نامه رسیده به بامداد :
باشنده گان مکرویان ها از مرکز گرمی به صندلی رومیاورند
دردمند، یکی از باشنده گان مکرویان ها
مکرویانهای شهر کابل چند دهه قبل به سیستم معیار ساختمانهای پیشرفته کشورهای آسیای میانه و فدراتیف روسیه ساخته شده بود، باشنده گان آن قبل از سالهای ۱۳۷۱ از مزایای آن از جمله مرکز گرمی ، برق بیست و چهار ساعته هفته دو روز آب گرم، پارک و سایط، با پرداخت یک مقدار پول که انصافاً عادلانه بود مستفید میشدند.
بعد از مسلط شدن نیروهای جنگی در شهر کابل نیز برای شهروندان کابل از جمله باشنده گان مکرویانها ضربات جبران ناپزیر وارد گردید، بخار خانه آن حریق مردم را برای چندین سال از برق ، مرکز گرمی، آب آشامیدنی محروم ساختند. بعد از احیای مجدد آن در زمان حکومت های موقت انتخابی مسوولین وقت خواستند با بلند بردن قیمت فی متر مربع مرکز گرمی فشارهای زیادی را درسالهای ۱۳۸۵ بالای باشنده گان آن وارد نمایند و بر خلاف اراده باشنده گان قیمت گزاف را که یک اپارتمان چهار اتاقه سالانه بیست و چهار هزار افغانی میشود تثبیت نمودند از اینکه باشنده گان توان مقابله با زور گویان را نداشتند مجبور قبول تا اخیر سال ۱۳۹۶ سالانه آنرا میپرداختند با تاسف بازیگران نوید وران رسیده بازهم پلانهای اذیت کننده را طراحی قیمت مرکز گرمی ها را در سال ۱۳۹۷ به اندازه باشنده گان توان پرداخت آنرا ندارند تثبیت نموده اند، باشنده گان به نسبت نداشتن پرداخت آن به مقامات ذیصلاح مراجعه نموده نظر به فیصله هیات مسوولین در رابطه به قیمت فی متر مربع ۳۳۰ افغانی عده از باشنده گان توافق نظر نمودند.
ازاینکه عده ای تصمیم گیرنده گان مقامات ذیصلاح دولت از جمله شاروالی کابل از بین مردم برنخواسته در دامان کشورهای خارجی پرورش یافته مسوولیت اخلاقی یعنی داشتن ترحم و دلسوزی برای شهروندان که خاصیت هر افغان میباشد را فراموش کرده با بلند بردن قیمت که نظر به مصاحبه تاریخ ۱۳۹۸/۹/۲۴رییس حفظ مراقبت شصت فیصد باشنده گان آن مخالف آن میباشد، باشنده گان متذکره را در این هوای سرد زمستان مجبور ساختند به صندلی دوران زمان عبدالرحمن خان رو آورند باید بدانند در پهلوی سایر جفاها بالای ملت ما انجام داده این عمل شان نیز ثبت تاریخ کشور خواهد شد.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۲۱۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
عراق و لبنان پیش از ایران
سرگیی کاژمیاکین
اعتراض های گسترده در لبنان و عراق سیستم سیاسی این دو کشور را به لرزه در آورده است. علت اعتراضات و تظاهرات وسیع خیابانی مردم ناراضی مشکلات اقتصادی و اجتماعی است. دولت های غربی سعی بر آن دارند با استفاده از موقعیت به وجود آمده، نفوذ ایران را در این دو کشور تضعیف کنند.
از ابتدای تاسیس کشور لبنان، مبارزات درونی بین احزاب و گروههای مختلف قومی جریان داشته است. تقسیم قدرت بر اساس تعلقات حزبی و قومی و نه گرایش های سیاسی، مجال نفوذ قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای را درکشور لبنان فراهم کرده است. به همین مناسبت، این کشور کوچک و زیبای خاورمیانه تا اکنون جنگ ها و تنشهای زیادی را به خود دیده است.
سال ۲۰۱۶ مجلس لبنان پس از ۴۶ بار کوشش، موفق شد میشل عون را برای ریاست جمهوری معرفی کند. رییس جمهور جدید توانست آرامش نسبی برقرار کند و بین احزاب مختلف تفاهم ایجاد کند اما از همان ابتدای ایتلاف گروهها و احزاب، ایالات متحده و اسراییل با فشار بر دولت این کشور خواستار آن شدند تا حزب الله شیعه هوادار ایران را خلع سلاح کرده از صحنه سیاسی این کشور خارج کنند. اسراییل از لبنان همسایه ای خاموش و بی خطر را طلب می کند در حالی که حزب الله ها، نقش جدی برای دفاع از لبنان دارد و درعین حال با حمایت نظامی از حکومت سوریه به رهبری بشار اسد، در مقابل تروریزم ساخته و پرداخته ایالات متحده و اسراییل ایفا کرده است.
آتش جنگی که توسط امریکا و همدستانش در سوریه به پا شد، عواقب بس ناگواری را برای لبنان به وجود آورد. جمعیت این کشور قبل از جنگ ۴.۵ میلیون نفر بود در حالی که با هجوم پناهنده گان سوری این تعداد به بیش از ۶ میلیون نفر رسید. با وارد شدن پناهنده گان به لبنان، کسری بودجه دولت به ۱۱ در صد رسید و با افت اقتصادی، بیکاری رقم ۴۰ در صد را نشان داد.
