صلح با طالبان، یک معما یا حقیقت؟

 

عبدالاحمد فیض

طالبان وارثان وبازمانده گان جهادگران وسربازان صادق وبا وفایی ایدیولوژی جهاد وانقلاب اسلامی جهانی است که دردهه هشتاد بنام « سربازان خدا » درقالب لشکرجهاد اسلامی، ازمربیان وحامیان عربی شان مانند اسامه بن لادن، عزام ودیگران درمدارس افراطیت دینی، به سیاق وروش های نوین نبرد سنگین مسلحانه ومبارزه فکری آشنا وجهاد به عزم برپایی نظام اسلامی را درصفوف تنظیم های جهادی آغازوتا اوایل دهه نود این ستیزه جویان که عده شان بعدأ بمثابه رهبران طالب متبارزشدند، به نبردعلیه دولت وقت، درکنارسایرگروه های جهادی ادامه دادند.        

با ورود احزاب جهادی به کابل وآغازمنازعه مستدام برسرتقسیم قدرت که به انهدام بخش های وسیع پایتخت، فروپاشی های گسترده سیاسی ، اجتماعی و زیربنایی، قتل وکشتارغیرنظامیان ومهاجرت های اجباری وکتلوی منتج شد، جوی مناسبی پدید آمد تا ناراضیان رادیکال وسنتی که به بهانه نبردها ودرگیری های کوچه به کوچه درخیابان های کابل، عدم مشارکت بخشی ازاحزاب و فرماندهان درقدرت درقطب مخالف رژیم همسنگران قرارداشت دردستان نهاد های اطلاعاتی منجمله نهاد جاسوسی پاکستان که روند انکشافات اوضاع و آرایش قدرت درکابل را درتعارض و تقابل با راهبرد مغرضانه خود تلقی مینمود، سقوط نماید وبدینگونه سناریوی ایجاد جنبش بنام طالبان که قیام شانرا مبارزه برای ختم منازعه میان گروهی و ضد تفنگ سالاری عنوان می نمودند ، دربیرون ازمرزهای ملی درقلمرو پاکستان به حقیقت مبدل گردد.

جریان طالبان وبویژه هسته رهبری این گروه مدافعان ومجریان خط فکری اسلاف بیرونی است که مبارزه درراستا  ی تحقق ایدیولوژی شانرا فقط درپایگذاری نظامی سیاسی اسلامی محتمل پنداشته وایجاد یک حکومت دینی که قراات سختگیررانه این جریان ازمتون دینی درآن حاکم باشد، ازوجایب والزامات فکری ومذهبی خویش می پندارد. طالبان درتمام دوران نبردهای خونین بمثابه یک گروه به شدت فوندیمنتل، سنت گرا وایدیولوژیک، درگسترش، اشاعه و ترویج افراطیت عقیدتی با تعمیل وبه اجرا گذاشتن مجازات شرعی درچهارچوب مجازات صحرایی مانند قطع دست ، رجم  یا سنگسارو قصاص بوضوح خصومت وآشتی ناپذیری این تشکیلات مسلح را با دستآوردهای متعالی بشریت یعنی هنجارهای حقوق بشری درجهان متمدن متبارز و با پدیده غربی خواندن اصول بنیادی بشری، ازعزم این جنبش مسلح درتداوم جنگ وخونریزی تا برپایی نظام دلخواه پرده برداشته است.

همچنان با عنایت به ویژه گی های فکری و اقدامات ستیزه جویانه گروه طالبان میتوان اذعان داشت که تشکیلات موجود این گروه مسلح درچنان فرصت معین زمانی اعلام موجودیت نمود که جنگ میان تنظیم های مجاهد که ازمنظرآرما ن وهدف تفاوت چندانی با روش های جنگی و نیات طالبان نداشت ، برسرکنترول کابل با قوت تمام جریان داشت لذا این خود مظهرانکارناپذیری این امرخواهد تلقی گردید که طالبان سربازان فداکاری است که توسل به اقدام زور، کاربرد سلاح و ممارست دراقدامات آگنده ازخشونت و ارعاد را به قصد وصول به منویات عقیدتی ودینی برگزیده لذا این خود مبین این واقعیت است که قیام این جمعیت تفنگدار بیرحم بیشترینه حاوی کرکتر ایدیولوژیک و باوری بوده نه مبا رزه درقالب حس وطندوستی یا انگیزه های پاتریاتیزم وملی گرایی.

فلهذا قطع نظرازمناسبات گسترده مخفیانه طالبان با نهادهای متعدد اطلاعاتی بیرونی، منابع تمویل و تسلیح این جریان، هکذا تأثیرات مفرط اداره نظامی پاکستان برروند فعالیت وسمتدهی اهداف رزمی این جنبش مسلح، پروسه انجام دیالوگ بنام صلح وترغیب این تحریک جنگی به ترک منازعه مسلحانه که ایالات متحده بدون حضوردولت افغانستا ن این مأموریت را با جانب طالبان ازیک سال بدینسوانجام میدهد ، بی تردید به یک بازی هدفمندی با اذهان عمومی شباحت دارد تا مذاکره برپایه اصل بیهوده گی تداوم جنگ وخونریزی های بی وقفه که مردم بی پناه غیرنظامی به قربانیان اصلی مبدل گردیده است. همچنان طوریکه درفوق تذکاریافت و نیزبا درنظرداشت ویژه گی های ساختاری ، فکری و آرمانی جبش طالب که ایجاد یک دولت اسلامی مبتنی برارزش های دینی که نظام حقوقی و مبنای مشروعیت آن برپا یه نورم های فقهی وقواعد شرعی استوارباشد، این تحریک مسلح اعتقادی به ارزش های یک نظام مدرن،مدنی ومردم سالار نداشته وبدون ابهام رسیدن به صلح را موازی به تشکیل حکومت دینی واحیای امارت میدانند تا پذیرش معیارها و مفاد حقوق شهروندی مندرج درقانون اساسی کنونی که کابل بمثابه خط قرمزازجمله اهداف غیرقابل معامله درمذاکرات صلح عنوان نموده است، لذا با امعان با ماهیت جنگ کنونی و اهداف متعدد ومتناوب که عناصر دخیل در بحران جاری کشورپیگیری مینمایند ، حصول یک توافق جامع با جنش طالبان که به استقرارثبات وختم جنگ منتج گردد، بعید به نظررسیده و این مأمول زمانی تحقق خواهد یافت که پیکارجویان مسلح به عدم پیروزی نظامی درمیاد ین جنگ معتقد و جوانب بیرونی دخیل درقضیه افغانستان به بیهوده گی استراتیژی تداوم جنگ علیه افغانستان پی برده و ازپرداخت هزینه سنگین و تمویل ستیزه جویان اجتناب نمایند، اما پیچیده گی اوضاع، تعارض منافع بازیگران دراین جنگ و نیزسرسختی طالبان دردستیابی به اهداف شان ، بازتاب این واقعیت خواهد بود که صلح با مخالفان مسلح بیشترینه به یک معما شباهت دارد تا حقیقت.   

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۱۱۱

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2020

   

 

درحاشیه تحول های پرشتاب منطقه:

آیا تنش ها کاهش می یابد؟

 

در حالیکه ترامپ به انتشار پیام های تهدید آمیز علیه ایران ادامه می دهد، وزیر دفاع امریکا گزارش ‌های مربوط به خروج نیروهای ایتلاف از عراق را نادرست نامید.همزمان نظام با بهره برداری از تشییع جنازه سلیمانی آن را « تجدید میثاق با ولایت »  لقب داده و موقعیت خود پس از خیزش آبان ماه را بازسازی می کند.

