ای اس ای در سوریه بخاطر ایجاد یک دولت اسلامی
می جنگند
نوشته : الف سمیر
در پی حملات تروریستی برادران چیچینی در شهر بوستن امریکا ؛ امروز روزنامه های اتریشی گزارش کردند که رقم قابل توجه ای ازچیچینی ها و افغانهای پناهجو دراتریش نیز با بهره از کمک های غرب و پشتیبانی کشور ترکیه در جنگ در برابر مردم سوریه سهم گرفته اند. اینها با گرفتن ویزه ترکیه بصورت رسمی بدانجا سفر و به یاری دوستان داخل سوریه شده و در جنگ ویرانگر و تباه کن سهم میگیرند. روزنامه کلینه سایتونگ نوشت که حتا چند پناهجوی اتریش در این جنگ ها کشته شده اند.
علاوتاً منابع المانی از جمله روز نامه فرانکفورترالگیمینه سایتنونگ اخیراً گزارش نمودند که بیش از ۸۰۰ جنگجوی اسلامیت از اروپا درسوریه همراه با گروه های تروریستی از جمله النصر دربرابر دولت سوریه می جنگند که البته این رقم رو به افزایش میباشد.
با هر روزی که ازاین جنگ جنایتبارو ویرانگرمیگذرد ، چهره نکبتبار این جنگ تحمیل شده برمردم بیگناه سوریه و بازیگران رنگارنگ آن برجسته ترمیگردد.
روزنامه عربی « سعودی گزیت »۱ در شماره دهم اپریل خود گزارش درازی در باره نقش شبکه القاعده عراق در جنگ سوریه پخش نموده وحقیقت های در باره برنامه های این سازمان جهنمی را به نشر رسانید. « القاعده عراق اعتراف کرد که از جهادیست های سوریه که با رژیم سوریه می جنگند حمایت می کنند .»
روزنامه می افزاید که « جبهه النصر شاخه ای از ای اس ای »۲ میباشد . چنانکه رهبری ای اس ای ابوبکر البغدادی اعلان کرد گروه های جهادی درسوریه، خواستار ایجاد یک دولت اسلامی در آنکشور میباشند.بغدادی با ستایش از رهبر جبهه النصر ابومحمد ال جولانی، از وی به عنوان یکی از « از سربازان ما » یاد کرده افزود که: « ما او را برگزیدیم و سایر جنگجویانی را از عراق به سوریه فرستادیم .ما برنامه ها وسیاست های کاری آنها را آماده ساختیم . ما برای انها سرباز و پول میدهیم. »
این اطلاعیه البغدادی زمانی بنشر رسید که یک روز قبل انتحاری های النصر با جاگذاری بمی در دمشق پایتخت سوریه باعث کشته شدن ۱۵ نفرو زخمی شدن ۱۴۶ شهروند بیگناه سوریه شدند. انفجار نشان انگشت ای اس ای را با خود حمل میکرد.
این ابلاغیه رادیویی زمانی نشر شد که الزواهری رهبرالقاعده ازجنگجویانش چند روز پیش خواستار ایجاد یک دولت اسلامی در سوریه گردید.
حمله اخیر اردوی سوریه به مراکز تجمع جبهه النصره در ریف لاذقیه بار دیگر پرده از شرکت وسیع و گسترده گروه های تروریستی از کشور های عربی برداشته ؛ نشان داد که اینها با بهر ازجومناسبی که ارتجاع عرب و کشور های ناتو فراهم آورده اند استفاده وسیع و همه جانبه در راه ایجاد یک دولت به اصطلاح اسلامی در سوریه مینمایند.
عملیات ۲۶ ماه حمل ۱۳۹۲ ارتش سوریه ، باعث کشته شدن چند تن از سران گروه های افراطی حوزه خلیج که منحیث بخشی از ارتش آزادی بخش در برابر دولت و مردم سوریه عمل مینمایند گردید. در میان کشتهها یکی هم « مازن المفتاحی »، مفتی قطری بود که فتوا های بیشماری برای بریدن سرشهروندان سوریه ای را صادر کرده بود. تصاویر ویدیویی که از این جنایت قبلاً توسط شبکه النصر وهمدستان شان در رسانه ها بنشر رسید نشاندهنده وحشت باور نکردنی میباشد.
ارتش سوریه در این اواخر چند مرکز تجمع عناصر وابسته به گروه جهادی – تکفیری جبهه النصر در روستا ی المریج در ریف لاذقیه درغرب سوریه را هدف قرار داده و آنرا منهدم کرد.
مازن المفتاحی که بارها فتوای قطع سرها را داده بود ؛ یکی ازخطرناکترین تروریستهای موجود در سوریه و جبهه النصره بشمارمیرفت. در میان کشتهها دو معاون مازن المفتاحی ، ابو اللیث لیبیایی و ابو عمر فیلیپینی نیز شناسایی شدند.
به گزارش منایع اطلاعاتی در سایرعملیاتهای اردوی سوریه در روستاهای ربیعه ، ساقیه الکرت ، العوینات ، وادی شیخان و خان الجوز از توابع ریف لاذقیه شمار دیگر از تروریستهای مسلح کشته شدند که در میان آنها « حمد سلیم »، سرکرده یکی از گروههای تروریستی شامل بود. در حجیره، از توابع ریف دمشق در جنوب سوریه نیز درگیری میان ارتش سوریه و یک گروه تروریستی وابسته به جبهه النصر صورت گرفت که تلفاتی را برای النصر بجا گذاشته است. در میان کشتهها «ابو عمر البغدادی» یکی از سرکردگان جبهه النصر ، ابو محمد الترویحی و صادق شلاش نیز شامل بودند.
گزارشات بالایی و ده ها گزارش دیگر از این نوع نشان میدهد که این ارتش نام نهاد آزادی بخش سوریه جز اجیران جنگی بیش نیستند که ازهر طرف بدورعسل کندوهای دالر و دینار ارتجاع عرب و همدستان غربی شان جمع شده اند. در اینجا فرق میان تروریست عراقی ، چیچینی ، لیبیایی ، فلیپینی، اروپایی ... نیست . آنها همه برای یک هدف میرزمند : سر نگونی رژیم بشار الاسد به فرمان ناتو و شیخ های خلیج !