مشکلات اجتماعی و اقتصادی کشور که از دهه های قبل بر روی هم انباشته شده بود با بحران های جدید شرایط را دشوار تر کرد. ضعف سازماندهی حکومت، فساد ناشی از فاصله عمیق طبقاتی، قطع دایمی برق، عدم مدیریت در پاکسازی محیط در زمان های طولانی همه و همه دست به هم دادند تا شرایط دشوار اقتصادی- اجتماعی برای شهروندان رقم زده شود. باید توجه داشت که ۵۸ درصد ثروت کشور در اختیار یک در صد از اهالی لبنان است. سعد حریری نخست وزیر و چند سیاستمدار دیگر امپراتوری اقتصادی دارند و ثروت آنها سر به میلیارد ها دلار میزند.
نیروهای خارجی با آگاهی از وضع نا بسامان در لبنان برای بی ثباتی بیشتر وارد معرکه شدند. از یک سو اسراییل با حملات هوایی و بمباران مناطق حساس و از سمت دیگر، امریکا با تشدید تحریم های برخی بانک ها، شرکت ها و شخصیت های ملی، خصوصا افراد با نفوذ حزب الله ها وارد میدان شدند. سر انجام وام دهنده گان خارجی به رهبری صندوق بینالمللی پول با وعدههای میلیاردی به بیروت، خواستار اصلاحات خاص برنامههای خود شدند. از ماه سپتامبر حریری با تاسی از رهنمودهای صندوق بینالمللی پول اعلام وضعیت اضطراری کرد. بسته شامل خصوصی سازی، کاهش هزینههای اجتماعی اعم از پایین آوردن حقوق بازنشسته گان، کارمندان دولت و پرسنل ارتش و افزایش مالیات را به اجرا درآورد.
حزب الله و متحدین این حزب، با طرح حریری مخالفت کردند. در این رابطه حسن نصراله اعلام کرد: « برنامه دولت منجر به انفجار اجتماعی خواهد شد. مشکلات اقتصادی با کاهش هزینه عموم مردم قابل حل نیست بلکه هزینهها را طبقه حاکم باید بپردازد». پیشنهاد نصرالله از طرف دولت شنیده نشد و از ۱۷ اکتوبر صدها هزار نفر به عنوان اعتراض به شرایط موجود به خیابانها آمدند.
حزب کمونیست لبنان در جریان اعتراضات خیابانی این کشور فعالانه شرکت کرد و طی اطلاعیه ای نوشت: « کابینه حریری، توسط صندوق بینالمللی پول، بانک های بزرگ اروپا و پادشاهی های عرب هدایت می شود. تظاهرات و به میدان آمدن مردم، برای اولین بار، جدا از وابسته گیهای قومی و حزبی است و ما آن را یک قیام ملی می دانیم. خیزش شهروندان علیه طبقه حاکم است که ثروت ملی کشور را غارت می کنند».
سناریوی مشابهی با تفاوتهایی در عراق شروع شد. ایتلاف به رهبری ایالات متحده امریکا با سرنگون کردن صدام حسین، حاکمیت ضعیفی را که هدف آن نه توسعه کشور بلکه تامین کننده منافع بیگانگان بود به مردم این کشور تحمیل کرد. عراق به عنوان یکی از بزرگ ترین صادر کننده گان نفت، همچنان آلوده به فقر، فساد، بیکاری و نا برابری است. در مدت ۱۵ سال مقامات دولتی ۴۵۰ میلیارد دلار از بودجه های کشور را دزدیده و فرار کرده اند. زیرساخت های اساسی که بر اثر جنگ تخریب شده بود، به علت سو مدیریت هنوز ترمیم نشده اند. قطع برق دایمی است و در بصره هزاران نفر بر اثر آلوده گی آب مسموم شده اند.
عراق موج های اعتراضی بسیاری را تا به حال از سر گذرانده است اما حوادث اخیر در این کشور بی سابقه می باشد. از ابتدای اکتوبر مردم با جمعیت های میلیونی با اعتصاب، تظاهرات و شورش عمومی به میدان آمده اند. واکنش خشونت بار مقامات، آتش خشم مردم را شعله ور تر کرد. پولیس علاوه بر به کار بردن گلوله های پلاستیکی و گازهای اشگ آور، برای خاموش کردن فریاد مردم از گلوله جنگی استفاده کرد که تا به حال بیش از ۳۰۰ نفر کشته شده اند.
ح ک عراق با موضع گیری صریح در ارتباط با وضعیت این کشوراعلام کرد: « دولت در تمام سطوح با شکست مواجه شده است. مقامات کشور باید هر چه سریع تر برای رفع نیاز های مبرم مردم اقدام کنند. مقدمات همه پرسی و انتخابات زود هنگام را در دستور کار قرار دهند. مبارزه با فساد و مجازات افرادی که در سرکوب مردم شرکت داشته اند باید در الویت قرار گیرد. اکنون زمان آن رسیده است تا دولتی بر اساس دموکراسی و عدالت اجتماعی زمام امور را به دست گیرد».
در مقایسه با وضعیت لبنان، حوادث عراق به سمت و سوی دیگری هدایت می شوند. در بغداد و تعداد دیگری از شهرها تیراندازان نا شناس به برخی از تظاهر کننده گان و ماموران پولیس شلیک کردند و عده زیادی کشته شدند. بزرگ ترین بندر این کشور، بندر ام القصر که از آنجا نفت صادر و مواد غذایی وارد می شود بسته شده است. آتش زدن ادارات دولتی و دفاتر احزاب، از جمله دفتر ح ک در شهر ناصریه نمونه های قابل تاملی می باشند.
در آشفته بازار حوادث عراق، از یک طرف تروریست های داعش فعال شده اند و از طرف دیگرهواپیما های بمب افکن اسراییل، پایگاه های شبه نظامیان شیعه را بمباران کردند. شایعه انتقال نیروهای ویژه ایران برای سرکوب تظاهرات در این کشور به طور وسیع پخش می شود. درهمین حال روز ۴ نوامبر، نیروهایی سعی کردند کنسولگری ایران را در شهر کربلا به اشغال خود درآورند. رسانه های خارجی با تبلیغ حضور نیروهای ایرانی و پخش اخباری، مبنی بر این که : «ایران در حال به یغما بردن ثروت مردم عراق» است سعی در تخریب روابط دو کشور دارند.
