیالیست فرانسه  قصد دارد در پناه  ماده ۳-۴۹ قانون اساسی  بدون رای گیری درپارلمان یا  مجمع ملی  این کشور طرح را مورد  تصویب قرار بدهند.درخوریاد است که بند دوم تغیر در قانون کار فرانسه  بیش تر از سایر بخش ها  جنجال آفرین و مورد مناقشه می باشد؛  زیرا این ماده  به کارفرمایان اجازه می دهد به جای مذاکره با سندیکا ها در مورد شرایط کار، مستقیما با حقوق بگیران مذاکره نمایند که این مساله زمینه ساز کاهش نقش مبارزه مشترک سندیکایی ، درهم شکستن عمل مشترک زحمتکشان و ایجاد ناامنی شغلی می گردد.

فیلیپ مارتینز سکرتر کنفدراسیون عمومی کارهیچ نوع تردیدی در پیروزی اعتراض های  روان نداشته  و چنانکه قبلاً در گفت و گویی رادیویی پیشبیی نموده  بود؛  نهمین روز ملی اعتصاب و اعتراض سراسری در برابر طرح قانون کار گردهمایی بی سابقه ایی بود که بادرنظر داشت مداخلات دولت و شرایط حالت ویژه در فرانسه راه اندازی شده بود.

با آنکه دولت با لجاجت از مذاکره  و گفت و گوی مستقیم با رهبران کنفدراسیون اتحادیه های کارگری جلوگیری می نماید ؛ ولی مقاومت بی مانند مردم از جمله جوانان و سندیکا های کارگری  نخست وزیر و لاس و وزیر کار فرانسه مریم الخمری را واداشته است تا با رهبران سندیکا ها مذاکره نمایند. قراراست  به روز ۱۷ جون دیداری بین مارتینز و الخمری صورت گیرد تا جلو تصویب  طرح قانون کار را که زمینه  ساز  اخراج کارگران  ، کاهش در نرخ پرداخت‌ های اضافه‌ کاری ، کاهش نقش سندیکاها  و ارگانهای مدافع منافع صنفی کارگران ، افزایش اختیارات شرکت‌ ها در تغییر ساعات قانونی کار درهفته  و... می گردد را بگیرد.

آخرین گزارش های به دست آمده  از فرانسه حاکی از آنست،  که دولت گردهمایی ها  اعتراضی را محد ود ساخته ؛ و به بهانه  تامین  : « امنیت کالا ها و انسان ها » به  راه اندازی ها اجازه قانونی نخواهد داد. این مطلب را دیروز آقای اشتیفن  له فو سخن گوی دولت در پاریس بیان نمود.  

بامداد ـ اجتماعی ـ ۱ /۱۶ ـ ۱۶۰۶

 

 

ز عشق پاک شــدم بس كه مبتلاى وطن
خوش آنزمان كه كنم زندگى براى وطن

سر من است و همين خطهء زمردگون
سزد كه هستى خود را كنم فداى وطن

هر آنكه درد وطن دارد و علاقه به آن
به دشمنان زند آتــش به اتكاى وطــــن

تو اى دشمن افغان سـوء قصد بس كن
به مهد شير كجا گردى كد خداى وطن

بزور بازو و شمشير برانمت زين خاک
بيـــا ببين تــو به تاريخ و لابـــلاى وطن

مزن به زنده گى خويش تو يک قلم آتش
كه مى دهند همين قــــوم سر براى وطن

هزار مرتبه خوشتر از كراچى و لاهور
هـــواى كابل گل فـــام و دره هاى وطن

جو و جوار وطن را جويدن است بهتر
ز دال و چپاتى تو دشمن و بلاى وطن!

« گــر نـــدانى غيرت افغانى ام
چون به ميدان آمدى ميدانى ام »

( زبير واعظى )

 

 

بامداد ـ اجتماعی ـ ۲ /۱۶ ـ ۱۴۰۶

 

 اعلامیه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا  در تقبیح جنایات جنگی و ضد یشری طالبان


۱۲ جون ۲۰۱۶

 

دهشت افگنان طالبی در این اواخر در ادامه جنایات جنگی و ضد بشری شان، به شیوه های جدید انتقام گیری از مردمان ملکی و بی دفاع کشوردر مسیر جاده های مواصلاتی متوصل گردیده اند.