اینکه چه شمار ی ازانسانها همه روزه قربانی این جنگ تحمیل شده میگردند و چه مقدار هستی های مادی و معنوی سوریه که درعین زمان دارایی فرهنگی و معنوی بشریت است نابود شده و از بین میروند؛ برای جنایت پیشه گان و حامیان شان ارزشی ندارد.ماموریت اصلی همانا سرنگونی رژیم و تسلیمدهی سوریه به هرقمیت است. بعد ازسوریه نوبت نوبت لبنان است .
به هیچ خردمند و فرهنگ دوستی پوشیده نیست که سرزمین شام وحلب که از شمار حوزه های بیمانند فرهنگی درجهان است ، با دسترسی بنیاد گرا ها و ذردان آثار باستانی ازغرب ؛ چون گنجینه بین النهرین نیست شده و به یغما برده خواهند شد.و آنچه از سوریه بجا میماند همانا ترور روز مره ، انسان کشی ، انتحار، ویرانی ،شلاق و امر ونهی بنیاد گرا ها چنانی که القاعده عراق وهمدستان دیگر شان آنرا هدف خود قرار داده اند .
Saudi Gazette , April 10, 2013, Page 6 - ۱
Islamic State in Iraq ( ISI ) – ۲
۳ ـ آوا ، ۲۷ حمل ۱۳۹۲
جنرال حمید گل میگوید :
ما به بازگشت مشرف خیر مقدم نگفتیم و حالا که باز گشته، خود ش باید جواب بدهد
همان چیزی رخ داد که قرار بود رخ بدهد.دراوایل هفته گذشته دادگاه،ثبت نام «پرویز مشرف» رئیس جمهور سابق پاکستان بعنوان نامزد نماینده پارلمان در یکی از مناطق اخیری که در آنجا هنوز ثبت نام نشده بود را لغو کرد.روز پنجشنبه دادگاه دیگری دستور بازداشت مشرف را صادر کرد و قرار قبلی خود را در باره آزاد بودن وی در ازای پرداخت وثیقه را ملغی اعلام کرد.
ابتدا مشرف در اقامتگاه خود پناه گرفته اما روز جمعه به مقامات تسلیم شد و حالا در خانه خود محبوس است و در دو روز باید در دادگاهی حضور یابد که به پرونده شرکت وی در اعمال تروریستی رسیده گی میکند.
دادگاه اعمال او در سال ۲۰۰۷ را چنین ارزیابی کرد،مشرف آن وقت اختیارات چند تن از قاضیان دادگاه عالی را متوقف کرده و دستور داد برخی از آنها را بازداشت کنند.هر چند مشرف کسی را نکشته بود اما دادگاه توصیف آن اعمال بعنوان تروریسم را بجا دانست زیرا این اقدامها علیه مقامات حکومتی قانونی متوجه شده بودند.
رسیدگی به نکات و ظرایف آن پرونده کار دادگاه است و مشرف اعلام کرد که سعی خواهد کرد که این تصمیم در دادگاه عالی بازنگری و لغو شود،حالا این امر اهمیت دارد که موقعیت پدید آمده از نظر سیاسی چه ارزشی دارد؟ بوریس والخونسکی پژوهشگر انستیتوت پژوهش های راهبردی روسیه چنین میگوید:
« ظاهراً سرنوشت مشرف در ماه گذشته مشخص شد هنگامیکه وی پس از تبعید چهار ساله به میهن بازگشت. مشرف آشکارا در فکر استقبال پر شوری بود زیرا از نارضایتی مردم از حاکمیت پنج ساله مقامات کنونی بخوبی آگاه بود. اما نشد. فقط چند صد نفر از طرفداران مشرف از او استقبال کردند و اما اکثر اهالی از وی با سردی و حتا با خصومت پذیرایی کردند.».
حالا اکثر اتهامات وارده برمشرف مربوط به روابط او با مقامات کنونی است،از جمله اتهام دست داشتن وی در ترور خانم بینظیر بوتو همسر رییس جمهور کنونی پاکستان در سال ۲۰۰۷ . البته مشرف میتوانست به نوعی اغماض امید داشته باشد در صورت تعویض حکومت در انتخابات ماه می سال جاری، اما یک مانع هست. بوریس والخونسکی میگوید:
« مدعی اساسی پیروزی در انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری پاکستان «نواز شریف» نخست وزیر سابق است که پرویز مشرف او را بر اثر کودتای نظامی سال ۱۹۹۹ از حکومت برکنار کرد و بعید است که وی به این اقدام مشرف چشمپوشی کند. وی هم اینک کل مصوباتدادگاه مربوط به پرونده مشرف را تایید کرد. بعید است که مشرف مانند ذولفقار بوتو از طرف ضیا الحق اعدام شود اما شکی نیست که در شرایط روحیات خصومت آمیز نسبت به مشرف دادگاه او را محکوم خواهد کرد. »
راستش این امکان هنوز حفظ میشود که ارتش پاکستان که مشرف سالهای مدید فرمانده آن بود به حمایت از او دست بزند. منتها ارتش پاکستان در سالهای اخیر از سیاست فاصله گرفته و نظامیان اصلاً علاقمند به دفاع از فرمانده پیشین خود نیستند.جنرال حمید گل یکی از امرای ارتشی اظهار داشت: « ما به بازگشت مشرف خیر مقدم نگفتیم و حالا که باز گشته، خود ش باید جواب بدهد . ارتش خارج از سیاست باقی میماند.»
به نظر میرسد که پاکستان از رسم ۶۰ سال اخیر عدول می کند، رسمی که در آن درجه داران و غیر نظامیان زمام حکومت را به نوبت می گرفتند.
