حقوق بشرو جرایم حذف فزیکی ( قتل های سیاسی) بدون پروسه عدلی و قضایی

 

 نوشته : بصیر دهزاد

 

در طول تاریخ موجودیت دولتها و بروز جنگها بر مبنای تفوق و تصرف ،حفظ و توسعه منافع و حاکمیت ،چه در داخل یک سرزمین با دولت معین و چه خارج از سرحدات، قتل های سیاسی بدون پروسه های عدلی و قضایی یکی از وسایل نا مشروع پیشبرد اهداف بوده است. به مفهو م دیگر اهداف نا مشروع با وسایل نا مشروع در داخل و یا خارج سرحدات یک کشور دارای حاکمیت ملی ، آنچه درتناقض صریح که در منشور ملل متحد تعریف گردیده است. علی الرغم غیرمجاز بودن و نامشروع بودن این عمل جرمی در سطح ملی و بین المللی، هنوزهم قتل های سیاسی توسط تعداد از دولتها با روپوش « منافع خاص و امنیت ملی »  بالای افراد تطبیق میگردد و بصورت مخفی انسانها در لست های سیاه قرار داده میشوند و بصورت مخفی و با وسایل مختلف حذف فزیکی ( قتل) میگردند.

انگیزه این مقاله هم بررسی نشر یک برنامه جالب تلویزیونی در کانال اول " نیدرلند 1 " هالند بتاریخ 13 فبروری 2013  ترسایی میباشد. این برنامه توسط دو ژورنالست مشهور هالند "  پاو و ویتمن*" شبانه ساعت 11 به نشر میرسد.1

در این برنامه شخصی با اسم " ابراهیم. الف** " که با یک اعتراف گستاخانه خودش ،چهره اش به دلایل امنیتی در این برنامه تغیر داده شده است، پرده از یک سلسله واقعیت ها برمیدارد که خودش و بدستور نیروهای مخفی استخبارات وزارت دفاع هالند دریک  تسلسل از قتل های مخفی و بدون پروسه عدلی و قضایی 12 تن افغان در داخل افغانستان نقش داشته است. وی باوجود یاری و زمینه سازی قتل ها ، در انتقال مخفی سلاح هم دست داشته است. وی  اکنون تقاضای پاداش چند میلیون یورویی دارد که وزارت دفاع هالند به وعده اش وفا نکرده است.

ابراهیم الف. در این برنامه تلویزیونی اعتراف میکند که در سال 2005  ترسایی به افغانستان رفت و تحت نام تجارت مواد سوخت روابط یا ارتباطات " نت ورک" خود را سازمان دهد. وی در این مدت روابط خاص را با نیرو های ویژه قوتهای نظامی هالند در افغانستان  داشته در برابر خدمات اش بعداٌ وی انحصار تطبیق یک تعداد از پروژه های توسعه وی ساختمانی را که به کمک های اقتصادی (توسعه و انکشاف) حکومت هالند وعده داده میشود،مطرح میکند چنانچه برایش وعده هم داده میشود تا پروژه های مورد نظرش ازهمان وجه تمویل گردد. او در اول یک سلسله مناسبات را با حلقه های معین طالبان ایجاد مینماید. با ایجاد چنین روابط با طالبان و احتمالاٌ تروریست های القاعده توانسته است  ابراهیم ملاقات های خاص حلقات طالبان را با کارمندان ( دیپلوماتها)  در مقر سفارت کبرای حکومت شاهی هالند در کابل مساعد سازد. وی پنج مرتبه موفق میشود تا ملاقات ها را سازماندهی و به انجام رساند ولی  بار ششم ملاقات تنظیم شده توسط وی در آخرین لحظات توسط سفارت هالند فسخ میگردد. این فرد اعتراف نمود که بعداٌ مورد توجه ستخبارات هالند هم قرار میگیرد و برایش وعده داده میشود تا در مقابل همکاری از کمک های صد میلیون یورویی هالند انحصار و مسوولیت پروژه احداث ده هزار منزل را بدست گیرد. وی در این مرحله شرکت ساختمانی را اساس میگذارد تا اهداف سه جانبه اش را بدست آورد. ابراهیم .الف در بخش از صحبت هایش واضحاٌ اعتراف میکند که معلومات های را در مورد افراد مخالف به نیروی ویژه  ارایه میکرد که قبلاٌ در لست سیاه مقامات هالند قرارداشتند. وی توانسته است به هدایت این مقامات در تبادله سلاح غیرقانونی ( قاچاق) هم نقشی را داشته باشد. به اعتراف وی،از لست سیاه متذکره به تعداد 12 نفر در داخل افغانستان توسط نیرو های ویژه هالند بدون کدام پروسه عدلی و قضایی و احتمالاٌ بدون آگاهی قبلی حکومت افغانستان حذف فزیکی گردیده اند. او اضافه میکند «  نمیداند که این کشته شده گان همه  طالبان بوده اند ویا افراد دیگر . » وی تنها کلمه تروریست را بکار برده است ولی وانمود مینماید که معلومات های اولی را قبل از قتل این 12 نفر  در اختیار نیروهای ویژه گذاشته و بعداٌ از قتل آنان  دو باره گذارش هم داده است که افراد مورد نظر واقعاٌ از بین برداشته شده اند و دیگر زنده نیستند. این فرد که در مقابل کاراش پرداخت پنج میلیون یورو را تقاضا داشته است اکنون به پرداخت یک ونیم میلیون هم راضی گردیده است. وی فعلاٌ به گفته خودش در هالند در بی سرنوشتی بسر میبرد.