گروه های قسی القلب ، جانی و فاقد وجدان انسانی طالبی که دیگر هیچ گونه شک و تردیدی در وابسته گی مزدورانه شان با دستگاه شیاد و جهنمی استخبارات نظامی پاکستان و ارتجاع منطقه وجود ندارد، در این اواخر با راه گیری و قطاع الطریقی مسافران بی دفاع را با اسارات گرفته و تعداد شان را بی رحمانه به قتل می رسانند و تعداد دیگر را در اسارت نگهمیدارند. این جنایت ضد بشری در هفته های اخیر به دفعات در جاده های مسیر بغلان، کندوز، تخار و بدخشان و همچنان کابل غزنی ارتکاب یافته اند .
طالبان می خواهند با این اعمال ضد انسانی شان که با هیچ یک از اصول و مبانی دینی و شریعت اسلامی مطابقت ندارد، و کشتار بیرحمانه اکنون عمداٌ و آگاهانه بر تشدید و عمیق ساختن مخاصمت های قومی- زبانی و منطقه وی نیز متوصل می گردند که جز پیشبرد و تطبیق اهداف و برنامه های بیگانه گان در از همپاشی ملت بزرگ افغانستان ، توجیه دیگری ندارد.

انجمن حقوقدانان افغان در اروپا این جنایات جنگی و ضد بشری و ضد ملت و مردم کشور را با شدید ترین کلمات محکوم نموده و مراتب نفرت و انزجار خویش را در برابر این جنایات نا بخشودنی ابراز می نماید . ما به قربانیان و شهدای این جنایات استدعای بهشت برین نموده خود را با غم و اندوه خانواده های قربانیان این حوادث شریک می دانیم.
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا معتقد بر این اصل است که هیچ عمل و جنایتی در برابر مردمان ملکی ، اسیران جنگی و بر ضد ملت و وفاق ملی ،محکوم و توجیه ناپذیر اند. عاملین مستقیم و پشت پرده آن در وجود مزدوران طالبی و آنانی که با روپوش دموکراسی و با قلابی گیری به تحریک تضاد های قومی و زبانی مبادرت و اعمال ضد ملت و مردم طالبان عقب گراه را توجیه می نمایند، باید در برابر ملت پاسخ گو باشند. اینان با ایجاد یک اتحاد نا مقدس پس پرده در ازهم پاشیده گی ملت کثیر الزبان و کثیر القومی و مذهبی افغانستان ، گستاخانه و با پررویی آب به آسیاب دشمن اصلی ما یعنی استخبارات پاکستان و حامیان پشت پرده شان می ریزند.
انجمن حقوقدانان افغان در اروپا خواهان ردیابی و به کیفر رسانی عاملین این جنایات، توسط ارگان های عدلی و قضائی کشور بوده، آرزومند است تا دولت افغانستان در سرکوب و دفع هر گونه اعمال مبنی بر تشدید  وعمیق ساختن تضاد های قومی و زبانی قاطعانه عمل نموده ؛ و از آبیاری نمودن ریشه های این اعمال از کانال های درون نظام جلوگیری نماید.

ما از تمامی نهاد های سیاسی و اجتماعی داخل کشور و برون مرزی تقاضا می نماییم تا ضمن تقبیح این اعمال جنایت کارانه طالبان و سیاستبازان وابسته با طالبان در داخل نظام ، با عمل مشترک و هدفمندانه بر دولت نا کار و ضعیف « وحدت ملی »  فشار وارد نمایند تا در برابر طالبان، دستگاه جهنمی پاکستان و عوامل تشدید تضاد ها و خصومت های قومی یک سیاست دقیق و واضح را رویدست گیرد.