در این میان مقامات وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا طی اطلاعیه ای با صراحت اعلام کردند: « واشنگتن باید برای مردم عراق روشن کند که جنگ علیه ایران موجب تقویت استقلال بغداد خواهد شد. مردم این کشور قربانی نزدیکی تهران و بغداد هستند».
انگیزه واشنگتن کاملاً واضح است. تعداد نیروهای نظامی امریکا در عراق به رقم ۵.۲ هزار نفر می رسد. بر این تعداد کارشناسان نظامی و افراد وابسته به شرکت های خصوصی نظامی را هم باید اضافه کرد. اخیراً نیز تعداد هزار سرباز امریکایی از سوریه به جمع نظامیان افزوده شده اند. پایگاه های نظامی در عراق در حال باز سازی هستند و تعداد دیگری نیز در حال ساختمان می باشند. شاهراههای استراتیژیک بغداد- دمشق و بغداد - عمان در حال ساخت هستند. بدین ترتیب امریکا خواهان بازگرداندن نیروهای نظامی خود از عراق نیست. در این ارتباط جان هود، شریک تجاری امریکا در عراق با صراحت اعلام کرد: « ارتش عراق بدون حمایت ما قادر به تامین امنیت کشور خود نیست»
از جانب دیگر روندی در حال اجرا است که با برنامه اشغالگرانه واشنگتن مطابقت ندارد. روز اول نوامبر روند همسان سازی انرژی برق ایران و عراق شروع شد. در سه سال آینده سوریه نیز به شبکه انرژی عراق و ایران وصل خواهد شد. ایجاد شبکه های بزرگ حمل و نقل و راه آهن بین سه کشور مورد گفت و گو قرار گرفته است. شروع ساخت و اتصال راه بین شلمچه از طرف ایران و بصره پیش بینی شده بود که در اثر حوادث داخلی عراق برای مدتی متوقف گردیده است. همکاریهای نظامی بین دو کشور قرار است تقویت شوند. توافقنامه ای بین نیروهای دریایی دو کشور امضا شد و ایران در زمینه تقویت دفاع هوایی به عراق کمک کرده است.
در سالهای اخیر، روابط عراق با جمهوری خلق چین در حال گسترش می باشد. پکن در سال گذشته جای اول را در تجارت با بغداد به دست آورد. با مسافرت عادل المهدی، نخست وزیرعراق در ماه می به چین این کشور به پروژه یک مدار یک گزینه ( نوسازی جاده ابریشم) پیوست. بر اساس توافق طرفین مبلغ ۱۰ میلیارد دلار به ساختن جاده، بنادر و نیروگاه ها اختصاص داده شده است. پکن همچنین توانست امتیاز توسعه میدان بزرگ نفتی مجنون را به دست آورد.
وقایع و حوادث در لبنان و عراق با تمایلات و استراتیژی ایالات متحده امریکا و متحدین این کشور در خاورمیانه مطابقت دارد. باید توجه داشت که آن ها در گام اول از اشتباهات رژیم های حاکم در این کشورها سواستفاده می کنند. بنا براین، نا بسامانی های پدید آمده باید درس و عبرتی برای کشورهایی باشد که خواهان استقلال می باشند.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۱۲۲
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
سلبریتیزم ، پولداربودن چیست ؟
زرغونه ولی
سلبريتيزم ، آیين جديد قدرت نمايى بيمارى واگير در جهان امروز که به سرعت در حال توسعه و رشد است.
معنا سلبريتيزم چيست ؟
سلب به معناى رفتار ،سبک و شتاب ، واژه سلبريتى (Celebrity) درانگلسی به معناى شهرت ، پولدار بودن بطور کلی واژه سلبریستی برای افراد مشهور به کار می رود و از بازیگران گرفته تا افراد که در بخش های سیاست ،ادبیات ، مذهب ، هنر ،ورزش ، موسیقی و ... فعالیت می کنند . که متاسفانه نسل مدرن در جهان فناوری امروز بيشتر به شهرت طلبى ، پولدار شدن و مشهور شدن رو آورده اند تا خدمتگذاری بشر دوستانه و اين وضعيت در حال توسعه و رشد است. این واژه برای افراد که طرفداران زیاد دارند و معروف استند هم ابلاغ شده که از جمله امراض ساری و واگیر شمرده می شود که هر فرد به زودی می تواند به این مرض مصاب شد زیرا وابسته به خواست های بشری ، احساس و فطرت انسانی است .
سلبریست ها می توانند از حرکت کوچک اجتماعی گرفته تا بزرگ که مورد قبول مردم جهان قرار بگیرد ، به شهرت و محبوبیت برسند و یا هم برعکس آن که با اعمال زشت و نابکار به مردم جامعه به قوت های مافیای برسند و به خاطر رسیدن به اهداف شان با استفاده از احساسات فردی تعدادی از افراد جامعه را افزار قرار بدهند و طرف دار خود بسازند و یا هم از استراتژی های سرمایه داری با نمایش ، تبلیغات پر درآمد رسانه ای ، خریداری تعداد از افراد جامعه و گماشتن نماینده گان شان بکار و پرداختن پول به این دسته از افراد و بعضا هم این افراد را به خاطر رسیدن به شهرت شان سوء استفاده قرار بدهند که از این طریق به اهداف خود می رسند .