نشست فوق‌العاده ناتو در بروکسل

مقام‌های ارشد ناتو برای بررسی آینده عملیات این ایتلاف در عراق، با بالاگرفتن تنش‌ها در خاورمیانه تشکیل جلسه دادند.به گزارش ایسنا، نماینده گانی از۲۹ کشور عضو ایتلاف در مقر ناتو در بروکسل گردهم آمدند و ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو پس از آن در کنفرانس خبری شرکت می ‌کند. یک مقام ناتو گفت: « شورای آتلانتیک شمالی به بررسی شرایط این منطقه می‌ پردازد. دبیرکل ناتو پس از رایزنی با متحدان، به تشکیل این نشست سفیران ناتو تصمیم گرفته است.» ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو امروز از آماده گی خود برای از سرگیری ماموریت آموزش در عراق خبر داد. او در گفت ‌وگویی مطبوعاتی تصریح کرد: « ما آماده از سرگیری ماموریت آموزش در عراق هستیم. اعضای ناتو خواهان خویشتن‌ داری و برقراری آرامش شده‌اند.»

وی ادامه داد: « ایران باید از خشونت و تشدید تنش بیشتر خودداری ورزد.» دبیرکل ناتو افزود، تمام اعضای ایتلاف پشت ایالات متحده درخاورمیانه ایستاده‌اند. استولتنبرگ پس از این جلسه که در آن نماینده امریکا درباره حمله پهپادی جمعه گذشته در بغداد به متحدان کشورش توضیحاتی ارایه داد، همچنین خواستار تنش ‌زدایی شد و بیانیه‌ های برخی از رهبران اروپایی را تکرار کرد.دبیرکل ناتو گفت: در نشست امروز، متحدان خواستار خویشتنداری و تنش ‌زدایی شدند. وقوع دگیری جدید به نفع هیچ طرفی نیست.به گفته دو منبع دیپلوماتیک، هیچ نماینده حاضری، مقام‌های وزارت دفاع و وزارت خارجه امریکا را که از طریق ویدیو کنفرانس صحبت می‌ کردند.»

واکنش ترامپ به گام پنجم کاهش تعهدات هسته‌ای ایران

فرارو در گزارش خود از تحولات منطقه به واکنش ترامپ به گام پنجم برجامی ایران اشاره کرده و نوشت : دونالد ترامپ رییس‌ جمهور امریکا روز دوشنبه در یک توییت تازه درباره ایران، گفت تهران هرگز به سلاح اتمی دست نمی ‌یابد.وی درتوییتر نوشته است: « ایران هرگز بمب اتم نخواهد داشت.» ترامپ در این مورد توضیح بیشتری نداده، اما به نظر می ‌رسد این توییت واکنشی باشد به گام پنجم جمهوری اسلامی ایران برای کاهش تعهد به توافق هسته ‌ای. ترامپ بعد از گام ‌های پیشین ایران هم توییت‌های مشابهی منتشر کرده بود.

رییس کمیسیون اروپا:اتحادیه اروپا دو جلسه درباره ایران برگزار می ‌کند

در خبر دیگری خبرگزاری مهر نوشت: « اورزولا فون درلاین  رییس کمیسیون اروپا، بر کاهش تنش در روابط ایران و امریکا تاکید کرد.رییس کمیسیون اروپا در عین حال در ادعاهای خود، با اتهام به آنچه او « گروه‌های تحت حمایت ایران در عراق » نامید، خواستار ایجاد فضای دیپلوماسی بجای تشدید تنش‌ها شد.رییس کمیسیون اروپا همچنین از برگزاری جلسه اعضای این کمیسیون در روز چهارشنبه درباره ایران خبر داد و افزود بعد از آن جلسه وزرای خارجه اروپا نیز با موضوع ایران در روز جمعه برگزار خواهد شد.به گفته فون درلاین به نفع ایران و عراق است که مسیری احتیاطی را دنبال کنند.فون درلاین همچنین در ارتباط با برجام نیز اعلام کرد که به نفع ایران است که به تعهدات خود در توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ بازگردد»

.

وزیر دفاع امریکا: برنامه ای برای خروج از عراق نداریم

همچنین یورو نیوز گزارش داد: در پی انتشار نا‌مه‌ای که نشان می‌ داد ایتلاف به رهبری امریکا در راستای «احترام به تصمیم پارلمان عراق» نیروهای خود را از این کشور خارج خواهد کرد، وزیر دفاع ایالات متحده می ‌گوید گزارش ‌های درز کرده در این ارتباط غیردقیق هستند.پیش ‌تر خبرگزاری‌های فرانسه و رویترز اعلام کرده بودند که تصمیم ارتش امریکا مبنی بر خروج نیروهای ایالات متحده در نامه‌ای به تاریخ ۶ جنوری از سوی فرمانده ایتلاف به رهبری امریکا در عراق به وزیر دفاع این کشور اعلام شده است.جنرال ویلیام سیلی در این نامه به مقام عراقی گفته است که این اقدام بنا به درخواست پارلمان و نخست ‌وزیر عراق و برای احترام به تمامیت ارضی عراق اتخاذ شده است. امریکا همچنین در این پیام اعلام کرده است عملیات جابجایی نیروهای ایتلاف در روزها و هفته های پیش رو انجام خواهد شد.
با این حال مارک اسپر، وزیر دفاع ایالات متحده، به خبرنگاران گفت آنچه در این نامه آمده « غیردقیق » بوده و هیچ تصمیمی از هر نوع مبنی بر ترک عراق گرفته نشده است.آقای اسپر اصالت سند درز کرده را تایید کرده است اما به گفته وی « نامه اشتباهی فرستاده شده است».

 

سرمنشی سازمان ملل متحد خواستار کاهش تنش ها در منطقه شد

سرمنشی سازمان ملل متحد کاهش تنش ها در منطقه را خواستار شد.بر اساس این گزارش، آنتونیو گوترش از رهبران منطقه خواست بالاترین سطح خویشتنداری را در پیش گرفته و گفت گوها را از سر بگیرند.وی همچنین بروز تنش ها را موجب اتخاذ تصمیمات غیرقابل انتظار دانست که می تواند پیامدهای غیرقابل پیش بینی به همراه داشته باشد.

اتحادیه اروپا فعال ‌سازی « مکانیزم ماشه » علیه ایران را بررسی می ‌کند

ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه در جدیدترین اظهارات خود راجع به کاهش تعهدات برجامی ایران گفت: اروپا طی روزهای آتی روند فعال سازی « مکانیزم ماشه »  که می‌ تواند به پایان برجام منتهی شود را، بررسی خواهد کرد.به گزارش ایسنا، ژان ایو لودریان  وزیر امور خارجه فرانسه گفت که موضوع توافق هسته‌ ای ایران دارد به آرامی نابود می ‌شود و قدرت‌های اروپایی طی روزهای آینده در مورد آخرین کاهش تعهدات ایران تصمیم‌ گیری می‌کنند.ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه گفت: آخرین تصمیمات ایران به این معناست که ایرانیان اکنون می ‌توانند اورانیوم را بدون محدودیت و با مقادیر مورد نظرشان در مناطقی که می‌ خواهند و با تعداد سانتریفیوژهای موردنظرشان غنی کنند.وی مدعی شد، نقض ‌های مکرر ایران امروز باعث می ‌شود که اعتبار این توافق (هسته‌ای) زیر سوال برود و گفت: ما در نظر داریم « مکانیزم ماشه » (ساز و کار حل اختلاف) را راه ‌اندازی کنیم. ما در روزهای آینده در مورد آن تصمیم خواهیم گرفت.»