موضوع قتل 12 نفر افغان بدون پروسه عدلی و قضایی فعلاٌ توسط نماینده حزب سوسیالیست در پارلمان هالند (آقای هری وان بومل ***) مورد بررسی و تحقیق است که تا کدام سرحد قتل های سیاسی بدون یک پروسه عدلی و قضایی از دیدگاه کنوانسیون های بین المللی، حقوق بشر و قوانین ملی هالند مجاز است.

اکنون مرتبط با این قضیه حایز جرو بحث های حقوقی، سوالات زیر میتواند بروز و قابل طرح گردند:

1ـ پارلمان هالند فعلاٌ این قضیه را به بررسی گرفته است آیا عکس العمل و برخورد حکومت و پارلمان و نهاد های رسمی افغانستان ونهاد های غیر دولتی مانند نهاد های مدنی پیرامون این قضیه چگونه خواهد بود؟

2ـ قتل های سیاسی بدون پروسه عدلی و قضایی از لحاظ قوانین بین المللی بخصوص توسط نیروهای که تحت چتر آبی ملل متحد و تحت نام تاامین صلح ،امنیت و دموکراسی و حقوق بشر به اهداف صلح آمیزبه افغانستان فرستاده شده اند، چگونه میتواند ارزیابی گردد و جواعتماد د وهمکاری را از شک و تردید ها سبک تر ساخت؟

3ـ پیشبرد اهداف سیاسی- نظامی بر بنیاد منافع کشورهای بیگانه در داخل سرحدات و ساحه تحت حاکمیت ملی یک دولت میتواند مجاز باشند؟ و موضوع مشروعیت دولت افغانستان مرتبط با مشخصات یک دولت مسقل در قبال چنین اهداف میتواند مورد سوال قرار گیرد؟

4ـ و بلاخره افراد مانند ابراهیم .الف  به مانند قواندانان طالبان که در گذشته خود را مهم تلقی نموده و فقط زمینه مصونیت خود را در قاچاق سلاح و مواد مخدر و بدست آوردن پول در وجود نیروهای خارجی و طالبان مساعد میسازند، میتوانند به هر یکی از طرفین  «  اعمال غیز مجاز حقوقی » صادق باشند؟ نمونه های آن روابط قبلی نیروهای آمریکا و انگلستان با تعداد از قوماندانان طالبان که دراصل غیر مهم بودند و با اخذ مقادیر زیاد پول دوباره نا پدید شدند، میباشد.

در سده گذشته و تا امروز صد ها و هزاران فرد توسط نیروهای " خاص" نظامی و یا دستگاه های استخباراتی بصورت مرموز به قتل رسیده اند. قتل های مرموزعبارت از از بین برداشتن افراد بنا بر تطبیق زهریات، ویروس های غیر قابل علاج ویا با وسایل آتشی و جارحه و در محلات غیرقابل پیشبینی ( خارج ساحه جنگ) که به قتل میرسند، میباشد. نظر به آمار سازمان عفو بین المللی (****) بین سالهای دهه 60 الی دهه 90 ترسایی چندین ملیون انسان در کشور ای مختلفه آسیا، افریقا و امریکای لاتین تحت تعریف قتل های سیاسی و قتل های بدون پروسه عدلی و قضایی نا پدید و بعداٌ به قتل رسانیده شده اند. البته سازمان عفو بین المللی در این مورد وضاحت نداده است و یا انکار نموده است که بیشترین قتل های سیاسی در کشور های عملی گردیده است که در ملت های آسیا، افریقا و امریکای لاتین در برابر استعمار مبارزه مشروع مینمودند تا کشورهای شان از قید اسارت آزاد گردند. بطور مثال بین سالهای 1965-1966 بیش از 500000 انسان توسط عمال سهارتو در اندونیزیا و به همکاری دولت وقت استعماری هالند به قتل رسیدند. در اوگندا بین سالهای 1972- 1978  ترسایی از 100000 تا 500000 نفر به قتل رسیده اند. در یوگوسلاویای سابق تحت حمایت کلاه آبی های غربی  بین 1991-1995ترسایی  تا 120000 نفر کشته شدند و به همین ترتیب قتل های دها هزار نفر در افغانستان بدون پروسه های عدلی و قضایی به قتل رسیده اند.

اگرما بتوانیم برای قتل های مخفی بنا بر دلایل سیاسی تعریفی را بدست دهیم، قتل های سیاسی عبارت از حذف فزیکی افراد است که توسط کارمندان اجرا میگردد که به هدایت ، پلان ، موافقت و تاٌیید یک دولت طرح و تطبیق میگردد. بعضاٌ شخصیت های سیاسی اپوزسیون و یا سازماندهنده گان تظاهرات و یا رهبران اقلیت های ملی و مذهبی اختطاف میگردند، در زندانهای مخفی نگهداری میگردند، مورد شکنجه جسمی قرار میگیرند و یا به گرسنگی جبری درمخفیگاه ها جان میدهند. همان طوریکه هدف از قتل های سیاسی ایجاد خوف و ترس بخاطرسرزنش و شکستاندن مقاومت میباشد ،در بعض حالات به هدف تحریکات مردمان بخاطر ایجاد نارامی ها و دوامدار ساختن تشنجات و شورش های خطر ناک اجتماعی صورت میگیرد تا احساسات خشن یک گروپ در برابر گروپ دیگر بر انگیخته گردد و وسیلتاٌ عوامل  قتل های سیاسی بصورت غیرمجاز و نا مشروع به اهداف خود نایل گردد و قدمی بر ادامه سیاست های عقب پرده خود بردارد. به همین دلیل است که کشورهایعقب مانده و کشور های که با ترکیب های نا متجانس اجتماعی، ملی و مذهبی قرار دارند، بیشترین قربانی را هم در قتل های سیاسی شخصیت ها متقبل میگردند و هم قربانی ادامه نارامی ها و جنگهای فرقه یی و مذهبی و یا ملی و زبانی میگردند.  یکی ازمثال های زنده قتل های سیاسی درکشور رواندا در سال 1995 ترسایی است که با تحریک و قتل انسانها ، دو قبله " هوتو" و " توتسی" بجان هم افتادند در حالیکه از خون بیش از 500000 انسان دراین کشور، بازار های الماس در بلجیم در روفق دلخواه تجاران الماس و " تیغ های گردن بری"قرار گرفتند.