افزارکارسلبريتيزم
۱- رسانه ها :
اعم از رادیو ، تلویزیون ،سینما وسرمایه و پول ، فیسبوک ، تویتر ، تلگرام ،انستاگرام ،اسکایب ، پالتاک ویبسایت ها و غیره صفحات اجتماعی و انترنتی
۲- استعداد ، لیاقت ،شجاعت ،جسارت
۳- فیگور
اعم از چهره های زیبا ، خشن ، دلچسپ، جالب اندام های موزون ، زیبای طبیعی و یا اجرای شده
نقش ارزنده گرداننده گان و گوینده گان که خود یکی از جمله سلبریست ها استند در معرفی چهره ها ، اماکن ، سرمایه داران ، سیاستمداران و مطالب مورد بحث نقش بیشتر دارند. به هنرمندان ، بازیگران سینما ، بازیگران تیاتر ، سرمایه داران هم سلبریتی ها گفته می شود.
قبلا که سینما و تیاتر در سلبریتی اشخاص و تبارز استعداد هنرمندان و ستاره های سینما ها بیشتر نقش داشت ولی جهان مدرن امروز وسیعتر در پهناوری مدرنیت علم تخنیک برنامه ریزی های سلبریتی را دشوار تر ساخته است رویاهای که مردم در سر دارند وقتی به تماشا و خبررسانی آن از طریق رسانه ها مطلع شده و یا تماشا می نمایند از بازیگران و قهرمان چنین فیلم ها و یا
ویدو ها حمایت می کنند که حمایت مردمی در مشهور شدن و معروف بودن اشخاص سلبریستی
نقش قابل ملاحظه دارد.
قهرمان ها و ستاره ها هم در پیشکش استعدادهای شان منحیث بازار کلایی که در بازار تجارت با ارزش و مورد پسند مردم است با نوآوری و متفاوت تلاش می ورزند تا چشم تماشاگر و بیننده را با خود داشته و برنده احساس و عواطف تعدادی بیشتر مردم و افراد جامعه که در شهر ، مملکت و بالاخره در جهان به او علاقمند استند را با خود داشته باشند و به این شکل می توانند محبوبیت سلبریستی را کسب کند مانند بازیگران هالیوود، بالیود ، ستاره های مشهور جهان سینما ،هنر ، و یا هم تعداد افراد با کار های بشر دوستانه شان با مردم باشند که به معبوبیت و مشهور شدن شان می افزاید.
سلبریست ها با معرفی شان در هر جامعه می تواند به فرهنگ توده ای و شکاف های اصلی آن جامعه دریک دوره مشخص پی برد و پیوند داشت زیرا که فرهنگ فراتر ازعلاقه به انسان های معروف و انعکاس ارزش های جمعی و رابطه پیچیده میان انتظارات اجتماعی اقتصادی حتا سیاسی است که در سیاست می توان چنین چهره ها با حضور پر رنگ شان در بازار سیاست جهانی باشند دریافت که موجودیت ستاره های سیاسی با عرضه کردن ارزش های کالای شان در بازار سیاست با مبارزات و حمایت شان از مردم و خدمتگذاری به مردم به چهره های مطرحه و نامدار مبدل می شوند که نسل های بعدی آنان را با مرور تاریخ شان الگو قرار داده و برای چندین نسل ها و یا هم ابدی قلب ها را تسخیر می نمایند و چهره های شان تاریخی می شود و از سلبریست ها موفق شمرده می شوند .
امروز که سلبریتزم به مرض ساری مبدل شده است که با مشهور شدن شان در تعدادی از افراد روحیه زشت قدرت طلبی و جاه طلبی ، خود خواهی برتربودن از دیگر افراد جامعه را در تمام عرصه های سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی با خود دارد
که حس خود خواهی و جاه طلبی سلبریست ها را در جهان ایشان را به رقابت می کشاند که پیامدهای خشن و زشت را بجا می گذارد و منجر به جنگ ها و کشتار بی رحمانه مردم می شود اگر توجه به زمام داران تعدادی از کشور های جهان شویم که بیشتر سلبریست استند می خواهند در رقابت فروش اسلحه و سلاح جنگی مقام اول را داشته باشند که خود باعث جنگ و مناقشه بین کشور های ابر قدرت شده است که مردم کشور های سوم را به تباهی می کشاند مانند جنگ افغانستان ،عراق و ....چون موضوع بحث ما اینجا جنگ نیست کوتاه اشاره بود درمورد رشد سلبریتیزم سیاسی . بیشتر روی سلبریست های مشهور سینما ،ورزش ، هفت شهرهنرکه در بخش ها مختلف می توان یاد آور شد اعم از شعر ،داستان ، موسیقی ، نقاشی،تیاتر ، بازیگران سینما ، مجری ها ، گوینده گان و گرداننده گان رادیو و تلویزیون که چنین چهره ها بخصوص ستاره گان تلویزیون ها که خود زنده گی نورمال شان دنبال می کنند ولی برای مردم روشنگری نموده و الگوی محبوب و قادربه تغیر افکار مردم شان استند و سلبریست ها مدیون رسانه ها استند که روزانه رفتار شان را میلیون ها انسان از طریق آن تماشا می کنند و محبوبیت و ثروت را به دست می آورند .
تعدادی از افراد جامعه که حتا خود شان هم نمی دانند که چگونه معروف شده اند بعضا اتفاق های کوچک منجر به محبوبیت شان شده است که برای مردم دلچسپ بوده و روزانه میلیون ها انسان علاقمند دنبال کردن کارهای شان در روز می باشند و متجسس استند که امروز این ستاره فلم مصروف چه کار هاست و چه می کند و ماجرای زنده گی خصوصی آنان را دنبال می نمایند که این ستاره گان و سلبریست ها با تغییرات کوچک در رفتار شان بزرگ ترین حرکت را در جامعه بوجود می آورند و در بخش های مختلف زنده گی مردم و جامعه اثر گذارهستند .