اعتراض گسترده جهانی :

احزاب و سازمانهای سیاسی منطقه در برابراین عمل تروریستی عکس العمل شدید نشان داده و دولت ایالات متحده امریکا را متوجه عواقب این عمل  خلاف نورم های پذیرفته شده  در مناسبات بین المللی نمودند.

حزب توده ایران با صدور بیانیه ایی یادآور شد که :  « نباید اجازه داد تا سران ارتجاعی و ضد مردمی رژیم حاکم بر ایران و امریکا بار دیگر منطقه خاورمیانه را با بحران جنگی دیگر به آتش و خون بکشند. مبارزه برای حفظ صلح و جلوگیری از میدان ‌دار شدن نیروهای جنگ‌ طلب در منطقه خاورمیانه در شرایط کنونی برای دفاع از مصالح عالیه مردم و زحمتکشان ایران اهمیت عاجل دارد.
در جای دیگری آن آمده است:حزب توده‌ ایران، در ماه‌های اخیر به ‌طور پیگیر و مرتب درباره خطر سیاست‌های ماجراجویانه امپریالیزم امریکا و متحدانش ازجمله دولت ارتجاعی عربستان سعودی و دولت نژادپرست اسراییل و همچنین سیاست نابخردانه و مداخله‌ جویانه رژیم ایران درمنطقه، از جمله درعراق و لبنان که در ماه‌ های اخیر شاهد تظاهرات اعتراضی مردمی گسترده بر ضد دخالت‌های خارجی و به‌ ویژه رژیم ولایی ایران بوده‌اند، هشدار داده است.»
حزب توده ایران، با محکوم نمودن اقدام تروریستی می افزاید : « حزب توده‌ ایران، ضمن محکوم کردن این عمل تروریستی دولت ترامپ که نشانه بی‌اعتنایی جنایتکارانه تمام و کمال آن به قوانین بین‌ المللی است، معتقد است که به‌ منظور جلوگیری از تشدید بحران در منطقه و رانده شدن تنش‌های به ‌وجود آمده به سمت درگیری‌ های خطرناک نظامی، باید همه تلاش‌ها را به کار گرفت.»
در پایان این بیانیه  از نیرو های دادخواه و صلحدوست منطقه و جهان تقاضا شده است تا :« تلاش‌های ‌شان را به‌ منظوربسیج افکارعمومی جهان برای جلوگیری از تشدید تشنج و درگیری ‌های نظامی خطرناک و مهلک در منطقه به‌ کارگیرند.

نباید اجازه داد تا سران ارتجاعی و ضد مردمی رژیم حاکم بر ایران و دولت امریکا بار دیگرمنطقه خاورمیانه را با بحران جنگی دیگر به آتش و خون بکشند. مبارزه برای حفظ صلح و جلوگیری از میدان ‌دار شدن نیروهای جنگ ‌طلب در منطقه خاورمیانه در شرایط کنونی برای دفاع از مصالح عالیه مردم و زحمتکشان ایران اهمیت عاجل دارد.»

بیروی سیاسی حزب کمونیست هند ( CPI -M)  قتل قاسم سلیمانی توسط امریکا را محکوم نمود .
این تروررییس نیروهای مسلح یک کشور مستقل یک عمل راهزنانه بین المللی توسط اداره ترامپ است. این امر عواقب غیرقابل محاسبه را برای غرب آسیا، ومنطقه خلیج فارس به همراه خواهند داشت.ایالات متحده امریکا، مسوولیت درگیری هرگونه جنگ و خشونت را درمنطقه بردوش خواهند داشت.»

احزاب سیاسی عراق ، لبنان ، ترکیه و سایرکشورهای منطقه و جهان با پخش اعلامیه ها  عمل تروریستی ایالات متحده امریکا را نکوهش نموده، و همبسته گی شانرا با مردمان ایران ، عراق و سایرکشورهای شرق میانه و حوزه خلیج فارس ابراز نمودند.

علاوتا در بسیاری از کشورهای جهان گردهمایی ها و راهپیمایی هایی در نکوهش جنگ و تجاوز براه انداخته شد./ ص م 

 

تصویر از دویچه وله

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۰ـ ۰۱۰۹

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

  Copyright ©bamdaad 2020

 

 

شفاف او عادلانه انتخابات د دموکراسي یو اصل دي

 

 

فاروق دهقان زاده

په کوم هیوادونو کې چه پوهنه او روزنه ښه ترقي او پرمختګ نه وی کړي همیشه د زیاتو ستونزو او مشکلاتو سر مخامخ وی. څرنګه چه ټولنه او هیوادونه د مختلفو طبقو او قشرونو څخه جوړ شوي او په هغه کې مختلفي ژبي، ملیتونه، قومي مناسبات،محلي ژوندانه او مذهبی عقیدي موجودي وې ناممکنه ده چه د ټولو نظریات اوغوښتنی په یو وخت کې عملی شي. له همدی کبله ښه وسیله يې د اکثریتو خلکو رايه او نظریې تاېدول او د نورو اقلیتونو حقوق په نظر کې نیول دي. په ټولنه کې هر یو طبقه او قشر د خپل برنامې د عملی کولو په منظور مبارزه او فعالیت کوي ترڅو وکولای شي سیاسی واک تر لاسه کړي او خپله برنامه عملی کاندی. دسیاسی قدرت او واک ترلاسه کولو پخاطر دوه لاری لری.
لومړي: د کودتا ګانو، چریکې جنګونه او ملی قیامونه.
دوهم: د شفاف او عادلانه انتخاباتو له لاری.
ننې عصر دا حکم کوی چي دوهمه لاره غوره او ښه طریقه ده. ویل کېږی چي قدرت نیول آسان کار دي خو ساتنه یې ګران.
مبارزه چی یو سیاسی او ټولنیز فعالیت دی د واک او قدرت ترلاسه کولو او ساتلو پخاطر دي او د خپلی برنامی د عملی کولو په منظور د یو با انضباط سیاسی ګوند تر مشری لاندی صورت نیولی شي.