( تذکر نویسند: یکی از کانال های تلویزونی بلجیم در سالهای 1997 ترسایی فیلم مسند را به نمایش گذاشته بود که یک رادیوی محلی بلجیمی در رواندا مردم یک قبیله را بر ضد دیگر تحریک به جنگ و محو فزیکی مینمود. در عین حال یک طیاره ترانسپورتی ال-76 کشور اوکرایین که به کرایه گرفته شده بود درکارتن های تحت نام مواد غذایی برای اطفال ، تیغ های ( تلوار تیپ آفریقایی که در اکثر جنگ های وحشتناک از آن استفاده میشود) را انتقال میداد که در خارج کشور ساخته شده بودند و برای " گردن زنی" به هدیه داده شده بودند)

لازم است در این مقاله بر دو اصل و مسااه متمرکز گردید: یکی تمرکز مساله بالای موضوع قتل های سیاسی بحیث یک عمل غیرمجوز ودر تناقض با اصول حقوق بخصوص حقوق و پرنسیپ های بین المللی ، حقوق بشری و بلاخره اساسات پذیرفته شده در اسناد و پروتوکول های ملل متحد. دوم تمرکز بر دلایل این که چرا کشورهای مدرن و حامی مشروعیت ودموکراسی هنوزبیشترین نقش را در قتل های سیاسی مخفی و بدون پروسه عدلی و قضایی دارند.

پس در اینجا روی این مساله هم باید تااملی نمود که در روند های دموکراسی مدرن در جوامع مدنی میتواند موضوع منع قتل های سیاسی و بدون پروسه عدلی و قضایی در چوکات پروتوکول های بین المللی تنظیم و کشورهای مدرن پیشگام حل پروتوکولی این قضیه گردند.

از جهت حقوقی مساله هرگونه قتل و حذف فزیکی بدون کدام پروسه عدلی و قضایی و آنهم با مقاصد غیر مجاز و پشت پرده هیچ گونه توجیه ومشروعیت ندارد. مساله حاکمیت قانون و پروسه های عادلانه عدلی و قضایی خود بیان مشروعیت و یا عدم مشروعیت یک سیستم سیاسی، اخصاٌ یک دولت را بیان مینماید. زیرا مفهوم و پدیده دولت بیان موجودیت حاکمیت (ملی) برقلمرو در  داخل سرحدات، تاٌمین و عرضه مصونیت حقوقی اتباع در موجودیت یک سیستم کارای حقوقی و حفظ منافع اش در روابط بین المللی بر بنیاد تساوی حقوق دولتها و اصل مشروعیت در روابط و منافع متقابل میباشد. البته این مشخصات با سایر مشخصات بیان یک دولت است که با تمامی خصوصیات آن مورد احترام جامعه بین المللی باید باشد. نقض وعدم رعایت نورم های بین المللی در ارتباط مشخصات دولت و انجام جرایم ضد بشری در داخل سرزمین و حاکمیت ملی دولت دیگر خود برخورد گستاخانه و تمسخر به حاکمیت ملتها است. پس تطبیق قتل های سیاسی به هر هدفی که رو پوشی گردند عمل جرمی ، غیر قانونی و متناقض با قوانین بین المللی است. هر دولت مجری این گونه اعمال نا مشروع و خارج پروتوکول های بین المللی خود مسئول اند و باید در برابر جوامعه بین المللی نیز پاسخگو باشند. گرچه سازمان عفو بین المللی در برابر قتل های سیاسی عکس العمل های را نشان داده و یا سازمان حقوق بشر ملل متحد هیاٌت های را به مناطق که این جرایم تطبیق گردیده است، گسیل داشته است  تا صرفاٌ راپور تهیه کنند. گر چه در مواردی هم روی استقلال عمل و غیر جانداری هیاٌت های گسیل شده هم شک و تردید ها وجود داشته است ، کمترین دول بخصوص دول مدرن غرب و یا اسراییل  در انجام این جرایم مسوول دانسته شده و هیچ گونه تعزیرات و مجازات  در برابرآنان ها قرار داده نشده است. با جنایات بیشمار دوره تاریکی استعمار که ملیونها انسان این کشور ها با شدید ترین اشکال جنایات ضد بشری نابود شده اند، دول استعماری هنوز جنایات شان را جبران نکرده و از اعمال استعمار خشن شان از جوامع متضرر هیچگاهی عذرخواهی نکرده اند.

مشکل دیگر در بررسی عادلانه این جرایم ضد حقوق بشری این است که دول غربی در بررسی ارتکاب جرم قتل بدون پروسه عدلی و قضایی  تفاوت استثناٌ را میبینند و در نتیجه گیری های خود ، خود دچار اشتباه و نقض تطبیق یکسان و غیر جانبدارانه پروتوکول ها و  قوانین بین المللی میگردند که این بذات خود یک جرم است و دوم اینکه کشور های مدعی قانون و قانونیت و مدعیان حقوق بشر خود عامل جرایم ضد بشری میشوند. پس این سوال موجه خواهد بود که تا کدام اندازه میتوان به ادعای تطبیق یکسان و بدون استثنای حقوق بشر و رعایت حقوق و قوانین بین المللی توسط آنان اعتماد نمود، شک و گمان را رفع نمود.