تعدادی از سلبریست های معروف جهان در عرصه های مختلف مانند اوباما، استیون استپیلبرگ ، اپرا وینفری، پل مک کارتنی ، جی .کی. رولینگ، جی زی، شان کامز، مدونا، بیانسه، دریک، کریستانو رونالدو که این ستاره ها از جمله سلبریست ها و ثروتمندترین جهان هستند.
( با استفاده از معلومات اسم ها در نت )
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱۴/ ۱۹ـ ۱۱۰۸
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
په اوسنۍ اوضاع کې د ملي مترقي دموکراتیکو قوتونو رسالت او مسوولیتونه
ولی منګل
د ملي دموکراتیکو ځواکونو د ویښتیا او د هغوی د وحدت اړتیااو مسوولیت په داسې حال او اوضاع کې رامنځ ته کیږي چې، هېواد او ټولنه لا نوره هم د اوږده ناورین او بحران پر لور درومي او په
یوه خونړي ګرداب کې غرقیږي، جګړه، ظلم، ټولنیزه بې عدالتي او د بې وزلۍ غمیزه هره ورځ
زموږه له ټولنې قرباني اخلي؛ نوې سرمایداري مرحله لکه د انساني وینو ویالې ، زموږه له سترګو تېریږي؛د اخلاقي معنویاتو او ارزشونوځای مادیات نیسي؛ موړ لا مړیږي، او وږی لا پسې وږی او نهار کیږي. د هېواد معدنیات او زېرمېزموږ د سترګو پرمخ لوټ او تالا کیږي.د هېواد آزادي او
استقلال له منځه تللی دي.
په دې خاطر ده چې ، د ملي دموکراتیکو، هغه قووتونه چې د یوه غوړیدلي افغانستان،د یوې هوساټولنې؛ چېرته چه ټولنیز عدالت، رېښتبني دموکراسي او رښتینې ولسي ولسواکي ، تامین وي ، دنده او
مسوولیت دی، چې د یوه مشترک پلاتفورم ، کړنلارې او شعار لاندې په یوه پراخه جبهه یا ایتلاف کېراټول شي ؛ په پرګنو کې پراخ سیاسي نفوذ وکړي، رابیدار یې کړي؛ د خپلو پرحقه غوښتنو او
نیازونود لاسته راوړونو لپاره یې د مبارزې لپاره لارښوونه او لارښودنه وکړي ؛ او په دې لار کې یې مخکښاناو مشعل لګونکي شي.
ځکه تر څو چې په ټولنه کې پراخې منځينۍ ، بې وزلې پرګنې، د ستم لاندې بزګران او کارګران
ځوان روڼ اندی قشر را ویښ نه شي؛ او هغوی نړلید، او سیاسي شعور تر لاسه نه کړي،چپ ملي دموکراتیک غورځنګونه نه شي کولای چې بري ته ورسیږي ، دغې تراژيدۍ ته خاتمه ورکړي او خپل رسالت ترسره کړي.
يو څه چې د یادولو وړ دي ؛ هغه دادي چې«چپ » حتمي په دې مانا ده چې هغه دې کمونیستي غورځنک واوسي.دغلته چپ هر هغه ځواک دی چې د ټولنیزې بې عدالتۍ، نابرابرۍ، ظلم ، استبداد اود ټولنې د شاته تګ او یا ټولنه په یوه متوقف حالت کې پرېښودل کیږي، پر ضد یې مبارزه ، هڅه اوهاند دي.
نن په افغانستان کې د یوه ولسي اوښتون او بدلون لپار ذهني او عیني شرایط موجود دي ؛ځکه هغه څوک چې پاس د قدرت په ماته ګاډۍ ناست دي، دچلولو توان يې له لاسه ورکړی دی او یا ورکوي یې؛ او کوز یا کښته ولس د هغه بیعت نه کوي او د هغه واکمنۍ ته نور « نه » وایي.
څوک دي چې « دا د خدای زور او قهر» یعنې ولس ، د حاکمې کړۍ چې د ولس پر ګردو پراته
ده ، منسجم کړي، رهبري یې کړي تر څو هغه له واکه وغورځوي؟
روښانه خبره ده هغه د حق او عدالت، ټولنیزې بې عدالت ضد ملي ترقي خوا او وطنپال ځواکونه دي اود هغوی د ګډ ائتلاف تاریخي رسالت او مسوولیت دی.
خو داسې مترقي ځواک ، ګوند یا ایتلاف لا نه شته چې د دغو شرایطو نه په ګټه اخېستلو سره یوه ولسي، پرګنیز د مظلومو طبقو د پاڅون لپاره د مخکښ دنده پرغاړه واخلي، مشري او لارښودنه یېوکړي.
داسې ځواک هغه وخت رامنځ ته کېدای شي چې د علمي انقلابي تیورې ؛ چپې مترقي فکر او شعور ،ذهني اند نه برخمن ، باورمند او عقیده من وي.زموږ هېوادوال په تېره بیا مظلومه طبقه د هغې
مایوسۍ چې « نه کیږي » په ذهني بحران کې راګیردي.څوک دي چې ورته ووایي چې « کیږي »،
هغه ملي دموکراتیک عدالت غوښتونکي، د یوې نېکمرغې هوسا ټولنې دیوې روښانه راتلونکې د جوړونې ، د یوه ځواب ورکوونکي ، قانون نا ماتونکی حکومت متعهد ملتپال او وطن پال ځواکونه دي.
د افسوس ځای دی چې، د ملي مترقي چپ پلوو په تېر حاکمیت کې هم داسې کسان کم نه وو ؛ او دنن ورځې په ورته ګوندونو کې هم کم نه دي چې وایي « نه کیږي » په غمیزه کې ګیر دي.
ان ځينو خو د خپلو مرامونو او هدفونو نه هم تېر شول ؛ او د تورې ارتجاع سره یو ځای شول.