له همدی کبله د افغانستان د آبادي ګوند ، دوهمه لاره یعني د انتخاباتو له طریقه فعالیت کوي. نورو هیوادونو کې چی انتخابات کېږی په یوه، دوه او څو محدودو ورځو کې نتایج اعلانېږی او یو بل ته مبارکی ورکوی خو متاسفانه زموږ په هیواد کې میاشتی تيریږی او پایلي نه اعلانیږی که اعلان هم شی مقابل لوري نه مني او ځان بریالی بولې. زما په فکر دا همغه ناپوهی ده چه ځني کسان خپله رایه د پیسو په مقابل پلورې او یا تعصبي فکر لری پرته لدي چه نوماند شخصیت، علمیت، صداقت او برنامی ته وګوری شخصی اړیکو ته ترجیح ورکوی.
چه دا کار یو غیراسلامی، غیرافغانی او غیربشری عمل دي.
هیله مند یم چی راتلونکي دولت د نورو کارونو ترڅنګ معارف ته حاصه توجو وکړي او خلک پوه شی څو د حق او باطل، ښه او بد تر منځ توپیر وکړای شی.
او په هیواد کې مو د سولی، پرمختګ، دموکراسی او ټولنیزه عدالت تامین شی . او په نړی کې د نورو پرمختللو هیوادونو په لړکې وشمیرل شو.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۲۲۷

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

  Copyright ©bamdaad 2019

 

 

 

د ملي مترقي دموکراتیکو ځواکونو د ائتلاف اړتیا

 ولی منگل

د اتم د ثور ۱۳۷۱ غمیزه چې په نتیجه کې په افغانستان کې جمهوري دموکراتیک حاکمیت ړنګ شو ؛او  په هغه کې د خلک دموکراتیک ملي مترقي ګوند متلاشي او شن‌‌‌‌‌‌ډ شو، ورپسې په لسګونو ‌‌‌‌ډلو وویشل شو، تمه خو دا وه چې لکه په نړۍ کې ورته د یوې نظریې او مفکورېګوندونه ، سره به بیا متحد شي او د یوه چتر لاندې به سره راغون‌‌‌‌‌‌ډ شي او د خلکو او هېواد پر وړاندېبه خپل رسالت تر سره کړي؛ خو د خواشینۍ ځای دادی چې تردې وخته نه دي توانیدلي چې دا دندهتر سره کړي؛ او دا هم په داسې حال کې چې دهغوی لپاره د راټولیدلو پراخې زمینې او انګیزېموجودې وې او لا دي.

نن د افغاني عدالتخواه ، پرمختګ پلوو ملي ولسواکو ځواکونو ، ګوندونو او غورځنګونو ؛ د راټولیدنې پرمخ کې لوی خن‌‌‌‌‌‌ډ او ستونزه دا وه او ده چې، هغوی په تېر وخت کې غرق دي؛د یو رهبر او بل رهبر، دیوې ‌‌‌‌‌‌ډلې او بلې ‌‌‌‌‌‌ډلې، په محکمه کولو بوخت دي.اساسي بنسټيز اصول او ارمانونه شاته غورځولشوي دي؛ د زرګونو ګلګون کفنو شهیدانو هدیرېهېرې شوې دي.

هر هغه چا چې څو تنه پر خپل ځان راتاو کړي دي؛ د تېر ځواکمن او هېوادني دموکراتیک غورځنګ پهټوټې ټوټې شیشه کې ورته ځان مشر او رهبر ښکاري.

دا د مشرتوب او رهبرۍ رنځ او مرض، تېر مترقي غورځنګ د یوه داسې مزمن مرضي حالت سره مخکړی دی ، چې تر اوسه پورې یوه مشر ، ‌‌‌‌‌‌ډلې او یا ګوند، نه دي، توانیدلي چې، د ملاحظې قابل او وړاکثریت پر شاوخوا راغون‌‌‌‌‌‌ډ کړي؛ دا په داسې حال کې چې مرامونه، ارمانونه او نظریې یو دي؛ وطنمو یو دی ، غمیزه او تراژيدي مو هم یوه ده.

څرنګه کولای شوو چې دا د تشتت او شیندلي حالت نه خلاص شوو ، پرې غلبه پيداکړو ؛ او د همفکرو  ګوندونو او غورځنګونو یو لوی مترقي هېوادنی ائتلاف یا ګوندرامنځ ته کړو؟

ټول پوهیږو چې دا یوه ستونزمنه مساله ده، خو ناممکنه نه ده.

ځکه ناممکنه نه ده چې فکر واند، آرمانونه ، مرامونه او خطلاره مو یو دي.

موږ له ټولو ستونزو سره سره ، په یوه لوی ائتلاف کې تر یوه چتر لاندې راټولیدلای شوو، که چیرې کې  په یوه رنځ او مرض، چې  هغه د مشرتوب او رهبرۍ مرض دی؛ غلبه وکړو.

د ائتلاف او وحدت لپاره بېلبېل میتودونه شته، چې کولای شوو د یوه تشکیلاتي میکانیزم په چوکاټ کېد وحدت په بهیر کې ټول خن‌‌‌‌‌‌ډونه له لارې لیرې کړو.

د مثال یا بېلګې په توګه په یوه بلنلیک، فراخوان باندې سره جرګه شوو؛ هوکړه وکړو، بیا وروسته د هرسازمان، ګوند څخه یوې رهبري یا لارښودې شورا ته په مساويانه ‌‌‌‌‌‌ډول غړي ورمعرفي کړو.

دا شورا  د ائتلاف ټول مشر په دوراني توګه د خپل منځ نه د یوې مودې لپاره وټاکي.

لن‌‌‌‌‌‌ډه دا چې، د ائتلاف لپاره ‌‌‌‌‌‌ډېر تشکیلاتي میکانیزمونه او مېتودونه شته، چې د هغو په پرمټ یو لوی پرمختګ پلوه ، ټولنیز عدالت غوښتونکیسراسري غورځنک رامنځ ته کړو.

د افغانستان ملي دموکراتیک ځواکونه باید د مایوسۍ له حالت نه ووځي؛ او خپلې بریاته هیله مند واوسي

په نړۍ کې د سوسیالیستي بلاک له ړنګېدلو سره ، افغاني مترقي قوتونه په ټولیز ‌‌‌‌‌‌ډول، په خپلې  { بیابریا} شکمن شوي  او مایوسه شوي دي.

هغه څوک چې عقیدتآ په اجتماعي عدالت ، د بشري ټولنې تکامل په فلسه ،‌ د  په پيځو فرماسیونونو، پهانساني ارزښتونو چې ، انسان د خپل ټول عمر په بهیر کې د هغو لپاره په مبارزه او جدوجهد لګیادی، 

باورمند باید واوسي ؛ چې نن هم دا مبارزه تر نهایي او وروستي بري پورې دوام لري.تاریخ تکراریدونکی دی. 

په داسې حال کې چې نړۍ بې ساري بې انصافه او غیرې مساویانه شوې ده ؛ د ټولې نړۍ ۹۹٪سلنه سرمایه د گوتو پر شمار  سرمایه دارانو په لاس او ګورت کې ده ، غریب لا غریب کیږي او موړ لامړیږي ، د تخنیک او اتومازیشن نا متوزن رشد او وده ، د غریبانو څخه وروستۍ وچه مړۍ اخلي ؛نړۍ د زړو زورورو شوکمارانو  په څېر لا هم د نویو استعمارګرانو له خوا لوټل کیږي، زموږ د سترګو پهمخ کې هېوادونه لاندې کیږي . 

که موږ دا نظریه او تئوري ومنو  چې ، د انسان بشپړ پخوانۍ تاریخ د ټولګیو یا طبقو د مبارزو تاریخدی ؛ او د زحمتکشانو یا ستم ځپلو او ټولنیزې بې عدالتۍ ځپلیو په لاس د استثمار  ګرانو  اوپانګوالانو مړینه ناگزیره او حطمي ده ، چې له هغې وروسته یو داسې نظام راتلونکی دی چې،اجتماعي عدالت، انساني لوړ ارزښتونه پکې تامین وي،نو ملي دموکراتیک مترقي قوتونه باید ‌‌‌‌ډا‌‌‌‌‌‌ډهاوسي چې دهغوی بریا هم حطمي ده . 