جمعبندی و نتیجه گیری از موضوع نشان دهنده این است که در طول تاریخ صده گذشته و سالهای اخیر قتل های سیاسی به تائید و اجازه حکومات و تطبیق آن توسط نیر های خاص و یا تحت رهبری دستگاه های استخباراتی میتواند تحت هر عنوان نا مشروع و در تناقض با پرنیسیپ های حقوق بشر و سایر قوانین، کنوانسیون های و پروتوکول های بین المللی قرار گیرند. پیشبرد اهداف مرموز و غیر روشن و آنهم خارج از آگاهی مقامات دولتی که این اعمال در کشور تحت حاکمیت اش قرار میگیرد ، میتواند نه تنها نقض حاکمیت ملی باشد بلکه اهانت واضیح به هویت ملی و افتخارات یک کشور باشد.

 دول دموکراسی لیبرال در بسیاری وقایع مشابه در کشور های که با انها در تفاوت منافع قرار دارند، قتل های سیاسی و قتل های بدون پروسه  عدلی و قضایی  توسط دولتها را محکوم نموده اند و حتا افراد را به همین جرم در دادگاه عدالت بین المللی کشانیده اند ویا افراد را تحت شرایط قوانین ملی در کشور خود مجازات نموده اند، ولی چگونه میتوانند این اعمال جرمی را که خود محکوم مینمایند و یا حتا  افراد مضنون به ارتکاب جرم را به مجازات میکشانند، خود انجام دهند و خود را هم تبریه کنند و چه جوابی را بر پرسش های فوق خواهند داشت. ما مثالهای محکومیت های کشور های غربی مبنی بر قتل های مخفی، سیاسی و بدون پروسه عدلی و قضایی را در افغانستان، عراق، سوریه کنونی و تعداد کشور های آفریقا و آمریکای لاتین داشته ایم ولی زور گویی و پررویی دول قدرت مند نه تنها در سازمانهای بین المللی از جمله ارگانهای ملل متحد مانند حقوق بشر، محکمه بین المللی هاگ و همچنان سازمان عفو بین الملل و سازمان عدالت بین المللی، آنها را مصون از هرگونه اقامه دعوا، جوابدهی و تعزیرات بین المللی نگهداشته است.

برای یک بررسی حقوقی ، عدلی و قضایی عادلانه مساله اصلی در برخورد با ارتکاب عمل غیر مجاز است نه اینکه چه شخصی مورد حذف فزیکی قرار میگیرد . ممکن در قتل های سیاسی افراد مورد حذف فزیکی قرار گیرند که موثر و صاحب نفوذ و احترام در یک مجتمع کوچک و یا بزرگ باشند که میتوانند در روند های صلح و ایجاد توافقات محلی موثریت بیشتر را داشته باشند ویا ممکن افراد تروریست و خطر ناکی باشند و یا هم ممکن شخصیت های برزگ سیاسی باشند که حذف فزیکی آنان نا رامی ها و عدم ثبات را تشدید نماید، بحرانات عمیق را به وجود آورد ولی مطرح ما اصل برخور عدالتمندانه حقوقی و قضایی است که در شرایط پیچیده و جهان زور گوئی کنونی باید حیثیت کنوانسیونی و یا پروتوکولی را کسب نماید و تحت بررسی نهاد های بین المللی عمدتاٌ ملل متحد قرار گیرد.

برخورد حقوقی- بشری و بر بنیاد قوانین بین المللی در ارتکاب جرم و شیوه مجازات هیچ گاهی استثناٌ را مجاز نمیداند.

 نویسنده یک بررسی و تحقیق مشابه وسیع پارلمانی مرتبط بر قضیه قتل 12 نفر به مانند پارلمان هالند را در افغانستان و سایر مراجع زیربط افغانی مانند وازت خارجه افغانستان، امنیت ملی و نهاد های مدنی را نیز به موقع و حایز اهمیت میداند.

 

 

*Pauw & Witteman- 13-02-2013- Nde1

**Ibrahim. A.

***Harry van Bommer

****Buitengere chtelijkeexecuties, http://www.amnesty.nl/mensenrechten/encyclopedie  

1- http://www.uitzendinggemist.nl/afleveringen/1325934

تشکیل ارتش متحده عربی، پیشنهاد اسراییل به اتحادیه اروپا

رییس جمهوراسراییل در استراسبورگ خواستار آن شده تا اتحادیه عرب خود دولتی در سوریه  برپا سازد

 

برگرداننده: ر. نافعی

شیمون پیرز رییس جمهوراسراییل در پایان یک سفر یک هفته ای به اروپا، روز سه شنبه  در اشتراسبورگ ، در حضور ۷۵۴ نماینده پارلمان اروپا سخن گفت.پیش از او خایم هیرسوگ، رییس جمهور پیشین اسراییل ، ۲۸ سال قبل در این محل حضور یافته بود.