والخونسکی گفت: « از نظر ظاهری شاهد روند تعویض حکومت مطابق قانون اساسی هستیم اما قبلاً دیدیم که حکومت غیر نظامی پاکستان حتی در مقایسه با حکومت مشرف ضعیف بود. این سووال پیش میآید که آیا مقامات حکومتی آینده خواهند توانست تعداد بزرگ و فزاینده مسایل اقتصادی،مذهبی و قومی و نیز خطر تروریستی را که در پیش روی آن کشور قرار گرفتهاند رفع کنند؟ »
آیا این اتفاق نخواهد افتاد که دیر یا زود مردم پاکستان باز هم به ناچار از ارتش کمک خواهند خواست؟ مسلماً آن وقت نه مشرف بلکه یک فرد منجی دیگری به کمک خواهد شتافت ، اما وی با مشرف فرق زیادی نخواهد داشت.
پاکستان را فراموش نکنید !
نوشته : اسد محسن زاده
در این روز ها همه جا حرف حرف راکت های پرتاب ناشده و نا آزموده کوریای شمالیست، که گویا منحیث خطرجدی بشریت را تهدید میکنند.رسانه های خبری همه روزه گزارشات پی در پی بنشر میرسانند و قلمبدستان و کارشناسان دانسته و ندانسته در باره آن می نویسند. در امریکا سیمینار بین المللی برپا شد و برنامه های ضد حمله راکتی کوریای شمالی بر ایالات متحده امریکا ، کوریای جنوبی ، جاپان و ... مورد مطالعه قرار گرفت.
در میان این جار وجنجال وهیاهوی گوش کرکننده تبلیغاتی، کشورهمسایه و هم دیوار و هم دین ما ، جمهوری اسلامی پاکستان به راحتی و بی سروصدا برنامه تولید وآزمایش نسل تازه ای از راکت های بالستیک مجهز با کلاهک هسته ای ، « هاتف ۴ » که بنام « شاهین ۱ » نیز معروف است را پیاده نمود. این آزمایش بروز ۲۱ حمل سال روان خورشیدی صورت گرفت.ارتش پاکستان در مورد برد این موشک ها اشاره ای نکردند ، اما کارشناسان بخش نظامی به این باوراند که که برد این موشک حدود ۲۵۰۰ تا سه هزار کیلومتر را در برمیگیرد.
خالد احمد گیدوای، رییس بازنشسته بخش طرحهای استراتژیک پاکستان که درجمع افراد سرشناس ارتش، پژوهشگران ، انجینران و دولتمداران آنکشورشاهد پرتاب موفقانه این موشک بود، میگوید که مدل پیشرفته « هاتف ۴ » منجر به استحکام تواناییهای رزمی پاکستان شده است.
برنامه تسلیحاتی پاکستان در محورهای اساسی خرید ، تولید و انکشاف جنگ افزارها میچرخد ، که با وجود بحران گسترده اجتماعی و اقتصادی به بهانه های تهدید جنگ ازسوی هند و نا آرامی ها درافغانستان توسط نظامیان و بخش صنایع جنگی پاکستان پیریزی شده و منطقه را به میدان مسابقه بی حد و مرز نظامی مبدل ساخته است. توجه به اینکه سه کشورهمسایه ما چین ، پاکستان و ایران در سال ۲۰۱۲ نزدیک به ۱۷۰ میلیارد دالر را صرف هزینه های جنگی نموده اند و اگرکشور هند را به این جمع اضافه نمایم مسابقه تسلیحاتی در منطقه ما بیش از ۲۱۶ میلیارد دالر از ثروت مردمان فقر زده این حوزه ای از جهان را سالانه می بلعد.
ارتش پاکستان با داشتن بیش از یکمیلیون (۱۰۰۶۰۹۹) سرباز فعال و نزدیک به یکمیلیون سرباز ذخیره، سالانه بیش از۴میلیارد دالر و یا اضافه از سه اعشاریه پنج در صد عواید خالص ملی کشور را به خود اختصاص داده است. درخوریاد و توجه است که سیاستمداران و کارشناسان نظامی پاکستان با پیش کش کردن خدمات ویژه و پیوندهای گسترده با عربستان سعودی و امارات نشین های خلیج سالیانه رقم بزرگی از کمک های اشکار و پنهان مالی را از این کشورها بدست می آورد. ایالات متحده امریکا وغرب بخاطر استفاده ازامکانات نظامی پاکستان سالانه پول های کلانی را به پاکستان میپردازند. امریکا فقط در سال ۲۰۰۷ مبلغ نزدیک به هفت میلیارد دالر کمک نظامی به پاکستان نمود و عربستان سعودی با داشتن سهم در پروژه تولید سلاح های هستوی پاکستان ، به برنامه های نظامی اینکشور یاری میرساند.
گسترش همکاری های استراتیژیک پاکستان با چین ایندوکشور را به متحد و همکار در میدان نظامی تبدیل کرده است . برپایه اطلاعات بین المللی چین در چند سال گذشته به تولید کننده مهم جنگ افزار ها در منطقه و جهان تبدیل شده است. حجم فروش سلاح های ساخت چین بین سال های ۲۰۰۸ ـ ۲۰۱۲ شانزده درصد افرایش یافته و جمهوری مردم چین توانست تا انگلستان را ازمقام پنجم درفروش سلاح پس زده و جای آنرا در تجارت مرگ از آن خود سازد. بر بنیاد گزارشات منابع بین المللی امروز پاکستان بزرگترین خریدار سلاح های ساخت چین درجهان میباشد.
یکی از ویژه گی های مسابقه تسلیحاتی لجام گسیخته و خطرناک در منطقه ما همانا سو بهره پاکستان از رقابت ها و نا آرامی های منطقه وی میباشد. پاکستان با استفاده از رقابت های اقتصادی و استراتیژیک هند و چین ، بحران افغانستان ، رویا رویی امریکا ،غرب و کشور های حوزه خلیج با جمهوری اسلامی ایران توانسته است تا بدون درد سراز متحدین قدیم و تازه اش پیشرفته ترین جنگ افزارها را بدست آورد.
برنامه های تولید راکتی پاکستان یکی از برنامه های جدی و مهم نظامی آنکشور بشمار می آید که بصورت پیگرانه رشد و انکشاف داده شده و بدون درنظرداشت وضع نا هنجار امنیتی این کشور، خطر تروریزم و بنیاد گرایی از سوی متحدین وحامیان این کشور مورد تایید و ستایش قرار دارد.