نړیوال تکاملي بهیر د څو قطبه پر لور روان دی؛لکه ټول تاریخ ، په اوسني تاریخ کې هم یو خوا داستثمارګرو ، او بل لور ته د استثمار ځپلو په منځ کې مقابله او مخامختیا ده؛ خو  په دغه مخامختیاکې ، که زر وي یا وروسته ، بریا د حق او عدالت د ليارې د مدافعینو ده.

موږ ملي مترقي  قوتونه ، د اجتماعي عدالت  ، د انسان د لوړو ارزښتونو پلویان او مدافعین ،پوهیږوچې په نړۍ کې د نوي لیبرالیزم سیستم ، له ډیرو کلونو راهیسې د جوړښت له بحران سره مخ دی. 

زموږ مسئولیت  دا دی چې ،‌د دې سیسټم پروړاندې   په سیمه ییزه او نړیواله کچه له بېلابېلو لارو خپلهمبارزه وکړو ؛ ملي دموکراتیک او د ټولنیز عدالت غوښتونکي ځواکونه ، باید په نظریاتو کې د دغهسیستم د پوهیدو لپاره موجود نظریاتي شالید وکاروي ؛ او کیڼ اړخي  قواعد ، او ارزښتونه ، عدالت اوډیموکراسۍ ته خلک د خپلې مبارزې له لارې راوپاروي.

نننی ورځ ملي مترقي عدالت خواه مفکوره ، د پرون په څیر ده ؛ دا 

هغه ځواک دی چې ، د کارګرانو او منځنۍ طبقې لپاره هڅه او کار کوي او د آزادۍ ، مساواتو،هوساینې او د ځوانانو  او دراتلونکو نسلونو لپاره مطلوبه  او روښانه راتلونکې  غواړي.

چېرته چې پانګوال نظام حاکم وي ، دا غورځنک د فرد د ناروا کارونې  او د هغه د استثمار ، د اضافيسود لپاره د انسان د زحمت نه ناوړه استفاده کول، لکه پرون نن هم غندي او مخالفت یې کوي.

خو دا پدې مانا هم نده چې په پانګوالي سیسټم کې لاسته راغلې لاسته راوړنې  و  نه کارول شي. مګریو څوک باید دا حقیقت ومني چې پانګوال نظام د انسان حطمي او ضروري اړتیاوې نه پوره کوي. 

ملي مترقي عدالتخواه د ازادۍ ، ټولنيز عدالت او ټولو لپاره د فرصتونو او مساواتولپاره مبارزه کوي ، په نړۍ کې د مادي او معنوي فرصتونو د سمې کارونې لپاره ؛‌ دټولنیزې بې عدالتیو پر ضد د یوه ټولیز یو موټي تحریک او ائتلاف  غوښتنه کوي

 د عدالت خواه او دیموکراتیک ائتلاف مسؤلیت دا دی چې  په هېواد کې د ټولو انسانانو هوساینې لپارهکار وکړي ؛ او د داسې نړیوال نظم د جوړونې لپاره چې نړۍ له ظلمه او بې عدالتۍ پاکه وي هڅه اوهاند وکړي.

ملي مترقي عدالتخواه  قوتونه څوک دي او له کومه دا  کلمه او تفکر راپيدا شوي دي؟

په سیاسي ادبیاتو کې ، کی اکثرا  دا هغه انقلابي مترقي ځواکونو  دی چې په ټولنه او هېواد کې دګړندیو او مترقي بدلونونو غوښتنه کوي ؛ چې د اقتصادي عدالت ، برابرۍ رامینځته کولو ، د استعمار  پر ضد پر نړیواله مبارزه ټینګار  کوي او د انقلابي میتودونو پلي کولو لپاره د دولت څخه د اقتصادينظارت ؛ او د پانګوالۍ منافعو پر وړاندې  د خوزښتونو غوښتنه کوي.

یاده باید شي چې { انقلابي میتودونه } ، حطمي په دې مانا نه دي چې، د مترقي تغیراتو لپاره دېزور ، وسله واله مبارزه او یا نظامي قیامونه ترسره شي.دلته هر هغه مترقي بدلون ته چې د چپو قوتونود مبارزې له کبله رامنځ ته کیږي ؛ او د خلکو د هوساینې او انساني ارزښتونو لپاره وي، انقلاب ویلایشو.

دغه ډلې په سیاسي او اقتصادي حقونو کې د خلکو د برابرۍ غوښتونکي دي ؛ او د خلکو د ګټو لپارهپه اقتصادي چارو کې د حکومت مداخلې ملاتړ کوي. دغه مترقي غورځنک غواړي چې ، ځواک او ګټېباید د خلکو په مینځ کې مساوي وویشل شي. 

د مثال په توګه ، د اقتصادي عدالت ترویج ، مساوات ، د ښکیلاک پر ضد نړیوالې مبارزې باندې ټینګار، او د پانګوالۍ نه د سود لټون او اخیستنې پر وړاندې مبارزه  ، د هغوی ځانګړتیاوې  دي. 

هغوی د دولت پر مسؤلیت باور لري ، چې د خلکو هوساینې لپاره زمینه برابروي ، په مساواتو باور لرياو طبقاتي او اشرافي امتیازات ردوي ، په ټولنیز عدالت باور لري ، د محرومو خلکو ملاتړ کوي او هغودودونو ته  درناوی چې ټولنه په وروسته پاتې والې کې ښکېل او ساتي   ردوي. 

وروستۍ خبره

د افغانستان ملي مترقي عدالت پالو، همفکرو ځواکونو !

 د دغه هېواد د میلیونونو وګړو سترګې د تاسو په لور دي؛ستاسو لاره څاري، چې کله هغوی د بېسارې ناروایۍ ، بې عدالتۍ ظلم او استبداد له کړیو نه خلاصوئ.

جګړه هره ورځ له هغوی نه قربانۍ اخلي؛

مفسد ، غله او وینې څښونکي د واک او قدرت سفاکان ، د غریب له دسترخوان څخه وروستۍ وچه‌‌‌‌‌‌ډو‌‌‌‌‌‌ډۍ لوټوي؛ د هېواد مادي شتمني د غارتګرو هېوادونو له خوا تالا کیږي، د جګړې د ختمون څرک نهلیدل کیږي.

په داسې غمیزه کې فقط او یوازې تاسو یاست؛ چې دې تراژیدۍ ته د پای ټکی کښېږدی؛ د یوکارکوونکي، قانون نه ماتوونکي ،  د فساد او خیانت نه فارغ  ، دولت جوړوونکي جمهوري حکومترامنځ ته کړی!

د ټولو هغو مترقي او هېوادپالو ځواکونو چې ، پردې جنګ ځپلي ولس یې زره زړه دردیږي؛ زرترزره پهیوه هېوادني غورځنګ او ائتلاف کې سره راغون‌‌‌‌‌‌ډ شي؛ او د ملت او وطن په وړاندې خپله  وجیبه اورسالت تر سره کړئ!

 

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۲۰ـ ۰۱۰۹

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

  Copyright ©bamdaad 2020

 

باز هم مرتبط به قانون حمایت حقوق اطفال

موضوع مورد بحث پارلمان افغانستان


بصیر دهزاد

 

یک موضوع مهم:
بعد از یک مدت طولانی  ،بیشتر از یک و نیم سال،  که مسوده قانون حمایت حقوق اطفال در اثر ممانعت عقب مانده ترین حلقه ضد تمدن و حقوق انسان، تحت روپوش اسلام و شریعت اسلامی به یخچال پارلمان گذاشته شده بود، در ماه اخیر این قانون دوباره مورد بحث ولسی جرگه قرار گرفت  و یکبار دیگر به ممانعت های شدید همان حلقه تاریک اندیش و پاسبانان  افکار قرون وسطایی  مواجه گردید. خوشبختانه که  این مجلس قانون متذکره را پاس و به مشرانو جرگه محول نمود.