با احترام
هیات اجراییه انجمن حقوقدانان افغان در اروپا

 

 

بامداد ـ اجتماعی ـ ۴ /۱۶ ـ ۱۴۰۶

 

نگاهی بر واژه های فارسی در آثار ترکی جغتایی امیرعلی شیرنوایی

(بخش نخست)

 

داکتر حمیدالله مفید

امیرعلی شیرنوایی شاعر، اندیشمند و متفکر فروزنده زبان ترکی جغتایی وفارسی از چهره های درخشان تاریخ است ، به باور اغلب پژوهشگران امیرعلی شیرنوایی از بنیانگذاران رنسانس در شرق می باشد. او نه تنها در بخش های گوناگون ادب، فرهنگ  و تاریخ پرداخته است ، بلکه در رنگینی زبان ترکی جغتایی نیز نقش بسزای دارد.

همانگونه که جامی در ستایش زبان ترکی ونقش امیرعلی شیرنوایی درخردنامه سکندری گفته است :

به ترکی زبان نقشی آمد عجب            که جادو دمان را بود مهر لب

ببخشید بر فارسی گوهران               به نظم دَری دُر نظم آوران

که گر بودی آن هم به نظم دری         نماندی مجال سخن گستری

به میزان آن نظم معجز نظام            نظامی که بودی و خسرو کدام

امیرعلی شیرنوایی از بزرگان سخن واز اندیشمندان والا گهر در زبان های ترکی جغتایی و فارسی است ، آثار گرانسنگ او بیانگر ژرف اندیشی وخرورزی اوست.

ناگفته پیداست ، که در مورد شخصیت وآثار امیر علی شیرنوایی  مشهور به  ذوللسانین   که  دارنده نزدیک به سی تا ۹۰ اثر در بخش های مختلف شعر وادب است جستارهای زیادی به نگارش آمده است. امادر مورد زبان شعری او واژه های را که در آثاراش بکار برده کسی به کاوش وپویش نگرفته است .

دراین جستار تلاش شده است تا در مورد وامواژه های فارسی در سروده های ترکی امیرعلی شیرنوایی سیاهه ای برسپیده نشیند. 

گرچه از لحاظ خانواده گی زبانهای فارسی وترکی به دوخانواده مختلف زبانی یعنی زبان فارسی به بخش Setam خانواده زبان های هندواروپایی تعلق دارد و زبان ازبکی ویا ترکی جغتایی به خانواده زبانهای آلتایی برمی گردد ، مگرمناسبات این دو زبان مانند پسران خاله ، صمیمی  ودرهمپیوندی بوده است ، پیوند سرزمین های گویشی و داد وستد این دو زبان آن قدرافزون است ، که  به جراات می توان گفت ، که اگر واژه های ترکی و ازبکی را از زبان فارسی بیرون کنیم ، زبان فارسی سرگردان می شود  وهمانگونه  اگر واژه های فارسی را از زبان ازبکی برگیریم ، زبان ازبکی نیز از پا می افتد.

 این مناسبات تنگاتنگ فرهنگی همیشه متمم یکدیگر بوده اند وعاشقانه یکدیگر را تکمیل کرده اند . بودن هزار ها نام ووامواژه ترکی در کشورهای فارسی زبان  ودر زبان فارسی نه تنها که  به رسا بودن وگسترده گی زبان فارسی کمک کرده است ، بلکه موجب شده است تا زبان فارسی با وامواژه های ترکی راست و روان راه برود.