پاکستان در قوس ۱۳۹۱ خورشیدی موشک « هاتف ۵ » از سلسله موشک های « غوری » با سوخت مایع، با توانایی حمل هر دو نوع کلاهک های جنگی وهسته ای که دارای برد یکهزار و سیصد کیلومتر میباشد ؛ را موفقانه آزمایش نمود. در دلو سال گذشته این کشور موشک بالستیک « هاتف ۲ » با قابلیت حمل کلاهک هسته ای و برد کوتاه از خانواده « ابدالی » را به آزمایش گرفت. ستاد روابط عمومی ارتش پاکستان ISPR گفت که پرتاب موشک «هاتف ۲ » بر اساس سیستم های موشک های بالستیک زمینی، توانایی حمل کلاهک های جنگی و هسته ای را دارد.*
پاکستان با بهره ازجانبداری و یاری همپیمانان غربی خود درسال ۱۹۹۱ ترسایی موسسه صنایع نظامی آنکشور را اساس گزارده با برنامه های انتقال تکنالوژی نظامی ازغرب و چین، انکشاف و تولید سلاح و جنگ افزارها این بخش را انکشاف داد. بر بنیاد گزارشات منابع بین المللی پاکستان در جنب موسسات تولیدی در زمینه های ساخت تانک ، راکت ، قایق های جنگی، دستگاه های راهدار و شمار زیادی از جنگ افزار های سبک و سنگین، هفت سازمان ویژه ای در بخش های پژوهش ، انکشاف ، تولید و مدیریت سلاح را ایجاد نموده است.
پاکستان جنگ افزارصادر میکنند
پاکستان نتنها وارد کننده و مصرف کننده جنگ افزارها میباشد ، بل در نتیجه مشارکت های تکنالوژیک و تولید انواع محتلف سلاح های سبک و سنگین به یکی از صادر کننده گان سلاح مبدل شده است.همکاری نظامی با چین باعث گردید تا پاکستان از آغاز سال ۲۰۰۰ ترسایی بدینسو تانک های« الخالد ۱ » ، « الخالد ۲ » و « ضرار » را خود تولید نماید. پاکستان درهمکاری با فرانسه توانست تحت البحری « اگوستا ۹۰ بی » را بسازد. با گسترش چشمگیر تولیدات نظامی پاکستان ارتشیان آنکشور به بنیاد گزاری « سازمان تبلیغاتی صادرات دفاعی ـ دی ای پی او » پرداخته و سالیانه فرآورد های نظامی اش را در نمایشگاه کراچی و سایر نمایشگاه های ابزار جنگی به نمایش می گذارد. در خور توجه است که از سال ۲۰۰۶ بدینسوحجم صادرات سلاح های پاکستانی به بیش از۵۰۰ میلیون دالر در سال افزایش یافته است.
از آنجاییکه باکستان منحیث کشورتولید کننده سلاح هستوی درهمجواری افغانستان به خانواده ای از کلاهک های هستوی دسترسی دارد ، راکت های هاتف، شاهین ، غوری ، درانی ، غزنوی و راد خطر جدی برای کشور های هممرزازجمله افغانستان به بار آورده و درسطح منطقه بیلانس و توازن قوا را در حد بلندی برهم زده است. حقیقت اینکه پاکستان حدود بیست تا سی سرکلاهک هسته ی بیشتر از هند دارد، نشاندهنده عطش جنون بار رهبری آنکشور به برتری نظامی درمنطقه میباشد.
افغانستان که ازسالهای هفتاد سده پیشین ، یعنی نزدیک به چهار دهه بدینسو قربانی توطیه های و مداخلات بی پرده و روشن سیاسی ونظامی پاکستان درهمکاری با یاران افغانی و جانبداری متحدین جهانی اش شده است؛ امروز با موج تازه ای از تهدید وخطرات جدی روبرو میباشد. توانایی های نظامی افغانستان و پاکستان درهیچ صورت با هم قابل مقایسه نبوده و پاکستان با داشتن سلاح های دست داشته بویژه راکت های بالستیک با برد متوسط و دراز و ساز و برگ بزرگ جنگی ، ارتش منظم و کار آزموده ، سلاح اتومی و... میتواند هر منطقه ای از افغاسنان را که خواسته باشد به ساده گی هدف گیرد.
کارشناسان نظامی افغانستان درچند سال گذشته چنان درگیرهیاهوی تبلیغاتی و بازی های رسانه ای شده اند که نتوانستند یک راهبرد درست نظامی برای افغانستان تدوین نمایند.دردو دهه گذشته و بویژه پس ازآمدن امریکا و متحدین اش به افغانستان به کارشناسان وطنپرست سیاسی وارتشیان افغان کمتر امکان آن داده شد تا به مساله توازن قدرت و پی ریزی یک استراتیژی عمومی برای صلح و امنیت منطقه وی بپردازند.
در این میدان میتوان بر آنشماری از کارشناسان نظامی مردم دوست و ترقیخواه که دارای اندوخته های بزرگ مسلکی میباشند نیز انگشت انتقاد دراز نمود.
با در نظر داشت انکشافات خطرناکی که ازبابت تولید، خرید و بکار گیری سلاح های کشنده در منطقه با آن روبرو هستیم ؛ پرداختن به مسایلی از نوع : اثرات سلاح های استفاده شده درجنگ روان ، مسابقه کمر شکن و بیمانند تسلیحاتی وجلوگیری ازصرف دارایی های مردم برای تولید وخرید ابزارهای مرگ و ویرانی ، آموزش و ترویج فرهنگ زنده گی در صلح و همزیستی، مبارزه در برابر دلیل های عقب مانده گی ، جنگ و ده ها مساله دیگر، از جمله ی مسایل بنیادی و آینده نگری اند که در برابر نیروهای صلحدوست وهوادار مردم درافغانستان و منطقه ما قرار دارد. و ضع دردبار مردمان منطقه ما نیاز به دلسوزی دارد.گرایشات روان به هیچ صورت با منافع مردمان منطقه و نیروهای صلحدوست وطرفدار پیشرفت عادلانه سازگار نیست. بسیج و پیکار نیروهای داد خواه و هوادار مردم بدورخواست ها و اماج های صلح خواهانه، میتواند وسیله سودمندی درمبارزه برای کاهش مسابقه تسلیحاتی وصرف هزینه های آن برای نیاز های ضروری اجتماعی و فرهنگی باشد.