د چپ مترقي افکارو کلاسیکان او د دغې تیورۍ بنسټ ایښودونکي؛ موږ ته را زده کوي چې دا یوه قانونمندي ده ؛ چې د مبارزې په دغه اوږده بهیر کې نهایي بریا د هغوی ده.؛ خو په دې شرط چې د خپلې دغې پر حقه مبارزې څخه څوک ستړي او مایوسه نه شي ؛ او مایوسه او ستړي کیږي به هغه څوک چې ، د سیاسي شعور او سواد او انقلابي علمي تیورۍ نه بې خبره وي ؛ او ناخبري له د غېتیورۍ نه ، ناباورمندي رامنځ ته کوي؛ او ناباورمندي، دې دغه بهیر مزل نور هم اوږدوي.
نوې انقلابي تیوري
په دغې تیورۍ کې انقلاب حتمي په دې مانا نه دی ، چې په ټولنه کې دې دیوه مترقياوښتون یا بدلون لپاره دې وینه تویه شي او یا د یوه عوام غولونکي ناکارا ، په سياسي او اقتصاد فساد ککړ نظام د تغیر لپاره د ه ډوکي مات شي او یا د نظام اساسات اوبنسټونه دې ویجاړ شي.
که د « زړې انقلابي تیورۍ » تعریف په ټولنه کې د دیالیکتیکي قانون د کمي او کیفي تغیراتو او
د رامنځ ته شویو ټکرونو او تضادونو پر سر بحث دی؛ د خودکامه اودیکتاتوري ، ټولواکي رژيمونو
د هغوی دځان ته جوړ شویو آینو اوقوانینو له بېخه لهمنځه وړل دي؛ او پرځای یې د کارګري طبقې دیکتاتوري ګوند قدرت ته رسول دي.
په نوې انقلابي تیورۍ کې، ټکر د نظام د اساساتو سره او د هغه د قانون سره نه دی،ټکر د یوې واکمنې، درغلګرې، مفسدې حلقې سره دی، چې دبهر څخه د صادره شوېدموکراسۍ پر مټ په جعل
او تزویر د خلکو پر اوګو سپاره ده.
دغلته موږ هرهغه مترقي بدلون ته چې ټولنه له بېخه د پرمختګ او مترقي نوښتونو اوبدلونونو په لور وخوځوي، چېرته چې انساني ارزښتونه ، ټولنیز عدالت، انساني حقوق، فردي مصوونیت او
عدالت ، آزادي او برابري ، رفاه او ښه راتلونکې پکې تضمیناو خوندي وي، انقلاب ویلی شو.
په دغې تیورۍ کې د مترقي بدلون یا اوښتون لپاره، اړینه نه ده چې د هغه متحرکه قوه یا ځواک دې حتمآ پرولیتاري انقلابي ګوند وي.
د ملي مترقي قوتونو ائتلاف په دې شرایطو کې د نظام اصلاح او د بې کفایفه واکمنانو د لیرې کولو
اود مترقي بدلو ن په مانا ده.
هر هغه ملي مترقي بدلون چې د یوه استبداي، دیکتاتوري، نا مشروع ، عوام غولونکي، مفسد نظام یا رژيم نه وروسته راځي او ځای ناستی یې کیږي، هغه یو اوښتون او انقلاب دی؛ځکه چې دې دغه
بدلون سره د هېواد اکثره دمظلومې او بې وزلې طبقې هیلې تړلې دي ؛ چې نور نه غواړي د یوې ظالمې حاکمې کړۍ لاندې ژوند وکړي، ځکه چې نور راپاڅيدلي چې خپل حقه حقونه ترلاسه کړي ؛
او د هغوی حقونه تامین او خونديوي؛ځکه چې هغوی پراخ مترقي بدلونونه، يو ځواب ورکوونکي ، کارکوونکی او د ټولنیز عدالت پلي کوونکی، د هېواد د رفاه او غوړیدنې ، د یوې ښکلې نېکمرغه راتلونکې حکومت غواړي ؛ او سیاسي اواقتصادي فساد، ظلم او ناروا له منځه وړل غواړي.
په سیاسي او اقتصادي فساد ککړ نظام هغه دی چې، په فرېب او نیرنګ ، دغلکارۍ او د هغو پيسو په زور چې له خلکو یې شکولې دي، د خلکو پر اوږو سپور وي او د ځان د مشروعیت لپاره د
درغلۍ او غلاشوېو رایو له لارې ځان مشروع کوي.
د یادولو وړ بولم چې دې دغو انساني موخو او هدفونو لپاره د هر دولتي قانون په چوکاټ کې چې وي،ملي مترقي دموکراتیک ائتلاف ، حق لري چې هغه ترلاسه کړي.
ځکه کله کله قانون له ډېرو ښو انساني ارزښتونو ، معنویاتو ا ومدنیاتو ډک وي، خو قانون
چلوونکيیې په سیاسي او اخلاقي فساد ککړ وي او دقانون په پلي کولو کې بې تفاوته،
ؤ ناکارا او بې پرواوي.د داسې واکمنو لپاره قانون د قدرت د اوږدولو لپاره تشه یوه وسیله وي؛ چې دواکمن واک په خطرکې وي؛ بیا د قانون مادې وړاندې کوي، چې د خلکو ګټې په خطر کې وي بیا
د قانون فیصلې .
تاکید باید وشي؛ موږ دې دغه قانونون پر ضد مبارزه نه کوو، موږ د قانون د اصل پلي کولو په خاطرمبارزه کوو چې حاکمه کړۍ پکې پاتې راغلې ده.