وامواژه های زبان ترکی چون : آچار، آذوقه ، آماج ، باتلاق ، باشی ، بیرق ، تسمه ، تغاره وتغار ، چاق ،( ضد لاغر) ،  پسوند چی در واژه های تماشاچی و  قاچاقچی ، قاچاق ، قره به معنی سیاه در نامواژه های قره باغ ، قره کوترمه ،  قشون ،  قوچ ، ، قوطی ، یاغی خان آیدن، افشار، قاشق ، توپ ( در یک توپ تکه ) سنجاق ،چالش ( از واژه چالیشماق ترکی گرفته شده است ، که به معنی درگیری  وبا هم در گفتمان شدن) اردو که در افغانستان بجای ارتش به کار می رود وهمچنان ریشه زبان اردو نیز از همین ارتش یا مجموع سپاهیان با تمام لوازم آن که بجای گسیل شوند گرفته شده است، به گفتاورد دهخدا قشون سلطان محمود غزنوی به سوی هندوستان گسیل می شد، در راه میان غزنین ولاهور پراگنده شده بودند وسپاهیان با هم به زبان هندی و فارسی سخن می راندند این زبان را زبان اردو نامیدند. قالی یا قالین ، قورمه ( از واژه قوارمه به معنی خورشت ترکی است) دولمه ، دکمه ( از واژه دوگونناماق ) به معنی گره زدن گرفته شده است ، دوشک ( از واژه دوشاماق ) به معنی پهن کردن گرفته شده است ، وغیره موجب رشد وبالنده گی زبان فارسی گردیده است . همانگونه که واژه های زیاد زبان فارسی در زبان ترکی در مضامین ادبی مانند : تشبیه مو به سنبل، تشبیه چشم به نرگس ، تشبیه گونه به خورشید، تشبیه قد به سرو، در سروده های امیر علی شیر نوایی زیاد اند،  اصطلاح های عرفانی  چون: جان ، آیین ، چرخ ، چله ، دستار ، دسته گل ، خرابات ،  اصطلاح های موسیقی : ( چون : نوا ، سه گانه ، چهار گانه ، بسته ، گفته ، بسته نگار ، آهنگ ) ، نام گذاری ها شامل : خسرو ، نوشین ، نسرین ، شادمان ، شبنم ، آگاه ، باران ، نالان ، نام های پرنده گان ، چون : شاهین ، بلبل، خروس ، قمری ، قو وغیره )، نام های جانوران چون : زرافه ، سنجاب ، سمور ، شیر ، پلنگ ، نام های گلها   چون : ‌بنفشه ، لاله ، سنبل ، شب بو  وغیره) نام های درختان چون : سرو ، بادام چنار وغیره ،  پسوند ها مانند: ستان ، در بوستان ، گلستان ، وراغستان  ،گوگرد گفتاری مردم افغانستان با کمی تغییر گوگرت شده است.  سامان ،آبدست ، ابرو ،آتش ، آزاد ،آزار ، آسوده ، آشفته ، اهنگ ، شکنجه فارسی  با کمی تغییر ایشکنجه شده است ، آفت ، آفرین ، ابر ، آژدر  ، باج ، بادام ، بازار که پازار شده است باغبان ، باغچه ، بت ، ،بت پرست ، بخشش، بدبخت، بدن ، بدبین ، برادر ، ( در استانبولی پرادر شده است ،) پاچه ، پادزهر ، پادشاه ، پارچه ، پدر،  پدر شاهی ، تاج ، تازه ، تخت ، تخم،  تفنگ ، تنبل ، تنها ، جادو ، جام ، جگر ، جنبش ، جنگ ، جنگاور ، جوان  ، چهارسو ، چاشنی ، چای خانه ، چرک ( مرداری وکثافت  در زبان گفتاری مردم کابل) چشمه ،  خاک ، خاکی ، خانه بر دوش ، خاویار ، خرمن ، خسته ، خشخاش،داستان ، داماد ، دانه ، دچار ، دربدر،  خنجر ( زبان گفتاری مردم کابل واژه هندی) ، بازو ،که پازو شده است ،  موجب گرانسنگی زبان  ترکی گردیده اند.

 امیر علی شیر نوایی این تنگاتنگی واین پیوستگی زبان های فارسی وترکی جغتایی یا ازبکی را به همین مهر وهمین دلستانی به دیده داشته است  و این احساس را  در این بیت که   به زبان فارسی فرموده است در میابیم  :

 معنی شیرین و رنگینم به ترکی بیحد است

 فارسی هم لعل و درهای ثمین گـر بنگری

 گوییا در راست بـــازار سخـــن بگشاده ام

 یک طرف دکان قنادی و یک سو زرگری

 اینجا عظمت نگاه  امیر علی شیر نوایی به زبانهای فارسی وازبکی به مثابه یک انسان فرهیخته ودگر اندیش به خوبی به ملاحظه می رسد.  او با مهر نگری به زبان ازبکی ونگارش آثار به این زبان مانند زبان فارسی چنین سروده است:

چون او قومق زمزمه سی بولدی بس

کونگلوم ارا دغدغه سالدی هوس

فارسی اولدی چو اولر گه ادا

ترکی ایله قیلسم انی ابتدا

فارسی ایل تاپتی چوخور سندلیق

ترکی داغی تاپسه برومنلیق

که معنی آن را چنین برگردانی کرده اند:

چون زمزم های خواندن به پایان رسید هوسی بزرگ در دلم دغدغه انداخت ، چون برای آنها به زبان فارسی سروده اند ، من باید به زبان ترکی بسرایم ، همانطوری که آنان از خوانده آن به زبان فارسی لذت می برند ، ترکان نیز به زبان خود محظوظ شوند  وبرومندی دست یابند.