بی تفاوتی و سکوت در برابر حال و آینده هممیهنان و بشریت جفایست نابخشودنی.
* راکت های هاتف ۱ ، هاتف ۱ ای و هاتف ای بی ، هاتف ۷ بابر ، راکت های ابدالی۱ با برد متوسط ، غزنوی ۱ ، غوری ۱، غوری ۲، غوری و ۳ ، شاهین ۱ ، شاهین ۲ و شاهین ۳ و راد هر یک دارای برد ها و ویژه گی های جداگانه میباشند. اینکه چرا پاکستان برای جنگ افزارهایش نام های غزنه ، غور ...و ابدالی را برگزیده است تصادفی نبوده و ارتشیان پاکستان دلیل های برای گزینش این نام ها دارند.
انتخابات ریاست جمهوری در ونزویلا
نوشته : عمر محسن زاده
در گذشته ها امریکای لاتین بخاطر وقوع کودتا های نظامی شهرت داشت که هر چند سالی گاهی در اینجا و گاهی در آنجا نظامیان رژیمی را سر نگون و قدرت را تصرف مینمودند. خوشبختانه توده های مردم در دو ، سه دهه واپسین برگ نو ینی را در تاریخ این قاره پُرخروش بازنموده وبا مشارکت خود درزندگی سیاسی راه دموکراسی و حکومت قانون را براساس انتخابات آزاد و مشروع گشوده اند .یکی از نمونههای برجسته مراجعه به آرأ مردم و تصمیم گیری دولت بر اساس خواست و اراده ابراز شده مردم ، کشور ونزویلا در امریکای جنوبی میباشد که در آن در درازنای چهارده سال اخیر هفده بار ریفراندوم وانتخابات آزاد ، سری ، مستقیم و همگانی برگزار گردیده است .
انتخابات ریاست جمهوری روز چهاردهم اپریل 2013 ترسایی هم ازشمارهمین گزینش واهمیت آن فرا تر از مرزهای ملی و انجام مکلفیت و و جیبه اخلاقی و سیاسی یک شهروند بود .در برابر مردم ونزویلا که پنج هفته پیش رهبرمردمی و کاریزماتیک خود « هو گو چاویز» را از دست داده بود، مسوولیت بزرگ و وظیفه سترگ میهنی قرار داشت.مردم باید تصمیم میگرفت که آیا الگوی پیریزی شده انقلاب چاویستی ونزویلا و برنامههای انکشاف اقتصادی ـ اجتماعی آن ادامه میافت و یا اینکه این کشوربار دیگر به میدان تاخت و تاز سیاست های نیولیبرالیستی مبدل و مناسبات غارتگرانه پیش ازچاویزاعاده میگردید .تو جه جهانیان به این انتخابات نیز بیشتر از همین زاویه بود؛ زیرا راه برگزیده سیاسی و اقتصادی ـ اجتماعی ونزویلا بمثابه الترناتیفی در برابر تک قطبی شدن و سیادت بی چون و چرای اولیگارشی مالی و صنعتی جهان باید از آزمون زمان بدر آید و دور نما های نو را روشن سازد. همسایگان و کشورهای عضو سازمان های چون « البا » ، « یونا سور » و « سیلاک » *که با ونزویلا راه مشترکی را برای همکاری ، همبستگی و همگرایی امریکای لاتین آغاز و تا اندازهای پیموده اند نیز با امید و دلبستگی اگنده از احساس مشترک برای بسر رسانیدن آرزو ها و آرمانهای بزرگ رهبران آزادیخواه این قاره چون سیمون بولیوار ، خوزه مار تی و ...به این انتخابات روی آوردهبودند ؛ زیرا این بار نخست است که پس از گذشت دو صد سال و مبارزات جانبازانه خلق های این منطقه در نتیجه سیاست های خردمندانه کشور های امریکای مرکزی، جنوبی و حوزه کاراییب چنین خود آگاهی، همزیستی برادرانه، همگامی لاتینی و مناسبات نوین فراهم گردیده است .
انتخابات ونزویلا همچنان جولانگاه رویارویی دو بینش اندیشوی یکی در جانبداری از دموکراسی و دولت اجتماعی و توده های مردم و دیگری در حمایت از دموکراسی لیبرال ، مالکیت خصوصی و هژمونی اولیگارشی بود . با پیروی از همین دیدگاهها احزاب ، سازمان ها و جنبش های سیاسی و اجتماعی ونزویلا در دو ایتلاف گسترده بنام « قطب بزرگ میهن پرست » و « میز وحدت دموکراتیک » گرد آمده و پیکار انتخاباتی خود را با برنامههای « پلان میهن » و « عنعنه ، خانواده و ملکیت » آغاز نمودند .
کارزار انتخابات
تعین روز چهاردهم اپریل 2013 تر سایی بمثابه روز بر گزاری انتخابات ریاست جمهوری خود دارای اهمیت سیاسی وسمبولیک و سرآغازکارزارانتخاباتی بود.یازده سال پیش درهمین روز پس از یک کودتای راستگرایان هوا دار ایالات متحده آمریکا هوگو چاویز رییس جمهورمنتخب ونزویلا در نتیجه اعتراض گسترده مردم و پایداری بینظیر میلیون ها انسان در برابر کودتا چیان از زندان نظامیان رها گردید و دوباره به سمت رییس دولت بکار آغاز نمود .
هوگو چاویز دراین انتخابات روز چهاردهم اپریل برغم نبود فزیکی خود باز هم حضور همه جایی داشت و اندیشهها ، مبارزات و جانفشانی های او بخاطر مردم درونمایه برنامهها و نبرد انتخاباتی میان هواداران و مخالفینش را مشخص میساخت .