د مبارزې په دې بهیر کې نه باید ملي مترقي او ټولنیز عدالت پلوه قوتونه د موقتي مفاداتو لپاره د
حاکمه بې کفایته د اکثریت ملت د کرکې او نفرت کړۍ سره سازشونه او جوړجاړی وکړي؛ ځکه چې داډول عمل، په جنبش او تحریک کې د انحراف رېښه تولیدوي او مترقي قوتونه له خپلو غایي
ارمانونو اومرامونو نه کږلارې ته سوق کوي.
په اوسني وخت کې له هر څه مخکې د ملي دموکراتیکو مترقي ځواکونو د ائتلاف یااتحاد
اړتیا ده چې د یوه ګډې کړنلارې ، مراملارې او پلاتفورم لاندې سره راغونډ او یو موټیشي. د ځان محورۍ ، ګروهي ، فرکسیوني ، شخصي ګټې او ځاني غوښتنو ، د رهبریت او مشرتوب رنځ او
مرض پر ځای ، ملي هېوادنۍ سترې انسان دوستانه ګټې ارمانونه د خپل ضمیر سترګو ته ودروي.
هغوی یوازینی بدیل او الترنتیف دی چې، کولای شي هېواد او ټولنه دیوې اوږدې غمیزې او
بحران نه خلاصه کړي.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۱۱۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019
نقش متناقض اصول رفتاری ملل متحد در تراژیدی افغانستان
عبدالاحمد فیض
با توجه به اصول ومفاد منشور، حفاظت ازصلح وامنیت جمعی ازوظایف تاخیزنا پذیری سازمان ملل متحد پنداشته میشود، مسوولیت که این نهاد بدلایل چون نقایص ساختاری واعمال نفوذ قدرت های معین درراستای تحقق آن ازبدوی ایجاد تا اکنون با مشکلات عدیده مواجه بوده است. اینک که درآستانه هفتاد وچهارمین سالروزایجاد این نهاد جهانی قرارداریم،اعتبارسازمان بعلت عدم توجه لازم به آلام بشریت که درنتیجه اشغال و تجاوز خارجی یا منازعات داخلی متحمل میگردند، بگونه فزاینده وروزافزون درحال کاهش بوده است.
روند تاریخی رسیده گی به منازعات بین المللی بويژه تصادمات ورویارویهای منطقه وی درتمام دوران فعالیت سازمان بوضوح گواه این واقعیت است که این نهاد بعلت اعمال نفوذ قدرت های معین درشورای امنیت درراستای تحقق عمده ترین وظایف جهانی خود یعنی مساعی جمیله درکاهش ویا ختم منازعات ناکام بوده وعملیه صلح سازمان دراکثریت قضایای عمده درمقیاس منطقه وی درحاشیه قرارگرفته است، لذا مبرهن است که نه تنها سازمان با دنباله روی های پیهم ازهژمونی های قدرت وفیگورهای زورگودرشورای امنیت درتضاد با کرکترحرفه وی واصول رفتاری این نهاد قادربه جلوگیری ازتجاوزات مسلحانه خارجی علیه حاکمیت های مستقل درموارد متعدد نگردیده است بلکه دربسا موارد ملل متحد خود بیک ناظر بی طرف برتراژیدی های غم انگیزمردمانی مبدل شده است که هرروزخون فرزندانش دردفاع از حق حاکمیت وآزادی ملی شان دربرابرعنصرتجاوزدرجنگ های تحمیلی نیابتی بزمین میریزد که عاملان بیرحم آن درجهت تحقق اهداف سیاست خارجی بیگانه می جنگند.هکذا بی مورد نخواهد بود تا اذعان کرد، که سازمان ملل متحد درزمینه اتخاذ تصامیم درامورات عاجل وضروری شدیدأ ازلابی گیری های که درقالب بکارگیری دیپلوماسی خدعه و تحکم درباصلاحیت ترین ارگانش یعنی شورای امنیت بسود دولت های مشخص صورت میگیرد متأثیراست که بوضوح به اصل بیطرفی واصول کاری سازمان لطمه وارد نموده است.
تداوم جنگ درافغانستان که بی تردید محصول انکارناپذیری مداخلات وتجاوزات بی رویه خارجی خوانده می شود، درچهاردهه گذشته درجنب خسارات مالی و ویرانی های گسترده، تلفات عظیم انسانی را برمردمانی بیدفاع افغان تحمیل نموده است که بخش قابل توجه تلفات انسانی ناشی ازجنگ درین کشورراغیرنظامیان بویژه اطفال و زنان تشکیل می دهدکه بوسیله طرف های منازعه با نقض فاجعانه معیارهای بین المللی حاکم درمنازعات مسلحانه و حقوق بشری حادث شده است، لذا وضع حاکم جنگی وبحران درین کشوردرگیرمخاصمات مسلحانه مستلزم اتخاذ یک رویکرد مسوولانه وعاجل سازمان ملل متحد بود که درپرتو مفاد منشوردر راستای کاهش خشونت، قطع مداخلات بیرونی و جلوگیری از تلفات انسانی درافغانستان بکارگرفته میشد، درحالیکه افغان های مظلوم که درزادگاه شان به اسرای جنگ مبدل گردیده ،هیچگاهی اقداماتی را که به تغیرات مطلوب دراوضاع منجرگردد، ازسوی ا ین نهاد مسوول شاهد نبوده است.
همچنان سازمان ملل متحد، درتمام دوران نبردهای خونین دهه هشتاد درافغانستان بیشترینه درنقش یک مرجع امداد رسان آنهم درعرصه همکاری های انساند وستانه ظاهر وبا تقبیح حضورقشون اتحاد شوروی سابق درین کشوربدون توجه به عمق فجایع ناشی ازجنگ که مداخلات طیف گسترده ازدولت ها را در سطوح منطقهوی وفرا منطقه با خود داشت، ازصدوریک طرح جامع وعادلانه در زمینه، که به ختم جنگ وخونریزی ها درافغانستان منتهی گردد تحت فشارمحافل غرب کوتاه آمد وتریبون سازمان ملل متحد بیک تریبون راه اندازی گفتمان مغایرحقایق نهفته درنبردگاه افغانستان مبدل گردید.