 به گفتاورد شرعی جوزجانی  «  نوایی پروسۀ تکامل شعر اوزبیکی را در قالب اوزان عروضی سرعت بخشید و از اوزان هجایی که قالب ادبیات شفاهی و اشعار فولکلوری بود، خلاقانه استفاده نمود و کتاب ارزشمند خود "میزان الاوزان" را در زمینۀ اوزان عروضی نوشت و غزل ترکی را به مدارج کاملا نوین ارتقا داد و آنرا از نظر شکل و مضمون غنا بخشید و با کاربرد کلمات شسته و لطیف و ایجاد ترکیبها واصطلاحات بدیع واستفاده از واژه های عربی و فارسی دری به شیوۀ استادانه، قدرت افادۀ زبان را در تعبیر احساسات و تخیلات شاعرانه و وصف پدیده های زندگی و طبیعت بالا برد  .»

 با همه حال مقصود نویسنده از نگارش این پیوند  کاربرد  وامواژه های  زبان فارسی  در اشعار ترکی  امیر علی شیر نوایی  است  به این امید که  داد وستد واژه های میان زبان فارسی وترکی  که بر یکدیگر اثر بسزا دارند ویکدیگر را تکمیل کرده اند  ، نه بلند نگری زبانی . ترکی بر فارسی ویا فارسی بر ترکی است بلکه تاثیر پذیری ، ووامگیری ووامدهی دو زبان شیرین ورسای تاریخی  با یکدیگر اند

 یا همین دیباچه کوتاه می پردازم بر تاثیر وامواژه های فارسی در اشعار  ترکی امیرعلی شیر نوایی:

 واژه آسان  در این بیت : ایمس آسان بو میدان ایچره تورماق

اسان Äsän  :  واژه بسیار قدیم وباستانی است . که در صورت اوستایی آن aspen   ودر پهلوی Aspin شده است در فارسی به گونه ای اسان تغیر پذیرفته است. وبه چم یا معنی : خوار، سهل و یسیر که  مقابل دشوار به کار می رود چنانی که فردوسی گوید:

کنون چاره این دام  را چون کنم       که آسان سر از بند بیرون کنم   

نوایی نیز این واژه فارسی را با همین معنی وچم در زبان ترکی به کار برده است.

واژه اندازه: در این بیت 

اولوسه میلی بی اندازه بولغای ( از مقدمه داستان فرهاد وشیرین)

اندازه از واژه های بسیار قدیمی است که به معنی اندام گرفتن چیزی مقیاس ومقدار هر چیز ، در اوستایی Andachitan  ودر در ارمنی انده چم ودر پهلوی اندیچم ودر فارسی اندازه شده است ،

از هر چیز چندانکه اندازه نیست      اگر بر نهی پیل باید دویست. فردوسی  

امیر علی شینوایی واژه اندازه را با همین چم ویا معنی فارسی آن  در سروده های ترکی اش بکار برده است .

واژه برگ:

در این سروده : چون برگ توشارگا میل قیلدی ( از خمسه خیره الابرار)

برگ:  از واژه های بسیار پیشین اوستایی است ، که در اوستا  verkahaورگا ، در پهلوی ورگ ، در کردی Valg در فارسی برگ  در اشکاشمی برگ ، در واخی بلگ ، شده است ، چنانی که فردوسی نیز گفته است :‌همه کار مردم نبودی به برگ + که پوشیدنی شان همی بود  برگ( شهنامه یکم ۳۰ ح ۱۲ ب ۲ )

واژه بوستان در این سروده : بو بوستان صحنیده گُل کوب چمن کوب ( فرهاد وشیرین )

بوستان: واژه ای ترکیبی پهلوی  است که از دو واژه بو وستان ترکیب شده است ، مکان بوی خوش ،جایی که گلهای خوشبو در آن بسیار باشد. چنانی که رودکی گوید: گه بر آن کندز بلند نشین + گه در این بوستان چشم بگشای  ویا در یک بیت دیگر گوید: خر بجای ملحم وخرگاه + بدل باغ وبوستان آمد .  .