نیکولاس مدورو ** که از همرزمان نزدیک چاویز و نامزد انتخاباتی ایتلاف « قطب بزرگ میهن پرست » به رهبری حزب سوسیالیست متحده ونزویلا برای ریاست جمهوری بود، کارزار انتخاباتی خود را از شهر « بریناس » زادگاه چاویزآغازوپس ازگرد همآیی های با شکوهی در مسیر راه بسوی « میرا فلورس » ( مرکز ریاست جمهوری در کاراکاس) میتنگ فرجامین را بروز یازدهم اپریل در پایتخت کشور برگزار نمود.
مشاهده این گردهمآیی ها خاطره جشن های مردمی را در ذهن هر بینندهای متبادر میساخت که در آن هر خورد و بزرگی از هر گوشه و کناری گرد آمده بود تا با شعار های موجَز ولی پُر معنا چون « چاویز زنده است ، مدورو ادامه میدهد ! » ، « نمیگذاریم که باز بیآیند ! » و یا « خلق متحد هر گز شکست نخواهد خورد » *** پیشتیبانی خود را از چاویزم و نامزدی نیکولاس مدورو برای ریاست جمهوری ونزویلا ابراز نمایند.در این اجتماعات بخوبی دیده میشد که بازیگران سیاسی و سیاست تا چه اندازه با مردم نزدیک اند و صد ها هزار انسان درخیابانها چگونه آفریننده سیاست و نماینده گان شان مجری آن میباشند.شهروندان در شهر ها و ولسوالی های « ماراکاییبو « ، « کامبیماس » ، « باریناس » ...و کاراکاس در هوای گرم بالا تر از 40 درجه سانتی گراد با حوصله فراخ و شور فراوان در انتظار مدورو و همرهانش بودند تا با آنها یکجا و با استفاده ازاشکال متنوع بیان ( سخنرانیهای سیاسی، موسیقی، تیاتر، شعر و ادب ، نمایش فلم و ویدیو های تاریخی و مستند ، شعار های خود بر انگیخته ، پلاکات ، تصویر ،کارتون و دها ابتکار دیگر ) در باره زندگی ، سیاست و پرابلم های اجتماعی سخن گویند و با پیشتیبانی از برنامه های سیاسی ، اقتصادی ـ اجتماعی هوگو جاویز خواست خود را در تداوم پروژه ها و دستآورد های کنونی ابراز بدارند .در کوی و برزن ، در کوچه و جاده ها سخن از سیاست بود و نیکولاس مدورو با زبان مردم « پلان میهن » یا برنامه ایرا که چاویز سال پار برای حکومت تدوین نموده بود توضیح میکرد و با صداقت یک مرد سندیکایی ( کارگری ) خطوط اساسی سیاست واستقامت های کارخود را بیان مینمود.نیکولاس مدورو مبارزه انتخاباتی فرجامین خود را به شیوه هوگو چاویزدراکتوبرسال گذشته به پایان رسانید. هواداران او پس از گردهمآیی ها و راه پیمایی ها درهفت جاده بزرگ شهر کاراکاس سر انجام به جاده « بولیوار » رسیدند و مدورو درمیان مردم کارزار انتخاباتی خود را با این جمله به پایان رسانید : «...پس از این همه گرد همآیی ها اینک نسیم پیروزی به مشام میرسد ! »
اگاهان سیاسی و رسانههای جهانی هم در این پیروزی شکی در دل نداشتند و آنرا پیشگویی نموده بودند .
در برابر نیکولاس مدورو ایتلاف دست راستی « میز وحدت دموکراسی » به رهبری انریکه کابریلس قرار داشت .او که در برابر محبوبیت هوگو چاویز و اندیشههای مردمی اش بر جسته گی ویژه ای نداشت سعی نمود تا در برنامه انتخاباتی خود از رسالت اجتماعی میز وحدت دموکراسی سخن گوید و چهره ایتلاف خود را انسانی جلوه دهد .او ناگزیر ازدستآورد های اجتماعی حکومت چاویز و نقش دوکتوران کوبایی در تامین بهداشت همگانی یاد دهانی نموده و دشواری های اقتصادی ، فساد و تبهکاری در جامعه ونزویلا را برجسته ساخت .
روز چهاردهم اپریل 2013 تر سایی هنوز خورشید بامدادی نتابیده بود که در کوچه های شهر ها با « آتش بازی » و به صدا در آوردن « زنگ » ها ندای « بر خیز و انتخاب کن ! » طنین انداز گردید .مراکز رای دهی به ساعت شش پگاهی گشوده میشدند ولی مردمان یکی دو ساعتی پیش براه افتاده بودند تا بموقع در آنجا باشند . قدرت انتخاباتی که در ونزویلا یکی از قوه های مستقل دولت بشمارمیآید، برای برپایی انتخابات سیستم بسیارعصری و مجهز با ابزار پیشرفته فنی ( کمپیوتری ) ، برنامه دقیق و ساختارهای موثر اداری و قانونی را ایجاد نموده و ارگان های اجراییوی آن را جامعه مدنی ، نماینده گان قضا و ساختارهای سیاسی ـ اجتماعی تشکیل میدهد .
رییس « شورای ملی انتخابات » ونزویلا خانم تیبی سای لوسینا در رابطه با انتخابات اظهار داشت : « دموکراسی واقعی حق انصراف ناپذیریست که د ملت ونزویلا تحکیم یافته واین یکی ازدستآورد های بزرگ سیاسی وانسانی ماست ». او همچنان حضور بیش از 160 نفر ناظر بینالمللی درانتخابات را خوش آمدید گفته واثرگذاری آنانرا در بهبودی بازهم بیشتر و به حد کمال رسانیدن این سیستم ستود. تیبی سای
این سنت سهمگیری ناظرین خارجی درانتخابات را بذات خود یک پیروزی دموکراسی درامریکای لاتین خواند .