پیرز طی سخنانی که ۷۵ دقیقه بطول انجامید ؛ گفت صلح میان اسراییل و اعراب ممکن است. دولت جدید اسراییل این امکان را دارد که مذاکرات صلح را باردیگر آغاز کند و» به راه حل  دوکشور جامه عمل بپوشاند ». در حال حاضر اروپا باید به ایران فشار بیشتری وارد آورد. جمله ای که او گفت عینا چنین بود:

« یک بمب اتمی در دست یک رژیم مسوولیت ناشناس برای جهان  یک خطرجدیست. » پیرز به اروپا هشدار داد که  اروپا باید « ترور را ترور بنامد»  و خواستار آن شد که  اتحادیه اروپا حزب الله  لبنان را در فهرست سازمانهای تروریستی اروپا قرار دهد. وی گفت :  « لبنان را از جنون تروریستی نجات بخشید، مردم سوریه را از جنگ نیابتی برای ایران نجات دهید. شهروندان خود و ما را از دست حزب الله نجات دهید، این یک سازمان تروریستی است نه یک جنبش سیاسی. »

این سیاستمدار که در ماه جون ۹۰ ساله خواهد شد، در باره اوضاع سوریه نیز سخن گفت. وی گفت دخالت نظامی غرب می تواند در سوریه بد فهمیده شود و به  « دخالت خارجی» تعبیر گردد، از این رو بهتر است که این کار بدست اتحادیه عرب صورت گیرد. پیرز گفت:

«  اتحادیه عرب باید برای پایان دان به کشتار، خود دولتی در سوریه  برپا سازد .» سازمان ملل باید در این راه به اتحادیه عرب کمک کند و با استفاده از امکانات خود یک نیروی نظامی عربی  برای اجرای وظایف  نیروهای  کلاه آبی سازمان ملل  برپاسازد. جفری فلدمان، معاون دبیر کل سازمان ملل برای امور سیاسی ، از ماهها پیش برای دخالت نیروی مسلح سازمان ملل در سوریه تلاش می کند.

پیرز در آغاز حضور خود در اروپا در بروکسل با راسموسن دبیر کل ناتو دیدار کرد. اسراییل از سال ۱۹۹۴ در کنار شش کشور عربی (  الجزایر، موریتانیا، مراکش، تونس، اردن، مصر)  در سازمان « گفتگوی مدیترانه » 1 با ناتوهمساز است . راسموسن گفت گفتگوی سیاسی و « همکاری عملی»  با اسراییل از حداکثر اولویت برخوردار است زیرا » اسراییل و ناتو در خاورمیانه با مسایل استراتژیک یکسان در گیر هستند. از این رو کاملا بجاست که » همکاری موجود و ریشه دار با اسراییل  بازهم  تعمیق شود. پیرز گفت : »  ناتو، اروپا و اسراییل در مبارزه با تروریسم در خاور میانه در یک جبهه قرار دارند . ما در این مبارزه پیروز خواهیم شد.»

در یک اقدام نظامی در کمپ پناهندگان  الفوار در هیبرون، سربازان اسراییلی در شب چارشنبه یک جوان 25 ساله  مظاهره کننده را بقتل رسانیدند.  پزشکان پس از انتقال وی به  بیمارستان گفتند که محمود عادل فریض ال تیطی  در نتیجه اصابت مرمی (Dum-Dum )  در سر تلف شده است. این مهمات تحت قوانین بین المللی ممنوع شده است. نیرو های مسلح اسراییلی گقنتند وقتی که این مظاهره کننده بر آنها با سنگ پرتاب مبکرد آنها با « تهدید مرگبار روبرو بودند».. دو مظاهره کننده دیگر در اثر اصابت مرمی زخم برداشته و شش اعتراض کننده دیگر از اثر اصابت  مرمی های پلاستیکی زخم برداشتند.

سمیر عیسوی زندانی که از 223 روزبدینسو در اعتصاب نخوردن غذا  بسر میبرد از نوشیدن آب نیز سرباز زده است. دلیل این اعتصاب:  در بیمارستان نیز پای وی را ولچک انداخته و در بستر بسته اند. 2

Mittelmeer-Dialog -1

2ـ یادداشت بامداد: در ترجمه جناب نافعی پاراگراف اخیراز متن المانی برگردانیده نشده بود. برای مکمل شده متن ما این پاراگراف را نیزترجمه کردیم.

 

آیا هوگوچاوز را مسموم کردند؟

سرطان برای رهبران کشورهای آمریکای لاتین که سیاست ایالات متحده را قبول ندارند به یک معضل واقعی مبدل شده است.

 

مرگ هوگوچاوز رهبرونزویلا ، مجموعه تصادفات اتفاقی و یا خشونت و بیدادگری برنامه ریزی شده برعلیه رقیب سیاسی است؟ این سوال در ونزویلا هنوز بی جواب مانده است. دولت ونزویلا قصد دارد به بازرسی دلیل مرگ رییس جمهور سابق ونزویلا بپردازد. یکی ازعلل اصلی ، مسمومیت احتمالی اعلام می شود. نیکولای مادورو، رییس موقت کشور این موضوع را اعلام نمود.

در ونزویلا، شور و هیجانات پیرامون سرنوشت هوگوچاوز فروکش نمی کند. انقلابی معاصر آمریکای لاتین زیاده از حد درخشان و شخصیتی فرهمند بود. سیاست آشتی ناپذیر او نه تنها باعث ظاهر شدن طرفداران زیاد، بلکه دشمنان قدرتمند نیز شد. در اینجا سخن فقط از اپوزیسیون داخلی در میان نیست.

بر هیچ کس پوشیده نیست که در غرب، رییس جمهور ونزویلا را دیکتاتور اصل منطقه می دانستند. و با دیکتاتوری که ارزش های دمکراتیک جهان غرب را قبول ندارد ، همانطور که مشخص است و در آنجا عادت کرده اند، مبارزه می شود. هرازگاهی به کاربرد روش های غیر متمدنانه نیز رو می آورند. البته این امر به دلیل واقعی مرگ هوگوچاوز اشاره نمی کند. اما زمینه خوبی برای گمانه زنی و تیوری های توطیه آمیز فراهم می کند.