واژه ای خوب در این بیت :‌ هم اول ییره ده ایمس گل ایستمک خوب .

خوب : Xüb  پسندیده زیبا ، در اوستا به گونه ای Hväpah ، در پهلوی Xvap در  هندی باستان Svapas در پازند Xüb  تغییر پذیرفته این واژه شکل تغییر پذیرفته  واژه سانسکرت Suvapus  است که su خوب وvapus  به معنی شکل وزیبایی بوده است ، در فارسی خوب باقی مانده است  فردوسی گوید: اگر زو شناسی همه خوب وزشت+ بیابی بپاداش خرم بهشت.

واژه دشت در این بیت :

دشت اوزره که سیر اولور صباغه ( حیره الابرار خمسه)

واژه دشت از واژه های بسیار پیشین اوستایی است ، که درزبان اوستایی به گونه ای daxshtabra در پهلوی دشته در  فارسی دشت شده است. چنانی که فرخی گوید:‌

آهو زتنگ وکوه بیامد به دشت و راغ      بر سبزه باده خوش بود اکنون اگر خوری.

ویا فردوسی گوید:

بفرمود تا جمله بیرون شدند     زپهلو سوی دشت وهامون شدند.

واژه چمن در این بیت : بوبوستان صحنیده گل ایستمک چمن کوب

واژه چمن : در اوستا دیده نشد ، مگر در زبان فارسی قدیم ومیانه به معنی جای باشد فراغ که در آن چیزی کاشته باشند مسیری در باغ وبوستان  چنانی که فرخی گوید:

نگار مرا سرو آزاد خوان    لاله ستان خشک وشکسته چمن .

واژه سرو ؛ در همین بیت بالا :

سرو: Sarü  یا Surü  در اوستا Srvä ‪, Servaena در ( واژه نامه بندهش ۲۰۰س ۱۷ در پهلوی سروه  در فارسی نیز سرو آمده است : فردوسی گوید: سرو هاش چون آبنوسی فرسپ + چو خشم آورد بگذرد بر دو اسپ( شاهنامه پنجم ۲۸ ، ۳۶۵  آبنوس  از واژه عبری هابن ویونانی ابنس گرفته شده است به معنی درختی با چوب بسیار سخت ) فرسپ( شاه چوبی که برای ساختن خانه به کار می برند در فارسی کابلی آن را دستک نیز گویند.)

خس: واژه خس نیز در همین بیت بالا :

واژه خس  از واژه های بسیار پیشین وباستانی است ، که در اوستا xavs ‪, در فارسی قدیم خس ودر فارسی میانه وجدید به گونه ای خس به کار رفته است : به معنی خاشه وخلاشه ، خرده کاه چوب ریزه  چنان که رودکی گوید: چون بود بسته نیک را ز خس  ویا ابوشکور بلخی گوید:

به چشم تو اندر خس افگنده باد       به چشمت بر از باد رنج او فتاد .

واژه خسرو در این بیت :‌ سراسر بولدیلر خسرو غه مداح ( مقدمه داستان فرهاد وشیرین )

واژه خسرو Xusrü از واژه های بسیار باستانی است که در هندی باستان به گونه ای chvachru  در لاتینی به قول هوبشمن آلمانی Socru در  در اوستایی خسرو آمده است در اصل به معنی مادر زن ویا مادر شوهر بوده است وپسان ها به معنی ملک پادشاه ، قیصر ، کسری تغییر پذیرفته است .  چنانی که فردوسی گوید:

کجا شد فریدون وضحاک وجم       جهان عرب خسروان جم. 

ویا دقیقی گوید: ای خسروی که نزد همه خسروان دهر . 