در انتخابات 14 اپریل 2013 ترسایی ریاست جمهوری ونزویلا در حدود 19 میلیون شهروند دارای حق رای دهی بود که از شمار آنها 78 در صد به پای صندوق های رای حاضر شدند.رعایت نظم وانظباط ، تامین امنیت سرتاسری توسط قوای مسلح ونزویلا، مواظبت و کنترول نماینده گان سازمان ها و نهاد های بیرونی و بررسی فوری شکایات و عدول از نورم های انتخاباتی شفافیت این روند را چنان تضمین نموده بود که هیچ کس نمیتوانست اعتبار آنرا مورد پرسش قراردهد.پس ازگذشت پنج ساعت از بسته شدن آخرین مرکز رای دهی، در نیم شب ، شورای ملی انتخابات ونزویلا نتاییج رایدهی را به آگاهی مردم رسانید .براساس شمارش نخستین، نیکولاس مودورو نامزد ایتلاف دموکراتیک و چپ موفق بدریافت 50٫78 در صد آرأ گردید و رقیبش انریکه کابریلس از اتحاد ضد چاویست و راست 48٫95 در صد آرأ را بدست آورد .
خانم تیبی سای لوسینا نتاییج نهایی رای شماری را بروز شانزدهم اپریل 2013 ترسایی رسمأ اعلام و نیکولاس مدورو را به حیث رییس جمهور منتخب ونزویلا معرفی نمود.
توطیه در برابر صلح و توافق اجتماعی
انریکه کابریلس که تا حال چند بار در برابر کاندیدان چاویست شکستخورده اینبار با پیشتیبانی ایالات متحده آمریکا نتاییج انتخابات را برسمیت نشناخته و با ارایه دلایل سُست که همه از سوی شورای ملی انتخابات رد گردیده اند خواهان شمارش آرأ ازسرگردیده است.شورای ملی انتخابات که شمارش آرأ را بار دیگر کنترول مینماید اظهار داشت که در نتیجه موجودیت سیستم مطمین و کنترول چند گانه شمارش آرأ، امکان خطا و اشتباه عملأ قریب صفرو از این نگاه ارقام ارایه شده انتخابات کاملأ قابل اعتباراست.مخالفین راستگرا و ضد سیستم سیاسی واجتماعی ونزویلا که از گذشته ها در برهم زدن صلح و توافق اجتماعی کارنامههای ننگینی دارند؛ این بارنیز دربرخی مناطق باعث ناآرامی ها و آشوب گردیده اند که در نتیجه آنها نُه تن افراد بیگناه کشته و تعدادی زخمی گردیده اند .افراد وابسته به انریکه کابریلس به محلات فقیر نشین که از کمکهای اجتماعی دولت بهره میگیرند و یا از سوی دولت اجتماعی صاحب سرپناهی گردیده اند حمله ور شده ، به ترور، خشونت و سوختاندن منازل شان می پردازند .
اتحادیه ملل امریکای جنوبی که با اعزام هیاتی تحت ریاست کارلوس الوارس بر پروسه انتخابات نظارت داشت نتاییج انتخابات را تایید نموده و پیروزی مدورو را تبریک گفته است. این سازمان امروز ( نزدهم اپریل ) اجلاس سران این سازمان را در شهر لیما پا یتخت کشورپیرو فراخوانده است تا همبسته گی خود را با ونزویلا ابراز نموده و در باره انکشاف اوضاع به گفتمان بپردازد. همچنان سازمان دول امریکا پیام تبریکی ای بمناسبت انتخاب مدورو فرستاده است.جنبش عدم انسلاک که ونزویلا عضو فعال آن بوده و در سال آینده ریاست آن جنبش را به عهده خواهد داشت نیز با صمیمیت پیروزی نیکولاس مدورو را شادباش گفته و از همکاریهای خود با ونزویلا اطمینان داده است .
دیروز نماینده گان بیش از 50 کشور جهان بشمول هیآت های از کنفرانس اسلامی ، لیک عرب و سازمان وحدت آفریقا در کاراکاس پایتخت ونزویلا گرد آمده بودند تا در باره حقوق مردم فلسطین به گفتمان بنشینند و مکانیز م و راهی را در جلو گیری از ویتوی همیشه گی ایالات متحده آمریکا در شورای امنیت ملل متحد در مخالفت با ابتکارات حکومت فلسطین جستجونمایند.محمود عباس رییس دولت و ریاض لمالکی وزیر خارجه فلسطین با شادمانی و سپاس ازهمبسته گی ونزویلا پیروزی مدورو را بمثابه دوست مردم فلسطین تبریک گفته و آرزوی تعمیق دوستی و همکاری متقابل را نموده اند .
امروز کاراکاس بار دیگرآراسته گردیده و شهروندان به جاده ها بر گشته اند .امروز روسای دولت ها و حکومتها، نماینده گان سازمان ها و نهاد های گوناگون به این شهر پُر تپش میایند تا در مراسم تحلیف رییس جمهور نو و آغاز رسمی کارش شرکت نمایند.نیکو لاس مدورو با تواضع و سرسپرده گی به امر مرد م حکومت خواهد نمود و تا شش سال دیگر روند دگرگونی های اجتماعی پیشرفت چشمگیری خواهد داشت .
پا نویسی ها :
- البا نام ایتلاف بولیواری برای خلق های امریکاست .
- ALBA : Alianza Bolivariana para los Pueblos de Neustra America
- یونا سور نام اتحادیه ملل امریکای جنوبی است .
- UNASUR : Union de Naciones Suramericanas
- سلاک نام جامعه دول امریکای لا تین و کارائیب است .
- CELAC : Comunidad de Estados Latinoamericanos y el Caribe
** نیکولاس مدورو شخصیت شناخته شده ونزویلا است که در آغاز جوانی روی به سیاست آورد و در سالهای هشتاد سده پیشین ترسائی راننده سرویس و نماینده اتحادیه کارگری در میتروی کاراکاس بود .او با هوگو چاویز سازمان های متعدد سیاسی را اساس گذاشت و درجنبش های اجتماعی ونزویلا شرکت داشت . مدورو در بین سالهای 1998 تا 2005 ترسائی نماینده مردم در پارلمان و در سالهای اخیر سخنگوی آن بود .او در سال 2006 به حیث وزیر خارجه ونزویلا مقرر گردید . پس از آن او در سال 2012 ترسایی به حیث معاون رییس جمهور تو ظیف گردید و این وظیفه را تا زمان مرگ نا به هنگام هوگو چاویز به عهده داشت.نیکو لاس مدورو عضویت حزب سوسیالیست متحده ونزویلا را داشته و درانتخابات کاندید آن حزب برای ریاست جمهوری بود .