 

 

نیکولاس مادورو رییس کشور موقت ونزویلا که آدم احساساتی است اعلام نمود که حس ششم به ما می گوید که رهبر کشور توسط آن نیروهایی مسموم شده است که می خواستند او را وادار کنند از راه صحیح به سمت دلخواه آنها بچرخد.به عقیده مادورو همانا مسمومیت دلیل رشد سریع بیماری سرطان و نتیجه مهلک آن شد.

الکساندر بودونوف، کارشناس دانشکده جامعه شناسی دانشگاه دولتی مسکو با این موضوع که مرگ هوگوچاوز برای رقبای سیاسی او سودآور است موافقت کرده گفت:مشخص است برای چه کسانی. در نوبت اول ایالات متحده آمریکا و متحدان آن در منطقه: هم رژیم های مشخص سیاسی و هم سازمان های غیر دولتی. تمام آنچه هوگوچاوز در آمریکای لاتین و در عرصه جهانی به انجام رساند در نقطه مقابل تلاش های جهانی آمریکا قرار داشت که طبیعتاً برای آنها مرگ هوگوچاوز مفید و سودآور بود. در باره اینکه آیا این پیامد کاربرد نوعی سوپرسلاح بوده است ، ما می توانیم فقط حدسیاتی در این رابطه بزنیم. اتهامات وارده از سوی رهبری ونزویلا بی اساس نیست. انگیزه وجود دارد ، اما فعلاً گواه مشخص شرکت و یا فقدان شرکت این یا آن نیرو در این واقعه وجود ندارد.

کارشناس روس افزود که رییس جمهور ونزویلا در زمان بسیار مناسبی برای واشنگتن از دنیا رفت، در لحظه حاد شدن اوضاع جهانی. و واقعاً هم با در نظرداشت اعتبار فوق العاده زیاد او درمنطقه و درکشورهای زیاد جهان، هوگوچاوز برای آمریکا یک شخصیت زیاده از حد ناخوشایند بود.

کارشناسان به این نکته توجه می کنند که سرطان برای رهبران کشورهای آمریکای لاتین که سیاست ایالات متحده را قبول ندارند به یک معضل واقعی مبدل شده است. در این اواخر چند نفر با این بیماری دست به گریبان شده اند. آیا این امر واقعیت دارد که « روش پزشکی» جای دخالت مستقیم واشنگتن در امور داخلی کشورهای همسایه را گرفته است؟ فعلاً این سوال بی جواب است. شاید بازرسی های مقامات ونزویلا تا حدودی این موضوع را روشن سازد.

یوگنی ویکو، کارشناس مرکز اوضاع سیاسی روسیه اعلامیه های مادورو را مورد تفسیر قرار داده گفت: این اعلامیه ها برای تیم هوگوچاوز مفید است. زیرا پس از اعلام مرگ او محبوبیت نیکولاس مادورو و طرفداران او تا حدودی کاهش یافت. تا حدودی می توان اینگونه اعلامیه ها را مورد شک قرار داد. در آستانه انتخابات چنین اعلامیه هایی برای نیروی حاکم سودآور است.

در عین حال، رهبران اپوزیسیون بسرعت عکس العمل نشان داده و این اتهامات را که هوگوچاوز مسموم شده است را پوچ و بی معنی نامیدند. به عقیده آنها، مقامات به این ترتیب سعی می کنند توجه را از مسایل کنونی دورسازند و آنها را به واقعی بودن تیوری توطیه « کشورهای امپریالیستی» قانع سازند. قابل درک است که چنین سخنانی از طرف اپوزیسیون بنا به وظیفه محوله ایراد می شوند – چون هر باشد این نیروی اپوزیسیون است. اما نیکولاس مادورو ، که برای احراز سمت ریاست جمهوری خود را کاندید کرده است، پیداست واقعاً می خواهد به دلیل مرگ دوست سابق خود دست یابد. با وجود افت موقت سطح محبوبیتش، او در ونزویلا از حمایت زیاد انتخاب کنندگان به عنوان جانشین بر حق هوگوچاوز برخوردار است.

ص ر

اردن میگوید : امریکایی ها بیشتر از ترکها به ما اعتماد دارند

 

روز نامه گاردین نوشت : ایالات متحده تنها کشوری نیست که در آموزش شورشیان فعال می باشد؛ انگلستان و فرانسه نیز برای آموزش شورشیان سوری تعدادی مشاور نظامی به اردن فرستاده اند.

 

قطعنامه اروپا در مورد تحریم ارسال اسلحه به سوریه که در آغاز مارچ به تصویب رسید به شکل عمدی نامشخص تهیه شده و نوشته است.

 

 

برگرداننده: حمید محوی

 

بر اساس منابع، گویا شورشیان برای خدمت در نیروهای امنیتی در دوران پسا بشار الاسد آموزش دیده و متشکل شده بودند، ولی تمرینات نظامی آنها مناسبتی با هدف اعلام شده ندارد.

به گزارش مجله اشپیگل  در کوران در سه ماه گذشته نزدیک به ۲۰۰ نفر در دو اردوگاه آموزش دیده اند، این دو اردوگاه ها در شرق و در جنوب اردن واقع شده است. مجله نام برده به نقل از شرکت کننده گان و سازمانهای مجری حاضر در این اردوگاه ها گزارش داده است که تمرینات برای کسب مهارت در بکار بستن سلاح های ضد تانک سازمانی دهی شده، و اضافه می کند که این نوع آموزش ها برای ۱۲۰۰ نفر از مبارزان ارتش آزاد سوریه ( نیروهای مخالف رژیم رییس جمهور بشار الاسد) پیشبینی شده است.