بعد ازخروج نیروهای نظامی شوروی در۱۵ فبروری۱۹۸۹ترسایی که بعد ازانعقاد معاهده ژنیودر۱۴ اپریل ۱۹۸۸ ترسایی عملی شد، سازمان موفق نبود تا با استفاده ازاعتبارش درخصوص اجرای مفاد معاهده که زمینه را برای قطع جنگ مساعد مینمود،استفاده نموده واین امرباعث شد تا عملیه صلح ملل متحد که با توظیف سیوان نماینده ذیصلاح این نهاد درسال (۱۳۷۰)هجری-خورشیدی آغازیافت ورهبری وقت کشوربه هدف ختم منازعه وموفقیت روند مصالحه میان طرف های منازعه به واگذاری قدرت رضایت داد، به موفقیت بیانجامد.
با ایجاد حاکمیت احزاب جهادی دراپریل(۱۹۹۲) که به تصادمات گسترده میان گروهی برسرتقسیم قدرت انجامیده و درنتیجه آن بخش های وسیع مرکزکشوروتأسیسات عامه منهدم، به تلفات گسترده غیرنظامی ودورجدیدی مهاجرت های کتلوی منجرشد، اداره ملل متحد بیش ازپیش چون عنصرنظاره گری دردها، مصایب وسیاه روزی مردم بیدفاع این کشورچهره گشود ، درحالیکه سازمان میتوانست درنقش میانجی مؤثریت خود را با توجه به امکانات وریزفهای قدرتمند ازمنظرصلاحیتهای حقوقی که دراختیاردارد، درختم یا کاهش رویارویهای نظامی درجنگهای میان گروهی انجام داده وحتا با درنظرداشت تجاروب جهانی به اعزام نیروی حافظ صلح درافغانستان مبادرت میورزید درحالیکه سازمان صرف به صدوراعلامیه ها مبنی برابرازنگرانی ازوضعیت حقوق بشری مردم افغانستان اکتفاء ورزید.
مردم افغانستان روزهای سیاه دوران حکومت گروه طالبان را که با توحش، تعقیب وتضیع فجیع حقوق انسانی مردم این سرزمین همراه بود ازیاد نبرده ومطمین هستیم که همواره درخاطره فرد- فرد انسان این وطن باقی خواهد ماند، لذا سازمان درین برهه ازمصایب مردم افغانستان که عملأ شاهد وقوع حوادث هولناک ودوام منازعات خونین درین کشوربود، علی الرغم امکانات وابزارهای مؤجه سیاسی وحقوقی که درجهت مهاراوضاع ومساعدت دردست داشت با ریختن به اصطلاح اشک تماس درقبال حوادث مرگباروطن مان موقف گرفت. مزید برین اذعان میتوان کرد که اداره ملل متحد بعد ازفروپاشی نظام طالبان ازتعقیب یک عملیه جامع صلح میان طرف های افغان درکنفرانس بن کوتاه آمده ودرنتیجه طرحی ایجاد اداره ای درکابل با توجه به علایق سیاسی وتمایلات راهبردی قدرتهای دخیل در قضیه افغانستان به این کشورتحمیل شد که پیامد ناشی ازآن آغازصفحه جدیدی ازجنگ وخونریزی بی وقفه درین کشوربود.
جنگجویان مسلح درجنگ کنونی که با تشکیلات متعدد تروریستی پیوند داشته وازحمایت های وسیع تسلیحاتی، مالی واطلاعاتی رژیم واداره جاسوسی پاکستان برخوردارمیگردد، هیچ روزی را نمیتوان سراغ داشت که مردم بیدفاع ما را درهرکجائی حتا درمعابد، مساجد، مدارس مذهبی وحتا منازل شان مورد حملات وحشیانه قرارندهند، عاملان این جنایات که درجهت تحقق اهداف سیاست خارجی حامیان بیرونی میجنگند ، فاقد آدرسهای پنهان نبوده لذا ملل متحد نه تنها شاهد بحران و فجایع ضد انسانی درکشورماست بلکه ازپهلوهای عریان وپنهان وماهیت جنگ کنونی مطلع است که لزومأ میبایست بدون تأخیروبا پیروی ازاصول منشوروقطعنامه های متعدد ضد تروریستی شورای امنیت درجهت تنبیه عاملان وحامیان معلوم الحال آدمکشان اقدامات لازم مرعی میداشت ، درحالیکه سازمان با صدوراعلامیه های میان تهی وابرازتأسف نسبت به قتل وکشتارگروهی مردم افغانستان رفع مسوولیت نموده است، چنانچه شورای امنیت حمله تروریستی ۱۸ اکتوبربریک مسجد درولایت ننگرهاررا که مصداق خشن جنایت جنگی وتوحش علیه انسان و انسانیت توصیف شده وبیش ازصد کشته ومجروح ازخود بجا گذاشت، با صدوراعلامیه تقبیح وبدون ذکرنام عاملان و حامیان این جنایت مشهود ، ازدول عضوخواست تا حامیان وعاملان این حمله را مجازات نمایند. لذا با درک وفهم ازاین موضوع که سازمان را نمیتوان یک (سوپرپاوریا دولت جهانی) پنداشت واما با درنظرداشت مسوولیت ها وصلا حیت های که این نهاد دراختیاردارد موقف منفعل سازمان در قبال حوادث خونباردرین کشورغیرعادلانه، تبعض آمیزو غیرمسوولانه بوده و مردم ما حق خود میداند تا این سازمان جهانی را به برخورد دوگانه وناقض اصول رفتاری اش متهم نماید.
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۰۲۶
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
Copyright ©bamdaad 2019