اینجانب که بیش از بیست سال بحیث کارکن موسسات حمایت حقوق اطفال کار مسلکی نموده  و با تجارب و آموزش های مسلکی حقوق و حفاظت و تآمینات اجتماعی اطفال سرو کار دارم و دارنده لقب کارشناس تخصصی طفل و خانواده را کسب نموده ام، میخواهم نکات نظر خویش را  زوایای همین مسلک و اهمیت تصویب و تطبیق قانون حمایت اطفال  در این مقاله ارایه  دارم.

این نکات نظر و ارایه معلومات من در این فرصت حساس و سرنوشت ساز برای اطفال کشور، متوجه وکلا و سناتوران مشرانو جرگه پارلمان افغانستان ( اعم از تحصیل کرده گان رشته های مختلف ، هم موسفیدان و بزرگان معزز مذهبی شیعه و سنی)  است که با احساس بشری و بخاطر ایجاد تضمین های قانونی حمایت حقوق اطفال در تصویب قانون متذکره ادای مسیولیت نمایند. بدون شک قانون حمایت از اطفال هیچ گونه تناقض و مباینت با اصول اصلی اسلامی ما  ندارد. فقط یک عده محدود تیکه داران اسلام و نظریه پردازان خود ساخته اند که گویی خود هیچگاهی دوره طفلی و نوجوانی را سپری نکرده و آنن به  مرحله تیوری پردازی رسیده اند.

اخیراْ یک جمع از همین ملاهای دیوبندی و عقب مانده طالبی تحت نام اهل سنت و حدیث یکبار دیگر قانون حقوق اطفال را ضد اسلام و شریعت دانسته ، از مشرانو جرگه تقاضا نموده اند که  مانع تصویب این قانون گردند.

اظهر المن الشمس است که این حلقه خشن و ضد تمدن ، در رآس آن مولوی طالبی و دیوبندی ملا تره خیل ( یکی از غاصبین زمین و دارایی های ملکی و دولتی  و فریبکار شناخته شده در لباس اسلام و شریعت) ،روی دلایل ضد علمی و ، ضد تخصصی ، در تقابل با واقعیت های معاصر انسانی  و با رو پوش دینی  مطالب را بر ضد حق انسانی اطفال که  خود شان  از بیان و ارایه دلایل علمی و منطقی عاجز اند. آنها در برابر  علوم انسانی و جامعه شناسی و  تجارب طولانی پیرامون انکشاف جسمی و روانی و حقوق طفل صف آرایی نموده اند.

این حلقه بقایای همان  ارتجاع اند  که از تمامی انکشافات علوم و تجارب اجتماعی بخصوص حقوق، مصیونیت و تضمین های قانونی مبنی بر انکشاف جسمی، روانی، رشد شخصیت سالم و رشد وجدان اطفال ،عاجر و بی خبر اند، تنها به دوموضوع می اندیشند. یکی فقط تآکید و فشار بالای نوجوانان که تازه به بلوغ جوانی رسیده اند، نماز بخوانند ، روزه بگیرند و از هرگونه ضرورت های سنی نو جوانی محروم ساخته شوند. دوم اینکه بدون در نظرداشت درجه رشد عقلی و کامل جسمانی در سنین صغارت به  ازدواج های اجباری تن در دهند. موضوع دومی که بیشتر گره خورده با کلتور و عنعنات نا پسندیده جامعه است، کمتر به دین و مذهب ارتباط میگیرد. من ضرورتن در اینجا یک مثال را ارایه میدارم.

عقد نکاح در واقعیت امر به مفهوم ایجاب و قبول دو طرف عقد ازدواج است که هر دو باید با عقل کامل و حالت جسمی و روانی سالم بتواند این عقد شرعی و قانونی را پذیرا شده و عواقب و شروط آنرا دقیقن درک کرده باشد . ولی آیا میتوان از یک نو جوان چهارده ساله  این توقع را داشت که با عقل سالم و روان کامل این شرایط را درک کرده باشد؟ جواب نه است و علاوتن این یک حکم و تعامل نا پسندیده جامعه عقب مانده افغانی است که باید  منکوحه به حکم ملا و پدر جبرن یک وکیل مهر و عقد تعین کند  و خود حق حضور و بیان در محضر منعقد کننده نکاح  و شاهدان را نداشته باشد.

 در حالیکه نوجوان از مرحله آغاز نوجوانی و اولین پدیده های رشد جسمانی در وجودش ، الی سن رشد مرحله اموزش اجتماع، شناخت خودی، احساس مسیولیت در برابر خود و اجتماع، کسب تجارب برای انتخاب زنده گی شخصی و اجتماعی ، و همه مهارت های که یک نو جوان در آموزش آن حق دارد، اولن به شناخت خود دست یازد و بعدن قدرت و تو انایی  تفکر و تصمیم گیری را کسب نماید ، انتخاب خوب کرده بتواند و خود جایگاه اجتماعی خود را کسب و وسعت بخشد. و بلاخره بتواند  بحیث یک شخصیت کامل کسب جایگاه مفید و پر وجاحت اجتماعی  نماید.

ازدواج های قبل از وقت به حکم این حلقه تاریک اندیش و رهبران خود ساخته مذهبی  و  اجبار به  والدین و فامیل ها،  با فتوای نا حق مجاز دانسته شده است، این اجبار و عدم آگاهی از محتوای ازدواج  در اکثر موارد نمیتواند نو جوانان را در زنده گی خوشبخت سازد. حتی آوردن طفل توسط دوشیزه های نو جوان  در سنین  صغارت مینواند بزرگترین خطرات را برای مادر و طفل نوزاد داشته باشد.

این ملا های دیوبندی و عقب مانده لت و کوب اطفال در مساجد توسط بعضی ملا امان را جایز دانسته و فرستادن اطفال خورد سال را در صبح گاهان به مسجد با جبر والدین مجاز میدانند. این حلقه عاری از دانش امروزی از علوم ، حتی از سو استفاده جنسی اطفال توسط بعض ملا امامان حرفی به زبان نمیآورند   و در برابر عمل شنی و گناه بزرگ خموشی اختیار میکنند . 

در اوضاع کنونی استفاده خشونت غیر انسانی در خانواده ها باید مجال مداخله اورگانهای حراست حقوق را بر بنیاد قانون مساعد سازد و مو سسات حمایت حقوق اطفال ایجاد گردند و تضمین های ممکن قانونی از حمایت حقوق اطفال و رشد جسمی و روانی اطفال به وجود آمده استحکام پیدا نمایدو طفل زیر چتر حمایتی قانون قرار گیرد. بدون شک قانون حمایت اطفال جواب به همه این پرشه خواهد بود.