در گزارش مشخصا آمده است که برخی از امریکایی ها لباس نظامی ارتش را به تن داشته اند، ولی در نوشته به شکل روشن مشخص نشده که آیا این نظامیان امریکایی برای شرکت های خصوصی کار می کنند یا به نمایندگی از ارتش ایالات متحده در محل حضور دارند.

در اکتبر گذشته، پنتاگون تایید کرد که یک گروه کوچک از نیروهای ویژه ایالات متحده و مشاوران نظامی تابستان گذشته به اردن رفته بودند تا در صورتی که سوریه از سلاح کیمیاوی استفاده کند، آماده پاسخگویی باشند. بر اساس گزارشات رسیده گروه های شورشی نیز در این تمرینات شرکت داشته اند.

همان گونه که روزنامه انگلیسی گاردین ، جمعه گذشته اعلام کرد، ایالات متحده تنها کشوری نیست که در آموزش شورشیان فعال می باشد. انگلستان و فرانسه نیز برای آموزش شورشیان سوری تعدادی مشاور نظامی به اردن فرستاده اند.

وزرای ایالات متحده، انگلیس و فرانسه هنوز این گزارشات مرتبط به آموزش ارتش آزاد سوریه در اردن را تفسیر نکرده اند، ولی این تمرینات را با طرح ایالات متحده برای کمک رسانی های « غیر کشنده»  به شورشیان سوریه، و تعبیر انگلستان در مورد تحریم اسلحه برای سوریه در تناقض نمی بینند.

وزیر امور خارجه انگلستان ویلیام هیگ چهارشنبه گذشته به پارلمان اعلام کرد که :  « این نوع کمک های فنی می تواند شامل کمک در زمینه مشاوره و آموزش برای شیوه کار امنیتی در مناطقی باشد که در آنجا رژیم تسلط خود را از دست داده و به همکاری مقامات مدنی و نظامی، حفاظت از شهروندان و تقلیل خطرات احتمالی برای آنها، و به همین گونه برای پاسخگویی به ضروریات حفظ امنیت در دوران گذار.»

به گزارش اشپیگل در بروکسل، قطعنامه اروپا در مورد تحریم ارسال اسلحه به سوریه که در آغاز مارچ به تصویب رسید به شکل عمدی نامشخص تهیه شده و نوشته است:  « آنچه به کمک های فنی مربوط می شود، و معنای عملی آن، بستگی دارد که کی آن را درخواست می کند. انگلیسی ها و فرانسوی ها، به عنوان مثال، خیلی از دیگران پیشی گرفته اند. در اصل، وقتی از کمک ها حرف می زنیم، به معنای کمک به شهروندان و حفاظت از آنها است ولی چنانکه در لیبیا نیز دیدیم، این موضوع می تواند به شکل متفاوتی تعبیر شود. »

در لیبیا مداخله غرب در امور داخلی کشور با برقراری منطقه ممنوعه پرواز آغازشد که رسما برای حفاظت از غیر نظامیان که قربانی جنگ داخلی بودند اعلام شد و سرانجام با گسیل یگان های متفقین برای کمک به شورشیان در حمله به طرابلس و برای سرنگون سازی مرد قدرتمند کشور سرهنگ معمر قذافی به پایان رسید. همانطور که می دانیم و دیدیم رهبر لیبیا سرانجام به شکل خشونت باری بی آن که دادگاهی وجود داشته باشد که به مورد او رسیدگی کند، بدست شبح نظامیان کشته شد.

امروز لیبیا سرزمینی است که تنها دارای یک قدرت مرکزی ظاهری بوده بی آن که بتواند از خشونت و درگیر یهای مسلحانه بین گروه های مختلف شورشی و صحرانشینان محلی جلوگیری کند.

سرویس های مخفی اردن نیز در آموزش شورشیان سوری شرکت دارند و کار آنها شناسایی اسلامگرایان افراطی  ( سلفی مسلکان)  است تا متعاقبا آنها را از تمرینات پیشرفته توسط مستشاران خارجی حذف کنند. مستشاران خارجی به سهم خودشان بیشتر ترجیح می دهند با افسران قدیمی ارتش رسمی سوریه کار کنند.

یکی از منابع اطلاعاتی معتبر اردن در عمان به گاردین توضیح داده است که « حالا امریکایی ها بیشتر از ترکها به ما اعتماد دارند، زیرا تنها مسله ترکیه در حاشیه مانورها بدست آوردن امتیاز در منازعاتش با کردها می باشد. »

بر اساس آنچه می دانیم امریکایی ها از کمک هایی که با میانجیگری ترکیه برای اپوزیسیون سوریه فرستاده اند خشنود نیستند، زیرا انقره از افراطی گرایان اسلامی در کنترل فعالیتهای شورشیان در مرز شمالی با سوریه عمداً جلوگیری نکرده است.

پشتیبانان دیگری مانند عربستان سعودی و بحرین کمکهای خود را برای شورشیان از طریق اردن ارسال می کنند.در اواخر فبروری  ، وزیر امور خارجه  امریکا جان کری اعلام کرد که ایالات متحده کمکی معادل ۶۰ میلیون دلار برای شورشیان در نظر گرفته است که به شکل وسایل نقلیه زرهی، تجهیزات نظامی غیر کشنده و کمک های فنی ارسال می گردد.

روزنامه گاردین گزارش داده است که شمار اندکی از نیروهای ویژه انگلستان از هم اکنون در اردن به سرمی برند و در صورتی که غرب تصمیم بگیرد  در سوریه مداخله مستقیم داشته باشد، فوراً برای انجام ماموریت آماده هستند.در انتظار فرمان ماموریت، تاکتیک های عملیات جنگ مدرن را به شورشیان آموزش می دهند.