ویا باز هم از فردوسی :‌

فریبرز نزدیک خسرو رسید       زمین را ببوسید کو را بدید.

واژه شیر در این بیت : 

کیراک شیر آلیده هم شیر جنگی     اگر شیر اولسمه باری پلنگی

 نخست واژه شیر: Sher در پهلوی شیر در یونانی شیرو ، در اوستایی Xäshvrya  بوده است به حیوانی یا چهار پای گفته می شود ، که در تازی آن را اسد گویند . رودکی گوید:

شیر خشم آورد وجست از جای خویش      آمد آن خرگوش را آلغده پیش

(آلغده به معنی خشمگین ).

واژه پلنگ : Palang جانور بزرگیست خطرناک ودرنده  شبیه پشک یا گربه . در سانسکریت pandaku در هندی باستان Pradaku در پهلوی پلنگ در کردی پیلنگ در پشتو پرنگ از آن ساخته شده است.  فردوسی گوید:

به زنجیر هفتاد شیر وپلنگ      بدیبای چین اندرون بسته تنگ

ویا :

بپوشید تن را به چرم پلنگ      که جوشن نبود آنگه آیین جنگ .

 واژه جاویدانه فارسی  در این سروده :  یاز ماقده بو عشق جاودانه ( از سد اسکندری )

واژه جاوید Jäved  ابدی همیشه ساختار اوستایی آن Yaväedtät شکل پهلوی آن Yävetän  در ارمنی Yavet  با ساختار ترکیبی جاویدانه از واژه های بسیار باستانی فارسی است .ه که در فارسی باستانی ، میانه وجدید نیز با همین شکل جاویدانه مانده است چنانی که شهید بلخی گوید: اگر غم را چو آتش دود بودی + جهان تاریک بودی جاودانه . ویا فردوسی گوید:

بیزدان چنین  گفت کای رهنمای    همیشه تویی جاویدانه بجای .

واژه فسانه در این بیت امیر علی شیر نوایی: مقصودوم ایمس ایدی فسانه .

 این واژه نیز از واژه های بسیار باستانی است ، در اصل آن افسانه بوده وشاعران آن را به گونه ای فسانه نیز بکار برده اند.  به معنی یا چم حکایت ، سرگذشت ،  چنانی که رودکی گوید:

شاد زی با سیه چشمان شاد     که جهان نیست جز فساونه وباد . 

وفخر الدین اسعد گوید: 

زما ماند در این گیتی فسانه     در آن گیتی جزای جاودانه .

امیر علی شیر نوایی نیز این واژه فارسی را با همین چم آن در زبان ترکی به کار گرفته وبه دیده داشته است.

واژه پیدا در این بیت :هر کونگیل هم سنینگ شوقینه پیدا ایلاسه

 واژه پیدا Paidä  از واژه های بسیار باستانی فارسی است  که به معنی هویدا ، آشکارا می باشد، شکل هندی باستان این  واژه Pratyyäka صورت پهلوی آن Patyak وصورت کردی آن پیدا در زبان پشتو پیدا ودر زبانهای بلوچی Pedä در زبان کردی Peidä  می باشد. فردوسی گوید:

شب تار وشمشیر وگرد سپاه     ستاره نه پیدا نه تابنده ماه . ‪

واژه های  فارسی : بزم ، باده ، شاهانه ، ساز وبرگ  ، دریای ژرف ، جام شکرف : دراین سروده :

اویلا حریفی که چو بزم ایلاسم       ایچاگی بو باده عزم ایلاسم

نظم بیک مسندیده اولتوروب          الیما نظم اهل تومان مینگ توروب

بزم دا شاهانه یساب ساز وبرگ      باشیم  اوزه ایگره کویوب نیم ترگ

سوزمیدین آلیما دریای ژرف          الکیما زورق کیبی جام شگرف

هر نفسی ایلاب تو لا اول جام نی    سیپگاریپ اول باده گلفام نی

که امیرعلی شیر نوایی بسیار آگاهانه آنها را در زبان ترکی به کار برده است.

( مانده دار)

 

بامداد ـ فرهنگی ـ ۴ /۱۶ ـ ۰۸۰۶