در قوانین اکثریت کشور ها و کنوانسیون بین المللی ملل متحد در مورد حقوق طفل مصوب 20 نوامبر 1989 اصطلاح طفل برای اطفال و نو جوانانی بکار رفته است که هنوز سن 18 سالگی را تکمیل نکرده اند. همانطوریکه طفل از دوران نوزاده گی تا سن الی 12 سال ضرورت به رشد جسمی و روانی و ایجاد زمینه های مصیون در اجتماع و خانواده دارد، دوره بعد از 12 الی 18 سالگی نیز دوره رشد جسمی و روانی و تکمیل شخصیت در یک پروسه معین است که نه تنها دوره رشد شخصیت است بلکه نوجوان در این سن باید مسایل را از خانواده، محیط و از خود تجربه نماید که این آموزه ها و تخارب سنگ بنای تعین یک زنده گی مستقل و توانایی روانی انتخاب برای زنده گی خودش است که آنرا چگونه باید شکل و فورم دهد. هر گونه فشار، مانع و کرنش در این پروسه رشد جسمی و روانی مانند: ( ازدواج های اجباری به خواست والدین، عدم آگاهی و معلومات از محتوای زنده گی زناشوهری، باز نگهداری از تحصیل ، باز نگهداری از ایجاد روابط اجتماعی و حفظ آن روابط ، اجبار به کار در دوره نو جوانی، باز داشتن از حق این که باید طفل در هر دوره طفولیت و نوجوانی ضرورت های روانی همان دوره با آنها ارضا میگردد و دهای دیگر) بزرگ ترین ضربه های روانی را شکل گیری شخصیت ، سعادت ، خوشبختی و کرکتر اجتماعی فرد و
کسب احساسات و جایگاه مناسب اجتماعی برای خدمت به جامعه و محیط وارد مینماید.

حقوق طفل و تاٌمین آن تنها در ایجاد آسایش و رفاه مادی خانواده و مسیولیت والدین  نیست بلکه یک بخشی فکتور های  موثر در رشد و انکشاف جسمی و روانی طفل را در خانواده ، محیط و جامعه افاده مینماید. حقوق طفل مبنی بر انکشاف سالم و مصیون جسمی و روانی طفل مفاهیم وسیع تر را در ترمونولوژی حقوقی و متود های تعلیم وتربیت طفل افاده مینمایند.

حقوق طفل در کنوانسیون بین المللی ملل متحد ( 20 نوامبر 1989 م.)  در عرصه های زیر مشخص ومسجل گردیده است:

حق طفل برای تحصیل

حق داشتن کلتور و مذهب

حق داشتن نام و تعلقیت به یک ملت معین

حق داشتن ارایه نظر و خواست

حق داشتن زنده گی مصیون و حق صحت

حق حفاطت طفل در برابر کار اجباری

حق حمایت طفل در برابر سو استفاده و خشونت

حق حفاظت و مصیونیت طفل در شرایط جنگ

حق داشتن زمینه های مصیون بازی برای طفل

حق رشد مصیون طفل در خانواده

حق استفاده از آب پاک آشامیدنی

حق داشتن خدمات صحی معالجوی و وقایوی

حق داشتن استفاده خدمات و تاٌمینات برای اطفال معلول و معیوب.

 

رشد و انکشاف مصیون جسمی و روانی رابطه نا گسستنی با حقوق طفل طفل دارد که در بالا تذکر داده شدند و آن مفهوم تشکل سالم ، مثبت و تکمیل شخصیت طفل را بیان میدارد که طفل حین قدم گذاشتن به سن رشد بحیث یک شخصیت تکمیل شده و فرد مثمر اجتماعی آگاهانه و با تفکیک نورم های اخلاقی و نورماتیوی خود را جٌز اجتماعی تلقی نموده و در ادای مسیولیت های اجتماعی اش توانایی تصمیم و تفکیک و عملکرد مستقلانه را دارا میباشد. به مفهوم دیگر نه تنها خود آماده ادای مسیولیت های اجتماعی میگردد بلکه خود با آنچه راکه در خود انکشاف داده است ، خوشبخت احساس میکند، مثبت و آگاهانه میاندیشد و بالاخره بر همان فکر و عمل خود  راضی میباشد.

در صورت عدم تکمیل شخصیت ورشد نا سالم ناشی از زنده گی پر ار معضلات در خانواده ، محیط و اجتماع ( خشونت خانواده گی، شیوه های سختگرانه تربیه، مسخره شدن در محیط و مکتب، سوء استفاده جنسی ، فشار های ناشی از تقاضا های  بلند از طفل که در سطح پاینتر ذکاوت ذهنی قرار دار، محرومیت ساختن از بازی های مربوط به مراحل طفلی و نو جوانی، جنگ و جدل بین والدین و دها فکتور های برونی که طفل از آن اسیب پذیر شده است)  فرد در دوران های بعدی زندگی به معضلات بزرگ روانی و روانپزشکی مواجه میگردد و عقده های ناشی از کمی های متذکره انسان را در مسیولیت های اجتماعی و فردی بر کرنش های حتی خطر ناک مواجه میسازد. همچنان قابل تذکر است که در وجود طفل فکتور های درونی نیز مانع رشد و انکشاف مصیون جسمی و روانی و وجدانی اش میگردند که ناشی از اختالالت مغزی میباشد. به دلیلی اینکه شیوه های تعلیمی و تربیتی در محیط و خانواده با این اختالالت در مطابقت و تناسب نمیباشد، طفل با اسیب دیده گی و آسیب پذیری به سن رشد میرسد ولی توانایی اش در برابر ادای مسیولیت های اجتماعی در حد نیست که احساس خوشبختی و تکمیل شخصیت و وجدان را برایش  با عث گردد.

مفهوم انکشاف جسمی و روانی کودک مرتبط میشود به  انکشاف و زمینه های انکشاف در هر مرحله سنی معین که طفل در آن قرار دارد. معمولن  مراحل انکشاف طفل شامل دوره های ذیل میباشد

0 الی چهار ساله گی،  5 الی 12 ساله گی  و 13-18 سالگی  . که هرکدام مشخصات خاص و شیوه برخورد معین با طفل را با خود دارد. به مفهوم دیگر رشد و انکشاف مربوط به یک دوره میشود که طفل مهارت های معین را باید بیامورد ، از آن خود سازد ، با انجام آن طفل خود از خود راضی باشد و در توانایی انجام این مهارت اعتماد بخود کسب نماید . این اعتماد در وجودش انکشاف مینماید و باعث تقویه احساس اعتماد برخود و اعتماد به نفس  خود میگردد . علاوتن  طفل با آموزش و انجام موفقیت آمیز این مهارت ها از محیط و خانواده عکس العمل های مثبت را مواجه میگردد. بدین مفهوم که طفل بخشی از یک وظیفه اجتماعی خود را " بحیث یک موجود اجتماعی" انجام میدهد و آنرا خود رهبری میکند. این را در متود های تعلیم و تربیه طفل " انکشاف استقالیت مربوط به دوره معین سن" یاد میکنند. در صورت که طفل به علت  و اثرات فکتور های مختلفه این مهارت ها را نتواند از آن خود سازد و در آنجام آن موفقیت احساس کند، احساس نا رضایتی و عدم اعتماد بخود در وجود طفل جا گرفته با تکرار اثرگزاری عین فکتور ها  این عدم اعتماد به خود  را رشد میابد. زیرا طفل نه تنها که وابسته به دیگران قرار میگیرد،  بلکه احساس بد بختی و نا امیدی در روانش تقویه میگردد ،چونکه طفل از محیط عکس العمل های منفی بدست میآورد. در طول زمان این احساس کم (نا)  توانی رشد و انکشاف روانی طفل را در مراحل بعدی به مشکلات بیشتر مواجه میسازد و اهسته آهسته طفل با خود ش و محیط ماحولش به معضله مواجه میگردد. حتی این احتمال وجود دارد که طفل در سنین نو جوانی احساس کم ارزشی نسبت بخود وعقده مندی در برابر دیگران  در وجودش انکشاف نماید که بعداٌ تمایلات  پناه بردن به مخدرات ، مسکرات و جرایم جنایی را در عملکرد های طفل زنده میسازد. خطر بزرگتر در این چنین حالات رشد نا موزون و نا مکمل وجدان را نیز باعث میگردد که طفل در برابر اعمال مخالف نورم های اخلاقی و اجتماعی بی تفاوت بوده انجام آنرا یک امر عادی و پذیرفته شده تلقی میکند.