منبع اطلاعاتی اردنی به روزنامه یادآور شد که تمریناتی که در شرف انجام می باشد در سطح میان برد است.

ولی دراشپیکل گزار شده است که برنامه برای آموزش و تمرین ۱۰۰۰۰ مبارز برای ارتش آزاد سوریه در نظر گرفته شد که باید ۱۲ واحد جنگی را متشکل سازند. گاردین اعلام کرد که این تعداد برای برقراری نظم در دوران پسا بشار الاسد کفایت خواهد کرد.

گاردین درعین حال اضافه کرده است که متحدان ضد اسد در حال تشکیل نیروهای پلیس برای حفظ نظم در سوریه پسا اسد بوده و عهده دار واژگون ساختن وضعیت نظامی نیست، با این وجود واقعیت آموزش و تمرین برای کسب مهارت فنی در زمینه سلاح های ضد تانک با اهداف اعلام شده در تضاد بنظر می رسد.

بر اساس گزارشات رسیده، تا کنون اردن پذیرای ۳۲۰۰۰۰ پناهنده سوری بوده است. به گفته مبارزان سوری از آغاز جنگ در سوریه، طی دو سال گذشته، تقریبا ۷۰۰۰۰ نفر از هر دو جبهه کشته شده اند، بیش از یک میلیون نفر نیز به کشورهای همسایه پناهنده شده اند.

 

۱۲ مارچ ۲۰۱۳ ، روسیا تودی

 

 

 

 

 

 

امریکا- پاکستان:

امتحان از طریق خط لوله

 

رسانه‌های امریکایی گزارش دادند که درصورت همکاری پاکستان با ایران، ممنوعیت انتقال پول از طریق بانک های ایالات متحده و قطع شدن کمک‌های نظامی امریکایی، اسلام آباد را تهدید می کند.

 

مناسبات دشوار واشنگتن و اسلام آباد دو باره دستخوش امتحان جدیدی شده اند.متحد راهبردی با وجود نارضایتی امریکا به ساخت بخش پاکستانی خط لوله گازرسانی ایران- پاکستان پرداخت.قراراست این خط لوله در آخر 2014 راه اندازی شود.

خانم « ویکتوریا  نولاند» نماینده وزارت خارجه امریکا گفت که عملیات پاکستان شامل قانون امریکایی در باره تحریم ایران است. رسانه‌های امریکایی گزارش دادند که در صورت همکاری پاکستان با ایران، ممنوعیت انتقال پول از طریق بانک های ایالات متحده و قطع شدن کمک‌های نظامی امریکایی، اسلام آباد را تهدید می کند.اما  ماکسیم مینایف پژوهشگربنیاد پیشرفت جامعه مدنی، بر این باور است که کاخ سفید به این اقدام تن در نخواهد داد.  وی چنین گفت: « در شرایط ادامه کارزار نظامی در افغانستان بعید است که واشنگتن میزان کمک‌های نظامی به پاکستان را کاهش دهد.و اما در باره مناسبات کلی دو کشور باید گفت که عامل پروژه خط لوله گازرسانی واشنگتن را راحت نمی کند.ولی یک نکته دیگر وجود دارد: منظور این است که چه کسانی در کاخ سفید امور پاکستانی را سرپرستی می کنند.آنها «جان کری» وزیر امور خارجه است که در دور اول ریاست جمهوری «اوباما» به مسایل مربوط به گسترش حمایت از اسلام آباد اشتغال داشت و «جوزف بایدن» معاون رییس جمهور هستند.فکر می‌کنم این بازیگران برای کاهش هر چه بیشتر ضررها حاصله از پروژه پاکستان – ایران برای کاخ سفید امکانات اضافی فراهم خواهند آورد. »

تحقق بخشیدن به‌ سناریوی ای با هدف اعمال تحریمات شدید ضد پاکستانی نتیجه معکوسی به بار خواهد آورد.اگر امریکا به کاهش همکاری‌های سیاسی- نظامی خود با اسلام آباد دست بزند روابط پاکستان با چین گسترده‌تر شده و در نتیجه نفوذ پکن در منطقه افزایش خواهد یافت که به نفع امریکا نیست.

به نظر می‌رسد ،شانس مناسب عقیم گذاشتن ساخت خط لوله گازرسانی در ماه می است هنگامی برپایی انتخابات همگانی در پاکستان. به به باور پژوهشگر روس ، اگر نواز شریف  نخست وزیر پیشین و مسلم لیگ وی پیروز شود، وی می‌تواند خط مشی سیاست خارجی اسلام آباد را عوض کند.   مینایف می گوید : « این مسیر کلاسیک رفتار همه احزاب سیاسی مخالف پس از روی کار آمدن است.آن وقت خط هواخواهی پاکستان از امریکا می‌تواند بیشتر واقعگرا شود و در این زمینه هیچ بعید نیست که پروژه پاکستان – ایران منحل و برچیده شود.»

امریکا به پاکستان پروژه های دیگری پیشنهاد کرده بود. در صورتی که اسلام آباد از پیشبرد طرح ایرانی صرف نظر کند.مثلا تحویل نیروی برق از طریق خاک افغانستان بوسیله خطوط ناقل برق و ساخت ترمینال دریایی جهت تحویل گرفتن گاز مایع. عربستان سعودی نیز گونه‌ای از بسته مزایا ارایه کرده بود.با همه این‌ها خانم «حنا ربانی کهر» وزیر خارجه پاکستان در می سال گذشته اظهار داشت که پاکستان زیر بار فشارها از خارج نرفته و خط لوله گازرسانی ساخته خواهد شد.