***Chavez vive Maduro sigue ! Chavez vive la Lucha sigue !
No volveran !
El Pueblo unido jamas sera vencido !
چند اعتراف کوچک از یک خطای بزرگ !
چگونه هشت میلیارد دالر بازسازی عراق زیر خاک شد ؟
بریده های از مقاله فرانک هرمن
روزنامه استاندارد ، مورخ 19 مارچ 2013
ـ در حالت عادی هیچکسی نمیتوانست به رابرت اشتاین مبلغ 82 میلیون دالر را اعتماد کند ؛ زیرا او در « کارولینا شمالی » بخاطر تقلب در « کارت های اعتبار » برای مدت هشت ماه زندانی بود .اما از آنجاییکه درعراق شرایط عادی نبود ایتلاف امریکا و انگلیس افرادی را برای « مقامات کمیسیون ایتلاف ـ سی پی ای » یا « اداره موقت عراق » استخدام و از آن شمار رابرت شتاین را به حیث مسوول امور مالی یک بخشی در شهرکی در جنوب عراق مقرر نمود .شتاین بندل های نوت صد دالری رادر سیفی ذخیره نموده و روزانه پول قراردادی های خود را تادیه میکرد .او وظیفه داشت تا باری پو سته امنیتی « بابلیون » را تخریب کند و گاهی کتابخانه ای را در کربلا ترمیم نماید .رابرت شتاین در صورت حساب این کتابخانه تنها برای اتصال سالون کتابخانه با « انترنت » مبلغ 498900 دالر ( در حدود نیم میلیون دالر ) را مطالبه و دریافت نموده بود .شریک او فلیپ بلوم با ایجاد چند کمپنی کوچک در رومانیا ( بخارست ) با وی همکاری داشت و منظمأ مبالغ پنج خانه یی را به حساب بانکی خانم شتاین به کارولینا شمالی انتقال میداد. بزودی خانواده شتاین صاحب ملکیت ها فراوانی از جمله اسلحه ، دو قطعه زمین ، یک عراده موتر لوکس ، هژده قاب ساعت مارک برایتلینگ و … گردید.رابرت شتاین پس از یکسال کار درعراق در سال 2004 ترسایی وظیفه خود را ترک نمود و فکر میکرد که چاره کارش شده و دیگر به ادامه کار ضرورت ندارد .
ـ هشت سال بعد مامورین تفتیش امریکایی گزارشی را تهیه نمودند که در آن برای رابرت اشتاین و فلیپ بلوم فصل جداگانه ای را اختصاص دادهاند .در این گزارش تصریح شده که چگونه پول مالیه دهنده گان امریکا حیف و میل گردیده است . پس از اپریل 2003 حکومت ایالات متحده امریکا بیش از شصت میلیارد دالررا از واشنگتن به عراق انتقال داد. با این پول درنظربود تا نیمی آن برای سربازان و پولیس و نیم دیگر برای ترمیم ساختارهای اساسی اقتصاد بکار گرفته شود.
ستیوارد بوون رییس گروه بررسی عراق متذکر شد که کم از کم هشت میلیارد دالر در عراق زیرخاک شده و نتایج حاصله ار اجرات در مناطقی میان بصره و موصل نهایت ضعیف و نا چیز است.گزارش یاد شده وحشتناک است و با توجه به اینکه اکنون در امریکا کیسه ها همه خالی و « صخره مالیاتی » صرفه جویی شدید را ملزم گردانیده است نهایت تکاندهنده میباشد .( ایالات متحده امریکا در افغانستان نیز بیش از نود میلیارد دالر را انتقال داده است) بوون میگوید که بزرگترین اشتباه ایالات متحده امریکا در این بود که با مقامات عراق مشوره ننمود: « ما همه آنچه را که در فکر خود داشتیم عملی کردیم ؛ بدون آنکه بپرسیم که عراق به چه چیزی ضرورت داشت .»
شفاخانه کودک در بصره
این شفاخانه با 94 بستر و مصرف پنجاه میلیون دالر در سال 2004 پلان گردیده بود و پس از گذشت شش سال مصارف آن به 150 میلیون دالرافزایش یافته ؛ کار آن نا تمام مانده و تا هنوز مورد استفاده قرارنگرفته است.بوون میگوید که اگر پیش از تهداب گذاری حرف دیگران شنیده میشد ، در آنصورت بزودی مبرهن میگردید که بیمارستان در « جای غلط » و در محل « نا امن » طرح ریزی شده است .
دستگاه تصفیه آب ناپاک
در ال فلوجه ( مرکز قیام سنی مذهب ها ) یک دستگاه تصفیه آب را با قبول خطرات بیشمار پروژه سازی نموده بودند که مطابق پلان باید در سال 2014 بکارآغاز مینمود.اکنون معلوم گردیده که مصارف این دستگاه تصفیه پنج و نیم بار بیشتر از برآورد و ظرفیت آن چهار بار کوچکتر از ضرورت مردم است .
انحصار و تقلب
کمپنی لوژستیک ویرجینیا بنام « آن هام ـ ال ال سی » موظف شده بود تا دو گدام مرکزی ، یکی برای میدان هوایی بغداد و دیگری برای بندر « ام القصر » در خلیج اعمارنماید. صورت مصارفاتی که این کمپنی برای حکومت ایالات متحده امریکا ارایه و پول انرا دریافت نموده است برای هر کسی حیرت آور و خارج از هرگونه تصور است.براساس این بل یک سوچ عادی که در مغازه های امریکا کمتراز هفت دالر ارزش دارد در عراق بقیمت 900 دالر و نل های پلاستیکی به بهای پنجاه و شش برابر قیمت بازار محاسبه گردیده است.جالب اینکه پنتاگون با چشم بسته همه این بل ها را تادیه نموده است .
یادداشت بامداد :
رسانهها در آن سال ها گزارش داده بودند که دونالد رامزفلد همچنان صورت حساب کمپنی های نفتی را که روغنیات وسایل و عراده جات اردوی ایالات متحده امریکا را در عراق اکمال مینمودند به ارزش بیش از 60 میلیون دالربا سخاوت پرداخته و در آنمورد نیز کنترول دقیق وجود نداشته است.