درجه رشد و انکشاف جسمی و روانی طفل در اصل مربوط میشود بر این که محیط از داشتن مهارت های اموخته شده طفل در یک دوره معین سنی چگونه انتظار میداشته باشد و این انتظار ها میتواند در واقعیت درجه رشد و انکشاف را نیز معین سازد. در واقعیت این یک رابطه متقابل بین انسان و محیط اش است که یکی بر دیگری اثر متقابل دارند. مثالٌ اگر طفلی حرف زده نتواند و یا به مشکل حرف بزند، رابطه دیگر با بزرگسلان میداشته باشد. و یایک نوجوان به سن بلوغ  (رشد متعادل هورمون ها ی جنسی)  در محیط داخل روابط جدید و عکس العمل های متقابل مواجه میگردد که در همان مرحله رشد جسمانی وروانی خودش بخود احساس غرور و رضایت میکند و مهارتهای جدید را میآموزد وآنها از آن خود میسازد.

همچنان یک نوجوان در سن نوجوانی در پی ایجاد حلقه دوستان و رفیقان یا خواهر خوانده ها میشود و بیشتر داخل روابط اجتماعی میگرد د. نا گفته نباید گذاشت که نوجوانان در این مرحله سنی بیشتر نسبت به خود و محیط خود کنجکاونیز اند و هر چیزی را به تجربه میگیرند. " اگر از یک جهت خود را در مرحله رشد فکر ی و استقلالیت عمل و اراده احساس میکند ولی میتواند از دیدگاه شیوه عمل هنوز طفلانه باشد،  به همین دلیل است که نوجوانان در این مرحله سنی بیشتر با والدین داخل مباخثه میشوند و تاکید میکنند که آنها دیگر طفل نیستند و بیشر چیز ها را خود میدانند. آنها میخواهند اسقلالیت  خود را به " نه" گفتن آزمایش کنند   و در برابر اوتوریته دیگران ایستاده گی میکند.

 

حقوق طفل برای تاٌمین همه زمینه ها و امکانات رشد شحصیت سالم و انکشاف مصیون با آنکه والدین را در نظام خانواده مسیولیت برزگ در برابر طفل و خانواده داده است علاوتاٌ محیط  یعنی مکتب، شیرخوارگاه ،کودکستان ،نهاد های دینی عین مسیولیت را باید داشته باشند. همچنان نهاد های سپورتی، کلوپ های ذوقی، مسیولین عرصه طبابت و سایر نهاد های مرتبط به مسایل طفل مسیولیت های بزرگ را در همان بخش کاری شان پیش بینی نموده است.

در کشور های اروپایی مانند کشور شاهی هالند حقوق طفل یکی از بخش های مهم در سیستم حقوقی و قانونگزاری میباشد که بدان توجه بزرگ مبذول میگردد.

در صورت که یک طفل با در نظرداشت مشخصات فوق و در یکی از مراحل رشد سنی در عرصه های رشد جسمانی و روانی در معضله قرار داشته باشد، به مفهوم این است که در وجود طفل فکتور های درونی و با بیرونی در برابر این رشد یک سد را ایجاد نموده است. این موانع در قوانین حمایت حقوق اطفال بنام فکتور های خطر رشد و انکشاف طفل تعریف شده اند در قدم اول والدین مسیولیت دارند تا موضوع را با داکتر فامیلی و یا موسسات مرتبط با طفل و خانواده مطرح نمایند و طالب مشورت و کمک گردند. این موسسات در ادارات شاروالیها فعال اند،. در صورتکیه والدین عمداٌ و یا نا شی از ناتوانی ذهنی و روانی نتوانند در زمینه اقدامی نمایند، مکتب، داکتر فامیلی ، پولیس و دیگر نهاد های مربوطه مسیولیت دارند تا زیگنال خطر در برابر مصیونیت طفل را به ادارات مانند، شورای حمایت حقوق اطفال وزارت عدلیه ویا موسسه حمایت حقوق اطفال انتقال دهند تا ادارات مربوطه در مورد تدابیر قانونی را روی دست گیرند.

دولت بحیث یک موسسه سیاسی بزرگترین مسیولیت را در تاٌمین منافع ، مصیونیت و رفاه عامه ، قانوگزاری، حراست و تطبیق قانون دارد ، مسیولیت برزگ را همچنان در عرصه تاٌمین حقوق طفل ، مادر و خانواده دارد. در حاالت که خطرات ناشی از امنیت و مصیونیت فزیکی و روانی طفل در حالت حاد باشد، ممکن است محاکم اطفال و خانواده برای مدتی صلاحیت والدین را در مورد طفل محدود سازند و یا هم ممکن منجر به ختم صلاحیت پدری و مادری در مورد طفل گردد که موجب بیرون ساختن طفل از خانواده و جابجا ساختن اش به یک محل مصیون دیگر گردد.

در کشور ما افغانستان که طفل و مادر هردو بزرگترین قربانیان جنگ، بی قانونی، خشونت خانواده گی و سو استفاده و خشونت جنسی اند، قوانین و دستگاهای حراست حقوق در حمایت حقوق اطفال در سطحی حد اقل توانایی انجام وظایف با اهمیت در این عرصه قرار دارند. نو جوانان ما قربانی سنگسار و شلاق زدن طالبان و عقب گرایان که دلالان! دین اند، میگردند. اطفل مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند آموزگاران مکاتب افغانستان درداشتن معلومات های مسلکی مربوط به رشد و انکشاف جسمی و روانی طفل هنوز متٌاسفانه در حد اقل ترین قرار دارندو طفل هنوز هم در بعضی از مکاتب توسط آموزگارن مورد لت و کوب قرار میگردند یعنی آموزگاز مکتب خود بحیث عامل مانعی در رشد شخصیت سالم و روانی طفل قرار گرفته آینده طفل را به معضله مواجه میسازد .

همان گونه که مادران و پدران بدون در نظر داشت درجه ذکاوت طفل توقع تحصیالت بلند تر طفل شان را دارند، اطفال با ذکاوت پایین بیشترین قربانی خشونت و لت و کوب در خانواده و مکاتب اند.

نویسنده حایز اهمیت جدی میداند همچنانکه والدین نقش بزرگ و پر مسیولیت را در ایجاد فضای سالم و مصیون برای انکشاف روانی و جسمانی طفل به عهده دارند، عطف توجه آموزگاران مدرسه نیز در این عرصه خیلی ها ضروری است که چگونه آموزگار در یک روابط و تماس با والدین در مورد طفل در ادای مسیولیت بزرگ در بربر طفل همکار باشند.

نویسنده موجودیت و تطبیق قانون حمایت اطفال را برای همه تضمین های حمایت و رشد سالم طفل در یک پروسه ضروری، انسانی و اسلامی میداهد.

 

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۱۲۲۴

 

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 

  Copyright ©bamdaad 2019